mostafa_by

تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

در هر كشوري زمان جنگ از مردم دعوت ميشه كه واسه نبرد با دشمن به صورت داوطلب به عضويت نيرو هاي مسلح اون كشور در بيان ...


خود عراق هم نيرويي به اسم جيش الشعبي داشت كه از نيرو هاي داوطلب تشكيل ميشد


بگذريم از اينكه هيچ كشوري به اندازه ايران با انبوه نيرو هاي داوطلب روبرو نشده


تو ايران اين نيرو ها به اسم بسيج شناخته مي شدن و مسوليت فرماندهي اين نيروي عظيم به دست سپاه پاسداران افتاد............در حالي كه تو عراق يا هر كشور ديگه اي اين ارتش خواهد بود كه نيرو هاي داوطلب رو رهبري ميكنه


پسيج در جنگ نقش خيلي بزرگي رو ايفا كرد و خيلي از فرماندهين سپاه از بسيج شروع كرده بودند

ارتش و سپاه هردو براي وطن جنگيدند و هردو به گردن اين كشور حق بزرگي دارن

نبايد از اين نكته گذشت كه دست آورد هاي اين نيروي عظيم جزو دست آورد هاي سپاه شده


اين كتاب دا رو منم خوندم البته نه به طور كامل بيشتر دنبال اسامي اشنا بودم اخه اين نويسنده كتاب جزو فاميل هاي ماست
خونواده پدري من هم اون زمان خرمشهر بودن و مجبور شدن به ايلام فرار كنن البته بعد ها پدرم جزو بسيج شد و تو مهران جنگيد و جانباز هم شد

من يه بار سر قبر برادر و پدر اين شير زن رفتم.............روحشون شاد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بعضی از دوستان خیلی ماجرا رو میپیچونن!
اسرائیل فعلا منتظر نتیجه مذاکرات نشستهکه ببینه چی میشه!
اگه مذاکرات شکست خورد و اسرائیل آماده پرونده جنگنده ها شد و ناوهاش اومدن جلوی دهن اقیانوس هند به دریای عمان و کشورهای عربی مرز هوایی رو باز کردن و نیروهای اماراتی و عربستانی و آمریکایی در منطقه تحرکات و جابه جایی هارو شروع کردن اونوقت میشینیم یه بحث داغ میکنیم!
نظر من هم کاملا با سامان و بلیز عزیز یکیه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18]با سلام
همانطور که دوستان گفتند دلائل زیادی برای آغاز یک جنگ لازم است
بعضی از جنگها برای سرپوش گذاشتن بر مسائل داخلی و مقابله با حریفان سیاسی داخلی رخ می دهد و بعضی دیگر برای جلو گیری از پیشرفت رقیبان سیاسی و نظامی
در طرح خاورمیانه بزرگ برای رویارویی با نفوذ رو به رشد ایران در خاورمیانه باید متحدین ایران در منطقه سرکوب می شدند که الحمدالله این اتفاق نه در جنگ 33 روزه و نه در جنگ 22 روزه رخ نداد. و بر عکس باعث رشد سریع تفکرات مقاومت در منطقه و حتی جهان شد. که این به نوبه خود نیز باعث افزایش نفوذ هر چه بیشتر ایران در منطقه و جهان شده است. این احتمال وجود دارد که غرب برای رویارویی بااین قدرت روبه رشد در مهمترین منطقه جهان دست به اقدامات مشابه به آنچه در هر دو جنگ 33 و 22 روزه رخ داد روی آورد که انشاالله این بار نیز شکست خواهند خورد .
خوشبختانه اسرائیل امروز اعتراف به شکست طرح نیل تا فرات می کند که این از طرف بسیاری از تند رو ها در اسرائیل ناخوشایند می باشد. توجه داشته باشید این مسئله یعنی تقابل افراتی اسرائیل با مسلمانان در ان رژیم سبب مباهات سیاستمداران آنها می باشد همانطور که در ایران تعهد نسبت به آرمان فلسطین مورد مباهات سیاستمداران ما می باشد(حق بر علیه باطل)
باید گفت که در جنگ آن کسی پیروز است که بتواند با حوصله نبرد را به پیش ببرد. اگر یک سمت نبرد دارای توان بالای نظامی و سازوبرگ کافی باشند اما نتوانند در جنگ در برابر دشمن مقاومت کرده و در اثر ضربه دیدن در ادامه جنگ متزلزل شوند ، حتی در صورت داشتن بیشترین سازوبرگ نظامی نمی توانند به نتیجه مطلوب برسند. باز هم الحمدالله در دو جنگ اخیر به روحیه غاصبین لطمات بسیاری وارد شده که این به نوبه خود امکان عمل آنها را برای اقدامات آینده محدود می کند.
در جنگ 22 روزه برای اولین بار بزرگترین شکست نصیب اسرائیل شد. هیچگاه این رژیم در هیچ سابقه وحشیگری خود در عرصه تبلیقات شکست نخورده بود. اما در این نبرد علاوه بر شکست نظامی یک شکست بی سابقه تبلیغاتی نیز به این رژیم تحمیل شد، که سبب کاهش بیشتر قدرت عمل این رژیم در عرصه بین المللی گشت. این شکست چنان سنگین بود که تا مدتها حتی با یک پیروزی نظامی که تنها راه حل متصور برای این رژیم می باشد نیز قابل جبران نمی باشد از تاثیرات این شکست تبلیغاتی کاهش محسوس حمایت های آشکار از این رژیم می باشد که عمدتا به این دلیل می باشد که سیستمداران غرب از بابت جایگاه خود دارای ملاحظاتی می باشند واز جهت دیگر امروز رژیم غاصب صهیونیستی دیگر برای غرب یک شریک راهبردی نمی باشد واز این جایگاه به یک سربار راهبردی تنزل پیدا کرده است.
از تاثیرات دیگر این شکست در جهان می توان به حمایت گسترده تر سازمان ملل از ملت فلسطین اشاره کرد، که عمدتا به سبب پیروزی های این ملت در عرصه نظامی و از آن مهمتر در عرصه تبلیغاتی می باشد. نه حسن انجام وظیفه این سازمان که در گذشته ماهیت خود را بر هر فردی در جهان به اثبات رسانده است. با این حال این سازمان دولت حماس رانیز به نقض حقوق بشر متهم کرده که این برای رسانه های غربی محل مانور زیادی را ایجاد می کند. با اینحال هر گونه محکومیت برای این رژیم که به آزادی عمل در قتل و ارتکاب جرائم عادت دارد سبب شکل گرفتن یک ذهنیت منفی و سلب آرامش در سران این رژیم می شود تا آنچنان که در گذشته در ذهن خود می پروراندند به آینده خوشبین نباشند و آرزوهای خود را بعضا پایان یافته دیده و یا رو به زوال تصور کنند. این مطلب پیروزی دیگری را به ما نمایان می کند که آن بی تردید بر هم زدن آرامش دشمن می باشد که در قدرت عمل اینان بسیار موثر می باشد.





