امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

 

گزینه های محدود ارتش ایالات متحده :

تکامل تدریجی قدرت موشکی ارتش چین ، یک تهدید جدی روبه رشد برای عملیات هوایی ارتش آمریکا در هردو سناریوی تشریح شده ، محسوب می شود . با این حال ، اجرای یکسری اقدامات  متقابل می تواند این تهدید را تا حد قابل قبولی کاهش دهد . بعنوان مثال ، پراکنده کردن سازمان رزم نیروی هوایی در پایگاه ها که این امر منجر به تقسیم شدن توان موشکی چین برای حمله به این موقعیتها و در نتیجه کاهش قدرت تخریبی برای هر پایگاه هوایی خواهد شد .

اجرای اقدامات فریب ، وجود تحرک ، ایجاد توانایی های  ضد اطلاعاتی ، ضد شناسایی و ضد نظارت می تواند کار را برای ارتش چین بسیار سخت نماید . این مساله موجب خواهد شد تا چینی ها مجبور شوند برای نابودی توان رزمی هر پایگاه ، به تک تک پناه گاه های هر پایگاه هوایی حمله کنند که این مساله هزینه ها را برای طرف چینی بشدت بالا خواهد برد . امکان استفاده از فریبنده ها در پایگاه های خط مقدم نیز از گزینه های مورد استفاده بشمار می رود . حتی در صورت وجود سرمایه گذاری لازم ، ایجاد یک طرح دفاع موشکی که چینی ها را مجبور به اختصاص دادن موشکهای بیشتر در هر مرحله از تهاجم کند که این به نوبه خود ، ذخیره موشکی آن را بسرعت کاهش خواهد داد ، از راه های موثر محسوب می گردد .

این تغییرات ، به تلاش هماهنگ و زمان برای اجرا نیاز خواهد داشت ، هرچند با شروع یک درگیری تمام عیار ، برای تصمیم گیری ، بسیار دیر خواهد بود .

 

 

این نتیجه گیری بعد از عملیاتی شدن اف 35 های عمود پرواز جالب تر خواهد شد

چون تا قبل از ا 35 کل برنامه اینه که دیکوی ها رو زیاد کنن و ...

خلاصه سر چینی ها رو گرم کنن تا احتمال آسیب جدی خودشون کمتر بشه

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

از سرجنگی bunker buster (سنگر شکن) DF-15C هم نباید غافل شد.

 

thumb_df-15c_1-600.jpgthumb_df-15c.jpg

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

برای ایران که 90 درصد...یا به عبارتی تمام هستی و دارایی های اقتصادیش....لب تیغه....وجود نیرو هوایی قوی از نان شب واجب تره...........

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در همین ابتدای صحبت و برای رفع سوء تفاهم احتمالی , باید عرض کنم که بنده هم به لزوم داشتن یک نیروی هوایی مقتدر و به روز معتقدم و یکی از آرزو ها و دغدغه های بنده هست , اما سعی میکنم واقعیت  ها رو هم در نظر داشته باشم!

 

تهاجم ترکیبی ایده خوبیه اما چه کنیم که خرما بر نخیل است و دست ما کوتاه!

ارزیابی بنده (بر مبنای این چند سالی که مباحث نظامی رو پیگیری میکنم) نشون دهنده اینه که از ابتدا برنامه ریزی برای رسیدن به این هدف وجود داشت! به موازات تلاش برای ساخت موشک های بالستیک , در زمینه هوایی و تولید جنگنده هم  با اندکی فاصله تلاشهایی صورت گرفت که اولین محصولات این تلاش آذرخش و صاعقه (در ابتدا با بازسازی تایگر و سپس تولید قطعات) و هواپیمای آموزشی تذرو/درنا  بود که در زمان خودشون اقدامات قابل توجهی به شمار میومدن , اما متاسفانه این حرکت تا به حال نتایج قابل قیاس با برنامه موشکی نداشته! یکی از دلایلش رو میشه پیچیده بودن تولید این جنگ افزارها و نداشتن زیرساخت و دانش ذکر کرد! البته تا اواسط یا اواخر دهه 80 شمسی  با مشارکت کشور روسیه پروژه ای با نام M-ATF پیگیری میشد که در صورت عدم فشار آمریکا و ادامه همکاری روسیه تا الان میشد تمام تایگر ها رو از رده خارج و نمونه رزمی این طرح (M-ATF 2010) رو جایگزین کرد! بعد از به سرانجام رسیدن این پروژه قطعا تلاشهایی برای ساخت یا مونتاژ جنگنده های سنگین تر هم انجام می گرفت , اما متاسفانه این اقدامات حاصلی نداشتن و وزارت دفاع جمهوری اسلامی مجبور شد پروژه رو مستقلا پیگیری و تمام زیرساخت ها رو (مثل ایجاد شرکت تولید موتورهای هوایی با ادغام و تجمیع صنایع کوچک و پراکنده در بخشهای مختلف) برای تولید جنگنده فراهم کنه! از نمونه آموزشی شفق هم یک طرح سبک تر (با توجه به امکاناتی که فعلا در اختیار داریم) با نام برهان پدید اومد که آینده اش مشخص نیست اما احتمال پیگیری طرح M-ATF 2010 در قالب پروژه ساخت جنگنده نیمه سنگین همچنان وجود داره!

 

خب این از بحث تولید جنگنده در ایران! اما در زمینه خرید هم سالها قبل تلاش شد تعدادی میگ 29 دست دوم یکی از کشورهای اروپایی خریداری بشه اما با فشار آمریکا این اقدام نتیجه ای در بر نداشت! در زمینه خرید مستقیم از تولید کننده ما به غیر از روسیه و چین تقریبا گزینه دیگری در اختیار نداریم که البته تولیدات چین هم جدیدا به تراز جهانی دارن نزدیک میشن و خیلی ها هنوز این تولیدات (خصوصا جی 10) رو قبول ندارن! کشورهای اروپایی هم اگر پیش از تحریم (مثل فروش میراژ اف 1 توسط فرانسه) حاضر به فروش میشدن , در مورد پشتیبانیشون در زمان نیاز تردید جدی وجود داشت!

 

در سال 2007 پیش از وضع تحریم های تسلیحاتی شایعه ای وجود داشت مبنی بر خرید 250 فروند فلانکر (+) که از سوی مقامات روسی تکذیب شد (+) و گفته شد که تا سال 2014 خط تولید پر شده! هر چند این شایعه بزرگنمایی و غیر واقعی به نظر میرسید , اما ممکنه بخشی از برنامه ایران برای نوسازی ناوگان نهاجا در طی مثلا ده سال با مونتاژ داخلی بوده باشه!

خلاصه اینکه به نظر میرسه اهمیت نیروی هوایی از ابتدا هم درک شده بود اما ظاهرا در تقدیر نبود که ما به چنین امکاناتی دسترسی داشته باشیم :neutral:

 

 

 

اتفاقاً وقتی گزینه مهمات دقیق دورایستای هواپرتاب را داشته باشید ، عملاً این کفه هزینه طراحی ، ساخت و نگهداری موشکهای بالستیک هست که سنگینی می کند . بخصوص برای کشور ما که فضای آئرو استراتژیکش بسیار بسیار بزرگتر از کشورهای همسایه و تهدید کننده منطقه ای است . علاوه برآن ، تا زمانی که کنترل آسمان منطقه نبرد در دست دشمن باشد ، شلیک هر موشک با خطرات فراوانی روبروهست که درزمان بحران نسبت هزینه- فایده را پیش می کشد .

 

صحبت سر اینه که این حامل "مهمات دقیق دورایستای هواپرتاب" آیا توان عبور از سد  تایفون و رافال اعراب (در زمان کنونی و قبلتر میراژ و...) یا جنگنده های ناتو و آمریکا رو خواهد داشت؟ اگر هزینه هر فروند جنگنده رو بین 30 الی 100 میلیون دلار در نظر بگیریم  با شانس کم موفقیت و بازگشت سالم به پایگاه , آیا بازهم میشه گفت که هزینه ساخت و نگه داری نیروی موشکی (بالستیک و کروز) هست که سنگینی میکنه؟

 

به نظر میرسه هوافضای سپاه برای تامین امنیت هوایی منطقه و لانچرهای موشکی (کروز- بالستیک-ضد ناو) سیستم های موشکی سیار حرز نهم و رعد (سوم خرداد-طبس) رو خریداری و تولید کرده  که این تسلیحات در کنار تور ام 1  و  پدافندهای توپخانه ای متحرک میتونن در مقابل تهدیدات تسلیحات دور ایستای هوا پرتاب و کروز  تا حد بالایی  امنیت رو حفظ کنن و در برد بلند تر هم اس 300 و سیستم های داخلی در حال دریافت و تولیده.

البته کسی  ادعای بی نقص بودن این روش رو نداره اما به هر حال باید محدودیت های ما رو هم دید! در کنار این محدودیت ها ما حداقل از نعمت و قابلیت ارزشمند وسعت سرزمینی برخورداریم که کار رو برای دشمن سخت تر خواهد کرد!
 

و بطور مشخص ، تجربه سوریه و ماهیت بمباران هوایی روسها هم درست مقابل ما قرار دارد ، جایی که موشکهای بالستیک هیچ نقشی در فضای نبرد ندارند و این نیروی هوایی است که تبدیل به یکه تاز عرصه نبرد شده .

بحث پشتیبانی رو کلا از همون ابتدا فاکتور گرفتیم! صحبت سر مسئله تهاجم به منافع یک کشور و ورود به حریم هوایی این کشور بود!

