امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

به نظرم برای ساخت جنگنده نیمه سنگین نباید طراحیهای فضایی و خارق العاده باشیم، باید در طرحمون به بررسی محصولات مشابه بپردازیم و دنبال موردی باشیم تا حداقل یک محصول قابل اطمینان در سایر کشورهای پیشرو در این زمینه، وجود داشته باشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

فارغ از بحث های مدیریتی و برنامه ریزی و مشکلات که آیا در توانمون هست یا نیست:

 

اول به نظر میاد بحث نیمه سنگین خیلی شفاف نیست، هر چند به نظر میاد منظور یک جنگنده چند منظوره باشه با قابلیت های درگیری هوایی و زمینی باشه.

 

به طور کلی تو نگاه اول (از نگاه شخصی خودم) به نظر میاد نیروی هوایی در دراز مدت به جنگنده هایی تو کلاس های زیر نیازمند باشه:

 

1- جنگنده سبک آموزشی رزمی توربوپراپ که به منظور آموزش و همچنین ماموریت های ضد شورش که تو کشور ما هم برای نیروی انتظامی و هم با توجه به تهدیدات پیش رو برای خودمون و متحدینمون در منطقه بسیار ضروری به نظر میاد، و بعد از اون به عنوان هواپیمای پشتیبانی نزدیک و یا حتی تهاجمی سبک مورد استفاده قرار میگیره.

مصداق بارزش میشه یه چیزی تو کلاس سوپرتوکانو برزیلی و نمونه های مشابه به قابلیت های کمتر بیشتر مثل KT-1 Woongbi کره جنوبی، TAI Hurkus ترکیه ای (در حال توسعه)، T-6 Texan II آمریکایی، PC-21 سوئیسی و UTVA Kobac  صربستانی و پروژه داخلی S-68 (تقریبا مونتاژ PC-7) امثالهم.

 

2- جت آموزشی / رزمی سبک برای مقاصد آموزش و رزمی سبک همچون پشتیبانی نزدیک و ... . یک مثال بارز برای این کلاس هم میشه : یاک 130 روسی و یا ورژن ایتالییایش M-346 Master، گلدن ایگل T-50 کره ای، Hongdu L-15 چینی  و یا طرح اروپائی EADS Maco و یا طرح شفق خودمون

 

3- جنگنده چند منظوره به با قابلیت های درگیری و رهگیری هوایی و همچنین تهاجمی و پشتیبانی هوایی علیه اهداف زمینی چیزی مثل میگ 35 روسی،  یورو تایفون اروپایی، رافال فرانسوی، و نمونه پنهانکار F-35 آمریکائی و طرح های ژاپنی ATD-X و یا KFX کره جنوبی که همگی در حدود 10-11 تن ( غیر از F-35 که حدود 13 تن هست) وزن خالی و تراست مجموع 100 -120 کیلو نیوتن (خشک) و 150 تا کمتر از 200 کیلونیوتن (با پس سوز) دارند. در این کلاس می تونیم به طرح M-ATF خودمون هم اشاره کنیم.

 

4- بمبر و جنگنده تهاجمی نسبتا سنگین تر که از نمونه های فعلی در حال خدمت در نیروی هوایی خودمون تو این حوزه میشه به Su-24 اشاره کرد، یا شاید هم یه روزی واقعا طرح سر نشین دار Rq-170 در این کلاس توسعه پیدا کنه. که شخصا گمان می کنم توسعه جنگنده در این کلاس در اولویت های فعلی نیروی هوایی نیست.

 

که خوب با توجه به مثال هایی که زدم توسعه این کلاس ها (خصوصا سه سطح اول) تقریبا میشه گفت در حال حاضر یک گرایش جهانی هست، (که البته کشورهای ابرقدرت مثل روسیه و آمریکا و چین حوزه های متنوع ، گسترده و سنگین تری هم فعال هستند)  البته در هر یک از سه حوزه بسته به نیازهای خاص هر کشور ممکنه جنگنده های سبک تر و یا سنگین تر و دارا و یا فاقد یک سری قابلیت های خاص باشه. 

 

به نظر میاد جنگنده موضوع این تاپیک هم در دسته سوم مذکور، قرار بگیره.  که خوب اگه قراره یک جنگنده در این کلاس از ابتدا به ساکن طراحی و توسعه پیدا کنه ، از اونجا که این مسیر در خوشبینانه ترین حالت حتی اگه برای یک جنگنده نسل 4 یا 4.5 باشه حداقل 10 سال طول می کشه، پس مسیر منطقی و عاقلانه اینه که از طراحی پنهانکار برخوردار باشه و پتانسیل تبدیل به یک جنگنده نسل 5 به مرور زمان و با توسعه فناوری های مورد نیاز رو داشته باشه. 

 

 

اما نظر شخصی من اینه که با توجه به وضع فعلی نیروی هوایی و نیاز به ترمیم اون در کوتاه مدت حداقل به منظور پاسخگویی نسبی به بخشی از تهدیدات منطقه ای و نه فرامنطقه ای، اگه واقعا در زمینه توسعه و تولید انبوه صاعقه و یا رادار هواپیمایی که قرار بود رونمایی بشه و یا موشک های هوا به هوای میانبرد و دوربرد بومی که صحبتهایی ازشون شده و همچنین توسعه توربوفن، کارو سرمایه گذاری و زیرساخت سازی شده باشه ( که به شخصه خوشبین نیستم و فکر می کنم موارد مذکور سالها تا عملیاتی شدن فاصله دارن)، بهترین راه حل  در کوتاه مدت اینه که با تجمیع دستاوردهای احتمالی مذکور و با ارتقای سازه صاعقه به منظور نصب یک موتوربا تراست خشک حدود 50 تا 60 کیلو نیوتن، جنگنده ای چند منظوره به سبک F-20 و در حد و اندازه جنگنده هایی همچون SAAB-39، F-16 و یا طرح هندی HAL Tejas ، جنگنده چینی پاکستانی JF-17 و جنگنده تایوانی F-CK-1 (که همگی با تراست خشک موتور در حدود 50 تا 60 کیلونیوتن، در واقع در سطحی بین دسته دوم و سوم قرار می گیرند  و میشه گفت ریشه طراحیشون به لحاظ زمانی به کمی قبل تر از گرایش های اخیر مذکور در توسعه جنگنده بر می گرده) توسعه داده و تولید کنیم و البته تا حد امکان بهینه سازی هایی در زمینه low Observable تر شدن اون نیز انجام بدیم.

