mostafa_by

تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote]
راجع به همین شرایط، خلبانان هلی کوپترهای آپاچی که تو اون شبها به بغداد رفته بودند توضیح میدادند که هیچ کدوم از هلی کوپترها سالم نموند! عملیات هم شکست خورد و هیچ هدفی رو نتونستند بزنن. اما همشون تونستند به پایگاه برگردند. این چی رو نشون میده؟ این که اون تیرها اکثرا از تیرهای کالیبر پایین بودند. (حتی به احتمال زیاد زو23 هم نبودند!) توضیحات کامل از زبان خلبانان رو میتونین تو مستند مربوط به آپاچی که تو گالری همین سایت هم موجوده ببینین. [/quote]

تنکس

[quote]
تو همون اوایل جنگ، اگه این استراتژی اتخاذ نمیشد، عراق به سرعت پیشروی کرده بود. همینها بودند که جلوی پیشروی عراق رو گرفتند و در اون مرحله، هدف هم همین بود.[/quote]

خوب بله ، این حرف درستی است تا حدودی و بنده هم قبل از شناخت نیروی هوایی ج.ا.ا این فکر رو داشتم که فقط نیروی انسانی بود در حالیکه اینطور نیست

استراتژی لایه انسانی در مقابل تجهیزات که شخص اقای محسن رضایی اونو یکی از افتخارات سپاه میدونه وقتی مطرح شد که جلوی تجهیزات عراق ما رسما کم اوردیم چون تحریم بودیم و کل تجهیزات یا تعمیری بودند یا کسی نبود ازشون کار بتونه بکشه و سپاه هم که کلا هیچی نداشت و فقط ارتش بود

در حالیکه در ابتدای جنگ فقط نیروهای مردمی و سپاهی مستقر در کردستان و .. تونستند دفاع کنند

حقیقت اینه که نیروی هوایی ایران تونست جلوی پیشروی عراق رو سد کنه و خوشبختانه با توجه به حماقت در فرماندهی (یا دخیل بودن سیاسیون در میلیتاری) عراق اقدام به تصرف و صبر درشهرهایی که نباید کرد

یعنی اگر خرمشهر رو مثل ابادن ایزوله میکرد و میرفت یقینا نیروی هوایی هم توانایی سد راهشونو نداشت بدون کمک نیروی پیاده ، ولی به دلایلی (متن مصاحبه افسر عراقی اسیر شده در کربلای 5 در همین سایت موجود هست که زمان اول جنگ رو کامل توصیف کرده و برداشت مستقیم از حرفای اون هست) مثل مسایل سیاسی و تداخلش در نظامی گری عراق دست دست کرد خوشبختانه و ما تونستیم دفاع کنیم


در کل الان بنده دیدگاهم به نسبت قبل تغییر کرده و یقین دارم ارتش با کمک چند تیپ پیاده و نیروی هوایی تونست سد کنه جلوی ارتش زرهی عراق رو با کمک تحلیل یا دستور اشتباه ارتش عراق


از اول جنگ تا اخر جنگ نقش نیروی هوایی واقعا مشخص هست و مبرهن، شاید بهشون نپردازن ولی واقعیت چیز دیگری ست
[quote]

جواب: تعداد زیادی موتور سوار به سمت 2 هواپیمای پشتیبان و 10 تا هلی کوپتر هجوم میارن. اونقدر باید اونها رو درگیر خودشون کنن که نیروهای دیگه فرصت عملیات داشته باشن. بعد از مدت کمی، تعداد زیادی خودروی سبک مسلح به تسلیحات ضد تانک، از فاصله زیاد اقدام به شلیک به سمت تانکها می کنن. کافیه 10 تا از تانکها شکار بشه، 1 هواپیما و 2 3 تا هلی کوپتر هم ساقط بشن. دشمن دستور عقب نشینی میده. (البته مدافع هم تلفات داده! اما تلفاتش از نظر هزینه به مراتب کمتر از حالت کلاسیکه! و اینجاست که جایگاه همون ایمان و از جان گذشتگی معلوم میشه.)
[/quote]

از نظر تئوریک و منطقی طراحیش درسته (کلیت موضوع )

ولی از نتیجه گیری تون یه سوالی برام پیش میاد اونم اینکه ، چند بار میشه از این روش استفاده کرد ؟ و ایا دشمن خسته میشه ؟ یا نیروهایی که تو محاصره و بمباران هستند ؟


به عبارتی ، ما میخواهیم زمان بخریم بر این احتمال که امریکا با چند شکست حساب کار دستش میاد و عقب نشینی میکنه، ولی من رو این عقب نشینی کردنش شک دارم و بعید میدونم با یک حمله تمام عیار اگر خدای ناکرده ما رو به رو بشیم امریکا به این صورت عقب بشینه
[quote]
در هر دوحالت، جلوی فتح شهر توسط دشمن گرفته میشه. اما تو یکی جنگ تا سرحد مرگه و تو اون یکی، تا لغو عملیات دشمن. [/quote]

درسته ولی دقت داشته باشید تو هر شهر (که به نظر من امریکا فقط شهرهای حیاتی رو میگیره و بقیه رو ایزوله میکنه) باید تعداد نفرات و تجهیزات و اموزش شون اونقدر باشه که بتونند از چند جهت زیر سنگین ترین بمباران ها مقاومت کنند و اونم نه یکبار بلکه چندین و چند بار

[quote]
توجه داشته باشیم که هدف ما بررسی حمله امریکا به ایرانه. بنابراین، اگه ما بتونیم جلوی حمله رو بگیریم، و از طرفی، با موشک باران، ضربه اساسی به پایگاهها، شناورها، ناوها و کلا هرچیزی که تو منطقه داره وارد کنیم، دراینصورت پیروز جنگ هستیم! چون اجازه ندادیم دشمن به هدفش (اشغال کشور) برسه. [/quote]


منم خیلی دوست دارم اینطور باشه اما چه کنم در مخیله مان نمی گنجد ماجرا به این صورت و به این راحتی باشه ، یعنی فکر نمیکنم با موشک باران و ... بشه امریکا رو عقب کشوند


میشه شکست مقطعی ش داد و کوتاه مدت ولی نتیجه کار که شما گفتید عدم تصرف کشور هست به نظر من به دست نمیاد برا ایران ....

من یه مثال بهترش رو میزنم، المان نازی توی استالینگراد ، نتونست شهر رو بگیره ولی از اون طرف تا چنده کیلومتری کاخ مسکو رفت .....

به عبارتی به این راحتیا نیست بگیم فلان شهر اینطور مقاومت میکنه پس تمامه

[quote]
درمورد مثالی که خواستین و فرمودین کجای دنیا همچین چیزی اتفاق افتاده، فقط همین رو بگم که ایران مبتکر سبک نبرد نامتقارنه و بجز ایران، هیچ کشوری این سبک رو نداره. بنابراین هیچ جای دنیا نمیشه مثالی ازش پیدا کرد. (البته شاید بشه در حد محدود، مثلا یک عملیات و ... پیدا کرد. اما اینکه سبک جنگی کشوری باشه، نداریم.)
[/quote]

والا چی بگم ؟ ادعای بزرگی است ... در اینکه ایران نواوری های زیادی داشته شکی نیست ولی اینکه نبرد نامنظم و ناهمطراز و نامتقارن رو بزنیم نام ایران شک دارم البته اسم فارسی شون رو آره ولی سبک جنگیدن ش رو خیر

باید توجه داشت تاکتیک با استراتژی فرق داره، ایران در استراتژی نبرد نامتقارن تاکتیک های نوینی به کار برده ولی اینکه این استراتژی توسط کشورهای دیگه انجام نشده باشه رو بعید میدونم ..... یوگسلاوی در نبرد دوم جهانی و یا ویتنام مشخصه های بارزش هستند

درسته نبرد چریکی زیر شاخه ای از نبرد نامتقارن یا همون غیرکلاسیک هست ولی واقعیت اینه در نبرد نامتقارن همون روش های چریکی اما با استفاده از تسلیحات مدرن تر و تاکتیکی تر استفاده میشه


نمیدونم ، البته از محمد یه مطالبی راجبه نبرد نامتقارن توی میدان مین خوندم ..... و یه چیزایی گرفتم ولی برا من تازگی نداشت همچین روش و سبکی ..... یعنی چیز جدیدی نبود ....

[quote]بیشتر صحبتهای ما اصلا سر همین بود که هوا رو ندیم! [/quote]


اخه بحث اینه من نمیتونم به این راحتی قبول کنم که با دوش پرتاب بشه هوا رو داشت !

وقتی میگیم هوا و چتر هوایی یعنی :


توانایی کنترل اسمان منطقه نبرد شامل :

الف: بمباران بدون ایجاد مزاحمت توسط هواگردها و ... حریف
ب: بمباران دقیق از ارتفاع بالا بدون امکان هدف گیری موشک پدافندی
پ: انتقال کامل ادوات و نیرو به صورت هوایی
ت:منهدم کردن نیروی هوایی حریف
ث: منهدم کردن چتر پدافندی مناطق مهم


اینا حداقل فاکتورها هستند میثم جان ، من واقعا برام مشکل هست بتونم قبول کنم که ما هوا رو نمیدیم به امریکا ....

ببینید نمیگم از 100 درصد ، همه شو میدیم بهشون بلکه حداقل 90 درصد هوا ماله امریکاست و این یعنی چتر هوایی

ضمن اینکه شما نباید جنگنده های پشتیبانی نزدیک (که نزدیک به 20 مقاله ش به صورت پشت سر هم توسط محمدحسین جهان پناه عزیز در مجله جنگ افزار چاپ شده و تاکتیک و استراتژی استفاده ازشون رو کامل شرح داده) با دیگر جنگنده های قاطی بکنین

جنگنده پشتیبانی نزدیک اهداف عملیاتی ش به نحو دیگری تعریف شده همونطور که سوخو25 برا ایران

ولی میشه رو حرفاتون فکر کرد ، اما فقط برا زدن تلفات بیشتر و سنگین تر کردن بهای گرفتن ایران ولی معتقدم نتیجه نبرد عوض نمیشه

[quote]
درضمن، یعنی اگه بین روسیه و امریکا جنگ بشه روسیه از هواپیماهای امریکا تلفات نمیگیره؟ یعنی اگه هواپیماها وارد کشوری به این پهناوری با این همه پدافند بشن (که حتی به خاطر اهمیتش، کلا از 3 نیروی دیگه یعنی زمینی هوایی دریایی جدا شده!) هیچ تلفاتی نمیدن؟!!!


[/quote]

100 درصد تلفات میده امریکا ، بدون هیچ شکی تلفات میده ، کسی هم منکرش نیست ولی همونطور که در نقل قول قبلی اشاره کرده ، این به معنی نابودی نیروی هوایی حریف و برتری هوایی نیست و نبوده

ایا قبول دارید در مقابله با روسیه کشور امریکا حساب اینم میکنه که پدافند روسی کیفیت و کمیت ش بهتر از بقیه س ؟ و حساب بیشتری روشون باز میکنه ؟
حالا شما ایران رو با روسیه مقایسه کن /

به نظر من تلفات میتونیم بگیریم ولی تاکید میکنم این تلفات نتیجه ش چی میشه ؟ من اینجور برداشت کردم شما معتقدید که امریکا از حمله دست میکشه

ولی من میگم مگر مثل ویتنام چین و شوروی حمایتمون کنند وگرنه نه تنها دست نمیکشه بلکه با گذر زمان و ضعیف تر شدن نیروهای مدافع جا پای بیشتری باز میکنه

[quote]
درضمن، پدافندی که تونسته پهباد جاسوسی سرنگون کنه، هواپیماش هم میتونه پایین بیاره. شرایط جنگ ایده آل نیست که بگیم کل پدافند درگیر جنگال میشن و همه رادارها کور میشن و نمیدونم فلان میشه و ... . مگه امریکا کلا چند تا پرنده جنگال داره؟ مگه در یک زمان چقدر جا رو میتونه پوشش بده؟ مگه می تونه همه سیستمهای ما رو کور کنه؟
عراق که میگین پدافندش قویتر بود، پلنا داشت یا رادار آرایه فازی، یا شاید نبو و کاستا و انواع رادارهای پسیو. احتمالا هم رادار ملی ساخته بودند!
شاید هم رادار S200 هاشون رو عوض کرده بودند که ما که این کار رو نکردیم! [/quote]


رو اینا چون فرضیات و حدسیات تا حدودی واقعی ! هست نمیشه اظهار نظر قطعی کرد ولی هیچ شکی نیست که در صورت وجودشون در کشور ایران از نظر پدافندی به مراتب از قبل قدرتمندتر هست و عمل میکنه و این روش هیچ شکی نیست

[quote]
شما رو ارجاع میدم به مستند دفاع مقدس. هرچند قبول دارم که خیلی ناقصه و خیلی چیزها رو نگفته، اما همون چیزهایی که گفته برای بحث ما کافیه. [/quote]

بچه های ارتش نقد خوبی روش داشتند و منم این مستند رو قبول ندارم
[quote]
راستی یه سوال! چرا امریکا در جنگ نفتکشها، جواب حمله ایران به کویت رو نداد و خودش رو کنار کشید؟!!! thinking whistling
[/quote]


دیگه چه جوابی بالاتر از تمام کردن جنگ ؟ مجبور کردن به اتش بس ؟ جاویدان کردن دو ناوچه ؟ شهادت کلی ادم ؟
امریکا اتفاقا بهره برداری کرد همونطور که تو اولین مطلبم اشاره کردم تا وقتی سندباد چاق نشه ....



یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]سلام
1 نه بقیمت شکستی که منجر به تجزیه کشورشون بشه
3 در اون صورت امریکا تجزیه میشه وایران ابرقدرت .
خب ابر قدرت شدن هم هزینه میخواد

که اینها باعث میشه امریکا کل منطقه رو از دست بده[/quote]

[quote][size=18][color=darkblue]

1- امريكا، طبق پيش‌بيني و بررسي‌هاي مركز دكترينال امنيت ملي ايالات متحده و همچنين استراتژيسين‌هاي برجسته‌ي امريكايي و براساس طرح 2020، تا سال 2020 به 52 ايالت تجزيه مي‌شه كه ديگه هيچ‌كدوم تحت لواي دولت فدرال نيستن.


3- طبق پيش‌بيني همين استراتژيسين‌هاي غربي، ايران تا سال 2035 (1414 هجري شمسي) مي‌تونه تبديل به يكي از ابرقدرت‌هاي جهان مي‌شه (با در نظر گرفتن نيروي جوان، سرمايه‌ي اجتماعي، قدرت نظامي، پيشرفت اقتصادي و ...).گاه كرد و عنوان نمود كه اگه فلان جا استفاده نكرده، پس اينجا هم استفاده نمي‌كنه.
[/color][/size][/quote]
سلام و با عرض خسته نباشید
لطفا اساتید در مورد این دو سحبتشون دلیل یا سند بیاورید
1به نظر من وقتی 52 ایالت هرکدوم به صورت جدا گانه اداره میشوند (در حال حاظر) و اگه این ایالت ها از حالت اتحاد خارج بشوند قدرتشون از هر لحاظ به شدت افت میکنه برای چی باید تا 11 ساله دیگه اینها از هم جدا بشن
2 من هم ایرانی هستم و پیشرفت ایران رو دوست دارم ولــــــــــی بلند پرواز و خیال پرداز نیستم یعنی ما که الان کلی از ترکیه و امارت و حــتـــــی همین ترکمنستان کلی عقب هستیم چه جوری میشه که تا 2035 ابر قدرت بشیم

باتشکر
در هر صورت اگه مدیران محترم تشخیص بدهند که این پست نا مربوطه لطفا ویرایش یا منتقل کنید و البته بی صبرانه منتظر دریافت پاسخ هستم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام مجدد.


ای خدا لعنت کنه مسببش رو! یه ساعت تایپ کردم ولی ارسال نشد و همش پرید! حالا دوباره چه جوری بنویسم خدا؟!!! اصلا چیا نوشته بودم؟ حالا بریم ببینیم چی میشه.


[quote]در کل الان بنده دیدگاهم به نسبت قبل تغییر کرده و یقین دارم ارتش با کمک چند تیپ پیاده و نیروی هوایی تونست سد کنه جلوی ارتش زرهی عراق رو با کمک تحلیل یا دستور اشتباه ارتش عراق[/quote]
کسانی که این نظریه رو مطرح می کنن، اصلا به این مطلب توجه ندارند که در اوایل انقلاب، ارتش تا مرز انحلال پیش رفت و اصولا چیزی از نیروی زمینی یا پیاده ارتش باقی نمونده بود. به رغم مخالفت امام، عده ای شدیدا دنبال انحلال ارتش بودند و اگه جنگ شروع نمیشد، احتمالا همین اتفاق هم می افتاد.

کسی نمی تونه منکر تلاشها و تاثیر نیروی هوایی بشه. اما همونطور که خودتون می دونین، نیروی هوایی یه نیروی تهاجمی هست، نه دفاعی. اصولا نیروی هوایی نمیتونه در نقش مدافع حاضر بشه. هرچند میتونه به نیروهای مدافع کمک کنه. نقش نیروی هوایی ارتش در زمان جنگ هم برهمین اساس بود. زدن پایگاهها و ... در داخل عراق و درگیری با هواپیماها و هلی کوپترهای عراقی.
در تمام دنیا به همین شکله و اصولا نقش نیروی هوایی دفاع نیست.
درمورد نیروی زمینی هم، ارتش نتونست درمقابل حجم عظیم نیروهای عراقی مقاومت کنه و اصلا به همین خاطر بود که سپاه، به عنوان نیروی زمینی وارد جنگ شد. چون ارتش توان اداره زمینی جنگ رو نداشت.
در اون زمان؛ صحبتی از ارتش و سپاه جدا نبود و بهتره بگیم نیروی زمینی، سپاه بود و هوایی و دریایی، ارتش. البته هوانیروز که جزو نیروی زمینی به حساب میاد هم از ارتش بود.
چه تو عکسها و چه تو خاطرات افرادی که اون موقع ها تو جنهه بودند (از جمله پدر خودم) شهید صیاد شیرازی و محسن رضایی، تقریبا همیشه باهم بودند و نمیشه گفت ارتش این کار رو کرد و سپاه اون کار رو.
این تفرقه انداختنها حرفهای امروزه، نه اون روز.


