A7A 386 گزارش پست ارسال شده در آبان 95 بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده و مهربان جنگ های شهری مقدمه : جنگ شهری، به طیف خاصی از نبرد ها اطلاق میشود که در محیط ها و بافت های شهری،از جمله شهر ها،شهرک ها و حومه آن ها صورت میگیرد.نبرد شهری بسیار متفاوت تر از نبرد در فضا و دشت باز چه در سطح عملیاتی و چه در سطح تاکتیکی است .لزوم آشنایی جامع و لایه به لایه با یکی از مهم ترین زمینه های تحقیقی-رزمی عصر حاضر ما را بر آن داشت تا با جمع آوری اطلاعات و تلفیق آن ها(با تشکر از ویکی پدیا )،مقاله ای پیرامون این مبحث تقدیم کاربران مطلع و هشیار سایت کنیم.لازم به ذکر است که این مطلب با همراهی،همدلی و کمک سرکار MR9 تقدیم شما گشته و کمک های ایشان در تدوین مقاله نقش بسیار مهمی داشته. نکته بعدی این که بنابر ملاحظات فنی،این مقاله در سه الی چهار قسمت تقدیم شما میگردد.اشتباهات به قطع در این مقاله وجود دارد و خواسته ما نیز این است با نقد مناسب یا نا مناسب حقیر را در ارائه مقالات بهتر یاری بفرمایید. عوامل پیچیده و دشوار کننده جنگ شهری،وجود شهروندان عادی و پیچیدگی ذاتی عوارض و بافت مخصوص شهری است. هدف عملیات های نبرد شهری،تصرف نقاط به خصوص موقعیتهای استراتژیک و یا کسب پیروزی های تاکتیکی و یا جلوگیری از سیطره دشمن بر نقاط حساس و یا دفع و عقب راندن دشمن از نقاط مذکور است.نبرد شهری،برتری و اثر یکی از طرفین در داشتن توپخانه قدرتمند و اتشباری دقیق،پشتیبانی هوایی و ادوات زره پوش را خنثی میکند. کمین آفندی به واسطه گروه کوچکی از سربازان به همراه انواع تسلیحات ضد تانک هدایت شونده به صورت موثری توانایی تضعیف و منهدم سازی انواع زره پوش های مدرن وکلاسیک را دارد(همانند جنگ های چچن و البته سوریه).یکی دیگر از دلایل ناکارآمدی توپخانه سنگین و پشتیبانی هوایی،تلفات جانبی افراد غیر نظامی است که کاملا محتمل است و به سختی میتوان از اثر مخرب آن بر افراد غیر نظامی جلوگیری به عمل اورد،به خصوص که اگر طرف مقابل تلفات جانبی غیر نظامی برایش اهمیت داشته باشد و قصد داشته باشد آن را محدود سازد،اما طرف مقابل تلفات غیرنظامی و خسارات فیزیکی برایش اهمیتی ندارد و حتی ممکن است از شهروندان عادی به عنوان سپر انسانی بهره جوید.علاوه بر تمام این ها،تشخیص بعضی از مردم عادی از طرف متخاصم بسیار سخت است،علی الخصوص اگر یکی از طرفین از نیروهای شبه نظامی استفاده کند؛شرایط وقتی سخت تر میشود که بعضی از مردم عادی نیز مسلح بی طرف هستند و صرفا از کیان خود دفاع میکنند. تاکتیک های نبرد شهری،به دلیل محیط های سه بعدی گسترده،محدودیت میدان دید و خسارت و خطرات ساختمان ها و تاسیسات غیر نظامی از جمله تلفات و خسارات جانبی شدید و همچنین راحتی اختفا و موانع متعدد برای طرف دفاع کننده،تاسیسات و راه های زیر زمینی و راحتی جای گذاری تله های افنجاری و انواع تک تیر انداز ها،محدود و سخت است. نیروهای دفاع از خود ژاپن،از هنگ بیستم پیاده نظام،در حال تمرین تاکتیک های دوره "mout" در منطقه ویژه آموزشی رزمی "Ojojibara " از استان سندای در طی تمرین "آتش جنگل " که به صورت مشترک با نیروهای تفنگدار دریایی ایالات متحده صورت گرفت. تعریف دقیق نظامی و آشنایی با دوره ها : یکی از دوره های آموزشی-رزمی نیروهای مسلح آمریکا برای جنگ شهری، دوره "یـو اُ" می باشد که مخفف "عملیات های شهری "است.متد و دوره رزمی آموزشی گذشته نیروهای مسلح آممریکا،دوره " ام اُ یو تی" بود که مخفف " عملیات های نظامی در محیط و بافت شهری " بود که هم اکنون با دوره " یو اُ" تعویض شده،هرچند که متد گذشته آمریکایی ها هنوز هم استفاده قرار دارد .دوره آموزشی رزمی نیروهای مسلح بریتانیا،"اُ بی یو او" یا " عملیات در محیط های مملو از ساختمان" و " اف ای بی یو آ " یا " جنگیدن در محیط های مملو از ساختمان " است که به زبان محاوره ای،"فیش" یا "جنگیدن در خانه افراد" و یا گاهی "فیش اند چیپس" یا " جنگیدن در خانه افراد و ایجاد خسارت ونابودی در خیابان های مردم " نامیده می گردد !تیم " اف اف او " نیز که مخفف " مبارزه در اهداف و مواضع مستحکم" می باشد،اشاره ای است به پاکسازی نیروهای دشمن از مواضع باریک و مقاوم همانند،سنگرها،خندق ها و استحکامات،و کشف،خنثی و نابود سازی انواع مین ها و راه های ارتباطی،و صد البته تثبیت مواضع تصرف شده. نیروهای دفاعی رژیم عبری ،جنگ شهری را با عبارت خاصی می خوانند که تلفظ انگلیسی آن لاشاب است که یک سرواژه و مختصر"جنگ در بافت شهری " می باشد. این دوره در نیروهای دفاعی اسرائیل،شامل تاکتیک های درحجم و مقیاس بالا،همانند استفاده از نفربرهای زرهی،بلدوزر های زرهی،استفاده از پهپاد های جهت،شناسایی و نظارت،دوره رزم نزدیک و تمرینات برای نیروهای جنگنده( به جهت آن که مثلا چگونه یک تیم کوچک از سربازان پیاده نظام بایستی در محیط های کوچک و متراکم شهری بجنگند) می باشد.این دوره نیروهای دفاعی اسرائیل،برخلاف دوره های قبلی،سابقه چندانی ندارد و عموما در چند دهه اخیر توسعه یافته؛به خصوص بعد از جتگ داخلی لبنان در سال 1982 که شامل جنگ شهری نیز در بیروت و روستا های لبنانی می شد و بعد ها نیز سیر تکمیل خود را در حین انتفاضه دوم (سال های 2000 الی 2005 ) طی نمود که در ان نیروهای دفاعی این رژیم وارد شهر های فلسطینی،روستا ها و اردوگاه های پناهندگان فلسطینی شدند و در آن جا جنگیدند.ارتش اسرائیل،دارای مقدار بسیار زیاد و پیشرفته ای از انواع ابزار و تسهیلات برای برای اموزش و نبرد سربازان و واحد های رزمی خویش می باشد مانیلا،پایتخت فیلیپین،به صورت کامل در طی نبرد مانیلا در سال 1945 ویران شد. عملیات های شهری: عملیات های نظامی شهری در جنگ جهانی دوم،اکثر اوقات با اتکا بر مقدار بسیار بالای اتشباری توپخانه و بمباران وو پشتیبانی هوایی انواع گوناگونی از هواگرد ها از جمله جنگنده های ضربتی و بمب افکن ها صورت میگرفت.