aryoreza

تاپیک جامع فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا)

Recommended Posts

آخر و عاقبت اینچنین بحث هایی کاملا مشخص است.
باز دست آقا مصطفی درد نکنه که بی طرفانه به موضوع پرداخت و قکر می کنم قضیه به اندازه کافی روشن است.
بهتر است به عقاید همدیگر احترام بذاریم و به مسایل شرعی اونطوری که دلمان می خواد نگاه نکنیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]قدام به اسید پاشی روی دست و پا و لباس زنان بد حجاب کردند[/quote]

اين اولين باري هست که من چنين چيزي ميشونم !حالا يه زماني پاشيدن رنگ شنيده بوديم, تازه شنيده بوديم .. نه ديده !!!
اگر قرار به اسيد پاشي بود امروز همه با روبنده تو شهر بودند ....


ولي باز من ميگم نيروي انتظامي الکي چنين رفتاري نشون نميده ,شايد يک قضيه اي بوده وگرنه انجام چنين کاري از نيروي انتظامي بعيد هست .تا به حال سابقه نداشته بخاطر تذکر بدحجابي شخصي رو براش پرونده تشکيل بدن يا من نشنيدم ? شما موردي سراغ داريد ? وگرنه اون شخص بد حجاب جرات شکايت به دادگستري و تشکيل پرونده براي اونها رو نداشت,حتما يک آتويي دستش هست !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شاید در میانه دهه 60 (که طبق شنیده های حقیر اوجش در سال های 63 تا 65 بوده) برخی افراد کادر بسیج اون هم بیشتر در تهران و اون هم در برخی مناطق تهران بنا بدلایلی قدری تندخویی نشون داده باشن اما داستان سرایی کردن در این مورد نه اخلاقیه و نه عقلانی، اول اینکه باید خدمت دوستان عرض کنم که در همون زمان خواهران بسیج همگام با آقایان کار برخورد با موارد ناهنجاری در پوشش رو بر عهده داشتن و کمتر پیش اومده بود که آقایون به بانوان تذکر داده باشن، البته اینکه برخوردهایی میان تذکردهندگان و افرادی که مورد سرزنش قرار گرفتن رخ داده باشه بله ممکنه اما افسانه سرایی در این مورد شایسته یک جوان ایرانی نیست؛ نه کسی اسید بر دست و صورت کسی پاشیده و نه هیچ فقره ای از این دست اتفاق افتاده، بله منکرات بسیج برای خودش تشکیلاتی داشته البته در قالب کمیته انقلاب اسلامی عمل می کرده و افرادی هم بازداشت و تحت پیگرد قضایی قرار گرفتن، یا تعهد قانونی برای عدم تکرار تخلف منکراتی از اونها اخذ شده، نه چیزی بیش از این که کاملا قانونی و مبتنی بر قوانین شرعی و قضایی بوده، اگر هم بحث اینه که فضای ارزشی جامعه ایرانی در اون زمان چه خصوصیات و کارکردی داشت خوب این بسیار واضحه که با کمال تأسف در حال حاضر شاهد ایم که اون شبکه ارزش های دینی و اخلاقی دچار خلل ها و رخنه هایی شده که پیامدهای ناگوار این وضعیت در وهله نخست گریبانگیر افراد جوان همین جامعه است ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]فکر نمیکنم اونام همچین ادعایی کرده باشند تو عمرشون[/quote]

اونام از بزرگواری شون بوده که رعایتت رو کردن پسر خوب! و الا تجربه نشون داده که هر وقت سر جات نشونده شدی حداقل یه شیش ماهی غیبت زده!

[quote]و الان من :

- نهی از منکر از طریق ضرب و شتم
در دوران نوجوانی که مصادف با دهه شصت بود من در بسیج محلات مشغول به خدمت بودم که در حین این انجام وظائف گاه با کسانی که از منظر ما مرتکب بزه یا منکری بودند برخورد فیزیکی می کردیم و آنها را با جلب مورد ضرب وشتم قرار می دادیم. اکنون به ایشان دسترسی ندارم آیا اموری که در آن شرایط انجام می دادیم درست بوده و اگر نه چگونه رضایت آنها را حاصل کنم؟
بدون اجازه حاکم شرع اینگونه نهی از منکر کردن برای افراد عادی جائز نیست و اگر چنین کاری کرده اید و دسترسی دارید حلیّت بطلبید والّا برای آن اشخاص استغفار کنید و کار خیر انجام دهید.
3- کتک زدن بخاطر عدم رعایت حجاب
اگر یکى از محارم مردى ملتزم به حجاب شرعى نباشد، آیا مرد حق دارد به خاطر این کار او را بزند، البتّه بعد از این که راههاى مختلف زیادى را براى قانع ساختن او پیموده و نتیجه اى نگرفته است؟
زدن به منظور امر به معروف و نهى از منکر بدون اجازه حاکم شرع جایز نیست.[/quote]

چه خوب شد که اینا رو نوشتی!

دقیقا ثابت کننده نوشته من هست!

و ثابت کننده اینکه تو جوابهایی که بهت داده میشه رو نمی خونی! [b]حتی جواب یک خطی من رو[/b] !

و چه خوب شد این لینک پایگاه آیت الله مکارم رو گذاشتی تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!

ای کاش اون یه خط نوشته رو می خوندی، نوشتم:

[quote]در اسلام امر به معروف و نهی از منکر [b]لسانی[/b] یک وظیفه همگانی است.[/quote]

اگه شک داری برو بالا و لا اقل یه بار بخونش!

پسر خوب! لسانی نه کتکی!

گرفتی چی شد؟!

شک دارم!

[quote]من جات باشم میرم اتش نشانی محمد ، من خیلی بلاتر و زیرک تر از این حرفا هستم که مثل برادرااااااااااااااا حرف الکی بزنم و نتونم ثابت ش کنم[/quote]

اونی که باید بره آتش نشانی تویی نه من! تویی که لینکت تایید حرف من در میاد نه حرف خودت! به قول دکتر جون: آبو بریز اونجا که می سوزه! icon_arrowd

[quote] [color=red]این مرتبه [/color]امر به معروف ونهی‏
از منکر وظیفه حاکم شرعی و یا کسی است که ا[color=blue]ز طرف حاکم شرعی اجازه و دستوراین کار را داشته باشد. اگر به عامه مردم اجازه این کارها داده‏ شود مستلزم هرج ومرج در اجتماع می‏شود[/quote]

این نوشته ای خودت گذاشتی رو هم بالا غیرتا بخون! مخصوصا اونجاش که برات قرمز کردم! فقط مرحله سوم رو استثناء کرده! ای خدا ما رو گیر کیا می اندازی! شکرت!

[quote] به حال خودم تاسف بخورم بین کیا گیر افتادم ![/quote]

تو یه فرشته مهربون و خوش قلبی که بین یه مشت دیو خونخوار گیر افتادی و امیدی هم به رهایی نداری! آخیییییییییییییی!

[quote]چون بیشتر از [color=red]98.2[/color] قبول دارم[/quote]

این عدد 98.2 رو هم از سوز دلت یه وقتایی می نویسی، البته دیگه کار از کار شماها گذشته، فقط می تونید تأسف بخورید!

[quote]ولی خوب ، کلا نمیدونم ، من طرفداری از ایران میکنم بهم اون وریا گیر میدن ، ایراد از ایران میگیرم اینوریا بهم گیر میدن ، هیچی نمیگم بهم میگن میفرستیمت 6 ماه بعد برگردی .... نمیدونم

چوب دو سر طلا منم[/quote]

آره گل گفتی! فقط بالا غیرتا همون ایراد از ایران بگیر! این طرف نباش! بحثهات رو توی دانشجو با بهایی ها و . . . خوندم و دفاعیاتی که می کردی! ( که ای کاش نمی کردی! با بی اطلاعیت کی مضحکه دادی دست طرف!)

-------------------

به احترام آقا مصطفی و شب قدر خیلی ملایم تر از اون چیزی که می بایست نوشتم، ادامه این روند هم به صلاح سایت نیست، مدیران بخش بهتر دانند . . .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
میشه ادامه ی دعواهاتون رو با pm پیگیری کنید.کارساز تره ها icon_arrowd
به خدا تو فروم های خارجی ایرانی ها و اسراییلی ها انقدر بد با هم صحبت نمیکنند که ما ایرانی ها با هم صحبت میکنیم(از جمله خودم)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=red]خدا می دونه اصل ماجرا چی بوده و اونی که این خبر رو منتشر کرده چه قصدی داشته .[/color]
چیزی که مسلمه اینکه ما به عنوان مسلمان نمی تونیم نسبت به جامعه بی تفاوت باشیم چرا که این کار به نوعی [color=red]تایید ناهنجارهاست.[/color]
اما این رو باید درک کرد که نباید بدون پایبند بودن به اصول این کار رو کرد.مثلا اون جوانها احتمالا می خواستن اون 2 تا خانومو تحویل کلانتری بدن !!!
مثلا گفتن خواهر راه بیفت بریم کلانتری !!!
خوب هر کسی باشه چه خانم چه آقا شاکی می شه!!
البته همیشه مقداری جو هم شاملش می شه
مثلا من خودم همراه چندتا از دوستام به مراسمی دعوت شده بودیم که اتفاقا مراسمو برای ما برگزار کرده بودن و مسئولین هم حضور داشتن تا اومدیم بریم تو یه نوجون بسیجی !! جلومونو گرفتو نذاشت بریم تو ..........آخرش یه جمله تاریخی گفت که کلامون رفت تو هم !!!!
که [color=red] اگه امام زمان هم بیاد من نمی زارم بره تو !!!!![/color]
البته تو کمتر از یه دقیقه بعد رفتیم تو(:
[color=red]امربه معروف خوب و برای همه هست اما هر کسی نمی تونه درست انجامش بده و نتیجه معکوس می ده[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اول جواب جناب اشتوکا.
دوست عزیز من اونجا نبودم ولی می تونم بهتون تا حدودی بگم قضیه چیه .یکی یه موردی رو توی شب دیده اونم شب توی یه خیابان خلوت و میره جلو و تذکری میده دست برقضا خانم های محترم از اون نوع \ر رو تشیرف داشتن و بحث و درگیری آغاز میشه .این وسط آمر محترم خارج از اینکه بسیجی بوده یا نه اشتباهش شروع شده و با این خانم دهن به دهن شدن احتمالا و کار بالا گرفته گشت تشریف آورده و آقا حق به جانب خواستن (بنا بر پس زمینه در مورد برخورد با بد حجابی و طرحش که الحق و والانساف ناجا خوب اجراش کرده؟) این وسط ماموری انتظامی به ریخت این فرد نگاه کرده احتمالا ریش و وضعش رو دیده توی دلش گفته این از اون بسیجی هاست باید یه حال درست و حسابی بهش بدم.
نهایتش ابتدا کمی با هم حرف زدن و رد و بدل حرفها و این مامور محترم هم با توجه به \ررویی آمر محترم ایشون رو انداختن بالا و بردن پاسگاه و اونجا باز این افراد آمر بنا بر تفکر حق به جانبی که داشتن هی مته به خشخاش و ادامه قضیه .
این وسط مامورین محترم انتظامی که از قدیم و ندیم و از دوران ژاندارمری خیلی چیزها رو خوب یاد گرفتن یه پرونده درت و حسابی برای آمرین ساختن و در اولین فرصت فرستادن قوه.
برای شما باید عرض کنم که قاضی و بازپرس منبع قضاوتشون همون گزارش هست و این وسط نه تنها الان بلکه تجربه ۱۰-۱۲ ساله من و برخورد با انواع این پرونده ها نشون داده که افراد بسیج به دلیل آشنا نبودن با برخی امور همیشه آتو می خورن و زیر سوال میرن.
آخر سر این آمرین حتما در حضور بازپرس هم تند رفتن و این شده که این اتفاق افتاده.
باید عرض کنم در مواردی که بسیج هم به طور قانونی اقدام به عملی می کنه باز مرجع ارجاعی ناجا هست و تا حالا کم ندیدم آقایون ناجا برای به قول ارنست آچ مز کردن افراد بسیج یه سوراخ قانونی برای خاطی پیدا کردن.
در ضمن اینقدر از این نوع برخوردها من به شخصه دیدم باعث اصطکاک فرماندهان سپاه با ناجا شده و اینقدر این روابط و دید غلط متقابل به هم بین بسیج و ناجا هست که اگر قرار باشه کتاب شه فکر می کنم باید با وانت جابجاش کنیم.اما نباید در این موارد یکطرف همه رو به پای ناجا و یا بسیج گذاشت که ظلمی عظما هست و باید با بررسی با هر کدوم بنا بر شرایطش برخورد کرد.
در ضمن من توی تاپیک قتل مرحوم داداشی نظری دادم و برخی امور و برخوردهای ناجا رو از نظر جامعه شناسی باز کردم این نوع نگاه بدبینانه با بسیج و نیروهای ولایی حتی به نماز جمعه ها و تذکر خطبا و علما هم کشیده شده و تنها جایی که این ضربه رو بعدا بدخواهد خورد خود مردم و نظام هستن چراکه ناجا نباید فراموش کنه برخی اوقات قطع همکاری بسیج و یا سنگ اندازیش می تونه برای اونها مشکل درست کنه و به حاشیه رفتنشون برای همه.

