Anonymous

استراتژی های انهدام و یا از کار انداختن پادگان های وسیع و فرودگاه های دشمن

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

با سلام به همه دوستان و تشکر از این تاپیک 

هر نوع آسیب زدن به پایگاه های اعراب برای مدت محدود کارسازه حد اکثر 2 ماه یه پایگاه غیر عملیاتی میشه به نظر من باید هدف رو از پاییگاه ها به خلبانهای اونا تغییر بدیم چون به این زودیها جایگزین نمیشن 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام به همه دوستان و تشکر از این تاپیک 

هر نوع آسیب زدن به پایگاه های اعراب برای مدت محدود کارسازه حد اکثر 2 ماه یه پایگاه غیر عملیاتی میشه به نظر من باید هدف رو از پاییگاه ها به خلبانهای اونا تغییر بدیم چون به این زودیها جایگزین نمیشن 

 

اهداف به چند دسته تقسیم می شوند 

- باند پرواز

- پناهگاه هواپیما ها 

- مراکز هدایت و کنترل 

- سیستم فرماندهی 

- خلبانان 

- انبارهای مهمات هواپیماها 

- مراکز سوخت هواپیماها 

 

حال اولویت را باید مطابق حلقه های واردن باید مرتب کرد

1- سیستم فرماندهی 

2- مراکز کنترل و هدایت 

3- خلبان ها

4- مراکز سوخت 

5- باند فرودگاه 

6- هواپیماها

7- انبار مهمات

 

خب مطابق این تعریف دنبال راه حل برای زدن باید گشت 

4 تای آخربا موشک ممکن است 

ولی 3 تای اولی کمی سخت است

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

3 تای اول با کار اطلاعاتی دقیق و حساب شده میشه انجام داد قدم اول شناسایی افراد هستش که باید در زمان صلح و یا غیر جنگ انجام بشه کجا استراحت میکنن کجا میرن برا تفریح و ... که آمادگی لازمو در موارد حساس داشت قدم دوم ما باید مانند اسپتنازها یگانهای ترور داشته باشیم که برای این شرایط دوره دیده باشن یه کم هالیوودیه ولی با توجه به داشتهامون نزدیکترین گزینس . 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

 

خلبانها ؟؟ اینطوری باید لاقل چند ده هزار عضو تیم ترور داشته باشیم در خارج از کشور

 

در ضمن خود خلبانها هم اموزش های سخت نظامی می بینند هدف های راحتی هم نیستند برای کار اطلاعاتی

 

اینم یادمون نره که با ترور شدن اولین خلبانان حافظت سایرین افزایش پیدا می کنه و اونا رو می برن به جاهای امن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت دوستان 

 

تا اینجا نظرات ارزشمند عزیزان را مطالعه کردم ولی بازهم به سبک گذشته ، جنبه تکنیکی ( سخت افزاری ) ماجرا بر جنبه های تاکتیکی غالب شد .

 

با این حال دوستان باید یک فرض را در ذهن خودشان ، به اصطلاح تثبیت کنند :

 

  ما در حمله پیش دستی نمی کنیم .

 

(حالا یا توانایی آن را نداریم یا ماهیت دکترین دفاعی ما ، این اجازه  را به ما نخواهد داد ) 

 

با این وصف ، ابتدا باید دید نگاه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای  حمله احتمالی چگونه هست . 

 

 

Warden_s_Five_Rings_svg.png

 

سرهنگ " واردن" ، برای حمله به زیرساختهای دشمن ، 3 اصل کلی را پیشنهاد داد :

 

1- استراتژی تحمیل هزینه IMPOSED COST STRATEGY

2- استراتژی فلج کننده PARALYSIS STRATEGY 

3- استراتژی انهدام DETRACTION STRATEGY

 

در استراتژی تحمیل هزینه ، دشمن درمی یابد که  روند مقاومت بسیار پرهزینه و پرخرج خواهد بود 

در استراتژی فلج کننده ، دشمن باید باور کند که ادامه مقاومت  غیر ممکن هست .

در استراتژی سوم ، دشمن می فهمد که در صورت مقاومت ، همه چیز را از دست خواهد داد 

 

وی براین اعتقاد بود که اثر بخشی توان رزمی دشمن ، به دو عامل مولفه قدرت فیزیکی  و توان روحی وی  بستگی دارد و بدلیل عدم دسترسی به توان روحی وی ، با حمله به مولفه های فیزیکی ، نتیجه دلخواه در کاهش اثر بخشی  عملیاتی دشمن بوجود خواهد آمد :

 

COMBAT EFFECTIVENESS= PHYSICAL STRENGTH * MORAL STRENGTH

 

اثر بخشی رزمی = قدرت فیزیکی در توان روحی 

 

 

بطور مشخص ، اهداف فیزیکی ما در جنوب کشور ، بلحاظ حساسیت های اقتصادی آنچنان هست که   یک میدان آزمایش مناسب برای  اجرای این سه اصل کلی است . بنابراین ، بدون بررسی جوانب کار ، هدف قرار دادن این پایگاه ها ، با منطق نظامی ، منطبق نیست . 

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جناب MR9 عزیز مثل همیشه نظر کارشناسی و البته مستند بسیار خوبی رو ارائه کردند!

 

اما

 

 

  ما در حمله پیش دستی نمی کنیم .

 

(حالا یا توانایی آن را نداریم یا ماهیت دکترین دفاعی ما ، این اجازه  را به ما نخواهد داد )

 

این سخن شما شاید ناشی از یک فراموشی کوتاه باشد! جنگ با نبرد فرق میکند!

 

جنگ: مجموعه ای از دشمنی ها و اقدامات آشکار و پنهان موجودی علیه موجود دیگر! شامل: نبرد نظامی تن به تن ، جنگ نرم ، جنگ سیاسی ، روانی ، اجتماعی و...

 

هنگامه ای که جنگ آغاز شود قطعا همه از آن آگاه اند. امروز همانند قدیم نیست که در گرداب و شوربای سیاست ها یک نفر ناگاه جنگ راه بیاندازد. لازمه جنگ در دنیای امروز ما پروسه طولانی است! مثل اوضاع الان اگر فرضا جنگی به پا شود بر سر توافق که البته بعید است!