در برخی از علمیات های شهری از جمله عملیات استالینگراد و ورشو،تمامی تسلیحات بدون تواجه به عواقب احتمالی آن به کار گرفته شدند.با این حال،در زمان جنگ جهانی دوم نیز عملیات های شهری بودند که بدون استفاده از تسلیحات سنگین به موفقیت دست یافتند و مناطق اشغال شده ای را با کم ترین تلفات جانبی باز پس گرفتند.برای مثال،نیروهای عملیاتی کانادا، در " اورتانا " و "گرونیگن" از هرگونه استفاده از توپخانه به جهت حفظ جان شهروندان و حفاظت از تاسیسات و ساختمان ها خودداری کردند.همچنین در طی نبرد "مانیلا"،در سال 1945 ژنرال مک آرتور از همان ابتدا منعی را برای استفاده از توپخانه و حملات هوایی برای حفظ جان شهروندان قرار داد. قوانین جنگ در مورد نبرد های شهری مشخص اند و سه اصل تشخیص افراد نظامی از غیر نظامی و تناسب نبرد ها و خسارات هممیشه در قوانین و دادگاه های نظامی لحاظ میشوند،حال ان که همان گونه که ذکر شد کانادا در عملیات های ارتانا به اصول پایبند ماند.اما نکته این است که این قوانین،دست نیروهای آفند کننده را برای بهره گیری از تمام استعداد بالفعل خود خواهد بست. در زمان حمله نیروهای مسلح روسیه به گروزنی در سال 1999،مقادیر بسیار زیادی اتشباری توپخانه حادث و گزارش شد.اما ارتش روسیه با زیرکی و با دادن هشدار به ساکنین چچن مبنی بر ان که ارتش روسیه در حل تدارک یک بمباران همه جانبه و حمله همه جانبه به این شهر میباشد،تمام ساکنین را از شهر دور کرد و به راحتی حجم بالایی از اتشباری را انجام داد و لذا از خطر کیفرخواست جنگی گریزی زیرکانه شانه خالی نمود ! جنگیدن در یک محیط شهری،ممیتواند مزایای و شانس های زیادی به طرف مدافع یا نیروهای چریک،از طریق انواع کمین بدهد و لذا در طولانی مدت منجر به سایش توان نیروی حمله کننده خواهد شد.طرف حمله کننده میبایست برای هر بُعد برنامه ریزی داشته باشد و بالطبع،نیروهای بسیار زیادی تری را برای تصرف نقاط سوق الجیشی،تثبیت و پاکسازی و حفظ ساختمان ها پای کار بیاورد. ساختمان های بتنی،و حتی ساختمان های بنا شده با بتن تقویت شده قطعا در نبرد های شهری و به وسیله اتشباری سنگین نابود خواهند شد،اما اگر به خوبی مستحکم و از آنان به صورت اصولی دفاع به عمل آید،بسیار بعید به نظر میرسد که بتوان انان را دقیق شناسایی کرد و به انان با بمباران ضربه زد،همان گونه که در نبرد استالینگراد و مسابقه فتح برلین،نیروها نهایتا مجبور بودند به صورت اتاق به اتاق با یک دیگر بجنگند!همچنین در جنگ شهری،نابود سازی مسیر های زیرزمینی از جمله تونل ها و ساختمان هایی که شدت از آنان محافظت میشود بسیار دشوار است،همان گونه که در نبرد بوداپست،در سال 1944،دو طرف برای انتقال نیرو و تدارکات از این تونل ها استفاده کردند و این کانال ها،به محل درگیری نیروهای شوروی و محور بدل شد! تاکتیک های جنگ شهری: مشخصه های یک شهر متعارف و معمولی،شامل ساختمان های بلند،کوچه های تنگ،کانال های زیر زمینی آّبی(فاضلاب) –خاکی و احتمالا یک سیستم قطار شهری میشود.نیروهای مدافع،ممکن است از مزیت اطلاعات محلی پرجزئیات استفاده کنند،راه و روش های حرکت بین نقاط،که سری است و در نقشه ها ذکر نشده و هم چنین معابری که از طریق آن میتوان به ساختمان ها وارد و یا از ان خارج شد،استفاده کنند.همچنین،ساختمان ها و علی الخصوص آپارتمان ها میتوانند جایگاه های بسیار مناسبی برای تک تیر اندازان باشند،همچنین خیابان ها و خیابان های سنگفرشی نیز محل مناسبی برای تعبیه تله های انفجاری و بمب ها هستند.مدافعین،می توانند بدون ان که تشخیص داده شوند، از طریق تونل های زیر زمینی از نقطه ای از شهر به نقطه دیگر انتقال پیدا کرده و به اجرای کمین بپردازند.اما در این بین نیروهای مهاجم،به دلیل ان که باید از خیابان های سرباز و بدون پوشش استفاده کنند و علاوه بر آن،با اقلیم،عوارض،بافت،معابر مخفی و غیر مخفی منطقه یا آشنایی ندارند و یا به این اطلاعات مسلط نشده اند،بیشتر در معرض خطر قرار خواهند گرفت،علی الخصوص در طی ماموریت های جست و جوی خانه به خانه که از طریق خیابان های بی سرپناه و باز صورت میگیرد، ضریب بالقوه آسیب دیدگی و تلفات آنان، بیشتر از مدافعین مسلط به منقطه خواهد شد. حال بد نیست چندین مورد از نبرد های مشهوری که در فضای شهر به وقوع پیوست را تقدیم شما فرماییم. جنگ شهری،به مبارزه در محدوده عوارض وشرایط خاصِ شهری اطلاق میگردد. نبرد مانتری،مکزیک: نبرد مانتری،اولین مواجه مهم ارتش آمریکا،با نبرد شهری و فضا و شرایط آن بود.این نبرد در سپتامبر 1846،درست در زمانی که ارتش آمریکا به فرماندهی سرلشکر " زاخاری تیلور" به شهر منتری یورش برد، صورت گرفت . ارتش آمریکا،هیچ گونه پیشینه آموزشی در جنگ های شهری نداشت و مدافعان مکزیکی در پشت بام ها مخفی شدند،از طریق منافذ و روزنه های تاکتیکی،و سپس از طریق استقرار توپ ها در مرکز شهر، آتشباری سنگینی بر نیروهای آمریکایی پیاده نمودند. خانه های این شهر،از خشت مقاوم و پرورده درست شده بوند،به همراه در های بسیار محکم و تعداد کمی پنجره،علاوه بر این،پشت بام ساختمان ها،به صورت طبیعی و بنابر شرایط خاص شهری،از جناحین توسط دیوار های بلندی محافظت میشدند و لذا این دیوار ها به عنوان یک خاکریز برای مدافعین مکزیکی عمل نمودند،به همین جهت هر خانه در این شهر،به مثابه یک باروی مستحکمم برای مدافعین مکزیکی برای حفاظت از خود بود. در روز 21 سپتامبر 1846،ارتش امریکا،که شامل گروهی از بهترین سربازانش میشد،به یکی از بخش های شهر رسیدند و وارد خیابان های شهر شدند،اما انچه که آنان را غافلگیر نمود،آتش سنگین مدافعین مکزیکی بود که نهایتا آسیب شدیدی به نیروهای آمریکایی وارد کرد.نیروهای آمریکایی سعی کردند در زیر این آتش سنگین با دادن تلفات به نقطه مقرر شده برسند اما نهایتا آتشباری سنگین آنان را زمین گیر کرد و باعث شد به صورت موقت به ساختمان های اطراف پناه ببرند.