hosseingmn

تحلیل بحران اخیر قفقاز

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

با سلام
از دوستان عزیز دعوت می کنم که تحلیل خود را از بحران اخیر قفقاز و نقش احتمالی ایران در ماجرا را در این تاپیک بفرمائید.




از ارسال پست های انحرافی خودداری کنید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نام خدا
به نظر من اولین و مهمترین تحلیل این اتفاق و یا بهتر بگویم مهمترین درسی که از این اتفاق می توان گرفت این است که در هیچ شرایطی نباید به غرب اعتماد کرد چون در موقع نیاز هیچ کمکی نمی کنند.
ایران می تواند با یک برنامه درست از روسیه امتیاز بگیرد و تسلیحات خوب بخرد به خصوص هواپیماهای پیشرفته مثل su-30 – su-32 ¬ su-35 Mig 31 و تسلیحات موشکی و ضد موشکی و امتیازات سیاسی . البته نگوئید بوجه نداریم که من با این حرف مخالف هستم و من اعتقاد دارم که مشکل ما نبود بوجه نیست مشکل ما ضعف مدیریت و اشتباه خرج شدن بوجه است .
من چند وقتی است که یک سئوال در ذهنم هست که الآن فرست مطرح کردن آن است و از کلیه دوستان انتظار نظر دارم :
اگر امریکا و روسیه به طور مستقیم با هم بجنگند کدام یک پیروز می شود؟
اللهم عجل لولیک الفرج، و الفرج و النصر و العافیه و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر امریکا و روسیه به طور مستقیم با هم بجنگند کدام یک پیروز می شود؟ خوب معلومه روسيه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مسئله قفقاز در ادامه پروژه قدیمی مهار روسیه می باشد. شوروی سابق پس از فروپاشی در سال 1990 به جمهوری های عدیدی تفکیک شد که اکثر آنها همچنان وابسته و وفادار به روسیه بودند و این خطری بالقوه برای غرب و ناتو محسوب می شد. گرچه پیمان ورشو دیگر وجود خارجی نداشت اما این امکان وجود داشت که پیمانی مشابه از سوی این دول کوچک به همراه روسیه علیه ناتو و غرب شکل بگیرد و این به هیچ وجه برای آنها قابل پذیرش نبود. غربیها 40 سال در وحشت از شوروی به سر می بردند و با فروپاشی این ابرقدرت تقریبا خیال غربیها از بابت روسها راحت شد و دهه 90 سالهای تقریبا آرامی بین روسیه و غرب بود. اما با روی کار آمدن ولادمیر پوتین معاون یلتسین(رئیس جمهور سابق) روسیه سیاست جدیدی را در پیش گرفت. پوتین در صدد بود که سیادت و ابرقدرتی روسها را احیا کند و علنا این را اعلام کرده بود و اقداماتی را در این زمینه انجام داد. غربیها و علی الخصوص امریکا این رویه روسیه را در تضاد با منافع شان می انگاشتند بنابراین در صدد مقاومت و جلوگیری از این امر برآمدند. در ابتدا غربیها استفاده از اهرم اقتصادی را در پیش گرفتند ولی دیری نپایید که پی بردند که این غول در حال بیدار شدن با چنین اقداماتی قابل مهار نیست، از سوی دیگر امریکاییها می دانستند که روسیه کشوری نیست که بتوان با اقدام نظامی یا از طریق سازمان ملل بتوان علیه آن کاری انجام داد چه اینکه هم در شورای امنیت دارای حق وتو است هم زرادخانه هسته ای و موشکی آن هر کشوری را می ترساند؛ از سویی غربیها دیگر ظهور ابرقدرت روسیه را پذیرا نبودند و درصدد بودند که برای همیشه آن را کنترل کنند و آن را در حد یک قدرت منطقه ای در عرصه بین الملل نگه دارند؛ بنابراین در طرحی بلند مدت طرح کمربند امنیتی را آغاز