 

پ ن: دسته بندی های فوق به این معنی نیست که تمامی جنگنده های مطرح شده در اون دسته  دقیقا از یک کلاس یا یک نسل تعریف شده مرسوم هستند، مثلا به این معنی نیست که F-35 و میگ 35 یا یوروفایتر از یک نسل هستند و یا سوپرتوکانو و PC-7  در یک کلاس و با قابلیت های یکسان هستند. بلکه نشان دهنده جهت گیری کلی هست.

ویرایش شده در توسط M-ATF
  • Upvote 14

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یک پروژه تکنولوژیک با تایپ جنگنده خیلی فرق داره، به وزن باشه امورز جی10 بسیار سنگین تر از اف-5 هست، ولی شما مثلا یک جنگنده دو موتوره با سطح بال کم و تنوع تسلیحاتی کم رو با J10 قراره مقایسه کنید؟

اشاره به وزن یک پروپاگانداست، همونطور که اصل قضیه ساخت جنگنده در داخل پروپاگانداست. امروز حدود 32 فروند آذرخش تولید شده داریم توی انبارها هیچکدوم به درد هیچ گردانی نمی خورن، چرا؟ چون شما تا بیای خودت رو جمع کنی و طرح رو برسونی به خط، اونهم طرحی به بدویت اف-5، نیازهای صحنه نبرد سالهاست که تغییر کرده.

در صورتی که برای مثال همون ابتدا می شد مثل اسرائیل با تولید تحت امتیاز شروع کرد و به اینجا رسید.

واقعیت اینه که ما سالها روی توان موشکی و توپخانه مون مانور دادیم و دل خوش کردیم اما امروز در نبردهای سوریه و عراق می بینیم که توان توپخانه ما هم منعطف و زبده نیست،‌برای ثال ما هنوز منتظر دیدن محصولی مثل Nona هستیم که این فشل بودن توپ هامون رو توی جنگ شهری جبران کنه ولی آیا میشه دید اینرو، اصلا امیدی داریم به همچین چیزی؟ سیستم های یک  پارچه که اصلا متعلق به یک دنیای دیگه هستن.

شما می خواید خودتون رو با چهارتا پوستر سرگرم کنید راحت باشید،‌ واقعیت های نبرد ما اینه که سال 2014 داریم تو سوریه بشکه می اندازیم پائین،‌کسی نمی تونه یهو از بشکه برسه به جنگنده نسل 4 ساختن، مشکل اصلی این سیستم تفکر شلخته و بدون دیسیپلینشه، درد اول اونه، اون رو حل کنید تا بحث جنگنده موضوعیت پیدا کنه.

مرتضی جان دیگه دارم به این نتیجه میرسم که یک بخش از سوءتفاهمات به دلیل دقت پائین شما در خوندن پست هاست! بنده کجا اف 5 و جی 10 رو در کنار هم قرار دادم؟ JF-17 با J-10 یکیه؟

همین قضیه عدم کارآیی اف 5 رو بنده تو این پست (و شاید حتی در جاهای دیگه) بهش اشاره کردم و چیزی نیست که بر ما پوشیده باشه! 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یکی از دلایلی ک نیروی هوای پیشرفت نکرده این بوده که تو تمام زمینه ها احتیاج به پیشرفت داشته ولی زمان پول و دانش کافی ((و ۱۰۰% مدیریت لازم )) رو برای همه این ها نداشته

 

ما اصلا  اولویت بندی نکردیم یه برنامه مثلا ۵ ساله برای خودمون نذاشتیم تو هر موردی دست بردیم نصفه یا خودمون رهاش کردیم یا به علت نبود مسائل فوق مجبور شدیم رهاش کنیم

 

من فکر کنم یکی از دلایل ایجاد تاپیک این بوده که بگیم اگر ما مثلا کاره ای بودیم چه برنامه ای برای پیشرفت نیروی هوای داشتیم

 

خودم شخصا اگر کاره ای بودم ،وظیفه پشتیبانی زمینی و دریای نزدیک رو به پهباد ها و دور رو به پهباد های خوانواده RQ170 و موشک های بالستیک میسپردم .

