mostafa_by

تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

ممنون از نظرات شما آقا پرویز. لازم دونستم در دو مورد، قضیه رو بیشتر توضیح بدم. کودتای مردمی با قیام مردمی، کاملاً تفاوت داره. ما کودتای 28 مرداد رو داریم که نه توسط ارتش، که توسط مردم اداره شد. ارتش، تنها زمانی دست به کار شد که آب ها از آسیاب افتاده بود. زمانی که اوباش تهران، اوضاع رو در دست داشتن، سران ارتش هرکدوم یا دستگیر و زندانی و یا پنهان شده بودن! تفاوت کودتای مردمی با قیام مردمی، در انگیزش و انگیزه ی آن هاست. در کودتای مردمی، عموماً یک موج بسیار موقت ایجاد می شود که اکثر افراد، حتی درست نمی دانند که هدف بعدی چیست. می توان گفت موج آنارشیسم، به عنوان مثالی برای کودتای مردمی مطرح می شه. اما در قیام مردمی، هدف واحد، مسیر واحد و نتیجه ی واحد، از ابتدا مشخص هست. مثلاً در قیام سال 57 که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد، هدف واحد، سرنگونی حکومت شاه خائن بود. مسیر واحد، مسیر فرهنگی انتخاب شده بود و ترجیح داده می شد که پس از سال ها مبارزه ی مسلحانه، اینبار بصورت فرهنگی و عمومی، شاه رو وادار به استعفاء کنن! نتیجه ی واحد هم پیروزی قیام مردمی و سر کار اومدن حکومت دست مردم بود. با یه مقایسه ی ساده تو ذهنتون، می تونین به فرق این دو تا مسئله، می تونین به عرض بنده بهتر برسین تا شاعبه ای از بوجود اومدن واژه ی جدیدی از طرف بنده وجود نداشته باشه. در ماجرای 18 تیر، حداقل شخص بنده، کاملاً از نزدیک قضایا رو پی گیری می کردم. دوست عزیزم. ماجرای 18 تیر، هیچ ربطی به وقایع بعدی نداشت. ماجرا از این جا شروع شد که روزنامه ی سلام توقیف شد و عده ای دانشجویان مستقر در کوی دئانشگاه تهران، به این بهانه دست به اعتراض زدند که بعد از یه زد و خورد نسبتاً ساده، همه چیز تموم شد. اما ماجرا از وقتی شروع شد که از نصفه شب، گروه های دیگه ای وارد دسته ی دانشجویی شده و درگیری مجدد رو آغاز می کنن و با نیروی انتظامی درگیر می شن که نهایتاً فرداش اون اتفاق ها می افته. تا دقیقاً روز دوشنبه، اعتراضات دانشجویی، به شکل عادی برگزار شد و در تمامی جلسات، بنده حضور داشتم و این مورد رو به عینه دیدم. هیچ دانشجویی در خیابان به راه نیافتاد! تمامی بچه ها، درخواست می کردن که مردم، برای ذکر اعتراض، بیان تو صحن دانشگاه (تهران). حتی یه دختر خانمی که متاسفانه الان اسمش رو به یاد ندارم، بیرون دانشگاه ایستاده بود و ضمن مناظره با دیگرون، اون ها رو برای ادامه ی بحث به دانشگاه دعوت می کرد. تمام این وقایع، هر روز در دانشگاه تهران (و چند دانشگاه دیگر که دوستانم حضور داشتن) پابرجا بود. اما این، عده ای دیگر از مردم بودن که با شکستن شیشه های بانک ها، کتک زدن دیگران، سرقت از مغازه ها، آتش زدن اتوبوس شرکت واحد، موتورسیکلت ها و ماشین ها، شکستن شیشه های ماشین ها و خانه ها و کارهایی وحشتناک تر، سعی در ایجاد آشوب داشتند! حتی کار به جایی رسید که در میدان ولی عصر، در برابر چشم نیروی انتظامی، پاترول این نبرو به اتش کشیده شد! اما دوست عزیز. اگه بنده می گم به تحریک امریکا بوده، چون خودم عیناً در برخی جلسات و میتینگ هاشون حضور داشتم! یکی از این میتینگ ها، دقیقاً در چهارم خرداد سال 78 برگزار شد و منوچهر محمدی که خود، یکی از اعضای منافقین در پاریس بود، بالای کانکسی قرار داشت و داشت برای مردم حرف می زد! مواردی از این دست زیاده و از حوصله ی بحث خارج! این اراذل بازی ها، کجاش اعتراض مردمی بود؟ کجاش خواست مردمی بود؟ دانشجویان، اعتراضشون کاملاً جدای از این جریان بود! مردم ایران، کدومشون خواسته، اقدام به سرقت بازار کردن؟ کدومشون تو نظام الدوله بانک صادرات رو غارت کردن و ...؟!! به این نمی گن شعور مردمی. به این می گن ایجاد موج دوست گرامی. ---------------------------------------------------- اما برخلاف نظر شما درمورد ترس نداشتن امریکا از سپاه، این موضوع عیناً و بارها از زبون خود امریکایی ها بیان شده! درمورد خطرات سپاه برای امریکا، قرار شد در پست بعدی صحبت بیشتری کنم. اما یه سری اشاره ی کوچیک می کنم : نابودی منافع امریکا در خلیج فارس، کشورهای عربی منطقه و همسایگان، حمله های در نظر گرفته شده ی سپاه در خاک امریکا، ناامن کردن اروپا، تهاجم همزمان گروه های فلسطینی و مبارزین لبنانی به مواضع