sh_roshan2002

هداياي جرج بوش به كشور خود!!!

Recommended Posts

الان من يادم نيست چون كتب بسيار زيادي درموارد گوناگون مطالعه كردم ولي خوشبختانه بر حسب عادت من اسم هر كتابي را كه مطالعه ميكنم در دفترچه اي نوشته و براي خود فهرست درست كرده ام! حتما در نزديكترين وقت خواهم نوشت! OK?

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

پس لطفا دقت کنید که اولا نویسنده کتاب ایرانی یا مسلمان یا حداقل یک فرد بی طرف. همچنین این فرد باید خود در آن روزگار حضور داشته باشد مانند هرودت. شما فعلا کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را مطالعه کنید. به بسیاری از سوالات شما پاسخ داده خواهد شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

1- اين نكته از تاريخ كاملا صحت داشته و غير قابل انكار است!

سند شما براي اين موضوع چيست؟ كدام كتاب است؟ من به شما يك كتاب معرفي ميكنم. مروج الذهب نوشته علي بن محمد مسعودي اين كتاب حدودا 1000 سال پیش نوشته شده است. صحت مطالب این کتاب توسط دانشگاه آکسفورد و کمبریج تایید شده است و همکنون در این دو دانشگاه تدریس میشود. در این کتاب مسلمان شدن ایرانیان را با اختیار و میل خود معرفی شده است. آنهایی که ایران را فتح کردند همانهایی هستند که بیت المقدس (اورشلیم) را تصرف کردند. مسلمانان در هنگام فتح بیت المقدس بی نهایت مسامحه نشان دادند و بر هیچ کس در امور دینی سخت گیری نکردند. فقط این شرط را گذاشتند که مسیحیان در هنگام اذان مسلمانان ناقوس کلیساها را به صدا در نیاورند. تمام مورخان مسیحی این موضوع را تایید میکنند. پس شما چطور میگویی که اعراب ایرانیان را مجبور به پذیرش اسلام کردند؟

2- 10 سال بعد فشار از ايران برداشته نشد و تا به امروز ادامه دارد!

این چه فشاری است که تاکنون ادامه دارد و ما از وجود آن بیخبر هستیم؟

3- طبق قانون اسلام٬ يك مسلمان نميتواند دين خود را تغير دهد به همين دليل مردم ايران دين خود را تغيير ندادند!

یک انسان باید با تحقیق کامل و پی بردن به حقانیت کامل اسلام آنرا قبول کند. اسلام هیچ کس را مجبور به پذیرش اسلام نمیکند ولی وقتی که یک انسان اسلام را پذیرفت دیگر نباید دین خود را تغییر دهد. اگر طبق گفته شما ایرنیان را مجبور به پذیرفتن اسلام کرده اند اولا اسلام انها ارزشی ندارد ثانیا میتوانستند دین خود را تغییر دهند چرا که به زور به انها اجبار شده بود.

4- ايا دين اسلام ضمانت اجرايي دارد!؟ مگر براي اجراي دين ضمانت لازم است!؟ شايد منظور شما٬ اجبار به زور اجراي احكام است!!!

بله دارد. بله لازم است . در دین مسیحیت شراب خوردن حرام است ولی آیا در کشورهای مسیحی با شرابخوار برخورد میشود؟ در حالیکه دانشمندان همگی بر ضررهای شراب تاکید دارند.

5- ايا در اسلام مسلمانان معروف و روحانياني نبودند كه بدترین اعمال را انجام میدادند!؟؟؟

حرف شما کاملا صحیح است. متاسفانه چه در زمان حال چه گذشته بودند کسانی که به نام دین بدترین کارها را انجام داده اند. ولی این دلیل بر عدم حقانیت اسلام نمیشود.
به قول شاعر که میفرماید:
آب دریا از دهان سگ کجا گردد پلید

6- در خارج از كشور اكثر مردم فكر ميكنند كه شيعيان٬ علي را خدا ميدانند!!!
ايا اين درست است!؟؟؟ همينطور كه فكر ميكنند زرتشتيان اتش پرستند!!!
فرزند خدا بودن حضرت عيسي فقط يك سمبل است مانند اينكه مسلمانان ميگويند (روح الله و ...) !

