reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

با آرزوی موفقیت سیاست های منطقه ای ایران در یمن و شاخ آفریقا
مقاله ای با عنوان " عربستان از قدرت ایران آینده ، می ترسد!"
ازوب سایت صدای روسیه http://ir.sputniknews.com/opinion/20160128/1151957.html
نویسنده :مانی محرابی

سال 2015 و به دنبال آن 2016 را می‎توان سال درگیری‎های بی سابقه دیپلماتیک تهران و ریاض و به نوعی آغاز جنگ سرد ایران و عربستان دانست. وقایعی که در سال 2015 و ژانویه 2016 رخ داده به حدی پررنگ هستند که شاید بتوان از آنها به عنوان مهمترین رخدادهای مبتنی بر برخورد این دو کشور در شانزده سال ابتدایی قرن بیست و یکم یاد کرد.
واقعه اول. عربستان به بهانه پیش گیری از ورود درگیری‎های یمن به خاک خود، ارتش خود را به یاری نیروهای عبدربه منصور هادی در یمن و به مبارزه با نیروهای انصارالله یمن که آنها را تحت حمایت ایران می‎خواند و با هدف جلوگیری از نفوذ ایران در یمن فرستاد که تا امروز این درگیری‎ها به واقع نتیجه‎ای جز شانتاژهای خبری از سوی ریاض در بر نداشته است.
واقعه دوم. بر اثر یک غفلت قابل پیش‎بینی در مراسم حج سال 2015 رخدادی رقم می‎خورد که به کشته شدن بیش از 2000 نفر از حجاج ختم شده و فاجعه‎ای جهانی را رقم می‎زند. با اینکه این اولین اتفاق تلخ مراسم حج نبود، ولی این بار صدای اعتراض ایران باعث جلب توجه جهانیان شده و ابعادی جهانی به این فاجعه در ضدیت با حکومت آل سعود می‎بخشد.

 

واقعه سوم. حکومت عربستان در اقدامی به اعدام شیخ باقر النمر روحانی برجسته شیعی و فعال حقوق بشر دست می‎زند. این در شرایطی‎ست که شیخ النمر از حمایت‎های معنوی ایران برخوردار بوده و این اعدام با واکنش‎های شدیدی از سوی شیعیان جهان رو به رو شد و حکومت عربستان را بیش از پیش در جبهه مقابل گروه‎های شیعه، گروه‎های حقوق بشر و معترضان داخلی قرار داد، با این تفاوت که این بار رهبری جبهه مخالفان در دست ایران بود.
واقعه چهارم. حمله به سفارت عربستان در تهران و حمله به سفارت ایران در صنعا شاید دارای شباهت‎هایی باشند اما دو تفاوت عمده دارند. اول اینکه حکومت ایران در حمله به سفارت عربستان نقشی نداشته، اما حمله به سفارت ایران شاهکار ارتش عربستان بوده و حرکتی حکومتی تلقی می‎شود. تفاوت دوم در واکنش دو حکومت است. حکومت ایران واقعه تهران را تقبیح و به دنبال مجازات خاطیان است در حالی که حکومت عربستان در قبال حرکت ارتش این کشور دست به سکوتی معنادار زد.
واقعه پنجم. عربستان به بهانه مبارزه با تروریسم دست به ایجاد ائتلافی برای مقابله با تروریسم در یمن، سوریه و عراق زد که به نوعی یارکشی عربستان در مقابل ایران، نه به منظور درگیری نظامی بلکه در جهت اهداف سیاسی و دیپلماتیک بود و با واکنش کشورهای قدرتمند منطقه مانند پاکستان، ترکیه و مصر که یا به این درخواست جواب منفی داده یا تنها به حمایت‎های کلامی بسنده کردند، به واقع شکست خورد.
واقعه ششم. درست در زمان شکست ائتلاف عربستان علیه ایران، برجام و توافق ایران با کشور‎های پنج به اضافه یک شرایط اقتصادی و سیاسی ای را برای ایران بوجود آورد که بطور بالقوه ایران را به کشورهای قدرتمند جهان نزدیک کرده که این نزدیکی دیپلماتیک در رابطه با کشورهای روسیه و چین تا حد زیادی بالفعل شده و به تبع آن در آینده نزدیک شاهد حمایت‎های بیش از پیش مسکو و پکن از تهران خواهیم بود.

