امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

http://usera.imagecave.com/luftwaffe/normal_McDonnell-Douglas-F-4E-IIAF-2_unknown.jpg

درسال 1328 در روستای "بصل کوه" شهرستان رامسر، در خانواده "خلعتبری مکرم" پسری به دنیا آمد که نام او را حسین گذاشتند و به راستی این نام برازنده او بود. کسی که بعدها در بین بعثیون به "حسین ماوریک" شکارچی ناوهای اوزای عراقی معروف شده بود و برای خود او یا پیکرش، جایزه تعیین کرده بودند. شخصی که مهارت او در خلبانی و شلیک موشک ماوریک (نوعی موشک هوا به سطح) در نیروی هوایی شهره بود.
حسین دوران کودکی و جوانی را در رامسر سپری نمود و بعد از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در سال 1349 به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.
پس از گذراندن دوران سربازی، در سال 1351 به دلیل علاقه وافری که به فن خلبانی داشت وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و بعد از گذراندن دوره مقدماتی، پرواز جهت طی نمودن دوره پیشرفته به کشور آمریکا اعزام شد.
قبل از سفر به آمریکا، حسین خلعتبری به دیدار خانواده می شتابد و به مادرش وکالت می دهد که:
"مادر تمام حقوق ماهیانه‌ام را براى رفع مشکلات نیازمندان هزینه کن"
در کشور آمریکا حسین ابتدا دوره خود را در دانشگاه شپارد آغاز کرد و سپس به دانشگاه تگزاس منتقل شد.
استعداد خیره کننده او در یاد گیری و درپی آن هدایت هواپیما، باعث شده بود به عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شود و نام او را تمامی اساتید به عنوان یک دانشجوی برجسته بر زبان آورند.
در همین حین حسین به خاطر مهارت خاصی که درخلبانی داشت، دوره شلیک موشک ماوریک که یک موشک هوا به سطح است و به وسیله آن می توان انواع شناورها را هدف قرار داد، را با موفقیت طی کند.
سرانجام دوره خلبانی حسین پایان می یابد و او با دریافت گواهینامه خلبانی در هواپیمای اف 4 به ایران باز می گردد و در پایگاه ششم شکاری بوشهر با درجه ستواندومی مشغول به خدمت می شود
http://usera.imagecave.com/luftwaffe/21dpzpd.jpg
با شروع جنگ، ببر مازنداران به دشمن می تازد
در 31 شهریور ماه سال 1359 کشور بعثی عراق با تهاجمی همه جانبه به ایران حمله می کند. نیروی هوایی عراق در اولین ساعات بعدازظهر همین روز 10 مرکز مهم نظامی از جمله پایگاه های هوایی ایران را به شدت بمباران می کند و در خیال خود این گونه می پندارد که نیروی هوایی ایران را به طور کامل از بین برده است.

البرز، ضرب شست حسین و یارانش در کم تر از دو ساعت
بلافاصله بعد از حمله عراقی ها، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران دست به کار شده و ترتیب انجام دو عملیات را در همان روز می دهد که بر اساس آن یکی از عملیات ها با رمز البرز به پایگاه هوایی بوشهر می رسد.
تعدادی از بهترین ها انتخاب می شوند که حسین یکی از آنهاست. 4 فروند فانتوم مسلح به خلبانی تعدادی از بهترین های نیروی هوایی از جمله شهیدان:
شهید سرلشکر خلبان حسین خلعتبری، شهید سرلشکر خلبان سیدعلیرضا یاسینی، شهید سرلشکر خلبان داوود اکردای، شهید سرگرد خلبان حسن طالب مهر و تعدادی دیگر از تیزپروزان نیروی هوایی به پرواز در می آیند.
هدف پایگاه شعیبیه در استان بصره بود. با رسیدن به هدف، حسین با مهارت خاصی که در شیرجه زدن با هواپیما دارا بود تمامی اهداف از پیش تعیین شده را بمباران می کند و سالم بازمی گردد.

حمله 140 عقاب به عراق
در روز یکم مهر ماه سال 1359 عملیات گسترده ای از سوی نیروی هوایی با نام کمان -99 آغاز می شود که طی آن 200 فروند هواپیما به پرواز در می آیند و 140 فروند از مرز عبور کرده و به عراق حمله می کنند.
در این عملیات باز هم حسین نقش عمده ای دارد. او از پایگاه ششم شکاری به پرواز درآمده و به عنوان فرمانده یک دسته 8 فروند به بغداد حمله می کند. مانورهای عالی از میان ساختمان ها و پرواز با ارتفاع بسیار پایین او و تعدادی دیگر از خلبانان در شهر بغداد، باعث می شود خبرگزاری ها لب به تحسین از مهارت خلبانان ایرانی باز کنند.
2 روز بعد از این عملیات از سوی روزنامه کیهان با حسین مصاحبه شد و او این گونه گفت:
"خلبانان نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران عملا ثابت کردند که از هیچ صدامی واهمه ندارند و روحیه شان بسیار عالی است. ایشان در مورد نبرد با عراق گفتند: از چندی پیش هواپیماهای عراقی به خاک ما تجاوز می کردند و ما تنها به تعقیب آنها می پرداختیم ولی بعد از آن به ما ماموریت هایی داده شد که پایگاه های نظامی عراق را بمباران کنیم و این پایگاه ها درست در قلب عراق قرار داشتند و ما ماموریت خود را با نهایت موفقیت بدون این که کوچک ترین ضربه ای به ما وارد شود، در خاک عراق انجام دادیم. ایشان همچنان یادآور شدند در حمله روز یکم مهر ماه (کمان99) مواضع حساس و مهم عراق در چند منطقه از جمله بغداد، بصره، ام القصر و... منهدم شد و این ضربه محکمی بود که بر ارتش عراق وارد کردیم ."
http://usera.imagecave.com/luftwaffe/21dpw9g.jpg
حسین خود درباره این عملیات چنین می گوید:
اولین ماموریت برون مرزی من به عنوان خلبان، اول مهرماه سال 59 بود. (شهید خلعتبری در عملیات روز 31 شهریور به عنوان کمک یا همان افسر ناوبری شرکت کردند )، پس از بمباران مهرآباد توسط عراق، به ما دستور داده شد بلافاصله با هشت فروند هواپیما به بغداد حمله کنیم. در طول مسیر در هر پنج مایل ما را هدف قرار می دادند و به طرف ما موشک می زدند ولی ما همچنان در دل آسمان پیش می رفتیم تا سرانجام به هدف رسیدیم و پایگاه « الرشید» و « المثنی» را در قلب بغداد درهم کوبیدیم. خاطره جالب من در این ماموریت دیدن یک گنبد طلائی در بخش جنوبی بغداد بود. از طریق رادیو به هواپیماهای همراه گفتم من یک گنبد طلائی می بینم. جناب سرهنگ "محققی" در جوابم گفتند: زیارتتان قبول، آن جا مقبره امام موسی کاظم (ع ) است.
http://usera.imagecave.com/luftwaffe/0000khalatbery.jpg
ماموریت، پایگاه شعیبه
ماموریتی برای انهدام تاسیسات پایگاه شعیبه به پایگاه ششم شکاری محول شد. خلعتبری برای این ماموریت انتخاب می شود. ماموریت را با موفقیت انجام می دهد و خسارات جبران ناپذیری به پیکره بعثیون وارد می کند. در راه بازگشت خلبان کمک می گوید:
- حسین، مثل این که نوک مگسک این موشک ها کج است.
شهید خلعتبری می گوید:
- چطور؟
و کمک جواب می دهد: تا حالا 28 موشک برای ما شلیک کرده اند ولی هیچ کدام به ما اصابت نکرده است. واقعا معجزاتی بوده که ما شاهدش بوده ایم.