اینکه در خارج کشور مردم این عقیده را درباره شیعه دارند به خاطر تبلیغات منفی دشمنان شیعه است. البته در ایران دو فرقه علی اللهی و نعمت اللهی وجود دارند که برای حضرت علی علیه السلام مقام خدایی قائل هستند که این دو فرقه از نظر شیعه کافر میباشند.
اینکه زرتشتیان آتش را پرستش میکنند آتش را وسیله ای برای تقرب به خداوند میدانند که این هم شرک است.
فرزند خدا بودن مسیح علیه السلام نیز یک عقیده برای مسیحیان است نه سمبل. این شرک است.
امام رضا علیه السلام در مباحثه با یک عالم مسیحی از او پرسید که چرا شما حضرت عیسی (ع) را خدا میدانید. میسحی گفت: به خاطر اینکه مسیح مرده را زنده میکرد. امام رضا (ع) فرمودند: حزقیل پیامبر نیز این چنین کرد و مردگان زیادی را پس از 35 سال زنده کرد. الیسع پیامبر نیز این چنین کرد و تعداد زیادی از همشهریان خود را پس از سالهای سال دو باره زنده کرد. شما که مسیح را خدا میدانید چرا حزقیل و الیسع را خدا نمیدانید. چرا که این دو پیامبر هم همانند مسیح مرده زنده کرده اند.؟؟؟ عالم مسیحی در جواب حضرت لال ماند.
حال اجازه بدهید ماجرای تولد حضرت مسیح را از زبان قرآن برایتان نقل کنم
به نام خداوند بخشاینده مهربان / و ای پیامبر ما یاد آر در کتاب خود احوال مریم را وقتی که از مردم کناره گرفت و به مکانی به مشرق روی آورد / در آن زمان ما روح خود ( منظور روح القدس فرشته اعظم الهی است) را به صورت بشری زیبا رو بر او مجسم ساختیم / مریم گفت : من از تو پناه به خداوند رحمان میبرم که تو پرهیزکاری کنی / روح القدس گفت : من فرستاده خداوند هستم و آمده ام تا به امر او تو را پسری بخشم پاکیزه و پاک سیرت / مریم گفت : چگونه مرا میتواند پسری باشد در صورتی که تاکنون دست بشری به من نرسیده است و من کار ناشایستی نکرده ام / روح القدس ( به زبان بی زبانی خداوند ) گفت : این چنین کار البته خواهد شد و این بر من بسیار آسان است و تقدیر الهی بر این کار رفته است / پس مریم به آن پسر بار برداشت و برای دور ماندن از سرزنش قوم جاهل خود را به منطقه ای دور رساند / آنگاه که درد زایمان او را فرا گرفت خود را به زیر نخل خشکیده ای رساند و با خود میگفت : ای کاش پیش از این نابود میشدم و مردم مرا فراموش میکردند / ما از آسمان ندا کردیم که ای مریم محزون مباش که خداوند برای تو چشمه آبی جاری ساخته است / ای مریم نخل خشکیده را تکان بده تا برای تو خرما بیافکند و روزی خود را تناول کنی / پس از این خرما بخور و از این آب بیاشام و چشم خود را به عیسی روشن دار و هر کس که از جنس بشر دیدی ( به اشاره ) به او بگو که برای خدا روزه سکوت گرفته ام پسرت همه کارها را به جای تو درست خواهد کرد / چون قوم نادان از این موضوع مطلع شدند شروع به ملامت کردن مریم کردند و گفتند که ای مریم عجب کار شگفت انگیزی انجام دادی / ای مریم ای خواهر هارون پدرت مرد بدی نبود مادرت هم بد کاره نبود پس تو دختر بکر از کجا فرزند آوردی / مریم پاسخ آنها را با اشاره حواله به طفل کرد / انها گفتند ما چگونه با کودک گهواره ای سخن بگوییم / آن طفل به امر خدا به زبان آمد و گفت : من عیسی مسیح ناصری بنده خاص خدا هستم که خداوند به من کتاب آسمانی و شرف پیامبری اعطا کرده است / و مرا مایه برکت کرده و تا زنده هستم مرا به نماز و روزه سفارش کرده است / و نسبت به مادر پاکم به نیکی سفارش کرده و مرا ستمکار نکرده است / و سلام خدا بر من باد روزی که به دنیا آمدم روزی که از دنیا بروم و روزی که برای زندگی ابدی بر انگیخته شوم.

7- خالص و پاک بودن به اينكه شما چه ديني داريد و چه اعتقادي٬ ربطي ندارد! همانگونه كه گفتم هستند مسيحيان و زرتشتياني و بودايياني كه صد ها مرتبه پاك تر و خالص تر از بعضي به اصطلاح مسلمانان !!!

برادر من اگر میشود شما به من بگویید که خالص و پاک بودن را در چه میبینید؟

در ضمن بنده مسلمان نبوده و از مباحثه در اينباره با شما معذورم!

مسلمان نیستید انسان که هستید؟
این حرف معنی ندارد. که گفته که دو نفر با عقاید مختلف نمیتوانند با هم مباحثه کنند. من برای خودم ایدئولوژی مخصوص را دارم و پذیرفته ام و آن را با تحقیق یافته ام و اصلا ناراحت نمیشوم که کسی بر خلا ف عقیده من سخنی بگوید. فقط من سعی خواهم کرد طرف مقابل را متقاعد کنم . اگر شما هم عقیده خاصی دارید اگر مایل هستید بیان کنید تا ببینیم که آیا ایدئولوژی و عقاید شما صحیح است ؟ البته من قصد تفتیش عقاید را ندارم و گفتم که اگر مایل باشید.
به هر حال این عقیده من است اگر شما توانستید عدم حقانیت و بطلان آن را بر من ثابت کنید من هم مثل شما خواهم شد. قول میدهم.