ارنست جان فکر می کنم دیگه بحث من و شما تمام شده.

اما برادر مصطفی مهم نیست روی صحبت شما با کی بود و هست اما من بخشی رو به خودم میگیرم و باز مثل همیشه می گم شما اگر قراره برخوردی صورت بگیره حتی شده به برادر کوچیکتر اپرا حق نداری عدالت رو کنار بزاری و باید اقدام خودت رو بکنی هر چند.....
مصطفی جان اصلا مهم نبود که شما من رو خطاب قرار میدادی و اتفاقا شاید برای حضمش توسط من راحتتر باشه و نیازی به گوشه و کنایه نبود.اما خودت خوب میدونی من همیشه کاری رو بدون پیش و پس زمینه انجام نمیدم.ودلایل خاص خودش رو داره.
در ضمن اسم هم نبری من که میفهمم با کی هستی و می دونم از انتظار هم منظورت منم ولی مشکلی نیست می دونم قضیه چیه چون بد بختانه یا خوشبختانه اینقدر خدا برخی امور رو بهم عطا کرده تا چیزی می بینم تا آخرش میرم که قضیه چیه به هر حال شما حق داری ولی خوب کمی زمان بگذره همه چی مشخص میشه.

مصطفی جان اعتقاد هر کس محترمه در صورتی که اعتقاد باشه نه مثلا فرد بهاییه اسم خودشون رو میزارن دگر اندیش و با هزار آسمون و ریسمان بافتن می خوان یه طوری همه چیز رو ماست مالی کنن در حالی که عالم و آدم می دونه اینها مصداق هر اتهامی هستن.حالا قضیه شده همین بله اعتقاد بله محترمه ولی یه زمانی یه چیزی درست و اعتقادی درست نیست اینجاست که نمیشه تحمل کرد رواج پیدا کنه و یا دنبالش رفته بشه .مثل این می مونه اوشو بیاد اینجا حرف بزنه خوب اینقدر بیشتر حرفاش جاذبه داره که ممکنه همه مریدش بشن.
ولی خوب ظاهرا رسم هست که خدا اشاره می کنه برخی رو با تلنگر و برخی رو با میخ طویله هم نمیشه بیدار کرد و لجاجت و سختی بخشی از زندگیشون هست.
مشکل اینجاست که ماها برخی اوقات در کوچکترین امور در تعاریف مشکل داریم و هر کس به نوعی با مقوله دین برخورد می کنیم یکی نگاه عرفانی داره یکی ادبی یکی روایی یکی صوفا مابه و یکی هم کلامی و فلسفی اما موضوع اینجاست که باید برخی درک کنیم که در جامعه با رهبانیت و عرفان ونثر و نظم نمیشه پیش رفت ودین اسلام هم اینی نیست که ما فکر می کنیم.
در ضمن مفسده برخی امور اینقدر زیاده که می چربه برخورد باهاش تند باشه .

اما مصطفی جان خود شما هم این خبر رو با دقت نخوندین و یه کمی از اعتدال خارج شدین این خبر داره میگه دو نفر امر به معروف و نهی از منکر کردن ولی نگفته به عنوان بسیجی و یا در حال ماموریت بلکه داره می گه امر و نهی کردن اتفاقا بسیجی هم هستن که به هر دلیل تاکتیک این خبرگزاری استباه محض بوده ه این موضوع رو مطرح کرده چون هدفش مظلوم نمایی برای بسیج بوده ولی خوب بدتر اوضاع روبدتر کرده.

اما نظر آقا رو باز می کنم که البته هیچ فرقی بین اصل اشاره شده علما نیست همه یه چیز می گن:
اول گفتن باید آمر به معروف و ناهی از منکر خودش بدونه معروف و منکر چی هست.خوب موضوع اینه فارغ از کل ماجرا اولا ما حالا نمی تونیم بگیم که این دو نفر عالم بودن یا نه کما اینکه برخی منکر ها به روشنی روز هستن مثلا شاید کسی نتونه بحث مرغ و تخم مرغ رو فلسفی حل کنه وسط خیابون ولی دیگه می تونه تشخیص بده که بله مثلا فرضا مانتوی خانم خیلی چسبان و یا آرایش غلیظ و مو مشخصه.این از مورد اول مورد اشاره آقا .حالا اگر به خود اصل این ماجرا نگاه کنیم این منکر اینقدر مشخص بوده که نمی تونیم بنا بر این اصل بگیم این آمرین نفهمیدن این منکره یا نه.

مورد بعدی اشاره به عمدی بودن منکر داره .مثلا اگر این فرد روز روشن توی خیابان توی ماه رمضان چیزی می خورد و ما می گفتیم چرا جواب میداد مثلا من مریضی دارم این هم مدرک و نسخه پزشک به من گفته هر یه ساعت فلان دارو رو بخور حالا جایی پیدا نکردم دور از اذهان باشه و حالم هم خراب بوده مجبور شدم .مثل همون داستان زنا و قضاوت مولا علی این میشه عذر شرعی ولی کسی که بی حجابه اولا نمی تونه دلیل و عذر شرعی داشته باشه نمی تونه بگه که مثلا قلبم درد می کنه حالا مجبور شدم شلوار تنگ بپوشم مثلا یا سرم درد می کنه روسری سر نمی کنم.در مورد عمدی بودن هم که باز واضح و مبرهن هست چراکه فرد رو مجبور که نمی کنن با حجاب بد بیاد توی خیابان این فرد با علم به اینکه این مورد منکر هست و با اینکه مختار ولی بد حجاب اومده توی خیابان.فکر هم نمی کنم هیچ مردی (خواه برادر خواه شوهر و خواه پدر و...) با حجاب خانمش و خواهرش و.... مشکل داشته باشه حالا با بد حجابیش شاید ولی با بی حجابیش نه مگر اینکه مریض باشه یا خودشم در کل آدم فاسدی باشه.

مورد بعدی اشاره به تاثیر امر و نهی داره در این مورد هم حتی اگر الان ما اونجا هم می بودیم نمیتونیم نظر بدیم چراکه بستگی به فرد آمر داره ممکنه این فرد فکر کنه بله با این وضعیت و این ریخت و قیافه و نوع برخورد انسانی مثلا بسیار منطقی هست و جا داره تذکر داده بشه.و حالا رفته تذکر داده و اگر هم تاثیری نداشته فرد باز بنا بر تشخیصش که از نظر فقهی مشکلی نداره امر و نهی کرده حالا تاثیر نکرده دیگه وظیفش تمومه باید می رفت.اما احتمالا این فرد رفته امر و نهی کرده ولی خوب اشتباه کرده و ادامه داده.

مورد بعدی احتمال ضرر هست برای فرد آمر و ناهی در این مورد هم ممکنه دفاع شخص بر این باشه که ضرری نداشته و من گمان نمی کردم داشته باشه و باز بنا بر اینکه ما انسانها نه غیب گو هستیم و نه باطل خوان نمیشه به فرد ناهی و آمر گیر داد مگر اینکه از حدود خارج بشه که در ادامه به اون می پردازم.

