mostafa_by

تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

راست می گه امیر یک فکری کنین مگر نه ما هروز باید موشک و هواپیما تو اسمون شهرمون ببینیم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حمله زمینی icon_wink
احتمالش کمه حداقل فکر نمی کنم با توجه به شرایط اقتصادی و وضعیت متزلزلی که امریکا و ناتو در عراق و افغانستان دارن به ایران حمله زمینی کنند

اگر نگاهی به جغرافیای ایران و موقعیت سرزمینی این کشور نگاهی بیاندازیم شرایط ایران برای دفاع بسیار مطلوبه
بیشتر بنده نگران بخش شرقی بخصوصاز سوی افغانستان هستم

ولی خدایش قدرت نیروی زمینی امریکا بالاست جنگ دوم وسوم خلیج فارس که یادتونه

دو فروند هواپیمای F-16 و سه فروند F-15 آمریکایی در حال پرواز بر فراز چاه‌های نفتی کویت در جریان جنگ خلیج فارس
تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رابرت بائر، یکی از فعالان سابق سازمان سیا در کتابی 288 صفحه‌یی در خصوص چگونگی پرداختن به ابرقدرت جدید ایران می نویسد که ایران در نیمه راه پیروزی در جنگ 30 ساله اعلام نشده با آمریکا قرار دارد.

وی که در حال حاضر یک روزنامه نگار مستقل است، در این کتاب نوشته است که آمریکا یا باید با واقعیت روبرو شود و یا راه دسترسی به نفت خلیج فارس را بسته ببیند.

به نوشته وی، ایران در نیمه راه پیروزی در جنگ 30 ساله اعلام نشده با آمریکا قرار دارد که با سرنگونی شاه مخلوع ایران در سال 1979 آغاز شد و مدعی است که برای این کار با روسیه و چین متحد می‌شود.

بائر تماس‌های گسترده‌ای در سراسر خاورمیانه از جمله در سرزمین‌های اشغالی دارد و مدعی است که اسرائیل پس از شکست از حزب الله در جنگ 33 روزه در لبنان، رویکردی واقع گرایانه را در قبال ایران دنبال می‌کند.

وی می‌گوید که هنوز برای مقابله با محور روسیه - چین و ایجاد رابطه با آنچه در واقع یک ابر قدرت است زمان باقی است.

بائر می‌گوید که ایران این طور محاسبه می کند که آمریکا در عراق خسته خواهد شد، از آن خارج می‌شود و به این ترتیب اولین دومینوی غلبه دوباره پارسیان بر خلیج فارس بر زمین می‌افتد.

وی می افزاید: ایرانی‌ها به خوبی درک می‌کنند که دلیل اهمیت دادن آمریکا به آبهای خلیج فارس قرار داشتن 55 درصد ذخایر نفتی جهان در سواحل آن و 17 میلیون بشکه نفتی است که روزانه از طریق تنگه هرمز منتقل می‌شود.

بائر می‌گوید هر قدر آمریکا بیشتر ایران را نادیده بگیرد، خطر آنکه این کشور پیچیده با تاریخی که به هزاران سال قبل باز می‌گردد در خارج کردن آمریکا از این منطقه متزلزل موفق شود، بیشتر خواهد بود.

بائر سه گزینه را در برخورد با ایران مطرح می‌کند که شامل ماندن در عراق برای همیشه، ایجاد جنگ داخلی میان شیعه و سنی و نشستن بر سر میز مذاکره با ایران و رفتار با آن مطابق با کشور مبدل شده به یک قدرت است.

وی می‌گوید که گزینه آخر تنها اقدام عاقلانه خواهد بود.