تمام این وقایع به رویارویی مستقیم ریاض و تهران منجر شده و رابطه سرد این دو کشور را از فاز جنگ روانی به فاز جنگی دیپلماتیک مانند جنگ سرد کشانده است که همانطور که ذکر شد کفه ترازوی این مجادله به سمت ایران سنگین است.نکته جالب این است که رخدادهای فوق الذکر تماما کنش‎هایی بودند از سوی ریاض، که تهران تنها به انجام واکنش مناسب پرداخت !
و به واقع می‎توان اینگونه ادعا کرد، که تهران تا امروز هیچ کنشی در قبال ریاض صورت نداده است!!
این مجادله دارای برگ‎های برنده دیگری نیز است، مانند درگیری‎های سوریه و عراق و البته حساسیت‎های جدید چین در قبال امنیت خاورمیانه که با طی کردن روند کنونی جهان، تماما به سنگین‎تر شدن ترازو به سمت ایران خواهند انجامید. از این روی حرکات تصمیم گیرندگان سیاسی ریاض که تا به امروز شتاب زدگی عمل کردشان نشانه‎ای بوده بر واهمه و هراس از قدرت ایران آینده، بسیار حساس خواهد بود زیرا ممکن است تهران همانگونه که بارها ادعا کرده اقدام به انجام واکنشی سخت و خشن نماید. البته احتمال درگیری نظامی میان دو کشور تقریبا محال است ولی این مسئله سبب درگیری‎های نیابتی سنگین‎تر از قبل خواهد شد.
علی ایحال اقدامات سال‎های 2015 و 2016 عربستان گواهی بر این واقعیت است که عربستان ازقدرت ایران آینده می‎ترسد، ایرانی که با حمایت روسیه و چین، رابطه با اروپا و ایالات متحده، و نفوذ در سوریه و عراق، عرصه‎های سیاسی و نظامی را بر عربستان تنگ خواهد کرد.

با آرزوی موفقیت سیاست های منطقه ای ایران در یمن و شاخ آفریقا
مقاله ای با عنوان " عربستان از قدرت ایران آینده ، می ترسد!"
ازوب سایت صدای روسیه http://ir.sputniknews.com/opinion/20160128/1151957.html
نویسنده :مانی محرابی

سال 2015 و به دنبال آن 2016 را می‎توان سال درگیری‎های بی سابقه دیپلماتیک تهران و ریاض و به نوعی آغاز جنگ سرد ایران و عربستان دانست. وقایعی که در سال 2015 و ژانویه 2016 رخ داده به حدی پررنگ هستند که شاید بتوان از آنها به عنوان مهمترین رخدادهای مبتنی بر برخورد این دو کشور در شانزده سال ابتدایی قرن بیست و یکم یاد کرد.
واقعه اول. عربستان به بهانه پیش گیری از ورود درگیری‎های یمن به خاک خود، ارتش خود را به یاری نیروهای عبدربه منصور هادی در یمن و به مبارزه با نیروهای انصارالله یمن که آنها را تحت حمایت ایران می‎خواند و با هدف جلوگیری از نفوذ ایران در یمن فرستاد که تا امروز این درگیری‎ها به واقع نتیجه‎ای جز شانتاژهای خبری از سوی ریاض در بر نداشته است.
واقعه دوم. بر اثر یک غفلت قابل پیش‎بینی در مراسم حج سال 2015 رخدادی رقم می‎خورد که به کشته شدن بیش از 2000 نفر از حجاج ختم شده و فاجعه‎ای جهانی را رقم می‎زند. با اینکه این اولین اتفاق تلخ مراسم حج نبود، ولی این بار صدای اعتراض ایران باعث جلب توجه جهانیان شده و ابعادی جهانی به این فاجعه در ضدیت با حکومت آل سعود می‎بخشد.