مورد بعدی شرط مورد قبلی هست در مورد وجوبش یعنی داره به صراحت میگه که اگر ضرر جانی مالی یا آبرویی هم داشته باشه و اگر منکر مورد نظر ضرر بیشتری برای جامعه و یا دین داشته باشه اصل بر ام ونهی قرار میگیره یعنی باید امر کنه کما اینکه در چند مورد از همون لینک جناب ارنست حتی برخی اوقات کنار گذاشتن امر و نهی می تونه موجب گناه و پیگرد فرد هم بشه(حالا یا پیگرد این دنیا یا اون دنیا).اما موضوع این بند چی هست و به چی اشاره داره .این مورد در مورد نوع منکر هست مثلا شما فردی رو دیدی که چشمش نا پاکه نمی دونم دور از چشم دیگران دزدی می کنه دروغ میگه و یا تهمت می زنه در این شرایط که گناه اجتماعی نشده و بازخوردی در جامعه نداره و شما هم امکان ضرر میدین و یا حتی عدم تاثیر و در عین حال با توجه به اصل حفظ آبروی فرد در جامعه و.... اگر حتی بخواهید امر و نهی هم بکنید باید در خفا باشه و یا اصلا از شما برداشته میشه .مثلا فرد بترسه کشته بشه و موضوع گناه فرد هم بین خودش رو خداش باشه مثل زنای فرد و..... در این حالت امر و نهی صلب میشه.
اما اگر این منکر پاش به امور جامعه کشیده بشه از نظر فقهی یعنی این حق النفس و یا حق الناس فردی(بین دو فرد می تونه باشه) تبدیل به اصلی اجتماعی میشه و در این صورت حکم فرق می کنه و باید امر و نهی صورت بگیره البته با توجه به شرایطش مثلا کسی داره کسی رو می کشه خوب اینجا امر ونهی بر این هست که از کشته شدن فردی جلوگیری بشه و شما هم ابزار اون جلوگیری رو دارین در این صورت باید کار رو انجام بدین و اگر ندین مشمول گناه شدین.برخی اوقات اهمین این موضوع خیلی بیشتر از جان و مال و ابروی فرد میشه .مثل قضیه کربلا که همتاثیر نداشت این امر به معروف و نهی از منکر هم ضر مالی و جانی داست ولی اصل بر اجراش بود نه عقب نشینی.
اصل بر احیای امر و نهی بود نه ترسیدن امام و پس کشیدن.
توی این مورد هم چون این منکر یعنی کلا موضوع بد حجابی به نوعی اجتماعی هست حتی می تونه شکایت خصوصی هم در پی داشته باشه مثلا شاید اگر این فرد به همون مرتبه اول از تذکر بسنده می کرد و بدون درست کردن تنش می تونست حتی شاکی هم بشه کما اینکه در این مورد احکامی هست .
و در آخر هم به همین مورد اشاره داره که اگر موضوع مهم نیست و زیاد اهمیتی نداره مثل اینکه فردی باشه نه اجتماعی یا در خفاو لوا باشه نه در انظار و احتمال ضرر باشه اصل واجب حتی حرام میشه اما در غیر اینصورت واجب نه تنها کفایی بلکه ممکنه ضروری و لازم.
باز عرض می کنم این فرد یا افراد به جای قشقرق می تونستن خیلی راحت حتی شاکی خصوصی بشن اما نشدن.
در ضمن اگر اصل رو بر این بزاریم که اشتباه هم کردن برخورد مامور قضایی باید دو طرفه باشه نه یکطرفه مثلا باید هر دو خطا رو مورد بررسی قرار میداد.
مثل این می مونه کسی دزدی بره و صاحب خونه اون رو بزنه مثل با گلوله پاش رو بزنه حالا دزد محترم خودش رو به ننه من غربیم بازی بزنه و این وسط مامور محترم ناجا اصل قضیه رو فراموش کنه و دست و پای صاحب خونه رو دستبند و پابند بزنه و دزد محترم رو رها و صاحب خونه رو به دارالقضا ببره.
خوب این وسط این آمرین اشتباه کردن باشه اصلا خوب کاری کردن بردنشون و توی آستینشون چوب کردن وظیفشون بوده اما این دو نفر هم می تونن راحت شاکی باشن و بگن حالا ما توبیخ قبول ولی بقیه رو هم توبیخ کنین منم شاکیم.
عین همون قضیه دزد و صاحب خونه دزدباید عقوبتش رو ببینه حالا یا زندان یا دست بریدن و.... و صاحب خانه م باید دیه پای فرد رو بده تازه اگر ثابت بشه برخی امور دیگه که دیگه جاش نیست.

اما در مورد خود لفظ وجوب و کفایی بودن یا عینی بودن.
معنای عینی بودن به این معنا هست که باید انجام بشه و همه باید انجام بدن و لاغیر مثلا واجبه نماز خونده بشه و یا واجبه فرد به کسی تجاوز نکنه حالا این عدم انجام هم چند نوع داره یا این نوع عدم انجام حق الالله هست یا حق النفس در این صورت هیچ کس نمی تونه غیر از تذکر و امر وهی کاری بکنه مثلا فرد می گه به تو چه من اصلا نماز نمی خونم و روزه هم نمی گیرم ولی توی انظار هم روزه خاری نمی کنم آتو بدم دست شما بین خودم و خدای خودمه ولی یه زمانی این عدم انجام میشه حق الناس مثل عدم کشتن حالا اگر کسی کسی رو کشت باید عقوبت اون رو هم ببینه.
اصولا از قبل هم گفتم در این مورد دو کس می تونه دخال کنه یکی کسی که شاکی باشه و مثلا بگه این فرد با بدحجابی خودش من رو مثلا به گناهی انداخته و یا مثلا سیگار این فرد روزه من رو باطل کرده و.... و فرددوم نظام و حکومت اسلامی هست.مشکل دوستان هم اینه که می خوان تمام روابط دینی رو در قالب تعریف حکومتی و انجامش از طرف حکومت بریزن و این وسط برخی امور قربانی این موضوع میشه.
حکومت و مردم مکمل هم هستن و باید برخی امور انجا بشه همه باید انجام بدن و وجوب و لزوم و عدم لزوم امری بهانه ای برای دیگران نمیشه که حکمی و کاری رو معطل بزارن.

اما مورد بعدی واجب کفایی بودن هست این یعنی فردی باید اون رو انجام بده و از بقیه ساقط میشه امر .در نوشته های بالا که آقای مکارم گذاشتم خوندیم که اگر حتی امر و وهی اجتماعی بشه و نیاز بر جمع باید جمع انجام بده و بهانه ای در کار نیست.این همون مشکل ما در بحث هست الان مشکل حجاب و برخورد لسانی با اون اجتماعی هست و به امت رسیه چون دیگه کار از موضوع عادی به یک تنش در حکومت و کشور اسلامی تبدیل شده و مشکل این هست که هنزبرخی اصل این موضوع رو نتونستن حل کنن که این موضوع الان وجوبش اجتماعی هست یعنی همگانی(البته باز با رعایت اصول و حدود اون.)و این تفکر موجب شده ما با این پس زمینه به موضوه نگاه کنیم که پس ما وظیفه ای نداریم و ناهی و آمر غیر از حکومت و مامورش غلط می کنه.
جناب آقای مکارم و حتی جناب ایت الله نوری همدانی مدتی هست که با این شرایط پیش اومده توی درسهاشون و توی سخنرانی ها بارهاست دارن اشاره می کنن حجاب از موضوع عادی و حکومتی خارج شده و مردم باید خودشون اقدام کنن و این یعنی اینکه حکم شرعی برای امر و نهی عمومی صادر شده.البته باز اشاره می کنم به اینکه این حکم آقایون علما به معنای همون تذکر لسانی هست و لاغیر.

در همون نوشته های بالا که ارنست لینک از جناب مکارم دادن اشاره مستقیم هست که امر و نهی از وظایف مسلمان هست و کسی نمی تونه مانع اون بشه .اگر خوب توجه کنیم ایشون دارن میگن کسی یعنی هر کس باشه.اما باز با حدود و لوازمش.
نفس این مورد یعنی اینکه ما نمی تونیم با اسن=تناد به برخی امور دیگه این فرع دینی رو مهتمل کنیم و باید حتما اجرا بشه ووظیفست نه توصیه.
اما در مورد کفایی بودن برخی امور دیگه مطرح میشه.که آیا بر فرد غیر همجنس هم میشود امر ونهی کرد و ایشون به صراحت گفتن باید طوری باشه که خودش موجب خلاف شرع نشه .مثل اینکه کسی بخواد با ابزار قدرت لوازم سواستفاده از خانمی به دلیل بد حجابی رو فراهم کنه که در این صورت ایندفعه ممکنه بد حجابی خطایی برای خانم و یا اقا باشه ولی این سو استفاده هم خطایی قابل پیگیری برای خاطی دوم.
پس اصل اینه که امر و نهی جنس مخالف می تونه انجام بشه اما با شرایطش.و کفایی بودن حکم دلیل بر ترک اون نمیشه حتی مخالف جنسی.
مورد بعدی باز استفتاء ایشون در این مورد هست که اگر فردی موجب منکری بشه که حرام باشه باید باهاش برخورد کرد اونم با زبان خوش .خیلی جالبه این قسمت آخر اشاره ایت الله.و باز اینجا می بینیم که بد حجابی حرام هست و اجتماعی و بر میگرده به امت اسلامی وظیفه همه هست و نمیشه ساقطش کرد .
و مورد آخر اینکه گفتن اگر امر و ناهی هم جنس نباشه و دسترس نباشه اون وقت میشه فرد غیر هم جنس اقدام کنه .هر چند این مورد رو در مورد ناصحین گفتن ولی این مورد به لحاظ فقهی بسط داره در نوع حکم و موضوع در این صورت میشه باز فرد اعلام کنه خانمی نبود و من تذکر دادم.یا اینکه اصل بر این هست که چون کفایی هست و کسی اقدامنکرده همه خاطی هستن و ملتزم به گناه چراکه یکی باید این کار رو می کرد ولی چون کسی نکرده و همه به نوعی حالا با دلیل یا بی دلیل و داشتن عذر یا نه این کار رو نکردن گناه در مورد همه صدق می کنه.
چون این مورد بد حجابی هم اجتماعی هست و در بطن جامعه و عمومی هست وظیفه کفایی همه تذکر لسانی با زبان خوش هست و اگر خانمی در برابر خانمی انجام نداد و یا آقایی در برابر آقایی این حق بر بقیه هست که انجام بدن تا زمانی که یکنفر اقدام کنه و انجام بده.

با تمام این تفاسیر می تونیم بفهمیم اصل تذکر لسانی خوش وظیفه بوده و و با توجه به موارد مطروحه اصل امر و نهی تا اندازه لسانی صحیح بوده ولی توهین و یا برخورد فیزیکی اشتباه و قابل پیگیری.اما اینکه ما بخوایم برای یه دستمال قیصریه رو آتیش بزنیم و اصل موضوع رو هم به چالش بکشیم خیلی بد و نادرست هست.
اما مورد بعدی اینکه من در اول هم گفتم احتمال اینکه این آمرین کمی تند رفتن و بعد در برابر مامورین هم یه قیافه دستوری گرفتن باعث شده براشون این پاپوش ر درست کنن.و اگر فراتر از حد هم رفتن که موضوعش فرق می کنه.

شما فرمودین :همون‌طور كه ملاحظه فرمودين، تمامي حضرات روي نكات و نقاط مشتركي تأكيد داشته‌ان كه درصورت عدم وجود اون شرايط، اين امر از مكلف ساقط مي‌شه!

اما هیچ کدام از اصول بالا باعث سقط این عمل در اون مورد نمیشده.و اتفاقا واجب بودن و بر هر کس کاملا مشهود هست و مخصوصا در این نوع اصلا وجوب یعنی همین اینکه نمیشه ما بهانه بتراشیم برای عدم وجوب.و باز همگانی بودن موردی دلیل بر عدم بودن شرط نیست مثل جهاد که با اینکه واجب هست و همگانی ولی شروط هم داره.

