reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

خبرگزاري فارس: به عقيده كارشناسان مسائل خاورميانه نتيجه جنگ در يمن به هر شكل به نفع جنبش حوثي‌ها و نه عربستان و يمن خواهد بود چرا كه در حال حاضر ابتكار عمل و مديريت اين جنگ در اختيار حوثي‌هاست.

«سعدالله زارعي» و «محمود پيربداغي» كارشناسان مسائل يمن و خاورميانه در نشست بررسي تحولات يمن در خبرگزاري فارس با اشاره به تاريخچه شكل‌گيري زيديون و جنبش حوثي‌ها در اين كشور، به تشريح جنگ‌هاي شش‌گانه دولت يمن با اين جنبش و نقش بازيگران خارجي در تحولات اين كشور پرداخته و چشم اندازي از وضعيت يمن پس از جنگ را ارائه داده‌اند كه مشروح آن از نظر خوانندگان مي‌گذرد.

[b]*شيعيان زيدي از طبرستان و ديلم تا يمن[/b]

[b]فارس: جريان حوثي‌ها در يمن از چه زماني و براي چه اهدافي شكل گرفت؟ [/b]
پيربداغي: جنگ اول شيعيان در يمن 5 سال پيش به وقوع پيوست، اما افكار عمومي و رسانه‌هاي خبري ايران از اين موضوع عقب بودند، شناخت درست اين موضوع مي‌تواند به شناخت اين جريان كمك خوبي كند.
حركت شيعيان زيدي در منطقه به طور خودجوش و بومي شكل گرفت و هيچ دولت خارجي در پيدايش آن تاثيري نداشت. شيعيان اصيل زيدي به ايران بسيار نزديك هستند، شيعه زيديه از قرن سوم در شمال ايران، شمال يمن و مراكش موفق به تشكيل حكومت شد. طبرستان و ديلم اولين پايگاه‌هاي حكومت شيعيان زيدي بود كه امامان زيدي موفق به تشكيل حكومت شدند، اين حكومت سال‌ها ادامه داشت كه نتايج مثبتي براي ايران به همراه آورد. آل بويه كه دو قرن در ايران حكومت كرد از داخل همين جريان زيديه ظهور پيدا كرد و حكومت زيديه در شمال يمن توسط «يحيي بن الحسن» پايه‌گذاري شد، وي از فرزندان امام حسن مجتبي (ع) است.
يحيي از شمال ايران به دلايلي نتوانست حكومت را تشكيل دهد، بنابراين به همراه 800 نفر از ياران خود به صعده رفته و به همراهي قبايل ديني موفق به تشكيل حكومت شد. ياران يحيي در جنگ‌هاي بعدي به شهادت رسيدند كه در محلي كه هم اكنون به نام «مقبره طبريون» معروف است به خاك سپرده شدند.
حكومت زيديون بسته به نفوذ و قدرت در بين قبايل يمني كاهش يا گسترش مي‌يافت. در زمان اوج حكومت زيديه، قلمرو آنها از ظفار عمان تا طائف عربستان گسترش داشت اما در زمان ضعف حكومت زيديون به صعده محدود مي‌شد.
جريان زيديه در يمن كه يك جريان ريشه‌دار 11 قرني است، در سال 1962 توسط انقلاب جمهوريخواهان در صنعا و به كمك دولت مصر حكومت زيديه سرنگون شده و در همان سال‌ها علماي زيديه نيز ترور شدند و با ترور و مهاجرت بسياري از علماي زيديه از اين منطقه، شيعه زيديه كاملاً منزوي شد.

[b]* فعاليت‌هاي فرهنگي زيديون مانعي براي گسترش تفكر سلفي [/b]

شيعيان زيدي در اين دوران در حوزه‌هاي علميه تنها به فعاليت‌هاي فكري و فرهنگي مشغول شدند. شيعه‌ اثني عشري در طول تاريخ به فعاليت فكري و فرهنگي مشغول بود تا در عصر حاضر كه امام خميني شرايط را مساعد ديده و حكومت تشكيل داد. فعاليت‌هاي فكري و فرهنگي زيديه در يمن مانع گسترش تفكر سني و وهابي سعودي در اين كشور شد، كه اگر اين فعاليت‌ها نبود يمن اكنون تحت نفوذ سياسي و تسلط عربستان به سر مي‌برد.

[b]* شكل گيري جنبش «شباب المومن» [/b]

آگاهي بخشي و مقاومت علماي زيديه در چند دهه گذشته منجر به اين شد كه در سال1990، زمانيكه دو يمن متحد شدند، زمينه‌هاي شكل‌گيري جريان «شباب‌ المومن» بوجود آيد. زيديون روي نوجوانان يمني كار كرده و آنان را تربيت كردند، آنها دو موسم تبليغاتي رمضان و محرم داشتند كه در استان‌هاي يمن به تبليغات مي‌پرداختند.
انقلاب اسلامي ايران و موج حق طلبي كه از حركت بزرگ مردمي ايران ايجاد شده بود به يمن نيز رسيد. ايران و يمن پيوند‌هاي تاريخي، مذهبي و فكري داشتند كه باعث شد زيدي‌ها احساس كنند كه دوباره مي‌توانند گذشته پرشكوه خود را به دست آورند. بدين ترتيب از دل جريان زيديون، «حسين بدرالدين الحوثي» «جنبش شباب المومن» را شكل داد كه نوجوانان زيدي را تحت آموزش‌هاي فكري، عقيدتي و سياسي اين جريان قرار مي‌داد، اين حركت يك جريان خوبي در بين نوجوانان و جوانان زيدي شكل داد و اين جريان از سال1990 تا 2004 مشغول فعاليت روي نوجوانان و جوانان زيدي بود.
البته اين جريان فراز و فرودهايي هم داشت، زيدي‌هاي اقليت و غير اصيل كه به حكومت يمن و عربستان وابسته بودند، به سرعت رشد كرده و توانستند خود را به عنوان شيعيان اصيل زيدي معرفي كنند. دولت يمن كه قصد داشت شيعيان زيدي را به همان سبكي كه مي‌خواهد شكل دهد، از اقليت زيدي فوق حمايت كرد، اما زيديان اصيل تحت رهبري حسين بدرالدين به قيام برخاستند.

[b]* جنگ‌هاي شش گانه دولت يمن براي نابودي زيديون[/b]

