reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

 

 

شما اگه پیشنهادی داری، بفرما چی‌کار باید بکنیم. تیکه انداختن صرف کاری رو از پیش نمیبره. 

 

توصیه های ما پیش کش، به همون پروتکل های مرسوم بین الملل در این جور موارد لا اقل عمل بکنند . . .

 

سفیر رو فرا بخونن ، سفیر(فعلا کاردار) عربستان رو اخراج کنند، تعداد کارمندان غیر کنسولی عربستان رو کاهش بدهند و . . .

 

چی میگم من بابا . . . برای اون قضیه تجاوز فرا نخوندن برا 4 تا راکت که حالا به خود سفارت هم نخورده فراخوانی کنن؟!

  • Upvote 4
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نظرم حیف شد که نتونستن عدن رو کامل بگیرن البته باید دید که حوثی ها حملاتشون رو ادامه میدن یا نه ولی اگه مذاکره بشه و یمن تقسیم بشه عربستان ضرر نمیکنه . عربستان دو تا گزینه داشت یکی اینکه دست رو دست بزاره تا انصارالله یمن رو ببلعه و دیگری اینکه حمله کنه و فشار بیاره تا بیان پای مذاکره و قدرت تقسیم بشه و احتمالا شهرهای مهم جنوب مثل عدن و تعز بیافته دست طرفداران عربستان .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

باز هم که هدف برای عملیات بیگانگان تراشیدید و بعد رو حساب هدفی که خودتون براشون متصور هستید، نتیجه گرفتید که شکست خوردن؟!!

 

زدن کل زیر ساخت های اینها رو نابود کردن!! کل دارایی‌هاشون رو نابود کرد....

طی یک ماه گذشته بلایی به سر یمن اومد که 8 سال جنگ به سر ایران نیومد!! :)))

 

شد همون صحبتی که من و death و دیگران کردیم!!:

حوثی ها به عنوان یه گروه منتقد، حسابی محبوب بودن، اما الان کشور رو به دست گرفتن و اگر نتونن مدیریتش بکنن، اگر نتونن نون و اب مردم و امکاناتشون رو تامین بکنن، مورد تنفر مردم یمن قرار میگیرن کم کم و این براشون بدترین چیزه...

 

مثل سپاه ایران که زمان جنگ اون محبوبیت رو داشت و امروز که... :)

 

-------------------------------

 

اینم میخواستم اضافه بکنم که یکی دیگر از متحدان ایران، توسط دشمنان ایران با کمترین تلفات شخم زده شد و ایران و دوستانش فقط هشدار دادن که چکار میکنیم و چکار نمی‌کنیم و عملی مشاهده نشد!!!

 

خدا نیاره اون روزی رو که رهبر یا فرماندهان نظامی در پاسخ به بمباران تاسیسات هسته‌ای یا زیرساختی کشور تهدید بکنن و هشدار بدن که بار بعدی چیکار میکنیم!! :)

 

سوال اینجاست که نتیجه این جنگ به محبوبیت عربستان و یا گروه های دیگر منجر شد ؟!

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

برا بررسي نتيجه يه كم زوده بايد ببينيم منظور از صلح چي بوده اگه به معني بي خيال شدن عدن و ... باشه براي حوثي ها  بده ولي اگه كلا عربستان بي خيال جنگ شده باشه كه بعيده يكم  خيلي هم خوب  !!!چندروزه ديگه ميشه حدس زد چي شده اگه حوثي ها از عدن بكشن بيرون 2 هيچ به نفع عربستانه!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سوال اینجاست که نتیجه این جنگ به محبوبیت عربستان و یا گروه های دیگر منجر شد ؟!