 

واقعه سوم. حکومت عربستان در اقدامی به اعدام شیخ باقر النمر روحانی برجسته شیعی و فعال حقوق بشر دست می‎زند. این در شرایطی‎ست که شیخ النمر از حمایت‎های معنوی ایران برخوردار بوده و این اعدام با واکنش‎های شدیدی از سوی شیعیان جهان رو به رو شد و حکومت عربستان را بیش از پیش در جبهه مقابل گروه‎های شیعه، گروه‎های حقوق بشر و معترضان داخلی قرار داد، با این تفاوت که این بار رهبری جبهه مخالفان در دست ایران بود.
واقعه چهارم. حمله به سفارت عربستان در تهران و حمله به سفارت ایران در صنعا شاید دارای شباهت‎هایی باشند اما دو تفاوت عمده دارند. اول اینکه حکومت ایران در حمله به سفارت عربستان نقشی نداشته، اما حمله به سفارت ایران شاهکار ارتش عربستان بوده و حرکتی حکومتی تلقی می‎شود. تفاوت دوم در واکنش دو حکومت است. حکومت ایران واقعه تهران را تقبیح و به دنبال مجازات خاطیان است در حالی که حکومت عربستان در قبال حرکت ارتش این کشور دست به سکوتی معنادار زد.
واقعه پنجم. عربستان به بهانه مبارزه با تروریسم دست به ایجاد ائتلافی برای مقابله با تروریسم در یمن، سوریه و عراق زد که به نوعی یارکشی عربستان در مقابل ایران، نه به منظور درگیری نظامی بلکه در جهت اهداف سیاسی و دیپلماتیک بود و با واکنش کشورهای قدرتمند منطقه مانند پاکستان، ترکیه و مصر که یا به این درخواست جواب منفی داده یا تنها به حمایت‎های کلامی بسنده کردند، به واقع شکست خورد.
واقعه ششم. درست در زمان شکست ائتلاف عربستان علیه ایران، برجام و توافق ایران با کشور‎های پنج به اضافه یک شرایط اقتصادی و سیاسی ای را برای ایران بوجود آورد که بطور بالقوه ایران را به کشورهای قدرتمند جهان نزدیک کرده که این نزدیکی دیپلماتیک در رابطه با کشورهای روسیه و چین تا حد زیادی بالفعل شده و به تبع آن در آینده نزدیک شاهد حمایت‎های بیش از پیش مسکو و پکن از تهران خواهیم بود.

تمام این وقایع به رویارویی مستقیم ریاض و تهران منجر شده و رابطه سرد این دو کشور را از فاز جنگ روانی به فاز جنگی دیپلماتیک مانند جنگ سرد کشانده است که همانطور که ذکر شد کفه ترازوی این مجادله به سمت ایران سنگین است.نکته جالب این است که رخدادهای فوق الذکر تماما کنش‎هایی بودند از سوی ریاض، که تهران تنها به انجام واکنش مناسب پرداخت !
و به واقع می‎توان اینگونه ادعا کرد، که تهران تا امروز هیچ کنشی در قبال ریاض صورت نداده است!!
این مجادله دارای برگ‎های برنده دیگری نیز است، مانند درگیری‎های سوریه و عراق و البته حساسیت‎های جدید چین در قبال امنیت خاورمیانه که با طی کردن روند کنونی جهان، تماما به سنگین‎تر شدن ترازو به سمت ایران خواهند انجامید. از این روی حرکات تصمیم گیرندگان سیاسی ریاض که تا به امروز شتاب زدگی عمل کردشان نشانه‎ای بوده بر واهمه و هراس از قدرت ایران آینده، بسیار حساس خواهد بود زیرا ممکن است تهران همانگونه که بارها ادعا کرده اقدام به انجام واکنشی سخت و خشن نماید. البته احتمال درگیری نظامی میان دو کشور تقریبا محال است ولی این مسئله سبب درگیری‎های نیابتی سنگین‎تر از قبل خواهد شد.
علی ایحال اقدامات سال‎های 2015 و 2016 عربستان گواهی بر این واقعیت است که عربستان ازقدرت ایران آینده می‎ترسد، ایرانی که با حمایت روسیه و چین، رابطه با اروپا و ایالات متحده، و نفوذ در سوریه و عراق، عرصه‎های سیاسی و نظامی را بر عربستان تنگ خواهد کرد.

مقاله کاملا جانبدارانه نوشته شده
یکم واقع بین تر باشیم
  • Upvote 2
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

آیا زمان چرخش از ریاض به سمت تهران فرا رسیده است؟

مقاله‌ای از داگ بنداو در نشریه نیوزویک

جان کری وزیر خارجه آمریکا اخیرا به ریاض سفر کرد تا به پادشاهی عربستان سعودی و دیگر شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس اطمینان خاطر دهد که ایالات متحده در کنار آنها ایستاده است. او تصریح کرد که در پی توافق هسته ای با ایران "هیچ چیز تغییر نکرده است."