با تشکر

قربون شما
داش علی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزيز DASHALI در جواب شما بايد بگم كه: 1-در بالا تر گفتم كه منبع را پيدا ميكنم! اينكه منبع بايد مسلمان باشد و يا مثا منبع شما عرب به هيچ عنوان قبول ندارم! (مثل اينكه امريكا به عراق حمله كرد و الان ما فقط بايد منابع انها را در مورد جنگ بخوانيم كه اين منابع دروغ محض است!) در ضمن كساني كه به ايران حمله كردند همانهايي نبودند كه به اورشليم حمله كردند!!! 2-فشاري كه تا به امروز برداشته نشده را همه ميدانند و بهتر است خود را به اون راه نزد! اجبار به زور اجراي احكام اسلام- گزينشهاي بي ربط در زمان استخدام ٬ بدون نگاه به قابليت هاي شخص و ... 3- اگر یک انسان باید با تحقیق کامل و پی بردن به حقانیت کامل اسلام آنرا قبول کند و اسلام هیچ کس را مجبور به پذیرش اسلام نمیکند ولی وقتی که یک انسان اسلام را پذیرفت دیگر نباید دین خود را تغییر دهد٬ شما كه در هنگام تولد!!! با تحقیق کامل و پی بردن به حقانیت کامل اسلام آنرا قبول كرديد!!! ايا اكنون ميتوانيد دين خود را تغيير دهيد!؟؟؟ 4- شما درست مي فرماييد و در دين مسيحيت شراب حرام است! ولي به نظر شما ايا خدا پيغمبران را براي ما فرستاد تا ما را مجبور به اجراي احكام كند و به زور من و شما را مجبور به ورود به بهشت كند!!!؟؟؟ دينهاي مختلف امدند تا به انسان راه درست و غلط را نشان دهند! اما هركس در اجراي احكام ازاد است! 5- بنده اين جواب را به اين خاطر كه فرموده بودند كه روحانيان زرتشتي فساد ميكردند٬ دادم! و همانطور كه فرموديد : این دلیل بر عدم حقانیت دين زرتشتي نمیشود. به قول شاعر که میفرماید: آب دریا از دهان سگ کجا گردد پلید 6-دوست عزيز بنده زرتشتي هستم و اين گفته شما به هيچ عنوان درست و قابل قبول نيست! شما فرموديد :mrgreen:((اینکه زرتشتیان آتش را پرستش میکنند آتش را وسیله ای برای تقرب به خداوند میدانند که این هم شرک است.))) بهتر است خود را به اون را نزد! خود شما به خوبي ميدانيد كه در دين اسلام مخصوصا شيعه بسيار از رسوم و قوانين عينا اتش پرستي زرتشتيان (بقول شما!) است! شما در نماز از سنگ يا مهر استفاده ميكنيد.ايا اين روشي براي تقرب به خداوند نيست!؟ در امامزاده ها افراد ساعتها به ميله ها تكه داده گريه ميكنند و پارچه و قفل!!! ميبندند! ايا اين برای تقرب به خداوند نيست! همه گي به سوي كعبه معضمه نماز ميخوانند. ايا براي تقرب به خداوند نيست!؟ (زرتشتيان به سوي خورشيد (و شبها به سوي اتش) نماز (دعا) مي خوانند.) و مثالهاي بسيار ديگر... شما ميتوانيد به من بگوييد كه كجاي تقرب به خداوند٬( به هر نحوي) شرك است!؟؟؟ اگر هر وسيله اي براي تقرب به خدا شرك است پس دين اسلام هم كمي از زرتشتي ندارد!!! من به شما قول ميدهم كه اگر با يك زرتشتي كار (تجارت- دوستي- و ...) داشته باشيد٬ حتي اگر سر خود را از دست بدهد دروغ و نارو از او نخواهيد ديد! ايا بين مردم ايران (مسلمانان) همچين چيزي وجود دارد!؟؟؟ پدر خود بنده بازاري بود و شخصا شاهد ماجرا هستم!!! راستش همه افراد مانند شما به صورت ازاد و به دور از جر و بحث مباحصه نمي كنند بنا بر اين بنده معمولا سعي در مباحصه نكردن دارم! در ضمن بنده هيچ اصراري ندارم كه شما حرف و يا عقيده ما زرتشتيان را قبول كنيد! همينطور اين گفته شما (((اگر شما هم عقیده خاصی دارید اگر مایل هستید بیان کنید تا ببینیم که آیا ایدئولوژی و عقاید شما صحیح است ؟))) به نظر من صحيح نيست! چون فكر نميكنم من و شما در مكاني باشيم كه صحيح يا نادرست بودن ایدئولوژی و عقاید ديني كسي را اناليز كنيم! به نظر شما صحيح است كه بنده بگويم اگر (شما هم عقیده خاصی دارید اگر مایل هستید بیان کنید تا ببینیم که آیا ایدئولوژی و عقاید ديني شما صحیح است يا نه؟) من كه فكر نميكنم! به عنوان صحبت و محاوره براي بالا بردن اطلاعات موافقم! با احترام