خبرگزاری ایسنا، خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 13 مهر ماه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
میشه گفت بالای 90 درصد درست تحلیل کرده یه کتاب هست به نام جامعه شناختی ارتش و نقش قدرت... توی سرمقاله اش فکر کنم یه جمله ای اورده بود بسیار زیبا به این مضمون که نسلی زمینه های پیدایش یه حکومت جهانی رو حاضر میکنه نسل بعد اون رو ایجاد میکنه و نسل بعد اون رو نابود! البته این قطعیت در هرچیزی نداره اما خیلی به واقعیت تاریخ شبیه هست و خوب اگر دقت کنید سیر تاریخی تحولات ایران هم اینگونه بوده.... ما مدام اوج و فرود داشتیم با چنین طبقه بندی و حالا نوبت اوج مون رسیده و البته یه نکته بگم! شاید هیچگاه به بالاترین سمت یعنی حکومت هخامنشیان نرسیم اما نزدیکش خواهیم بود. الانم به نظرم نوع تحلیل بائر خوب بوده و منطبق با حقیقت با تشکر از فلانکر عزیز یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شاید در مقطع کنونی اعلام این موضوع جنگ روانی باشه اما در واقع با سیاستهایی که ایران از زمان محمدرضا شاه و به خصوص بعد انقلاب به کار برد این موضوع واقعیت داره اما تو شرائط کنونی اعلام این موضوع.....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با توجه به عنوان تاپیک بد ندیدم فیلمی ساختگی در اینجا قرار بدم که در اون تاکید شده جنگ جهانی سوم پس از حمله اسراییل به ایران روی میده http://www.youtube.com/watch?v=dMZV0UdJIow&feature=related

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بعضی دوستان واقعا فسفر سوزاندند یا احتمالا بعد یک دست بازی جنرال شروع به طرح ریزی کردند :lol: اول از همه مسله ای است که اگر آمریکا وارد جنگ با ایران از طریق دریا شود و اگر واکنش ایران حمله به اسراییل و و چاه های نفت اعراب باشد کمتر از دو سه روز اجماع جهانی بر علیه ایران شکل میگیرد.آنوقت اسراییلی ها و آمریکا اینجوری جشن می گیرند :oops: دوما از هم پاشیدن اقتصاد آمریکا یعنی از هم پاشیدن اقتصاد جهانی و به طبع آن اقتصاد ایران :mrgreen: سوما فعلا تا بعد :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از دوستان مي‌خوام متن زير رو به دقت مطالعه بفرماين و بعد از اون، تحليل خودشون از اين مطلب رو بفرماين.

خواهشاً احساس رو فراموش كرده و با منطق و تحليل، وارد بحث بشين.

متن زير، از سايت انتخاب و نوشته‌ي آقاي شهير شهيد ثالث هست.

---------------------------------------

[color=darkblue]سخنان اخیر سناتور جو بایدن رئیس فعلی کمیته روابط خارجی سنای آمریکا و معاون ریاست جمهوری احتمالی آینده آمریکا در روز ١۹ اکتبر در سیاتل موجی از حیرت و گمانه زنی را در سراسر جهان بوجود آورد. این سخنان بیشتر از آن جهت پراهمیت تلقی می شوند که بر زبان یکی از برجسته ترین متفکران سیاست خارجی آمریکا که بیش از سه دهه در سنای آمریکا از چهره های شاخص حلقه سیاسی در واشنگتن محسوب می شده، رانده شده است.


او طی سخنانی در روز ١۹ اکتبر گفت: "این حرف مرا یادداشت کنید،شش ماه بیشتر طول نخواهد کشید که دنیا برک اوباما را آزمایش خواهد کرد هم چنانکهکندی را آزمایش کردند(اشاره به ماجرای خلیج خوکها) هر چیز را می خواهیدفراموش کنید بکنید اما این را نه.خواهید دید ما یک بحران بین المللی را شاهد خواهیم بود، بحرانی که (تعمدا) ایجاد خواهد شد تا شجاعت و اراده این مرد (اوباما) را آزمایش کند. او باید تصمیمات بسیار سختی بگیرد. من نمی دانم که آن تصمیمات چه خواهند بود ولی به شما قول می دهم که چنین اتفاقی بوقوع خواهد پیوست. بعنوان یک دانشجوی تاریخ که در زمان هفت پرزیدنت آمریکا مشغول خدمت بوده است تضمین می کنم که این اتفاق خواهد افتاد."


