-
مطالب مشابه
-
توسط seyedmohammad
بسم الله الرحمن الرحیم
مؤسسه سلطنتی روابط بینالمللی ( Royal Institute of International Affairs) که به اختصار چتم هاوس Chatham House خوانده میشود ؛ مهمترین اندیشکده ی کشور انگلیس و همچنین مهم ترین اندیشکده ی غیر آمریکایی بر اساس شاخص های پژوهش جامع مک گان در مورد رنکینگ اندیشکده هاست . این اندیشکده به تحلیل چالشهای استراتژیک میپردازدو به نوعی نسخه ی انگلیسی "شورای روابط خارجی آمریکا " ست . به همین دلیل از چتم هاوس به عنوان مرکز تدوین سیاست خارجی انگلستان نیز یاد میشود.
مبداء مؤسسه سلطنتی امور بین الملل یك نشست بین المللی است که كه توسط لیونل كورتیس و نمایندگان آمریكا و انگلیس برای كنفرانس صلح پاریس در 30 مه 1919 تشکیل شده است ، پس از تجربه ی تبادل سودمند اطلاعات پس از کنفرانس صلح ، کورتیس تصریح کرد: وقتی نمایندگان در قالب مؤسسه بین المللی به خانه بازگشتند ، باید روش تحلیل و بحث و گفتگو ادامه یابد. لیونل کرتیس در تأسیس چتم هاوس نقش مهمی داشت.
سرانجام ، نمایندگان انگلیس و آمریکا مؤسسات جداگانه ای تشکیل دادند که آمریکایی ها شورای روابط خارجی در نیویورک را توسعه دادند .مؤسسه امور بین الملل ، جلسه افتتاحیه خود را ، به ریاست رابرت سیسیل ، در تاریخ 5 ژوئیه سال 1920بر گزار کرد . در این جلسه ، وزیر خارجه سابق ادوارد گری به سمت ریاست اندیشکده برگزیده شد .
تا سال 1922 ، با افزایش اعضای این مؤسسه ، نیاز به فضای بزرگتر و عملی تری وجود داشت و موسسه از طریق هدیه سرهنگ کانادایی لئونارد ، خانه ی خاندان چتم در شماره 10 میدان سنت جیمز ، جایی که این موسسه هنوز در آن قرار دارد ، به دست آورد. پس از آن ، مجله " امور بین الملل " در ژانویه سال 1922 راه اندازی شد که این امکان را فراهم می آورد که بین المللی گزارش های مختلف و مباحث موجود در انستیتو را منتشر کند. آرنولد توینبی مورخ شهیر ، پس از منصوب شدن به عنوان مدیر مطالعات ، به عنوان چهره برتر تولید مطالب سالانه انستیتو در امور بین الملل برگزید شد و تا زمان بازنشستگی در سال 1955 این سمت را بر عهده داشت .
در سال 1926 ، 14 عضو چتم هاوس در نخستین کنفرانس پژوهشگاه روابط اقیانوس آرام ، نمایندگی پادشاهی انگلستان را تشکیل دادند ، مجمعی که به بحث در مورد مشکلات و روابط بین ملل اقیانوس آرام اختصاص یافته است. این مجمع به عنوان بستری برای مؤسسه در جهت ایجاد آگاهی سیاسی و تجاری پیشرفته از منطقه ، با تمرکز ویژه بر توسعه اقتصادی چین و روابط بین الملل مورد توجه قرار گرفت. در همان سال ، این مؤسسه منشور سلطنتی خود را دریافت کرد ، پس از آن به عنوان " موسسه سلطنتی امور بین الملل " شناخته شد.
در سال 1929 اندیشکده ، شاهد آغاز کار گروه مطالعات ویژه در مورد مسئله طلا ی بین المللی بود. این گروه که شامل اقتصاددانان برجسته ای همچون جان مینارد کینز بود ، یک مطالعه سه ساله را در مورد مسائل اقتصادی در حال توسعه انجام داد که تسویه حساب های بین المللی پول پس از جنگ ایجاد کرد. تحقیقات این گروه تصمیم بریتانیا برای کنار گذاشتن استاندارد طلا را دو سال بعد پیش بینی کرد.
در همین زمان ، چتام هاوس به مکانی برای سیاستمداران و بازیگران پیشرو در امور جهانی معروف شد که در لندن از آنجا بازدید کنند. به ویژه ، مهاتما گاندی در 20 اکتبر 1931 از این مؤسسه بازدید کرد و در آنجا سخنرانی در مورد "آینده هند" ارائه داد. در این گفتگو 750 عضو شرکت کردند که بزرگترین جلسه انستیتو تا آن زمان بود.
نورمن انجل کتاب مشهور خویش، توهم بزرگ، را در حالی که مشغول فعالیت در اندیشکده بود ، درست دو سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول نوشت. به گفته او وابستگی متقابل اقتصادی میان دولت های پیشرفته صنعتی چنان چشمگیر شده است که دیگر کنترل سرزمین، پیش نیاز ثروت اقتصادی نیست.در سال 1933 نورمن آنجل ، به خاطر کتابش "توهم بزرگ " جایزه صلح نوبل دریافت کرد .
با شروع جنگ جهانی دوم این مؤسسه به دلایل امنیتی غیر متمرکز شد و بسیاری از کارمندان به کالج Balliol ، آکسفورد منتقل شدند . در آنجا ، سرویس مطبوعاتی و تحقیقات خارجی این مؤسسه با وزارت امور خارجه همکاری کرد که گزارشهای مختلفی در مورد مطبوعات خارجی ، پیشینه تاریخی و سیاسی دشمن و مباحث مختلف دیگر انجام داده است . در سال های چنگ این مؤسسه همچنین در خانه خود در میدان سنت جیمز در لندن خدمات اضافی بسیاری را برای دانشمندان و نیروهای مسلح ارائه میداد .
چتم هاوس درسالهای پس از جنگ و اوایل سال 1939 از طریق کمیته بازسازی در مورد مسائل احتمالی پس از جنگ تحقیق کرده بود. در حالی که تعدادی از کارمندان در پایان جنگ به مؤسسه بازگشتند ، تعدادی از اعضاء خود را در عضویت در طیف وسیعی از سازمان های بین المللی ، از جمله سازمان ملل و صندوق بین المللی پول بازیافتند . Chatham House در ترکیب این امر با حمایت اولیه انستیتو از سازمان ملل و تأثیر مطالعه طلا بر روی سیستم برتون وودز ، خود را به عنوان یک بازیگر پیشرو در توسعه سیاسی و اقتصادی بین المللی معرفی کرد.
در واکنش به تغییر جهان پس از جنگ ، چتم هاوس با توجه به درخواست های فزاینده برای توسعه جنگ سرد ، تعدادی از مطالعات مربوط به انگلیس و ساختار سیاسی جدید مشترک المنافع را آغاز کرد . همچنین یک هیئت مطالعات در روابط نژادی در سال 1953 ایجاد شد که خواستار برابری نژادی در سراسر جهان می شد. این گروه در سال 1958 یک موسسه خیریه مستقل گشود و موسسه روابط نژادی را تشکیل داد .
پس از بحران موشکی کوبا و کودتای برزیل ، این مؤسسه تمرکز فزاینده ای را در منطقه آمریکای لاتین ایجاد کرد.
این اندیشکده نقش مهمی در روابط بین الملل جنگ سرد تا اکتبر سال 1975 میزگرد آنگلوساکسون ها -اتحاد جماهیر شوروی داشت ، اولین بار در یک سری از جلسات بین چتم هاوس و موسسه اقتصاد جهانی و روابط بین الملل در مسکو. به عنوان نمونه اولیه دیپلماسی دوطرفه ، یكی از اولین تلاشهای اینچنینی در جنگ سرد بود.این نشست به دنبال توسعه ارتباطات نزدیک تر و بهبود روابط بین انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی بود و تاحدودی نیز به موفقیت دست پیدا نمود بلافاصله پس از اولین میزگرد آنگلوساکسون ها و اتحاد جماهیر شوروی ، این مؤسسه یک پروژه تحقیقاتی فشرده با عنوان "سیاست خارجی انگلیس تا 1985" آغاز کرد. هدف اصلی آن تجزیه و تحلیل مسائل سیاست خارجی بود که انگلیس در آینده ای نزدیک و نزدیک با آن روبرو می شد. تحقیقات از سال 1976 آغاز شد و این یافته ها بین سالهای 1977 و 1979 در امور بین الملل منتشر شد .
در آغاز دهه 1980 ، شورا تلاش كرد تا قابلیت های تحقیقاتی مؤسسه را در دو حوزه مهم در حال ظهور گسترش دهد. نخستین برنامه های مدرنی که با این ابتکار عمل ایجاد شدند، برنامه " انرژی و تحقیق " و برنامه " اقتصاد بین المللی " است که در سال 1980 - 1981 شکل گرفت.
این مؤسسه علاوه بر تغییر شکل شیوه های تحقیقاتی خود ، به دنبال تقویت شبکه بین المللی خود ، به ویژه در بین ملت های مرفه اقتصادی است. به عنوان مثال ، برنامه خاور دور Chatham House ، که با هدف بهبود روابط انگلیس و ژاپن در درازمدت و کوتاه مدت ایجاد شده بود ، با حمایت گروه " ژاپن 2000 "در سال 1984 تقویت شد. وقتی این مؤسسه 75 مین سالگرد تاسیس خود را در سال 1995 جشن گرفت ، رویدادی ملی به شمار آمد تا حدی که با بازدید ملکه الیزابت دوم و پرنس فیلیپ ، دوک ادینبورگ برگزار شد . سال 1998 سال ایجاد انجمن مطالعات آنگولا بود. آنگولا با ترکیب ذخایر نفتی این کشور و جاه طلبی های روزافزون بین المللی خود ، به سرعت به یک کشور با نفوذ آفریقا بدل شد. در نتیجه ، چتم هاوس این انجمن را ایجاد کرد تا بتواند یک بستر بین المللی برای "بحث و تحقیق در آینده ، بحث متمرکز بر سیاست و تأثیرگذار" ایجاد کند. سپس برنامه گسترده ی مطالعات آفریقایی این موسسه در سال 2002 ایجاد شد و ساختار جدید برنامه های مطالعات منطقه را آغاز کرد.
جایزه چتم هاوس نیز در سال 2005 راه اندازی شد،این جایزه سالانه به شخص، اشخاص یا سازمانهایی اعطا میشود که اعضای چتم هاوس آنها را موثرترین افراد در بهبود روابط بینالمللی در سال پیش تشخیص دهند. در سال 2016 این جایزه مشترکا به وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، جان کری و وزیر امور خارجه ایران محمدجواد ظریف اهدا شد .
در ژانویه 2013 این مؤسسه آکادمی خود را برای رهبری در امور بین الملل اعلام کرد و به رهبران جهانی بالقوه و مستقر کمک هزینه 12 ماهه در این موسسه با هدف ارائه برنامه ای از فعالیت ها و آموزش های لازم برای توسعه نسل جدیدی از رهبران در سطح بین المللی ارائه داد. در نوامبر سال 2014 ، ملکه به همراه پرنس فیلیپ بار دیگرآکادمی اندیشکده را با عنوان " آکادمی ملکه الیزابت دوم برای رهبری در امور بین المللی " به طور رسمی راه اندازی کرد.
هم اکنون چتم هاوس با توجه به اعضای خود ، قصد دارد تا بحث و گفتگو را در مورد تحولات مهم در امور بین الملل و پاسخ به سیاست ها ترویج دهد. تحقیقات و تحلیل های مستقل آنها در مورد چالش های جهانی ، منطقه ای و ویژه کشور درنظر گرفته شده است تا ایده های جدیدی را به تصمیم گیرندگان ارائه دهد که چگونه می توان از نزدیک تا بلند مدت با آنها مقابله کرد. Chatham House به طور معمول به عنوان منبع اطلاعات برای سازمان های رسانه ای که به دنبال سوابق یا کارشناسان درمورد موضوعات مربوط به موضوعات مهم بین المللی هستند ، مورد استفاده قرار می گیرد.