حماسه هفت آذر 59 ( مروارید)
در روزهای ابتدایی آذر ماه سال 1359 طبق هماهنگی های به عمل آمده از سوی نیروهای هوایی و دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، قرار می شود در روز هفتم آذر ماه، نیروی دریای و هوایی به دو اسکله البکر و الامیه حمله کنند.
روز عملیات فرا می رسد و حسین این دلاور مازنی، سواربر اسب آهنین خود می شود و به همراه تعدادی دیگر از خلبانان شجاع نیروی هوایی همچون شهید سرلشکر خلبان عباس دوران و شهید سرلشکر خلبان سیدعلیرضا یاسینی در دل آسمان جای می گیرند.
این جاست که حسین کاری می کند که تا مدت ها حتی بعد از شهادتش افسران نیروی هوایی و دریایی عراق از شنیدن نام او لرزه به اندام شان می افتاد.
پرواز آغاز شده و حسین با مانورهای دیدنی، خود را در بهترین موقعیت ها قرار می دهد و یکی پس از دیگری ناوچه های عراقی را غرق می کند.

شهید سرلشکر خلبان یاسینی در این خصوص این گونه نقل می کند:
در قسمتی از این عملیات چند فروند از ناوچه های اوزای عراقی از ترس شکارنشدن توسط خلبانان شجاع نیروی هوایی در کنار کشتی های تجاری پنهان شده بودند که خلبانان ما متوجه آنها می شوند. با هماهنگی انجام شده توسط خلبانان قرار شد یک سری از طرف خاک کویت و یک سری هم از دهانه فاو و خور جلوی ناوچه های اوزا را بگیرند. درحالی که مشغول بررسی موضوع بودیم، خلبان کابین عقب من را متوجه ناوچه اوزای عراق کرد که به آرامی از بغل یک کشتی تجاری جدا شده و به سمت دهانه خور درحال حرکت بود. به طرفش شیرجه می رفتم که ناوچه اوزا متوجه حضور من شد و بلافاصله خود را به کشتی بازرگانی رساند. در همین حین شهید خلتعبری فریاد زد:
- رضا ناوچه را در رادار دارم و آماده شلیک موشک به آن هستم.
که در جوابش گفتم:
- دقت کن طوری بزنی که آسیبی به کشتی تجاری وارد نشود. زیرا ممکن است بهانه دست سایر کشورها بیفتد و بگویند که ایران کشتی های تجاری را در خلیج فارس هدف قرار می دهد.
شهید خلعتبری اطمینان داد که ناوچه را طوری بزند که هیچ آسیبی به کشتی تجاری نرسد و سپس با یک فروند موشک ماوریک، چنان دماغه ناوچه را زد که چندین متر آن را از کشتی تجاری جدا کرد و آن را به قعر آب های خلیج فارس فرستاد. که به شوخی به او گفتم:
- حسین لقمه آماده مرا گرفتی. آماده باش تا برای هدف بعدی بریم.
همین طور ادامه دادیم. هدف بعدی ایستگاه راه آهن ام القصر بود که به همراه شهید خلتعبری آن جا را به تلی از آتش تبدیل نمودیم.
شهید خلتعبری به همراه دیگر خلبانان شرکت کننده در این عملیات توانستند ناوهای اوزا، ناوهای مین جمع کن، ناو نیروبر و چندین اژدر افکن به ارزش کلی 240 میلیون دلار را هدف قرار دهند و نیروی دریایی عراق را منهدم کنند. بعد از این عملیات بود که به شهید خلعتبری لقب "حسین ماوریک" شکارچی ناوهای اوزا را دادند.
لازم به ذکر است که در این عملیات شهید خلتعبری به همراه شهیدان یاسینی و دوران، در مجموع بیش از 25 سورتی پرواز عملیاتی داشتند که این تعداد پرواز فقط از عهده خلبانان ماهری همچون این شهیدان بزرگ بر می آمد.
بر اساس گفته کارشناسان، شهید حسین خلعتبری در استفاده از هواپیماى اف 4،‌ انجام مانورها و عملیات‌ جنگی،‌ انهدام هدف و شلیک موشک ماوریک همتا نداشت. به قدری مهارت داشت که در هر شیرجه به چندین هدف می توانست حمله کند.
بعد از پایان این عملیات، با توجه تخصصی که حسین در شلیک موشک ماوریک از خود نشان داد، مدتى را در هوانیروز جهت آ‌موزش خلبانان بالگرد جنگنده‌ کبرى براى شلیک و کاربرد موشک ماوریک سپرى کرد.

حسین خود درباره این عملیات این چنین می گوید:
شهید یاسینی به اتفاق ناخدا بزرگی به سراغم آمدند. شهید یاسینی گفت:
- خلعتبری، می خواهم بروی زیر آب !!
بلند شدم و به طرف اسکله «البکر» و «الامیه» پرواز کردم. در همین زمان جناب همتی فرمانده شهید ناوچه «پیکان» فریاد می زد:
- ای هابیلیان آسمان، در 12 مایلی ما چهار فروند ناوچه عراقی مشاهده می شود نابودشان کنید.
به محض شنیدن صدا، به طرف آن سمت گرفتیم. دیدم سه فروند ناوچه اوزا و یک فروند اژدر افکن عراقی به حالت تدافعی موضع گرفته اند تا از خودشان دفاع کنند. هواپیماهای عراقی نیز در همه جا پخش بودند ولی جرات نزدیک شدن به ما را نداشتند. به محض این که روی ناوچه های عراقی شیرجه رفتم، یکی از ناوچه ها یک موشک به طرف ناوچه ایرانی هدف گیری کرد. به ناوچه خودی گفتم:
- مواظب خودتان باشید.
و بلافاصله دو فروند موشک به طرف ناوچه های عراقی رها کردم. تصمیم گرفتم دو فروند دیگر موشک رها کنم ولی آنها درحال غرق شدن بودند. موشک ها را بر روی دو فروند دیگر فرستادم و سریع برگشتم و با رادیو پیام دادم که هواپیماهای گشت ضدسطحی فورا به منطقه بیایند و گفتم یک ناوچه مانده بروید و کارش را تمام کنید.
سروان ساجدی بود که با وجود درد شدید کمر و گردن، علاوه بر آن ناوچه، سه فروند دیگر از ناوچه های عراقی را منهدم کرد.
افتخار می کنم که مردانه جنگیدیم. در آشیانه می خوابیدیم تا لحظه ای که نیاز باشد آماده باشیم.