[/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=red]
/ مروري بر ديدگاه‌هاي حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در قبال رژيم صهيونيستي/
مقام معظم رهبري: ملت اسرائيل، اراذل و اوباش، غاصب و بي هويت هستند

خبرگزاري فارس: مقام معظم رهبري، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي بارها تأكيد كرده‌اند كه ملت اسرائيل، يك ملت جعلي و دروغين، اراذل و اوباش، غاصب و بي هويت هستند.
[/color]



به گزارش خبرگزاري فارس، جعلي‌بودن رژيم غاصب صهيونيستي و پروژه ملت‌سازي از سوي سردمداران صهيونيسم بين‌الملل، موضوعي است كه بارها از سوي مقام معظم رهبري، حضرت آيت‌الله سيد علي خامنه‌اي در مناسبت‌هاي مختلف طرح و از زواياي گوناگون به آن پرداخته شده است.
موجوديت ساختگي و دروغين رژيم موهومي به نام اسرائيل كه اختاپوس‌وار بخش اعظم كشور اسلامي فلسطين را در نورديده است، پيش از رهبري آيت‌الله خامنه‌اي نيز همواره از سوي بنيان‌گذار انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(س) مورد موشكافي و بررسي قرار مي‌گرفت و آن بزرگوار نيز در مناسبت‌هاي متعدد چه در بدو شكل‌گيري شعله‌هاي انقلاب اسلامي در سال 1341 و 42 و چه پس از آن، همواره مسأله فلسطين و موجوديت جعلي رژيم اشغالگر قدس و نيز فرايند ملت‌سازي اين رژيم را مطرح و خطر آن براي مسلمانان و كشورهاي اسلامي را گوشزد مي‌كردند.
سيد حسن نصرالله، دبيركل حزب‌الله لبنان پنج سال پيش در ديدار با جمعي از طلاب حوزه علميه قم، مقام معظم رهبري را " كارشناس‌ترين كارشناسان درباره مسائل اسرائيل " ذكر كرد و از ايشان به عنوان بلندپايه‌ترين رهبر مقاومت اسلامي عليه رژيم صهيونيستي نام برد.
به همين مناسبت در ادامه بخشي از ديدگاه‌هاي معظم‌له درباره ملت بي‌هويت، جعلي و دروغين اسرائيل را مرور مي‌كنيم.
مقام معظم رهبري ‏در هشتم ارديبهشت سال 1372 در ديدار مسؤولان و كارگزاران حج به مرور سير تاريخي اشغال كشور فلسطين پرداختند و تصريح كردند: «درباره مسأله فلسطين، آنچه بنا دارم عرض كنم اين مطلب است كه در اين قضيه، نكته بسيار تلخي وجود دارد. اگر چه همه مسائل مربوط به سرزمين فلسطين تلخ است، اما اين نكته، انصافاً گزنده است كه در تبليغات جهاني، در تمام اين چهل و پنج سال كه از اشغال فلسطين مي‌گذرد بخصوص در اين يك، دو دهه اخير سعي شده است نشان داده شود كه يهودياني كه آمده‏اند و فلسطين را گرفته‏اند، مردمي مظلوم، داراي حق و مورد فشار و تعدّي هستند.
وقتي صهيونيست‌ها و يهوديانِ روسي مي‏خواستند به فلسطين مهاجرت كنند، نمي‏گفتند اينها غاصبند؛ اينها اهل فلسطين نيستند كه به آنجا مي‏روند؛ اينها اهل روسيه‏اند، اهل اوكراينند، اهل كشورهاي اروپايي و اهل امريكايند كه هر كدام در سرزمين خود، جايي، مكاني، خانه‏اي، ثروتي، پولي و زندگي‏اي دارند. با اين حال به فلسطين مي‏روند تا حق يك فلسطيني را بگيرند، خانه او را صاحب شوند، ثروت و سرزمين او را غصب كنند و امكان تشكيل خانواده را از او بگيرند. اين را كه نمي‏گفتند...
اين كاري است كه از شصت، هفتاد سال پيش تا به امروز انجام داده‏اند؛ يعني بيست و پنج سال قبل از آنكه فلسطين را رسماً اشغال كنند، همين روش را انجام دادند. اينها ابتدا كه وارد فلسطين شدند، نگفتند "ما مهاجر به فلسطين مي‏آوريم. " مردم فلسطين تعجّب مي‏كردند كه اينها چه‏كساني هستند كه مي‏آيند؟! به دروغ گفتند "متخصّص مي‏آوريم! " مطالبي كه مي‏گويم، مستند است؛ در اسناد وزارت خارجه انگليس بوده كه افشا شده است. بعضي از وزارتخانه‏هاي امور خارجه دنيا، اسناد قديمي و كهنه را منتشر مي‏كنند و در اختيار همه قرار مي‏گيرد. اسنادي كه عرض مي‏كنم، امروز بعد از شصت، هفتاد سال در اختيار ما قرار گرفته است. در اين اسناد، افسر انگليسي‏اي كه در فلسطين مسؤول كاري بوده، در گزارش خود مي‏نويسد: ما به مردم فلسطين گفتيم كساني كه وارد فلسطين مي‏شوند، متخصّص و مهندسند؛ دكترند و فلان و بهمانند كه مي‏آيند كشور شما را آباد كنند! وقتي هم سرزمين شما را آباد كردند، مي‏روند.
