MRG

مسیر حمله زمینی آمریکا به ایران ؟

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

من فكر مي كنيم مسايل را اينگونه طبقه بندي كرده و طبق آن حركت كنيم و پس از نتيجه گيري سراغ بعدي برويم. 1- تعداد تقريبي نيروهاي مسلح ايران و لشگرها زرهي و غير زرهي و توانايي و زمان سازماندهي اين نيروها 2- تعداد تقريبي نيروهاي مسلح آمريكا(و متحدين) در منطقه و لشگرها زرهي و غير زرهي و توانايي و زمان سازماندهي اين نيروها 3- شناسايي نقاط ضعف كشور اعم از نيرو و تجهيزات و مناطق درگيري 4- شناسايي نقاط ضعف آمريكا (ومتحدين) اعم از نيرو و تجهيزات و مناطق درگيري 5- راهكارهاي مقابله و آمادگي در مقابل حمله زميني ارتش آمريكا(ومتحدين) حالا براي شروع مورد اول را اگر كسي آماري در دست دارد اعلام نمايد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
توي دعوا هر كي چك اولو بزنه برندست. براي اينكه ما برنده باشيم بايد اول خطرات و آسيب هاي احتمالي را شناسايي كنيم.بعد از اون بايد به رفع نقاط ضعف خودمون اقدام كنيم مثلا ايجاد پراكندگي در مراكز حياتي و حساس يكي از اصول مهم دفاع جهت تقليل خسارات آنها در اثر تهاجمات هوائي و زميني دشمن مي‌باشد. :| :| :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من فكر مي كنيم مسايل را اينگونه طبقه بندي كرده و طبق آن حركت كنيم و پس از نتيجه گيري سراغ بعدي برويم.

1- تعداد تقريبي نيروهاي مسلح ايران و لشگرها زرهي و غير زرهي و توانايي و زمان سازماندهي اين نيروها
2- تعداد تقريبي نيروهاي مسلح آمريكا(و متحدين) در منطقه و لشگرها زرهي و غير زرهي و توانايي و زمان سازماندهي اين نيروها
3- شناسايي نقاط ضعف كشور اعم از نيرو و تجهيزات و مناطق درگيري
4- شناسايي نقاط ضعف آمريكا (ومتحدين) اعم از نيرو و تجهيزات و مناطق درگيري
5- راهكارهاي مقابله و آمادگي در مقابل حمله زميني ارتش آمريكا(ومتحدين)

حالا براي شروع مورد اول را اگر كسي آماري در دست دارد اعلام نمايد.

اول از آقا مصطفی ممنونم بخاطر نظرات کاملا بجا و صحیحشون
در مورد هلیبرن تنها از اون میشه برای نابود کردن مراکز فرماندهی و تجمع
سران استفاده کرد با استفاده از اصل قافلگیری که من روش نظری ندارم
و اما با توجه به حرکتهای آمریکا و منفعت اونها معلومه که فقط تسلت به خلیج فارس رو میخوان
پس حتمی دنبال درگیر کردن ناتو با ایران خواهد بود

و در مورد پست این دوستمون
کاملا موافقم،یعنی اگر به اینصورت جلو بریم حتمی مطلب تو داری خواهد بود
پس در قدم اول نیاز به تعداد نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه باید باشیم و همینطور نیروهای فرامنطقه ای که میتونن به اینها اضافه بشن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تمام اين احوال عزيزان دقت كنند، آمريكا درسته كه ضربه مي بينه و حتي چه بسا صدها ميليارد دلار خسارت ببينه ولي در آخر مرگ نهايي براي ماست! به هر حال از نظر نظامي واقتصادي ضعيف تريم و در خوشبينانه ترين حالات اگر از پشتيباني مردمي كامل برخوردار شويم، پس از مدتها جنگ تمام عيار وقتي به ضعف افتاديم، اوضاعمون مثل عراق امروز بشه! اين خوشبينانه ترين حالته.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله اگه ایران جای ایالات متحد امریکا ( ام ا) باشه چطور میتونه این کار را با توجه به سرعت عمل حداقل تلفات جانی و مالی پیاده و انجام داد. اینها جان هر سربازشون براشون خیلی مهمه بنابرین اگه ام ا ناچار از راه زمین بخواد وارد بشه بایستی با تلفات و صدمات به حداقل برسه بخصوص در هفته یا هفته های اول.
چون رای و نظر مردم برا پیش بردن عملیات بسیار مهم و حساس است بنا برین درصد تلفات بسیارقطعی و تاثیرگزار. از طرف دیگه ام ا با مشکلات اقتصادی درگیره و کسر بودجه داره، همینطورکه میدانید زدن اقتصاد در از پای درآوردن یک دولت ازبمب قویتره و کارآمدتر، بخصوص اگه دشمن به امید جریانهای ویاحرکتهای اعتراضی داخلی باشه که کار را برای دشمن صد برابر آسانتر کنه.
بنابرین من فکر کنم بعد زدن و از کار انداختن مناطق مهم و زیربنایی و اطمینان از اختلال و به هم ریختن سازمان و اداره کشور در سامانه های پدافندی، از طریق مرز زمینی راحترین، سریعترین و کاری ترین راه که به نظر من خوزستان است را انتخاب خواهد کرد. به دلایل زیر