 

در کنار آن ، حتی سرهای جنگی چندگانه متعارف موشکهای بالستیک در انهدام اهداف با محدودیت مواجه هستند و تنها یک پرنده رزمی سرنشین دار این قابلیت را دارد که به محض تغییر هدف ،( بعنوان مثال رسیدن اطلاعات تکمیلی قبل از حمله ) آماج را تغییر داده و به یک هدف دیگر حمله کند ، کاری که از موشکهای بالستیک ساخته نیست . ( این مساله به شکل واضح بیان کننده سیالیت نیروی هوایی و انطباق آن با فضای نبرد در قرن 21 هست )

 

خیالتون راحت! سرعت اصابت این سلاح اونقدر بالاست که قبل تغییر تصمیم , موشک به هدف برخورد کرده :)

 

 


بعنوان مثال ، نیروی هوایی ایالات متحده ، 4 تا 4500 هدف را برای 48 تا 72 ساعت نخست حمله احتمالی و براساس استراتژی حلقه واردن محاسبه کرده که که بیشتر از 80 درصد آن توسط نیروی هوایی باید مورد اصابت قرار بگیرند . به شکل کاملاً روشنی ، وجود یک پدافند هواپایه آماده ، عملاً منطبق بر این گفته خواهد بود " برای شکست نقشه دشمن ، به استراتژی آن حمله کن "

 

 

دکترین نظامی ایران تدافعی هست نه تهاجمی! در چنین حالتی ما برعکس مثلا آمریکا قصد تصرف یک کشور و تغییر حاکمیتش رو نداریم! 

فرض کنید تمام این 4500 هدف قرار باشه با موشک کروز مورد اصابت قرار بگیرن! در چنین حالتی  (اگر مسئله تلفات و نقص فنی در نظر گرفته نشه) حداقل به تعداد 4500 موشک کروز  نیاز هست که با توجه به قیمت  یک الی دو میلیون دلاری هر موشک هزینه فاز اول این تهاجم سر به فلک خواهد کشید! بر همین اساس چنین تسلیحاتی برای اهداف خاص بکار گرفته میشن.

  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

بیشتر فرمایشات شما رو قبول دارم اما راه حلی وجود داره؟ 

 

در حال حاضر قیمت هر بشکه نفت در حدود 30 دلاره و با  عدم اجرای تحریم ها و افزایش تولید ایران و اشباع بازار , احتمال افت قیمت تا 20 دلار هم محتمله! از طرف دیگه منابع بلوکه شده 150 الی 180 میلیارد دلاری که به عنوان یک امتیاز برای ایران تبلیغ میشد به 29 میلیارد دلار کاهش پیدا کرده! و اگر ادعای مسئولین دولتی در مورد این رقم درست باشه , بعید هست که مبلغ قابل توجهی از این رقم به بخش نظامی تخصیص داده بشه! مشکل بعدی مسئله ممنوعیت 5 ساله در نظر گرفته شده در قطعنامه 2231 برای فروش تسلیحاته که احتمالا مشکلاتی رو به دنبال خواهد داشت و اگر حتی شورای امنیت خرید رو تائید کنه به دلیل منابع مالی محدود و بودجه نظامی پائین خرید قابل توجهی نمیشه انجام داد.

 

شاید شما به اطلاعات لازم دسترسی داشته باشید ولی حداقل ما اطلاع نداریم که در فاصله دهه 80 تا 90 شمسی که قطعنامه 1929 وضع نشده بود به چه دلیلی خریدی در زمینه هوایی انجام نگرفت؟

حتما مطلع هستید که وقتی تعداد فروشنده ها کاهش پیدا میکنه قیمتها هم به صورت نجومی افزایش پیدا میکنن و حتی امکان مطرح شدن بحث دریافت امتیاز هم ممکنه وجود داشته باشه!

همین چند وقت پیش شایعه ای در خصوص فروش تعدادی جنگنده جی 10 در قبال واگذاری امتیاز نفتی پخش شد که کذب بودنش بعدا مشخص شد اما این اخبار میتونن بازتاب دهنده انتظارات و شرایط پیشنهادی مقامات کشور فروشنده باشن!

 

بنابراین برای یک تحلیل درست و منطقی و عادلانه باید به همه اطلاعات دسترسی داشت! چه بسا در مقطع زمانی یاد شده راه بهتری وجود نداشت!یا تلاشهایی انجام گرفته اما به دلیل مانع تراشی (مثل قضیه اس 300) نتیجه ای در بر نداشته! 

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام 

 

سلام

بیشتر فرمایشات شما رو قبول دارم اما راه حلی وجود داره؟ 

 

 

خوب ، بستگی به نوع نگاه خوشبینانه یا بدبینانه ما به مساله دارد . ممکن هست هست راه حلی وجود داشته باشد و ممکن هست وجود نداشته باشد . 

 

 

در حال حاضر قیمت هر بشکه نفت در حدود 30 دلاره و با  عدم اجرای تحریم ها و افزایش تولید ایران و اشباع بازار , احتمال افت قیمت تا 20 دلار هم محتمله! از طرف دیگه منابع بلوکه شده 150 الی 180 میلیارد دلاری که به عنوان یک امتیاز برای ایران تبلیغ میشد به 29 میلیارد دلار کاهش پیدا کرده! و اگر ادعای مسئولین دولتی در مورد این رقم درست باشه , بعید هست که مبلغ قابل توجهی از این رقم به بخش نظامی تخصیص داده بشه! مشکل بعدی مسئله ممنوعیت 5 ساله در نظر گرفته شده در قطعنامه 2231 برای فروش تسلیحاته که احتمالا مشکلاتی رو به دنبال خواهد داشت و اگر حتی شورای امنیت خرید رو تائید کنه به دلیل منابع مالی محدود و بودجه نظامی پائین خرید قابل توجهی نمیشه انجام داد.

 

البته طرف مقابل کارش خوب دارد انجام می دهد ولی همیشه راهی برای دور زدن چنین شرایطی وجود دارد . صد البته به میزان هوشمندی خریدار بستگی دارد . 

 

مشخصاً "پول" فقط یکی از مشکلات هست .

 

 

 

شاید شما به اطلاعات لازم دسترسی داشته باشید ولی حداقل ما اطلاع نداریم که در فاصله دهه 80 تا 90 شمسی که قطعنامه 1929 وضع نشده بود به چه دلیلی خریدی در زمینه هوایی انجام نگرفت؟

 

والا به قول دوستان برخی گفته ها .... خیز بوده  و شاید هم اصولاً جایش در فضای وب نباشد ، اما سر ماجرای پیشرانه  میگ ها ،  یا خرید تی-72 ها  ( بطور مثال خرید تیربار استاندارد تانک و حتی تسلیحات انفرادی  استاندارد خدمه این تانکها ) آنقدر شرایط را مرتباً عوض کردیم ( اگر اشتباه نکرده باشم ، قبل از توافق ال گور- چرنومردین )  و بطور مرتب و غیر اصولی خواستار تخفیف از فروشنده ای که حاضر بود همه چیز به ما بفروشد شدیم که کار گره خورد . باید قبول کرد ما مشکلات بسیار زیادی در داخل داریم که شاید بیشتر از تحریم ها به ما ضربه زده باشد . نکته مهم ، ترکیب تیم اعزامی بود که اینجا یک مقدار ... خیز می شود و چیزهایی شبیه به این.  

 

 

 

 

شاید شما به اطلاعات لازم دسترسی داشته باشید ولی حداقل ما اطلاع نداریم که در فاصله دهه 80 تا 90 شمسی که قطعنامه 1929 وضع نشده بود به چه دلیلی خریدی در زمینه هوایی انجام نگرفت؟

حتما مطلع هستید که وقتی تعداد فروشنده ها کاهش پیدا میکنه قیمتها هم به صورت نجومی افزایش پیدا میکنن و حتی امکان مطرح شدن بحث دریافت امتیاز هم ممکنه وجود داشته باشه!

همین چند وقت پیش شایعه ای در خصوص فروش تعدادی جنگنده جی 10 در قبال واگذاری امتیاز نفتی پخش شد که کذب بودنش بعدا مشخص شد اما این اخبار میتونه بازتاب دهنده انتظارات و شرایط پیشنهادی مقامات کشور فروشنده باشن!

بنابراین برای یک تحلیل درست و منطقی و عادلانه باید به همه اطلاعات دسترسی داشت! چه بسا در مقطع زمانی یاد شده راه بهتری وجود نداشت!یا تلاشهایی انجام گرفته اما به دلیل مانع تراشی (مثل قضیه اس 300) نتیجه ای در بر نداشته! 

 

اطلاع ندارم که شما چند سال مجله صنایع هوایی را دنبال می کنید ، اما بنده بیشتر از 22 سال هست که دارم مطالب این نشریه را دنبال می کنم  و گاهاً  یک چیزهایی از دست دوستان خارج شده و چاپ می شود و وقتی با دقت این مطالب را در طول بیست و چند سال کنار هم می گذارید ، تازه به ماهیت مشکلات موجود پی می برید .

 

تعجب بنده هم از این مساله است علیرغم وجود چنین مواردی ، بازهم  اشتباهات تکرار می شود و این جای ناراحتی و تاسف زیاد دارد . 

 

حالا نباید زیاد تاسف گذشته را خورد ، با این حال می شد با یک برنامه ریزی درست ، عملکرد بهتری را شاهد بود . 

