امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

در حال حاضر داریم با یک مثال جنگ هیبریدی یا بهتر بگم فشار هیبریدی روبرو میشیم

 

فشارهای رسانه ای 

تهدید مقامات 

فشار اقتصادی 

توقیف کشتی ها و نفت کش ها 

 

تنها و تنها برای فشار و استیصال ایران و عدم غنی سازی و عقب نشینی

 

 

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, arminheidari گفت:

در حال حاضر داریم با یک مثال جنگ هیبریدی یا بهتر بگم فشار هیبریدی روبرو میشیم

 

فشارهای رسانه ای 

تهدید مقامات 

فشار اقتصادی 

توقیف کشتی ها و نفت کش ها 

 

تنها و تنها برای فشار و استیصال ایران و عدم غنی سازی و عقب نشینی

 

 

شما بگویید چه گزینه دیگری موجود هست!؟؟ غنی سازی هم یعنی اجماع جهان برعلیه شما و تحریم بیشتر و احتمالا گزینه نظامی با تقابل با کشورهای بسیار بیشتر و احتمالا ناتو و اعراب و اسرائیل! ترامپ به بهترین نحو در حال مدیریت صحنه هست نه راهی به پیش داریم  ونه راهی به پس!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, karmania20152015 گفت:

شما بگویید چه گزینه دیگری موجود هست!؟؟ غنی سازی هم یعنی اجماع جهان برعلیه شما و تحریم بیشتر و احتمالا گزینه نظامی با تقابل با کشورهای بسیار بیشتر و احتمالا ناتو و اعراب و اسرائیل! ترامپ به بهترین نحو در حال مدیریت صحنه هست نه راهی به پیش داریم  ونه راهی به پس!

 

تمام هنر بازی بر مبنای آشفتگی و ایجاد این حس که اوضاع داره از کنترل خارج میشه استوار است 

چنین بازی تلاش میکنه حاکم رو به استیصال برسونه و بگه خسته شدم 

 

خب راهکار هم بر همین مبنا باید طراحی شود 

ما هم باید این روند رو جلو ببریم و به حالتی برسونیم که طرف مقابل حس کنه اوضاع از دستش خارج شده و اقداماتش جواب نمیده 

در بحث غنی سازی که هدف اونها هست به هیچ عنوان نباید کوتاه بیاییم و باید به شرایط قبل از برجام با سانتریفیوژهای نسل 6 و 8 برگردیم 

 

در بحث اقدامات تهاجمی هم تجهیز سوریه و بردن سوریه به تقابل با اسرائیل و جواب های شک آمیز که در اونها این حس ایجاد بشه که یک جنگ تمام عیار داره شکل می گیره 

که اول و آخرش اسرائیل در اون میسوزه 

( عملا تمام راهکارهای با تهدید اسرائیل و بردن اسرائیل به لبه نابودی ختم میشه)

 

 

تهدید باید به فرصت تبدیل بشه 

- هرکس باتحریم های آمریکا همراهی کند امنیت نخواهد داشت و کشتی های اونها توقیف میشه و یا مین های سرگردان سراغشون میاد 

- اقتصاد ما باید از حالت نفتی خارج و نفت فقط ابزاری برای جنگ نفتکش ها و بهم زدن سیاست دشمن استفاده بشه و عایدات اون صرف توسعه سایت های زیربنایی مثل نیروگاه های خورشیدی، آب تصفیه کن ها، توسعه تجهیزات نیروگاهی یا ماشین آلات راه سازی بشه 

- فروش نفت برای عربستان و امارات باید سخت بشه و نتونن نفت صادر کنن در حالی که اهداف توسط ناشناس زده میشه 

مین ریزی در بنادر امارات و عربستان 

 

نکته: باید خطر جنگ رو ببریم روی مرزهای رژیم اشغالگر قدس و جولان 

و هر حمله ای رو در حمله به اسرائیل تلافی کنیم 

اولش سخته ولی با کوتاه ترین و کم هزینه ترین و کم ریسک ترین راه است که جواب میده 

 

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 13 تیر 1398 در 18:16 , arminheidari گفت:

تنها و تنها برای فشار و استیصال ایران و عدم غنی سازی و عقب نشینی

 

سلام

بحث بسیار فراتر از این حرف ها می باشد . آن سعی خواهند کرد که هرگونه شده ابزار های قدرت را از ایران سلب کنند تا بتوانند برنامه اصلی خود را پیاده نمایند که بحث غنی سازی یکی از همین ابزار های قدرت بود . قبلا مقاله ای در انجمن قرار دادم از اندیشکده بروکینز و جمله ای درون آن بود به شرح زیر :

 

نقل قول

فشارهای اقتصادی نمی تواند ابزارهای خطرناک ترین خط مشی های سیاسی ایران را که به وسیله آنها جمهوری اسلامی می تواند نقش مهمی ، در شکل دادن به آینده خاورمیانه ، از جمله جمعیت پر جنب و جوش و تحصیلکرده ، منابع اقتصادی متنوع و میراث عظیم تاریخی از رهبری منطقه ‌ای را از ایران سلب نماید

 

می بینید که صحبت از شکل دادن به آینده خاورمیانه هستش و ابزار های ایران که باید گرفته شود شامل جمعیت جوان و تحصیل کرده ، منابع اقتصادی متنوع و حس تاریخی ما به قدرتمند بودن و برتر بودن هستش . تنها راه سلب این موارد نا امن کردن ایران ، کم کردن تراکم جمعیتی آن و در آخر نیست کردن ایران است . همین نام ایران همواره آنها را اذیت خواهد کرد .

یک نکته مهم اینکه برخلاف تصور و تبلیغات اهمیت خلیج فارس و تنگه هرمز در حال افزایش می باشد و همچنین دریای مکران و دریای کاسپین هم اهمیتشان هر روز بیشتر می گردد . در کنار اینها وزن منطقه غرب آسیا به دلایل مختلف که یکی از آنها متصل کردن آسیا ، اروپا و آفریقا به یکدیگر است در حال افزایش است .

در ضمن از اهمیت نفت این منطقه نه تنها در آینده کم نخواهد شد بلکه بر ارزش آن همواره افزوده می گردد و هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد (لااقل در سه دهه آینده ) . به نظر طرحی که برای منطقه ما در نظر گرفته شده شباهت زیادی به طرح برنارد لوئیس یهودی خواهد داشت یعنی نفر سمت چپ تصویر زیر :

 

bernard.jpg

 

 

 

البته افرادی نقشه زیر را به اشتباه طرح لوئیس می دانند که پندار غلطی می باشد :

 

screen_shot_2017_05_17_at_2_03_58_pm.jpg

 

 

نقشه بالا توسط رالف پیتر در سال 2006 (Blood Borders) و در هیاهوی طرح خاورمیانه جدید ارائه شده بود که به دنیا نیامده سقط شد . اما لوئیس بعدا طرح زیر را ارائه کرد :

 

bernard_lewis.gif

 

البته تلاش هایی برای آغاز اجرای این طرح ها در منطقه کردستان عراق صورت پذیرفت که فعلا خنثی شدند (منظور این است که شواهدی دال بر درستی چنین طرح های وجود دارند) و البته کارهایی در مناطق دیگر در حال انجام است .

 

در مورد فشار رسانه ای به نظرم در آینده با استفاده از ظرفیتی به مراتب بیشتر از زمان حال و حتی با استفاده از تعدادی چهره های ابله غربی (بخوانید سلبریتی های غربی) بر غوغای رسانه ای بر علیه ما افزوده خواهد شد .

 

اما نکته مهم این است که تا وقتی این اوباش غربی در منطقه ما حضور دارند این منطقه و مردم آن روی آسایش را نخواهند دید همانگونه که در چند قرن اخیر ندیده اند . هر طور که شده آنها را باید از منطقه خودمان به همان جایی که از آن آمده اند بیرون کنیم و این مسئله ربطی به نوع حکومت های کشورهای منطقه ندارد . ما باید آنقدر قوی شویم تا غرب آسیا که خانه ما است را در دست خود بگیریم .

 

یک نکته دیگر هم اینکه وقتی صحبت از جنگ هیبریدی می شود یعنی احتمال وارد شدن به فاز جنگ نظامی گسترده بسیار کم است و یا اصلا وجود ندارد . در واقع سعی می شود تا نزاع در منطقه خاکستری به سمت برخورد تمام عیار نظامی  نرود .

چند پست زیر مکمل های خوبی برای مطلب بالا هستند :

 

 

موفق باشید

 

پی نوشت - مطلب اصلی این موضوع به نظرم بالای 30 بخش بشود پس دوستان تحمل نمایند . در ضمن تمایل ندارم درباره مطالب ارائه شده در این پست با دوستان دیگر بحثی داشته باشم پس پیشاپیش از این دوستان طلب عفو می نمایم .

 

 

 

  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
17 minutes قبل , HRA گفت:

 

موفق باشید

 

پی نوشت - مطلب اصلی این موضوع به نظرم بالای 30 بخش بشود پس دوستان تحمل نمایند . در ضمن تمایل ندارم درباره مطالب ارائه شده در این پست با دوستان دیگر بحثی داشته باشم پس پیشاپیش از این دوستان طلب عفو می نمایم .

 

 

 

با سلام

بسیار جالب بود

منتظر بخش های دیگر هستیم

موفق باشید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

به نظرم رسید در چارچوب یکی از جملات مقاله اصلی ، یکسری از مفاهیم موجود در جنگ هیبریدی که در مقاله موجود نیست را یک توضیح کوچکی دهم .

 

نقل قول

 قاعده کلی این است که آمریکا منافع خود را خراب نمی کند ، مگر اینکه ایجاد زمین سوخته در طول بازسازی صحنه وسیع بازی برای آنها منفعت داشته باشد و  اگر آمریکایی ها روزی مجبور به خروج از خاورمیانه شوند بسیار محتمل است که استراتژی زمین سوخته را در عربستان سعودی پیاده کنند

 

دوستان توجه کنند یکی از مفاهیم موجود در جنگ هیبریدی موضوع نظریه آشوب است .  در اینجا دشمن با ایجاد آشوب های ناشی از اقداماتش باعث از بین رفتن نظم در سیستم  هدف می شود و کار را به جایی می رساند که سیستم هدف را دچار فساد کامل کرده (از منظر عملکردی) و برای اینکه تهدید از بین رود نیاز به راه اندازی مجدد و تغییر رژیم پیدا شود .