در این عملیات هواپیمای خود را تعویض و دوباره پرواز می کرد
امیرسرتیپ خلبان "عباس جلالی یار" درباره این شهید و عملیات مروارید می گوید:
از ویژگی های این شهید بزرگوار این بود که به ایشان می گفتند: «قاتل اوزا» حالا نمی دانم چقدر شما از ناوچه های اوزا عراق اطلاعات دارید. از آن قایق های موشک اندازی بود که به علت برد بلند موشک و قابلیت مانورش، به راحتی ناوهای ما را در خلیج فارس مورد هدف قرار می داد.
این شهید بزرگوار آن زمان که در بوشهر خدمت می کرد و زمان عملیات از هواپیمای خودش پیاده می شد و سوار هواپیمای دیگر می شد و با موشک های "ماوریک تلویزیونی" این ناوها را مورد هدف قرار می داد و به همین سبب بنام قاتل اوزا معروف شد.
http://usera.imagecave.com/luftwaffe/0khalatberi.jpg
حمله به اچ 3 بی نظیر ترین حمله هوایی و حضور پر رنگ حسین
در اواخر سال 1359 با توجه به این که عراق تمامی هواپیماهای ذخیره خود را به دلیل سالم ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به مجموعه پایگاه های الولید در نزدیکی مرز اردن انتقال داده بود، نیروی هوایی تصمیم می گیرد که این پایگاه ها را به هر طریق ممکن هدف قرار دهد. طرح اولیه آماده می شود و تعدادی از برجسته ترین خلبانان نیروی هوایی برای این عملیات انتخاب می شوند و دلیل آن این بود که اگر فرمانده دسته پروازی مورد هدف قرار گرفت، خلبانان حاضر مهارت این را داشته باشند که خود هدف را پیدا و آن را منهدم کنند.
پس جمعی از بهترین ها انتخاب شدند که در بین آنها نام حسین خلعتبری نیز به چشم می خورد.
سرانجام روز پانزدهم فروردین ماه سال 1360 تعداد 8 فروند هواپیمای فانتوم از پایگاه هوایی همدان به پرواز در آمدند و با چهار بار سوخت گیری هوایی و طی مسافتی بالغ بر 1000 کیلومتر، پایگاه های الولید را بمباران کردند و همگی سالم برگشتند.
نقش حسین در این عملیات هم خیره کننده بود. در هنگام رسیدن به یکی از پایگاه ها، حسین خلعتبری ارتفاع را زیاد می کند و با شیرجه ای زیبا و مانورهای پی در پی تمامی بمب های خود را بر روی اهداف فرو می ریزد و افتخار دیگری برای خود و میهن عزیزمان خلق می کند.
ماموریت، زدن پل العماره
از سوی فرماندهی به پایگاه ششم شکاری ماموریت داده می شود تا پل العماره را بزنند. خلعتبری و چند تن از خلبانان شجاع این پایگاه انتخاب می شوند. پل درست وسط شهر بود. خلعتبری وقتی روی پل می رسد، حملات ضدهوائی دشمن به اوج خود رسیده بود. اتومبیل های مختلف که مشخص بود شخصی است، روی پل درحال حرکت بودند. او با قبول خطر دور می زنند و پس از عبور آنها، پل را منهدم می کنند. وقتی از او سوال کردند که چرا چنین کردی؟ گفت:
- فرزندی یک ساله ای دارم، یک لحظه احساس کردم که ممکن است توی ماشین بچه ای مثل «آرش» من باشد. چطور قبول کنم که پدری بچه سوخته اش را در آغوش بگیرد؟

بچه سوخته دزفولی
یادم نمی رود در دزفول بودم. زن لری بچه سوخته اش را گذاشت بغل من و گفت:
- بی غیرت تو خلبان مائی؟ بگیر!!
خواستم به او بگویم مادر! ما بی غیرت نیستیم ولی اسلام به ما اجازه چنین کارهائی را نمی دهد لکن دیدم زن خیلی عصبانی است.
هنگامی که خبر سقوط خرمشهر را شنیدم و مطلع شدم که به پیرها و بچه ها رحم نکرده و به زن ها هم تجاوز کرده اند، به خدای لایزال و به شرفم قسم خوردم که این بار اگر وارد خاک عراق شدم شهرک «صفوان» را درهم بکوبم ولی وقتی وارد خاک عراق شدم، ابتدای شهر یک مدرسه بود. با چشم خود دیدم مادری بچه اش را در زیر شکم گرفت و روی بچه خوابید در همان لحظه به خود آمدم و بمب هایم را رها نکردم. وقتی رد شدم از شدت خشم چند فشنگ هوائی خالی کردم و به سمت گمرک صفوان پرواز کردم و کامیون های حامل مهمات را منهدم نمودم.
با این که بیش از هفتاد مرتبه به خاک عراق حمله کرده ام، ولی قانع نیستم. من باید بجنگم و مرگ برای من افتخار است. در وصیت نامه ام هم ذکر کرده ام که در ولایت خودمان «شیرود» کوهی است که می گویند «میرزا کوچک خان» در آن جا علیه روسیه می جنگیده است. اگر افتخار شهادت پیدا کردم، آن چه از من باقی ماند حتی اگر ذره ای از گوشت بدنم باشد، را در کنار قله آن کوه دفن کنید تا روح من هم پاسدار این مرزوبوم باشد.

نماینده ایران در دادگاه لاهه
مدتی از جنگ گذشته بود که خلتعبری برای دفاع از حقوق ایران که درگیر جنگی ناخواسته شده بود، به عنوان نماینده ویژه ایران در دادگاه بین المللی لاهه حضور می یابد تا در برابر دولتمردان غربى و عربى، از حقوق کشور عزیزمان دفاع کند و در این امر خطیر با ابتکار عملى که در آن جا بروز داد، حقانیت ایران را در جنگ ثابت کرد.
با وجود این که مدت ماموریت او در دادگاه لاهه 2 ماه بود، به همه وعده‌ها و وسوسه‌هاى سران کشورهاى آمریکا و انگلیس پشت پا زد و ادامه امور را به کاردار ایران در سوئیس سپرد و پس از 15 روز به کشور بازگشت و در پاسخ به این سوال که چرا تا پایان ماموریت در آن جا نمانده است، می گوید:
- نمی توانم شب‌ها و روزها را در سوئیس با آرامش طى کنم درحالی که جنگنده‌هاى دشمن آرامش را از هموطنانم گرفته‌اند.

دولتمردان عراق با بودن او آرامش ندارند
حسین بلافاصله بعد از بازگشت به ایران پروازهای جنگی خود را از سر می گیرد.
با توجه به مهارت او در اکثر عملیات به عنوان فرمانده دسته پروازی به دفاع از میهن می پردازد.
تاسیسات نفتی، یگان‌هاى دریایی،‌ پل الاماره و پالایشگاه کرکوک بارها توسط او مورد حمله و تخریب قرار گرفت که تنها قسمتی از دلاوری های این مرد بزرگ است.

ماموریت حیاتی
از سوی فرماندهی نیروی هوایی ماموریتی به پایگاه ابلاغ می شود و خلعتبری برای انجام این ماموریت انتخاب می شود. ماموریت بدین شکل بود که:
هدفی پشت سر نیروهای پشتیبانی عراق بمباران شدید شود. ماموریت حیاتی بود. جنگنده ها می بایست 460 مایل از وسط پدافند قوی عراق در ارتفاع بالا پرواز کنند. در حین ماموریت لحظه به لحظه به سمت اف 4 های نیروی هوایی موشک می زدند. فانتوم ها درست روی هدف رسیده بودند که ناگهان یک موشک سام ـ 6 از بالای کاناپی خلعتبری رد شد. هواپیما لرزید. در وسط نیروهای عراقی تعدادی از خانه های متحرک دیده می شود. خلعتبری متوجه این خانه ها می شود و گویا به او الهام شده بود که این خانه ها را بزند. هدف بمباران تانک های دشمن بود ولی خلعتبری ارتفاع هواپیما را زیاد می کند و در یک آن به سمت خانه ها شیرجه می رود. با توجه به مهارتی که او در این کار داشت، خانه ها را هدف گرفته و دقیقا با یک شیرجه تمام آنها را منهدم می کند. در این هنگام ساعت شش و نیم صبح را نشان می دهد. خلعتبری بلافاصله بعد از ماموریت با سرعت به پایگاه برمی گردد و در گزارش پس از پرواز خود این گونه می نویسد که تعدادی از خانه های متحرک را دیدم و بجای اهداف از پیش تعیین شده آنها را مورد هدف قرار دادم. روز بعد از اطاق ویژه اطلاع دادند که:
- به خلعتبری بگوئید دیدت عالی بود. زمانی که آن جا را زدی 48 افسر عالی رتبه و دو ژنرال عراقی داخل این خانه ها بودند که به درک واصل شدند.

