reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

ایران باید درخواست یک هیئت بین‌المللی صلح‌طلب برای بازدید کشتی روی همون آب را صادر کنه. امکان مشایعت کشتی نجات در فاصله دوازده مایلی تا بندرگاه حدیده سواحل یمن وجود نداره و ایران به استعداد هر تعداد ناو محافظ هم که باشه فقط باید نظاره گر باشه

 

به نظر مي رسه از بحث بازرسي كشتي جريان گذشته

عربستان ميگه دولت منصور هادي اجازه نداده كه كشتي ايراني وارد بنادر و حريم آبي يمن بشه و اين حركت ايران ي جور تجاوز به خاك يمنه و ما هم مقابله مي كنيم

 

ايران هم ميگه اصلا دولت منصور هادي قانوني نيست و قبولش نداريم و الان انصارا... بر يمن حكومت مي كنند پس كشتي ما با اجازه اونا وارد بندر الحديده ميشه و اگه دست به كشتي ما بزني منطقه رو آتيش مي زنيم

 

هر دو طرف ميخوان روي اون يكي رو كم كنن و بايد ديد تا كجا حاضرن پيش برن و يا آمريكايي ها اصلا اجازه ميدن كار به رويارويي نظامي بكشه يا نه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نظر مي رسه از بحث بازرسي كشتي جريان گذشته

عربستان ميگه دولت منصور هادي اجازه نداده كه كشتي ايراني وارد بنادر و حريم آبي يمن بشه و اين حركت ايران ي جور تجاوز به خاك يمنه و ما هم مقابله مي كنيم

 

ايران هم ميگه اصلا دولت منصور هادي قانوني نيست و قبولش نداريم و الان انصارا... بر يمن حكومت مي كنند پس كشتي ما با اجازه اونا وارد بندر الحديده ميشه و اگه دست به كشتي ما بزني منطقه رو آتيش مي زنيم

 

هر دو طرف ميخوان روي اون يكي رو كم كنن و بايد ديد تا كجا حاضرن پيش برن و يا آمريكايي ها اصلا اجازه ميدن كار به رويارويي نظامي بكشه يا نه؟

 

ببینید عزیزان ، به نظر بنده ، نه ایالات متحده نه عربستان دوست ندارن به پای ایران زیاد بپیچن .

 

این یه مانور قدرت از سمت ایران هستش . اگه بخوان کشتی رو بازرسی کنن یا board کنن ، با واکنش البرز مواجه میشن .

 

تنها راهی که وجود داره ، تقابل نیروی دریایی آمریکا و غرق کردن البرز هستش که منجر به یک جنگ تمام عیار خواهد شد .

 

حالا از منظر cost-benefit به نظر شما امریکا میاد یه همچین حرکت احمقانه ای انجام بده ؟ خب حالا چه اتفاقی میوفته که یک کشتی کمک رسانی هم بره اونجا ؟

 

فوقش یکم روحیه حوثی ها میره بالا و ایران هم مانور قدرتش رو انجام میده (قدرتی که واقعا صاحبش هست و یک delirium نیستش مثل قدرت عربستان ) . چرا آمریکا بیاد دخالت کنه ؟ 

 

به قول هم وطنامون : امریکا رو سننه ؟ 

 

کما اینکه اولین واکنش پنتاگون به این موضوع این بود که این اسکورت کشتی ایران شاهد ، "کاملا غیر لازم" هستش !!

 

تنها کسی که به وجهه اش آسیب وارد میشه عربستان هستش و اونها حتی توانایی صدمه به البرز رو هم ندارن . چه برسه به جرئت اون .

ویرایش شده در توسط haman10
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسمه تعالی

 

قابل توجه برادران تحلیلگر

 

بنده از برادرانی که علاقه زیادی به آبگوشت ودیزی دارند عذر میخواهم همچنین از خود جناب آبگوشت

عزیز ... همانگونه که خیلی از مسائل جلو دید بازتر چشمان ما را سد میکند ، همین عوامل مانع از برداشت صحیح از اوضاع نیز میگردد . یکی از این عوامل بازدارنده شکم گشنه میباشد که کلا عقل را ضایع و باعث میگردد انسان به خشک و تر بودن توجهی نکند .

