reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

بنظر من برای جلوگیری از جومنفی تبلیغات رسانه بد نیست بازرسی بشه اگه ما قصد کمک رسانی داریم چه ایرادی داره بذار بگردند مهم رسیدن به مقصد است

برای انتقال تجهیزات نظامی روش های مختلف وجود داره این همه فکر نمیکنم تابلو باشه که بر فرض سلاح هم در کشتی جا ساز کنیم هدف از اول کمک های مردمی بوده

کمک نظامی انشالله از جای دیگه میرسه

ویرایش شده در توسط milad021

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

موشک فجر پنج رو به حماس توی غزه تونستیم برسونیم. دیگه یمن که جای خود داره

ایشالا انصار الله هم به مرور مثل حزب الله لبنان بشه

حزب الله از این طرف بشه خار چشم اسرائیل و انصار الله بشه خار چشم آل منحوس سعود

.............

مشکلی که هست اینه که نود و پنج درصد مایحتاج یمن از خارج وارد میشه ظاهراً

ولی محاصره بلند مدت می تونه مردم رو ناراضی کنه

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یمن اگر اراده پاسخ نظامی به عربستان را داشته باشه سلاح کم نداره، به نظرم اگر بعد از بازرسی خودمون کمکها را برسونیم هیچ ایراد خاصی نداره مهم اینه که عربستان بازرسی را انجام نده و محاصره بشکنه. ولی اگر کمکها به سازمان ملل تحویل داده بشه تا توسط اونها به یمن برسه احتمال رسیدن به موقع کمکها به مردم یمن کم میشه و این کار بهتره صورت نگیره.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من چند تا سوال دارم. حوثی ها واقعا توانایی حمله به عربستان رو به صورت گسترده ندارن یا اینکه ما رو گرفتن و تواناییشون رو رو نمیکنن؟ در این صورت منتظر چی هستن؟ در مورد سلاح هاشون چی؟ ممکنه چیزی داشته باشن که مارو سورپرایز بکنه؟

ویرایش شده در توسط era_923
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من چند تا سوال دارم. حوثی ها واقعا توانایی حمله به عربستان رو به صورت گسترده ندارن یا اینکه ما رو گرفتن و تواناییشون رو رو نمیکنن؟ در این صورت منتظر چی هستن؟ در مورد سلاح هاشون چی؟ ممکنه چیزی داشته باشن که مارو سورپرایز بکنه؟

تاریخ تکرار میشه, جنگ جمل, پیراهن خونین عثمان

دوستان حوثی خوب دشمنشون رو شناختن!

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من چند تا سوال دارم. حوثی ها واقعا توانایی حمله به عربستان رو به صورت گسترده ندارن یا اینکه ما رو گرفتن و تواناییشون رو رو نمیکنن؟ در این صورت منتظر چی هستن؟ در مورد سلاح هاشون چی؟ ممکنه چیزی داشته باشن که مارو سورپرایز بکنه؟


توانایی محدود برای حمله داره نهایت پیشروی چند ده کیلومتری در خاک عربستان و گرفتن چند جا.ولی توانایی نگه داشتنشون رو نخواهد داشت.اما بعد دیگه قضایا بعد این حمله کشورایی که ایران با مصیبت راضیشون کرده نیروی نظامی نفرستن یمن چون یمن برا عربستان تهدید نیست اون موقع نیرو میفرستن یمن
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دیپلمات های عربستان سعودی خبر "ساندی تایمز" در باره مذاکرات عربستان و پاکستان راجعبه خرید سلاح هسته ای "حاضر و آماده" پاکستانی از سوی سعودی ها را "تفکرات پوچی" نامیدند که حتی شایسته کوچکترین تفسیری نیست.

در عین حال امکان همکاری و وجود یک نوع توافقات میان عربستان و پاکستان بعید به نظر نمی رسد. "واسیلی کاشین" کارشناس مرکز تحلیل استراتژی و فناوری ها مقاله اختصاصی برای اسپوتنیک تهیه کرده و در این باره نوشت: "پیشنهاد خرید سلاح هسته ای مانند هر جنس در سوپرمارکت امکان پذیر به نظر نمی رسد" وی در ادامه توضیح داد:

چاشنی هسته ای جنس معمولی قابل خرید نیست و آنرا نمی توان برای ذخیره انبار کرد. این دستگاه فنی پیچیده نیازمند به شرایط حاص نگهداری و سرویس منظم است. این گفته در مورد چاشنی های آمریکا و روسیه نیز صدق می کند که در این رشته به ارتفاعات معیینی رسیدند. شرایط نگهداری برای چاشنی های ساده تر احتمالا موجود در دست پاکستان باید از این هم سخت تر باشد. برای سرویس دادن چاشنی هسته ای باید از زیربنا و کادر مربوطه برخوردار بود و آماده سازی آنها وقت طولانی و پول می خواهد.