 

 

تا اینجا هم مباحث زیاد .... خیز شد ، بگذریم والا سرو کار ما با رکن2 خواهد افتاد  :mrgreen: 

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اگه دولت ها روی اقتصاد قاومتی و جهاد علمی و خودکفائی کشاورزی و پیشرفت صنعتی درست و مناسب کار می کردند و با اصلاح نظام اموزشی و بهبود شرایط کار و جذب نخبگان علمی به پیکره صنعت بیش از پیش همت می گماشتند و نسبت به توسعه فرهنگ اجتماعی مبتنی بر اسلام و مبارزه جدی و واقعی با فساد در همه زمینه ها اقدام می کردند ما امروز به جای یک صادر کننده نفت و وارد کننده تجهیزات توان تبدیل شدن به یک وارد کننده نفت و صادر کننده تجهیزات رو داشتیم... ما الان قدرت اقتصادیمون باید خیلی بیشتر از این بود و توان توسعه صنعتی مون هم باید در حد کره و امثالهم می بود ... نه اینکه برای نفت و پول های بلوکه شده عزا بگیریم. 

 

واقعا فرصت خیلی زود از دست میرند... 

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ضمن تشکر از جناب MR9

 

ماجرای ماتیاس روست که گفته شد ربط خاصی به ضعف یا قوت پدافند شوروی نداره یک حرکت هماهنگ شده بود که حالا جای بحثش در این تاپیک نیست (یک حرکت سیاسی بود بیشتر و نه نظامی از این بعد هم باید بررسی بشه)

 

ولی شوروی سابق در ضمن توسعه واحد پدافندی زمین پایه (یا واحد PVO Sukhoputnykh Voysk) به دنبال توسعه واحد های پدافندی هواپایه (آنچه که با نام IA-PVO و ......... ازش نام برده میشد) بود

 

دلیلش هم مشخصه پدافند زمین پایه دارای ضعف هایی است که با پدافند هواپایه برطرف میشه ، در حقیقت این دو مکمل هم هستند ، ایران کارهای خوبی در بخش پدافند زمین پایه انجام داده ولی خوب نسخه تکمیلی اون رو در هوا نداره

 

مشخصا ایران بعد اقتصادی رو نداره و وقتی بعد اقتصاد رو نداشته باشید به صورت خودکار ضعف در بخش های مختلف نظامی رخ میده از جمله نیروی هوایی

 

البته ضعف نیروی هوایی ما ناشی از یک مجموعه دلایلی هست که یک موردش بحث اقتصاد و پول هست ، مورد دومش بحث تحریم میتونه باشه ولی موارد متعدد دیگری هم داره که خوب این تاپیک مناسب برای بحثش نیست

 

واضح و ساده هست که پروژه موشکی برای ما به مراتب قابل دسترس تر از برنامه های ساخت هواگرد های رزمی هست چه به جهت تکنولوژی چه به جهت هزینه

 

منتهی اون چیزی که در قالب پروژه موشکی دنبال میشه عمدتا برای کسب بازدارندگی هست (حالا کاری ندارم که واقعا کسب شده یا نه و از این دست مباحث)

 

ولی اون چیزی که پس از از بین رفتن بازدارندگی و در یک جنگ ما بهش نیاز داریم یک نیروی هوایی قدرتمند در کنار توان تهاجمی موشکی هست که البته نداریم

 

یک نیروی هوایی قدرتمند عنصر ایجاد بازدارندگی میتونه باشه ولی بیش از اون پس از از بین رفتن بازدارندگی و بروز جنگ میتونه خودش رو نشان بده

 

توان نظامی به توان اقتصادی ربط مستقیمی پیدا میکنه و چین هم مشخصا این رو فهمیده ، کافی است که دوستان سیر توسعه و گسترش پروژه های تسلیحاتی چین رو بگذارند در کنار روند توسعه اقتصادی این کشور

 

چین در کنار رشد و توسعه برنامه های موشکی ، یک برنامه پر هزینه و بسیار گسترده توانمند سازی نیروی هوایی رو داره و به صرف اینکه یک رقیب با تکنولوژی برتر مثل امریکا ممکنه جلوش باشه خودش رو متوقف نکرده

 

در طی چند دهه اخیر (از ماجرای تولید میگ 21 در چین و .................... تا امروز) چینی ها به دنبال این بودن که اگر نتونستن برتری کیفی رو داشته باشن حداقل در قالب مباحث کمی یک مقدار بیشتر کار بکنن

 

هم زمان هم برنامه های موشکی و برنامه های مرتبط با ساخت هواگرد های مختلف رو دنبال میکنن

  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام و تشکر

 

ضمن تشکر از جناب MR9

 

ماجرای ماتیاس روست که گفته شد ربط خاصی به ضعف یا قوت پدافند شوروی نداره یک حرکت هماهنگ شده بود که حالا جای بحثش در این تاپیک نیست (یک حرکت سیاسی بود بیشتر و نه نظامی از این بعد هم باید بررسی بشه)

 

 

ماجرای ماتیاس روست مثال زده شده به این دلیل که اثبات شود ، الزاماً شبکه پدافند زمین پایه به تنهایی تامین کننده امنیت فضای یک کشور وسیع نیست ( حتی با وجود اینکه روسها بلحاظ کمیت در حوزه پدافند هواپایه هم حرفهایی برای گفتن داشتند و دارند )

 

3-30-2015_2-53-15_PM.jpg

 

تراکم شبکه دفاعی ارتش اتحاد شوروی مشخصاً کابوس هر مهاجمی بود .

 

52.jpg

 

طرح شماتیک از لایه پدافندی مسکو در اوایل ورود سامانه سام - یک به صحنه رزمی 

 

1- ایستگاه رادار پیش اخطار دوربرد A-100D

2- ایستگاه رادار کوتاه برد A-100B

3- مجموعه آتشبارهای کمربند بیرونی دفاع هوایی مسکو 

4- مجموعه آتشبارهای کمربند داخلی  دفاع هوایی مسکو

5- پست فرماندهی مرکزی دفاع هوایی مسکو ( شماره یک ) 

6-   پست فرماندهی مرکزی دفاع هوایی مسکو ( شماره دو ) 

7-  مقر جایگزین فرماندهی دفاع هوایی مسکو

 

 


دلیلش هم مشخصه پدافند زمین پایه دارای ضعف هایی است که با پدافند هواپایه برطرف میشه ، در حقیقت این دو مکمل هم هستند ، ایران کارهای خوبی در بخش پدافند زمین پایه انجام داده ولی خوب نسخه تکمیلی اون رو در هوا نداره

 

بله ، بنده هم با این تحلیل موافقم . به همین دلیلی که فرمودید ، سرمایه گذاری صرف روی ایجاد بکه پدافندی زمین پایه اشتباه به نظر می رسد .

 

 

یک نیروی هوایی قدرتمند عنصر ایجاد بازدارندگی میتونه باشه ولی بیش از اون پس از از بین رفتن بازدارندگی و بروز جنگ میتونه خودش رو نشان بده

 

هم روسها ، هم آمریکایی ها ( در قالب ناتو و هم به تنهایی ) بعد از جنگ دوم بخوبی وجود قابلیتهای توامان تدافعی و تهاجمی نیروی هوایی را درک کردند و میزان سرمایه گذاری روی این قابلیت علیرغم وجود فناوری برای توسعه موشکهای بالستیک  ( از نسخه v-2 آلمانی که پدربزرگ موشکهای بالستیک روسی و آمریکایی و سایر موشکهای بالستک بشمار می آید ) نشان دهنده همین مساله است .

 

 

توان نظامی به توان اقتصادی ربط مستقیمی پیدا میکنه و چین هم مشخصا این رو فهمیده ، کافی است که دوستان سیر توسعه و گسترش پروژه های تسلیحاتی چین رو بگذارند در کنار روند توسعه اقتصادی این کشور

 

چین در کنار رشد و توسعه برنامه های موشکی ، یک برنامه پر هزینه و بسیار گسترده توانمند سازی نیروی هوایی رو داره و به صرف اینکه یک رقیب با تکنولوژی برتر مثل امریکا ممکنه جلوش باشه خودش رو متوقف نکرده

 

در طی چند دهه اخیر (از ماجرای تولید میگ 21 در چین و .................... تا امروز) چینی ها به دنبال این بودن که اگر نتونستن برتری کیفی رو داشته باشن حداقل در قالب مباحث کمی یک مقدار بیشتر کار بکنن

 

هم زمان هم برنامه های موشکی و برنامه های مرتبط با ساخت هواگرد های مختلف رو دنبال میکنن

 

براساس مندرجات کتاب چین امروز ، علوم و فناوری های دفاعی    بعد از جنگ کره ، چینی ها بخوبی متوجه شدند که در یک جنگ احتمالی به هیچ عنوانی نمی توانند روی کمک خارجی حساب باز کنند ، علاوه برآن ، در سر بزنگاه ، حتی کمیت سلاح هم به انها کمک نمی کند ، در نتیجه ، نیروی هوایی این کشور که تا اواسط دهه 80 میلادی ، تقریباً بزرگترین نیروی هوایی بلحاظ پرسنل و تجهیزات بود و صدها فروند جنگنده های از رده خارج روسی و نسخه های ساخت داخل آن را در اختیار داشت ، بتدریج متوجه شد که عملاً هزینه ای سنگین را متحمل می شود در حالی که امکان رویارویی مستقیم با دشمن را ندارد ( حالا چه روسها برسر مشکلات مرزی و چه با آمریکایی ها و متحدانش شامل ژاپن ، بریتانیا و استرالیا ) . همین مساله باعث شد تا در دوران پس از مائو ، یک  تحول اساسی در این نیرو صورت گیرد .

 

بحث روی این قضیه بسیار مفصل هست و شاید الزاماً نسخه چینی برای ما که از ریشه ، چه تجهیزات و چه آموزش و چه دکترین ، غربی هستیم ، مناسب نباشد ، اما همین تغییر نگاه آنها به تهدیدات از همان سالها باعث شد تا در حال حاضر از دید اندیشکده های امنیتی غربی ، چینی ها به یک معضل جدی تبدیل شوند .