1 شباهت شریط اقلیمی طبیعی منطقه با جنوب عراق
2 اقتصاد ایران به این منطقه وابسطه ست، شاهرگ حیاتی ایران
3 نبودن موانع بازدارنده طبیعی در این منطقه که کارپیش روی را ساده تر میکنه ( نه اینکه ساده)
4 البته تهران طبق گفته دوستان خیلی مهمه و متاسفانه نقطه ضعف. (تهران مساویست با ایران)، آنها در جریان عملیات بمباران، تهران را مثل منطقه استراتژیک مهم بمباران خواهند کرد، چون وحشت، نارضایتی و اختلال در اداره و سازمان دهی ایجاد خواهد شد.
5 در ضمن اصفهان و قم هم در برنامه خواهند بود.

دوستان آشنا با مسائل نظامی بهتر میدانند، اما چیزی که مهم است پیشبینی یا پیشگیری به حداقل رساندن ضایعات جانی و مالی. نشه، نوش دارو پس مرگ سهراب.
با سپاس

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بیایم یه مثال خوب از جنگ زمینی بزنیم.مثلا عملیات زمینی در جنگ 33 روزه حزب الله واسرائیل. چه عوامل باعث عدم موفقیت نیروی زمینی ارتش اسرائیل شد؟با اینکه از پشتیبانی تانک های پیشرفته مرکاوا و نیروی هوایی خودش بهره مند بود. مطمئنا روش جنگی حزب الله حاصل طراحی تئوریسین های جنگی اونها نبود.حزب الله با توجه به آموزشهایی که دیده بود تونست در برابر ارتش اسرائیل مقاومت کنه.حالا بماند که این آموزشها را کی به اونها داده بود. :| :| نتیجه عملیات زمینی هم مشخص شد.اسرائیلی ها شک دارند که تعداد تلفات حزب الله حتی به 30 تا 40 نفر هم رسیده باشه. :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
براي روشن شدن موضوع و فرصت كافي به دوستاني كه آمارهاي مربوط به تعداد نيروهاي مسلح ايران به تفكيك لشگرهاي زرهي و پياده و همچنين آمريكا (ومتحدين) را مي دانند يا در حال تحقيق هستند من مقاله نسبتا مفصلي از وبلاگ ( نيروي هوايي ايران) كه شرح دقيق و مستدل حمله آمريكا به عراق است را در اينجا مي آورم بررسي اين مقاله در مورد موضوع اين تاپيك بسيار كمك خواهد كرد.
اين مقاله نقش قدرتمند و كليدي نيروي هوايي آمريكا و نيز تسليحات هوشمند را بررسي مي كند. مطالعه اين مقاله جالب و تحليلي را توصيه مي كنم.
با تشكر از نويسنده مقاله Reza6662

