امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

به نام خدا

 

 

 

وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح از اجرایی کردن برنامه ساخت جنگنده سنگین در این وزارتخانه خبر داد.

 

 

https://parstoday.com/fa/iran-i104446

 

ویرایش شده در توسط smj
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام 

با وضع بودجه کشور باید تصمیم گرفت نیروی موشکی ما با حداقل بودجه اثر گذاری بسیار زیادی دارد اما نیروی هوایی آرزویی همه است اما بودجه کو 

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
8 hours قبل , arjemandi گفت:

این عکس واقعی هست ؟یعنی بعضی از تایگرهای نیروی هوایی سلطنتی توان حمل مهمات لیزری رو داشتند؟

 

تایگر لیزری

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
8 hours قبل , MR9 گفت:

 

شاید منظور این باشد

 

A_001.jpg

 

به قول یکی از کاربران ، همین که گونه های بومی تایگر بتواند دو تا مهمات هدایت لیزری ببرد نزدیکی هدف و رها کند ، علی الحساب برای ما کافی هست :(

 

پی نوشت :

 

البته مقداری  دور از واقعیت شاید باشد ، ولی " گریپن" معقول ترین گزینه برای ما در میان مدت هست

انشا ..بعد از اتمام محدودیت تسلیحاتی ایران و عملکرد نسبتا مستقل سوئد در مناسبات بین المللی شاید در دسترس باشه و اینکه در بازار بین المللی  در مقابل اف16 با اقبال مواجه نشد .خوبه که جنگنده نیروی هوایی از نوع دارایی همسایگانمون نباشه  همین طور روسی نباشه

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
5 minutes قبل , arjemandi گفت:

انشا ..بعد از اتمام محدودیت تسلیحاتی ایران و عملکرد نسبتا مستقل سوئد در مناسبات بین المللی شاید در دسترس باشه و اینکه در بازار بین المللی  در مقابل اف16 با اقبال مواجه نشد .خوبه که جنگنده نیروی هوایی از نوع دارایی همسایگانمون نباشه  همین طور روسی نباشه

 

بله ، ولی مشکل اینجاست که پیشرانه گریپن Volvo. RM12 مشتق شده از F-404  امریکایی هست و آنها هم بسیار بعید هست چنین اجازه ای را بدهند ( حالا صرفا" در حوزه موتور ، بقیه را هم کاری نداریم ) ولی روسها یا چینی ها این محدودیت را به نسبت ندارند . 

 

جناب بنی طرفی در صحبتهای خودشون اشاره ای داشتند به " پیشنهادات ایران " در پاسخ به پیشنهاد فروش جنگنده ، که باید دید ، هنوز دوستان قصد دارند به نفع قاهر و آذرخش و کوثر و... فرصت سوزی کنند ، یا اینکه بر خلاف دهه 90 میلادی ، این دفعه با برنامه جلو می روند !!!

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

محتمل ترین گزینه که هم قابل دسترس باشه و هم نیازهای گسترده مارو پوشش بده و جایگزینی مناسب برای جنگنده های متنوع و عموما کهن سال نیروی هوایی باشه سوخو 30 که اگه با انتقال فناوری و پیشرانه هم همراه باشه که چه بهتر. اگه ایران از هول حلیم توی دیگ بیفته ممکنه با میگ 35 قانع بشه و اگه بتونه طرف روسی رو مجاب کنه میتونه به ترکیبی ایده آل از سوخو 30 + سوخو 35 دست پیدا کنه . بازی با کارت رافال یا گریپن هم خوبه ولی بیشتر میتونه دستاویز دیپلماتیک برای فشار بر روسیه باشه.

پ.ن 1 گزینه هایی مثل کوثر 88 و ... راهی حداقل ده ساله برای تبدیل به جنگنده چند منظوره ای مشابه اف 18 دارند و فعلا نمیشه به عنوان وزنه ای کارا در کوتاه مدت روی آونها حساب کرد.

پ.ن2: ما در این سال با داشتن اف 14، میگ 29 نتونستیم به سمت طراحی به جنگنده چند منظوره کارا بریم در این زمینه به نظرم اگه بتونیم پیشرانه آر دی 43 و یا   AL-31 رو از روسیه تهیه کنیم، خیز بزرگی به سمت تولید جنگنده سنگین برداشتیم.

ویرایش شده در توسط aminf14
  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سوخو 30 قراره در برابر چی بجنگه

هواپیمایی که هندی ها سراغ تجهیزات اسراییلی رفتن قراره در مقابل اف 22 و اف 35 و تایفون و رافال یا سوپر هورنت و... مقاومت کنه

کیفیت موشک ار77 اونقدر کم هست که هندی ها سراغ موشک های اسراییلی و موشک ساخت خودشون رفتن

اگر قراره خرید خارجی انجام بشه تا آمریکا نخواد این اتفاق نمی افته مگر فروش نفت تحریم هستیم که الان نمی تونیم بفروشیم

اگر هم اوضاع بگونه ای بشه که آمریکا اجازه فروش بده به نظر من چین بسیار قابل اعتماد تر از روسیه هست حتی اگر هواپیماهاش قابلیت های کمتری از روسیه داشته باشن

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

فقط نمونه بودن از نظر فناوری چاره کار نیست، بدلایلی همین سوخو 30 جور شه باید چند ردیف شتر جلوی این جنگنده خوب قربانی کرد از جمله اینکه:

1) نیروی هوایی کهنسال ایران متشکل از چندین نوع جنگنده از ایالات متحده، روسیه، چین، فرانسه و... است و وجود سوخو 30 که یک جنگنده چند منظوره هست میتونه جانشین مناسبی برای جنگنده هایی مثل اف 4 باشه.