با انتشار این سخنان گمانه زنی ها آغاز شد. از احتمال یک حرکت تروریستی بزرگ علیه آمریکا تا رویاروئی با شوروی بعنوان بحرانهایی که احتمال وقوع آنها می رود نام برده شد. اما تقارن این سخنان با انتشار خبری دیگر بطور طبیعی نگاه هر تحلیل گر سیاسی متوجه سوئی دیگرمی کرد.


خبر از این قرار بود که سیستم اطلاعاتی آمریکا در یک ارزیابی جدید اعلام کرد که ایران قادر است که اولین بمب اتمی خود را تا فوریه ٢٠٠۹ تولید کند. اینکه انتشار این خبر تا چه حد مقرون به صحت است بر ما پوشیده است اما چه این خبر طبق یک برنامه ریزی قبلی برای ایجاد زمینه برخورد شدید با ایران تهیه شده باشد و چه حقیقتا چنین برآورد جدیدی که در تقابل یکصد و هشتاد درجه با گزارش مشهور NIE است بدست آنالیست های مسائل دفاعی و اطلاعاتی آمریکا صورت گرفته باشد، خطر دستیابی ایران را به سلاح هسته ای از شکل یک احتمال در آینده ای نسبتا دور به یک موضوع اضطراری و فوری تبدیل نموده است.


تحول دیگری که خبر آن در همین اثناء در برخی رسانه ها مطرح شد نامزدی احتمالی دنیس راس بنیان گذار فکرانباره آمریکائی- اسرائیلی و بسیار پرنفوذ انستیتوی واشنگتن برای سیاست های خاور نزدیک (Washington Institute for Near East Policy) است که عناد آشکاری با حکومت ایران و حکومتهای غیردوست در دنیای اسلام دارد. انستیتوی واشنگتن که اصلا با حمایت مالی یکی از قویترین گروههای لابی اسرائیل یعنی ایپک (AIPAC) در دهه ١۹۸٠ شکل گرفت وظیفه طراحی و جهت دهی به سیاست خارجی آمریکا به منظور حمایت همه جانبه از منافع اسرائیل را بر عهده دارد. انستیتوی واشنگتن در کنار فکرانباره انستیتوی آمریکن اینترپرایز و شخص دنیس راس نقش عمده ای در طراحی و به اجراء درآوردن حمله به عراق را بازی کردند. دنیس راس از آنچنان موقعیتی برخوردار است که سخنرانی معروف برک اوباما که چندی پیش در ایپک ایراد شد و تعجب بسیاری از آنالیست ها را تا آنجا برانگیخت که سخنان وی را در ارتباط با ایران و در جهت حمایت از اسرائیل حتی از جورج بوش نیز تندتر دانستند، همین شخص نگاشته بود.


این جریانات همزمان شد با انتشار مقاله ای در واشنگتن پست که طی آن این روزنامهخبر از گزارشی دادکه دنیس راس مشاور سیاست خارجی آقای اوباما از تهیه کنندگان آن بوده است. این گزارش "نقشه راهی" را پیشنهاد می کند که نهایتا به جنگ با ایران می انجامد. آنالیست مشهور آمریکائی جیم لوب با استناد به مقاله مذکور و مقاله ای دیگر در نیویورک تایمز به این مسئله مهم می پردازد که دنیس راس کسی است که نهایتا اوباما را به جنگ با ایران رهنمون خواهد شد.