جنگ سال ۱۹۹۱ خليج فارس
اما تأثير قاطع نيروهاي هوايي در نابودي لشگرها و حتا سپاههاي زرهي، در جنگ سال ۱۹۹۱ خليج فارس به اثبات رسيد. ۴۰ روز بمباران بسيار سنگين نيروهاي عراقي توسط آمريكا و متحدان آن سبب شد ۵۰ درصد نيروهاي رزمی عراق و 100 درصد روحيهء آنها از بين برود. ارتش عراق آنقدر ضعيف شد كه طي نبردي ۱۰۰ ساعته از پاي درآمد. حال آنكه عراق از ۶۰ لشگر، ۷ هزار تانك، ۱۰ هزارنفربر، هزاران عراده توپ ضدهوايي و صدها سايت پدافند موشكي سام و ۸ سال تجربهء جنگي بهره‏مند بود. ايالات متحده با استفاده از ۲۴۰۰ هواپيما، ضرباتي به نيروهاي زرهي و پياده عراق وارد كرد كه آنها تبديل به واحدهايي در روي كاغذ (ونه واقعيت يك واحد نظامي) شدند. آمريكايي‏ها حتا خود نيز گمان نمي‏كردند كه در اختيار داشتن آسمان تا اين اندازه باعث برتري باشد. آنها براي نبرد زميني خود حداقل ۵ هزار كشته و از بين رفتن صدها تانك و نفربر را پيش‏بيني مي‏كردند. اما آنچه كه در عمل تحقق يافت مرگ حدود ۱۰۰ سرباز بود.

برتري خردكننده آمريكايي‏ها، حتا مانع استفادهء مؤثر صدام از نيروي هوايي‏اش كه حداقل ۶۵۰ هواپيماي عملياتي پيشرفته و مناسب (نسبت به زمان خود) در اختيار داشت، شد. اين نبرد زنگ خطر بزرگي براي تمامي ارتشهاي بزرگ زميني بود. اگرچه عراقي‏هاي بي‏انگيزه، حريف مناسبي براي نيروهاي ائتلاف آزادكنندهء‌كويت نبودند، اما اتفاق عجيبي كه رخ داد، تكان‏دهنده‏تر از آن بود كه بتوان تمام تقصيرها را گردن ارتش صدام انداخت. در این جنگ، به كارگيري گستردهء هواپيماهای جنگی، موشكهاي هدايت شونده و دورپرتاب و بمبهاي ليزري براي اولين بار صورت گرفت و مانند شيوهء جنگ برق‏آساي آلمان در سال ۱۹۳۹، بسياري از تئوري‏هاي كلاسيك را تغيير داد.

نبرد آزادسازي عراق: آميختگي كامل تكنولوژي و جنگ
جنگ سوم خليج فارس در سال 2003 كه به عمليات آزادسازي عراق شهرت دارد، اولين جنگ تكنولوژيكي جهان نبود. بي‏شك نيروهاي ويتنام، اعراب و اسرائيل، ايران و عراق، جنگ دوم خليج فارس و جنگ بالكان همه نقاط قابل‏توجه تكنولوژيكي داشتند. اما نظاميان در هيچ جنگي به اين اندازه مقهور ماشين نشدند. كسي، از نظاميان عراقي انتظار نداشت جلوي ماشين جنگي آمريكا را براي سالها بگيرند اما هيچكس منتظر نبود ارتش دوم اعراب با حداقل فشار، با سرعت از هم بپاشد. اما به جز كم‏كاري ارتش عراق به ويژه لشگرهاي گارد ریاست جمهوری، نبايد نقش سلاحهاي هوشمند را فراموش كرد. در سال ۱۹۹۱ تنها ۷ درصد بمبهاي آمريكايي هوشمند بودند، اما در جنگ سال ۲۰۰۳ حدود ۹۵ درصد بمبها و موشكهاي شليك شده، به سيستم‏هاي هدايت دقيق مجهز بودند. اين موشكها ظرف ۱۰ دقيقه، هدفهاي خود را توسط سيستم‏هاي ماهواره‏اي پيدا و سپس منهدم مي‏كردند.

حرف اول و آخر: تسليحات هوشمند به جاي بحث‏هاي بيهودهء ديپلماتيك
البته زمينه‏سازي استفاده از موشكهاي هدايت شونده به يكي دوسال اخير باز نمي‏گردد بلكه ايجاد اين سيستم، به اواسط دههء ۹۰ باز مي‎گردد. آمريكايي‏ها درتمام سالهايي كه دنيا با شادي پايان جنگ سرد را جشن گرفته بود و خوش‏باوران گمان مي‏بردند عصر استفاده از اسلحه به سررسيده و پس از اين اقتصاد و ديپلماسي حرف اول و آخر را مي‏زند، بر روي دقت بيشتر سلاحهاي خود و نصب ۲۴ ماهواره براي مكان‏يابي‏جهاني يا همان GPS وقت صرف مي‏كردند. اين سيستم‏ها اكنون به اين كشور اين امكان را داده كه هر هدفي را با دقت كمتر از ۱۰ متر هدفيابي و سپس منهدم كند.