این اندیشکده همواره تبلیغ می کند که عضویت در آن مبتنی بر داوطلب شدن اعضا ست و هرکسی ممکن است به آن ها بپیوندد. این اندیشکده طیف وسیعی از گزینه های عضویت برای شرکت ها ، مؤسسات دانشگاهی ، سازمان های غیردولتی و افراد از جمله دانشجویان و افراد زیر 30 سال را دارد. علاوه بر اعضای شرکتی متشکل از ادارات دولتی ، شرکتهای بزرگ ، مؤسسات دانشگاهی ، بانکهای سرمایه گذاری ، سازمانهای غیر دولتی ، شرکتهای انرژی و سازمانهای دیگر ، فلذا چتم هاوس در حال حاضر به عنوان اعضای جداگانه خود دارای رهبران بین المللی از تجارت ، دیپلماسی ، علم ، سیاست و رسانه است . با توجه به مراسمات دوره ای و سخنرانی های منظم برگزار شده در این مجمع لازم به ذکر است که تاکنون این مجمع میزبان برخی از چهر ه های سیاسی ایرانی از جمله وزرای خارجه ایران در چند دوره به عنوان سخنران مدعو بوده است .
لازم به ذکر است که نوعی قانون با هویت "فراموشخانه " به طور سنتی از دیرباز در این اندیشکده اجرا میشده است که معروف به قانون عدم انتساب است که و این شرط را فراهم می کند که میهمانانی که در یک جلسه حضور دارند ممکن است درباره محتوای این نشست در دنیای خارج بحث کنند ، اما ممکن است بحث نکنند که چه کسی در آن شرکت کرده است یا آنچه شخص خاص گفته است را مشخص می کند. . به گفته ی رهبران چتم هاوس ، برای تسهیل بحث صریح و صادقانه در مورد موضوعات بحث برانگیز یا غیرمعمول توسط سخنرانانی که شاید در غیر این صورت مجمع مناسبی برای صحبت آزادانه نداشته اند ، این قانون تکامل یافته است . با وجود این ، اکنون بیشتر جلسات در این موسسه به طور کامل ضبط می گردد .
تحقیقات Chatham House در سه بخش موضوعی :
انرژی ، محیط زیست و منابع ،
اقتصاد بین الملل ، امنیت بین المللی
و مطالعات منطقه ای و حقوق بین الملل ،سامان یافته است که شامل برنامه های مطالعات منطقه ای در مورد آفریقا ، ایالات متحده و آمریكا ، آسیا و اقیانوسیه ، اروپا ، خاور میانه و آفریقای شمالی و روسیه و اوراسیا است .
..................................................................................
1.https://www.chathamhouse.org/about
2.https://en.wikipedia.org/wiki/Chatham_House
-
توسط seyedmohammad
به نام خدا
شورای روابط خارجی
شورای روابط خارجی که بیشتر با سر واژه ی ( CFR ) معروف است ، یکی از تاثیر گذار ترین اندیشکده های آمریکایی است که در حوزهٔ سیاست خارجی آمریکا و روابط بینالملل به صورت تخصصی به سیاست سازی و سیاست پژوهی می پردازد.
جلسات شورای روابط خارجی با حضور مقامات دولتی ، رهبران تجارت جهانی و اعضای برجسته جامعه اطلاعاتی و سیاست خارجی برای بحث و گفتگو در مورد مسائل بین المللی تشکیل می گردد . CFR هم چنین مجله دو ماهه ی مشهور " امور خارجه " Foreign Affairs, را منتشر می کند ، این اندیشکده هم چنین برنامه مطالعات دیوید راکفلر را اجرا می کند که با ارائه توصیه هایی به دولت ریاست جمهوری و جامعه دیپلماتیک ،لابی کردن قبل از جلسات کنگره ، تعامل با رسانه ها و تعامل با دست اندرکاران سیاست خارجی بر سیاست خارجی تأثیر می گذارد .
همانطور که در وب سایت خود اندیشکده آمده است ، ماموریت CFR این است که "منبعی باشد برای اعضای خود ، مقامات دولتی ، مدیران تجاری ، روزنامه نگاران ، آموزگاران و دانشجویان ، رهبران مدنی و مذهبی و سایر شهروندان علاقمند به منظور کمک به آنها در درک بهتر دنیا و گزینه های سیاست خارجی که ایالات متحده و سایر کشورها با آن روبرو هستند ".
گفته شده که پس از پایان جنگ جهانی اول ، 150 دانشمند وظیفه داشتند به " وودرو ویلسون " رئیس جمهور وقت آمریکا در مورد گزینه های مربوط به شرایط پس از جنگ در هنگام شکست آلمان به طور مختصر اطلاع دهند. این گروه آکادمیک ، از جمله نزدیکترین مشاور ویلسون و دوست دیرینه اش سرهنگ ادوارد م. هاوس و همچنین والتر لیپمن ، برای جمع آوری استراتژی برای دنیای پس از جنگ دیدار کردند. این تیم بیش از 2،000 سند تهیه کردند که حقایق سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی را در سطح جهان شرح و تجزیه و تحلیل می کرد و تصور میشد که برای ویلسون در مذاکرات صلح مفید خواهد بود. گزارش های آنها پایه چهارده نکته را تشکیل می داد که شرح استراتژی ویلسون برای صلح پس از پایان جنگ است. این دانشمندان سپس به كنفرانس صلح پاریس ، 1919 سفر كردند و در بحث های آنجا شركت كردند.
در نتیجه بحث و گفتگو در کنفرانس صلح ، گروه کوچکی از دیپلمات ها و دانشمندان انگلیسی و آمریکایی در 30 مه 1919 در هتل مجیست در پاریس گردهم آمدند و تصمیم به ایجاد یک سازمان انگلیسی و آمریکایی با نام "انستیتوی امور بین الملل" گرفتند. البته به دلیل دیدگاه های انزوا طلب در جامعه آمریکا در آن زمان ، این دانشمندان به سختی توانستند برنامه خود را اجرا کنند . اعضای آن زمان اندیشکده بیشتر ، طرفداران بین المللی گرایی ویلسون بودند ، اما به ویژه درباره "تأثیر جنگ و پیمان صلح بر تجارت پس از جنگ" نگران بودند. این دانشمندان فرصتی را برای ایجاد سازمانی به وجود آوردند که برای مهندسی سیاست دولت دیپلمات ها ، مقامات عالی رتبه دولتی و دانشگاهیان را به همراه وکلا ، بانکداران و صنعتگران جمع کنند.. در 29 ژوئیه 1921 ، آنها رسماً شورای روابط خارجی را تشکیل دادند. در سال 1922 ادوین اف. گی ، معاون سابق دانشکده بازرگانی هاروارد و مدیر هیئت حمل و نقل در طول جنگ ، هدایت تلاش های این شورا را برای انتشار مجله ای که منبع "معتبری" در آن زمان باشد ، آغاز کرد.
نفوذ این اندیشکده در نظام حکومتی ایالات متحده همواره بیش از تصور بوده است فی المثل یک مطالعه انتقادی نشان داد که از 502 مقام دولتی که از 1945 تا 1972 مورد بررسی قرار گرفته اند ، بیش از نیمی از ایشان از اعضای شورای بوده اند. در دوره دولت آیزنهاور 40٪ از مقامات ارشد سیاست خارجی ایالات متحده اعضای CFR بودند (آیزنهاور خود نیز عضو شورا بود). در زمان ترومن ، 42 درصد از پستهای برتر توسط اعضای شورا پر شده بودند. در زمان دولت کندی ، این تعداد به 51٪ رسید و در دوره دولت جانسون به 57٪ رسید .
این اندیشکده به طور منظم جلساتی را تشکیل می دهد که در آن مقامات دولتی ، رهبران جهانی و اعضای برجسته جامعه سیاست خارجی درباره موضوعات مهم بین المللی بحث می کنند. اتاق فکر آن ، برنامه مطالعاتی دیوید راکفلر ، از حدود پنجاه دانشمند کمکی و تمام وقت و همچنین ده دریافت کننده محل اقامت بورسیه های یک ساله تشکیل شده است ، که مناطق عمده ای را پوشش می دهند و موضوعات مهمی را در قالب برنامه های بین المللی امروز شکل می دهند. این دانشمندان با ارائه توصیه هایی به دولت ریاست جمهوری ، شهادت قبل از كنگره ، خدمت به عنوان منبع برای جامعه دیپلماتیک ، تعامل با رسانه ها ، تألیف كتاب ها ، گزارش ها ، مقاله ها و نسخه های مربوط به موضوعات سیاست خارجی در بحث سیاست خارجی مشاركت می كنند.
نمودار شبکه ای ارتباطات بین شرکت های آمریکایی های مختلف و شورای روابط خارجی، در سال 2004 :
در چارچوب نظریه ها ی انتقادی از سرمایه داری جهانی ، برخی از دانشمندان علوم اجتماعی ، CFR را بطور برجسته در میان مجموعه ای از نهاد های پیشروی نظام سرمایه داری ، مانند کمیسیون سه جانبه و میزگرد تجاری ، یاد می کنند که به نظر می رسد چندان بی راه نباشد . دانشمند سیاسی ، ویلیام آویز ، به عنوان مثال ، CFR را در میان طبقه ای از " موسسات سیاست گذاری فراملی " قرار می دهد که با دولت های غربی و موسسات مالی بین المللی مانند صندوق بین المللی پول، صندوق وبانک جهانی همکاری داشته است. این همکاری ها شامل تجویز سیاست هایی مبتنی بر گسترش تجارت آزاد ، کاهش مقررات مربوط به سرمایه گذاری شرکتهای فراملی و تسریع در ادغام بازارها از طریق بلوک های اقتصادی (مانند انجمن تجارت آزاد آمریکای شمالی یا اتحادیه اروپا) بوده است .
این اندیشکده برنامه ای را از سال 2008 به مدت 5 سال آغاز کرد و با کمک مالی توسط بنیاد رابینا موسوم به "نهادهای بین المللی و حاکمیت جهانی" تأمین شد که هدف آن شناسایی الزامات نهادی برای همکاری چند جانبه مؤثر در قرن 21 است.
" مرکز پیشگیری از اقدامات " نیز نام مرکز مطالعاتی دیگری در اندیشکده است که در صدد است تا به جلوگیری ، خنثی سازی ، یا حل و فصل مناقشات مرگبار در سراسر جهان کمک کند و همچنین دانش مربوط به پیشگیری از درگیری را جهان گسترش دهد. به ادعای این مرکز ، این کار با ایجاد یک مجمع که نمایندگان دولتها ، سازمانهای بین المللی ، سازمانهای غیردولتی ، شرکتها و جامعه مدنی بتوانند برای ایجاد استراتژیهای عملیاتی و به موقع برای ارتقاء صلح در شرایط خاص درگیری جمع شوند ایجادخواهد شد .
با توجه به تمرکز این اندیشکده بر حوزه ی ساست خارجی ، تمایلات سیاسی حزبی این اندیشکده مشخص نست و همواره تمایلات نو محافظه کارانه و نولیبرالی ازین اندیشکده به ثبت رسیده است .
مقر اصلی اندیشکده در نیویورک است ، و دفتر دیگری در واشینگتن، دی سی دارد .
این اندیشکده در یک اظهار نظر معروف به قلم «الیوت آبرامز» تحلیلگر شورای روابط خارجی آمریکا در واکنش به انتخاب آیتالله احمد جنتی به ریاست مجلس خبرگان، نوشت که این مسئله نشان داد گزارشهایی که بعد از انتخابات منتشر و در آنها ادعا شد که متحدان حسن روحانی رئیسجمهور ایران پیروز شدهاند، نادرست بوده است. به نظر وی «توافق هستهای چه در عملکرد داخلی و چه در عملکرد خارجی ایران، هیچ میانهرویای (moderation) را منجر نشده است. این تصور که میانهروها پیروز انتخابات فوریه بودهاند، خیالپردازیای بیش نیست.»
وی یک دیپلمات کهنه کار جمهوریخواه است که نزد سیاستمداران ایرانی عمدتا به دلیل رسوایی پرونده «ایران-کنترا» یا ماجرای «مک فارلین» در دوران ریاست جمهوری «رونالد ریگان» شهرت دارد، وی به عنوان کارشناس برجسته مطالعات خاورمیانه صاحب صفحه ویژهای با نام «نقاط فشار» (Pressure Points) است که تحلیلها و نوشتارهایی درباره خاورمیانه، سیاست خارجی آمریکا، حقوق بشر و به خصوص ایران در آن منتشر میکند.وی بااستعفای «برایان هوک»، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران به جای وی نشست در حالی که نماینده ویژه این کشور در امور ونزوئلابود و همچنان با حفظ سمت نماینده ویژه امور ایران نیز بود.
پ.ن. در مورد میزگرد تجاری و کمیسی.ن سه جانبه پیشتر مطالبی در تاپیک اندیشکده ها منتشر شده است.