یک قطعه دیگر این پازل با بازگشت به موضوعی که چند ماه پیش به اطلاع شما رسید بدست می آید که من در اینجا به آن اشاره می کنم. اگر به خاطر داشته باشید در خرداد ماه امسال من طی مقاله ای خبر از یک تحلیل و گزارش فکرانباره ای دادم که نتایج و آثار حمله به ایران را بطور مشروح مورد مطالعه قرار داده بود. این فکرانباره چیزی جز انستیتوی واشنگتن که پیشتر ذکر آن رفت نبود. در حالی که می توانید مشروح آن مقاله را در اینجا بخوانید من بخش هائی از آن را که برای جمع بندی نهائی ما مورد نیاز در همین جا می آورم.[/color]

[color=indigo]"برداشت متداول و عمومی اینست که حمله نظامی به برنامه های اتمی ایران خطرات بزرگ و غیرقابل پیش بینی را بهمراه خواهد داشت ضمن اینکه تضمینی برای موفقیت در آن به چشم نمی خورد چرا که معلوم نیست که تمام زیرساخت های تاسیسات هسته ای ایران نابود شود آنهم بنحوی که ایران را از بازسازی مجدد منصرف کند.

بحث در این مورد که یک تهاجم نظامی تا چه حد می تواند تاسیسات هسته ای ایران را نابود کند بحثی گمراه کننده و اشتباه است. حتی اگر فرض کنیم که تمام تاسیسات مزبور را بتوان با خاک یکسان نمود هیچ دلیلی وجود ندارد که ایران نخواهد و یا نتواند دوباره آنها را بازسازی کند. بنابراین باید بدنبال راه حل دیگری رفت و آن اینست که در کنار شکل گیری یک حمله نظامی، ایران را باید بنحوی متقاعد کرد که دست از فعالیت های هسته ای خود بکشد. دل بستن به حمله نظامی در صورتی که حجیم و گسترده باشد محققا ضامن پیروزی قاطع نیست چرا که جامعه بین المللی را متقاعد خواهد کرد که تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای قابل درک و توجیه کننده بوده است.[/color]

[color=red]بنابراین برعکس تصور عمومی یک حمله محدود و کوچک که به تهران یادآوری کند که در صورت ادامه برنامه های هسته ای و یا نشان دادن یک عکس العمل شدید، هم تاسیسات مزبور و هم تاسیسات زیربنائی دیگرش در خطر ویرانی کامل خواهد بود و همزمان آغاز فعالیت های شدید دیپلماتیک (پس از وقوع حمله) می تواند تهران را قانع کند که هر دو گزینه ارتقاء سطح درگیری و یا ادامه فعالیت های اتمی بهائی سنگین را بهمراه خواهد داشت که ارزش پافشاری را ندارد
.
مهم ترین بخشی که در اینجا گزارش به آن می پردازد اینست که موثرترین حمله شاید اصولا به تاسیسات اتمی نباشد بلکه "تاسیسات صدور نفت ایران" هدفی است که ایران بطور غیرقابل تصوری به آن وابسته است.[/color]

[color=green]سه چهارم درآمد دولت و ٨٠ درصد از درآمد صادرات کشور را نفت تشکیل می دهد و با توجه به اینکه تقریبا تمامی پایانه های صدور نفت در فاصله محدودی در کناره خلیج فارس قرار دارند براحتی قابل نابود شدن از طریق هوا و دریا هستند. ایران با ذخیره ارزی که در اختیار دارد قادر است حدود یکسال و نیم خود را اداره کند اما شوک از دست رفتن تاسیسات صدور نفت حکومت را به بازاندیشی در خصوص سیاست های خود وا خواهد داشت در حالیکه حمله به تاسیسات اتمی آن کشور هرگز چنین تاثیری را در بر نخواهد داشت.[/color]


[color=indigo]هر قدر تهاجم محدود و کنترل شده به تاسیسات هسته ای ایران در کنار حمله به تاسیسات صدور نفت می تواند راه فعالیت های دیپلماتیک را باز کند حمله گسترده و ویران کننده به قصد نابودی کامل مراکز هسته ای، ایران را از اندیشیدن درباره هر گونه راه حل دیپلماتیک باز خواهد داشت چرا که دیگر چیزی باقی نمانده که ایران برای حفظ آن وارد مذاکره شود. در عین حال بدلیل نزدیکی چندین مرکز فعالیت های اتمی به مناطق مسکونی و پر جمعیت حملات بسیار سنگین باعث بروز تشعشعات رادیو اکتیو و کشتار و مرگ و میر قابل توجهی در میان مردم عادی خواهد شد. این امر درست در جهت خواسته های حکومت ایران خواهد بود و با افزایش کینه و نفرت از آمریکا مردم را در پشت حکومت بسیج خواهد کرد.