 

کنگره ای ، مجلسی ، جایی باید تایید کند. پس شروع جنگ با نبردی ناگهانی نخواهد بود! شروع ابتدا به اطلاع طرفین میرسد بعد نبرد ها آغاز میشود!

 

وقتی جنگ شروع شد ما میتوانیم در نبرد و یا حمله پیش دستی کنیم! پس نگرانی در این مورد بیهوده است! (هر چند به تندروی عده ای به قول خودشان اسلام شناس احتمال حرف شما بالاست!)

 

برادر عزیز و ارزشی من! من به شدت با حرف سرهنگ واردن مخالفم! اگر ما در جنگ منظم و قابل پیش بینی پیش برویم شکست میخوریم!

 

استراتژی نبرد نباید از قبل برنامه ریزی شود! چرا که ما محل نبرد را نمی دانیم شرایط روحی نیروها را نمی دانیم! توان خود و دشمن را نمی دانیم! فقط باید آماده بود! نباید از قبل استراتژی ببندیم! دنیای ما مک دونالد نیست!

 

نکته بعد: شما به چه کسی استناد میکنید؟ به یک ارتشی آمریکایی. آمریکا با همه توان نظامی خود در ویتنام شکست خورد! آنها جنگ های خلیج فارس را روی کاغذ بردند!

 

به نظر شما ما باید برای حمله خود از دشمن کمک بگیریم؟ صد البته بله!  اما آنها خود باید ضعفشان را نشان دهند تا ما کمک گرفته باشیم!

 

در کمال احترام با نظر شما مخالفم! البته خوشحال میشوم نظرم به چالش کشیده شود تا ایراداتم را بیابم!

  • Upvote 1
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جناب MR9 عزیز مثل همیشه نظر کارشناسی و البته مستند بسیار خوبی رو ارائه کردند!

 

اما

 

 

این سخن شما شاید ناشی از یک فراموشی کوتاه باشد! جنگ با نبرد فرق میکند!

 

جنگ: مجموعه ای از دشمنی ها و اقدامات آشکار و پنهان موجودی علیه موجود دیگر! شامل: نبرد نظامی تن به تن ، جنگ نرم ، جنگ سیاسی ، روانی ، اجتماعی و...

 

هنگامه ای که جنگ آغاز شود قطعا همه از آن آگاه اند. امروز همانند قدیم نیست که در گرداب و شوربای سیاست ها یک نفر ناگاه جنگ راه بیاندازد. لازمه جنگ در دنیای امروز ما پروسه طولانی است! مثل اوضاع الان اگر فرضا جنگی به پا شود بر سر توافق که البته بعید است!

 

کنگره ای ، مجلسی ، جایی باید تایید کند. پس شروع جنگ با نبردی ناگهانی نخواهد بود! شروع ابتدا به اطلاع طرفین میرسد بعد نبرد ها آغاز میشود!

 

وقتی جنگ شروع شد ما میتوانیم در نبرد و یا حمله پیش دستی کنیم! پس نگرانی در این مورد بیهوده است! (هر چند به تندروی عده ای به قول خودشان اسلام شناس احتمال حرف شما بالاست!)

 

برادر عزیز و ارزشی من! من به شدت با حرف سرهنگ واردن مخالفم! اگر ما در جنگ منظم و قابل پیش بینی پیش برویم شکست میخوریم!

 

استراتژی نبرد نباید از قبل برنامه ریزی شود! چرا که ما محل نبرد را نمی دانیم شرایط روحی نیروها را نمی دانیم! توان خود و دشمن را نمی دانیم! فقط باید آماده بود! نباید از قبل استراتژی ببندیم! دنیای ما مک دونالد نیست!

 

نکته بعد: شما به چه کسی استناد میکنید؟ به یک ارتشی آمریکایی. آمریکا با همه توان نظامی خود در ویتنام شکست خورد! آنها جنگ های خلیج فارس را روی کاغذ بردند!

 

به نظر شما ما باید برای حمله خود از دشمن کمک بگیریم؟ صد البته بله!  اما آنها خود باید ضعفشان را نشان دهند تا ما کمک گرفته باشیم!

 

در کمال احترام با نظر شما مخالفم! البته خوشحال میشوم نظرم به چالش کشیده شود تا ایراداتم را بیابم!

 

یک نکته بگم بد نیست 

مفهوم جملات مشخص است پیش دستی نمی کنیم یعنی چه بقیه بازی کلمات است 

اگر با خودمان صادق باشیم می بینیم از صفر تا شروع جنگ مراحلی وجود دارد و ما هم مطابق رفتار دشمن مقابله هم تراز خود را بالا می بریم 

این دیگر خلاقیت ما است که چگونه بازی کنیم ولی اینکه سطح جنگ و میزان درگیری و برخورد را ما ببریم بالا جواب از طرف ما نه است 

 

 

در مورد تئوری سرهنگ وارن من پیشنهاد می کنم روی نظرش فکر کنید و مستقل از اینکه این را که گفته ببینید چرا که اتئوری برای جنگ متقارن و غیر متقارن هم جواب می دهد و از ایده مدیریت امور نشات می گیرد از این رو تئوری وارن درست است شاید کامل تر شود ولی برای اهداف اولویت بندی کرده است و اگر حلقه ها بدرستی هدف قرار داده شوند دشمن با کمترین هزینه نابود می شود 

بعد بحث حلقه واردن در دو بحث دفاع و حمله مطرح می شود و بیشترین کاربرد را در دفاع غیرعامل دارد که باعث کاهش هزینه می شود

نمی دانم شما بازی استراتژیک انجام داده اید یا نه

اگر سیستم واردن را اجرا کنید در کمترین مدت به پیروزی می رسید 

خود من بازی starcraft  و age of empire بازی کرده ام و دقیقا تایید روش را دیدم و با کمترین هزینه و زمان سخت ترین مراحل را رد کردم

حال بازی مثال بود برای کاربردی بودن حلقه های واردن

 

در حقیقت واردن می گوید وقتی می خواهید یک استخر را از آب خالی کنید اول شیر آب ( فرماندهان ) را ببندید و کارهای اصلی را انجام دهید و در آخر با تی آب (نیرو های پیاده ) بیرون بکشید 

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام 

 

 

این سخن شما شاید ناشی از یک فراموشی کوتاه باشد! جنگ با نبرد فرق میکند!