کرده اند. این طرح یکی از پیچیده ترین و البته زیرکانه ترین طرحهای ایجاد شده در جهان سیاست محسوب می شود و البته هر کشوری توان انجام آن را ندارد و فقط از ایالات متحده با آن بودجه n صفری اش و البته با کمک غربیها بر می آید. قابل توجه دوستان : دولتمردان ایالات متحده هنگامی که سرویس های امنیتی و جاسوسی آنها در حدود سال 2000 گزارشی از وضعیت جمهوری اسلامی ایران را ارائه دادند و در آن اشاره به پیشرفت سریع ایران و عدم بازدهی اقدامات صورت گرفته علیه آن کردند، تصمیم بر اجرای این طرح بر روی ایران گرفتند که در 11 سپتامبر 2001 این پروژه کثیف عملا آغاز شد. و در حال حاضر این پروسه به پاکستان رسیده است (ترور بی نظیر بوتو و استعفای پرویز مشرف)... به هر غربیها ابتدا با عضو گیری از جمهوری های استقلال یافته در ناتو کار را آغاز کردند و به بهانه مبارزه با تروریسم و تأمین امنیت آنها این کشورها را نشانه گرفتند؛ بلغارستان،رومانی،استونی، اسلوواکی،اسلوونی و لیتوانی در این مرحله(سال 2004) به لهستان، مجارستان و چک که از سال 1999 عضو بودند، پیوسنتد و عضو ناتو شدند. این اقدام ناتو را به شرق گسترش داد و گامی بزرگ برای امریکاییها محسوب می شد، جایی که آنها برخلاف رویه همیشگی شان تمایل ندارند تکروی کرده و به تنهایی اقدام کنند. مرحله بعدی دو کشور مهم و هم پیمان روسیه یعنی اوکراین و گرجستان بود.در سال 2004، انتخابات ریاست جمهوری اوکراین برگزار و کاندیدای طرفدار روسیه "ویکتور یانکوویچ" با اختلافی ناچیز بر رقیبش "ویکتور یوشنکو" که نامزد مورد نظر غرب بود، پیروز شد.نتیجه این انتخابات با جنجال خبری رسانه های غربی مواجه شد تاجاییکه مردم اوکراین به خیابانها ریختند و نسبت به نتیجه انتخابات اعتراض کردند.تظاهرات اعتراض آمیز مردم تا بدانجا ادامه یافت، که جناح پیروز پذیرفت که آرا بار دیگر شمارش شود. امری که درنهایت به پیروزی جناح طرفدار غرب یعنی یوشنکو انجامید(انقلاب نارنجی). اما گرجستان: با اقداات سیا و تحریک آنها انقلاب موسوم به انقلاب مخملی در گرجستان اتفاق افتاد و ادوارد شواردنادزه وزیر امور خارجه شوروی سابق و رئیس جمهور گرجستان با ذلت تمام در سال 2004 مجبور به استعفا شد و میخائیل ساکاشویلی که گزینه مورد نظر غربیها بود به قدرت رسید. گرجستان به سبب دسترسی به دریای سیاه و هم مرزی با آذربایجان،ارمنستان و روسیه از اهمیت راهبردی برای غرب برخوردار بود. این منطقه همیشه تحت نفوذ شدید روسیه قرار داشت و به سبب نزدیکی به ایران و روسیه -دو قدرتی که باید مهار شوند- حکم برگ برنده را دارد ( تا چند وقت دیگر اگر ایران به داد روسیه نرسد شاهد زلزله ای در این منطقه البته با حضور این بار ارمنستان و آذربایجان خواهیم بود)... تا به اینجا خلاصه ای از اقدامات سیاسی غرب(شما بخوانید امریکا) در اجرای پروژه کمربند امنیتی آورده شد. اما فاز بعدی این طرح مرحله نظامی آن بود، مسئله ای که واکنش روسها را بر می انگیخت. باید خدمت دوستان عرض کنم معروف است که روسها تهدیدات سیاسی را جدی نمی گیرند اما تا بوی باروت به مشامشان می رسد دیوانه می شوند. به همین سبب امریکا محتاطانه این طرح را آغاز کرد. آغاز این طرح مرحله استقرار سپر دفاع موشکی در لهستان و جمهوری چک بود که 70 درصد این