اما در صورت حمله اسرائیل وضع به چه صورتی درخواهد آمد؟ در این صورت موضوع مناقشه هسته ای ایران از سطح بین المللی به سطح یک جنگ میان دو کشور تنزل خواهد یافت و نتیجه ای جز اوج گیری احساسات ضد اسرائیلی و محبوبیت یافتن شدید ایران در کشورهای عربی در بر نخواهد داشت. در چنین حالتی ایران با درگیر کردن آمریکا در جنگ قطعا سعی خواهد کرد که موقعیت آمریکا را به عنوان حامی اسرائیل و دشمن جهان اسلام در میان کشورهای مسلمان تثبیت کند.

در جمع بندی نهائی گزارش انستیتوی واشنگتن با اعتقاد به اینکه در آینده نه چندان دور حمله به ایران به عنوان آخرین راه حل مد نظر قرار خواهد گرفت، عملیات محدود علیه تاسیسات هسته ای باضافه حمله به پایانه های نفتی ایران را (ونه تاسیسات زیربنائی نفتی دیگر) به عنوان تنها شکل عملیات نظامی قابل قبول که ایران را وادار به بازنگری در سیاست هایش خواهد کرد پیشنهاد می کند."[/color]

[color=darkblue]در مورد بهترین زمان اقدام، هر چند که گزارش از ذکر زمانی مشخص خودداری می کند اما اشاره به همزمانی کاهش قیمت نفت بر اثر رکود اقتصادی با اقدام به حمله (برای کم کردن اثر شوک افزایش قیمت) تلویحا به اواخر سال ٢٠٠٨ و یا سال ٢٠٠٩ اشاره دارد


در جمع بندی نهائی، بایدن متفکری است سیاستمدار و مطمئنا نمی خواهد در نقش یک پیشگو ظاهر شود و نام خود را هم عرض نوسترادموس در تاریخ پیشگویان جهان به ثبت رساند. جناحهای قدرت در درون سیستم حکومتی آمریکا باید به توافقی با یکدیگر برای تقسیم سکوهای قدرت برسند. اگر جو بایدن از آمدن دنیس راس و یا فردی هموزن و همسو با او مطلع باشد (که در صورت صحت این خبر حتما مطلع است) می داند که قدم بعدی تشویق و فشار آوردن و ایجاد فضائی است که اوباما را به جنگ با ایران بکشانند.


مطلبی که باعث می شود که بایدن را در تحلیل خود آنچنان استوار کند که وقوع چنین حادثه ای را "تضمین کند" این است که حمله به تاسیسات نفتی ایران به تنها از سوی اسرائیل و محافل حامی آن در آمریکا بشدت حمایت می شود بلکه اینبار بازیگران بزرگی نیز با جناح لابی اسرائیل بطور کامل همگام خواهند شد، کمپانی های نفتی که در جریان سقوط اخیر قیمت نفت ضربات سهمگینی را متحمل شده اند.


دنیای نفت شدیدا نیازمند یک شوک است.

[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون برادر مصطفی.

این اتفاق را پیش بینی کرده بودم درست زمانی که قیمت نفت بصورت ناگهانی تمام رکوردهای تاریخی را شکست و عملا بازار از دست اوپک خارج و بصورت مصنوعی و با هدایت کارتلهای نفتی قیمت نفت را تا مرز 150 دلار در هر بشکه بالا بردند! بعد از آن نیز شاهد کاهش یکباره قیمت نفت و بحران اقتصادی اخیر هستیم که به نظر میرسد هر سه عامل از قبل برنامه ریزی شده بودند.