[b]فارس: جنگ‌هاي حوثي‌ها با دولت يمن از چه زماني و به چه دلايلي صورت گرفته است؟ [/b]
پيربداغي: در خصوص زمينه‌هاي شروع جنگ اول بايد گفت كه حسين بدرالدين الحوثي يكسال قبل از جنگ اول يعني سال 2003 يك حركت سياسي را آغاز كرد و در اعتراض به سياست‌هاي آمريكايي‌ دولت يمن و حضور نظامي آمريكا در يمن شعارهاي پنج گانه «الله اكبر، الموت ‌لامريكا، الموت لاسرائيل، العنة علي اليهود، النصر للاسلام» را پرچم و شعار خود قرار داد كه پس از شهادت حسين الحوثي اين شعار حفظ شده و ادامه يافت. هر هفته 20 نفر از جوانان زيدي از صعده به صنعا آمده و پس از نماز جمعه بزرگ صنعا، اين شعار را سر مي‌دادند و سازمان امنيت يمن نيز آنها را دستگير كرده و به زندان مي‌فرستاد. هفته بعد نيز به همين ترتيب 20 نفر از جوانان زيدي اين كار را انجام مي‌دادند و اين حركت تا يكسال ادامه يافت. دولت يمن كه نتوانست اين حركت را تحمل كند، گروهي نظامي را براي دستگيري حسين الحوثي فرستاد.
نكته مورد توجه اين است كه قبايل يمني از گذشته‌هاي دور همواره سلاح‌ حمل مي‌كردند و افراد و قبايل در يمن، امنيت خود را خودشان حفظ مي‌كنند و حمل سلاح از نمادهاي مردانگي مردم يمن است.
درگيري اول يمن 3 ماه طول مي‌كشد كه در آن حسين الحوثي با نيرنگي دستگير شده و به شهادت مي‌رسد. جنگ دوم چند ماه بعد به رهبري پدر حسين آغاز مي‌شود كه اقدامات دولت يمن باعث گسترش اين درگيري‌ها شد. ارتش يمن پس از جنگ اول وارد صعده شده و اين منطقه را به شكل يك منطقه نظامي درآورد. استخدام خطيبان مصري در مراكز زيدي و حذف فيزيكي روحانيون زيدي و تعطيلي فعاليت‌هاي فرهنگي زيديون و كنار گذاشتن شيعيان زيدي از مناصب دولتي، باعث شروع جنگ دوم بود كه با وساطت علما حل شد و جنگ سوم نيز اين چنين آغاز و پايان يافت.
جنگ چهارم به فرماندهي «عبدالملك الحوثي» آغاز و پس از مدتي با وساطت قطر پايان يافت. عربستان كه مايل نبود پاي قطر به يمن باز شود، شروع به سنگ اندازي در اين توافقنامه كرد و در نتيجه آن جنگ پنجم شكل گرفت و باز هم با وساطت ديگر گروه‌ها و كشورها پايان يافت. دولت يمن در طول 5 سال گذشته بسيار تلاش كرد تا جنبش الحوثي را به ايران مرتبط كند و هر موضوعي را بهانه مي‌كرد تا نشان دهد كه ايران و حزب‌الله با الحوثي‌ها در ارتباط بوده و در يمن حضور دارند و به آنها تسليحات مي‌دهند. اين سخنان و موضع گيري‌ها تنها براي افكار عمومي داخلي و تحريك عربستان صورت مي‌گرفت چرا كه اساساً جغرافياي استان صعده اجازه حضور يك خارجي به اين منطقه را نمي‌دهد.
بسياري از جاده‌ها كوهستاني بوده و داراي پست‌هاي ايست بازرسي فراوان است كه هيچ ايراني يا لبناني نمي‌تواند در آن حضور داشته باشد، از خاك عربستان هم محال است كه بتوان به يمن رفت.
جنگ ششم اينگونه طراحي شد كه در پي مفقود شدن يك گروه جهانگردي آلماني در استان صعده، دولت يمن بلافاصله ربايش آنها را به الحوثي‌‌ها نسبت داد. پس از به قتل رسدن فجيع سه نفر از آنها دولت يمن الحوثي‌ها را تروريست خواند تا نظر آمريكا و غرب را براي اقدام عليه الحوثي‌ها متقاعد كند لذا دست به اين كار زد و اين آغاز جنگ ششم بود.

[b]* جنگ طولاني مدت حوثي‌ها با سلاح‌هاي غنيمتي ارتش [/b]

[b]فارس: چه گروه‌ها و كشورهايي در اين جنگ دخيل هستند و چه سودي از اين جنگ مي‌برند؟[/b]
پيربداغي: جنگ صعده از سري پنجم با 4 جنگ قبلي تفاوت پيدا كرد. به علت جغرافياي خاص صعده، حوثي‌ها هوشمندانه و با يك استراتژي دقيق وارد جنگ شدند كه ارزش بالايي از نظر جنگي داشت. آنها به جاي درگيري در تمام منطقه صعده روي دو نقطه متمركز شدند و به اين صورت ارتش يمن را زمين‌گير كردند. ورودي جنوبي استان صعده، منطقه «حرف الصفيان» است كه در مسير صنعا - صعده مي‌باشد. قبايل اين منطقه به علت ارادت به اهل‌بيت در حمايت از جنبش حوثي وارد جنگ صعده شدند. نقطه ديگر ورودي غربي صعده است كه از ورودي ملاحيط وارد صعده مي‌شود كه هر دو نقطه توسط نيروهاي حوثي تحت كنترل درآمد به اين ترتيب لجستيك زميني ارتش يمن قطع شد و يگان‌هاي داخلي ارتش يمن كه در استان صعده حضور داشتند از نظر تداركات زمين‌گير شدند. در جنگ ششم دوباره همان تاكتيك پياده شده و ورودي‌هاي صعده كنترل شد. در طول سه ماه گذشته اگرچه هر روز شاهد حمله شديد زميني و هوايي ارتش براي بازگشايي اين دو منطقه بوديم اما آنها تاكنون موفق نبودند و اين موضوع مقاومت و قدرت رزمندگان حوثي را نشان مي‌دهد.
حوثي‌ها پس از پياده سازي اين تاكتيك جنگي، يك به يك به پادگان‌هاي صعده رفته و غالباً بدون خونريزي آنها را تصرف مي‌كردند. طي اين مدت در حدود 120 پادگان و مقر نظامي بدست حوثي‌ها افتاد كه سلاح‌هاي بدست آمده از آنها عملاً جنگ براي سال‌هاي زياد را براي اين گروه ميسر مي‌كند. در اين جنگ سلاح‌هاي سنگين از جمله تانك، نفربر، كاتيوشا و دوشكا بدست نيروهاي حوثي افتاد كه در زمين كنترل ميدان را در دست حوثي‌ها درآورد، اما در هوا ارتش يمن و سعودي‌ها با استفاده از جنگنده‌هاي خود مرتب اين منطقه را بمباران مي‌كنند. آنها به دليل ناتواني در مقابل حوثي‌ها به روستاها حمله كرده و به شكلي فجيع افراد بي‌گناه را به قتل مي‌رسانند. در داخل يمن يك جريان قبيله‌اي كه منتسب به عربستان سعودي است در جنگ‌هاي گذشته همواره در كنار دولت يمن بوده و آن قبيله «هاشد» متعلق به خاندان «الاحمر» است.
قبيله بزرگ هاشد در جنگ‌هاي گذشته نيروهاي خود يا اوباش قبايل را به جنگ مي‌فرستاد و به آنها اجازه مي‌داد كه هر غنيمتي بدست آوردند براي خود نگه دارند و آنها نيز منازل شيعيان حوثي را غارت مي‌كردند، اما در جنگ ششم آنها وارد معركه نشدند. خطباي سلفي هم از جنگ چهارم وارد جنگ شده و عليه ايران و شيعيان الحوثي تبليغات مي‌كردند. آنها جوانان سلفي را به جنگ عليه حوثي‌ها تشويق مي‌كردند و حتي برخي عناصر القاعده به شرط جنگ عليه حوثي‌ها از زندان‌هاي يمن آزاد مي‌شدند. بعثي‌هاي عراق نيز در اين جنگ شركت مي‌كنند.
عربستان نيز از منطقه ملاحيط وارد جنگ شده كه اين منطقه بسيار استراتژيك است، مواد مخدر، انسان و سلاح از اين منطقه قاچاق مي‌شود اما از زمانيكه در كنترل حوثي‌ها درآمده به دليل آموزه‌هاي ديني زيديه، آنها هيچگاه براي ادامه جنگ از قاچاق استفاده نكرده كه در نتيجه قاچاقچيان روزگار دشواري را مي‌گذرانند، لازم به يادآوري است كه عمليات قاچاق در گذشته تحت نظر دولتي‌ها و ارتش يمن انجام مي‌گرفت.

[b]* ناكامي عربستان در ورود به جنگ يمن [/b]