 

البته همانطور که فرمودید ، ارتباط کاملاً مستقیمی بین وضعیت اقتصادی و پیشرفت فناوری نظامی (نرم افزار و سخت افزار ) وجود دارد که نیازمند مباحث جداگانه ای است .

 

 

پی نوشت :

 

کار کردن روی مباحث جدی تر حوزه  نظامی ، در کنار بررسی سخت افزارها ، نیازمند علاقه کاربران و شرکت انها در مباحث خواهد بود ، چرا که صرف ترجمه مطلب ، جریانی یک طرفه بحساب می آید .

  • Upvote 14

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ضمن تشکر فراوان از دوستان عزیز بابت مطالب بسیار خوب

 

یکی از مسائلی که در این حوزه اصلا برای من حل نشده، روش آلمان برای ایجاد و حفظ پیشرفتهای شکرف صنعتی به صورت کلا داخلی است به نحوی که بعد از شکست در جنگ اول، در بیست و چند سال قدرت اول اقتصادی و علمی و نظامی شدند.

 

شاید مدل آلمان نازی حاوی درسهایی باشد زیرا ما روی کمک بین المللی نمی‌توانیم حساب کنیم

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

 

 

یکی از مسائلی که در این حوزه اصلا برای من حل نشده، روش آلمان برای ایجاد و حفظ پیشرفتهای شکرف صنعتی به صورت کلا داخلی است به نحوی که بعد از شکست در جنگ اول، در بیست و چند سال قدرت اول اقتصادی و علمی و نظامی شدند.

 

شاید مدل آلمان نازی حاوی درسهایی باشد زیرا ما روی کمک بین المللی نمی‌توانیم حساب کنیم

 

ضمن تشکر از شما

 

البته تا انجایی که اطلاع دارم ، آلمانی ها بعد از جنگ نخست جهانی ، بدلایل مختلف ، از جمله ترس شدید از نفوذ کمونیسم به غرب اروپا و تحرکاتی که پس از پذیرش پیمان صلح ورسای در جمهوری وایمار اتفاق افتاد ( مساله رزا لوگزامبورگ و... ) زیاد تنها هم نبودند . ترس شدید دول پیروز در جنگ از نفوذ بلشویسم و ایده مارکسیسم - لنینیسم و بعدها استالینیسم ( کمینترن ) موجب شد تا سیل سرمایه های جهان به اصطلاح آزاد و بویژه ایالات متحده ، بسوی آلمان شکست خورده و غرق در بدهی سرازیر شود تا سرخ ها وارد اروپای مرکزی نشوند و این با جدیت و تلاش آلمانی ها پیوند خورد و ظرف بیست سال به جایی رسید که نازی ها دوباره از خاکستر آلمان شکست خورده ، یک قدرت تازه را در اروپای مرکزی ایجاد کردند .

 

البته صرف نظر از تئوری های مختلف در خصوص قدرت گیری نازیسم در آلمان ، این مردم بالذات ، آدم های تلاش گری هستند و چه پس از جنگ نخست ، چه میان دوجنگ ، چه در جنگ دوم و چه پس از آن ، نشان دادند که از هیچ چیز ، همه چیز را ایجاد می کنند و علیرغم یکسری مسائل ، 70 و چند سال بعد از شکست در جنگ دوم ، عملاً اروپا را بدون جنگ ، تحت سیادت اقتصادی دارند .

 

بنابراین ، به نظر بنده ، فرض جنابعالی ، شاید منطبق بر روندهای پیش گفته نباشد .

  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط MR9
      موقعیت قرارگاه مرکزی منافقین :
       
      در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه  اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است  که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود.
       
        
       
       
       
       
      پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین  شد و  آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند.
      در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام  حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود .
       
       
        
       
       
      مرصاد ، کمینگاه منافقین 
      ببرها وارد می شوند :
       
      اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش  جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  ، بسیج و..)  در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های  متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین  با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد .
       
       

       
       
      به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی  در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه  را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد .
      بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3)  یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر  خالص  قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید .
       

       
       
      با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه  ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه  بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند
       
       

       
      بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3
       
       
      در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود .
       

       
       
      در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های  نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی  ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله  را می توان بدین دلیل تشریح نمود که  تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه  تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو  اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید .
       
       

       
       
      اعزام فالکروم های تهرانی  ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی  تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند .
       
      با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی  زدند .
       
       

      سپهبد شهید صیاد شیرازی 
       
       
      د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد .
      این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند .
       
       

       
       
      اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه  در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده  متحدین شامل  جنگنده – بمب افکن های F-16  و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . 
       

       
       
       
      پی نوشت :
       
      1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 
      2-  در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که  این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید .
       
       
       
      منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR  BY BABAK TAGHVAEE
       
       
        این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،
      بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 
      در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .
       
       مترجم : MR9      
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

       



      هفدهم سپتامبر 2010 بود که ژاپن با انتشار استراتژی جدید نظامی خود نخستین «نشانه های جدی» برای خروج از «انزوای نظامی» را نشان داد. ژاپن برای این استراتژی نظامی، رقمی بالغ بر 280 میلیارد دلار برای پنج سال (2010 تا 2014) اختصاص داده و اعلام کرد قصد دارد در این سال ها مواضع دفاعی خود در جنوب و غرب این کشور(مناطق مرزی چین) را تقویت کرده، روی پروژه های موشکی بالستیک سرمایه گذاری کند. در این استراتژی همچنین بر گسترش روابط با همپیمانان کلیدی از جمله آمریکا و افزایش شمار زیر دریایی‌ها و .... تاکید شده است.
       



      اکنون در سال 2014 هستیم و نزدیک به 5 سال از انتشار این استراتژی می گذرد که خبر می رسد، ژاپن برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم اعلام می کند ضمن شرکت در عملیات نظامی برون‌مرزی، به دنبال فروش تجهیزات نظامی در بازارهای بین المللی است.
      حضور ارتش ژاپن در عملیات جنگی برون مرزی نیز به رغم مخالفت‌های گسترده مردمی و محدودیت های قانونی گویا در حال عملیاتی شدن است. شاهد این ادعا اظهارات اخیر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن است که اخیرا از داشتن یک «ارتش قدرتمند» سخن رانده و گفته این ارتش حق دارد در جنگ های بین المللی حضور داشته باشد.
      طبق اعلام مقامات ژاپنی، این کشور در تلاش است محدودیت‌های قانونی در زمینه صادرات سلاح را نیز برداشته و به بهانه های مختلف از جمله گسترش فعالیت های اقتصادی، به جرگه صادرکنندگان تجهیزات جنگی بپیوندد و از قرار معلوم، آمریکا نخستین بازار ژاپن در این عرصه خواهد بود.
      قانون اساسی ژاپن در سال 1947 نوشته و با فشار نظامیان آمریکایی‌ها به این کشور تحمیل شده است. طبق این قانون، ژاپن اجازه داشتن «ارتش» به معنی مصطلح آن را ندارد و در مقابل می تواند نیروهای محدود نظامی موسوم به «نیروهای دفاع از خود» داشته باشد.
      البته بخشی از این محدودیت ها در ماه آوریل سال جاری( اواخر فروردین) برداشته شد و به احتمال قریب به یقین اواخر ماه جاری میلادی تصمیم نهایی در این زمینه نیز اتخاذ خواهد شد.
      اما سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ژاپن حقیقتا به دنبال خروج از انزوای نظامی و احیای امپراتوری سابق است؟ موضع کشورهای غربی، چین و کشورهای آسیایی و همسایه به این تغییر استراتژی چگونه خواهد بود؟



      به نظر می رسد، لا اقل بخشی از پاسخ این سوال را باید در روحیات خاص ژاپنی ها و در تاریخ این کشور جست و جو کرد.
      در طول تاریخ، برخي آيين ها و اعتقادات خاص مذهبي، همواره زمينه رشد افراط گونه روحيات ملي گرايانه و صد البته نظامي گري ژاپني ها بوده است.
      مقامات نظامي ژاپن به خصوص در دهه30 تحت تاثير فيلسوفي با نام «تويوما» به شدت اعتقاد داشتند كه خداوند ملت ژاپن را برگزيده و يكايك مردم اين كشور موظفند براي ايجاد «ژاپن بزرگ» بكوشند. براساس آيين معروف «شينتوي پاك» نیز امپراتور ژاپن خداي تمام دنيا معرفی شده و ملت ژاپن نيز «مأموريت» دارد سايرين را تحت هدايت بي چون و چراي این امپراتور درآورد.
      بحران شديد اقتصادي دهه 30 ژاپن نیز بر دامنه اين اعتقادات افزود و رشد شديد احساسات ملي گرايانه ايده توسعه ارضي و ايجاد جامعه بزرگ به زعامت ژاپن را در بين توده مردم اين كشور لازم و واجب نشان داد.
      ژاپن با چنین زمینه های تاریخی پس از پایان جنگ جهانی اول توانست یکی از پنج قدرت بزرگ نظامی و صنعتی جهان شده و در «شورای جامعه ملل» آن زمان، صاحب کرسی دائم بود.
      این کشور در همان ماه های نخست جنگ جهانی دوم توانست حدود 50 میلیون کیلومتر مربع از کره زمین(یک ششم جهان) را تحت استیلا و کنترل خود درآورد. اما به دنبال حملات ناجوانمردانه اتمی آمریکا، از حرکت باز ایستاد. البته نباید فراموش کرد، عده ای نیز معتقدند، ژاپن پیش از حمله اتمی آمریکا به این کشور شکست خورده بود و آمریکا با حمله به این کشور خواست هژمونی خود را به جهانیان تحمیل کند.