طرح پیش رفته است. مرحله بعدی همین اقدام گرجستان در حمله به اوستیای جنوبی و آبخازیا بود که عجولانه صورت گرفت، زیرا روسیه هنوز داغ استقلال کوزوو را بر تن داشت و درصدد تلافی بود که آن را عملا در اوستیای جنوبی نشان داد. در حال حاضر لفاظی هایی بین غرب و روسیه در جریان است که گاهگاهی شدید می شود. از سویی هر دو طرف در حال یارگیری هستند ( در این بین به عربها دقت کنید!! به غیر از سوریه که هم پیمان ایران است و اخیرا اجازه استفاده از بنادرش را به ناوگان روسیه داده است، بقیه از ترس اینکه مورد معامله قرار نگیرند جیکشان در نمی آید). در این بین ترکیه که عضو ناتوست و در همسایگی گرجستان به سر می برد از نا آرامی در این منطقه بیم دارد به همین خاطر رئیس جمهور آن سریعا به مسکو سفر کرد و طرحی را پیشنهاد داد که با عدم استقبال مقامات کرملین مواجه شد. اما جمهوری اسلامی ایران که دستگاه دیپلماسی خارجی آن جزو برترین هاست در این میان در حال مذاکره با 3 کشور روسیه (دیروز احمدی نژاد با مدودوف)، ارمنستان و آذربایجان است تا زمینه رفع اختلافات یا حداقل نادیده انگاشتن آنها برای مدتی به خصوص بین آذزبایجان و ارمنستان را فراهم کند (امری که ترکیه نیز مایل به آن است ولی خود توان انجام آن را ندارد و عملا آن را نشان داد و عرصه را به ایران واگذار کرد) تا این طرح غربیها را متوقف و زمینه حضور و نفوذ بیشتر خود را فراهم نماید. در این بین امتیازاتی که بین دولت ها به خصوص ایران و روسیه رد و بدل میشود( چیزی که دوستان خیلی ابراز تمایل به آن داشتند) علی الخصوص امتیازات نظامی امری طبیعی است و جای نگرانی وجود ندارد، فقط شما برای آنها دعا کنید که توفیق حاصل شود...انشاء الله

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با بشكر از mhm اين موضوع هم اضافه كنم كه اگر به زمان شروع اين مساله <جنگ> توجه كنيم ميبينيم كه قرب زماني رو انتخاب كردن كه دو دوست بزرگ روسيه (ايران و چين) قدرت عمل زيادي نداشتند! ايران كه تحت فشار براي جواب به بسته ژنو بود و برادر كوچكتر روسيه(كه الان هم خيلي كوچك نيست)در گير مساله المپيك بود و نمي خواست المپيك تحت شعاع قرار بگيره ! و از الان بايد ديد غرب كه اين دو متهد روسيه را فارق از فشار مي بينه بازم جرعت انجام كاري رو ميكنه يا نه ؟!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گفتم بايد عكس العمل غرب را ديد ولي شرق پيشدستي كرد و در اجلاس شنگهاي براي قربي ها خط ونشان كشيد كه در زير ميزارم peace_sign

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دمیتری مدودف، رئیس جمهور روسیه، در سخنانی در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، گفت که کشورهای عضو سازمان همکاری های شانگهای سیاست روسیه در گرجستان را "درک می کنند" و از این اقدام حمایت به عمل می آورند. اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری های شانگهای با شرکت رئیسان جمهور کشورهای عضو - تاجیکستان، روسیه، چین، قرقیزستان و قزاقستان - و رئیس جمهور ایران به عنوان کشور ناظر در دوشنبه برگزار شده است. سایر کشورهای ناظر - مغولستان، پاکستان و هند - نیز نمایندگانی را به این نشست اعزام کرده اند و رئیس جمهور افغانستان نیز به عنوان مهمان