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقاي روشن شما دين و عقيده و مسلك و مرام ما را به چالش كشيدي و من هم جواب شما را گفتم. شما هم به علت اينكه در اقليت هستي عقايد نابهنجار خود را مخفي ميكني كه مبادا مورد انتقاد امثال من قرار گيرد. اگر شما تا صبح قيامت هم بنشيني و بگويي كه مردم ايران به زور اسلام آوردند من قبول ندارم. همانطوريكه آقا سعيد فرمودند لشكر اسلام تنها 12000 نفر بودند كه به ايران حمله كردند و با اين 12000 نفر تا ري پيش امدند و بعد از آن به علت وجود مشكلاتي در مركز حكومت خود به قرارگاه خود يعني منطقه دومه الجندل بازگشتند. چرا ميگويي كل ايران را گرفتند؟
برادر من مروج الذهب كتابي است در حدود 3000 صفحه كه حدود 400 صفحه آن مربوط به تاريخ و نسب ايرانيان ميشود مابقي كتاب هم مربوط به تاريخ هندوها چيني ها تبتي ها و حتي روسها و اندلسيها و ... (از اين بابت اين توضيحات را گفتم كه بيشتر با اين كتاب آشنا شوي چون اين كتاب را نخوانده اي اگر اين كتاب را ميخواندي اكنون اين مباحث را پيش نميكشيدي )‌من كل اين كتاب را خوانده ام. اين كتاب مورد تاييد مورخان و انديشمندان دانشگاههاي اكسفورد و كمبريج انگلستان است. اينكه شما نويسنده كتاب را قبول نداري دليل بر در ست نبودن مطالب كتاب نيست. كساني كه ايران را فتح كردند همانهايي هستند كه بيت المقدس را فتح كردند. شما به چه دليلي ميگويي كه فاتحان اين دو يكي نبودند؟
سردار فاتح ايران سعد بن ابي وقاص بود و سردار فاتح بيت المقدس نيز خالد بن وليد و خليفه ثاني هستند كه سعد بن ابي وقاص مستقيما از اين دو نفر دستور ميگرفت.
بله روحانيون زرتشت فساد هايي كرده اند كه روي تاريخ را سياه كردند. آنها به واسطه نفوذي كه در دربار پادشاهان داشتند هر كاري كه دلشان ميخواست را انجام ميدادند.
قدرت فساد مي آورد قدرت فساد مي آورد قدرت فساد مي آورد
اصلا از همه اينها بگذريم
آنوقتي كه سپاه اسلام به سمت ايران هجوم آورد چرا روحانيان زرتشتي مقابل آنها نايستادند و فرار كردند (هم اكنون بعد از ايران هندوستان بزرگترين مقر زرتشتيان است ) چرا ايستادگي نكردند و به سمت هندوستان فرار كردند؟ چرا پس از اينكه قدرت اعراب در ايران كم شد دوباره قيام نكردند تا قدرت را در دست بگيرند ؟
احتمالا جواب اين سوال را نميدانيد. من به شما ميگويم . به خاطر اينكه در آن وقتي كه قدرت را در دست داشتند چنان ظلمي بر مردم ايران روا داشتند كه مردم را از خود بيزار كرده بودند و مردم ايران نيز كه با دل و جان و اختيار كاملاسلام را پذيرفته بودند ديگر حاضر نبودند كه اين به اصطلاح روحانيان را ببينند.
من وقتي كه به دنيا آمدم پدر و مادر من مسلمان و شيعه بودند. كمي كه بزرگتر شدم با خواندن انجيل برايم مجسم شد كه اين دين انسان را به كمال نميرساند. تورات هم خوانده ام. از انجيل بدتر.
من اسلام را دين خود قرار دادم چرا كه به حقانيت اسلام پي برده بودم و اكنون هم نميتوانم دين خود را عوض كنم چرا كه انوقت كه مشغول مطالعه روي ساير اديان بودم بايد اين تصميم را ميگرفتم كه آيا مسلمان شوم يا زرتشتي ؟‌ولي حالا كه به شرف اسلام نايل شدم ديگر نميتوانم دين خود را تغيير دهم.
وقتي يك پسر به خواستگاري يك دختر ميرود دختر است كه جواب بله يا خير را ميدهد. اگر جوابش خير باشد كه هيچ ولي وقتي گفت بله و ميداند كه با اين كار يك سري از اختيارات خود را از دست خواهد داد (البته اين از دست دادن اطلاعات هم بيشتر براي منافع مشترك است ) ديگر نميتواند اعلام كند كه من اين پسر را نميخواهم. چون ميبايست از اول با بينش كامل همسر خود را انتخاب ميكرد.
در ضمن شما داريد فقط از يك سر ي از مسايل دين ما ايراد ميگيريد. چرا از حقانيت دين خود دفاع نميكنيد؟ چرا در كل جهان يك ميليارد و دويست ميليون مسلمان وجود دارد ولي تنها سيصد هزار نفر زرتشتي؟ چرا دين خود را تبليغ نميكنيد ؟‌ چون ميدانيد كه دين شما ديگر خريداري ندارد.
من نميگويم كه جامعه فعلي ايران در بهترين حالت قرار دارد ولي هر چه كه باشد از زماني كه نياكان شما بر مردم حاكم بودند كه بهتر است.
در زمان ساسانيان و تا حدودي اشكانيان جامعه ايران طبقه بندي شده بود همانطور كه آقا سعيد فرمودند. شما الان احتمالا داراي مدارك تحصيلي عالي هستيد من اين سوال را از شما دارم : آيا اگر اكنون شما در آن دوران بوديد ميتوانستيد تا همينجا هم جلو بياييد؟

هم اكنون هم جامعه ما از نظر فرهنگ از خيلي از جوامع اروپايي بهتر ميباشند.


