Anonymous

استراتژی های انهدام و یا از کار انداختن پادگان های وسیع و فرودگاه های دشمن

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

با سلام 

 

ظاهرا بحث فایده ندارد! چون شما اصلا حرف های من را نمی خوانید! من میگویم ما باید بر اساس راهبرد خودمان جلو برویم! راهبرد آنها با ما فرق دارد!

 

قرار نیست تجارب دیگران در جنگ را مجدداً تجربه کنیم . استفاده از تجارب دیگران ، در چهار سطح  دکترین ، استراتژی ، تاکتیک و تکنیک ، پیشرفت ما را سریع تر خواهد نمود . این فرموده شما ، مصداق لجبازی با تجارب کسب شده در طول صدها سال تاریخ نظامی را دارد و مثل این هست که برای نوشتن ، " خودکار " را مجدداً اخترا ع کنیم . 

 

 

 

باز هم اشتباه برداشت کردید! نتیجه گیری راجع به عملکرد با آزمایش حاصل میشود! همین رزمایش ها که بی خود و برای امید واهی دادن به خودمان برگزار میکنیم به وضوح نشان میدهد در چه سطحی هستیم!

 

این آزمایشها را قبل از ما ارتشهای بزرگ دنیا ، انجام دادند ، الان زمان آزمایش نیست ، حال حاضر ، بهترین زمان برای استفاده از این تجارب هست که به قیمت از بین رفتن میلیونها انسان بدست آمده ( جنگ دوم جهانی =50000000 نفر ) 

 

بعنوان مثال ، برای آزمایش تاثیر زرهی در جنگ متحرک ، شروع به ساخت تانک  مارک یک بریتانیایی تا پانتر ها و تایگرهای آلمانی و شرمن ها ی آمریکایی و سنتورین های بریتانیایی کرده و عملکرد همه را تجربه کنیم ، بدون اینکه به کتب کسانی مثل فولر ، سوئینتون و... مراجعه کرده باشیم . 

 

 

ظاهرا شما علاقه ای ندارید پاسخ کامل دهید! چون مهم ترین بخش های صحبت من را سانسور میکنید. الا ای حال از اطلاعاتی که در اختیارم گذاشتید و همچنین وقت گرانبهایتان ممنونم!

 

کسی حرف های شما را سانسور نمی کند ، پستهای قبلی شما موجود هست ، پاسخ های بنده هم بطور کامل قابل مطالعه است . اگر فقط مقداری به عقب برگردید و به تجاربی که در 8 سال جنگ  و به قیمت خون بیش از 300 هزار انسان بدست آمده نگاه کنید ، این شکل تحلیل نمی فرمایید . 

 

یکی از اشکالات و نواقص حال حاضر ما این هست که حاضر نیستیم از تجارب دیگران ( حتی از دشمن ) استفاده و یا حداقل آنها را مطالعه کنیم . 

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

 

پ.ن: برخلاف شما معتقدم هم در نظام و هم در آموزش نظامی و هم در رابطه فرمانده با زیردست و هم استراتژی احساسات نقش موثری دارد!

 

یادمان نرود یکی از مهم ترین شیوه های رزم یعنی چریک در بیشتر مواقع بر این راه تکیه کرده!

 

احساسات بدون پشتوانه منطقی همیشه فاجعه بار بوده و ایجاد داستان دوستی خاله خرسه می کند 

احساسات زمانی در رزم اهمیت پیدا می کند که محرک منطق باشد نه کور کننده منطق 

 

ما در جنگ تحمیلی هر دو این را دیدیم و نتایج آن را هم دیدیم

 

 

------------------

 

 

 

به نظر من حرف آقای حیدری کامل ترین حرف بود!

 

 

ظاهرا شما علاقه ای ندارید پاسخ کامل دهید! چون مهم ترین بخش های صحبت من را سانسور میکنید. الا ای حال از اطلاعاتی که در اختیارم گذاشتید و همچنین وقت گرانبهایتان ممنونم!