پزشکان: نباید پرواز کنی
هید خلعتبری در طول حضورش در دوران جنگ تحمیلى بیش از 70 پرواز برون ‌مرزى برفراز خاک دشمن انجام می دهد. البته این فقط پروازهای عمقی به خاک عراق می باشد و پروازهایی که او بر روی خلیج فارس از جمله در عملیات مروارید انجام می داد، بسیار بیشتر از این تعداد می باشد .
با این که پزشکان او را به خاطر پروازهاى متعدد و پى ‌در پى و فشارهایى که بر جسم او وارد شده بود از ادامه پرواز منع کرده بودند، اما خلعتبرى کسى نبود که جسمش را بر خاک و مردم کشورش ترجیح دهد و از این رو توصیه پزشکان و فرماندهان جنگى‌اش را براى توقف پروازهاى جنگى نپذیرفت.

خلعتبری در یکی از مصاحبه‌هاى خبرى این گونه می گوید:
- اینها را مى‌گویم که تاریخ بنویسد و آیندگان بدانند که ما در اوج مظلومیت جنگیدیم و هیچ باکى نیست اگر یک میلیون نفر از ما شهید شوند. اگر خود و فرزندان مان هم کشته شویم بازهم تسلیم نمى‌شویم تا دنیا بفهمد ایرانى با غیرت هرگز در مقابل تجاوز سکوت نمى‌کند و تا نابودى متجاوز دست از دفاع نمى‌کشد.

مردم قطب اصلی جنگ هستند
مردم قطب اصلی جنگ هستند. یادم هست که در بوشهر به گردان تلفن زدند که یک پیرزن آمده و اصرار دارد خلبان ها را ببیند. وقتی به گردان آمد، چهار عدد تخم مرغ که کل موجودی او بود به همراه داشت و با لهجه بوشهری می گفت:
- اینها را آورده ام که خلبان ها بخورند و چاق شوند و خوب بجنگند.
پیرمرد روستایی دیگری تنها گوساله اش را آورده بود و در جلوی هواپیما سر برید. به قول یکی از نویسندگان، ملت ها را باید همیشه در جنگ شناخت و من در این جنگ واقعا ملت خودم را شناختم که چقدر فداکار و ایثارگرند.
اگر ارزشمندتر از جانم هدیه ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می کردم.

خنده از روی لب هایش محو نمی شد
سرتیپ "قاسم محمد امینی" درباره او می گویند:
- خنده هیچ وقت از روی لب های شهید خلعتبری محو نمی شد. در بدترین شرایط به همه روحیه می داد. هر وقت که به مازندارن سفر می کرد، در هنگام بازگشت صندوق ماشینش را پر از میوه های فصل مثل پرتقال و نارنگی می کرد و به پایگاه می آورد. سهم همه را می داد. از نگهبانی شروع می کرد و میوه می داد ودر آخر کمی برای خودش می ماند. وقتی در پایگاه همدان بودیم، به رودخانه های اطراف پایگاه می رفت و ماهی صید می کرد. ماهی های بزرگ تر را بین فقرا تقسیم می کرد. ماهی های کوچک تر را به خانه می برد و یا به پایگاه می آورد.

قهرمان جنگ های دریایی برای همیشه خاموش می شود
تعطیلات نوروز سال 1364 در پیش است، ولی گویا حسین هوس سفری دیگر را در سر دارد. او در پایگاه می ماند و به زادگاهش نمی رود. در جواب دوستانش هم که می گویند چرا به دیدن خانواده نمی روی؟ می گوید:
- در این شرایط بحرانی مردم هر لحظه به کمک ما نیاز دارند. وجدانم اجازه نمی دهد که این مردم را تنها بگذارم.
روز یکم فروردین ماه سال 1364، خلعتبری و ستوان محمد زاده به عنوان شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند. ناگهان صدای آژیر بلند می شود و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) می شود.
حسین خلعتبری مکرم به همراه کمک خود ستوان "عیسی محمدزاده عروس محله" یا یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز سلیمان 31 برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز در می آید. در کردستان در منطقه سقز با دو فروند میگ 23 عراقی و یک فروند میگ 25 عراقی درگیر می شود. سریعا به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه می دهد و در ارتفاع 35000 پایی یکی از میگ های 23 را مورد هدف قرار می دهد که پس از برخورد موشک، میگ منهدم می شود. در همین حین از ایستگاه های رادر زمینی مرزی به اطلاع خلعتبری می رسانند که یک فروند میگ 25 پی دی، در تعقیب آنها می باشد. در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر می باشد، میگ 25 اقدام به شلیک یک تیر موشک r-40 می کند موشک با فانتوم برخورد می کند. ستوان محمد زاده موفق می شود اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب می بیند و توسط نیروهای امداد و نجات نیروی هوایی نجات پیدا می کند. ولی سرلشکر خلبان حسین خلعتبری فرصت اجکت پیدا نمی کند و بدین شکل قهرمان جنگ های دریایی برای همیشه خاموش می شود و به معراج ابدی می رود.
بدن قطعه قطعه شده اش را همچون رهبر و مولایش حضرت حسین بن علی (ع) به عنوان سند افتخاری به این امت همیشه بیدار تقدیم می کند و پیکر مطهرش در میان اندوه انبوه کثیری از مردم منطقه که می گفتند تاکنون در منطقه سابقه نداشته تشییع شد و طبق وصیت خودش در قله میرزا کوچک خان (گلزار چهل شهیدان رامسر) به خاک سپرده می شود تا آن گونه که خود می خواست، روحش نیز پاسدار مرز و بوم وطن اسلامی مان باشد.
از این شهید بزرگوار دو فرزند به یادگار مانده است.
تلویزیون عراق با اعلام این خبر با آب و تاب اعلام کرد که موفق شده یکی از بهترین خلبانان ایرانی را از بین ببرد (شهید کند). ولی آنها نمی دانستند که با شهید شدن خلعتبری و خلعتبری ها، هزاران خلعتبری دیگر از بین مردم سلحشور ایران به پا می خیزد و سلاح بدست می گیرد و علیه آنها دلاورانه می جنگند که این چنین هم بود.

نام او هنوز بر سر زبان هاست
در هنگام حیات و تا مدتی بعد از شهادت در مجله‌هاى جنگى آمریکا بارها از شهید خلعتبرى به عنوان یک نابغه جنگى و خلبان توانمند درهدایت هواپیماى اف 4، در پروازها و مانورهاى حساس نظامى و عملیاتى نام برده شد.
همچنین نام او به عنوان یکى از شاگردان موفق وممتاز دانشگاه شپارد و تگزاس در فراگیرى علوم خلبانى اف 4 طى دوران آموزشش در مصاحبه‌ها و گفتگوهاى اساتید این دانشگاه برده شد است.
در سال 2006 یکى از مجلات جنگى آمریکا ویژه‌نامه‌اى در مورد مهارت‌هاى پروازى و ابتکار عمل‌ها و خلاقیت‌هاى شهید خلعتبرى منتشر کرد.
http://usera.imagecave.com/luftwaffe/normal_okbi44.jpg
و اما جاودانه ...
بعد از شهادت او وقتی که وصیت نامه او قرائت شد، غیرت و دلاوری اش برهمگان دوباره اثبات شد. در این هنگام تمامی حاضرین متوجه این موضوع شدند که ایران یکی از فرزندان غیورش را از دست داده. در قسمتی از وصیت نامه این شهید بزرگوار مطلبی آمده که همه وجود و مرام و مردانگی خلعتبری در آن پیداست:
- اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن می شویم و مرگ در این راه را افتخار می دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می کردم.