بعلاوه مدت نگهداری این چاشنی ها اکیدا  محدود است. به این خاطر هر قدرت هسته ای به داشتن چرخه کامل تولید مستقل این چاشنی ها علاقمند است. جمهوری های سابق شوروی همانا به این خاطر به سهولت  از سلاح هسته منصرف شدند که پس از فروپاشی شوروی بدست آنها افتاده بود زیرا واحد های تولید سلاح هسته ای در خاک روسیه باقی مانده و سلاح هسته ای موجود در دست دیگر جمهوری ها در نهایت  به آهن پاره رادیوآکتیو خطرناکی تبدیل می شد.

بدین طریق  اگر عربستان تصمیم بگیرد  قدرت هسته ای شود لازم خواهد داشت واحد تولید سلاح هسته ای خود را بسازد. حتی اگر پاکستان فناوری مورد نیاز را به ریاض تحویل دهد مساله آماده سازی کادر های ملی برای پیاده کردن برنامه هسته ای خود در برابر عربستان قرار خواهد گرفت. ولی تربیت کادر های ملی هیچ گاه جنبه قوی عبستان نبود و در آن پادشاهی کار های سرویس تکنیکی از جمله ساز و برگ نظامی همواره خارجی ها انجام می دادند. لازم است که فقط کارشناسان درجه عالی واحد تولید سلاح هسته ای را سرویس دهند.

موضوع حمل سلاح هسته ای به رسیدگی خاصی نیاز دارد. عربستان سعودی دارای یگان های موشکی راهبردی مجهز به موشک های کهنه چینی بالیستیک برد متوسط دی اف- 3 است. همچنین شایع شد که سعودی ها از چین بیش از 21 موشک مدرن دی اف — 21 خریداری کردند ولی بعید است که این اطلاع موثق باشد.

طرحریزی کلاهک هسته ای ویژه موشک های بالیستیک یک پروژه پیچیده جداگانه ای است. احتمالا کلاهک های طراحی شده در پاکستان زیاد با موشک های  چینی جور نمی آید. سعودی ها بایستی موشک های بالیستیک را از پاکستان می گرفتند و تنها در این صورت کلاهک های  جنگی مطابق فباوری پاکستانی بروی آن موشک ها نصب می شدند.

کلا این داستان، عجیب و نه چندان موثق به نظر می رسد. شاید مطلب سر تلاش متناوب سعودی ها به جلب توجه جهانیان به پیامد های احتمالی منفی معامله آمریکا و ایران در باره برنامه هسته ای آن کشور باشد. ولی جا دارد گفته شود که  این تلاش موفق از آب در نیامده است.

http://ir.sputniknews.com/opinion/20150520/266582.html

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تقریبا یک ساعت قبل: خبری درباره کشته شدن یک مرزبان عربستان در درگیری های امروز در مرز یمن که Yahoo Maktoob آن را از خبرگزاری Arab News نقل کرده است.

 

https://en-maktoob.news.yahoo.com/houthi-fire-kills-soldier-052112578.html

 

لینک منبع اصلی خبر یاهو مکتوب (عرب نیوز):

 

http://www.arabnews.com/featured/news/749866

 

 

Press TV اما حوالی 20 دقیقه قبل از کشته شدن 18 مرزبان سعودی خبر داده است:

 

http://www.presstv.ir/Detail/2015/05/21/412095/Yemen-Saudi-attack-

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

عربستان و‌ امارات به دنبال سلاح‌هسته‌اي هستند؟

كمپ ديويد محل استراحت و خانه ييلاقي رئيس‌جمهور آمريكا ست. اين منطقه در ۱۰۰ كيلومتري شمال- شمال‌غربي واشنگتن و در ميان تپه‌هاي جنگي قرار دارد و در ابتدا نيز يك پايگاه نظامي بود. تمامي خدمات و نيروهاي اين مركز توسط نيروي دريايي و تفنگداران دريايي آمريكا تهيه مي‌گردد. ساخت كمپ ديويد در سال ۱۹۳۵ شروع شد و در سه سال بعد، در ۱۹۳۸ پايان يافت. در ابتدا اين محل براي اسكان ماموران دولتي آمريكا استفاده مي‌شد كه در نهايت توسط فرانكلين روزولت، رئيس‌جمهور وقت آمريكا، تبديل به استراحتگاه مقام رياست‌جمهوري آمريكا شد. نام كمپ ديويد برگرفته شده از نام پدر و نوه فرانكلين روزولت است كه هردو ديويد نام داشتند ،گرفته شده است. لازم به ذكر است هر كدام از روساي جمهور آمريكا از اين محل براي رويدادهاي ويژه استفاده مي‌كردند. در روزهاي گذشته كمپ ديويد ميزبان رهبران شش كشور عربي حاشيه عربي خليج فارس بود. در اين محل رئيس‌جمهور آمريكا و رهبران عربي درباره مسائل مختلف و از همه مهم‌تر مذاكرات هسته‌اي ايران و 1+5گفت‌وگو كردند. 