[quote]به عبارتی ، ما میخواهیم زمان بخریم بر این احتمال که امریکا با چند شکست حساب کار دستش میاد و عقب نشینی میکنه، ولی من رو این عقب نشینی کردنش شک دارم و بعید میدونم با یک حمله تمام عیار اگر خدای ناکرده ما رو به رو بشیم امریکا به این صورت عقب بشینه[/quote]
امریکا ثابت کرده تحمل 2 چیز رو نداره: هزینه و تلفات.
همین الان دولت به خاطر هزینه های جنگ عراق و افغانستان کلی تحت فشاره، درحالیکه هزینه های این دو جنگ روی هم، حتی نصف هزینه جنگ با ایران هم نمیشه. از نظر تلفات هم به همچنین.
خودتون می دونین در ایران چقدر بسیجی داریم و این افراد، به هیچ وجه اجازه نمیدن نیروهای امریکایی داخل شهرها راست راست واسه خودشون بچرخن. (چیزی که در عراق و افغانستان خیلی عادیه.) ما با ایجاد تلفات انسانی و تجهیزاتی و هزینه برای امریکا، اون رو مجبور به عقب نشینی می کنیم. هرچند این عقب نشینی ممکنه به وحشیانه ترین صورت، و با استفاده گسترده از سلاحهای کشتارجمعی همراه باشه. اما بالاخره، امریکا از فتح ایران، ناتوان می مونه.
اگه بخوام از یه زاویه دیگه بررسی کنم، سربازان امریکایی توان تحمل خطر جانی گسترده رو ندارن. یعنی وقتی ببینن مثلا از هر 10 نفر، یکی یا دوتاشون می میره، بطور کامل روحیه مبارزه رو از دست میدن. سرباز بدون روحیه هم حتی اگه لباس ضد موشک بپوشه، باز کاری از پیش نمی بره.


[quote]درسته ولی دقت داشته باشید تو هر شهر (که به نظر من امریکا فقط شهرهای حیاتی رو میگیره و بقیه رو ایزوله میکنه) باید تعداد نفرات و تجهیزات و اموزش شون اونقدر باشه که بتونند از چند جهت زیر سنگین ترین بمباران ها مقاومت کنند و اونم نه یکبار بلکه چندین و چند بار[/quote]
:mrgreen:
[quote]این یه مثال ساده بود از حالت دفاعی. همین رو میشه بسط داد روی تمام اهداف. چه دفاع و چه تهاجم[/quote]
همیشه قرار نیست همین روش تکرار بشه. این فقط یه بار اتفاق می افته. صدها روش مثل این میشه پیدا کرد که جلوی دشمن رو بگیریم.


[quote]والا چی بگم ؟ ادعای بزرگی است ... در اینکه ایران نواوری های زیادی داشته شکی نیست ولی اینکه نبرد نامنظم و ناهمطراز و نامتقارن رو بزنیم نام ایران شک دارم البته اسم فارسی شون رو آره ولی سبک جنگیدن ش رو خیر

باید توجه داشت تاکتیک با استراتژی فرق داره، ایران در استراتژی نبرد نامتقارن تاکتیک های نوینی به کار برده ولی اینکه این استراتژی توسط کشورهای دیگه انجام نشده باشه رو بعید میدونم ..... یوگسلاوی در نبرد دوم جهانی و یا ویتنام مشخصه های بارزش هستند

درسته نبرد چریکی زیر شاخه ای از نبرد نامتقارن یا همون غیرکلاسیک هست ولی واقعیت اینه در نبرد نامتقارن همون روش های چریکی اما با استفاده از تسلیحات مدرن تر و تاکتیکی تر استفاده میشه[/quote]
ادعای بزرگیه که حامه عمل هم پوشیده. بقول خودتون استراتژی با تاکتیک خیلی فرق می کنه. در جنگهای زیادی اتفاق افتاده که از تاکتیک های جنگ نامتقارن استفاده بشه. اما این که سبک جنگی ارتشی، نامتقارن تعریف بشه، در هیچ جای دنیا (حتی تا چند سال پیش در ایران) وجود نداشت و نداره. فقط سپاه از این شیوه استفاده می کنه و اخیرا ارتش ایران.

اینکه مثلا در ویتنام، مردم هم وارد جنگ میشن و درگیریهای چریکی و جنگلی و کمین و ... شکل میگیره، ربطی به سیستم جنگی ارتش اونها نداره و نمیشه صرفا با همینها گفت اونها هم ارتششون سبک جنگ نامتقارن استفاده می کنه. ازطرفی، نوع نبرد یوگسلاوی یا ویتنام، ربطی به جنگ نامتقارن نداشت.

درمورد «درسته نبرد چریکی زیر شاخه ای از نبرد نامتقارن یا همون غیرکلاسیک هست ولی واقعیت اینه در نبرد نامتقارن همون روش های چریکی اما با استفاده از تسلیحات مدرن تر و تاکتیکی تر استفاده میشه» باید بگم جنگ نامتقارن [size=16]هیچ[/size] و [size=20]هیچ[/size] ربطی به جنگ چریکی نداره.
مثلا استفاده از بسیج (یا نیروهای مردمی آموزش دیده) در نیروی دریایی، یه کار چریکیه؟ یا استفاده از حجم بالای قایق تندرو برای مقابله با تعداد محدود ناو، چریکی محسوب میشه؟ یا استفاده از ضد هوایی زو23 با حجم بالا به عنوان سلاح ضد کروز ربطی به جنگ چریکی داره؟ کجای نامتقارن شبیه چریکیه؟!!!
اجازه بدین من اول بگم جنگ نامتقارن یعنی چی، چون فکر می کنم ریشه مشکل ما از همینجاست.
وقتی شما از نظر تجهیزات و امکانات، در سطحی پایینتر از دشمن قرار دارین، استفاده کلاسیک و عادی از ابزار، نتیجه ای جز شکست به همراه نداره. بنابراین در چنین وضعیتی، شما میاین اون تجهیزاتی رو که توشون قوی هستین یا محدودیتی ندارین، با شرایط جنگ سازگار می کنین و به کمک اونها، نقاط قوت دشمن رو تبدیل به نقاط ضعف می کنین. به این میگن جنگ نامتقارن.
اصلا نامتقارن معنیش مشخصه. تقارن یعنی چی؟ نامتقارن یعنی چیزی که تقارن نداره. همین! هیچ ربطی هم به چریکی و بزن دررو و کمین و ... نداره.
درضمن، عملیات چریکی، در دسته جنگ کلاسیک قرار داره و تو کل دنیا استفاده میشه.

امیدوارم دیگه کسی جنگ نامتقارن رو با جنگ چریکی اشتباه نگیره.


[quote]اخه بحث اینه من نمیتونم به این راحتی قبول کنم که با دوش پرتاب بشه هوا رو داشت ![/quote]
حالا دیگه کل پدافند ما خلاصه شد تو دوشپرتاب! این همه صحبت تو پستهای قبلی هم همشون باد هوا بودند!


[quote]ضمن اینکه شما نباید جنگنده های پشتیبانی نزدیک (که نزدیک به 20 مقاله ش به صورت پشت سر هم توسط محمدحسین جهان پناه عزیز در مجله جنگ افزار چاپ شده و تاکتیک و استراتژی استفاده ازشون رو کامل شرح داده) با دیگر جنگنده های قاطی بکنین

جنگنده پشتیبانی نزدیک اهداف عملیاتی ش به نحو دیگری تعریف شده همونطور که سوخو25 برا ایران[/quote]
من هم نمیگم همشون یه چیزن. من هم قبول دارم هواپیمای A10 و F16 هم از نظر کلاس، هم کارکرد، هم نوع عملیات، هم ظاهر، هم هر چیز دیگه باهم فرق می کنن! ببینین، برای پشتیبانی نزدیک از نیروی زمینی، امریکا از A10 استفاده می کنه که هم سرعت کمی داره و هم تو ارتفاع پایین پرواز می کنه.
برای زدن هواپیماهایی که تو ارتفاع بالا پرواز می کنن، از سامانه های برد متوسط و بلند استفاده میشه. چتر هوایی فقط محدود به بمباران نیست! مهمترین بخشش همون جاییه که قراره از نیروی زمینی پشتیبانی کنه و دقیقا همونجا هم قویترین بخش پدافندی ماست. درمورد پدافند برد بلند و متوسط بحثی نمی کنم چون شما کلا صحبتهای فرماندهان و ... رو قبول ندارین و مدرک دیگه ای هم نیشه ارائه داد. ولی بقیه دوستان خواننده، می تونن به مطالبی که درمورد پدافند ایران تو همین سایت هست مراجعه کنن.


[quote]رو اینا چون فرضیات و حدسیات تا حدودی واقعی ! هست نمیشه اظهار نظر قطعی کرد ولی هیچ شکی نیست که در صورت وجودشون در کشور ایران از نظر پدافندی به مراتب از قبل قدرتمندتر هست و عمل میکنه و این روش هیچ شکی نیست[/quote]
جالبه چیزی رو که دشمن قبول کرده و اعتراف می کنه، و مثل روز روشنه، شما به عنوان حدسیات و فرضیات مطرح می کنین! لااقل عکسها و فیلمهای رزمایشات و رژه ها رو یه نگاهی بندازین! رد کردن اینها تقریبا مثل اینه که بگیم ایران هاوک هم نداره! چون هرجا هاوک دیده شده، اینها هم دیده شدن! خوبه من بدیهیات رو مطرح کردم و مثلا از رادار 3000 کیلومتری، چون فعلا به بهرو برداری نرسیده حرفی نزدم. این جور مسائل رو بگم شما چی میگین؟!!!
من دیگه حرفی ندارم و کاملا متوجه شدم که چرا شما میگین ایران ضعیفه! کسی که اینها رو هم ندونه انتظاری نیست که قبول کنه کشورش می تونه دفاع کنه.


[quote]بچه های ارتش نقد خوبی روش داشتند و منم این مستند رو قبول ندارم[/quote]
همون نقدی که بالاتر هم فرمودین؟!!!
من هم نمیگم این مجموعه، همه چیز رو گفته، قبول دارم خیلی خیلی ناقصه. اما دروغ نگفته. همه حقیقت نیست ولی همه اون چیزایی که میگه حقیقت داره. بنابراین من کاملا قبولش دارم. (البته نه به عنوان کل حقیقت)


[quote]دیگه چه جوابی بالاتر از تمام کردن جنگ ؟ مجبور کردن به اتش بس ؟ جاویدان کردن دو ناوچه ؟ شهادت کلی ادم ؟
امریکا اتفاقا بهره برداری کرد همونطور که تو اولین مطلبم اشاره کردم تا وقتی سندباد چاق نشه ...[/quote]
خوب اگه اطلاعاتتون درمورد اواخر جنگ کامل نیست، نیازی نیست به این شکل جواب بدین! می تونستین خیلی ساده از کنار اون جمله رد بشین!

اولا قضیه جنگ نفتکشها و دخالت امریکا مال سال 66 هست و ربطی هم به قطعنامه نداره. ثانیا خود قبول قطعنامه، یه مساله سیاسی داخلی بود نه نظامی.

برای اطلاع بیشتر خوانندگان:
در سال 66، کویت از امریکا و شوروی خواست که نفتکشهای کویتی رو درمقابل حملات ایران اسکورت کنن. (کویت و عربستان، تامین کنندگان مالی عراق بودند و ایران گفته بود حمایت کنندگان از صدام، دشمن ما تلقی میشن و بهشون حمله می کنیم.) اول شوروی و بعد هم امریکا به این درخواست کویت پاسخ مثبت میدن و ریگان، طی یک سخنرانی بلندبالا، از وظیفه امریکا در تامین امنیت خلیج فارس صحبت می کنه! و میگه ما به هم قیمتی شده، امنیت نفتی منطقه رو تامین می کنیم.
اولین نفتکشی که امریکا اسکورتش می کرد (بریجتون) توسط مینهای ایران، غرق می شه. بعد هم یه کشتی که روسیه (شوروی) اسکورتش می کرد، مورد حمله قایقهای تندرو قرار میگیره و غرق میشه. بعد از اون، شوروی خیلی بی سرو صدا خودش رو کنار می کشه. اما امریکا سعی می کنه مقابله کنه. ابتدا ریگان در یک سخنرانی، ایرانی ها رو وحشی خطاب می کنه و بعد از چند مورد حمله دیگه به نفتکشها، 2 هلی کوپتر امریکایی به کشتی ایران اجر حمله می کنن.
ایران در سازمان ملل اعلام می کنه این حمله بی پاسخ نمی مونه!
بعد از این قضیه، ایران و امریکا در خلیج فارس رسما باهم وارد جنگ میشن.
در مهمترین اونها، امریکا بوسیله هلی کوپتر و حمایت شناورها به قایقهای ایران حمله می کنه که منجر به شهادت 2 تن از رزمندگان، و البته سقوط هلی کوپتر امریکایی میشه! امریکا از ساقط شدن هلی کوپترش کاملا شکه میشه. ایران به سازمان ملل اعلام میکنه اگه جنگ تمام عیاری در خلیج فارس شروع بشه، مسئولیتش با امریکاست.
بعد، ایران به نفتکش امریکایی سان گاری در سواحل کویت حمله می کنه و اون رو غرق می کنه! امریکا هم برای اینکه قضیه رو جمع کنه و بیشتر از این ابهتش زیر سوال نره، در پاسخ به اون، 4 روز بعد، به سکوهای نفتی رشادت و سلمان حمله می کنه و اونها رو آتیش میزنه و بعد ریگان (رئیس جمهور وقت امریکا) اعلام می کنه از نظر ما قضیه تموم شده است!!!
30 مهر، ایران با یه موشک کرم ابریشم، به اسکله الاحمدی کویت حمله می کنه. کویت از امریکا میخواد پاسخ این حمله ایران رو بده. اما امریکا میگه، کویتیها خودشون اگه می تونن جواب بدن و به ما مربوط نیست! (این جمله رو با جمله چند وقت پیشش که گفته بود ما به هم قیمتی شده، امنیت نفتی منطقه رو تامین می کنیم مقایسه کنین!)
بعد از این قضیه هم، امریکا هیچ وقت ادعای تامین امنیت خلیج فارس رو نکرد و اقداماتش محدود شد به تعدادی عملیات پراکنده و ناجوانمردانه (مثل زدن هواپیمای مسافری).

درضمن؛ درمورد پایان جنگ:
در اوایل سال 67، غرب به شدت و با قدرت تمام، شروع به تجهیز صدام کرد و این عمل، اونقدر گسترده بود که بسیاری از مسئولین در داخل کشور، احساس نگرانی کردند. (فقط برای اینکه مقایسه ای داشته باشین، در شروع جنگ عراق 12 لشگر داشت. اما در سال 67، تعداد اونها به 50 لشگر کاملا مسلح و مدرن رسید!) در همین زمان، عراق بصورت غافلگیرانه، با 12 لشگر به فاو حمله می کنه. مجموع نیروهای ایرانی که اونجا حضور داشتند کمتر از 1 لشگر بود. در این نبرد، عراق به صورت بسیار گسترده ای از سلاحهای شیمیایی هم استفاده کرد و به این ترتیب تونست فاو رو از دست ایران خارج کنه.
ایران در 27 تیر، قطعنامه 598 رو می پذیره. اما پیام امام که در 29 تیر منتشر میشه، مسائل زیادی در خودش جا داده.
صدام در 30 تیر، مجددا و با تمام قوا، به ایران حمله می کنه تا مثلا ایران رو غافلگیر کنه و کاری رو که تو 8 سال نتونسته بود انجام بده، با تجهیزاتی که در اختیار گرفته بود، تموم کنه.
بعد از حمله صدام ایران دوباره مردم رو بسیج می کنه و در 24 ساعت، تمام قوای مهاجم رو بوسیله ارتش و سپاه تارومار یا وادار به عقب نشینی می کنه و بدین ترتیب جنگ تموم میشه.



یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت دوستان و سروران ارجمند
خواهش می کنم به این خبر توجه کنید:

گابي اشک‌نازي رئيس ستاد ارتش اسرائيل اعتراف کرد: "حمله نظامي راه درستي براي توقف برنامه‌هاي هسته‌اي ايران نيست و آغاز جنگ عليه اين کشور به جز بدبختي و مصيبت براي اسرائيل چيز ديگري در پي ندارد."

بر اساس مقاله‌اي که چهارشنبه ( 22 دي ) در روزنامه هاآرتص به چاپ رسيده بود، در رژيم تل‌آويو دو گروه با ديدگاه‌هاي مخالف در مورد حمله نظامي به ايران ديده مي‌شود.

در ميان گروه اول که درواقع جنگ‌طلب هستند، بنيامين نتانياهو نخست وزير تندروي اسرائيل و ايهود باراک وزير دفاع اين کشور ديده مي‌شوند؛ و در گروه دوم که نگران پيامدهاي اين جنگ هستند نيز گابي اشک‌نازي، مير داگان رئيس سازمان جاسوسي اسرائيل ( موساد )، آموس يادلين رئيس سرويس اطلاعات نظامي و يوال ديسکين رئيس سازمان اطلاعات داخلي شين‌بت، به چشم مي‌خورند.

بر اساس اين مقاله، نتانياهو در بهار گذشته به اشک‌نازي اطمينان خاطر داد که نظرات وي را درمورد حمله نظامي به ايران مورد بررسي قرار دهد.

با اين وجود وزير دفاع اسرائيل سرلشکر يواف گالانت را به عنوان جانشين اشک‌نازي انتخاب کرد. اشک‌نازي ماه آينده بازنشسته خواهد شد.

در اين ميان، تامير پاردو که موافق حمله نظامي به ايران است نيز به عنوان رئيس جديد سازمان موساد و جانشين مير داگان انتخاب شده است.

نتانياهو روز سه‌شنبه ( 21 دي ) خواهان يک گزينه جديد نظامي عليه ايران شده بود مبني بر اينکه اقدام نظامي عليه ايران بايد با مشارکت جامعه بين‌الملل و به رهبري امريکا انجام شود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر عراق از بمب شيميايي استفاده نكرده بود خيلي زودتر از اينكه اين درگيري ها طولاني بشه توسط فقط[b] بسيج [/b]!!! فتح شده بود ! ..

نميدونم چرا ما جنگهاي 1991 1993 بمباران 96 بمباران 98 و 10 سال تحريم واشغال 2003 رو كنار هم نميگذاريم تا به اين نتيجه برسيم كه جنگ عراق بيش از 10 روز يعني در حدود 10 12 سالي طول كشيده ! ... تازه اون با هماهنگي و استفاده از امكانات دهها كشور ! ...


عراق ارتش باطلي بود كه تونست با استفاده شرايط داخلي ايران و عدم آمادگي و از هم پاشيدگي سازمان رزم كشور همچنين خيانت به اصطلاح هموطنان مجاهد ! وارد كشور بشه و با كمك اطلاعاتي و تكنولوژي غرب و شرق جنگ رو در يك شرايط كاملا شكننده با استفاده از حجم وسيعي از تسليحات شيميايي و ميكروبي و ... ادامه بده ...
عراق واقعا نميتونست بجنگه و هدف و ماموريتش اين بود كه توان هجومي و نظامي موجود در ايران رو از بين ببره ! تا هيچ قدرتي در منطقه غير اسراييل برتري نظامي نداشته باشه ! ///...