سه نقطه جبل الدخان، جبل الرمين و جبل المدود كه در آنها درگيري رخ داده، نقاط مورد اختلاف يمن و عربستان است. عربستان در واقع براي كنترل و مديريت جنگ وارد معركه شد، اما تاكنون به هيچ دستاوردي نرسيده است. به نظر مي‌رسد اگر عربستان ابتداي جنگ اين تصور را داشت كه وضعيت به اين گونه است و جنگ طولاني خواهد شد، هرگز وارد آن نمي‌شد.
ادامه جنگ براي عربستان، امنيت اين كشور را به دليل وجود جريانات شيعي در اين كشور و فشار افكار عمومي جهان اسلام به خطر مي‌اندازد. عربستان در ماه حرام وارد جنگ با حوثي‌ها شد كه در جهان اسلام براي او خوشايند نيست. امنيت خاورميانه، خليج فارس و درياي سرخ براي عربستان و قدرت‌هاي غربي بسيار مهم است كه با ادامه اين جنگ در معرض خطر قرار مي‌گيرد.
به دليل شكست‌هاي تحميل شده به عربستان، در صورت كنار كشيدن در زمان فعلي، نتايج سنگيني را براي اين كشور به همراه خواهد داشت. عربستان غنائم زياد و اسيراني را بدست حوثي‌ها داده و تلاش مي‌كند تا در عملياتي دستاوردي كسب كرده و با اعلام پيروزي خود را كنار بكشد و اگر نتواند به آن نقطه برسد فشارها روي اين كشور، امنيت آن را به خطر خواهد انداخت. كشورهاي عربي همفكر عربستان همچون اردن، امارات و بحرين بازيگران ديگري هستند كه وارد عرصه جنگ شده‌اند.
از سوي ديگر، تجربه جنگ‌هاي گذشته نشان مي‌دهد كه با عدم توفيق در جنگ و از دست رفتن حيثيت و ابهت ارتش يمن، خود دولت پايان جنگ را يك طرفه اعلام مي‌كند.
آمريكا و رژيم صهيونيستي به طور مستقيم وارد اين جنگ نشده‌اند اما به طور غير مستقيم و با اعطاي تسليحات نظامي، اين دخالت انجام گرفته است و منافع غرب در داخل يمن با ادامه اين جنگ به خطر مي‌افتد.
بسياري تصور مي‌‌كنند كه با سرنگوني علي عبدالله صالح، سلفي‌ها به قدرت مي‌رسند، اما بايد گفت كه جريان شيعيان زيدي قدرت زيادي كسب كرده و توانسته‌اند خود را اثبات كنند و در صورت سقوط دولت يمن، سلفي‌ها به اين راحتي نمي‌توانند به قدرت برسند. شيعيان زيدي و انتفاضه جنوب يمن چالش‌هاي بزرگي براي دولت آينده خواهد بود. دولت آينده حتي در صورت قدرت گرفتن سلفي‌ها نمي‌تواند سلفي محض باشد. عربستان تمايل دارد كه سلفي‌ها و عوامل آنها يعني خاندان الاحمر به قدرت برسند، اما غرب خواستار اين است كه علي عبدالله صالح و فرزندش حاكم باشند.
در خصوص منافعي كه غرب در يمن دارد بايد گفت كه يمن يك منطقه استراتژيك است و بر آبراه باب المندب اشراف دارد. جزاير متعددي در اين آبراه وجود دارند كه هر گروهي بر آن مسلط شود، مي‌تواند امنيت اين منطقه بسيار مهم را تحت تاثير قرار دهد. امنيت اين منطقه بسيار مهم است و اينكه حاكم مسلط بر اين منطقه بايد با غرب هماهنگ باشد.
اما غرب بر اين نكته تاكيد دارد كه هر كسي حتي اگر سلفي‌ها در صورت دادن تضمين حفظ امنيت مي‌توانند بر اين آبراه مسلط شوند.

[b]* تاثيرگذاري يمن بر سه منطقه مهم دنيا [/b]

هر جريان خاصي كه در يمن حاكم شود، در سه نقطه از مناطق دنيا تاثيرگذار است. يكي در منطقه عربستان، خليج فارس و عراق و منطقه دوم شاخ آفريقا است در همين راستا لازم به يادآوري است كه گسترش اسلام در آفريقا در قرون اوليه بيشتر توسط يمني‌ها صورت گرفته است. منطقه سوم آسياي جنوب شرقي است چرا كه در مالزي و اندونزي يمني‌هاي زيادي هستند و طلاب اين كشورها به يمن آمده و آنجا تحصيل مي‌كنند.
يمن داراي ذخاير نفت و گاز قابل توجهي نيز مي‌باشد، روحيه جهادي يمني‌ها از صدر اسلام به قوت خود باقي مانده و اگر گروهي به قدرت برسد كه نتواند اين روحيه را كنترل كند، دردسرهاي زيادي در يمن و كشورهاي مختلف به همراه خواهد داشت. در مورد روحيه جهادي شيعي بايد گفت كه اگر كنترل نشود، منطقه شبه جزيره را از دست غرب خارج مي‌كند.

[b]* اعمال فشار دولت يمن به تجار ايراني [/b]

[b]فارس: واكنش ايران نسبت به اين موضوع را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ [/b]
پيربداغي: قضيه يمن با فلسطين و لبنان تفاوت‌هايي دارد. درست است كه ايران در قضيه يمن محدوديت‌هايي را در حمايت رسمي از جنبش حوثي‌ها و مقابله با دولت يمن دارد، اما حداقل خواسته ما و بخش عمده‌اي از افكار عمومي ايران و شيعيان جهان اين است كه همانطور كه در مورد نقض حقوق بشر در غرب واكنش نشان مي‌دهد، در اين خصوص نيز موضع بگيرد. نكته ديگر، رفتارهاي تحقير آميز دولت يمن با ايران طي 5 سال گذشته است كه از طرف ايران به خوبي پاسخ داده نشده است.
ديپلماسي ما در اين خصوص فعالانه برخورد نكرده كه حداقل آن، بايد مقابله با مثل باشد. طي دو سال اخير، دولت يمن كرسي زبان فارسي صنعا، بيمارستان و درمانگاه ايراني صنعا را تعطيل كرده و كادر سفارت ايران را كاهش داده است. تجار ايراني مقيم يمن تحت فشار قرار دارند و آنها را مجبور به ترك يمن كرده‌اند كه اين ظلم به ايران و ايراني است اما براي حفظ حقوق آنها كاري انجام نشده و يا اگر اقدامي شده، اطلاع رساني درستي صورت نگرفته است.

[b]*اقدام دولت يمن در مقابل سفارت ايران در شان روابط دو كشور نبود [/b]

اقدام مثبتي كه وزارت خارجه در اين 5 سال داشته اين است كه حركت حوثي‌ها را عليرغم خواست و فشار دولت يمن محكوم نكرده است.
يمني‌ها خيابان ايران را به نام ندا آقا سلطان تغيير نام دادند اما ايران در جهت مقابله آن كاري انجام نداد، دولت يمن ايران را متهم به دخالت در امور يمن كرد، به مذهب، اعتقادات و مراجع تشيع اهانت مي‌كند اما پاسخي از جانب ما داده نشده كه اين موضوع دولت يمن را تشويق به اقدامات و به حركات شنيع‌تري مي‌كند. كمااينكه تعدادي از جوانان سلفي مسلك را در مقابل سفارت ايران در يمن جمع كردند و آنها عليه ايران شعارهايي دادند كه اين موضوع در شان روابط دو جانبه نيست.

[b]* ادامه جنگ امنيت يمن و عربستان را تهديد مي‌كند [/b]