http://usera.imagecave.com/luftwaffe/hossein_khalatbari.jpg



منبع:ساجد

سرلشکر خلبان شهید حسین خلعتبری
یادوخاطره ان عزیزان گرامی باد.







luftwaffe icon_frown

  • Like 1
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
hans گرامي نمي دونم چطور از شما و از دوستاني كه ياد و خاطره اين مردان مرد رو به نوعي زنده ميكنن تشكر كنم icon_frown باور كن تو تمام دقايقي كه اين متن رو ميخوندم اشك تو چشمام حلقه زده بود و پيش خودم ميگفتم حيف از اين شيران بيشه ايران كه ديگه در بين ما نيستن هر چند اگر هم بودند كسي قد روشون رو نمي دونست . آيا شما فكر ميكنيد با رفتن جسم اين بزرگواران هستند كساني كه بتوانند جاي خالي اوها رو پر كنن ؟ :cry: :lol: اگه از نحوه شهادت اين بزرگوار اطلاعي داري برامون بذار لطفا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هانس عزیز. اگه بازهم از این مطالب داری رو کن. ایشاالله که آخریش نباشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون دوست عزيز مقاله ي كاملي بود واقعا انسان هاي بزرگي بودند من كه افتخار مي كنم icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
icon_frown ديگه چقدر طول ميكشه تا يه همچين شيرهايي پديدار بشن واقعا كه اشك تو چشمام جمع شده بود :cry: :lol: :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
maalek عزیز در مقاله نحوه ی شهادت این مرد بزرگ شرح داده شده است. نحوه ی شهادت او به این گونه بود که: روز یکم فروردین ماه سال 1364، خلعتبری و ستوان محمد زاده به عنوان شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند. ناگهان صدای آژیر بلند می شود و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) می شود. حسین خلعتبری مکرم به همراه کمک خود ستوان "عیسی محمدزاده عروس محله" یا یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز سلیمان 31 برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز در می آید. در کردستان در منطقه سقز با دو فروند میگ 23 عراقی و یک فروند میگ 25 عراقی درگیر می شود. سریعا به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه می دهد و در ارتفاع 35000 پایی یکی از میگ های 23 را مورد هدف قرار می دهد که پس از برخورد موشک، میگ منهدم می شود. در همین حین از ایستگاه های رادر زمینی مرزی به اطلاع خلعتبری می رسانند که یک فروند میگ 25 پی دی، در تعقیب آنها می باشد. در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر می باشد، میگ 25 اقدام به شلیک یک تیر موشک r-40 می کند موشک با فانتوم برخورد می کند. ستوان محمد زاده موفق می شود اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب می بیند و توسط نیروهای امداد و نجات نیروی هوایی نجات پیدا می کند. ولی سرلشکر خلبان حسین خلعتبری فرصت اجکت پیدا نمی کند و بدین شکل قهرمان جنگ های دریایی برای همیشه خاموش می شود و به معراج ابدی می رود. یک فانتوم در برابر 2میگ23 و 1 میگ 25. 3 به 1 luftwaffe icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
hans عزيز لطف كردي خداييش خيلي جيگر داشتن سه به يك اين ديگه براي هر كسي نتيجش مشخصه اينها كه آمرزيده هستن خدا ما رو ببخشه و بيامرزه من روي زمين شاهد چنين نابرابريهايي بودم ولي رو هوا :cry: :lol: :| icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سرتیپ خلبان شهيد حسين خلعتبری، شکارچي ناوهاي اوزا




تصویر
#
اگر ذره اي از خاك وطنم به پوتين سرباز عراقي چسبيده باشد آن را با خون خود در روي زمين مي شويم.
#
مي گفتند نيروي دريائي عراق را خلعتبري و دوران نابود كردند و اين گفته مستند بود.
#
خلعتبري در انهدام ناوهاي نيروي دريايي عراق به ويژه ناوهاي اوزا آن قدر شجاعت و مهارت از خود نشان داده بود که به شکارچي ناوهاي اوزا مشهور شده بود.
#
در يکي از ماموريت هاي حساس پروازي با انهدام يک ساختمان نظامي، 48 افسر عالي رتبه و دو ژنرال عراقي را به درک واصل کرده بود.

زماني که براي آموزش دوره خلباني به آمريکا سفر مي کرد به مادرش وکالت داد تا حقوق ماهيانه اش را براي رفع مشکلات نيازمندان هزينه کند.
از اولين خلباناني بود که ساعاتی پس از شروع جنگ تحميلي و بمباران فرودگاه مهرآباد در کنار 140 فروند هواپيماي جنگنده نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در آسمان بغداد ظاهر شد در حالي که فرماندهي 8 فروند از آن جنگنده ها را خودش به عهده داشت.
از طرف نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران به عنوان نماينده ويژه در دادگاه بين المللي لاهه حضور يافت تا در برابر دولتمردان غربي و عربي از حقوق کشور عزيزش دفاع کند و در اين امر خطير با ابتکار عملي که در آن جا بروز داد حقانيت ايران را در جنگ ثابت کرد.
با وجود اينکه مدت ماموريت او در دادگاه لاهه 2 ماه بود، به همه وعده ها و وسوسه هاي سران کشورهاي آمريکا و انگليس پشت پا زد. ادامه امور را به کاردار ايران در سوئيس سپرد و پس از 15 روز به کشورش بازگشت. طبق اظهارات خودش نمي توانست شب ها و روزها را در سوئيس با آرامش طي کند که جنگنده هاي دشمن آرامش را از هموطنانش گرفته اند.
علاوه بر انجام مانورها و عمليات هاي جنگي غيرقابل تصور با هواپيماي جنگنده اف 4 در شليک موشک ماوريک آموزش تخصصي ديده بود و مهارت فوق العاد ه اي داشت. براي همين، ميان ژنرال ها و افسران نيروي دريايي دشمن به حسين ماوريک شهرت پيدا کرده بود.
به خاطر همين تخصص، مدتي را در هوانيروز جهت آ موزش خلبانان بالگرد جنگنده کبري براي شليک و کاربرد موشک ماوريک سپري کرد.
تاسيسات نفتي، يگان هاي دريايي، اسکله هاي البکر و الاميه، پل الاماره و پالايشگاه کرکوک بارها توسط او مورد حمله و تخريب قرار گرفت.
در طول حضورش در دوران جنگ تحميلي بيش از 70 پرواز برون مرزي برفراز خاک دشمن داشت. اين رقم تا زمان شهادتش بالاترين آمار پروازهاي عملياتي در نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران بود.
وی به همراه شهيد دوران، دورکن اصلي و محوري نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در عمليات مرواريد (آذرماه 59) محسوب مي شود که منجر به انهدام و نابودي نيروي دريايي ارتش عراق طي ماه هاي آغازين جنگ شد.
انهدام 23 ناو پيشرفته اوزا مربوط به نيروي دريايي عراق (با قيمتي بالغ بر 240 ميليون دلار) در پروازهاي عملياتي شهيد خلعتبري در خليج فارس به همراه ساير تيزپروازان نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران کمردشمن را در جنگ هاي دريايي شکسته بود.
وقتي شهيد خلعتبري به همراه شهيد دوران و برخي ديگر از خلبانان تيزپرواز نيروي هوايي ارتش ايران در پروازهاي عملياتي و متهورانه خود همراه با انهدام ناوهاي اوزا، ناوهاي مين جمع کن، نيروبر و اژدرافکن دشمن را نابود کردند، نيروي دريايي ارتش عراق در همان ماه هاي نخست آغاز جنگ کاملابرچيده شد. در حقيقت خاطر فرماندهان عالي رتبه ايراني را از اين حيث آسوده نمودند.
خلعتبري در انهدام ناوهاي نيروي دريايي عراق به ويژه ناوهاي اوزا آن قدر شجاعت و مهارت از خود نشان داده بود که به شکارچي ناوهاي اوزا مشهور شده بود.
برابر اظهارات متخصصان پرواز، وي در استفاده از هواپيماي اف 4، انجام مانورها و عمليات هاي جنگي، انهدام هدف و شليک موشک ماوريک همتا نداشت.
آن قدر در مهار هواپيما و شيرجه هاي پروازي مهارت داشت که در هر شيرجه اي مي توانست چند هدف را همزمان منهدم کند.
در يکي از ماموريت هاي حساس پروازي با انهدام يک ساختمان نظامي، 48 افسر عالي رتبه و دو ژنرال عراقي را به درک واصل کرده بود.
در مجله هاي جنگي آمريکا بارها از شهيد خلعتبري به عنوان يک نابغه جنگي و خلبان توانمند درهدايت هواپيماي اف 4، در پروازها و مانورهاي حساس نظامي و عملياتي نام برده شد.
همچنين نام او به عنوان يکي از شاگردان موفق وممتاز دانشگاه شپارد و تگزاس در فراگيري علوم خلباني اف 4 طي دوران آموزشش در مصاحبه ها و گفتگوهاي اساتيد اين دانشگاه برده شد.
در سال 2006 يکي از مجلات جنگي آمريکا ويژه نامه اي در مورد مهارت هاي پروازي و ابتکار عمل ها و خلاقيت هاي خلبان شهيد خلعتبري منتشر کرد.
پزشکان او را به خاطر پروازهاي متعدد و پي در پي و فشارهايي که روي جسم او وارد شده بود از ادامه پرواز منع کرده بودند اما خلعتبري کسي نبود که جسمش را بر خاک و مردم کشورش ترجيح دهد و از اين رو توصيه پزشکان و فرماندهان جنگي اش را براي توقف پروازهاي جنگي و غير از آن را نپذيرفت.