این بدان معنا است که دشمن سعی می کند فضای تصمیم را به سمت آشوبناک هدایت کند . در واقع مغز متفکر سیستم هدف نتواند روابط علی و معلولی بین پدیده ها را شناسایی نماید و با شرایط بحرانی مواجه گردد (به وقایع نگاه کرده و بسیاری از آنها را عقلانی نبیند و یا درک نکند) . در اینجا نمی توان بهترین راه حل را یافت بلکه باید به دنبال ایجاد ثبات رفت . چون زمان اندک ، شرایط بحرانی و اطلاعات از وضعیت موجود بسیار کم و یا ناموجود است باید دست به اقدام زد و تاثیر اقدامات را بر فضا مشاهده کرد و سپس با اطلاعات به دست آمده ، از محیط بی نظمی که دچارش هستیم خارج شویم . در این صورت بسیاری از اقدامات ما ، ممکن است اشتباه باشند و یا بهینه و کارا نباشند و در واقع خوراک جدیدی برای ضربه به جامعه هدف ایجاد می کنند (از طریق عملیات روانی) .

 

SCCC1.png

 

 

 

 

 

در این فضا روابط خطی ،  بین علت ها و معلول ها برقرار نیست و گاها علت های کوچک می توانند وقایع بزرگ خلق کنند . نکته مهم در اینجا ، در به کار گیری دینامیک های غیر خطی آشوبناک ، شناخت از سیستم هدف و بازیگران موجود در آن است .  مثلا در بعد جامعه ، شبکه های اجتماعی شناخت کافی به گردانندگان آن می دهند تا بتوانند ساختار ها ، بازیگران و تعارضات را بهتر شناسایی کرده و اصول آشوب را اجرا نمایند (گاف امنیتی که در کشور ما درمواجه با شبکه های اجتماعی صورت پذیرفت در اینجا نمایان می شود)  و به دلیل غیر خطی بودن و غیر قابل پیش بینی بودن برای هدف ، حلقه OODA واژگون خواهد شد و به این شکل آشوب ، چند منظوره و عمیق می شود . در حقیقت دشمن یک آشوب خلاقانه (منحصر به فرد) و مدیریت شده ایجاد می کند تا سیستم هدف را از بین ببرد .

 

DecisionLevel.jpg

 

 

حالا یکبار دیگر جمله بالا را مطالعه کنید . همانطور که گفته شده در نظریه آشوب روابط خطی برقرار نیست یعنی شاید آشوب مدیریت شده باشد اما می تواند فضای آشوبناک را حتی برای تولید کننده آن به ارمغان آورد و این یعنی کنترل آن زمان بر و هزینه بر خواهد بود . به همین دلیل است که گفته می شود آمریکا ، جنگ های هیبریدی را هرگز در کشور متحد خود و یا درهر جایی که منافع بنیادین دارد اجرا نمی کند مگر اینکه مجبور باشد .

 

پی نوشت بی ربط -  دیگر در هیچ کار گروهی مشارکت نخواهم کرد و در چارچوب قوانین مستند شده انجمن (البته اگر روحی در کار نباشد) با رویکرد جدید در کنار دیگر دوستان فعالیت خواهم کرد .

 

موفق باشید

  • Like 2
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یک نکته ای که فراموش کردم در پست قبل بیان کنم این است که عامل ایجاد کننده فضای آشوب برای محدود کردن هدف ،  ترس از جنگ (سایه جنگ) را ایجاد می کند تا مغز متفکر هدف در انجام اقدامات و در نتیجه شناسایی ابعاد محیط آشوبناک محتاط تر شده ، گزینه هایش کمتر گردد و یا زمان را از دست بدهد تا سیستم از هم فرو بپاشد .

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

قوانین جنگ های هیبریدی

بخش دوم

hybridwarcollection.jpg

 

عوامل ژئواستراتژیک و اقتصادی :

قبل از پرداختن به زمینه های ژئواکونومیک جنگ هیبریدی مهم است که توضیح دهیم که ایالات متحده نیز دارای انگیزه ژئواستراتژیکی مانند به تله انداختن روسیه در یک باتلاق از پیش ساخته شده می باشد . این موضوع در نظریه برژینسکی به طور همزمان در شرق اروپا از طریق دونباس (ناحیه شرقی اوکراین و جنوب غرب روسیه) ، منطقه کوهستانی قره باغ در قفقاز و در آسیای مرکزی از طریق دره فرغانه قابل استفاده است و اگر این استراتژی از طریق تحرکات زمان ‌دار با هم همگام شوند ، تله های سه گانه ای ایجاد می شوند که به طور دائمی برقدرت تحرک خرس بزرگ (روسیه) اثر خواهند گذاشت .

 

نقل قول

برای واجد شرایط شدن یک هدف به منظور جنگ هیبریدی ، پروژه های مرتبط کننده چند جانبه فراملی مبتنی بر انرژی ، نهادی و اقتصادی و یا همپوشانی در میان این سه مقوله باید وجود داشته باشد ، تا احتمال بیشتری برای ایجاد یک سناریوی جنگ هیبریدی بر علیه یک کشور مشخص ، ایجاد گردد

 

در این رویکرد ماکیاولیستی همیشه خطری برای روس ها وجود خواهد داشت زیرا بر اساس واقعیت های ژئوپولیتیک غیرقابل انکار ، ایجاد شده اند  و بهترین کاری که مسکو میتواند انجام دهد این است که سعی کند از شعله ور شدن همزمان این سه ناحیه در محیط پیرامونی پسا شوروی خود جلوگیری نماید و یا به سرعت و به طور صحیح به بحران های ناشی از تحریکات آمریکا در لحظه پدیدار شدن آنها  پاسخ دهد . در نتیجه عوامل ژئواستراتژیک جنگ های هیبریدی از منظر ژئواکونومی ، به ویژه در مورد روسیه ، در بعضی از موارد غیر قابل توضیح هستند، اما در جهت ساخت الگویی برای بررسی بیشتر مربوط به سایر اهداف مانند چین و ایران در نظریه برژینسکی ضروری است که به این نظریه نه به عنوان یک تدبیر جنگی بلکه به جای آن بیشتر بر روی انگیزه‌ های اقتصادی ایالات ‌متحده درمورد هر کدام از این کشورها تمرکز کنیم .

 

نقل قول

ویژگیهای اجتماعی - سیاسی که قرار است دستکاری شوند ، آنهایی هستند که بر جدایی قسمت های خاصی از مردم از بافت ملی کشور هدف تاکید دارند  و در نتیجه به این شکل به انقلاب ها و شورش های مدیریت شده از خارج از کشور مشروعیت می بخشند

 

این الگو می‌تواند به وضوح در سوریه و اوکراین دیده شود و این قانون جنگ های هیبریدی است. تاکتیک‌ های خاص و تکنولوژی های سیاسی مورد استفاده ، که در هر بی ‌ثبات سازی مورد استفاده قرار می گیرند ممکن است متفاوت باشد ، اما مفهوم استراتژیک برای این اصل اساسی یکسان است. با در نظر گرفتن این هدف ، این امکان وجود دارد که از مباحث تئوریک به سمت مباحث کاربردی حرکت کرده  و مسیرهای جغرافیایی پروژه های مختلف را که ایالات متحده می خواهد هدف قرار دهد را بررسی کنیم . برای واجد شرایط شدن یک هدف ، پروژه های مرتبط کننده چند جانبه فراملی مبتنی بر انرژی ، نهادی و یا اقتصادی و یا همپوشانی در میان این سه مقوله باید وجود داشته باشد ، تا احتمال بیشتری برای ایجاد یک سناریوی جنگ هیبریدی بر علیه یک کشور مشخص ، ایجاد گردد .  

 

separateness.jpg

 

آسیب پذیری های ساختارهای سیاسی – اجتماعی :

هنگامی که ایالات متحده هدف خود را شناسایی می کند ، شروع به جستجو برای آسیب پذیری های ساختاری آن می نماید که در جنگ هیبریدی آتی مورد استفاده قرار دهد . ماهیتا ، این آسیب پذیری ها به شکل اجسام فیزیکی ای مانند نیروگاهها و جاده ها نیستند که بتوان در آنها خرابکاری انجام داد (اگر چه آنها نیز مورد توجه هستند) ، اما ویژگیهای اجتماعی - سیاسی که قرار است دستکاری شوند آنهایی هستند که بر جدایی قسمت های خاصی از مردم از بافت ملی کشور هدف تاکید دارند  و در نتیجه به این شکل به انقلاب ها و شورش های مدیریت شده از خارج از کشور مشروعیت می بخشند .

 

نقل قول

نژاد و قومیت ، دین و مذهب ، تاریخ ، مرزهای اداری ، نا برابری‌ های اجتماعی - اقتصادی و جغرافیای فیزیکی از رایج‌ ترین آسیب‌ های ساختاری اجتماعی - سیاسی هستند که به عنوان یک آهنربا برای ایجاد یک انقلاب رنگی و مقدمه ای برای تعیین حدود سرزمینی در رویکرد  جنگ غیر متعارف پس از آن استفاده می شوند

 

موارد زیر از رایج‌ ترین آسیب‌ های ساختاری اجتماعی - سیاسی هستند که به آماده‌ سازی برای جنگ هیبریدی یاری می رسانند و از هر یک از آنها می توان برای یک ناحیه مشخص جغرافیایی استفاده نمود و در نتیجه هر یک از آنها به عنوان یک آهنربا برای ایجاد یک انقلاب رنگی و مقدمه ای برای تعیین حدود سرزمینی در رویکرد  جنگ غیر متعارف پس از آن استفاده می شود  :  

  • نژاد و قومیت
  • دین و مذهب
  • تاریخ
  • مرزهای اداری
  • نا برابری‌ های اجتماعی - اقتصادی
  • جغرافیای فیزیکی

هر چقدر همپوشانی ما بین هر یک از این عوامل بیشتر باشد ، انرژی پتانسیل جنگ هیبریدی بیشتر می گردد  و همپوشانی هر متغیر با دیگر عوامل به صورت نمایی رشد کرده و قابلیت بقای کمپین های آینده و ادامه قدرت آن را می افزاید .  

 

ادامه دارد ...

  • Like 1
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

قوانین جنگ های هیبریدی

بخش سوم

hybridwarcollection.jpg

 

 

زمینه سازی برای جنگ هیبریدی

جنگ‌های هیبریدی همیشه بعد از دوره ای از پیش شرط های اجتماعی و ساختاری به وقوع می پیوندند . اولین پیش شرط با جنبه‌ های اطلاعاتی و قدرت نرم ایجاد می شود که جمعیت کلیدی ، برای زمان بی ثبات سازی را به حداکثر می رساند و آن‌ها را در مسیری قرار می دهد تا به این باور برسند که نوعی از عمل به منظور تغییر وضعیت فعلی امور مورد نیاز است. نوع دوم مربوط به ترفند های گوناگون ایالات ‌متحده است تا دولت هدف به صورت غیر عمد و نا آگاهانه ، اختلافات سیاسی و اجتماعی که از پیش شناسایی شده اند را  تشدید کند ، با این هدف که  شکاف هایی از انزجار های هویتی ایجاد شود تا به وسیله آن جامعه را مستعد پذیرش پیش شرط ها کرده و متعاقب آن سازماندهی های سیاسی توسط NGO ها شکل بگیرد (که در اکثر موارد این سازماندهی ها به بنیاد سوروس و / یا موقوفه ملی برای دمکراسی National Endowment for Democracy مرتبط هستند ) .