در مورد مثالتون در مورد روزه شما به موردی اشاره کردین که قیاس مع الفارغ هست و ربطی به موضوع بحث نداره چرا به این دلیل که اولا روزه درسته واجب عینی هست و در عین حال همگانی و غیر از این هم نیست اما موضوعش یه حکم فردی هست یعنی حق الله و حق النفس بودن و اگر کسی انجام نده کسی نمی تونه کاری بکنه کما اینکه برای کسی که روزه نیست حکمی برای توبیخش نداریم و هم باز اینکه همون همگانی بودن هم دلیل بر حد زدن و حکم داشتن برای فردی که روزه دار نیست نمیشه.اما یه جایی این موضوع ممکنه اجتماعی بشه مثل اینکه فرد روزه خواری کنه که اینجا نه تنها دیگه نمیشه گفت به کسی ربط نداره بلکه اتفاقا حد شرعی دارهوپس درسته که فرد روزه دار نیست و ممکنه اعتقادی هم نداشته باشه ولی اصل در جامعه بر حفظ ظاهر هست.
اما مسئله مورد بحث ما حجاب هست که عمومی و اجتماعی هست و همگانی و اتفاقا قابل پیگیری و واجب البرخورد بودن می بینین که شما قیاسی کردین که اصلا درست نیست و مشخصا در قوانین کشور هم برای روزه نداشتن حکمی نیست(روزه خواری فرق داره اون حکم داره) اما حجاب نه عمومی هست و باز چون اصل بر این هست که اگر حتی فرد معتقد نیست باید ظاهر رو حفظ کنه و قرار نیست بر اساس اعتقاد خودش فارغ از درست یا نادرست بودن عمل کنه باید بر اساس قوانین شرعی و بعضا عرفی عمل کنه که اینجا عرف و ضرع بر داشتن حجاب دلالت دارن.
در ادامه این مثال اشاره ای به این داشتین که با یک شرط این واجب می تونه ساقط بشه اما اشاره نکردین که این دلیل بر روزه خواری و تبلیغ اون نمیشه.

می بینید که قیاس شما در مورد این دو مورد درست نیست و حکم موضوعی شخصی رو دارین بسط به موضوعی اجتماعی میدین در عین حال باز دوستان رو اشاره میدم به سخنرانیهای چند مدت گذشته ابت الله مکارم شیرازی که همین الان توجه می کنم می بینم که روی عمومی و اجتماعی بودن بد حجابی یه تاکید خاص دارن و وقتی موضوعی اجتماعی تلقی میشه ور فقه به این معناست که تنها حکومت نیست که مسئول هست بلکه این حکم بسط به جامعه و مردم داره.حالا شرایطش باید رعایت بشه.
و باز در آخر به شرایط و عینی بودن فرضی اشاره کردین ولی اشاره ای نداشتین که این شرایط رو فرد باید بهش برسه و چه فرد و چه شاکی فرد باید دلیل و سند بر اون داشته باشن فرد میگه من به این دلایل امر و نهی کردن و مممکنه درست باشه.

باز عرض می کنم بنا به سخنرانی و اشارات علمای دینی الان بحث حجاب دیگه معنایی پیدا کرده به این منظور که درسته حکم امر و نهی کفایی هست ولی باید یکی انجام بده و این لازم هست حتما حالا ممکنه هیچ کس انجام نداده این فرد انجام داده.در مورد پزشکی و .... هم باز شما قیاس مع افارغ کردین اینکه بردی تشخیص بده بد حجابی گناه هست اینکه تشخیص بده حکمش امر ونهی هست و آیا ضرر داره و یا نه یا اثر داره یا نه و.... دلیل نمیشه ما اصل موضوع رو رد کنیم کما اینکه در قبل با بحث فقهی اون رو باز کردم من و شما که نبودیم اونجا که اولا ببینیم این فرد آیا شرایط رو داشته یا نه و آیا رعایت کرده یا نه و تازه اگر هم می بودیم نمی تونستیم دخالتی بکنیم چراکه ممکنه فرد درست تشخیص داده باشه و من و شما نه می بنید در این مورد دارید بر اساس یه چیز موهوم قضاوت می کنید که درست نیست.

در مورد اشاره شما به نظرات علما در مورد کفایی بودن و داشتن دستگاه باز نمیشه بر اساس اون نظر و رای قاطع داد مثلا بنا رو بر این بزاریم که امر و نهی با ارگانی هست خوب این وسط یک فرد هم مکلف هست حالا فرد در جایی هست که اون ارگان نیست در این حالت اتفاقا خلاف فکری که دارین اونجا حکم بر این فرد جاری میشه و واجب خواهد بود.اصل در فقه در اینگونه موارد بر این هست که فرد و مسئول هر دو حاضر و ناظر باشن مثل اینکه مامور انتظامی توی خیابان باشه و فردی به همین دلیل بگه خوب بر من واجب نیست اما این حق براش هست که مامور رو مسئول دونه و ازش درخواست اقدام بکنه و تازه در شرایطی که در همین حکم امر و نهی بود اگر مفسده فراتر از ضرر باشه باید اقدام کنه و بودن و مامور و رسیدگی نکردنش دلیل بر عدم وجوب نیست مثل قضیه میدان کاج که درسته مامور بود و وظیفه داشت ولی اقدامی نکرد برخورد و شکایت از اون بر مردم آزاد ولی اقدام همبر مردم واجب بود.

در همون استفتاء 2787 اشاره بر این دارن که امر واجب کفایی هست و اگر کسی اقدام کنه درست دقت کنید اگر کسی اقدام کنه بر دیگران واجب نیست خوب موضوع این هست چه این فرد و کس که می خواد اقدام کنه فرد باشه یا ارگان و نهاد عدم عمش به وظیفه ش بر دیگران حکم رو واجب می کنه (بر یکی از دیگران)و اینکه نهادی مسئول امر و نهی باشه به این معنا نیست که بقیه اقدامی و وجوبی ندارن.
مگر اینکه این اقدام مستلزم اقدامی دیگر باشه که نیاز به حکم داشته باشه مثل اینکه مثلا نیاز به کشتن کسی باشه که شارع دستور به گرفتن حکم از حاکم شرع یا مرجع تقلید هست.مثل اینکه در زمان شاه حکومت اسلامی نبوده ولی حکم بر ترور افرادی از طرف مرجعی صادر شده اما در مورد این امر و نهی این اقدام مستلزم کاری غیر از تذکر لسانی با حفظ شرایط نیست و به همین دلیل وجوب اون بر همه هست اگر دستگاه یا فردی اقدام به اون نکنه.مثل اینکه مثلا اگر مامور ناجا باشه همه بهانه کنن خوب مامور هست از من ساقطه ولی اگر مامور اقدام کنه ساقطه نه اینکه نکنه و اگر هم نباشه باز حکم وجوب هست با همون شرایط که عرض شد یعنی تذکر لسانی ولی اقدام فردی اقدام رو از بقیه ساقط می کنه.
و مورد آخر هم داره اشاره می کنه به اینکه در برخی امور این حکم ممکنه حتی باید جمعی انجام بشه.
در مورد همین بد حجابی من فکر می کنم این حکم جاری هست بر تمام جامعه به این معنی که اگر واقعا همه به خودشون بیان که این موضوع جدی هست و باید انجام بدن می بنید که یه فرد بد حجاب شده در حد لسانی تا غروب ممکنه توی خیابون یک میلیون بار تذکر بگیره دراین صورت هیچ نیازی به خشونت نیست و بار روانی و نگاه های بد و با قیض و نهایت همون تذکر باعث اصلاح فد میشه یا اصلا دیگه جرات اومدن بااین وضع به انظار عمومی رو نمی کنه.اما خلاف اشاره همین چند وقته علما و خطاب متاسفانه این موشوع فرض شده که فردی هست نه اجتماعی واگر هم باید باشه مامور باید داشته باشه در عین حالی که اشاره راه و بیراه علما و خطبای جمعه بر اجتماعی و مردمی بودنش هست.
و در عین حال این استفتاء دلیلی بر عدم وجوب بر فرد برای کسی نیست و اتفاقا اشاره داره که امر و نهی واجب هست که کی انجام بده حالا ممکنه توجیحاین فرد این باشه کسی نبود و من مجبور شدم این کار رو بکنم.در عین حال مصطفی جان در سوال قبلی 2786 اشاره صریح داره که ترک این واجب در صورتی که شرایطش باشه معصیت و گانه هست.2788 باز اشاره صریح داره که اگر امر و نهی کسی کارگز نباشه و بعضی احتمال بدهند دقت کنید دوستان احتمال نه اینکه اطمینان. که امر و نهی او موثر است واجب است امر و نهی بکند یعنی مثلا یه زمانی فرد احساس کنه اگر مامور قضایی امر و نهی به خانمی کرد و موثر نبودو احتمال بده که این به این دلیل هست که فرد احساس می کنه این فقط نظر و زور مامور هست و مردمی نیست و اگر باز احتمال میده گفتن فردی یا جمعی موثر هست باید اقدام کنن و واجب هم هست و ترک اون بنا بر اصل قبلی معصیت و گناه.اصل اجتماع بند قبلی هم موضوع رو اجتماعی تر و مردمیتر میکنه یعنی همه به اون فرد خاطی تذکر بدن این بار احکامی نداره ولی بار روانی اون موجب میشه فرد انجام بده .
مسئله 2789 خیلی جالبتر هست و اشاره صریخ بر این داره که امر و نهی دقیقا باید آمرانه و ناهیانه باشه یعنی دستوری و بیان شرع کفایت نمی کنه مگر اینکه فرد با بیان اون امر و نهی رو درک کنه.که متاسفانه در مورد حکم حجاب باید گفت با توجه به دسترسی همه به رسانه ها و انواع احادیث و ..... و با توجه به عمومی بودن موضوع بهانهای از فردی برای عدم اطلاع پذیرفته نیست و اصل بر این قرار میگره که فرد امر و نهی رو درک نکرده از شرع چون اگر می کرد روزانه اون رومیدید ولی اینجا امر ونهی آمرانه واجب خواهد بود و ترکش معصیت.
مورد 2792دقیقا اشاره به اصول دین و احکام ضروریه دره و خاطر مبارک دوستان باید عرض کنم خلاف نظر برخی بدحجابی با تفاسیر بالا و اشاره علمای در همین چند وقته جزه امور و احکام ضروریه هست و اینجا حتی ضرر مالی و جانی و... هم معنا نداره و اصل بر اجرا هست.مثلا حتی مامور دولت نمی تونه بنا بر اینکه مثلا خطری بود و من اقدام نکردم دلیلی بیاره بلکه اینجا واجب هست اقدام کنه.این فرد می تونه یک مکلف باشه یا ارگانی یا فردی مثل همون قضیه آمری که در درگیری جشمش رو از دست داد و همه عین همین موضوع بهش پریدن که به اون چه ربطی داره تا اینکه ایت الله خاتمی در نماز جمعه اشاره کردن ایشون وظیفش رو انجام داده و کسی حق نداره برای ایشون مزاحمتی و حرفی درست کنه در عین حال در اون زمان اقدام این فرد هم واجب کفایی بوده ولی در شرایط تبدیل به واجب قابل انجام ۱۰۰درصد شد هر چند خطر جانی هم داشت.موردهای 2793-94-95و 96 اشاره به وظیفه علما دارد و جناب آقای ایت الله خاتمی با استناد به همین بندها کاری رو که باید انجام میدادن انجام دادن.