 

دانشجو بودن یک فرد دلیلی بر سیاست دان بودن فردی نیست که بسا افرادی بدون سواد عالی ( به ضرس قاطع ، یا مطالعات شخصی و چه آموزشهای دیداری و شنیداری در حضور مجامع اجتماعی و البته تفکرات کنجکاوانه) به عنوان افرادی خوش فکر وجود دارند و عکس قضیه نیز افرادی با بالا ترین سطوح تحصیلات عالیه هستند که قادر به تجمیع افکارشان نبوده و تنها خرشان را با چهل من از اوراق مدارکشان به اینطرف و آنطرف میرانند! از طرفی خوش صحبتی دلیلی بر خوش فکری نمیباشد اما خوش فکری نتیجه ای جز خوش صحبتی ببار نمی آورد . مثال عینی خوش صحبتیهای کاندیداهای یک پست و مقام دلیلی بر انجام تعهدات وعده داده شده از طرف آنها نمیگردد اما شخص خوش فکر تعهدی نمیدهد که نتواند زیر بار آن تعهد برود.

 

واما لازمه خوشفکری سیاسی عبارتند از :

الف - اشراف نسبتا کامل بر تاریخ ( منظور تاریخ یکسویه نبوده بلکه شامل کلیه نظرات ناسیونالیستی و پاد ناسیونالیستی از طرف دوست و دشمن میباشد ) و جغرافیای ( سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی و دینی و مذهبی) کشورونیز اشراف نسبی بر موارد یاد شده نسبت به کشور یا کشورهای هدف .

ب - اشراف نسبی بر روانشناسی فردی ، اخلاقی و اجتماعی و نیز اشراف نسبی بر رسوم ، اخلاق و عکس العملهای فردی و اجتماعی سایر ملل هدف .

ج - اشراف نسبی بر مقوله ریاضیات ( علیالخصوص شاخه آمار و احتمالات و موارد مرتبط ) جهت تحلیلهای اجتماعی , اقتصادی , حقوقی .

د - اشراف نسبتا کامل بر حقوق داخلی ونیز روابط بین الملل .

ه - اشراف کامل املائی و انشائی نسبت به زبان رسمی کشورو نیز حداقل یکی از زبانهای بین المللی .

و - اشراف نسبتا کامل حقوق فقهی ادیان و مذاهب و نیز تعاملات . عقاید سایرگروههای صاحب عقیده داخل کشورو اشراف نسبی نسبت به همین مقوله ها در مورد کشورهای هدف .

ز - توانائی حفظ خونسردی و خویشتنداری در سخت ترین شرایط ( اعم از توهین به شخص ، مقدسات ، ملیت ، نوامیس و غیره ) و سرعت عمل در پاسخ منطقی و بدون اهانت به شخص و یا صاحب منصبان مذموم داخلی ، خارجی و بین المللی .

ح - از آنجائیکه یاد گیری تمامی موارد فوق الذکر برای یک شخص غیر نابغه کمی ثقیل بوده و اتخاذ مدراج استادی کامل درمجموع آنها ( حداقل به عنوان یک رشته از تحصیلات عالیه ) حداقل نیاز به بیش از بیست سال زمان لازم دارد ، فلذا دست اندر کار امور کشوری میباید قدرت اداره مشاورانی متخصص در یک زمینه تخصصی از تخصصهای فوق را داشته باشد که این مجمع مشاوران بطور حتم میباید متشکل از افراد واقشارمختلف چه موافق و چه مخالف و چه دگر اندیش باشند تا از مشکلات عدم اطلاع از عقاید طرف مقابل جلوگیری بعمل آمده و حقوق هر یک از طرفین در تصمیمات متخذه لحاظ گردد .

ت - برخی دیگر از علوم و اطلاعات که طرح آن در اینجا موجب اطاله کلام خواهد گردید .