اكنون به تدريج آشكار مي‏شود حداقل يكي از دلائل فروپاشي ارتش مجهز عراق، بمبارانهاي بسيارسنگين واحدهاي زرهي و مكانيزه با دقتي بي‏نظير بوده است؛ چيزي كه كارشناسان نظامي نظير استفان بيكر بازنشستهء اطلاعات وزارت دفاع آمريكا و رئيس سابق نيروي دريايي آمريكا در بحرين از آن با نام چكش سنگين ياد مي‎كند. وي در گفت وگو با نيوزويك مي‎گويد: مردم نمي‏دانند چه چكش سنگيني برروي نيروهاي عراقي قرارداشت. توانايي هرگونه جنبشي از صدام گرفته شده بود. آنها با بمبارانهاي مرگبار خود، عملن ارتباط بين گارد رياست‏جمهوري و صدام را قطع كرده بودند.

گزارش مجله تايم نيز حكايت از تأثير فوق‎العادهء بمبارانهاي هوايي برروي سپاهيان عراقي دارد. اين مجله با اعزام خبرنگاران خود به عراق، به دنبال پاسخ به اين سؤال بوده كه چرا دركنار انهدام واحدهاي زرهي و مكانيزهء عراق، تلفات اين ارتش بسيار كم بوده است! ظاهرن پاسخ به اين سؤال چندان مشكل نيست. دقت نيروي هوايي آمريكا در انهدام واحدهاي زرهي عراق به اندازه‏اي بالا بوده كه بسياري از نظاميان عراقي براي در امان ماندن، از خودروها و تانكهاي خود فاصله مي‏گرفته‏اند! يك سرهنگ عراقي كه ۲۱ سال سابقهء خدمت دارد (در زمان جنگ ايران و عراق از درجه ستواني تا سرگردي حضور داشته است) در مصاحبه با گروه تايم گفته است: فرماندهي عراق فراموش كرده بود، نيروي هوايي نداريم. اين اشتباه بزرگي بود. تكنولوژي نيروي هوايي آمريكا باوركردني نيست.

گزارشات ديگري نيز حاكي است چهار لشگر گارد رياست جمهوري عراق (بغداد، مدينه، بخت‏النصر و حمورابي) زمان مواجهه با نيروهاي زميني آمريكايي را پيدا نكردند چرا كه ۳۰۰ كيلومتر قبل از آنكه نيروي زميني آمريكايي به آنها برسند توسط هواپيماهاي ضدزره A-10 و سپس هليكوپترهاي ضدتانك Apache به شدت بمباران شدند. پرنده‏هاي مذكور عملن با حجم آتش بسيارگستردهء خود، واحدهاي مجهز زرهي گارد رياست جمهوري عراق را مبدل به واحدهاي پياده مي‏كردند!

كارشناسان معتقدند خط دفاعي بغداد از دهها كيلومتر پائين‏تر از محور كربلا تا كوت آغاز مي‏شد. قوسي كه ۱۶۰ كيلومتر طول داشت و قرار بود به باتلاق نيروهاي آمريكايي تبديل شود! عراقي‏ها حتي براي درامان ماندن تانكهاي خود بسياري از آنها را به ميان شهرهاي كوچك، روستاها و شهرهاي بزرگ برده بودند كه در شرائط حساس اين واحدهاي كوچك با پيوستن به هم، لشگرهاي زرهي را تشكيل دهند، اما ظاهرن چشم تيزبين ماهواره‎ها و موشكهاي هدايت‏شونده را دست كم گرفته بودند. بسياري از بمب‏ها و موشكها، تانكها عراقي را در كوچه‏هاي تنگ و باريك و يا زيردرختان شكاركرده بودند!

موشكهاي حساس به حرارتی مانند ماوريك (AGM-65 Maverick) نيز مدل اثرگذاري است كه بيش از ۳ دهه از اختراع آن مي‏گذرد. اين موشك ديگر حتا نيازي به ديد ندارد بلكه همانند خفاشي كه در شب كاملن تاريك مي‏تواند حشره‏اي را در هوا شكاركند، از روي فركانسهاي بسيار ضعيف مادون قرمز و يا انرژي ساطع شده از هدف زمینی، آن را پيدا مي‏كند.

در جنگ سال 2003 آزادسازي عراق، ايالات متحده هيچ هواپيماي جديدي را نسبت به نبرد سال ۱۹۹۱ وارد عرصه نكرد، اما تمامي جنگ‏افزارهاي خود را كاملن به روز كرده بود.