سرلشکر تیلور تلاش کرد تا توپخانه را وارد شهر کند،اما نهایتا توپخانه نیز نتوانست بهتر از سربازان آمریکایی نیروهای مکزیکی مخفی شده را هدف قرار دهد و لذا مرحله اول عملیات با شکست سنگینی مواجه شد. دو روز پس از این شکست،ارتش آمریکا مجددا به شهر از دو سمت متفاوت یورش برد و این بار متفاوت تر از قبل جنگید.ارتش آمریکا،بدون تعلل و با درس گیری از اشتباهات روز 21ـم،به فرماندهی ژنرال "ویلیام جکینز" اماده رزم شده بود.این ژنرال به صحبت های مشاورین تگزاسی اش،که پشی از این در نبرد میر در سال 1842 و در نبرد بگزر در 1835در شهر های مکزیکی جنگیده بودند،گوش فرا داد. آن ها فهمیده بودند که نیروها،به سوراخ های موشی(روزنه های تاکتیککی مخصوص جنگ شهری) بین خانه های نیاز دارند،تا از طریق آن به حمل و نقل نیرو و تدارکات و کشف دشمنان پرداخته و لذا آنان را در یک نبرد نزدیک شکست دهند.نیروهای جکینز،از کلنگ هایی برای سوراخ کردن و کندن تونل در دیوار های خانه های خشتی استفاده کردند،ان ها همچنین در سقف خانه ها نیز سوراخ هایی برای دیده بانی نیرو ها تعبیه کردند.ان ها همچنین از نرده بان هایی برای انتقال نیروها به به پشت بام و سپس حمله به نیروهای مکزیکی و درگیر کردن ان ها در فاصله بسیار نزدیک ( نبرد تن به تن) بهره جستند.یک حمله متعارف به خانه های مکزیکی ها در مرحله اول،شامل یک نفر نیروی حفار،به همراه کلنگش میشد که به سرعت به در خانه های محل استقرار مکزیکی ها حمله میکرد و زیر آتش پوششی سنگین،در را سوراخ می نمود.زمانی که در رو به اضمحلال می نهاد،سه یه چهار نفر دیگر از نیرو ها،به سرعت به سمت در می دویدند و با آتش هفت تیرها وارد میشدند.ژنرال جکینز ورث در روز 23وم و در طی مرحله دوم عملیات،با استفاده از تکنیک های نیرو ها و تاکتیک های حساب شده،یک پیروزی قاطع را بدست آورد و ضمن آن،تلفات بسیار پایین تری داد. نیروهای AK،در طی حمله به یک خانه مستحکم در قلب ورشو در سال 1944 و در قالب خیزش ورشو. خیزش عید پاک،دوبلین 1916 خیزش عید پاک سال 1916،نوعی نبرد بود که عمده آن در خیابان های دوبلین اتفاق افتاد.در جریان این درگیری یک هفته ای،حدود صد نفر شورشی-انقلابی،ده ها ساختمان متعلق به شهروندان و ده ها تاسیسات و ساختمان دولتی را اشغال کردند و با هزاران نفر از نیروهای بریتانیایی که برای جنگ جهانی اول اموزش تاکتیکی-تکنیکی دیده بودند،به رزم پرداختند و در مقابل آن ها مقاومت کردند.در طول این خیزش،تکنیک های متعارف جنگ شهری و جنگ های نامتقارن،در سطح انبوه از جمله،ایجاد استحکامات و سنگربندی های خیابانی،استفاده گسترده از تک تیر اندازان،و سوراخ و روزنه های تاکتیکی معروف به " سوراخ موش " استفاده شد. معروف ترین این نبرد های خیابانی،نبرد خیابان پل "ماونت استریت " بود که در ان 17 نفر از نیروهای شورشی دو گردان تازه نفس تازه آموزش دیده بریتانیایی را زمین گیر کرده و به عقب راندند. نبرد در خیابان های "نورث کینگ"،" خیابان کلیسا" و "خیابان براونزویک" شامل درگیری های سنگینی میشد که در ان ، گروهی از نیروهای شورشی که به صورت مناسبی سازمان یافته و تجهیز بودند،ضربات سختی به طرف بریتانیایی زده و تلفات سنگینی از آنان گرفتند.یکی از درگیری های معروف این منازعه،نبرد مرکز خیریه میشد که 26 نیروی شورشی،با اشغال یک ساختمان بسیار بزرگ،پیشروی نیروهای انگلیسی را کند و آنان را زمین گیر کرده و به عقب راندند. 65 به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
A7A 386 گزارش پست ارسال شده در آبان 95 (ویرایش شده) سلام قسمت دوم ادامه عملیات های شاخص شهری دفاع پترو گراد: در اکتبر 1919،ژنرال"یودنیچ" تلاش کرد تا پتروگراد را در یک حمله غافلگیر کننده،با استعدادی حدود 20000 نیرو به تسخیر خود در آورد.حمله به صورت ماهرانه ای انجام شده بود،استفاده از شبیخون و حرکات رعد آسای سواره نظام،برای دور زدن جناحین طرف مدافع؛ارتش سرخ.یودنیچ همچنین تعداد شش تانک انگلیسی داشت که هر زمان در میدان نبرد حاضر میشدند،ترس را صفوف دشمن انتقال میدادند!متفقین همچنین مقادیر بسیار زیادی از انواع کمک های مالی و تسلیحاتی و تدارکاتی را به یودنیچ انجام دادند ،اما با این حال باز هم این ژنرال از ناکار امدی و ناکافی بودن پشتیبانی های صورت گرفته شکایت میکرد!تا 19 اکتبر،سربازان یودنیچ به حومه های شهر رسیده بودند.برخی از اعضای کمیته مرکزی بلشووریک در مسکو،مایل به تسلیم پتروگراد بودند،اما تروتسکی حاضر به تسلیم و از دست دادن شهر نشد و شخصا به ساماندهی دفاع از آن پرداخت.او اعلام کرد که " این غیر ممکن است که یک ارتش کوچک 15 هزار نفره،که عمدتا از افسران قدیمی تشکیل شده اند،بر یک شهر طبقه کارگر با هفتصد هزار نفر سکنه مسلط شوند!"او استراتژی دفاع شهری را بنا نهاده بود،که فهوای آن،این بود که "شهری از خودش و بر روی زمین خود دفاع خواهد کرد" و ارتش سفید در هزارتوی شبکه مانند خیابان های مستحکم و سنگربندی شده خواهد باخت و آنان قبر های خود را در پترزبورگ ملاقات خواهند کرد!عطف به نیاز ها و وضعیت ارتش سرخ به عنوان حاکم زمان،معادله تروتسکی مشخص بود،لزوم دفاع از شهر ضروری است، حتی اگر لازم باشد از طریق تاکتیک های درگیری خیابانی.با یک درک و شعور قوی از چینش و تاکتیک و سازمان دهی نظامی،تروتسکی مشخص کرد که چگونه ارتش سرخ،در واقع یگان هایی از ارتش سرخ،با اشغال یک مرکز و چندین موضع در مرکز شهر،عملیات هایش را موازی با نیروهایی که از طرفین دیگر،به حومه شهر خواهند رفت و برای عملیات اماده خواهند شد،تدارک خواهد دید. خیابان ها به جولانگاه سیم های خار دار،موانع و استحکامات،ادوات توپخانه ای و انواع تسلیحات سنگین و تیربار ها تبدیل خواهد شد.