hamed_713

جنگ الكترونيك و اقدامات ضد الكترونيكي(ECM)و(ECCM)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

جنگ الكترونيك را مي‌توان به چهار بخش كلي تقسيم كرد:

بخش اول آگاهي از سيگنال (SIGINT) كه عمليات مربوط به جستجو، محل يابي و تشخيص امواج الكترومغناطيسي به منظور تهديد‌ها و بكارگيري تمهيدهاي مناسب را SIGINT مي‌نامند. معمولا آگاهي از سيگنال را به دو بخش آگاهي الكترونيكي (ELINT) و آگاهي مخابراتي (COMINT) تقسيم مي‌كنند. منظور از ELINT همان عمليات آگاهي از سيگنال در حوزه سيگنال‌هاي راداري، و منظور از COMINT آگاهي از سيگنال در حوزه سيگنال‌هاي مخابراتي است. به طور متناظر عمليات ضد SIGINT را كه موسوم به عمليات امن سازي سيگنال (SIGSEC) است و به دو بخش ELSEC و COMSEC تقسيم مي‌كنند.

بخش دوم اقدامات پشتيباني الكترونيكي(ESM) كه كار ESM دقيقا مانند SIGINT است با اين تفاوت كه سيستم‌هاي ESM عمليات مذكور را به منظور شناسايي‌هاي فوري انجام داده و در شرايط تاكتيكي بكار مي‌روند، درحالي كه سيستم‌هاي SIGINT معمولا در شرايط غير تاكتيكي و به منظور جمع‌آوري اطلاعات مورد استفاده واقع مي‌شوند. به عنوان مثال با استفاده از سيستم‌هاي SIGINIT اطلاعات مربوطه به رادارهاي دشمن جمع‌آوري و ذخيره شده و سپس در مواقع ضروري و شرايط جنگي، گيرنده هشدار دهنده راداري كه نوعي سيستم ESM است با دريافت و تشخيص سيگنال دريافتي و مقايسه با سيگنال‌هال ذخيره شده آن را تحليل مي‌نمايد. واضح است كه اقتضايESM آنست كه سريع بوده و از فاصله‌اي دورتر از برد فرستنده عمل كند.

بخش سوم اقدامات ضد الكترونيكي (ECM) كه عمليات مربوط به جلوگيري يا كاهش استفاده موثر دشمن از طيف الكترومغناطيسي را ECM مي‌نامند. اختلال و فريب عمده‌ترين روش‌هاي ECM به شمار مي‌آيند.

بخش چهارم اقدامات ضد الكترونيكي (ECCM) كه عملياتي كه ما را براي استفاده از طيف الكترومغناطيسي در مقابل جنگ الكتروينك دشمن توانمند مي‌سازد، ECCM ناميده مي‌شود.

براي مقابله با تهديدات دشمن، يكي از مهمترين و شايد بهترين راه حل‌ها، كور كردن دشمن از جهت دستيابي به خود سيگنال و مشخصات آن، و نيز توانمند كردن سيستم در مقابل اختلال است.

به عبارت ديگر اين دو ويژگي، دست دشمن را در جهت انجام بسيار از مراحل ديگر حمله مي‌بندد. ويژگي اول در حقيقت با عمليات مربوط به بهره برداري دشمن از سيگنال ها و به عبارت دقيق تر، كاهش احتمال بهره‌برداري دشمن (LPE) است. اين ويژگي جزئي از عمليات SIGSEC است و از آن جهت كه ECM را نيز براي دشمن دشوارتر مي‌ساز جزئي از ECCM نيز به شمار مي‌آيد. ويژگي دوم، مقابله با اختلال (AJ) ناميده شده و از مهمترين روش‌هاي ECCM محسوب مي‌گردد.

در صورت وجود دو ويژگي LPE و AJ.، مخابرات را مخابرات مستتر مي‌نامند. اگر چه برخي از روش‌هاي تحقق مخابرات مستتر، به طور همزمان دو ويژگي فوق را جامه عمل مي پوشانند، اما بسياري از آنها تنها به يكي از ويژگي‌ها توجه مي‌كنند.