[b]فارس: چشم انداز آينده جنگ و نتيجه آن در منطقه را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ [/b]
پير بداغي: نتيجه اين جنگ هر چه كه باشد به نفع حركت شيعيان در يمن خواهد بود. هم اكنون اگر فرض كنيم كه اين جنگ ادامه يابد، زمين و ميدان و ابتكار عمل و مديريت جنگ در اختيار حوثي‌هاست. اين موضوع نشان مي‌دهد كه ادامه جنگ به ضرر ارتش يمن و عربستان است. يعني هر چه جنگ بيشتر ادامه يابد و دستاوردي نصيب آنها نشود، ابهت آنها بيشتر شكسته شده و ضعفشان بيشتر آشكار مي‌شود بنابراين ادامه جنگ به نفع عربستان و يمن نيست. ضمن اينكه فضاي رواني، سياسي، تبليغاتي و افكار عمومي، تهديد امنيت يمن و عربستان را نيز به همراه دارد.
دولت يمن قصد دارد جنبش حوثي‌ها را در جنگ سركوب و ريشه كن كند، اما وقتي نتوانست از گروه‌ها و طرف‌هاي ديگر مي‌خواهد كه اين جنگ را به پايان برسانند. دولت يمن در جنگ اول علما را فريب داده و از آنها سوء استفاده كرد تا حسين بدرالدين را از بين ببرد. در قضيه وساطت قطر نيز همينگونه عمل شد و دولت يمن به تعهداتي كه در دوحه داده بود، عمل نكرد، در حاليكه عبدالملك الحوثي به تعهدات خود كه بيرون كردن نيروهايش از مناطق تحت تسلط حوثي‌ها بود عمل كرد. دولت يمن تعهد كرده بود كه ارتش را از صعده خارج كرده و زندانيان حوثي را آزاد كند اما به اين تعهد خود عمل نكرد، در جنگ‌هاي بعدي نيز وساطت‌ها فايده‌اي نداشته و جنگ‌ها شروع شده است.
از آنجايي كه اعتماد همه ميانجيگران از دولت يمن سلب شده، اگر فرض بر اين باشد كه گروهي يا سازمان يا كشوري حاضر به وساطت شود، شرايط آتش بس به نفع حوثي‌ها خواهد بود چرا كه كنترل استان صعده در اختيار آنهاست و اگر قرار باشد كه از مواضع خود عقب نشيني كنند، امتيازاتي طلب خواهند كرد كه چندان غير منطقي نيست. آنها خواستار آزادي مذهبي هستند و اينكه از سوي ارتش يمن تحت فشار نباشند و يك زندگي عادي مانند ساير شهروندان يمني داشته باشند.
اگر زيديون بتوانند يك زندگي عادي و آرام را در صعده به دست آورند، به يك پيروزي بزرگ دست يافته‌اند كه در طول اين 5 سال هدف جنگ ظالمانه‌اي قرار گرفته بودند، به اين دليل كه آزادي مذهبي خود را مي‌خواستند. بنابراين در جنگ و صلح پيروزي با شيعيان است.
از آنجا كه همواره پيروزي‌هاي نظامي، تحولات سياسي را به همراه داشته است، همانند وضعيت حزب‌الله در لبنان پس از جنگ 33 روزه، حوثي‌‌ها نيز آينده سياسي يمن را تغيير خواهند داد. دولت يمن مجبور مي‌شود كه جنبش حوثي و حقوق آنها را به رسميت بشناسد و حق حيات آنها را محفوظ بدارد و خود اين موضوع باعث مي‌شود كه جريان شيعي در يمن در آينده يك جريان رو به رشدي باشد كه اين موضوع تاثير خود را بر عرصه سياسي و اجتماعي يمن خواهد گذاشت. از طرفي دولت يمن با بحران‌هاي ديگري نيز روبرو است كه انتفاضه جنوبي‌ها از آن جمله است. اين انتفاضه كه از دو سال پيش و در پي ناديده گرفتن حقوق جنوبي‌ها آغاز شده، هنوز ادامه دارد و يك چالش بزرگ براي دولت يمن است. يك جنگ پنهان قدرت در صنعا نيز بين خاندان حاكم و خانواده الاحمر كه تحت حمايت سعودي‌ها هستند در جريان است.

[b]* ساقط شدن دولت يمن دور از انتظار نيست [/b]

آينده يمن در چند حالت قابل پيش‌بيني است، يكي اينكه 4 مولفه قدرت يمن كه از آنها صحبت شد بر سر يك ميز نشسته و حقوق يكديگر را محترم ‌شمارند و هر يك سهمي از قدرت و دولت آينده يمن را به دست گيرند كه اين خوشبينانه‌ترين حالت ممكن است چرا كه رفتار مسالمت آميز و متمدانه فوق در دولت يمن مشاهده نشده و حكومت يمن با معترضين جنوبي و حوثي‌ها در شمال وارد جنگ شده و آنها را به خاك و خون كشيد. دولت يمن ثروت اين كشور فقير را كه امكانات محدودي نيز دارد، صرف جنگ كرده و نشان داده كه با مخالفين رفتار مسالمت آميزي نداشته، بنابراين احتمال اول خوشبينانه است.
احتمال ديگر اين است كه دولت علي عبدالله صالح ساقط شود، چرا كه تاكنون نتوانسته با گروه‌هاي معارض داخلي كنار بيايد. علي عبدالله صالح تقريباً به آخر خط رسيده چرا كه نمي‌تواند بحران‌هاي موجود را كه بحران شديد اقتصادي نيز يكي از آنهاست كنترل كند بنابراين اگر احتمال دوم را مد نظر قرار دهيم سه جريان ديگر جريان قدرتي هستند كه تشكيل دهنده دولت آينده يمن خواهند بود يعني تعامل سه جريان فعلي شيعيان زيدي با جنوبي‌ها و خانواده الاحمر كه معارض دولت هستند، تعيين كننده دولت آينده در صنعا خواهد بود.
سه جريان ياد شده اگر با يكديگر به توافق برسند، كه زمينه آن در حال شكل گيري است، زمينه براي وفاق ملي وجود دارد اما اينكه چه زماني اين اتفاق رخ دهد، مشخص نيست. بايد گفت جرياني كه در صنعا، جنگ را به مخالفين خود تحميل كرده و با كلام جنگ با آنها تعامل مي‌كند قابل تداوم نخواهد بود.
احتمال ديگر تاسيس حكومت توسط خود حوثي‌ها است يعني شيعيان زيدي، نظام امامت خود را كه در 11 قرن گذشته وجود داشته بر پا كنند اما توجه به متوني كه منتشر شده، نشان مي‌دهد كه آنها در پي تشكيل حكومت نيستند.
از سوي ديگر امكان برپايي نظام امامت به شيوه گذشته به دليل متكثر بودن جامعه يمن وجود ندارد اما فقه سياسي و حكومتي زيدي‌ها هم پوياست و بنابر آنچه كه در مصاحبه‌ها آمده، منظور از امامت، حضور سياسي و دخالت در تعيين سرنوشت خودشان بوده كه ممكن است به صورت مشاركت در يك روند دموكراتيك باشد. مثلاً نظام آينده يمن به شكل فدرال درآمده و زيدي‌ها بخشي از قدرت را داشته باشند يا اينكه به شكل فدرال نباشد و سهمي از دولت را در اختيار آنها باشد. بالاخره در نظام سياسي حضور داشته و در سرنوشت خود دخيل باشند و امورات خود را خود تعيين كنند. تنها راه پيش روي دولت براي فائق آمدن بر مشكلات اين است كه دولت فعلي حقوق معترضين را به رسميت بشناسد اما وقتي 5 جنگ را به راه انداخته يعني نمي‌خواهد اين كار را انجام دهد.
ويژگي‌ جامعه قبيله‌اي يمن، ضعف دولت مركزي آن در طول دوران به دليل قدرت قبايلي در اين كشور است. بيعت شيوخ قبايل با حاكم صنعا همواره اهميت زيادي داشته، يعني اگر قبايل با حاكم بيعت نكرده و با او وارد جنگ مي‌شدند، براحتي مي‌توانستند آن را سرنگون كنند.
ويژگي‌ شيوخ قبايل اين است كه همواره به كانون‌هاي قدرت تمايل دارند و اگر جنبش حوثي‌ها در اين نبرد پيروز شود با عبدالملك الحوثي بيعت كرده و با او دست دوستي مي‌دهند كه در اين حال حكومت صنعا ساقط مي‌شود اما بخشي از قبايل در قبيله بزرگ هاشد وجود دارند كه هم اكنون در اختيار خانواده الاحمر مي‌باشند بنابراين احتمال سقوط علي عبدالله صالح زياد است.
تنها عامل بقاي علي عبدالله صالح خواست غرب و آمريكاست چرا كه منافع آنها را تامين مي‌كند، اما منافع عربستان، شيعيان زيدي و جنوبي‌ها تامين نمي‌شود، يعني منافع سه عامل قدرت در يمن تامين نخواهد شد بنابراين علي عبدالله صالح نمي‌تواند بر مسند قدرت باقي بماند مگر اينكه راه حلي براي تعامل با اين سه جريان معارض پيدا كند.

در ادامه نشست بررسي تحولات يمن «سعدالله زارعي» كارشناس مسائل خاورميانه نيز به بيان ديدگاههاي خود در اين زمينه پرداخت.