به اجلاس دعوت شده است. آقای مدودف قبل از آغاز به کار این اجلاس با رئیس جمهور چین و برخی دیگر از رهبران شرکت کننده ملاقات کرد و بحران گرجستان یکی از مسایل مورد بحث در این دیدارها بوده است. دمیتری مدودف در سخنان خود در نشست افتتاحیه اجلاس سران در روز پنجشنبه گفت که سازمان همکاری های شانگهای با هدف هماهنگی تلاش کشورهای عضو برای تقویت امنیت و ثبات منطقه ای ایجاد شده اما اخیرا این منطقه شاهد استفاده اززور برای "دستیابی به برخی منافع" بوده است. رئیس جمهور روسیه "تجاوزگری گرجستان" علیه منطقه اوستیای جنوبی را نمونه ای از این نوع "اقدامات جنایتکارانه و غیرمسئولانه" توصیف کرد و گفت که کاملا مشخص است که این اقدام با تبانی و حتی به تحریک چه کسانی صورت گرفته است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بحران قفقاز مي تونه هم به نفع ايران باشه هم به ضرر چرا كه ايران هم با غرب و هم با شرق رابطه داره و براي استفاده بهتر از اين بحران بايد دنباله رو يكيشون باشه .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اينم جواب اروپا؟! در اقدامي مغاير با خواست آمريكا كه بيانگر نياز قاره سبز به روسيه است رئيس دوره اي اتحاديه اروپا ديروز اعلا‌م كرد كه اين اتحاديه در نشست هفته آتي خود مجازاتي را عليه روسيه در نظر نخواهد گرفت. ‌ به گزارش خبرگزاري فرانسه، يك مقام كاخ اليزه خبر داد كه در نشست فوق العاده اتحاديه اروپا كه روز دوشنبه در بروكسل برگزار مي شود، مجازاتي عليه مسكو در نظر گرفته نخواهد شد.اين نشست فوري به بررسي مسئله جنگ ميان روسيه و گرجستان اختصاص دارد. اين مقام خاطرنشان كرد: هنوز زمان اعمال مجازات عليه روسيه فرا نرسيده است. در نشست فوق العاده كشورهاي اروپايي كه به درخواست "نيكلا‌ ساركوزي" رئيس جمهوري فرانسه برگزار مي شود، مسئله روابط آتي اروپا و مسكو مورد بررسي قرار خواهد گرفت."برنار كوشنر" وزير خارجه فرانسه نيز گفته بود كه گزينه اعمال مجازات عليه روسيه بر روي ميز قرار دارد، اما پاريس خود اعمال چنين مجازات هايي را مطرح نخواهد كرد. اين موضع گيري به منزله دوري اروپا از خواسته هاي آمريكا است كه موفقيتي براي روسيه قلمداد ميشود اينم جواب روسيه به امريكا ؟! در حالي كه جنگ لفظي ميان روسيه و غرب در شوراي امنيت به تقابل رودرروي آنها منجر شده است مسكو با آزمايش موشك قاره‌پيماي بالستيك "توپول رسما نفوذ به سپرموشكي آمريكا را اعلا‌م داشت تا واكنش‌‌هاي نظامي مسكو در برابر تهديدات واشنگتن بارديگر عملي گردد. ‌ به گزارش خبرگزاري‌‌ها، در شرايطي كه روسيه تاكيد كرده بود سپر موشكي آمريكا را هدف موشك‌‌هاي خود قرار مي‌‌‌دهد سخنگوي روابط عمومي فرماندهي نيروهاي راهبردي موشكي روسيه اعلا‌م كرد، موشك قاره‌پيماي بالستيك "توپول( "آي.سي.بي.