       
      این کشور به هر حال پس از جنگ جهانی دوم دیگر اجازه داشتن ارتش به معنی مصطلح امروز و اختیارات کامل را نداشت و خود نیز با وضع قوانینی، محدودیت هایی در ابعاد بین المللی حوزه نظامی وضع کرد.

      اما اکنون رشد اقتصادی بالا این کشور را از شرایط اسفناک پس از جنگ جهانی خارج کرده است و شرایطی که این کشور را به انزوای نظامی کشاند، دیگر وجود ندارد!
      پاسخ دومی نیز برای تحلیل چرایی اتخاذ چنین رویکردی از سوی چشم بادامی ها وجود دارد و آن چیزی نیست جز منافع اقتصادی و سیاسی.
      «جان ميرشاير» صاحب نظريه «رئاليسم تهاجمي» می گوید، قدرت‌هاي بزرگ هميشه مترصد فرصتي هستند تا قدرت خود را در برابر رقبا فزوني بخشند. وي سپس جمعيت و ثروت را به عنوان «پايه‌هاي اصلي قدرت نظامي» تعريف و تصريح مي كند چنانچه كشوري داراي اين مولفه ها باشد، فرصت لازم براي خروش مقابل قدرت ها را به دست آورده است.
      با توجه به مولفه هایی که در جامعه امروز ژاپن دیده می شود، هیچ بعید نیست که این کشور واقعا قصد خروش مقابل سایر قدرت‌ها را داشته باشد.

       

      ژاپن اگر چه به لحاظ سیاسی، استقلال لازم را هنوز کسب نکرده و مانند بسیاری از کشورهای غربی دیگر، پیرو سیاست های آمریکا است؛ اما این کشور حداقل در بعد نظامی، تحرکات جدی از خود نشان داده است.
      وجود پایگاه های متعدد نظامی آمریکا در ژاپن، همواره هزینه‌هایی برای توکیو داشته و این کشور با وجود تقاضاهای زیاد مردمی، هرگز نتوانسته آمریکایی ها را از این کشور بیرون کند. این ناتوانی حتی بعضا باعث سقوط رهبران این کشور شده، همان طور که گاهی شعار علیه حضور نظامی آمریکا، باعث روی کار آمدن رهبرانی در این کشور شده است.
      «یوکیو هاتویاما»، نخست وزیر اسبق ژاپن با شعار جمع آوری پایگاه‌های نظامی آمریکا بود که توانست بر رقیب قدرتمند خود پیروز شود. اما همین فرد به دلیل ناتوانی در عمل به وعده انتخاباتی اش، خرداد ماه سال 89 استعفا کرد و جای خود را به «نائوتو کان» داد. «کان» نیز ماه ها جرئت نکرد راجع به پایگاه های آمریکایی که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین مشکلات مردم کشورش است، صحبتی به میان آورد.
      بنا بر این به نظر می رسد، ژاپن هنوز پیشرفتی را که در حوزه اقتصاد کسب کرده، در حوزه سیاسی به دست نیاورده است.
      «اقتصاد» نیز می تواند یکی از انگیزه های قوی برای ژاپنی ها جهت ورود جدی به عرصه نظامی باشد.
      ژاپن کشوری است که در حوزه اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد. تولید ناخالص ملی ژاپن نزدیک به 6 تریلیون دلار و جمعیت این کشور نیز حدود 128 میلیون نفر است. دو فاکتوری که به اعتقاد «میر شایر» برای خروش کافی است!
      همین چند سال پیش بود که خبر رسید، غول خودروسازی آمریکا یعنی جنرال موتورز، جای خود را به تویوتای ژاپن داده است. آمریکا امروز خود یکی از واردکنندگان اصلی محصولات ژاپنی است. ژاپن در عرصه تکنولوژی و تجهیزات الکترونیکی نیز یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا است.
      کشوری با چنین مختصات اقتصادی و جمعتی طبیعتا نمی تواند خود را محصور نگاه دارد. بنابر این ورود ژاپن به فاز صادرات تجهیزات نظامی را می توان از این منظر به تحلیل نشست.
       
    • توسط worior
      به نام حق
       
      پیشگفتار
      این تاپیک جهت بررسی و طرح ایده های مختلف در زمینه تهاجم موشکی کروز و پاسخ پدافند بصورت ارزان و گسترده ایجاد گشته است.
      سایر سناریو ها نظیر حملات موشک های بالستیک، و یا بمب های دورایستا(گلاید، بدون موتور)، همچنین موشک های هایپرسونیک موضوع این تاپیک نیست.
       
      طرح حمله:
      در دسترس بودن سامانه های موشکی کروز در خدمت بسیاری از ارتشهای منطقه و استفاده گسترده از این سامانه ها در منطقه خاورمیانه، لزوم دارا بودن یک سامانه مقاومت پدافندی موثر را گوشزد میکند، اما چنین سامانه ای با چه وضعیتی روبروست و چگونه باید پاسخ بدهد؟
       


       
      فرض کنیم، در تهاجم یک روزه 8 ساعته، با هدف گشایش مسیر پدافند و بدست گرفتن آسمان ایران، ائتلاف مهاجم، اقدام به اجرای تهاجمی با مشخصات ذیل بنماید:
      - 4000 موشک کروز، در برد های مختلف، بدون خطا(فرض میشود، این تعداد موشکی هست که به هدف خواهد رسید)
      - اهداف عمقی و مرزی
      - شانس اصابت موشک های پدافندی در صورت رهگیری 75 درصد.
      مشاهده میکنید که با شلیک 4000 موشک پدافندی، تنها قادر به انهدام 3000 موشک کروز مهاجم خواهیم بود، و این به معنای اصابت دست کم 1000 موشک به هدف و مشغولیت 8 ساعته پدافند بر روی تعداد بسیار زیادی هدف خواهیم بود. با توجه به تصویر فوق این رقم حتی بیش از موشک هایی ست که در سال 2003 به عراق شلیک شده است. 
      آیا چنین حمله ای از نظر هزینه ای و لجستیک برای ائتلاف مهاجم دشوار خواهد بود؟
      - قیمت هر موشک تاماهاوک کلاس 4 که از آخرین و بیشترین حجم امکانات مسیریابی بهره میجوید، 1.87 میلیون دلار با نرخ شناور 2017 محاسبه شده است، بنابراین 4000 موشک حداکثر 8 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و این رقم حتی اگر به 10 یا 20 میلیارد دلار نیز برسد، با توجه بودجه نظامی کشورهایی مانند آمریکا و اعراب منطقه، همچنین تامین هزینه در چند سال مالی، رقمی دور از ذهن و دست نیافتنی نیست. هم اکنون نیز فقط دو کشور عربستان و امارات در حدود 1200 موشک کروز در اختیار دارند. اگر به دو کشور، سایرین چون ایالات متحده، فرانسه، انگلستان و ... اضافه شوند، مقدار 4000 موشک رقم کاملا دست یافتنی خواهد بود.
      - از نظر لجستیک نیز، با توجه به تعداد بسیار پایگاه های اجاره ای و تسخیری دشمن در منطقه، و گستردگی پهنه جغرافیایی مرزهای کشورمان، استقرار چنین موشک هایی فقط به ناوها محدود نمیشود، و تمامی پایگاه های زمینی میتوانند به عنوان محل پرتاب استفاده شوند، و میتوان این فرض را گرفت که طی سالهای اخیر این انبار سازی موشک های کروز صورت گرفته باشد و به زمان حمله موکول نگردیده است.
       
      هزینه مقابله؟
      - دفع موثر 4000 موشک بالستیک برای پدافند به تنهایی بسیار دشوار به نظر میرسد، و طبیعی ست که برای این منظور نمیتوان صرفا بر پدافند موشکی متکی بود. اگر خطای 0.75  برای پدافند را بپذیریم، به رقمی در حدود 5400 موشک پدافندی،مقدار بسیاری تجهیزات کشف و شناسایی و مقدار بالایی شانس نیاز است. فلذا عقلانه است که پایگاه ها و محل های شلیک دشمن پیش از اقدام یا در همان دقایق اولیه حمله شود (که این موضوع بحث این تاپیک نیست).
      - اخلال gps و حتی انهدام ماهواره های هدایت کننده نیز با توجه به تجهیزات مدرن ترکام و وجود عوارض طبیعی بسیار در ایران مزیتی در حدود بالابرد چند درصد خطا به سامانه های کروز وارد میکند. این میزان خطا را بدلیل عدم وجود اطلاعات کافی از کیفیت و دقت سامانه های مهاجم همچنین بروز پیشرفت های آینده باید فاکتور گرفت و به تنها به برخورد سخت پدافند متکی بود.
       
      با توجه به موارد فوق یک مجتمع پاسخ برای مقابله طراحی کنید، به نحوی که قادر باشد:
      - 100 درصد موج اول حمله که علیه پدافند و تجهیزات راداری ثابت است را از کار بی اندازد
      - 80 درصد کل موشک ها در موج های بعدی را منهدم کند
      - بعد از 8 ساعت تهاجم سنگین همزمان با انواع اخلال با دست خالی مواجه نشود.
      - اقدام سخت یا hard kill باشد.
      - این پاسخ در سامانه خلاصه شود. اقدامات غیر عامل نظیر استتار، تعدد و اخلال نادیده گرفته شود.
      - موج اول 800 موشک
      - موج دوم 1200 موشک
      - موج سوم 600 موشک
      - موج چهارم 1400 موشک
      - هر موج حمله 2 ساعت.
      - از همه مهمتر، سیستم بسیار ارزان و موثر باشد.
       