حسين خلعتبري در سال 1328 در روستاي بصل کوه رامسر ديده به جهان گشود و در نخستين روز فروردين ماه سال 1364 در نبردي نابرابر با سه فروند هواپيماي دشمن در آسمان کردستان مورد اصابت موشک يکي از هواپيماهاي عراقي قرار مي گيرد و به معراج ابدي مي شتابد.


تصویر

#

خاطرات یک خبرنگار از قهرمان جنگ دریایی

اولين برخوردي كه با او داشتم اواسط سال 59 بود جواني تيز با احساساتي ناسيوناليستي . در بين خلبانان گل كرده بود و به قهرمان جنگ دريائي معروف بود. ميگفتند نيروي دريائي عراق را خلعتبري و دوران نابود كردند و اين گفته مستند بود وقتي شنيد ميخواهم با او مصاحبه كنم رنگش قرمز شد و حالت شرم شهرستاني بودن در چهره اش نمايان گشت از خاطراتش مي گفت و از خشمي كه نسبت بدشمن داشت از او خواستم پيامي براي همرزمانش بدهد با احساساتي پاك فرياد زد اگر ذره اي از خاك وطنم به ته پوتين سرباز عراقي چسبيده باشد آن را با خونم در زمين وطن مي شويم و نمي گذارم كه حتي ذره اي از خاك پاك ايران را اين وحشي هاي بي سر و پا با خود ببرند و معتقد بود سرزمينهائي كه بعثي ها با حضور خود آلوده كرده اند فقط با خون طاهر مي گردد آن روز عراقيها در قلب خوزستان مستقر بودند و صدها كيلومتر از وطن اسلامي مان را در تصرف داشتند.
نزديك دو سال پس از آن تاريخ بار ديگر با ماموريتي ديگر با او ملاقات كردم حسين كاملا عوض شده بود شايد باندازه ده سال پير شده و همچون ديگر همرزمانش داغ دهها هزار شهيد و معلول چهره او را درهم شكسته بود اين بار آن حسين ديگر آن جوان ناسيوناليست ديروز نبود يك خلبان پر شور حزب اللهي بود كه از سخنرانيش در نماز جمعه رشت و ارتباطش با ائمه جمعه شهرهاي شمال سخن ميگفت . خيلي صحبت كرديم ولي پر درد ولي روحيه اي آماده نبرد داشت احساس كردم از درد كمر رنج ميبرد از او پرسيدم انكار كرد و دوستانش گفتند با بيش از چهار سال جنگ هوائي با دشمن تا دندان مسلح مثل بسياري از دوستانش حاضر نيست حتي لحظه اي از پرواز كناره گيري كند و يا جاي خود را براي انجام ماموريتهاي عادي به جوانترها بدهد تا برسد به ماموريت جنگي .
حسين از خاطراتش ميگفت . اولين ماموريت برون مرزي من اول مهر 59 بود پس از بمباران مهرآباد توسط عراق بما دستور دادند بلافاصله با هشت فروند به بغداد حمله كنيم در طول مسير 5 مايل به 5 مايل براي ما موشك ميزدند ولي ما رفتيم پايگاه الرشيد و المثني را در قلب بغداد در هم كوبيديم خاطره جالب اين ماموريت براي من ديدن يك گنبد طلائي در انتهاي جنوبي بغداد بود از طريق راديو به هواپيماي همراه گفتم من يك گنبد طلائي مي بينم جناب سرهنگ محققي گفتند زيارتتان قبول آنجا مقبره امام موسي كاظم (ع ) است .
از حسين خواستم خاطره هفتم آذر را تعريف كند گفت : من در آلرت بودم سرهنگ ياسيني باتفاق ناخدا بزرگي كه همراه همديگر بودند مرا بيدار كردند ياسيني گفت خلعتبري ميخواهم بروي زير آب !! بلند شدم بطرف اسكله البكر والاميه پرواز كردم در همين زمان فرمانده شهيد ناوچه پيكان فرياد ميزد اي هابيليان آسمان سمت 210 درجه 12 مايلي چهار فروند ناوچه عراقي مشاهده ميشود نابودشان كنيد به محض شنيدن صدا بطرف آنها سمت گرفتم ديدم سه تا ناوچه اوزا و يكفروند اژدرافكن عراقي بحالت تدافعي موضع گرفتند كه از نظر پدافند هوائي از خودشان دفاع كنند و باضافه هواپيماهاي عراقي در همه جا پخش بودند ولي جرات نزديك شدن بما را نداشتند بمحض اينكه روي ناوچه ها شيرجه كردم ناوچه هاي عراقي يك موشك بطرف ناوچه ها هدف گيري كردند به ناوچه خودي گفتم مواظب خودتان باشيد و بلافاصله دو فروند موشك بطرف ناوچه هاي عراقي رها كردم به محض اينكه تصميم گرفتم دو فروند ديگر موشك رها كنم ديدم اين دو تا ناوچه از سطح آب محو شدند موشكها را براي دو فروند ديگر فرستادم و سريع برگشتم و با راديو پيام دادم كه هواپيماي كشت فورا بمنطقه بيايد و باو گفتم يك ناوچه مانده برو كارش را تمام كن . سروان ساجدي بود با وجود درد شديد كمر وگردن رفت و علاوه بر آن ناوچه سه فروند ديگر از ناوچه هاي عراقي را در دهانه ام القصر نابود كرد. من بلافاصله پس از پياده شدن از هواپيما از اين آشيانه به آن آشيانه رفتم موتور سمت راست را روشن كردم صبحانه نخورده بودم سرگرد ضرابي مقداري نان آوردند داخل كابين خوردم و بلافاصله خودم را بمنطقه عملياتي رساندم دو تاي ديگر از ناوچه هاي عراقي را به عمق دريا فرستادم با ناوچه پيكان تماس گرفتم گفتند دو تا ديگر در حال فرار هستند در يك كيلومتري آبهاي كويت يكي از آنها را زدم و ديگري به جزيره بوبيان كويت پناهنده شد كه مامجاز به زدن آن منطقه نبوديم با وجودي كه كويت عملا ناوچه دشمن را پناه داده بود!!