 

نقل قول

کاهش درآمد ها و تهدیدات امنیتی تولید شده توسط آمریکا باعث می شود تا دولت هدف در کنار کاهش بودجه ، هزینه های دفاعی بیشتری را تجربه کند که این موضوع اثر افزونی بر قطع شدن خدمات اجتماعی گذاشته و چارچوب زمانی وقوع انقلاب رنگی را از میان مدت به کوتاه مدت سوق دهد

 

برای توسعه تاکتیک ‌های پیش شرطی ساختاری ، رایج ‌ترین روش شناخته ‌شده و مرسوم در سطح جهانی ، تحریم می باشد که هدف ضمنی آن (اگر چه همیشه موفق نبوده) ایجاد زندگی دشوارتر برای شهروندان متوسط جامعه هدف است تا آنها بیشتر به ایده تغییر رژیم متمایل شوند و بدین گونه به آسانی به سمت اقدام بر روی تکانه ها و تحریکات خارجی هدایت گردند . مورد کمتر شناخته شده و بیشتر غیر مستقیم در این موضوع ، که تقریبا در همه جا پیاده سازی می شود و از روش های رسیدن به این هدف است ، این می باشد که ایالات متحده بر روی وظایف بودجه بندی معلوم کشورهای مورد نظر ، یعنی مقدار درآمدی که دریافت می کنند و اینکه آن را دقیقا در چه راهی صرف می نمایند ، تاثیر بگذارد (م . کاهش درآمد کشور هدف و اینکه آن درآمد در مصارف خاصی صرف شود مثلا برای غذا یا کالاهای مصرفی) .

 

the-grand-chess-board.jpeg

 

رکود جهانی در انرژی و قیمت کلی مواد اولیه به کشورهای صادر کننده به شدت ضربه می زند ، که بسیاری از آن‌ها به طور غیر مستقیم وابسته به فروش چنین منابعی هستند تا بتوانند به اهداف مالی خود برسند و کاهش درآمد تقریبا همیشه منجر به کاهش احتمالی هزینه‌ کرد های اجتماعی می‌شود. همزمان با این موارد ، برخی دولت ها با تهدیدات امنیتی تولید شده توسط آمریکا مواجه هستند که مجبورند به آن تهدیدات به فوریت پاسخ دهند ، که در نتیجه آن‌ها مجبور می شوند تا به طور غیر منتظره‌ای پول بیشتری به برنامه‌ های دفاعی خود که ممکن بود در برنامه‌های اجتماعی سرمایه‌ گذاری شوند ، اختصاص دهند . تمام اینها در جای خود باعث می شوند تا  از هزینه‌ کرد های اجتماعی دولت هدف کاسته شود و در میان مدت شرایط برای وقوع یک انقلاب رنگی به عنوان اولین مرحله در جنگ هیبریدی افزایش پیدا کند . در این حالت یک دولت همزمان کاهش درآمد ها و نیاز به بودجه های دفاعی بیشتر را تجربه می کند که این موضوع می تواند اثر افزونی بر قطع شدن خدمات اجتماعی گذاشته و مبتنی بر شدت برآیند بحران داخلی و موفقیت NGO های تحت تأثیر آمریكا در سازماندهی سیاسی  بلوك های هویتی که در برابر دولت قرار گرفته اند ، چارچوب زمانی وقوع انقلاب رنگی را از میان مدت به کوتاه مدت سوق دهد .

 

ادامه دارد ... 

  • Like 1
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بخش چهارم

نمونه های منطبق بر نظریه

سوریه

Syrianwar.jpg

 

 

بعد از بهار عربی در سال  2011 ، گزینه جمهوری های عربی سکولار به طور گسترده ای در طرح زمین جنگ آمریکا وارد گشت . برای جمع ‌بندی ساختارهای استراتژیک این عملیات بزرگ ، این مفهوم برای ایالات‌ متحده آمریکا جهت کمک به گروه چند ملیتی اخوان المسلمین برای رسیدن به قدرت از الجزایر تا سوریه از طریق مجموعه ‌ای از عملیات‌های تغییر رژیم هماهنگ علیه کشورهای رقیب (سوریه) ، شرکای غیرقابل اطمینان (لیبی) و کشورهای نیابتی استراتژیک برای گذار اجتناب ‌ناپذیر رهبری (مصر، یمن) به وقوع پیوست . محیط استراتژیک حاصل قرار بود ، شبیه به اروپای شرقی دوران جنگ سرد باشد ، در حالی که هر یک از دولت ها توسط همان گروه  (اخوان‌المسلمین به جای حزب کمونیست) رهبری می شدند و به صورت نیابتی توسط یک نماینده خارجی کنترل می گشتند . در این موضوع ایالات متحده به صورت رهبری از پشت پرده ، وقایع را توسط دو کشور ترکیه و قطر هدایت می نمود .

این همپیمانی ایدئولوژیک سازمان ‌یافته اما ضعیف ، آن قدر در خود تناقض داشت تا از طریق تاکتیک ‌های ساده تقسیم و اداره کنترل نشود (تا  بدین وسیله از سازماندهی مستقل آن علیه عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس جلوگیری شود) اما با این حال به راحتی بر نفرت فرقه ای برای بسیج نیروها بر علیه ایران و منافع منطقه ای آن دامن زد و از این طریق آن را به ابزاری بسیار انعطاف پذیر برای پیشبرد استراتژی کلان آمریکا در خاورمیانه تبدیل نمود . اما با توجه به منشاء آشوبناک این قمار ژئوپلیتیکی ، از قبل مشخص بود که عناصر آن مطابق برنامه پیش نروند و تنها تحقق نسبی این پروژه می تواند در اولین تلاش به وقوع بپیوندد  ، که دقیقاً همان اتفاقی بود  که مردم سوریه در برابر تهاجم جنگ هیبریدی بر علیه شان ، ایستاده و در برابر آنها مقاومت کردند و برای دفاع از دولت سکولار خود جنگیدند .

 

نقل قول

 

همپیمانی ایدئولوژیک اخوان المسلمین در کشورهای مختلف  ضعیف و آن قدر در خود تناقض داشت تا از طریق تاکتیک ‌های ساده تقسیم و اداره ، کنترل نشود اما با این حال به راحتی بر نفرت فرقه ای برای بسیج نیروها بر علیه ایران و منافع منطقه ای آن دامن زد و از این طریق ، آن را به ابزاری بسیار انعطاف پذیر برای پیشبرد استراتژی کلان آمریکا در خاورمیانه تبدیل نمود

 

 

می توان ادعا كرد كه سوریه می توانست به عنوان استراتژیك ترین دستاورد از بین كشورهای تحت تأثیر بهار عربی شناخته شود و این موضوع توسط جنگ هیبریدی بسیار سخت چند ساله ثابت می شود كه آمریكا علیه آن کشور انجام داد که البته این تلاش ها به شکست منجر شد . در مقایسه با سوریه ، مصر که پرجمعیت ترین کشور عربی است تنها باید با تروریسم سطح پایین مدیریت شده توسط قطر در صحرای سینا پس از سرنگونی دولت اخوان المسلمین مواجه باشد . دلیل این تناقض آشکار در اهمیت نسبی اهداف کلان استراتژیک آمریکا ناشی از عوامل ژئواکونومیک می باشد که در پشت جنگ سوریه است که در آینده بررسی خواهند شد .

 

اوکراین

hybridwar2.jpg

 

عوامل ژئواستراتژیک در پشت صحنه جنگ اوکراین بسیار ساده‌ تر از آن چیزهایی است که در پشت جنگ سوریه بودند  . بخشی از انگیزه سرنگونی دولت اوکراین و متعاقب آن برنامه های ضد روسی اجرا شده ، فریب دادن روسیه و ایجاد دامی برای این کشور به منظور مداخله در اوکراین  و ایجاد شرایطی مانند افغانستان در سال 1979 و جنگ دومباس بود . اما واشنگتن نتوانست در این زمینه به هدف خود برسد ، با این وجود  در تبدیل کل قلمرو اوکراین به سلاح ژئوپلیتیکی علیه روسیه به موفقیت هایی نایل شد .

برژینسکی با کنایه می‌ گفت که بدون اوکراین ، امپراطوری اوراسیایی روسیه متوقف خواهد شد  . اما او یک مفهوم کاملا متفاوتی در ذهن داشت  که از منظر ژئوپلیتیکی حقایق اساسی زیادی را در خود نهفته دارد (فکر او این بود که روسیه تلاش خواهد کرد تا امپراطوری خود را در منطقه بنا کند) .  امنیت ملی فدراسیون روسیه تا حد زیادی به رویداد های اوکراین مشخص می ‌شود، به خصوص که مرتبط با مرزهای گسترده غربی است  و یک دولت متخاصم در کیف می تواند میزبان زیرساخت های دفاع موشکی آمریکا باشد ، که این امر در افزایش شانس ایالات ‌متحده برای خنثی سازی توانایی ضربه دوم روسیه موثر است و در نتیجه روسیه را در موضع تهدید هسته‌ ای قرار می دهد، که یک تهدید استراتژیک بزرگ برای روسیه محسوب می گردد . در واقع ، بیان دقیق تر جمله برژینسکی این است که اگر غرب موفق شود اوکراین را به یک دشمن بلند مدت برای روسیه تبدیل کند ، از آن زمان به بعد مسکو ، با یک مانع سیاسی بزرگ بر سر جاه ‌طلبی ‌های آینده خود مواجه خواهد شد .

 

نقل قول

اگر غرب موفق شود اوکراین را به یک دشمن بلند مدت برای روسیه تبدیل کند ، از آن زمان به بعد مسکو ، با یک مانع سیاسی بزرگ بر سر جاه ‌طلبی ‌های آینده خود مواجه خواهد گشت

 

سناریوی شوم اوکراین که میزبان واحدهای دفاع موشکی ایالات‌ متحده یا ناتو است هنوز به طور کامل اجرا نشده است ، اما این کشور هنوز در حال حرکت به سوی عضویت در ناتوی در سایه Shadow NATO می باشد که به موجب آن ، بدون  گرفتن تضمین رسمی برای دفاع متقابل ، اوکراین تبدیل به عضو غیر رسمی این سازمان می‌ شود . افزایش همکاری های نظامی بین کیف و واشنگتن و گسترش آن ما بین اوکراین و بلوک غرب ، براساس عملیات تهاجمی علیه منافع استراتژیک روسیه است . با این حال، این به آن اندازه که ممکن بود بد باشد نیست ، زیرا برنامه ریزان استراتژیک آمریکا با ساده انگاری فرض می کردند که پنتاگون از آن زمان به بعد می تواند کنترل کریمه به دست بگیرد و بنابراین خواهد توانست واحدهای دفاع موشکی و دیگر فناوری های بی ثبات  کننده خود را درست در آستانه سرزمین روسیه قرار دهد . استدلال غلط در تفکر غربی ها در زمان آماده سازی جنگ هیبریدی این بود که روسیه در دفاع از منافع تمدنی ، بشر ‌دوستانه و ژئواستراتژیک خود  در کریمه عقب خواهد نشست و یا اگر از این موضوعات عقب ننشیند ، وارد باتلاق مورد نظر برژینسکی خواهد شد ، که البته اکنون تاریخ گواه این است که آمریکایی ها وخیم ترین اشتباه محاسباتی را مرتکب شده اند .