اما علت این برنامه ریزی چیست؟ شاید محتملترین علت سنجش ظرفیت جهانی در برابر دو شوک عظیم باشد. شوک نفتی و شوک اقتصادی. متاسفانه این دو شوک که تا حداکثر سطح آزمایشگاهی آزمایش شدند نتوانستند کمر اقتصاد غرب را بشکنند و هر چند با متضرر شدن چند تریلیون دلاری کشورهای غربی و ضرر 1400 میلیارد دلاری آمریکا و ورشکستی هزاران شرکت و بانک آمریکایی و اروپایی ولی همچنان این اقتصاد زنده است و کمر خم نکرد!

پس بعید نیست که صهیونیستهای غربی ایده حمله به تاسیسات نفتی ایران را مطرح کرده و از شوک نفتی وارد هراس نداشته باشند. این ضربه قطعا مهلکتر از ضربه حمله به تاسیسات هسته ای ایران خواهد بود ، تاسیساتی که با پول ناشی از صادرات نفت ساخته شده اند! به عبارتی نفت شاهرگ حیاتی ایران و همچنین شاهرگ حیاتی غرب است که به نظر میرسد شاهرگ غرب تقویت شده و در برابر فشار یکسان مقاوم هست اما شاهرگ ایرانی قطع میشود!

این نتیجه حاصل میتواند صهیونیستهای کاخ سفید را در مواجهه نظامی با ایران بیشتر ترغیب کند و اینطور قلمداد میکنند که حتی با بسته شدن تنگه هرمز و افزایش قیمت نفت تا مرز 300 دلار همچنان آسیبی کشنده به اقتصاد غرب وارد نخواهد آمد و میتوانند از این بحران هر چند طولانی مدت به سلامت (البته با زخمهای شدید) و به قیمت حذف شدن بزرگترین دشمن سیاست منطقه ای و در آینده ای نزدیک جهانی آمریکا عبور کنند. زخمهای غرب بعد از درگیری بهبود خواهد یافت! ولی نقشه راه صهیونیستها با موفقیت اجرا شده و ایران را از معادلات منطقه ای و جهانی حداقل تا مدت زیادی (در صورت یک جنگ محدود و باقی ماندن حکومت فعلی) کنار زده و میتوانند با آسودگی نقشه های خود در خصوص اسرائیل و ناتوی بزرگ را عملی سازند. بعد از مدت مذکور ایران دوباره به قدرت فعلی رسیده اما در آن زمان شرایط منطقه ای تغییر کرده و شاهد گسترش ناتو تا آبهای اقیانوس هند و محاصره شدن چین و روسیه هستیم.

این مدت زمان طولانی شاید طولانی هم نباشد و یک طرح ضربتی چند ساله و ویرانگر باشد که کشورهای ایران ، سوریه ، روسیه ، چین و کره شمالی به اضافه حزب ا... و حماس را در مقابل کار انجام شده قرار خواهد داد.

اوضاع مشابه رکود اقتصادی آمریکا قبل از جنگ ویتنام است که این جنگ هر چند با تلفات ضدید نظامی و اقتصادی همراه بود اما در نهایت باعث قدرتمندتر شدن اقتصاد آمریکا و ارتش این کشور شد! همان ایده میلیتاریستی برای رهایی از بحرانهای اقتصادی.

این موارد رو سعی کردم از دید غربیهای صهیونیست بیان کنم که حاضرند به هر قیمتی ایران را از معادلات قدرت حذف کنند.

حال باید دید که ایران چه میتواند انجام دهد تا این سناریوی شوم رخ ندهد؟

ساعت دیر وقته و ذهنم بیشتر یاری نمیده و احتمالا نوشتار فوق را بازنگری و تکمیل کنم.

