reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

اگه عاقلانه و به دور از احساسات به موضوع یمن نگاهی بندازییم متوجه میشیم در موقعیت کنونی (محاصره دریایی و زمینی کنیزهای آمریکا و اسراییل در منطقه <کشورهای عربی :winking:>  و حمایت اطلاعاتی نظامی اکثر ابرقدرتهای جهان) دیگه ایران از لحاظ لجستیکی توانایی رسوندن اسلحه و تجهیزات مخصوصا پدافند متحرک به حوثی ها رو نداره اگر هم چیزی رد و بدل شده مطمئنا مربوط به قبل هستش

با توجه به مسلح و تجهیز نیروهای مخالف حوثی ها و حمایت هوایی از اونها, حوثیها مجبور به عقب نشینی به مناطق خودشون میشن, ولی مناطق محلی و شیعه نشین خودشون رو حفظ کرده و در فقر و انزوا و محاصره مجبور به مقاومت و ایستادگی هستند. از روحیه ای که ازشون میشناسیم این کار رو حتما میکنن

حالا نگاهی بندازیم به موقعیت ایران.همزمان در چند جبهه مشغول نبرد هست.موقعیت اقتصادی و بین المللی خوبی نداره.تحت شدید ترین تحریمهای بین المللی قرار داره و همزمان مشغول گذراندن آخرین دور مذاکرات تعیین کننده س 

یعنی فعلا مجبور به انفعال و سکوت هست تا موقعیت مناسبش پیش بیاد

وقتی آبها از آسیاب بی افته و اوضاع کمی آرام بشه آیران طبق معمول با توجه به چینش جدید مهره های دشمن در یمن راه های مخفی کمک و امداد و آموزش به حوثی ها رو باز میکنه

اون موقع هست که یک گروه منسجم و منظم و کارآزموده و مجهز درست مانند حزب الله لبنان در جنوب عربستان سر برمیاره

کمی صبر و زمان میخواد ولی حتما میشه (ایران استاد ماهی گیری از آب گل آلوده)

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شک نکنید که برگ های برنده ی انصارالله تا کنون استفاده نشده و در صورت لزوم به کار گرفته خواهد شد. طبق قراردادی که بین ایران و یمن در 10 اسفند 93 برقرار شد هفته ای 28 پرواز به یمن از ایران صورت گرفت. این ظاهر ماجراست. حالا اگر این 28 تا می شد 50 تا کی میخواست متوجه بشه . اصلا چقدر زمان می برد تا متوجه این امر بشن. مسلما ما می دونستیم که چه گزینه هایی در یمن احتمال اتفاق افتادن داشتن و برای هر کدومشون برنامه ریزی صورت گرفته است و اگر تجهیزاتی مورد نیاز بود با این حجم پرواز ها به راحتی منتقل می شد. این از بخش آشکار ارتباط بود . ارتباطات غیرآشکار و دریایی و ... هم بماند.

 

تجربه فاکتور بسیار تاثیرگذاری در جنگ ها یا هر کار دیگه ای هست و خوشبختانه ما در این زمینه در وضعیت خوبی قرار داریم و جنگ های مختلفی از داخلی و خارجی و کلاسیک و چریکی و ... رو تجربه کردیم.

 

 

ان شاالله که خداوند متعال هم کمک مظلومان عالم خواهد کرد

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مهمترین شکستی که ما تا این لحظه خوردیم متحد کردن جبهه سنی با ایجاد یک نفرت مشترک از شیعیان بوده.
شما شاید چشمتون رو ببندید، اونها قطعا چشمشون رو به جنایات اسد در سوریه نمی بندند.
شکست یعنی نرسیدن به هدف،‌هزینه هاست که متفاوته. ما می خواستیم در منطقه نفوذ داشته باشیم عزت و احترام داشته باشیم و مکتب شیعه رو گسترش بدیم. با لغو شیعه و تحریف مبانی عقیدتی شیعه به جایی رسیدیم که برای اهواز خودمون باید ستون نظامی بفرستیم. این اولین شکست ماست. هزینه این شکست چیه؟ در این مورد خیلی میشه حرف زد.


اشتباه شما اینه که حوادث رو بی ارتباط با هم میبینید، یک جنگ نیابتی بوده بین نیروهای وفادار به ما و نیروهای متحد اهل سنت که در جای جای خاورمیانه جریان داشته، الآن یکی از طرفین میبینه که در یک منطقه قافیه رو کلا باخته جنگ نیابتی رو رها کرده خودش رسما وارد معرکه شده، تنها هم نه بلکه در اتحاد با کشورهایی که اونها هم در جنگ نیابتی در جبهه ضد ما شرکت داشتن (حالا نه لزوما متحد سعودی) یعنی کشورهایی که خودشون رو سنی میدونن، حتی بظاهر سکولار هم که باشن.