براي تحليل و بررسي اين نشست و همچنين آخرين تحولات در منطقه خاورميانه و به‌ويژه نقش عربستان در اين بحران‌ها دكتر صباح زنگنه مشاور سابق وزير امور خارجه و كارشناس ارشد سياست خارجي با «آرمان» گفت‌وگو كرده است كه در ادامه متن آن را از نظر مي گذرانيد.
 
يكي از مهم‌ترين موضوعات محوري شش كشور عربي حاشيه خليج فارس و رئيس‌جمهور آمريكا در نشست «كمپ ديويد» مذاكرات هسته‌اي ايران و كشورهاي 1+5 بود. ارزيابي شما از نشست كمپ ديويد چيست؟

مناسبات سياسي جديد منطقه خاورميانه نشان مي‌دهد آمريكا به شكل‌هاي مختلف نفوذ خود را از منطقه خاورميانه كم كرده يا برداشته است. به همين دليل كشورهاي عربي گمان مي‌كنند عدم حضور پرقدرت ايالات متحده آمريكا در مناسبات منطقه‌اي براي آنها به شكل‌هاي مختلف مشكل‌سازخواهد شد. در نتيجه كشورهاي عربي به اين نتيجه رسيده‌اند كه بايد براي مساله فقدان يك نيروي قوي بيروني كه كه در بحران‌ها و مشكلات به آن تكيه كنند يك راه‌حل جديد و منطقي پيدا كنند. براساس همين تحليل هم عربستان به يمن حمله كرد و در تلاش است كه چنين وضعيتي را در سوريه نيز به وجود بياورد. اقدام عربستان در حمله به يمن براي تحريك آمريكا به حضور در مناسبات منطقه خاورميانه بود. تحليل مقامات عربستاني و همچنين ديگر كشورهاي عربي اين است كه ايران مهم‌ترين، فعال‌ترين و با نفوذترين رقيب اعراب در منطقه خاورميانه است و به همين دليل بايد دايره نفوذ ايران را روز به روز محدود‌تر كنند تا عقب ماندگي‌هاي خود را نسبت به اين رقيب قدرتمند منطقه‌اي جبران كنند. كشورهاي عربي به شكل‌هاي مختف از جمله تحريك فرانسه و همچنين سفر سعودالفيصل به وين تلاش كردند به كشورهاي غربي درباره ايران هسته‌اي هشدار بدهند. كشورهاي عربي به دنبال اين هستند كه يا مذاكرات ايران با كشورهاي غربي را متوقف كنند يا اين توافق به شكلي نهايي شود كه ايران روزبه روز محدودتر و كشورهاي عربي قدرتمندتر شوند يا اينكه كشورهاي عربي نيز خود به سلاح هسته‌اي مجهز شوند.

آيا رهبران كشورهاي عربي از مواضع اوباما در نشست كمپ ديويد قانع شدند؟

باراك اوباما توانست سران و نمايندگان عالي شش كشور عضو شوراي همكاري خليج فارس را متقاعد كند كه توافق هسته‌اي در شرف انجام با ايران نه تنها تهديدي عليه امنيت و منافع آنها نخواهد بود بلكه مي‌تواند به تقويت صلح و ثبات در شرايط بي‌ثباتي كنوني در منطقه بينجامد. اين نتيجه را مي‌توان خلاصه ديدار دو روزه اوباما و رهبران كشورهاي عربي منطقه در واشنگتن و كمپ ديويد دانست. 

نتيجه‌اي كه البته قابل پيش بيني بود چون كشورهاي عربي منطقه عملا در شرايط تاثير‌گذاري مستقيم بر فرايند مذاكرات هسته‌اي نيستند و اين نشست بيش از آنكه بر مذاكرات آتي گروه 1+5 و ايران تاثير مستقيم داشته باشد، بر روابط آتي ايالات متحده آمريكا و اين كشورهاي عربي تاثير داشت و البته اين نتيجه و بيانيه پاياني به صورت غيرمستقيم مي‌تواند در گفت‌وگوهاي هفته‌هاي آتي ايران و گروه 1+5 براي نگارش متن نهايي توافق هسته‌اي موثر افتد. با اين وجود با صدور بيانيه پاياني نشست كمپ ديويد و اعلام رضايت كشورهاي عربي از نتيجه توافق هسته‌اي با ايران، ديگر تنها رژيم دست راستي نتانياهو در اسرائيل است كه مخالف توافق هسته‌اي با ايران است و همسايگان عرب ايران در منطقه به نوعي با گرفتن برخي تضمين‌هاي امنيتي از آمريكا به واشنگتن براي امضاي توافق نهايي با ايران چراغ سبز نشان دادند و رژيم دست راستي اسرائيل به‌طور كامل در انزواي منطقه‌اي قرار گرفته است. در شرايط كنوني كشورهاي عربي، ايران و تركيه نظر مثبتي نسبت به امضاي توافق نهايي هسته‌اي دارند. شايد از نظر دولت اوباما با شرايط موجود اين بيانيه بهترين نتيجه ممكن و قابل انتظار براي نشست كمپ ديويد بود. برخلاف حاشيه‌هاي نشست كمپ ديويد و عدم حضور سران 4 كشور از 6 كشور در اين نشست اما خروجي آنكه به صورت بيانيه مشترك آمريكا و اعضاي شوراي همكاري خليج فارس بود، لحني مثبت نسبت به توافق هسته‌اي دارد و حتي در متن بيانيه تلاش شده است بيش از آنكه جبهه‌گيري خاصي عليه ايران باشد به نوعي تداوم هم پيماني و حمايت‌هاي امنيتي ايالات متحده آمريكا را با متحدان سنتي عرب خود در منطقه نشان دهد، مساله‌اي كه امري مسبوق به سابقه است و موضوع جديدي نيست.