اسرائیل از درون و بیرون و بسیاری دیگه که فعلاً بهتره حرفی ازش به میون نیاد که بحث منحرف نشه. دوست گرامی. بد نیست مستندی رو که دکتر محمدرضا اسلامی اون رو تهیه کرده رو ملاحظه بفرمایین تا بیشتر این قضیه دستتون بیاد. ایشون، مستندی درمورد جنگ های اخیر امریکا در عراق و افغانستان تهیه کردن و با چندین فرمانده ی امریکایی هم توش مصاحبه کردن. یکی از قسمت های این مستند، در کانادا گرفته شد. یک سری از سربازان امریکایی مجروح جنگ عراق در یکی از بیمارستان های این کشور بودن. وقتی داشتن تو فیلم صحبت می کردن، همه شون از ترس از حمله ی پاسدارها صحبت می کردن. یکی شون می گفت : «من همه ی ترسم این بود که شب ها، وقتی می خوابم، این لباس سبزهای شما ایرانی ها (پاسدارها)، بریزن سرمون و همه مون رو نابود کنن!». دوست عزیز. شما موردی رو دارین نفی می کنین که تقریباً شکی درموردش تو جامعه جهانی وجود نداره! سپاهی که شما می بینین، مجموعه ای از افراد نالایق هست. ولی سپاهی که بنده مدنظرم هست و دیدم و سپاهی که غرب و امریکا ازش در هراس هستن، نیروهای جوونی هست که آموزش های فراوونی رو دیدن برای مقابله با تهدیدهای مختلف! البته نمی تونم بر روی حرفم اصراری داشته باشم. نظر شما محترمه. فقط قصد، توضیح بیشتر عرایضم بود که یه وقت فکر نکنین اینا رو از سر خوشی و سنگینی شام دیشب عرض کردم! اما پیشنهاد می کنم همه ی مواردی که در منطقه شاهد هستیم رو الکی به سپاه نسبت ندین! در تاپیکی هم قبلاً عرض کرده بودم که مشکلات شیعه و سنی، گروه های مبارز فلسطینی و گروه های لبنانی، چی بوده. این ها هیچ ربطی به سپاه پاسداران نداره! خواهشاً دیگه سپاه رو امریکای ثانی فرض نفرمایید. درمورد اقدامات آقای خاتمی هم بهتره در اینجا بحث نکنیم. چرا که تاپیک مناسبی نیست. اگه قرار به شمردن ضعف های ایشون باشه، می شه صفحات زیادی رو پر کرد. ولی در حال حاضر، ما داریم درمورد سپاه پاسداران و خطری که درصورت قرار گرفتن نام این نهاد در لیست تروریست ها بوجود خواهد اومد، صحبت می کنیم. یادمون نره! سپاه پاسداران، با همه ی بدی ها و خوبی هاش، یک نهاد ایرانی و انقلابی هست. این یک مسئله ی داخلی هست. در حال حاضر، نباید با تضعیف سپاه، دقیقاً همون راهی رو دنبال کرد که امریکا آرزوش هست!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اما آقا پرويز. يكي دو مورد رو از حرف‌هاي بنده، درست برداشت نفرمودين. بنده عرض نكردم كه به دستور رئيس جمهور در انتخابات تغيير جريان بوجود بيارن! بحث بنده، طرفداري از رئيس جمهور بود؛ كسي كه با عقايدشان بيشتر سازگاري داشته باشه و از نظر آن‌ها، براي انقلاب مفيدتر! سپاه، قانوناً وظيفه‌ي سازندگي در كشور، در زمان صلح رو داره و گرفتن پروژه‌هاي عمراني و احداث سدها، نيروگاه‌ها، جاده‌ها و ...، جزو وظايف كاملاً قانوني سپاه پاسداران هست. بحث ما، صرفاً بحث نقش تأثيرگذاري سپاه در انتخابات هست. ولي اين كار، يك كار كاملاً قانوني هست. طبق قانون اساسي، هر ايراني (كه به سن مجاز انتخابات رسيده باشه)، از يك رأي براي تعيين سرنوشت حكومت و كشورش برخوردار هست و مي‌تونه هرطور كه دوست داره رفتار كرده و هركس رو كه به نظرش بهتر هست، انتخاب كنه. حال اگه اين انتخابات، تأثير حرف‌هاي پدر يا شوهر يا پسرش باشه، اين امر، غيرقانوني نمي‌شه. مسلماً اكثر فرزندان و اعضاي خانواده‌، از نظر سياسي، پيرو كساني هستن كه تو خانواده، از بينش و اطلاعات سياسي بهتري برخوردار هستن. اگه مثلاً پدر خانواده، براي انتخاب رئيس جمهور به خانواده، آقاي x رو پيشنهاد مي‌كنه، اگه خانواده اون رو انتخاب كنه، كاري غير قانوني انجام نداده! صرفاً به يك توصيه عمل كرده! ضمن اينكه نيم ميليون رأي، با وجود تأثير زيادي كه داره، ولي اولاً همون‌طور كه گفتم چندين شعبه هست و ثانياً در برابر آراء كلي مردم، چندان هم زياد نيست. ولي همون‌طور كه گفتم، گاهاً به شدت تأثيرگذار مي‌شه. اما همون‌طور كه فرمودين، هيچ تضميني وجود نداره كه اين تصميمات و خرد جمعي سپاهيان، به نفع كشور باشه؛ بخصوص در آينده!! اما در نگاهي مناسب‌تر، مي‌شه گفت سپاه در حال حاضر، يك حزب سياسي پرجمعيت هست؛ درست مثل ساير احزاب!!! هر حزبي كه احساس كنه مي‌تونه تأثيرگذار باشه، سعي مي‌كنه كه اهداف خودش رو پياده كنه و مسير كشور رو به سمت تغييرات مورد نظرش تغيير بده! حالا خواه اين حزب، كارگزاران و يا راست‌گرايان سنتي نيمه‌ي اول هفتاد باشه، خواه چپ‌گرايان ميانه‌رو و افراطي نيمه‌ي دوم هفتاد، خواه اصولگرايان نيمه‌ي اول هشتاد و خواه سپاه!