 

کدام حرف ؟ بگید خودم استفاده کنم

 

مطلب شما را خواندم دو بار هم ولی انچه برای شما مهم است در نگاه من دیده نمی شود  

کمی بیشتر بیان کنید تا بهتر متوجه شوم 

 

--------------------

 دوباره خواندم ولی نکته مدنظرشما را متوجه نمی شوم 

ولی در مورد راهبرد آمریکا بگم دیدگاه آنها در دسته بندی مطالب و علمی کردن حقایق باید الگویی برای ما باشد

چرا که با این کار بخش هایی از واقعیت مفاهیم مدیریت و نبرد را قابل سنجش و بحث کرده اند و امکان برنامه ریزی را برای خود میسر نموده اند

همچنین از تکرار اشتباه خود جلوگیری کرده اند و ضرب المثل شکست پل پیروزی است را سرلوحه خود کرده اند

حلقه واردن هم نمونه یکی از این علمی کردن اهداف است 

 

حال دانش دشمن در دست ما هست 

انتخاب با ماست که آن را درک کنیم و برای خودمان استفاده کنیم یا خود را از تجربیات دیگران محروم سازیم 

شاید بخشی از آن برای ما کاربردی نباشد ولی اکثر اصول آن در کشور ما کاربردی و اجرایشان حیاتی است

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اول: من به همه بخش های صحبت جنابتان برادر ام آر 9 پاسخ دادم! و در همین راستا انتظار متقابل داشتم! شما پاسخ ندادید!

 

عجیب است که آنچه واضح است را انکار میکنید! شاید بهتر باشد دوباره به پست های من نفرت انگیز  icon_cheesygrin  و جنابتان نگاهی بیاندازید.

 

 

 دوباره خواندم ولی نکته مدنظرشما را متوجه نمی شوم

 

نکته مد نظر من این بود:

 

 

در جنگ احتمالی ما می بازیم ولی شرایط را طوری کرده ایم که طرف مقابل هم ببازد 

این یعنی رفتن از حالت باخت برد با باخت باخت رسیده ایم 

و این پیروزی ما است که بدست آورده ایم و این همه آنچیزی است که برایش هورا می کشیم

 

خب پس بگذارید به عقب برگردیم و مرور کنیم:

 

 

1- استراتژی تحمیل هزینه IMPOSED COST STRATEGY

2- استراتژی فلج کننده PARALYSIS STRATEGY 

3- استراتژی انهدام DETRACTION STRATEGY

 

در استراتژی تحمیل هزینه ، دشمن درمی یابد که  روند مقاومت بسیار پرهزینه و پرخرج خواهد بود 

در استراتژی فلج کننده ، دشمن باید باور کند که ادامه مقاومت  غیر ممکن هست .

در استراتژی سوم ، دشمن می فهمد که در صورت مقاومت ، همه چیز را از دست خواهد داد

 

اگر میخواهید مستند و فلسفی  بحث کنم (که شک دارم قبول کنید)با استناد به منبعی معتبر صحت این گفته را زیر سوال میبرم! (من نمی خواستم کار به سفسطه بکشد)

 

شما بدون هیچ شکی کتاب هنر رزم سان تزو (سون جو) را قبول دارید! همان عزیزان آمریکایی معتبر هم قبول دارند!

 

در این کتاب در بخش یازدهم (نه موقعیت زمین) آمده است: " در زمین درماندگی بجنگید. در زمین درماندگی به سربازانتان اعلام کنید که امیدی به نجات جان خود نداشته باشند. تنها راه حفظ زندگی ، صرف نظر کردن از امید به زندگی است."

 

خب اگر ما استراتژی دوم یا سوم مستر واردن را عمل کنیم و با چنین عکس العملی از دشمن رو به رو شویم چه کنیم؟ این که نه تنها باعث پیروزی نشد بلکه باعث شکست هم ممکن است بشود.

 

حال که با این فرمول رو به رو شدیم:

 

PHYSICAL STRENGTH 1 / MORAL STRENGTH

 

و اگر به این کتاب شک دارید ( که به نظر میرسد هر چه من میگویم ساز مخالف محسوب میشود)

 

این هم مدرک: بخش Military and intelligence applications این صفحه را مطالعه کنید.

 

 

 

کسی حرف های شما را سانسور نمی کند ، پستهای قبلی شما موجود هست ، پاسخ های بنده هم بطور کامل قابل مطالعه است . اگر فقط مقداری به عقب برگردید و به تجاربی که در 8 سال جنگ  و به قیمت خون بیش از 300 هزار انسان بدست آمده نگاه کنید ، این شکل تحلیل نمی فرمایید . 