[b]* آمريكا و غرب به دنبال مديريت بحران در يمن [/b]

[b]فارس: پس از قيام الحوثي‌ها بازيگران منطقه‌اي و بين‌المللي چه واكنشي نشان دادند؟[/b]
زارعي: ما در منطقه خاورميانه مخصوصاً حوزه عربي شاهد يك كشاكش نزديك بين انقلاب اسلامي و غرب يا آمريكا هستيم، اين رقابت يا كشمكش در منطقه به گونه‌اي بوده كه تا به حال منطقه شبه جزيره، تقريباً بر كنار بوده است. از يك طرف جمهوري اسلامي چندان علاقه‌اي نداشته كه در اين منطقه شاهد تنش باشد و در حال حاضر نيز اينگونه است و از سوي ديگر اين شبه جزيره، كه 40 درصد نفت دنيا از آن صادر مي‌شود و نزديكي تنگه استراتژيك «باب المندب»، باعث شده كه غربي‌ها با حساسيت بالا تحولات آن را دنبال كنند. آمريكا در اين منطقه بيش از مناطق ديگر دموكراسي را قرباني ثبات و حفظ وضع موجود كرده است.
هرگاه آمريكا در ساير كشورها همچون عراق يا سوريه با پايداري خاندان اسد و همينطور اقتدار جنبش حزب‌الله در لبنان و يا فلسطين با شكست روبرو شده، تمركز خود را روي خليج فارس قرار داده است تا مديريت منطقه را از دست ندهد. جنبش حوثي، آرام آرام در اوضاع شبه جزيره تحول بزرگي ايجاد كرد و به همين دليل آمريكا براي مقابله با آن دست به اقداماتي زد. آمريكا در مقابل جنبش حوثي از دو روش بهره برد، اول اينكه با دقت در موضوع حوثي‌ها نگريسته و كشورهاي عربي را از تعجيل در تصميم‌گيري اجتناب داد و از طرف ديگر در جهت مهار جنبش الحوثي و شيعيان يمن تمام ظرفيت‌هاي خود را به طور غير علني پاي كار آورده و تلاش كرد تا مديريت اوضاع را در دست گيرد.
آمريكا و برخي كشورهاي غربي در همين راستا پس از بمباران صعده و مناطق اطراف آن به عربستان هشدار داده و ورود آشكار سعودي‌ها در جنگ يمن را زير سئوال بردند. اين موضع نشان مي‌دهد كه غرب، خود خواستار كنترل و مديريت بحران است و با دقت مسائل را پيگيري مي‌كند، اين مسئله در عين حال جايگاه و اهميت جنبش حوثي‌ها را نشان مي‌دهد.
آمريكا تلاش مي‌كند تا جنبش حوثي‌‌ها را يك جريان كور، خشن و با اهداف سياسي افراط گرايانه مذهبي بنامد و درصدد است تا موضوع يمن را در يك مقياس محدودي تعريف كرده تا آن را مديريت كند اما واقعيت اين است كه اين جنبش توانست به استراتژي كلان آمريكا در منطقه ضربه جدي وارد كند.

[b]* افزايش 500 برابري حوثي‌ها [/b]

جنبش الحوثي در يمن به يك طايفه بزرگ متصل است كه زيدي‌ها هستند. زيدي‌هايي كه از نظر سابقه سياسي 11 قرن حاكم بوده و كماكان يكي از ماموريت‌هاي اصلي خود را تشكيل يك حكومت زيدي‌ مي‌دانند. زيدي‌ها از نظر فرهنگي خود را در يك موقعيت برتري ارزيابي مي‌كنند، بنابراين با غرور نسبت به تصميم‌گيري‌ ديگران نسبت به خود مي‌نگرند و هر چيزي را به راحتي قبول نمي‌كنند. زيدي در يمن و عربستان داراي طرفداراني هستند و اسماعيلي‌ها و زيدي‌ها به يكديگر نزديكي‌هايي داشته و نسبت به يكديگر احساس مسئوليت مي‌كنند. در شرق عربستان نيز شيعيان اثني عشري به طور بالقوه حاميان زيدي‌ها مي‌باشند. جمعيت حوثي‌ها از فاصله زماني 1982 تا امروز از 200 نفر به ده‌ها هزار نفر نيروي تربيت يافته رسيده است.
شافعي‌ها برخلاف زيدي‌ها نسبت به تاسيس حكومت شافعي تمايلي نشان نمي‌دهند و در نتيجه زيدي‌ها رقيب جدي براي تشكيل حكومت در يمن ندارند. در خصوص اينكه آيا زيدي‌ها قصد تشكيل حكومت دارند يا نه اطلاعاتي در دست نيست و تا به حال نيز مشخص نبوده، اما بايد گفت كه جنبش مردمي الحوثي موضوعي نيست كه با برخوردهاي نظامي هر چند گسترده و با جنگ افزارهاي پيشرفته از بين برود و يا حتي ضربه سختي دريافت كند.
[b]فارس: جنگ ششم يمن چه تفاوتي با جنگ‌هاي گذشته دارد؟ [/b]
زارعي: اين جنگ از 20 مرداد آغاز شد، در فاصله جنگ پنجم تا آغاز جنگ ششم دولت علي عبدالله صالح همواره اعلام مي‌كرد كه در صدد سركوبي گروه الحوثي است و هيچگاه اين جريان را به عنوان يك گروه قانوني تلقي نكرده و حاضر به هيچگونه تعاملي با آنها نشد. با آغاز جنگ، علي عبدالله صالح اعلام كرد كه كار را تا ريشه كن كردن الحوثي‌ها ادامه مي‌دهد و در اين ماجرا نيروي هوايي با تعداد زيادي هواپيما و هلي كوپتر به سمت مناطق صعب العبور عازم شده و بمباران‌هاي زيادي انجام مي‌دادند. در كنار آن هم نيروهاي پياده زيادي را براي پاكسازي در مناطقي كه نيروهاي حوثي وجود داشتند، گسيل كردند و پي در پي نيز از فتوحات خود سخن ‌گفتند اما به زودي متوجه شدند كه امكان موفقيت در جنگ وجود ندارد و گروه حوثي ورزيده‌تر از گذشته و به صورت چريكي به مقابله مي‌پردازد.

[b]* حمايت همه جانبه علماي زيدي از حوثي‌ها [/b]

بمباران‌هاي هوايي تاكنون ضربات زيادي به مردم يمن زده، اما دولت يمن متوجه شد كه كمترين ضربه را به جنبش حوثي وارد شده است. عهد شكني علي عبدالله صالح و زير پا گذاشتن توافقات قبلي و بمباران مناطق مختلف در استان صعده و استان‌هاي همجوار موج جديدي را در حمايت مردم از حوثي‌ها بسيج كرده به گونه‌اي كه ما شاهد بوديم در جريان جنگ ششم صعده از مخالفت علماي زيدي با جنبش مقاومت حوثي خبري نيست در حاليكه در جنگ‌هاي قبلي علماي زيدي عملاً به دو دسته موافق و مخالف تقسيم مي‌شدند كه اين موضوع كار حوثي‌ها را دشوار مي‌كرد و علامه بدرالدين را در موضع ضعف‌ قرار مي‌داد.
جنبش حوثي‌ها در جنگ ششم با پتانسيل بيشتر، استفاده از ظرفيت‌ چريكي بالاتر و با استفاده از تجربه جنگ‌هاي قبلي مقاومت مي‌كند. اين موضوع باعث شد كه علي عبدالله صالح پاي كشورهاي ديگر را به ميان بكشد، از آن جمله ايران را محكوم كرد كه به حوثي‌ها كمك كرده و آنها را تحريك به جنگ‌ مي‌كند.
علي عبدالله صالح حساسيت غرب به ويژه آمريكا و همينطور كشورهاي عربي به خصوص عربستان را روي نقش ايران مي‌دانست و اين دستاويزي بود تا كمك‌هاي بين‌المللي و منطقه‌اي را براي دولت يمن كسب كند. از سوي ديگر دولت يمن در اين مقطع تلاش كرد تا از طريق يك عمليات رواني نيروهاي حوثي را با نيروهاي القاعده مرتبط نشان دهد كه كشته شدن تعدادي از شهروندان انگليسي، آلماني و كره‌اي در صعده و انتساب آن به حوثي‌ها در اين راستا صورت ‌گرفت. عبدالله صالح مي‌خواست از ظرفيت مبارزه با تروريسم در عرصه بين‌المللي استفاده كرده و به سركوب حوثي‌ها بپردازد.
نكته ديگري كه در اين جنگ اتفاق افتاد اين بود كه دولت‌هاي عربستان و اردن براي اولين بار به صورت آَشكاري وارد درگيري شدند، بهانه آنها حمله حوثي‌ها به الدخان بود كه در عربستان است اما در حقيقت تمايل عربستان براي ايفاي يك نقش كليدي در جنگ عامل ورود به جنگ بود.
امروز پس از گذشت 4 ماه عمليات كلاسيك عليه جنبش حوثي، هر چند از يك اقدام منطقه‌اي برخوردار شده، نمايان شد كه اقدام نظامي نمي‌تواند موضوع را حل كند. به همين دليل طي هفته‌هاي گذشته يك گرايش ديپلماتيك بوجود آمد و برخي كشورهاي منطقه تلاش كردند تا با ايفاي نقشي ديپلماتيك به حل مساله كمك كنند. به طور مشخص قطر و كويت در اين راستا داوطلب ايفاي نقش شدند و در دولت علي عبدالله صالح هم گرايشاتي به سمت گفتگو مشاهد شده، اما هنوز به مرحله ظهور نرسيده و به نظر مي‌رسد تا حصول توافق راه زيادي در پيش باشد.