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا مصطفي ، كاملا برعكس فكر ميكنم شما برداشت درستي از عرايض من نداشتيد ، شايد درست گفته باشيد و من بخاطر دوري از ميهن متوجه نباشم ، اولا بفرمائيد كه آيا اين حق تعيين سرنوشت تا اين حد رو به ارتشي ها هم مرحمت كردند ، يعني سرهنگ ايكس در عرض يك هفته استعفا بده و كانديد بشه و انتخاب ؟ در ثاني ترا بخدا كليشه اي صحبت نكنيم ، چرا اصرار داريد كه واقعيت رو دگر گون كنيد ، من گفتم دخالت در انتخابات در سپاه حالت دستوري داره ، قبول نداريد ؟ وقتي در عرض 24 ساعت با يك دستور و هجوم به صندوقهاي راي نتيجه انتخابات دگرگون ميشه اين رو چه تعبير ميكنيد ، بله منم ميدونم ، البته واضح و مبرهن است كه هر انسان حق تعيين سرنوشت خودش را دارد و ............. غيره ، كه ميشود انشاء ، راي دادن خانواده هاي افراد سپاه و بسيج به اين مربوط نميشود كه در هر خانواده يكي بيشتر ميفهمد و بقيه هم بگويند چشم ، اين فهميدن در اين دو اورگان دستوري و هدايت شده است ، اگر نميخواهيد قبول كنيد واقعا لج بازي ميكنيد و از شما بعيد است چون اين واقعيات را در كشور ما كسي كه نميداند خواجه حافظ است كه خدا رحمتش كند . در ضمن در يكي دو روز گذشته اتفاق ديگري افتاده كه دقيقا به اين بحث مربوط ميشود ، ،قاي شاهرودي در سخنراني در جمع فرماندهان سپاه تاكيد كرد كه مسئوليتها و وظائف سپاه تنها در سطح كشور نبوده بلكه جهاني است ، شاهد از غيب رسيد . در مورد وظائف سپاه در امر باز سازي و آباداني هم بله مطالبي را كه فرموديد من هم ميدانم ولي منظور من اين نوع فعاليتها نيست ، سپاه در قالب پيمانكار كار ميكند ، آن وظائف باز سازي كه در قانون آمده يعني اينكه در زمان صلح كه سپاه و ارتش كاري جز آموزش ندارند پشت بولدزر و كاميون بنشينند و مثلا جاده بسازند ، منظور آن نبوده كه سپاه مانند يك مقاطعه كار عمل كند ، ترا بخدا طوري حرف نزنيد كه انگار داريد با بچه دبستاني صحبت ميكنيد .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بحث خیلی سیاسی شده نمیخواهید که سایت ف ی * ل ت - ر شود؟! icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آدم رو نگران ميكنيد وقتي صحبت هاي شما رو ميخوندم ترس ورم داشت واقعا كه نگران كننده است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا پرويز عزيز. اشتباهي كه شما داري اينه كه سپاه رو يه نهاد نظامي مي‌دونين. حال اينكه سپاه، يك نهاد انقلابي هست كه وظايف اون، به جنگيدن و دفاع كردن محدود نمي‌شه!
طبق قانون انتخابات، هركسي، قادر به نامزد شدن در انتخابات هست، به شرط اينكه در اون مقطع، جزو نيروهاي نظامي و انتظامي نباشه. ولي طبق نظريه‌ي شوراي نگهبان، هيچ ايرادي نداره كه طرف، تا چند روز قبل جزو اين نيروها محسوب بشه. براي ارتش هم هيچ مانعي وجود نداره كه طرف بخواد استعفاء بده و بياد نامزد رياست جمهوري يا مجلس شه. ولي به دليل مسائلي كه عرض شد و ورود سپاهيان به سياست، اين خواسته از طرف سياسيون سپاهي بيشتر هست تا ارتشي. ضمن اينكه ما در سپاه هم همچين قضيه‌اي رو شاهد نبوديم! اگه منظورتون محسن رضايي هست، بايد عرض كنم كه آقاي رضايي در سال 75 (يا اوايل 76. درست يادم نيست) از سپاه اومدن بيرون. تنها كسايي كه در نزديكي انتخابات از شغل نظامي و انتظامي بيرون اومدن، دكتر قاليباف و سردار طلايي بودن كه به ترتيب براي رياست جمهوري و شوراي شهر تهران، كانديد شدن. البته مي‌دونم كه هر دو نفر، سابقه‌ي سپاهي بودن رو دارن، ولي اون‌ها، سال‌ها در نيروي انتظامي بودن و از اون‌جا هم معروف شدن و اومدن بيرون. فكر نكنم يك نظامي بودن در گذشته، دليل محكمي باشه براي اينكه كسي رئيس جمهور نشه! حتي در ايالات متحده، ژنرال آيزنهاور و در فرانسه، ژنرال دوگل به قدرت رسيدن؛ اون هم به فاصله‌ي كمي بعد از جنگ جهاني!
اما ارتشي‌ها عموماً‌ علاقه‌اي به ورود به سياست نداشته و ترجيح مي‌دن كه درجه‌اي كه سال‌ها با سختي بهش رسيدن رو بچسبن! اما اگه يه ارتشي بخواد كانديد بشه، هيچ ايرادي بهش گرفته نمي‌شه و بهانه‌اي براي كانديد شدنش وجود نداره.
بياين يه بار با هم، يكي از مفاد قانون اساسي رو بررسي كنيم :