 

البته ۱۰۰ % به صورت موقت چون همه میدونیم که کاری رو که یه مثلا su24 انجام میده هیچوقت یه سجیل نمیتونه انجام بده و بلعکس و تمامی انرژیم ((پول ،دانش ،زمان )) رو صرف یک جنگنده نیمه سنگین و تخصصی دفاع هوای میذاشتم

 

اینطوری احتمالا بعد ۵ سال یک جنگنده خوب و قابل اعتماد  برای دفاع از هوای کشور داشتیم   به جای ۳۰ تا پروژه و ۴ تا طرح ناقص ، که خیلی استرس رو از روی نیروی هوای و دیگر نهاد های نظامی کم میکرد

حالا بعدا میومدم با خیال راحت و بدون استرس  قابلیت حمله زمینی بهش میدادم ، بعد اینکه یه جنگنده متوسط مولتی رول رو ساختم با تکیه به پتانسیل ها زیر ساخت ها و تجربیات ساخته اولم میومدم جنگنده سبک و سنگینم رو طراحی میکردم ، اینطوری دوباره کاری نداشتم و پروژه هم بسیار سریع تر و با احتمال شکست پایینی انجام میشد

 

در این بین چون بار روی دوش پهباد ها و موشک های بالستیک به صورت موقت زیاد شده بود ما شاهد یک جهش هم از نظر کیفیت هم کمیت در این عرصه هم بودیم

 

_____________________________

 

حالا میپرسن چرا نیمه سنگین ؟

 

چون ما میخواهیم با صرف زمان کم بیشترین فشار رو از نیروی هوای برداریم

 

جنگنده سبک اون فشار لازم رو بر نمیداره جنگنده سنگین هم یک سنگ بزرگ خواهد بود چون با توجه به نیروی پدافندی زمینی و هوای دشمن برای اینکه بشه یک چیز موثر ساخت باید از همون اول سراغ پلتفرم سرنشین دار RQ170 رفت که وقتی ۷-۱۰  سال بعد مثلا وارد خط تولیدش میکنیم بشه بهش گفت یک جنگنده به روز و تاثیر گذار ، که ساخت یه همچین چیزی برای کشوری که داره اولین تجربیاتش رو تجربه میکنه اگر نگیم محال خیلی خیلی سخته

ویرایش شده در توسط yazdan61
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نه حرف اصلی من سر طبقه بندی هست که شما برای این جنگنده ارائه میدید، وزن درست نیست،‌ تعداد موتور ها (که نشون دهنده سیستم های موازی و بقا پذیریه)، میزان تسلیحات مختلف،‌ و تهاجی/رهگیر/چند منظوره بودن جنگنده باید بحث بشه نه وزنش،‌کاری که محسن کرد همین پست بالا

عبارت نیمه سنگین تو مصاحبه ها برای مردم استفاده میشه، پروپاگاندا، شما اگر گزینه های واقعی رو می خواید بررسی کنید باید به کارایی جنگنده اهمیت نه ظاهرش، این اصطلاحات مال این بحث ها نیست. و دلیل داره این تاکید، چون وقتی بحث انتخاب جنگنده عامیانه میشه، خود به خود تمرکز میره روی شعاری بودنش، و کشور دیگه توان شعار دادن نداره.

 

بعد از این قضیه من حرفهای محسن رو خیلی قبول دارم با یک تبصره، بلاخره توان اصلی کشور تا الان روی بحث موشکی و توپخانه متمرکز بوده، توی چیدن نیروی هوایی م ا باید در نظر بگیریم که که سیستم های موشکی ما چه کاری رو نمی تونن بکنن و اون کار رو بسپاریم به ناوگان جنگنده هامون. عمده ضعف سیستم های موشکی هم بازدهی اقتصادی و انعطاف پذیری پائینشونه.

سنا ریو اول عملیات بیت المقدس رو در نظر بگیرید، حالا ارتش عراق نه اونورش عربستان باشه مثلا. برای زدن یک پل فاتح 110 با هدایت اپتیکی هم کفایت می کنه،‌ یک موشک کروز c-705 زمین پایه یا یک پهباد لجمن مثل کرار (واقعا بعید می دونم خود کرار برای این طراحی شده باشه) هم کفایت می کنه. پشتیبانی نزدیک (چیزی که امروز ابدا در سوریه وجود نداره)، شکستن خط، تحت فشار قرار دادن عقبه دشمن، همه اینها با ترکیب صحیح پهبادها و توپخانه می تونه حاصل بشه. اون چیزی که توان موشکی و توپخانه نمی تونه به ارمغان بیاره حکایت هایی مثل کوبانی هست.

این که می گم مهمه ما بدونیم نیروی هوایی مون از روز اول در عراق حضور داشت اینجا مهمه، که ما بدونیم نیروی هواییمون در تلعفر کاری رو که نیروهای ائتلاف در کوبانی کردند نتونست بکنه (سناریوی دوم). اما ئتلاف در کوبانی چه کرد؟ gbu-39/12 انداخت، همین. این کار رو f-20  ما هم می تونه انجام بده به شرطها و شروطها، اینکه f-20 قابلیت سوختگیری داشته باشه، اینکه بتونه با پهبادهامون یا پست های هوابردمون لینک بشه نه اینکه خودش یه جنگنده دو نفره باشه مث فانتوم، دو موتوره و با کلی سیستم موازی که هزینه تربیت خلبان و تعمیر و نگه داریش به فلک بکشه.

یک کار دیگه ای که نیروی موشکی تو بحث پدافند نمی تونه انجام بده ایجاد پوشش های رندم هوایی هست که طرح ریزی عملیات دشمن رو به مخاطره می اندازه، باز این رو هم می تونه f-20 ما انجام بده،‌ به شرطی که دوباره بتونه لینک بشه و داده های رادار oth رو بگیره مثلا نه اینکه خودش یه آگ9 داشته باشه و بشه تامکت.

این اون چیزیه که ما نداریم، ما تفکر اینکه توانمندی سلاح رو وزنش تعریف نمی کنه نداریم و این باعث شده امروز منهای همه حیف میل هایی که برای اهداف سیاسی میشه،‌مثل پروژه قاهر، یا شفق باقی پولمون رو صرف تربیت WSO RIO بکنیم در حالی که تمام کار اینها رو یک خط کد و چهارتا سنسور ساده می تونه انجام بده.

این پایه مخالفت با این اسم مسخره نیمه سنگینه، سلاح رو با کاربردش و هدفش و هزینش تعیف کنید،‌نه با قیافش. 