بحث در مورد كاري كه آمريكا در عراق كرد و مقايسه اون با شرايط ايران و اينكه ميتونه عملا اين كار رو تكرار كنه كلا منتفي هست ! ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ایران بسیار قوی تر از عراقه و نباید اونو با عراق مقایسه کرد :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1-تا زماني كه سلاح هاي كمپانيهاي امريكا در خاورميانه فروش فزاينده اي مثل الان داشته باشه ُبعيد ميدونم به ايران حمله اي بشه چه از طرف امريكا يا كشورهاي ديگر
2- تا الان امريكا به كشورهايي حمله كرده كه دستشون به خاك ايالات متحده نرسيده ولي خود امريكاييها ميدونن با ما طرف بشن اين كار شدني مي شه
3- اسراييل هنوز بدون اجازه از امريكا آب نخورده چه برسه به جنگ تو خاورميانه اونم با ايران
4-اگر بخواد حمله كنه بايد پاي كشورهاي عرب منطقه رو وسط بكشه جهت استفاده از فضاي و امكانات و پايگاههاشون كه اين كار با اولين شليك شهاب 3 تو خاك يكيشون منتفي مي شه
5- پاتريوت مي تونه 6 تا شليك در زمان داشته باشه ولي 1000 تا 2000 شهاب 3 رو با چند تا آرو يا پاتريوت مي تونن بزنن
سر آخر اينكه دوشيدن اعراب به بهانه ايران از جنگ براي امريكا راحتتره :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در مورد بحث بین میثم و رومل که خیلی جذاب بود!

می‌گم فکر کنم منظور از پیروزی و شکست رو باید دقیق‌تر روشن کنیم. به نظر رومل عزیز، آیا آمریکا می‌تونه یک کلان‌شهر ایران رو بگیره؟ آیا می‌تونه تهران رو بگیره؟

من فکر کنم آمریکا بخشی از مساحت ایران رو می‌تونه تصرف کنه، و چند تا شهر متوسط و حداکثر یک کلان‌شهر (مثلاً اهواز) رو هم می‌گیره. ولی جنگ در همین حدود به بن‌بست می‌رسه. مثل جنگ تموز که اسرائیل بخشی از لبنان و چند تا دهکده رو تصرف کرد ولی دیگر تقریباً متوقف شد.
[b]خب اینجا نه آمریکا پیروزه نه ایران، چون آمریکا به هدفش مبنی بر تغییر حکومت نرسیده و ایران هم هنوز خاکش اشغال هست.[/b] در این شرایط آمریکا به علت هزینه‌ها و تلفات نیروهاش به شدت تحت فشاره که جنگ رو خاتمه بده، و ایران هم بستگی داره: اگر تونسته باشه حس مقاومت رو بین مردم به وجود بیاره (مثل دفاع مقدس)، تحت فشار زیادی برای آتش بس نخواهد بود. اگر نتونه و مردم خسته بشن، خب ممکنه آمریکا ایران رو مجبور به امتیاز دادن بکنه (تعطیلی همیشگی فعالیت‌های هسته‌ای، قطع رابطه با گروه‌های مقاومت و ممنوعیت هر گونه فعالیت نظامی و امنیتی خارجی ایران بدون هماهنگی با آمریکا). اگر تسلیم نشیم ممکنه آمریکا تصمیم به تجزیه‌ی ایران بگیره. البته براش نمی‌صرفه چون مطمئناً در این صورت احساسات مردم ایران به شدت تحریک می‌شه، ولی ممکنه بخش‌هایی رو که اقلیت تجزیه‌طلب هستند به اون اقلیت‌ها تحویل بده و خودش بکشه بیرون. در این صورت ما با یک ایران که بخش‌هاییش جدا شده و احیاناً جنگ داخلی (مثل کردستان اول انقلاب) برای بازپس‌گیری اون‌ها روبه‌رو خواهیم بود.

در هر صورت ما پیروزیم یا آمریکا؟ ما ضرر بیشتری می‌بینیم ولی آمریکا هم نمی‌تونه حکومت دلخواه خودش رو در ایران به وجود بیاره. ولی ایران تا سال‌ها تضعیف و محدود می‌شه.

به هر حال چیزی که به نظر من مشخصه اینه که آمریکا حتی با وجود برتری هوایی نمی‌تونه تهران (و شهرهای مهمی مثل اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز) رو تصرف و حکومت رو عوض کنه، هرچند می‌تونه ضربات جبران‌ناپذیری به ایران بزنه و بعضی شهرها رو بگیره یا از ایران جدا کنه. آیا میثم و رومل عزیز با این جمله مخالفند؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام به برادر گرامی جناب ahmadi
شما فرمودید:
[من فکر کنم آمریکا بخشی از مساحت ایران رو می‌تونه تصرف کنه، و چند تا شهر متوسط و حداکثر یک کلان‌شهر (مثلاً اهواز) رو هم می‌گیره. ولی جنگ در همین حدود به بن‌بست می‌رسه. مثل جنگ تموز که اسرائیل بخشی از لبنان و چند تا دهکده رو تصرف کرد ولی دیگر تقریباً متوقف شد.]
اول اینکه آمریکا باید برای رسیدن به چنین هدفی موج های گسترده ای حملات هوایی و موشکی رو ترتیب بده که سایر دوستان عزیزمون به تفصیل درباره اون بحث کردن؛ اصولا به راه انداختن چنین موج های تهاجمی مقدماتی بقدر کافی با مشکل و دردسر برای یانکی ها روبرو هست؛ کم و کیف پاسخ ایران و پیامدهای منطقه ای چنین اقداماتی خودش یه چالش جدی و ترسناکه.
دوم اینکه بر فرض مثال که آمریکا از دو یا سه معبر ورودی اقدام به حمله زمینی بکنه شما خودتون قضاوت کنید که با لایه های فشرده دفاع زمینی ما می خواد چی کار کنه؟! ببینید اینجا عراق نیست که تانک های آبرامز یانکی توش فوتبال بازی کنن! همونجور که یکی از دوستان هم در صفحه قبل توضیح دادن واقعا برای اونا این آزاردهنده و موجب تصمیم به توقف یا عقب نشینی خواهد بود اگر متحمل خسارات متوسطی بشن در نبرد زمینی و اینو با اطمینان بالایی به شماعرض کنم که بنا بر اونچه که بارها و بارها به تلویح توسط فرماندهان نظامی رده بالای ما اعلام شده متجاوز گرفتار و زمین گیر یک نبرد فرسایشی نقطه به نقطه میشه و این یعنی کاهیدگی شدید بدنه انسانی و ماشینی
سوم اینکه فرض کنید تانک های آمریکایی به مصب ورودی هویزه یا سوسنگرد رسیدن (اهواز که بماند) شما خودتون قضاوت کنید با فشردگی نیروهای بسیج و سپاه و ارتش و درگیری در یه نبرد شدید خانه به خانه با توجه به اینکه حتی عقبه اون نیروی مهاجم ممکنه شدیدا در خطر ضد حمله و شبیخون قرار بگیره و تجهیزات دفاعی و تهاجمی مدافعین هم دیکه تجهیزات شهریور یا مهر 1359 نیست یانکی ها چطور می خوان با خیال راحت نفس بکشن؟! حتی اگر شما فرض رو بر این بگذارید که اونا از آپاچی ها و A10 های خودشون بخوان استفاده کنن یا حتی پاکسازی موشکی و هوایی! خوب فکر می کنید موضوع برای حل میشه؟! خیر، اونا همچنان در همون نقاط یا مجاورت اونها زمین گیر و درگیر باقی می مونن و تلفات هم حتما میدن کافیه همون آپاچی ها یا A10 های محبوب یانکی ها زیر فشار شلیک دوشپرتاب های ما ببخشیدا اینو میگم: بزاد! پس با این حساب نمیشه روی همچین گزینه ای خیلی خیلی زیاد حساب باز کرد
چهارم اینکه: دوست عزیزم یک آستانه مشخصی برای تلفات انسانی بویژه اسارت نیروهای مهاجم وجود داره! نیروی دفاعی ایران که طالبان نیست که دو تا سرباز بگیره ببره بذاره جلوی دوربین هندی کم و سر ببره!!!! این نیروی دفاعی بسیار ورزیده است و اگه ناگهان اعلام بشه و یانکی ها هم مجبور بشن لو بدن که بله مثلا 100 تا 200 تا یا اصلا یه تیپ یانکی به اسارت ایرونی ها درومدن!!! خوب شما خودتون قضاوت کنید که چه حالی به کاخ کاغذی سفید و سیاه دست میده؟!
شما تصور می کنید که تفنگدارای یانکی مثلا غول های جهش یافته با قدرت خارق العاده هستن و نیروهای دفاعی ایرونی تعداد زیادی مورچه؟!!؟ و مثلا داستان، داستان مورچه زیر خرخره آقا فیله است!!!

[/quote]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
کسانی که این نظریه رو مطرح می کنن، اصلا به این مطلب توجه ندارند که در اوایل انقلاب، ارتش تا مرز انحلال پیش رفت و اصولا چیزی از نیروی زمینی یا پیاده ارتش باقی نمونده بود. به رغم مخالفت امام، عده ای شدیدا دنبال انحلال ارتش بودند و اگه جنگ شروع نمیشد، احتمالا همین اتفاق هم می افتاد.

کسی نمی تونه منکر تلاشها و تاثیر نیروی هوایی بشه. اما همونطور که خودتون می دونین، نیروی هوایی یه نیروی تهاجمی هست، نه دفاعی. اصولا نیروی هوایی نمیتونه در نقش مدافع حاضر بشه. هرچند میتونه به نیروهای مدافع کمک کنه. نقش نیروی هوایی ارتش در زمان جنگ هم برهمین اساس بود. زدن پایگاهها و ... در داخل عراق و درگیری با هواپیماها و هلی کوپترهای عراقی.
در تمام دنیا به همین شکله و اصولا نقش نیروی هوایی دفاع نیست.
درمورد نیروی زمینی هم، ارتش نتونست درمقابل حجم عظیم نیروهای عراقی مقاومت کنه و اصلا به همین خاطر بود که سپاه، به عنوان نیروی زمینی وارد جنگ شد. چون ارتش توان اداره زمینی جنگ رو نداشت.
در اون زمان؛ صحبتی از ارتش و سپاه جدا نبود و بهتره بگیم نیروی زمینی، سپاه بود و هوایی و دریایی، ارتش. البته هوانیروز که جزو نیروی زمینی به حساب میاد هم از ارتش بود.
چه تو عکسها و چه تو خاطرات افرادی که اون موقع ها تو جنهه بودند (از جمله پدر خودم) شهید صیاد شیرازی و محسن رضایی، تقریبا همیشه باهم بودند و نمیشه گفت ارتش این کار رو کرد و سپاه اون کار رو.
این تفرقه انداختنها حرفهای امروزه، نه اون روز. [/quote]

بله این حرفا رو هم بنده بارها خوندم ولی عینا مطلب دیگری برداشت کردم که به صحت اون بیشتر معتقدم ، بله نیروهای زمینی ارتش درهم گسیخته بودند ولی چندین تیپ تونستند مقاومت خوبی بکنند که حتی نمونه ش رو تو غرب کشور هم میبینیم

شک نکنید نیروی هوایی ایران چه هجومی چه دفاعیش توانایی متوقف کردن ارتش عراق رو داشت

یعنی شما میگید با هجوم نمیشه دفاع کرد ؟ با فانتوم ها مجهز به ماوریک ؟ بمب های ام کا 80 و ... ؟

بهتره خاطرات خلبانان رو بخونید که در شروع جنگ چه حماسه ها افریدند به حدی که با توپ جنگنده شروع به شکار تانکها میکنند

هوانیروز ایران رکوردی از ساقط کردن تانک های زرهی به جا گذاشت که فکر نکنم تا زمان خلیج پارس 1 سابقه داشته باشه

راجبه شهید صیاد شیرازی و محسن رضایی هم شما رو ارجاع میدم به کتاب عبور از بحران هاشمی رفسنجانی و امثالهم که ذکر یه مطالبی رو کردند که خالی از نکته نیست


شاید انگاه دلیل شکست عملیات رمضان و شکست های بعدی رو بدونید

چیزی که من بعد سالها تحقیق در دفاع مقدس دو سه سالی هست فهمیدمش اونم به لطف انتشارات سپاه ! که متن دستوری رو میده که در اون ذکر شده نیروهای سپاه و ارتش از این به بعد جدا از هم عملیات میکنند زیرا ارتش و سپاه برسر فرماندهی عملیات با مشکلات شدید رو به رو هستند و البته تکذیب میشده ولی در خاطرات فرماندهان سیاسی و نظامی ایران بارها ثبت و ضبط شده


ایران وقتی عملیات هاش دوباره فروکش کرد که دیگه ارتش و سپاه منسجم عملیات نکردند و ارتش رفت سراغ غرب و سپاه جنوب و هروقت دوباره با هم بودند پیروزی نسبی از ان ما بود که بهتر از شکست بود

ایران وقتی عملیات هاش به نتیجه نرسید که کمر نیروی هوایی ایران از سال 61 به بعد به مرور تحلیل رفت و تا مرز شکستن رفت

شک نکنید نیروی هوایی ایران از عوامل اصلی عدم سقوط اهواز بود


راجبه تفرقه افکندن هم خدا هست و بندگانش .... دوست عزیز همه میدونند بارها ارتش بر سر فرماندهی عملیات و طراحی عملیات توسط سپاه و یا خودشون به مشکل برخوردند که تازه ما حرفای از فیلترینگ گذشته شده ش رو از زبون هاشمی ها .... میخونیم وگرنه شایعاتی مثل سیلی زدن و ... که بگذریم ! ولی چیزایی که تو کتاب های ج.ا.ا هست چیز دیگری رو میگه و نیز واقعیاتی که در جنگ ایران عراق به سر ایران اومد



[quote]
امریکا ثابت کرده تحمل 2 چیز رو نداره: هزینه و تلفات.
همین الان دولت به خاطر هزینه های جنگ عراق و افغانستان کلی تحت فشاره، درحالیکه هزینه های این دو جنگ روی هم، حتی نصف هزینه جنگ با ایران هم نمیشه. از نظر تلفات هم به همچنین.
خودتون می دونین در ایران چقدر بسیجی داریم و این افراد، به هیچ وجه اجازه نمیدن نیروهای امریکایی داخل شهرها راست راست واسه خودشون بچرخن. (چیزی که در عراق و افغانستان خیلی عادیه.) ما با ایجاد تلفات انسانی و تجهیزاتی و هزینه برای امریکا، اون رو مجبور به عقب نشینی می کنیم. هرچند این عقب نشینی ممکنه به وحشیانه ترین صورت، و با استفاده گسترده از سلاحهای کشتارجمعی همراه باشه. اما بالاخره، امریکا از فتح ایران، ناتوان می مونه.
اگه بخوام از یه زاویه دیگه بررسی کنم، سربازان امریکایی توان تحمل خطر جانی گسترده رو ندارن. یعنی وقتی ببینن مثلا از هر 10 نفر، یکی یا دوتاشون می میره، بطور کامل روحیه مبارزه رو از دست میدن. سرباز بدون روحیه هم حتی اگه لباس ضد موشک بپوشه، باز کاری از پیش نمی بره. [/quote]

انشالله که اینطور باشد

[quote]همیشه قرار نیست همین روش تکرار بشه. این فقط یه بار اتفاق می افته. صدها روش مثل این میشه پیدا کرد که جلوی دشمن رو بگیریم. [/quote]


خوب همین نکته س ، شما با کدوم نیرو ؟ (بسیج؟ ارتش؟ سپاه ؟) که در این سطح اموزش دیده باشند که هر بار روش های جدید پیاده کنند و درست هم پیاده کنند میخوای اینکارو انجام بدی ؟

لازمه هر نیرو مانور و تمرین هست ، بنده در بسیج شاهد برخی از این مانورها بودم که بلاشک ستون فقرات پشتیبانی نیروهای کادر ایران هستند ، باور کنید بیشتر خنده دار به نظر میرسه تمریناتشون تا واقعی ، به عبارت بهتر اصلا جدی نمیگیرند مضاف براینکه در منطقه ما در سال دو بار مانوور هست اونم : برید اون تپه رو بگیرید !

من خودم بودم و فرمانده هم بودم توش ... دیگه از این بیشتر نبود ... حتی برای تمرین سلاح هم بهمون اجازه ندادن و محذوریت زیادی بهمون تحمیل کردند

بنده قبول دارم حرفاتونو ولی میگم باید دید در واقعیت هم پیاده شده یا خیر ؟ انشالله که بسیج دیگر نقاط از منطقه ما که نوک پیکان حمله امریکا از غرب هستیم بهتر باشه
[quote]
مثلا استفاده از بسیج (یا نیروهای مردمی آموزش دیده) در نیروی دریایی، یه کار چریکیه؟ یا استفاده از حجم بالای قایق تندرو برای مقابله با تعداد محدود ناو، چریکی محسوب میشه؟ یا استفاده از ضد هوایی زو23 با حجم بالا به عنوان سلاح ضد کروز ربطی به جنگ چریکی داره؟ کجای نامتقارن شبیه چریکیه؟!!! [/quote]
شاید لفظ پارتیزانی جالب تر به نظر بیاد !

به نظر من که حمله کلی قایق کوچک پارتیزانی هست ! لفظ چریکی شاید تو ذهن شما همون فلسطین و اینا رو متبادر کنه در حالیکه منظور اینه نبرد بزن در رو هست

قایق ایرانی به این معروفه که سریع میره و میاد و شلیک میکنه و کسی به این راحتیا نمیتونه بهش دست پیدا کنه

نیروهای بسیج هم وقتی برن این اموزش ها رو ببینند کلا میشن نیروی کلاسیک به نظر من البته شما میفرمایید به سبک نامتقارن خواهند جنگید ولی فکر کنم اموزش شون کلاسیک باشه

[quote]امیدوارم دیگه کسی جنگ نامتقارن رو با جنگ چریکی اشتباه نگیره. [/quote]

اشتباه نگرفتم ، هنوزم معتقدم نصف بیشتر نبرد نامتقارن وابستگی مطلق داره به نبرد شهری و کوی و برزن و شلیک کن و در برو ، که عضوی هستند از نبرد چریکی و نبرد چریکی هم عضوی هست از نامتقارن

به عبارت بهتر پارتیزانی هست ، میگم پارتیزانی چون عینا فنلاند و روس ها به این سبک عمل میکردند ، به صورت نامظنم با تسلیحات نیمه سنگین به یک گردان زرهی و ... حمله میکردن و در سرمای سیبری و پوشش برف فرار میکردند

نمیدونم چه اصراری هست که وجود تاکتیک های موشکی ساحلی که چین مبدع ش بود رو به عنوان توجیهی برای چریکی نبودن نبرد نامتقارن به کار ببرید ولی از نظر من کماکان بیشتر کار نبرد نامتقارن روی این اصل پارتیزانی چریکی میگرده


مثلا ، شما مثال موتور و شلیک اونا به سمت هواپیماها و .... زدید ، به نظر شما ایا اینا کلاسیک میجنگند ؟ یا نامنظم ؟ که معنی دیگه ش چریکی و پارتیزانی هست ؟

شاید برداشت از چریکی باعث این مساله بشه ، منظور از چریکی چیزی هست شبیه کارای شهید چمران ....