رئيس جمهور بايد از ميان رجال مذهبي و سياسي كه واجد شرايط زير باشند انتخاب گردد‌ :
ايراني‌الاصل، تابع ايران، مدير و مدبر، داراي حسن سابقه و امانت و تقوي، مؤمن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي ايران و مذهب رسمي كشور.

هر واجد شرايطي، مي‌تونه در انتخابات نام‌نويسي كنه.
اما خواهشاً نفرمايين كه تو سپاه، مثلاً فرمانده سپاه مي‌گه «فلاني رو انتخاب كنين» و بقيه‌ي سپاه و خوانواده‌شون هم اون رو انتخاب كنن. حداقل خود من، نزديك به 6 الي 7 سال رو در نهادهاي مختلف سپاه پاسداران كار كردم و تا دلتون بخواد از اين انتخابات‌ها اومده و رفته! شما شايد يه چيزي رو از كسي شنيده باشين كه همچين حرفي رو مي‌زنين. ولي بنده دقيقاً در اون فضا حاضر بودم و مي‌ديدم كه تو هر دفتر و هر گوشه‌اي، چه بحث‌هاي طولاني‌مدتي شروع مي‌شه! هرجا و هر اتاق برين، مي‌بينين كه دارن درمورد اين كه كي بهتره و كي اينطوريه و كي اونطوري، صحبت مي‌كنن! بحث جريان هم همون‌طور كه عرض كردم، اگه دوست دارين بهتر متوجه بشين، بهتره در قالب حزب در نظر بگيرين كه نهايتاً به يك نتيجه مي‌رسن و از يك نفر حمايت مي‌كنن! بنده عرض كردم كه در سپاه هم از لحاظ سياسي، چندپارگي و چند دستگي هست و هيچ اين نيست كه كل يا اكثريت مجموعه‌ي سپاه، از يك نفر حمايت كنه و يه نفر رو انتخاب كنه! در انتخاباتي هم كه در پيش رو بود، نزديك به نيمي طرفدار هاشمي رفسنجاني (چه راست‌گرايان و چه چپ‌گرايان)، سپس دكتر قاليباف و نهايتاً دكتر احمدي نژاد بودن و اين رو بنده به عينه ديدم (البته اگه نسبت به قوه‌ي بينايي و شنوايي بنده، شك نداشته باشين). مطمئن هم باشين كسي نيستم كه راست رو ببينم و دروغ رو بازگو كنم!
اما درمورد مسائل عمراني، كاملاً اشتباه فرمودين! وظيفه‌ي سپاه اين نيست كه پشت بولدوزر بشينه و خاك برداري كنه و بعد هم آسفالت بريزن و غلتك بيارن و جاده درست كنن! عرض كردم كه طبق اساسنامه‌ي سپاه، وظيفه‌ي سپاه در زمان صلح، شركت در پروژه‌هاي عمراني و آباداني كشور هست. پس از جنگ، سپاه پروژه‌هايي رو در دست گرفت و به اجراء رسوند كه از پس هيچ‌يك از پيمانكاران داخلي برنمي‌اومد! اين كار سپاه هم صد در صد قانوني بوده و سپاه طبق قانون، مجوز داره كه مثل ساير شركت‌هاي پيمانكاري، در مناقصه‌هاي اقتصادي شركت كرده و يا پروژه‌هاي اقتصادي رو درست مثل ساير مقاطعه‌كاران و پيمانكاران، در دست اجرا بگيره! براي اين امر هم در سپاه، واحدهاي كاملاً تخصصي و حرفه‌اي وجود داره. پس ملاحظه فرمودين كه اينجا رو حداقل اشتباه كردين (البته اگه عرايض بنده رو پذيرفته باشين!).
------------------------------------------------
همونطور كه آقا سعيد فرمودن، يه مقدار داره بحثمون سياسي مي‌شه.
اگه دوست داشتين در اين زمينه، بيشتر صحبت كنيم و بيشتر تبادل نظر داشته باشيم، مي‌تونيم در قالب pm با هم صحبت كرده تا خداي نكرده موجبات في *ل-تر شدن سايت رو فراهم نياريم.
در باقي موارد، اگه شما يا ساير دوستان، نظري دارن، خوشحال مي‌شم كه بفرمايين.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا مصطفي ، ممنونم هم براي توضيح ها و هم براي حسن نيتتون‌، مسلما فرمايش شما رو قبول ميكنم ، البته توجه داشته باشيد كه اطلاعات من تنها بر اساس شنيده ها و شايعات نيست ، بسياري از اين مسائل رو من از سايتهاي داخلي خواندم ، بهر حال تشكر ميكنم .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
British Hand Is Pushing
Bush Into Iran War Trap
by Michele Steinberg and Jeffrey Steinberg

On Aug. 28, after George W. Bush delivered a speech to the American Legion where he raved about a "nuclear holocaust" coming from Iran, and vowed to continue—and even escalate—the war in Iraq, Lyndon LaRouche warned that British interests were goading the President into a suicidal flight-forward that would lead to a cataclysmic Hundred Years War. LaRouche said that the President is clearly in very bad psychological shape, and any British effort to encourage him to order strikes on Iran, based on deluded claims of American military capabilities that do not exist, is dangerous and perfidious. And, in the week since EIR published its story on Iran, "Is It Just Drumbeats We Hear, or Is It Actual War?" there has been a massive escalation in the propaganda push to justify war against Iran, and it is no accident that the leading voices are British.