هدف اصلي طراحي LPE آنست كه حتي‌الامكان اطلاعات كمتري در اختيار دشمن قرار داده شود و به عبارت ديگر عدم قطعيتي براي او ايجاد شود كه او نتوان بهره‌برداري مفيدي از سيگنال كند. بر همين اساس مي‌توان كليه روش‌هايي كه ابهام دشمن را زياد مي‌كند را در زمره روش‌هاي LPE جاي داد. به عنوان مثال كدينگ منبع، كدينگ كانال، مدولاسيون متناسب، كنترل توان(كم نمودن توان تا حد ممكن)همگي از روش‌هاي LPE محسوب مي‌شوند. اما در اين ميان، استفاده از سيگنال‌هاي با BT بزرگ (حاصلضرت زمان پهناي باند بزرگ) جايگاهي ويژه و منحصر به فرد دارد. علل اهميت اين روش را مي‌توان در قابل انعطاف بودن آن (يعني قابليت محاسبه كارآيي آن بصورت كمي و ارتباط تاثير آن با 1پارامترهاي مورد استفاده) و نيز تاثير آن بر خاصيت ديگر مخابرات مستتريعني AJ دانست. توجه نماييد كه همه روش‌هاي LPE لزوما خاصيت AJ را بهبود بخشيده و حتي ممكن است آنرا مخدوش سازند. به عنوان مثال روش كاهش توان تاثيري مثبت بر LPE و تاثيري منفي بر خاصيت AJ دارد. بنابراين از مزاياي مهم استفاده از BT، تحقق همزمان اين دو ويژگي است.

به دليل آنكه سيگنال‌هاي راداري اطلاعات نيستند، شنود آنها در حقيقت به منزله‌ي بهره برداري از آنهاست و دشمن مي‌تواند پس از آشكارسازي و تشخيص نوع‌ آن، استفاده‌ي لازم را در جهت تخريب يا فريب رادار داشته باشد. لذا LPI در رادار يا مترادف با LPI است. پس روش‌هايي مانند استفاده از آنتن‌هاي با لوب فرعي كم، كنترل توان، جاروب كردن كم وقوع، وطراحي سيگنال‌ به منظور كاهش احتمال آشكارسازي، روش‌هاي مناسبي براي كاهش احتمال شنود مي‌باشند. اما در اين ميان به همان دليل مذكور در مورد روش‌هاي مخابراتي، روش طراحي سيگنال‌هاي با BT بزرگ از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. گر چه در مقوله رادار، اشاره‌اي به عنوان سيگنال‌هاي طيف گسترده نشده است، اما روش‌هاي پيشنهاد شده به منظور بر آورده نمودن لوازم و نيازهاي خاصي كه با نحوه ارسال سيگنال‌هاي رادار تطبيق يافته‌اند، نيز وجود دارند كه از جمله مي‌توان به روش PRF تصادفي در رادار اشاره كرد. بنابراين به طور كلي تفاوت‌هايي ميان طراحي سيگنال در رادار و مخابرات وجود دارد و اين تفاوت ها مانع از تعميم ساده روش‌هاي طراحي سيگنال از هر حوزه به حوزه ديگر شده است.

تفاوت ماهوي ديگري كه بين دو مقوله رادار و مخابرات وجود دارد از حيث مسئل امنيتي و شنود آنهاست. اولا فرستنده و گيرنده رادار معمولا در يك محل قرار دارند و لذا محل يابي رادار براي دشمن ساده تر است. ثانيا در رادار گيرنده مجاز تضعيف دو مسير (رفت و برگشت) را تحمل مي‌نمايد و گيرنده غير مجاز يك مسيره را، در حالي كه در مخابرات هر دو تضعيف يك مسير دارند، ثانيا در مخابرات آنچه اهميت دارد معمولا محتواي پيام است كه مي‌توان آن را رمز گذاري حفاظت كرد، در حاليكه در رادار چنين امكاني وجود ندارد. همه اين تفاوت ها حاكي از پيچيده‌تر بودن طراحي سيگنال‌هاي LPI در رادار است.

متاسفانه عمده‌ي مباحث مطرح شده در مورد گيرده‌هاي شنود راداري، سعي در بالابردن احتمال پوشش(pr(C از نظر زماني، فركانسي و فضايي داشته و كمتر به افزايش(Pr(C مي‌پردازند. به عبارت ديگر اغلب آنها در قسمت آشكار سازي از يك آشكار ساز ساده (مانند آشكار ساز مربعي) استفاده كرده و در عوض سعي مي‌كنند پهناي باند گيرنده، سرعت آن و مسائلي از اين قبيل را افزايش دهند.
منبع

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خداوکیلی دمت گرم . مطالبت همیشه توپ و باحال هستند و علمی و کاردرست قلمت سبز و پایدار باد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.