..........................................................................
www.cfr.org/
en.wikipedia.org/wiki/Council_on_Foreign_Relations
-
توسط seyedmohammad
بسمه تعالی
موقوفه کارنگی برای صلح بینالمللی Carnegie Endowment for International Peace که به اختصار بنیاد کارنگی CEIP خوانده میشود ، یکی از قدیمی ترین اندیشکده ها ی ابتدایی آمریکا است که اندرو کارنگی میلیونر آمریکایی آن را در سال ۱۹۱۰ ( حدود 110 سال پیش ) تأسیس کرد.
شعار این اندیشکده «گسترش همکاری بینالمللی و درگیری فعال آمریکا در امور بینالمللی» است و به لحاظ گرایش سیاسی اعلام میدارد که رسما با هیچ حزب سیاسی ایالات متحده در ارتباط نیست.
بر طبق گزارش معروف دانشگاه پنسیلوانیا ، کارنگی سومین اندیشکده با نفوذ در جهان پس از موسسه بروکینگز وچتم هاوس است .
اندرو کارنگی مانند سایر بین الملل گرایان در زمان خود معتقد بود که سایه ی جنگ تنها با قوانین و سازمان های بین المللی قوی تر از بین می رود. وی در سال 1907 نوشت: "من به این هدف بیش از هر چیز دیگری علاقه مندم." نتیجه ی تلاش کارنگی در این زمینه ، ایجاد موقوفه کارنگی برای صلح بین المللی بود.
اندرو کارنگی در هفتاد و پنجمین سالگرد تولد خود ، در 25 نوامبر 1910 ، با تأمین سود 5٪ نرخ بهره از اولین وام های رهنی ، موقوفه ای را به اندازه ی 10 میلیون دلار برای این هدف اعلام کرد. درآمد بهره حاصل از این اوراق قرضه برای تأمین بودجه یک اندیشکدا جدید اختصاص داده شدکه قرار بود برای پیشبرد صلح جهانی مورد استفاده قرار گیرد .
در آغاز درگیری آمریکا در جنگ جهانی اول در سال 1917 ، محققین کارنگی به اتفاق آرا اعلام کردند ، "مؤثرترین وسیله برای ارتقاء صلح بین المللی پایدار ، محاکمه دولت امپراطوری آلمان تا پیروزی نهایی برای دموکراسی است." در دسامبر سال 1918 ، جیمز براون اسکات ، مدیر موقوفه کارنگی و چهار نفر دیگر از کارمندانش از جمله جیمز تی. شوتول بودن که رئیس جمهور وودرو ویلسون را متقاعد کردند به مذاکرات صلح در فرانسه بپیوندد.
کارنگی اغلب بخاطر ساخت کتابخانه های کارنگی در نقاط مختلف به یاد اورده میشود . این کتابخانه ها معمولاً توسط درآمد اوقاف اصلی تأمین نمی شدند بلکه توسط سایرموقوفه های کارنگی ، که عمدتاً در جهان انگلیسی زبان فعالیت می کردند ، تأمین می شدند. اما پس از جنگ جهانی اول ، اوقاف کتابخانه هایی را در بلژیک ، فرانسه و صربستان در سه شهر مختلف که در این جنگ به شدت آسیب دیده بو دند ایجاد کرد . علاوه بر این ، در سال 1918 ، این اندیشکده شروع به پشتیبانی از كتابخانه های ویژه ای به نام برنامه بین المللی ذهن آلكو (International Mind Alcove) نمود كه با هدف تغییر دیدگاه جهانی مردم و تقویت یك "ذهن بین المللی" انجام می شود. نهایتا پس از جنگ جهانی دوم ، سازمان ملل متحد شروع به تبلیغ ایده بین الملل گرایی کرد ، و این به مثابه به ثمر رسیدن برنامه تلقی شده و منجر به این شد که CEIP به برنامه بین المللی ذهن آلکوو پایان دهد.
در 14 ژوئیه سال 1923 ، آکادمی حقوق بین الملل لاهه با ابتکار عمل همین اندیشکده به طور رسمی در کاخ صلح در لاهه افتتاح شد . کاخ صلح توسط بنیاد کارنگی (هلند) در سال 1913 ساخته شده است تا دادگاه داوری دائمی و کتابخانه ای از قوانین بین المللی را در خود جای دهد .
در سال 1925 ، نیکلاس موری باتلر جانشین الیو روت به عنوان رئیس موقوفه شد. در همین سمت و برای تلاش برای پیمان Kellogg-Briand ، باتلر در سال 1931 جایزه صلح نوبل دریافت کرد.
در نوامبر سال 1944 ، کارنگی Ruleel Lemkin 's Axe Rule را در اروپای اشغالی منتشر کرد: قوانین مربوط به اشغال — تجزیه و تحلیل دولت — پیشنهادهایی برای جبران خسارت . این نوشتار اولین متنی بود که کلمه نسل کشی را در واژگان جهانی به ارمغان آورد . در آوریل 1945 ، جیمز تی. شوتول ، مدیر بخش اقتصاد و تاریخ اندیشکده ، به عنوان رئیس مشاوران نیمه رسمی نمایندگان ایالات متحده در کنفرانس سان فرانسیسکو برای تهیه منشور سازمان ملل فعالیت کرد . پس از آن نیز ، شوتول برای ایجاد كمیسیون دائمی سازمان ملل در مورد حقوق بشر ، كه تا به امروز وجود دارد ، فعالیت نمود .
در سال 1963 ، کارنگی موقوفات برنامه حقوق بین الملل خود را برای پرداختن به چندین موضوع بین المللی در حال ظهور بازسازی کرد:
افزایش اهمیت و تأثیر سازمان های بین المللی.
انقلاب فن آوری که تولید تسلیحات نظامی جدید را تسهیل می کند.
گسترش کمونیسم؛ افزایش این ایده در کشورهای تازه استقلال یافته.
و چالش های اشکال جدید فعالیت اقتصادی ، از جمله شرکت های جهانی و کارتل های فرا ملیتی.
این برنامه منجر به تشکیل یک گروه مطالعاتی مستقر در نیویورک در مورد سازمان ملل و گروه مطالعات سازمان های بین المللی در مرکز اروپا در ژنو شد .
اندیشکده کارنگی در بهار سال 1978 مالکیت کامل مجله معروف Foreign Policy " سیاست خارجی " را به دست آورد و به مدت 30 سال آن را منتشر کرد. کارنگی این مجله را از یک مجله علمی سه ماهانه به یک مجله ی پر مخاطب دو ماهانه ی گزارش های جهانی سازی و سیاست های بین المللی تبدیل کرد . نهایتا این مجله در سال 2008 به واشنگتن پست فروخته شد.
در سال 1981 ، فرد برگستن که در کارنگی کار می کرد ، مؤسسه اقتصاد بین الملل را بنیان نهاد - این موسسه امروز به عنوان موسسه اقتصاد بین المللی پترسون PIIE شناخته می شود .
پس از پایان جنگ سرد ، کارنگی در سال 1994 مرکز کارنگی مسکو را به عنوان خانه ای برای محققان و مفسران روسی افتتاح کرد . کارنگی مرکز مسکو را با این عقیده راه اندازی کرد که "در دنیای امروز یک اندیشکده که ماموریت آن کمک به امنیت جهانی ، ثبات و رفاه است ، به حضور دائمی و چشم انداز چند ملیتی در هسته اصلی فعالیت های خود نیاز دارد.
در سال 2000 ، جسیکا ماتئووس مدیر جدید اندیشکده ، از ایجاد مؤسسه سیاست مهاجرت (MPI) به سرپرستی دیمیتریوس پاپادمتریو خبر داد که به نخستین اندیشکده مستقل در زمینه مهاجرت بین المللی تبدیل شد. در دوره تصدی وی ، مراکز کارنگی در خاورمیانه در بیروت (2006) ، کارنگی اروپا در بروکسل (2007) ، و مرکز کارنگی-Tsinghua در دانشگاه Tsinghua در پکن راه اندازی شد علاوه بر این ، با همکاری دانشگاه ملی فارابی قزاقستان، کارنگی در اواخر سال 2011 برنامه فارابی کارنگی در مورد آسیای میانه در قزاقستان را تأسیس کرد و در آوریل 2016 ، ششمین مرکز بین المللی کارنگی. یعنی مرکز هند ، در دهلی نو افتتاح شد .
هدف از تاسیس مرکزخاورمیانه ؛ اطلاع بهتر از روند تغییرات سیاسی در خاورمیانه ی عربی و درک عمیق تر از مسائل اقتصادی و امنیتی پیچیده ای است که آن را تحت تاثیر قرار میدهد. از سال 2016 ، مدیر عامل فعلی مرکز ماها یحیی است.
نمونه ای از یک کنفرانس ضد ایرانی در مرکز خاور میانه بنیاد کارنگی :
عنوان کارنگی اروپا که در سال 2007 توسط Fabrice Pothier تأسیس شده است ، مرکز اروپایی اوقاف کارنگی برای صلح بین المللی است. کارنگی اروپا از حضور تازه گسترش یافته خود در بروکسل ، کار سکوی تحقیقاتی خود را با چشم اندازهای تازه مراکز کارنگی در واشنگتن ، مسکو ، پکن و بیروت ترکیب می کند و چشم انداز جهانی نسبتا جامعی را برای جامعه سیاست گذار اروپایی ایجاد میکند. کارنگی اروپا با استفاده از نشریات ، مقاله ها ، سمینارها و مشاوره های خصوصی قصد دارد تفکر جدیدی را در مورد چالش های مهم بین المللی که نقش اروپا را در جهان شکل می دهد تقویت کند.
مرکز سیاست جهانی کارنگی - Tsinghua نیز در سال 2010 در دانشگاه Tsinghua در پکن تأسیس شد. تمرکز این مرکز عمدتا بر روابط خارجی چین است . اقتصاد و تجارت بین المللی؛ تغییرات آب و هوا و انرژی؛ منع گسترش سلاح های هسته ای و کنترل تسلیحات و سایر موضوعات امنیتی جهانی و منطقه ای مانند کره شمالی ، افغانستان ، پاکستان و ایران نیز موضوع پژوهش هایی در این مرکز بوده اند .
در ماه آوریل سال 2016، کارنگی هند در دهلی نو راه اندازی شد . تمرکز این مرکز شامل اقتصاد، سیاست و اصلاحات در هند ، سیاست خارجی و امنیتی و نقش نوآوری و فناوری در تحولات داخلی هند و روابط بین الملل است. مدیر فعلی مرکز رودرا چادوری است.
برنامه های اصلی مطالعاتی :
اندیشکده کارنگی ، دارای هشت برنامه اصلی است: برنامه سیاست هسته ای ، برنامه روسیه و اوراسیا ، برنامه آسیای جنوبی ، برنامه دموکراسی و قانون ، برنامه آسیا ، برنامه انرژی و آب و هوا ، برنامه خاورمیانه و برنامه اروپا .
.....................................................................
carnegieendowment.org/
en.wikipedia.org/wiki/Carnegie_Endowment_for_International_Peace
web.archive.org/web/20120130130639/http://carnegieendowment.org/about/index.cfm?fa=centennial
-
توسط MR9
بسم الله الرحمن الرحیم
چند روز پیش مطلبی در تاپیک "ایران و کره شمالی ، موشکهای بالستیک و همکاری هسته ای " به یکی از دوستان پاسخی بدین مضمون ارائه کردم :
"برادر عزیز به نکته بسیار جالبی اشاره فرمودید - مساله ای بارها بنده در مواقع و مناسبتهای مختلف چه در این انجمن و چه در کلاسهای خودم مطرح کرده ام این است که ما در کشور خودمون ( ممکن بعضی خوششون بیاد و بعضی هم ناراحت شوند ) چیزی به اسم تینک تانک های (think tank) هایی که بشینند و 20 ، 30 ، 50 و یا 100 سال آینده را بررسی کنند، نداریم . با تمام احترامی که برای مسئولین قائلم اما تمام زور ما ایجاد یک برنامه ریزی 20 ساله است . تازه همین برنامه هم دستخوش باند بازی های سیاسی و اعمال سلیقه دولتهای مختلف می شه و عملا" چیزی از آن برای اجرا باقی نمونه . من تمایلی ندارم که فقط نیمه خالی لیوان را ببینم ولی متاسفانه ( هرچند بکاربردن واژه متاسفانه در کارهای پژوهشی درست نیست ) چنین چیزی به معنی واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد . مثلا" نویسنده مشهور آلوین تافلر ( که سه گانه مشهورش جنگ و ضد جنگ ، شوک آینده و موج سوم) یک فیوچرلوژیست ( آینده شناس) و برخلاف افواه عمومی که معتقدند ایشان یک جامعه شناس بشمار می رود . من توصیه می کنم شما و دوستان حتما" کتاب جنگ و ضد جنگ ایشان را که در دهه 80 یا 90 نوشته شده را بخوانید و آن را با شرایط الان مقایسه کنید . من خودم بیشتر از 15 بار این کتاب رو خوندم و هرمرتبه که می خونمش چیز بیشتری یاد می گیرم . در حالی که تینک تانک های که در حوزه تمدنی غرب وجود دارند مثل ( رند ، چتم هاوس ، بروکینز و .... ) کارشون صرفا" برای 150 سال آینده است . شاید اگر عمری باقی موند در این زمینه یک تاپیک جامع بزنم ."