نبرد سال ۱۹۹۱، نقش مهم نيروي هوايي را برای فرماندهان نظامي به اثبات رساند. اما این نبرد، ناتواني نيروهاي زميني را در صورت برخوردار نبودن از پشتيباني هوايي خودي و پدافند در برابر نيروي هوايي نشان داد. اين نبرد همچنين از نظر كلاسيك نشان داد مي‏توان با يك نيروي هوايي بسيار قوي، حركت رو به جلوي يك نيروي زميني حتا در مقياس ۲۰ لشگر را متوقف كرد. اما آيا در هر نبردي، نيروي هوايي حرف اول را خواهد زد؟ به شرط تجهيزات و آموزشهاي مناسب، جواب مثبت است.

ممكن است برخي گمان كنند هدف مقاله، كم‏رنگ نشان دادن نقش نيروهاي دريايي و زميني در جنگهاي نوين است، اما بايد گفت مباحث مربوط به برتري مطلق نيروي هوايي، چند پيش شرط دارد كه تحقق نيافتن هركدام از آنها مي‏تواند پروژهء انهدام كامل نيروهاي زميني را با مشكل مواجه كند.

(1) برتري هوايي
اگر به هر دليل، نيروي هوايي مهاجم نتواند نيروي هوايي نيروهاي مدافع را به طوركامل از بين ببرد و يا زمين‏گير كند، هواپيماهاي پشتيباني نزديك، هليكوپترها و بمب‏افكن‏هاي آن قادر نخواهند بود از چنگال تيز شكاري‏هاي مدافع، جان به سلامت ببرند. عراق 24 فروند MiG-29 داشت. ميگ۲۹ مي‏تواند در صورت پرواز، قادر است به سادگي هواپيماهاي كند پرواز A-10 (كه حدود ششصد كيلومتر، يعني يك سوم ميگ۲۹ سرعت دارند) را شكار كند.

ناگفته پيداست همان‏طور كه تانكهاي پيشرفته‏اي نظير T-72 در مقابل هليكوپترهاي آپاچي به مانند كودكان بي‏دفاع تن به سرنوشت محتوم مي‏سپارند، هليكوپترها هم در مقابل شكاري‎ها، مانند پرنده‎هاي كوچك، اسير چنگال شاهين خواهند بود. از سوي ديگر نيروهاي هوايي پرقدرت قادرند هفته‏ها در برابر امواج هواپيماهاي مهاجم تاب آورده و آنها را به عقب برانند. آمريكا پروژهء جنگ آزادسازي عراق را با كمتر از 700 فروند هواپيما به پايان رساند، حال آنكه اگر قرار بود با نيروي هوايي قدرتمندي با ۸۰۰ هواپيما روبه‏رو شود، حداقل بايد ۲۰۰۰ هواپيما وارد عمل مي‏كرد و ماهها براي امن كردن فضا مي‏‎كوشيد.

(2) پدافند دشمن
اگر نيروهاي مدافع، نيروهاي پدافندي به ويژه از نوع موشكي داشته باشند، مبارزه با آنها آسان نخواهد بود. در جنگ سال 1991 خليج فارس، آمريكا تنها براي انهدام پدافندهاي عراقي در كنار بمبارانهاي شهري، بيش از ۳۰ هواپيما را از دست داد. دهها خلبان آمريكايي اسير عراق و از تلويزيون نشان داده شدند.

در طول سالهاي ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ پدافندهاي طراحي شده توسط روسها، جهنمي براي هواپيماهاي غربي و خلبانان آنها در جنگها ايجاد كرده بود. تلفات باورنكردني آمريكايي‏ها در نبرد ويتنام، ساقط شدن ۱۰۰ فروند هواپيماي اسرائيلي در طي ۳ روز اوّل در جنگ اكتبر ۱۹۷۳ و يا استفادهء مجاهدين افغان از موشك‏انداز استينگر كه منجربه سرنگوني صدها هليكوپتر و هواپيماي روس و در نهايت شكست كامل ارتش سرخ در جبههء افغانستان شد، همگي از نشانه‏هاي بارز اين داستان است.