البته تروتسکی مسلما در نظر داشت که نبرد های خیابانی،حتما ریسک تخریب گسترده و خرابی انواع بافت های تاریخی و شهری و صد البته تلفات تصادفی از بین شهروندان عادی را خواهد داشت، " ویکتور سرج" در کتاب " شهر در خطر"شرح میدهد که چگونه پتروگراد،با خیابان های تو در تویش،کانال هایش و خانه هایش به یک باروی مستحکم و مرکزی برای انواع کمین ها،به مثابه یک تله مرگبار برای ارتش کم تعداد سفید خواهد بود.وی همچنین به شرح شرایط شهر ادامه میدهد ؛ قصر پیتر پائل،قصر قدیمی تزار،به عنوان قرارگاه ارتش سرخ استفاده شده بود،و یا قصر "تائوریده"جایی که هماهنگی و توجیح نیروهای ارتش سرخ صورت گرفت،یا "زمین مارس،جایی که گودال ها حفر شده بودند یا مرکز اسمولنی را،جایی که موانع و استحکامات چوبی،سیم های خار دار و باقی موارد در باغ مرکز ساخته شده بوند،برای حفاظت از ستاد-قرارگاه انقلاب اکتبر و باقی تلاش های ارتش سرخ،با وجود تمام مخالفت ها و سختی ها را برای گسترده کردن دفاع در تمامی جنبه ها تبدیل نمود .تروتسکی،تمام کارگران در دسترس،چه زن وچه مرد را مسلح ساخت،سپس دستور انتقال نیروهای نظامی را از مسکو داد.در طول چند هفته،نیروهای مدافع پتروگراد از حیث استعداد سه برابر نیروهای ارتش سفید شدند! موازی با این برتری،کمبود های تدارکاتی،موجب شد "یودنیچ" از محاصره شهر پتروگراد دست بردارد و به سرعت جهت کسب دستور برای تغییر مسیر نیروهایش به سمت استونی و صرف نظر از محاصره پتروگراد،اقدام ورزد. یک سرباز آلمانی،در طی نبرد استالینگراد در سال 1942 شهر دانشگاهی،مادرید: کمی قبل و بعد از نبرد مانتری،اسپانیا تجربیاتی از نبرد های شهری به مدد درگیری های شهری که در طی جنگ استقلال کوبا و جنگ با بربر های ریف در مراکش داشته بود،در اختیار داشت.در سال 1936،به دنبال موفقیت ارتش-لجیون افریقایی فرانکو در امن و پاکسازی عموم مناطق شهری آندلس،ژنرال" یاغه" دست به یک لشگرکشی سریع و برق آسا (بلیتزکریگ) علیه استان " اکسترامدورا" زد که به گروه جنوبی از نییروهای فرانکو و ارتش ملی گرایان اجازه میداد که بخش های شمالی و جنوبی را به این واسطه به یک دیگر متصل سازند و هسته مرکزی نیروهای وفا دار و جممهوری خواهان را محاصره کنند.زمانی که چنین اتفاقی روی میداد،فرصت بی نظیریی برای فرانکو بود که نیروهایش به صورت قطره ای و آرام رهسپار حومه مادرید سازد و این به یعنی پایان یافتن جنگ بود.تا پیش از هفدهم نوامبر،مردان ژنرال" کارلوس آسنسیو کابانیلاس"،موفق به نفوذ به حاشیه دفاعی که بر کرانه رود " مانزانارس" و پس از زمین های مجموعه تازه ساخت " پردیس و شهر دانشگاهی مادریید" ساخته شده بود،شدند. ساختمان معروف رایستاگ ( پارلمان) در سال 1945 شورشی های ناسیونال،به سرعت یک سرپل شناور را ساختند تا از آن به عنوان معبری برای حمله ای سخت و برق آسا به آنارشیست های وفادار به جمهوری خواهان استفاده کنند و پردیس دانشگاهی را به سرعت و ساختمان به ساختمان به اشغال خود در آورند،اما آنان با دفاع و مقاومت مستحکم و همه جانبه ی شبه نظامیان آنارشیست "سی.ان.تیی"به رهبری " بوناونتورا دروتی" روبرو شدند. علیرغم پیشروی های اولیه سریع و پیوسته ملی گرایان و با وجود ضعف و کم و کاست های فراوان آنارشیست ها ، هر دو سمت متخاصم برای اولٌین بار فهمیدند که نبرد های فاصله نزدیک در محیط های شهری، هر دو طرف را در شرایط یکسانی قرار میدهد.نه لژیون ملی گرا توان و بازدارندگی بالایی داشت و نه آنارشیست ها در آن شرایط و عوارض نامنظم به خوبی میجنگیدند.علیرغم اصلاحاتی که در طی این نبرد در بدنه آنارشیست های رخ داد( ساختار مند شدن به همراه نظم و هوشیاری نسبتا خوب)ضعف در آموزش و کمبود تجربه نهایتا باعث شد تا نظامیان ملی گرا که سابقه جنگ های شهری را داشتند،ساختمان دانشکده علوم انسانی را اشغال کنند.در این زمان حساس بود که آنارشیست ها،با عناصر تیپ یازدهم از نیروهای بین المللی تجدید قوا شدند.نیروهای این تیپ،عمدتا از کشور ها ی" آلمان،فرانسه و بلژیک " بودند و قریب به اتفاق هم کمونیست!اکثریت آنان نیز با تجربه بودند و سابقه جنگیدن در جنگ جهانی اول را هم داشتند.این نیروهای بین المللی،مقاوم،جنگ دیده و کاملا منظم بودند.آنان بلافاصله به دانشکده علوم انسانی هجوم بردند و شروغ به درگیر شدن با نیروهای لژیون با استفاده از ابزار متعارف نببرد های شهری آن زمان،از جمله انواع سرنیزه،چاقو ها،انواع گرز و باتوم و نارنجک های دستی مناسب برای درون سنگر ها،کانال و باقی مواضع سطحی و زیر سطحی مبادرت کردند. کلاس ها،تراس ها،سرسرا ها و حتی کتابخانه ها به میدان نبرد تبدیل گشته بود و هزاران کتاب،به عنوان استحکامات و سنگر ها استفاده شد و این تیپ بین المللی،قرارگاه خود را نیز در درون این ساختمان مستقر ساخت! درگیر در هر ساختمان از مجموعه شهر دانشگاهی تبدیل به نبردی نا متقارن و بسیار شدید شد.روویارویی ها طبقه به طبقه و سالن به سالن اتففاق می افتاد.درست در این بزنگاه تاریخی بود که مستشاران فنی-نظامی روسیه،مبانی و اصول جنگ های شهری را آموختند.در ضمن، پدافند و لایه های دفاعی آن منطقه از مادرید به گونه ای چینش شده بود که دقیقا "تروتسکی" بیست سال قبل،به همان گونه پدافند شهر پتروگراد را نظم و چینش داده بود.البته ارزش مافوق تصور این تجارب شش سال بعد و در استالینگراد نمایان شد،جایی که بسیاری از این مستشاران به عنوان افسران ارشد و عملیاتی خدمت میکردند.مردان جنرال آسنسیو،مدرسه کشاورزی را ااشغال کردند و از آن جا،به آسایشگاه سانتا کریستینا حمله کردند و پس از آن به بیمارستان دانشگاه که توسط "دوراتی" حفاظت میشد هجوم بردند!بیمارستان دانشگاه یک ساختمان چند طبقه عظیم و مرتفع بود و بر روی یک تپه،مشرف بر شهر مادرید قرار داشت که از روی آن تپه می توانستید تمام مادرید را کنترل کنید.لذا چنین تپه و در راس آن ساختمان بیمارستان تبدیل به یک هدف و ضرورت استراتژیک برای اشغال از جانب هر دو طرف شد!