مسئله 2815 اشاره به داشتن تاثیر یا عدم اون داره که به صراحت بیان می کنه اگر احتمال تاثیر باشه دقیقا توجه کنین احتمال تاثیر باید واجب رو که امر و نهی هست انجام بده.حتی برخورد تندتر در کلام رودر صورت تاثیر جایز دونسته.ولی نباید خودش موجب دروغ معصیت یا گناهی بشه مثل اینکه فرد بگه من چون مثلا بسیجی هستم پدرت رو در میارم و...و مورد1816هم داره اشاره مصستقیم به همون بحثی که من در قبل کردم می کنه که اولا توهین و معصیت غیر قابل قبول هست.مگر معصیت انها برای شارع مهم باشد که فکر نمی کنم مسئله بد حجابی با تذکرات و سخنان علما در یمسال گذشته الان حتی در حد تذکر لسانی عمومی نباشه چون اگر شارع رو اونها بدونیم در این صورت تذکرهای اونها باید آویزه گوش ما باشه.طبق این بند در میدان کاج هر فردی باید اقدام می کرد ولی.....
و در بندهای بعدی به لزوم برخورد فیزیکی می پردازه که به موضوع ما ربطی نداره.ولی 2820 موضوع میدان کاج رو بهتر حل کرده و دستور بر توقف مجرم هست.
تا مورد 2822در مورد اجازه اقدام در موارد فوری و اضطراری هست مثل کتک زدن و حبس و یا درگیری فیزکی و گرفتن الت معصیت فرد و جالب اینجاست اشاره ای یه حکم حاکم شرع نکرده و اضطرار بنا هست مثل همون میدان کاج یا اون طلبه ناهی که مجبور بوده در موقع اضطراری اقدام کنه حالا شده درگیری فیزیکی هم داشته باشه چون اونجا جلویگری از اون معصیت واجبتر بوده.

در لینک شما این مطلب بود:
آیت الله وحید خراسانی و آیت الله مکارم شیرازی بر وظیفه و نقش دولت در مقابله با بدحجابی تاکید کردند.
به گزارش جهان حضرت آیت الله مکارم شیرازی تاکید کردند:حکومت اسلامی و مسلمانان نسبت به گناهان پنهانی افراد وظیفه ای ندارند، ولی بدون شک نسبت به گناهانی که به طور علنی و آشکار، در سطح جامعه انجام می شود، وظیفه نهی از منکر دارند والّا جایی برای انجام این وظیفه مهم باقی نمی ماند، البته با این تفاوت که مردم باید به نهی از منکر زبانی اکتفا کنند و از هر گونه برخورد فیزیکی اجتناب ورزند، ولی حکومت می تواند وارد این مرحله نیز بشود.

که به وضوح اشاره دارن هر دو بزرگوار که امر و نهی از بد حجابی وظیفه حکومت اسلامی و مسلمانان است(دقت کنید مسلمانان)و در عین حال جواب شما در مورد قیاس روزه هست که اسلام با گناهان پنهان و فردی کاری نداره ولی امور اجتماعی به همه مربوط هست و انجام و یا انجام ندادن امر از طرف دولت اون رو اتفاقا از مردم سقط نمی کنه.و در ادامه اشاره دارن به همین موضوع که این کار فقط مربوط به ضابط هست که می فرمایند در این صورت اگر یکی از طرفین بخواد شونه خالی کنه عملا دیگه جایی برای امر و نهی نخواهد موند و دولت و ملت به تنهایی نمی تونن قضیه رو جمع کنن.اما اشاره صریح دارن مردم تنها زبانی می تونن اقدام کنن ولی دولت اقدام لازم و دقیقا این لفظ یعنی اینکه خلاف تصور دوستان امر و نهی در این مورد اتفاقا بر مردم واجب هست بجز اون موارد اضطرار که بنده عرض کردم.

در ادامه مطلب هست:
همچنین حضرت آیت الله وحید خراسانی نیز در استفتائی که برنا از ایشان گرفته است نوشتند: از بزرگ‌ترین واجبات بر مكلّفین امر به معروف و نهى از منكر است.

خداوند متعال مى فرماید: ( وَالْمُؤمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اَوْلِیَاءُ بَعْض یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ )» ، (و مردان و زنان مؤمن ، بعضى از ایشان دوستان بعضى دیگر هستند ، امر مى كنند به معروف و نهى مى كنند از منكر).

امر به معروف و نهى از منكر راه انبیاى خداست، و به این فریضه الهیّه، بقیّه فرایض و مقرّرات دین اجرا مى شود، و كسب و كار حلال، و امنیّت جان و عرض و مال مردم حفظ، و حقّ به حقّ دار مى رسد، و زمین از لوث منكرات و بدی ها تطهیر و به معروف و خوبی ها آباد مى شود.

و به روایتى از امام ششم(علیه السلام) اكتفا مى شود كه فرمود: «رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: چگونه است حال شما ، زمانى كه زنان شما فاسد، و جوانان شما فاسق شوند، و حال آن كه امر به معروف و نهى از منكر نكرده اید؟
امر کردن بزرگترین واجب بر مکلفین دوستان یعنی همه مکلفین نه دولت تنها یا مردم تنها هر مکلفی امر به معروف و نهی از منکر است.و بقیه متن هم باز اشاره به حدیث امام حسین در مورد عدم امر و نهی و عواقب اون که اصلا لازم به توضیح من نیست که دارین انواعش رو در جامعه خودمون می بینیم.در حدیث امام صادق هم باز اشاره به امر و نهی عمومی داره نه دولتی و حکومتی وقتی ایشون می فرمایند و حال آنکه امر به معروف و نهی از منکر نکرده اید؟
در ادامه آمده:
گفته شد: چنان خواهد شد یا رسول الله؟
فرمود: بله، و بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه است حال شما، زمانى كه امر كنید به منكر ، و نهى كنید از معروف؟
گفته شد: یا رسول الله چنان خواهد شد؟
فرمود: بلى، و بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه است حال شما زمانى كه معروف را منكر و منكر را معروف ببینید!»
دقیقا اشاره به موضع دوستان می کنه می دونین یعنی چی:یعنی اینکه مشکل شما اینه که بد حجابی خانم محترم رو رها کردین و به امر و نهی یه فرد گیر دادید و اقدام ناجا برای شما باعث قضاوت از این منظر شده .حالا سوال من از دوستان اینه آیا شما اینجا معروف رو منکر و منکر رو معروف نکردید؟
و آیا امر به منکر و نهی از معروف در لفافه کلام شما نبود؟آیابا خوندن نظرات دوستان مردم به این نتیجه نمی رسن که خوب درست می گن دیگه ما هم نباید این کار رو بککنیم .حالا خاارج از موضوع بسیجی بودن یا نبودن.
و اما آخر مطلب:
امر به معروف و نهى از منكر با شرایطى كه بیان مى شود ، واجب كفایى است ، به این معنى كه اگر به مقدار كافى كسانى این وظیفه را انجام دادند از دیگران تكلیف ساقط مى شود ، و گرنه همه گناهكارند.
اینجا تکلیف روشنتر میشه اشاره هست به اینکه این مورد واجب کفایی هست و اگر کسانی انجام بدن بقیه ازشون صلب میشه وگرنه توجه کنید وگرنه همه گناهکار هستند .میشه اینطور نتیجه گرفت که این بنده های خدا که علم غیب نداشتن الان مامور ناجا میاد و این افراد مسئول این تکلیف هستن و بنا بر اینکه کسی نبوده تملی روانجام بده خودشون اقدام کردن.کما اینکه اگر از حدود خارج شده باشن قابل دفاع نیست ولی اصل مورد هم قابل رد نیست و هر دو طرف باید بخورد بشه باهاشون.که این دفعه من فکر می کنم ناجا به دلایلی یکطرفه برخورد کرده.

این مورد از لینک سوم هست:
امر به معروف و نهی از منكر واجب كفایی است یا عینی؟
در اینكه وجوب امر به معروف و نهی از منكر كفایی است یا عینی، بین فقهاء محل بحث و گفتگو است، و در این مورد سه نظر وجود دارد:
1ـ برخی مانند سیدمرتضی و حلبی و قاضی و حلّی و فاضل و شهید اول و دوم و خواجه نصیر طوسی در تجرید و محقق اردبیلی و محقق خراسانی و ...، آن را واجب كفایی دانسته‌اند به این معنی كه با قیام تعداد كافی نسبت به این امر، از بقیه ساقط می‌شود.
اینجا اشاره دارند به اینکه تکلیف کفایی باید به اندازه کفایت باشه یعنی به این معنا که نمیشه برخی اوقات با عمل کسی از بقیه ساقط بشه و در مورای این کفایت باید بیشتر از حد یک نفر باشه.

