GOLDEN-CROWN

تحلیل و پیگیری تحولات سوریه - بخش دوم ( از July 2015 )

Recommended Posts

یکی از عوامل پیشرویهای تروریستهای جنوب حلب، کمبود روحیه نزد نیروهای مقاومت هست، یادمون باشه این نیروها از عراق و لبنان و ایران و افغانستان نرفتن اونجا که تو موضع دفاعی باشن، این عزيزان واسه حمله و تهاجم اونجا رفتن واسه شکستن محاصره برادرامون. یکی دیگه از عوامل هم خروج نیروهای حزب الله از جنوب حلب و اعزام به دیگر جبهه ها( غوطه شرقی و غربی، و حتی دیرالزور واسه کمک به نیروهای عصام زهرالدین)هستش، و توانایی نیروهای حزب الله در مقابل نیروهای عراقی و افغانی و حتی ایرانی غیرقابل انکار هست.
درحال حاضر نیروهای کافی و کارآمد در جنوب حلب موجود نبست.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

از نظر فنی میشه همچین کاری کرد:یک تانکر بزرگ رو از مواد منفجره پر کرد و یک بمب در حد تناژ ماشین های انتحاری النصره ساخت و بوسیله ی هواپیمای باربری ایلیوشین 76 و از ارتفاع بالا  مثل عملیات چتر ریزی  از در عقب پرتاب بشه  روی مناطقی که دشمن در حال هجوم هست

ویرایش شده در توسط armagdon
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقا هی نگید شهادت شهادت و نمیدونم بخاطر روحیه شهادت طلبی هست که عزیزان پرپرمیشن.نه دوستان .فکر نمیکنم کسی اینقدر حماقت کنه که بخاطر شهادت طلبی خودش رو براحتی به کشتن بده.اتفاقا تو اکثر کلیپهای دیده شده این شکلی بلعکسه.یعنی دیده شده اونجایی متاسفانه مفت شهید میشن (چه سوری چه ایرانی یا ...) که فرد بدون توجه به شرایط سختی که پیش اومده و یکهو غافلگیرانه تو محاصره قرار گرفته و دیگه مشخصه راه دررو نداره دست و پا میزنه یکجوری از مهلکه به عقبه امن فرار(عقب نشینی)کنه لذا مقاومت نمیکنه و درحین فرار براحتی هدف قرار میگیره درحالیکه اگر طرف خوب سنگر بگیره یا حتی بخوابه رو زمین و به سمت تروریستا شلیک کنه اگرچه بازهم نهایتا شهید میشه ولی لااقل یکی دوتا یا چندتا رو هم به درک میرسونه و ادم اینقدر دلش نمیسوزه.(نمونه اخرین کلیپ میلیتاری) البته مخالفین هم هیچوقت کلیپهای مقاومت سرسختانه رو پخش نمیکنن.ما هم که اصلا پخش نداریم و فقط منتظریم اونا چی پخش کنن.بلعکس تروریستا واقعا واهمه ای از کشته شدن ندارند و این راز موفقیتشون هست.
  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اقا هی نگید شهادت شهادت و نمیدونم بخاطر روحیه شهادت طلبی هست که عزیزان پرپرمیشن.نه دوستان .فکر نمیکنم کسی اینقدر حماقت کنه که بخاطر شهادت طلبی خودش رو براحتی به کشتن بده.اتفاقا تو اکثر کلیپهای دیده شده این شکلی بلعکسه.یعنی دیده شده اونجایی متاسفانه مفت شهید میشن (چه سوری چه ایرانی یا ...) که فرد بدون توجه به شرایط سختی که پیش اومده و یکهو غافلگیرانه تو محاصره قرار گرفته و دیگه مشخصه راه دررو نداره دست و پا میزنه یکجوری از مهلکه به عقبه امن فرار(عقب نشینی)کنه لذا مقاومت نمیکنه و درحین فرار براحتی هدف قرار میگیره درحالیکه اگر طرف خوب سنگر بگیره یا حتی بخوابه رو زمین و به سمت تروریستا شلیک کنه اگرچه بازهم نهایتا شهید میشه ولی لااقل یکی دوتا یا چندتا رو هم به درک میرسونه و ادم اینقدر دلش نمیسوزه.(نمونه اخرین کلیپ میلیتاری) البته مخالفین هم هیچوقت کلیپهای مقاومت سرسختانه رو پخش نمیکنن.ما هم که اصلا پخش نداریم و فقط منتظریم اونا چی پخش کنن.بلعکس تروریستا واقعا واهمه ای از کشته شدن ندارند و این راز موفقیتشون هست.