 

تقسیم بندی از لحاظ ماموریت کار درستیه ولی تو همین تقسیم بندی هم وزن نقش مهمی رو ایفا میکنه! مثلا آیا شما از صاعقه و میراژ اف 1 انتظار حمل موشک هاوک و فکور رو دارید؟ میزان حمل تسلیحات و ماموریت جنگنده به وزنش وابستگی کامل داره! به طوری که با کوچیک یا بزرگ کردن بدنه سایز و توان موتورها هم تغییر میکنه و این تغییرات روی حمل تسلیحات و سایز رادار هم تاثیر مستقیم داره که همین مسئله میتونه ماموریتش رو هم تغییر بده!

در بحث پشتبانی نزدیک از نیروها باید بین نوع دشمن تفاوت قائل شد! مثلا آیا توان پدافند هوایی نیروهای داعش با نیروهای ناتو یا کشورهای همسایه برابره؟  

مسئله بعدی دیتالینک بین جنگنده و رادار ماورای افق هست که قبلا پیشنهاد شده ولی این یه مسکنه نه درمان! این جنگنده اف 20 که شما میگید چیزی از خودش نداره و کاملا وابسته به رادار سطحیه! این پیشنهاد برای وضعیت فعلی ما مناسبه ولی برای آینده باید فکر دیگه ای کرد! ما به یه جنگنده چند منظوره (مثل رافال و تایفون) با قابلیت پنهانکاری نیاز داریم که بتونه با تکیه بر توان خودش عملیات انجام بده و در کنارش از امکانات موجود در سطح و هوا هم بهره ببره! همونطور که محسن عزیز گفت این جنگنده بهتره به صورت پنهانکار طراحی بشه چراکه موقع ورود به خدمت با تهدیدات جدیدی مواجه میشه که باید از قبل برای مقابله با اینها آماده شده باشه.

  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تقسیم بندی از لحاظ ماموریت کار درستیه ولی تو همین تقسیم بندی هم وزن نقش مهمی رو ایفا میکنه! مثلا آیا شما از صاعقه و میراژ اف 1 انتظار حمل موشک هاوک و فکور رو دارید؟ میزان حمل تسلیحات و ماموریت جنگنده به وزنش وابستگی کامل داره! به طوری که با کوچیک یا بزرگ کردن بدنه سایز و توان موتورها هم تغییر میکنه و این تغییرات روی حمل تسلیحات و سایز رادار هم تاثیر مستقیم داره که همین مسئله میتونه ماموریتش رو هم تغییر بده!

در بحث پشتبانی نزدیک از نیروها باید بین نوع دشمن تفاوت قائل شد! مثلا آیا توان پدافند هوایی نیروهای داعش با نیروهای ناتو یا کشورهای همسایه برابره؟  

مسئله بعدی دیتالینک بین جنگنده و رادار ماورای افق هست که قبلا پیشنهاد شده ولی این یه مسکنه نه درمان! این جنگنده اف 20 که شما میگید چیزی از خودش نداره و کاملا وابسته به رادار سطحیه! این پیشنهاد برای وضعیت فعلی ما مناسبه ولی برای آینده باید فکر دیگه ای کرد! ما به یه جنگنده چند منظوره (مثل رافال و تایفون) با قابلیت پنهانکاری نیاز داریم که بتونه با تکیه بر توان خودش عملیات انجام بده و در کنارش از امکانات موجود در سطح و هوا هم بهره ببره! همونطور که محسن عزیز گفت این جنگنده بهتره به صورت پنهانکار طراحی بشه چراکه موقع ورود به خدمت با تهدیدات جدیدی مواجه میشه که باید از قبل برای مقابله با اینها آماده شده باشه.

نه، مثلا FC-1 رو ببینید، با اون جثه دوتا C802 می بنده، همین میراي اف-1 پا بپای رافائل در مالی حضور داشت،

کی می گه ما به همچین چیزی نیاز داریم؟ کدوم سناریو همچین چیزی رو به ما دیکته می کنه؟ دکترین ما مثلااینه که با تهدید شاخ به شاخ نریم، جایی که نیروی هوایی حریف هست از موشک استفاده کنیم.

بعد الان تهدید چیه؟ کجای دنیا کشش یک جنگ دیگه مثل 91 رو داره؟ ما الان درگیر جنگیم و داریم میبازیم جنگ رو به تهدیدات نوین. برای گرفتن یک مزرعه در سوریه هوار هوار تلفات می دیم، جایی که توان موشکی ما توی یک نبرد استراتژیک تثبیتمون کرده، چرا باید این تهدید جدید رو ول کنیم بریم یک دریچه جدید و بسیار هزینه بر رو باز کنیم؟ این چه چیزی به توانمندی های فعلی ما اضافه میکنه؟ که بهش افتخار کنیم؟ چه افتخاری داره اینکه توی سوریه از پس چهارتا دمپایی پوش بر نیایم ولی اینجا یک جنگنده رو نمایی کنیم؟

 

واقعیت اینه که با کمتر از  هزینه یکی از این جنگنده ها، نیروی هوایی ما صرفا با تغییر ساختار با همین مقدورات فعلیش می تونه به جایی برسه که حداقل در نبرد های محدود جایگزین نیروی هوایی ائتلاف بشه، حتی قضیه اف-20 هم مال 5 سال بعد ماست وقتی این بحران رو پشت سر گذاشتیم. سوال اینه که الان چه توجیهی داره پول این دیتا لینک ها، پول بازیابی کامند پست و خرید چیزهایی به سادگی کینگ ایر ISR رو صرف همچین پروژه هایی بکنیم؟ این تبذیر نیست؟

  • Upvote 4
  • Downvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نه، مثلا FC-1 رو ببینید، با اون جثه دوتا C802 می بنده، همین میراي اف-1 پا بپای رافائل در مالی حضور داشت،

کی می گه ما به همچین چیزی نیاز داریم؟ کدوم سناریو همچین چیزی رو به ما دیکته می کنه؟ دکترین ما مثلااینه که با تهدید شاخ به شاخ نریم، جایی که نیروی هوایی حریف هست از موشک استفاده کنیم.