بنابراین تصمیم گرفتم که به تدریج اگر خدا خواست اندیشکده های مهم حوزه تمدنی غرب را خدمت عزیزان معرفی کنم ، امیدوارم برای اعضای محترم مفید به فایده واقع گردد و دریچه ای باشد برای اینکه ما در حوزه تمدنی اسلام با الگو برداری و دوری از تقلید ناشیانه و کورکورانه و با بومی سازی چنین مراکزی ، گام بسوی طرح ریزی های راهبردی برای آینده برداریم ، انشا ا... .
در ضمن عزیزانی که این مطالب را پی گیری می نمایند حتما" نظرات خود را (مثبت یا منفی ) اعلام کنند - باتشکر
=============================================================================================================
بخش یکم :
اندیشکده بروکینگز
مؤسسه بروکینگز یک اندیشکده آمریکایی است که مقر آن در واشنگتن است. مؤسسه بروکینگز که یکی از قدیمیترین اندیشکدههای واشنگتن است در امر تحقیقات و آموزش علوم اجتماعی، اصول اقتصاد، سیاستگذاری شهری، مدیریت دولتی، سیاست خارجی، اقتصاد جهانی و توسعه، فعالیت دارد. این اندیشکده در گزارش برترین اندیشکدههای جهان در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که از سوی دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده، به عنوان بانفوذترین اندیشکده جهان معرفی شد.
رسالت عنوان شده این مؤسسه “فراهم ساختن نظریهها و توصیههای جدید و عملی است که سه هدف را پیش میبرند: تقویت دموکراسی از نوع آمریکایی؛ پدید آوردن رفاه اقتصادی – اجتماعی، امنیت و فرصتهای مختلف برای تمام آمریکاییها؛ ایجاد نظام بینالمللی بازتر، امنتر و مرفهتر، همراه با همکاریهای بیشتر.
مؤسسه بروکینگز میگوید اندیشمندان و اعضایش “دیدگاههای مختلفی” دارند و خود را یک مؤسسه غیرحزبی میداند، اما رسانهها اغلب این مؤسسه را ” لیبرالی متمایل به میانهروها ” یا “میانهرو” توصیف میکنند. در یک تحلیل دانشگاهی که بر سوابق کنگره بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ انجام شد، مشخص شد که سیاستمداران محافظهکار تقریباً به اندازه سیاستمداران لیبرال به بروکینگز مراجعه داشتهاند، و این مؤسسه در مقیاس ۱۰۰-۱ که در آن ۱۰۰ به معنای لیبرالترین امتیاز است، امتیاز ۵۳ را کسب کرده است. در همین بررسی مشخص شد بروکینگز اندیشکدهای است که سیاستمداران و رسانههای آمریکا بیشترین نقل قول را از آن دارند.
- موضع سیاسی
بروکینگز به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خود را یک مؤسسه مستقل و غیرحزبی میداند. بررسیای که در سال ۲۰۱۱ در مورد مبالغ اهدایی کارمندان این مؤسسه بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ انجام شد نشان داد ۶/۹۷% مبالغ اهدایی سیاسی کارمندان بروکینگز به دموکراتها دادهشدهاند و بنابراین بروکینگز را به عنوان مؤسسهای لیبرال توصیف کرد. اما در یک پژوهش دانشگاهی که در سال ۲۰۰۵ انجام شد نتیجهگیری شد این مؤسسه میانهرو است چون در سوابق کنگره از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ سیاستمداران لیبرال و محافظهکار تقریباً به یک اندازه به عنوان یک مرجع موثق به بروکینگز رجوع داشتهاند. روزنامه واشنگتنپست مؤسسه بروکینگز را میانهرو و لیبرال توصیف کرده است. لسآنجلس تایمز قبل از اینکه اعلام کند به نظرش چنین برچسبهایی اهمیت ندارند بروکینگز را متمایل به لیبرالها و میانهرو توصیف میکرد. در سال ۱۹۷۷ مجله تایم، بروکینگز را با عنوان “اندیشکده ممتاز لیبرال کشور” توصیف کرد. نیوزویک این اندیشکده را میانهرو میداند اما پولتیکو از عبارت میانهرو-چپگرا استفاده کرده است. به علاوه گروه جناح چپی ناظر رسانهها به نام بیطرفی و صحت گزارش، این مؤسسه را محافظهکار میداند.
اما بعضی لیبرالها استدلال میکنند علیرغم اینکه این مؤسسه به میانهروی متمایل به چپ بودن شهرت دارد، اندیشمندان سیاست خارجی بروکینگز بیش از حد از سیاستهای دولت بوش در خارج از آمریکا حمایت میکردند. متیو ایگلسیاس به عنوان یک وبلاگنویس لیبرال عنوان کرده است مایکل اوهانلون که از اندیشمندان بروکینگز است اغلب با اندیشمندان سازمانهای محافظهکار مانند انجمن امریکن انترپرایز، ویکلی استاندارد و پروژهای برای قرن جدید آمریکایی موافق است. بههمین صورت، بنجامین ویتس مدیر تحقیقات بروکینگز عضو کارگروه حقوق و امنیت ملی انستیتو هوور محافظهکار است. اندیشمندان بروکینگز از جمله مک کلیلان مارک، رون هاسکینز و مارتین ایندیک در دولتهای دموکرات و جمهوریخواه خدمت کردهاند.
اعضای هیئتامنای بروکینگز اغلب دموکراتهای سرشناسی مانند لورا تیسون مشاور ارشد اقتصادی کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون هستند اما چند جمهوریخواه میانهرو مانند کنت دوبرستین رئیس سابق امور ستادی در دوره رونالد ریگان نیز عضو این هیئت میباشند.
تاریخچه
۱۹۷۹-۱۹۱۶
بروکینگز در سال ۱۹۱۶ با عنوان مؤسسه تحقیقات دولتی (IGR) تأسیس شد و رسالت آنعبارت بود از “تبدیل شدن به اولین سازمان خصوصی ویژه تحلیل موضوعات سیاست عمومی در سطح ملی”. رابرت اس بروکینگز (۱۹۳۲-۱۸۵۰) که فردی بشردوست بود این مؤسسه را تأسیس کرد. او در ابتدا منابع مالی شکلگیری سه سازمان را تأمین میکرد: مؤسسه تحقیقات دولتی، مؤسسه اقتصاد، و دفتر آموزش فارغالتحصیلان رابرت بروکینگز که وابسته دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس بود. این سه مؤسسه در ۸ دسامبر ۱۹۲۷ ادغام شدند و مؤسسه بروکینگز شکل گرفت.
در دوران بحران بزرگ، اقتصاددانان بروکینگز پژوهش گستردهای را با مأموریت یافتن از فرانکلین روزولت رئیسجمهور وقت انجام دادند تا علل ریشهای رکود را پیدا کنند. هارولد مولتون اولین رئیس بروکینگز و دیگر اندیشمندان بروکینگز بعدها رهبری مخالفت با سیاست جدید (برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعد از بحران بزرگ در امریکا که در آن کمک به کشاورزی، بازنشستگی و بیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است) را به عهده گرفتند چون فکر میکردند چنین اقداماتی مانع بهبود اقتصادی میشوند. با ورود به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱، محققان بروکینگز با مجموعهای از تحقیقات در مورد تجهیزات قوا توجه خود را به کمک به دولت معطوف کردند.
در سال ۱۹۴۸ از بروکینگز خواسته شد طرحی برای مدیریت برنامه بهبود اروپا ارائه کند. طرح سازماندهی حاصل تضمین میکرد طرح مارشال به دقت و بر مبنایی منظم و عملی اجرا شود.
در سال ۱۹۵۲ رابرت کالکینز به عنوان رئیس مؤسسه بروکینگز جانشین مولتون شد. او کمکهای مالی از بنیادهای راکفلر و فورد دریافت کرد که باعث تقویت بنیه مالی مؤسسه شدند. او سازمان را حول مطالعات اقتصادی، مطالعات مدیریت دولتی و برنامههای سیاست خارجی سازماندهی کرد. در سال ۱۹۵۷ این مؤسسه از خیابان جکسون به یک مرکز تحقیقات جدید در نزدیکی دوپونت سیرکل در واشنگتن انتقال پیدا کرد.
کرمیت گوردون در سال ۱۹۶۷ به ریاست بروکینگز رسید. او از بررسی گزینههای برنامه بودجه فدرال را در سال ۱۹۶۹ با عنوان “تعیین اولویتهای ملی” شروع کرد. او برنامه مطالعات سیاست خارجی را نیز توسعه داد تا تحقیقات در حوزه دفاع و امنیت ملی را دربربگیرد. پس از انتخاب ریچارد نیکسون به ریاستجمهوری در سال ۱۹۶۸، رابطه بین مؤسسه بروکینگز و کاخ سفید بدتر شد؛ چاراز کولسون مشاور ارشد نیکسون زمانی پیشنهاد سوزاندن و از بین بردن این مؤسسه را مطرح کرد. اما در تمام دهه ۱۹۷۰ به بروکینگز قراردادهای تحقیقات فدرالی بیشتر از حد توان مؤسسه پیشنهاد میشد.
2009-1980
در دهه ۱۹۸۰، این مؤسسه با محیط رقابتی و از نظر ایدئولوژیکی پرباری مواجه شد. نیاز به کاهش کسری بودجه فدرال و نیز بررسی مشکلات ناکارآمدی دولت و امنیت ملی موضوع تحقیق بسیار مهمی شدند.بروس مک لاری چهارمین رئیس بروکینگز، مرکز آموزش سیاست عمومی را نیز برای برگزاری کنفرانسهای کارگاهی و گردهمائیهای عمومی به منظور توسعه مخاطبین برنامههای تحقیقاتی تأسیس کرد.
در سال ۱۹۹۵، مایکل آرماکوست پنجمین رئیسجمهور مؤسسه بروکینگز شد و هدایت تلاش برای متمرکز ساختن رسالت مؤسسه در آستانه قرن بیست و یکم را به عهده گرفت. بروکینگز با هدایت آرماکوست چند مرکز تحقیقات بینرشتهای را ایجاد کرد، مانند مرکز سیاست شهری و کلانشهری (که در حال حاضر نام آن برنامه سیاست کلانشهری به ریاست بروس جی. کاتز است) که مشکلات شهرها و کلانشهرها را مورد توجه قرار میداد، و مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا که متخصصان را از کشورهای مختلف آسیایی برای بررسی مسائل منطقهای گردهم آورد.
استروب تالبوت در سال ۲۰۰۲ رئیس بروکینگز شد. مدت کوتاهی پس از آن، بروکینگز مرکز سیاست خاورمیانه سابان و مرکز جان آل. تورنتون چین را راه انداخت. در اکتبر ۲۰۰۶، بروکینگز تأسیس مرکز بروکینگز-تسینگهوا در پکن را اعلام کرد. در جولای ۲۰۰۷، این مؤسسه ایجاد مرکز اصلاحات خدمات درمانی انگلبرگ به رهبری مارک مک کللان (McClellan) و در اکتبر ۲۰۰۷ ایجاد مرکز بروکینگز دوحه در قطر به رهبری هادی امیر را اعلام کرد.