آيا كشورهاي عربي به دنبال هسته‌اي شدن هستند؟

بله؛ اين كشورها تلاش مي‌كنند با كمك كشورهايي مانند آمريكا و فرانسه به نيروگاه‌هاي اتمي مجهز شوند.

كدام كشور عربي بيشتر به دنبال اين مساله است؟

در مرحله اول عربستان و در مرحله بعدي امارات متحده عربي. امارات با كره جنوبي، ژاپن و فرانسه براي راه‌اندازي نيروگاه اتمي مذاكره كرده است. با اين وجود اين كشورها نيروگاه بسته‌بندي شده براي اماراتي‌ها خواهند ساخت كه تمام تجهيزات، پرسنل و برنامه‌هاي آن توسط خود كشور سازنده راه‌اندازي و دنبال شود. يعني خارجي‌ها به صورت مستقيم بر نيروگاه امارات نظارت خواهند كرد.

آيا ظرفيت غني‌سازي اين نيروگاه‌ها به نيروگاه‌هاي ايران مي‌رسد؟

خير؛ اشتباه اين كشورها هم در همين مساله است. ايران در طي پنجاه سال و با تكنولوژي بومي شده خود موفق شد به اين درجه از فناوري برسد در حالي كه اين كشورهاي عربي تلاش مي‌كنند «يك شبه» به اين فناوري برسند. اين كشورها گمان مي‌كنند تجهيزات اتمي نيز به مانند ساخت هواپيما ست كه از خارج وارد كنند و سپس خلبان‌هاي خارجي هدايت آنها را به دست بگيرند. حتي تهديد كرده‌اند كه اگر موفق نشوند نيروگاه اتمي بسازند از برخي از كشورها به مانند پاكستان بمب اتمي خريداري مي‌كنند.

رابطه آمريكا و عربستان دچار خدشه شده است؟

آمريكا چه در زمان جرج بوش و چه در زمان اوباما عربستان را منبع تغذيه‌كننده «تنفر» و «ترورسيم» تلقي مي‌كند. آمريكايي از نظر «حقوق بشر» نگاه متفاوتي نسبت به عربستان دارند و اين كشور را در اين زمينه بسيار عقب مانده مي‌دانند. اختلافات آمريكا و عربستان در تصميمات ومناسبات سياسي نسبت به گذشته جدي‌تر شده است. فقدان سازمان‌هاي مردم نهاد و دموكراسي يك مساله جدي براي آمريكا به شمار مي‌رود.

به همين دليل پادشاه عربستان به كمپ ديويد نرفت و وليعهد خود را فرستاد؟

من فكر مي‌كنم بيشتر به دليل بيماري و ناتواني جسمي ملك سلمان اين سفر انجام نگرفت.

خبرگزاري رويترز مدعي شده بود دليل سفر وليعهد عربستان به كمپ ديويد قدرت بيش از اندازه وي در عربستان است. آيا وليعهد عربستان داراي قدرت زيادي در اين كشور است؟