با یه دوست لبنانی ساکن عربستان صحبت میکردم در مورد محبوبیت عربستان در یمن اینطور بگم که محبوبیت عربستان در بین مردم یمن مشابه محبوبیت ایران در افغانستان هست..کارگران یمنی زیادی در عربستان کار میکنند و اتباع غیرمجاز یمنی هم در عربستان زیاد هست و عربستانیها رفتار خوبی با کارگران یمنی ندارن و تحقیرشون میکنند...قبل از این جنگ هم عربستان محبوبیتی در بین زیدی ها نداشت ...امیدوارم منظورمو رسونده باشم

ویرایش شده در توسط ariya0912
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سوال اینجاست که نتیجه این جنگ به محبوبیت عربستان و یا گروه های دیگر منجر شد ؟!

 

 

محبوبیت عربستان میان کدوم قشر ؟  بین یمنی های شیعه که مسلما نه ! بین یمنی های خنثی نه! اما بین یمنی های تکفیری به شدت بله . بین اعراب منطقه هم به شدت بله !

 

اعراب منطقه الان عربستان رو قهرمان خودشون می دونن که زده تو دهن ایران به خواطر دخالت هاش در منطقه

 

اذهان عمومی کشور های غربی هم به لطف پوشش رسانه ای جهت دار خب زیاد گیر ندادن به عربستان

 

تنها چیزی هم که برای عربستان و امثالهم مهم نیست هشدار های مقامات حقوق بشری هست و .... .  پس در کل عربستان به خواست خودش رسید و خودش رو حاکم جهان عرب معرفی کرد

 

وگرنه اگه منظور محبوبیتش بین شیعیان منطقه بوده باشه که باید عرض کنم چه با این حمله چه بی این حمله عربستان منفور بوده و هست . بین مجامع غربی هم عربستان از قدیم تا حالاش منفور بوده . پس چیزی رو از دست نداده و اگه چیزی هم بوده منفعت بوده  (از جهت مجبوبیت و بار روانی عرض می کنم )

 

 

در کل حمله موفقیت امیز نبود به خودی خود منتها این حمله رو مجرد نباید بررسی کرد چون به عقیده من و بنا بر شواهد موجود این فقط قسمتی از سناریو هست و تا کامل اجرا نشه نمیشه گفت کار عربستان موفقیت امیز بوده یا خیر

 

 

یا حق

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

ممکنه این انفجار عظیم که در یمن اتفاق افتاد (که من فیلمش را در المیادین دیدم و واقعا بزرگ وترسناک بود) یک هشداری از طرف آمریکا یا آل سعود به ایران باشه .در واقع بعید بنظر میرسه که هواپیماهای آل سعود این بمب را پرتاب کرده باشن  چون اگر اتمی باشه  ، من فکر نمی کنم که آمریکایی ها اونقدر به آل سعود اطمینان داشته باشن که به اونها بمب اتمی بدن (هرچند هم که میخواد این بمب اتمی کوچک باشه) البته نه بخاطر این که رژیم عربستان توی نوکری آمریکا کوتاهی کرده،بلکه بیشتر بخاطر منظم نبودن وهر هری بودن این رزیم .در مورد بمب های دیگه غیر اتمی که قدرت بمب اتمی را دارن هم ،جنگنده های عربستان توان حمل اونها را ندارن .پس به احتمال زیاد این انفجار توسط هواپیماهای آمریکایی انجام شده تا شاید (این روز آخر جنگ) یک التیماتوم به ایران داده باشن.

  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این میتونه از پس لرزه های محقق نشدن اهداف عربستان باشه . آرایش نیروی جدیدی در منطقه داره آغاز میشه  icon_cheesygrin

"

واکنش آمریکا به مقاله ظریف در نیویورک تایمز

 

در واكنش به انتشار مقاله وزیر خارجه ایران که در آن خواستار گفت‌وگوی منطقه‌ای برای ایجاد ثبات در «منطقه وسیع‌تر خلیج‌فارس» شده‌ بود، وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که «ایالات‌متحده ممکن است با ایران درباره تقویت ثبات در منطقه‌ گفت‌وگو کند.»