ام) كه از پايگاه فضايي "پلي ستسك" پرتاب شده بود با موفقيت هدف فرضي خود را منهدم كرد. اجراي موفق اين طرح به منزله نفوذ روسيه در سپر موشكي آمريكا و شكست طرح‌‌هاي موشكي واشنگتن مي‌‌‌باشد. اين آزمايش در واكنش به توافقنامه سپر موشكي لهستان با آمريكا اجرا شد كه بيانگر اقتدار مسكو براي پاسخگويي به غرب است. در حالي كه غرب به ويژه آمريكا در پي بحران قفقاز و درگيري گرجستان با روسيه دچار اختلا‌ف شده‌اند و برخي سخن از جنگ سرد به ميان آورده‌اند، مسكو موشك جديد قاره‌پيماي خود را با موفقيت آزمايش كرد. علا‌وه بر اين خبرگزاري اينترفاكس روسيه به نقل از يك مقام بلندپايه اوستياي جنوبي اعلا‌م كرد روسيه هفته آينده توافقنامه اي را امضاء خواهد كرد كه به موجب آن زمينه استقرار پايگاههاي نظامي روسيه در اوستياي جنوبي فراهم خواهد شد. خدا اقبتش رو بخير كنه حتما بعدش نوبت ارمنستان واذربايجانه كه اين كار باعث خشم تركيه هم ميشه؟!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين ماجرا رو بايد مثل شطرنج دونبال كرد كه هر طرف از مهره هاش چه جور استفاده ميكنه حالا امريكا بايد بازي كنه و بايد ديد روسها رو از امريكاي جنوبي خارج ميكنه يا دست به حركتي خطر ناك ميزنه ودوباره موضوع بسني رو به يادها مياره؟!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشكر از mhm عزيز؛ اكثر گفتني‌ها رو اين دوست عزيزمون فرمودن. گويي كه در مواردي، فكر كنم اشتباهاتي اندك در گفتارشون بود. بطور مثال، طرح كمربند امنيتي، سال‌ها قبل و در اوج جنگ سرد (دهه‌ي 60) توسط هنري كسينجر پي‌ريزي شده بود (كه البته بذر اوليه‌ي اون، برگرفته از سياست‌ مهار نفوذ ترومن بود و آنتي تزي بود در برابر تئوري دومينو) و حركت امريكا به سمت شرق نيز از اين دوران آغاز شده بود و همه چيز خوب پيش مي‌رفت تا اينكه عقب‌نشيني امريكا از ويتنام و انقلاب ايران، اين كمربند رو قطع كرد و حاصل دو دهه تلاش و برنامه‌ريزي ايالات متحده، بر باد رفت. علاقه‌ي ايالات متحده به منزوي كردن اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي (USSR)، عملاً انجام ناشدني بود؛ چرا كه از طرفي، با حضور سياسي اين كشور در نيمي از اروپا (اروپاي شرقي شامل لهستان، يوگوسلاوي سابق، آلباني، مجارستان، چكسلواكي سابق، روماني و آلمان شرقي) كه به بلوك شرق معروف شد، و همچنين فضاي دوقطبي جهاني كه كشورهاي جهان رو به يكي از دو ابرقدرت جهان؛ يعني اتحاد جماهير شوروي و ايالات متحده امريكا سوق مي‌داد، دست شوروي براي حركت سياسي و نظامي در جهان، كاملاً باز بود. جهان، به جبهه‌اي به وسعت كره‌ي زمين تبديل شده بود كه منزوي نمودن شوروي و بستن راه اين كشور، امري نشدني بود. اما حضور نظامي ايالات متحده در كنار مرزهاي اين كشور، خود تهديدي براي شوروي بود و درصورت تحقق اين امر و حضور ناتو در اين كمربند، مي‌شد تا حدودي از سرعت نفوذ شوروي كاست. اما با فروپاشي شوروي در سال 91 و به روي كار آمدن فردي الكلي و بي‌كفايت به نام بوريس يلتسين، روس‌ها مسير نزولي رو دنبال كردن كه قبل از اون، در سال‌هاي افول خاندان رومانوف شاهد بودن! بحران اقتصادي در اين كشور، روسيه رو تا مرز فروپاشي از درون پيش برد و بحران‌هاي نظامي و امنيتي اين كشور هم امري بود كه ديگه از توان دولت مركزي خارج بود. چچن و داغستان، با حمايت مستقيم و پشتيباني ايالات متحده، به خاري در چشم روس‌ها تبديل شده بودن. مافيا در روسيه به شدت قدرت پيدا كرد؛ طوري كه پليس اين كشور در برابر مفاسد بوجود اومده‌ي اجتماعي و ايستادگي در برابر جنايات و جرايم ريز و درشت، عملاً ناتوان شده بود. روسيه، ديگه نه تنها خطري از لحاظ سياسي براي غرب نداشت؛ بلكه حتي قدرت نظامي خودش رو هم از دست داده