 

جنگ: مجموعه ای از دشمنی ها و اقدامات آشکار و پنهان موجودی علیه موجود دیگر! شامل: نبرد نظامی تن به تن ، جنگ نرم ، جنگ سیاسی ، روانی ، اجتماعی و...

 

نکته نخست ، این اطمینان را به شما می دهم که ماهیت جنگ احتمالی ما با ایالات متحده و متحدین منطقه ای شان ، با تمام جنگ های گذشته متفاوت خواهد بود . همانطور که فرمودید ، جنگ ما لایه های  متنوعی را در بر دارد که ارائه آن در این جا وقت زیادی را می طلبد . 

 

 لازمه جنگ در دنیای امروز ما پروسه طولانی است! مثل اوضاع الان اگر فرضا جنگی به پا شود بر سر توافق که البته بعید است!

 

پروسه طولانی فوق ، برای کشورهایی نظیر عراق یا افغانستان کاربرد داشت ، تهاجم احتمالی به ما با اطمینان بالایی ، غافلگیرانه و بدون اخطار خواهد بود - مثل حمله به ایرباس در سال 1366  

 

 

وقتی جنگ شروع شد ما میتوانیم در نبرد و یا حمله پیش دستی کنیم! پس نگرانی در این مورد بیهوده است! (هر چند به تندروی عده ای به قول خودشان اسلام شناس احتمال حرف شما بالاست!)

 

 

همانطور که عرض کردم ،  مهمترین اصل از اصول 9 یا 12گانه جنگ ، اصل غافلگیری است . 

 

 

برادر عزیز و ارزشی من! من به شدت با حرف سرهنگ واردن مخالفم! اگر ما در جنگ منظم و قابل پیش بینی پیش برویم شکست میخوریم!

 

 

البته در ارتباط با بکاربردن واژه ارزشی ، لطف شما را می رساند ، اما در حوزه تصمیم گیری های استراتژیک ، جایی برای احساسات وجود ندارد . 

در مورد مخالفت با تئوری سرهنگ واردن ، مسلماً حق شماست که تئوری ایشان را به چالش بکشید ، ولی بنا بر شواهد متعدد ، حوزه عمل ما در جنگ ناهمتراز ، با سئوالات پر چالشی روبروست . 

 

 

استراتژی نبرد نباید از قبل برنامه ریزی شود! چرا که ما محل نبرد را نمی دانیم شرایط روحی نیروها را نمی دانیم! توان خود و دشمن را نمی دانیم! فقط باید آماده بود! نباید از قبل استراتژی ببندیم! دنیای ما مک دونالد نیست!

 

متاسفانه اشتباه شما در همین جمله مستتر هست . اتفاقاً در حوزه جنگ  و نبرد ، دکترین ، استراتژی ، تاکتیک ، تجهیزات و روحیه ، باید از قبل مهیا شود . 

عدم اطلاع از موقعیت نبرد ، عدم اطلاع از روحیه پرسنل ، عدم اطلاع از کمیت و کیفیت تجهیزات ، موجب ایجاد فاجعه ای می شود که در ژوئن 1940 ، بر سر ژنرال پریوکس ( فرمانده سپاه DCR ارتش فرانسه و تیپ یکم تا چهارم زرهی  این سپاه در شالروا ( شهری در بلژیک و در جنوب سدان ) آمد. 

 

ارتش فرانسه بلحاظ کمیت واحدهای تانک ، دو تا سه برابر ورماخت ، تجهیزات در اختیار داشت ، اما عدم وجود یک برنامه درست ، عدم تطبیق واحدها با شرایط روز ، ساختار فرماندهی متمرکز و غیر قابل انعطاف و اصرار بر اجرای تاکتیکهای جنگ اول جهانی ، ظرف دو هفته مضمحل شد . 

 

این اشتباه را آمریکایی ها در هفته های نخست جنگ کره و سراسر جنگ ویتنام تکرار کردند ، اما تجربه همین دو جنگ ، باعث شد تا در جنگ دوم خلیج پارس ، عملکردی کاملاً متفاوت را شاهد باشیم . 

 

البته این ارتش در کنار نقاط قوت ، نقاط ضعفی هم دارد  که در جای خودش باید بررسی شود 

 

 

نکته بعد: شما به چه کسی استناد میکنید؟ به یک ارتشی آمریکایی. آمریکا با همه توان نظامی خود در ویتنام شکست خورد! آنها جنگ های خلیج فارس را روی کاغذ بردند!

 

کاملاً درست می فرمایید - یک نظامی پر تجربه ارتش ایالات متحده که اگر چه دشمن ماست ، اما براساس یک اصل بسیار قدیمی که شما هم باید از آن اطلاع داشته باشید 

 

" از دشمن باید یاد گرفت

 

 

و یا به قول بازیل لیدل هارت :

 

" باید آنسوی تپه را هم مشاهده نمود "

 

 

 آمریکا با همه توان نظامی خود در ویتنام شکست خورد!

 

 

شکست ارتش پرطمطراق ایالات متحده در ویتنام ، دلایل متعددی داشت که در اینجا فقط به یک عامل اشاره می کنم .

 

دخالت بی حساب و کتاب سیاستمداران در حوزه نظامی 

 

( هرچند برخی معتقدند ، اگر چه ارتش آمریکا در ویتنام شکست نظامی خورد ، ولی به هدف اصلی اش یعنی اجرای دکترین " محاصره سازی " و سد پیشروی کمونیسم در آسیای شرقی رسید . 

 

 

آنها جنگ های خلیج فارس را روی کاغذ بردند!

 

به نکته جالبی اشاره کردید . اتفاقاً نظامیان بدبین آمریکایی هم ، همین اعتقاد را  دارند ، ولی ساقط شدن ارتش تا دندان مسلح عراق ظرف کمتر 100 ساعت نبرد زمینی ، با حمایت گسترده نیروی هوایی و علیرغم استفاده عراق از موشکهای بالستیک ، چیز دیگری را نشان می دهد . 