پیشنهاد میکنم بجای این بحث ، زمان را به آینده احتمالی بعد از اجرای طرح مذکور ببریم. ببینیم که اگر در گذشته کدام کارهای سیاسی ، اقتصادی و نظامی را انجام میدادیم این حمله انجام نمیگرفت؟ فرض کنیم که چند تا از پایانه های نفتی ایران به همراه چند تا از مراکز هسته ای را زده اند! ایران هم پاسخی داده یا نه و شرایط جهانی چه است را فراموش کنید. به این فکر کنید که جواب سوال "باید چه میکردیم؟" در آن زمان چیست؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فکر کنم در صورت حمله محدود ایران مجبور باشه پاسخ نده و بازخورد این قضیه رو از جایه دیگه بگیره !!
که احتمالا آزمایشات وِِِیژه تسلیحاتی و یا ... نتیجه اون خواهد بود ! و بعد از اون احتمال یک جنگ بزرگ روی منطقه از نوع هسته ای خواهد بود که با توجه به قطعی نفت ایران و طولانی شدن برنامه برای خلع سلاح کمر اقتصاد غرب بواسطه شورش های مردمی و کارگری در این کشورها خواهد شکست !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جوزف بايدن از سياستمداراني نيست كه بخواد بي تجربه حرفي رو زده باشه . همونطور كه گفته 7 رپيس جمهور رو ديده و كار كرده.
البته ميتونم بگم كه اين فرصت 6 ماه شايد فرصتيه كه امريكا بتونه گروههاي فلسطيني و لبناني رو سر ميز مذاكره بنشونه.
از طرفي در اين مدت 6 ماه ميتونن مراكز مهم خود و همپيمان رو با توسعه پدافند ضد موشكي تقويت كنن تا شايد ايران رو در انزواي كامل قرار بدن.
زدن تاسيسات نفتي هم قابل توجه. وجود مراكز متعدد نفتي و كمبود شديد ذخاير انرژي ما باعث ميشه نقطه اسيب پذيري به نظر بيايم.
كه دولت نيز در اين فرصت كوتاه نميتونه توان پدافندي همه مراكز رو تامين و مخازن ذخيره نفت و بنزين رو افزايش بده.
اما اين وسط كشورهايي همچون روسيه و چين سكوت اختيار كرده يا در سازمانهاي بين المللي حمايت خواهند كرد؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته ایران توی این مدت همه چیز رو به سمت تغییر الگوهای مصرف انرژی برده تاسیسات گاز و نفت ایران یکی دوتا نیست !

تجربه ای که آمریکا در جنگ با ایران (نفتکشها ) داره این بود که وقتی خواستن با کمک چند کشور و عراق شاهرگهای ایران رو ببرند ایران به پایانه نفتی کویت حمله میکنه ! که آمریکا حتی جرات اظهار نظر رو هم از دست میده !
فقط بستن تنگه هرمز سلاح ما نیست ! قبل از اون احتمال آزمایش هسته ای اجباری و حمله به تاسیسات و پایانه های نفتی توسط ایران رو در نظر بگیرید که حتی حمایت اعراب رو هم آمریکا از دست خواهد ! پس این گزینه پیش روی آمریکاست که اول اعراب به سلاح هسته ای مجهز کند !

در چنین شرایطی هیچ اقدام نا متعارفی از نظر ایران برای گرفتن انتقام دور ذهن نخواهد بود !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در کل اگر غرب چنین دکترینی را در مواجهه با ایران اتخاذ کرده باشد این اقدام مثل حرکت بر روی لبه شمشیر است که یا دست ایران را میبرد یا غرب!

اگر اینطور باشه بازی خطرناکی رو شروع کردن که میتونه به قیمت نابودی هم غرب و هم منطقه منجر شود. فقط یک اشتباه کافی است تا نتایج مطلوب حاصل نشده و آن لبه دیگر شمشیر بیشتر از ایران دست غرب را ببرد!

مثل همیشه باید مواظب باشیم و حرکات غرب را در بعد تاکتیکی نبینیم و به فکر دکترینهای مناسب باشیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دادن بمب اتم دور از ذهن هست بايد محاسبات خيلي دقيقي انجام بدن كه همچي چيزي امكان نداره چون سياست يك حوضه شناور هست ولي اگه چنين كاري بكنن.......

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.