LaRouche, on Aug. 29, denounced a British think-tank study which claimed that the United States can obliterate Iran's nuclear program, defense infrastructure, and government, in a matter of hours, calling it "a filthy pack of lies," aimed at inducing President George "My name is Legion" Bush into a flight-forward attack.

The 80-page paper, "Considering a war with Iran: A discussion paper on WMD in the Middle East," was written by Daniel Plesch, director of the Centre for International Studies and Diplomacy of the School of Oriental and African Studies at the University of London; and Martin Butcher, former director of the British American Security Information Council (BASIC).

The report has already come under harsh criticism from some U.S. military and intelligence specialists, who charge that it makes utopian assumptions about the effectiveness of air power, when the U.S. "shock and awe" bombing campaign did far less damage in Iraq than initially claimed. The critics, including former CIA and U.S. Army counter-terrorism specialist Larry Johnson, also charged that the report vastly underestimates Iran's asymmetric retaliatory capabilities. Other U.S. military experts contacted by EIR agree with Johnson, and warn that the United States does not have the kind of capacity-in-depth claimed by the British authors, without diverting vital equipment from other theaters of operation, including Afghanistan.

The British report was first revealed on Aug. 28 on www.rawstory.com, which summarized the document: "The US has made military preparations to destroy Iran's WMD, nuclear energy, regime, armed forces, state apparatus and economic infrastructure within days if not hours of President George W. Bush giving the order." The Plesch-Butcher study claims that the U.S. has bombers and long-range missiles capable of destroying 10,000 targets in "a few hours." They say that the United States, perhaps with the assistance of Great Britain and Israel, could turn Iran into a "failed state" without using nuclear weapons; however, the report warned that if some of Iran's nuclear sites prove too hardened to knock out with conventional weapons, the "military logic and doctrine" may prompt "the use of nukes if all other means fail." The authors focused special attention on Global Strike, the STRATCOM (Strategic Command) scheme for launching instantaneous missile and bomber attacks on targets all over the world. That capability, according to the authors, was in place as of December 2005.

This is not the only British hype. On Aug. 29, Jim Lobe, the Washington bureau chief for Inter Press Service, reported that, to justify war against Iran, the White House is "outsourcing" its intelligence. Lobe exposed a 32-page report, sponsored by the Institute for the Study of War and the Weekly Standard (owned by British imperial agent Sir Rupert Murdoch), released under the title, "Iran's Proxy War Against the United States and the Government of Iraq." The Murdoch-funded report says that the "surge" in Iraq is a success, and "Iranian intervention is the next major problem" that the U.S. must "tackle" in Iraq.

The Institute for the Study of War is a mysterious outfit, writes Lobe, which reveals little about its founding, or financing. But, the author, Kimberly Kagan, is a known quantity—she is the wife of Fred Kagan, the American Enterprise Institute neo-con who came up with the "surge" plan for the White House to begin with. Mrs. Kagan, following in the footsteps of the AEI stable of liars who hoked up pre-war intelligence on Iraq, writes that, "The government of Iran has also exported rockets, sniper rifles and mortars to enemy groups in Iraq," and she belittles the tripartite talks on security in Iraq, saying that this diplomacy has "coincided with a significant increase in Iranian support for violence in Iraq."

But, it appears that the U.S. military is not buying the British propaganda designed to goad the United States into another war. An Aug. 31 report by McClatchy reporter Nancy A. Youssef makes clear that the top U.S. generals and Defense Secretary Robert Gates are distancing themselves from Bush's policy to "stay the course" in Iraq. Rather than present him with one recommendation on Iraq, Gates, the Joint Chiefs, and other generals will each give him individual recommendations. "If there are differences, the President will hear them," said Pentagon spokesman Geoff Morrell. Morrell also confessed that there is no Petraeus report, per se. Petraeus will give his "assessment" to the White House and Congress. But then, others, including, Gates, Army Chief of Staff Gen. George Casey, and Joint Chiefs of Staff chairman Gen. Peter Pace (who both reportedly want to draw down troop levels in Iraq), will give their assessments to the White House.

Defense Intelligence Agency veteran Jeffrey White told McClatchy that this non-consensus is unprecedented, and it suggests that the military commanders want to be able to make clear that whatever course is followed is the decision of the President, and not the commanders.

'My Name Is Legion'
LaRouche's reference to Bush as "My name is Legion" is from the New Testament Gospel of Mark 5:1-10, which recounts Jesus's encounter with a tormented man, who was beset by demons. LaRouche warned that, given Bush's state of mind, one cannot rule out a wild assault on Iran. On Aug. 17, EIR published a psychiatric assessment of the President's state of mind by Dr. Justin Frank, a noted George Washington University Medical Center professor, who authored the 2004 book Bush on the Couch. Dr. Frank warned of the President's deteriorating mental state, and wrote of his concerns about a flight-forward order to bomb Iran.

LaRouche drew the parallel between the intensifying war hype against Iran, and Hitler's behavior on the eve of the Nazi invasion of Poland. Such historical comparisons, LaRouche said, are harsh, but appropriate, and cannot be avoided, if war is to be prevented.

But the danger of war doesn't stem only from the psychodrama in the White House. Rather, as LaRouche has explained, like a Classical tragedy, it is the entire global strategic situation that is rotten. One highly placed intelligence source in Southwest Asia told EIR that every serious thinker in the region believes that the U.S.A. will attack Iran—without justification. He sees the U.S. policy in Iraq coming unglued, and given the dangers, the main question he asks himself is, "Is this 1912, or 1914?" adding, "Nobody knows where the 'Sarajevo' will occur. It could be Jordan, or Lebanon, or Iraq."

Meanwhile, one of the major concerns is that Congress, which must act now to stop the White House adventure, lacks the courage to do so.