مورد بعدی در ادامه مطلب بسیار جالبتر هست:
ـ برخی مانند شیخ طوسی و ابن‌حمزه و فخرالاسلام و شهید درغایه المراد و ... آن را واجب عینی دانسته‌اند.
3ـ برخی مانند قاضی ابن برّاج، مسأله را منوط به «اثرپذیری مخاطب» نموده‌اند و گفته‌اند در صورتی كه كسی امر به معروف و نهی از منكر بكند و امر و نهی او اثر بگذرد (یعنی معروف انجام گردد و منكر ترك شود) در این فرض واجب كفایی است و وجوب آن از دیگران ساقط می‌شود. اما در جایی كه فردی یا عده‌ای امر به معروف و نهی از منكر بنمایند و مؤثر واقع نگردد در این مورد، واجب عینی است یعنی بر هر یك از مكلفین واجب است كه امر به معروف و نهی از منكر بكنند تا وقتی كه معروف اقامه گردد و منكر ترك شود، كه در این هنگام وجوب از همه ساقط می‌شود.
به گمان نگارنده، باید دید «هدف از امر به معروف و نهی از منكر چیست»، اگر هدف از انجام این فریضه الهی اقامه معروف و اقلاع منكر باشد ـ كما اینكه مفاد برخی از روایات همین است ـ در موردی كه معروفی ترك شده یا منكری انجام می‌شود (یا بناست انجام شود)، باید به قدری كه به هدف مذكور نائل شویم، امر به معروف و نهی از منكر شود و این مطلب گاهی با تذكر یك فرد حاصل می‌شود و گاه با تذكر چند نفر و گاه با حركت جمعیتی، و در واقع مصداق‌های متعدد برای مفهوم «من به الكفایه» است، هرگاه به تعداد كافی برسند كه به هدف مذكور نائل شوند (و تعداد كافی در هر مورد از معروفها و منكرات و اشخاص و ... فرق می‌كند) یعنی به حدّی برسند كه معروف انجام شود و منكر ترك گردد، از بقیه ساقط می‌شود و این همان معنای كفایی بودن، وجوب امر به معروف و نهی از منكر است.
در مورد دوم اشاره به عینی بودن اون کرده و در مورد سوم گفته شده که واجب کفایی هست اگر کسی انجام بده و عمل بشه توسط فرد مرتکب منکر و نا معروف ولی اگر تاثیر نداشته باشه بر همیه واجب عینی خواهد شد و اقامه تا زمانی که منکر ترک و معروف انجام شود برعکس برداشت دوستان که می خواستن موضوع کفایی و عینی بودن رو برعکس القا کنن و دیلی برای عدم دخالت مردم پیدا کنن اینجا برخی از علما اون رو واجب عینی می کنن اگر تاثیر نکنه.
اینجا باز بحث گناه فردی و اجتماعی مطرح میشه و در مورد گناه فردی این حکم جاری و ساری نیست ولی در امور اجتماعی نمود کامل داره و لازم الاجرا هست.و باید مد نظر دوستان بگم بد حجابی دقیقا منکر عمومی و اجتماعی هست و بنا بر این بند اگر تذکر فرد و افرادی تاثیر نداشته باشه برخی می تونن با تکیه بر همین نوع حکم اون رو برای همه همگانی کنن تا این منکر رفع بشه و معرف اجرا .و باز تاکید دارم که این بد حجابی الان مصداق این مورد هست و تا رفع منکر باید امر و هی مردمی با توجه به تذکر لسانی بودن ادامه پیدا کنه تا ریشه کن بشه.و در عین حال بسیج و غیر بسیج و مامور و دولت و مردم هم نداره.

و در ادامه:
بین این دو مسأله نباید خلط شود:
1ـ آیا وجوب امر به معروف و نهی از منكر، عینی است یا كفایی؟
2ـ آیا امر به معروف و نهی از منكر، بر همه مكلفین واجب است یا عدّه‌ای خاص؟
توضیح؛ اینكه، گاهی یك چیز ممكن است واجب عینی باشد بر همه یا بر عده‌ای خاص، مثلاً نماز واجب عینی است بر همه مكلّفین، امّا نجات جان یك مؤمن بواسطه طبابت، فقط بر عده‌ای خاص واجب است و آن پزشكان هستند. حال اگر در یك شهری، تنها یك یا دو پزشك وجود داشته باشد كه نجات او منحصر به كار اینهاست، بر اینها واجب عینی است كه به وظیفه خود اقدام نمایند، ولی اگر ده یا بیست پزشك وجود دارد، بر همه آنها واجب كفایی است یعنی با اقدام برخی، از دیگران ساقی می‌شود. از آن طرف گاهی ممكن است یك چیز واجب كفایی باشد بر همه مكلفین مثل غسل و كفن و دفن میت مسلمانان.
پس از این توضیح، حال این سؤال را مطرح می‌كنیم كه آیا امر به معروف و نهی از منكر بر هر مكلّفی واجب است یا بر عده خاصی از آنها؟ آیا همه مسلمانان وظیفه دارند این واجب الهی را انجام دهند یا مثلاً فقط وظیفه علمای دین است كه به این كار اقدام ورزند؟
در پاسخ باید گفت:
صحیح است اگر بگوییم: «بر همه مكلّفین واجب است» و نیز صحیح است اگرگفته شود «فقط بر عده خاصی واجب است.»

توضیح
همه فقها «رضوان الله علیهم» برای وجوب امر به معروف و نهی از منكر شرایطی را برشمرده‌اند، كه در بحث خودش، بطور تفصیل خواهد آمد.
مثلاً گفته‌اند كه شرایط «وجوب امر به معروف و نهی از منكر» عبارتند از:
1ـ آمر و ناهی، علم به «معروف و منكر» داشته باشد و نیز بداند كه عملی را كه فاعل انجام می‌دهد،‌ منكر است تا از آن نهی كند یا آنچه را ترك كرده، معروف است، تا به آن امر كند.
2ـ اینكه احتمال تأثیر امر و نهی را بدهد، بنابراین اگر بداند كه اثری نخواهد گذاشت، واجب نیست.
3ـ اینكه، عاصی، اصرار بر استمرار گناه داشته باشد. بنابراین اگر بداند كه او گناه را ترك كرده، نهی واجب نیست.
4ـ اینكه از امر و نهی او، مفسده‌ای و ضرری (به خود او یا وابستگان یا مؤمنین) پدید نیاید.
اگر شخصی این شرایط را داشته باشد، امر به معروف و نهی از منكر بر او واجب خواهد بود.
پس از این توضیح: می‌گوییم؛ امر به معروف و نهی از منكر بر همه مكلّفین [یعنی آنانكه این شرایط در آنها جمع باشد] واجب است. و این است مراد و مقصود آنانكه می‌گویند بر همه مكلفین واجب است. و آنانكه می‌گویند امر به معروف و نهی از منكر بر عده‌ای خاص واجب است نیز مرادشان از (عده خاص) همانهایی است كه شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منكر را داشته باشند.
لذا بین این دو گفتار، تفاوت و اختلاف ماهوی وجود ندارد و هر دو یك مطلب را می‌خواهند بگویند منتهی با اختلاف در تعبیر.
از این توضیح، مفاد «خبر سعده‌بن صدقه» نیز روشن می‌شود زیرا از امام صادق(ع) سؤال می‌شود كه آیا امر به معروف و نهی از منكر بر همه امّت واجب است؟
امام(ع) فرمود: نه.
پرسید: چرا؟
فرمودند: كه امر به معروف و نهی از منكر بر شخصی كه قوی و مطاع باشد (و امر و نهی او تأثیر بگذارد) و عالم به معروف و منكر باشد، واجب است نه بر شخصی ضعیف (كه امر و نهی او اثری نمی‌گذارد) و غیرعالم به معروف و منكر، و سپس استشهاد به دو آیه مباركه از قرآن فرمودند.
بنابراین، بین این دو قضیه كه امر به معروف بر همه مكلفین واجب است (آنها كه شرایط وجوب را داشته باشند) و امر به معروف بر همه واجب نیست (آنها كه شرایط وجوب را ندارند).
تهافت و تناقضی وجود ندارد. و هر دو به این قضیه بر می‌گردد كه امر به معروف و نهی از منكر بر واجدین شرایط وجوب، واجب است و واجدین شرایط می‌توانند علماء باشند یا غیر آنها.
و با توضیحاتی كه گذشت این مطلب نیز روشن شد كه، كسانی كه برای اثبات كفائیه وجوب امر به معروف و نهی از منكر به این روایت تمسك كرده‌اند، این روایت دلالتی بر مدعای آنان ندارد.
زیرا مفاد روایت این بود كه امر به معروف و نهی از منكر بر همه امّت واجب نیست و بر كسانی كه این شرایط را داشته باشند واجب است. و اینكه بر همه امّت واجب است یا بر عده‌ای خاص، غیر از آن است كه بر همه امت یا بر آن عده خاص، واجب كفایی است یا واجب عینی.
و توضیح این نكته گذشت. و از تكرار صرف‌نظر می‌كنیم.
[color=red]بلكه دلیل بر كفایی بودن آن، «حصول غرض» (یعنی اقامه معروف و ترك منكر) است كه پس از حصول غرض، دیگر امر به معروف و نهی از منكر به كسی كه معروف را اقامه می‌كند و منكر را ترك كرده است، معنایی نخواهد داشت.[/color]
این بخش آخر کامل در مورد صحبت های آقا مصطفی توضیح مبسوطی داده اما به وضوح اشاره کرده که امر و نهی واجب هست بر همه و در عین حال در شرایطی بر همه واجب خواهد بود که بخش قرمز اون رو مشخصی می کنه یعنی زمانی که منکر انجام نشه و معروف اقامه بشه و در این حالن امر و نهی هم کلا ساقط میشه در غیر این صورت با شرایط بر کسانی که شرطش رو دارن واجب هست.
حالا بحث اینجاست که آقا مصطفی و من که اونجا نبودیم ببینیم که آیا وجوب داشته و فرد شرایط رو داشته یا نه بلکه ما بر اساس ظن خودمون و پیشداوری یکطرفه اصل رو زیر سوال بردیم که در کل کار اشتباه بوده در حالی که این بحث فقهی و لامی طولانی به ما ثابت کرد اصل کار تا زمانی که تذکر لسانی بوده مشکلی نداشته و شرایط هم محتمل ب=هست و اونم توضیح داده شد قبلا پس قضاوت ما در اصل ماجرا شک و بد گمانی و حتی تهمت بود و مستوجب گناه و معصیت.

مورد بعدی بسیار جالبتر هست:
امر به معروف و نهی از منكر واجب توصّلی است یا تعبّدی
مقصود از واجب توصّلی، واجبی است كه غرض از آن، تحقق و انجام آن در خارج است و قصد قربت در صحّت آن شرط نیست. و منظور از واجب تعبدی، واجبی است كه مكلف آن را باید به قصد قربه‌الله انجام دهد تا امتثال صدق كند و از عهده او ساقط گردد.
امر به معروف و نهی از منكر را، واجب توصّلی دانسته‌اند و قصد قربه و اخلاص را در آن معتبر نكرده‌اند.
بلكه غرض از آن را قطع فساد و منكر و اقامه واجبات شمرده‌اند، كه این غرض كه حاصل شد ولو قصد قربتی در كار نباشد، امتثال محقق گشته است منتهی خوب است و سزاوار كه مسلمان به همه كارهای خود رنگ عبادت بدهد و امور توصّلی را نیز به قصد قربه و اخلاص بجا آورد تا از آثار این اخلاص در دنیا و آخرت بهره‌مند گردد
این بند به این اشاره مستقیم داره که اصل امر و نهی برای قربت نیست که ما ملاک رو نیت فرد در نظر بگیریم و چون اصل رفع منکر و انجام معروف هست و با این مورد مطروحه در بالا نمی تونیم بگیم که مثلا فرد قصد داشته با اون دختر دوست بشه و به این خاطر رفته امر و نهی کرده بلکه چون اصل بر جلوگیری از منکر هست اصلا نیت ملاک نیست مگر نتیجه که در قبل اشاره کردم که قابل پیگیری هست.اما گفته شده بهتره به قصد قربت باشه.
پس ما نمی تونیم دستگاه نیت سنج بزاریم و به فرد گیم شما به قصد مثلا فلان موضوع امر و نهی کردی بلکه شرع میگه منکری بوده و معرفی پایمال شده و فرد باید عمل می کرده و هیچ نیتی خوب یا بد مد نظر نیست .و باز اشاره بنده و تاکید بر اینکه این نیت تا زمانی نیت هست قابل پیگری نیست ولی اگر نیت بد بود و کلامو عمل شد مستوجب پیگرد شرعی میشه مثل اینکه فرد توهینی بکنه فحشی بده یا برخورد فیزیکی بکنه.