دقیقا فرمایش جنابعالی برای من یاداور اون صحبتهایی که در یوت.ی.و.ب و آپارات هست و یک فرمانده ی سپاه در حال توضیح به نیروهایی هست که قراره برن در ارتفاعات جاسوسان درگیر بشن با پژاک دقیقا حرف های جناب عالی رو اونجا ایشون میفرمایند

مثلا انتقاد میکنن از اینکه نیروها از ترس مهمات خودشونو سریع مصرف میکنن که بتوانند عقب نشینی کنند

یا در هنگام فرار اونقدر عجله دارن که همرزمان شهید و زخمی رو هم برنمیدارن و بدتر از این حرفها

http://www.aparat.com/v/TqGBI
ویرایش شده در توسط armagdon
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نظر دوستان چقدر نبرد حلب به بازدارندگی راهبردی جمهوری اسلامی آسیب زده؟

قابل تامل نیست این وضعیت؟

یعنی سپاه پاسداران متوجه نیست وضعیت جنوب حلب فراتر از فاجعه هست؟

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یک خبر خوش .....و.....یک خبر ناخوش
خبر خوش: در حالی که عملیات آزادسازی منبج بدون درگیری عمده ای به سرعت وبخوبی پیش می رود و داعش توانی برای جنگ در منبج دربرابر ی پ گ در خود نمی بیند...وهمه مردم کردستان وآزادیخواهان راستین از این اخبار خوش در پوست خود نمی گنجند....درطرف دیگر این خوشی وصف نشدنی.....سایه ای تاریک خود را نشان می دهد.....................
خبر بد: داعش ی پ گ را خوب می شناسد و کوبانی را مانند یک هراس بزرگ همواره در سر دارد....به همین علت است که گزارشهایی از مرز ترکیه حکایت از آن دارد که جهادیون غربی" دسته دسته صفوف داعش را ترک می‌کنند.....وترکیه ازداعش بدتر.. کاملا آماده شده که این محدوده مرزی را با نیروهای داعش باقیمانده اما تحت نام ارتش آزاد بطور غیر مستقیم در اختیار خود بگیرد.......منتظر رسیدن اخبار تکمیلی هستم..............................

 

************************

از برادر اردوغان به برادر عەبو بغدادی:
اخوی ۳۷تریلی واست مهمات فرستادم نگران نباش بازم هست،اگە اشیای تاریخی و گرون قیمت برام بفرستی بازم نقل و نبات میفرستم تا عراق و سوریا رو باهاش به خاک و خون بکشی
جواب  ما به اردوغان:تو رو سیاە تاریخ خواهی بود،همانطور کە الان هستی
هیتلر با اون همه دیکتاتوریش خودکشی کرد،این جنون تو کار دستت میده مراقب باش
 

 

امیر اصلی داعش در منبج... ابو اسامه تونسی... در حالی که در حال فرار به الباب بود کشته شد..........ببینید چطور رفته بهشت

http://www.axgig.com/images/50330715601093010836.jpg

 

شهر کردنشین عفرین Efrîn در عرض 15 روز گذشته 19575 پناهننده را از ذهات و شهرهای مجاورش قبول کرده است

 

http://www.axgig.com/images/95651643140970594021.jpg

 

*************

داعشی ها از تعدادی از روستاها در مرز ترکیه با سوریه خارج شدند و این روستاها را برای گروه های جهادی عضو "ارتش آزاد سوریه" مورد حمایت ترکیه باقی نهاده اند.
طبق اخبار دریافتی از منابع موثق در منطقه در شمال شهر حلب سوریه وضعیت جالبی مشاهده می شود: شبه نظامیان عضو گروه تروریستی موسوم به دولت اسلامی (داعش) از تعدادی از روستاها در نزدیکی مرز ترکیه که مدت چند ماه در دست آنها بود، خارج شده و این روستاها را برای گروه های جهادی عضو "ارتش آزاد سوریه" باقی نهاده اند.