[b]فارس: زيديه چه اشتراكاتي با شيعيان اثني عشري دارد؟ [/b]
زارعي: در متون مذهبي، اعم از متون شيعيان اثني عشري و زيديه، زيديان به عنوان شعبه‌اي از شيعيان شناخته شده‌اند بنابراين اطلاق شيعه به زيدي‌ها كاملاً درست و مستند است، كما اينكه اطلاق شيعه به اسماعيليان نيز درست است اما اگر تعريف ما از شيعه تعريف رايج انثي عشري است با اسماعيليه و زيديه تفاوت زيادي دارد. اسماعيليه از نظر فقهي به شيعيان امامي نزديكتر است و زيديه در اصول. زيديه موضوعي به نام خمس ندارد و نماز آنها به لحاظ استفاده از مهر به اهل سنت نزديكتر است. اشتراكاتي هم در اصول اعتقادي بين ما و آنها وجود دارد از جمله اينكه در اصل مهدويت اعتقادات يكي بوده و آنها به فردي از نسل سادات معتقدند.
مسئله ديگري كه ما و زيديه را از نظر سياسي گره مي‌زند، نگاه به حكومت و تاسيس يك حكومت ديني است كه بايد حكومت صالحي را در جامعه بوجود آورد. اين اصول، زيدي‌هاي اصيل را وادار مي‌كند كه از شخصيت‌هايي چون امام خميني، مقام معظم رهبري، سيد حسن نصرالله و آيت الله سيستاني حمايت كنند. پرچم زيدي‌ها و شعارهايي آنها كه روي يك پارچه سفيد حك شده، مورد اشتراك ما و آنها است.
اگر به سخنان حسين بدرالدين توجه كنيم، مي‌بينيم كه او به شدت از انقلاب اسلامي ايران، مبارزه با آمريكا، رژيم صهيونيستي و روز قدس حمايت كرده است. رهبر فعلي اين جريان هم همين عقيده را دارد. ممكن است كه در ادبيات سياسي كساني دچار اشتباه شده و زيديه را خارج از شيعيان بدانند. برخي نيز عبدالملك و حسين الحوثي را از زيديه به اثني عشري متمايل مي‌دانند كه اين درست نيست.
برخي نيز تلاش مي‌كنند حوثي‌ها را يك فرقه سياسي بنامند كه نه زيدي و نه شيعه نيستند و تلاش براي تصاحب حكومت را داشته و براي اهداف خاصي به اين موضوع متوسل مي‌شوند.

[b]*رفع تبعيض و اعطاي آزادي‌ مذهبي دو خواسته حوثي‌ها [/b]

زيدي‌هاي در درجه اول بخشي از مسلمين هستند و در درجه دوم بخشي از شيعيان، كه هر گاه خواسته‌هاي منطقي داشته باشند بايد به آنها كمك كرد البته اگر انحراف اساسي در بين گرو‌هي به وجود آيد، فارغ از مذهب آنها بايد به مقابله با آنها برخاست. در واقع محور حق بودن خواسته است. حوثي‌ها دو خواسته كليدي دارند كه حكومت در اين مورد برخورد سلبي و منفي دارد كه يكي از آنها رفع تبعيض از استان صعده است، صعده ثروتمندترين استان يمن و در عين حال محروم‌ترين استان اين كشور است.
خواسته دوم آنها اعطاي آزادي‌هاي مذهبي به نيروهاي زيدي است كه مي‌خواهند مساجد و فعاليت‌هاي خود را داشته باشند كه حكومت يمن از مدت‌ها قبل با اعزام روحانيون از مصر فضاي تنفسي زيدي‌ها را در مساجدشان تنگ كرده ‌است، اين دو خواسته درخواست‌هاي قابل احترامي هستند كه به هيچ وجه بوي تجزيه‌طلبي و براندازي نمي‌دهد. اينكه بقيه كشورها و ملت‌ها در جهت خاموش كردن بحران موجود از اين دو خواسته حمايت هم كنند خيلي دور از انتظار و غيرمنطقي نيست.

[b]* ادعاي كمك ايران به حوثي‌ها براي توجيه برخورد خشن دولت يمن [/b]

[b]فارس: برخي معتقدند كه دولت يمن در راستاي وارد كردن ايران به بازي خود و عربستان، عمداً فشارهايي را به ايران وارد مي‌كند، اين موضوع تا چه اندازه درست است؟ [/b]
زارعي: سياستي كه دولت يمن در مواجهه با اين جريان معارض در صعده دارد، سياست كاملاً شناخته شده‌اي است. معمولاً دولت‌ها وقتي از حل يك موضوع داخلي عاجز مي‌شوند، تلاش مي‌كنند تا با انتساب آن جريان به خارج از كشور، از يك طرف راه برخورد با آن را در داخل هموار كنند و از سوي ديگر شكست‌هاي خود را از آن جريان پوشش داده و تحت الشعاع قرار دهند. اين سياست در عرصه بين‌المللي و مخصوصاً خاورميانه مشخص و شناخته شده است.
دولت علي عبدالله صالح از زماني كه متوجه شد جريان حوثي‌ها ريشه دارتر از آن است كه بتوان آن را از سر راه برداشت، تلاش كرد كه اين جريان را به ايران و ليبي نسبت دهد، اما جغرافياي يمن به گونه‌اي است كه از جغرافياي ايران كاملاً دور بوده و در يك وضعيت غيرقابل دسترسي قرار دارد، يمن از يك طرف در مرزهاي زميني عربستان و عمان محصور است كه اين دو كشور طبعاً اجازه نفوذ ايراني‌ها از مرزهاي خود به يمن را نمي‌دهند و از سوي ديگر يمن در مرزهاي جنوبي و غربي با اقيانوس هند و درياي سرخ مواجه است و با توجه به احاطه سنگين دريايي، قدرت‌هاي بين‌المللي و منطقه‌اي بر اين آبراه امكان ورود ايران به اين منطقه وجود ندارد. در عين حال بايد به اين نكته اشاره كرد كه استان صعده هيچ مرز دريايي و زميني غير از عربستان ندارد بنابراين اساساً امكان كمك ايران به صعده وجود ندارد، مگر كمك‌هايي كه به طور رسمي و تحت اشراف دولت يمن صورت مي‌گيرد كه در سال‌هاي گذشته اين كمك از طريق هلال احمر، كميته امداد و وزارت امور خارجه به يمن ارسال شد، كه همه آنها تحت اشراف دولت مركزي يمن بوده است. اين كمك‌ها‌ به هيچ وجه ماهيت سياسي نداشته و هيچ ارتباطي هم در طول اين دوران بين نيروهاي كمك رسان ايراني و نيروهاي مبارز صعده صورت نگرفته است بنابراين متهم كردن جمهوري اسلامي ايران بيشتر موجب خنده مخاطب مي‌شود تا اينكه او را به اشتباه اندازد اما حكومت يمن براي توجيه اقدامات خشن خود و كشتار زنان و كودكان صعده دخالت خارجي را مبناي اعمال خود معرفي مي‌كند. نكته ديگر اين است كه دولت علي عبدالله صالح كه برخوردار از يك ارتش 370 هزار نفري است و امكانات زميني و هوايي بالايي نيز دارد، نتوانسته اين گروه را مهار كند تا جائيكه در جنگ ششم ناچار شده پاي قدرت‌هاي بين‌المللي و برخي كشورهاي منطقه‌اي همچون عربستان را با متهم كردن حوثي‌ها به تروريسم به اين جنگ باز كند.
يك جنبه از اين اتهام كه حوثي‌ها از جانب ايران حمايت مي‌شوند در واقع كوچك كردن شكست بزرگي است كه دولت يمن از حوثي‌ها متحمل شده است. چرا كه شكست از يك گروه براي يك دولت بسيار سخت است، ولي وقتي گفته مي‌شود دولت يمن با يك كشور به نام جمهوري اسلامي ايران درگير است، شكست در مقابل آن توجه پذيرتر مي‌شود.
در جنگ 33 روزه وقتي ارتش رژيم صهيونيستي از رويارويي با حزب‌الله ناتوان ماند و شكست‌هاي پي در پي را متحمل مي‌شد، حزب‌الله را متهم مي‌كرد كه از حمايت‌هاي سوريه و ايران برخوردار است و اين موضوع در مورد غزه نيز كه يك منطقه بسته است صدق مي‌كند. متهم كردن حوثي‌ها به اينكه تحت حمايت ايران با دولت يمن درگير هستند، براي تخفيف شكست ارتش يمن و عربستان است تا خفت شكست را كاهش دهند.