همين افسر انگليسي در نامه‏اي نوشته است: ولي ما به اين مردم، دروغ مي‏گوييم! يهوديان فاقد تخصّص و بي‌هنر را از اطراف دنيا جمع كردند به فلسطين بردند و امكانات و زمين و همه چيز در اختيارشان گذاشتند؛ چون مي‏خواستند صاحبان اصلي فلسطين را از آن كشور بيرون كنند... مي‌خواهند يك ظلم را تثبيت كنند؛ مي‌خواهند يك ظلم را قانوني و رسمي كنند. البته كه ما مخالفيم! همه‌ جوانمردان عالم بايد مخالف باشند. همه مسلمانان بايد مخالف باشند و با آن مخالفت كنند. خانه ملت فلسطين را از آنها گرفته‌اند و يك عدّه غاصب را در آنجا جا داده‌اند، پشتيباني كرده‌اند و به دست آن غاصبين، صاحبخانه‌ها را به فجيع‌ترين شكل، سركوب كرده‌اند.»
معظم‌له در ديدار مسؤولان نظام و سفراي كشورهاي اسلامي در سالروز مبعث پيامبر اكرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله) در روز چهارم آبان‌ماه 1379 نيز تصريح كردند: «فلسطين باقي مانده است؛ ملت فلسطين، باقي مانده است. در كنار وجود ملت فلسطين، يك غصب بزرگ هم وجود دارد. عدّه‌اي را از اطراف دنيا جمع كردند، يك ملت جعلي و دروغين تشكيل دادند، اسمي هم روي آن گذاشته‏اند، با ابزارهاي قدرت هم آن را مجهّز كرده‏اند؛ اين در كنار واقعيت ملت فلسطين، امروز خودنمايي مي‏كند.»
مقام معظم رهبري همچنين در ديدار فرماندهان و مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در 25 شهريور 1372 نيز خاطرنشان كرده بودند: «در قضيه فلسطين، آنچه حقيقت قضيه است، همين مطلبي است كه سال‌هاي متمادي است جمهوري اسلامي علناً و مستدلاًّ آن را بيان كرده است. يك باند و گروه وابسته و مزدور به قدرت‌هاي جهاني، با اتّكا به همين وابستگي‌شان، آمدند سرزمين فلسطين را غصب كردند. آيا كسي مي‌تواند منكر اين بشود؟! از اين چند ميليون صهيونيستي كه امروز در سرزمين‌هاي اشغالي ما در فلسطين هستند، چند نفرشان فلسطيني‌اند؟ پدرشان در فلسطين بوده يا خودشان متولّدِ فلسطين‌اند؟! بيگانه‌هايي هستند كه با اهدافي شوم، از جاهاي مختلف به اين‌جا آورده شدند، تا اين‌جا را پايگاهي قرار دهند، و نفوذ قدرتهاي استكباري را در منطقه، راحت گسترش دهند. آيا اين غصب نيست؟! آيا اين ظلم نيست؟! آيا اين محكوم نيست؟! اگر گروهي بروند خانه ديگري را، شهر ديگري را بگيرند، اين در نظر آزاديخواهان و مردم عادّي و منصف اهل هر دين و مذهبي مردود نيست؟»
ايشان همچنين‌ در ديدار با شركت‌كنندگان‌ در كنفرانس‌ بين‌المللي‌ حمايت‌ از انقلاب‌ اسلامي‌ مردم‌ فلسطين‌ كه در روز 27 مهرماه سال 1370 در حسينيه امام خميني(س) برگزار شد خاطرنشان كردند: «ما از كساني كه امروز مي‌گويند مي‌خواهيم در قضيه فلسطين راه‌حل عادلانه پيدا كنيم، سؤال مي‌كنيم كه اين راه‌حل عادلانه چيست؟ فلسطين متعلق به كيست؟ جز اينكه متعلق به فلسطيني است؟ آيا شما با تغيير اسم مي‌توانيد يك ملت را از اولي‌ترين حقش يعني حقِ داشتن سرزمين خود محروم كنيد؟ آيا با تبليغات مي‌توانيد يك مليت دروغين به نام مليت اسرائيلي به وجود بياوريد؟ آيا چنين چيزي مقبول است؟ آيا چنين چيزي مطابق با انصاف است؟ آيا چنين چيزي عادلانه است؟ مسأله غير از اينهاست... چرا شما افرادي را با مليت‌هاي مختلف روسي، انگليسي، امريكايي، آفريقايي، آسيايي، از هند و از مناطق ديگر دنيا در اين‌جا جمع كرده‌ايد، تا مردمي را از خانه‌ي خودشان بيرون كنيد؟ اگر شما صلح مي‌خواهيد، صلح به اين است كه افرادي كه متعلق به كشورهاي ديگرند، به خانه‌هاي خودشان برگردند و فلسطين را به فلسطيني‌ها بدهند.»
مقام معظم رهبري همچنين در خطبه‏هاي نماز جمعه تهران در روز بيست و دوم ماه مبارك رمضان و روز قدس مصادف با دهم دي‌ماه 1378 درباره اخراج ملت فلسطين از سرزمين خود و وارد كردن غاصبان از نژادهاي مختلف به اين كشور فرمودند: «در ميان زشتي‌هايي كه در اين قرن بر ما گذشت كه البته در كنارش محسّناتي هم در اين قرن اتّفاق افتاده است كه حالا مورد بحث ما نيست؛ يكي از زشت‏ترين، يا شايد بشود گفت زشت‏ترين آنها، مسأله فلسطين بود. چرا؟ چون در اين قضيه، يك ملت را از كشور خودش بيرون كردند. من خواهش مي‏كنم جواناني كه با مسأله فلسطين خيلي آشنايي و سابقه ذهني ندارند، روي اين كلمات تأمّل و درنگ كنند. يك ملت را از خانه و از كشور خود بيرون كنند و يك عدّه آدم‌هايي را از اطراف دنيا جمع كنند و به جاي آن افراد در آن كشور بگذارند. چرا؟ چون آن جماعتي كه از اطراف دنيا جمع كردند، از يك نژادند؛ نژاد اسرائيلي، نژاد يهودي! يعني يك حركت نژادگرايانه زشت كه هر جاي دنيا به‏وسيله هر كسي در ابعاد كوچكتر از اين پيش مي‏آمد، مايه ننگ و سرافكندگي بود؛ اما اين را در ابعاد يك كشور به‏وجود آوردند...