[quote]حالا دیگه کل پدافند ما خلاصه شد تو دوشپرتاب! این همه صحبت تو پستهای قبلی هم همشون باد هوا بودند! [/quote]

خوب شما تو مثال خودتون که یک تاکتیک فرضی بود از دوش پرتاب استفاده کردید ، نکنه تمام شهرهای ایران پدافند موشکی و ضدکروز دارند ؟

[quote]
من هم نمیگم همشون یه چیزن. من هم قبول دارم هواپیمای A10 و F16 هم از نظر کلاس، هم کارکرد، هم نوع عملیات، هم ظاهر، هم هر چیز دیگه باهم فرق می کنن! ببینین، برای پشتیبانی نزدیک از نیروی زمینی، امریکا از A10 استفاده می کنه که هم سرعت کمی داره و هم تو ارتفاع پایین پرواز می کنه.
برای زدن هواپیماهایی که تو ارتفاع بالا پرواز می کنن، از سامانه های برد متوسط و بلند استفاده میشه. چتر هوایی فقط محدود به بمباران نیست! مهمترین بخشش همون جاییه که قراره از نیروی زمینی پشتیبانی کنه و دقیقا همونجا هم قویترین بخش پدافندی ماست. درمورد پدافند برد بلند و متوسط بحثی نمی کنم چون شما کلا صحبتهای فرماندهان و ... رو قبول ندارین و مدرک دیگه ای هم نیشه ارائه داد. ولی بقیه دوستان خواننده، می تونن به مطالبی که درمورد پدافند ایران تو همین سایت هست مراجعه کنن.
[/quote]

باشه

[quote]
جالبه چیزی رو که دشمن قبول کرده و اعتراف می کنه، و مثل روز روشنه، شما به عنوان حدسیات و فرضیات مطرح می کنین! لااقل عکسها و فیلمهای رزمایشات و رژه ها رو یه نگاهی بندازین! رد کردن اینها تقریبا مثل اینه که بگیم ایران هاوک هم نداره! چون هرجا هاوک دیده شده، اینها هم دیده شدن! خوبه من بدیهیات رو مطرح کردم و مثلا از رادار 3000 کیلومتری، چون فعلا به بهرو برداری نرسیده حرفی نزدم. این جور مسائل رو بگم شما چی میگین؟!!!
من دیگه حرفی ندارم و کاملا متوجه شدم که چرا شما میگین ایران ضعیفه! کسی که اینها رو هم ندونه انتظاری نیست که قبول کنه کشورش می تونه دفاع کنه. [/quote]

خوب اخه اس 300 رو نوشته بودین و مثلا رادار 3000 کیلومتری من متن مصاحبه رو خوندم نوشته بود در حال تولید هست و به زودی به پدافند ایران ملحق میشه

[quote]
همون نقدی که بالاتر هم فرمودین؟!!!
من هم نمیگم این مجموعه، همه چیز رو گفته، قبول دارم خیلی خیلی ناقصه. اما دروغ نگفته. همه حقیقت نیست ولی همه اون چیزایی که میگه حقیقت داره. بنابراین من کاملا قبولش دارم. (البته نه به عنوان کل حقیقت) [/quote]


ببین ، پازل وقتی یه قطعه ش کم باشه ادم میفهمه ، بنده همیشه حس میکردم چیزی این وسط کم هست چون با هیچ عقل و منطق نظامی جور در نمی اومد تا اینکه حقایقی راجبه خلبان های جنگنده ایران و هوانیروز خوندم و نیز مدارکی که نه توسط بیگانگان بلکه انتشارات خودمون چاپ شده بود که دیدم حلقه پازل گم شده واقعا اونجاست


شما اصرار دارید نیست خوب باشه مشکلی نیست ولی برای من که مدتها عاشقانه مطالب دفاع ایران مقابل عراق رو خوندم و تحقیق کردم وجود داره و هست

[quote]
خوب اگه اطلاعاتتون درمورد اواخر جنگ کامل نیست، نیازی نیست به این شکل جواب بدین! می تونستین خیلی ساده از کنار اون جمله رد بشین!

اولا قضیه جنگ نفتکشها و دخالت امریکا مال سال 66 هست و ربطی هم به قطعنامه نداره. ثانیا خود قبول قطعنامه، یه مساله سیاسی داخلی بود نه نظامی. [/quote]

هه ، الله اکبر ، باشه ما اطلاعی نداریم ، مرسی ممنون !

البته چقدر خوب میشد برخی مطالب دیگه مثل مذاکرات صلح و اصرار به صلح مقامات عراقی و ایرانی و صحبتای امریکایی ها رو هم میاوردید !

واقعا چه خوب میشد مصاحبه رامسفلد و دیگران رو وقتی که میگن ما دخالت در نبرد ایران و عراق نمیکنیم تا خوب همدیگه رو ماساژ بدن !(ماساژ لفظ من هست وگرنه گفته ما دخالت نمیکنم تا خودشون حسابشون تصفیه بشه) اما بعد اینکه اوضاع به سمت عراق بد می شینه و ایران هم اب پاکی رو میریزه رو دست امریکا ، امریکا میاد به سمت عراق و تا وقتی که مطمئن نمیشه ایران سرکوب کامل نشده دست از حمایت برنمیداره و بعدم که دید اوضاع مناسبه قشنگ جنگ رو پایان داد


[quote]ایران در سازمان ملل اعلام می کنه این حمله بی پاسخ نمی مونه! [/quote]

همونکه اقای خامنه ای فرموده بودن فقط یه کشتی عادی ایرانی بوده ؟ همون کشتی مین ریزه دیگه نه ؟

چشمک




راجبه جنگ هم میتونید برداشت خودتونو داشته باشید اما ای کاش کمی هم نگاه تون رو از داخل کشور به سیاست خارجی بسط میدادید تا حقایق بیشتری خودشو رخ بنماید



رو این جملات اخر تون واقعا میشه صدها صفحه نوشت و چه راحت خلاصه ای از موضوعات رو نوشتین .....

الله اکبر

بنده دیگه وقت بحث راجبه جنگ ایران عراق رو ندارم .... ولی این روایتی که شما گفتین یک روایت بسیار عالی و خلاصه شده و لالایی پسند هست از جنگ

به هرحال به نظر من ادم باید سلسله اقدامات رو مدنظر قرار بده که اخرش میکشه به رویارویی مستقیم و میشه گفت حماقت امیز سپاه ایران با امریکا و نهایتا تسلیم کردن ما



یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارنستو جان!
سوالی که همیشه برای من پیش می آید اینه که چرا ما همیشه اصرار داریم که در نبرد احتمالی گذر زمان و جنگ فرسایشی به ضرر آمریکا خواهد بود؟
الان داشتم نقشه ایران و راه های احتمالی نفوذ آمریکا رو بررسی می کردم نظری به ذهنم رسید!
قبلا از اینکه به توضیح این نظر به پردازم اول به توضیح استراتژی اسراییل در نوار غزه می پردازم:
خلاصه: اسراءیل قبل از اینکه به خوده غزه مستقیما حمله کنه اول نوار غزه رو به چند تکه تقسیم کرد و راه های مواصلاتی بین شهرها رو قطع کرد و اینجا بود که شهرهای نوار غزه یکی پس از دیگری سقوط کردن( مثل بیت لاحیا) ولی خود غزه به دلیل تمرکز زیاد جمعیت سقوط نکرد.
حال سوال من اینه که آمریکایی که می دونه جنگ با ایران در یک روز یا یک ماه تمام نمی شه چرا از فرسایشی شدن جنگ استفاده نکنه؟ چرا آمریکا مستقیما به تهران با 10 میلیون نفر جمعیت حمله کنه؟یا به سمت اصفهان بره؟
چیزی که واضح اینه کنه جنگ با ایران تا زمانی که مردم در صحنه باشند پایانی ندارد!اما اگر مردم خسته شوند چی؟
خوب حالا می پردازیم به استراتژی اصلی:
به نظر من آمریکا به جای نفوذمستقیم (توجه این اتفاقات بعد از 2-3 هفته به وجود می آید یعنی زمانی که ایران پاسخ موشکی خودش رو داده پس خواهشا در این مورد بحث نکنید)به داخل خاک کشورو تصرف شهرها از سمته جنوب و شرق حرکت کنه و عملا ایران رو به 3 تکه تقسیم کنه!
از طرف جنوب غرب وارد بشه آبادان و خرمشهر را فتح یا ایزوله کنه و حرکت خودشو از طرف بندر امام و جاده ای که اون رو به بوشهر وصل می کنه ادامه بده باز ه بوشهر رو ایزوله کنه و باز هم از طریق همون جاده به سمت بندر عباس پیش بره وباز هم همون جاده رو تا جاسک ادامه بده!
تا اینجا آمریکا چند مزیت داشته؟
1- خودشو تو جنگ شهری درگیر نکرده
2- خطوط مواصلاتی بنادر ایران رو عملا به شهر های بزرگ قطع کرده!
3-به خاطر عبور از دشت های باز و جاده خودشو در گیر جنگ نا متقارن نکرده!
4-چون هنوز به مکان های غیر نظامی حمله نکرده پس ایران هم نمی تونه از موشک باران شهر ها استفاده کنه!
حالا از طرف شرق:mrgreen: به فرض همکاری نکردن پاکستان) می تونه از زرنج افغانستان حرکت کنه باز هم زاهدان رو ایزوله کنه و همون جاده رو تا چابهار پایین بیاد!
تا اینجا که فکر نکنم برای آمریکا مشکلی پیش بیاد!
حالا مرحلی دوم چیه؟
استفاده از اهرم زمان که به نفع آمریکا و به ضرر ایرانه !
حال آمریکا می تونه بره سراغ شهرها( اهواز بندر عباس بوشهر) باز هم آمریکا مستقیم به هیچ شهری نمیره ولی چون شهرها رو ایزوله کرده می تونه حملات توپخانه سنگین رو روی شهرها به وجود بیاره(توجه کنید باز هم در گیر جنگ شهری نشده و در اینجا عملا هم ایران هم آمریکا در موقعیت دفاع قرار دارند، ایران از شهرها دفاع می کنه و آمریکا از راههای مواصلاتی) خوب حملات توپخانه ای تا جایی ادامه پیدا می کنه که این سه شهر خالی از کنه بشن( همون کاری که اسراییل با بیت لاحیا کرد)باز هم آریکا می تونه شهرها رو تصرف نکنه و به سمت بالاتر بره یعنی اصفهان و شیرازو باز هم همین عملیات رو انجام بده و تمرکز جمعیت رو به سمت شمال کشور ببره! حالا وقتی تمرکز جمعیت به سمت شمال و تهران رفت چی میشه؟
1-ایران بدون مرزها توانایی واردات نداره
2- ایران توانایی اسکان جمعیت مهاجر رو نداره
.
.
.
جمع تمام اینها میشه نارضایتی ، قحطی و غیره!
حالا وقتشه به اون سه شهر حیاتی حمله بشه( توجه: این سه شهر 2-3 هفته ای ایزوله بودن)
حالا خودتون فکر کنید آیا گروه مقاوت این شهر توانایی مقاومت دارن؟(2هفته زیر حملات سنگین توپخانه ای و بدون پشتیبانی)
پس ایران تا اینجا دو برگ برنده مردم و زمان رو از دست داده !
اگه بشه بعدا توضیح می دم که چطوری تا تهران پیش بره!
ببخشید اگه طرح خیلی خام بود!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام مجدد.


[quote]من فکر کنم آمریکا بخشی از مساحت ایران رو می‌تونه تصرف کنه، و چند تا شهر متوسط و حداکثر یک کلان‌شهر (مثلاً اهواز) رو هم می‌گیره. ولی جنگ در همین حدود به بن‌بست می‌رسه. مثل جنگ تموز که اسرائیل بخشی از لبنان و چند تا دهکده رو تصرف کرد ولی دیگر تقریباً متوقف شد.
خب اینجا نه آمریکا پیروزه نه ایران، چون آمریکا به هدفش مبنی بر تغییر حکومت نرسیده و ایران هم هنوز خاکش اشغال هست. در این شرایط آمریکا به علت هزینه‌ها و تلفات نیروهاش به شدت تحت فشاره که جنگ رو خاتمه بده، و ایران هم بستگی داره: اگر تونسته باشه حس مقاومت رو بین مردم به وجود بیاره (مثل دفاع مقدس)، تحت فشار زیادی برای آتش بس نخواهد بود. اگر نتونه و مردم خسته بشن، خب ممکنه آمریکا ایران رو مجبور به امتیاز دادن بکنه (تعطیلی همیشگی فعالیت‌های هسته‌ای، قطع رابطه با گروه‌های مقاومت و ممنوعیت هر گونه فعالیت نظامی و امنیتی خارجی ایران بدون هماهنگی با آمریکا). اگر تسلیم نشیم ممکنه آمریکا تصمیم به تجزیه‌ی ایران بگیره. البته براش نمی‌صرفه چون مطمئناً در این صورت احساسات مردم ایران به شدت تحریک می‌شه، ولی ممکنه بخش‌هایی رو که اقلیت تجزیه‌طلب هستند به اون اقلیت‌ها تحویل بده و خودش بکشه بیرون. در این صورت ما با یک ایران که بخش‌هاییش جدا شده و احیاناً جنگ داخلی (مثل کردستان اول انقلاب) برای بازپس‌گیری اون‌ها روبه‌رو خواهیم بود.

در هر صورت ما پیروزیم یا آمریکا؟ ما ضرر بیشتری می‌بینیم ولی آمریکا هم نمی‌تونه حکومت دلخواه خودش رو در ایران به وجود بیاره. ولی ایران تا سال‌ها تضعیف و محدود می‌شه.

به هر حال چیزی که به نظر من مشخصه اینه که آمریکا حتی با وجود برتری هوایی نمی‌تونه تهران (و شهرهای مهمی مثل اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز) رو تصرف و حکومت رو عوض کنه، هرچند می‌تونه ضربات جبران‌ناپذیری به ایران بزنه و بعضی شهرها رو بگیره یا از ایران جدا کنه. آیا میثم و رومل عزیز با این جمله مخالفند؟[/quote]
خیلی ممنون از برادر احمدی بابت توضیحات خوبشون.

من کاملا موافقم که ما تو این جنگ ضربات بزرگی می خوریم. و احتمالا خیلی از سکوهای نفتی و گازی و پالایشگاهها و کارخونه ها و تاسیسات مختلف آسیب جدی می بینن؛ اما اون چیزی که برای من به عنوان پیروزی یا شکست تعریف میشه، رسیدن یا نرسیدن مهاجم به هدف اصلیش هست. مثلا امریکا صرفا برای زدن سکوهای نفتی، اونقدر هزینه نمی کنه؛ بنابراین با اینکه چنین اتفاقی در جنگ افتاده، اما باتوجه به هزینه ای که داشته و همچنین نرسیدن به هدف اصلی، از نظر من پیروز نبوده؛ و اگه بعد از مدتی نتونه شرایط رو تحمل کنه و بدون دستیابی به هدف، از منطقه خارج بشه یعنی شکست خورده. (مثل همون ویتنام). حالا اگه یکی بخواد آسیب دیدگی صنعت و اقتصاد ما رو به حساب پیروزی امریکا بذاره، بنده نمی تونم متقاعدش کنم!

با اون بخش جدایی هم زیاد موافق نیستم. چون اولا تا اونجا نمیتونه پیشروی کنه و ثانیا، آیا خود مردم اون منطقه قبول می کنند این قضیه رو؟ که به نظر من پاسخ منفیه. (منظورم اکثریته. نه فقط گروهها).

_________________________________________


[quote]هوانیروز ایران رکوردی از ساقط کردن تانک های زرهی به جا گذاشت که فکر نکنم تا زمان خلیج پارس 1 سابقه داشته باشه[/quote]
اون پست قبلیم که دفعه اول پرید، اینها رو گفته بودم ولی دفعه دوم یادم رفت!
میخواستم بگم احتمالا منظورتون هوانیروزه که البته هوانیروز جزو نیروی زمینی ارتش هست. کسی هم منکر رشادتهای نیروی هوایی نیست. اما نیروی هوایی فقط کمک بود؛ نه عامل اصلی.

چون بحثمون مربوط به جنگ 8 ساله نیست، بنابراین از بحث بیشتر در این مورد پرهیز می کنم. اگه لازم شد تو تاپیکهای مربوطه بحث می کنیم.
_________________________________________


[quote]
[quote]همیشه قرار نیست همین روش تکرار بشه. این فقط یه بار اتفاق می افته. صدها روش مثل این میشه پیدا کرد که جلوی دشمن رو بگیریم.[/quote]
خوب همین نکته س ، شما با کدوم نیرو ؟ (بسیج؟ ارتش؟ سپاه ؟) که در این سطح اموزش دیده باشند که هر بار روش های جدید پیاده کنند و درست هم پیاده کنند میخوای اینکارو انجام بدی ؟

لازمه هر نیرو مانور و تمرین هست ، بنده در بسیج شاهد برخی از این مانورها بودم که بلاشک ستون فقرات پشتیبانی نیروهای کادر ایران هستند ، باور کنید بیشتر خنده دار به نظر میرسه تمریناتشون تا واقعی ، به عبارت بهتر اصلا جدی نمیگیرند مضاف براینکه در منطقه ما در سال دو بار مانوور هست اونم : برید اون تپه رو بگیرید !

من خودم بودم و فرمانده هم بودم توش ... دیگه از این بیشتر نبود ... حتی برای تمرین سلاح هم بهمون اجازه ندادن و محذوریت زیادی بهمون تحمیل کردند

بنده قبول دارم حرفاتونو ولی میگم باید دید در واقعیت هم پیاده شده یا خیر ؟ انشالله که بسیج دیگر نقاط از منطقه ما که نوک پیکان حمله امریکا از غرب هستیم بهتر باشه[/quote]
حالا چرا بسیج رو همون اول گذاشتین؟!!! وظیفه بسیج در مرحله اول جنگ شهریه که نه تخصص آنچنانی می خواد نه آموزش خاصی. فقط حجم بالا میخواد که الحمدلله موجوده.

باز هم برگشتیم سر همون بحث مانور و آموزش و ... . بابا شما چند تا از اون اردوهای بسیج رو دیدین فکر می کنین آموزش و تمرین اینه؟!!!
اولا نه به شما و نه به هیچ شخص غیر نظامی دیگه، به این راحتی اجازه نمیدن تمرینها و رزمایشها و آموزشهای نیروهای رسمی (فعال) رو ببینین. محلی هم که این نوع رزمایشها و آموزشها برگزار میشه، جایی نیست که کسی بتونه از کنارش رد بشه و دید بزنه!
درضمن، خوبه من اونجا هم گفتم که این فقط یه مثال بود!