روابط بلندمدت واشنگتن با ریاض بر نفت بنا گذاشته شده بود. هرگز هیچ بحث بیهوده ای درباره ارزش های مشترک با عربستان سعودی که بیشتر چون نسخه متمدنانه ای از داعش است، مطرح نبود. آل سعود اداره کننده نظام خودکامه ای است که مخالفت سیاسی، آزادی بیان، آزادی مذهب، و استقلال اجتماعی در آن ممنوع است.

در زمان نیاز آمریکا به نفت خارجی، کمی مصالحه بر سر اصول ضروری به نظر می رسید. امروز "روابط خاص" با عربستان بر مبنای نفت، به سختی قابل توجیه است.

بازار انرژی در جهان رو به گسترش است؛ ایالات متحده آمریکا به زودی به صادر کننده نفت بدل خواهد شد. رژیم سعودی بدون پول نفت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد و از این رو با وجود سقوط بهای نفت به پمپاژ آن ادامه می دهد.

واشنگتن در سال های اخیر به ریاض به عنوان مؤلفه ای لازم در سیاست مهار ایران نگاه می کرد. البته بخش عمده "مشکل تهران" محصول آمریکا است: سرنگون کردن دموکراسی ایرانی به ایجاد جمهوری اسلامی منجر شد.

نگرانی‌ها زمانی شدت گرفت که تهران ضمن ادامه برنامه هسته ای  با کشورهای سنی در همسایگی و اسراییل رو در رو قرار گرفت. کابوس های عصبی ناشی از انقلاب اسلامی در سراسر منطقه، راهگشای پذیرش همه جانبه عربستان سعودی و رژیم های متحدش از سوی آمریکا شد.

اما این استدلال برای حمایت از عربستان سعودی بسیار نخ نما شده است. ریاض به خوبی از پس دفاع از خودش بر می آید. عربستان با بودجه نظامی ۸۱ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۴، که چند برابر بودجه نظامی ایران است، در رتبه چهارم کشورهای با بالاترین بودجه نظامی در جهان قرار گرفت.

خطر فروپاشی بازتاب ضعف های داخلی است و حل آن فراتر از توان واشنگتن است: سرکوب عمومی به دست آل سعود و نمونه مشخص آن بدرفتاری با اقلیت شیعه از جمله اعدام اخیر شیخ نمر باقر النمر روحانی شیعه که خواهان مخالفت بی خشونت با پادشاهی سعودی بود.

علاوه بر این، توافق هسته ای فرصتی واقعی برای تغییر در ایران پدید آورده است. این روند هر چند سریع و ساده نخواهد بود، اما بر خلاف عربستان سعودی شامل انتخابات، مناظره های سیاسی، تفاوت های مذهبی، مقاومت نسلی، و گرایش های لیبرال است.

منافع ادعایی ائتلاف با عربستان سعودی هر چه باشد، آمریکا برایش بهای سنگینی می پردازد. نخستین نمونه این هزینه ها، تامین مجانی محافظان اعضای خاندان سلطنتی است.

برای همین دلیل آمریکا جنگ اول خلیج فارس را آغاز کرد و پادگانی نظامی در خاک عربستان بر جای گذاشت. واشنگتن به خواست سعودی ها از جنگ نامشروع آنها در یمن حمایت می کند و رسما خود را به سرنگونی بشار اسد رییس جمهوری سوریه، قویترین نیروی مخالف داعش، متعهد می داند.

عربستان سعودی حتی فراتر از مرزهایش ارزش های آمریکایی را زیر پا می گذارد. ریاض در بحرین در همسایگی به سرکوب اکثریت شیعه آن کشور کمک می کند. متون آموزه های اسلامی در مدارس دینی سراسر جهان در عربستان سعودی تهیه می شود.

علاوه بر این، پول سعودی ها صرف حمایت از القاعده و شهروندان سعودی مسول اجرای حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۱۱ شده است. حمایت های مشابهی از افراط گری های خشونت آمیز ظاهرا از سوی بخش خصوصی در عربستان ادامه دارد.

رفتارهای عربستان در سال های اخیر بیش از پیش به منافع آمریکا لطمه زده است. آل سعود برای سرنگونی بشار اسد در سوریه بدون نگرانی از این که چه کسی قدرت را پس از او در دست خواهد گرفت، فشار می آورد. در یمن هم سعودی ها یک شورش دیرپا را به مناقشه ای فرقه گرایانه بدل کردند.