اين‏طور نيست كه شما خيال كنيد تا ابد بايد فلسطيني‌ها - صاحبان سرزمين - خود و اولادشان بيرون از سرزمين خودشان باشند؛ يا اگر در آن داخلند، به‏صورت يك اقليّتِ مقهور زندگي كنند و آن بيگانه‏هاي غاصب در اين‏جا بمانند؛ نه، چنين چيزي نيست...
اصل ماجراي فلسطين چيست؟ اصل ماجرا اين است كه يك عده از يهوديان متنفّذ در دنيا به فكر ايجاد يك كشور مستقل براي يهودي‌ها افتادند. از فكر اينها دولت انگليس استفاده كرد و خواست مشكل خود را حل كند. البته آنها قبلاً به فكر بودند به اوگاندا بروند و آن‏جا را كشور خودشان قرار دهند. مدّتي به فكر افتادند به طرابلس، مركز كشور ليبي بروند؛ لذا رفتند با ايتاليايي‌ها كه آن وقت طرابلس در دست آنها بود صحبت كردند؛ اما ايتاليايي‌ها به اينها جواب رد دادند؛ بالاخره با انگليسي‌ها كنار آمدند. انگليسي‌ها آن وقت در خاورميانه اغراض بسيار مهمِ‏ّ استعماري داشتند؛ ديدند خوب است كه اينها به اين منطقه بيايند. اوّل به عنوان يك اقليت وارد شوند، بعد بتدريج توسعه پيدا كنند و گوشه‏اي را، آن هم گوشه حسّاسي را بگيرند - چون كشور فلسطين در نقطه حساسي قرار دارد - و دولت تشكيل دهند و جزء متّحدين انگليس باشند و مانع شوند از اين كه دنياي اسلام - بخصوص دنياي عرب - در آن منطقه اتّحادي به‏وجود آورد. درست است كه اگر ديگران هوشيار باشند، دشمن مي‏تواند اتّحاد ايجاد كند؛ اما دشمني كه از بيرون آن‏طور حمايت مي‏شود، با ترفندهاي جاسوسي و با روش‌هاي گوناگون مي‏تواند اختلاف ايجاد كند كه همين كار را هم كرد: به يكي نزديك شود، يكي را بزند، يكي را بكوبد، با يكي سختي كند. بنابراين، در درجه اوّل كمك كشور انگليس و بعضي كشورهاي غربي ديگر بود. بعد اينها بتدريج از انگليس جدا و به امريكا متّصل شدند. امريكا هم اينها را تا امروز زيربال خودش گرفته است. اينها به اين معنا كشوري به‏وجود آوردند و آمدند كشور فلسطين را تصرّف كردند. تصرّف‌شان هم اين‏طوري بود: اوّل با جنگ نيامدند؛ اوّل با حيله آمدند، رفتند زمين‌هاي بزرگ فلسطين را كه زارعان و كشاورزان عرب روي آنها كار مي‏كردند و خيلي هم سرسبز و آباد بود، با قيمت‌هاي چند برابر قيمت اصلي، از صاحبان و مالكان اصلي اين زمين‌هاي بزرگ كه در اروپا و امريكا بودند خريدند؛ آنها هم از خدا خواستند و زمين‌ها را به اين يهودي‌ها فروختند. البته دلاّل‌هايي هم داشتند كه نقل كرده‏اند يكي از دلال‌هاي‌شان همين "سيّدضياء " معروف، شريك رضاخان در كودتاي 1299 بود كه از اينجا كه به فلسطين رفت، آنجا دلاّل خريد زمين از مسلمانان براي يهودي‌ها و اسرائيلي‌ها شد! زمين‌ها را خريدند؛ زمين‌ها كه ملك اينها شد، با روش‌هاي واقعاً بسيار خشن و همراه با سبعيّت و سنگدلي، بتدريج شروع به اخراج زارعان از اين زمين‌ها كردند. در جايي مي‌رفتند، مي‏زدند، مي‏كشتند و در همين هنگام افكار عمومي دنيا را هم با دروغ و فريب به طرف خودشان جلب مي‏كردند.
اين تسلّط غاصبانه صهيونيست‌ها بر فلسطين سه ركن داشت: يك ركنش عبارت از قساوت با عرب‌ها بود. برخوردشان با صاحبان اصلي، با قساوت و با سختي و خشونت شديد همراه بود. با اينها هيچ‏گونه مدارا نمي‏كردند.
ركن دوم، دروغ به افكار عمومي دنيا بود. اين دروغ به افكار عمومي دنيا، يكي از آن حرف‌هاي عجيب است. اين قدر اينها به‏وسيله رسانه‏هاي صهيونيستي كه دست يهودي‌ها بود، دروغ گفتند - هم قبل از آن و هم بعد از آن، اين دروغها گفته مي‏شد - كه به خاطر همين دروغ‌ها بعضي از سرمايه‏داران يهودي را گرفتند! خيلي‌ها هم دروغ‌هاي آنها را باور كردند. حتّي اين نويسنده فيلسوف اجتماعي فرانسوي - "ژان پل‏سارتر " - را نيز كه خودمان هم در جواني چندي شيفته اين آدم و امثال او بوديم، فريب دادند. همين "ژان پل‏سارتر " كتابي نوشته بود كه بنده در سي سال قبل آن را خواندم. نوشته بود: "مردمي بي‌سرزمين، سرزميني بي‏مردم "! يعني يهودي‌ها مردمي بودند كه سرزميني نداشتند؛ به فلسطين آمدند كه سرزميني بود و مردم نداشت! يعني چه مردم نداشت؟ يك ملت در آنجا بود و كار مي‏كرد. شواهد زيادي هم هست. يك نويسنده خارجي مي‌گويد در سرتاسر سرزمين فلسطين، مزارع گندم مثل درياي سبزي بود كه تا چشم كار مي‏كرد، ديده مي‏شد. سرزمين بي‏مردم يعني چه؟! در دنيا اين‏طور وانمود كردند كه فلسطين يك جاي متروكه مخروبه بدبختي بود؛ ما آمديم اينجا را آباد كرديم! دروغ به افكار عمومي!»