زد و خورد ها در در درمانگاه-یا همان کلینیکو-به مانند باقی درگیری ها در محوطه پردیس های دانشگاهی و باقی نقاط دانشگاه،شامل جنگیدن در راهرو های مختلف چه زیر سطوح خیابان ها و چه تحت زیر زمین ها و عمدتا تونل ها میشد.تاکتیک های این نبرد،شباهت های زیادی هم به نبرد مانتری داشت.کار کردن در جفت- گروه های مشخص شده،یکی از سربازان این واحد های دو نفره،شروع به کندن حفره های دوار با کلنگ میکرد.حجم آن هم به قدری بزرگ بود که لوله یک تفنگ تهاجمی یا تپانچه را در درون آن گذاشت و شروع به رگباری زدن به درون سوراخ و پرتاب کردن نارنجک های دست پرتاب کرد - به گونه ای که حاشیه امنیتی مناسبی هم برای سربازان خودی وجود داشته باشد- و پس از ان به پاکسازی های دیگر ادامه داد و اتاق به اتاق و سالن به سان پیشروی کرد!با این اوصاف نبرد شدید این درمانگاه برای دو هفته دیگر هم ادامه پیدا کرد.چندین بار در طی این مدت مواضع طرفین شامل اتاق و باقی موارد جا به جا شد که به طرفی که پیشروی داشت امکان برتری آتش در فاصله های بسیار نزدیک را میداد به گونه ای که حتی درگیری در مقاطعی آن قدر نزدیک شد که طرفین از طریق در و پنجره های اتاق به اتاق،به پرتاب انواه فحش و نارنجک به طرف هم مبادرت ورزیدند.اما به دلیل شرایط ذکر شده و علی الخصوص بحث نزدیکی امکان تثبیت مواضع برای هیچ کدام از طرفین فراهم نگردید.شرایط در مقاطعی به گونه ای بغرنج شد که طرفین حتی نمی توانستند نیروهای خودی را از غیر خودی تشخیص دهند،تشخیص و رصد دشمنان که بماند!حتی هیچ خط تماس و جبهه مشخصی نیز به دلیل شرایط ساختمانی مشخص نبود و لذا نمی شد به درستی افند یا پدافند منظم ترتیب داد.به هر جهت و تحت این شرایط بود که فرمانده شبه نظامیان آنارشیست،"بوناونتورا دروتی" زمانی که در حال بازگشت از یک جلسه ستادی که برای برسی علل فرار سربازانش در درمانگاه حین خدمت و رزم تشکیل شده بود،کشته شد.دروتی فرمانده ای خشن و تند خود بود که زمان ملالت باری را با شبه نظامیان آنارشیست و ضعف ها و نقایص آن ها در این جنگ و عصر از نبرد ها طی کرده بود.او در اوج خشم فرماندهان را عزل و جوخه آتش هم تهدید کرده بود!اما امان از گلچین روزگار که کمی بعد از این فرمان عجیب و غریب،در 20 نوامبر جانش را گرفت!در تمام جبهات اطراف شهر دانشگاهی،درگیری ها روزانه کم و کم تر شد.دو طرف تلاش در نگه داری زمین ها و متصرفات ساختند و شروع به مستحکم سازی مواضع کردند.از ان نقطه زمانی-تاریخی بود بود که جمهوری خواهان شروع به استفاده از مین ها و واحد های مهندسی رزمی اولیه شامل سربازان بیل و کلنگ دار در حجم انبوه ساخت اما جبهه مقابل،تا انتهای جنگ بی حرکت ماند. نبرد برلین: یک گروه نبرد-رزمی شوروی،یک واحد رزمی ترکیب شده از حدود 80 سرباز بود،که به گروه های حمله بین 6 تا هشت نفره تقسیم میشدند و با پشتیبانی سنگین توپخانه ای زمینی از آن ها حمایت به عمل می آمد.این ها،واحد های تاکتیکی بودند که قادر به عملی سازی تاکتیک مبارزه خانه به خانه بودند،همان تاکتیکی که شوروی زمان و آموزش زیادی را برای مسلط سازی سربازانش بر آن گذاشته بود و آن را به خوبی توسعه داده بود و در هر شهر مستحکمی که با آن روبرو میشد،از استالینگراد تا برلین به آن رجوع میکرد.تاکتیک های آلمانی ها در نبرد برلین با توجه به سه نکته چیده شد،ابتدا تجربه ای بود که آلممانی ها در طی 5 سال جنگ کسب کرده بودند،دومی مشخصات،عوارض و خصیصه های فیزیکی شهر برلین بود و سومین نکته نیز تاکتتیک های طرف مقابل،اتحاد جماهیر شوروی بود.اکثر مناطق مرکزی در برلین،شامل بلوک های شهری همراه خیابان های عریض مستقیم و صاف میشد که ابراه های متعددی این خیابان ها را قطع کرده بود ریل های راه آهن نیز از میان آن ها میگذشتت.برلین،عمدتا محیطی بی عارضه بود و شرایط زمینی آن مسطح،اما تپه های کم ارتفاعی مثل " کریوزبرگ" با حدود 66 متر ارتفاع از سطح دریا نیز در آن وجود داشتند.عمده بخش مسکونی و خانه های شهر برلین،شامل آپارتمان هایی می شد که در نیمه دوم قرن نونزدهم ساخته شده بودند.بنا بر وجود آسانسور ها و قواعد مدیریت شهری اعمال شده در آلمان آن زمان،این ساختمان ها عمدتا 5 طبقه بودند و اطراف یک حیات بزرگ ساخته شده بودند که از خیابان،از طریق یک کریدور که انقدر بزرگ بود که یک اسب و یک گاری را و یا حتی یک کامیون کوچک در آن کریدور جای پیدا کند،مردم میتوانستند به خانه های خود برسند.البته چنین شرایطی برای خانه های گران تر و بزرگ تر بود که مستقیما روبروی خیابان ساخته شده بودند و دسترسی دائمی به خیابان ها داشتند،اما آن ساختمان هایی که کووچکک تر و ارزان تر بودند شرایط دیگری داشتند.این ساختمان های ارزان تر،پشت سر هم ساخته شده بودند و چندین حیاط بین آن ها قرار داشت.دسترسی ان ها به خیابان نیز از طریق کریدوری بود که از وسط تمام این حیاط ها میگذشت و علاوه بر آن که این بلوک ها را هم وصل میکرد؛نهایتا منتهی به خیابان میشد.در واقع یک راه همگانی بیشتر برای دسترسی به خیابان وجود نداشت.همان گونه که ارتش شوروی از تجربیاتش استفاده کرده بود و راجب جنگ شهری بسیار آموخته بود،ژرمن ها نیز بیکار ننشسته بوود."وافن اس اس" از موانع و استحکامات ضعیف در نقاط حساس برلین،کنج خیابان ها،تقاطع ها و شاهراه ها،به سبک مرسوم آماده سازی و مستحکم سازی شهر برای نبرد شهری استفاده نکرد،زیرا میدانستند که این موانع به راحتی توسط اتش سنگین توپخانه خوب و مستقیم زن (!) شوروی نابود خواهند شد،در عوض آنان انواع تک تیر اندازان و تیربار های سنگین را در طبقات بالایی و پشت بام ساختمان ها مستقر کردند،این ارایش و تاکتیک هوشنمندانه،به این خاطر اخذ شده بود که آلمانی ها به خوبی میدانستند که تانک ها و تسلیحات شوروی قادر به هدایت آتش تا آن ارتفاع نیستند.یا اگر هستند تخریب و تاثیر کمی خواهد داشت.