 

یکی از اشکالات و نواقص حال حاضر ما این هست که حاضر نیستیم از تجارب دیگران ( حتی از دشمن ) استفاده و یا حداقل آنها را مطالعه کنیم .

 

حال من یک سوال دارم: با این گردی آقای واردن جنگ ما خوب و خوش پیش میرفت؟

 

خب من که از تجارب سان تزو جواب دادم. باز هم من مشکل دارم؟ باز هم میخواهید بگویید باید از تجارب استفاده کرد؟

 

عجیب است چطور بر حرفی که هیچ سندی بر نقض آن توسط من نیست اصرار میکنید! خنده دار است!

 

شما در یک جا نقل قول کنید من چنین حرفی زده باشم!

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اول: من به همه بخش های صحبت جنابتان برادر ام آر 9 پاسخ دادم! و در همین راستا انتظار متقابل داشتم! شما پاسخ ندادید!

 

عجیب است که آنچه واضح است را انکار میکنید! شاید بهتر باشد دوباره به پست های من نفرت انگیز  icon_cheesygrin  و جنابتان نگاهی بیاندازید.

 

 

نکته مد نظر من این بود:

 

 

خب پس بگذارید به عقب برگردیم و مرور کنیم:

 

 

اگر میخواهید مستند و فلسفی  بحث کنم (که شک دارم قبول کنید)با استناد به منبعی معتبر صحت این گفته را زیر سوال میبرم! (من نمی خواستم کار به سفسطه بکشد)

 

شما بدون هیچ شکی کتاب هنر رزم سان تزو (سون جو) را قبول دارید! همان عزیزان آمریکایی معتبر هم قبول دارند!

 

در این کتاب در بخش یازدهم (نه موقعیت زمین) آمده است: " در زمین درماندگی بجنگید. در زمین درماندگی به سربازانتان اعلام کنید که امیدی به نجات جان خود نداشته باشند. تنها راه حفظ زندگی ، صرف نظر کردن از امید به زندگی است."

 

خب اگر ما استراتژی دوم یا سوم مستر واردن را عمل کنیم و با چنین عکس العملی از دشمن رو به رو شویم چه کنیم؟ این که نه تنها باعث پیروزی نشد بلکه باعث شکست هم ممکن است بشود.

 

حال که با این فرمول رو به رو شدیم:

 

PHYSICAL STRENGTH 1 / MORAL STRENGTH

 

و اگر به این کتاب شک دارید ( که به نظر میرسد هر چه من میگویم ساز مخالف محسوب میشود)

 

این هم مدرک: بخش Military and intelligence applications این صفحه را مطالعه کنید.

 

 

 

حال من یک سوال دارم: با این گردی آقای واردن جنگ ما خوب و خوش پیش میرفت؟

 

خب من که از تجارب سان تزو جواب دادم. باز هم من مشکل دارم؟ باز هم میخواهید بگویید باید از تجارب استفاده کرد؟

 

عجیب است چطور بر حرفی که هیچ سندی بر نقض آن توسط من نیست اصرار میکنید! خنده دار است!

 

شما در یک جا نقل قول کنید من چنین حرفی زده باشم!

 

نوشته ی خودم که مدنظر شما بود را رفتم ولی ته منظور شما را باز نفهمیدم 

دقیقا چه مد نظر شماست؟ که می گویید و من نمی بینم؟

شرمنده ولی گنگ سوال خود را می پرسید واین باعث می شود متوجه نشویم

 

شما بدون هیچ شکی کتاب هنر رزم سان تزو (سون جو) را قبول دارید! همان عزیزان آمریکایی معتبر هم قبول دارند!

 

 

 

منابع و تجربیات دیگران منبع نکات نو است و نشان از یک پشتوانه برای مطلب است 

ولی در نهایت این منطق و فکر ما است که از این نکات استفاده می کند و نیاز ما را تامین می کند 

پس مبنا به حرف حضرت علی (ع) حرف درست از هرکسی قابل قبول است 

فکر نکنم روی این بحثی باشد 

 

در این کتاب در بخش یازدهم (نه موقعیت زمین) آمده است: " در زمین درماندگی بجنگید. در زمین درماندگی به سربازانتان اعلام کنید که امیدی به نجات جان خود نداشته باشند. تنها راه حفظ زندگی ، صرف نظر کردن از امید به زندگی است."
 