اعدام شیخ نمر به دست سعودی ها موجی از اعتراضات فرقه ای در بحرین، ایران، عراق، و لبنان را در پی داشت. واکنش ریاض به این اعتراضات، قطع روابط دیپلماتیک با ایران بود؛ حرکتی که موجب تضعیف مذاکرات سیاسی برای حل و فصل جنگ داخلی در سوریه شد.

البته این که عربستان نیرویی بی ثبات کننده است، به معنای آن نیست که آمریکا باید دست به تغییر رژیم در آن کشور بزند؛ اما واشنگتن باید دست از حمایت دست و دل بازانه از خاندان سلطنتی سعودی بکشد. آمریکا به طور مشخص باید خود را از جنگ نامشروع عربستان در یمن خلاص کند.

آمریکا و عربستان سعودی نیاز به روابطی نوین و عادی تر دارند. دو کشور باید آنجا که منافع مشترک شان ایجاب می کند، با هم کار کنند و آنجا که لازم است با هم مخالفت کنند.

واشنگتن باید به شکل دادن به رابطه ای بهتر با تهران ادامه بدهد و تعادل را به سیاست آمریکا در خاور میانه بازگرداند.

 

  • Upvote 14
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شدت یافتن نبردها در تعزطی روزهای آتی

شیخ مخلافی رییس مجلس شورای عالی مقاومت مردمی تعز با قوای جدید به سمت جبهه مسراخ حرکت کرده،سه گردان هم از پایگاه عند در لحج به قوا اضافه می شوند.

 

 

http://yemensaeed.com/user_images/news/29-01-16-955339036.jpg

 

http://yemensaeed.com/user_images/news/29-01-16-37469795.jpg

 

http://yemensaeed.com/user_images/news/29-01-16-142323919.jpg

 

http://yemensaeed.com/user_images/news/29-01-16-729109392.jpg

 

http://yemensaeed.com/user_images/news/29-01-16-252496251.jpg

  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متأسفانه بخشی از مردم یمن دارن مطابق میل سعودی ها پیش میرن... جنگ داخلی... درگیری قومی قبیله ای...
گردان به گردان همدیگه رو قلع و قمع میکنن...
امیدوارم هرچه سریع تر صلح برقرار بشه... اینطور که پیش میره حوثی ها کم کم زمین های پیش از حرکتشون به سمت جنوب رو هم از دست میدن...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

آیا زمان چرخش از ریاض به سمت تهران فرا رسیده است؟

مقاله‌ای از داگ بنداو در نشریه نیوزویک

جان کری وزیر خارجه آمریکا اخیرا به ریاض سفر کرد تا به پادشاهی عربستان سعودی و دیگر شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس اطمینان خاطر دهد که ایالات متحده در کنار آنها ایستاده است. او تصریح کرد که در پی توافق هسته ای با ایران "هیچ چیز تغییر نکرده است."

روابط بلندمدت واشنگتن با ریاض بر نفت بنا گذاشته شده بود. هرگز هیچ بحث بیهوده ای درباره ارزش های مشترک با عربستان سعودی که بیشتر چون نسخه متمدنانه ای از داعش است، مطرح نبود. آل سعود اداره کننده نظام خودکامه ای است که مخالفت سیاسی، آزادی بیان، آزادی مذهب، و استقلال اجتماعی در آن ممنوع است.

در زمان نیاز آمریکا به نفت خارجی، کمی مصالحه بر سر اصول ضروری به نظر می رسید. امروز "روابط خاص" با عربستان بر مبنای نفت، به سختی قابل توجیه است.

بازار انرژی در جهان رو به گسترش است؛ ایالات متحده آمریکا به زودی به صادر کننده نفت بدل خواهد شد. رژیم سعودی بدون پول نفت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد و از این رو با وجود سقوط بهای نفت به پمپاژ آن ادامه می دهد.

واشنگتن در سال های اخیر به ریاض به عنوان مؤلفه ای لازم در سیاست مهار ایران نگاه می کرد. البته بخش عمده "مشکل تهران" محصول آمریکا است: سرنگون کردن دموکراسی ایرانی به ایجاد جمهوری اسلامی منجر شد.

