-
مطالب مشابه
-
توسط HRA
هوش مصنوعی و آینده منازعات
بخش اول
مقدمه
پيش بيني تاثير دقيق و خط سير فناوري هاي به کار رفته توسط هوش مصنوعي دشوار است. با اين حال اين تکنولوژي ها ممکن است يک تحول تمدني قابل مقايسه با اختراع برق را ايجاد کنند. برنامه هاي هوش مصنوعي ، جنبه هاي زيادي از اقتصاد جهاني، امنيت ، ارتباطات و حمل و نقل را به وسيله تغيير نحوه کار انسان ها ، برقراري ارتباط ، تفکر و تصميم گيري تغيير خواهند داد. دستگاه هاي هوشمند در فعاليت هاي انسان ها مشارکت کرده يا جايگزين انسانها در گستره وسيعي از فعاليتها ميشوند . چنين تغيير شديدي ، تاثير اجتماعي ، اقتصادي و سياسي دارندگان اين مولفه ها را افزايش خواهد داد ، در حالي که طرف بدون بهره ممکن است با چالشهاي چشمگيري مواجه شوند.
انقلاب هوش مصنوعي و فناوري هاي همراه آن در حال تغيير رقابت هاي ژئوپليتيکي هستند. از آنجا که توسعه هوش مصنوعي ، يادگيري ماشين و سيستم هاي خود مختار به عواملي از قبيل داده ها ، نيروي کار ، توان محاسباتي و نيمه هادي ها متکي است ، اختلافات در چگونگي استفاده کشورهاي مختلف از اين فناوري ها در آينده گسترش مي يابد. اين امر به اين دليل است که تسلط دولت ها بر هوش مصنوعي ، اثربخشي استراتژيک آينده آنها در امور نظامي و همچنين عملکرد آن ها ، رقابت و توانايي بازدارندگي در مقابل دشمنان را تعيين مي کند.
هوش مصنوعي از استفاده از سيستمهاي خود مختار تا تحول در فرماندهي ، کنترل ، ارتباطات ، کامپيوترها، اطلاعات ، نظارت و شناسايي (C4ISR) و از پردازش اطلاعات تا امنيت شناختي، نحوه برنامه ريزي و جنگ را تغيير خواهد داد. سيستم هاي هوش مصنوعي براي مقابله با چالشهاي يکپارچه تر متعارف ، هيبريدي و چالش هاي زمان صلح حياتي خواهند بود. از آنجا که تکنولوژيهاي مختل کننده ابزارهاي جديدي را براي رژيم هاي توتاليتر و گروههاي افراط گرا فراهم ميکنند، جامعه هاي دو طرف اقيانوس اطلس نياز به توسعه راه حل هايي براي کاهش استفاده هاي مخرب از دستگاه هاي هوشمند دارند.
ناتو از لحاظ منطقي به خوبي با اين چالش مقابله مي کند. تلاش هاي اخير در ايجاد توانايي هاي نظامي ، پروژه هاي تحقيقاتي مشترک و مشاوره هاي داخلي در اين اتحاد ، آگاهي از فرصت ها و چالش هاي ناشي از پيشرفت سريع هوش مصنوعي را نشان مي دهد. تمرينات هم پيمانان شامل سيستم هاي خودمختار ميان حوزه اي ، تاکتيک هاي فعال شده در فضاي مجازي و سناريو هاي خصمانه و همچنين قابليت هاي جديد C4ISR است. سازمان هاي مختلف ، مانند سازمان علوم و فناوري ناتو و مراکز برتر علمي به گسترش دانش، ايجاد آگاهي، تحريک تحقيقات و حمايت از توسعه و جذب متخصصان ملي کمک ميکنند.