الحمد لله علي ما هدينا
الحمد لله علي ما هدينا
الحمد لله علي ما هدينا


در ضمن وقتي كه خداوند شراب را حرام ميكند يعني اينكه هيچ كس نبايد شراب بنوشد نه اينكه هر كس دلش خواست شراب بخورد هر كس از خدا ترسيد شراب نخورد. بلكه بايد همه پايبند اين حكم باشند. اين است كه ميگويم دين بايد ضمانت اجرايي داشته باشد و تنها ديني كه ضمانت اجرايي دارد اسلام است. در يك جامعه اسلامي يك فرد بايد مطابق با شئونات اسلامی زندگی کند.نه اینکه شراب بخورد ، ربا خواری کند و صد گناه دیگر را انجام دهد به این دلیل که دلش میخواهد. در این جا حاکم شرع برای حفظ مصالح جامعه خاطی را تنبیه شرعی میکند تا به کل جامعه لطمه وارد نشود. همینک هم در اصل 38 قانون اساسی آمده است که : هیچ کس نمیتواند احقاق حقوق حقه خویش را وسیله اضرار به غیر و تجاوز به منافع عمومی جامعه قرار دهد. اینکه شما میگویید که در یک جامعه یک انسان تخلف کند و دیگری نکند اشکالی ندارد و نباید اجباری در کار باشد کاملا مسخره است. شما اینطور در نظر بگیر در یک شهر با جمعیت یک میلیون نفر که تماما مسلمان و پایبند به اصول اسلام هستند ، یک جمعیت 1000 نفر بخواهند در ملا عام شرابخواری کنند . خب مسلم است که منافع کل جامعه به خطر خواهد افتاد. خب مسلم است که عواطف مردم جریحه دار خواهد شد. اگر کسی هم واقعا نخواهد شرابخوار شود با دیدن این افراد از راه به در شود. کمی بیشتر فکر کنید و بعد حرفتان را بزنید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزيز!
بنده چه عقيده نابهنجاري دارم تا بخواهم از شما پنهان كنم!
مطمين باش از اينكه من يك زرتشتي ايرانيم به خودم افتخار ميكنم و افرادي مثل شما٬ هيچ خللي در عقايد امثال بنده نمي توانند وارد سازند!
در ضمن بنده از عقايد شما (اسلام) هيچگونه ايرادي نگرفتم و اگر از ابتدا اين بحث را دوباره بخوانيد خواهيد ديد كه در ابتدا بي هرمتي و ايراد از ديگر اديان (مخصوصا زرتشتي) توسط بعضي از دوستان٬ بنده را مجبور به ادامه اين بحث كرد!
من فكر كردم با انسان منطقي اي سروكار دارم كه اشتباه كردم!
(عقايد بنده ناهنجار است بنابر اين بحث را ادامه نخواهم داد!هرچه دل تنگت ميخواهد بگو!!!)
در ضمن قول دادم چند منبع ذكر كنم!
گرچه اينرا ميدانم كه هر منبعي كه به مذاق شما خوش نيايد يا انگلوساكسون است يا صهيونيست!!!
منابع:
ابن خلدون (فيلسوف-مردم شناس-جامعه شناس-مورخ) سال 733 قمري
طبري (تاريخ طبري)
بلاذري
جرجي ذيدان (تاريخ تمدن)
تمامي عرب بوده و به غير از جرجي زيدان كه در قرن 12 ه.ق. بود مابقي در زماني نزديكتر به اين جريان (فتح ايران ) قرار دارند!
براي نمونه جملاتي از كتب مذكور مي اورم:
ابن خلدون که دقیق ترین جامعه شناس و مورخ عرب است درباره فتح ایران توسط اعراب این چنین مینویسد :
عرب های ذاتا ویرانگر هستند و ضد تمدن . این به ان دلیل است که آنان همواره در حال نقل و انتقال برای دستیابی به غنائم است . که این امر با تمدن منافات دارد . عرب عموما گرایش به تاراج گری دارد و میخواهد آنچه در دست دیگران است را از آن خود کند . زیرا که روزی اش توسط شمشیرش به دست می آید . عرب در گرفتن اموال دیگران هیچ مرز و حدی نمیشناسد و همین که چشمش به مال و متاعی می افتد آن را تاراج میکند . درنتیجه مردمانی که زیر سلطه این قوم باشند در امنیت زندگانی نمیکنند . آنان ساختمانهای اهل حرفه و صنایع را به زور میگیرند و هیچ بهایی برای آن پرداخت نمیکنند . آنان برای صنعت هیچ ارزش قائل نیستند و تنها هدفشان آن است که اموال مردم را از دستشان بیرون بکشند و در نتیجه هیچ توجهی به قومی که مغلوب ست ندارند . سپس آنان را در خودشان رها میکنند تا در آشوب و هرج و مرج باشند!!!

ابن خلدون :
ایرانیان به سبب عظمت کشورشان که کوله بار چندین قرن تسط بر جهان را در بر داشتند و تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و به سبب استمرار پادشاهی شان - شان علوم عقلی نزداشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود در زمانی که ایران فتح شد کتابهای بسیاری از کتابخانه ها بدست آمد . در نتیجه سعد ابی وقاص به عمر ابن خطاب نامه نوشت تا درباره کتابها تصمیم گرفته شود که در اختیار مسلمان قرار گیرد . عمر پاسخ داد که همه کتابها را در آب بریزید و یا آنکه آتش بزنید . زیرا اگر چیزهایی در آنها باشد که برای راهنمایی و هدایت انسانها باشد - ما را الله هدایت کرده است و نیازی به آنان نیست . اگر هم گمراهی باشد که الله ما را از اینها نجات بدهد پس به دستور عمر همه کتابها نابود گشت و هیچ برای ایرانیان باقی نماند . برادر سعد که این امر برایش ممکن نبود و دید که او باید در جنگ باشد و برادرش در نعمتهای ایران قوطه ور اینگونه او را ملامت میکند

طبری:
در نبرد نهاوند به فرماندهی فیروزان سپهسالار دلیر ایران به قدری از ایرانیان کشته شد که زمین از خونها لغزنده شد و اسبان لیز خوردند و لاشه ها در شهر فراوان (در سال 21 هجری)

در سال 22 هجری به گفته طبری ری به دست نعیم ابن مقرن تاراج شد و ثروتهایی که از ری به دست مسلمانان افتاد دست کمی از فتح کاخ سفید تیسفون پایتخت امپراتوری ایران در بغداد نداشت.در اين نبرد هزاران مغ سر زده شد.
طبری:
سپاه اسلام ۸۰ بار به شهر جلولا حمله کرد . زیرا نیروزهای ایرانی به مقابله برخواسته بودند . اما فرمانده ایرانیان شخصی به نام فرزاد فرهرمزد ( پسر عموی رستم ) بود که تا آخرین دم جنگید . به دلیل طولانی شدن جنگ نیروهای اعراب چندين ماه در نزدیکی جلولا منتظر ماندند . در همین اثنا چندين لشگر به شمار عربها اضافه شد . آنان شروع به آتش کشیدن مزارع و روستاهای اطراف کردند تا رعب و وحشت در دل مردمان شهر جلولا ایجاد شود . به گفته طبری مهران جان سالم بدر برد ولی در جنگ دیگری کشته شد . ولی فیروز از دیگر مبارزان ایرانی خود را به شادفیروز رساند تا لشگری برای مبارزه مهیا کند . جلولا به رسم دیرینه عرب تاراج شد و غنائم بسیاری بدست آمد!