       
       
       
      دارایی کنونی پدافند موشکی ایران:

       
       
      با تشکر، از حضورتون در بحث
       
       
       
       
       
       
    • توسط bell214
      مرواریدی در ژرفا
      مصاحبه با خانواده شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آل‌آقا»
      قهرمان شکاری (F-14)
      مقدمه:
      مدتها بود كه به صورت جسته و گريخته در محافل گوناگون كه از جنگ و نيروي هوايي صحبتي به ميان مي‌آمد و يادي از شهدا و همچنين شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آل‌آقا» مي‌شد، همرزمان و دوستانش در شجاعت، دلاوري، صداقت و خاكي بودن وي اتفاق نظر داشتند. ما نيز پيرو وظيفه‌مان مترصد فرصتي بوديم كه خدمت خانواده معظم شهيد رسيده و نسبت به احوالات وي معرفت بيشتري حاصل كنيم. اشاره كتاب «تامكت‌هاي ايران در جنگ تحميلي» به اين شهيد بزرگوار كه در شماره پيشين از نظرتان گذشت، بهترين بهانه براي اين منظور بود كه به لطف خداوند با دريافت اذن شرفيابي از خانواده شهيد مقصودمان حاصل شد.

      باز هم مثل هميشه خود را در آن‌قدر مرتبه‌اي نمي‌بينم كه رمز و راز شهداي ميهن را بنگارم و به تصوير بكشم، با اين حال براي رسالتي كه بر دوشم سنگيني مي‌كند بهانه خوبي دارم.

      سايلي را گفت آن پير كهن چند از مردان حق‌گويي سخن

      گفت خوش آيد زبان را بر دوام تا بگويد ذكر ايشان را مدام

      گر نيم زايشان از ايشان گفته‌ام خوشدلم كاين قصه از جان گفته‌ام

      محمدهاشم در 27 آبان سال 1324 در خاندان بزرگ «آل‌آقا» كه از خانواده‌هاي سرشناس شهر كرمانشاه مي‌باشد پا به عرصه وجود گذاشت. دوران تحصيل خود در مقاطع ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در شهر كرمانشاه گذراند. با اعلام مخالفت مادرش با وجود عشقي كه به پرواز داشت از اين كار منصرف شد اما علاقه وافر وي به ارتش كه همانا عشق خدمت به وطن بود باعث شد كه نهايتا به جمع نيروهاي مسلح بپيوندد. به دنبال آن وي پس از شركت در آزمون ورودي، موفق به راهيابي به دانشكده افسري نيروي زميني ارتش شده و با توجه به عطش دروني‌اش در ميل به بال گشودن همزمان در جهت جلب رضايت مادر گام بر مي‌دارد. پس از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه افسري اصرار وي كارگر افتاده و مادر به خلبان شدن فرزند راضي مي‌شود. هاشم كه گويي در ابتداي راه قرار دارد با نيروي مضاعفي بلافاصله اقدام كرده و با شركت در آزمون دانشكده خلباني از اين امتحان نيز سربلند بيرون آمده و با رسيدن به آرزوي ديرينه خود به جرگه دانشجويان خلباني نيروي هوايي ارتش مي‌پيوندد. با اتمام كلاسهاي زميني و آموزش مقدماتي پرواز، طبق روال آن روز نيروي هوايي براي تكميل دانش پرواز خود راهي ايالات متحده مي‌شود. با اتمام دوره، مفتخر به دريافت وينگ خلباني شده و راه بازگشت به وطن را در پيش مي‌گيرد. سروان خلبان هاشم آل‌آقا مقارن با سال 1350 به كشور بازگشته و با امريه ستاد فرماندهي نيروي هوايي به عنوان كمك خلبان جنگنده F-4، فانتوم، به پايگاه هفتم شكاري شيراز منتقل مي‌شود. در ادامه در سال 1351 برابر امريه ديگري براي ادامه انجام وظيفه به پايگاه يكم شكاري تهران فرستاده مي‌شود. هاشم در همين سال با دختري در همان محله سكونت پدر و مادرش در شهر كرمانشاه آشنا شده و اين آشنايي به ازدواج اين دو ختم مي‌شود.

      آنها زندگي مشتركشان را در تهران آغاز كرده و پس از حدود 4 سال، در سال 1356 آماده سفري طولاني مي‌شوند. سروان خلبان آل‌آقا براساس صلاحديد فرماندهان وقت به همراه تني چند از خلبانان فانتوم، با خانواده‌هايشان براي آموزش هدايت پرنده پيچيده، انقلابي و جديد نيروي هوايي ارتش، گرومن F-14 تامكت عازم پايگاه نيروي دريايي ايالات متحده در ايالت ويرجينيا مي‌شوند. براي خلبانان باتجربه فانتوم همچون هاشم آل‌آقا پرواز با گربه گرومن و كاربري تسليحاتش كار آنچنان سختي نبود. زيرا در درجه اول F-4 و F-14 هر دو اصلا براي نيروي دريايي ايالات متحده طراحي و ساخته شده و بديهي است كه از يك استاندارد يكسان براي طراحي و ساخت آنها استفاده شده است و در درجه دوم از سه موشك هوا به هواي مورد استفاده تامكت‌هاي ايران، فانتوم قابليت شليك دو موشك آن (AIM-7 اسپارو و AIM-9 سايدوايندر) را دارد. با توجه به اينكه آل‌آقا و همرزمانش در جنگنده فانتوم در چگونگي استفاده از اين دو موشك تجربه كافي و وافي داشتند، فقط مي‌بايست اسلحه اصلي تامكت، موشك اسطوره‌اي هيوز AIM-54 فينيكس و رادار آن هيوز AWG-9 را به‌طور كامل بشناسند. اگر عوامل مذكور را به اضافه هوش و جسارت ايراني كنيم مي‌شود حدس زد كه تمام نفرات اعزامي به راحتي بتوانند دوره خلباني F-14 را با موفقيت و سربلندي طي كنند. پس از پايان دوره در مدت حدود 18 ماه، خلبانان جديد جنگنده جديد در آبان 57 به سرزمين اجدادي خود باز مي‌گردند. با توجه به اينكه كانون فعاليت F-14 در ايران پايگاه هشتم شكاري مي‌باشد، هاشم به همراه خانواده خود از تهران به اصفهان نقل مكان مي‌كند. سكونت آنها در اصفهان مصادف مي‌شود با اوج‌گيري تظاهرات مردمي عليه حكومت پهلوي كه در نهايت به پيروزي انقلاب اسلامي ايران در بهمن 57 منجر شد. وقوع انقلاب در كشورمان سنگ محك بسيار جالبي براي تعيين عيار ارق ملي و حس وطن‌پرستي كاركنان نيروهاي مسلح بود و چه زيبا كه آل‌آقا و همرزمان ميهن‌پرستش در اين آزمون كوچكترين ناخالصي از خود نشان ندادند.

      سروان خلبان محمدهاشم آل‌آقا كه در زمان پيروزي انقلاب از افسران ارشد نيرو محسوب مي‌شد و مدتها بود كه به عنوان استاد خلبان، آموزش خلبانان را به عهده گرفته بود پس از پيروزي انقلاب امر آموزش را با جديت بيشتري پيگير شد. آري او نيز مي‌دانست آموزش صحيح و كامل مهمترين رمز پيروزي بر دشمنان ملت است.

      با شروع جنگ تحميلي فعالانه وارد صحنه نبرد شد و در عين حال از آموزش جوانان غافل نشد تا اينكه به علت رشادت، جديت و جسارت در امور محوله در سال 1362 از طرف فرماندهي وقت نيرو به سمت جانشين فرماندهي عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب مي‌شود.

      رسيدن به پست معاونت عمليات نيرو بهانه خوبي بود تا هاشم در كنار سرهنگ خلبان «عباس بابايي» خود را هرچه بيشتر درگير جنگ كرده و تواناييهاي خود را در اين عرصه، عرضه دارد. بابايي و آل‌آقا همواره پيش از انجام هر عملياتي ابتدا خود مبادرت به شناسايي و ارزيابي هدف از لحاظ موضع پدافندي، سمت حمله و غيره كرده تا عمليات اصلي با خطر كمتر و ديد بازتري صورت گيرد. نكته جالب توجه در اين مطلب اين است كه آنها هرگز گرفتار جو پست و مقام نشده و فقط به اين مساله كه در كجا مي‌توانند منشا اثر باشند توجه داشتند «آري ما چنين جان بركفاني داشتيم».

      هاشم آل‌آقا در درجه اول همانطور كه ذكر شد از فرماندهان ارشد نيرو بود و در درجه دوم مشغله‌هاي فراواني به عنوان طراح عمليات داشت و اين دو مورد كافي بود تا نتواند پروازهاي عملياتي انجام دهد، با اين حال فعالانه در پروازهاي گشتي و اسكورت نفتكش‌ها و كشتيهاي تجاري شركت مي‌كرد و اين‌چنين بود تا به خواست خدا خليج نيلگون و هميشه فارس ايران، مشهد شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آل‌آقا باشد.

      تقويم‌ها روز 20 مرداد 1363 را نشان مي‌داد و آسمان آبي خليج فارس يكي از گرمترين روزهاي خود را سپري مي‌كرد. هاشم آل‌آقا و كمك خلبانش در يك تامكت طي ماموريتي مشغول اسكورت نفتكش‌ها و كشتيهاي تجاري كشورمان بود. در همين اثنا ناگهان مورد حمله چند فروند جنگنده ميراژ F1 عراقي قرار مي‌گيرد. درگيري آغاز و پس از مدتي جنگ و گريز تامكت‌ها آل‌آقا مورد اصابت موشك شليك شده از طرف جنگنده عراقي قرار گرفته و به درون آب سقوط مي‌كند. شاهدان عيني حادثه كه دورادور ناظر درگيري آنها بودند خطر شليك شدن موشك سوپر 530F-1 به سمت تامكت را به آل‌آقا گوشزد مي‌كنند اما آل‌آقا در جواب آنها مي‌گويد هيچ نشانه‌اي دال بر حمله موشك به سمتشان در سامانه‌هاي هشداردهنده مشاهده نمي‌كند. اين مطلب گوياي آن است كه عراقي‌ها با استفاده از اطلاعات فني كه امريكايي‌ها در اختيار آنها قرار داده بودند در استفاده از نقاط ضعف F-14 كاملا موفق عمل كرده‌اند.