با اين حال ناتو هنوز نياز به توسعه يک ديدگاه جامع براي توسعه و سازگاري با هوش مصنوعي دارد. اعضاي اين پيمان بايد نابرابري هاي داخلي و بيروني در توانايي هاي هوش مصنوعي را بر طرف کنند. در بعد داخلي ، ناتو نيازمند مکانيسم هاي جديدي است ، به طوري که کشورهاي کوچک تر عضو توانايي حمايت از سازمان را از دست ندهند . از نظر بيروني ، ناتو به عنوان يک کل بايد سازگاري و چابکي خود را در يک محيط بين المللي بسيار رقابتي حفظ کند. تمام کشورهاي عضو بايد در آمادهسازي براي گذار به يک دنياي متصل به هوش مصنوعي مشارکت داشته باشند ، زيرا چنين دنيايي تحمل پيوندهاي ضعيف در امور دفاعي را ندارد.
هوش مصنوعي و فضاي نبرد يکپارچه
جنگ هاي مدرن بر اساس پيوند بي سابقه ميان و در داخل سه ميدان نبرد مي باشند که در کنار هم فضاهاي نبرد هاي پيچيده را ايجاد مي کنند . دسته اول حوزه فيزيکي است که در آن از موشک هاي بالستيک ، تانک هاي اصلي ميدان نبرد ، هواپيما ها ، سلاح هاي پياده نظام و ساير تجهيزات نظامي براي تخريب يا از بين بردن منابع فيزيکي دشمن استفاده مي شوند.
دومين ميدان نبرد ، فضاي فناوري اطلاعات است. در اينجا ، هر طرف تلاش مي کند با بهبود نحوه اشتراک اطلاعات ، اتصال اطلاعاتي فضا پايه به سيستم هاي تسليحاتي يا محاسبه مسير موشک بالستيک ورودي ، برتري کسب کند. به عنوان مثال ، يک جنگجو ممکن است از جنگ الکترونيکي براي کور کردن رادارهاي اکتساب دشمن قبل از حمله هوايي استفاده نمايد .
سومين ميدان نبرد ، فضاي شناختي است که در آن عمليات هاي اطلاعاتي و جنگ سياسي رخ ميدهند. فضاي سايبر در ميدان هاي اطلاعاتي و شناختي قرار ميگيرد. هواپيماهاي نسل پنجم مانند اف 35 و عملياتهاي نفوذ روسيه ، از فضاي مجازي براي توليد، انتشار، کنترل و نظارت بر اطلاعات استفاده ميکنند.
در آينده، پيروزي ها به طور فزاينده اي به هماهنگ سازي سيستماتيک ميدان هاي فيزيکي ، اطلاعاتي و شناختي، که همگي به وسيله جنگ الگوريتمي تقويت شده اند ، بستگي خواهند داشت. اين سه گانه مفاهيم اساسي نظامي مانند مرکز ثقل، ابهام در جنگ و تراکم نيروها را بازتعريف خواهند کرد. در عصر هوش مصنوعي ، داده هاي بزرگ و رباتيک، توسعه مفهوم از هميشه اهميت بيشتري خواهد داشت . اين عمل يک کار بدون پايان خواهد بود، زيرا بايد مفاهيم جديد به طور مداوم تغيير پيدا کنند تا از اقدامات متقابل مانند الگوريتم هاي خصمانه و تلاش براي مسموميت داده ها ، که شامل تغذيه داده هاي معکوس به سيستم هاي هوش مصنوعي است ، جلوگيري کنند. چنين حملاتي سعي مي کنند که آنچه هوش مصنوعي از داده هاي طبقه بندي شده فرا مي گيرد يا چگونگي حل مشکلات دسته بندي يا پيش بيني توسط آن ها را تغيير دهد .
در آينده نزديک ، پيشرفتهاي بيشتري حتمي به نظر مي رسند. پيشرفتها در علوم اعصاب ، زيست شناسي رفتاري و در زمينه هاي ديگر باعث مي شود جهش تکنولوژيکي نويني مانند يکپارچه سازي انسان - ماشين و افزايش استقلال در سيستم هاي نظامي ممکن شوند . سوارم هاي رباتيک زمينه ديگري را شکل مي دهد که علوم کامپيوتر و رباتيک با بيولوژي احيا شوند .