اغلب امور در عربستان در اختيار دو وليعهدي است كه هم‌اكنون بر سر كار هستند. بنابراين حضور پادشاه يك حضور سمبليك بيشتر نخواهد بود و بيشتر مباحث مديريتي در اختيار دو وليعهد است. البته برخي از رسانه‌هاي عربي از عدم سفر پادشاه عربستان به كمپ ديويد به نام «سيلي به گوش اوباما» نام برده بودند كه نمي‌تواند محلي از اعراب داشته باشد. به‌طور كلي برگزاري نشست كمپ ديويد به درخواست كشورهاي عربي و به‌ويژه عربستان صورت پذيرفت كه خواهان اطلاع يافتن از جزئيات مذاكرات هسته‌اي ايران و كشورهاي 1+5 بودند. تفاوت مساله در اينجا است كه روساي شش كشور عربي حاشيه خليج فارس بايد در يك حالت تحقيرآميز به ديدار رئيس‌جمهور آمريكا به عنوان «رئيس كل» و رئيس مناسبات جهاني بروند. اين در حالي است كه مذاكرات ايران و كشورهاي1+5در يك شرايط برابر و با احترام كامل برگزار مي‌شود. شيوه صحيح اين بود كه به دليل اينكه موضوعات مطرح شدن در نشست كمپ ديويد درباره مشكلات منطقه خاورميانه بود رئيس‌جمهور آمريكا به ديدار شش رهبر عربي مي‌آمد و نشستي در خود منطقه با حضور رئيس‌جمهور آمريكا برگزار مي‌شد. به هر حال آمريكا در حمله به يمن در كنار عربستان ايستاد و كمك‌هاي لجستيكي و نظامي زيادي به عربستان در اين زمينه كرد، اما در بحث هسته‌اي تاكنون هيچ گونه كمكي به عربستان نكرده است. آمريكا به دنبال اين است كه قدرت‌هاي منطقه‌اي را امتحان كند تا توان، ظرفيت و قدرت مديريت اين كشورها را مورد سنجش قرار بدهد. به همين دليل آمريكا تلاش مي‌كند ايران را با بحث هسته‌اي و عربستان را با بحث يمن مورد سنجش قرار بدهد. در مرحله دوم تلاش مي‌كند قدرت‌هاي منطقه‌اي را به چالش عليه يكديگر ترغيب كند تا يك وضعيت تعادل در منطقه به وجود بيايد. يعني آمريكا مي‌خواهد تعادل منطقه از چالش‌هاي پيش آمده بين قدرت‌هاي منطقه‌اي ايجاد شود. و نكته سوم اينكه آمريكا به ميانجي قدرت‌هاي منطقه‌اي تبديل شود و نقش رهبر غيرمستقيم منطقه را ايفا كند. به عبارت ديگر آمريكا درصدد است با يك ديپلماسي جديد دوباره به منطقه بازگردد.

ايران و عربستان به اين نكته آگاهي دارند كه ممكن است مهره‌هاي بازي آمريكا قرار بگيرند؟

عربستان به صورت مشتاقانه به دنبال اين نقش است. عربستان به خوبي به اين نكته آگاهي دارد كه در نبود آمريكا حيات اين كشور دچار مخاطره خواهد شد. اين مساله درباره ايران شرايط متفاوتي پيدا مي‌كند. ايران مدت‌هاست كه دست آمريكا را خوانده و به همين دليل در هيچ بازي آمريكا گرفتار نمي‌شود. آمريكايي‌ها هم به اين نتيجه رسيده‌اند كه نبايد بدون در نظر گرفتن قدرت ايران بازي‌هاي خود را طراحي كنند. در نتيجه ايران علاوه براينكه دست آمريكا را خوانده است به هيچ عنوان علاقه ندارد كه در بازي آمريكايي‌ها شركت كند. عربستان كه در يك مقطع زماني به دليل حمايت از تروريسم از آمريكا بي‌مهري ديده است در شرايط فعلي تلاش مي‌كند از مساله هسته‌اي ايران براي سرپوش گذاشتن بر مساله تروريسم سواستفاده كند.

برخي تغيير و تحولات مديريتي ملك سلمان را نوعي كودتا تلقي كرده‌اند. هدف ملك سلمان از اين تغييرات چه بود؟ چرا پادشاه عربستان وليعهد خود را تغيير داد؟

در اين مساله كه در درون خاندان سلطنتي نوعي زلزله صورت گرفته است شكي وجود ندارد. اين تغييرات نشان‌دهنده وجود اختلافات جدي در خاندان آل سعود است. به نظر من كنارگذاشتن وليعهد عربستان توسط پادشاه اين كشور مساله‌اي نه كم سابقه و بلكه بي‌سابقه است؛ چرا كه در گذشته چنين مساله‌اي اصلا سابقه نداشته است. در گذشته اين مساله كه يك وليعهد شاه فرتوت از كارافتاده را بركنار كند سابقه داشته و اتفاقا چند بار نيز تكرار شده است اما حالت عكس آن سابقه نداشته است. اختلاف در خاندان آل سعود پيامدهاي زيادي با خود به همراه داشته است. بنده زماني كه ملك سلمان سر كار آمد عنوان كردم كه زماني كه نسل سوم خاندان آل سعود به قدرت برسد آغاز مخاصمات جدي بر سر قدرت در اين خاندان خواهد بود و بحران جانشيني تازه پس از مرگ ملك سلمان آغاز خواهد شد و گريبان عربستان را خواهد گرفت.

چرا پس از ملك سلمان مخاصمه در خاندان آل سعود آغاز مي‌شود؟

مخاصمه‌ها در خاندان آل سعود از فرداي مرگ ملك سلمان آغاز خواهد شد. اين مخاصمه‌ها دربين افراد مسن شكل نخواهد گرفت و بلكه در بين نيروهاي جوان خاندان آل سعود وبه‌ويژه دو وليعهدي كه هم‌اكنون زمام امور را به دست گرفته‌اند صورت خواهد پذيرفت.