On Aug. 26, on hearing of the proposals by some well-meaning members of Congress like Sen. John Warner (R-Va.), to ask Bush to consider a token reduction in troops immediately, LaRouche countered by insisting that the only successful course is the immediate withdrawal of all American military forces from Iraq.

LaRouche warned, "We now have a combination of a banking and housing crisis, which is only the front end of the biggest financial collapse in modern history. For anyone to talk about extending the war in Iraq, under these already unfolding conditions, is insane." LaRouche elaborated, "We need an immediate withdrawal of all American forces from Iraq. It can and must be done, by effective diplomacy. We can create the kind of coalition of Iraq's neighbors and other nations, by diplomacy, that would make the immediate withdrawal of American troops a stabilizing factor. Let us face the real problem, standing in the way of this only viable solution: The President of the United States is becoming more infantile by the day, and the Vice President of the United States is a criminal. Dick Cheney's removal from office is therefore an immediate, urgent priority for the U.S. Congress and others.

"We must change the agenda of the U.S. government to address the biggest financial crisis in history. We must address the immediate housing crisis.... We must, therefore, disengage from the Iraq War. Start the process of getting the troops safely disengaged now.... By announcing the immediate withdrawal of American troops from Iraq, we can begin, today, to redeploy our forces, out of Baghdad and other combat zones, in preparation for their orderly withdrawal—as we work, diplomatically, with Russia, China, Europe, the neighboring countries, including Iran, Syria, Turkey, Saudi Arabia, and Jordan, the nations of the Organization of Islamic Conference (OIC), and others. This can be done, immediately. Clearly, the complete withdrawal of American forces will take some time, but the policy must be set now...."

LaRouche noted that well-meaning baby steps by Congress are insufficient. "Some people are beginning to think that the Iraq War is part of our national heritage. That is the real tragedy; to keep the troops there—except for some perverse desire to please those among the British who wish to see the United States destroyed before Bush and Cheney leave office."

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
PRESS RELEASE

--------------------------------------------------------------------------------

LaRouche Denounces British War Lies
Aug. 29, 2007 (EIRNS)—This statement was issued today by the Lyndon LaRouche Political Action Committee (LPAC).

Lyndon LaRouche today denounced a British think tank study claiming that the United States can obliterate Iran's nuclear program, defense infrastructure, and government in a matter of hours, calling it "a filthy pack of lies," aimed at inducing President George "My name is legion" Bush into a flight-forward attack on the Islamic Republic, that would throw the world into a cataclysmic Hundred Years War.

The study, widely reported in the U.S. media, was issued on Aug. 28 by Daniel Plesch and Martin Butcher.

LaRouche's reference to Bush as "My name is legion" is from the New Testament Gospel of Mark 5:1-10, which recounts Jesus' encounter with a tormented man, who was beset by so many mental demons that he was completely out of control. Based on President Bush's speech on Aug. 28 before the American Legion, in which he fulminated against Iran and warned of a "nuclear holocaust" if Iran obtained a nuclear bomb, LaRouche warned that the President is clearly in very bad psychological shape, and any British efforts to encourage the President to order strikes on Iran, based on deluded claims of American military capabilites that do not exist, is most dangerous and perfidious.

American military experts contacted by Executive Intelligence Review also denounced the Plesch-Butcher study, citing the failures of the U.S. "shock and awe" bombing campaign in Iraq, and warning that the United States does not have the kind of capacity-in-depth claimed by the British authors, without diverting vital equipment from other theaters of operation, including Afghanistan.

LaRouche warned that, given the apparent state of mind at the White House, as reflected in the President's American Legion speech, one cannot rule out such a wild redeployment of military assets, in pursuit of an assault on Iran. On Aug. 17, 2007, Executive Intelligence Review published a psychiatric assessment of the President's state of mind by Dr. Justin Frank, a noted George Washington University Medical Center professor, who authored the 2004 book Bush on the Couch. Dr. Frank warned of the President's deteriorating mental state, and specifically wrote of his concerns about a flight-forward order to bomb Iran.

Lyndon LaRouche drew the parallel between the intensifying war hype against Iran and Hitler's behavior on the eve of the Nazi invasion of Poland. Such historical comparisons, LaRouche said, are harsh, but appropriate, and cannot be avoided, if war is to be prevented.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
‌British Plan Iran Israel USA got to destroy each other 1. 2. British will instigate Shia Suni war in Iraq and extend that to Iran visavis Pakistan 3. British using their hired gun ,US, will seperate Khuzestan and will share khuzestan oil with USA 3. British using Anglo-Sino puppet Pakistan will seperate sistan and baluchestan from iran and share the oil with Sino Pakis 4.British using their cousin USA Asset PKK will seperate iran kordestan and share the booties with European and Americans 5. British using UAE and their colony Dubai will seperate Hormozgan from Iran and take over the oil gas fields as well as Hormuz straight 6.by now the british have cut iran in two suni shia halves 7. British will support Syria lebenon attack on Israel choke israel to death iran is also supporting this effort before US invades khuzestan 8.US Azerbayjani will try to seperate azerbayjan from iran 9.US will pay heavily on these wars while Anglo-Sino alliance will benefit 10. China and North Korea take over Taiwan and South Korea and possibly screw Japan, in order to destroy Us Asian hegemony