همکاري انسان و ماشين به احتمال زياد تصميم گيري بهتر و سريع تر را با فعال ساختن مديريت پيشرفته جريان هاي داده هاي حجيم ، به ارمغان ميآورد. انسان ها و سيستم هاي هوش مصنوعي ، مکانيسم هاي تصميم گيري متفاوتي دارند که در صورت عدم موفقيت آنها ، انواع مختلفي از خطاها به وجود مي آيد. با ترکيب نقاط قوت انسان ها و ماشين ها ممکن است بتوان ضعف هاي موجود را از بين برد. در حال حاضر چنين آزمايشاتي در حوزه نظامي انجام شده است.
فناوري هاي جديد ، مردم ، گروه ها و دولت ها را ترغيب مي کند تا عمليات مقابله و دستکاري در مقادير سنجش ها را انجام دهند. به گفته رند والتزمن ، معاون ارشد فناوري در شرکت RAND ، ماشين هاي هوشمند مي توانند گروههاي آسيب پذير را شناسايي کرده و واکنش افراد و جمعيت ها ، به تلاش ها براي تأثيرگذاري بر آنها را اندازه گيري کنند. هک کردن شناختي ، شکلي از حمله است که مي خواهد ادراکات و رفتار مردم را دستکاري کند و بر روي مجموعه متنوعي از بستر ها از جمله رسانه هاي اجتماعي و اشکال جديد کانال هاي خبري سنتي صورت مي گيرد. وسايل به طور فزاينده اي متنوع مي شوند تا متن ، تصاوير ، فيلم و صداهاي تحريف شده و نادرست براي دستيابي به تاثيرات مورد نظر مسلح شوند. امنيت شناختي زمينه اي جديد و چند منظوره است که بازيگران مختلف در آن فعاليت مي کنند که والتزمن آن را يک رقابت تسليحاتي مداوم براي تأثيرگذاري و محافظت از تاثيرپذيري گروه هاي بزرگي از مردم آنلاين مي نامد.
هوش مصنوعي ميتواند موجب تغييرات شديدي در جنگ هيبريدي شود که نگراني عمده ناتو مي باشد . دولتها و بازيگران غير دولتي مي توانند از فضاي مجازي براي نفوذ بر گروه هاي بزرگي از غير نظاميان و نيروهاي مخالف استفاده کنند. از فعاليتهاي شناسايي و پروفايل کاربران هدف گرفته تا درک نادرست يا جعلي اطلاعات و عمليات هاي رواني، هوش مصنوعي مي تواند پتانسيل عمليات هاي اطلاعاتي را گسترش دهد.
علاوه بر اين ، تعامل انسان و ماشين به احتمال زياد به بخشي از درگيري هاي نظامي تبديل خواهد شد که با پيامدهاي اخلاقي و حقوقي که همچنان ناشناخته و مجهول مانده اند مواجه است . معرفي اين فناوري نياز به نظارت دارد تا از سوءاستفاده هاي احتمالي و عواقب ناخواسته جلوگيري شود .
ادامه دارد ...
بن پایه :
NEW PERSPECTIVES ON SHARED SECURITY: NATO’S NEXT 70 YEARS - Carnegie EUROPE
-
توسط HRA
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
مقدمه ای بر جنگ های هیبریدی – تئوری ، تاریخچه و حال
بخش اول
واژه جنگ هیبریدی به طور گسترده ای در جامعه امنیتی بینالملل در پی الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ مورد بحث قرار گرفت و همچنان یک منبع نگرانی برای ناظران سیاست کنونی روسیه می باشد (م . البته این مساله برای جامعه امنیتی غرب صادق است زیرا آنها پیش از ماجرای کریمه از جنگ هیبریدی استفاده کرده بودند اما هنگامی که روسیه از این مدل جنگ استفاده نمود زنگ خطری جدی برای آنها به صدا درآمد) . ردیابی سیر تحول این مفهوم در طول دو دهه اخیر مفید است ، زیرا درک مشترک این مورد برای بررسی اقدامات متقابل احتمالی ناتو در برابر جنگ هیبریدی حیاتی است.