آنان همچنین در زیر زمین و سرداب ها،کانال های زیر زمینی،شبکه فاضلاب،نیروهایی را به تسلیحات ضد تانک و نارنجک های معروف آلمان،" پانزرفائوستز"قرار دادند تا زمانی که تانک ها از کف خیابان های برلین عبور میکنند،آنان را مورد کمین قرار دهند.این تاکتیک های البته چندان هم بی سابقه نبودند،چون در طی جنگ جهانی اول توسط عناصر شبه نظامی " طوفان مردمی " و بعد ها نیز توسط "جووانان هیتلری"مورد استفاده قرار گرفتند.ضد تاکتیک روس ها نیز از این قرار بود؛تخریب همه جا و همه چیز توسط توپچی و مسلسل چی های روسی،که البته خطرات خود را نیز داشت،و راه کار بعدی نیز اعتماد به هویتزر های سنگین 152 و 203 میلی متری بود،که به صورت مستقیم و در راستای میدان دید،تمام ساختمان های مستحکم شده و مراکز استقرار نیروهای نازی را تخریب سازد و هم چنین استفاده از تسلیحات ضد هوایی در برابر نیروهایی که در طبقات بالا و دور از دسترس تسلیحات شوروی،مستقر شده بودند.گروه های رزمی شوروی،شروع به حرکت خانه به خانه،به جای حرکت در خیابان ها کردند.انان از طریق آپارتمان ها و زیرزمین ها و منفذ هایی که به صورت دیوار به دیوار برای انتقال از ساختمان محل استقرار به ساختمان مجاور کرده بودند،تحرک و مانوور پذیری خود را افزایش دادند.البته به صورت هم زمان نیز،واحد های دیگری به صورت مستقیم با نازی ها،بر فراز ساختمان ها درگیر شدند.در نهایت تاکتیک های شوروی موثر افتاده و تلفات سنگینی به المان ها وارد شد.اما از آن جایی که جمعیت غیر نظامی برلین تخلیه نشده بود،لاجرم غیرنظامیان بسیاری نیز در کشاکش این نبرد کشته شدند. یک خیابان کاملا نابود شده در مرکز شهر برلین،در سوم جولای سال 1945 جنگ اول چچن: در طی جنگ اول چچن،اکثریت مبارزین چچنی در نیروهای مسلح شوروی آموزش دیده بودند.آنان به گروه های رزم 15 الی 20 نفره تقسیم ممیشدند که این گرووه های رزم ،خود نیز به جوخه های آتش 3 الی 4 نفره بخش میشدند.یک جوخه آتش،شامل یک توپچی تسلیحات ضد تانک،که معولا با آر پی جی هفت یا هجده تسلیح شده بود،توپچی مسلسل های سنگین و همچنین یک تک تیرانداز میشد.این تیم توسط یک حمل کننده مهمات و یک دستیار توپچی(ذخیره) پشتیبانی یشد.به جهت نابود سازی زره پوش های روسی در " گروزنی)،سه الی چهار تیم- جوخه شکار چی در طبقات همکف زمین،در طبقات دوم الی سوم و همچنین در زیر زمین مستقر میشدند.تک تیر انداز و مسلسل چی پیاده نظام محافظ زره پوش را هدف قرار میدادند و در همین حین که انان مشغول تبادل آتش بودند،توپچی ضدتانک،به درگیر کردن و هدف قرار دادن زره پوش،از بالا،عقب و پشت می پرداختند.در ابتدا روس ها سوپرایز شده بودند.ستون های فقرات نیروهای زرهی روسیه،که قرار بود که شهر را بدون تلفات و سختی ،همانند نیروهای شوروی در جریان تسخیر بوداپست در سال 1956 ،شهر را به اشغال خود در بیاورند،اما پاشیده شدن ستون های نیروی زرهی آنان،با دادن تلفات سنگین در ابتدای این جنگ،بیشتر یاد آور خاطرات نه چندان تلخ نبرد بوداپست در اواخر سال 1944 بود!نظر به تجربیات ارتش شوروی و عقبه تاریخی این گونه نبرد ها علی الخصوص در جریان حمله به برلین،روسیه به عنوان یک راه حل موقتی و فشار کوتاه مدت،از انواع توپ ها و تسللیحات ضد هوایی خود کششی خود( از جمله شلیکا و تونگوزاکا) برای درگیر ساختن تیم های رزمی تروریست های چچنی بهره برد؛این تاکتیک پاسخی بود به نقصان توپ اصلی تانک میدان نبرد آن ها و این که این سلاح توان اتش و تحریک پذیری برای ارتفاع های بالا را نداشت و توپ-مسلسل های زره پوش های آن هم توانایی سرکوب و منهدم سازی و حتی هم توانی در برابر 6 و بیشتر جوخه چچنی را دارا نبودند! در طولانی مدت،روس ها پیاده نظام بیشتری را وارد کردند و شروع به یک پیشروی همه جانبه و سیستماتیک در طول شهر کردند؛به صورت خانه به خانه و وبلوک به بلوک،تاکتیک البته همان تاکتیک بود، پیشروی پیاده نظام در چتر پوششی زرهی های سنگین و سبک.در چندین حرکات خلاقانه و پیشگیرانه،روس ها شروع به قرار نهادن انواع نقاط کمین از پیش هماهنگ شده کردند و سپس زرهی خود را در موازات و آن ها جلو بردند و این گونه به تروریست های چچنی حقه زدند و آنان را به سوی کمین ها کشاندند. همان گونه که در برلین سال 1945،خدمه و اعضای زرهی روسیه،فنر های تخت های خوابی را به شکل یک شبکه منظم فلزی در اورده و به عنوان زره ضربه گیر به برجک تانک های خود چسباندند تا از خسارات وارده توسط نارنجک های معروف آلممانی جلوگیری کند،برخی از زره های تانک ها و ادوات روسی در طی جنگ چچن،به قفسی از جنس شبکه فلزی که حدود 20 تا سی سانتی متر از زره اصلی تانک فاصله داشت،مجهز شده بودند تا خسارات و خطرات احتمالی در کمین خدمه و ادوات زرهی را علی الخصوص از سوی خانواه ار پی جی ها بکاهند و به عنوان زره قفسه ای ضربه گیر عمل کنند! یک نیروی تروریست جدایی طلب چچنی،در نزدیکی قصر ریاست جمهوری " گروزنی" ویرایش شده در آبان 95 توسط MR9 27 به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
Navard 7,049 گزارش پست ارسال شده در آبان 95 (ویرایش شده) نمی دونم اجازه بود بنویسیم یا نه . ولی یکی از زیبا ترین تاپیک های چند وقت اخیر بود که خوندم تشکر از گرداورندگان. یکی از فرماندهان نامی در جنگ های شهری تیمور لنگ بود . که در واقع جنگ های شهری رو وارد عصر باروت کرد . برای اولین بار نارنجک بصورت گسترده در خمره هایی قرار داده شد و با فلاخن به خانه هایی که نیروهای مدافع قرار داشتند پرتاب می شد .(در نبرد های شامات و اصفهان) و در واقع مثل تاکتیک روس ها تیمور لنگ هم تاکتیک تخریب گسترده را در پیش می گرفت .یکی از تاکتیک های تیمور لنگ این بود که همیشه مردم شهر را به شدت از مجازات مقاومت می ترسوند . بنابراین دراکثر موارد تعداد مدافعین شهر کم می شد .