- انتشارات
بروکینگز به عنوان یک مؤسسه، گزارشی سالانه منتشر میکند. انتشارات مؤسسه بروکینگز کتابها و مجلههایی را از تحقیقات خود مؤسسه و از نویسندگان خارج مؤسسه منتشر میکند. کتابها و مجلههایی که توسط بروکینگز منتشر میشوند عبارتاند از مقالات فعالیت اقتصادی بروکینگز، آمریکای رها: انقلاب بوش در سیاست خارجی، جهانهراسی: مقابله با ترس از تجارت آزاد، هند: قدرت نوظهور، از چشمهای آنها، تسخیر شاهراه، تودهها در پرواز و بنبست از جمله این نشریات هستند. به علاوه کتابها، مقالات، گزارشات، یادداشتهای سیاسی و شرح عقاید توسط برنامههای تحقیقاتی، مراکز، پروژهها و عمدتاً توسط متخصصان بروکینگز تهیه میشوند.
- نفوذ سیاسی
تاریخچه بروکینگز به سال ۱۹۱۶ برمیگردد و از آن زمان به ایجاد سازمان ملل متحد، طرح مارشال، و اداره بودجه کنگره کمک کرده و بر سیاستهای قانونزدایی، اصلاحات گسترده مالیاتی، اصلاحات رفاهی، و کمکهای خارجی تأثیر داشته است. در ردهبندی سالانه اندیشکدهها که توسط فارن پالیسی منتشر میشود بروکینگز اولین اندیشکده آمریکا است و در ردهبندی جهانی اندیشکدهها نیز اولین رتبه را دارد. از بین ۲۰۰ اندیشکده برتر آمریکا، تحقیقات مؤسسه بروکینگز به بیشترین میزان در رسانهها عنوان میشوند. در یک ارزیابی که در سال ۱۹۹۷ بین اعضای کنگره انجام شد، بروکینگز بین ۲۷ اندیشکده رتبه دوم تأثیرگذاری و رتبه اول اعتبار را به دست آورد. علاوه بر این، بروکینگز و محققان آن در کار خود خیلی به تأثیرگذاری بر جهت ایدئولوژیکی ملت توجه ندارند بلکه مایلاند محققانی با صلاحیت مستحکم دانشگاهی داشته باشند. بروکینگز به همراه شورای روابط خارجی و موقوفه کارنگی برای صلح بینالمللی، معمولاً یکی از صاحبنفوذترین نهادهای سیاسی در آمریکا در نظر گرفته میشود.
- مرکز سیاست خاورمیانه سابان
در سال ۲۰۰۲ مؤسسه بروکینگز، مرکز سیاست خاورمیانه سابان را برای ترویج درک بهتر گزینههای سیاسی مقابل تصمیمگیرندگان آمریکایی در خاورمیانه تأسیس کرد. مدیریت این مرکز را تامارا کافمن ویتس به عهده دارد.
- مرکز بروکینگز دوحه
مرکز بروکینگز دوحه که در قطر واقع است تحقیقات مستقل سیاستمحور را در مورد موضوعات اجتماعی-اقتصادی و ژئوپلیتیکی که کشورها و جوامع غالباً مسلماننشین با آنها مواجه هستند انجام میدهد؛ از جمله این موضوعات رابطه با آمریکا است. این مرکز به طور رسمی توسط شیخ حامد بن جاسم بن جبر آلثانی، نخستوزیر و وزیر امور خارجه قطر در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ افتتاح شد. مدیر این مرکز سلمان شیخ است.
مرکز بروکینگز دوحه در راستای رسالت خود تحقیقات و برنامهریزیهایی را انجام میدهد که عناصر کلیدی تجارت، مدیریت دولتی، جامعه مدنی، رسانهها و دانشگاهیان را در موضوعات مهم سیاست عمومی در حوزههای اصلی زیر درگیر میکنند: (i) دموکراتیک کردن، اصلاحات سیاسی و سیاست عمومی؛ (ii) قدرتهای نوظهور در خاورمیانه؛ (iii) مناقشات و فرایندهای صلح در منطقه.
ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم
هدف ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم (۲۱CDI) ایجاد تحقیقات، تحلیل و توسعهای است که به سه موضوع اصلی میپردازند: آینده جنگ، آینده نیازها و اولویتهای دفاعی آمریکا، و آینده سیستم دفاعی آمریکا.
ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم از اطلاعات حاصل از مراکز منطقه، از جمله مرکز آمریکا و اروپا، مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا، مرکز تورنتون چین، و مرکز سیاست خاورمیانه سابان استفاده میکند و این کار ادغام اطلاعات منطقه را امکانپذیر ساخته است.
پی. دبلیو. سینگر نویسنده کتاب سیمکشی برای جنگ به عنوان مدیر ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم، و مایکل ای. اوهانلون به عنوان مدیر تحقیقات کار میکنند. استفان پی. کوهن محقق ارشد و وندا فلبا-براون نیز با ۲۱CDI همکاری دارند.
- آموزش اجرایی بروکینگز
در دوران ریاست بروس مکلاری بر بروکینگز در دهه ۱۹۸۰، مرکز آموزش سیاست عمومی (CPPE) برای برگزاری کنفرانسهای کارگاهی و گردهمائیهای عمومی به منظور گسترش مخاطبین برنامههای تحقیقاتی ایجاد شد. در سال ۲۰۰۵، نام این مرکز به مرکز آموزش اجرایی بروکینگز (BCEE) تغییر داده شد و با شروع به کار دانشکده کسبوکار الین در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، این نام کوتاه شده و به آموزش اجرایی بروکینگز (BEE) تغییر پیدا کرد.
- تأمینکنندگان مالی
در پایان سال ۲۰۰۴ مؤسسه بروکینگز دارائیهایی به ارزش ۲۵۸ میلیون دلار داشت و ۷/۳۹ میلیون دلار هزینه میکرد. بودجه این مؤسسه در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۸۰ میلیون دلار افزایش پیدا کرده بود. بزرگترین تأمینکنندگان مالی آن عبارتاند از بنیاد فورد، بنیاد گیتس، سناتور دیان فینشتاین و همسرش ریچارد سی. بلوم، بانک آمریکا، اکسون موبیل، تراست خیریه پیو، بنیاد مکآرتور، شرکت کارنگی، و دولتهای آمریکا، انگلیس، ژاپن، قطر، جمهوری خلق چین و کلمبیا.
- ساختمانها
ساختمان اصلی این مؤسسه در سال ۱۹۵۹ در خیابان ۱۷۷۵ ماساچوست ساخته شد. در سال ۲۰۰۹، بروکینگز ساختمانی را در آن طرف خیابان خرید؛ این ساختمان یک خانه مجلل بود که در سال ۱۹۲۲ توسط خانواده اینگالس براساس طراحی جول هنری دسیبور ساخته شده بود. این ساختمان در حال حاضر دفتر رئیس مؤسسه بروکینگز را در خود جای داده است.
پایان
منبع :http://www.eshraf.ir/1522/
-
توسط worior
بسمه تعالی
مقدمه
مطلب ذیل چکیده ای از نظریان مفسران، تحلیل گران و متخصصان 9 اندیشکده ی آمریکایی، RAND، CSIS ، CFR ،ILATLANTIC COUNS ، BROOKINGS ، HUDSON، CENTER FOR NATIONAL INTEREST ، AMERICAN ENTERPRISE ،CARNEGI ENDOWMENT و اندیشکده صلح و جنگ پاکستان IPCS می باشد، مطالب کمتر بصورت مقالات تحلیلی و بیشتر اخبار و نظرات متخصصین منتشر شده اند، سرعت واقعه و پیامد های آن سبب شده تا امکان یک تحلیل بلند مدت و یا مبتنی بر واقعیات روی زمین وجود نداشته باشد، اکثر تحلیل ها واکنشی هستند و عمدتا رویکردهای توصیفی و تفسیری دارند. اتکا به این مطالب برای کشف راهبردها و یا نگاه های سیاسی آمریکایی ها دشوار است، رویکردهای ژورنالیستی و جهت گیری های حزبی اندیشکده که به نوعی کلوپ های طرفداری نیز هستند، بر نوشته ها مسلط است و آنچه که صراحتا به نظر میرسد این است که همگی نه تحت تاثیر اخبار دست اول واقعی که در نامه نگاری های محرمانه پنتاگون یا سازمان های اطلاعاتی امنیتی وابسته به دولت فدرال وجود دارند نیست، بلکه عمدتا واکنش هایی به اخبار رسمی رویداد هستند که از رسانه های جریان اصلی آمریکا منتشر شده اند.
برای تحلیل و طبقه بندی این نوشته ها آنها را به چند زیر مجموعه کلی، نخست اینکه واقعه را چگونه شرح داده اند، سپس عناوینی که بر روی آن همگی تاکید داشته یا مطلب نوشته اند طبقه بندی و چکیده نویس شده اند.
شرح مختصری از وقایع، شرحی از پیشینه.
دیشب در برابر گلوله جا خالی دادیم، گفته ای از دنیل دی پتریس مقاله نویس نشنال اینترست، مجله وابسته به اندیشکده محافظ کار "مرکزی برای منافع ملی" آمریکا، وی در ادامه از نگرانی های بسیار زیاد خود از احتمال ورود آمریکا به جنگ فراگیر با ایران و چگونگی آن صحبت میکند تا در آخر بگوید با تایید پنتاگون که هیچ آمریکایی در حمله شب گذشته کشته یا مجروح نشده است، عراق و آمریکا از یک جنگ ویرانگر رها شده اند.1
زمانی که ایران حمله کرد، عنوان مقاله ای از اندیشکده CSIS که در امور دفاعی و امنیتی بسیار شناخته شده است. خلاصه آن مقاله از شرح ماوقع حمله در قالب "سوالات جدی" که به طرح پرسش و پاسخ میپردازد، بدین شرح است: در 8 ژانویه 2020، ایران از موشک های بالستیک برای حمله به پایگاه آمریکایی در عراق و در پاسخ به کشتن فرمانده سپاه قدس انقلاب اسلامی، قاسم سلیمانی استفاده کرد. این حمله نشان میدهد که تهران همچنان بر توان موشکی خود بعنوان ابزاری برای سیگنال دهی، دیپلماسی، پروپگاندا، بازدارندگی، و انتقام تکیه دارد. خاصیت دقت در این حمله همچنان تایید ای است بر قابلیت های موشکی که در سالهای اخیر پیشرفت کرده اند. هدفگیری تعمدی که باعث شد ایران از کشتن خدمه نظامی آمریکا دور بماند و از این رو اثر راهبردی کاهش تنشهای ناشی از گسترش درگیری ها را بدست آورد. و چیز دیگری که بدست آورد موقعیت معتبری برای تهدید علیه نیروهای آمریکایی و متحدان در منطقه بود.
اما ایران چه چیزی شلیک کرد؟
گرچه نوع دقیق موشک هایی که برای حمله استفاده شد تایید نشده مانده است، شواهد اولیه نشان میدهد ایران موشک هایی از نوع قیام و گونه محتمل دیگر از خانواده فاتح را شلیک کرده است، قیام موشکی سوخت مایع برد کوتاه، از گونه های پیشرفته اسکاد است. آنچه در مورد این موشک مطرح است، کلاهکی است که از بدنه اصلی موشک جدا میشود. چنین خصیصه ای به نوعی برای موشک های کوتاه برد متعارف نیست. تصاویر باقی مانده بدنه موشک قیام در عراق در شبکه های اجتماعی لحظاتی پس از حمله به اشتراک گذاشته شده است.
رسانه های ایرانی همچنین از موشک فاتح 110 و برادر بلندبردتر آن ذوالفقار یاد کرده اند/ موشک فاتح 110 یک موشک سوخت جامد است که از خصیصه های آن میتوان به عدم نیاز به سوختگیری و زمان کوتاه برای پرتاب اشاره کرد.برخی از گونه های آن گفته میشود که در حین پرواز قابلیت مانوردارند و میتوانند دقت خود را افزایش دهند.
قیام و فاتح، مدلهایی که در میان دارایی های موشکی ایران از همه دقیقتر به نظر میرسند. این امر را از تحلیل سطحی تصاویر ماهواره ای میتوان فهمید، هرچند، که دقت این موشک ها بسیار بیشتر از چیزی بود که قبلا تصور میشود.2 این مطالب به قلم ایان ویلیامز عضو برنامه امنیت ملی آمریکا و جانشین رئیس برنامه دفاع موشکی در CSIS نقل شده است.