بر طبق تحقیقات ما، اولین بار که این اصطلاح در یک متن عمومی در دسترس عموم قرار گرفت ، در پایان نامه کارشناسی ارشد لتونی رابرت واکر یکی از اعضای سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده در سال 1998 بود . واکر به بحث توانایی عملیاتی نیروی دریایی به عنوان یک نیروی هیبریدی برای یک جنگ هیبریدی اشاره کرده بود . او می گوید : جنگ هیبریدی چیزی است که مابین شکاف جنگ های نیروهای ویژه و متعارف قرار دارد . این تعریف اولیه جنگ های هیبریدی به یک نقطه ی داخلی بهره وری می پردازد : بهترین استفاده از منابع کمیاب نظامی از طریق ترکیبی از نیروهای متعارف و غیر متعارف به دست می آید (م . امروزه آمریکایی ها برای این تعریف از عبارت Compound Warfare استفاده می کننئ که من از آن به عنوان جنگ ترکیبی یاد می نمایم) .
در سال ۲۰۰۲، یکی دیگر از دانش جویان با نام سرگرد ویلیان نیمث از این عبارت در پایان نامه خود برای بحث در مورد راه های مقابله با اقدامات خصمانه آنچه او جوامع مختلط و هیبریدی می نامید، در یک مطالعه موردی در مورد جنبش جدایی طلب چچن مورد استفاده قرار داد . نیمث نه تنها ارتباط بین نهاده های نظامی و غیرنظامی را بررسی کرد ، بلکه چگونگی ترکیبی از رویکردهای سنتی و مدرن و فعالیتهای مدنی و جنگی برای ایجاد یک نیروی هیبریدی موثر را بیان نمود . وی ادعا کرد که که جنگ هیبریدی به طور فزایندهای رایج خواهد شد و این اصل را مبنا قرار داد که نقاط قوت جنگ های هیبریدی در هنگام استفاده از تاکتیک های چریکی توسط نیروهای به شدت سازمان یافته و از نظر تکنولوژیکی پیشرفته در زمان های تقابل های دشوار کمک کننده هستند . به عبارت دیگر، هنگامی که یک ارتش مدرن با یک نیروی هیبریدی کوچک تر روبرو میشود، نیروی متعارف مجبور خواهد بود در دکترین های خود تجدید نظر کند و رویههای عملیاتی خود را تطبیق دهد تا بتواند آسیب پذیریهای حیاتی دشمن هیبریدی را شناسایی و از آن ها بهره برداری کند. این سازگاری، نیروهای مدرن را قادر خواهد ساخت تا مرکز ثقل حریف را مورد حمله قرار دهند و بنابراین آزادی حرکت، ظرفیت و اراده آن ها برای مبارزه را کاهش دهند .
اما آوازه مفهوم جنگ هیبریدی به وسیله مقاله ای که در سال ۲۰۰۵ توسط جیمز ماتیس و فرانک هافمن در مجله موسسه نیروی دریایی ایالات متحده منتشر شد افزایش یافت . این دو نویسنده توجه خود را به این حقیقت جلب کردند که برتری نظامی متعارف و تکنولوژیکی ایالات متحده میتواند نه تنها توسط کشورهای دیگر بلکه توسط بازیگران و مخالفان غیر دولتی کمتر بهره مند ، از طریق استفاده ترکیبی از فناوری های پیشرفته به چالش کشیده شود. کشورهایی که دارای نیروهای متعارف پیشرفته هستند احتمالا با رویه ها و تاکتیک های نامنظم مواجه می شوند که نشان دهنده یک مزیت است : دشمنان ، ظرفیت و تکنیک ها و توانایی های پایین خود را از طریق استفاده از تروریسم ، شورش و تاکتیکهای چریکی جبران می کنند . این تهدیدات به احتمال زیاد ، توسط تشکل های شبه نظامی که براساس پیشینه های قومی و سندیکاهای تبه کاری سازمان یافته ، تشکیل شده اند ، از طریق حملات سایبری علیه زیرساخت های ضروری نظامی و غیرنظامی مانند شبکه های سیاسی ، مالی و ارتباطی انجام خواهد شد .