 
به گزارش دنیای اقتصاد، ماری هارف، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در واکنش به مقاله محمدجواد ظریف كه روز دوشنبه در روزنامه نيويورك‌تايمز منتشر شده‌ بود، این مساله را عنوان کرد. به گزارش خبرگزاری رویترز، هارف در این ارتباط به موردی در گذشته اشاره کرد که طی آن آمریکا در چارچوب کنفرانس ژنو ۲، امکان گفت‌وگو با ایران در زمینه تلاش برای دستیابی به توافق صلح در سوریه را مطرح کرده‌ بود.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اما در عین حال گوشزد کرد که گفت‌وگوی احتمالی با ایران در مورد موضوعاتی فراتر از مناقشه هسته‌ای این معنی را همراه خود ندارد که واشنگتن در عمل نیز با ایران درخصوص این موضوعات همکاری خواهد کرد. هارف تاکید کرد: «ما همیشه گفته‌ایم که با ایرانی‌ها دست به همکاری یا هماهنگی نخواهیم زد و بین تبادل‌نظر و همکاری کردن با ایران تفاوت وجود دارد.»
 
اين در شرايطي است كه مقامات بلندپايه جمهوري اسلامي از جمله مقام معظم رهبري بار‌ها بر بي‌اعتمادي به طرف آمريكايي و بد‌عهدي آنان تاكيد كرده‌اند و نسبت به رفتار غيرصادقانه طرف مقابل هشدار داده‌اند. یک هفته پس از انتشار بیانیه لوزان و در تاریخ بیستم فروردین مقام معظم رهبری نیز در سخنانی در دیدار جمعی از بانوان، شاعران و ذاکران اهل بیت علیهم السلام با اشاره به مذاكرات هسته‌اي تاکید کردند:‌«اگر طرف مقابل از کج‌تابی‌های خود دست بردارد، این تجربه را می‌توان در مسائل دیگر ادامه داد اما اگر طرف مقابل به کج تابی‌های خود ادامه دهد، تجربه قبلی ما در بی‌اعتمادی به آمریکا تقویت خواهد شد.» رهبر معظم انقلاب با تاکید بر اینکه مذاکره با آمریکایی‌ها فقط در مورد موضوع هسته‌ای است و نه هیچ موضوع دیگری، خاطرنشان کردند: «البته مذاکرات درخصوص موضوع هسته‌ای یک تجربه است.» همچنین حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران نیز فرداي روز تفاهم لوزان گفت كه مذاکرات هسته‌ای پله اول برای تعامل سازنده با جهان است زیرا در دنیای امروز پیشرفت، توسعه، ثبات و امنیت در منطقه و جهان بدون همکاری و هماهنگی امکان‌پذیر نیست.رئیس‌جمهوری با بیان اینکه ایران خواهان صمیمی و گرم‌تر شدن مناسبات خود با کشورهای دوست است، تاکید کرد: «ما می‌خواهیم روابط خود را با کشورهایی که رابطه سرد داریم بهتر کنیم و حتی با کشورهایی که احیانا دارای تنش هستیم به دنبال رسیدن به پایان تنش و خصومت هستيم زیرا این همکاری را به نفع همگان می‌دانیم.» محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران روز دوشنبه 31 فروردین ماه در مقاله‌ای که در روزنامه نیویورک‌تایمز منتشر شد، خواهان گفت‌وگوی منطقه‌ای برای حل بحران منطقه وسیع‌تر خلیج‌فارس شد. ظریف در این مقاله با تاکید بر اینکه «در حال حاضر، منطقه وسیع‌تر خلیج‌فارس در ناآرامی به سر می‌برد» نوشته‌ است که «گستره تعامل سازنده ایران در واقع گستره‌ای بسیار فراتر از مذاکرات هسته‌ای را فرا می‌گیرد.» او در ادامه نوشت که «اعتقاد اساسی ما این است که موضوع هسته‌ای صرفا به مثابه یک عارضه جانبی بوده و نمی‌تواند عاملی برای عدم اعتماد، تنش و بحران در نظر گرفته شود.» محمدجواد ظریف در ادامه مقاله خود در نیویورک‌تایمز نوشته‌ است که «تاسیس یک مجمع گفت‌وگوی منطقه‌ای در خلیج‌فارس به منظور تسهیل تعاملات، موضوعی است که باید مدت‌ها قبل راه‌اندازی می‌شد.» رئیس دستگاه دیپلماسی ایران در پایان يادآوري كرد: «جهان نمی‌تواند بیش از این از پرداختن به ریشه‌های ناآرامی در منطقه وسیع‌تر خلیج‌فارس طفره برود. این فرصت یگانه‌ای است برای تعامل که نباید هدر برود.»
 