معظم‌له ‏در چهارم تيرماه سال 1375 نيز در جمع مردم مشهد و زائران حضرت علي بن موسي‏الرضا عليه السلام خاطرنشان كردند: «پليدتر از آمريكا، دولت صهيونيست در فلسطين اشغالي است. چرا؟ چون بالاخره دولت آمريكا، يك دولت و متّكي به يك ملت است. در صورتي كه اساساً دولت غاصب صهيونيستي، متّكي بر يك ملت نيست! ملت ساكن آن مناطق، ملتي است كه امروز آواره است! اسراييل، از اوّل با ظلم و آدمكشي، با دروغ و فريب به وجود آمده است. در آن روز يك عدّه افراد زورگو و متجاوز، با پشتيباني دولت انگليس به منطقه فلسطين آمدند. اهالي آن منطقه را بيرون كردند و فرزندان و بازماندگان آنها - بيش از يك ميليون نفر - هنوز هم در زير چادرها و در شرايط اردوگاهي زندگي مي‏كنند! زير چادر، يا چيزي شبيه چادر، در كوخ‌ها زندگي مي‏كنند! مردم فلسطين، در خارج از فلسطين، با حال كوخ‌نشيني و اردوگاه‌نشيني زندگي مي‏كنند. خانه‏هاي آنها و وطن آنها در اختيار كساني است كه از اروپا، از استراليا، از آمريكا، از آسيا و از آفريقا به آنجا رفته‏اند و يك ملت جعلي و دروغين به وجود آورده‏اند و در آنجا به نام يك ملت، زندگي مي‏كنند و دولتي هم دارند! اساساً چنين ملتي، وجود و هويّتي ندارد.
گناه جمهوري اسلامي اين است كه اين حرف را مي‏زند! جمهوري اسلامي بر خلاف دولت‌هاي ديگر كه از ترس يا با تطميع امريكا همين حرف حق را كتمان كرده و پوشيده داشتند، اين حرف را به صراحت مي‏زند و مي‏گويد حق، حقّ است و باطل، باطل است. ما نمي‏توانيم انكار كنيم كه ملت فلسطين وجود داشته، ولي امروز آواره است. نمي‏توانيم انكار كنيم كه سرزمين فلسطين، از مردم فلسطين غصب شده است؛ آن هم نه با يك روش ظاهراً با نزاكت، بلكه با كشتار و آدمكشي و فريب و دروغ و اعمال زور و سفّاكي و قتل عام. دولت اسرائيل با قتل عام و غدر و فريب و سفّاكي و لگدزدن به ارزش‌هاي انساني به وجود آمد. حقوق يك ملت در مقابل پاي مهاجرين صهيونيست كه وارد فلسطين اشغالي شدند، قرباني شد.»
رهبر معظم انقلاب اسلامي همچنين در سخنراني تاريخي خود در مراسم گشايش كنفرانس بين‏المللي حمايت از انتفاضه فلسطين در چهارم ارديبهشت 1380 در تهران فرمودند: «دلايلي در دست است كه عدّه‏اي از اراذل و اوباشِ غيريهودي شرق اروپا را به نام يهودي به فلسطين كوچانيدند... و انگليسي‌ها هم با مجموعه‌اي از طرح‌هاي حساب‌شده، يهوديان را به فلسطين آوردند و مسلمانان را از خانه و كاشانه خويش آواره كردند.»
ايشان همچنين‏ در خطبه‏هاي نماز جمعه تهران در روز 28 دي‌ماه سال 1375 گفتند:‌ «چه كسي باور مي‏كرد كه بيايند ملتي را از اين كشور بيرون كنند و يك عدّه را از اطراف دنيا جمع كنند و به اين جا بياورند و به اصطلاح يك كشور تشكيل دهند؟ امر خيلي عجيب و باورنكردني‏اي است.»
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار شركت‏كنندگان در همايش بين‏المللي رسانه‏هاي جهان اسلام در حمايت از انتفاضه فلسطين‏ نيز فرمودند: «در بخش ديگري از دنيا، با تكيه بر داستان‌هاي ذكر شده در تورات و اين كه اينجا سرزميني است كه به فرزندان اسرائيل بخشيده شده، بسياري از مسيحيان را هم با خود همفكر و همدل كردند. آن طوري كه من در آماري ملاحظه كردم، اينها توانسته‏اند در برخي كشورها - از جمله عمدتاً در امريكا - به عنوان پشتوانه افكار عمومي، با همين تبليغات، ميليون‌ها صهيونيست غير يهودي درست كنند!»
ايشان همچنين در ديدار با اعضاي كنفرانس اسلامي فلسطين در سيزدهم آذرماه سال 1369 تأكيد كرده بودند: «در مسأله فلسطين، هدف، محو اسرائيل است و ميان سرزمين‌هاي اشغال‌شده قبل و بعد از سال 1967 هيچ تفاوتي وجود ندارد. هر وجب از خاك فلسطين، يك وجب از خانه مسلمين است و هر حاكميتي به جز حاكميت اسلام و مردم مسلمان فلسطين، حكومتي غاصب محسوب مي‌شود.»