نگرانی‌ها زمانی شدت گرفت که تهران ضمن ادامه برنامه هسته ای  با کشورهای سنی در همسایگی و اسراییل رو در رو قرار گرفت. کابوس های عصبی ناشی از انقلاب اسلامی در سراسر منطقه، راهگشای پذیرش همه جانبه عربستان سعودی و رژیم های متحدش از سوی آمریکا شد.

اما این استدلال برای حمایت از عربستان سعودی بسیار نخ نما شده است. ریاض به خوبی از پس دفاع از خودش بر می آید. عربستان با بودجه نظامی ۸۱ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۴، که چند برابر بودجه نظامی ایران است، در رتبه چهارم کشورهای با بالاترین بودجه نظامی در جهان قرار گرفت.

خطر فروپاشی بازتاب ضعف های داخلی است و حل آن فراتر از توان واشنگتن است: سرکوب عمومی به دست آل سعود و نمونه مشخص آن بدرفتاری با اقلیت شیعه از جمله اعدام اخیر شیخ نمر باقر النمر روحانی شیعه که خواهان مخالفت بی خشونت با پادشاهی سعودی بود.

علاوه بر این، توافق هسته ای فرصتی واقعی برای تغییر در ایران پدید آورده است. این روند هر چند سریع و ساده نخواهد بود، اما بر خلاف عربستان سعودی شامل انتخابات، مناظره های سیاسی، تفاوت های مذهبی، مقاومت نسلی، و گرایش های لیبرال است.

منافع ادعایی ائتلاف با عربستان سعودی هر چه باشد، آمریکا برایش بهای سنگینی می پردازد. نخستین نمونه این هزینه ها، تامین مجانی محافظان اعضای خاندان سلطنتی است.

برای همین دلیل آمریکا جنگ اول خلیج فارس را آغاز کرد و پادگانی نظامی در خاک عربستان بر جای گذاشت. واشنگتن به خواست سعودی ها از جنگ نامشروع آنها در یمن حمایت می کند و رسما خود را به سرنگونی بشار اسد رییس جمهوری سوریه، قویترین نیروی مخالف داعش، متعهد می داند.

عربستان سعودی حتی فراتر از مرزهایش ارزش های آمریکایی را زیر پا می گذارد. ریاض در بحرین در همسایگی به سرکوب اکثریت شیعه آن کشور کمک می کند. متون آموزه های اسلامی در مدارس دینی سراسر جهان در عربستان سعودی تهیه می شود.

علاوه بر این، پول سعودی ها صرف حمایت از القاعده و شهروندان سعودی مسول اجرای حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۱۱ شده است. حمایت های مشابهی از افراط گری های خشونت آمیز ظاهرا از سوی بخش خصوصی در عربستان ادامه دارد.

رفتارهای عربستان در سال های اخیر بیش از پیش به منافع آمریکا لطمه زده است. آل سعود برای سرنگونی بشار اسد در سوریه بدون نگرانی از این که چه کسی قدرت را پس از او در دست خواهد گرفت، فشار می آورد. در یمن هم سعودی ها یک شورش دیرپا را به مناقشه ای فرقه گرایانه بدل کردند.

اعدام شیخ نمر به دست سعودی ها موجی از اعتراضات فرقه ای در بحرین، ایران، عراق، و لبنان را در پی داشت. واکنش ریاض به این اعتراضات، قطع روابط دیپلماتیک با ایران بود؛ حرکتی که موجب تضعیف مذاکرات سیاسی برای حل و فصل جنگ داخلی در سوریه شد.

البته این که عربستان نیرویی بی ثبات کننده است، به معنای آن نیست که آمریکا باید دست به تغییر رژیم در آن کشور بزند؛ اما واشنگتن باید دست از حمایت دست و دل بازانه از خاندان سلطنتی سعودی بکشد. آمریکا به طور مشخص باید خود را از جنگ نامشروع عربستان در یمن خلاص کند.

آمریکا و عربستان سعودی نیاز به روابطی نوین و عادی تر دارند. دو کشور باید آنجا که منافع مشترک شان ایجاب می کند، با هم کار کنند و آنجا که لازم است با هم مخالفت کنند.

واشنگتن باید به شکل دادن به رابطه ای بهتر با تهران ادامه بدهد و تعادل را به سیاست آمریکا در خاور میانه بازگرداند.