(3) استفادهء پرتعداد
اگر نيروي مهاجم در به‏كارگيري هواپيما و هليكوپتر با محدوديت روبه‏رو باشد، مثلن در مبارزه با يك نيروي زميني عظيم از ۳۰۰ هواپيما استفاده كند و يا مثلن نسبت به‏كارگيري موشكهاي هوشمند به كل بمبها كم باشد و يا آنكه از پشتيباني اطلاعاتي (سيستم‏هاي ماهواره اي) كافي برخوردار نباشد، آنگاه نمي‏توانيم آنها را از قبل برنده بدانيم. بسياري از سلاحهايي كه ايالات متحده در نبرد اخير به كار برد، آنقدر گران‏قيمت است كه هيچ ارتشي توان خريداري آن را ندارد. موشكهاي هدايت شونده‏اي نظير AGM-130 آمريكايي بي‏شك از تانكهاي قديمي T-62 عراقي گرانتر بودند. قطعات مصرفي بمب‏افكن‏هاي بسيار پيشرفتهء B-2 بي‏شك به ارزش يك تيپ زرهي عراقي بود. (قيمت هر فروند B-2 حدود 1.2 ميليارد دلار يا معادل يكسال بودجه نظامي يك كشور متوسط است.)

هليكوپتر آپاچي ۱۰ برابر يك هليكوپتر معمولي نظير كبرا یا هایند قيمت دارد. جنگنده‏هاي آمريكايي نظير F/A-18E/F Super Hornet در اين جنگ بين ۵۰ تا ۸۰ ميليون دلار قيمت داشتند، حال آنكه جنگنده‏هاي قديمي ارتشهاي جهان سومي نظير اف4 فانتوم، ميگ23 يا سوخوي22 به سختي ۵ ميليون دلار ارزش دارند. سقوط يك هليكوپتر بلك‏هاوك براي ارتش آمريكا قابل توجه نيست، اما معادل هفته‏ها حقوق كل پرسنل نيروي هوايي تركيه مي‏شود! بنابراين اگر ارتش، به هر دليل از پشتيباني مالي، فني و اطلاعاتي نيروي هوايي خود باز بماند، آنگاه اين مدافعان خشمگين هستند كه توان انجام پاتكهاي سنگين را پيدا مي‏كنند.