[quote]اشتباه نگرفتم ، هنوزم معتقدم نصف بیشتر نبرد نامتقارن وابستگی مطلق داره به نبرد شهری و کوی و برزن و شلیک کن و در برو ، که عضوی هستند از نبرد چریکی و نبرد چریکی هم عضوی هست از نامتقارن

به عبارت بهتر پارتیزانی هست ، میگم پارتیزانی چون عینا فنلاند و روس ها به این سبک عمل میکردند ، به صورت نامظنم با تسلیحات نیمه سنگین به یک گردان زرهی و ... حمله میکردن و در سرمای سیبری و پوشش برف فرار میکردند

نمیدونم چه اصراری هست که وجود تاکتیک های موشکی ساحلی که چین مبدع ش بود رو به عنوان توجیهی برای چریکی نبودن نبرد نامتقارن به کار ببرید ولی از نظر من کماکان بیشتر کار نبرد نامتقارن روی این اصل پارتیزانی چریکی میگرده


مثلا ، شما مثال موتور و شلیک اونا به سمت هواپیماها و .... زدید ، به نظر شما ایا اینا کلاسیک میجنگند ؟ یا نامنظم ؟ که معنی دیگه ش چریکی و پارتیزانی هست ؟

شاید برداشت از چریکی باعث این مساله بشه ، منظور از چریکی چیزی هست شبیه کارای شهید چمران ...[/quote]
دقیقا سبک جنگی شهید چمران چریکی بود که هیچ ربطی هم به نامتقارن نداره. همون قضیه موتور که گفتین، کی گفته این یعنی چریکی و پارتیزانی؟!!!

درمورد چین و ... هم گفتم، تاکتیکها توسط کشورهای مختلف اجرا شده. اما سبک جنگی هیچ ارتشی نامتقارن نیست. چین کلاسیک می جنگه ولی ممکنه در بخشهای محدودی تاکتیکهای خاصی از جنگ نامتقارن هم داشته باشه. اما ایران کلا نامتقارن عمل می کنه. از طرفی، من کجای صحبتهام حتی اشاره به موشکهای ساحل به دریا کردم؟ (که اتفاقا کاملا کلاسیکه!!!)
این حرفهای من درمورد نامتقارن:
[quote]ادعای بزرگیه که حامه عمل هم پوشیده. بقول خودتون استراتژی با تاکتیک خیلی فرق می کنه. در جنگهای زیادی اتفاق افتاده که از تاکتیک های جنگ نامتقارن استفاده بشه. اما این که سبک جنگی ارتشی، نامتقارن تعریف بشه، در هیچ جای دنیا (حتی تا چند سال پیش در ایران) وجود نداشت و نداره. فقط سپاه از این شیوه استفاده می کنه و اخیرا ارتش ایران.

اینکه مثلا در ویتنام، مردم هم وارد جنگ میشن و درگیریهای چریکی و جنگلی و کمین و ... شکل میگیره، ربطی به سیستم جنگی ارتش اونها نداره و نمیشه صرفا با همینها گفت اونها هم ارتششون سبک جنگ نامتقارن استفاده می کنه. ازطرفی، نوع نبرد یوگسلاوی یا ویتنام، ربطی به جنگ نامتقارن نداشت.

درمورد «درسته نبرد چریکی زیر شاخه ای از نبرد نامتقارن یا همون غیرکلاسیک هست ولی واقعیت اینه در نبرد نامتقارن همون روش های چریکی اما با استفاده از تسلیحات مدرن تر و تاکتیکی تر استفاده میشه» باید بگم جنگ نامتقارن هیچ و هیچ ربطی به جنگ چریکی نداره.
مثلا استفاده از بسیج (یا نیروهای مردمی آموزش دیده) در نیروی دریایی، یه کار چریکیه؟ یا استفاده از حجم بالای قایق تندرو برای مقابله با تعداد محدود ناو، چریکی محسوب میشه؟ یا استفاده از ضد هوایی زو23 با حجم بالا به عنوان سلاح ضد کروز ربطی به جنگ چریکی داره؟ کجای نامتقارن شبیه چریکیه؟!!!
اجازه بدین من اول بگم جنگ نامتقارن یعنی چی، چون فکر می کنم ریشه مشکل ما از همینجاست.
وقتی شما از نظر تجهیزات و امکانات، در سطحی پایینتر از دشمن قرار دارین، استفاده کلاسیک و عادی از ابزار، نتیجه ای جز شکست به همراه نداره. بنابراین در چنین وضعیتی، شما میاین اون تجهیزاتی رو که توشون قوی هستین یا محدودیتی ندارین، با شرایط جنگ سازگار می کنین و به کمک اونها، نقاط قوت دشمن رو تبدیل به نقاط ضعف می کنین. به این میگن جنگ نامتقارن.
اصلا نامتقارن معنیش مشخصه. تقارن یعنی چی؟ نامتقارن یعنی چیزی که تقارن نداره. همین! هیچ ربطی هم به چریکی و بزن دررو و کمین و ... نداره.
درضمن، عملیات چریکی، در دسته جنگ کلاسیک قرار داره و تو کل دنیا استفاده میشه.

امیدوارم دیگه کسی جنگ نامتقارن رو با جنگ چریکی اشتباه نگیره[/quote]

نبرد نامتقارن یعنی استفاده از تجهیزات و نیروهایی که به ظاهر برای شرایطی خاص مناسب نیستند اما درواقع، دقیقا برای همون شرایط سازگار شدند. همون قایق، به خودی خود، منطقی نیست که به جنگ ناو بره! اما وقتی تعداد بالا میره و تسلیحات ضد ناو و ضد کشتی روش نصب میشه، قضیه کلا فرق می کنه. این نامتقارنه، نه بزن دررو بودنش! موتور چهارچرخ، کلا یه وسیله ورزشیه و ارتباطی به جنگ نداره. اما وقتی از اون به عنوان یه وسیله جنگی ضد نفر و ضد زرهی استفاده میشه، بهش میگن نامتقارن. وگرنه، مثلا هرکی از سلاح ضد تانک جلوی تانک استفاده کنه که بهش نامتقارن نمیگن برادر من!
حالا شما میخواین بگین مرغ یه پا داره، بحثش جداست.

[quote]
[quote]حالا دیگه کل پدافند ما خلاصه شد تو دوشپرتاب! این همه صحبت تو پستهای قبلی هم همشون باد هوا بودند![/quote]
خوب شما تو مثال خودتون که یک تاکتیک فرضی بود از دوش پرتاب استفاده کردید ، نکنه تمام شهرهای ایران پدافند موشکی و ضدکروز دارند ؟
[/quote]

بله. چون تو اون مثالم بحث پدافند هوایی برای پشتیبانی نزدیک بود که نمیدونم شما از کجای اون نتیجه گرفتین من فرق جنگنده ها رو نمیدونم، و بعد هم توضیح دادم که این فقط یه مثال بود برای همون پشتیبانی نزدیک!
نکنه کل شهرها رو میخوان با کروز بزنن؟ امریکا کلا چند تا کروز داره؟ نکنه میخوان با کروز n دلاری خونه های مردم رو بزنن؟!!!

اون جاهایی که بخوان با کروز بزنن، بله، پدافند ضد کروز هم داره.


[quote]
[quote]جالبه چیزی رو که دشمن قبول کرده و اعتراف می کنه، و مثل روز روشنه، شما به عنوان حدسیات و فرضیات مطرح می کنین! لااقل عکسها و فیلمهای رزمایشات و رژه ها رو یه نگاهی بندازین! رد کردن اینها تقریبا مثل اینه که بگیم ایران هاوک هم نداره! چون هرجا هاوک دیده شده، اینها هم دیده شدن! خوبه من بدیهیات رو مطرح کردم و مثلا از رادار 3000 کیلومتری، چون فعلا به بهرو برداری نرسیده حرفی نزدم. این جور مسائل رو بگم شما چی میگین؟!!!
من دیگه حرفی ندارم و کاملا متوجه شدم که چرا شما میگین ایران ضعیفه! کسی که اینها رو هم ندونه انتظاری نیست که قبول کنه کشورش می تونه دفاع کنه.[/quote]
خوب اخه اس 300 رو نوشته بودین و مثلا رادار 3000 کیلومتری من متن مصاحبه رو خوندم نوشته بود در حال تولید هست و به زودی به پدافند ایران ملحق میشه
[/quote]
من کجا همچین اشتباهی کردم؟!!! تو کل پستهایی که من توی سایت میلیتاری دادم، 1 مورد پیدا کنین که من گفته باشم دشمن رو با S300 میزنیم، یا گفته باشم از رادار 3000 کیلومتری استفاده می کنیم! شما دارین رادار نبو و کاستا و امثالهم رو میگین فرضیه نزدیک به واقع!!! چرا میخواین توجیه کنین؟ این حرفیه که خودتون زدین! چیزی رو که عالم و آدم قبول دارن، شما تو یه سایت تخصصی نظامی میگین فرضیه!
این هم بحثی که اونجا شد:
[quote]
[quote]درضمن، پدافندی که تونسته پهباد جاسوسی سرنگون کنه، هواپیماش هم میتونه پایین بیاره. شرایط جنگ ایده آل نیست که بگیم کل پدافند درگیر جنگال میشن و همه رادارها کور میشن و نمیدونم فلان میشه و ... . مگه امریکا کلا چند تا پرنده جنگال داره؟ مگه در یک زمان چقدر جا رو میتونه پوشش بده؟ مگه می تونه همه سیستمهای ما رو کور کنه؟
عراق که میگین پدافندش قویتر بود، پلنا داشت یا رادار آرایه فازی، یا شاید نبو و کاستا و انواع رادارهای پسیو. احتمالا هم رادار ملی ساخته بودند!
شاید هم رادار S200 هاشون رو عوض کرده بودند که ما که این کار رو نکردیم![/quote]
رو اینا [size=18]چون فرضیات و حدسیات تا حدودی واقعی ! هست نمیشه اظهار نظر قطعی کرد ولی هیچ شکی نیست که در صورت وجودشون در کشور ایران از نظر پدافندی به مراتب از قبل قدرتمندتر هست [/size]و عمل میکنه و این روش هیچ شکی نیست
[/quote]

بنده دیگه عرضی ندارم.

بقیه صحبتها هم چون مربوط به دفاع مقدسه، جای بحثش اینجا نیست و بنده توضیحی نمیدم.
شما هم بهتره بحث دفاع مقدس رو تمومش کنین که از مبحث اصلی منحرف نشیم. (هرچند، خود اون قضیه هم جای بحث بسیاری داره.)


[color=red]ویرایش شده:
من پست جناب soroushrazor2 رو بعد از ارسال پستم دیدم بنابراین الان بهشون پاسخ میدم.

[quote]به نظر من آمریکا به جای نفوذمستقیم (توجه این اتفاقات بعد از 2-3 هفته به وجود می آید یعنی زمانی که ایران پاسخ موشکی خودش رو داده پس خواهشا در این مورد بحث نکنید)به داخل خاک کشورو تصرف شهرها از سمته جنوب و شرق حرکت کنه و عملا ایران رو به 3 تکه تقسیم کنه![/quote]
برادر من، مساله اینه که امریکا اصلا میتونه چنین کاری بکنه یا نه! صحبت سر اینه که امریکا نمیتونه از راه زمینی وارد ایران بشه. حالا جنگ شهری و برون شهری پیشکش! (که اصلا من فکر نمی کنم قضیه جنگ، به درگیری در شهرها برسه)
[/color]


یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18]نويسنده: رابين گيب
ساختارهاي جنگ نامتقارن[/size] (قسمت اول)

خبرگزاري فارس: اين مقاله تلاش مي‌كند تا با ديدگاه حقوقي ضمن بررسي اين مقوله بر اساس اصل عمل متقابل، خطر ناامني و بي ثباتي ناشي از عدم تقابل سلبي و منفي را كه در نهايت مي‌تواند به توجيه تدريجي بي توجهي متقابل به حقوق بين‌الملل بشردوستانه منتهي شود، ارزيابي كند.

چكيده

نابرابري در جنگ افزار و در واقع؛ تفاوت بين طرفهاي مخاصمه، به مؤلفة غالب درگيري‌هاي مسلّحانة معاصر تبديل شده است. اين گونه عدم تقارنها اگرچه پديده‌اي جديد در عرصه نبرد و رزم نيست، امّا ديگر امري اتفاقي در درگيري‌هاي منظم نخواهد بود. ساختار درگيرهاي نامتقارن به عنوان اوصاف ساختاري جنگهاي عصر مدرن، پيامدهايي بر اعمال اصول بنيادين حقوق بشردوستانه داشته است. به عنوان نمونه چگونه مي‌توان مفهوم ضرورت نظامي را كه به خوبي به منظور توجيه ميزان زور لازم براي تضمين شكست نظامي دشمن تفهيم و درك شده است، با منظومه‌اي كه در آن يك طرف از حيث نظامي از همان ابتدا هيچ شانسي براي پيروز شدن در درگيري ندارد، آشتي و تطبيق داد؟ علاوه بر اين، عدم توازن نظامي ناشي از اين گستره، آشكارا انگيزه‌هايي براي طرف ضعيف ايجاد مي‌كند تا طولاني كردن جنگ، برتري طرف مقابل را تقليل دهد. اين مقاله تلاش مي‌كند تا با ديدگاه حقوقي ضمن بررسي اين مقوله بر اساس اصل عمل متقابل، خطر ناامني و بي ثباتي ناشي از عدم تقابل سلبي و منفي را كه در نهايت مي‌تواند به توجيه تدريجي بي توجهي متقابل به حقوق بين‌الملل بشردوستانه منتهي شود، ارزيابي كند.

واژگان كليدي :جنگ نامتقارن، حقوق بشردوستانه، عدم توازن، معامله متقابل، ضرورت نظامي.

مقدمه مترجم

بدون شك، يكي از آخرين تطورات مرتبط با حقوق جنگ(Humanitarian law) (به عنوان حقوق و موازين حاكم بر رفتار دولتها و افراد در طول وقوع درگيري‌هاي مسلّحانه كه موجب مي‌شود رفتار آنها در پيگيري و تعقيب عمليات و تاكتيكهاي جنگي به رعايت اصول كرامت بشر و تقليل سطح خشونتها و قربانيان درگيري به كمترين حد ممكن، محدود شود )، ظهور مباحث گستردة "جنگهاي نامتقارن "(Asymmetrical warfare) است. عدم تقارن، پيش و بيش از آنكه در ابزارهاي اعمال قدرت در سطح جهان باشد، در آرايش سياسي جهان بوده كه از سالهاي دهه هشتاد قرن بيستم تا كنون به وضوح پديدار شده و با فروپاشي شوروري قطعيت يافته است.(مونكلر، 1384، ص 42) در هر حال، بروز و ظهور عدم تقارنهاي جهاني، گونه‌هايي ديگر از سياستهاي نامتقارن را در روابط خصمانه دولتها به منصة ظهور رسانده است كه جنگهاي نامتقارن گاه دفاع نامتقارن نام گرفته‌اند.
در كنار تحليلهاي مختلف از جنگهاي نامتقارن در مطالعات امنيتي، ديدگاههاي حقوقي متفاوتي در اين خصوص وجود دارد و تفاوت برداشتهاي مذكور به طرزتلقي از اوصاف و آثار اين نوع درگيري‌هاي مسلّحانه بستگي تام دارد؛ چراكه حقوق بين‌الملل بدون اينكه پويايي انديشه‌هاي نظامي را منع يا محدود كند، تنها به سازماندهي آنها اكتفا مي‌كند و از اين حيث، حقوق بشردوستانة جنگ نيز اغلب محدود به نتايج و آثار درگيري است بنابراين، جنگ نامتقارن و هر جنگ ديگر پسامدرني را در قالب تصوراتي كه در خصوص نتايج آن وجود دارد، مورد ارزيابي قرار مي‌دهد.
اينكه جنگ نامتقارن پديده‌اي بديع در قرن بيست و يكم يا نمونه‌اي مربوط به گذشته است، بيشتر از بعد نظري مهم است. برخي اين پديده را جديد تصور مي‌كنند و برخي نيز نوآوري آن را صرفاً در قالب عنوان و واژه پردازي دانسته، سابقة آن را به تاريخ جنگها نسبت مي‌دهند؛ چراكه همة جنگها تا اندازه‌اي نامتقارن بوده (Bellamy, 2002, P. 152) يا همه جنگها مي‌توانند نامتقارن باشند. (سفرانچوك، 1383، ص78) مهم‌تر از اين مباحث نظري، جايگاه كنوني اين جنگها در حقوق بين‌الملل معاصر است. در صورتي كه آثار و پيامدهاي اين جنگ با اصول قابل اعمال بر درگيري‌ها مطابقت داشته باشد، مشروعيت حقوقي آن مسلّم خواهد شد. از اين حيث، شناخت اين وضعيت، نخست به شناخت مؤلفه‌هاي كليدي جنگ نامتقارن (شناخت انديشه‌ها و راهبردهاي نظامي) بستگي دارد و پس از آن با قواعد عام و كلي معاصر ناظر بر درگيري‌هاي مسلّحانه تطبيق يافته و ارزشيابي شود. اين كاري است كه مقاله اخير به سهم خود (البته طبعاً متأثّر از برداشت غربي از حقوق بشردوستانه و اصول آن) درصدد انجام آن برآمده است.

سه برداشت و دو نسخه از جنگ نامتقارن
در انديشه نظامي حاكم بر تحليل جنگ نامتقارن، مي‌توان سه برداشت را در خصوص ماهيت جنگ نامتقارن مطرح كرد: نخست تعريف جنگ نامتقارن بر پايه "عدم تقارن " (asymetrics)
در كليت آن و عمدتاً متمركز بر محور تفاوت(Disparity)، دوم بر مبناي "نابرابري " (Inequality) و سوم بر پاية "عدم توازن " (Imbalance).
تعريف جنگ نابرابر، نتيجة درك كمّي وضعيت توانمندي‌هاي نظامي طرفهاي درگير است امّا عدم توازن، با تحليل كيفي، حتي شباهتها و يكساني سطح ظاهري و كمي امكانات و ماشين جنگي متخاصمان را به معناي صحنة تعريف شدة جنگهاي نامتقارن نمي داند.
از طرف ديگر، تحول جنگ را مي‌توان از منظر مباني اخلاقي و ديني آن نيز كه اساساً به مقولة مشروعيت (legitimacy) و توجيه (justification) دنيوي و اخروي، ملي و بين‌المللي پذيرش اين سبك منازعات مربوط مي‌شود، مورد توجه قرار داد. بر اين اساس، در كنار نسخه اصلي و غربي اين مفهوم، تعبيري محدود شده و تنقيح يافته از دكترين جنگ نامتقارن وجود دارد كه در آن اغلب موانع حقوقي فراروي اين نظريه نيز برطرف شده است. در واقع؛ منظور از نسل اول عمليات نامتقارن، همان چارچوب طرح ريزي دكترين جنگ نامتقارن است. با اين حال، گفته مي‌شود كه مي‌توان اين چارچوب را به گونه‌اي تغيير داد و تعديل نمود كه جنگ نيز انساني شود، امّا از فرصتهاي نامتقارن براي ضربه زدن به دشمن قوي استفاده كرد يا پيروزي دشمن را دشوار ساخت. بر اين اساس، جنگ نامتقارن اخلاقي يا متكي به ملاحظات ديني نيز قابل طرح است. در اين نسخه از جنگ نامتقارن، رعايت بشردوستي و ممانعت از افزايش سطح خشونتهاي جنگ، سرلوحة كار نيروهاي مسلّح خواهد بود. اين برداشت، مبتني بر درك تناقضهاي نهفته در دكترين‌هاي غربي است؛ دكترين‌هايي اغلب كه فراتر از وضعيت متعادل جهان ابداع مي‌شوند و نه تنها در جستجوي كسب برتري‌هاي بلامنازع غرب هستند، بلكه در اين مسير همة هنجارهاي موجود را كه حتي خود نيز روزگاري مدافع خلق آنها بوده‌اند، كنار مي‌گذارند. نسخه دوم و اصلاح شدة اين دكترين، درصدد رفع بي ضابطگي در رفتار طرفهاي متخاصم است، نظم را حتي در نبرد مي‌پذيرد و محدودة ضرورت به كارگيري زور را نيز در پرتو ملاحظاتي انساني (بر مبناي برداشتي الهي يا اخلاقي) ترسيم مي‌كند. چنين نسخه‌اي در سطح خود قابل توجه است و مي‌تواند خلاقيتي در اين حوزه به شمار رود. حتي مي‌توان گفت با تغيير اساسي برخي چارچوب‌هاي عملياتي دفاع‌نامتقارن، دكترين پديد خواهد آمد كه ديگر از جنگ نامتقارن مطرح در ادبيات نظامي معاصر فاصله‌اي زياد خواهد داشت. به نظر مي‌رسد براي كشورهاي شرقي كه اغلب بر استقلال در انديشه و فلسفه خود از جمله در امور نظامي، تكيه از ترويج رفتارهاي بي ضابطه غرب نگرانند، بايد مباني فلسفي و راهبردهاي عيني چنين نسخه‌اي، تبيين و به صورت عام منعكس شود. در اين نسخه، رعايت ملاحظات بشردوستانه به تبع محوريت اخلاق و دين در تبيين كارويژه نيروهاي مسلّح، به خوبي و كفايت حاصل خواهد شد. در واقع؛ به دليل مبناي مشترك اصل حقوق بشر از يك سو و اخلاق و دين از سوي ديگر، مطابقت رفتارهاي تجويزي در نسخه جديد و اصلاحي دكترين مذكور با حقوق بين‌الملل بشروستانه، مفروض است.