تیمور لنگ استاد حصر و دیوار شکنی بود . تاکتیک محاصره ی تیمور بر پایه ی شکستن دیوار های دفاعی شهر با انفجار های زیر زمین مهیب بود که با کانال کشی به زیر دیوار ها هدایت می شدن. البته موضوع دیگه ای که توسط تیمور خیلی اوقات لحاظ می شد اصل غافل گیری بود که قطعا این اصل در نبرد های شهری اهمیتی دو چندان داره . چون فرصت تفهیم و تسلیح و ایجاد اماکن دفاعی رو از مدافعین خواهد گرفت . تیمور لنگ فصل ها و مواقعی دست به حمله میزد که برای کسی در ان دوران قابل تصور نبود . در یورش به سرزمین های شمالی و روسیه ،تیمور لنگ در اوج فصل سرما و کولاک به این کشور لشکر کشید با امکانات کامل (امری که سال ها بعد ناپلئون و هیتلر قادر به انجامش نبودند)و اینکه روس ها به راحتی تسلیم تیمور شدند . در مرتبه ی دیگر در حمله به عراق عجم و تصرفات کشورهای ان دوران نیز تیمور با سواره نظامش از بیابانی عبور کرد که همه می گفتند تیمور در ان خواهد مرد و زمانی که به شهرهای دشمن رسید که مدافعین هیچ امادگی برای دفاع نداشتند و از قبل شکست خورده محسوب می شدند. .در جنگ های شهری یک نکته خیلی مهم است که در واقع ما در اکثر نبرد های شهر کوفه شاهد اون بودیم . و اون ایجاد شایعه و البته جریان سازی هست که مردم را وارد یک جریان شوند که مقاومت نیروهای مدافع شهر بوسیله مردم خرد شود . این موضوع خیلی از بخش تسلیحات و ادوات مهمتره .برعکس این حرف هم صدق می کند .به شخصه احساس می کنم ،نیرویی که توان بالقوه ی هجومی داره مثل المان نازی یا امریکا یا شوروی . هیچ وقت نباید خود را وارد نبرد در بلوک های شهری کنند که دژ مدافعین محسوب میشه(همان اشتباهاتی که المان ها کردن)بهترین راه در جنگ های شهری پرهیز از نبرد مستقیم با نیروهای مدافع هست که شناخت تام از محیط اطرافشان دارند . بهترین عمل دور زدن نقاط قوت مدافعین و البته قطع کردن خطوط تدارکاتی دشمن و در واقع وارد کرد ن مدافعین در محاصره ی دراز مدت هست . و باید زجر این محاصره را با بمباران و گلوله باران های دقیق و قحطی بیشتر کرد . همون کاری که نیروهای متحد در سوریه کردند .و البته امریکا با عراق کرد(البته با تفاوت بسیار . امریکا ها سعی کردن بر اساس اصول نبرد برق اسا فقط نقاط استراتژیک رو به کنترل خودشون در بیارند . و اصلا در بعضی شهر ها وارد جنگ نشدن و اون شهر ها رو با خیال راحت دورزدن که البته نبود اشراف اطلاعاتی عراقی ها به دلیل اخلال شدید در سیستم های ارتباطی و اطلاعاتیشون به این موضوع دامن زد) ویرایش شده در آبان 95 توسط Navard 6 به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
A7A 386 گزارش پست ارسال شده در آبان 95 (ویرایش شده) سلام علیکم قسمت اخر سایر نبرد های معروف شهری: نبرد استالینگراد محاصره بوداپست:محاصره بوداپست،یکی از خونین ترین نبرد های جنگ جهانی دوم بود،با خشونت و خون ریزی و زد خورد های سنگین ناحیه به ناحیه،خانه به خانه و کانال به کانال! نبرد" هیو" نبرد بیروت (1982) : نبرد بیروت،در تابستان سال 1982 به عنوان بخشی از جنگ داخلی لبنان در سال 1982 اتفاق افتاد که نتیجه شککسته شدن آتش بسی بود که سازمان ملل مستقر ساخته بود. محاصره سارایو:محاصره سارایو،طولانی ترین محاصره یک شهر ممرکزی در طول تاریخ جنگاوری نوین میباشد.پس از محاصره شدن ابتدایی شهر توسط نیروهای "ارتش مردمی یوگوسلاوی" ،سارایو پایتخت بوسنی و هرزگویین، توسط ارتش "ریپابلیکا اسپاسکا" از 5 اپریل 1992 تا 29 فبریه 1996 ( به مدت 1425 روز) در طی جنگ بوسنی محاصره شد.محاصره سه برابر طولانی تر از محاصره استالینگراد و یک سال طولانی تر از محاصره لنینگراد بود. ارتش جمهوری بوسنی و هرزگویین از شهر دفاع میکردند.ممحاصره نهایتا در سال 1996 توسط نیروهای بوسنیایی ملغی شد نبرد "وکوئور" نبرد موگادیشو نبرد حلب نبرد بغداد(2003) دومین نبرد فلوجه سربازان تیپ کفیر اسرائیل،در حال تمرین شبیه سازی تصرف منطقه شهری متخاصم عملیات سپر دفاعی : عملیات سپر دفاعی یا ستون دفاعی(در مطالب فارسی) یک عملیات ضد تروریسم نظامی بود که توسط نیروهای دفاعی اسرائیل،در پاسخ به انتفاضه و موج بمب گذاری ها و انفجار های انتحاری فلسطینیان که جان بسیاری از شهروندان اسرائیلی را گرفت و رعب و تهدید را در سراسر اراضی دو کشور به وجود آورد،در آپریل سال 2002 صورت گرفت.دو نبرد عمده در طی این عملیات،در شهر های " نبلوس" و "جنین" صورت گرفت.در " نابلس" تیپ چتر بازان اسرائیل و تیپ مشهور گولانی،با حمایت نیروهای زرهی رزرو و همراهی واحد های مهندسی رزمی مجهز به بولدوز دی 9 کاترپیلار،وارد نبلوس شدند.هفتاد شبه نظامی را به قتل رساندند و صد ها نفر را دستگیر کردند.با تلفات تنها یک کشته.نیروهای دفاعی اسرائیل،تیمم های بسیاری را سازمان داده و مستقر ساختند ،در مسیر های غیر مستقیم از بسیاری جهات پیشروی کردند و از تسلیحات متعارف نبرد های شهری همچون تک تیر انداز ها و البته پشتیبانی هوایی به فور استفاده شد.نبرد به سرعت و با پیروزی قاطع اسرائیل به اتمام رسید.در جنین،نبرد سخت تر و شدید تر بود.بر خلاف نابلس،اکثر نیروهای عمل کننده که در جنین درگیر شدند،نیروهای رزرو بودند. شبه نظامیان فلسطینی،تله های انفجاری و مواد منفجره را-در حد و اندازه های مختلف،از بسیار بزرگ تا عمدتا در حجم کوچک و مخصوص اپارتمان ها و خانه های در خیابان- در نقطه به نقطه خانه ها،خیابان های شهر و اردوگاه های پناهجویان مستقر ساختند(اردوگاه ها عمدتا شامل اپارتمان های دو تا سه طبقه میشدند) پس از کشته شدن 13 سرباز اسرائیلی در یک کمین ترکیبی از تله های انفجاری،بمب گذار های انتحاری و تک تیر انداز ها،نیروهای دفاعی اسرائیلی،تاکتیک خود را از پیشروی کند و آهسته نیروهای پیاده نظام ،در زیر چتر پوششی هلیکوپتر های تهاجمی،به استفاده پرحجم از بولدوزر های زرهی سنگین تغییر داد.