پس میبینید این اتحاد از قبل بوده ولی در غالب ترور خودش رو نشون میداده، الآن رسما وارد جنگ شدن، اون هم در جنگی که قرار بوده نیابتی باشه.

فارق از نتیجه من این رو شکست نمیدونم، بهر حال کم آوردن وگرنه این همه هزینی سیاسی/نظامی رو متحمل نمیشدن. کم آوردن یک طرف هم برای طرف مقابل شکست به حساب نمیاد.
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

والا هدف کشورهای خلیج فارس اکنون ایجاد جنگ شیعه و سنی است و تا حدودی هم موفق بوده اند 

هنر اول ایران قبل از هرچیز عدم ورود به این بازی فرقه ای است و تبدیل آن به جنگ میان سازندگی و قدرت طلبی است در این صورت ایران برنده است

دوستی درست گفت مشکل اصلی در یمن فقر، بی سوادی و داستان های قبیله ای است 

برنده اصلی کسی است که این مشکل را هدف قرار دهد چیزی که گفته می شود اقدامات ایران در طولانی مدت است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مهمترین شکستی که ما تا این لحظه خوردیم متحد کردن جبهه سنی با ایجاد یک نفرت مشترک از شیعیان بوده.

شما شاید چشمتون رو ببندید، اونها قطعا چشمشون رو به جنایات اسد در سوریه نمی بندند.

شکست یعنی نرسیدن به هدف،‌هزینه هاست که متفاوته. ما می خواستیم در منطقه نفوذ داشته باشیم عزت و احترام داشته باشیم و مکتب شیعه رو گسترش بدیم. با لغو شیعه و تحریف مبانی عقیدتی شیعه به جایی رسیدیم که برای اهواز خودمون باید ستون نظامی بفرستیم. این اولین شکست ماست. هزینه این شکست چیه؟ در این مورد خیلی میشه حرف زد.

اون نفرت رو که دوستان وهابی آدم خوار شما از بدو تاسیس فرقه وهابیت با شیعیان و مخصوصا ایران داشتن! چیز جدیدی نیست.پیروزی ایران اینجاست که علی رغم تبلیغات جهانی و منطقه ای که می گفتن ایران حامی تروریسمه حالا ایران و حزب الله با دخالت در نبردهای سوریه و عراق و کشتار تروریستهای وهابی علاوه بر جلب حمایت مردم اون کشورها در سطح جهانی به عنوان دشمن تروریسمه جهانی معرفی شدن! :) درک این موضوع که سخت نیست moooo جان!؟ وقتی از اتریش میان به سوریه میگن بشار اسد در صف اول جنگ با تروریسمه و دوست ماست، ایرانی که با همه نوع کمک به مردم سوریه و ارتش باعث بقای اسد شد کجای جریانه!؟ همه منطقه میدونن که الان ایران بزرگ ترین دشمن تروریسم وهابیه و اگر قرار باشه در مقابل اون وحوش به کسی چشم امید داشته باشن اون ایرانه! حالا این وسط یه عده پادشاه دیکتاتور وهابی و دست نشانده مثلا ائتلاف تشکیل میدن مسئله مهمی نیست! مهم مردمشون هستن! و میدونی که چنتاشون بوسیله همین مردم توی گور شدن! عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.:)

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

وزیر دفاع پاکستان: تصمیمی برای مشارکت در جنگ علیه یمن نداریم

http://irna.ir/fa/News/81552319/

 

یکی رو کم کنید

 

 

 

فقط یک ساده لوح میتونه این را باور کنه .  مثل این زرف هنوز میگه ایران در سوریه نیست

 

double game,

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سی ان ان حمله زمینی به یمن را با حمله آمریکا به ویتنام مقایسه کرد