سلیمانی که بود
علی دمیرادز، استاد علوم سیاسی دانشگاه کارولینای جنوبی و پروفسور امورخارجه کالج کارلستون در مقاله خود در نشنال اینترست، سلیمانی را چنین توصیف میکند؛ ترور جنرال سلیمانی، فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، دنیا را شوکه کرد. وی بعنوان دومین شخصیت معروف بعد از علی خامنه ای، رهبر عالی کنونی ایران شناخته میشد. سلیمانی برای ایرانیان جوان، بیشتر یک قهرمان و شخصیت روحانی بود تا یک مسئولی که بسادگی در ریاست سپاه قرار دارد. او در آمریکا به عنوان "فرمانده سایه" شناخته میشد. سلیمانی از این جهت بسیار برجسته بود که سیاست خارجی ایران را شکل میداد. او بخاطر پیامی که به جنرال دیوید پترائوس کسی که در سال 2008 فرمانده وقت نیروهای آمریکا در خاورمیانه بود شناخته شد"جنرال پترائوس عزیز، شما بایست بداند که من، قاسم سلیمانی، کنترل سیاست برای ایران نسبت به عراق، لبنان، غزه، و افغانستان را در اختیار دارم". بدون شک بعد از ترور سلیمانی خاورمیانه مثل گذشته نخواهد بود. پس ما چه انتظاری نسبت به آینده میتوانیم داشته باشیم؟ 3
میشل بلات مقاله نویس پانداگاید هنگ کنک، تایمز کره، نشنال اینترست و ... در مقاله خود در نشنال اینترست گفته است؛ آمریکایی ها در ساختن داستان هایی خوب برای جنگجویان آزادی خواه در برابر دولت های ستمکار بسیار احمقند. ولی قبل از اینکه مارا دوباره خر کنند، ما باید مراقب باشیم و با نگرانی بنگریم. تلاش برای بوجود آوردن ایران دمکراتیک با زور میتواند نتایج تراجیک ویرانگرتری نسبت به خطای دو دهه گذشته اقدامات در عراق بوجود آورد.
در ادعای اینکه بسیاری از ایرانیان به رژیم تئوکرات موجود در قدرت پشت کرده و مخالفند و به بمب های آمریکایی که می آید تا آنان را آزاد کند خوش آمد خواهند گفت بسیار غلو شده است؛ این ادعا غلط است. ژنرال قاسم سلیمانی، یکی از معروف ترین شخصیت های مردمی در ایران، با 80 درصد نگاه مثبت از دید آمار سنجیده شده است.
تصمیم دونالد ترامپ برای کشتن سلیمانی با استفاده از حمله پهپاد فقط به ایران در جهت خاموش سازی بسیاری از مسائل ونارضایتی های داخلی کمک کرده است. ریچارد انگل ازNBC نیوز گزارش داده است، " پیر و جوان در تهران، با هم برای پشتیبانی از دولت متحد شده اند". ژورنالیست کهنه کار روح الله فقیهی حرف مشابهی گفت که "ایرانیان پیشتر از هم گسسته، هم اکنون محکم در پشت دولت ایستاده اند". این یک نتیجه کاملا قابل پیش بینی ست وقتی یک دولت خارجی دست به کشتن یکی از مقامات رسمی یک دولت و تهدید آن به جنگ در خانه میزند و به شکل عریانی مکانهای فرهنگی و تاریخی آن را حتی تهدید به حمله میکند.
گفتنی است بر اساس یک پیمایش در اکتبر 2019 توسط مدرسه سیاستگزاری عمومی مطالعات بین المللی و امنیت دانشگاه مریلند، بیشتر از 80 درصد از شهروندان ایرانی نگاه منفی نسبت به حضور نیروهای آمریکایی در منطقه دارند و گفته اند که به آنها دسته گل هدیه نخواهند داد. 4
بررسی حقوقی ماجرا
جان بی بلینجر از کنسولی برای سیاست خارجی CFR در مقاله ای با این عنوان که آیا حمله آمریکا به سلیمانی هنجار های حقوقی شکسته است، معتقد است اقدام به ترور فرمانده نظامی ایرانی در عراق سوالات بسیار زیادی پیرامون حقوقی بودن از نظر قوانین داخلی آمریکا و قوانین بین المللی دارد. وی در مورد معنی دار بودن مفهومی چون "اقدام تدافعی" که پنتاگون اظهار داشته است صحبت میکند. کشتن یک نظامی رسمی از کشوری که آمریکا با آن رسما در جنگ نیست در یک کشور ثالث مانند عراق بدون رضایت آن کشور، مشکلات حقوقی دارد. گرچه کاخ سفید همچنان مبناهای حقوقی اقدام خود را منتشر ننموده است، رئیس جمهور همچنان با تاکید بر جایگاه حقوقی خود در قانون اساسی بعنوان فرمانده کل قوا و رئیس اجرایی، این حق را متصور است که نیازی به اجازه کنگره برای حمله ندارد.
وی در ادامه بررسی میکند که تحت فصل دوم قانون اساسی آمریکا، رئیس جمهوراختیارات وسیعی برای استفاده از قدرت نظامی آمریکا در دفاع از این کشور و یا افراد آن و یا پیشبرد منافع ملی دارد. همانطور که از این قانون برای انتقال نیرو به کره جنوبی در زمان تهدید کره شمالی توسط ترامپ (فایر اند فیوری) و سایر نقاط دیگر دنیا جهت استفاده نظامی بدون اجازه کنگره بهره گرفته شد.بنابراین به نظر میرسدرئیس جمهور آمریکا از قانون Authorizations for Use of Military Force (AUMFs) که توسط کنگره در سال 2001 برای حمله به عراق و 2002 برای استفاده از نیرو بر علیه صدام حسین توسط کنگره تصویب شده است، در جهت ترور قاسم سلیمانی استفاده ننموده است. بنابراین به گفته نگارنده نیاز است تا کاخ سفید صراحتا اعلام کند از کدام قانون برای این اقدام بهره گرفته است.
قانونمندی این حمله تحت قوانین بین المللی شک بر انگیز است. تحت چارتر سازمان ملل، آمریکا از اعمال قدرت در یا علیه یک کشور دیگر بدون رضایت آن کشور یا بدون اجازه شورای امنیت سازمان ملل، منع شده است، مگر در زمانی که استفاده از نیرو برای دفاع از خود یا جلوگیری از حمله قریب الوقوع باشد. بنابراین اگر دولت ترامپ باور دارد که کشتن سلیمانی برنامه برای مقابله با یک حمله قریب الوقوع بوده، تحت فصل 51 چارتر سازمان ملل و تحت قواعد کلی حقوق بین الملل این اقدام میتواند قانونی باشد گرچه سایر دولتها ممکن است قبول نکنند. وزیر امور خارجه آمریکا مایک پمپئو ادعا داشته که حمله یک دفاع از خود بوده است، ولیکن مسئولین همچنان هیچ گونه شواهدی ارائه نداده اند. بنابراین اگر مقامات حمله را حق دفاع از خود بدانند، نیاز است تا ایالات متحده تحت فصل 51 منشور ملل متحد بسرعت گزارش از اقدام خود را به شورای امنیت ارائه کنند. و این نیز انجام نشده است. چنین نامه ای به شورای امنیت میبایست شامل شواهد قانونی استفاده از نیرو و شرایطی که قانونی بودن آن را نشان میدهد باشد.
ترامپ به شکل سنگینی به اقدامات اوباما در حملات پهپادی به افراد مشکوک به تروریسم در مکان هایی چون لیبی، پاکستان، سومالی، سوریه و یمن متکی بوده است. دولت اوباما مسئولیت نزدیک به ششصد حمله از این دست در طول 8 سال را بر عهده دارد در حالی که نزدیک به 300 حمله تا کنون توسط دولت ترامپ صورت گرفته است. و با میزانی دانشی که من در اختیار دارم قابل ذکر است که کشتن سلیمانی نخستین باری است که دولت ایالات متحده اقدام به حمله پهپادی برای قتل یک مقام رسمی نظامی کشور خارجی کرده است. وی در ادامه میگوید تمامی حملات پهپادی از این دست تحت قانون AUMFs 2001 انجام شده اند.
وی همچنین به نقش بنیادین کنگره آمریکا در پیش بینی امکان استفاده از نیروی نظامی اشاره میکند. و میگوید کنگره حتما میبایست به سیاستگذاری در امر مقابله با ایران بپردازد. نکته دیگری که بررسی شد تهدید حمله به مکان های فرهنگی ایران است که بیلینجر آن را نقض صریح کنوانسیون لاهه در حفاظت از دارایی های فرهنگی در درگیری های نظامی میداند که ایالات متحده نیز عضوی از آن است. 5
اندیشکده آمریکن اینترپراز با تکرار سخنان رئیس کمیته ریاست امور خارجه کاخ سفید از مشکلات جدی ترور سلیمانی بدون مشارکت کنگره بعنوان همراهی برای دولت سخن گفته است. الیوت ال انگل؛ "قانون نیازمند اعلام است تا رئیس جمهور نتواند ایالات متحده را به یک جنگ بیمارگونه وارد کند".
مقاله سپس با پرداختن به قانون 2001 AUMF از کم و کیف اختیارات رئیس جمهور در اقدام یک جانبه خود در ترور(مقاله البته میگوید کشتن) صحبت کرده است. و میگوید اختیاراتی که در قانون فوق و قوانینی که پس از حمله یازده سپتامبر وضع شده اند ممکن است این اجازه را به رئیس جمهور برای اقدام داده باشند. در ادامه با بررسی این قوانین چنین نتیجه گیری میکند که حتی اگر کنگره و آنطور که نانسی پلوسی میخواد جلوی این قوانین را بگیرد، عمل کند، سرانجام قانون اساسی آمریکا حق کافی به رئیس جمهور در اقدام یکجانبه بدون مشورت با کنگره را داده است. بنابراین آمریکا دارای مشکلات قانونی خاصی در مورد کشتن سلیمانی به تنهایی نبوده است. ایالات متحده ید طولایی در اعمال سیاست استفاده از حملات هدفمند برای کشتن رهبران دشمن داشته است. بعد از یازده سپتامبر، دولت بوش برنامه حملات پهپادی و نیروهای ویژه را برای کشتن رهبران القاعده و گروه های انتحاری در عراق و افغانستان به اجرا گذاشته است. و نه تنها اوباما آن را متوقف نکرد بلکه آن را به جنگ هوایی علیه معمر قذافی در لیبی به منظور تسریع تغییر رژیم تسری داده است. خیلی کم پیدا میشود اگر نگوییم هیچ کس، که از مقامات رسمی دمکرات کسی اوباما را برای شرکت در قتال غیر قانونی که با حمله هوایی به لیبی و سپس بعدها در سوریه بدون حمایت کنگره اتفاق افتاد، مورد مخالفت قرار داده باشد. 6
موارد دیگری که از جمع بندی موضوعات مطروح در مقالات مختلف میتوان اخذ نمود، آن است که کنگره آمریکا نمیتواند مانع قانونی برای جلوگیری از حقی که در قانون اساسی آمریکا به رئیس جمهور برای اعلام جنگ یا استفاده از نیروی نظامی داده شده است ایجاد کند، اما میتواند جلوی تامین مالی جنگ را بگیرد، که به عقیده گردآورنده این مطلب؛ " این امر تنها مانعی در برابر یک جنگ فراگیر خواهد بود و البته تضمینی برای یک جنگ محدود."
جمع بندی همه مبنی بر خاص بودن پاسخ ایران
تقریبا اکثر اندیشکده ها با اتکا به اخبار اولیه از عدم وجود تلفات برداشت مشابهی از اینکه ایران به شکلی پایگاه را مورد تهاجم قرارداده که تلفات به حداقل برسد داشته اند و برخی آن را زمینه سازی برای جلوگیری از تهاجم دانسته اند.
CSIS در مقاله خود با عنوان سوالات انتقادی، چنین گفته است: ایران به عراقی ها فرصت آماده سازی داد. هشدار قبلی دولت، باعث شد هر دو نیروهای ائتلاف و عراق خود را سازماندهی کنند، چنین اقدامی همچنین میزان خویشتن داری در طرف ایرانی را نشان میدهد. حملات دقیق این اجازه را به ایران داده است که اهداف خود را با دقت انتخاب کند تا میزان تلفات نیروی انسانی کاهش یافته و فرصت در طرف آمریکایی برای تنش زدایی فراهم شود. از سویی دیگر، حمله با شاخصه جراحی، در ضمن خود این هشدار را پیرامون ظرفیت های ایران در حملات آینده داده است که ایران با چنین حملات مشابهی میتواند تلفات نیروی انسانی را بجای محدود سازی به حداکثر نیز برساند. بنابراین عدم تلفات در این حمله خاص را برای موشک ها و موشک پران ایرانی باید بیشتر موفقیت بدانیم تا شکست.2
وزیر خارجه ایران، محمد جواد ظریف پس از حمله چنین توئیت کرده است: " ایران تحت فصل 51 منشور ملل متحد بر اساس آنچه که اقدام احمقانه در حمله مسلحانه بر علیه شهروندان و مقامات رسمی خود صورت گرفته است، پاسخی درخور برای دفاع از خود داده است. ما تشدید اوضاع یا جنگ را دنبال نمیکنیم، ولی از خود در برابر هر خصومتی دفاع خواهیم کرد".