هافمن در مقاله خود در سال 2007 با عنوان منازعات در قرن 21: ظهور جنگ های هیبریدی ، از نمونه های تاریخی برای کشف مفهوم جنگ های هیبریدی استفاده کرد . هافمن ، جنگ های هیبریدی را به عنوان طیف وسیعی از حالت های مختلف جنگ از جمله قابلیت های متعارف ، سازمان دهی و تاکتیک های نامنظم ، اعمال تروریستی از جمله خشونت و اجبار و نابهنجاری های جنایی تعریف نمود .
هافمن سپس این تعریف را درباره چندین مورد تاریخی از جمله شورشیان ایرلند در سال های 1919 و 1920 ، مجاهدین افغان در دهه 1980، شورشیان چچن در دهه 1990 و حزب الله لبنان در جنگ سال 2006 با اسرائیل مورد بررسی قرار داد . آنگاه هافمن مدعی می شود ، حزبالله نمونه ای از یک نیروی هیبریدی مدرن است ، زیرا بر ترکیبی از ابزارهای نظامی و غیر نظامی تکیه دارد و هدف خود را از طریق تحرکات استراتژیک سازمان دهی شده و با سلول های غیر متمرکز که از تاکتیکهای انطباقی مختلف استفاده میکنند، بدست می آورد .
در سالهای بعد از انتشار مقاله هافمن ، دپارتمان دفاعی آمریکا (وزارت دفاع) و اداره پاسخگویی دولتی (GAO) عبارت جنگ هیبریدی را مورد ارزیابی قرار دادند تا روشهای مورد استفاده دشمنان آمریکا و نیروهای متحد در عراق و افغانستان را بهتر توصیف کنند . در گزارشی که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد ، به نظر آنها نیازی به تعریف رسمی جنگ هیبریدی به عنوان یک زیرمجموعه منحصربفرد از اصطلاحات جنگ (مانند جنگ بیولوژیک ، جنگهای نامنظم ، یا جنگ زمینی) نبود و وزارت دفاع آمریکا و GAO از مقامات و دانشگاهیان خواستند که جنگ هیبریدی را به عنوان یک زیر مجموعه برای جنگ معرفی نکنند ، اما این بی تفاوتی در سال ۲۰۱۴ با الحاق کریمه به روسیه به پایان خود رسید .
صرفا برای میلیتاری - بن پایه :
Introduction: The Theory, History, and Current State of Hybrid Warfare - CTX Magazine Volume 6, No 4 2016
پی نوشت 1 – مطلب ارائه شده دیدگاه جامعه امنیتی غرب به مفهوم جنگ هیبریدی می باشد . انشاالله در آینده این مفهوم را از دیدگاه روس ها هم بررسی خواهم نمود تا دوستان با نظریات مختلف در این موضوع آشنا شوند .
پی نوشت 2 – اگر خدا بخواهد قصد دارم تا در سال جاری با ارائه مقالات متفاوتی در باب موضوع جنگ هیبریدی ، انجمن میلیتاری را به عنوان مرجعی برای این مفهوم قرار دهم . در این راه از تمامی اساتید و کاربران فرهیخته انجمن استدعا دارم که با ارائه نظرات و انتقادات و بیان اشتباهات ، بنده را یاری داده و حرکت در این مسیر را تسهیل نمایند .