فرصتهاي جنگ مردمي نامتقارن در مقابله با تهاجم دشمن
به رغم ارزيابي‌هاي نويسندة مقاله در خصوص تهديدهاي دكترين جنگهاي نامتقارن، به عنوان مثال مي‌توان برخي از فرصتهاي آن را در قالب جنگهاي مردمي شرح داد.
در شرايطي كه دولتهاي مهاجم، قلمرو يك كشور را مورد تاخت و تاز قرار مي‌دهند، به ويژه آن گاه كه ميان دو دولت مذكور از قبل خصومتي وجود داشته و تهاجم مذكور يك نوع تجاوز تلقي شود، دفاع از سرزمين و كيان اجتماع نه تنها وظيفه‌اي خاص براي نيروهاي مسلّح، بلكه به تكليفي عام و اجتماعي براي كليه شهروندان تبديل مي‌شود. در اين شرايط، ورود بخش عظيمي از جمعيت دولت مورد تهاجم به صحنه نبرد و مقاومت در برابر اشغالگر، نيروهاي مسلّح سازمان نيافته را به جمع نيروهاي سازمان يافته مي‌افزايد و نبرد، وضعيتي متفاوت مي‌يابد. بدون شك، عزم ملي براي مقاومت و دفاع، بزرگ‌ترين سرمايه و منبع توان كشور در تحقق استقلال تلقي مي‌شود كه با جهت دادن اين توان و عزم ملي در قالب دكترين جنگ نامتقارن، حداكثر سازي توان مقاومت مسلّحانه مردمي و ضربه پذيري متجاوزان حتي ابرقدرتها، تضمين خواهد شد.

تضمين ضربه يذيري ابرقدرتها
اگر عدم تقارن در آرايش قوا با استراتژي‌هاي نامتقارن ياسخ داده شود، امكان مقاومت در برابر قدرتهاي نظامي وجود خواهد داشت. (مونكلر، ييشين، ص 43) جنگهاي چريكي مهم‌ترين نمونة قابل ذكر در اين قالب است. آمريكا در جنگ ويتنام براي نخستين بار تجربه كرد كه تشكيلات نظامي در برابر راهبردهاي نامتقارن و نامتعارف يقدر بي دفاع است. (همان منبع، ص 43).
در هر حال، همين خصيصة جنگهاي نامتقارن است كه دشمنان ابرقدرتها و مخالفان امريكا همواره با اشتياق از آن استفاده مي‌كنند. (همان منبع، ص 45) در يرتو همين راهبرد و خلاقيتهاي دفاعي آن است كه مائو در مقام تمسخر اثربخش بودن توان نظامي آمريكا، اين كشور را به منزلة ْببر كاغذي (همان منبع، ص 44) تلقي كرده است.
ضربه پذيري ابرقدرتها وقتي بيشتر مي‌شود كه نبرد به ساير حوزه‌ها كشيده شده، با ابزارهاي ديگر به جز آنچه تاكنون مرسوم بوده (نظير رسانه‌ها و ميادين رايانه‌اي منازعه)، انجام شود. (همان منبع، ص 45). در اين صورت، با گسترش روشها و ابزارهاي نامتقارن نبرد، عدم تقارنها فراگير مي‌شود و ميزان صدمه بر دشمن به حداكثر ممكن ارتقا مي‌يابد.
با اين حال، فرصتهاي نهفته در جنگ مردمي و يريكي در صورتي قابليت فعليت دارند كه خصايص ملي براي تعقيب اين راهبرد مناسب بوده و زمينه‌هاي لازم در اين خصوص در عزم و ارادة ملي قابل احراز باشد. به عبارت بهتر؛ "به رغم اهميتي كه شجاعت مردم و ارتباط سنتهاي ملي با جنگ دارد، اگر رهبران و فرماندهان نظامي نتوانند نيروهاي مردمي را به درستي به كار گيرند "، (كرمي، ص 103). اين جنگ نمي تواند در تحقق مقاصد مرتبط با دفاع از تماميت ارضي، في نفسه كارساز باشد.

اقتصاد دفاعي در به كارگيري واحدها و نيروهاي مقاومت مردمي
در اين دكترين نقش نيروهاي مسلّح و تركيب آنها بر ابزار و سيستم و جنگ افزار برتري دارد. اتكاي طرفهاي متخاصم به دكترين جنگ نامتقارن به ويژه دفاع نامتقارن، از يك ارزيابي ارزشي نيز بهره مي‌گيرد به اين تعبير كه: "نيروهاي چريكي اگر شكست نخورند، پيروز مي‌شوند. بنابراين، بايد تمامي تلاشهاي ممكن و حتي نامتعارف از جمله برهم زدن نظم و سازماندهي نيروي انساني مسلّح دشمن به عمل آيد تا پيشرفت نظامي دشمن قدرتمند متوقف شود. نظر به اينكه در عمليات ارتش دشمن در برابر طرف كم‌نيرو، پيروزي دشمن مسلّم است، طرف داراي ارتش اندك در جنگ نامتقارن تلاش مي‌كند تا از نقاط ضعف دشمن در بخش نيروي انساني سود جسته و با تعداد نيروي بسيار كمتر يا حتي بدون دخالت نيروي انساني در درگيري و با استفاده از استراتژي جنگ بدون درگيري مستقيم يا از طريق عمليات از راه دور، ضرباتي را وارد كند كه هم شمار زيادي از نيروهاي دشمن را از صحنه خارج كند (كلهر، 1383، ص 122) و هم نيروي خود را از آسيب حمله مصون دارد.
در حالتي كه به جاي نيروهاي مسلّح سازمان يافته، به صورت خودجوش و با آمادگي رزمي خود جهت مقابله با تهاجم وسيع دشمن (به خصوص تهاجم از طريق جنگ‌ زميني) به صحنه نبرد مقاومت وارد مي‌شوند، اين نقشها و تأثيرات نيرو دوچندان مي‌شود. با وجود اينكه تعداد نفرات و اندازة واحدهاي مردمي(كرمي، 1385، ص 99) بسيار كمتر از ارتش منظم مهاجم است، امّا با استفاده از حملات مخفيانه و يراكنده ولي جهت‌دار به قلب ارتش خصم، كثرت نيروي دشمن به نقطة ضعف تبديل مي‌شود و از آن طريق، ميزان آسيب پذيري آنها افزايش مي‌يابد. در حالي كه كمي نيروي دفاع و مقاومت مسلّحانه مردمي به منزلة نقطه قوّتي براي ضربه زدن به دشمن، مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
تمركز بر عدم تقارن در حجم و كميّت نيروي انساني در راستاي پياده كردن راهبرد جنگ نامتقارن، بر پايه اين درك استوار است كه قدرتهاي غربي از نظر اولويت حفظ نيروي انساني (اعم از نيروي خودي و تلفات انساني در غيرنظاميان دشمن)، آسيب پذيرند (بوون، 1383، ص 86) و افزايش شدت تلفات انساني مي‌تواند ميزان فعليت يافتن توان نظامي آنها را در جنگ تضعيف نمايد. به همين دليل، استفاده از اين ضعف سياسي دشمن به عنوان نقطه قوت يا فرصتي براي عدم شكست در جنگ، يكي از محورهاي اين گونه جنگهاست. (ر.ك.به: همان، ص 86-85و 114-100)
بنابراين، جنگهاي مردمي نامتقارن با افزايش نگراني دشمن از احتمال تحمل حملات مرگبار (و حتي همراه با خشونت زياد)، نه تنها مقدمات رواني نامتقارن سازي را در ساير ابعاد نبرد فراهم مي‌كند، بلكه ظرفيتهاي ذاتي توفيق مقاومت مردمي و شكست دشمن را ارتقا مي‌بخشد. از طرف ديگر، اتخاذ اقدامات رعب‌آور (كه ممكن است تروريستي تلقي شود) در صورتي كه عليه افراد و اهداف نظامي باشد، مغايرتي با هنجارهاي بين‌المللي ندارد. در واقع؛ اقدامات مخفيانة خشونت بار عليه دشمن به قصد ترساندن، پايين‌آوردن روحية تهاجمي و متوقف كردن پيشرفت جنگي آنها (در صورتي كه ميزان خشونت آن از آستانه اصول بشردوستانه ناظر بر نبرد، تجاوز نكند)، از طريق مقاومتهاي مردمي، مجاز است. اين فرصتهاست كه مي‌تواند به رغم برتري اوليه رقيب در توان رزمي و امكانات جنگي، به ييروزي غيرمنتظره گروههاي نيمه سازمان يافته مقاومت مردمي منجر شود.

منابع مقدمه مترجم

1.بوون، وين(1383)؛ "ابعاد جنگ نامتقارن "، ترجمه محمود فيروزي، فصلنامه مطالعات بسيج، شماره 23(تابستان).
2.سفرانچكوف، ايوان (1383)؛ "چچن: تجربه روسيه از جنگ نامتقارن "، ترجمه محمود فيروزي، فصلنامه مطالعات بسيج، شماره 22(بهار).
3.كرمي، جهانگير(1385)، تحول مفهوم جنگ مردمي، فصلنامه مطالعات بسيج، شماره 30 (بهار)
4.كلهر، رضا(1383)، راهبرد جنگ نامتقارن، فصلنامه راهبرد دفاعي، شماره 4 تابستان).
5.مونكلر، هرفريد(1384)؛ جنگهاي نوين، ترجمه حسن درگاهي، تهران، دورة عالي جنگ سپاه.
6.Bellamy, Christopher(2002). "Tools of III Omen: The shifted Confliot Paracliym and Reduced Role of Conventional Military Power " Cambridge Reviw of International Affairs, No. 1.
7.Rissinger, Henry (1969). "The Vitnam Negotiations ", Foreign Affairs(Ian).