چرا ملك سلمان تلاش مي‌كند لقب خود را از «ملك سلمان» به «امام سلمان» تغيير بدهد؟آيا اين مساله درراستاي تضاد ايدئولوژيك شيعه و سني در كشورهاي منطقه است يا اينكه پادشاه عربستان تلاش مي‌كند با اينگونه القاب چهره‌اي كاريزماتيك و وحياني به خود بدهد؟

استفاده از لفظ امام درباره پادشاهان عربستان مخصوص به شرايط كنوني نيست و در گذشته نيز سابقه داشته است. در گذشته همزمان كه محمد عبدالوهاب كه رهبر مذهبي آل سعود بود براي خود از لفظ امام استفاده كرد، «ابن سعود» كه موسس خاندان آل سعود بود و رهبر سياسي عربستان بود و با محمد عبدالوهاب ائتلاف كرده بود نيز براي خود لفظ امام را به كار برد. اين در حالي صورت گرفت كه عبدالوهاب حاكم مذهبي بود و « ابن سعود» حاكم سياسي عربستان را برعهده داشت. بعد از ابن سعود نيز يك يا دونفر از لفظ «امام» درباره خود استفاده كردند. با اين وجود پس از مدتي در حدود صد سال لفظ «امام» از پادشاهان سعودي برداشته شد. در زمان ملك فهد از عبارت «خادمين حرمين شريفين» كه لقب پادشاهان پاياني عثمانيان بود درباره پادشاهان عربستان استفاده شد و لفظ «صاحب الجلاله» كه تا آن زمان استفاده مي‌شد كنار گذاشته شد. اين رويكرد نشان‌دهنده اين مساله است كه عربستان از زمان ملك فهد به بعد دچار بحران هويت داخلي شده است. در نتيجه پناه بردن به القابي چون« امام» نشان مي‌دهد كه جريان‌هاي مذهبي مخالف آل سعود در حال قوي شدن درفضاي داخلي عربستان است. در زمان ملك فهد و پس از حمله صدام به كويت و ورود آمريكايي‌ها به عربستان، نيروي‌هاي مذهبي عربستان شورش كردند. در همين زمان بسياري از علماي عربستان در سخنراني‌هاي خود آل سعود را با كفار مقايسه مي‌كردند. به همين دليل پادشاهان عربستان براي خنثي كردن اين مخالفت‌ها از لفظ «خادمين الحرمين» درباره خود استفاده كردند. در شرايط فعلي نيز فضاي داخلي عربستان وارد چالش‌هاي جديد در اين زمينه شده است. در شرايط فعلي هم انتخاب لفظ «امام» براي پادشاه عربستان به دليل مقابله با مخالفت‌هاي مذهبي در داخل خاك عربستان است. مخالفت‌ها در خاك عربستان عمدتا از سوي نيروي‌هاي داعش، القاعده و «نئووهابيسم» صورت مي‌گيرد.

در قضيه حمله عربستان به يمن، پاكستان و سودان به عنوان دو متحد استراتژيك ايران از عربستان حمايت كردند. به نظر شما اين حمايت يك اشتباه استراتژيك توسط اين دو كشور در منطقه نبود؟پاكستان و سودان با اين اقدام خود اتحاد با ايران را به راحتي از دست ندادند؟

پاكستان در اين زمينه عاقلانه‌تر از سودان رفتار كرد كه اين مساله نشان‌دهنده وزن سياسي و نظامي پاكستان در منطقه وهمچنين تاثيرگذاري ايران در سياست‌هاي پاكستان است. پاكستان از زمان استقلال خود در سال1945ميلادي همواره از حمايت‌هاي ايران برخوردار بوده است. در نتيجه پاكستان به شكل‌هاي مختلف خود را وامدار ايران تلقي مي‌كند. با اين وجود «پاكستان جديد» در تحولات بعدي خود به دليل وضعيت نامناسب اقتصادي و به دليل ارتباط جدي‌تر ارتش پاكستان با آمريكا، اتحادش با نيروهاي نظامي منطقه كه به نوعي همپيمان آمريكا به شمار مي‌رفتند قوي‌تر شد. اين در حالي بود كه ايران روز به روز از نظر نظامي قوي‌تر مي‌شد و در نهايت به يك نيروي قدرتمند مستقل تبديل شد. نيروهاي نظامي عربستان و پاكستان و برخي از كشورهاي عربي همچنان زير چتر آمريكايي‌ها هستند. مساله دوم اينكه به دليل ضعف نيروي انساني عربستان در زمان ملك فهد كمك‌هاي مالي زيادي از سوي عربستان به پاكستان براي راه‌اندازي نيروگاه‌هاي هسته‌اي اين كشور صورت گرفت. بنابراين پاكستان به مرور زمان وامدار ثروت خاندان آل سعود شد. در كنار اين مساله، هويت پاكستان يك هويت نامطمئن وچند وجهي است. اين كشور بين گرايش‌هاي اسلامي شيعه و سني، احساس تهديد از سوي هند، گرايش ارتش به آمريكا و همچنين قرابت فرهنگي با ايران گرفتار آمده است. در نتيجه ملغمه هويتي نامتجانس پاكستان دستخوش ملعبه‌ها و بازي‌هاي زيادي قرار گرفته است. قدرت مالي عربستان از دو جهت به پاكستان كمك كرد. اول به دليل موازنه هسته‌اي هند و پاكستان بود. هويت هسته‌اي جديد پاكستان در مقابله با تهديد هند كه داراي سلاح هسته‌اي است حائز اهميت بود. دوم اينكه نيروهاي نظامي بازنشسته يا كنار گذاشته شده پاكستاني به سرعت توسط عربستان و امارات جذب شدند تا به نوعي كمبود نيروي انساني اين دو كشور را مرتفع كنند. به همين دليل پاكستان در معادلات منطقه‌اي به نوعي به عربستان احساس تعلق مي‌كند. با اين وجود اين احساس تعلق به صورتي نبوده كه نزديكي و قرابت بسيار زياد با ايران را به فراموشي بسپرد. مساله سودان با پاكستان از جهت‌هاي مختلف متفاوت است. وضعيت سودان بسيار نامناسب و حتي اسفبار است. اين كشور به دلايل مختلف در يك محاصره اقتصادي، سياسي و نظامي فراگير به سر مي‌برد. سودان همواره توقعات زيادي از ايران داشته و خواهد داشت. به همين دليل هنگامي كه اين كشور فقير و گرفتار، پيشنهاد خوبي از سوي عربستان ثروتمند كه متحد آمريكا ست دريافت كرد براي سامان دادن به وضعيت داخلي خود بلافاصله اين پيشنهاد را قبول كرد.