 

از اشتباهات ما در انتخاب افراد ( از ریاست دولت و مقننه و غیره گرفته تا کمترین سطوح مدیریتی کشور عزیزمان چه بخش دولتی و یا خصوصی ) همانا در نظر نگرفتن تخصص آنها در برآوردن جامع شرایطیست که فرد مورد نظر میباید در حوزه کاری خود دارا باشد . مطابق این گفته میتوانید انتخابی را که تاکنون انجام داده اید را در سنجه حقیقی خویش بسنجید و به خطاهای خود پی ببرید و وجدانا به برخی اشتباهات خود پی ببرید . شاید این بند تلنگری باشد در تجدید و ارتقاء دیدگاهتان نسبت به کاندیدهائی که در هر زمینه ای انتخاب خواهید نمود .

 

از آنجائی که بنده خود را صاحب بسیاری از شرایط فوق نمیدانم پس حداقل سعی بر آن دارم تا از تحلیلهای آبگوشتی خودداری و تنها به مطالعه نقطه نظرات بپردازم . اگر هم در برخی مواقع نظری ارائه نموده ام در جهت ایجاد تعادل در تفکرات متعصبانه افراطی بوده است و بس و ضمنا یاداوری مینمایم که بنده یک ایرانی بیش نیستم و گناهانی را که خود مرتکب شده ام را هم بسیار بهتر از شما میدانم و حداقل این جرات را در خود میبینم که سعی در اعتراف وجبران آن نمایم ، و نه همانند کسانی که فکر میکنند هر چیزی که فهمیده اند و یا یاد گرفته اند و عمل میکنند وحی منزلیست که دیگر نیاز به تجدید تفکر در آن نیست ( در حالیکه سرابی در بیابان انسان را به یقین مفرط وامیدارد ) .

 

و اما آقای دانشجوی عزیزضرب المثل کار را به کاردان بسپار را فراموش نفرما!

با احترام خاصی که به این قشر دارم چند نکته را به عرض میرسانم .

آیا بهتر نیست که هر فرد متخصصی در حیطه تخصصی ( نظامی ، تکنولوژی در زمینه مربوط به تخصص ، سیاسی ، حقوقی ، اجتماعی ، اقتصادی وغیره ) خودش نظربدهد تا بیشتر مفید فایده قرارگیرد و نه آنکه در همه زمینه ها اطلاع نیمه غلط و نیمه صحیحی ارائه نماید ؟ ( البته ممکن است فردی در زمینه ای که مدرکش را ندارد هم متخصص باشد و این به علاقه و مطالعات اختصاصی فرد باز میگردد و البته آگاهی سیاسی نسبی برای هر فردی در جامعه واجب و لازم است اما این مقدار اشراف دلیل بر تخصص افراد در حیطه سیاست نمیباشد که متاسفانه این رسم غلط در جامعه ما علی الخصوص قشر دانشجو بسیار رسوخ نموده است ).

 

یک تحلیل سیاسی ، راهبردی میباید شامل کلیه بود ها و نبودها وشاید ها و باید ها باشد که با استفاده از مقوله احتمالات و با دخالت و استفاده از متغیر شناختهای ذاتی ، مورد سنجش قرار گرفته و نزدیکترین و بیشترین احتمال را مطرح میکند ( و از آنجائیکه یک احتمال است شانس اتفاق افتادن آن هم با همان در صد است و ممکن است حتی با بیشترین احتمال این حادثه بدان گونه اتفاق نیفتد ، اما این چیزی از ارزش تحلیل شما نمیکاهد .) و یک تحلیلگر واقعی هیچگاه از یک کوچه با استفاده از پشت بام همسایه به کوچه دیگر نمیپرد . که در اینصورت با عرض پوزش به آن تحلیلی آبگوشتی و یا آبدوغ خیاری میگویند که هر بار قاشق را در آن فرو میکنی یکبار نخود بیرون می آید یکبارگوشت ، سیب زمینی یا گوجه فرنگی !

مسئله یمن میباید با در نظر گرفتن متغیرخواستهای امپریالیست جهانی و اذناب و اعوان آن تحلیل گردد و نه صرفا خواستهای حوثیها و یا اعراب و یا ایران .

 

با تشکر از حوصله خوانندگان و عرض پوزش از انحراف تاپیک .

 

پوزش و تشکر

  • Upvote 4
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ضربه زدن به البرز و بوشهر که توانایی نمیخواد ، شلیک موشک های هارپون از هواپیماهای نیروی هوایی عربستان برای غرق کردن هر دو کافیه..

 

مطمئن باشین حتی اگر این کار رو هم بکنن نه جنگ تمام عیاری به وجود میاد نه اصولاً اتفاق خاصی میفته..

  • Upvote 8
  • Downvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ضربه زدن به البرز و بوشهر که توانایی نمیخواد ، شلیک موشک های هارپون از هواپیماهای نیروی هوایی عربستان برای غرق کردن هر دو کافیه..

 

مطمئن باشین حتی اگر این کار رو هم بکنن نه جنگ تمام عیاری به وجود میاد نه اصولاً اتفاق خاصی میفته..

 

با سلام 

 

البته این فرموده شما یک تبصره خیلی  ظریف دارد و آن اینکه آیا عربستان خودسرانه قصد داشته باشد این کار را انجام دهد ( حمله به گروه رزمی ایرانی ) و یا اینکه چراغ سبز ایالات متحده ( در حالی که مذاکرات دارد انجام می شود ) هم پشت این عمل باشد . ظاهرا" ( حداقل در حال حاضر ) آمریکایی ها زیاد مایل نیستند دامنه بحران زیاد شود ، مگر اینکه  بخواهند ایران به هر شکلی وارد یک درگیری بکنند که ممکن است ،  زمان آغاز مشخص باشد ، ولی  اینکه در چه مدت و چگونه تمام می شود ، به نظرم زیاد کنترل شده نخواهد بود . 

 

آسیای جنوب غربی به شکل خطرناکی روی یک بشکه باروت قرار دارد که جنگ احتمالی  بین ایران و عربستان ( بر سر یک کشتی امداد رسان ) ، پای همه را ( از جمله روسها ، و حتی چینی ها و هندی را ) هم وارد قضیه می کند و آن وقت هست که اوضاع از کنترل خارج می شود . ( بدلیل اهمیت باب المندب برای تجارت جهانی ) 

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام 

 

البته این فرموده شما یک تبصره خیلی  ظریف دارد و آن اینکه آیا عربستان خودسرانه قصد داشته باشد این کار را انجام دهد ( حمله به گروه رزمی ایرانی ) و یا اینکه چراغ سبز ایالات متحده ( در حالی که مذاکرات دارد انجام می شود ) هم پشت این عمل باشد . ظاهرا" ( حداقل در حال حاضر ) آمریکایی ها زیاد مایل نیستند دامنه بحران زیاد شود ، مگر اینکه  بخواهند ایران به هر شکلی وارد یک درگیری بکنند که ممکن است ،  زمان آغاز مشخص باشد ، ولی  اینکه در چه مدت و چگونه تمام می شود ، به نظرم زیاد کنترل شده نخواهد بود . 

 

آسیای جنوب غربی به شکل خطرناکی روی یک بشکه باروت قرار دارد که جنگ احتمالی  بین ایران و عربستان ( بر سر یک کشتی امداد رسان ) ، پای همه را ( از جمله روسها ، و حتی چینی ها و هندی را ) هم وارد قضیه می کند و آن وقت هست که اوضاع از کنترل خارج می شود . ( بدلیل اهمیت باب المندب برای تجارت جهانی ) 

 

در اصل موضوع تفاوتی نمیکنه ، چه با چراغ سبز و چه بدون اون ، نیروهای مسلح ایران در اون سطح از آمادگی نیستن که با عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس منهای آمریکا وارد درگیری تمام عیار بشن ، شرایط اقتصادی به کنار..

 

هر چند به دلیل ماهیت این درگیری قطعاً آمریکا هم وارد خواهد شد چون اساس قدرت هوایی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیروی هواییشون هست که بسیاری از پایگاه ها با نیروهای آمریکایی ، انگلیسی و فرانسوی مشترکه و این فقط یکی از دلایلشه..

  • Upvote 7
  • Downvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

هر چند به دلیل ماهیت این درگیری قطعاً آمریکا هم وارد خواهد شد چون اساس قدرت هوایی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیروی هواییشون هست که بسیاری از پایگاه ها با نیروهای آمریکایی ، انگلیسی و فرانسوی مشترکه و این فقط یکی از دلایلشه..

 

بله - کاملا" - ولی براساس فرموده شما ، آمریکا هم وارد خواهد شد ، اما آیا آمریکایی ها ( حداقل در زمان یک رییس جمهور سوپر لیبرال مثل اوباما ) حاضرند ماشین جنگی خودشون را بعد از عراق ، مجددا" وارد منطقه کنند ؟؟ اگر این اتفاق در زمان بوش رخ داده بود ، احتمال مورد نظر شما بسیار زیاد و در  حد 99 درصد بود . اما وقتی اوباما ( خوب یا بد ) به یک توافق حداقلی با ایران نزدیک هست ، ( حداقل برای منافع تجاری خودشون )  بعید می دونم  ، برای اینکه یک کشتی امدادی و برای ارضاء  شدن جاه طلبی و  حماقت وزیر مشعشع دفاع عربستان ( که وصفش همه جا پیچیده ) بخواهد کل جریان را از بین ببرد .  

 

در مورد توانایی نیروی های مسلح هم باید گفت ، بله ، وضعیت ما خوب نیست ، ولی آنقدرها هم دست و پا بسته نیستیم . 

  • Upvote 14

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ضربه زدن به البرز و بوشهر که توانایی نمیخواد ، شلیک موشک های هارپون از هواپیماهای نیروی هوایی عربستان برای غرق کردن هر دو کافیه..

 

مطمئن باشین حتی اگر این کار رو هم بکنن نه جنگ تمام عیاری به وجود میاد نه اصولاً اتفاق خاصی میفته..

 

در اصل موضوع تفاوتی نمیکنه ، چه با چراغ سبز و چه بدون اون ، نیروهای مسلح ایران در اون سطح از آمادگی نیستن که با عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس منهای آمریکا وارد درگیری تمام عیار بشن ، شرایط اقتصادی به کنار..

 

هر چند به دلیل ماهیت این درگیری قطعاً آمریکا هم وارد خواهد شد چون اساس قدرت هوایی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیروی هواییشون هست که بسیاری از پایگاه ها با نیروهای آمریکایی ، انگلیسی و فرانسوی مشترکه و این فقط یکی از دلایلشه..

 

یک سوال!  بر فرض اینکه ما اصلا توانایی مقابله با اعراب را نداشته باشیم! یعنی واقعا فکر می کنید اعراب منهای آمریکا در حال حاضر توانایی جنگیدن با ایران را دارند؟ مگر در این جنگ فقط ما متضرر می شویم؟ پایگاه های هوایی اعراب, چاه های نفت عربستان و آسمان خراش های امارات دست نخورده باقی می مانند؟  اصولا تحمل ما در مقابل جنگ بیشتره یا اعراب عیاش و شکم پرور حاشیه خلیج فارس؟! 

 

مطمئن باشید اونها اونقدر ها هم احمق نیستند که ریسک موشک باران شدن توسط ایران را به کل نادیده بگیرند حتی اگر به قول شما ما در شرایطی باشیم که نتوانیم با آنها مقابله کنیم! خود آمریکاش هم چنین ریسکی را به جان نمی خره, اعراب لی لی پوتی که دیگه جای خود دارند!

 

جنگ نفت کش ها را یادتون رفته؟! با اون وضع نظامی بسیار ضعیف در خلیج فارس و در زمان جنگ همه جانبه با عراق, چه طور به حملات علیه نفتکش ها و کشتی های تجاری پاسخ داده می شد؟! چرا الان نشه اینکار را کرد؟ درسته, ممکنه ما این وسط ضرر کنیم منتها طرف مقابل ده برابر بیشتر متضرر میشه! 

 

به نظر من حداکثر کاری که ممکنه انجام بدن این هست که زمان ورود کشتی نجات به آب های یمن,  با ناوهای جنگی راهش را سد کنند و اجازه عبور ندن! در این صورت کشتی ما یا مجبوره برگرده یا بره در جیبوتی پهلو بگیره. ولی اگر 1% اتفاق مشابه برای کشتی ترکیه ای که به غزه می رفت بیافته, همون اتفاق برای کشتی هایی عربستانی که قصد عبور از تنگه هرمز را دارند خواهد افتاد!