[url]http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8705201007[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دیپلماسی ایرانی: زمانی که رئیس ستاد مشترک ارتش دریادار مایک مولن در برنامه شبکه امریکایی ان بی سی با این پرسش خبرنگار روبرو شد که آیا حمله به ایران را محتمل می‌دانید؟ در پاسخ گفت: بله. گفته می‌شود که ژنرال‌های ارتش خود را برای حمله مهیا می‌کنند. تا سال 1930 هم به عنوان نمونه ایالات متحده برنامه‌هایی سالانه برای حمله به کانادا در سر داشت و کانادایی‌ها هم خود را برای حمله پیشگیرانه مهیا می‌کردند. اما این بار یک حقیقت نانوشته وجود دارد: برنامه‌ریزی‌ها برای حمله به ایران نشان می‌دهد که امریکا تنها در یک صورت می‌تواند جنگ با ایران را ببرد و آن هم در شرایطی است که وارد جنگ هسته‌ای با این کشور شود.

ایالات متحده می‌تواند برنده این جنگ باشد اما در شرایطی که ده‌ها بمب هسته‌ای بر فراز ساختمان‌های نظامی‌ ایران ببارد. در شرایطی که تاسیسات هسته‌ای و مراکز صنعتی بمباران هسته‌ای امریکا را تجربه نکنند از برد در برابر ایران خبری نیست. در اینچنین جنگی هم رقمی ‌میان 5 تا 10 میلیون ایرانی کشته خواهند شد. جنگ در ابعادی کوچک‌تر به هیچ وجه جواب نخواهد داد. در این خصوص ما مردی به نام ریچارد کلارک مشاور مبارزه با تروریسم کاخ سفید را داریم. او در سه دولت همین پست را در دست داشته است. چهار سال پیش وی در گفتگویی بی پرده با نیویورک تایمز افشا کرد که دولت بیل کلینتون در ابتدای دهه نود برنامه حمله به ایران را در سر داشته اما کارشناسان مسائل نظامی‌ وی را از این نبرد بازداشته‌اند.