فراموش نكن! در ان هنگام كسي فرار نكرد و اكثر مردم تا دم مرگ جنگيدند!
اصلا يك سوال!!!
خود شما صدها بار اوردي : قدرت فساد مي اورد!
چرا مسلمانان جنگ به راه انداختند!؟؟؟ علت انهمه جنگ و كشتار و كشور گستري براي چه بود!
ايرانيان كه با اعراب (مسلمانان) كاري نداشتند!
براي هركس نوشته بالا به صورت كامل٬ جالب است٬ اطلاع بدهيد تا قرار دهم!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ببینید دوستان . شما اسمت خودتون رو گذاشتید کاربر . :mrgreen: شما به چه حقی به اقلیت های ایران مثل دین زرتشت که ریشه هزاران ساله در فرهنگ ایرانی داره توهین می کنید . توهین به اقلیت ها و مذهب ها حالا از هر نوعی بر خلاف قوانین سایت است . در ضمن آقا شهرام جزو کاربران خوب و زحمت کش ما هستند . برید از خودتون خجالت بکشید . :mrgreen: ببینید بحث کجا بود حالا چی شد / کسائی که ادعای مسلمان بودن و ... می کنند اگر راست می گن برند جلوی اون کسانی رو بگیرند که دارند دختر شیعه رو می فروشند . داش علی منظور با شما ها است که دارید اعصاب کاربران رو خورد می کنید . داش علی جان . تمام زحماتی که در سایت می کشید قابل تقدیره و باید گفت خسته نباشید ولی لطفا به هموطنی که دینی مانند زرتشت داره نپرید . و انقدر از اسلام دفاع نکنید . اگر شما ادعای اسلامی بودن می کنید پس چرا الان در بین گروه های شیعه حزب الله نیستید . مگر خداوند در قرآن اشاره نکرده که به برادر مسلمان خود کمک کنید . خیلی عذر می خوام ولی اگر شما زور در بازوهات هست و ادعای اسلامی بودن می کنی لطفا برو این کار ها رو در مقابل اسرائیل و آمریکا بکن . از ادامه این بحث اصلا خوشم نمی یاد .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کرکس جان از شما توقع نداشتم چنین حرفی بزنی. من کی به کسی توهین کردم؟
فکر کنم شما با دیدن عکس اواتارم که یک روحانی مسلمان است ( مرحوم آیت الله تبریزی ) فکر کرده اید من هم روحانی هستم ؟ نه . من که هیچ صد نسل قبل من هم روحانی نبودند.
مرحوم آیت الله تبریزی مراد من بود.
من به کسی نمی پرم . مشروط به اینکه کسی چه به من و چه به بقیه اعضای سایت نپرد.
اجازه بدهید در همین اول بحث اعراب را از اسلام جدا کنم. ایرانیان هنگامی که مورد هجوم اعراب قرار گرفته بودند اسلام را از انها گرفتند ولی دست رد بر سینه عرب زدند. اما وقتی که سوریه و لبنان و فلسطین و مصر را تصرف کردند مردم این کشورها هم اسلام را پذیرفتند و هم عرب شدند. شما اول تکلیف خودت را روشن کن ببین با اسلام مشکل داری یا عربیسم؟
آقای شهرام روشن شما از ابتدای بحث حرفهایت تماما مغلطه بود و اصلا بحث نمیکردی ؟ چرا که به یکی از سوالات و چالشهای من پاسخ ندادی ؟
شما از ابتدا فقط مغلطه کردی.
حال توجه شما را به مباحثه ای که امام هشتم ما شیعیان با علمای اقلیت های دینی انجام داد جلب میکنم. عالم مسیحی نامش جاثلیق بود . عالم یهودی نامش راس الجالوت بود . عالم زرتشتی نامش هربذ اکبر بود. و عالم صابئی هم نامش عمران بود. صابئی ها پیروان دین حضرت نوح (ع) هستند. البته کل این مباحثه نزدیک به 20 صفحه است که من آنرا خلاصه میکنم.
1- امام رضا (ع) به جاثلیق گفت: ای مسیحی از چه رو میگویی که مسیح خدا است ؟ جاثلیق گفت: چون مسیح مردگان را زنده میکرد. کسی که مردگان را زنده کند خدا است و مستحق پرستش است. حصرت فرمودند:حزقیل پیامبر هم مردگان را زنده کرد . الیسع پیامبر هم مردگان را زنده کرد . شما که مسیح را (فقط به خاطر اینکه مرده زنده میکرد) خدا میدانید پس چرا حزقیل و الیسع را خدا نمیدانید؟ حال آنکه انها هم مثل مسیح مردگان را زنده میکردند. جاثلیق از جواب دادن به حضرت زبانش لال شد و نتوانست جواب بگوید.