و در ادامه مطلب امام :
چند مسأله فقهی
در این بخش به ذكر چند مسأله، برمبنای فتوای حضرت امام خمینی(ره) می‌پردازیم:
1ـ چنانچه اقامه واجبی یا از بین بردن منكری، متوقف بر اجتماع عده‌ای در امر و نهی باشد. و برخی از آنان به امر و نهی اقدام كنند، وجوب ساقط نمی‌شود و واجب است به «قدركافی» برای امر و نهی، اجتماع كنند.
2ـ اگر شخص یا اشخاصی به وظیفه امر و نهی عمل كردند و مؤثر واقع نشد ولی شخص یا اشخاص

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نوشته به دلیل طول زیاد نصفش حذف شد بقیه رو در این پست قرار میدم:
=======================================================================


2ـ اگر شخص یا اشخاصی به وظیفه امر و نهی عمل كردند و مؤثر واقع نشد ولی شخص یا اشخاصی دیگر احتمال می‌دهند كه اگر آنها امر و نهی كنند موثر واقع خواهد شد، در صورت اجتماع شرایط (وجوب) بر آنان واجب است به امر و نهی اقدام كنند.
3ـ اگر موضوع معروف (واجب) و منكر معدوم گردد، وجوب ساقط می‌شود مثلاً مقداری آب موجود بوده است كه نگهداری آن برای طهارت یا حفظ جان، واجب بوده است و این ظرف آب واژگون شده و آب ریخته است. در اینجا امر به «حفظ آب» دیگر موضوعیتی ندارد. یا اگر كسی شیشه‌ای شراب داشته است كه بیاشامد ولی از دستش افتاد و شكست و شرابی باقی نماند، نهی از «نوشیدن شراب» موضوعیتی ندارد. (البته اگر منحصر به همان شیشه بوده باشد.)
4ـ امر و نهی، آمر و ناهی در اینجا، «مولوی» است [یعنی اطاعت از آن بر مخاطب واجب و لازم است و تخلف از آن معصیت] هرچند آمر و ناهی از نظر مقام و موقعیت، پایین‌تر از مخاطب باشد. بنابراین آمر و ناهی باید مخاطب خود را به اقامه واجب و ترك منكر، امر و نهی كند و بگوید: این كار را بكن یا این كار را نكن و صرف اینكه بگوید: خداوند از تو انجام این كار را خواسته است یا ترك این كار را طلب نموده، كفایت نمی‌كند مگر اینكه همین مقدار، مؤثر واقع شود.

مورد اول به اشاره به این داره که امر برخی وجوب رو بر برخی دیگر ساقط نمی کنه و اگر لازم باشه همه باید اقدام کنن مثل موضوعی که قبلتر بهش من اشاره کردم بنا بر یک بند دیگر.و اینکه واجب هست برای از بین بردن این منکر و یا انجام معروف به اندازه کافی اجتماع شود یعنی اینکه اگر ناجا نتوسنته این موضوع رو حل کنه اجتماع کل مردم کشور برای انجام واجب هست و لزوم داره البته باز بنا بر نص صریح بیان ایت الله خراسانی و مکارم شیرازی به اندازه تذکر لسانی.
مورد دوم رو قبلتر اشاره کردم و تنها در آخر به وجوب شرایط اشاره داره که باز جای قضاوت برای ما نیست و نمی تونیم بگیم وجوب نداشته شرایط در این مورد بلکه در این نوع موارد چون خاطی بد حجاب بوده اصل بر وجوب هست.
مورد سوم ابتدای اون بر این اشاره داره که مثلا اگر کسی روسریش رو درست کرد دیگه امر و نهی ساقط میشه به طور کل از همه.
و اما مورد چهارم که دقیقا اشاره دارد به اینکه امر و نهی فرد مخاطب فارغ از سن و سال و شخصیت و جاه و منزلت اگر درست باشد مولوی است یعنی باید انجام بشه .نه یکی بگه من نمی خوام یه بچه(که البته اگر مکلف باشه دیگه از نظر شرعی بچه محسوب نمیشه) و یا چون فرد بسیجی بود یا ریش داشت یا قدش از من کوتاهتر بود یا اصلا سنش از من کمتر بود حق نداره امر و نهی کنه ودر عین حال من انجام نمیدم.و در ادامه هم باز امام اشاره به این داره آمر وناهی باید آمرانه و دستوری امر ونهی کنه فارغ از سن و سال و... نه اینکه موعظه کنه و موعظه کفایت نمی کنه و این بنا بر اصل قبلی بود که برخی علما اشاره داشتن که اصل امر به معروف و نهی از منکر برای ترک منکر و اقامه معروف هست و اینجا موعظه و گوشزد موضوعیت نداره و لحن باید آمرانه یاشه.
اینجاست که فرد خاطی نمی تونه ادعا کنه این با لحن بدی به من گفت مثلا روسریت رو درست کن. مگر اینکه تاثیر کنه و با توجه به اصل بد حجابی عملا باید گفت که موعظه تاثیر نکرده با این رسانه ها و شرایط مهیا مگ اینکه قائل به این باشیم که فرد اصا در این جامعه نبوده که باز شدنی نیست چون تجربه نشون داده اونهایی که در محیطی مثل تهران نیستن و به اصطلاح دهاتی هستن بیشتر محجب هستن تا شهرها و یا اینکه ممکنه فرد خارجی باشه که اونم باز موضوعش موضوع بحث ما نیست.

مصطفی جان مواردی رو در مورد اینکه من اجازه و شرایط امر و نهی رو داشتم و یا اصلا وجوب داشته یا نه مطرح کردی که کلش در این طومار هفت منی هست و می فهمی که شاید اگر امر ونهی من حتی با عتاب و تند هم بوده حتما بنا بر آشنایی و شناخت قبلی بوده و نیاز اون رو احساس کردم .و حرجی بر من نیست.
در عین حال اگر نظر دوستان هم بر سوال بوده بله شاید من اشتباه کردم ولی وقتی طرح موضوعی برای تخریب کسی یا کسانی و ارگانی و بنا بر عقده گشایی و طرفداری سازمانی از سازمان مطبوع خودش باشه اینجاست که لزوم نه تها امر و نهی بلکه اتب تند و برخورد هم شکل میگیره شاید اگر من مدیر انجم هم بودم برخورد هم می کردم.
در عین حال در متن پست قبلی موضوعی رو رنگش قرمز کردم و اشاره به موضوع امر و نهی بر دو مسئله داره.این موضوع رو دوباره کپی می کنم.:
حکم ارشاد جاهل به حکم یا موضوع
آیا ارشاد جاهل در موارد جهل به حکم واجب و در موارد جهل به موضوع جایز یا مستحب است؟
در موارد جهل به حکم واجب است و در جهل به موضوع لازم نیست مگر اینکه موضوع خطرناکی باشد.

در مورد اینکه ایشون خود حکم واجب رو نقض و مورد سوال و تشکیک قرار دادن شکی نیست و حتی برخی دیگه از دوستان ما اما اینکه من با ارشاد عمل کردم یا عتاب بر می گرده به شناخت قبلی حقیر و لزوم برخورد به شکل مورد نظر.و حتی اگر ما فرض محال رو بر این بگیریم که ایشون وارد جهل به حکم واجب نشدن و جهل بر بر موضوع بوده چون ممکنه ناحق شدن حقی بشه و در عین حال اینکه امر به معروف و نهی از منکر اصل هست و ارجحیت داره و در عین حال موضوع دقیقا با توجه به پیدیه اجتماعی بودن خطرناک هست باز بنده باید اقدام می کردم و شاید بدتر از این هم باید اقدام می کردم کما اینکه بنده توهین نکردم ولی با عتاب و تندی نوشتم .

در مورد اون موضوع سیاسی نبودن بحث هم باید عرض کنم اتفاقا بحث سیاسی اصلا در نظر من ارجحیت و اهمیتی در برابر احکام الهی نداره و بحث اصلا سیاسی و سیاسی بودن نیست بلکه نشر عقایدی غلط و اکاذیبی روشنه اونم با بی پروایی در مورد احکام و سازمانهایی که حق اونها بر گردن هم هست.اگر من در نوشته هام اشاره به لیبارل بودن تفکری می کنم توهین نیست چون نمود این نوع اعتقادشده همین و من نمی تونم براش چیز دیگه ای فرض کنم.

مورد بعدی هم که در مورد تذکر لسانی و .... بود باید بگم به نظر من کلا رد هست و با توجه به تفاسیر بالا اصلا جوابی نداره ولی برای من سواله مصطفی جان اگر قراره ما تذکری هم بدیم چطور میشه فرد رو حتی متوقف نکینم (البته منظورم با زور نیست) و در عین حال اگر ماموری انجام نداد خود اون مامور بنا بر اصل کلکم راع و کلکم مسئولا ... انوقت در برابر ما باید جواب پس بده و باید وظیفش رو انجام بده نه اینکه فرافکنی کنیم و خاطی و مامور رو این وسط رها و ول.

بنده جواب اهانت ها و تهمت های به خودم رو از طرف برخی معلوم الحاهل نخواهم داد به هیچ وجه و فکر می کنم قضاوت دوستان ومظلومیت من ارجح هست کما اینکه اگرگناهی کردم در بابر اون خنثی بشه.شما به من لطف دارین که تذکر دادینولی از حق و وظیفتون تخطی کردین و بهش عمل نکردین که من رو دقیقا خطاب قرار ندادین و من این موضوع رو از شما حلال نمی کنم قراره ما به رسم دوستی و برادی همدیگر رو بدون هیچ رو دربایستی خطاب قرار بدیم نه با مصلحت اندیشی و ......این کار شما درست نیست برادر من اگر بخواهین عادلانه برخورد کنین یه جایی شما در برابر من باید کاری بکنین که باید دقیقا خطاب کنین و یه جایی موضوع عمومی هست که همه باید خطاب قرار بگیرن اما این موضوع دقیقا به من بر می گشت و دوستی و حس برادری شما بر تعقلتون غلبه کرد و من رو خطاب قرار ندادین می زارم به پای محبت و صممیمیت شما اما درست نبود.

و اینکه من الان توی صفحه۴ و پست ۴ دارم می نویسم و از دوستانی که بین پست۴ تا این مطلب حقیر چیزی نوشتن من رو ببخشن چون نه ددیمش و نه دیگه توان ادامه دارم بر من ببخشید.