داعشی ها در مجموع از 16 روستای واقع در جنوب شرقی شهر اعزاز سوریه از جمله روستاهایی همچون کفر کلبین و تل حسین خارج شده اند. در حال حاضر شبه نظامیان عضو "ارتش آزاد سوریه"، گروه تحت حمایت ترکیه این روستاها را اشغال کرده اند. گزارش داده می شود که داعشی ها هنگام ترک روستاها سلاح هایشان را با خود برده و همچون کاری که بارها در گذشته کرده اند، مین ها و تله های انفجاری باقی نگذاشته اند.
باید خاطرنشان کرد که در نتیجه خروج داعشی ها از روستاهای فوق الذکر جاده بین شهر اعزار، واقع در مقابل شهر کیلیس ترکیه و روستای مره در نزدیکی مرز ترکیه گشوده شده و در نتیجه دسته های "ارتش آزاد سوریه" به مرز شهر جرابلوس نزدیک شده اند.
ضرورت مقابله با پیشروی ارتش دولتی سوریه و رزمندگان شورای نظامی شهر منبیج که در حال پیشروی سریع به سوی مواضع جهادیان در ناحیه الباب هستند، به عنوان دلیل خروج داعشی ها از روستاهای نامبرده ذکر می شود..........لینک خبر.............................................................................

http://ir.sputniknews.com/world/20160609/1576849.html…

ویرایش شده در توسط mani1370
  • Upvote 6
  • Downvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تمامی شواهد پیدا و پنهان ، دارن فریاد می زنن که ما در جبهه جنوبی حلب ، با نوعی از " لجاجت " روبرو هستیم

 

با عقل من یکی جور در نمیاد که ما در سه هفته 503 کیلومتر مربع از جبهه جنوبی حلب رو پاکسازی می کنیم

 

بعد همون فتوحات رو ، کم کم و خورد خورد ، داریم دوباره پس می دیم

 

من فقط می تونم این شرایط رو ، نوعی از لجاجت توصیف کنم

 

همش این جمله میاد تو ذهنم :

 

ولش کن بذار همه جا رو بگیرن ، بعد ببینم چطور می خوان پسش بگیرن  !!!

 

خدا کنه نظر من 100% اشتباه باشه

ویرایش شده در توسط meisam1367
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نظر دوستان چقدر نبرد حلب به بازدارندگی راهبردی جمهوری اسلامی آسیب زده؟

قابل تامل نیست این وضعیت؟

یعنی سپاه پاسداران متوجه نیست وضعیت جنوب حلب فراتر از فاجعه هست؟


با سلام

چطور به این نتیجه رسیدی. ..

وقتی ایران با محدودیتهای سیاسی و اقتصادی وبا فشارهای سیاسی داخلی و خارجی وبا چند تا تویوتا و نیروهای داوطلب با غیرت، جلوی اتحاد غربی و عربی ایستاده و طرحهاشون رو ناکام کرده، به نظر شما از بازدارندگی راهبردی ایران کم شده؟ ؟؟؟؟؟؟

و در موقعیت کنونی تمرکز بیشتر محور مقاومت به سمت رقه است...
  • Upvote 7
  • Downvote 29

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مخالفین میگن مقاومت داره زیتان رو خالی میکنه
اگه زیتان و برنه سقوط کنه.سقوط حاضر حتمی خواهد بود
حاضر دژیه شبیه العیس یک تپه خیلی بزرگ سمت چپش هست که ارتفاع خوبی داره به اطراف و نمیگزاره کسی از سمت العیس بیاد ولی از سمت راست حاضر بی دفاعه .راستش میشه جبحه ای که الان برنه و زیتان در خطرند
به خبر دیگه هم هست میگن سهیل حسن عملیات مزارع ملاح رو شروع کرده
ممکنه صحیح نباشه تا اونجا که اطلاع دارم نیروهای سهیل حسن در راه طبقه هستن و عمده نیروهایی که الان تو حلب هستن عراقیها هستن
اگه منبج بیوفته دست اکراد دیگه خلافت دلیلی برای مقاومت در رقه نخواهد داشت خبرهایی اومده که خوانواده های دواعش منبج رو ترک کردن سمت باب و زندانی ها رو فرستادن رقه و دواعش اماده دفاع شهری شبیه فلوجه و رمادی هستن در منبج
بعید میدونم اکراد بعد از گرفتن طبقه از فرات بگزرن
امریکا هم اگه بخواد از تجزیه سوریه جلوگیری کنه باید اجازه بده ارتش سوریه به مرز و حداقل گزرگاه مرزی الراعی برسه