 

نقل قول

برنامه ریزان استراتژیک آمریکا با اشتباه محاسباتی بر این تفکر بودند که روسیه در دفاع از منافع تمدنی ، بشر ‌دوستانه و ژئواستراتژیک خود  در کریمه عقب خواهد نشست و یا اگر از این موضوعات عقب ننشیند ، وارد باتلاق مورد نظر برژینسکی خواهد شد

 

ادامه دارد ...

  • Like 1
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بخش پنجم

تحلیل عوامل ژئواکونومیک جنگ هیبریدی علیه سوریه

Syrianwar.jpg

 

 

سوریه از دیدگاه استراتژی کلان1 آمریکا بسیار مهم است زیرا قرار بود پایانه نهایی خط لوله دوستی بین این کشور ، ایران و عراق ایجاد شود . این مسیر گازی به ایران این امکان را  می داد تا به بازار اروپا دسترسی پیدا کند و رژیم تحریم ها علیه خود که در آن زمان توسط آمریکا ایجاد شده بود را کاملاً خنثی  سازد . همزمان با این طرح ، قطر طرحی موازی با برنامه ایران برای ارسال گاز خود از طریق عربستان سعودی ، اردن و سوریه و از آنجا به اتحادیه اروپا از طریق LNG یا از طریق خاک ترکیه ایجاد نموده بود . بشار اسد رئیس جمهور سوریه این پیشنهاد را به دلیل وفاداری به متحد دیرینه اش یعنی ایران  رد نمود  که بهای آن جنگی بود که بعد از بهار عربی با حمایت آمریکا و دولت های حوزه خلیج فارس برای مجازات سوریه به دلیل رد این پیشنهاد و تبدیل شدن به قمر یک قطب قدرت داده شد .

 

syriagazpipline.jpg

 

در صورت تکمیل شدن خط لوله دوستی ، این مسیر یکی از مهم ‌ترین پروژه‌های ارتباطی جهانی می شود که با ارائه یک کریدور انرژی و سرمایه‌ گذاری می تواند ایران را با اتحادیه اروپا مرتبط ‌سازد و در ژئوپلیتیک منطقه ‌ای انقلابی ایجاد نماید که این امر به ضرر مطلق ایالات ‌متحده و متحدان آن در خلیج فارس خواهد بود و بنابراین می توانست تغییرات مهمی را در تعادل قدرت در خاورمیانه به وجود آورد . ایالات متحده با درک این تهدید حاد که خط لوله دوستی می تواند باعث از بین رفتن تسلط هژمونیک چندین ساله آمریکا بر منطقه شود ، خود را متعهد کرد تا اطمینان حاصل کند که این پروژه هرگز و به هیچ وجه تحقق نخواهد یافت و این امر یکی از دلایل ایجاد داعش در این منطقه ترانزیتی است . از این منظر، روشن ‌تر می شود که چرا ایالات‌ متحده ، بی ‌ثباتی سوریه را نسبت به کشور مصر در اولویت قرار داد  و در واقع مایل به صرف منابع بی شماری در راه رسیدن به این هدف و سازماندهی یک ائتلاف جهانی برای کمک به دستیابی به آن رفت .

 

نقل قول

در صورت تکمیل شدن خط لوله دوستی بین ایران ، عراق و سوریه در ژئوپلیتیک منطقه ‌ای انقلابی ایجاد خواهد شد و می تواند تغییرات مهمی را در تعادل قدرت در خاورمیانه به وجود آورد که این امر به ضرر مطلق ایالات ‌متحده و متحدان آن در خلیج فارس است

 

پی نوشت : بنده در گذشته در تاپیک سوریه با توجه به مطالعات شخصی ام نکاتی در رابطه به این عوامل اقتصادی بیان کرده بودم که برای ایجاد  پیوستگی بین مطالب ،  تحلیل خودم را هم عینا در اینجا ضمیمه مطلب می نمایم  

 

بر 29 آبان 1397 در 19:51 , HRA گفت:

قاعده کلی این است که در منازعاتی که شکل می گیرد هیچ گاه یک عامل دخیل نمی باشد و بلکه مجموعه ای از عوامل مختلف با درصد تاثیر گذاری های متفاوت آن منازعه را شکل می دهند .

اما درباره سوال شما می شود گفت که یکی از عوامل در منازعات منطقه ای  می تواند خطوط انتقال گاز باشد . تصویر زیر خط لوله مورد نظر ترکیه را نشان می دهد .

Turkey_View.jpg

 ترک ها بر این نظر هستند که خطوط انتقال گاز از آسیای میانه و منطقه قفقاز و ایران و قطر به داخل کشور ترکیه رفته و از آنجا به مرکز و جنوب اروپا رود . به این صورت ترک ها امنیت سرزمینی خودشان و وابستگی دیگر کشور ها به سرزمینشان را افزایش می دهند و  می توانند از این اهرم در دیگر منازعات منطقه ای و بین المللی بهره برند . البته اکنون بخشی از گاز ایران به ترکیه می رود اما خط لوله مورد نظر ایران به صورت تصویر زیر است .

Iran_View.jpg

می بینید که طرح در ایران به شکل دیگری است . یعنی خطوط اصلی از عراق به سوریه رفته و در آنجا به دو مسیر جنوب اروپا و آفریقا منشعب گردد . خط مسیر اروپا به سمت قبرس و یونان می رود و البته بخشی از گاز هم از مسیر ترکیه عبور می کند . به این شکل ایران می تواند تاثیرگذاری ترکیه را کمتر کرده و همزمان از درگیری های ترک ها و یونانی ها در مواقع لزوم بهره ببرد و البته امنیت و تاثیر گذاری شرکای منطقه ای خودش  را هم افزایش دهد .  

با این توضیحاتی که خدمت شما ارائه دادم شاید بتوان گفت یکی از دلایل ترکیه در شیوه عملشان در سوریه می تواند مسئله خطوط گاز باشد (البته یکی از دلایل و با درجه تاثیر خودش) . این مسئله برای روس ها هم می تواند حائز اهمیت باشد و به نسبت به صورت مستقیم و غیر مستقیم برای دیگر کشور ها هم به همین گونه است .

امیدوارم تا حدودی متوجه پیچیدگی های نحوه تصمیم گیری در عرصه سیاست و مباحث امنیتی شده باشید .

 

1. استراتژی کلان : کلان استراتژی  در واقع با " یکپارچه کردن سیاست‌ ها (سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و...) و  قدرت نظامی یک ملت ، توسل و نیاز به جنگ را [برای تسهیل اهداف] غیر ضرور می نماید و یا شانس پیروزی را افزایش می دهد.

 

توجه : برای آشنایی بیشتر با استراتژی کلان فعلا می توانید به مطلب زیر از جناب @remo  مراجعه فرمایید : 

 

ادامه دارد ... 

 

 

  • Like 1
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بخش ششم

تحلیل عوامل ژئواکونومیک جنگ هیبریدی علیه اوکراین

hybridwar2.jpg

 

منشا عزم آمریکا در سیطره بر اوکراین فراتر از مباحث ژئواستراتژیک است ، چرا که این اقدام  با واقعیت‌های ژئواکونومیک همزمان شده بود . در آن زمان با آغاز کمپین شهری که به نام EuroMaidan معروف گشت ، اوکراین توسط آمریکا مجبور به انتخاب بین اتحادیه اروپا و روسیه شد . مسکو در حال پیشبرد سه پروژه ارتباطی بین المللی چند قطبی بهم پیوسته ، شامل فروش گاز و نفت به اتحادیه اروپا ، اتحادیه اوراسیا ، و ایجاد پلی مابین سرزمین اوراسیا (به ترتیب انرژی ، نهادی و اقتصادی) بود که واشنگتن قصد داشت به هر قیمتی این پروژه ها را تضعیف نماید .  با یادآوری نظریات گذشته برژینسکی در مورد اوکراین و تفسیر این نویسنده از آن ها ، جملات در حال حاضر مفهوم بسیار بیشتری پیدا می کنند  چرا که بدون اوکراین به عنوان بخشی از این شبکه به ‌هم‌ پیوسته از پروژه‌ها ، کل پروژه به طور قابل‌ توجهی ضعیف ‌تر از آن چیزی می شود که باید باشد .

 

نقل قول

منشا عزم آمریکا در سیطره بر اوکراین علاوه بر مباحث ژئواستراتژیک ، با واقعیت‌های ژئواکونومیک همزمان شده است

 

همانطور که به هر یک از پروژه‌ها مربوط می‌شود، حذف اوکراین ازاین معادله ، مانع تجارت انرژی روسیه - اتحادیه اروپا گشته و برای هر دو طرف عوارض غیر منتظره‌ ای ایجاد می ‌نماید . بازار و نیروی کار قابل ‌ملاحظه ‌ای را در خارج از محدوده اتحادیه تجاری اروپا رها می کند و به این ترتیب نیاز به تمرکز مجدد بر روی بلاروس که کوچک تر و از لحاظ اقتصادی کم‌ اهمیت تر می باشد را ناگزیر می سازد ، که بدین شکل بلاروس تبدیل به یک نقطه مسدود ژئوپلیتیکی خواهد شد . آمریکا در خارج کردن اوکراین از مدار کشور های همراه روسیه ، به عنوان یک مزیت اضافی ، زنجیره‌ای از رخدادهای از پیش تعیین شده را به حرکت درآورد (به استثنای موضوع کریمه) که می توانست جرقه جنگ سرد جدیدی را رقم زند .