خب اگر ما استراتژی دوم یا سوم مستر واردن را عمل کنیم و با چنین عکس العملی از دشمن رو به رو شویم چه کنیم؟ این که نه تنها باعث پیروزی نشد بلکه باعث شکست هم ممکن است بشود.
 
حال که با این فرمول رو به رو شدیم:
 
PHYSICAL STRENGTH =  1 / MORAL STRENGTH
 
و اگر به این کتاب شک دارید ( که به نظر میرسد هر چه من میگویم ساز مخالف محسوب میشود)
 
این هم مدرک: بخش Military and intelligence applications این صفحه را مطالعه کنید.

 

 

 
خلاصه منظور این نکته این است که اگر همه امید های طرف را بگیری و امید برای حداقل های اصلی مثل حیات انگیزه و ایمانش را چند برابر می کند 
این درست است و در زندگی عادی هم می بینیم 
 
و دو اصل واردن که شماره دو و سه که شما گفتید محصولات کلیدی و زیرساخت ها
 
حال چند نکته را که در این میان را پررنگ می کنم
1- تیمی متشکل از افراد ضعیف قوی تر از تعداد افراد مجزا و قوی است ( همیشه کار تیمی و دارای رهبر موفق بوده و نفرات قوی ولی انفرادی شکست می خورند)
این نکته که شما گفتید در آخر جنگ ها همیشه رخ می دهد از رشادت سربازان ما گرفته زمانی که عراق خط را می شکست ویا زمانی که ژاپنی ها یا آلمانی ها تا آخرین نفس برای کشورشان می جنگیدند
این اتفاق جنگ را شدیدا زمان گیر می کند ولی سرنوشت جنگ را عوض نمی کند چون زمانی که رهبری جنگ هدف قرار گرفته باشد تیم از حالت تیم خود به نفرات و گروه های انفرادی تقلیل می یابد و شکستشان راحت تر می شود. 
 
2- در سیستم واردن شما در هر مرحله قدرت اصلی دشمن را به ترتیب اولویت از بین می بری اول سیستم عصبی و بعد سیستم محصول کلیدی و ...
به این ترتیب دشمن تولید و مدیریتش را از دست می دهد در حالی که هزینه و مصرفش سرجایش هست و این به خوردن توازن در جامعه و سیستم آنها باعث نابودی آن می شود
 
3- سیستم واردن در دو بحث تهاجم و تدافع بحث می شود 
اگر شما مهاجم هستی مسلما هدف را باید بشناسی و سیستم های مدیریت آن، منابع آن و ... را به خوبی درک کرده و درست نابود کنید تا مرحله به مرحله دشمن را زمین گیر کنید
اگر در دفاع هستید با بهم ریختن سیستم ها که بیشتر با پدافند غیرعامل بحث می شود اجرای این سلسله مراحل را سخت کنید 
 
برای مثال ایران بعد از حمله آمریکا به عراق و به ریختگی سیستم ارتباطی و فرماندهی عراق متوجه شد که حمله به رهبری و قطع ارتباط بین فرماندهان و نیروها در جنگ قطعی و ضربه اول دشمن است از این رو سیستم و استراتژی موزاییکی را بکار بست که در جنگ واحدها با برنامه ای از پیش تعیین شده و ماموریت محوله از قبل اقدامات خود را انجام بدهند و قطع ارتباط با فرماندهی روی آنها تاثیر نذارد 
البته کره شمالی بسیار قوی تر از ایران در این موضوع عمل کرده است و عملا با اجرای سیستمی مشابه برگ درخت تمام حلقه های واردن را در هم پیچیده و دشمن را از یک سیستم مرحله ای عاجز کرده است متاسفانه اطلاعات آن فعلا دستم نیست واگر نه سیستم کره شمالی را می آوردم و دقیق نشان می دادم که چگونه هر حلقه از کار افتاده است 
 