اینکه الان دو تا از عالیرتبه ترین افراد دولت سوریه توی تهرانن
و روز قبل ترش رییس جمهور به امیر قطر تماس برقرار میکنه یه معنی رو میده ایران در حال میانجیگریه بین اعراب و سوریه هست
یحتمل کفگیر ما هم ته دیگ خورده
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

چطور به این نتیجه رسیدی. ..

وقتی ایران با محدودیتهای سیاسی و اقتصادی وبا فشارهای سیاسی داخلی و خارجی وبا چند تا تویوتا و نیروهای داوطلب با غیرت، جلوی اتحاد غربی و عربی ایستاده و طرحهاشون رو ناکام کرده، به نظر شما از بازدارندگی راهبردی ایران کم شده؟ ؟؟؟؟؟؟

و در موقعیت کنونی تمرکز بیشتر محور مقاومت به سمت رقه است...

 

وضعیت اسف بار امروز نتیجه همین حرف ها و توجیه کردن هاست اگر یک بار فقط یک بار شجاعت پذیرش اشتباهاتمان را داشتیم این وضعیت پیش نمی آمد

 

همینطور توجیه کنید تا ببینم وقتی کارد به استخوان خودمان رسید اونموقع چی خواهید گفت...

ویرایش شده در توسط TIGERII
  • Upvote 12
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسم الله  الرحمن الرحیم

 

وقتی اصغر آبیاری، 59 ساله، متوجه شد که پسرش عباس، اواخر دسامبر 2015 (اوایل دی ماه 94) عازم سوریه می شود، بسیار عصبانی شد. اما نه به دلیلی که تصور می شود. از ابتدای نوامبر (اواسط بهمن) اصغر و عباس 24 ساله (که هر دو عضو بسیج هستند) دوره های آموزشی را سپری می کردند؛ به امید آنکه به نیروهای مستشاری اعزامی به سوریه بپیوندند. از آغاز مأموریت مستشاری، ژنرال سلیمانی دستور داده بود که از هر خانواده فقط یک مرد اجازه اعزام دارد.

در سال 2015 زمانی که اصغر و عباس دوره آموزش را آغاز کردند، جنگ داخلی وحشتناک سوریه وارد پنجمین سال می شد و ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس به این فکر افتاد که مأموریت در سوریه را گسترش دهد و نیروهایی از هر شش شاخه سپاه پاسداران جمهوری اسلامی از جمله بسیج را به عنوان داوطلب راهی سوریه کند. فرماندهان هر شاخه از سپاه، واحدهایی از داوطلبان حرفه ای تحت امر خود را برای اعزام به این مأموریت آماده کردند.

اما برای اصغر مانعی دیگر نیز وجود داشت. تا ابتدای دسامبر 2015 (اواسط آذر 94) گروه آموزشی آنان از لیست آغازین 1000 نفر به 500 تن تقلیل یافته بود. کمتر از نیمی از این 500 نفر باقی‌مانده برای الحاق به گروهی که قرار بود در انتهای دسامبر (ابتدای دی ماه) به حلب در شمال سوریه بروند، انتخاب شدند.

اصغر و عباس با انگیزه و اعتقادی مقدس برای دفاع از اماکن مذهبی آماده شده بودند؛ مکان‌هایی مانند مزار "حجر بن عدی" یکی از اصحاب حضرت محمد [صلی الله علیه و آله] که تروریست‌ها در آوریل سال 2013 (فروردین 1392) به آن بی حرمتی کردند.