آمریکا می ‌خواست این کار را انجام دهد تا موانع به ظاهر بر طرف نشدنی  بین روسیه و اتحادیه اروپا ایجاد گردد ، زیرا می‌دانست که معضلات امنیتی مورد انتظار (در بخش‌های نظامی ، انرژی ، اقتصادی و استراتژیک) به طور چشمگیری مانع از همکاری ما بین آن‌ها خواهد شد و اتحادیه اروپا را در برابر تبدیل شدن به قدرت تک ‌قطبی که در حال برنامه ‌ریزی برای آن است، آسیب ‌پذیرتر خواهد نمود . برای حفظ جایگاه هژمونیک خود در اروپا ، ایالات متحده مجبور بود سناریویی را طراحی کند که روسیه و اتحادیه اروپا آنقدر از هم فاصله بگیرند تا آمریکایی ها بتوانند موارد زیر را به اروپاییان تحمیل نمایند :

 

نقل قول

آمریکا برای حفظ جایگاه هژمونیک خود در اروپا سعی می کند سه مولفه استقرار دائمی ناتو در شرق ، صادرات LNG ایالات متحده به اتحادیه اروپا و مشارکت تجاری و سرمایه گذاری ما بین دو سوی اقیانوس اطلس را به اروپاییان تحمیل نماید

  1. استقرار اضطراری و دائمی ناتو در شرق (وجه نظامی)
  2. صادرات LNG ایالات متحده به اتحادیه اروپا و ایجاد جذابیت های تازه مسیرهای انرژی غیر روسی مانند کریدور گازی جنوبی (وجه انرژی)
  3. مشارکت تجاری و سرمایه گذاری ما بین دو سوی اقیانوس اطلس (TTIP) و همچنین در میان سایر امتیازاتی که در این بخش به آمریکا اعطا می‌ شود مورد دیگر این خواهد بود که برای اتحادیه اروپا امکان پذیر نباشد که موافقتنامه های تجارت آزاد (FTAs) را بدون موافقت واشنگتن (وجه اقتصادی) اجرا نماید .

The-Southern-Gas-Corridor.jpg

 

روی هم رفته ، این سه عامل درهم تنیده شده در نظر گرفته می ‌شوند و به صورت متقابل به هم وابسته می باشند تا اهداف استراتژیک ایالات ‌متحده را تقویت نمایند و به این شکل چشم ‌انداز موفقیت را افزایش دهند . این برخورد تمدنی ما بین غرب و اوراسیا - روسیه که به صورت مصنوعی مهندسی شده و در آن ایالات‌ متحده انتظار دارد که اتحادیه اروپا از این پس همواره از روسیه دچار ترس باشد و در نتیجه به عنوان مدافع تمدن غربی  به آغوش آمریکا پناه ببرد. این یک طرح نهایی است که ایالات ‌متحده می‌خواهد در اروپا ، محقق سازد  زیرا اجرای موفقیت آمیز این طرح در کنار سه مؤلفه اصلی آن (جنبه های نظامی ، انرژی و اقتصادی که قبلاً شرح داده شد ) شرایطی را برای تسلط هژمونیک چند نسلی بر اروپا ایجاد خواهد نمود و از این رو احتمال تقابل تهاجمی اروپا نسبت به آمریکا را در چند دهه آینده کاهش خواهد داد .

 

نقل قول

برخورد تمدنی ما بین غرب و اوراسیا - روسیه که توسط آمریکا به صورت مصنوعی مهندسی شده ، شرایط تسلط هژمونیک چند نسلی بر اروپا را ایجاد و احتمال تقابل تهاجمی اروپا نسبت به آمریکا را در چند دهه آینده کاهش خواهد داد.

 

ادامه دارد ... 

  • Like 1
  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بخش هفتم

بررسی آسیب پذیری ساختارهای اجتماعی و سیاسی سوریه

مسائل قومیتی ، مذهبی و تاریخی

Syrianwar.jpg

 

مسائل قومیتی

حداقل ۹۰ درصد از جمعیت سوریه عرب هستند و 10 درصد باقیمانده هم اکثریت کرد می باشند. از دیدگاه جنگ هیبریدی ، فرض بر این است که این وضعیت می تواند برای بی‌ ثبات کردن یک کشور به کار گرفته شود اما چندین عامل مانع رسیدن به پتانسیل مورد انتظار آمریکا از این منظرمی شدند. اول اینکه، مردم سوریه به خاطر میراث تمدنی شان و مخالفت با اسرائیل بسیار میهن ‌پرست هستند. در نتیجه ، گرچه آشکارا تعدد افکار سیاسی فردی در بین جامعه عمدتاً تک قومیتی وجود دارد ، اما هرگز هیچ امکان واقعی وجود نداشت که آنها متمایل به  ابراز خشونت علیه دولت شوند ، از این رو ، نیاز به وارد کردن تعداد زیادی تروریست و مزدوران بین المللی به میدان جنگ برای برآورده کردن این نیاز جنگ هیبریدی وجود داشت .

 

The_Construction_of_Ethnoreligious_Identity_Groups_in_Syria.jpg

 

در مورد  کردها ، آن‌ها بر خلاف همتایان ترکیه ‌ای و عراقی خود هرگز سابقه شورش بر ضد دولت را نداشته اند و این موضوع نشان می‌ دهد که وضعیت امور آنها در سوریه قابل مدیریت و کنترل بوده و هیچ شرایطی به آن شدتی که در رسانه‌های غربی بروز می داده اند وجود نداشته است . حتی اگر آن ‌ها می‌توانستند به یک گروه ضد دولتی تبدیل شوند ، نقش نسبتا کم شان در امور ملی و فاصله جغرافیایی مبهم آنها از مراکز قدرت مربوطه مانع تبدیل شدنشان به یک دارایی مهم جنگ هیبریدی می ‌شد ، اگرچه کرد‌ ها می توانستند یک مکمل استراتژیک موثر برای تروریست  های عرب نزدیک ‌تر به مراکز عمده جمعیتی باشند . با این وجود در ابتدا کرد ها به دمشق وفادار مانده و با دولت درگیر نشدند (م – اگر چه آمریکایی ها بعد از مدتی سعی کردند با حضور خود و مدیریت کرد ها از آنها استفاده نمایند).

در مجموع ، مؤلفه های قومیتی برنامه جنگ هیبریدی ایالات متحده علیه سوریه نتوانستند از پتانسیل های پیش بینی شده خود استفاده کنند ، که این موضوع نشان می دهد که ارزیابی های اطلاعاتی قبل از جنگ به طرز فاجعه باری در دست کم گرفتن ارزیابی میهن پرستی سوری ها تحریف شده اند .

 

نقل قول

به دلیل حس میهن پرستی سوری ها و عدم وجود ظرفیت کافی در کرد ها ، نیاز به وارد کردن تعداد زیادی تروریست و مزدوران بین المللی به میدان جنگ برای برآورده کردن نیاز جنگ هیبریدی به بی ثباتی وجود داشت

 

مسائل مذهبی

اکثریت جمعیت سوریه از اهل ‌سنت هستند ، اما یک اقلیت علوی نیز وجود دارد که به صورت سنتی مقام ‌های مختلف رهبری در دولت و ارتش را دارا هستند . پیش از این ماجراها این موضوع مسئله مهمی نبود اما پیش شرط های اجتماعی مدیریت ‌شده بیرونی (در این مورد توسط کشورهای حوزه خلیج ‌فارس) بخش‌ هایی از مردم را به تفکر فرقه ‌ای دچار کرده و شروع به پایه ‌ریزی بنیان های روانشناختی برای ایجاد تنش تکفیری پس از آغاز مرحله انقلاب رنگی در اوایل سال ۲۰۱۱ کرد . پس از آن ، حتی اگر فرقه گرایی پیش از این هرگز عامل مهمی در جامعه سوریه نبوده ، و هنوز تا امروز یک نیروی اصلی محسوب نمی گردد (علیرغم تحریکات تروریستی با انگیزه های مذهبی) اما از آن بهره های دیگری از قبیل ایجاد یک فریاد بلند برای پر کردن صفوف جهادی های خارجی و پوششی قابل قبول برای ایالات متحده و متحدانش برای ادعای نماینده مردم نبودن رئیس جمهور اسد و در نتیجه سرنگونی او استفاده می شود .

 

نقل قول

پیش شرط های اجتماعی مدیریت ‌شده بیرونی توسط کشورهای حوزه خلیج ‌فارس ، بخش‌ هایی از مردم را به تفکر فرقه ‌ای دچار کرده و شروع به پایه ‌ریزی بنیان های روانشناختی برای ایجاد تنش تکفیری پس از آغاز مرحله انقلاب رنگی در اوایل سال ۲۰۱۱ کرد

 

مسائل تاریخی

تاریخ سوریه هزاران سال قدمت دارد و یکی از غنی ‌ترین تمدن‌ های دنیا است. در نتیجه این امر ، در شهروندان این کشور یک حس  وطن ‌پرستی (همبستگی تمدنی) ایجاد می شود که بعدها خود را به عنوان یکی از قوی ‌ترین عناصر دفاعی در برابر جنگ هیبریدی نشان داد .

 

hafez-al-assad.jpg

 

واضح است که این موضوع توسط استراتژیست‌ های آمریکایی در تحقیقات مقدماتی خود در مورد سوریه کشف شده ‌است ، اما آن‌ها احتمالا اهمیت این موضوع را دست ‌کم گرفتند و فکر می کردند که می‌توانند با موفقیت کشور سوریه را بی ثباتی های پیش از کودتای حافظ اسد برگردانند (م – تا پیش از حضور حافظ اسد در قدرت ، سوریه در طول 20 سال 18 فرد مختلف را در راس حکومت دیده بود ) . اما اکثریت قریب به اتفاق سوری ‌ها به طور صادقانه از نقش خانواده اسد در ثبات و موفقیت کشور خود تقدیر کرده‌اند وهرگز نمی‌ خواستند کاری انجام دهند که باعث شود  کشوربه سال‌های تاریک گذشته برگردد.

 

نقل قول

به دلیل سابقه تمدنی سوری ها ، در شهروندان این کشور یک حس همبستگی تمدنی ایجاد شده که بعدها خود را به عنوان یکی از قوی ‌ترین عناصر دفاعی در برابر جنگ هیبریدی نشان داد

 

ادامه دارد ...

  • Like 1
  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بخش هشتم

بررسی آسیب پذیری ساختارهای اجتماعی و سیاسی سوریه

مسائل اداری ، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و جغرافیای فیزیکی

 

Syrianwar.jpg

 

 

مسائل سازمانی و اداری

میراث مختصر مرزهای اجرایی از یک دوره اشغال فرانسه ، پیش زمینه ژئوپلیتیکی را برای آمریکا فراهم کرد تا تقسیم رسمی یا فدرال سوریه را دوباره زنده کند. حتی با وجود اینکه حافظه تاریخی آن زمان عمدتا در ذهن سوری‌ های معاصر گم شده‌ است (به جز پرچم دوران قیمومیت فرانسه که مورد استفاده تروریسم ضد دولتی است) ، این بدان معنا نیست که هیچ امکانی برای اجرای آن در آینده و توجیه تاریخی پس از آن زمان دیگر وجود ندارد.