بود و به كبريتي بي‌خطر براي غرب تبديل شده بود. اما با روي كار آمدن ولاديمير پوتين، عضو سابق KGB، اوضاع تغيير پيدا كرد. در ابتدا اصلاحات اقتصادي پوتين، تغيير شگرفي در وضعيت اين كشور بوجود آورد. در ادامه، با قدرتمندتر كردن پليس و اطلاعات اين كشور، مقابله با مفاسد اجتماعي آغاز شده و كشور از امنيت اجتماعي قابل قبولي برخوردار شد. فاز بعدي، افزايش قدرت نظامي اين كشور بود كه تا به امروز، اين رشد نظامي رو شاهد بوديم و مي‌بينيم كه هرساله بودجه‌ي نظامي اين كشور، رشد بيشتري به نسبت قبل پيدا مي‌كنه. در زمينه‌ي پيشرفت تسليحاتي هم دوستان بهتر و بيشتر مطلع هستن. اين مسئله، نگراني مجدد غرب رو در پي داشت. تا قبل از اين، غرب، نگران رشد تصاعدي جمهوري خلق چين در تمامي زمينه‌ها‌؛ بويژه اقتصادي بود و پيكان تهاجم سياسي و اقتصادي به سمت چين نشانه رفته بود كه با روي كار آمدن خرس پير، عملاً غرب بازگشت به دهه‌ي 50 رو حس كرد. به همين دليل هم بايد قبل از اينكه روسيه دوباره قدرت سابق رو بدست مي‌آورد، تضعيف مي‌شد. اما بحران‌سازي‌هاي نظامي براي اين كشور، به ساده‌ترين شكل ممكن به نفع روس‌ها به پايان رسيد تا اين حقيقت بيشتر آشكار شه كه خيز بلند روس‌ها براي تبديل شدن به يكي از ابرقدرت‌هاي جهاني، اغماض ناپذيره. اما در شرايطي كه ايالات متحده، يكه‌تاز جهان شده و سياست‌هاي خود رو با قلدري و با پرچم دموكراسي به جهان القاء مي‌كنه، مسلماً خواب منزوي ساختن روس‌ها، خواب تعبير ناپذيري نيست. زماني، كشورها از ترس شوروي، از پذيرفتن موافقتنامه با ايالات متحده خودداري مي‌كردن. سياست‌هاي پولادين ژوزف استالين، اقتدار سياسي و نظامي هر كشوري رو خرد مي‌كرد و نطق‌ها و تهديدات آتشين نيكيتاي خروشچف و عملگرايي خشن لئونيد برژنف (كه به دكترين برژنف معروف شد)، عملاً دست كشورها رو از همكاري نظامي با ايالات متحده كوتاه مي‌كرد. اما پس از فروپاشي شوروي، بلوك شرق به دامان غرب افتاد و با افراطي‌گري، به سرعت روند پيوستن به ناتو رو دنبال كردن و ناتو هم از خدا خواسته و با كلي شرايط سخت و سنگين، يك يك اين كشورها رو به عضويت درآورد. اين حركت، نيمي از اهداف ايالات متحده رو تأمين كرد. پس از اون، نوبت به اقمار شوروي بود كه ابتدا با تغيير حكومت و سپس با حركت به سمت ناتو، موجبات محاصره‌ي روسيه رو فراهم كنن كه دوست خوبم در اين زمينه، اشاره‌ي مفصلي داشتن. چند ماه پيش، هنگامي كه اجلاس ناتو در بروكسل تشكيل و بررسي عضويت گرجستان و اوكراين صورت گرفت، اين بحث عنوان شد كه اين دو كشور، هنوز توانايي و شرايط پذيرش در ناتو رو ندارن و بايد بيشتر تقويت بشن. اين امر، زنگ خطري براي روس‌ها بود و باعث حساس شدن مسكو روي اين مسئله گرديد و بازي‌هاي سياسي از اين زمان، رنگ و بوي جديدي به خود گرفت. در همين زمان بود كه حساسيت روي استان‌هاي استقلال يافته‌ي اوستياي جنوبي و آبخازيا، به نشانه‌ي مخالفت با غرب بالا گرفت و به عبارت صحيح‌تر، روس‌ها در پي موقعيتي براي به رخ كشيدن قدرت نظامي خود به غرب و در نتيجه مخابره‌ي پيامي سنگين به اروپا و امريكا بودن. پيامي كه يادآور اقتدار شوروي بود. اينكه چي شد كه جنگ ميان روسيه و گرجستان آغاز شد، مسئله‌اي هست كه ان شاء الله در ادامه بهش اشاره خواهيم كرد. صرفاً قصد، آماده‌سازي تاپيك براي پرداختن به بحران قفقاز بود و عرايضم در راستاي تكميل ساختن فرمايشات mhm عزيز.