درسی که اینجا باید گرفت آن است که بر خلاف صحبت های خشن و تهدیدات ایران، ترس آنها از آمریکا و عدم خواست برای مقابله نظامی با آن که میتواند آمریکا را به اشغال ایران وارد کند – اتفاقی که در همسایگیشان رخ داده است مانع کشتن نیروها شده است. در واقع، کشتن سلیمانی توسط آمریکا یک ضربه شدید به رژیم ایران است و رویداد منجر به کاهش تنش همان چیزی است که آمریکا برای مرتب کردن تنش ها با ایران به دنبال آن است. در نتیجه، تصمیم ترامپ برای کشتن سلیمانی، تروریستی که مسئول کشتن بیش از 600 آمریکایی و هزاران نفر دیگر است-یک پیروزی دو طرفه برای آمریکا محسوب میشود. 7 اینها تصوراتیست که مایکل پریجنت از اندیشکده هادسون در مقاله ای با عنوان "ترس ایران سبب شد تا عمدا موشک ها را به آمریکایی ها نزنند" به آن پرداخته، این مطلب در فاکس نیوز نیز منتشر شده است.
توماس واریک مشاور سیاستگذاری ضد تروریسم وزارت امنیت داخلی آمریکا در کنسول آتلانتیک؛ این سوال را میپرسد، " یک خطا بود، یا اینکه ایرانی ها دقیقا آنچیزی را که میخواستند مورد هدف قرار دادند؟" و در پاسخ به این سوال چنین جواب میدهد؛ سوالات بسیاری وجود دارد در این مورد که آیا ایران موشک هایش به خطا رفته اند یا اینکه یکی از خارق العاده ترین نمایش تسلیحاتی را در قرن 21 را به نمایش گذاشته اند، 2 شلیک تقریبا به خطای تعمدی که هم به مردم خود بگویند ما از آمریکا انتقام گرفتیم و هم از خطور قرمز آمریکا که کشته شدن آنهاست عبور نکنند.
از یک طرف، به خطا زدن تعمدی میتواند یکی از خیره کننده ترین نمایش هایی باشد که مهارت بسیار بالایی را باید برای آن متصور بود، البته اگر چنین بوده باشد. در 14 سپتامبر، موشک های کروز و راکت های ایرانی با حمله به تاسیسات ابقیق ناظران را از دقت بی نظیر خود در انهدام نقاط خاص مانند برج های سپریتور و تانکر های کروی در کنار عدم آسیب به سایر نقاط شوکه کردند، و موضوع قابل توجه آن این بود که هیچ کس در آن حمله نیز کشته نشد. بررسی نتایج خسارات در عراق در روز پنجشنبه به دقت نشان خواهد داد که ایرانیان هدفشان چه بوده است. این دو حمله موشکی نزدیک به خطا، موشک پران های ایران در یک کلوب نخبگی بسیار خاصی نیز قرار داده است.
گذشته از وحشت آفرینی، این میتواند یکی از نمایش های سوزناک شکست رژیم هم باشد. کشوری با چنین قابلیت های پیشرفته تسلیحاتی میتوانست استعداد های خود را در مسیر های صلح آمیز و سازنده استفاده از تکنولوژی بکار برد، قاسم سلیمانی رویای آن را در سر داشت که دولتی در دولت عراق بنا کند، که به ایران متعهد باشد، و این پتانسل تجزیه عراق را در خود داشت. 8
ویلیام اف وچسلر، مدیر مرکز رفیق حریری و خاورمیانه کنسول آتلانتیک، " از زاویه دید خودشان، ایران شرایط در عراق را بطور کامل و در زمان بسیار کوتاهی وارونه کرده است. همین چند هفته پیش بود که نفوذ آنها در عراق بشدت کاهش پیدا کرده بود-درخیابان ها، در میان شیعیان که در کردورهای قدرتشان بودند. اما با این حمله پهپادی آمریکا، ایران در موقعیت بسیار مثبتی ایستاده است که دولت عراق را در کنار خود در اخراج نظامیان آمریکا میبیند. اگر نظامیان آمریکایی وادار به خروج از عراق بشوند، به همین صورت وادار به خروج از سوریه نیز خواهند شد-که هردوی اینها اهدافی بود که سلیمانی در بلند مدت دنبال میکرد."
"پس اگر این نزدیک ترین بحران پیش رو ست که در عمل باید از آن عبور کرد، دولت ترامپ نیاز دارد تا بسرعت تمرکز خود را بر توجهات بر روی حفاظت از منافع آمریکا که در معرض ریسک قرار دارند بگذارد. نیاز فوری این هست که دیپلماسی برای بازگرداندن و ترمیم روابط دوطرفه با بغداد و جلوگیری از عقب نشینی نیروهای آمریکایی از عراق و سوریه انجام پذیرد. هم اکنون زمان مناسبی برای تهدید عراق به تحریم نیست. در عوض دولت ترامپ میبایست بر روی اینکه دولت عراق بی پروایی نکند معطوف شود تا با به تاخیر انداختن آن تصمیم و بازگردادن موقعیت آمریکا بعنوان حامی تمامیت ارضی و حاکمیت ملی عراق بر علیه بزرگترین تهدید دایمی اش نسبت به استقلال آن کشور یعنی همسایه اش ایران متمرکز شود." 9
بررسی اینکه اقدام ترامپ موفقیت آمیز بوده یا شکست خورده
قتل سلیمانی نشان مرگ است بر واقع گرایی در دولت ترامپ، تیتر مقاله ای از کنسولی برای روابط خارجی آمریکا CFR، دیوید سکز در مقاله خود چنین عنوان کرده، قتل یکی از فرماندهان ارشد ایرانی، ترامپ را به ریسک جنگ با ایران و به خطر انداختن تلاش های آمریکا در برابر چین و روسیه میتواند بی انجامد.
یک واقع گرا باید به دنبال کاهش خطر جنگ با ایران باشد تا آمریکا بتواند انرژی اش را معطوف به تجهیز خود برای رقابت های بلند مدت با چین و روسیه کند. ایالات متحده از جنگ افزار اقتصادی خود بر علیه ایران برای کسب اهداف حداکثری بهره گیری کرده است. ایران به گوشه رینگ رانده شده و برای خود مسیر دیپلماتیکی برای خلاصی از این مخمصه نمیابد، جز اینکه از پروکسی های خود برای حمله به پرسنل نظامی آمریکا در منطقه استفاده کند. عدم تمایل به اتخاذ دیپلماسی بود که باعث پاسخ نظامی و کشتن سلیمانی دومین فرد قدرتمند ایران توسط آمریکا شد. یک رئالیست باید فهمیده باشد که کشتن سلیمانی که خون سربازان آمریکایی دردست اوست صرفا آمریکا را به یک جنگ ناخواسته با ایران و به خطر افتادن جان تعداد بیشتری از آمریکایی ها نزدیک میکند. 10
رای عراق به اخراج نیروهای آمریکایی پیروزی واقعی ایران است، بن کونابل نویسنده رویئترز و کارشناس اندیشکده رند، این مطلب در 5 ژانویه و پیش از حمله موشکی نگاشته است، کونابل معتقد است؛ ایران بدون حتی شلیک یک گلوله توانسته انتقام بسیار سختی از آمریکا در مورد قتل ژنرال قاسم سلیمانی بگیرد.با استفاده از فرایند دمکراتیک در عراق، نمایندگان تحت نفوذ ایران در پارلمان رای به اخراج سربازان آمریکایی از عراق داده اند. با این امر، به نظر میرسد ایران احتمالا به شکل موثری نبرد برای نفوذ در عراق را پیروز شده است. این تیر خلاص استراتژیک که نه با موشک و نه با کمربند های انفجاری، با رای قانونی بر پایه دمکراسی ای که آمریکا ایجاد کرد زده شد. تا زمانی که عراقی ها حضور ایران را طرد نکنند(که به نظر محتمل نیست)، ایالات متحده باید عراق را کاملا به ایران باخته تصور کند. 11
چی شد که به اینجا رسیدیم؟ آیا ایالات متحده به تله راهبردی ایران افتاده است؟، سی آنتونی پاف، کارشناس مدعو در کنسول آتلانتیک، ابتکار عراق: " واقعیت این است که انتقام ایران از کشتن سلیمانی بدون غافلگیری اتفاق می افتد. این واقعیت که آنها تا کنون انتقام را محدود به پایگاه عراقی که نیروهای آمریکا در آن هستند کرده اند.در گذشته ایران و پروکسی هایش ابایی از حمله به اهداف غیر نظامی نداشته اند، همانطور که تهدید کرده اند آمریکا نیز میبایست مجدد انتقام بگیرد. البته، این خویشتن داری یک همراهی با عراقی هایی است که خودشان را به شکل فزاینده ای درگیر مخاصمات منطقه ای ایران – آمریکا یافته اند.
" توپ هم اکنون به زمین دادگاه ایالات متحده برگشته است. هر اقدام انتقام جویانه دیگری در عراق یک اشتباه سهمگین است. کشتن سلیمانی سبب شد تا تظاهرات ضدایرانی فراگیر در عراق که میرفت امید به بزرگترین امیدش یعنی ایالات متحده برای حذف نفوذ ایران در عراق بی انجامد منحرف شود. نکته دیگری که حمله پهپادی نشانداد این بود که افکار عمومی عراق آمریکا را بیشتر به درگیر یا ایران متعهد میدانند تا حفظ ثبات این کشور. این ممکن کاملا صحیح نباشد، اما به نظر میرسد که باید دید چه تعداد از عراقی ها موقعیت را فهم میکنند." همچنین به درستی نمیشود فهمید که انتقام گیری مجدد توسط آمریکا تضمینی داشته باشد. حمله موشکی ایران تلفاتی نداشته است و خسارات نیز جزیی بوده اند. علی الظاهر به نظر میرسد که ایالات متحده پیام خود را از ایرانیان با این حمله خشن علیه خود دریافت کرده باشد، از این رو زمان آن رسیده است که جلوی وخامت اوضاع را گرفت. ولی این شرایط یک فرصت برای آمریکا در جهت افزایش فشارها به ایران برای جلوگیری از نفوذ مضر آن ایجاد میکند، دست کم در عراق. این فرصت نیازمند آن است که دیده ها مجددا به سمت تظاهرات و مخالفت ها بازگردد، و نقش ایران در شعله ور ساختن سرکوب به روشنی بیان شود.
این همچنین زمانی برای آمریکاست که به اجماع در میان متحدان و شرکای خود پیرامون این مورد که در مورد تحریکات آینده چگونه باید پاسخ دهد بدست میدهد، چه اینکه توسط ایران باشد یا پروکسی هایش. ایران سعی کرده است خودش را یک قربانی معصوم نشان دهد در حالی که مسئول اصلی حملاتی که وضعیت را به اینجا کشانده است. هیچ کسی واقعا آنها را بطور جدی باور ندارد. ایالات متحده باید به دنبال یک حرکت جمعی با شرکای خود برای آن باشد تا برای ایران شفاف شود که تا زمانی که به اقدامات بی ثبات کننده خود در منطقه ادامه میدهند در محاصره(انزوا) خواهند ماند.
برای ساختن چنین اجماعی، ایالات متحده باید آن را به هدف آشکار برای جمع آوری پشتیبانی سیاسی بدل کند. همچنین شفاف نیست که سیاست فشار حداکثری که برای اهداف ارزشمندی در گذشته چون رها سازی برنامه هسته ای، موشکی، و رها سازی حمایت از گروه های تروریستی در منطقه به راه افتاده است چگونه میخواهد به آن دست یابد. اگر درک ایران را از شرایط امنیتی اش لحاظ کنیم، این احتمال که در کوتاه مدت تقاضاها در برابر برنامه هسته ای و موشکی بطور مثال، بسیار زیادی هستند، تا اینجا که به رژیم گفته شود یا به شکل موثر خلع سلاح شود آن هم در زمانی که حس میکند که رو به جنگ قرار دارد و فشارهای اقتصادی را نیز باید تحمل کند."