پی نوشت 3 - فکر کنم در انجمن جای خالی بررسی بنیادین و جامع حزب الله لبنان و نقش نیروهای مسلح ایران در سازمان دهی آن به عنوان یکی از نقاط درخشان تفکر ایرانی - لبنانی و شیعی بسیار خالی باشد . امیدوارم روزی این بی توجهی توسط دوستان پایان بپذیرد .
انشاالله ادامه خواهد داشت ...
-
توسط HRA
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
چگونه جوامع میتوانند با تهدیدات هیبریدی مقابله کنند؟
بخش اول
1 - جنگ هیبریدی : بسیج کردن تمام ابزارهای ملی برای رسیدن به اهداف سیاسی
در این مقاله، جنگ هیبریدی به عنوان یک مفهوم ، بیان میکند که تلاش غرب برای طبقه بندی آنچه در اوکراین مشاهده کرده چگونه میباشد. دکترین گراسیموف روسیه ، جنگ مدرن را به عنوان عملیاتهای مشترک با استفاده از ترکیبی از ابزارهای نظامی و غیر نظامی برای رسیدن به اهداف سیاسی توصیف میکند و از یک خط مبهم بین جنگ و صلح به نحو احسن استفاده می نماید .
در تاریخ جنگ ، فعالیت های مشابهی را تحت شرایط مختلف شاهد بوده ایم ، از جمله به عنوان مثال عملیات های غیر خطی، درگیری های کم شدت ، درگیری ها در طیف کامل ، جنگ های سیاسی ، جنگ های جنگ های چریکی نیابتی ، جنگ های نامنظم، جنگ های نامتقارن و جنگ های نامحدود . با این حال، مهم است که به یاد داشته باشیم که هنر جنگ در حال توسعه است و ما اغلب با جهشهای جدید یا تکرار رویکردهای دکترینال شناخته شده مواجه هستیم.
2 - جنگ هیبریدی در یک نگاه
دیدگاه مورد نظر ما (نمودار پایین) در جنگ هیبریدی بهره برداری مداوم از عدم تقارن های شناسایی شده در تمام مراحل جنگ از جمله فاز غیر خشونت آمیز است که یکی از خصیصه های تعریف ما از جنگ هیبریدی می باشد .
در مرحله دوم این عدم تقارن ها در ترکیب با عنصر غافلگیری و کاربرد تاکتیک های منحرف کننده و فریب استفاده می شوند . سومین ویژگی تعریف شده مربوط به جنبه های زمانی تعارض است .
در جنگ های هیبریدی ، به هیچ وجه نیازی به پیروزی سریع و قاطع در برابر دشمن نیست ، بلکه سطح درگیری می تواند در یک دوره زمانی کاهش و افزایش داشته باشد . یک مرحله فعالتر از یک منازعه می تواند بعد از یک دوره خاموش به وجود آید و برای رسیدن به اهداف سیاسی و در نتیجه پیروزی حرکت کند .
از دیدگاه عملیاتی ، عملیات های هیبریدی را می توان ترکیبی از دو یا چند ابزار قهری یا غیر خشونت آمیز و یا استفاده از قابلیت های اعمال قدرت (power projection) برای رسیدن به وضعیت نهایی سیاسی مورد نظر توصیف کرد . این موارد می توانند شامل ابزارهای سیاسی و اقتصادی ، جنگ اطلاعاتی ، استفاده یا تهدید نیروی نظامی ، حملات سایبری و مشارکت در عملیات های ویژه باشند اما محدود به این موارد نمی شوند و می توانند گزینه های دیگری را هم در بر بگیرند . در حالی که ترکیبی از روشهای قهری و غیر خشونت آمیز برای رسیدن به اهداف ، یک پدیده قدیمی است اما انعطاف پذیری و هماهنگی سریع ابزار های مختلف و نحوه استفاده از آنها در راستای اهداف مورد نظر ویژگی های بدیع این عملیات ها می باشند . اهداف کلیدی عملیات های هیبریدی ، نقاط ضعف یا آسیب پذیری های شناسایی شده کشور هدف هستند . این آسیب پذیری ها را می توان در هر یک از بخش های حیاتی یک جامعه شناسایی نمود .