بعد الان تهدید چیه؟ کجای دنیا کشش یک جنگ دیگه مثل 91 رو داره؟ ما الان درگیر جنگیم و داریم میبازیم جنگ رو به تهدیدات نوین. برای گرفتن یک مزرعه در سوریه هوار هوار تلفات می دیم، جایی که توان موشکی ما توی یک نبرد استراتژیک تثبیتمون کرده، چرا باید این تهدید جدید رو ول کنیم بریم یک دریچه جدید و بسیار هزینه بر رو باز کنیم؟ این چه چیزی به توانمندی های فعلی ما اضافه میکنه؟ که بهش افتخار کنیم؟ چه افتخاری داره اینکه توی سوریه از پس چهارتا دمپایی پوش بر نیایم ولی اینجا یک جنگنده رو نمایی کنیم؟

 

واقعیت اینه که با کمتر از  هزینه یکی از این جنگنده ها، نیروی هوایی ما صرفا با تغییر ساختار با همین مقدورات فعلیش می تونه به جایی برسه که حداقل در نبرد های محدود جایگزین نیروی هوایی ائتلاف بشه، حتی قضیه اف-20 هم مال 5 سال بعد ماست وقتی این بحران رو پشت سر گذاشتیم. سوال اینه که الان چه توجیهی داره پول این دیتا لینک ها، پول بازیابی کامند پست و خرید چیزهایی به سادگی کینگ ایر ISR رو صرف همچین پروژه هایی بکنیم؟ این تبذیر نیست؟

 

اصلا فلسفه ساخت موشک های هوا به هوایی با این سایز استفاده به عنوان سلاح دوربرده! که این سلاح رو هم اصولا باید در جنگنده ای مثل اف 14 یا حداقل اف 4 استفاده کرد که بتونه با 7 تا بالای 10 تن سوخت داخلی و مخازن خارجی رو آسمون کشیک بده! پس استفاده از این نوع تسلیحات در جنگنده های سبکی مانند اف 5 و JF-17 توجیه پذیر نیست چراکه این نوع جنگنده ها (رهگیر نقطه ای) اولا نیازی به این برد ندارن و ثانیا توانایی پرواز طولانی مدت با تعداد بالای سلاح رو شاید نداشته باشن یا اینکه خیلی سریعتر به سوختگیری نیاز پیداکنن! اصلا جنگنده ای که قراره از روی باند بلند بشه و ممکنه هرآن مجبور به ورود به داگفایت بشه منطقیه که چنین باری حمل کنه؟ بحث تسلیحات هوا به سطح متفاوته! انگار که از کلت کمری بخوای به جای تیربار استفاده کنی! ماموریت این جنگنده ها متفاوته و این رو وزن و جثه و قدرت موتور در درجه اول تعیین میکنه و بعد فاکتورهای دیگری مثل مانورپذیری و امثالهم.

مسئله بعدی اینه که کی گفته نبرد ناهمتراز یعنی تیرکمون در برابر جنگنده؟ در شرایط برابر در کیفیت (مثلا F-15 در برابر F-15) ولی اختلاف در کمیت هم نبرد ناهمتراز رخ میده و اینجا شما باید بتونی با تدابیری که اتخاذ میکنی (مثل استفاده از پدافند زمینی و پایگاه های هوایی حافاظت شده و متناسب با شرایط نبرد) سعی کنی ضعف در کمیت رو به این نحو جبران کنی!

کسی ده سال پیش شاید فکر نمیکرد که گروهی مثل داعش قراره با وانت کشور اشغال کنه تا خودش رو برای چنین نبردی آماده کنه! الان هم تهدیدات خارجی به طور کامل از بین نرفتن (به خصوص اینکه احتمالا دو سال دیگه حزب جمهوری خواه تو آمریکا قدرت میگیره) و عقل حکم میکنه که در برابر این تهدید یا حتی تهدید حملات اعراب (که شمشیر رو از رو بستن) فکری کرد!

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نظر بنده اگر به کشورهای پیشرو در زمینه طراحی و ساخت جنگنده نسل 5 و 4.5 نگاه کنیم دو استراتژی دیده میشود

1- امریکا سراغ طراحی و ساخت یک پلتفرم کاملا جذید رفت. اف 22 و اف 35 که پروژه های بسیار طولانی و پرخرجی بودند.

2 روسیه به جای طراحی یک پلتفرم جدید تلاش کرد تا یک پلتفرم موفق خود یعنی سوخو 27 را به نسل 4.5 یعنی سوخو 35 و سپس نسل 5 سوخو تی 50 ارتقا داد. این کار نسبت به پروژه های امریکا هم با هزینه های کمتری صورت گرفت هم مدت زمان انجام کار کوتاه تر بود.

به اعتقاد بنده با توجه به داشته های کشور ما چه از نظر توانایی فنی چه مالی استراتژی دوم برای ما عملی تر میباشد. کلا حتی اگر بودجه ان تامین شود بعید است ما توانایی طراحی یک جنگنده نسل 4.5 یا 5 را از صفر داشته باشیم. بهترین کار مهندسی معکوس جنگنده اف 14 به عنوان یک پلتفرم موفق سپس ارتقا تدریجی ان میباشد. این کار میتواند به تدریج طی یک روند 10 ساله انجام گیرد. ارتقا ها شامل طراحی  یک سیستم راداری ارایه فازی و کاهش سطح مقطع راداری و درصورت امکان تغییر موتور و غیره باشد

با نگاهی به سیاست های ارتش که بسیار به داشته های قبلی خود و ارتقا انها علاقمند است. احتمالا همین مسیر را بر روی اف 14 و یا یک جنگنده دیگر دارند طی میکنند.