لينك مطلب : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8809230185

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نیروهای ویژه آمریکا هم برای آموزش به ارتش یمن وارد این کشور شدند!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]نیروهای ویژه آمریکا هم برای آموزش به ارتش یمن وارد این کشور شدند![/quote]

كاش فقط آموزش بود! جنگنده هاي آمريكايي خودشان دست به كار شدند.
منبع پرس تي وي

'US fighter jets attack Yemeni fighters'
http://www.presstv.com/detail.aspx?id=113687§ionid=351020206

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]جنگنده‌هاي آمريكايي دو مسجد را در يمن بمباران كردند[/b]
به گزارش فارس، جنگندهاي آمريكايي همچنين شهر "ضحيان " و "ساقين " را با بيش از 13بار هدف حملات هوايي خود قرار دادند و در طول شبانه روز بر فراز آسمان اين مناطق به پرواز در آمدند و به گذشت زني مشغول شدند.
جنبش شيعي الحوثي امروز همچنين اعلام كرد در جريان حمله جنگنده‌هاي آمريكايي به يكي از مراكز نگهداري اسرا در يمن، 120 اسير كشته و 44 نفر ديگر زخمي شدند.
بنابر اين گزارش، ارتش عربستان همچنين قصد پيشروي به سمت مركز "الجابري " را داشت كه با مقاومت و شيوه جديد و غافلگيرانه كه نيروهاي سعودي توقع آنرا نداشتند، مواجه شده و در جريان اين حمله تعداد زيادي از ارتش عربستان كشته و تعدادي از نفربرها زرهي و خودروهاي نظامي آنها نابود شدند و در پيشروي خود ناكام ماندند.
همچنين در نوار مرزي حملات موشكي عربستان همچنان ادامه دارد.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8809251223

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قاط بزني چي ميشه آقا هادي؟!!! من ميگم بيا من هم قاط ميزنم رسما به امريكا اعلان جنگ كنيم و دو نفري بريم و حلقه محاصره رو بشكنيم از اون طرف هم با يه حركت گاز انبري پايتخت عربستان رو تسخير كنيم و اونا رو مجبور به تسليم كنيم !! خوبه هادي جان ؟ يادم رفت بگم : غرامت و خسارت جنگ رو هم از حلقوم دولت آمريكا ميكشيم بيرون!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]قاط بزني چي ميشه آقا هادي؟!!! من ميگم بيا من هم قاط ميزنم رسما به امريكا اعلان جنگ كنيم و دو نفري بريم و حلقه محاصره رو بشكنيم از اون طرف هم با يه حركت گاز انبري پايتخت عربستان رو تسخير كنيم و اونا رو مجبور به تسليم كنيم !! خوبه هادي جان ؟ يادم رفت بگم : غرامت و خسارت جنگ رو هم از حلقوم دولت آمريكا ميكشيم بيرون![/quote]

حالا اعصابت از سعودی ها خورده چرا سره من خالی می کنی؟
خوب قاط بزنم یکم راه می رم اعصابم اروم میشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

صدای ما هم کم کم در حال پخش شدن در جهان است! آمارهای روزانه Presstv.ir رو از آلکسا چک کن! متوجه می شی که این سایت هر روز حداقل 2 تا 3 رنک بالاتر میاد! اگر لطف کنید آدرس سایت www.presstv.ir رو در سایت قرار بدی به شنیده شدن صدای ایران در جهان کمک به سزای خواهی کرد! icon_cool

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

هادي جان دلخور نشو برادر همرزمم. من دوستان سايت رو دوسشون دارم. منظورم اين بود كه كار عملي از دست هيچ كس بر نمي آد. راستش همين الان هم اگه يه نقر دين دار باشه بهش يا ميگن امل يا خرافاتي. من ديگه واقعا اين همه حجمه ظلم رو در دنيا مي بينم و كاري نمي تونم بكنم و به نظرم اوضاع از كنترل خارجه. واقعا آدم اشكش در مياد. icon_cool

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue] در يك درگيري خونين دومين پايگاه نظامي آل سعود به تصرف شيعيان صعده درآمد
[size=24]
پايگاه اطلاع رساني الحوثي ها، از سقوط دومين پايگاه نظامي رژيم سعودي در مرز عربستان و يمن در روز شنبه خبر داد.[/size]

به گزارش پايگاه اطلاع رساني «صعده آنلاين»، در بيانيه اي كه از سوي دفتر رسانه اي «عبدالملك الحوثي» منتشر شد، آمده است: در يك عمليات نظامي موفقيت آميز، در پاسخ به تجاوزات دشمن، جنگجويان الحوثي موفق به تصرف دومين پايگاه نظامي در عربستان در روستاي «قوي» در شمال منطقه الخوبه شدند.[/color]

بر اساس اين گزارش پس از سقوط اين پايگاه نظامي مرزي، تمامي سلاح و مهمات موجود در آن به غنيمت جنگجويان الحوثي درآمد و سربازان عربستاني با برجاي گذاشتن آنها از منطقه فرار كردند.

در اين بيانيه خاطرنشان شده است: هدف ما، تسلط بر بخشي از خاك عربستان نبوده است، ولي مقابله با دشمن سبب شد، تجاوزگران را از مكاني كه به ما حمله كرده اند، عقب برانيم. از سوي ديگر، ارتش عربستان روز شنبه با جمع كردن تجهيزات خود، اقدام به ضدحمله كرد، اما جز شكست چيزي نصيبش نشد.

به گفته الحوثي ها، هواپيماهاي عربستان روز جمعه 58 بار مناطق الجابري، جبل الرميح، الدخان، الدود، الملاحيط و بني صباح را بمباران كردند.

اين در حالي است كه عربستان روز جمعه با شليك 210 موشك، مناطق مسكوني صعده و روستاهاي شيعه نشين يمن را هدف قرار دادند.

در همين حال، هواپيماهاي آمريكايي در ادامه تجاوزات خود به خاك يمن با پرواز از پايگاه «الخميس» عربستان با ناوهاي هواپيمابر اقدام به بمباران سنگين هوايي كردند كه از ميزان واقعي تلفات خبري در دست نيست.

يك فرمانده نظامي شيعيان صعده نيز گفت: دلايلي در دست داريم كه ثابت مي كند آمريكا در بمباران شمال يمن مشاركت داشته است.

به گزارش ايرنا، اين فرمانده الحوثي تاكيد كرد: ما دلايلي داريم كه نشان مي دهد هواپيماي آمريكايي در اين عمليات شركت كرده اند و به نفع عربستان و دولت مركزي يمن عليه ما وارد جنگ شده اند. در همين حال خبرگزاري رسمي يمن (سبا) روز شنبه گزارش داد، علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن براي چندمين بار از آمريكا خواستار ارسال كمك هاي نظامي و اطلاعاتي براي سركوب شيعيان صعده شد. همچنين برخي از نمايندگان پارلمان و احزاب مخالف يمن با گذشت چند روز از بمباران چادرنشينان يمني در منطقه «ارحب»، توجهات دولت مركزي در مورد حمله به پايگاه القاعده را رد كرده و خواستار انجام تحقيقات روشن در مورد اين جنايت كه به مرگ 63 نفر انجاميد، شدند. مقامات دولتي يمن مدعي شده بودند كه در اين مكان كه مورد حمله قرار گرفت، يك اردوگاه آموزشي نيروهاي القاعده وجود داشت و تعدادي از افراد القاعده به هلاكت رسيدند.