 

1200px-Flag_of_Syria_20112C_observed_svg.png

 

مداخله ضد تروریستی ایران و روسیه در سوریه امکان تکه ‌تکه شدن رسمی این کشور را خنثی کرد ، اما مسابقه مداوم برای در اختیار گرفتن مناطق مهم اشغال شده توسط تروریست ها ، به این معنا است که نیرویی که این مناطق را تسخیر می‌کند ، بهترین کارت‌ ها را در تعیین ترکیب داخلی پس از جنگ در این کشور نگه می‌ دارد و امکان ایجاد یک راه‌ حل فدرالیزه شده در سوریه را ایجاد می‌ کند که می تواند مناطقی کاملاً مستقل از حمایت طرفداران آمریکایی ها ایجاد کند .


 

نقل قول

 

اگرچه مطمئنا نا برابری‌ های اجتماعی - اقتصادی قبل از جنگ وجود داشت ، اما آن‌ ها به درستی توسط دولت مدیریت می ‌شدند و این موضوع عاملی نبود که ایالات‌ متحده بتواند از آن بهره‌ برداری نماید

 

 

نابرابری های اقتصادی و اجتماعی

سوریه قبل از جنگ علی ‌رغم پایبندی به قاعده جهانی که مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی توسعه می یابند  ، توزیع نسبتا متعادلی از شاخص‌های اجتماعی - اقتصادی داشت . با این که مناطق روستایی ، اکثر مناطق جغرافیایی این کشور را تشکیل می داد اما تنها بخشی از جمعیت در آن ‌ها ساکن بودند و بسیاری از مردم سوریه در امتداد کریدور شمالی – جنوبی حلب ، حما ، حمص و دمشق زندگی می کردند و البته یک جمعیت مهم استراتژیک نیز در منطقه ساحلی لاذقیه استقرار داشتند . تا سال ۲۰۱۱، سوریه سال‌ ها رشد ثابت اقتصادی را تجربه کرده بود و هیچ دلیلی وجود نداشت که باور کنیم که این موضوع می تواند برای جنگ هیبریدی علیه این کشور استفاده شود . بنابراین ، اگرچه مطمئنا نا برابری‌ های اجتماعی - اقتصادی قبل از جنگ وجود داشت ، اما آن‌ ها به درستی توسط دولت مدیریت می ‌شدند (به خاطر ماهیت نیمه سوسیالیستی دولت) و این موضوع عاملی نبود که ایالات‌ متحده بتواند از آن بهره‌ برداری نماید .

 

Damascus-Aleppo-b-03.jpg

 

مسائل مرتبط با جغرافیای فیزیکی

این مسائل مواردی بودند که بیشترین سوء استفاده از آنها برای جنگ هیبریدی علیه سوریه صورت پذیرفت. مولفه انقلاب رنگی در در کریدور های پر جمعیت غربی واقع در مناطق شمال غربی این کشور که در مورد قبل از آنها نام برده شد متمرکز بود ، در حالیکه جنگ نامنظم و چریکی نیابتی در مناطق روستایی خارج از این منطقه رشد می کرد . مقامات سوریه در ابتدا به طور واضح در برقراری تعادل بین نیازهای امنیتی شهری و روستایی دچار مشکل شده بودند (م – در برخورد با انقلاب رنگی و جنگ های چریکی تاکتیک ها اشتباه و بعضا یکسانی اتخاذ می نمودند) و پشتیبانی بی پروایی که ایالات متحده و متحدان آن در خلیج فارس از طریق ترکیه به تروریست ها وارد می کردند ، موقتاً توانست توازن نظامی را را بر هم زده  و شرایط را در چند سال ابتدایی درگیری ها به بن بست برساند . در همین زمان که این اتفاق در حال به وقوع پیوستن بود و ارتش عرب سوریه هم بر روی مسائل امنیتی در امتداد کریدور جمعیتی چالش برانگیز ذکر شده متمرکز شده بود، داعش توانست پیشرفت‌های سریع نظامی در دشت‌ ها و بیابان های  شرق داشته و به سرعت خلافت خود را پایه گذاری کند و شرایط را پیچیده تر نماید .

 

نقل قول

مولفه انقلاب رنگی در امتداد کریدور شمالی – جنوبی حلب ، حما ، حمص و دمشق متمرکز بود و جنگ نامنظم و چریکی نیابتی در مناطق روستایی خارج از این منطقه رشد می کرد . مقامات سوریه در ابتدا در برقراری تعادل بین نیازهای امنیتی در این مناطق دچار مشکل شدند و موقتا توازن نظامی بر هم خورد

 

ادامه دارد ... 

  • Like 2
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط HRA
      هوش مصنوعی و آینده منازعات
      بخش اول

       
      مقدمه
      پيش‌ بيني تاثير دقيق و خط سير فناوري ‌هاي به کار رفته توسط هوش مصنوعي دشوار است. با اين حال اين تکنولوژي ‌ها ممکن است يک تحول تمدني قابل ‌مقايسه با اختراع برق را ايجاد کنند. برنامه‌ هاي هوش مصنوعي ، جنبه‌ هاي زيادي از اقتصاد جهاني، امنيت ، ارتباطات و حمل و نقل را به وسيله تغيير نحوه کار انسان ‌ها ، برقراري ارتباط ، تفکر و تصميم ‌گيري تغيير خواهند داد. دستگاه هاي هوشمند در فعاليت هاي انسان ها مشارکت کرده يا جايگزين انسان‌ها در گستره وسيعي از فعاليت‌ها مي‌شوند . چنين تغيير شديدي ، تاثير اجتماعي ، اقتصادي و سياسي دارندگان اين مولفه ها را افزايش خواهد داد ، در حالي که طرف بدون بهره ممکن است با چالش‌هاي چشمگيري مواجه شوند.
      انقلاب هوش مصنوعي و فناوري هاي همراه آن در حال تغيير رقابت هاي ژئوپليتيکي هستند. از آنجا که توسعه هوش مصنوعي ، يادگيري ماشين و سيستم هاي خود مختار به عواملي از قبيل داده ها ، نيروي کار ، توان محاسباتي و نيمه هادي ها متکي است ، اختلافات در چگونگي استفاده کشورهاي مختلف از اين فناوري ها در آينده گسترش مي يابد. اين امر به اين دليل است که تسلط دولت ها بر هوش مصنوعي ، اثربخشي استراتژيک آينده آنها در امور نظامي و همچنين عملکرد آن ها ، رقابت و توانايي بازدارندگي در مقابل دشمنان را تعيين مي کند.
      هوش مصنوعي از استفاده از سيستم‌هاي خود مختار تا تحول در فرماندهي ، کنترل ، ارتباطات ، کامپيوترها، اطلاعات ، نظارت و شناسايي (C4ISR)  و از پردازش اطلاعات تا امنيت شناختي، نحوه برنامه ‌ريزي و جنگ را تغيير خواهد داد. سيستم ‌هاي هوش مصنوعي براي مقابله با چالش‌هاي يکپارچه تر متعارف ، هيبريدي و چالش هاي زمان صلح حياتي خواهند بود. از آنجا که تکنولوژي‌هاي مختل کننده ابزارهاي جديدي را براي رژيم‌ هاي توتاليتر و گروه‌هاي افراط‌ گرا فراهم مي‌کنند، جامعه هاي دو طرف اقيانوس اطلس نياز به توسعه راه‌ حل‌ هايي براي کاهش استفاده هاي مخرب از دستگاه هاي هوشمند دارند.
       
       
      ناتو از لحاظ منطقي به خوبي با اين چالش مقابله مي کند. تلاش هاي اخير در ايجاد توانايي هاي نظامي ، پروژه هاي تحقيقاتي مشترک و مشاوره هاي داخلي در اين اتحاد ، آگاهي از فرصت ها و چالش هاي ناشي از پيشرفت سريع هوش مصنوعي را نشان مي دهد. تمرينات هم پيمانان شامل سيستم هاي خودمختار ميان حوزه اي ، تاکتيک هاي فعال شده در فضاي مجازي و سناريو هاي خصمانه و همچنين قابليت هاي جديد C4ISR است. سازمان هاي مختلف ، مانند سازمان علوم و فناوري ناتو و مراکز برتر علمي به گسترش دانش، ايجاد آگاهي، تحريک تحقيقات و حمايت از توسعه و جذب متخصصان ملي کمک مي‌کنند.
      با اين حال ناتو هنوز نياز به توسعه يک ديدگاه جامع براي توسعه و سازگاري با هوش مصنوعي دارد. اعضاي اين پيمان بايد نابرابري هاي داخلي و بيروني در توانايي‌ هاي هوش مصنوعي را بر طرف کنند. در بعد داخلي ، ناتو نيازمند مکانيسم‌ هاي جديدي است ، به طوري که کشورهاي کوچک ‌تر عضو توانايي حمايت از سازمان را از دست ندهند . از نظر بيروني ، ناتو به عنوان يک کل بايد سازگاري و چابکي خود را در يک محيط بين المللي بسيار رقابتي حفظ کند. تمام کشورهاي عضو بايد در آماده‌سازي براي گذار به يک دنياي متصل به هوش مصنوعي مشارکت داشته باشند ، زيرا چنين دنيايي تحمل پيوندهاي ضعيف در امور دفاعي را ندارد.
       
       
      هوش مصنوعي و فضاي نبرد يکپارچه
      جنگ هاي مدرن بر اساس پيوند بي سابقه ميان و در داخل سه ميدان نبرد مي باشند که در کنار هم فضاهاي نبرد هاي پيچيده را ايجاد مي کنند . دسته اول حوزه فيزيکي است که در آن از موشک هاي بالستيک ، تانک هاي اصلي ميدان نبرد ، هواپيما ها ، سلاح هاي پياده نظام و ساير تجهيزات نظامي براي تخريب يا از بين بردن منابع فيزيکي دشمن استفاده مي شوند.
      دومين ميدان نبرد ، فضاي فناوري اطلاعات است. در اينجا ، هر طرف تلاش مي کند با بهبود نحوه اشتراک اطلاعات ، اتصال اطلاعاتي فضا پايه به سيستم هاي تسليحاتي يا محاسبه مسير موشک بالستيک ورودي ، برتري کسب کند. به عنوان مثال ، يک جنگجو ممکن است از جنگ الکترونيکي براي کور کردن رادارهاي اکتساب دشمن قبل از حمله هوايي استفاده نمايد .
      سومين ميدان نبرد ، فضاي شناختي است که در آن عمليات ‌هاي اطلاعاتي و جنگ سياسي رخ مي‌دهند. فضاي سايبر در ميدان هاي اطلاعاتي و شناختي قرار مي‌گيرد. هواپيماهاي نسل پنجم  مانند اف 35 و عمليات‌هاي نفوذ روسيه ،  از فضاي مجازي براي توليد، انتشار، کنترل و نظارت بر اطلاعات استفاده مي‌کنند.
       