فرداي آنروز سرهنگ عابدين در منطقه پرواز داشت گفت يك كشتي خيلي بزرگ وارد آب شده اين در حالي بود كه پرچم پر افتخار جمهوري اسلامي ايران بر فراز اسكله البكر و والاميه به اهتزاز درآمده بود به من دستور داد فورا بمنطقه بروم بلند شدم آن غول بزرگ را در منطقه ديدم پل فرماندهي را زدم يك موشك هم به شكم اين ناو زدم آمدم از بالاي سرش رد شدم ديدم باند هلي كوپتر دارد چهار تا كاتيوشاي سينه دارد شعله آتش از آن زبانه ميكشد ولي هنوز غرق نشده من نشستم بما اطلاع دادند كه اين ناو هنوز غرق نشده برويد دوباره آنرا بزنيد من اعتراض كردم گفتم من آنرا زدم برويد و آنرا يدك كنيد اين توي آبهاي ماست شهيد فكوري با من تماس گرفت در حاليكه سخت عصباني بود دليل نرفتن مرا نپرسيد و اجازه نداد من صحبت كنم موضوع را نميدانست ولي با فرياد بمن دستور داد و من دستور را اجرا كردم از بالا بمن گفتند استراق سمع شده اين ناو حدود هشتصد نفر نيرو دارد و نيروبر عراقي بوده وقتي بالا سر آن رسيدم ديدم طوفان شديد است و هليكوپترهاي عراقي قدرت حركت ندارند با تمام موشكهايم آنرا هدف قرار دادم فردا صبح بما اطلاع دادند كه غرق شده مجددا ماموريت يافتم كه دو تا ناوچه عراقي كه در آب سرگردان بودند بزنم آنها اوزا نبودند بعدا اسراي عراقي گفتند اينها مين جمع كن بودند بازدن آنها كمر ما را شكستيد.
خلعتبري با شور و اشتياق تا آخرين ماموريتش را در جهت نابودي نيروي دريائي عراق براي من يكي يكي تعريف كرد كه بعلت طولاني شدن مطلب توجيح داديم كه در آرشيو تاريخ جنگ بماند در پايان ميگفت خوشحالم كه با افتخار بگويم امروز ديگر عراق فاقد نيروي دريائي است و ديگر سيطره خليج فارس در قدرت ارتش جمهوري اسلامي ايران است .
خلعتبري از برخورد تندش با افضلي و خيانتهاي او سخن ميگويد خاطرات دردناك جنگ نيروي هوائي با نيروهاي زرهي عراق و شهادت پاكترين فرزندان امت اسلامي را كه از كابين هواپيمايشان به عرش اعلي عروج كردند سقوط دردناك خرمشهر در حاليكه هر 5 دقيقه به 5 دقيقه نيروهاي عراقي را بمباران ميكرديم ولي بعلت خيانت بني صدرها نيروهاي مردمي مسلح در جبهه نبودند تا مانع از سقوط شهرها شوند.
بغض گلويش را گرفته هق هق گريه مي كند ميگويد اخباري از آبادان براي ما فرستادند كه يك ديده بان گزارش داد كه 16 نفر عراقي به يك زن عرب خوزستاني تجاوز كرده اند به سرهنگ محققي گفتم بعد رسيدم آنجا روي خرمشهر محققي آنها را به رگبار بست اينقدر پائين آمده بود كه من فكر كردم الان زمين ميخوريم وقتي اوج گرفتيم خاك از آنجا بلند شد.
افتخار ميكنم كه مردانه جنگيديم شبها باتفاق دوران سعيدي سپيد موي ضرابي در آشيانه مي خوابيديم تا هر لحظه نياز باشد در دسترس باشيم يكروز بما ماموريت دادند پل العماره را بزنيم پل درست وسط شهر بود وقتي من رفتم روي پل در اوج فشار ضد هوائي ها ديدم اتومبيل هاي رنگ وارنگ كه مشخص بود ماشين شخصي است روي پل در حركت هستند با قبول خطر دور زدم و پس از رد شدن اتومبيلها پل را زدم وقتي از من در اين مورد سئوال شد گفتم يك لحظه احساس كردم (يك بچه داشتم آن زمان يكسالش بود) كه توي ماشين ممكن است بچه يكساله اش مثل آرش من وجود داشته باشد چطور قبول كنم كه پدر بچه سوخته خودش را بغل كند ولي آنها با ما چه كردند.
من در دزفول بودم كه زن لري بچه سوخته اش را گذاشت بغل من و گفت بي غيرت تو خلبان مائي بگير!!ما يك چنين صحنه هائي را ديديم خواستم باو بگويم مادر ما بي غيرت نيستيم ولي اسلام بما اجازه اينكار را بما نميدهد ولي ديدم زن خيلي عصباني است احساس كردم بچه من است هيچ فرقي ندارد چون ما مي جنگيم براي بقاي بچه ها در آينده كه بتوانند شرافتمندانه زندگي كنند امروز ما به اين ملت مديون هستيم بايد بجنگيم و بميريم و اينگونه مردن افتخار ماست ولي تاب تحمل ديدن اين صحنه ها را نداريم چه بكنيم يك ملت مظلومي هستيم در مقابل جهان كفر و الحاد زماني كه خبر سقوط خرمشهر را شنيدم و مطلع شدم كه به پيرها و بچه ها هم رحم نكرده اند و به زنها تجاوز كرده اند قسم خوردم گفتم به خداي لايزال قسم مي خورم به شرفم قسم ميخورم اينبار اگر وارد خاك عراق شوم شهرك صفوان را باخاك يكسان مي كنم ولي وقتي وارد خاك عراق شدم انگار اول شهر يك مدرسه بود من با چشم خودم ديدم كه مادري پريد و بچه اش را گرفت زير شكمش و خوابيد روي بچه در همان لحظه يكدفعه بخود آمدم و نزدم و وقتي رد شدم از شدت خشم چند تا فشنگ روي هوا خالي كردم ورد شدم رفتم روي گمرك صفوان كاميونهاي مهمات را زدم شاهد اين صحنه ها بوده ايم مردم خرمشهر را ميديدم كه پاي برهنه در بيابانها سرگردان شده بودند تا از تيررس دشمن دور شوند و بچه هاشان را كول كرده بودند و وقتي كه هواپيماي ما رد مي شد فكر ميكردند هواپيماي دشمن است و از ترس خودشان را توي خاكها و لجن زارها پرتاب ميكردند و منتظر كاميون نظامي يا سپاهي بودند كه از منطقه خارج شوند من اين را ميگويم كه تاريخ بنويسد و آيندگان ما بدانند كه در اوج مظلوميت ميجنگيم و هيچ باكي نداريم اگر يك ميليون نفر هم از ما شهيد شوند و خودمان هم بميريم و فرزندانمان هم كشته شوند همچون بي گناهاني كه تاكنون مرده اند باز هم تسليم نمي شويم تا دنيا بفهمد ايراني مسلمان هرگز در مقابل هيچ تجاوزي سكوت نمي كند و تا نابودي متجاوز دست از كار نمي كشد.
با اينكه بيش از هفتاد مرتبه بخاك عراق حمله كرده ام ولي باين قانع نيستم من بايد بجنگم و مرگ براي من افتخار است و در وصيتنامه ام ذكر كرده ام در ولايت خودمان شيرود كوهي هست كه ميگويند ميرزاكوچك خان در آنجا برعليه روسيه . همان روسيه اي كه امروز به دشمن ما موشك ميدهد مي جنگيده اگر افتخار شهادت نصيب من شد آنچه از من باقي ماند حتي اگر ذره اي از گوشت بدن من باشد مرا در قله آن كوه دفن كنيد تا روح من هم پاسدار اين مرزوبوم باشد.