البته این روش ها اگرچه هزینه دشمن را سرسام آور بالا می برد و به یک جنگ کور تبدیل می کند ولی قدرت فکر و عکس العمل های متناسب با خلاقیت های دشمن را سلب می کند یعنی شما از قبل باید فکر ها و تمامی راه ها را مثل شطرنج باز باید چک می کردید و بعد از شروع جنگ امکان عوض کردن سیستم را ندارید و نمی توانید نیروها را در بعد کشور مدیریت کنید 
 
-------------------------------
 
وارد بحث شدم چون ایده حلقه های واردن و اولویت بندی هدف را خودم خیلی قبول دارم و در زندگی به کار می بندم و جواب هم می گیرم
فکر کنم این شکل حلقه های واردن را بهتر بیان می کند دقیقا مشابه فنون کنگ فو چینی در حمله به مراکز مهم بدن یا ی ویروس یا باکتری در تهاجم به بدن میزبان
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

 

این با آن چیزی که در صفحه قبل بود بسیار فرق میکند! در آن تئوری خاصی مطرح نشده بود و صرفا نظر بود! نظر از یک افسر!

 

اما اینجا چیزی که دیده میشود تئوری سازمان یافته است!  اگر حرف شما آقای حیدری را به عنوان تئوری واردن بخواهیم حساب کنیم بله قابل پذیرش است. اما اگر خودتان به پست اول بنگرید میبینید هیچ جای توضیحات شما در آن پست نیست!

 

ضمن اینکه این تئوری صرفا به بحث این تاپیک مربوط است! حال شما چطور در زندگی روزمره رهبری ملی و محصولات کلیدی پیدا میکنید جای بسی سوال است!

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این با آن چیزی که در صفحه قبل بود بسیار فرق میکند! در آن تئوری خاصی مطرح نشده بود و صرفا نظر بود! نظر از یک افسر!

 

اما اینجا چیزی که دیده میشود تئوری سازمان یافته است!  اگر حرف شما آقای حیدری را به عنوان تئوری واردن بخواهیم حساب کنیم بله قابل پذیرش است. اما اگر خودتان به پست اول بنگرید میبینید هیچ جای توضیحات شما در آن پست نیست!

 

ضمن اینکه این تئوری صرفا به بحث این تاپیک مربوط است! حال شما چطور در زندگی روزمره رهبری ملی و محصولات کلیدی پیدا میکنید جای بسی سوال است!

 

شرمنده پس ببخشید که بد بیان شد

 

اما اصل این روش بر این مبنا است که بیشتر مدیریتی است 

1- اهداف خود را بشناسید

2- اهداف را بر حسب ارزش اولویت بندی کنید 

3- براساس اولویت اقدام کنید 

 

شاید جالب باشد که بگویم نکته آخر شما غلط نبود بلکه قسمت های آخر حلقه بیشترین زمان را می گیرند چون به اهدافی خرد تبدیل می شوند که علارغم ضعفشان و مسلم بود غلبه بر آنها زمان می گیرند دقیقا مشابه پروژه ها که 10 درصد آخر پروژه به اندازه 90 درصد آن وقت گیر است 

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اما اصل این روش بر این مبنا است که بیشتر مدیریتی است 

1- اهداف خود را بشناسید

2- اهداف را بر حسب ارزش اولویت بندی کنید 

3- براساس اولویت اقدام کنید 

 

شاید جالب باشد که بگویم نکته آخر شما غلط نبود بلکه قسمت های آخر حلقه بیشترین زمان را می گیرند چون به اهدافی خرد تبدیل می شوند که علارغم ضعفشان و مسلم بود غلبه بر آنها زمان می گیرند دقیقا مشابه پروژه ها که 10 درصد آخر پروژه به اندازه 90 درصد آن وقت گیر است 

 

این بند اول صحیح است! کاملا با آن موافقم. چطور از دل این ، آن بیرون آمد کنجکاوم بدانم!

 

کدام نکته؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 من به همه بخش های صحبت جنابتان برادر ام آر 9 پاسخ دادم! و در همین راستا انتظار متقابل داشتم! شما پاسخ ندادید!

 

 

با سلام - متاسفانه ، منطق شما روشن و واضح نیست . حقیقتاً متوجه نشدم به چه سئوال یا صحبت بنده پاسخ دادید . 