اصغر به من [خبرنگار فارین پالیسی] گفت: «این‌ها [تروریست‌ها] هیچ چارچوب اخلاقی ندارند. ما می‌دانستیم که آنان به سایر حرم ها و مکان های مقدس و مورد احترام مسلمانان و مسیحیان نیز حمله خواهند کرد. ما فهمیدیم که اگر از این مکان ها دفاع نکنیم، هیچ کس در امان نخواهد بود و آنان دولتی تشکیل می دادند که این سرطان را در سراسر جهان منتشر می‌کرد.»

اصغر که در جنگ ایران و عراق نیز شرکت کرده است، تلاش کرد پسرش عباس را برای اعزام داوطلبانه از استانی دیگر متقاعد کند. اصغر فکر می‌کرد که با این کار به گونه ای قانون را دور زده و از دستور اعزام یک مرد از هر خانواده رهایی خواهد یافت؛ اما عباس خواسته پدرش را رد کرد.

در روزهای انتهایی دسامبر 2015 (اوایل دی ماه 94) -به دلایل امنیتی منابع سپاه پاسداران از افشای تاریخ دقیق خودداری کردند- عباس با واحد خود به خط مقدم جبهه اعزام شد تا با نیروهای بشاراسد چندین روستا را از جمله خان طومان، نبل و الزهرا که در اطراف حلب تحت اشغال تروریست‌ها قرار داشتند، آزاد کند.

دو روستای آخری [نبل و الزهرا] شیعه نشین و در شمال غربی حلب واقع شده اند و به مدت سه سال و نیم در محاصره شدید قرار داشتند.

روز دهم ژانویه 2016 (بیستم دیماه 1394) در نبرد شدید خان طومان، عباس زخمی شد. ماشینی که از آن به‌عنوان آمبولانس استفاده می شد، برای بازگرداندن وی و چندین همرزم زخمی‌اش به خط مقدم اعزام شد. اما در راه بازگشت به بیمارستان صحرایی، آمبولانس با موشک تاو هدف قرار گرفت. عباس و سایر سرنشینان خودرو درجا کشته [شهید] شده و به سایر جنگجویان ایرانی کشته [شهید] شده در سوریه پیوستند.

ارتش بشار اسد در نبرد جاری برای بازپس‌گیری حلب به طور گسترده به نیروی انسانی و نیز تخصص هم‌پیمانان ایرانی خود تکیه کرده است. از تاریخ سوم فوریه 2016 (14 بهمن 94) ارتش سوریه -با حمایت نیروهای روسی، سپاه پاسداران ایران و نیز شبه نظامیان مورد حمایت تهران- بسیاری از شکست‌های خود در حومه حلب را جبران کرده است.

مقامات رسمی ایران، تروریست‌ها را به سوءاستفاده از آتش بس اخیر در حلب برای بازپس‌گیری خان طومان (جایی که عباس در ماه ژانویه شهید شد) متهم می‌کنند.

در همین حال دولت سوریه اعلام کرد که حمله‌ای را برای بازپس‌گیری مناطق شرقی حلب که تحت تصرف تروریست‌هاست، انجام می‌دهد و مقامات ایرانی نیز وعده انتقام سختی در خان طومان را دادند.

در حالی که مأموریت مستشاری ایران در تلاش برای ارائه مشاوره های استراتژیک به ارتش سوریه آغاز شده بود، نیروهای ایرانی در حال حاضر از نزدیک در طراحی عملیات‌ها مشارکت دارند.

یک ژنرال بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مشروط به مخفی ماندن هویتش به گفتگو پرداخت، گفت که در روزهای ابتدای جنگ، ایران برای یاری رساندن به ارتش سوریه، مشاوران استراتژیک به سوریه ارسال می‌کرد. وقتی درگیری‌ها بیشتر شد، ایران شروع به ارسال مشاوران تاکتیکی کرد.

به گفته حاج مهدی 41 ساله ، فرمانده بسیجی واحدی که عباس در آن شهید شد، با وجود افزایش قربانیان ایرانی در سوریه، مقامات سپاه پاسداران ایران به هیچ وجه با کمبود نیروی مشتاق به نبرد مواجه نیستند. در استقرار اخیر نیروهای ایرانی در نزدیکی حلب، حاج مهدی 230 نفر را تحت فرمان دارد که بین 21 تا 60 سال سن دارند.