2- حضرت سپس رو کرد به راس الجالوت و به او گفت: ای یهودی دلیل تو بر نبوت موسی چیست؟ راس الجالوت گفت : دلیل من معجراتی است که آورد. عصای خود را اژدها کرد / ید بیضا اورد / دریا را شکافت . حضرت فرمود: راست گفتی در اینکه دلیل نبوت موسی معجزاتش بود.اما آیا چنین نیست که هر کس که ادعای پیامبری کند و برای آن معجزه ای بیاورد که مردم از انجام ان عاجز باشند تصدیق او بر همگان واجب است ؟ راس الجالوت گفت : نه چون موسی نظیر نداشت بر ما واجب نیست که ادعای هر پیامبری را قبول کنیم مگر مثل موسی معجزه بیاورد. حضرت گفت : پس چگونه اقرار میکنید بر پیامبرانی که قبل از موسی بودند در حالیکه هیچکدامشان مثل موسی عصا اژدها نکردند و ید بیضا نیاوردند و دریا را نشکافتند. راس الجالوت با دستپاچگی گفت :‌من گفتم که هر وقت بر نبوت خود معجزه ای بیاورند که مردم از انجام آن عاجز باشند تصدیق او بر ما واجب است اگز چه مثل موسی معجزه نیاورده باشد. حضرت فرمودند: پس چرا حضرت عیسی را تصدیق نمیکنید در حالیکه ایشان مردگان را زنده میکرد و از گل مجسمه میساخت و در آن میدمید و آنرا تبدیل به یک پرنده میکرد؟؟؟ راس الجالوت گفت :‌میگویند چنین میکرد ولی ما مشاهده نکرده ایم. حضرت فرمودند:‌ آیا گمان میکنی آن معجزات موسی را به چشم خود دیده ای ؟ مگر نه این است که اخبار معضزات موسی توسط معتمدین به من و تو رسیده است؟ راس الجالوت گفت : اری حضرت فرمودند: پس درباره عیسی هم اخباری به ما رسیده که ایشان این معضزات را داشته است ٰ پس چرا نبوت عیسی را تصدیق نمیکنی؟ راس الجالوت از جواب آن حضرت لال شد و نتوانست جواب بگوید.
3- پس از آن حضرت هربذ اکبر بزرگ زرتشتیان ایران را به نزد خود فراخواند و گفت: خبر بده به من از زرتشت که گمان میکنی پیامبر توست . دلیل تو بر پیامبری او چیست؟ هربذ اکبر گفت :‌معجزه ای آورد که کسی پیش از او نیاورد. ما مشاهده نکردیم ولی پیشینان ما آنرا به ما گفته اند.حضرت فرمودند: آیا دلیل شما این است که خبر های آن از گذشتگان موثق به شما رسیده است؟ هربذ گفت :‌آری حضرت فرمود: سایر ملت ها هم مثل یهود و مسیحی و مسلمان هم اخباری از پیشینان خود دریافت داشته اند و کاملا موثق هستند پس عذر شما چیست که به پیامبری اینها اقرار نمیکنید؟ زیرا که اقرار شما بر زرتشت فقط به خاطر اخبار گذشته است؟ هربذ اکبر در همینجا از جواب آن حضرت زبانش لال شد و نتوانست جوابی بدهد.
4- در این زمان حضرت با صدای بلند فرمودند: آیا در این جمع کسی هست که سوالی داشته باشد؟‌ بدون خجالت بپرسد. عمران صابئی از جا برخواست و گفت که من یک سوالی دارم که تاکنون هیچ کس نتوانسته است پاسخ آنرا بدهد. حضرت فرمودند: سوالت را بپرس . عمران گفت:‌ خبر بده مرا از کائن اول و آنچه را که خلق کرده است. حضرت فرمودند: سوال کردی پس جوابش را بشنو . (پاسخ حضرت در حد 4 صفحه است که توان نوشتن آنرا ندارم هر کس طالب آن است به کتاب منتهی الامال مراجعه کند) پس عمران مرتب سوال کرد و حضرت مرتب جوابش را داد تا اینکه حضرت فرمودند: افهمت یا عمران. قال نعم یا سیدی قد فهمت و اشهد ان الله تعالی علی ما وصفته و و حدته و ان محمد عبده المبعوث بالهدی و دین الحق . عمران به حضرت گفت: سرورم / شهادت میدهم که خداوندی جز خدای یکتای بی نیاز وجود ندارد سپس رو به قبله به سجده افتاد و مسلمان شد.