       
      در آينده، پيروزي‌ ها به طور فزاينده ‌اي به هماهنگ سازي سيستماتيک ميدان ‌هاي فيزيکي ، اطلاعاتي و شناختي، که همگي به وسيله جنگ الگوريتمي تقويت ‌شده اند ، بستگي خواهند داشت. اين سه‌ گانه مفاهيم اساسي نظامي مانند مرکز ثقل، ابهام در جنگ و تراکم  نيروها را بازتعريف خواهند کرد. در عصر هوش مصنوعي ، داده هاي بزرگ و رباتيک، توسعه مفهوم از هميشه اهميت بيشتري خواهد داشت . اين عمل يک کار بدون پايان خواهد بود، زيرا بايد مفاهيم جديد به طور مداوم تغيير پيدا کنند تا از اقدامات متقابل مانند الگوريتم هاي خصمانه و تلاش براي مسموميت داده ها ، که شامل تغذيه داده هاي معکوس به سيستم هاي هوش مصنوعي است ، جلوگيري کنند. چنين حملاتي سعي مي کنند که آنچه هوش مصنوعي از داده هاي طبقه بندي شده فرا مي گيرد  يا چگونگي حل مشکلات دسته بندي يا پيش بيني  توسط آن ها را تغيير دهد .
       
       
      در آينده نزديک ، پيشرفت‌هاي بيشتري حتمي  به نظر مي ‌رسند. پيشرفت‌ها در علوم اعصاب ، زيست‌ شناسي رفتاري و در زمينه‌ هاي ديگر باعث مي شود جهش تکنولوژيکي نويني مانند يکپارچه سازي انسان - ماشين و افزايش استقلال در سيستم‌ هاي نظامي  ممکن شوند . سوارم هاي رباتيک زمينه ديگري را شکل مي دهد که علوم کامپيوتر و رباتيک با بيولوژي احيا شوند .
      همکاري انسان و ماشين به احتمال زياد تصميم ‌گيري بهتر و سريع تر را با فعال ساختن مديريت پيشرفته جريان ‌هاي داده هاي حجيم ، به ارمغان مي‌آورد. انسان ‌ها و سيستم‌ هاي هوش مصنوعي ، مکانيسم‌ هاي تصميم ‌گيري متفاوتي دارند که در صورت عدم موفقيت آنها ، انواع مختلفي از خطاها به وجود مي آيد. با ترکيب نقاط قوت انسان‌ ها و ماشين‌ ها ممکن است بتوان ضعف ‌هاي موجود را از بين برد. در حال حاضر چنين آزمايشاتي در حوزه نظامي انجام شده ‌است.
      فناوري هاي جديد ، مردم ، گروه ها و دولت ها را ترغيب مي کند تا عمليات مقابله و دستکاري در مقادير سنجش ها را انجام دهند. به گفته رند والتزمن ، معاون ارشد فناوري در شرکت RAND ، ماشين هاي هوشمند مي توانند گروههاي آسيب پذير را شناسايي کرده و واکنش  افراد و جمعيت ها ، به تلاش ها براي تأثيرگذاري بر آنها را اندازه گيري کنند. هک کردن شناختي ، شکلي از حمله است که مي خواهد ادراکات و رفتار مردم را دستکاري کند و بر روي مجموعه متنوعي از بستر ها از جمله رسانه هاي اجتماعي و اشکال جديد کانال هاي خبري سنتي صورت مي گيرد. وسايل به طور فزاينده اي متنوع مي شوند تا متن ، تصاوير ، فيلم و صداهاي تحريف شده و نادرست براي دستيابي به تاثيرات  مورد نظر مسلح شوند. امنيت شناختي زمينه اي جديد و چند منظوره است که بازيگران مختلف در آن فعاليت مي کنند که والتزمن آن را يک رقابت تسليحاتي مداوم براي تأثيرگذاري و محافظت از تاثيرپذيري گروه هاي بزرگي از مردم آنلاين مي نامد.
       
       
      هوش مصنوعي مي‌تواند موجب تغييرات شديدي در جنگ هيبريدي شود که نگراني عمده ناتو مي باشد . دولت‌ها و بازيگران غير دولتي مي ‌توانند از فضاي مجازي براي نفوذ بر گروه‌ هاي بزرگي از غير نظاميان و نيروهاي مخالف استفاده کنند. از فعاليت‌هاي شناسايي و پروفايل کاربران هدف گرفته تا درک نادرست يا جعلي اطلاعات و عمليات ‌هاي رواني، هوش مصنوعي مي تواند پتانسيل عمليات ‌هاي اطلاعاتي را گسترش ‌دهد.
      علاوه بر اين ، تعامل انسان و ماشين به احتمال زياد به بخشي از درگيري هاي نظامي تبديل خواهد شد که با پيامدهاي اخلاقي و حقوقي که همچنان ناشناخته و مجهول مانده اند مواجه است . معرفي اين فناوري نياز به نظارت دارد تا از سوءاستفاده هاي احتمالي و عواقب ناخواسته جلوگيري شود .
       
       
      ادامه دارد ... 
       
      بن پایه : 
      NEW PERSPECTIVES ON SHARED SECURITY: NATO’S NEXT 70 YEARS - Carnegie EUROPE
    • توسط HRA
      بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
      مقدمه ای بر جنگ های هیبریدی – تئوری ، تاریخچه و حال
      بخش اول

       
      واژه جنگ هیبریدی به طور گسترده ای در جامعه امنیتی بین‌الملل در پی الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ مورد بحث قرار گرفت و همچنان یک منبع نگرانی برای ناظران سیاست کنونی روسیه می باشد (م . البته این مساله برای جامعه امنیتی غرب صادق است زیرا آنها پیش از ماجرای کریمه از جنگ هیبریدی استفاده کرده بودند اما هنگامی که روسیه از این مدل جنگ استفاده نمود زنگ خطری جدی برای آنها به صدا درآمد) . ردیابی سیر تحول این مفهوم در طول دو دهه اخیر مفید است ، زیرا درک مشترک این مورد برای بررسی اقدامات متقابل احتمالی ناتو در برابر جنگ هیبریدی حیاتی است.
      بر طبق تحقیقات ما، اولین بار که این اصطلاح در یک متن عمومی در دسترس عموم قرار گرفت ، در پایان نامه کارشناسی ارشد لتونی رابرت واکر یکی از اعضای سپاه تفنگداران نیروی دریایی  ایالات متحده  در سال  1998 بود .  واکر به بحث توانایی عملیاتی نیروی دریایی به عنوان یک نیروی هیبریدی برای یک جنگ هیبریدی اشاره کرده بود . او می گوید : جنگ هیبریدی چیزی است که مابین شکاف جنگ های نیروهای ویژه و متعارف قرار دارد . این تعریف اولیه جنگ های هیبریدی به یک نقطه ی داخلی بهره وری می پردازد : بهترین استفاده از منابع کمیاب نظامی از طریق ترکیبی از نیروهای متعارف و غیر متعارف به دست می آید (م . امروزه آمریکایی ها برای این تعریف از عبارت Compound Warfare استفاده می کننئ که من از آن به عنوان جنگ ترکیبی یاد می نمایم) .
       
       
      در سال ۲۰۰۲، یکی دیگر از دانش جویان با نام سرگرد ویلیان نیمث از این عبارت در پایان‌ نامه خود برای بحث در مورد راه‌ های مقابله با اقدامات خصمانه آنچه او جوامع مختلط و هیبریدی می‌ نامید، در یک مطالعه موردی در مورد جنبش جدایی طلب چچن مورد استفاده قرار داد .  نیمث نه تنها ارتباط بین نهاده های نظامی و غیرنظامی را بررسی کرد ، بلکه چگونگی ترکیبی از رویکردهای سنتی و مدرن و فعالیت‌های مدنی و جنگی برای ایجاد یک نیروی هیبریدی موثر را بیان نمود . وی ادعا کرد که که جنگ هیبریدی به طور فزاینده‌ای رایج خواهد شد و این اصل را مبنا قرار داد که  نقاط قوت جنگ های هیبریدی در هنگام استفاده از تاکتیک های چریکی توسط نیروهای به شدت سازمان یافته و از نظر تکنولوژیکی پیشرفته در زمان های  تقابل های دشوار کمک کننده هستند . به عبارت دیگر، هنگامی که یک ارتش مدرن با یک نیروی هیبریدی کوچک ‌تر روبرو می‌شود، نیروی متعارف مجبور خواهد بود در دکترین های خود تجدید نظر کند و رویه‌های عملیاتی خود را تطبیق دهد تا بتواند آسیب ‌پذیری‌های حیاتی دشمن هیبریدی را شناسایی و از آن ها بهره ‌برداری کند. این سازگاری، نیروهای مدرن را قادر خواهد ساخت تا مرکز ثقل حریف را مورد حمله قرار دهند و بنابراین آزادی حرکت، ظرفیت و اراده آن ها برای مبارزه را کاهش دهند .
       
       
      اما آوازه مفهوم جنگ هیبریدی به وسیله  مقاله ‌ای که در سال ۲۰۰۵ توسط جیمز ماتیس و فرانک هافمن در مجله موسسه نیروی دریایی ایالات ‌متحده منتشر شد افزایش یافت . این دو نویسنده توجه خود را به این حقیقت جلب کردند که برتری نظامی متعارف و تکنولوژیکی ایالات‌ متحده می‌تواند نه تنها توسط کشورهای دیگر بلکه توسط بازیگران و مخالفان غیر دولتی کمتر بهره مند ، از طریق استفاده ترکیبی از فناوری‌ های پیشرفته به چالش کشیده شود. کشورهایی که  دارای نیروهای متعارف پیشرفته هستند احتمالا با رویه ها و تاکتیک های نامنظم مواجه می شوند که نشان دهنده یک مزیت است : دشمنان ، ظرفیت و تکنیک‌ ها و توانایی‌ های پایین خود را از طریق استفاده از تروریسم ، شورش و تاکتیک‌های چریکی جبران می‌ کنند . این تهدیدات به احتمال زیاد ، توسط تشکل‌ های شبه ‌نظامی که براساس پیشینه های قومی و سندیکاهای تبه کاری سازمان یافته ، تشکیل شده اند ، از طریق حملات سایبری علیه زیرساخت ‌های ضروری نظامی و غیرنظامی مانند شبکه ‌های سیاسی ، مالی و ارتباطی انجام خواهد شد .
       

       
       
      هافمن در مقاله خود در سال 2007 با عنوان منازعات در قرن 21: ظهور جنگ های هیبریدی ، از نمونه های تاریخی برای کشف مفهوم جنگ های هیبریدی استفاده کرد . هافمن ، جنگ های هیبریدی را به عنوان طیف وسیعی از حالت های مختلف جنگ از جمله قابلیت های متعارف ، سازمان دهی و تاکتیک های نامنظم ، اعمال تروریستی از جمله خشونت و اجبار و نابهنجاری های جنایی تعریف نمود .
       