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
the first part of the plan, I call it the triangle of death is the real danger UK wants to use IRGC and Syria to eliminate Israel and Use USA to eliminate IRGC and Iran and then while all these players are exausted use China and North korea to finish US hegemony in Asia, killing Japan and South Korea. I guess we have to use old Iranian Invention to finish UK before UK can finish us CHESS icon_frown as usual Iranian wana be Indians, claim it for themselves Predecessors Main article: Origins of chess Many countries lay claim to the invention of chess. It is presently thought that the game originated in India,[2] since the Persian word for chess, shatranj, is derived from the Sanskrit chaturanga, i.e. "four divisions of the military", infantry, cavalry, elephants and chariots, represented respectively by pawn, knight, bishop and rook. The first reference to chess in literature appears in Persia and dates around the 5th century AD[3] Karnamag-i Artaxshir-i Papakan. The earliest unambiguous reference in India appears to date from about 625 AD. The earliest documented chess pieces also date to the 7th century. By about 800 the game reached China and was known, with modifications, as Xiangqi. Shatranj was taken up by the Muslim world after the Islamic conquest of Persia, with the pieces largely retaining their Persian names. In Spanish "shatranj" was rendered as ajedrez, in Portuguese as xadrez, in Turkish as satranc and in Greek as zatrikion, but in the rest of Europe it was replaced by versions of the Persian shāh ("king"). Knights Templar playing chess, 1283.The game reached Western Europe and Russia by at least three routes, the earliest being in the 9th century. By the year 1000 it had spread throughout Europe.[4] Introduced into the Iberian Peninsula by the Moors in the 10th century, it was described in a famous 13th century manuscript covering shatranj, backgammon, and dice named the Libro de los juegos.[5] Another theory, championed by David H. Li, contends that chess arose from Xiangqi or a predecessor thereof, existing in China since the 2nd century BC.[6]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فكر تجزيه ايران فكر تازه اي نيست ، در رژيم گذشته با علم به اين واقعيت اقداماتي انجام شد ، قصد ندارم با مطرح كردن اين اقدامات مجددا سيل تهمت ها را بسوي خودم برگردانم ولي واقعيت اين است كه در گذشته بسياري از پارسي گويان منطقه تمايل عجيبي به سرزمين مادري يعني ايران نشان ميدادند ولي بهر حال نقشه جهان بر حسب تمايل اين و آن گروه تغيير نميكند يعني زمان اينجور كارها گذشته ، ولي نقشه جديدي كه اينهمه در موردش صحبت ميشود و به كمك نا خواسته عده اي ميرود كه به عنوان طرح آمريكا براي منطقه جا بيفتد ماجراي ديگري دارد . Ralph Peters يك نظامي باز نشسته آمريكائي كه حال بعنوان تحليلگر مسائل سياسي و نظامي براي نشريات زيادي قلم ميزند با انتشار كتابي بنام Never Quit The Fight ضمن بررسي اوضاع خاورميانه ، درگيريهاي قومي و مذهبي ، عنوان كرد كه حفظ صلح و آرامش در اين منطقه با تقسيمات جغرافيائي موجود غير ممكن است و بعنوان راه چاره نقشه جديد خاورميانه را پيشنهاد كرد كه تمام دوستان ديده اند . بنا بر اين عنوان كردن اين طرح بعنوان طرح آمريكا براي ايران درست به اين ميماند كه شاخه اي را كه رويش نشسته ايم ببريم ،ولي هيچ ترديدي وجود ندارد كه به بركت سياست هوشيارانه و مدبرانه بسياري ، تمام كشورهاي منطقه با تمام توان از تجزيه ايران استقبال خواهند كرد . بايد توجه داشت كه ايران در شرايط بسيار خطيري قرار دارد ، بسياري از تحليل گران سياسي داخل و خارج كشور بارها نگراني خودشان را از آينده كشور به گوش سكانداران سياسي امروز مملكت رسانده اند ولي با كمال تاسف عده اي اعتماد بنفس و خود باوري را با خود بزرگ بيني و خود فريبي عوضي گرفته اند ، و اين دقيقا همان چيزي است كه دشمنان اين مملكت را شاد خواهد كرد ، در اذهان ايراني و خارجي چنان نيروي مخوف و خطرناكي از نيروهاي مسلح كشور ساخته اند كه هيچ يك از همسايگان كشور احساس امنيت نميكند ، صدام حسين التماس ميكرد و قسم ميخورد كه ندارم ميگفتند داري و پنهان كردي و ديديم كه چه شد ، ما نداريم و فرياد ميزنيم داريم و پنهان كرده ايم ، تكليفمان روشن است ، بر خلاف نظر بسياري از دوستان كه تصوراتشان بيشتر بدرد فيلمهاي خيالي جنگي هاليود ميخورد مسئولين سياسي و نظامي كشور خوب ميدانند كه حتي در بد ترين شرايط به كشورهاي همسايه و شهرها و تاسيسات اتمي اسرائيل حمله تلافي جويانه نخواهد شد ، اين يعني خودكشي ملي ،در بسياري از نوشته هاي دوستان كه گاه آنقدر جدي مينويسند كه انگار همين الان از پست فرماندهي برگشته اند ميخوانيم كه ايران چند صد موشك شهاب سه به شهرها و مركز هسته اي اسرائيل نشانه روي كرده ، بگذريم كه با خوش باورانه ترين بر آوردها تعداد موشكهاي آماده شهاب سه ايران به صد تا نميرسد ولي دوستان ضرب المثل سنگ بزرگ علامت نزدن است را فراموش كردند . در مورد حمله به كشور هاي همجوار تحت عنوان حمله به پايگاههاي آمريكا معلوم است چه خواهد شد ، از هر پنج موشك شهاب سه ممكن است يكي در پايگاه آمريكا فرود بيايد و بقيه نواحي مسكوني اين كشورها را به آتش خواهند كشيد كه عكس العمل مشخص است ، حتي بمباران اهداف نظامي توسط هواپيماهاي اسرائيلي موجب نخواهد شد كه رهبران كشور دستور حمله به شهرهاي اسرائيل را صادر كنند و هر گز هم چنين اشتباهي را مرتكب نميشوند ، انجام چنين حمله اي به نواحي مسكوني اسرائيل حمله گسترده و ويرانگري بر عليه ايران را درپي خواهد داشت كه مورد تائيد سازمان ملل و تمام دنيا قرار خواهد گرفت و يا حد اقل با سكوت افكار عمومي جهان روبرو خواهد شد . در مورد حمله به تاسيسات اتمي اسرائيل بايد بگويم از اولي هم بدتر است ، متوجه باشيد كه تمام تلاش مسئولين كشور براي انتقال سوخت نيروگاه بوشهر به اين نيروگاه فقط براي محافظت از اين نيروگاه است ، اگر وجود محموله سوخت در انبار نيروگاه تائيد شود هيچ كشوري قادر نيست كه مسئوليت پي آمدهاي حمله به اين نيروگاه را بپذيرد و اين در حالي است كه در صد اوران سوخت نيروگاه از پنج در صد بالاتر نيست ، حمله ايران به تاسيسات اتمي اسرائيل كه مقادير زيادي اوران با درجه خلوص بسيار بالا و احتمالا سلاح اتمي در انبارهايش ذخيره شده با حمله اتمي به اين كشور تفاوتي نخواهد داشت ، اين حمله نتايج باورنكردني و فاجعه باري براي اسرائيل خواهد داشت ، نتيجه چنان فاجعه بار خواهد بود كه اسرائيل لحظه اي براي حمله اتمي به چند شهر بزرگ ايران درنگ نخواهد كرد ، نميدانم شايد اين درست همان چيزي باشد كه دوستان منتظر ظهور و آخر زمان مشتاقش هستند ، اميد وارم اين گونه دوستان به آرزويشان برسند ولي در مورد اينكه اكثريت مردم ايران چنين آرزوئي داشته باشند كمي شك دارم ، بنا بر اين براي خاطر خدا كمي كوتاه بيائيد و اينقدر شعار جنگ و كشتن ونابود كردن ندهيد . خداوند به همه ما ، به عقلاي ما و به عقلاي آنها كمك كند ، ضرب المثلي است معروف جنگ نه برنده دارد و نه بازنده ، تنها قرباني دارد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عه؟جدا ما صدتا شهاب3 داريم؟هيچ منبعي تاحالا آمار داغده رو اين مورد؟ اون ضرب المثله هم خيلي باحاله.اينم بگيم كه نه من و نه هيچ كدوم از دوستاي ديگه توي اين سايت خواهان جنگ نيستيم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پرویز خان من کاری با تحلیل شما از اوضاع ندارم ولی باید یک سری از قضایا رو برای شما روشن کنم.