 

 

 

در کمال احترام با نظر شما مخالفم! 

 

بطور مسلم ، مخالفت ، حق شماست . ولی این مخالفت باید منطقی باشد و بر اساس ادله محکم . 

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یک نکته بگم بد نیست 

مفهوم جملات مشخص است پیش دستی نمی کنیم یعنی چه بقیه بازی کلمات است 

اگر با خودمان صادق باشیم می بینیم از صفر تا شروع جنگ مراحلی وجود دارد و ما هم مطابق رفتار دشمن مقابله هم تراز خود را بالا می بریم 

این دیگر خلاقیت ما است که چگونه بازی کنیم ولی اینکه سطح جنگ و میزان درگیری و برخورد را ما ببریم بالا جواب از طرف ما نه است 

 

 

در مورد تئوری سرهنگ وارن من پیشنهاد می کنم روی نظرش فکر کنید و مستقل از اینکه این را که گفته ببینید چرا که اتئوری برای جنگ متقارن و غیر متقارن هم جواب می دهد و از ایده مدیریت امور نشات می گیرد از این رو تئوری وارن درست است شاید کامل تر شود ولی برای اهداف اولویت بندی کرده است و اگر حلقه ها بدرستی هدف قرار داده شوند دشمن با کمترین هزینه نابود می شود 

بعد بحث حلقه واردن در دو بحث دفاع و حمله مطرح می شود و بیشترین کاربرد را در دفاع غیرعامل دارد که باعث کاهش هزینه می شود

نمی دانم شما بازی استراتژیک انجام داده اید یا نه

اگر سیستم واردن را اجرا کنید در کمترین مدت به پیروزی می رسید 

خود من بازی starcraft  و age of empire بازی کرده ام و دقیقا تایید روش را دیدم و با کمترین هزینه و زمان سخت ترین مراحل را رد کردم

حال بازی مثال بود برای کاربردی بودن حلقه های واردن

 

در حقیقت واردن می گوید وقتی می خواهید یک استخر را از آب خالی کنید اول شیر آب ( فرماندهان ) را ببندید و کارهای اصلی را انجام دهید و در آخر با تی آب (نیرو های پیاده ) بیرون بکشید 

 

یک دفعه که من رسمی صحبت میکنم شما ها گیر میدین! باز بعدا رفقا میگن چرا رسمی صحبت نمیکنی؟ (موندم به ساز کی برقصم!)

 

به هر حال بند اول حرفات داداش درست بود! با بقیه هم با شرایطی موافقم!

 

 

کاملاً درست می فرمایید - یک نظامی پر تجربه ارتش ایالات متحده که اگر چه دشمن ماست ، اما براساس یک اصل بسیار قدیمی که شما هم باید از آن اطلاع داشته باشید 

 

" از دشمن باید یاد گرفت

 

 

و یا به قول بازیل لیدل هارت :

 

" باید آنسوی تپه را هم مشاهده نمود "

 

از بحث با شما بسیار لذت میبرم! اما داداش ما خودمون اینکاره ایم! شما این قسمت حرف من رو سانسور کردید!

 


به نظر شما ما باید برای حمله خود از دشمن کمک بگیریم؟ صد البته بله!  اما آنها خود باید ضعفشان را نشان دهند تا ما کمک گرفته باشیم!

 

این دقیقا همان مَثَل بالا بود که گفتید!

 

 

ولی بنا بر شواهد متعدد ، حوزه عمل ما در جنگ ناهمتراز ، با سئوالات پر چالشی روبروست .

 

این قسمت رو متوجه نشدم! لطفا توضیح بدید!

 

 

متاسفانه اشتباه شما در همین جمله مستتر هست . اتفاقاً در حوزه جنگ  و نبرد ، دکترین ، استراتژی ، تاکتیک ، تجهیزات و روحیه ، باید از قبل مهیا شود . 

عدم اطلاع از موقعیت نبرد ، عدم اطلاع از روحیه پرسنل ، عدم اطلاع از کمیت و کیفیت تجهیزات ، موجب ایجاد فاجعه ای می شود که در ژوئن 1940 ، بر سر ژنرال پریوکس ( فرمانده سپاه DCR ارتش فرانسه و تیپ یکم تا چهارم زرهی  این سپاه در شالروا ( شهری در بلژیک و در جنوب سدان ) آمد.

 

اتفاقا اگر نکته ای در صحبت های من باشه که کاملا بر اون پافشاری میکنم! همین هست! برادر! مواردی که پررنگ کردم رو شما شانتاژ کردید! (ادامه در پایینه! نقل قول مستندی در جواب این بخش حرفتون هست)

 

 

استراتژی نبرد نباید از قبل برنامه ریزی شود!

 

(این بخشی است که میخواهم با شما راجع به آن بحث کنم لطفا تمرکز بر این بگذارید صد البته که جبری در این کار نیست)

 

این حرف غیر اینه که ما تسلیحات آماده نکنیم یا از نیرو هایمان خبر نداشته باشیم! من اگر جای سردار فیروزآبادی بودم! همیشه به نیروهای مسلح بالاخص مرز ها سر میزدم!

 

این یعنی من با جنگ متقارن و کلاسیک مخالفم! جنگی که همه چیز از قبل پیش بینی شده و امکان تحرک کمتری رو داراست محکوم به فناست!

 

پس من به نظریه خودم معتقدم! تلفیق جنگ کلاسیک با نامقارن با استفاده از اصول چریک (در برخی موارد). یعنی سپاه به عنوان نیروی نامتقارن و ارتش کلاسیک!

 

حالا جنگیدن در کنار هم! من چالشی رو مطرح میکنم که از شما میخوام بهش پاسخ بدید! اگر در جنگ کلاسیک نیرو ها در نزدیکی پایتخت محکوم به شکست باشند با چه ترفندی میتوان دشمن را شکست داد؟

 

من پاسخ را به شما وا میگذارم تا بعد ادامه دهیم! (ضمنا میگزارم درست است یا میگذارم؟)

 

 

ولی این مخالفت باید منطقی باشد و بر اساس ادله محکم .