برای اینکه یک عملیات هیبریدی موفق شود، لازم است پیش شرط و آمادگی های لازم کسب شود . اول از همه، نیازمند رهبری سیاسی قدرتمند است ، تا مأموریت عملیات هیبریدی را در کنار اراده قوی و توانایی اختصاص دادن منابع وسیع برای عملیات ، در کوتاه مدت و همچنین در بلند مدت را انجام دهد . ثانیا، یک دستگاه اطلاعاتی وسیع و کارآمد برای شناسایی کشورهای هدف و ایجاد لیستی از آسیب پذیری های آنها مورد نیاز است. فهرست آسیب پذیری های شناسایی شده یا لیست اهداف ، مبتنی بر اطلاعات بدست آمده از آسیب پذیری ها و ضعف های کلیدی موجود در جامعه کشور هدف ایجاد می گردند . پیش شرط ضروری سوم که اغلب با عملیات هیبریدی همراه است ، کمپین اطلاعاتی است که قبل از عملیات هیبریدی به وجود می آید. این کمپین های اطلاعاتی با هدف افزایش حمایت از عملیات ، در داخل و خارج کشور هدف ایجاد می شوند . عملیات های اطلاعاتی در طول و پس از فاز فعال عملیات هیبریدی ادامه خواهند یافت . پشتیبانی سیاسی، استفاده از سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی و عملیات های اطلاعاتی در همه ی موارد آماده سازی، اجرا و مراحل پیگیری عملیات از اهمیت بالایی برخوردار هستند .
استدلال شده است که جنگ هیبریدی در اصل برنده شدن یا دستیابی به اهداف تعیینشده بدون جنگ یا با حداقل درگیری نظامی است. برای اینکه این ایده را ایجاد کنیم ، میگوییم که در جنگ هیبرید ، غیر ممکن است که زمان جنگ واقعی و یا خشونت های سازماندهی شده در شکل کلاسیک آن را پیش بینی نماییم . یکی از ایدههای اصلی جنگ هیبریدی این است که به طور عمدی اختلاف بین دستههای متمایز غربی از جنگ و صلح و عملیاتهای نظامی و غیر نظامی را از بین میبرد. این مرزهای نامشخص با استفاده از انواع گستردهای از وسایل، اعم از قهری و غیر خشونتآمیز، نظامی و غیر نظامی ایجاد می شود و به گونه ای طراحی شده است که به طور غیر ضروری از آستانه جنگ تخطی نکند، حتی اگر سطح وسعت درگیری متفاوت باشد .
به عنوان یک جنگ هیبریدی ، استفاده از مجموعه وسیعی از منابع جامعه و بسیج آنها برای اهداف سیاسی نیاز می باشد . با این رویکرد دموکراسیهای لیبرال غربی در استفاده از حداکثر توانایی های خود ، به خصوص در طول زمان صلح برای استفاده در جنگ هیبریدی محدودیت دارند (م – بخوانید و به سرعت بگذرید) . از آن سو یک رژیم استبدادی این اجازه را می دهد تا تصمیم گیری سریع و متمرکز که کمتر توسط دیگر نهاد ها کنترل و متعادل می شوند انجام گیرد و دسترسی بهتر به منابع طبیعی ایجاد گردد . در این راستا توسعه و یکپارچه سازی مجموعه ابزارهای موجود در بعد جهانی راه هایی وسیع تری ، برای استفاده از این ابزارها در برابر اهداف را ارایه میدهد .
ادامه دارد ...
-
-
مرور توسط کاربر 0 کاربر
هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.