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسمه تعالی

 

بخش اول موتور:

 

پیشنهادات:

 

1- موتور توربوفن با کنار گذر بالا( به دلایل مختلف از جمله کاهش مصرف سوخت، کاهش سر و صدا، کاهش علایم حرارتی، توانایی سوپر کروز و ...) 

 

2- اگزوز باید کمی طویل تر از معمول باشد تا در زمان استفاده از پس سوز شعله کمتری رویت پذیر باشد.

 

3- پس سوز باید گرید بندی کامل داشته باشد، گرید ها یسطح پایین برای زمانی که اختفای بصری لازم است و استفاده از پس سوز نباید به چشم بیاید و گریدهای سطح بالا برای زمانی که اختفای بصری لازم نیست یا اولویت با کسب شتاب و رسیدن با سرعتهای بالا است.

 

4- دوره بازبینی باید تا حد امکان طولانی باشد، هم اکنون موتورهای غربی از دوره های بازبینی 4000 ساعته( و شاید بالاتر) هم برخوردارند، تعمیر موتور یا تعویض آن دسته از قطعات که باید بعد کارکرد معینی عوض شوند باید در حداقل زمان ممکن باشد.

 

5- سوخت موتور باید ترجیحا JP-4 یا JP-8 باشد( به دلیل عمومیت و در دسترس بودن در همه فرودگاهها).

 

ان شا الله ادامه دارد. . .

  • Upvote 11
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسمه تعالی

 

بخش اول موتور:

 

پیشنهادات:

 

1- موتور توربوفن با کنار گذر بالا( به دلایل مختلف از جمله کاهش مصرف سوخت، کاهش سر و صدا، کاهش علایم حرارتی، توانایی سوپر کروز و ...) 

 

2- اگزوز باید کمی طویل تر از معمول باشد تا در زمان استفاده از پس سوز شعله کمتری رویت پذیر باشد.

 

3- پس سوز باید گرید بندی کامل داشته باشد، گرید ها یسطح پایین برای زمانی که اختفای بصری لازم است و استفاده از پس سوز نباید به چشم بیاید و گریدهای سطح بالا برای زمانی که اختفای بصری لازم نیست یا اولویت با کسب شتاب و رسیدن با سرعتهای بالا است.

 

4- دوره بازبینی باید تا حد امکان طولانی باشد، هم اکنون موتورهای غربی از دوره های بازبینی 4000 ساعته( و شاید بالاتر) هم برخوردارند، تعمیر موتور یا تعویض آن دسته از قطعات که باید بعد کارکرد معینی عوض شوند باید در حداقل زمان ممکن باشد.

 

5- سوخت موتور باید ترجیحا JP-4 یا JP-8 باشد( به دلیل عمومیت و در دسترس بودن در همه فرودگاهها).

 

ان شا الله ادامه دارد. . .

 

محمد جان ، کنارگذر بالا برای هواپیماهای مسافربری به منظور افزایش راندمان و کاهش مصرف سوخت استفاده میشه، در جنگنده ها برای دستیابی به سرعت بیشتر و نسبت توان به وزن بیشتر از کنارگذر پائین استفاده میشه. 

این مسئله خصوصا برای دستیابی به سوپرکروز مهمتر میشه. 

 

نسبت جریان کنارگذر موتور EJ200 (موتور تایفون) با قابلیت سوپر کروز برابر 0.4 به 1 هست و برای موتر F-119 (موتور رپتور) برابر 0.2 - 0.3 هست و برای موتور Snecma M88 (موتور رافال) با قابلیت سوپر کروز 0.3 است. 

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارسال شده در · مخفی شده توسط MOHAMMAD، 3 دی 1393 - ????? ?? ?????? ????
مخفی شده توسط MOHAMMAD، 3 دی 1393 - ????? ?? ?????? ????

علت عدم پیشرفت نیروی هوایی در 20 سال اخیر به نظز بنده به دلائل زیر است.

1- شهادت شهید ستاری و عدم وجود یک فرمانده مقتدر در سطج این نیرو. متاسفانه در کشور ما همیشه اینطور بوده که یک مدیر یا فرمانده مقتدر میتوانسته بودجه و امکانات را جذب یک نیرو یا موسسه کند. یعنی گاهی بودجه ها نه بر اساس نیاز واقعی بلکه بر اساس به اصطلاح برش مدیر  یا فرمانده در سطوح بالاتر توزیع میشده

2-مدتی در سطوح بالای تصمیم گیری کشور این نظر البته به اعتقاد بنده به اشتباه شکل گرفت که استراتژی دفاعی مملکت موشکی است نه بر اساس هواپیما. یعنی سعی شد با گسترش انواع موشک چه زمین به زمین چه زمین به هوا ضعف نیروی هوایی پوشانده شود. البته این استراتژی چند علت داشت که به شرح زیر هستند.