کلارک در این خصوص می‌گوید: پس از تحقیقاتی گسترده، عالیرتبه‌های ارتش به این نتیجه رسیده‌اند که نمی‌توانند راهی برای به پایان رساندن این نبرد در جهت منافع ایالات متحده بیابند.

کارشناسان پنتاگون در پانزده سال گذشته بارها و بارها از حمله به ایران سخن گفته‌اند. اما هیچ‌گاه موفقیت و پیروزی خود را در این جنگ پیش بینی نکرده‌اند. حقیقت این است که کسی از برنامه هسته‌ای ایران نمی‌هراسد و این تسلیحات در اختیار ایران نیست که روسای ستاد ارتش ایالات متحده را می‌ترساند. ایران در حال حاضر هیچ‌گونه تسلیحات هسته‌ای در اختیار ندارد. تنها توجیه برای این نبرد هم حصول اطمینان از عدم دستیابی ایران به این تسلیحات خواهد بود. مشکل اینجاست که واشنگتن نمی‌تواند برای به زانو دراوردن ایران کاری انجام دهد.

واشنگتن نمی‌تواند کاری کند که ایران زانو زده و طلب عذرخواهی کند. واشنگتن می‌تواند تاسیسات هسته‌ای ایران را با خاک یکسان می‌کند. اما همه چیز در چشم برهم زدنی و در فاصله چند سال از نو ساخته می‌شود. راهی برای حمله ایالات متحده به ایران وجود ندارد. ایران هشتاد میلیون جمعیت دارد. شاید بتوان گفت که بسیاری از این جمعیت با دولت اختلاف دارند اما میهن‌پرستانی هم وجود دارند که در مقابل حمله بیگانگان می‌ایستند.

ایران کشوری کوهستانی است و چهار برابر عراق وسعت دارد. 450 هزار نفر در اختیار ارتش ایران هستند. برخلاف ایالات متحده نیروهای ارتش این کشور در سرتاسر جهان پخش و پراکنده نشده‌اند. در شرایطی که ایالات متحده دور گزینه حمله زمینی به ایران را خط بکشد، تنها راه برای حمله به این کشور بمباران است. در شرایطی که این بمب‌ها هسته‌ای نباشند، کارآیی هم نخواهند داشت.

ایران گزینه‌های بسیاری برای اعمال فشار بر امریکا در اختیار دارد. تنها متوقف کردن صادرات نفت ایران می‌تواند ضربه‌ای جبران‌ناپذیر به اقتصاد جهانی باشد‌. حمله امریکا به ایران می‌تواند به کمک نظامی‌ ایران به مخالفان ایالات متحده در افغانستان و عراق منتهی شود. حمله معمولی به ایران تنها شکستی مفتضحانه برای این کشور و موفقیتی برای ایران در منطقه خواهد بود. دریادار مایک مولن و دیگر ژنرال‌های ارتش می‌دانند که هرگونه بازی نظامی ‌با ایران همین نتیجه را به دنبال خواهد داشت. بله برنامه‌ای برای حمله به ایران وجود دارد اما ژنرال‌های ارتش ترجیح می‌دهند استعفا دهند تا این برنامه را عملی سازند. حمله به ایران یک بلوف امریکایی بوده و خواهد ماند.

يکشنبه 17 مرداد 1389 15:52


http://irdiplomacy.ir/index.php?Lang=fa&Page=24&TypeId=&ArticleId=8310&BranchId=10&Action=ArticleBodyView

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هولوکاست برعلیه ایران


چیز دیگری این آمریکایی ها را راضی نخواهد کرد ولی از نظر آنها شکستی که از این هولوکاست به دست خواهد آمد بسیار بزرگتر از شکست در یک جنگ متعارف برعلیه ایران است.

عواقب یک جنگ هسته ای بر علیه ایران می تواند حداقل نابودی تمام ساختار های قانونی حال حاضر جهان باشد و در این شرایط جهان باید دوره ای از بربریت و توحش را تجربه کند که منحصر به تنها چند کشور نخواهد بود

بی شک بعد از این حمله اینبار تمام کشور ها به سمت سلاح های کشتار جمعی خواهند رفت. و این جهانی را به وجود خواهد آورد که در مدت کوتاهی تماما آماده انهدام می شود. در این جهان کوچکترین اختلافی، سران کشورها را به سمت استفاده از سلاح نا متعارف پیش خواهد برد.