 

منطقی هست (تا حدودی) و ادله آن را اگر فرمانده بودم میدید!

 

من با حرف ایشان مشکل ندارم! با اصول فکری او مشکل دارم! از کوزه همان برون تراود که در اوست!

 

 

شکست ارتش پرطمطراق ایالات متحده در ویتنام ، دلایل متعددی داشت که در اینجا فقط به یک عامل اشاره می کنم .

 

دخالت بی حساب و کتاب سیاستمداران در حوزه نظامی 

 

( هرچند برخی معتقدند ، اگر چه ارتش آمریکا در ویتنام شکست نظامی خورد ، ولی به هدف اصلی اش یعنی اجرای دکترین " محاصره سازی " و سد پیشروی کمونیسم در آسیای شرقی رسید . 

 

توجیه واقعیات تاریخی دردی را دوا نمی کند! هر چند فکر میکنم راه بررسی تاریخی شما شدیدا منطقی است! من این طور برداشت کردم (باید از تاریخ درس گرفت نه قضاوت کرد) ایا نتیجه گیری من راجع به شیوه نگرش شما درباره ی تاریخ درست است؟

 

 

به نکته جالبی اشاره کردید . اتفاقاً نظامیان بدبین آمریکایی هم ، همین اعتقاد را  دارند ، ولی ساقط شدن ارتش تا دندان مسلح عراق ظرف کمتر 100 ساعت نبرد زمینی ، با حمایت گسترده نیروی هوایی و علیرغم استفاده عراق از موشکهای بالستیک ، چیز دیگری را نشان می دهد .

 

دوست عزیز درست است که ما در باره مسائل نظامی سخن می گوییم! اما مشکل این است که وقتی صحبت از جنگ تمام عیار است باید به سیاست کثیف هم نگریست! هر چند از آن بیزارم اما گاهی راه گریزی از آن نیست!

 

در مجموع آمریکا به موفقیت نظامی خوب و موفقیت سیاسی نسبی رسید و اهدافش را دنبال کرد! اما قیمت های گرافی را در آینده ای که حال باشد پرداخت! آنها همیشه اشتباه میکنند!

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این قسمت رو متوجه نشدم! لطفا توضیح بدید!

 

نوع تفکر رایج  در نیروی های مسلح با ماهیت تهدیدات همخوانی ندارد .

 

این حرف غیر اینه که ما تسلیحات آماده نکنیم یا از نیرو هایمان خبر نداشته باشیم! من اگر جای سردار فیروزآبادی بودم! همیشه به نیروهای مسلح بالاخص مرز ها سر میزدم!

 

شما در اینجا ، سلسه مراتب نظامی را نادیده می گیرید . وظیفه ایشان سرکشی از مرزهای نیست . احیاناً اطلاع دارید که مرزهای ما چند کیلومتر هست ؟؟ 

 

طول مرز با ترکمنستان : 1205 کیلومتر

 

طول مرز با افغانستان :  945 کیلومتر

 

طول مرز با پاکستان : 978 کیلومتر

 

طول مرز با عراق : 1609 کیلومتر

 

طول مرز با ترکیه : 511 کیلومتر 

 

طول مرز با آذربایجان : 759 کیلومتر 

 

طول مرز با ارمنستان : 38 کیلومتر 

 

طول مرز با روسیه ( دریای کاسپین ) : 765 کیلومتر 

 

طول مرزهای جنوبی در خلیج پارس : 2045 کیلومتر 

 

بعد ، جناب فیروز آبادی ، کار دیگری ندارند که مرتباً از مرزها  بازدید کنند ؟؟/

 

 

 

 

این یعنی من با جنگ متقارن و کلاسیک مخالفم! جنگی که همه چیز از قبل پیش بینی شده و امکان تحرک کمتری رو داراست محکوم به فناست!

 

 

خیر - شما برای مقابله با یک نیروی کلاسیک مثل پاکستان یا ترکمنستان یا حتی عراق و ترکیه  نیاز به نیروی کلاسیک دارید 

 

حالا جنگیدن در کنار هم! 

 

متاسفانه نمی شود در این زمینه صحبت کرد ، چون دشمن سوء استفاده می کند . 

 

 

پس من به نظریه خودم معتقدم! تلفیق جنگ کلاسیک با نامقارن با استفاده از اصول چریک (در برخی موارد). یعنی سپاه به عنوان نیروی نامتقارن و ارتش کلاسیک!

 

قرن بیست و یکم ، بدلایل مختلف ، قرنی نیست که شما برای هر نوع جنگی ، یک ارتش درست کنید . زمانی که تفکر فرماندهان با ماهیت تهدید ، تطبیق پیدا کند ، این مساله در ساختار سلسله مراتبی نیروی مسلح  گسترش پیدا کرده و به تبع آن ، نیاز برای در اختیار داشتن تجهیزات ویژه هم  ، رده های تصمیم گیر را وادار می کند تا به این نیازهای پاسخ دهند . 

 

 

من با حرف ایشان مشکل ندارم! با اصول فکری او مشکل دارم! از کوزه همان برون تراود که در اوست!

 

اتفاقاً اشتباه شما همین جاست ، اصول فکری سرهنگ واردن، گودریان ، رومل ، پاتون ، آبرامز ، کاهالانی ، کاستر ، دوهه ، میچل ، مانشتاین ، دوگل ، لکلرک ، گرازیانی  ، آیزنهاور ، مک آرتور  و.... هرچه می خواهد باشد ، اصولاً به ما ربطی ندارد ، هدف اصلی ، کسب تجارب آنها ، بسط تجربه  آنها مطابق با تهدیدات جدید ، جلوگیری از تکرار اشتباهات است . 

 

به همین دلیل عرض کردم در سطح استراژیک ، احساسات و تعصبات ، جایی ندارد . 

 

 

 

دوست عزیز درست است که ما در باره مسائل نظامی سخن می گوییم! اما مشکل این است که وقتی صحبت از جنگ تمام عیار است باید به سیاست کثیف هم نگریست! هر چند از آن بیزارم اما گاهی راه گریزی از آن نیست!