       
      هافمن سپس این تعریف را درباره چندین مورد تاریخی از جمله شورشیان ایرلند در سال های 1919 و 1920 ،  مجاهدین افغان در دهه 1980، شورشیان چچن در دهه 1990 و حزب الله لبنان در جنگ سال 2006 با اسرائیل مورد بررسی قرار داد . آنگاه هافمن مدعی می شود ، حزب‌الله نمونه ‌ای از یک نیروی هیبریدی مدرن است ، زیرا بر ترکیبی از ابزارهای نظامی و غیر نظامی تکیه دارد و هدف خود را از طریق تحرکات استراتژیک سازمان دهی شده و با سلول‌ های غیر متمرکز که از تاکتیک‌های انطباقی مختلف استفاده می‌کنند، بدست می آورد .
       

       
      در سال‌های بعد از انتشار مقاله هافمن ، دپارتمان دفاعی آمریکا (وزارت دفاع) و اداره پاسخگویی دولتی (GAO) عبارت جنگ هیبریدی را مورد ارزیابی قرار دادند تا روش‌های مورد استفاده دشمنان آمریکا و نیروهای متحد در عراق و افغانستان را بهتر توصیف کنند . در گزارشی که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد ، به نظر آن‌ها نیازی به تعریف رسمی جنگ هیبریدی به عنوان یک زیرمجموعه منحصربفرد از اصطلاحات جنگ (مانند جنگ بیولوژیک ، جنگ‌های نامنظم ، یا جنگ زمینی) نبود و وزارت دفاع آمریکا و GAO از مقامات و دانشگاهیان خواستند که جنگ هیبریدی را به عنوان یک زیر مجموعه برای جنگ معرفی نکنند ، اما این بی تفاوتی در سال ۲۰۱۴ با الحاق کریمه به روسیه به پایان خود رسید .
       
      صرفا برای میلیتاری - بن پایه :
      Introduction: The Theory, History, and Current State of Hybrid Warfare - CTX Magazine Volume 6, No 4  2016
       
       
      پی نوشت 1 – مطلب ارائه شده دیدگاه جامعه امنیتی غرب به مفهوم جنگ هیبریدی می باشد . انشاالله در آینده این مفهوم را از دیدگاه روس ها هم بررسی خواهم نمود تا دوستان با نظریات مختلف در این موضوع آشنا شوند .
      پی نوشت 2 – اگر خدا بخواهد قصد دارم تا در سال جاری با ارائه مقالات متفاوتی در باب موضوع جنگ هیبریدی ، انجمن میلیتاری را به عنوان مرجعی برای این مفهوم قرار دهم . در این راه از تمامی اساتید و کاربران فرهیخته انجمن استدعا دارم که با ارائه نظرات و انتقادات و بیان اشتباهات ، بنده را یاری داده و حرکت در این مسیر را تسهیل نمایند .
      پی نوشت 3 - فکر کنم در انجمن جای خالی بررسی بنیادین و جامع حزب الله لبنان و نقش نیروهای مسلح ایران در سازمان دهی آن به عنوان یکی از نقاط درخشان تفکر ایرانی - لبنانی  و شیعی بسیار خالی باشد . امیدوارم روزی این بی توجهی توسط دوستان پایان بپذیرد .
       
      انشاالله ادامه خواهد داشت ...
       
    • توسط HRA
      بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
      چگونه جوامع می‌توانند با تهدیدات هیبریدی مقابله کنند؟
      بخش اول

       
      1 - جنگ هیبریدی : بسیج کردن تمام ابزارهای ملی برای رسیدن به اهداف سیاسی
      در این مقاله، جنگ هیبریدی به عنوان یک مفهوم ، بیان می‌کند که تلاش غرب برای طبقه ‌بندی آنچه در اوکراین مشاهده کرده  چگونه می‌باشد. دکترین گراسیموف روسیه ، جنگ مدرن را به عنوان عملیات‌های مشترک با استفاده از ترکیبی از ابزارهای نظامی و غیر نظامی برای رسیدن به اهداف سیاسی توصیف می‌کند و از یک خط مبهم بین جنگ و صلح به نحو احسن استفاده می نماید .
      در تاریخ جنگ ، فعالیت های مشابهی را تحت شرایط مختلف شاهد بوده ایم ، از جمله به عنوان مثال عملیات های غیر خطی، درگیری های کم شدت ، درگیری ها در طیف کامل ، جنگ های سیاسی ، جنگ های جنگ های چریکی نیابتی ، جنگ های نامنظم، جنگ های نامتقارن و جنگ های نامحدود .  با این حال، مهم است که به یاد داشته باشیم که هنر جنگ در حال توسعه است و ما اغلب با جهش‌های جدید یا تکرار رویکردهای دکترینال  شناخته ‌شده مواجه هستیم.
       
      2 - جنگ هیبریدی در یک نگاه
      دیدگاه مورد نظر ما (نمودار پایین) در جنگ هیبریدی بهره برداری مداوم از عدم تقارن های شناسایی شده در تمام مراحل جنگ از جمله فاز غیر خشونت آمیز است که یکی از خصیصه های تعریف ما از جنگ هیبریدی می باشد .

      در مرحله دوم این عدم تقارن ها در ترکیب با عنصر غافلگیری و کاربرد تاکتیک های منحرف کننده و فریب استفاده می شوند . سومین ویژگی تعریف شده مربوط به جنبه های زمانی تعارض است . 
      در جنگ های هیبریدی ، به هیچ وجه نیازی به پیروزی سریع و قاطع در برابر دشمن نیست ، بلکه سطح درگیری می تواند در یک دوره زمانی کاهش و افزایش داشته باشد . یک مرحله  فعالتر از یک منازعه می تواند بعد از یک دوره خاموش به وجود آید و برای رسیدن به اهداف سیاسی و در نتیجه پیروزی حرکت کند .
      از دیدگاه عملیاتی ، عملیات های هیبریدی را می توان ترکیبی از دو یا چند ابزار قهری یا غیر خشونت آمیز و یا استفاده از قابلیت های اعمال قدرت (power projection) برای رسیدن به وضعیت نهایی سیاسی مورد نظر توصیف کرد . این موارد می توانند شامل ابزارهای سیاسی و اقتصادی ، جنگ اطلاعاتی ، استفاده یا تهدید نیروی نظامی ، حملات سایبری و مشارکت در عملیات های ویژه باشند اما محدود به این موارد نمی شوند و می توانند گزینه های دیگری را هم در بر بگیرند . در حالی که ترکیبی از روش‌های قهری و غیر خشونت‌ آمیز برای رسیدن به اهداف ، یک پدیده قدیمی است اما انعطاف پذیری و هماهنگی سریع ابزار های مختلف و نحوه استفاده از آنها در راستای اهداف مورد نظر ویژگی های بدیع این عملیات ها می باشند . اهداف کلیدی عملیات های هیبریدی ، نقاط ضعف یا آسیب پذیری های شناسایی شده کشور هدف هستند . این آسیب پذیری ها را می توان در هر یک از بخش های حیاتی یک جامعه شناسایی نمود .
      برای اینکه یک عملیات هیبریدی موفق شود، لازم است پیش شرط و آمادگی های لازم کسب شود . اول از همه، نیازمند رهبری سیاسی قدرتمند است ،  تا مأموریت عملیات هیبریدی را در کنار اراده قوی و توانایی اختصاص دادن منابع وسیع برای عملیات ، در کوتاه مدت و همچنین در بلند مدت  را انجام دهد . ثانیا، یک دستگاه اطلاعاتی وسیع و کارآمد برای شناسایی کشورهای هدف و ایجاد لیستی از آسیب پذیری های آنها مورد نیاز است. فهرست آسیب پذیری های شناسایی شده یا لیست اهداف ، مبتنی بر اطلاعات بدست آمده از آسیب پذیری ها و ضعف های کلیدی موجود در جامعه کشور هدف ایجاد می گردند . پیش شرط ضروری سوم که اغلب با عملیات هیبریدی همراه است ، کمپین اطلاعاتی است که قبل از عملیات هیبریدی  به وجود می آید. این کمپین های اطلاعاتی با هدف افزایش حمایت از عملیات ، در داخل و خارج کشور هدف ایجاد می شوند . عملیات های اطلاعاتی در طول و پس از فاز فعال عملیات هیبریدی ادامه خواهند یافت .  پشتیبانی سیاسی، استفاده از سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی و عملیات های اطلاعاتی در همه ی موارد آماده سازی، اجرا و مراحل پیگیری عملیات از اهمیت بالایی برخوردار هستند .
      استدلال شده ‌است که جنگ هیبریدی در اصل برنده شدن یا دستیابی به اهداف تعیین‌شده بدون جنگ یا با حداقل درگیری نظامی است. برای اینکه این ایده را ایجاد کنیم ، می‌گوییم که در جنگ هیبرید ، غیر ممکن است که زمان جنگ واقعی و یا خشونت های سازماندهی‌ شده در شکل کلاسیک آن را پیش بینی نماییم . یکی از ایده‌های اصلی جنگ هیبریدی این است که به طور عمدی اختلاف بین دسته‌های متمایز غربی از جنگ و صلح و عملیات‌های نظامی و غیر نظامی را از بین می‌برد. این مرزهای نامشخص با استفاده از انواع گسترده‌ای از وسایل، اعم از قهری و غیر خشونت‌آمیز، نظامی و غیر نظامی ایجاد می شود و به گونه‌ ای طراحی شده ‌است که به طور غیر ضروری از آستانه جنگ تخطی نکند، حتی اگر سطح وسعت درگیری متفاوت باشد .
      به عنوان یک جنگ هیبریدی ، استفاده از مجموعه وسیعی از منابع جامعه و بسیج آن‌ها برای اهداف سیاسی نیاز می باشد . با این رویکرد  دموکراسی‌های لیبرال غربی در استفاده از حداکثر توانایی های خود ، به خصوص در طول زمان صلح برای استفاده در جنگ هیبریدی محدودیت دارند (م – بخوانید و به سرعت بگذرید) . از آن سو یک رژیم استبدادی این اجازه را می دهد تا تصمیم گیری سریع و متمرکز که کمتر توسط  دیگر نهاد ها کنترل و متعادل می شوند انجام گیرد  و دسترسی بهتر به منابع طبیعی ایجاد گردد . در این راستا توسعه و یکپارچه‌ سازی مجموعه ابزارهای موجود در بعد جهانی راه‌ هایی وسیع تری ، برای استفاده از این ابزارها در برابر اهداف را  ارایه می‌دهد .
       
      ادامه دارد ... 
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.