مقدمه

به دليل وجود تنها يك ابر قدرت در جهان به ويژه گسترش قابل توجه و غيرقابل توقف تفاوتهاي موجود در ميان كشورها از نظر سطح فن‌آوري، عدم توازن در توانمندي‌هاي طرفهاي جنگ به يكي از اوصاف و مؤلفه‌هاي اساسي درگيري‌هاي مسلّحانه معاصر تبديل شده است. همراه با درگير شدن رو به گسترش بازيگران و واحدهاي غيردولتي در منازعات معاصر و آينده، تفاوت و اختلاف ميان وضعيت و اقتدار نظامي متخاصمان به تدريج در حال افزايش است و درگيري‌هاي مسلّحانه متعدد در دوران معاصر نشان داده‌اند كه بيش از پيش از نظر ساختاري، نامتقارن شده و چنين روندي را مي‌پيمايند. برخلاف وضعيت ژئواستراتژيكي در سراسر دورة جنگ سرد، امرزوه تعارض و پارادوكس محيط استراتژيك كنوني كه در آن ابرقدرت نظامي ممكن است واقعاً مورد تهديد هسته‌اي، بيولوژيك، شيميايي و عموماً حمله فريبكارانه قرار گيرند، به صورت گسترده درك شده و مورد پذيرش قرار گرفته است. در واقع؛ حمله‌هاي مستقيم عليه غيرنظاميان، گروگانگيري و استفاده از سپرهاي انساني (Human Sheilds) رويه‌اي است كه از مدتها پيش در درگيري‌هاي مسلّحانه محكوم شده است(1) - در درگيري‌هاي اخير؛ يعني درگيري‌هايي كه طرف ضعيف اغلب تلاش مي‌كند در برابر دشمن برتر نظامي با به‌كارگيري اين رويه‌ها به عنوان بخشي از يك راهبرد و استراتژي، منغعت و مزيت قابل توجهي كسب كند، احيا شده و جايگاهي خاص پيدا كرده اند. تروريسم بين‌المللي هرچند ضرورتاً در چارچوب درگيري مسلّحانه ملزم به اعمال حقوق بين‌الملل بشردوستانه نشده بلكه عمدتاً در وضعيتهاي غيرجنگ مورد استفاده قرار گرفته، امّا اغلب به عنوان ابزار مقابله با چنين عدم تقارني تلقي مي‌شود. در عين حال، طرفهاي برتر نظامي نيز كه در طرف ديگر اين طيف قرار دارند، به حمله‌هاي بدون تمييز و كوركورانه و رويه‌هاي تخريبي غيرقانوني و همچنين رويه‌هاي مبهم در حقوق بين‌الملل نظير كشتارهاي برنامه‌ريزي شده يا عمليات‌هاي مخفي غيرقابل كنترل به منظور ضربه زدن به دشمنان معمولاً فرضي و ناپيدا متوسل شده‌اند.(2)
نابرابري مهم و عمده در سطح تسليحات كه نتيجه توزيع نابرابر قدرت نظامي و توانمندي تكنولوژيك در يك درگيري معين است، غالباً انگيزه‌هايي براي طرفهاي مقابل ايجاد مي‌كند تا به روشها و ابزارهايي جنگي متوسل شوند كه استانداردهاي پذيرفته شده و مسلّم حقوق بين‌الملل بشردوستانه را تضعيف مي‌كنند و گاه به تخلّف جدي از آنها منجر مي‌شوند. جنگ بين نيروهاي ائتلافي به رهبري امريكا و عراق يا جنگ در افغانستان، نمونه‌هايي روشن در اين خصوص هستند. در صورتي كه ماهيت متخاصمان متفاوت از هم باشد يا عدم تقارنهاي عيني با عدم تقارن حقوقي همراه شود (يعني در فضايي كه يك طرف داراي اهليت حقوقي كمتر يا فاقد اهليت حقوقي است)، اين گرايش و تمايل تحكيم خواهد شد.
بدون شك، عدم تقارن دقيق و كامل در جنگ، به ندرت محقق شده است. با اين حال، الگوهاي عدم پايبندي كه در درگيري‌هاي متعدد معاصر نمود يافته، ساختاري‌تر و سيستماتيك‌تر از گذشته به نظر مي‌رسند. اين نوشتار، نخست تلاش مي‌كند اين فرضيه را بررسي كند و در اين راستا، تحليل خواهد كرد كه آيا عدم تقارنهاي عيني و بالقوه حقوقي به انگيزه‌اي براي تخلّف از مقررات حقوق بين‌الملل بشردوستانه تبديل شده‌اند يا نه و اگر چنين است، الگوهاي درگيري مسلّحانه معاصر چگونه از درگيري‌هاي قبلي كه فاقد عدم تقارن قابل توجهي بوده بلكه متقارن بوده‌اند، منفك مي‌شوند. در مرحله دوم، موارد عيني عدم پايبندي در سناريوهاي جنگ نامتقارن به ويژه در پرتو پيوند و تأثير متقابل اصل تفكيك و اصل تناسب مورد ارزيابي دقيق قرار خواهند گرفت.
نه اصطلاح "جنگ متقارن "و نه اصطلاحات "جنگ نسل چهارم "(Fourth-generation warfare) يا "جنگ غيرخطي " (Non-linear war) كه گاه به عنوان مترادف آن بكار مي‌روند، به صورت روشن تعريف و تبيين نشده‌اند.(3) قصد اين نوشتار ورود به اين حوزه تقريباً نامقدور نيست. بااين حال، در اين تحليل نشان خواهيم داد كه تمايلي قابل توجه در درگيري‌هاي مسلّحانه معاصر به سمت افزايش نابرابري بين متخاصمان در رابطه با توانمندي تسليحاتي وجود دارد. با اينكه اين تمايل، پديده‌اي قديمي و شناخته شده در درگيري‌هاي مسلّحانه غيربين‌المللي است، ارزيابي آثار و تفاوت نظامي در درگيري‌هاي مسلّحانه بين‌المللي، مباحثي نظير ميزان قابل اعمال بودن قواعد حقوق جنگ بر موارد شركت دولتها و بازيگران غيردولتي در درگيري‌هاي فراملي را ضرروي مي‌سازد.(4)
اين نوشتار با رويكردي نسبتاً متفاوت، درصدد بررسي پيامدهاي بلندمدتي خواهد بود كه ساختارهاي جنگ نامتقارن ممكن است بر اصول بنيادين حقوق بين‌الملل بشردوستانه به دنبال داشته باشند و از اين طريق، درجه و ميزان عدم تقارن؛ يعني سطح تفاوت نظامي بين متخاصمان كه مي‌توان آنها را با رژيم حقوقي قابل اعمال در زمان جنگ تطبيق و سازش داد، ارزيابي خواهد كرد.(5)
در همين راستا، در مرحلة سوم، مفهوم سنتي ضرورت نظامي را كه در دستورالعمل ليبر 1863 عليه گسترش ضرورت در درگيري‌هاي نامتقارن زمان ما مقرر شده است، ارزشيابي خواهد كرد. اگرچه مفاهيم و اصول بنيادين حقوق جنگ به عنوان سازوكارهاي منعطف براي لحاظ تغييرات در روشهاي عملي شدن جنگ طراحي شده‌اند، امّا گفته مي‌شود مفهوم ضرورت نظامي و اصل تفكيك، وجود حداقل ميزان تفاوت ميان طرفهاي جنگ را مفروض مي‌گيرد و از اين رو، مي‌تواند در وضعيتهاي فرعي مغاير با الگوهاي حقوق بشري نظير مواردي كه عموماً در جنگ عليه تروريسم ديده شده‌اند، اعمال شوند.
موضوع اصلي و پاياني اين تحليل، اصل عمل متقابل است. همان طور كه تفاوت نظامي بين طرفين درگير در اغلب مخاصمات مسلّحانة نوين برجسته‌تر مي‌شود، اثر توازن عمل متقابل نهفته در مفهوم سنتي جنگ نامتقارن به تدريج در حال تضعيف و سست شدن است.(6) با اينكه آثار بازدارنده سيستم در حال ارتقاي حقوق بين‌الملل كيفري و پوششهاي رسانه‌اي و اعتقاد عمومي (هرچند دو مورد اخير عواملي غيرحقوقي هستند كه ممكن است به منظور حصول اهداف معكوس نيز مورد استفاده قرار گيرند) مي‌توانند در پوشش رفتار متخلّفانه در جنگ كمك شاياني بكنند، حقوق بين‌الملل بشردوستانه ممكن است همزمان از سازوكارهاي تنظيم كنندة ذاتي خود كه از قديم الايام در خود منطقه نبرد اثرگذار بوده‌اند، محروم شود. ماهيت بي ثبات كننده عمل متقابل ممكن است به اضمحلال تدريجي و شايد دروني قلمرو حمايتي اصول اساسي حقوق بين‌الملل بشردوستانه منجر شود. به عنوان نمونه، تخلّفات مكرر از اصل تفكيك توسط يك طرف درگيري ممكن است به تحريك طرف ديگر در گسترش تصورات و درك خود از ضرورت نظامي و از اين رو، تناسب، به هنگام مبارزه با چنين دشمني بينجامد. نهايتاً و در تنها سناريوي بدتر، انحراف عمدي و آگاهانه از معيارهاي پذيرفته شده ناظر بر انجام مخاصمات، خطر قابل توجه آغاز چرخه‌اي تسلسلي در افزايش عمل متقابل منفي را به دنبال بياورد كه در آن چرخه، توقعات طرفهاي جنگ به افزايش تخلّفات متقابل از حقوق بين‌الملل بشردوستانه تبديل شود.
از نظر تاريخي، اكثر قوانين ناظر بر درگيري‌هاي مسلّحانه بين‌المللي بر اساس تصور غالباً اروپايي كلاوزويتس از جنگ؛ يعني فرض وقوع درگيري‌هاي متقارن بين ارتشهاي بهره مند از قدرت نظامي برابر يا حداقل داراي ساختارهاي سازماني مشابه و قابل قياس، طراحي شده‌اند. تقريباً در تمام طول قرون نوزدهم و بيستم، قدرتهاي برتر يا براي حفظ نظمي صلح ساز (حافظ وضع موجود) يا ايجاد عدم تقارني تاكتيكي در برابر مخالفان خود به عنوان تضمين پيروزي نظامي در جنگ، درگير مسابقات تسليحاتي مستمر بودند.(7) امّا بديهي است كه عدم تقارن به مفهوم نابرابري و تفاوتهاي نظامي، پديده‌اي جديد نبوده،(8) حقوق بين‌الملل بشردوستانه نيز با اين مفهوم كاملاً بيگانه نيست. به دليل تفاوت ذاتي طرفين درگير و حتي با اينكه معيارهاي آستانه‌اي ماده يك پروتكل دوم الحاقي به كنوانسيونهاي چهارگانه 1949 ژنو، اغلب به تضمين حداقل ميزان تشابه بين طرفين مذكور كمك مي‌كنند، درگيري‌هاي مسلّحانه غيربين‌المللي ذاتاً و ماهيتاً نامتقارن هستند. علاوه بر اين، پيش از اين در مفهوم سنتي جنگ نامتقارن، پذيرفته شده بود كه ساختار درگيري‌ها ممكن است از تقارن به عدم تقارن تغيير يابند. به همين دليل، آن گاه كه درگيري به پايان نزديك مي‌شود و يك طرف به برتري دست مي‌يابد، توازن نظامي اوليه غيرقابل بازگشت مي‌شود. متعاقباً در كنفرانس 77-1974 ژنو كه به تصويب پروتكل اول الحاقي انجاميد، دولتهاي شركت كننده نه تنها بقاي نابرابري نظامي را تأييد كردند، بلكه قبول كردند نابرابري و تفاوت عيني بين متخاصمان ممكن است حتي به تفاوت در تعهدات حقوقي بشردوستانه منتهي شود. به عنوان نمونه، در خصوص ماده 57 پروتكل اول الحاقي پيرامون تعهد به رعايت احتياط در حمله،(9) هيئت نمايندگي هند اظهار كرد كه بر اساس عبارت پردازي به كار رفته در آن ماده، محتواي تعهد به احتياط و مراقبت كافي مندرج در آن (يعني شناسايي دقيق اهداف نظامي يا غيرنظامي)، اساساً به ابزارهاي فني شناسايي در دسترس دولتهاي متخاصم بستگي دارد.(10) به رغم اين نگراني‌ها، عبارت پردازي فعلي اين ماده بر اساس اين درك ضمني تصويب شده كه به دليل تفاوتهاي نظامي عيني، تعهدات حقوق بين‌الملل بشردوستانه ممكن است در عمل، ابعاد و آثار متفاوتي را بر طرفين متخاصم بار كند.(11)
شوارزنبرگر اظهار كرده كه "در سير تاريخي، در جنگهاي از نوع دوئل بين متخاصمان مشابهي كه براي اهدافي محدود مي‌جنگيده‌اند، نظير جنگ كريمه 6-1853 يا جنگ 1-1870 فرانسه-آلمان، قلمرو حمايتي حقوق جنگ از بيشترين وسعت برخوردار بوده است؛ در حالي كه در جنگهاي بزرگ نظير جنگهاي ناپلئون يا دو جنگ جهاني قرن بيستم (جنگهايي كه در آنها به منظور قمار و رقابت نبرد مي‌كرده اند)، طرف ضعيف غالباً تمايل داشته تا از طريق نقض حقوق جنگ به منافع كوتاه مدت دست پيدا كند ".(12) در واقع؛ تخلّف از حقوق جنگ تقريباً در هر موردي كه حقوق بين‌الملل بشردوستانه قابل اعمال بوده، رخ داده(13) و اين خطر كه يك طرف ممكن است تخلّف گسترده از حقوق جنگ را به منظور كسب مزيتي موقت يا خنثي كردن تهديد شكست خود دستور يا ترجيح دهد، همواره بر نظامي حقوقي كه قصد داشته طرز رفتار در درگيري‌هاي مسلّحانه را قاعده مند سازد (حقوق جنگ) سايه افكنده است.(14) با اين حال، در وضعيتهاي متقارن، موارد مذكور تمايل داشته‌اند كه در حاشيه باقي بمانند. لذا اغلب محدود به مراحل نهايي جنگ و منحصر به نبردهاي فردي كه در آن شكست غيرقابل اجتناب به نظر مي‌رسد، شده‌اند يا توسل به فريب و خدعه يا تاكتيكهاي مشابه ممنوعه، به عنوان تضمين شكست تاكتيكي فوري تلقي گشته‌اند.
در نتيجه تفاوت آشكار در قابليتها و توانمنديهاي نظامي طرفين برخي درگيري‌هاي معاصر، انگيزه‌ها؛ براي تخلّف از حقوق بين‌الملل بشردوستانه در حد دستيابي به سطحي جديد به نظر مي‌رسند. تخلّف از مقررات حقوق بين‌الملل بشردوستانه ديگر امري اتفاقي و محدود به حوادث موقتي و حاشيه‌اي در طول درگيري نيست، بلكه به يك مؤلفه ساختاري احيا شده تبديل گشته كه بسياري از درگيري‌هاي مسلّحانه كنوني را از موارد گذشته تفكيك مي‌كند. به اين دليل كه در مواجهه با دشمن كاملاً مجهز به برتري و قدرت فن‌آوري، طرف ضعيف نظامي از همان ابتدا هيچ شانسي براي پيروزي و بُرد در جنگ ندارد. نتايج جنگ اخير عليه عراق، اين عدم توازن قدرت و توانمندي را به خوبي توصيف مي‌كند. در حالي كه نيروي هوايي عراق هرگز امكان پرواز نيافت، نيروهاي ائتلاف بيش از 20 هزار پرواز را انجام دادند.(15) شواهد نابرابري قابل توجه در توانمندي نظامي متخاصمان در واپسين زمان درگيري اخير در لبنان احتمالاً در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.
بدون پيش‌بيني تحليل تفصيلي زير، بايد متذكر شد كه تخلّفات گسترده ارتش عراق در طول درگيري‌هاي مسلّحانه عليه نيروهاي ائتلاف به رهبري امريكا، به سطح مهمي از نابرابري آشكار در توان تسليحاتي منتهي شد. روية‌هاي ارتش عراق شامل توسل به سپرهاي انساني، سوء استفاده از علائم صليب سرخ و هلال احمر، استفاده از مينهاي ضدنفر و استقرار اهداف نظامي در مناطق حمايت شده نظير مساجد و بيمارستانها بود. بديهي است اين خطر وجود دارد كه طرف ضعيف‌تر از نظر نظامي كه نمي‌تواند ضعف‌هاي نظامي طرف قوي را شناسائي كند، مجبور شود برتري دشمن را با توسل به روشها و ابزارهاي جنگ خارج از قلمرو حقوق بين‌الملل بشردوستانه كنار بنهد و خنثي كند .
در عين حال، استفاده از تاكتيكهاي "غيرقابل تصور " (Unthinkable tactics) نظير طفره رفتن تاكتيكي از معيارهاي حقوق بين‌الملل بشردوستانه، مانعي ايجاد خواهد كرد كه به آساني نمي توان به صرف برتري نظامي بر آن تفوق يافت. صرف نظر از پيشبرد مخاصمات در عراق، تاكتيكهاي مورد عمل فراح آيديد، رهبر شورشيان سومالي در سال1993، نمونه خوبي از اين امر است. نيروهاي وي در شرايطي متعارف امكاني براي مقابله با نيروي هوابرد كاملاً مسلّح و تكنولوژيك ايالات متحده نداشتند. با اين حال، اين نيروي شبه نظامي با استفادة بديع از تسليحات و سيستمهاي ارتباطي (كه گزارشها حاكي است كه از خطوط تلفن تا فن‌آوريهاي پيشرفته ارتباطي، متفاوت و متنوع بوده اند) و با توسّل به تاكتيكهاي "غيرقابل تصور " و اعمال "وحشيانه " ارتكابي به منظور پوشش يافتن در رسانه‌هاي خبري، فرماندهي ايالات متحده را قانع كرد كه به رغم ضعفهاي نظامي نيروهاي سومالي، هزينه درگير شدن در سومالي بسيار بالا است.(16) در طول جنگ عليه عراق، استفاده مكرر نيروهاي آمريكايي و انگليسي از سلاحهاي "ناتوان كننده " (Incapacitation warfare) كه تعداد زيادي قرباني غيرنظامي به دنبال داشت، بعضاً به حمله‌هاي كوركورانه و تا حدودي قصور از اتخاذ "كليه احتياط‌هاي ممكن " مقرر در حقوق بين‌الملل بشردوستانه انجاميدند.
از اين رو، انگيزه‌هايي آشكار براي هر دو طرف وجود داشت تا به صورت بالقوه، براي ايراد صدمه و خدشه به ملاحظات بشردوستانه و ضرورت به كارگيري چنين جنگهايي، اولويت بالائي را قائل شوند.(17)

1. الگوهاي عدم پايبندي: ارتباط متقابل اصل تفكيك و اصل تناسب

موارد اخير وقوع درگيري‌هاي مسلّحانه نشان مي‌دهند كه طرفهاي ضعيف در توانمندي نظامي ممكن است، به منظور جلوگيري از حمله دشمن برخوردار از برتري مشهود يا تقليل نابرابري در قدرت نظامي، به ويژه درصددند تا اصل تفكيك را مورد استفاده ابزاري قرار داده، عمداً آن را تحت نفوذ خود قرار دهند. اين نفوذ ممكن است به شيوه‌هاي مختلفي محقق شود.(18) در عين حال، طرفهاي قوي نيز آستانة تناسب را به منظور سوء استفاده سيستماتيك از اصل تفكيك و نتايج آن در مقابلة مؤثر با دشمن، تقليل دهند. تحليل زير درخصوص راهبردهاي بالقوه‌اي كه متخاصمان ممكن است هنگام مواجهه با چنين مواردي و انحراف سيستماتيك از قواعد پذيرفته شده حقوقي به كار گيرند، صرفاً به منظور تسهيل درك الگوهايي احتمالي عدم پايبندي است و ادعا نمي كنيم كه جامع و مانع مي‌باشد. يكي از اوصاف ماهوي راهبردهاي نامتقارن اين است كه پيش بيني آنها ناممكن است.

الف) اصل تفكيك

با اينكه اتخاذ استراتژي دفاعي هنگام مواجهه با دشمن بهره مند از برتري تكنولوژيك، ضروري است، امّا مقابله با اختفاي رزمندگان در منطقه جنگ، بسيار دشوارتر شده است. مخفي شدن در مناطق كوهستاني، غارها، تاسيسات و كانالهاي زيرزميني، يكي از راههاي آن است. امّا روشهاي ديگر انجام بسيار آسان و مؤثرتر از آن نيز در پرتو خود مقررات حقوق بين‌الملل بشردوستانه وجود دارند. در پرتو انواع حمايتهاي حقوقي اعطا شده به غيرنظاميان، فرض غيرنظامي بودن راهي آسان براي جلوگيري از حمله دشمن است كه برخلاف تاكتيكهاي چريكي سنتي؛ يعني مخفي شدن در زيرزمين يا مناطق غيرقابل دسترسي، نمي توان با توسعه فن‌آوريهاي پيشرفتة شناسايي با آنها مقابله كرد. در واقع؛ اغلب سربازان عراقي به منظور ممانعت از اقدام نيروهاي ائتلافي در شناسايي آنها به عنوان دشمن؛ يعني اهداف مشروع حمله در جنگ اخير، يونيفرمهاي خود را از تن درآورده بودند.(19) اين امر مادامي كه براي حمله در لواي وضعيت حمايتي (استفاده سوء از حمايتهاي اعطا شده به غيرنظاميان) مورد استفاده قرار نگيرد، تاكتيكي ممنوعه تلقي نمي‌شود. بر اساس ماده 4 كنوانسيون سوم ژنو، صرف فقدان هرگونه علامت حمايتي ثابت قابل شناسايي از دور، به از دست دادن وضعيت رزمندگي و مزاياي ناشي از آن منتهي مي‌شود.(20) با اين حال، به رغم مشروعيت اين رويه، در صورتي كه از آن به عنوان بخشي از يك راهبرد استفاده شود، ابهامي قابل توجه در وضعيت فرد ايجاد مي‌كند. از اين رو، قطعاً اثربخشي اصل "بنيادين " (Fundamental principle) و به تعبير ديوان بين‌المللي دادگستري، اصل "غيرقابل نقض " (Intransgressible principle) تفكيك را تضعيف مي‌كند.(21)
بديهي است تفكيك - يعني قابليت آسيب پذيري برخي - افراد و اهداف كه از نظر حقوقي تعريف و توصيف شده است، در صورتي كه مورد استفاده ابزاري قرار گرفته و تابع اراده طرف متخاصم قرار گيرد، ممكن است منافذي را به روي امكان انجام حمله بدون توجه به آن اصل بگشايد.(22) مرزبندي بين تاكتيكهاي مشروع و رويه‌هاي نامشروع به آساني از بين رفتني است. سوء استفاده از علائم حمايتي به منظور مخفي كردن اهداف نظامي، يكي از اين موارد و نصب علامت كميته بين‌المللي صليب سرخ بر روي ساختمان حزب بعث در بصره، نمونه‌اي آشكار از اين تاكتيكها است.(23) به منظور حمايت از اهداف نظامي كه ماهيتشان را به آساني نمي توان مخفي كرد، طرفهاي ضعيف جنگ ممكن است از عنصر تناسب بهره‌برداري كنند. به منظور بر هم زدن معادله تناسب طرف مقابل، غيرنظاميان به عنوان سپر اهداف نظامي و متحرك، مورد استفاده قرار مي‌گيرند؛ در حالي كه تجهيزات نظامي متحرك را عمداً در نزديكي و مجاورت تأسيسات غيرنظامي يا ساير اماكن داراي حمايت خاص مستقر مي‌كنند. بيانيه جان اگلاند، معاون دبيركل سازمان ملل متحد به روشني به تسلسل خطرناكي كه ممكن است از اين گونه رويه‌ها حادث شود، اشاره مي‌كند.(24)
روشهاي رفتاري مشابهي در خصوص تاكتيكهاي تهاجمي نيز به كار رفته اند. توقيف برخي وسايل نقليه امدادي به منظور بهره‌گيري از وضعيت حمايتي آنها و از اين رو، بهبود فرصتهاي حمله، نمونه‌اي از اين دست است. در خصوص استفاده از شصت مورد از يكصد مسجد واقع در شهر فلوجه در طول درگيري نوامبر 2004 در اين شهر به عنوان مكان انجام عمليات نظامي نيز اين وضعيت صادق است.(25) بايد متذكر شد كه ايجاد تصور نادرست درباره استحقاق حقوقي و بهره‌مندي از حق مصونيت در برابر حمله و بهره برداري از اعتماد دشمن به آن وضعيت، نه تنها ناقض اصل تفكيك است، بلكه به خدعه نيز منجر مي‌شود و بر همين اساس، ممنوع تلقي خواهد شد.(26) هر راهبرد و استراتژي ناظر بر بكارگيري حيله و فريب در برابر قدرت برتر نظامي از طريق اقدام شگفت انگيز، غافلگيرانه و مكارانه، الزاماً به صورت مستقيم يا غيرمستقيم مشمول اقدام ممنوع نخواهد بود. اين موارد ممكن است بسته به اوضاع و احوال، به چيزي بيش از تاكتيكهايي مناسب منتهي نشوند. با اين حال، طرف ضعيف در صورتي كه قادر به شناسايي ضعفهاي نظامي دشمن نباشد، ممكن است در نهايت هيچ راه ديگري در برابر قدرت برتر در پيش رو نداشته باشد جز اينكه به صورت مستقيم به غيرنظاميان و اهداف غيرنظامي - حتي با نقض مسلّم اصل تفكيك - حمله كند. موارد حمله تروريستي پس از يازده سپتامبر؛ يعني حمله در بالي، مومباسا و جربا در 2002، رياض و كازابلانكا در 2003، مادريد در 2004، لبنان و قاهره در 2005 و مومبايي در 2006 (از باب ذكر مهم‌ترين موارد مورد توجه رسانه‌ها) و حمله‌هاي مستمر در افغانستان و عراق نشان مي‌دهند كه اين گرايش در حال فزوني و افزايش است. جلوگيري از خطر حمله به تاسيسات نظامي كاملاً حفاظت شده، طرف ضعيف را به جنگ تهاجمي از طريق صفحه تلويزيون و در منازل دولت برتر و بهره‌برداري از آثار و پيامدهاي پوشش رسانه‌هاي گروهي وا مي‌دارد.(27)