 

در مجموع آمریکا به موفقیت نظامی خوب و موفقیت سیاسی نسبی رسید و اهدافش را دنبال کرد! اما قیمت های گرافی را در آینده ای که حال باشد پرداخت! آنها همیشه اشتباه میکنند!

 

این فرموده شما که آمریکایی ها جنگ را روی کاغذ بردند ، بشدت اشتباه هست و در قضاوت شما درارتباط با نقاط قوت و ضعف حریف تاثیر گذار خواهد بود .  ژنرالهای OKW در حوزه برآورد قدرت ارتش آمریکا در جنگ دوم ، اعراب در برآورد توان رزم ارتش رژیم صهیونیستی  (1948 ، 1956 و 1965) و ایضاً ژنرال های IDF در جنگ 1973 و ژنرالهای عراقی هم در برآورد توان دفاعی ارتش ایران ، دچار خطای شدید راهبردی شدند . این اشتباهات نباید برای مقابله با ارتش آمریکا ، برای ما روی دهد . 

 

کسی که از تاریخ ( در اینجا تاریخ نظامی ) درس نگرفت ، محکوم هست که آن را تکرار کند .

 

در باب اهمیت مطالعه تاریخ نظامی  http://www.military.ir/forums/topic/26752-مشهورترین-نقل-قول-های-نظامی-و-سیاسی/?p=462483

 

 

توجیه واقعیات تاریخی دردی را دوا نمی کند! هر چند فکر میکنم راه بررسی تاریخی شما شدیدا منطقی است! من این طور برداشت کردم (باید از تاریخ درس گرفت نه قضاوت کرد) ایا نتیجه گیری من راجع به شیوه نگرش شما درباره ی تاریخ درست است؟

 

منطق ، برنده ترین و تاثیر گذار ترین سلاح  بشر بشمار می رود 

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

اگر واقعا قدرت دفاع موشکی آمریکا اینقدر بالاس چرا اینقدر از قدرت موشکی ما هراس دارن و اینقدر تلاش دارن ما رو محدود کنن؟ این سوال مهمیه که جدای از شایعات و تبلیغات حقیقت رو روشن میکنه

نکته دیگه اینکه درسته که این سامانه ها قابلیت  زدن بعضی از انواع موشکهای بالستیک با رفتارهای ساده رو دارن اما قادر نیستن انواع پیشرفته تر رو هدف قرار بدن

 

بعضی آقایان از خود آمریکا بهتر برای سامانه های دفاع موشکی این کشور تبلیغ میکنن و خود آمریکا اینقدر روی توانش حساب نمیکنه که اینها میکنن 

بنظر من اینکه اوباما بعد سالها مجبور شد اعتراف کنه وقتی من رئیس جمهور شدم متوجه شدم جورج بوش هیچ برنامه ای برای حمله به ایران نداشته نشون میده اینقدر در موضع ضعف در برابر ایران هستن که حتی یک برنامه نریختن برای حمله چون حتی مقدمات یه برنامه فراهم نبوده و نقاط ضعف اساسی وجود داشته که قطعا یکی از مهمترین مسایل قدرت موشکی ایران و ضعف در سامانه های دفاع موشکی آنهاست

ویرایش شده در توسط meshcat
  • Upvote 2
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

اگر واقعا قدرت دفاع موشکی آمریکا اینقدر بالاس چرا اینقدر از قدرت موشکی ما هراس دارن و اینقدر تلاش دارن ما رو محدود کنن؟ این سوال مهمیه که جدای از شایعات و تبلیغات حقیقت رو روشن میکنه

نکته دیگه اینکه درسته که این سامانه ها قابلیت  زدن بعضی از انواع موشکهای بالستیک با رفتارهای ساده رو دارن اما قادر نیستن انواع پیشرفته تر رو هدف قرار بدن

 

بعضی آقایان از خود آمریکا بهتر برای سامانه های دفاع موشکی این کشور تبلیغ میکنن و خود آمریکا اینقدر روی توانش حساب نمیکنه که اینها میکنن 

بنظر من اینکه اوباما بعد سالها مجبور شد اعتراف کنه وقتی من رئیس جمهور شدم متوجه شدم جورج بوش هیچ برنامه ای برای به ایران نداشته نشون میده اینقدر در موضع ضعف در برابر ایران هستن که حتی یک برنامه نریختن برای حمله چون حتی مقدمات یه برنامه فراهم نبوده و نقاط ضعف اساسی وجود داشته که قطعا یکی از مهمترین مسایل قدرت موشکی ایران و ضعف در سامانه های دفاع موشکی آنهاست

 

جنگ بصورت زیر تمام می شود 

برد برد

برد باخت

باخت برد 

باخت باخت 

 

در جنگ احتمالی ما می بازیم ولی شرایط را طوری کرده ایم که طرف مقابل هم ببازد 

این یعنی رفتن از حالت باخت برد با باخت باخت رسیده ایم 

و این پیروزی ما است که بدست آورده ایم و این همه آنچیزی است که برایش هورا می کشیم 

زمانی که به حالت برد باخت رسیدیم آنوقت آمریکا منطقه را ترک می کند

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

این فرموده شما که آمریکایی ها جنگ را روی کاغذ بردند ، بشدت اشتباه هست و در قضاوت شما درارتباط با نقاط قوت و ضعف حریف تاثیر گذار خواهد بود .  ژنرالهای OKW در حوزه برآورد قدرت ارتش آمریکا در جنگ دوم ، اعراب در برآورد توان رزم ارتش رژیم صهیونیستی  (1948 ، 1956 و 1965) و ایضاً ژنرال های IDF در جنگ 1973 و ژنرالهای عراقی هم در برآورد توان دفاعی ارتش ایران ، دچار خطای شدید راهبردی شدند . این اشتباهات نباید برای مقابله با ارتش آمریکا ، برای ما روی دهد . 

 

کسی که از تاریخ ( در اینجا تاریخ نظامی ) درس نگرفت ، محکوم هست که آن را تکرار کند .