 

اگر منظور شما نادیده گرفتن تجارب نظامی است ، که بطور مسلم اشتباه می کنید و این جمله خاص که مطلع همه کتب منتشره از سوی دانشگاه امام حسین (ع) است ، باید مورد توجه جنابعالی قرار گیرد :

 

حضرت آیت ا... خامنه ای ، فرماندهی معظم کل قوا :

" ..... چیزی که که امروز به عنوان دانش نظامی در دنیا وجود دارد ، متعلق به یک ملت خاص ، دولت خاص و یک جناح خاص نیست ، این ذخیره تمدن و فرهنگ طولانی بشری است "

 

واژه هایی که با رنگ سبز ، قهوه ای و مشکی مشخص شده ، کاملاً بیان کننده نقطه نظرات بنده هست . برای استفاده از تجارب نظامی دیگران ، ماهیت  سیاسی ، ایدئولوژیک و... فرد اصولاً زیاد مهم نیست . آنچه که مهم است ، جمع آوری آنها ، تفکیک ، ترکیب مجدد و بومی سازی آنهاست . حالا این تجربه نظامی ممکن هست مربوط به جنگ 1973 باشد ، یا جنگ کره ، چه برای ورماخت  یا  و چه برای IDF  . 

 

اگر منطق شما این هست که چون آویگادور کالاهانی یک ژنرال زرهی صهیونیست هست ، نباید از تجارب آن استفاده کرد ، بطور مسلم اشتباه می کنید . این دو پست را مطالعه کنید تا منظور بنده بهتر درک  شود 

 

http://www.military.ir/forums/topic/26752-مشهورترین-نقل-قول-های-نظامی-و-سیاسی/?p=418772

 

http://www.military.ir/forums/topic/28622-جنگ-در-قاب-دوربین/?p=433390

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این بند اول صحیح است! کاملا با آن موافقم. چطور از دل این ، آن بیرون آمد کنجکاوم بدانم!

 

کدام نکته؟

 

 من در نیاوردم زمانی که پدافند غیرعامل را ما به می گفتند روی اهمیت حلقه های واردن زیاد بحث می کردند

خوشبختانه استاد ما هم علاقه وافری به این مسائل داشت و سیستم های دفاعی کره شمالی (برگ درخت ) و پناهگاه های سوئیس و سوئد را گفت 

ارقام جالبی هم می نوشت 

 

 

این نکته که روحیه سربازان و شجاعتشان در آخر جنگ ناگاه زیاد می شود در حالی که پراکنده هستند

 

در این کتاب در بخش یازدهم (نه موقعیت زمین) آمده است: " در زمین درماندگی بجنگید. در زمین درماندگی به سربازانتان اعلام کنید که امیدی به نجات جان خود نداشته باشند. تنها راه حفظ زندگی ، صرف نظر کردن از امید به زندگی است."
 
خب اگر ما استراتژی دوم یا سوم مستر واردن را عمل کنیم و با چنین عکس العملی از دشمن رو به رو شویم چه کنیم؟ این که نه تنها باعث پیروزی نشد بلکه باعث شکست هم ممکن است بشود.
 
حال که با این فرمول رو به رو شدیم:
 
PHYSICAL STRENGTH =  1 / MORAL STRENGTH
 
و اگر به این کتاب شک دارید ( که به نظر میرسد هر چه من میگویم ساز مخالف محسوب میشود)
 
این هم مدرک: بخش Military and intelligence applications این صفحه را مطالعه کنید.

 

 

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

استاد خوب من ام آر 9:

 

مشکل بنده با صحبت های شما ریشه ای بود و ناشی از ضعف بنده که الحمد لله حل شد! صحبت های پست نهایی شما را هم کاملا قبول دارم!

 

مشکل جای دیگری بود!

 

 

اگر منظور شما نادیده گرفتن تجارب نظامی است

 

مشکل همین بود من این را نمی گفتم!

 

اینجا مشکلات من حل شد

 

 

این با آن چیزی که در صفحه قبل بود بسیار فرق میکند! در آن تئوری خاصی مطرح نشده بود و صرفا نظر بود! نظر از یک افسر!