آقای روشن من از شما توقع اینکه بیایی مسلمان شوی را ندارم ولی وقتی عقیده ای را برخلاف عقیده خود میبینی که عقاید شما را با دلایل عقلی باطل میکند میبایست دست از عقاید باطل برداشت. ببین جاثلیق و راس الجالوت و هربذ اکبر دارای عقاید خاص خود بودند ولی حضرت آنها را باطل کرد ولی متاسفانه این سه تن به جای آنکه بیایند دست از عقاید باطل خود بردارند چگونه با لجاجت و خودخواهی و تحجر تمام حق را قبول نمیکنند.
شما هم فکر نمیکردم تا این حد حق نا پذیر باشی.

جا دارد من هم مطالبی را از مورخان مسیحی در این باره نقل کنم.

ادوارد گیبون مینویسد: اسلام وقتی ظهور کرد که عصر عصر انحطاط بود. در آن عصر طبقه حاکمه و ممتاز جوامع متمدن چه در ایران چه در روم دست به انواع ظلم و ستم و جنایت میزدند و جان مردم را به لبشان رسانده بودند و مردم را به ستوه آورده بودند. مردم ستمدیده نیز پیوسته در جستجوی راهی بودند که خود را از آن وضع اسفناک نجات دهند. و از اطاعت آن نظامات فاسد و ظالمانه آسوده شوند. نسیم این وضع شکوفان و نظامات عالی و جامع از سرزمین عرب وزید. و ولادت حضرت محمد (ص) اتفاق افتاد.
عرب فکر میکرد نیازمند یک آیین محکمتر و بهتر از بت پرستی است. بلکه مردم ایران و روم و سوریه و مصر نیز همین فکر را داشتند. آنهم بعد از اینکه یهودیت با جمود خود مدتها بود که از حرکت ایستاده بود زرتشتیت که خود عامل اصلی ظلم و ستم بر مردم ایران بود. و مسیحت هم منشا اختلافات و نزاعهای متوالی بود.
در چنین وضعیتی محمد در حالیکه در یک دست شمشیر و در دست دیگر قرآن داشت قیام میکند. دین جدید ( اسلام ) از قبایل عرب اجتماعی منظم و متشکل بوجود آورد و خرافات آنها جای خود را به قوانین حکیمانه دادند. که بر پایه آخرین ادراکات بشر ی استوار است.

فن شلیگل میگوید: هنگامیکه انحطاط و هرج و مرج تمدن آنروزگار را در ایران و روم مشاهده کنید و با اعراب بادیه نشین ( البته من خودم از اعراب این زمانه بدم میاید این مطلب مربوط به اعراب صدر اسلام است) مقایسه میکنید خواهید دید فساد و خونریزی مردم عرب که در سایه اسلام تبدیل به انسانهای کامل شدند بسیار بسیار کمتر از امپراطوریهای آن زمان است.
در همان زمان که جزیره العرب با این زندگی جدید نیروی تازه میگرفت دو دولت آنزمان یعنی ایران و روم رو به انحطاط و انحلال سیاسی و اجتماعی روز به روز بیشر میشد. در ایران ظلم و ستم و تعدی تمام طبقاط را درهم میکوبید و تمام مظاهر آزادی را از بین میبرد. دولت نیز در معرض توطئه روحانیان زرتشتی قرار گرفته بود و حماسه جنگی ایران که سپاهیان آنرا تا قلب روم پیش میبرد در آن ایام خاموش شده بود. و به جای آن عیاشی و هرزگی در ارکان سپاه راه یافته بود.
رومیها هم همینطور
پیروزی مسلمانان به خاطر فنون جنگی نبود چرا که لشکری که از صحرا برخاسته بود نمیتوانست در برابر سپاهیان منظم ایران و روم ایستادگی کند.بسیاری از سربازان عرب فنون جنگی خود را در جنگهای ایران آموخته بودند. آنچه باعث پیروزی مسلمانان شد حماسه های دینی و شور مذهبی بود که روحیه آنها را تقویت میکرد و اطاعت کامل از فرماندهان نیز نقص عدم آشنایی به فنون جنگ را جبران میکرد.

گوستاو لوبون مینویسد: مسلمانان در فتوحات خود نمونه والایی از اعتدال و انسان دوستی و دوری از معاصی و وحشیگری بودند مثلا نگاه کنید که خلیفه اول به سربازان چه توصیه ای میکند: خیانت نکنید / کسی را به زنجیر نکشید / اعضای بدن کسی را قطع نکنید و کودکان و زنان و پیران را به قتل نرسانید / هیچ درختی را نباید قطع کنید و هیچ حیوانی را نباید بکشید/
وقتی فرمانه سپاه اسلام به تقاضای مردم بیت المقدس وارد آن شهر میشود تا قرار داد صلح را تحویل بگیرد ببینید چگونه در نهایت سادگی وارد شهر میگردد به طوری که مردم بیت المقدس از دیدن وی تعجب میکنند. فرمانده سپاه در پیمان صلح خود نوشت: اهالی بیت المقدس تامین جانی خواهند داشت و زنان و کودکانشان مصون خواهند بود کلیه کلیسا ها و معابد آنها در امان خواهد بود نه کسی در آن سکونت خواهد کرد و نه ویران خواهد شد.

فن گت اشمیت مینوسد: مردم اندلس تحت حکومت مسلمانان زندگی درخشانی داشتند مضافا اینکه مسلمانان مسامحه زیادی به خرج میدادند و در امور دینی بر کسی سخت گیری نمیکردند.

فکر کنم همین مقدار کافی است.

من هم جواب ایرادهای شما ( البته ایراد که چه عرض کنم بیشتر مغلطه کردی تا بحث چرا که هر حرفی که میزنم به جای جواب دادن فقط طفره رفتی) را به طور کامل دادم.
من هم فکر نمیکردم شما تا این حد حق نا پذیر هستی ولی حالا که چنین است من هم با شما حرفی ندارم.
کرکس جان کار شما هم دست کمی از توهین را نداشت؟ از شما توقع نداشتم. من یک مسلمان ایرانی هستم و به اینکه ایرانی هستم افتخار میکنم ولی دلیل نمیشود که چشم را بر روی یک سری از حقایق ببندم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یه برنامه ای رو چند سال قبل دیده بودم ساخته مایکل مور که در اون با عده ای مصاحبه شده بود.

یه زنی بود قبل از اعزام فرزندش به عراق که میگفت ارتش بهترین جایی است که پسرم میتونه در اون خوشبخت بشه! خلاصه از این حرفها! بعد پسر همین خانم تو عراق کشته میشه! همین فرد آنچنان متنفر از دولت میشه که داشت دیونه میشد.

icon_cheesygrin icon_cheesygrin :o


احتمالا بولینگ برای کلمباین بوده؟! icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.