 

در باب اهمیت مطالعه تاریخ نظامی  http://www.military....سیاسی/?p=462483

 

 

جمله اول مربوط به بحث قبل بود! بزرگوار! من نبرد نظامی را فقط مد نظر قرار ندادم و گفتم که :

 

 

در مجموع آمریکا به موفقیت نظامی خوب و موفقیت سیاسی نسبی رسید و اهدافش را دنبال کرد! اما قیمت های گرافی را در آینده ای که حال باشد پرداخت! آنها همیشه اشتباه میکنند!

 

فلذا آمریکا در مجموع بازنده همیشگی سیاست های منطقه غرب آسیاست! چرا که بر خلاف توهم شان مبنی بر ایجاد منطقه ای باب میلشان با کوچک ترین حرکتی از جانب هر کس میتواند معادلاتشان را در منطقه به هم بزند که ایستایی اسراییل در خاکش و شورش یمن بیانگر این واقعیت است!

 

من اگر سیاست کثیف را کنار بگذارم آنگاه میتوانم ادعا کنم آمریکا در جنگ های خلیج فارس پیروز بوده!

 

من کاملا با

 

کسی که از تاریخ ( در اینجا تاریخ نظامی ) درس نگرفت ، محکوم هست که آن را تکرار کند .

 

در باب اهمیت مطالعه تاریخ نظامی  http://www.military....سیاسی/?p=462483

 

 

موافقم. حرف های شما در مورد قضاوت صحیح است اما ظاهرا شیوه کشف توان دشمن میان ما فرق میکند!

 

 

شما در اینجا ، سلسه مراتب نظامی را نادیده می گیرید . وظیفه ایشان سرکشی از مرزهای نیست

 

سابقه ایشان به وضوح روشن است! حال شما هر چه میخواهید بگویید! فرمانده ای از درد نیرو هایش خبر دارد که آنها را ببیند و با آنها صحبت کند! مشکلات امروز با مشکلات زمان جنگ تفاوت دارد!

 

چرا سربازان ما در مرز هر دم کشته میشوند! لابد یک جای کار می لنگد! این هنر فرمانده است که سوسول های مامانی را به جنگجویی آبدیده و حرفه ای تبدیل کند! با ویدیو کنفرانس هم مشکل حل نمی شود!

 

 

بعد ، جناب فیروز آبادی ، کار دیگری ندارند که مرتباً از مرزها  بازدید کنند ؟؟/

 

!!!! اگر جواب بدهم اخراج میشوم!

 

 

خیر - شما برای مقابله با یک نیروی کلاسیک مثل پاکستان یا ترکمنستان یا حتی عراق و ترکیه  نیاز به نیروی کلاسیک دارید

----------------------------

قرن بیست و یکم ، بدلایل مختلف ، قرنی نیست که شما برای هر نوع جنگی ، یک ارتش درست کنید . زمانی که تفکر فرماندهان با ماهیت تهدید ، تطبیق پیدا کند ، این مساله در ساختار سلسله مراتبی نیروی مسلح  گسترش پیدا کرده و به تبع آن ، نیاز برای در اختیار داشتن تجهیزات ویژه هم  ، رده های تصمیم گیر را وادار می کند تا به این نیازهای پاسخ دهند .

 

این تفکر قدیمی ما را محکوم به شکست میکند! شما به سوال من پاسخ ندادید. اگر نیروی کلاسیک مشخص باشد که میبازد چه میتواند بکند؟ هیچ! منظور از مشخص بودن با توجه به تاکتیک های بسیار غیر قابل انعطاف جنگ کلاسیک است!

 

خب حال چه خاکی بر سر کنم ای یاران که پایتختم آرزوست! بله برادر. در تفکر شما ما پایتخت را از دست می دهیم چون نیروی کلاسیک جای انعطاف ندارد! اما اگر تلفیق باشد اگر نیرو همه فن حریف باشد مشکلی نیست!

 

جای نبرد کلاسیک نامتقارن عمل میکنیم! کلاسیک نامتقارن با چریک نامتقارن بسیار تفاوت دارد که مهم ترین تفاوت آن توان رزم کمتر است!

 

اما راجع به بند دوم حرفتان. اولا چه کسی حرف ارتش جدید زد. من میگویم ارتش و سپاه را دو دست یک پیکر کنیم! این کجایش ارتش جدید است؟؟ بزرگوار من! مهم ترین مشکل در همین تطابق لعنتی است. ما نمی توانیم تطبیق دهیم به خاطر ... !

 

متاسفانه باز هم اگر جای خالی را پر کنم اخراج میشوم! متاسفانه چرخه ای هست که عامل این چرخه همان دلیل مشکل غرب با ماست! همین عامل در عین حال به خاطر دستورات خاصش امکان تفکر نوین درباره شیوه مقابله با تهدید و حتی شناخت تهدید را از ما گرفته است!

 

 

متاسفانه نمی شود در این زمینه صحبت کرد ، چون دشمن سوء استفاده می کند .

 

:-( :chatterbox: :coffee: :thinking: :-x :cry: :praying: not_listening حس الانم دقیقا میانگین اینهاست!

 

 

اتفاقاً اشتباه شما همین جاست ، اصول فکری سرهنگ واردن، گودریان ، رومل ، پاتون ، آبرامز ، کاهالانی ، کاستر ، دوهه ، میچل ، مانشتاین ، دوگل ، لکلرک ، گرازیانی  ، آیزنهاور ، مک آرتور  و.... هرچه می خواهد باشد ، اصولاً به ما ربطی ندارد ، هدف اصلی ، کسب تجارب آنها ، بسط تجربه  آنها مطابق با تهدیدات جدید ، جلوگیری از تکرار اشتباهات است . 

 

به همین دلیل عرض کردم در سطح استراژیک ، احساسات و تعصبات ، جایی ندارد .

 

برادر درس بگیریم! چشم! اطاعت! اما به شرطها و شروطها! دشمن باید درس را آشکار کند یا بقول همان نقل قول خوبی که در لینک دادید! از بقیه می آموزم!

 

این اصولا (پر رنگ در نقل قول) مشکل و خط بین من و شماست! چه کسی این را گفته؟ چه تضمینی است که این درست است؟

 

راهبرد آمریکا برای امریکا طراحی شده و راهبرد ما باید برای ما طراحی شود!