 

اما اینجا چیزی که دیده میشود تئوری سازمان یافته است!  اگر حرف شما آقای حیدری را به عنوان تئوری واردن بخواهیم حساب کنیم بله قابل پذیرش است. اما اگر خودتان به پست اول بنگرید میبینید هیچ جای توضیحات شما در آن پست نیست!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

استاد خوب من ام آر 9:

 

مشکل بنده با صحبت های شما ریشه ای بود و ناشی از ضعف بنده که الحمد لله حل شد! صحبت های پست نهایی شما را هم کاملا قبول دارم!

 

با سلام 

 

خدمت دوستان بارها عرض کردم ، نه بنده استاد هستم و نه شما ضعفی دارید ، بحث بر سراین هست که برای روشن شدن ماجرا باید از یک نقطه  شروع کرد تا به یک نتیجه رسید . حداقل ماجرای های اخیر در حوزه برجام ، ضعف دفاعی ما را بخوبی که در نتیجه اتکاء بر یک سلاح خاص است را آشکار کرده ، تجارب قبلی هم این مساله را به شکل روشن به اثبات رسانده . 

 

حالا اگر براساس ضرب المثل " عدو شود سبب خیر ، اگر خدا خواهد " همین بحث محدودیت موشکی ( با هر تفسیری درباره آن ) باعث شود که به سایر بخش ها توجه بیشتری شود ، آن وقت هست که اطمینان پیدا می کنیم ، عزیزان دست اندر کار ، به این تجارب اهمیت می دهند . 

 

چون بطور مسلم ، دشمن دست روی دست نگذاشته که فرودگاه هایش زیر ضربات موشکهای ما منهدم شود و نقطه قوتش بسرعت به نقطه ضعف تبدیل شود . 

 

بدون تعارف ، این مساله را به جای دیدن از جبهه خودی ، باید از نگاه دشمن بررسی کرد . 

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

" از دشمن باید یاد گرفت

 

دخالت بی حساب و کتاب سیاستمداران در حوزه نظامی 

 

 

 

یک نکته بسیار جالب از کتاب ( بدون شجاعت ، بدون پیروزی ) از  سرگرد ( سرتیپ بعدی )  فردریک بلیس ، که براساس تجربیات رزم هوایی در جنگ کره نوشته شده 

 

در یک طرح بسیار جالب :

 

8-22-2015_11-59-16_PM.jpg

 

 

نکته اصلی ماجرا ، وجود دستور اکید به خلبانان برای شناسایی چشمی جنگنده دشمن و سپس اجرای شلیک بسمت هدف بود و این مساله بدلیل پافشاری بیش از حد سیاستمداران و با ظهور موشکهای هدایت راداری ، از آموزش حذف شد ، به همین دلیل با شروع جنگ در ویتنام ، تلفات فانتوم ها به شکل عجیبی در برابر میگ های 21 و 19 بالا رفت . ( بدلیل نداشتن توپ داخلی )  ولی به محض چنین بازخوردی در میدان نبرد ، مقررات درگیری (ROE) تغییر کرد و با اضافه شدن توپ ، نسبت شکارها تغییر پیدا نمود . 

 

http://www.military.ir/forums/topic/19647-کتاب-هایی-که-باید-خواند/?p=407200

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چون بطور مسلم ، دشمن دست روی دست نگذاشته که فرودگاه هایش زیر ضربات موشکهای ما منهدم شود و نقطه قوتش بسرعت به نقطه ضعف تبدیل شود . 

 

بدون تعارف ، این مساله را به جای دیدن از جبهه خودی ، باید از نگاه دشمن بررسی کرد . 

 

حقیقتا از مطالب آموزنده و آکادمیک شما برادر عزیز و دانش پژوه ، فیض و بهره فراوان بردم . این مساله ای که الان متذکر شدین ، موضوع بسیار مهمی هست که به تاکید و ممارست نیاز داره تا به تدریج این نوع نگاه کلان و فلسفه  در میان علاقه مندان ، دست اندر کاران و تصمیم گیرندگان نظامی ، نهادینه بشه.

 

نگاه کردن از بیرون به درون و تفکر و پردازش توانایی ها از نگاه دشمن ، متاسفانه همواره مورد غفلت و بی توجهی هست و حتی از سوی بسیاری از بزرگواران در فضای مجازی و یا دنیای واقعی ، مورد نکوهش قرار میگیره و بعضا به بزرگنمایی دشمن و تضعیف روحیه جبهه خودی و ..... تعبیر میشه.