وقتی حاج مهدی در مرخصی در تهران است، بیشتر صبح ها وقتی بیدار می‌شود، مردانی را می‌یابد که به امید ثبت نام اعزام به سوریه درب خانه محقر او صف کشیده اند. حاج مهدی به‌صورت مرتب با درخواست‌هایی از افراد فامیل، دوستان و آشنایان روبرو می‌شود که اجازه رفتن به جنگ می‌خواهند. حتی پدر یکی از همکلاسی‌های دخترش بعد از آنکه فهمید حاج مهدی در نیروگیری مشارکت دارد، برای رفتن به سوریه به او التماس می‌کرد.

حاج مهدی چاره‌ای جز ناامید کردن بیشتر داوطلبان ندارد. به گفته او، اگر دستور به محدود کردن نیروگیری و جذب فقط نیروهای ویژه نبود، بسیج و سایر سربازان سپاه پاسداران با میلیون‌ها نیرو عازم مناطق جنگی سوریه می‌شدند.

حاج مهدی که یک ژنرال بازنشسته سپاه پاسداران است، ادامه می دهد: سپاه پاسداران در حال حاضر نمی‌داند با صدها و هزاران داوطلبی که می‌خواهند از حرم‌ها و افراد مظلوم دفاع کنند چه کند؟!

بنابراین فرماندهان سپاه قدس تلاش می‌کنند که از میان داوطلبان، آموزش‌دیده‌ترین‌ها را برگزینند؛ افرادی که بتوانند مفاهیم تاکتیکی جدید برای دفاع از مظلومان را درک کنند.

همه داوطلبان ایرانی که جواب رد می‌شنوند، از رفتن به سوریه منصرف نمی‌شوند. بلکه بسیاری از آنان به صف [انتظار] شبه‌نظامیان داوطلبی می‌پیوندند که از شروع نبرد در سوریه شکل گرفته است. این مردان، یعنی شیعیان مشتاق شهادت، آماده نبرد در جنگی هستند که به نظرشان وظیفه‌ای دینی است.

این داوطلبان مانند عباس (شهید عباس آبیاری) معتقدند که مردم سوریه در خطر انقراض به سر می‌برند. این افراد با مشاهده تخریب حرم‌ها، مساجد و کلیساها در تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی، یقین دارند که مکان‌های مقدس به ویژه حرم  سیده زینب [سلام الله علیها] هرگز از دست تروریست‌ها در امان نخواهند بود. این داوطلبان آماده‌اند که جان خود را برای حمایت از این مکان‌های مقدس فدا کنند.

حسین یک سرباز بسیجی 30 ساله در تهران، یکی از این داوطلبان است. او با وجود آموزش نظامی، در مأموریت مستشاری ویژه پذیرفته نشده است. اما چندین بار با شبه نظامیان مختلف از جمله «فاطمیون» (داوطلبان افغانی) و «زینبیون» (داوطلبان پاکستانی) به سوریه سفر کرده است.

تیپ فاطمیون به عنوان یک نیروی جنگی در سوریه در ابتدای سال 2012 تشکیل شد. اما برخی اعضای ارشد آن رابطه‌ای طولانی با سپاه پاسداران ایران داشتند. اولین فرمانده فاطمیون یعنی "علیرضا توسلی" [متولد 1962 میلادی - 1341 شمسی در افغانستان که فوریه 2015 - بهمن 1393 در درعا کشته شد] در جنگ ایران و عراق به همراه عده‌ای از داوطلبان شیعه افغانی در کنار سپاه پاسداران ایران جنگیده بود.

حسین می گوید که [شهید] "مصطفی صدرزاده" دوست دوران کودکی‌اش، الهام بخش وی در تصمیم برای ثبت نام در فاطمیون در سال 2014 بوده است.