 نیروی ایرانی در سوریه وجود ندارد
 
این در شرایطی است که کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس نظیر عربستان سعودی با ادعاي اين که «ایران به دنبال تسلط بر منطقه است»، همواره نسبت به نزدیکی آمریکا به جمهوری اسلامی و امکان همکاری بین دو کشور ابراز نگرانی کرده‌اند. همچنین پس از بحران‌های اخیر در سوریه و عراق، آنها بارها مدعی دخالت نظامی ایران در این کشورها شده بودند و این در حالی است که ایران اعلام کرده است که تنها به‌صورت مستشاری در این کشورها حضور داشته است. بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه نیز در مصاحبه‌ای که اخیرا با شبکه ۲ تلویزیون فرانسه داشت، با بیان اینکه حضور نیروهای حزب‌الله در کنار ارتش سوریه به دعوت دمشق انجام شده، هر گونه حضور نیروهای ایرانی در کشورش را تکذیب کرد. طبق گزارش خبرگزاری فرانسه او گفت: «ما حزب‌الله را دعوت کردیم، اما ایران را نه؛ هیچ نیروی ایرانی در سوریه حضور ندارد و آنها سربازی نفرستاده‌اند.»
 
 ایران حوثی‌ها را فرماندهی نمی‌کند
 
همچنین پس از تجاوز نظامی نیروهای ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی به یمن، برخی کشورهای غربی و عربی بارها مدعی حمایت ایران از حوثی‌ها شدند. در این خصوص «برنادت میهان»، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا روز دوشنبه در مصاحبه‌ای با یک روزنامه آمریکایی ادعاهای مقامات عربستان و ادعاهای پیشین مقامات غربی مبنی بر حمایت ایران از اعضای جنبش انصارالله با اهداف توسعه‌طلبانه را رد کرده است. سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا گفته ارزیابی واشنگتن این است که ایران «حوثی‌ها» (جنبش انصارالله) در یمن را کنترل و فرماندهی نمی‌کند.
 
 امکان همکاری؟
 
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا درخصوص احتمال گسترش همکاری‌های امنیتی ایران و آمریکا برای تقویت ثبات در منطقه به «دنیای اقتصاد» گفت که این همکاری‌ها حتی پیش از گفت‌وگوهای اخیر هسته‌ای نیز در جریان بوده است. همچنان که به دنبال تحولات سوریه شاهد همکاری‌های غیرمستقیم دو کشور بودیم و در رابطه با داعش در عراق نیز همکاری‌های مستقیم میان تهران و واشنگتن انجام گرفت.این کارشناس معتقد است: اگر مذاکرات هسته‌ای به سرانجام مثبتی برسد، همکاری‌های ایران با ایالات‌متحده می‌تواند عرصه‌های بیشتری را در برگیرد و این مساله خیلی دور از تصور نیست.
 