سی ان ان اعلام کرد اگر به یمن تهاجم زمینی شود، این کشور به فاجعه ویتنام برای مهاجمان تبدیل می شود.
به گزارش شبکه تلویزیونی سی ان ان، ایان لی خبرنگار شبکه در گزارشی زنده از قاهره گفت:« مصر از نزدیک تحولات یمن را دنبال می کند. عربستان سعودی از مصر خواسته است تا در عملیات یمن کمک کند. مصر نیز اعلام کرده است اگر از قاهره درخواست شود، نیروی زمینی برای عملیات یمن وارد عمل می کند. اینکه مصر چنین موضعی را درباره اقدام نظامی کشور دیگری در منطقه اتخاذ کند، بی سابقه است. مصر آمادگی خود را برای وارد کردن نیروی هوایی و نیروی دریایی خود اعلام کرده است و اینکه اگر لازم باشد و از آن درخواست شود، حتی از نیروی زمینی خود برای این منظور استفاده خواهد کرد. چهار ناو جنگی مصر در دریای سرخ حضور دارند تا از آبراه حساس منطقه (باب المندب) محافظت کنند. این آبراه برای مصر نیز به منظور دستیابی به کانال سوئز بسیار اهمیت دارد. فاصله یمن با کشورهای آفریقایی فقط بیست کیلومتر است و درنتیجه می بینیم که یمن فاصله زیادی با آفریقا ندارد. مصر می خواهد مانع از بروز هرگونه مشکلی در تنگه مذکور شود. درعین حال، باید توجه داشت که مصر مدیون عربستان سعودی است. عربستان سعودی چندین میلیارد دلار کمک مالی و پشتیبانی های دیگر از مصر داشته است. به همین علت است که می بینیم مصر تا این اندازه حمایت شدید از این اقدام عربستان سعودی دارد. اما درباره ورود نیروی زمینی مصر به یمن باید به گذشته تاریخی منطقه توجه داشت. مصر در سال هزار و نهصد و شصت از نیروی زمینی خود در یمن استفاده کرد که وضعی شبیه ویتنام برای آمریکا را برای مصر رقم زد. مصر شمار زیادی از نیروهای خود را در آن جنگ از دست داد. اگر نیروهای نظامی مصر و کشورهای دیگر در یمن وارد عمل شوند، به احتمال زیاد شاهد همان وضع گذشته خواهیم بود. یمن مناطق کوهستانی دارد که حوثی ها سالها در آنجا جنگیده اند و این مناطق را به خوبی می شناسند. حوثی ها در استفاده از شیوه های جنگ چریکی بسیار تبحر دارند. بنابراین ورود به عملیات نظامی در یمن، جنگی بسیار خونین را به همراه خواهد داشت. ژنرالهای مصری به خوبی ماجرای دهه هزار و نهصد و شصت را به خاطر دارند و نمی خواهند آن رویداد بار دیگر تکرار شود.»

 

http://www.khabaronline.ir/detail/406160/World/middle-east


اتهام زنی های جدید اردوغان علیه ایران

http://www.asriran.com/fa/news/388958/%D8%A7%D8%AA%D9%87%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%BA%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

 

کل حرفاش این جمله اش:

اردوغانادامه داد: از دخالت نظامی عربستان سعودی در یمن حمایت می کنیم. اگر قرار باشد در این عملیات، نقشی را ایفا کنیم می توانیم به ارائه حمایت لجستیکی از این عملیات را بررسی کنیم.

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
براى ثبت در تاريخ ميگم: يمن افتاد توى دامن ما...از هيچ كس هم هيچ كارى ساخته نيست.
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

والا دخالت مستقيم تقريبا كل كشور هاي عربي يه ضعف نيست يه نقطه قوت هست واسشون يعني اگه نتونن نيابتي بجنگن مثل مرد دخالت ميكنن و توان نظامي و هم نفوذ بين المللي رو دارن!چه بحرين چه يمن ! نكته جالب هنر مندي ماست كه تمامي دشمنانمون از هر رنگ و نزاد و باهر اختلاف عقيده اي كه هست رو با هم متحد ميكنيم !! واقعا بايد اين سياست خارجي رو قاب گرفت زد گل ديوار ! و اينكه ما حوثي ها رو تو اين شرايط ول كنيم به امون خدا هم يه ضعفه بزرگه كسي كه با متحدينش اينطور برخورد كنه قابل اعتماد نيست از همون اول بايد حواسمون ميبود كه كارشون به اينجا نكشه گو اينكه دفعه اولشون نيست سركوب ميشن ولي اينبار ميتونستن نقش درستي در قدرت داشته باشنن ! يه بار با يه مصري بحث ميكردم ميگفت ما 1973 از اسرائيل برديم !! با همين توجيهات كه ما به اهدافمون رسيديدم  و اونا نرسيدن و .... الان ميبينم كه اين يه منطق عرف در خاورميانه هست ! اگه ما حوثي ها رو تحريك به فتح عدن كرده باشيم اولين ميخ رو ما خودمون به تابوتشون زديم  !و اگه بهشون يه 40 50 تا اسكاد با اموزش نحوه استفاده و چند تا موشك كروز ضد كشتي نداده باشيم عملا خودمون برديم گذاشتيمشون تو دهن اژدها ! كه مثل اينكه اين كار رو هم كرديم ! 

  • Upvote 8
  • Downvote 17

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.