اما يك منبع پايگاه اطلاعاتي «استراتفور» به نقل از منابع خود در دولت آمريكا اعلام كردند كه نيروهاي آمريكايي، حملات به منطقه ارحب را انجام داده اند.

استراتفور نوشت: حملات هوايي در يمن در اوايل نوامبر پس از آنكه عربستان به يمن عليه الحوثي ها، كمك كند، گسترش يافت.

به گزارش پايگاه اينترنتي، نيروهاي هوايي عربستان با جنگنده هاي اف 15 كه ساخت آمريكا است، پرواز مي كنند كه عمليات اين جنگنده ها با هدايت و مراقبت نيروهاي آمريكايي در منطقه صورت مي گيرد.

اين در حالي است كه كشتار غيرنظاميان در استان «ابين» يمن با واكنش منفي مردم و راهپيمايي اعتراض آميز مواجه شده است.


منبع:
[url=http://kayhannews.ir/880929/16.htm#other1605]روزنامه کیهان[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به گزارش خبرگزاري فرانسه از صنعا، وزارت دفاع يمن اعلام کرد "عبدالمالک الحوثي" رهبر شيعيان الحوثي که گروهش درگير نبرد با ارتش يمن است، امروز (يکشنبه) زخمي شد.
بر پايه اين گزارش، نيروي هوايي يمن در عملياتي منطقه اقامت الحوثي را هدف حمله قرار داد و در نتيجه اين حمله، رهبر شيعيان يمن به شدت مجروح شد.
وزارت دفاع يمن خاطر نشان کرد که پس مجروح شدن رهبر شيعيان يمن، وي به همراه تني چند از نزديکانش مجبور شد محل اقامت خود را تغيير داده و به منطقه "هايدان" واقع در غرب يمن نقل مکان کند.
اين در حاليست که چندي پيش يک فرمانده نظامي شيعيان الحوثي گفته بود دلايلي در دست دارد که ثابت مي کند آمريکا در بمباران شمال يمن مشارکت داشته است.
اين فرمانده نظامي گفت که سوال هاي زيادي درباره واقعيت مشارکت هواپيماهاي آمريکايي در بمباران استانهاي شمالي يمن وجود دارد و ما دلايلي داريم که نشان مي دهد هواپيماهاي آمريکايي در اين عمليات شرکت کرده اند.
اين فرمانده نيروهاي الحوثي گفت: ما از سال 2004 در وضعيت جنگ به سر مي بريم و از توان نظامي و قدرت يمن و کشورهاي عربي با خبريم و فرق بين هواپيماهاي عربستاني ، يمني و آمريکايي را مي دانيم . سمت و سوي عمليات و بمبارانهاي هواپيماهاي سعودي و يمني را مي شناسيم و همچنين به آمد و رفت آنها هم آشنايي داريم.
http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=853773

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واقعا کار این شیعیان دستخوش داره

امیدوارم این مقاومت سرآغازی باشه بر سقوط سلطنت منحوس وهابیون سعودی

همین که پای آمریکا به یمن باز شده نشون از ضعف عربستان در برابر مبارزان الحوثی داره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مفتی عربستان در پاسخ استفتای برخی از اعضای ارتش این کشور که جنگ با مسلمانان یمن را برادرکشی دانسته بودند یا کافر کشی گفت: آنها گمراهانی هستند که باید کشته شوند.

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ شیخ عبدالعزیز آل‏الشیخ رئیس هیأت عالی علمای عربستان و مفتی این کشور در پاسخ به استفتایی از تعدادی از سربازان ارتش که جنگ با حوثی‏های یمن را برادرکشی می‏داند یا مبارزه با کفار، آورده است:

«برادران و مجاهدان(!) در راه خدا! دشمنی که شما با آنها می‏جنگید، گمراهان منحرف‏الفکری هستند که در زمین فساد برمی‏انگیزند!»

آل‏الشیخ در ادامه گفته است: «مجاهدان عزیز! در این راه صبر پیشه کنید و چنانچه کشته شدید، جایگاهتان در بهشت خواهد و از شهدا به شمار می‏روید!»

این مفتی در وقاحتی کم‏نظیر اضافه کرده است: «این همسایگان ما رسم همسایگی را به جا نیاورده و به ما حمله کرده‏اند. ولی شما فرموده پیامبر را انجام دهید و با همسایگان به مهربانی رفتار کنید!»

این وقاحت مفتی عربستانی در حالی است که شیعیان یمن از مسلمانان به شمار رفته و در واقع او سربازان سعودی را به برادرکشی تهییج کرده است. ضمن اینکه آل‏الشیخ در تحریفی آشکار، حوثی‏ها را شروع‏کنندگان حمله به عربستان عنوان کرده است، حال آنکه دولت سعودی خود حمله به شمال یمن را به طور علنی اعلام کرده است.

[url]http://abna.ir/data.asp?lang=1&id=174164[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]دقایقی پیش خبر کشته شدن رهبر شیعیان زیدی یمن ـ معروف به حوثی‏ها ـ که ارتش یمن آن را اعلام کرده‏ بود، از سوی سخنگوی مجاهدین تکذیب شد.[/b]


به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در حالی که سخنگوی ارتش یمن بر کشته شدن «سید عبدالملک الحوثی» اصرار دارد، سخنگوی الحوثی نیز در گفتگو با بی‏بی‏سی از زنده بودن او خبر داده است.

سخنگوی ارتش یمن پیشتر اعلام کرده بود که عبدالملک الحوثی در بمباران هوایی ارتش که مقر فرماندهی الحوثی را هدف قرار داده بود، کشته شده است. برخی منابع مطلع نیز از کشته شدن او در بمباران هوایی هواپیماهای سعودی خبر داده بودند.

از سوی دیگر نیز «محمد عبدالسلام» سخنگوی الحوثی در گفتگو با بی‏بی‏سی خبر از زنده بودن عبدالملک داده است. او گفته این خبرها، اخبار بی‏اساس و سخیفی هستند. ضمن اینکه ارتش یمن برای این ادعای خود هیچ سند و مدرکی ارائه نکرده است.

همچنين «سید یحیی الحوثی» برادر کوچکتر عبدالملک الحوثی رهبر شیعیان یمن هم مجروح شدن برادرش در حملات ارتش را تکذیب كرد.

امروز پایگاه وزارت دفاع یمن اعلام کرده بود رهبر گروه الحوثی بشدت مجروح شده و داماد خود را به عنوان فرمانده مقاومت ضددولتی معین کرده است.

http://abna.ir/data.asp?lang=1&id=174268

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این رفتارها در حالی با شیعیان عربستان صورت می‏گیرد که آنها حدود 20 درصد جامعه این کشور را تشکیل می‏دهند.

به گزارش خبرگزاری اهل‏بيت(ع) ـ ابنا ـ بسیاری از نظامیان شیعه در ارتش عربستان سعودی به جرم شیعه بودن به مناطق دور دست در عربستان تبعید می‏شوند.به نظر می‏رسد این موضوع در کشمکش میان عربستان با نیروهای شیعه یمنی تشدید شده است.

به گفته بسیاری از این شیعیان برخی از آنها از پست‏ها و منصب‏هایی کنار گذاشته شده‏اند که بیش از 10 سال در آن جایگاه فعالیت می‏کرده اند.یکی از این افسران که به مناطق شمالی عربستان تبعید شده است گفته که پیش از تبعید بازجویی‏های طولانی مدتی را پشت سر گذاشته است.

به گفته پایگاه خبری الراصد این رفتار‏ها در حالی با شیعیان عربستان صورت می‏گیرد که آنها حدود 20 درصد جامعه این کشور را تشکیل می‏دهند.همچنین شیعیان در عربستان نمی‏توانند هیچ گونه سمت سیاسی داشته باشند.

http://abna.ir/data.asp?lang=1&id=174251

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.