 

ای کاش روزی فرا برسه که عزیزان منتقد این نظریه و رویکرد ، با ابعاد فعالیت های دشمن در همین زمینه آشنا بشن تا ببینن ما چه کارهای زیادی برای انجام دادن داریم ، در حالی که دشمن با سرعت در حال حرکت هست.

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

 

 

نگاه کردن از بیرون به درون و تفکر و پردازش توانایی ها از نگاه دشمن ، متاسفانه همواره مورد غفلت و بی توجهی هست و حتی از سوی بسیاری از بزرگواران در فضای مجازی و یا دنیای واقعی ، مورد نکوهش قرار میگیره و بعضا به بزرگنمایی دشمن و تضعیف روحیه جبهه خودی و ..... تعبیر میشه.

 

یکی از خلاء های انجمن دقیقاً همین مساله است . یعنی آنقدر که در برآورد احتمالات نگاه ما از درون به بیرون هست ، بررسی  معکوس  این موضوع را کمتر شاهد هستیم . بنده سعی کردم در تاپیک زیر ، این مساله را باز کرده و تشریح کنم ، ولی ........

 

http://www.military.ir/forums/topic/27786-استراتژی-نبرد-هوا-زمینی-air-land-battle/?p=383303

 

 

 

ای کاش روزی فرا برسه که عزیزان منتقد این نظریه و رویکرد ، با ابعاد فعالیت های دشمن در همین زمینه آشنا بشن تا ببینن ما چه کارهای زیادی برای انجام دادن داریم ، در حالی که دشمن با سرعت در حال حرکت هست.

 

آرزوی بنده هم همین هست . وقتی چنین رویکردی بوجود آید ، اندیشکده ها و think tank بسیار قدرتمندی از دل همین انجمن بوجود می آید که شاید نظیرش در ایران موجود نباشد . وجود مجموعه ای بسیار ارزشمندی از تخصص ها و علاقه مندی های مختلف ، که در یک  نگاه کلی ، تقریباً همه پدیده های مربوط به دنیای بررسی های راهبردی را پوشش می دهد و این حقیقتاً یک گنجینه ای است که نمی شود روی آن قیمت گذاشت .

 

یک پرسش بسیار تامل برانگیز ، مگر نه اینکه اندیشکده ای نظیر RAND ، کارش را بر مبنای همین فلسفه ( جمع آوری و استفاده از متخصصین در حوزه های مختلف ) پایه گذاری کرده است ؟؟؟؟

 

این مهمترین سئوال برای ترسیم آینده ایران عزیز هست .


 

حتی از سوی بسیاری از بزرگواران در فضای مجازی و یا دنیای واقعی ، مورد نکوهش قرار میگیره و بعضا به بزرگنمایی دشمن و تضعیف روحیه جبهه خودی و ..... تعبیر میشه.

 

 

این مساله بدترین و فاجعه بارترین اشتباهی است که ممکن هست مرتکب آن شویم :24:

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پیرو پست های اخیر در این تاپیک بنده رسما اعلام میکنم که اشتباه میکردم و تصور بنده اشتباه بوده. برادر عزیزم ام آر 9 کاملا درست می فرمودند و بنده از سر جوانی با این بزرگوار متخصص لجاجت کردم.

 

ببخشید اگر منفی دادم یا بحث کردم. نشانه حماقت بنده بوده. شما بگذارید به حساب جوانی و خطاکار را ببخشید!

 

به هر حال از همه عزیزان به خصوص برادران بزرگوارم ام آر 9 و آقا ناصر گل عذرخواهی میکنم اگر باعث ناراحتی شدم.

 

اشتباه از من بوده و من متحجر هستم. ان شا الله که دوستان هم ما رو ببخشند و از این به بعد هم به من در رشد و تعالی کمک کنند.

 

ببخشید اگر باعث انحراف تاپیک شدم. از مدیران و آغاز کننده تاپیک هم معذرت میخواهم.

 

دوستدار شما

 

با آرزوی بهترین ها

 

حجت مقدم :rose: :rose: :rose:

  • Upvote 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.