و اما در آخر اینکه مصطفی جان خودت من رو بهتر از هر کسی می شناسی من اصلا از مظلومن مایی و شعر گفتن خوشم برخی خوشم نمیاد و با اینجور افراد هم اصلا رابطه خوبی ندارم اما رسم دیگه هر کسی که بهش بگن بالای چشمت ابرو این مورد در راس امورش قرار میگره و اونی میشه که نباید بشه و برخی هم بر اساس همین موضوعات موضعی میگیرن که اصلا ممکنه درست نباشه.
اما به دلیل اینکه اگر بغضی و کینی دارم از بین بره تنها راه اون رو صبر می دونم.
اون هم بعد از این همه نوشتن و بحث که فکر می کنم یه ۵ ساعتی هست وقتم رو گرفته اما خواستم حداقل به رسم مسلمانی یه موضوع رو خوب شکافته باشم و قضاوت با دوستان دیگه در این مورد حرفی ندارم چون فکر می کنم در متن به همه چیز اشاره کامل داشتم و نیازی به ادامه بحث نمی بینم.
اما به شما قول میدم اگر هر حکمی برای من در نظر بگیرین من با جان و دل می پذیرم البته هنوز چیزی رسمی به من اعلام نشده اما برای من مثل روز روشنه که فردا پس فردا صداش از مجلس و دولت کمیته انظباطی سایت و روسا و مدیران و....بلند بشه اما من همونی هستم که می شناسین و نوشتم.
و در عین حال برای اینکه برخی بهتر درک کنن چی میگم با صراحت و شجاعت عرض می کنم خیلی دوست دارم و از خدا می خوام این حکم اخراج و بن من از سایت باشه نه برای مظلوم نمایی و تائید خودم در برابر خودم.بلکه به دلیل حالی که درون قلبم هست و دردی که احساس می کنم تا حالا اینطور حالی نداشتم نمی دونم شاید خیلی تیتیش مامانی و سوسول شدم.
اما به شما قول میدم حداقل تا مدتها دیگه به سایت مراجعه نکنم.که بودن من ظاهرا فقط تنش هست و لاغیر.

برادر کوچکتر و دوستدار تو. مسلمانی و انسانی ناسی و ناقص و جاهل اپرا.....
و سلام العلیکم و رحمه الله برکاته.
یا علی (ع)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب اوپرای عزیز
بیاد میارم زمانی در همین کشور وقتی چند جوان با هم وارد گفتگو می شدن ولو با ایده ها و باورهای متفاوت با مهربانی و بردباری بیشتری با هم رفتار می کردن، نمی دونم چه بلایی بر سر سلوک و منش جوان ترهای ما اومده هر چند که از یک سو باید بزرگ ترها رو هم در مواردی شبیه به این مقصر دونست، دوستان شما در میلیتاری به ضرورت مراعات ویژه و احترام به مبانی و هنجارهای دینی و اخلاقی جامعه باور دارن، بحثی هم اگر درگرفته بر سر چگونگی مدیریت این راهبرد در سطح جامعه ایرانیه. شاید حضرتعالی موافقت نداشته باشید اما گزاره ای مثال آنچه دوست عزیزی در خصوص برخورد قهرآمیز (ایضا توأم با تهدید به حذف فیزیکی) با محارم نافرمان از احکام الهی فرموده بودن شاید تحت شرایط حال حاضر جامعه ما قدری نیاز به بحث و مصلحت اندیشی هم داشته باشه؛ استنباط شخصی بنده اینه که در فرجام می باید تباینی میان ما (بالاخص دینداران و موءمنان ما، متشرعین ما) و اندیشه و سیاق عملی نمادی همچون «طالبان» که نشانه ای سیاه از خشونت و تندخویی و تعصب کور محسوب شده وجود داشته باشه؛ مضاف بر اینکه، فراموش نکنیم که حضرت محمد (ص) در زمانه سخت و دشواری که با اعراب جاهلی سپری کرد هرگز عادات بی بنیاد و بی مایه اون جماعت رو در برخوردهای تند و خشن، بهره کشی و اهانت به حرمت زنان و دختران محترم ندونست و تمام هم و غم خود بر تغییر این الگوهای ضد اخلاقی و ضد دینی گماشت؛ این اشاره بنده صرفا به این دلیل بود که خدمت شما برادر بزرگوارم عرض کنم که آینه و مجرای رحمت و مغفرت الهی بودن حتی در برخورد با جوان ترهایی که به هزار و چند دلیل و ریشه اجتماعی، فرهنگی و بالاخص «تربیتی و پرورشی» گرفتار عادات و ذهنیت های نا صواب و کج و معوج شدن شاید تاثیری بیش از تذکرات چند باره سخت و تند و امر و نهی کردن دقیقا به معنای «دستور دادن صرف» در پی داشته باشه، شاید این همون اثر عمیقی باشه که شما هم در پی اون هستید. اطمینان دارم و از نوشتار جنابعالی و کیفیت استقرا و استنتاج شما چنین برمیاد که فردی اهل بردباری و گفتگو هستید، به همین علت از شما می خوام که دلگیری و کدورتی هم اگر احیانا در میان هست کنار بگذارید چون بعد از مطالعه نوشتار شما چند بار تاپیک رو مرور کردم و نشانه ای از قصد اهانت و یا موردی از توبیخ خطاب به شما ندیدم. در مجموع، همه ما مشمول فرض و اصل خطا هستیم، سخن گفتن ما از احکام بی شک و شبهه الهی دلیلی بر مبرا بودن ما و عملکرد ما (به مثابه انسان) از تردید و خطا نیست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]اونام از بزرگواری شون بوده که رعایتت رو کردن پسر خوب! و الا تجربه نشون داده که هر وقت سر جات نشونده شدی حداقل یه شیش ماهی غیبت زده! [/quote]

میدونی چیه ؟ الان دارم میخندم
جدا میگم
تو ذهنم دارم به این فکر میکنم اگر واقعا دنیای دیگه ای باشه ایا من تو رو حلال میکنم یا نه ؟
به نظر خودم تا این لحظه خیر !


البته اینکه تفاوت عقیده داریم و بحث هست شکی نیست ولی چون دروغ گفتی و از تجارب خودت گفتی و مستقیما توهین به منه فکر کنم جز مسایلی باشه که حکم حلال کردن بهت بخوره

فعلا که نظرم منتفیه و بعید میدونم حلال ت کنم ، امیدوارم اونقد کارای خوب خوب کرده باشی که بتونی از پای توهین و اهانت به شخص مسلمان شیعه بگذری عزیزم ولی من که از حقم نمیگذرم

اخرین غیبت بنده رو سعید و مصطفی در جریان هستند دلیلش چی بود که الان علنی ش میکنم :

وقتی شما و دوستان تون مشغول اتهام افکنی ، تهمت زدن ، اهانت ، طرفداری و ... بودید در اینترنت بنده داشتم برای خانواده ام خانه میساختم دوست گلم و هنوزم مشغولم اما بسیار کمتر از ماه پیش چرا که اسکلت خانه به لطف خدا رفت بالا

امیدوارم خدا ازت نگذره

همین

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حالا که اينهمه بحث کرديد ولي انصافا خدايي يک بار همه اعضاي سايت در ادبياتشون يک تجديد نظري بکنند و بکنيم !

اين فروم هاي خارجي, بخدا پاکستاني ها و هندي ها يا ايراني ها و اسراييلي ها هيچ وقت اين جوري به هم نميپرن .اصلا نظر طرف هرچي, ميشه خود نظر رو روش بحث کرد. بخدا اين جوري درست نيست... حالا که بعد از چند وقت رکود سايت دوباره پا گرفته , کاري نکنيم همه پخش پلا بشن .دو سال پيش هم سر همين انتخابات و بحث هاي اطرافش و دعواها و ادبيات هاي جالب, سايت نابود شد و بعد از دو سال تازه داره جون ميگيره .روي صحبتم با شخص خاصي نيست و منو هم که ميشناسيد ,اول هم با خودم هستم... حالا صلاح مملکت خويش خسروان دانند !

چند تا پست اول تاپيک ها بحث هست و بعدش تبديل ميشه به حملات دوستان به هم ! سايتي هم که همه يک جور فکر کنند بدرد نميخوره !!! اصلا فلسفه فروم از بين ميره .....
فروم جايه براي تبادل نظر, شنيدن نظرهاي مخالف و موافق وگرنه چه لطفي داره آدم همش نظرات موافق خودش رو بخونه ?خوب ميره روبروي آينه حرف ميزنه !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شخصا از مدیران محترم استدعای عاجزانه دارم که در صورت صلاحدید و مقدورات این تاپیک رو قفل بفرمایند. جای شگفتی داره که دوستان مدام از صمیمیت و برادری و محبت بی ریا سخن می گن اما به پای گفتگو که میرسن همه ما یادمون میره که بر طبل چه اصول و موازینی برای مباحثه و مراوده کوبیدیم. آقایون، بهتر نیست این روش و منش اصلاح بشه؟ بعد فرصت برای گفتگوی منطقی و متین در باب موضوعات مختلف بسیاره ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]اونام از بزرگواری شون بوده که رعایتت رو کردن پسر خوب! و الا تجربه نشون داده که هر وقت سر جات نشونده شدی حداقل یه شیش ماهی غیبت زده! [/quote]

میدونی چیه ؟ الان دارم میخندم
جدا میگم
تو ذهنم دارم به این فکر میکنم اگر واقعا دنیای دیگه ای باشه ایا من تو رو حلال میکنم یا نه ؟
به نظر خودم تا این لحظه خیر !


البته اینکه تفاوت عقیده داریم و بحث هست شکی نیست ولی چون دروغ گفتی و از تجارب خودت گفتی و مستقیما توهین به منه فکر کنم جز مسایلی باشه که حکم حلال کردن بهت بخوره

فعلا که نظرم منتفیه و بعید میدونم حلال ت کنم ، امیدوارم اونقد کارای خوب خوب کرده باشی که بتونی از پای توهین و اهانت به شخص مسلمان شیعه بگذری عزیزم ولی من که از حقم نمیگذرم

اخرین غیبت بنده رو سعید و مصطفی در جریان هستند دلیلش چی بود که الان علنی ش میکنم :

وقتی شما و دوستان تون مشغول اتهام افکنی ، تهمت زدن ، اهانت ، طرفداری و ... بودید در اینترنت بنده داشتم برای خانواده ام خانه میساختم دوست گلم و هنوزم مشغولم اما بسیار کمتر از ماه پیش چرا که اسکلت خانه به لطف خدا رفت بالا

امیدوارم خدا ازت نگذره

همین

یا حق[/quote]

جوابتو توی پی ام میدم تا تاپیک بیشتر از این منحرف نشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نیروی انتظامی خودشم بی دلیل گیر میده تیرماه تو مشهد من داشتم با دختر یکی از آشنایان حرف میزدم که ما رو گرفتند و تا پدر من و ایشون نیومدند ولم نکردند icon_arrowd

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.