بولدوزر های سنگین زرهی شده،شروع به پاکسازی تله ها و بمب های انفجاری کردند و نتیجه آن با ویران شدن بسیاری از خانه های پایان یافت؛عمده خانه های ویران شده،در مرکز اردوگاه های پناهجویان فلسطینی واقع شده بودند(حدود ده درصد از خانه ها ویران شده بودند)بلدوزر های زرهی اسرائیل،توقف ناپذیر در عمل و نفود ناپذیر در برابر حملات فلسطینیان بود،به نابود سازی تمام خانه هایی که احتمال وجود تله در ان ها میرفت اهتمام ورزید و نهایتا،پس از این امر،نیروهای اصلی فاز نهایی حمله خود را به شبه نظامیان تروریست اغاز ساختند تا آنان را تسلیم کنند.در کل،56 فلسطینی که 6 نفر از آن ها غیر نظامی بودند و 23 سرباز اسرائیلی در نبرد جنین کشته شدند.در میان تلفات کلی طرف فلسطینی ( چه زخمی و چه کشته) تعداد بسیار بالایی در نتیجه انفجار بمب ها و تله های دست ساز ساخته و جای گذاریده شده توسط خود شبه نظامیان فلسطینی کشته شدند( یک نمونه معروف آن کودکی بود که در حین ورود به خانه و زمانی که در ـه ورودی خانه بمب گذارده شده بود،در اثر انفجار زخمی شد) در کل، عملیات ستون دفاعی به عنوان پیروزی قاطع اسرائیل و نقطه عطفیدر جریان انتفاضه دوم شناخته میشود.با وجود ادامه تلاش ها برای انجام عملیات های بمب گذاری انتحاری و حتی تشدید شدن بیش از یپش آن ها برای مدت کوتاهی،تعداد کل بمب گذاران انتحاری که عملا در رسیدن به اهداف خود موفق شدند،بسیار کاهش یافت.اسرائیل به هجوم های روزانه خود به شهر ها و شهرک های فلسطینی نشین برای دستگیری شبه نظامی ها و امکانات و تاسیسات خرابکارانه آن ها تا کنون ادامه داده.در طی چند سال پس از این عملیات،تعداد تلاش ها برای انجام بمب گذاری های انتحاری و اعمال خرابکارانه از این دست،بتدریج کاهش پیدا کرد و امروزه کاملا ناچیز شده. Caterpillar D9، یک بلدوزر زرهی مهندسی رزمی نیروهای دفاعی اسرائیل نبرد های فاصله نزدیک: واژه نبرد های فاصله نزدیک،اصطلاحی است که به شیوه های نبرد درون ساختمان ها،خیابان ها،کوچه های باریک و باقی مکان هایی که دید و مانور پذیری پایین و محدود شده ای دارند اطلاق میگردد.هر دوی " نبرد های فاصله نزدیک" و " عملیات های شهری"به جنگ های شهری مربتط هستند،اما هنگامی که "عملیات های شهری " بیشتر به "مدیریت کلان و طولانی مدت " اشاره دارد ( از جمله چگونگی تحرکات و ارسال نیرو ها،استفاده از وسایل زره پوش سنگین جنگی،مدیریت میدان نبرد ) "نبرد های فاصله نزدیک"،عطف به "مدریت خرد و کوتاه مدت " میدان نبرد دارد،از جمله این که چگوونه یک جوخه کوچک از سربازان پیاده نظام بایستی در یک محیط شهری یا درون ساختمان ها به مبارزه بپردازند تا به اهداف تعیین شده،با کم ترین تلفات برسند.به عنوان یک دکترین(رهنامه کلان ) ،نبرد های فاصله نزدیک بیشتر به چنین موضوعاتی ارتباط دارد: -تسلیحات و مهمات مناسب برای ماموریت -تجهیزات مورد نیاز،از جمله تجهیزات و وسایل دید در شب و انواع جلیقه های ضد گلوله. -مواد انفجاری دقیق -تمرینات لازم به جهت درگیر شدن با دشمنان،از جمله تمرینات پاکسازی محیط ها و اتاق ها و ... -مانور های لازم و آموزش و تمرین آن ها -آموزش و تمرین شیوه ها و تاکتیک های متناسب نکته ای که بایستی به آن توجه شود این است که " داکترین نبرد های فاصله نزدیک نظامی" تفاوت های عمده ای با داکترین" نبرد های فاصله نزدیک پلیسی " دارد،دلیل عمده آن نیز این است که ارتش ها معمولا در محیط های متخاصم به عملیات می پردازند،در حالی که پلیس عمدتا در محلات و شرایط امن دست به عملیات میزند.ارتش هایی که عمدتا در عملیات های جنگ شهری درگیر میشوند،عمدتا نیروهای پیاده نظام خود را در داکترین " نبرد های فاصله نزدیک " آموزش میدهند.با این که آموزش ها دائما تغییر میکنند،با این حال،عمدتا تمرکز آن ها بر این است که هر واحد،چه مهارت هایی را بایستی کسب کند.این امر،کاملا در تضاد با این است که هر واحد،ممکن است از چه ضعف ها و کمبود هایی چه در بحث قدت و استعداد خود شخص و چه در بحث توانایی تسلیحات رنج ببرد.به دلیل نوع و شرایط ویژه و خاصی که این گونه نبرد ها دارند،چه به خاطر وجود فضا های محدود شهری و چه به خاطر استرس هایی که به نیرو ها وارد میشود ، نکات حفاظتی از جمله امنیت و ایمنی تسلیحات سبک در دست نیرو ها چگونگی به حداقل رساندن آسیب ها از جانب نیروهای خودی در این دوره ها کاملا مد نظر قرار میگیرد و به عنوان فاکتور مهم آموزشی اطلاق میگردد. یک شهر شبیه سازی شده برای تمرین نبرد های شهری در جزیره سن کلمنته آموزش های نبرد شهری: سازمان های رزمی مسلح،به دنبال آموزش دادن نیرهای خود در شرایطی هستند که آن ها در یک نبرد واقعی باید با آن روبرو شوند و در آن شرایط بجنگند.محیط های شهری و شرایط متراکم از ساختمان های بلند،از خصیصه های اصلی شرایط نبرد شهری هستند چندین منطقه ویژه نظامی تاکنون ساخته شده که الگوی اصلی ساخت آن ها،محیط های تمرینی نبرد های شهری هستند.ارتش بریتانیا،نوعی محیط ویژه به اسم " روستای افغانی " را در منطقه جنگی استنفورد ساخته و ارتش فرانسه نیز چندین منطقه آموزشی ویژه نبرد های شهری را در منطقه ویژه تمرینی تاکتیکی "سنزوب " ساخته است.در طی جنگ جهانی دوم،به جهت آماده سازی نیروهای متفقین برای تهاجم به نرماندی،جمعیت روستای انگلیسی "ایمبر"به صورت عامدانه تخلیه شد تا یک محیط آموزشی شهری برای نیروهای ایالات متحده آماده گردد.این روستا هنوز هم یک محیط آموزشی رزمی برای نبرد های شهری باقی مانده،با وجود تمام تلاش هایی که سکنه پیشین این روستا،برای پس گرفتن خانه هایشان انجام دادند،از این روستا برای آموزش نیروهای ارتش بریتانیا برای عملیات های مقابله جویانه در برابر شورشیان ایرلند شمالی استفاده شد.هم اکنون که این مقابله به رشته تحریر در آمده،یک منطقه با کاربری خاص آموزشی –رزمی تمرینی مختص نبرد های شهری برای نیروهای ارتش بریتانیا، در " کاپیهیل داون" که حدود 4.5 کیلومتر با روستای " ایمبر " فاصله دارد ساخته شده است. ویرایش شده در آبان 95 توسط MR9 1 23 به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر