reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

یه بنده خدایی وقتی دید من از مردن عبدالله خیلی ذوق کردم به من گفت معلوم نیست که عبدالله در روایات شاه عربستان باشه. 

با سرچی که زدم دیدم در روایات عبدالله اسم عربستان نیومده

میشه بگید اسم کجا اومده ؟ :applause:

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام
 
هنوز مونده
 
آخرین عبدالله تازه مرده ....
 
هنوز دو سه شاه دیگه مونده ....
 
دو سه شاه که یکی پس از دیگری به مصداق دقیق کلمات امام خامنه ای دارای هیچ وجه اشتراکی تا مرگ آخرین عبدالله نیستند سرنگون میشن باید بیان و برن ....
 
اما به قول امام خامنه ای : جوانان حزب الله آماده باشید 
 
یا حق


یعنی چی? یعنی داری میگی این عبدالله همون عبدالله بوده؟ ثانیا چرا از رهبری مایه میذارید کجا رهبر چنین صحبتی داشتند؟ حاضرم سر این روایات اخرالزمانی با شما یا هر شخص دیگه مناظره کنم منتها نه تو این تاپیک ، بلکه تو تایپیک مربوطه.ضمنا عمیقا به وجود حضرت و ظهور ایشان معتقدم و قطعا با ظهور ایشان،سردمداران کفر و استبداد مقابل حضرت قرار خواهند گرفت که علی القاعده امریکا و اسراییل در راس انها هستند و البته جریان اسلام امریکایی و اسلام تحریف شده نیز به عنوان جریانی معاند مسلما در برابر حضرت صف ارایی خواهد کرد که ناگزیر سران خاص خود را دارد.(قابل توجه برای جناب mr9عزیز) اما ماجرای این روایات عبدالله و سفیانی و ..نیاز به بحث گسترده دارد که اصولا اعتقادی به این روایات ندارم.حاضری بسم الله.
  • Upvote 3
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تند نرو برادر مشکلت با کدام روایت آخرالزمانیه.همه ما منتظر نهایی شدن ظهوریم.علما مثل آیت االله بهجت و تعدادی دیگر قریب الوقوع بودن ظهور را گوشزد کرده اند شما چی میگی.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

پاک بشه این پست جهت رعایت نظم در تاپیک

ویرایش شده در توسط senaps

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من اصلا متوجه نميشم بخث ظهور چه ربطي به وظايف ما داره ؟ اگه به فرض قرار باشه فردا اتفاق بيفته يا ده سال ديگر ، مسير ما تغييري ميكنه ؟
قبله مشخصه و راه هم ناهموار . به قول اون شعر كتيبه از اخوان ثالث كه ميگه " آن كسي راز مرا داند كه از اين سو به آن سويم بگرداند " .
حرف آخر هموني هست كه ارنستو رومل زد ، تو بايد آماده باشي چه صد تا ملك عبدالله گور به گو بشن يا نشه . نشانه هاي ظهور و اين چيزا هم تاثيري نداره
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اين كار هاي جديد عربستان رو  ميبينم دلم براي پادشاه قديمشون تنگ ميشه اون موقع كه عقلانيت در عربستان حكم مي كرد نه حماقت برخلاف دوستان كاري كه اين حكومت جديد با عربستان ميكنه تقريبا معادل كاري خواهد بود كه احمدي نزاد با ايران كرده چشمك

  • Upvote 19
  • Downvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نبرد بزرگ تعز در راه است.هادی در حال تدارک سازماندهی بیست هزار نیرو جهت حمله به تعز است.دلیل اصلی نزدیک شدن انصارالله به عند هم همین مساله است.5000 نیرو در عند در حال اموزش جهت این امر هستند که با 5000 نیرو از لشکر 35 زرهی و 10000نیرو از مقاومت شعبیه(طرفداران هادی) طی روزهای اتی به تعز حمله خواهند کرد.4گردان به تعداد 4000 نفر قرار است به شیخ مخلافی سپرده شود.سرهنگ سرحان و نیز ابوعباس سلفی مشهور هم از فرماندهان دیگر هستند.توضیح: شهر تعز با 26 نقطه ایست بازرسی توسط انصار محاصره شده است و از 9 گذرگاه فقط یک گذرگاه -دحی - جهت عبور و مرور انهم تحت شرایط سخت مفتوح است.
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان میخوایم یک جمع بندیه کلی از وقایع یمن،درگیری ها شکست ها و پیروزی ها ی دو طرف و دلایل اونا داشته باشیم.مسلما قبلش تعدادی سوال هست که باید پاسخ داده بشه من بعد از هر سوال پاسخ خودمو مینویسم، ممنون میشم دوستانه دیگه هم نظرات و دلایلشونو بیان کنن به خصوص اون دوستانی که تخصص در زمینه ی علوم و استراتژیه نظامی دارن لطفا دلایلی که میارین به دور از جانب داری باشه تشکر
1.دلایل پیشروی سریع حوثی ها و پیروزیشون در صنعا چی بود؟به نظره من مهم ترین دلیلش همکاری با علی عبدالله صالح و نظامیان وفادار به اون در ارتش و گارد یمن بود این افراد سال ها در یمن حکم رانی کرده بودن و شناخت خوبی از افراد دارای نفوذ و بافت قبایلی داشتن.
2.آیا پیشروی و هجوم به عدن و عبور از خط قرمز عربستان اشتباه بود؟به نظره من این کار اجتناب ناپذیر بود و از نظره نظامی هم درست بود چون اگر تو جنگ قدرت هجومیتو از دست بدی دیر یا زود باید منتظره شکست باشی
3.اشتباه و نقطه ضعفه حوثی ها و نیروهای صالح چه بود؟به نظرم هیچ هماهنگی با جامعه ی بین الملل نداشتن حوثی ها به دنبال بزرگترین قدرت نماییشون تو تاریخ یمن بودنو علی عبدالله صالح و مردانشم به دنبال بازگشت دوباره به قدرت
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عربستان 48 ساعت زمان داده برای خروج سفیر ایران از عربستان.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

عربستان به گروه و دولت نزدیک به ایران در یمن مستقیما حمله میکند؛ ایران فاقد توانائی پاسخ گویی است...
نوجوانان ایرانی در عربستان مورده تجاوز قرار میگیرند؛ایران فاقد توانائی پاسخ گویی است...
چندین ایرانی در عربستان در ملاعام گردن زده میشوند؛ایران فاقد توانائی لازم برای پاسخ گویی است...
سرشناس ترین روحانی شیعه ی منتقد عربستان و نزدیک به ایران علی رغم توصیه های ایران گردن زده می شود؛ایران فاقد توانائی پاسخ گویی است...
عربستان روابط دیپلماتیکه خود را با ایران قطع می کند و در کمال بی احترامی دیپلمات های ایرانی را اخراج می کند.ایران فاقد توانائی پاسخ گویی است...
حالا تو این سایت نمیشه خیلی حرفایه دیگرو زد.اونایی که فهمیدن چی میگم که خب فهمیدن.اونایی ام که نفهمیدن خب قرار نیست بفهمن.

 

 

بحث اراده  پاسخگویی با توان پاسخگویی فرق میکنه

به نظر می‌رسه که مشکل بیشتر از اراده باشه...آن هم نه‌ به دلیل اینکه یک عده ترسو و از این حرف‌ها هستند...اینها بحث‌های احساسی‌ هست

بلکه برخی‌ متوجه تغییر دکترین سیاسی و نظامی عربستان نیستند،و گمان میکنند که با تنش زدائی ،ایران به طور طبیعی‌ قدرت اول منطقه خواهد شد و مشکل ایران صرفاًً درگیری‌هایی‌ هست که با طرف‌های مختلف دارد...یعنی‌ به زبان ساده فکر میکنند که مشکل خود ایران و سیاست‌هایش هست،و طرف‌های مقابل صرفاً در حال واکنش به ایران هستند

اما این طرز فکر، هم با تاریخ در تعارض هست(منظور جنگ‌های ایران باستان و اعراب بادیه نشین شبهه جزیره‌ که هر گاه کمی‌ در خود قدرت دید‌ند از حمله و دست اندازی به ایران دریغ نکردند)

 

و هم با واقعیت‌های موجود حال حاضر،که کاملا مشخص هست که عربستان با تغییر نسل در رهبری(که به نظر من با مدیریت آمریکا این تغییر نسل انجام شده) قصد جبران رخوت گذشته را دارد و می‌خواهد هر طور که شده خود را به عنوان قدرت برتر منطقه تحمیل کند و در این راه قرار نیست که با ایرانی همسطح همزیستی‌ مسالمت آمیز داشته باشد بلکه تصمیم در محدود کردن هر چه بیشتر ایران هست

 

حالا اینجا ایران باید به هر قیمتی که شده،حتا با دادن هزینه جلوی این رشد عربستان را بگیرد

 

شما صدام رو نگاه کن...دلیل اصلی‌ سقوط صدام ایران بود!!!!!!

صدام زمانی‌ طناب دار رو گردن خودش انداخت که به ایران حمله کرد...از زمان آن‌ حمله تمام اتفاقات پشت سر هم و به طور به هم پیوسته و وابسته به هم رقم خوردند...

 

 

اگر جنگ با ایران نبود،حمله به کویت هم نمیبود...حمله به کویت حاصل شرایط  به وجود   آمده از جنگ با ایران بود
اگر ادامه جنگ بعد از خرمشهر هم نبود،که خیلی‌‌ها آن رای اشتباه می‌دانند،باز هم حمله به کویتی نمیبود...و اگر حمله به کویت نبود،عملیات توفان صحرا و تضعیف عراق هم نمیبود...و اگر تضعیف عراق نبود حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا نبود...که اگر آن‌ نبود قدرت

گرفتن شیعیان و نفوذ ایران نبود

 

 

 

پس اگر ایران اول انقلاب به عراق باج میداد،حتا اگر صدام حمله هم نمیکرد،باز ما الان عراقی داشتیم قوی،با اقتصادی مستحکم و نیروهای مسلح قدرتمند که نقش تاریخی‌ خودش از ۱۰۰۰ و اندی سال به این طرف،یعنی‌ "دروازه شرقی‌" رو حفظ میکرد
 

تصمیم درست ایران و  جنگ تحمیلی باعث شد که این دروازه شرقی‌ ۱۰۰۰ و اندی ساله  فرو بریزه در مدت ۲۰ سال!!!!!!

 

هر چقدر هم ما هزینه جانی و مادی داده باشیم برای این اتفاق،اگر از نظر تاریخی نگاه کنید می‌ارزه  هیچ که بلکه یک شاهکاره ژئوپلیتیکی هست(البته اگر نیایم با اشتباهاتی مثل حمایت از حیدر عبادی با دست‌های خودمون دوباره این دروازه شرقی‌ رو باز سازی کنیم و باز هزار سال پشتش بمونیم!!!!!!!)

 

 

 

حالا در کنار عراق،تنها  دو موجودیت دیگر ظرفیت رقابت با ایران رو دارند در غرب آسیا،با توجه به جمعیت و مساحت و منابع و غیره...


ترکیه و عربستان

 

ترکیه به دلایلی از جمله موقعیت جغرافیایی با محدودیت‌هایی‌ در منطقه مواجه هست...موقعیت جغرافیایی این کشور برای نفوذ در حوزه‌هایی‌ مثل دریای سیاه و بالکان بسیار مناسب هست،اما در خاورمیانه خیر،برای همین هم تا این اندازه در پی‌ عمق بخشیدن به مناطق تحت نفوذ خود در سوریه و عراق است

 

میمونه عربستان...ما این کشور رو در سالهای گذشته با چالش‌های جدی مواجه کردیم از جمله  در لبنان،عراق،یمن،افغانستان و حتا پاکستان(البته قبل از روی کار آمدن دولت‌های جدید اخیر در این ۲ کشور آخر

تلاشی در سوریه صورت گرفت که این وضعیت جبران شود،که البته خود عربستان هم محوریت این رو نداشت و تنها بخشی از یک ائتلاف غربی عربی‌ بود...که خوشبختانه علیرغم ایجاد هزینه با موفقیت موجه نشد و حکومت سوریه سقوط نکرد

ما هم جواب آن را در یمن دادیم

 

 

اینجا بود که عربستان وارد فاز جدید شد که به نظر من از مدت‌ها قبل با همفکری آمریکا در حال ترسیم آن‌ بوده اند که شامل تغییر نسل در رهبری و تغییرات گسترده در مواجهه با تحولات منطقه هست

عربستان هم میدونه که با مهار ایران دیگر رقیبی نخواهد داشت...ترکیه که گفته شد به چه علت و قطر هم که با ایجاد محور اخوانی با ترکیه خواب‌هایی‌ دیده بود مهار شد و قلاده به گردنش انداخته شد

پس با حمایت همه جانبه آمریکا در حال تاخت و تاز هست و دیگه فایده نداره که بیایم دنبال تنش زدائی  و مسائلی‌ از این قبیل باشیم

دیگه داور سوت مسابقه رو زده و فقط باید به دنبال پیروزی بود،نه‌ مصالحه

همان برخوردی که با صدام شد،باید با عربستان بشود...نه‌ ما از آن‌ زمان ضعیفتر هستیم و نه‌ آنها از صدام در اوج ،قویتر

البته آمریکا و غرب هم درسته که محکم پشت عربستان ایستاده اند اما نشان داده اند که  اگر منافعشان ایجاب کند در تغییر ۳۶۰ درجه مواضع تردید نمیکنند

 

 

 

اینجا برجام اهمیت اصلی‌ خودش رو پیدا میکنه... چه درست چه غلط باعث آغاز فرآیندی شده  که منجر به کاهش نسبی‌  تنش با غرب شده و کاهش فشار‌ها بر ایران...ما باید از این فرصت در جهت تحکیم موقعیت خود در منطقه و در برابر رقبای منطقه‌ای استفاده کنیم...نه‌ اینکه حالا که برای رسیدن به برجام امتیازاتی به غرب دادیم بیایم و به امثال عربستان هم امتیاز بدیم...و باید بتوانیم گسترش نسبی‌ روابط با غرب رو همزمان با افزایش برخورد با عربستان جلو ببریم

 

 

پی‌‌‌نوشت:به شخصه موافق کاهش تنش با غرب در این مرحله هستم،اما جزئیات و فرآیندی که منجر به برجام شد رو مناسب نمی‌دونم و معتقدم که امتیازات داده شده حد اکثری و امتیازات گرفته شده حد اقلی بوده...ولی‌ به هر حال این نتیجه به دست آمده و فایدش میتونه این باشه که در صورتی‌ که غرب تشخیص بده که حمایت بی‌ چون و چرا از عربستان برایش هزینه‌های زیادی خواهد داشت،مجبور به ادامه حمایت نشه از ترس ایران ،و به جای برخورد شدید و پر هزینه با ایران برای دفاع از عربستان،به سمت تعامل با ایران سوق داده بشه

ویرایش شده در توسط X-Mas
  • Upvote 12
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اين كار هاي جديد عربستان رو  ميبينم دلم براي پادشاه قديمشون تنگ ميشه اون موقع كه عقلانيت در عربستان حكم مي كرد نه حماقت برخلاف دوستان كاري كه اين حكومت جديد با عربستان ميكنه تقريبا معادل كاري خواهد بود كه احمدي نزاد با ايران كرده چشمك

برای مشاهده ی ثبات در رفتار عربستان باید نزاع بین محمد بن سلمان و پرنس نایف خاتمه پیدا کنه به همین منظور باید این ملک سلمان هرچه زودتر بمیره تا یکی از این دو نفر هم بر دیگری غالب بشه و شاه بشه تا هم خودشون راحت بشن هم شرشون کمتر دامن مردم منطقه رو بگیره


عربستان روابط دیپلماتیکه خود را با ایران قطع می کند و در کمال بی احترامی دیپلمات های ایرانی را اخراج می کند.ایران فاقد توانائی پاسخ گویی است...
 

واقعیت اینه که بی حترامی  برعکس بوده یعنی کسی که بهش توهین شده عربستان بوده

وقتی یک عده  حمله کردن و سفارتخونه ی عربستان رو آتش زدن و به تصویر بنیان گذار اون کشور و به پرچم اون کشور بی احترامی و توهین شده طبیعیه که سعودیا رابطشونو قطع کنن

  • Upvote 3
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.