ب) اصل تناسب

در طول زمان، اين خطر قابل توجه همواره وجود داشته كه در پرتو رويه‌هاي فوق، خود حقوق بين‌الملل بشردوستانه با همين دسته بندي‌ها و مرزبندي بين نظاميان و غيرنظاميان ممكن است در نگاه متخاصمي كه با تخلّفات مكرر طرف مقابل خود مواجه شده است، به عنوان درهايي باز به روي نوعي جنگ كه عمداً از اين مرزبنديهاي روشن فراتر مي‌روند، تلقي شود. با اين حال، خطر فوري‌تر اين است طرف مقابل كه با چنين سوء استفاده‌اي از اصل تفكيك مواجه شده، به تدريج احساس كند مجبور است آستانه تناسب را تعديل و تقليل دهد. (28)

2. ضرورت نظامي در درگيري‌هاي نامتقارن

هرچند مفهوم ضرورت نظامي كمابيش به عنوان توجيهي جداگانه در برابر تخلّف از حقوق جنگ مورد استفاده قرار مي‌گيرد،(29) امروزه نمي توان شك داشت كه در حقوق بين‌الملل بشردوستانه معاصر، عنصر ضرورت نظامي بايد در برابر اصل بشريت تعديل يابد. امّا چنان انعطاف و كششي در حقوق جنگ وجود ندارد كه ضرورت نظامي بتواند به عنوان دليلي براي انحراف از معيارهاي بشردوستانه پذيرفته شده مورد استناد قرار گيرد.(30) با وجود اين، درگيري نامتقارن متضمن خطري خاص از حيث جنگ بدون ضابطه در دوران جديد است؛ زيرا تلقي وجود موانع غيرقابل عبور ممكن است هر دو طرف را به احساس نااميدي، متمايل و در نهايت مجبور كند تصور و برداشتشان را از ضرورت غلبه بر دشمن و آنچه در اين مسير ضرورت دارد، به صورت وسيع گسترش دهند. از آنجا كه ضرورت نظامي، جزئي از معادله تناسب در حقوق جنگ است، گسترش يا تأكيد بيش از حد بر مفهوم ضرورت نظامي، قلمرو حمايتي اصل تفكيك را خدشه دار خواهد ساخت.(31) [color=red][/color]

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8609110062

سرلشكر صالحي در گفتگو با فارس:
اصول نبرد نامتقارن در ارتش مبتني بر وقايع پيرامون كشور است

خبرگزاري فارس: فرمانده كل ارتش جنگ‌ها و اشغالگري‌ها در همسايگي كشور را به مثابه يك رزمايش و درس براي نيروهاي مسلح دانست و گفت: ما در ارتش با توجه به تجربه گذشته و وقايع پيرامونمان، به حوزه جنگ نامتقارن مي‌پردازيم.

امير سرلشكر عطاءالله صالحي فرمانده كل ارتش در گفتگو با خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس، با بيان اينكه تجربه دفاع مقدس و 8 سال جنگ تحميلي همواره همراه ما خواهد بود، اظهار داشت: ما به تمام جنگ‌ها و اشغالگري‌هايي كه در همسايگي كشورمان اتفاق مي‌افتد به عنوان يك رزمايش و يك درس پيش روي خود نگاه مي‌كنيم.

وي ادامه داد: ارتش اين موضوعات و آموخته‌هاي قبلي را كنار هم قرار مي‌دهد و متون كتاب‌هاي ارتش را طبق اين تجربه‌ها تغيير داده‌ايم.

سرلشكر صالحي با بيان اينكه تمام نيروهاي ارتش در جهت ارتقا و آمادگي كامل تلاش مي‌كنند، تصريح كرد: به عنوان مثال اگر الان در حوزه جنگ هوايي تمرين مي‌كنيم نسبت به همان آموزه‌هاي هوايي و تجربه‌ها در رابطه با جنگ نامتقارن نيز فعاليت داريم و يا در نيروي دريايي ضمن اينكه به صورت كلاسيك كار مي‌كنيم در حوزه جنگ نامتقارن مانند اعزام نيرو به خليج عدن نيز به فعاليت مي‌پردازيم.

وي در ادامه تاكيد كرد: در تمام نيروهاي ارتش با توجه به تجربه گذشته و وقايع پيرامونمان، به حوزه جنگ نامتقارن پرداخته مي‌شود.
انتهاي پيام/ب
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907030238

دوستام معذرت میخوام شاید این کمی کمک کنه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
soroushrazor2 جان نوشته جالبی بود و ممنون از توجهت که جای تقدیر داره هم از شما هم از دیگر دوستانی که با تحمل فراوان این نوشته های طولانی ما مطالب رو میخونند و نظر میدن

مانند پاتریوت و greatcyrus و ahmadi عزیز و واریور و دیگر عزیزان


[quote]
من کاملا موافقم که ما تو این جنگ ضربات بزرگی می خوریم. و احتمالا خیلی از سکوهای نفتی و گازی و پالایشگاهها و کارخونه ها و تاسیسات مختلف آسیب جدی می بینن؛ اما اون چیزی که برای من به عنوان پیروزی یا شکست تعریف میشه، رسیدن یا نرسیدن مهاجم به هدف اصلیش هست. مثلا امریکا صرفا برای زدن سکوهای نفتی، اونقدر هزینه نمی کنه؛ بنابراین با اینکه چنین اتفاقی در جنگ افتاده، اما باتوجه به هزینه ای که داشته و همچنین نرسیدن به هدف اصلی، از نظر من پیروز نبوده؛ و اگه بعد از مدتی نتونه شرایط رو تحمل کنه و بدون دستیابی به هدف، از منطقه خارج بشه یعنی شکست خورده. (مثل همون ویتنام). حالا اگه یکی بخواد آسیب دیدگی صنعت و اقتصاد ما رو به حساب پیروزی امریکا بذاره، بنده نمی تونم متقاعدش کنم! [/quote]

خوب مشکل ما منهای بعد نظامی قضیه فکر کنم پیدا شد .... یعنی من عقیده م برعکس این هست

باور داشته باش میثم جان در تمام جهان کشوری که اقتصادش فلج بشه و زیرساخت هاش نابود بشه جز برنده های جنگ نیست ... تازه بر فرض اینکه چی ؟ اینکه کشورش اشغال نشه

شما یک نبرد واقعی مثل ویتنام رو نگاه کن ، شاید خیلی ها فکر بکنند ویتنام برنده شد یا امریکا بازنده شد ! در حالیکه من یه زمین هموار می بینم که شوروی و چین و مقابلشون امریکا و متحدینش برا خودشون عین پینت بال ! بازی میکردند و امکاناتشونو محک میزدند

در این وسط کشوری به نام ویتنام یه توپ فوتبال شااااااید می بود .... نهایتش چی شد ؟ الان ویتنام کجای دنیاست ؟

تازه اونا شوروی و چین رو داشتند ....
[quote]
میخواستم بگم احتمالا منظورتون هوانیروزه که البته هوانیروز جزو نیروی زمینی ارتش هست. کسی هم منکر رشادتهای نیروی هوایی نیست. اما نیروی هوایی فقط کمک بود؛ نه عامل اصلی. [/quote]

اصراری ندارم شما قبولش کنید و اونچه که حکم وظیفه بود گفتیم ولی شک نداشته باشید فانتوم های D و E ایران مستقیما با کمک هوانیروز به نبرد مستقیم زرهی رفتند با عراق
[quote]

حالا چرا بسیج رو همون اول گذاشتین؟!!! وظیفه بسیج در مرحله اول جنگ شهریه که نه تخصص آنچنانی می خواد نه آموزش خاصی. فقط حجم بالا میخواد که الحمدلله موجوده.
[/quote]

برا اینکه پشتیبانی نفرات نیروهای مسلح براساس اونها هست و هرچه بیشتر و اموزش دیده تر باشند بهتره به قول خودتون حجم شون بالاست !

ولی برای اینکه به شما ثابت کنم طرز نگرش نظامی تون به بسیج اشتباهه شما رو به تاسیس لشکر 8 نجف اشرف و یا عاشورا و .... ارجاع میدم

اقای محسن رضایی هم بارها تاکید داشتند وقتی که ما میخواستیم نتیجه نبرد رو تغییر بدیم از این لشکرها که اموزش و زبدگی شون بهتر بود استفاده میکردیم ....

میثم جان ، اگر این حرف رو قبول نداری شما رو ارجاع میدم به عملیات موگادیشو امریکا که اون همه چریک نتونست جلو یه سری کماندو قد علم کنه در حالیکه باید همه اونا قتل عام میشدن به جاش هزار نفر چریک ها تلفات دادند ! چرا ؟ چون نه سلاح نه اموزش مناسب ندیده بودند

شک نکن لایه انسانی هرگز به تنهایی جوابگو نیست که البته خاطرم هست در تایپیک ابرامز عراق اشاراتی راجبه اموزش نیروها و .. توسط شما و محمد شد [quote]

اولا نه به شما و نه به هیچ شخص غیر نظامی دیگه، به این راحتی اجازه نمیدن تمرینها و رزمایشها و آموزشهای نیروهای رسمی (فعال) رو ببینین. محلی هم که این نوع رزمایشها و آموزشها برگزار میشه، جایی نیست که کسی بتونه از کنارش رد بشه و دید بزنه! [/quote]

خوب این هم حرف درستی است و ما تاییدش میکنیم و حالا میتونم بپرسم شما امار استعداد رزمی نیروهای کادر و رسمی ایران رو چند نفر میدونید ؟؟؟

تعداد شهرهای حیاتی و مهم ایران رو تقسیم اینا بکن تا منظورم رو متوجه بشی

[quote]
دقیقا سبک جنگی شهید چمران چریکی بود که هیچ ربطی هم به نامتقارن نداره. همون قضیه موتور که گفتین، کی گفته این یعنی چریکی و پارتیزانی؟!!! [/quote]

ای اقا ، مگه میشه ؟
دوست گلم ، شهید چمران تاکتیک هاش همینهایی هست که الان در مقیاس بزرگتر و به روز تر با سلاح های مدرن تر انجام میشه

نبرد نامنظم ایشون بنیانگزار نبرد نامتقارن هست و من به جز بعد موشک ساحلی و ... بعید میدونم چیز خاصی به استراتژیش اضافه شده باشه بلکه فقط تاکتیک ها اپدیت شدند

[quote]
درمورد چین و ... هم گفتم، تاکتیکها توسط کشورهای مختلف اجرا شده. اما سبک جنگی هیچ ارتشی نامتقارن نیست. چین کلاسیک می جنگه ولی ممکنه در بخشهای محدودی تاکتیکهای خاصی از جنگ نامتقارن هم داشته باشه. اما ایران کلا نامتقارن عمل می کنه. از طرفی، من کجای صحبتهام حتی اشاره به موشکهای ساحل به دریا کردم؟ (که اتفاقا کاملا کلاسیکه!!!)
[/quote]


بله درسته ، حداقل اگر مصاحبه های فرماندهان رو در نظر بگیریم و حرف شما رو هم به دلیل مسایلی صحیح بگیریم حق با شماست

خوب اون وقت یادتون میاد یکبار بهتون گفتم ، با این روش ها میشه دفاع کرد نه تهاجم ؟ و وقتی بخواهیم اول منطقه باشیم این روش کارا نیست ؟؟؟

تاکید میکنم ایران این استراتژی رو برا این گسترش میده که چی ؟ بازدارندگی حاصل بشه و جنگ شروع نشه ولی در صورت شروع جنگ هم بشه امریکا رو یه جورایی پشیمون کرد از کرده ش ، که اینجاست من بحثم شروع میشه که میگم اصلا راه نداره دفاع کنیم و برنده بشیم به این صورت

[quote]
نبرد نامتقارن یعنی استفاده از تجهیزات و نیروهایی که به ظاهر برای شرایطی خاص مناسب نیستند اما درواقع، دقیقا برای همون شرایط سازگار شدند. همون قایق، به خودی خود، منطقی نیست که به جنگ ناو بره! اما وقتی تعداد بالا میره و تسلیحات ضد ناو و ضد کشتی روش نصب میشه، قضیه کلا فرق می کنه. این نامتقارنه، نه بزن دررو بودنش! موتور چهارچرخ، کلا یه وسیله ورزشیه و ارتباطی به جنگ نداره. اما وقتی از اون به عنوان یه وسیله جنگی ضد نفر و ضد زرهی استفاده میشه، بهش میگن نامتقارن. وگرنه، مثلا هرکی از سلاح ضد تانک جلوی تانک استفاده کنه که بهش نامتقارن نمیگن برادر من!
حالا شما میخواین بگین مرغ یه پا داره، بحثش جداست. [/quote]

جالب بود و ممنون

به نظر من بهتره شما و MOHAMMAD یه تایپیک کامل راجبه نبرد نامتقارن مدنظرتون بزنید تا ما بیشتر اشنا بشیم چون واقعا گهگاه مرز بین کلاسیک و چریکی و ... همه میریزه به هم !!!

باید منبع مشخصی داشته باشیم که براساس اون استناد کنیم و الان من یه چیزی میگم شما رد میکنی و بالعکس

بهتره یه جا مشخص به صورت مرجع بزاریم که این استراتژی رو توضیح بده

اینطور پیش بره فایده نداره ، اون دفعه م به محمد گفتم بنویس که البته یه تایپیک بهم داد عالی بود

[quote]
بله. چون تو اون مثالم بحث پدافند هوایی برای پشتیبانی نزدیک بود که نمیدونم شما از کجای اون نتیجه گرفتین من فرق جنگنده ها رو نمیدونم، و بعد هم توضیح دادم که این فقط یه مثال بود برای همون پشتیبانی نزدیک!
نکنه کل شهرها رو میخوان با کروز بزنن؟ امریکا کلا چند تا کروز داره؟ نکنه میخوان با کروز n دلاری خونه های مردم رو بزنن؟!!!

اون جاهایی که بخوان با کروز بزنن، بله، پدافند ضد کروز هم داره. [/quote]

اوهوم ، مرسی از تذکرتون هرچند در جریان بودیم ولی خوب اون وقت اخه من سوالی که برام پیش میاد اینه که شما فرض بگیر باید اهواز سقوط کنه برا سقوطش باید شهر ابادان سقوط کرده باشه یا محاصره باشه ، حالا شما فرض بگیر نیروها بخوان جلوی عبورشون به سمت اهواز رو بگیرند .....

خوب ؟ ما در مراکز حیاتی که قراره با کروز شلیک بشه بهشون ضدکروز گذاشتیم و در مناطقی پدافند هوایی فعال هست (فرض بگیریم مثل رادار چهار محال بختیاری در مکانی هست رادار و ... که نمیشه هوایی نابودش کرد) میشه بگید نیروهای پیشرو دشمن که شامل زرهی و پیاده و احتمالا ویژه برای باز کردن راه هستند با کمک پشتیبانی نزدیک هوایی و توپخانه و جنگنده ها چطوری میخوان جلوشونو بگیرند ؟


البته قبول دارم هزاران تاکتیک میشه به کار برد ولی بحث رو عملی بودن شون هست ...

بلاشک راه داره زدن شون ولی من شک دارم این زدن طوری کاری باشه که برا همیشه اونا رو بزنه عقب ....

مثل قضیه پاتک عراقی ها که یک لشکر رو تا مرز انهدام 100 درصد پیش بردن ولی اخرش مواضع رو گرفتند ازمون ، اونا نیرو جایگزین کردند ولی ما نتونستیم نه مالی نه انسانی نه تجهیزاتی

البته اشاره داشتید امریکا از هزینه و تلفات میترسه و این کاملا درسته برا همین هست که بنده دو مطلب ابتدایی م رو زوم کردم رو چرایی حمله و زمان حمله ؟

شک نکنید امریکا یا حمله نمیکنه یا وقتی کرده که بدونه کمترین تلفات و هزینه رو میده و اون موقع هم وقتی هست که با حساب کتاب ساده بفهمه هزینه و تلفاتش در مقابل اشغال ایران هرچقدرم باشه هیچی نیست .....

به نظر من امریکا تا اون موقع حمله نمیکنه و مضاف براون اگر حمله کنه با حمله چندین کشور هست و تصدیق می کنید که به این راحتیا دست از حمله برنمیدارند حتی اگر تلفات بدن چون شما بخوای یه لیوان اب هم بخوری مقداری املاح میره تو شکمت و احتمال سنگ کلیه هم هست .....

هیچ چیزی بی تلفات نیست[quote]

من کجا همچین اشتباهی کردم؟!!! تو کل پستهایی که من توی سایت میلیتاری دادم، 1 مورد پیدا کنین که من گفته باشم دشمن رو با S300 میزنیم، یا گفته باشم از رادار 3000 کیلومتری استفاده می کنیم! شما دارین رادار نبو و کاستا و امثالهم رو میگین فرضیه نزدیک به واقع!!! چرا میخواین توجیه کنین؟ این حرفیه که خودتون زدین! چیزی رو که عالم و آدم قبول دارن، شما تو یه سایت تخصصی نظامی میگین فرضیه!

[/quote]

بله حق با شماست و بنده اشتباه کردم که هر عذری بیاریم موجه نیست ولی با یک نقل قول دیگه که از شخصی به جز شما بود اشتباه کردم ، ایشون راجبه اس 300 ایرانی گفته بودند ... منم از بس این مدت دارم تایپ میکنم اصلا حواسم نبود بیان کردم اس 300


معذرت

از بس بحث ها از چند طرف ادامه داره قاطی کردیم و دقت نکردم رو جمله تون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزیز بحث اینه که آیا آمریکا می تونه از عامل زمان و حمایت مردمی بر علیه ایران استفاده کنه یا نه؟
2-بحث اینکه آیا آمریکا می تونه راه های مواصلاتی رو بگیره یا بحثی جداست!
که به نظر من کاملا از لحاظ تءور ی مخصوصا تو محور اهواز بوشهر بندر عباس عملیه!
من قبول دارم به خاطر شرایط منطقه نمی شه از شمال غرب یا غرب نفوذ کرد ولی بحث جنوب غرب جداست!
چیزی که واضحه اینه که آمریکا بعد از 2 هفته می تونه یه دالان هوایی امن برای هواپیماهاش تو این محور به وجود بیاره(نمی گم برتری مطلق هوایی تو کل منطقه جنوب می گم یه مسیر هوایی امن برای پشتیبانی از نیروها)
مسپله اینه که چی می خواد جلوی یک ستون زرهی پیشرو با پشتیبانی کامل هوایی که از مسیری وارد میشه که قابلیت نبرد نامتقارن توش خیلی کمه بگیره؟
جدا از این بحث( که فکر نکنم خیلی نتیجه داشته باشه) بیشتر سوال من همون یک خط بالاست
با تشکر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.