      همسر هاشم كه از چند روز پيش براي ديدن اقوام به كرمانشاه رفته بود در روز بازگشت به تهران كه مصادف مي‌شود با روز شهادت هاشم با شكسته شدن ديوار صوتي شهر كرمانشاه توسط جنگنده‌هاي عراقي مواجه مي‌شود. با مشاهده اين اتفاق گويي به وي الهام مي‌شود كه براي هاشم اتفاقي افتاده اما با ذكر و ياد خدا آرامش يافته و به خود تلقين مي‌كند كه انشاءا... اتفاقي نيفتاده. پس از رسيدن به تهران هرچه منتظر مي‌ماند از تلفن هاشم خبري نمي‌شود. صبرش لبريز شده و با پايگاه هشتم تماس مي‌گيرد. ديسپچ پايگاه با توجه به اينكه تامكت آل‌آقا بازنگشته و هيچ خبر دقيقي دال بر شهادت يا زنده بودنش در دست نيست با جوابهاي سربالا به همسر وي مي‌گويد: «همين الان دوباره براي ماموريتي ديگر به پرواز درآمد. به محض بازگشت مي‌گوييم با شما تماس بگيرد.» با شنيدن اين جوابها و طولاني شدن انتظار، همسر شهيد از وقوع سانحه براي هاشم يقين حاصل مي‌كند. با سقوط تامكت آل‌آقا با توجه به اينكه از اسارت به دست عراقي‌ها و يا شهادتش اطلاعي در دست نبود به اضافه اينكه وي به عنوان جانشين عمليات نيرو در جريان تمام عملياتهاي آتي و استراتژي جاري نيروي هوايي بود به همين علت بلافاصله تمامي طرحهاي نيرو دستخوش تغييراتي اساسي شد. اين قضيه گذشت و نيروي هوايي با اعلام مفقودالاثر شدن هاشم بر ابهامات و سوالات سقوط وي افزود.

      همسر هاشم كه همچنان منتظر بازگشت وي به خانه بود چندين سال پس از مفقودالاثر شدن همسرش در يكي از شبهاي قدر خالصانه دست به دامن ائمه اطهار شده و از آنها مي‌خواهد وجود يا عدم وجود هاشم را براي وي معلوم كنند. توسل وي جواب داده و همان شب خواب شهيد بزرگوار را مي‌بيند. هاشم كه در سبزه‌زارمانندي با لباس خلباني به ديدن همسرش آمده بود در جواب سوال وي كه پرسيد: «هاشم، مي‌خواهم بدانم كه تو هستي يا نيستي؟» مي‌گويد: «من نيستم.» پس از مدت كوتاهي گفتگو، شهيد اظهار مي‌دارد «من سردم است و بايد بروم». همسر شهيد صبح فردا خوابي كه ديده بود را با يكي از علما در ميان مي‌گذارد. در جواب مي‌شنود با توجه به اظهار سرما توسط شهيد، پيكر پاك وي در درون آب قرار دارد. همسر هاشم پس از اين واقعه از شهادت همسرش يقين حاصل مي‌كند و جالب آنكه مدت كوتاهي بعد از طريق نامه رسمي نيروي هوايي اعلام شهادت همسرش را دريافت مي‌دارد.

      ناگفته نماند هاشم آل‌آقا تا پيش از آرام گرفتن در قعر آبهاي خليج فارس چندين بار تا مرز شهادت پيش رفت. حدود سه ماه پيش از شهادت، در بهار سال 1363 صبح يك روز همسر شهيد با كمك مادرش بدون نيت قبلي گوسفندي را قرباني كرده و بين مردم تقسيم مي‌كنند. حوالي ظهر شهيد بابايي با منزل آل‌آقا تماس گرفته و جوياي احوال هاشم مي‌شود. با توجه به اينكه هاشم پس از ترك منزل تماس نگرفته بود، همسر شهيد از وضعيت وي اظهار بي‌اطلاعي مي‌كند. شهيد بابايي از اينكه كسي به همسر هاشم اطلاعات ضد و نقيض نداده، آرام شده و در جواب نگراني وي مي‌گويد كه اتفاقي نيفتاده و هاشم تا ساعاتي ديگر به خانه مي‌رسد. پس از بازگشت شهيد به منزل، هاشم مي‌گويد كه در درگيري با جنگنده‌هاي عراقي، هواپيمايش به شدت صدمه ديده و هيچ اميدي به بازگشت نداشته است. شايد آن قرباني نطلبيده بلاگردانش شده بود!!!

      شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آل‌آقا كه از باتجربه‌ترين و ارزشمندترين خلبانان تامكت نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران محسوب مي‌شد با مورد اصابت قرار گرفتن جنگنده‌اش درون كابين ماند تا پيكر پاكش به قعر آبها سقوط و روح بلندپروازش به اوج آسمانها عروج كند. براي خليج هميشه فارس چه افتخاري از اين بالاتر كه چنين مرواريدهاي نابي را در درون خود جاي داده است. مگر مي‌شود خليجي كه فرزندان اين ديار را در دل خود جاي داده نام مجعول عربي را پذيرا باشد، چه اين شيران خصم خروش براي مقابله با همين اعراب خودفروخته به پا خواستند.

      شهيد محمدهاشم آل‌آقا فردي آرام و صبور بود و نسبت به خانواده خود تعصب خاصي داشت و همسرش عامل اخير را مهمترين علت ازدواجش با وي مي‌داند. هاشم هيچ‌گاه از اسرار شغلي خود با همسرش صحبتي به ميان نمي‌آورد و اين مورد تا بدانجا پيش رفته بود كه همسر وي پس از شهادتش به پست واقعي هاشم در نيروي هوايي پي مي‌برد!

      جا دارد در اين جا خاطره‌اي كه سرهنگ خلبان «مسعود اقدام» در كتاب «انتخابي ديگر»1 بيان كرده را بياوريم. اقدام در اين مطلب كه با عنوان «برخورد با پرندگان سيگال» در كتاب مزبور به چاپ رسيده عنوان مي‌كند كه در اوايل جنگ در پروازي به همراه شهيد بزرگوار «عليرضا ياسيني» به قصد انهدام سه سايت موشكي زمين به دريا كه از پشت پايگاه هوايي شعيبيه كشتيهاي كشورمان را مورد اصابت قرار مي‌داد در يك جنگنده F-4 عازم ماموريت مي‌شود. طبق برنامه براي درامان ماندن از رديابي توسط رادارهاي دشمن قرار بود آنها با عبور از 30 مايلي «خورموسي» و پرواز بر فراز باتلاقهاي «فاو» و «ام‌القصر» خود را در موقعيت مناسب به روي هدف برسانند. با عبور از مرز اقدام به عنوان خلبان كابين عقب تمام حواس خود را معطوف بررسي سامانه‌هاي مختلف هواپيما و تهديدات موشكي دشمن مي‌كند تا در صورت شليك بتوانند به موقع با مانور مناسب آن را منحرف كنند.

      خطري احساس نمي‌شد و جنگنده با سرعت بسيار بالا در ارتفاع پايين بر فراز ني‌زارها به حركت خود ادامه مي‌داد كه ناگهان زمين و زمان در جلو چشمان هر دو خلبان تيره و تار شد. اقدام حدود 20 ثانيه بعد به هوش آمده و مشاهده مي‌كند كه جنگنده در يك صعود 50 درجه‌اي در حال گردش به راست است. بلافاصله فرامين هواپيما را در اختيار گرفته و از طريق راديوي هواپيما سعي در برقراري ارتباط با ياسيني مي‌كند. خلبان كابين جلو هيچ عكس‌العملي از خود نشان نمي‌داد. اقدام در همين زمان به بررسي شرايط پرداخت تا متوجه شود چه اتفاقي افتاده. تكه‌هاي گوشت و پر اطراف كابين نشان از برخورد دسته‌اي از پرندگان دريايي (كه در آن سرعت حكم يك گلوله ضدهوايي را دارد) به جنگنده را داشت.

      هواپيما در كنترل بود اما تمام سامانه‌هاي ناوبري از كار افتاده بود. تعيين مسير درست بازگشت تنها با كمك رادار كنترل زمين ميسر بود كه تماسهاي متعدد اقدام با رادار هيچ نتيجه‌اي دربر نداشت. اقدام براي چندمين بار در راديوي هواپيما گفت:

      ـ از ابابيل به رادار! اگر صداي مرا مي‌شنوي جواب بده!

      ناگهان صداي مبهمي به گوش رسيد. بلافاصله تكرار كرد:

      ـ از ابابيل به رادار!

      ناگهان صداي روشن و واضحي در راديو طنين‌انداز مي‌شود!

      ـ ابابيل، من عقابم، به گوشم!

      اين پيام كه در واقع نويد زندگي براي فانتوم و خلبانانش محسوب مي‌شد، صداي خلبان F-14 حاضر در منطقه، شهيد والامقام سروان خلبان «هاشم آل‌آقا» بود. آل‌آقا در ادامه مي‌گويد:

      ـ مشكلي برايتان پيش آمده؟!

      ـ هواپيمايمان صدمه ديده. نمي‌دانم خلبان كابين جلو بيهوش شده يا به شهادت رسيده.