  • Upvote 14

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بله - کاملا" - ولی براساس فرموده شما ، آمریکا هم وارد خواهد شد ، اما آیا آمریکایی ها ( حداقل در زمان یک رییس جمهور سوپر لیبرال مثل اوباما ) حاضرند ماشین جنگی خودشون را بعد از عراق ، مجددا" وارد منطقه کنند ؟؟ اگر این اتفاق در زمان بوش رخ داده بود ، احتمال مورد نظر شما بسیار زیاد و در  حد 99 درصد بود . اما وقتی اوباما ( خوب یا بد ) به یک توافق حداقلی با ایران نزدیک هست ، ( حداقل برای منافع تجاری خودشون )  بعید می دونم  ، برای اینکه یک کشتی امدادی و برای ارضاء  شدن جاه طلبی و  حماقت وزیر مشعشع دفاع عربستان ( که وصفش همه جا پیچیده ) بخواهد کل جریان را از بین ببرد .  

 

در مورد توانایی نیروی های مسلح هم باید گفت ، بله ، وضعیت ما خوب نیست ، ولی آنقدرها هم دست و پا بسته نیستیم . 

 

اگر عربستان به اون سطح از جنون رسیده باشه کشیدن پای آمریکا به درگیری کار چندان مشکلی نیست ، حقیقت اینه که درگیری ما با کشورهای حاشیه خلیج فارس در صورت وقوع هواپایه و در مرحله دوم دریاپایه هستش.در هر دو موارد کشوندن پای آمریکا کار چندان سختی نیست.فرض میکنیم قصد داریم پایگاه هوایی Al Dhafra رو به عنوان اصلی ترین بیس شکاری امارات هدف قرار بدید ، خب این موشک ها به انبوه هواپیماهای آمریکایی برخورد میکنه و این یعنی اعلام جنگ.. یا کویت و قطر یا به خطر افتادن تنگه هرمز برای نفتکش ها..

 

 

یک سوال!  بر فرض اینکه ما اصلا توانایی مقابله با اعراب را نداشته باشیم! یعنی واقعا فکر می کنید اعراب منهای آمریکا در حال حاضر توانایی جنگیدن با ایران را دارند؟ مگر در این جنگ فقط ما متضرر می شویم؟ پایگاه های هوایی اعراب, چاه های نفت عربستان و آسمان خراش های امارات دست نخورده باقی می مانند؟  اصولا تحمل ما در مقابل جنگ بیشتره یا اعراب عیاش و شکم پرور حاشیه خلیج فارس؟! 

 

مطمئن باشید اونها اونقدر ها هم احمق نیستند که ریسک موشک باران شدن توسط ایران را به کل نادیده بگیرند حتی اگر به قول شما ما در شرایطی باشیم که نتوانیم با آنها مقابله کنیم! خود آمریکاش هم چنین ریسکی را به جان نمی خره, اعراب لی لی پوتی که دیگه جای خود دارند!

 

جنگ نفت کش ها را یادتون رفته؟! با اون وضع نظامی بسیار ضعیف در خلیج فارس و در زمان جنگ همه جانبه با عراق, چه طور به حملات علیه نفتکش ها و کشتی های تجاری پاسخ داده می شد؟! چرا الان نشه اینکار را کرد؟ درسته, ممکنه ما این وسط ضرر کنیم منتها طرف مقابل ده برابر بیشتر متضرر میشه! 

 

به نظر من حداکثر کاری که ممکنه انجام بدن این هست که زمان ورود کشتی نجات به آب های یمن,  با ناوهای جنگی راهش را سد کنند و اجازه عبور ندن! در این صورت کشتی ما یا مجبوره برگرده یا بره در جیبوتی پهلو بگیره. ولی اگر 1% اتفاق مشابه برای کشتی ترکیه ای که به غزه می رفت بیافته, همون اتفاق برای کشتی هایی عربستانی که قصد عبور از تنگه هرمز را دارند خواهد افتاد!

 

همه اینا فرضیه بود برادر ، بحث هم ایران بود نه عربستان.من نظرم این بود که حتی اگر مورد اصابت هم قرار بگیره ما وارد یک درگیری تمام عیار نخواهیم شد..