1-2 بسیاری اعتقاد داشتند که تنها کشوری که ممکن است با ایران وارد جنگ شود امریکا است. در برابر امریکا نیز نهاجا حتی در صورت سرمایه گذاری توانایی عکس العملی نخواهد داشت بنابراین توسعه زیاد نهاجا بی فاییده است

2-2 هزینه زیاد توسعه نهاجا و مشکلات مالی. همچنین نارضایتی نهاجا از خریدهای از روسیه به علت عدم همکاری و سروس دهی مناسب این کشور و عدم وجود منبع دیگری غیر از روسیه

3-2 نفوذ زیاد و تاثیر گذاری فرماندهان سپاه در رده های بالای تصمیم گیری و علاقه ایشان به توسعه موشکی

 

نتیجه اینکه کشور سرمایه گذاری جدی در این زمینه نکرده است. البته به نظر می اید سطوح بالای تصمیم گیری کشور به اشکالات این استراتژی پی برده ولی اکنون کشور دست به گریبان مشکلات ناشی از تحریم وکمبود بودجه است

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست

 

اما در باب موضوع اصلی تاپیک:

به نظر بنده ما یک فرصت خوب به اسم صاعقه رو از دست دادیم!! ( البته اگر صاعقه ی جدید این تحلیل را نقض نکند!!)

اگر ما در این چند سال به توسعه ی صاعقه در ابعاد مختلف پرداخته بودیم هم به قول جناب Sami1993 چرخه ی تولید خودمان را تکمیل و تثبیت می کردیم و هم تجربیات گرانبهایی در تولید این فناوری ها نصیبمان می شد که با توسعه ی آنها می توانستیم زودتر به نسل 5 برسیم.مضاف بر اینکه چند ده فروند جنگنده نوساز داشتیم که می توانست از فرسودگی ناوگان بکاهد.

همچنین می شد با توسعه ی همه جانبه ی صاعقه نمونه های به روز تری را تولید کرد و گام به گام صاعقه را بهبود بخشید و حتی بحث پنهانکاری را نیز در طرح های جدید گنجاند و ...

در همین زمینه تاپیکی تحت عنوان " ارتقاهای پیشنهادی برای صاعقه " (یا مشابه همین نام!! ) از جناب SHAHABESAGEB داشتیم که بسیار مفید و قابل توجه بود.

ویرایش شده در توسط MOHAMMAD
قسمتهای در ارتباط با پست مخفی شده حذف شد، با تشکر از دوست عزیز.
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

6-اما بحث شیرین مهندسی مواد، ستون فقرات تکنولوژی موتور را مهندسی مواد تشکیل می دهد، آلیاژها به خصوص در نواحی توربین موتور نقش مهمی را در کارایی و عمر موتور ایفا می نمایند، تحقیق بر روی آلیاژهای شده موجود و ترجیحا ابداع آلیاژ های جدید که تحمل حرارت بالا و توان مقاومت در برابر بارهای مختلف داخل موتور را داشته باشند برای قسمتهای مختلف آن ضروری است.

 

7-استفاده از تکنیکهایی مانند تزریق آب یا آب/متانول به داخل کمپرسور یا محفظه احتراق جهت افزایش راندمان لحظه ای ( برای مواقع خاص مانند تیک آف های سریع، داگ فایت و . . .)، که باید بر روی موتور تعبیه شود.

 

8-موتور دارای حداقل دمای تولیدی ممکنه باشد.

 

9-طول موتور ترجیحا از 4 یا 5 متر متجاوز نشود.

 

10-استفاده از آلیاژهای سرامیکی  یا ترکیب فلز-سرامیک  جهت تیغه های کمپرسور تحقیق شود. آلیاژهای سرامیکی که با فلز تقویت می شوند می توانند ضمن تحمل دمای بالای مراحل نهایی کمپرسور، تلرانس ابعادی بسیار کمتری نسبت به انواع تمام بلزی داشته باشند.

 

11-استفاده از مواد با تکنولوژی نانو (مثلا گرافن، گرافین و . . . ) می تواند در برخی از قسمتهای موتور به بهبود کارایی منجر شود، مثلا Coating روی تیغه های کمپرسور یا توربین با موادی که مناسب شرایط کاری آنها باشند می تواند به افزایش مقاومت کلی آنها در برابر تنشهای وارده منجر گردد.

 

12-به دلیل اینکه در جنگنده ها برای دستیابی به موتور توربوفن با کنار گذر بالا نمی توان قطر فن را بیش از حد خاصی افزایش داد، راهکار این مساله در افزایش تعداد مراحل فن از یک به چند مرحله می باشد تا افزایش فشار در مرحله فن ها و افزایش مکش هوا، حجم هوای کنار گذر افزایش یابد، سپس در قسمت اگزوز با نصب دیفیوزر و کاهش فشار، هوا دارای افزایش حجم شده و ضمن مخلوط شدن با گازهای داغ اگزوز و خنک کردن آنها بر راندمان کلی موتور می افزاید، البته بر روی طراحی و تعداد مراحل فن ها و نوع طراحی کنار گذر و دیفیوزر باید تحقیق صورت گیرد.

 

13-برخی مسائل جانبی مانند جعبه دنده ها، سیستم سوخت رسانی، ژنراتورهای تولید برق و . . . از موتورهای موفق مانند اف 110 که بلو پرینتهای آنها در سطح جهانی در دسترس می باشد قابل گرته برداری و الهام گیری است.

 

14-تغییر دهنده بردار رانش در خروجی اگزوز لازم و ضروری است، البته در دو سمت به بالا و به پایین، برای سمتهای چپ و راست، در صورت وجود سکان عمودی در هواپیما زیاد ضرورتی وجود ندارد.