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا مصطفی شرمند. بنا به دلایلی که توضیح سخت و در عین حال خنده داره (بعدا واست میگم :!: ) پست شما رو ندیده بودم و جالبه که منتظر این پست بودم تا بحث رو ادامه بدیم. ---------------- با تشکر از تمامی دوستان برای شرکت در این بحث. خب آقا مصطفی بدون مقدمه می روم سر اصل موضوع(چرا که شما و mhm توضیحات مفصلی رو دادید). چند وقتی است که بنده در باره این موضوع در حال مطالعه هستم و به تازگی یک سوال ذهن مرا به شدت به خودش مشغول کرده. اگر خاطراتان باشد در یکی از گفتگوهایی که با هم داشتیم و از شما در مورد سوسیالیست سوال کرده بودم شما فرمودید که در درون شوروی دارای اقتصاد قوی بوده ولی برای تحرک بیشتر نیروی انسانیش رفاه بیشتری به مردم نرسانده. از طرفی در یک تاپیک در همین انجمن فرموده بودید که شوروی در زمان فروپاشی دارای چند صد میلیارد دلار ذخیره ارزی بوده(اگه درست یادم باشه توی تاپیک سهم بودجه نظامی) و از طرفی همه میدونن که قسمت اعظم صنایع سنگین و استراتژیک شوروی در زمان فروپاشی به روسیه رسیده تا حدی که به غیر از اوکراین تعدادی از مراکز هسته شوروی در آن واقع بوده به بقه اقمار شوروی چیزی به جز چند میگ و سوخوی اوراق نرسیده. حالا سوالی که برای من پیش آمده این است که آیا واقعا فروپاشی شوروی به ضرر روس ها بوده یا به نفعشان؟ برای من این شبه پیش آمده که ممکن است روسیه برای در آوردن پیراهن کهنه و پوسیده کمنیزم و تحولات جدید یک دوره فترت چندین ساله را گذرانده و کم کم آماده است که هدفش را نه با یک پارچه کردن نظامی و نه با حماقتهای معروف مردم روسیه که با روشی مشابه رقیب دیرینه اش امریکا به اجرا را در آورد یعنی سلطه با القابی مانند آزادی و دموکراسی و این بار نه آزادی در برابر اتحدا شوروی بلکه آزادی در برابر هژمونی امریکا. حالا اینکه انقلاب پنجم اکتبر، انقلاب گل رز، انقلاب نارنجی و انقلاب گل لاله تا چه حد توانسته این حرکت روسیه متوقف و یا کند کند گذر زمان جواب را به ما خواهد داد. حالا با توجه به مسائلی که عرض کردم لطفا تحلیل خود را نسبت به سوال بنده بفرمائید. حقیقتا گیج شدم :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بهترین حالت اینه که ما خودمون رو اونقدر قوی کنیم که کسی نتونه به ما حمله کنه و منتظر بایستیم تا شرقی ها و غربی ها به ج.ن هم بیفتند و همدیگر و رو لط و پار کنند ( جنگ حهانی سوم ) بعد مثل آمریکای جنگ جهانی دوم وارد معرکه بشیم و ایالت های از دست رفته رو پس بگیریم ..... عراق هم زیر سلطه ببریم مشکلی نیست ولی تا ظهور امام زمان نمی تونیم این کار رو کامل کینم ( کتاب عصر ظهور ) .......... روسها در آینده بزرگترین دشمن ما هستند ............ انها دوباره دارن به سمت جنوب میان ، مقابله با گرجستان و ...... هم بهانه است استراتژی تاریخی روس ها تغییر ناپذیر هست ............. آمریکایی خودشون دارن اونکارهایی رو می کنن که به نفع ما تمام می شه .......... به امید یه جنگ جهانی تمام عیار بدون حضور ما و سرزمیین ما

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.