آن بدین معنی نیست که ایالات متحده نبایست به دنبال این اهداف باشد. بلکه به این معنی هست که باید اولویت بندی اهداف نسبت به رفتارهای خاص ایران اینگونه باشد که هر رفتار با قدم خاص آمریکا همراه است و در برابر آن رهایی یا افزایش فشار را بر رژیم را تجربه خواهد کرد. بدون اتصال ابزارهای درست به پایان های درست، ایران به این احساس که هیج انتخابی ندارد جز اینکه از همه ابزارهایش برای بیرون انداختن ایالات متحده از منطقه استفاده کند و گردونه خشونت ها همچنان ادامه خواهد داشت.12
نکات کلیدی وقایع اخیر از دید کنسول آتلانتیک، در نوشته ای با عنوان؛" با قتل سلیمانی، آمریکا روابطش با عراق را نابود ساخت"
- این رای پارلمان عراق نشان داده که اگر عراقی ها به گوشه بیفتند و مجبور به انتخاب بین ایران و آمریکا شوند، آنها ایران را انتخاب خواهند کرد.
- کشتن سلیمانی و وقایع پس از آن تاثیر مستقیمی بر تظاهر کنندگان در سراسر عراق داشته است.
- ضربه ای که رخداد اخیر وارد آورده غیر قابل بازگشت است، اما همچنان ممکن است فرصتهایی برای نجات روابط دیپلماتیک وجود داشته باشد 13
قابلیت ایران در راه اندازی یک جنگ نیابتی با استفاده از شبکه ای از سازمانهای شبه نظامی بزرگ مانند، عصائب اهل الحق، کتائب حزب الله، سازمان بدر در عراق، حزب الله و جنبش امل در سوریه، جنبش حوثی های یمن به رهبری ایران این فرصت پیش بینی نشده را برای اعمال قدرت فراتر از مرزهای ایران را داده است. اهداف حزب الله در جنگ سوریه، یمن و عراق این بود که منافع ایران در بیرون انداختن آمریکا از منطقه را پیش ببرد، در دوران پس از سلیمانی، و این امر میبایست بر این انتظار باشد که گروه ترور باهم زیر یک ایده متحد خواهند ماند: اخراج ایالات متحده از خاورمیانه با هر وسیله ای که لازم باشد، دقیقا مانند کاری که مجاهدین با شوروی در افغانستان کردند. تلاش ها به این سمت گرایش خواهد داشت که حملاتی مخفیانه مستقیما بر علیه اهداف آمریکایی یا متحدان آن در منطقه اتفاق بیفتد. ترکیبی از جنبش های ضد آمریکایی به شکلی جامع هم اکنون آغاز به کار کرده است. نصر الشمری، جانشین رئیس حرکت النجبای عراق، یکی از گروه های متعهد شیعی، اعلام کرده است که " ما مجدد نیروهای خود را برای مقاومت زیر یک تن واحد بر علیه واشنگتن سازماندهی خواهیم کرد." مقتدا صدر، از رهبران معروف شیعیان عراق، ارتش مهدی خود را هفته گذشته پس از گذشته نزدیک به یک دهه از بدنامی فعالیت های ضد آمریکاییش مجددا فعال کرده کرده است. واشنگتن انتخاب های زیادی ندارد وقتی با شبکه های گسترده چند چهره ای از پروکسی های شیعه روبرو میشود. احتمالا مقدور ترین انتخاب واشنگتن واحد محافظین کردستان عراقYPG باشد، و شاخه گسترده تر سوری آن PKK . اگرچه پنتاگون به شکل وسیع ازYPG برای عقب زدن داعش در سوریه و عراق استفاده کرده است، اما علائمی از مقابله با نفوذ ایران مدتهای زیادی در میان آنان بوده است. برای مدت طولانی پس از شکست داعش، پنتاگون به تحویل خدمات آموزشی و تجهیزات نظامی به YPG ادامه داده است، طبق برخی تخمین ها، حدود 13هزار کامیون اسلحه.
رانده شدن از شمال سوریه پس عملیات بهار صلح ترکیه، به نظر میرسد YPG را وارد به فعالیت ضد ایرانی در جنوب سوریه و غرب عراق(استان الانبار) وادار کند، گرچه این امر نیز چالش های خاص خود را در پی دارد. در آخر، دنیا تمایل دارد تا تلاشهای واشنگتن در مسیر آرام سازی خشونت ها بین احزاب کرد را ببیند، بخصوص روابط YPG/PKK و حزب دمکراتیک کردستان بارزانی KDP ، تا به شکل گیری بلوک سنی/کردی بر علیه نفوذ ایران بی انجامد. بسته به اینکه تلاش ها چقدر موفق آمیز باشند، کوشش واشنگتن میتواند به خوبی به اعلام استقلال دولت کردستان که بوسیله KDP اداره میشود و شمال عراق را در اختیار دارد و الحاق آن به مناطق تحت تسلط YPG/PKK در شمال سوریه مسیر ایران به سوریه و لبنان و مدیترانه را ببندد. 14
ضربه ای به نفوذ منطقه ای ایالات متحده، بخشی از مقاله ای هست که پیتر جان داکس، تحلیل گر اندیشکده پاکستانی IPCS صلح و جنگ که با عنوان اصلی "پیروزی ترامپ، شکست آمریکا" نگاشته است؛ بر خلاف موفقیت ترامپ در کشتارها در برابر ایران، به نظر میرسد واشنگتن شرکا و نفوذ منطقه ای اش را نادیده گرفته است. توسعه تنش ها با ایران مورد پسند متحدان عرب آمریکا نیست. عربستان سعودی و امارات بنابر شایعاتی مذاکراتی پنهانی با تهران را برای کاهش تنش ها در خلیج(فارس) در پیش گرفته اند. از زمان حمله پهپادی به تاسیسات نفتی در سپتامبر 2018، ریاض همچنین تلاش کرده است اختلافات خود با حوثی های یمن و قطر که هر دو طرف از نزدیکان به تهران شناخته میشوند کاهش دهد. اقدام ترامپ میتواند این تلاش ها برای آرامش را برهم بریزد،و همچنین متحدان آمریکا را به اهداف برای انتقام ایران تبدیل کند.
افزون بر این موارد، ترور نشان دهنده سیاست های غیر قابل پیش بینی واشنگتن در منطقه است، و سبب میشود تا متحدان آمریکا بسختی بر آن تکیه کنند در زمانی که تصمیم ترامپ برای کشتن ژنرال ایرانی غیرمنتظره و نابهنجار به مخاصمات دامن زده است. این امر یادآور تصمیم شتابزده پیشین ترامپ در برسمیت شناختن الحاق بلندی های جولان به اسراییل و پایان دادن به حمایت از متحدین کرد سوری است. بخاطر این شتابزدگی های فزاینده، متحدان آمریکا در خلیج(فارس) آرام آرام به سمت شرکای با ثبات تر مانند روسیه، و در رفتن از مشتمالی های واشنگتن در منطقه خواهند بود.
همچنین آمریکا نفوذ خود در عراق با تهدید دامنه دار حضور 5هزار نظامی در این کشور از دست میدهد. این ترور نه تنها به تمامیت دولت عراق خدشه وارد کرده است بلکه دولت عراق را بخاطر کشتن یکی از مقامات رسمی هدف قرار داده است. فشارها از سوی ملی گرایان و پروکسی های ایران به دولت عراق برای بازنگری در مورد حضور آمریکا در این کشور افزوده خواهد شد.15
جان کری وزیر امور خارجه دوران اوباما، در مطلبی با عنوان"دیپلماسی کار میکرد تا اینکه ترامپ آن را رها کرد"، که در نیورک تایمز و اندیشکده کارنگی منتشر شده است، به شکل خلاصه چنین میگوید؛ " رئیس جمهور خودش به تنهایی، تصمیم سختی برای استفاده از نیروی نظامی در جهت حفاظت از منافع آمریکا گرفته که معمولا باید با حداقلی از این آگاهی و آرامش خیال همراه باشد که دیپلماسی شکست خورده است. تراژدی این مخمصه کنونی آن است که دیپلماسی قبل از آنکه رها شود کاملا موفق عمل میکرد." 16
اندیشکده بروکینز؛ "جنگ با ایران همچنان بسیار احتمال کمتری از آنچه فکر می کنید دارد" ،در بخشی از این مقاله چنین نگاشته اند که، ریسک ها بسیار زیادند، جالب آنکه این بخش از مقاله با عنوان آن همخوانی ندارد و بر خلاف نتیجه ای است که در تیتر بیان میشود؛" نگرانی دیگر آن است که ریسک های این بحران برای ایران نسبت به تابستان سال گذشته و حملات به تانکرها و پهپادها بسیار بیشتر است. ما میدانیم که جنگ رخ میدهد حتی در زمانی که دو طرف آن را نمیخواهند بخصوص در زمانی که یک طرف باور ندارد که طرف دیگر عدم جنگ در آینده متعهد است. اگر ایران باور نداشته باشد که ایالات متحده واقعا رژیم را رها خواهد کرد، این ممکن است چهارچوبی باشد برای اینکه ترور(کشتن) سلیمانی را قویترین قاعده امکان پذیر برای نقشه های جدی تشدید اوضاع قرار دهد.
اما این نیز به نظر نامحتمل میرسد، اگر لحاظ کنیم که ایالات متحده بسیار قدرتمند تر از ایران است و یک جنگ عمومی بتواند احتمالا به معنی پایان رژیم ایران باشد. و رهبران ایران ممکن است در جایگزین های خود ببینند که ترامپ به دنبال جنگ نیست، بخصوص وقتی بصورت عمومی بیان میشود که علاقه ای برای کاهش ردپای نظامی آمریکا در خاورمیانه وجود دارد. در واقع، چالش اصلی برای رهبران ایران آن است که ممکن است با مفسرانی که میگویند ترامپ اصلا مشخص نکرده که چه میخواهد هم نظر باشند.17
ترجمه، گرداوری و چکیده از worior
اقتباس از متن تنها با ذکر نام کاربری نویسنده و یا آدرس سایت andishevarz.com مجاز است.
با تشکر از دوست عزیز Lord-Soldier که مطلب به ایده و انتخاب ایشان تهیه شد.
لینک متن :
https://andishevarz.com/t/ar-w-pndsht-hy-ndyshkhdh-hy-amrykh-dr-mwrd-trwr-srdr-slymny/307/
ارجاعات
1- https://nationalinterest.org/blog/skeptics/no-war-iran-doesnt-mean-trumps-iran-strategy-winner-111936
2- https://www.csis.org/analysis/when-iran-attacks
3- https://nationalinterest.org/blog/middle-east-watch/washingtons-new-worry-iran-has-reputation-letting-its-lust-revenge-simmer
4- https://nationalinterest.org/blog/middle-east-watch/washingtons-new-worry-iran-has-reputation-letting-its-lust-revenge-simmer
5- https://www.cfr.org/in-brief/does-us-strike-soleimani-break-legal-norms
6- https://www.aei.org/op-eds/the-soleimani-strike-the-president-has-the-constitution-and-precedent-on-his-side/
7- https://www.hudson.org/research/15619-iran-fears-us-war-may-have-deliberately-missed-hitting-americans-in-missile-attacks
8- https://www.atlanticcouncil.org/blogs/new-atlanticist/irans-missiles-may-have-avoided-the-worst-outcome/
9- https://www.atlanticcouncil.org/blogs/new-atlanticist/de-escalation-still-possible-after-irans-missile-retaliation/
10- https://nationalinterest.org/blog/middle-east-watch/suleimani%E2%80%99s-assassination-marks-death-trump-administration%E2%80%99s-realism-111996
11- https://www.rand.org/blog/2020/01/iraqs-vote-to-expel-us-troops-is-irans-true-victory.html
12- https://www.latimes.com/opinion/story/2020-01-05/iraq-parliament-us-troops-iran-strategy
13- https://www.atlanticcouncil.org/blogs/menasource/by-killing-soleimani-the-united-states-destroyed-its-relationship-with-iraq/
14- https://nationalinterest.org/blog/middle-east-watch/washingtons-new-worry-iran-has-reputation-letting-its-lust-revenge-simmer
15- http://www.ipcs.org/comm_select.php?articleNo=5642
16- https://carnegieendowment.org/2020/01/09/diplomacy-was-working-until-trump-abandoned-it-pub-80772
17- https://www.brookings.edu/blog/order-from-chaos/2020/01/10/war-with-iran-is-still-less-likely-than-you-think/
پایان
-
-
مرور توسط کاربر 0 کاربر
هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.