 

15-به جهت کاهش سر و صدای موتور که از منابع مختلفی سرچشمه می گیرد( فن ها، کمپرسور، محفظه احتراق، توربین و از همه مهمتر جت خروجی ) به روشهای مختلفی می توان صدای موتور را کاهش داد، البته کاهش سر و صدای موتور حدی دارد و از میزان خاصی نمی توان آن را کمتر کرد (مگر اینکه موتور خاموش باشد!) مثلا یک از روشهای کاهش صدای فن ها، رسیدن به ترکیب بهینه ای بین دو فاکتور پهنای تیغه ها و تعداد تیغه ها می باشد، چون دو فاکتور دیگر یعنی سرعت فن و زاویه تیغه ها متغیر هستند، از سر جمع در نظر گرفتن این 4 فاکتور می توان به این نتیجه رسید که در نهایت این امکان وجود دارد که صدای فن ها در «بازه هایی» ازدورهای کاری موتور تا حدی کاهش یابد و نه در همه دورهای موتور، که البته می توان این بازه را طوری انتخاب کرد که مثلا بازه ای باشد که موتور معمولا 40 تا 70 درصد زمان کاری خود را در آن به سر می برد.

اساسا توربو فن ها از توربوجت ها کم صداترند و اگر موتور توربو فنی بتواند به نسبت کنار گذر بیش از 5 دست یابد سر و صدای خروجی جت آن بسیار کاهش خواهد یافت. که بر همین اساس پیشنهاد افزایش جریان کنار گذر داده شد( به اضافه فاکتور افزایش اختفای حرارتی) .

در خصوص کمپرسور ها نیز وضعیت تقریبا مشابه است، مثلا تیغه های استاتور آنها منشاء سر و صدا هستند و به میزان بیشتری تیغه های نصب شده روی روتور، صدای تولید شده توسط توربین شاید کمترین اثر را داشته باشد زیرا همواره تحت الشعاع صدای انفجار گونه محفظه احتراق و جت خروجی آن است. در هر سه اینها می توان با پوشش تیغه ها با مواد جاذب صدا و ارتعاش صدای تولیدی را کاهش داد، و البته در این راستا ساختار های لانه زنبوری نیز در حال حاضر رایج و مفید می باشند.

در خصوص محفظه احتراق هم فرم طراحی بدنه و مواد به کار رفته در آن می تواند به کاهش صدا کمک کند، مثلا مواد مستحکمی که ساختار متخلل داشته و در عین حال توان تحمل حرارت بالایی نیز دارند در این خصوص می توانند کمک دهنده باشند.

 

16-پوشش داخلی موتور نیز بسیار مهم است و در همه قسمتهای آن به اضافه اگزوز استفاده از موادی که ضمن تحمل دمای کاری هر محدوده( فن، کمپرسور، محفظه احتراق، توربین و اگزوز) بتواند عبور صدا را از خود کاهش دهد بسیار مفید فایده است.

 

17-در خصوص کاهش صدای جریان خروجی، شکل نازل و گلوگاه متغیر آن نقش مهمی ایفا می کنذ که در طراحی باید مد نظر قرار گیرد.

 

18-محفظه احتراق نیز قطعا از نوع حلقوی خواهد بود که از نظر کارایی و پایداری احتراق بهترین گزینه محسوب می شود.

 

19-توربین و طراحی آن یکی از مهمترین فاکتورهای موتور است، یک پره 60 گرمی توربین ممکن است باری بیش از 2 تن را بر روتور وارد آورد! همانطور که اشاره شد امروزه سرامیک به دلیل برخورداری از خواص مودر نیاز جهت کار در توربینها، از کاربرد زیادی در ساخت پره های توربین برخوردار است.

 

20-پیشنهاد می شود موتور از نوع 3 و یا حتی 4 محوره باشد.

 

21- حذف ارتعاشات ناخواسته تا جای ممکن از ضروری ترین مباحث می باشد چرا که ارتعاشات ناخواسته علاوه بر ایجاد نویزهای صوتی اضافی، قاتل عمر مفید موتور بوده و فاصله بازبینی و تعویض قطعات را نیز کاهش می دهد که در این راستا طراحی صحیح قطعات و استفاده از مواد با ویژگی مناسب و کوتینگ قطعات با مواد میرا کننده امواج، تاثیر به سزایی در حل مساله ارتعاشات ( تا جای ممکن) دارد.

 

 

 

محمد جان ، کنارگذر بالا برای هواپیماهای مسافربری به منظور افزایش راندمان و کاهش مصرف سوخت استفاده میشه، در جنگنده ها برای دستیابی به سرعت بیشتر و نسبت توان به وزن بیشتر از کنارگذر پائین استفاده میشه. 

این مسئله خصوصا برای دستیابی به سوپرکروز مهمتر میشه. 

 

نسبت جریان کنارگذر موتور EJ200 (موتور تایفون) با قابلیت سوپر کروز برابر 0.4 به 1 هست و برای موتر F-119 (موتور رپتور) برابر 0.2 - 0.3 هست و برای موتور Snecma M88 (موتور رافال) با قابلیت سوپر کروز 0.3 است. 

 

 

ممنون، در بند 12 دلیلش رو توضیح دادم.

  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

لطفا توضیح بدین کدام مرجع به اصطلاح معتبر هواپیمای بمب افکن su - 24 رو هم رده هواپیمای رهگیر F - 14 قرار داده ؟!

برای شروع این بحث ها در وهله اول باید درک درستی از رده بندی هواپیماهای نظامی داشته باشیم .


دوستانی که بحث رو به جنگ در سوریه و عراق میکشونن توجه داشته باشند که ما در این دو کشور وارد یک جنگ نیابتی شدیم و صرف اینکه هزینه های گزافی رو در اونجا متحمل شدیم ، هرگز توان کامل نظامیمون رو در اونجا بکار نگرفتیم که الان بخواد مورد مقایسه قرار بگیره !

نیروی هوایی ایران در این کشورها وارد یک جنگ تمام عیار نشده که ما بخوایم بر اساس یکسری اطلاعات ناقص عدم کاراییش رو به اثبات برسونیم و نتیجه بگیریم که سرمایه گذاری در نیروی هوایی بی نتیجست !

  • Upvote 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.