 

این که چه رفتاری با کشتی نجات میکنن به خیلی چیزا بستگی داره ؛ این که قراره کشتی تا بندر هدف در یمن اسکورت بشه یا نه و این که تصمیم آمریکا و عربستان چی باشه و ایران چقدر حاضره کوتاه بیاد و..

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اگر عربستان به اون سطح از جنون رسیده باشه کشیدن پای آمریکا به درگیری کار چندان مشکلی نیست ، حقیقت اینه که درگیری ما با کشورهای حاشیه خلیج فارس در صورت وقوع هواپایه و در مرحله دوم دریاپایه هستش.در هر دو موارد کشوندن پای آمریکا کار چندان سختی نیست.فرض میکنیم قصد داریم پایگاه هوایی Al Dhafra رو به عنوان اصلی ترین بیس شکاری امارات هدف قرار بدید ، خب این موشک ها به انبوه هواپیماهای آمریکایی برخورد میکنه و این یعنی اعلام جنگ.. یا کویت و قطر یا به خطر افتادن تنگه هرمز برای نفتکش ها..

 

با سلام 

 

البته عرض کردم که  در اینجا ساختار تصمیم گیر در ایالات متحده نقش مهم را بازی می کنند ، بدین معنی که اگر قرار باشد ، ضربه نهایی را به ما بزنند ، خوب این بهترین وقت هست و چه بهانه ای بهتراز اینکه  بواسطه  دومین دشمن ما در منطقه ( بعد از رژیم صهیونیستی )  این کار انجام بگیرد . 

 

اما واکنش ما الزاما" حمله به پایگاه های نظامی نیست ، تقریبا" تمامی ساختار تولید نفت عربستان  و کشورهای حاشیه جنوبی در تیرس موشکهای ما هست ، بنابراین ، حتما" به پایگاه های هوایی حمله نخواهد شد ، کما اینکه قبلا" هم در این زمینه هشدارهای لازم داده شده است .

 

بطور مسلم عربستان در این زمینه ضربه ما را بدون جواب  نمی گذارد ، اما منظور بنده این هست که استراتژیست های آمریکایی ، ( حداقل تا حال حاضر) عاقلانه رفتار کردند و در کنار آن ، وقتی بحث انرژی در میان عوامل  موثر در تصمیم  گیری حضور داشته باشد ، مسلما" رفتار ها و عکس العمل ها متفاوت خواهد بود . 

 

به شکل مسلم ، شروع جنگ  ، برای همه طرفها ( آمریکا ، اتحادیه اروپا ، کشورهای جنوب خلیج فارس ، ج.ا.ایران ، کشورهای جنوب و شرق آسیا و جتی روسها )  بیش از آنچه که تصور می شود ، ضرر خواهدداشت . 

 

 

5-14-2015_10-07-15_PM.jpg

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چقدر هم این یمنی ها شادن.  نشستن دور همی آواز میخونن. این بزمی که گرفتن از نظر خلیفشون حرام نیست ؟ 

یه چیز دیگه. این لنگی که مثل دامن پاشون میکنند ، خیلی منو یاد لباس محلی مردا تو هرمزگان و بوشهر میندازه. همونه یا یه چیز دیگست ؟

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کشتی شده با بارش برگشت بخوره و برگرده ایران اما در جیبوتی پهلو نمیگیره
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تعداد 38 کشور به صورت مستقیم

 

 

میشه مقایسه بکنید که وقتی میگیم 38 کشور مستقیم با ایران جنگید، و وقتی میگیم انگلیس و فرانسه و امریکا و شوروی مستقیم با المان نازی جنگیدن دقیقا منظورمون چیه؟!‌:)))

  • Upvote 11
  • Downvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

میشه مقایسه بکنید که وقتی میگیم 38 کشور مستقیم با ایران جنگید، و وقتی میگیم انگلیس و فرانسه و امریکا و شوروی مستقیم با المان نازی جنگیدن دقیقا منظورمون چیه؟!‌ :)))

به هر حال در عمل ما یک ماه با همشون به جز فرانسه مستقیما جنگیدیم... البته تحویل هواپیما های میراژ و موشک های اگزوست دست کمی از جنگ مستقیم نداشت..!

  • Upvote 10
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط End
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    2 کاربر