ابوالفتح در رابطه با نارضایتی کشورهای عربی مانند عربستان سعودی نسبت به همکاری‌های ایران و آمریکا نیز توضیح داد:‌ «هیچ دلیلی ندارد که به دلیل نارضایتی اعراب این همکاری صورت نگیرد. زمانی که دو کشور درک مشترک و منافع مشترکی داشته باشند، راه برای همکاری باز است. همچنین اگر پای منافع ملی و امنیت ملی در میان باشد و تجربه مثبتی نیز از گفت‌وگوهای هسته‌ای پیش رو به‌دست آید، تهران و واشنگتن به سمت همکاری‌های بیشتر پیش خواهند رفت.» او به مساله حضور و سخنرانی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در کنگره علیه ایران اشاره کرد و افزود:‌ «بدون شک نارضایتی اعراب اهمیتی بالاتر از اعتراضات علنی نتانیاهو در کنگره ندارد اما در نهایت شاهد بودیم که مقامات آمریکا با توجه به منافع ملی‌شان تصمیم گرفتند و منافع و امنیت ملی‌شان را نسبت به دغدغه‌های متحد دیرینه‌شان یعنی رژیم اسرائیل در اولویت قرار دادند.»
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا سینا یک کاربری مثل شما با زمینه مطالعات نظامی انقدر بینش سیاسیش ضعیفه؟
نظراتتون خیلی سطحی هست متاسفانه و تحلیل درست و حسابی ازش بیرون نمیاد
به نظرم تا الان در یمن برد با محور مقاومت هست
چون عربستان ب اهدافش نرسید
  • Upvote 10
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

nqshh_ymn931127.JPG

 

مهمترین بخش فاز یک هستش که نگین یمن هستش

حالا اگر بقیه فازها هم بدست بیاد عالی هستش


 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این نقشه برای صفحه 29 همین بحث هستش (124 صفحه گذشته )

بنظرم اهداف ایران از ابتدا کاملا روشن بود و اگر فاز یک همچنان باقی بماند

ایران پیروز اول و آخر این ماجرا خواهد بود

مسئله چندتا بشکه نفت یا بیابونهای سمت عمان نیست مسئله تنگه هستش که دست برادران حوثی قرار دارد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام
به نظر من ما در امور يمن دخالتى نداشتيم و اگر داشتيم قطعا شرايط طور ديگرى ميشد اما از اين به بعد خواهيم داشت چون الان حوثى ها تنها موندن و کسى رو جز ما ندارن شيعه هم که هستن.و وظيفه شرعى ما کمک بهشون هست
شايد در نبرد چند سال بعد حوثى ها با آل سعود شاهد اتفاقاتى نظير جنگ سى و سه روزه و پيروزى حوثى ها باشيم ویرایش شده در توسط meshcat

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بنام خدا

 

من پایان جنگ و آتش بس از طرف عربستان رو از چند منظر تحلیل می کنم:

 

1- تحقق پیدا نکردن هدف عربستان مبنی بر تضعیف انصارالله و بلکه بر عکس قدرت روز افزون و سیطره بیشتر انصارالله بر کشور یمن

 

2- عدم توانایی برای حمله زمینی به یمن بخاطر توانایی اندک نیروی زمینی

 

3- محکومیت بین المللی و افکار عمومی بخاطر کشتار غیرنظامیان ( عدم پاسخ انصارالله به این مورد خیلی کمک کرد)

 

4- اعلام انصارالله مبنی بر اینکه کاسه صبرش لبریز شده و پاسخ به حملات عربستان نزدیکه

 

5- اعزام ناوگروه دریایی جمهوری اسلامی به خلیج عدن و احساس وحشت سعودی ها از احتمال درگیری با ایران

 

6-هشدار صریح و اولتیماتوم رهبر انقلاب به سران سعودی

 

7- پاپس کشیدن کشورهای به اصطلاح ائتلاف نظیر پاکستان در مشارکت جنگ با یمن

 

8- حمله موفقیت آمیز گروههای انصار الله به پایگاه سعودی و وحشت از آغاز حمله زمینی انصار الله به عربستان

 

9- نزدیک بودن مذاکرات نهایی هسته ای و احتمال تاثیر گذاشتن بر روند این مذاکرات

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.