سياست‌هاي ملك سلمان نسبت به ملك عبدا... نسبت به ايران راديكال‌تر دنبال مي‌شود. به نظر شما آينده رابطه ايران و عربستان به چه صورت پيش خواهد رفت؟

وضعيت عربستان به شكلي شده كه سكان امور از دست حاكمان اين كشور خارج شده است. ملك سلمان و محمد بن نايف كه هم‌اكنون بر مسند كار نشسته‌اند مطمئناً نسبت به سياست‌هاي ملك عبدا... رضايت نداشتند و به همين دليل درصدد تغيير برآمده‌اند. ملك عبدا... از نسل اول رهبران منطقه به شمار مي‌رفت و وجه‌هاي ملي‌تر و معتدل‌تري نسبت به ملك سلمان داشت. گرايش ملك سلمان بيشتر به سمت نيروهاي مذهبي سنتي در داخل خاك عربستان است كه اين مساله خطر تقويت و ترويج وهابيسم را بيشتر مي‌كند. محمد بن نايف نيز با توجه به اينكه جنبه‌هايي از اعتدال پدر خود ملك عبدا... را به ارث برده است اما هدف اصلي اش مبارزه با مخالفان حكومت آل سعود است. براي وي فرق نمي‌كند چه كساني و چه گروهي مخالف باشند و بلكه مهم عدم اجازه عرض اندام به اين گروه‌ها ست. رويكرد اين دو رهبر سياسي سبب ثبات در دستگاه حاكمه عربستان نخواهد شد و نگراني‌هاي داخلي را در اين كشور بيشتر خواهد كرد. به همين دليل فضاي داخلي عربستان به جاي اينكه بيشتر به سمت مشاركت و دموكراسي پيش برود به سمت تقابل و كشمكش سوق پيدا خواهد كرد. اين افراد به حرف حكما و عقلاي منطقه به مانند آيت‌ا... هاشمي گوش نخواهند دارد. در شرايط فعلي نيروهايي كه به آقاي هاشمي احترام مي‌گذاشتند عملا از قدرت در عربستان كنار گذاشته شدند و در حاشيه به سر مي‌برند. جاي اين نيروهاي اصيل را كساني گرفته‌اند كه دير آمده‌اند و تلاش مي‌كنند خيلي زود قدرت خود را اثبات كنند. بنابراين دو راه بيشتر در جلوي پاي عربستان قرار ندارد. اول اينكه سرحكام اين كشور به سنگ بخورد و هزينه‌هايي كه اين كشور در كشورهاي مختلف چون عراق، پاكستان، مصر و سودان و بسياري از كشورهاي ديگر مي‌كنند در نهايت به ضرر اين كشور و عليه اين كشور استفاده شود. وضعيت دوم در صورتي محقق مي‌شود كه اعتراضات داخلي و منطقه‌اي و قدرت‌هاي بزرگي چون آمريكا بيشتر عليه عربستان و حاكمان جديدش صورت بپذيرد.
http://www.tabnak.ir/fa/news/502039/%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%88%E2%80%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%AD%E2%80%8C%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%8A-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF

ویرایش شده در توسط arminheidari
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

...