 

 

باز از این تحلیل های آبکی، با این نیروی جوونی که بهشون تزریق شده، و پلن مشخصی که دارند، با توجه به سن کم اینها، حداقل تا 30 تا50 سال آینده حتی فکر از هم پاشیدگی عربستان رو نکنید، بعلاوه اینکه متحد آمریکا باقی خواهد ماند.

بجای این که به این داستان سرایی های شکمی، که بدرد قصه موقع خواب کودکان هم نمیخوره توجه کنید، باید این عربستان قوی رو در معادلات منطقه بدرستی و با منطق درست لحاظ کنیم. که با وجود این همسایه قوی، که در چند سال آینده ممکنه فکر حمله به کشور ما، نا امن کردن کشور ما و غیره را در سر داشته باشد، چه کنیم...

و بهترین راه برخورد چیست.

 

طبق معمول یک عده تا میبینن مسئله سخته، صورت مسئله رو پاک میکنند.

ویرایش شده در توسط pyaghoubi
  • Upvote 10
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

با سلام و احترام

سایتهای معتبر متعددی اظهارات علامه محمد مطاع رو منتشر کردند 

 

با سلام

این رهبر دینی چه قدر برش در میا‌‌ن زیدی‌های یمن دارد و این فتوا میتونه تغییری در جهت‌گیری برخی‌ قبایل داشته باشد؟؟؟

برخی‌ از زیدی‌های وابسته به خاندان الاحمر طرفدار هادی هستند


باز از این تحلیل های آبکی، با این نیروی جوونی که بهشون تزریق شده، و پلن مشخصی که دارند، با توجه به سن کم اینها، حداقل تا 30 تا50 سال آینده حتی فکر از هم پاشیدگی عربستان رو نکنید، بعلاوه اینکه متحد آمریکا باقی خواهد ماند.

بجای این که به این داستان سرایی های شکمی، که بدرد قصه موقع خواب کودکان هم نمیخوره توجه کنید، باید این عربستان قوی رو در معادلات منطقه بدرستی و با منطق درست لحاظ کنیم. که با وجود این همسایه قوی، که در چند سال آینده ممکنه فکر حمله به کشور ما، نا امن کردن کشور ما و غیره را در سر داشته باشد، چه کنیم...

و بهترین راه برخورد چیست.

 

طبق معمول یک عده تا میبینن مسئله سخته، صورت مسئله رو پاک میکنند.

 

بهترین راه پیشدستی و استفاده از شرایط سیال منطقه برای ضربه زدن به این موجودیت قبل از تثبیت شرایط امنیتی منطقه و البته این چهره‌های جدید جوان  در قدرت هست

در بهترین حالت حتا اگر تنش زدائی با این موجودیت جواب بده،اینها نقش رهبری بر اکثر جهان عرب و اسلام رو به دست خواهند گرفت و فضا رو برای ما تنگ خواهند کرد...ممکنه روابطمون خوب بشه با اینها ،اما به عنوان برادر کوچکتر خواهیم بود...

از نظر اقتصادی هم اگر اصلاحات محمد بن سلمان در کاهش وابستگی به نفت جواب بده،قدرت قابل توجهی‌ خواهند شد در رقابت با ما 

کلا آمدن این طیف سیاسی جوان به رهبری بن سلمان،بر خلاف نظر برخی‌ اصلا یک امر ناگهانی و  ناشی‌ از رقابت‌های داخلی و جاه طلبی و اینها نبوده ، بلکه  آمریکا با مطالعه شرایط و ضعف‌ها و چالش‌های پیش رو عربستان، این تصمیم رو گرفت و این تغییر رو در رهبری این موجودیت ایجاد کرد 

عادل ال جبیر هم نقش محوری داشته و دارد در این تغییر و از نظر من مغز متفکر اصلی‌ عربستان به همراه آمریکا همین الجبیر هست،که از زمان هدایت سفارت آمریکا در واشنگتن این تغییر را برنامه ریزی کرده بود با همفکری آمریکا

بی‌ جهت نیست که با وجود عدم وابستگی به خاندن سلطنتی به پست مهم وزارت امور خارجه دست یافته

 

آنهایی که می‌خواستند این آدم رو بکشند چند سال پیش،تحولات آینده و نقش محوری ال جبیر رو در عربستان آینده به درستی‌ پیش بینی‌ کرده بودند،و هدفشان رو درست انتخاب کرده بودند

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.