ما امروز از روي ضعف سخن نمي گوئيم و از موضع قدرت با مسئله جنگ برخورد مي كنيم شما در اينجا شنيديد كه رادار گفت وقتي يك هواپيما رفت توي شكم سي فروند هواپيماي دشمن آنها چطور مثل بز فرار كردند بله ما قوي هستيم و تا زمانيكه اتكال به خدا داريم از هيچ چيز نمي هراسيم حتي از مردن بچه هامان نمي ترسيم از ديدن صحنه سوختن كودكان اين مرزوبوم در آتش موشك اين از خدا بيخبرها متاثر مي شويم متاسف مي شويم اشك در چشمانمان حلقه مي زند ولي هرگز پاهامان سست نمي شود و اميدوارم كه هر چه سريعتر اين ملت شاهد پيروزي را در آغوش گيرند چه ما زنده باشيم و چه نباشيم و اطمينان دارم كه در آينده اي نه چندان دور ارتش پيروز اسلام در مقابل ملت رژه ميرود و پيروزي را جشن مي گيرد از حسين مي خواهم كه باز از خاطراتش بگويد از روحيه خلبانها از نحوه شهادت همرزمانش او ادامه مي دهد روحيه بچه ها خيلي بالاست همين چند روز پيش بود ماموريتي براي انهدام تاسيسات پايگاه شعيبيه داشتم يكي از بچه ها كه با هم پرواز مي كرديم مي گفت حسين مثل اينكه نوك مگسك اين موشكها كج است گفتم چطور گفت تا حالا 28 تا موشك براي ما زده اند ولي هيچكدام بما نخورده واقعا اينها معجزاتي بوده كه ما شاهدش بوده ايم .
خاطرات تلخ و شيرين زياد است يك روز ماموريت داشتيم نيروهاي عراقي را پشت خرمشهر بمباران كنيم رضا كرمي كه بچه خرمشهر بود روحيه عجيبي داشت با لهجه خرمشهري مي گفت تحمل ديدن سقوط خرمشهر را ندارم و دوست دارم كه اگر قرار است عراقي ها وارد خرمشهر شوند از روي جسد من رد شوند چند بار ماموريت رفت بار آخر موشك به بال هواپيمايش اصابت كرد و بدنش تكه تكه شد فاصله محل شهادتش تا خانه پدريش شايد كمتر از يك كيلومتر بود آخرين كلمه كه از او شنيدم اين بود بچه ها خداحافظ !! اين صحنه براي من دردناك بود گرچه او به آرزويش رسيد و منهم من قضي نحبه ومنهم من ينتظر...
از خاطره هاي خوب بگم كه خداوند چگونه حامي ماست يكروز بمن ماموريت دادند كه هدفي را پشت سر نيروهاي پشتيباني عراق بزنم و ماموريت حياتي بود بايستي چهارصد و شصت مايل از وسط پدافند قوي عراق در ارتفاع بالا پرواز كنم آن به آن موشك ميزدند درست روي هدف يك موشك سام 6 از بالاي كاناپي من رد شد هواپيما لرزيد در همين زمان من در وسط نيروهاي عراقي تعدادي از اين خانه هاي متحرك را ديدم ناخودآگاه مثل اينكه بمن الهام شد با اينكه هدف زدن تانكهاي دشمن بود ولي اين خانه ها را هدف گرفتم و دقيق زدم درست ساعت شش ونيم صبح بود پس از انجام ماموريت معجزه آسا به پايگاه برگشتم در گزارشم نوشتم كه تعدادي خانه متحرك را زدم روز بعد از اطاق ويژه اطلاع دادند كه به خلعتبري بگوئيد ديدت عالي بوده زماني كه آنجا را زدي چهل و هشت افسر عاليرتبه و دو ژنرال عراقي در داخل اين خانه ها بوده اند و بدرك واصل شده اند... و ما رميت و لكن الله رمي ... خدا را شكر كردم .
جنگيدن ما را خسته نمي كند زجر ما از عدم هم آهنگي در ابتداي جنگ بود كه بحمدالله برطرف شده يكروز شهيد آيه الله بهشتي به گردان خلبانها آمده بود متاسفانه من بايشان پرخاش كردم گفتم من از سياست چيزي نمي دانم اينقدر ميدانم كه آقاي بني صدر تقصير همه ناهماهنگي ها را بگردن شما مي گذارد من نمي دانم بني صدر چه ميخواهد و شما چه مي خواهيد من عمل مي خواهم من نيرو مي خواهم من در ازاي فداكاري بچه ها نيرو ميخواهم كه وقتي نيروهاي عراق را مي زنيم اقلا نيروئي در زمين باشد تا مانع پيشروي مجدد آنها شود تا كي با فانتوم بايد به جنگ تانك و نيروي پياده برويم شهيد بهشتي با متانت خاص خودش گفت تاريخ قضاوت خواهد كرد كه ما حق مي گوئيم يا آقاي بني صدر و امروز مي بينيم بهشتي ها با خون خود سند حقانيت خود را به ملت ارائه دادند و بني صدرها به دريوزگي ارباب پناه برده و سرشان در آخور حاميان صدام است . يادم هست يكروز بني صدر قبل از پرواز در حاليكه برايش خيلي بي ارزش جلوه مي كرد از من پرسيد كجا را مي خواهيد بزنيد گفتم اطراف خرمشهر گفت شما يكهفته صبر كنيد نيروهاي ما ميرسد يك هفته سه ماه شد نيروهاي رزمنده ما تا آخرين قطره خونشان جلو نيروهاي عراقي مقاومت كردند ولي نيروي پشتيباني كننده نرسيد و خرمشهر سقوط كرد. ما هر پنج دقيقه يكبار نيروهاي عراقي را بمباران مي كرديم ژنرالي كه در فتح المبين اسير شده بود مي گفت بين خرمشهر تا شلمچه سه لشگر براي جبران بمباران هوائي مستقر كرده بوديم پشت سرهم پايگاه دزفول را بمباران ميكرد بوشهر را ميزد همدان را ميزد خلبانان هميشه در حال انجام ماموريت بودند و درست هر پنج دقيقه يكبار نيروهاي عراقي متجاوز را بمباران ميكردند.
تصویر
حسين با احساسات خارق العاده اي از مردم حرف ميزد و ميگفت اگر ارزشمندتر از جانم هديه اي داشتم حتما باين مردم خوب تقديم مي كردم و بالاخره اينكار را كرد و در يك درگيري نابرابر هوائي پس از اينكه هواپيماهاي پيشرفته عراقي را سرنگون كرد هدف موشك دور برد هواپيماي دشمن قرار گرفت و بدن پاره پاره اش را همچون رهبر و الگويش حسين ابن علي عليه السلام به عنوان سند افتخاري باين امت هميشه بيدار تقديم داشت و پيكرش در ميان انبوه كثيري از مردم منطقه كه مي گفتند تاكنون در منطقه سابقه نداشته طبق وصيت خودش در قلعه ميرزاكوچك خان دفن گرديد تا آنگونه كه خود ميخواست روحش نيز پاسدار مرز و بوم وطن اسلاميمان باشد.



منابع: http://www.modir-danesh.com/npview.asp?ID=1447147
http://www.jomhourieslami.com/1386/13860813/13860813_jomhori_islami_10_jebheh_va_jang.HTML

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.