Press TV اما حوالی 20 دقیقه قبل از کشته شدن 18 مرزبان سعودی خبر داده است:

http://www.presstv.ir/Detail/2015/05/21/412095/Yemen-Saudi-attack-




اگر کلیپ ارسالی دیروز از حمله یمنی ها به یک پاسگاه مرزی عربستان صحت داشته باشه 18 نفر تلفات هم رقم بالایی نبوده.

اضافه کنید اون همه تجهیزات زرهی رها شده و نیروهای قبائلی یمن که همینطور قدم زنان (و احتمالا قاط جوان) به سمت برج دیده بانی نیمه ویران حرکت میکردن. ویرایش شده در توسط GRIPEN
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

وزارت امور خارجه آمریکا معامله تسلیحاتی با رژیم صهیونیستی و عربستان را تایید کرد. ارزش این معاملات تسلیحاتی برای هر یک از دو طرف به حدود 2 میلیارد دلار می رسد.

 

منبع :

 

http://news.yahoo.com/us-sell-bombs-israel-helicopters-saudis-234153335.html

 

 

The planned weapons deal with Israel would provide 3,000 Hellfire missiles, 250 medium-range air-to-air missiles, 4,100 glide bombs and 50 BLU-113 "super-penetrator" bombs designed to reach underground sites.

 

The planned deal with Saudi Arabia involves 10 Seahawk MH-60R helicopters along with associated radar, navigation systems and 38 Hellfire missiles, the agency said in a statement.

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ورود کشتی نجات به منطقه گشت‌زنی ناو البرز

 

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500762_906.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500763_646.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500764_897.jpg

 

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500765_805.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500766_603.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500767_584.jpg

 

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500768_723.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500769_571.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500771_287.jpg

 

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500771_287.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500772_821.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500773_343.jpg

 

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500774_435.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500775_348.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19924/resized/resized_500776_530.jpg

 

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19925/resized/resized_500777_365.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19925/resized/resized_500778_575.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19925/resized/resized_500779_717.jpg

 

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19925/resized/resized_500780_220.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19925/resized/resized_500781_205.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19925/resized/resized_500782_487.jpg

http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news_albums/502075/19925/resized/resized_500783_852.jpg

 

http://www.tabnak.ir/fa/news/502075/%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87-%DA%AF%D8%B4%D8%AA%E2%80%8C%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%88-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%B2

 

----------------------

کسی از مدیران در صورت امکان عکس ها را انتقال دهد

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

آيا كشورهاي عربي به دنبال هسته‌اي شدن هستند؟

بله؛ اين كشورها تلاش مي‌كنند با كمك كشورهايي مانند آمريكا و فرانسه به نيروگاه‌هاي اتمي مجهز شوند.

كدام كشور عربي بيشتر به دنبال اين مساله است؟

در مرحله اول عربستان و در مرحله بعدي امارات متحده عربي. امارات با كره جنوبي، ژاپن و فرانسه براي راه‌اندازي نيروگاه اتمي مذاكره كرده است. با اين وجود اين كشورها نيروگاه بسته‌بندي شده براي اماراتي‌ها خواهند ساخت كه تمام تجهيزات، پرسنل و برنامه‌هاي آن توسط خود كشور سازنده راه‌اندازي و دنبال شود. يعني خارجي‌ها به صورت مستقيم بر نيروگاه امارات نظارت خواهند كرد.

آيا ظرفيت غني‌سازي اين نيروگاه‌ها به نيروگاه‌هاي ايران مي‌رسد؟

خير؛ اشتباه اين كشورها هم در همين مساله است. ايران در طي پنجاه سال و با تكنولوژي بومي شده خود موفق شد به اين درجه از فناوري برسد در حالي كه اين كشورهاي عربي تلاش مي‌كنند «يك شبه» به اين فناوري برسند. اين كشورها گمان مي‌كنند تجهيزات اتمي نيز به مانند ساخت هواپيما ست كه از خارج وارد كنند و سپس خلبان‌هاي خارجي هدايت آنها را به دست بگيرند. حتي تهديد كرده‌اند كه اگر موفق نشوند نيروگاه اتمي بسازند از برخي از كشورها به مانند پاكستان بمب اتمي خريداري مي‌كنند.

http://www.tabnak.ir/fa/news/502039/%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%88%E2%80%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%AD%E2%80%8C%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%8A-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF

یارو فرق نیروگاهو با غنی سازی نمیدونه بعد اومده گزارش نوشته اسم خودشو هم گذاشته خبرنگار و ازون بدتر جناب مشاور

 

متاسفم

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام 

 

البته تاکید می کنم ، این مساله صرفا" یک فرضیه هست و نه یک قضیه اثبات شده ، ولی روند جریان ( با توجه به پستی که قبلا" گذاشتم و در جریان انتقال سرور متاسفانه از میان رفت )  با توجه به تبلیغات پرشدت در مورد پهلوگیری کشتی در یمن و بعد کوتاه آمدن و انتقال به جیبوتی ، یک مقدار آدم را وسوسه می کند که به موارد دیگری فکر کند . :thinking:  :thinking: 

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.