اسرائيل لحظه اي براي حمله اتمي به چند شهر بزرگ ايران درنگ نخواهد كرد ، نميدانم شايد اين درست همان چيزي باشد كه دوستان منتظر ظهور و آخر زمان مشتاقش هستند

دوست من شما کاملا در اشتباه هستید. اولا که هیچ ایرانی واقعی خواستار نابودی کشورش نیست و در ثانی اگر روایات آخر زمانی را مطالعه کنیدمتوجه می شوید که در این خاور میانه پر آشوب تنها کشوری که از شر بد خواهان در امان خواهد بود ایران است. عراق که مورد تاخت و تاز انواع دشمنان خارجی و آشوب گران داخلی قرار می گیرد(که البته این مورد شروع شده)، حجاز(عربستان) بعد از کشته شدن آخرین پادشاهش درچار مشکلات داخلی می شود، سوریه پس از یک سری کودتاها درگیر جنگهای خونین داخلی می شود و....، اسرائیل با کمی تاخیر با خاک کوچه یکی می شود، و اما ایران....... ایران طبق پیشگویی ها و روایات به جا مانده از معصومین جزء تنها مناطقی است که در آرامش نسبی است و تقریبا کشور به صورت دست نخورده به صاحب واقعی خود باز می گردد.

اميد وارم اين گونه دوستان به آرزويشان برسند

اگر منظور شما منتظران واقعی باشد که باید خدمتتان عرض کنم که انتظارشان به زودی تمام خواهد شد.

ولي در مورد اينكه اكثريت مردم ايران چنين آرزوئي داشته باشند كمي شك دارم

شک شما به دلیل دوری از کشور و شرایط واقعی آن است.

بنا بر اين براي خاطر خدا كمي كوتاه بيائيد و اينقدر شعار جنگ و كشتن ونابود كردن ندهيد

تقریبا هیچ کس شعار کشتن و نابود کردن نداده. حتی رئیس جمهور ایران در مصاحبه های مطبوعاتی خود به صراحت توضیح داده که منظورش از پایان کار دولت اسرائیل یک رفراندم عمومی بین تمامی ساکنین فلسطین اعم از مسلمان(به علاه کسانی که اخراج شده اند) و یهودیان و مسیحیان است. که در این صورت خود به خود رژیم صهیونیستی نابود می شود.

ضرب المثلي است معروف جنگ نه برنده دارد و نه بازنده ، تنها قرباني دارد

بله، ولی این ضرب المثل مربوط به وقایع آخر زمان نیست. در آخر زمان برنده و بازنده داریم، برنده مومنین به رهبری آقا امام زمان هستند و بازنده ها کافران خواهند بود.

به نام خداوند بخشنده مهربان
هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرا رسد(1) و بینی مردم گروه گروه وارد دین خدا می شوند(2) پروردگارت را تسبیح و حمد کن و از او آمرزش بخواه که بسیار توبه پذیر است(3)

زمان تحقق یافتن این آیات نزدیک است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    1 member