صدرزاده یک ناجی غریق اهل جنوب تهران بود که در سال 2013 تلاش کرد به عملیات مستشاری نیروی قدس سپاه بپیوندد، اما به دلیل نداشتن تجربه نظامی کافی، موفق نشد. او که برای رسیدن به رؤیایش یعنی جهاد در سوریه تسلیم نمی‌شد، به مشهد سفر کرد؛ شهری که حرم امام رضا [علیه السلام] یکی از امامان شیعه در آن قرار دارد. شیعیان این امامان را به عنوان رهبران و جانشینان سیاسی و معنوی حضرت محمد [صلی الله علیه و آله] می‌دانند.

مصطفی صدرزاده در شهر مشهد اوراق هویت افغانی تهیه کرد و به فاطمیون پیوست. صدرزاده در تیپ فاطمیون تا جایگاه فرماندهی گردان بالا رفت و اسم مستعار «سیدابراهیم» را برای خود برگزید. وی بیش از دو سال در سوریه جنگید و در 22 اکتبر 2015 [30 مهر 1394] در حلب کشته [شهید] شد.

ژنرال سلیمانی شجاعت صدرزاده در سوریه را ستود و از وی به عنوان فردی یاد کرد که به عملیات مستشاری سپاه قدس راه داده نشد، اما در جبهه بسیار قهرمانانه حضور یافت. سلیمانی که در میان نیروهای خود صحبت می کرد، از روزی گفت که در منطقه جنگی دیرالعدس صدای «قوی و مردانه» این فرمانده فاطمیون را با «لهجه غلیظ تهرانی» پشت بی‌سیم شنیده است.

ژنرال سلیمانی گفت که پرسیده است: این مرد تهرانی که همراه تیپ فاطمیون می‌جنگد کیست؟! یک فرمانده سپاه پاسخ داده بود که او سیدابراهیم است.

صبح روز بعد وقتی نیروهای فاطمیون به موضع استقرار [سردار] سلیمانی رسیدند، سلیمانی از همان فرمانده می‌پرسد که کدام یک از افراد فاطمیون سیدابراهیم است؟ او اشاره می‌کند که فلانی سیدابراهیم است.

ژنرال سلیمانی در ادامه صدرزاده را چنین توصیف می‌کند: «او فردی لاغر اندام، نحیف و بسیار جوان بود. به او گفتم که با شنیدن صدایت فکر کردم فردی قوی‌هیکل را خواهم دید!»

ژنرال افزود: «اما او بسیار جوان بود و هنگامی که به صورتش نگاه می‌کردی، معنویتی خاص در چشمانش می‌دیدی. شما باید این مرد جوان را بشناسید. چون قوانین اجازه نداد که وی در مأموریت مستشاری به سوریه بیاید، به مشهد رفته و با نام یک تبعه افغانی ثبت نام می‌کند و به فاطمیون وارد می‌شود. افراد بسیاری مانند سیدابراهیم در تهران داریم. اما تفاوت سیدابراهیم با آنان این است که وی طریق جهاد را برگزید.»

من حسین را بعد از آنکه دوره سه ماهه حضورش در سوریه را با فاطمیون گذرانده بود، در ایران ملاقات کردم. حسین به من گفت که در نبرد برای بازپس‌گیری شهر نبل در ژانویه 2016 (بهمن 1394) او و همرزمانش با واحدی که تحت فرمان حاج مهدی بود برای شکستن خط دشمن وارد عملیات شدند.

حسین با اشاره به اینکه راز موفقیت شبه نظامیان داوطلب، انعطاف، قابلیت جابجایی آنان و نبود دستورات سخت نظامی است، افزود: «این جنگ، جنگی کلاسیک نیست. گاهی فقط شش نفر، گاهی 250 نفر و یک بار 400 نفر بودیم. اما در هر مأموریت -نه آن‌هایی که کلاسیک بود- شما در یک منطقه موضع می‌گیرید و هرکس که به آن موضع بیاید، یکی از گروه شما خواهد بود.»

با وجود ریخته شدن خون ایرانیان در سوریه، حاج مهدی مصمم است که در عزم ایران برای حمایت از مردم سوریه هیچ خللی وارد نخواهد شد. به گفته او، دلیل اصلی که نظامیان ایران در سوریه حضور دارند، نیاز به حمایت از حرم حضرت زینب [سلام الله علیها] خواهر امام حسین [علیه السلام] است که به شدت از سوی شیعیان مورد احترام قرار دارد.