جهانی مملو از حماقت که در آن جایی برای هیچکس نیست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام ابراهيم جان !

مطلب خوبي گذاشتي چند تا نكته كه بدرد ما مبتديها مي خوره !

[quote]ایران هشتاد میلیون [b]جمعیت [/b]دارد. [/quote]
[quote]
ایران کشوری [b]کوهستانی[/b] است و چهار برابر عراق [b]وسعت [/b]دارد. [b]450 هزار نفر [/b]در اختیار ارتش ایران هستند.
[/quote]

[quote]برنامه‌ریزی‌ها برای حمله به ایران نشان می‌دهد که امریکا تنها در یک صورت می‌تواند جنگ با ایران را ببرد و آن هم در شرایطی است که وارد [b]جنگ هسته‌ای[/b] با این کشور شود.[/quote]

[color=darkred]تعاريف ساده اي از قدرت دنيوي در جهان امروز : [b]جمعيت ، جغرافيا ، وسعت ، نفرات ارتش ، توان WMD[/b][/color]

[quote]حمله به ایران یک بلوف امریکایی بوده و خواهد ماند.[/quote]

با نظر شما و نتيجه گيري اين مطلب موافق نيستم ! به نظر نمي رسه تنها يك بلوف باشه . icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]برنامه‌ریزی‌ها برای حمله به ایران نشان می‌دهد که امریکا تنها در یک صورت می‌تواند جنگ با ایران را ببرد و آن هم در شرایطی است که وارد جنگ هسته‌ای با این کشور شود. [/quote]

بله درسته.

البته باید دید ، که منظور از برد چیست؟

اگر منظور پاک کردن نام ایران، از صحنه ی جغرافیای سیاسی و نظامی جهان است، میتواند درست باشد این تحلیل

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چنین چیزی اتفاق نمی افته، هرگز!

خیالتون راحت!

چون ما صاحب داریم و صاحب ما [b]صاحب الامر[/b] است و امر همه چیز را به اذن خدا در دست دارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تعارف و شوخي نيست ولي بسيار خنده دار است كه امريكاييها چهار سال است كه جنگ با ايران را شبيه سازي مي كنند ولي حتي در شبيه سازيها هم هميشه شكست مي خورند !!! icon_cheesygrin

اين در حالي است كه جهش نظامي ايران بسيار بيشتر از امريكاست و ايران به سرعت خود را به انواع ادوات نظامي پيشرفته تر مجهز مي كند !


تشكر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اينا با بمب اتم ميزنن مارو بعد ميگن ما از بمب معمولي استفاده كرده بوديم و هدف ما اتمي بود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نتیجه گیری بحث هم به نظر من کاملا منطقیه.

هدف امریکا از طراحی حمله احتمالی به ایران در شرایط فعلی در درجه اول حفظ امنیت اسرائیله. لازمه بدونین که برعکس تصور خیلی ها که فکر می کنن در امریکا کشور بصورت کاملا قانونمند و منظم اداره میشه، در واقع تصمیم گیرنده اصلی در دولت امریکا، نه رئیس جمهوره و نه مجلس. (این همون چیزیه که رسانه های اونها به سیستم اداره کشور ما نسبت میدن!). مسائلی وجود داره که تصمیم اونها رو رئیس جمهور میگیره ولی مواردی هست که رئیس جمهور درمورد اونها فقط سخنگوی امریکاست!
امنیت اسرائیل مهمترین چالش دولت امریکاست و تا زمانی که حمله به ایران، امنیت اسرائیل رو به خطر بندازه هیچ حمله ای به ایران نمیشه. (این که در رسانه ها اعلام میشه اسرائیل میخواد به ایران حمله کنه و امریکا چراغ سبز نمیده فقط یه خیمه شب بازی رسانه ایه)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]نتیجه گیری بحث هم به نظر من کاملا منطقیه.

هدف امریکا از طراحی حمله احتمالی به ایران در شرایط فعلی در درجه اول حفظ امنیت اسرائیله. لازمه بدونین که برعکس تصور خیلی ها که فکر می کنن در امریکا کشور بصورت کاملا قانونمند و منظم اداره میشه، در واقع تصمیم گیرنده اصلی در دولت امریکا، نه رئیس جمهوره و نه مجلس. (این همون چیزیه که رسانه های اونها به سیستم اداره کشور ما نسبت میدن!). مسائلی وجود داره که تصمیم اونها رو رئیس جمهور میگیره ولی مواردی هست که رئیس جمهور درمورد اونها فقط سخنگوی امریکاست!
امنیت اسرائیل مهمترین چالش دولت امریکاست و تا زمانی که حمله به ایران، امنیت اسرائیل رو به خطر بندازه هیچ حمله ای به ایران نمیشه. (این که در رسانه ها اعلام میشه اسرائیل میخواد به ایران حمله کنه و امریکا چراغ سبز نمیده فقط یه خیمه شب بازی رسانه ایه)[/quote]

چه عجب ...

[b]کاملا موافقم [/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منم كاملا موافقم امريكا حالا حالاها حمله نميكنه
فقط خدا كنه ادم ديوانهاي روي كار نياد در امريكا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
كشور صاحاب داره . مگه الكيه به ايراني با اين قدرت حمله كرد .

با تشكر از استاد وريور

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.