      ـ خونسردي خودت را حفظ كن! سعي كن كنترل هواپيما را به دست بگيري! دارم به سمت شما حركت مي‌كنم.

      وقتي كه آل‌آقا به بالاي سر فانتوم زخمي رسيد گفت:

      ـ ابابيل! همين‌طور به پرواز ادامه بده. مراقب باش از دستگيره صندلي‌پران استفاده نكني! چون چتر صندلي باز شده و بالاي هواپيما رهاست. هواپيمايتان شبيه «آواكس»2 شده است.

      ـ متشكرم! سعي مي‌كنم هواپيما را هدايت كنم. ولي نمي‌دانم چه بلايي سر ياسيني آمده است.

      ـ خونسردي خودت را حفظ كن و همين‌طور به پرواز ادامه بده! من پشت سرت در حركت هستم، نگران نباش!

      موتورها با آن كه با قدرت صد در صد در حال پيشراندن جنگنده بودند با اين حال فانتوم صدمه ديده سرعتي حدود 180 نات داشت كه براي جنگنده سرعت كمي است. پس از مدتي ياسيني نيز به هوش آمده و با اعلام اين كه مي‌تواند جنگنده را هدايت كند، فرمان را در دست مي‌گيرد. نهايتا هواپيما به سلامت در پايگاه فرود آمده و بدين وسيله هاشم آل‌آقا جنگنده F-4 باارزش و دو خلبان ارزشمندتر را به دامان وطن باز مي‌گرداند.

      همسر قهرمان شهيد از آن زمان كه هاشم ديگر به خانه بازنگشت، نگهداري و پرورش دو يادگار شهيد (بابك و بهزاد) را به تنهايي به عهده گرفت و نشان داد كه از حماسه‌سازان ميدانهاي نبرد حق عليه باطل چيزي كم ندارد. وي كه براي فرزندان خود هم پدر بود و هم مادر با تلاشي خستگي‌ناپذير توانست آنها را به سمت مدارج بالاي علمي رهنمون شود. دكتر «بابك آل‌آقا» فرزند ارشد شهيد با ارايه پايان‌نامه دكتراي خود با عنوان «بررسي تاثير محيط هوا ـ فضا بر فيزيولوژي بدن هوانوردان» در سال 1379 توانست در سطح خاورميانه مقام اول را كسب و به دريافت لوح تقدير از دست رييس‌جمهور وقت جناب آقاي «خاتمي» مفتخر شود. لازم به ذكر است پايان‌نامه وي هم‌اكنون در تعدادي از خطوط هوايي به عنوان مرجع تدريس مي‌شود.



      افتخاري ديگر

      از افتخارات ديگر همسر سرافراز شهيد آل‌آقا اين است كه وي خواهر شهيد نيز مي‌باشد. شهيد سروان خلبان «مصطفي صغيري» كه از خلبانان جنگنده F-4، فانتوم نيروي هوايي بود در ماموريتي در روز 23 مهر 1359 كه از پايگاه سوم شكاري همدان به قصد هدفي در شهر سليمانيه عراق برخاسته بود، مركبش در خاك عراق مورد اصابت قرار گرفته و به فيض عظيم شهادت نايل مي‌آيد. متاسفانه باخبر شديم كه چندي پيش همسر اين دلاورمرد عرصه پيكار دارفاني را وداع گفته. ما نيز به نوبه خود با تسليت به خانواده آل‌آقا براي اين مرحومه علو درجات را از درگاه ايزد منان خواستاريم.

      هم‌اكنون براي بزرگداشت مقام والاي 70 تن از خلبانان شهيد نيروي هوايي ارتش كه پيكر پاكشان هرگز به آغوش وطن بازنگشت، يادماني در بهشت زهرا ساخته شده است.

      در پايان از خانواده معظم شهيد آل‌آقا به خصوص همسر بزرگوارشان كه ما را به گرمي پذيرفتند و با شكيبايي پاسخگوي سوالات ما بودند تشكر و قدرداني مي‌كنيم.


      منبع

      مدیران محترم لطفا منتقل کنن...
    • توسط kingraptor
      کارایی: جنگنده سبک کشور سازنده: چین (در سال 94 پاکستان نیز به این پروژه پیوست و همکاری هایی نیز از سوی شرکت میکویان صورت گرفت) سازنده: گروه صنعتی هواپیمایی چنگدو صندوق پستی 800 چنگدو – سیچوان 610092 تلفن: 1033-740/28-0086 فاکس: 4984-740/28-0086 نشانی اینترنتی: www.cac.com.cn خدمه: یک نفر خدمه مجهز به صندلی پرتاب شونده (در نمونه تولید شده برای پاکستان از صندلی MK10 استفاده شده است.) تجهیزات: این جنگنده دارای یک جایگاه حمل سلاح در زیر بدنه و چهار جایگاه در زیر بالها و دو جایگاه در نوک بال ها (مجموعا هفت جایگاه) می باشد که می تواند انواع مختلفی از توپ ها و موشک های هوا به هوای (SD-10, AIM-9P, PL-6 و PL-9) و بمب های هدایت شونده لیزری را حمل کند. رادار این جنگنده بنا به درخواست مشتری می تواند از نوع Grifo S-7 ساخت ایتالیا یا Kopyo ساخت روسیه باشد، که در صورت استفاده از رادار Kopyo امکان حمل موشک های R-27 و R-73 روسی نیز وجود خواهد داشت. بنا به درخواست مشتری یک لوله سوختگیری نیز با تغییرات اندکی در سازه هواپیما به تجهیزات این جنگنده کوچک افزوده خواهد شد. پیشران: یک دستگاه موتور کلیموف RD-93 با سیستم پس سوز (نوع ضعیف تری از موتور RD-33 جنگنده میگ-29) ابعاد: طول: 13 متر و 96 سانتی متر ارتفاع: 5 متر و 10 سانتی متر فاصله دو سر بالها: 9 متر وزن: وزن خالی: 6350 کیلوگرم حد اکثر وزن تسلیحات: 3800 کیلوگرم حد اکثر وزن برخواست: حدودا 12700 کیلوگرم مشخصات: حد اکثر سرعت: 1.6 ماخ مسافت مورد نیاز برای برخواست: 500 متر مسافت مورد نیاز برای نشست: 700 متر سقف پرواز: 16500 متر شعاع عملیاتی: 1200 کیلومتر بعنوان جنگنده و 700 کیلومتر برای حمله به اهداف زمینی رنج پروازی: 1600 کیلومتر با سوخت داخلی و 2220 کیلومتر با مخازن اضافه محدودیت جی: بیشتر از 8 جی کشورهای کاربر: چین (صد ها فروند) - پاکستان (150 فروند) - گفته می شود ایران نیز علاقه مند است تا با خرید حدود 40 تا 50 فروند از این جنگنده، آنها را جایگزین جنگنده های قدیمی F-7 خود نماید. قیمت: 15 تا 20 میلیون دلار (بسته به انتخاب های مشتری نظیر نوع رادارا، قابلیت سوختگیری هوا به هوا و... متغیر است) برای هر فروند (اعلام شده در اواسط 2003) هزینه اجرای پروژه بیش از 150 میلیون دلار بود که پاکستان 75 میلیون دلار آن را پرداخت کرده قراردادهایی به مبلغ 450 میلیون دلار برای خرید آن دارد (بدین گونه تا 50 الی 60 درصد در پروژه سهیم شده است.) ملاحظات: جنگنده FC-1 یا Fighter China که با نام Super-7 نیز شناخته می شود جنگنده ای ارزان قیمت است که برای کشور های کم درآمد تولید شده است. تجهیزات قابل استفاده توسط این جنگنده هنوز هم تا حدودی نامشخص مانده است، نمونه آزمایشی این پروژه در پاکستان به نام JF-17 و با کد Thunder شناخته می شود، لازم به ذکر است که این جنگنده از یک سیستم پرواز با سیم و دیگر سیستم های دیجیتالی بهره می برد. تاریخچه: این برنامه در فوریه 1992 شروع شد و پس از پایان همکاری های میان آمریکا و چین در این برنامه و خروج ایالات متحده از این طرح، پاکستان در سال 1994 به این طرح ملحق شد، لازم به ذکر است شرکت میکویان نیز در مراحل طراحی جنگنده همکاری داشت. اولین بار در نمایش هوایی پاریس یک مدل از این جنگنده به نمایش گذاشته شد، در نهایت اولین نمونه آزمایشی این جنگنده اولین پرواز خود را در 1997 انجام داد، بدلیل تردید پاکستان در ادامه همکاری در این طرح در سال 1997 این طرح متوقف شد، اما در ژوئن 1999 در سفر نواز شریف (نخست وزیر وقت پاکستان) به پکن بر اساس توافقات قانونی این پروژه از سر گرفته شد، در سال 2001 اولین نمونه آزمایشی از این جنگنده با اندازه های واقعی (گویا پرواز سال 1997 با یک نمونه کوچک انجام شده است :مترجم) اولین پرواز خود را انجام داد. در 31 می 2003 اولین FC-1 عملیاتی تولید شد و پرواز آزمایشی خود را در 24 یا 25 آگوست انجام داد، در این پرواز بعد از تاخیر طولانی این جنگنده از زمین برخواست و 15 تا 20 دقیقه به پرواز ادامه داد. در سوم سپتامبر نیز اولین پرواز رسمی این جنگنده انجام شد، این پرواز در فرودگاه ونجیانگ انجام شد و در این مراسم فرمانده وقت نیروی هوایی مارشال کلیم سادات نیز حضور داست، تولید این جنگنده از سال 2006 شروع شده است. منبع: http://www.flug-revue.rotor.com/frtypen/FRFC-1.htm
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.