در رسانه های رسمی ایران از جنگجویان ایرانی که در سوریه شهید می‌شوند، به عنوان "مدافعان حرم" یاد می‌شود.

حاج مهدی به یاد می‌آورد که افراد وی که در سوریه کشته شدند، به دلیل فداکاری شدید و عقاید محکم دینی به سعادت رسیده‌اند. به گفته او، آنان به آرزوی خود یعنی شهادت رسیده‌اند؛ چیزی ارزشمند که نصیب کسانی می‌شود که جان خود را برای دفاع از مظلوم فدا کنند.

مرتضی کریمی 34 ساله که یک افسر جوان بسیجی از جنوب تهران است، به حاج مهدی گفته بود که می‌خواهد مانند "علی اکبر" پسر بزرگ امام حسین [علیه السلام] به شهادت برسد. در سال 680 میلادی بدن علی اکبر در نبرد حماسی "کربلا" به قطعات متعدد تکه تکه شد. نبرد کربلا نبردی بود که امام حسین و یارانش در آن به شهادت رسیده و سر از بدنشان جدا شد.

حاج مهدی در این باره می گوید: مرتضی کریمی در نبرد خان طومان زخمی شد و به وسیله آمبولانس در حال بازگردانده شدن به عقب جبهه بود که آمبولانس با موشک تاو هدف قرار گفت. بدن کریمی به تکه های زیادی تقسیم شد. دقیقا همان‌گونه که آرزو کرده بود.

حاج مهدی می‌گوید که افراد وی بسیار مشتاق شهادت هستند؛ به حدی که به دفعات برای انجام خطرناکترین وظایف با هم رقابت می‌کنند و باور نمی‌کنی که آنان معنای ترس را بفهمند.

این همان شوقی است که عباس و پدرش اصغر آبیاری در رقابت برای اعزام از همین یگان مستشاری نشان دادند. وقتی حاج مهدی بعد از شهادت عباس می‌خواست به ایران بازگردد، از پاسخ دادن به تماس‌های تلفنی اصغر می‌ترسید. حاج مهدی شرمنده می‌شد که به او بگوید نتوانسته است پیکر عباس را به عقب بازگرداند. اما یک روز بعد، وقتی در حال نوشتن پیام در گوشی خود بود، سهوا تماس اصغر را پاسخ داد.

اصغر به حاج مهدی گفت: «فکر می‌کنی که برای پیکر پسرم زنگ زدم؟ من با خدا عهد بستم که سراغ آن را نگیرم. فقط می‌خواستم به تو بگویم حالا که عباس پسرم دیگر در واحد تو نیست، من می‌توانم به سوریه بروم؟!»

 

لینک

 

-------------------------------------------------------------

واقعا چه شیرمردهایی ما داریم

دل خون میشه

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

وقتی همه چی بشه شعار...اقتصاد شعار..جنگ شعار...فرهنگ  شعار...همش شعار...بهتر از این نمیشه....اینجا مشخص میشه که پیشروی های اخیر...تا حدود زیادی مدیون حمایت سنگین هوایی خرس ها بود...چیزی از ارزش رزمنده های ما کم نمیشه...ولی از ارزش خیلی از اقایون..که تو حرف تا فتح نیویورک میرند ...تو عمل...........من اگه جا سعودیه بقیه ملخ خورها بودم...دیگه باسه حرف ایران تره هم خرد نمیکردم...فلان فرمانده میاد میگه ما اماده نبرد بزرگ هستیم....بعد نمیتونن...یه صحنه نبرد بسیار کوچک تر از ..حرف های ادعایی را مدیریت کنند...............افتابه لگن صد دست ...شام نهار هیچی...............وقتی روس ها باشن پیشروی هست..وقتی روس ها بخوان اتش بس میشه...وقتی روس ها نباشن...این داستانا اخیر اتفاق میوفته.....این بدترن ضربه به تصویریست که میخواهیم از خودمان نشان دهیم....لاشخور های دنیا دارن میبینن...و..وزن میدن به طرفین...چقدر از این شهدا بخاطر بی تدبیری..بوده...من که میگم...خیلیش...

  • Upvote 13
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.