منبع:
http://www.aerospacetalk.ir/forum/post60351.html نوشتهReza6662

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سینا، اون مطلب که بخشی از مقاله چاپ شده در روزنامه ایران مربوط به چند سال قبل است. :| به رضا هم گفته بودم که نصف مطلب رو کپی زدی! :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهم نيست سعيد خان مهم مطلب است كه ارزش خواندن دارد و به موضوع تاپيك ارتباط دارد :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در مورد عراق خیانت برخی از فرمانده های آن را فراموش نکنید.بسیاری از افراد بعث آلت دست آمریکا بوده و هستند.آلت دست با اربابش نمی جنگد.پس قیاس عراق با ایران اصلا مناسب نیست. در ضمن بازرسی های آژانس همه چیز را راحت در اختیار آمریکا گذاشته بود از اینرو ما بایستی زیر بار بازرسی های نامربوط آژانس نرویم. آمریکا برای ضربه زدن به ایران از راه نظامی اول از حمله هوایی بهره می گیرد.به نظر من خطرناک ترین مورد B-2 , B-1 و بعد موشکهای کروز شلیک شونده از هواپیما است که به این ترتیب مشکل ارتفاعات را هم ندارند.اگر این سه وسیله مهار شود ایران مصون خواهد ماند. در مورد موشکهای کروز با سیستمهای انحراف دهنده و سیستمهای تور-ام- 1 و توپهای سماوات (باتوجه به برد خوب 4 کیلومتر و... می توان آسیب را کاهش داد و با استفاده از همینها و راپیر اصلاح شده می توان از پرواز پایین B-2 , B-1 جلوگیری کرد ولی در ارتفاع بالا نمیدانم؟؟؟ در زمینه حمله زمینی اگر سایر موارد را ندیده بگیریم به نظر من بیشترین احتمال حد فاصل زابل تا تایباد است منطقه ای وسیع و شنزار باید فکری شود:مین گذاری - ردیابهای الکترونی- پرواز مرتب هوا پیماهای شناسایی.امیدوارم زودتر ماهواره جاسوسی در مدار قرار دهیم. :| :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در مورد حمله زمینی به ایران ما باید حواسمون خیلی خوب به منافقین باشه چون اون ها ررو که می شناسید هر کاری بگید ازشون بر میاد در مورد دوم باید اشاره کنم که این جنگ اول از همه ما باید با موشک های دوربردومون مناطق حساس نظامی آمریکا رو در عراق و اصلا خاورمیانه بزنیم بعد از اون ما در زمینه زمینی مشکلی نداریم . ما در زمینه زمینی می تونیم پدر هر چی امرکیایی رو در بیاریم . ما حتی می تونیم با مین گزاری در نقاط مرز هامون آمریکا رو فلج کنیم . ممکنه در زمینه هوایی نتونیم کاری بکنیم ولی بدونید آمریکا هیچ وقت زمینی نمی یاد چون هزینه ها خیلی بالا میره . به نظر من بهتره این بحث رو انقدر ادامه ندیم چون به جایی نمی رسه تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
-در این تاپیک میخوام از شما چند تا سوال کنم و نظر شما رو بدونم. اصلا سر ناسزگاری ما با امریکا بر سر چیه؟چرا ما سی سال است فریاد مرگ بر امریکا سر میدهیم؟تا اکنون چه سودی به ملت ایران به خاطر این قطع رابطه رسیده است؟ ایا این سخن را که کشورهای زیادی از نداشتن رابطه امریکا با ایران سود میبرند را قبول دارید؟ ایا درست است که دم از جنگ با کشوری را بزنیم که بودجهی نظامی اش به اندازه ی مجموع بودجه ی نظامی 15 کشور بعد از خود است؟ کشوری که سیصد میلیون جمعیت ان بر کشورشان حکومت میکنند- کشوری که در تمام زمینه های علمی پیشگام است- کشوری که از تمام ملیت ها و دینها در ان زندگی میکنند و ... . در این حال هر لحظه می توانیم با این کشور روابطمان را از سر گیریم اما چرا این کار را نمیکنیم؟ وسوال اخر اینکه آیا شما این حرف را قبول دارید که دوستی ایران وامریکا از هر دوستی برای ملت ایران و امریکا سودمندتر است ؟عده ی زیادی بر این عقیده اند... شما چطور ؟! نظر شما چیه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته ا دوست عزیز zagrossmetaller جان حرفات کاملا درسته و من هم موافقم فقط یه اشکالی وجود داره : رابطه با آمریکا نباید جوری باشه که به نوکری تبدیل بشه در صورتی که در زمان شاه یک همچین وضعیتی بود . حتی مقام معظم رهبری هم گفت که اگر رابطه با آمریکا به سود ما باشه تا آخرش ایستادیم ولی متاسفانه آمریکا با غارت منابع خلیج فارس و منابع نفتی در ایران در زمان شاه خیلی خیانت به ایران کرد که البته اون ها ربط به شاه داشت که اونقدر به این آمریکایی ها میدون داده بود . رابطه با آمریکا خوبه ولی دیدین که صدام یه زمانی در جنگ با ایران چقدر هزینه نظامی از آمریکا می گرفت حالا آمریکا سرش رو برد بالای دار یا همین محمد رضا شاه پهلوی رو دیدید رفت آمریکا از آمریکا پرتش کردن بیرون . :| اون کارتر خیلی آدم نامردی بود . اگر روابط ما با آمریکا در حد رابطه با ونزئلا باشه خوبه ولی نه در حد روسیه چون آمریکا خطریه . به هر حال ایران هم یکم داره زیادی بیش از حد سر به سر آمریکا می زاره . فعلا باید ننتظر این باشیم که ببینیم رئیس جمهور آمریکا کی می شه . ولی در کل کار هایی که ما می خوایم بکنیم با کار هایی که آمریکا می کنه جور در نمی یاد . یعنی به قول معروف : آّبشون با هم توی یه جوب نمی ره . من فکر نمی کنم ایران و آمریکا تا زمانی که دولت جمهوری اسلامی بر سر کار هست بر قرار بشه چون اولین کار باید اسرائیل رو به رسمیت بشناسیم که فکر نکنم به هیج وجه بشه این کار رو کرد و ......... ما تا رابطه با آمریکا خیلی فاصله داریم . بعضی وقت ها می گم ای کاش یکی دو سال دیرتر انقلاب شده بود . می زاشتید این هواپیمای کونکورت رو شاه بخره ، ارتش رو بکنه پنجمین قدرت دنیا بعد . :lol: اگر یک همچین وضعی بود که من گفتم به محض انقلاب نه جنگی در کار بود و ما الان با این هواپیمای کونکرت ................... :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.