 

راهبرد امریکا بر فکر امریکایی ها تاثیر دارد!

 

آنها پول دارند ما نداریم! آنها تکنولوژی دارند ما نداریم! آنها ابزار تبلیغاتی دارند ما نداریم! آنها جهان اول هستند و ما نیستیم! (جهان اول پیشبرد علوم پایه و تکنولوژی هدفش است! جهان سوم فقط مهندس برای کپی کردن جهان اول میخواهد!)

 

باید اصول فکری آنها برای ما موثر باشد!

 

تا اینجا برادر ارزشی از شما بسیار آموختم. شما نگرش جدیدی در سیستم های نظامی را تا اینجا به من آموختید که من سپاسگزارم به خاطر این لطف...

 

پ.ن: برخلاف شما معتقدم هم در نظام و هم در آموزش نظامی و هم در رابطه فرمانده با زیردست و هم استراتژی احساسات نقش موثری دارد!

 

یادمان نرود یکی از مهم ترین شیوه های رزم یعنی چریک در بیشتر مواقع بر این راه تکیه کرده!

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

 

این اصولا (پر رنگ در نقل قول) مشکل و خط بین من و شماست! چه کسی این را گفته؟ چه تضمینی است که این درست است؟

 

کلاً مساله را طولانی نکنیم ،  براساس ضرب االمثل ، جوینده ، یابنده است ، تجارب این حضرات ، چاپ و منتشر شده و بر خلاف نوع نگاه به علوم نظامی و دسترسی به منابع در کشور ما ، به حد غیر قابل تصوری ، منابع مختلف در زمینه های متنوع وجود دارد و بعضاً قابل دسترسی و حتی دانلود .  اکر شما معتقد هستید که همه آنها اشتباه می کنند و فقط ما درست فکر می کنیم ، که بحث ما همین جا خاتمه پیدا می کند . 

 

بنده هیچ تضمینی بر درست بودن آن نمی دهم ، اما سابقه N سال تاریخ نظامی و بررسی آن ، یک چیزهایی را به انسان های علاقه مند یاد می دهد . تجاربی که ماهم  در اختیار داریم ، ولی عملکردها ، نشان می دهد که هنوز برای تبدیل آن به راه کارهای عملی ، راه طولانی در پیش داریم . 

 

 

سابقه ایشان به وضوح روشن است! حال شما هر چه میخواهید بگویید! فرمانده ای از درد نیرو هایش خبر دارد که آنها را ببیند و با آنها صحبت کند! مشکلات امروز با مشکلات زمان جنگ تفاوت دارد!

 

ایشان با هر عملکردی ( که به آن نقد وجود دارد ) به هر حال در راس ستاد مشترک هستند و بطور مسلم اطلاعات ایشان در حوزه امنیتی به مراتب از بنده  و شما بیشتر هست . فرموده شما دقیقاً به مانند عملکرد هیتلر در سالهای آخر جنگ است . دخالت در هر چیزی از جمله جابه جایی آشپزخانه یک واحد نظامی .

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کلاً مساله را طولانی نکنیم ،  براساس ضرب االمثل ، جوینده ، یابنده است ، تجارب این حضرات ، چاپ و منتشر شده و بر خلاف نوع نگاه به علوم نظامی و دسترسی به منابع در کشور ما ، به حد غیر قابل تصوری ، منابع مختلف در زمینه های متنوع وجود دارد و بعضاً قابل دسترسی و حتی دانلود .  اکر شما معتقد هستید که همه آنها اشتباه می کنند و فقط ما درست فکر می کنیم ، که بحث ما همین جا خاتمه پیدا می کند . 

 

بنده هیچ تضمینی بر درست بودن آن نمی دهم ، اما سابقه N سال تاریخ نظامی و بررسی آن ، یک چیزهایی را به انسان های علاقه مند یاد می دهد . تجاربی که ماهم  در اختیار داریم ، ولی عملکردها ، نشان می دهد که هنوز برای تبدیل آن به راه کارهای عملی ، راه طولانی در پیش داریم . 

 

 

ایشان با هر عملکردی ( که به آن نقد وجود دارد ) به هر حال در راس ستاد مشترک هستند و بطور مسلم اطلاعات ایشان در حوزه امنیتی به مراتب از بنده  و شما بیشتر هست . فرموده شما دقیقاً به مانند عملکرد هیتلر در سالهای آخر جنگ است . دخالت در هر چیزی از جمله جابه جایی آشپزخانه یک واحد نظامی .

 

ظاهرا بحث فایده ندارد! چون شما اصلا حرف های من را نمی خوانید! من میگویم ما باید بر اساس راهبرد خودمان جلو برویم! راهبرد آنها با ما فرق دارد!

 

 

بطور مسلم اطلاعات ایشان در حوزه امنیتی به مراتب از بنده  و شما بیشتر هست

 

هیچ قطعیتی در جهان نیست!

 

 

. دخالت در هر چیزی از جمله جابه جایی آشپزخانه یک واحد نظامی .

 

باز هم اشتباه برداشت کردید! نتیجه گیری راجع به عملکرد با آزمایش حاصل میشود! همین رزمایش ها که بی خود و برای امید واهی دادن به خودمان برگزار میکنیم به وضوح نشان میدهد در چه سطحی هستیم!

 

به نظر من حرف آقای حیدری کامل ترین حرف بود!

 

 

جنگ بصورت زیر تمام می شود 

برد برد

برد باخت

باخت برد 

باخت باخت 

 

در جنگ احتمالی ما می بازیم ولی شرایط را طوری کرده ایم که طرف مقابل هم ببازد 

این یعنی رفتن از حالت باخت برد با باخت باخت رسیده ایم 

و این پیروزی ما است که بدست آورده ایم و این همه آنچیزی است که برایش هورا می کشیم 

زمانی که به حالت برد باخت رسیدیم آنوقت آمریکا منطقه را ترک می کند

 

ظاهرا شما علاقه ای ندارید پاسخ کامل دهید! چون مهم ترین بخش های صحبت من را سانسور میکنید. الا ای حال از اطلاعاتی که در اختیارم گذاشتید و همچنین وقت گرانبهایتان ممنونم!

  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.