2) به خاطر فروش سوخو 30 به کشورهای متعدد ، دسترسی به قطعات سوخو 30 خیلی محتمل تره تا دریافت خدمات و کمک های جانبی و خدماتی در مورد سوخو 35 یا سوخو 57 که یا به کشوری فعلا فروخته نشده و یا به کشورهای معدودی فروخته شده.

3) خریدی مناسبه که با انتقال فناوری همراه باشه وگرنه مثل ابرجنگنده تامکت باید استرس روزی رو داشت که این جنگنده بازنشسته بشه و جانشینی براش نباشه ولی با انتقال فناوری سوخو 30 میشه هم با اطمینان خاطر یه جنگنده مولتی رول با ویژگی های خوب به خصوص در زمینه بعد تهاجم هوایی که دست ایران چندان پر نیست، داشت و در آینده هم میشه با سرمایه گذاری بر روی فناوری بومی اون جنگنده رو ارتقا داد و بروز رسانی کرد. در مورد سوخو 35 یا سوخو 57، رافائل یا گریپن یا جی 20 خود این خریدها بعید به نظر می رسه چه برسه به انتقال فناوری. به اصطلاح سنگ بزرگ نشانه نزدنه.

4) قرار نیست سوخو 30 اولین و آخرین جنگنده خریداری شده ایرانی باشه. میشه اون رو در ترکیب با دیگر جنگنده ها به کار برد و در کنارش جنگنده های دیگری رو حالا در تعداد کمتری خریداری کرد.

5) علی رغم کارشکنی روس ها در تامین قطعات و خدمات رسانی به جنگنده هایی نظیر میگ 29 و سوخو 24 در مجموع این جنگنده ها  به خصوص در زمان بعد از جنگ که کمبود جنگنده های به روز احساس میشد،  عملکرد و پتانسیل بیشتری داشتند تا جنگنده های مثل اف 7 که سابقه و شهرت خوبی در نیروی هوایی نداره. سوخو 30  از کار در اومده تره نسبت به مثل جی 10 که هندوانه سربسته است و فعلا قابلیت هاش عملیاتی نشده.

6) سوخو جنگنده دو کابینه است و خیلی خلبان های نیروی هوایی چه در زمینه آموزش و چه بعد عملیاتی سازگاری بیشتری با هواپیماهای دو کابینه دارند به نسبت نمونه های مثل سوخو 35 و یا جی 10

ویرایش شده در توسط aminf14
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, MR9 گفت:

،

صر فا" برای اطلاع جنابعالی و سایر دوستان عزیز در انجمن میلیتاری 

 

PV-van~0.jpg

 

به نقل از سرهنگ بازنشسته پدافند ، حسین صفری ابهری ( مجله صف شماره 369 ) 

 

چین ، سامانه دفاع هوایی HQ-2  ، جنگ ایران و عراق و....  باقی قضایا 

 

مرجع شماره یک : 

 

..... و بعد از مدتی حدوداً اواخر پاییز بود که برای عملیات کربلای 5 یک سایت را به منظور  آماده کردن جهت منطقه در رامهرمز گسترش دادیم و تازه داشت سایت آماده می‌شد که محل ما کشف و مورد تهاجم موشکی عراق قرار گرفت که الزاماً محل را ترک و جهت استقرار بعدی به اصفهان در منطقه فلاورجان و در یک منطقه کشاورزی که پیاز کاری شده بود سایت (یابن الزهرا )پایه گذاری گردید و عملیات مهندسی فوق‌العاده سریع و منسجمی در آن منطقه صورت گرفت و روزی صدهاکمپرسی مایلر شن و ماسه ومصالح به سایت می‌آوردند و خیلی سریع سایت آماده و تجهیزات گسترش یافت و با توجه به اینکه کلیه کارکنان در هر تخصص دوره یکسان طی نموده بودن و در تیمی که جهت عملیات پیش بینی شده بود از کارکنان فنی کسی در نظر گرفته نشده بود و لازم بود کل امور تعمیراتی نیز توسط خود کارکنان عملیات انجام شود بعد از روشن کردن سایت و انجام سرویس‌ها و تست‌های مربوطه مشخص شد که بخشی از سیستم که در بخش اطاق عملیات (تراک3) اشکال دارد که کلیه فرایند سامانه را با اشکال مواجه کرده است که با تلاش بسیار زیاد معلوم گردید در یک شاسی به عمد خرابکاری گردیده است به طوریکه در جایی که باید لامپی با شماره خاص گذاشته شود یک لامپ با شماره دیگر کار گذاشته بودند و روی شاسی را به غلط و عمداً غلط نوشته بودند ولی در نقشه لامپ دیگری بود و اشکالتی مشابه که ظاهراً چینی‌ها در هر سیستم اعمال کرده بودند که ما مجبور شویم از آن‌ها جهت رفع عیب کمک بگیرم و به این وسیله برای خود جایی باز کنند ولی از آنجایی که خداوند در تمام مراحل یار ما بود این اشکالات رفع و با از جان گذشتگی و کارهایی که بیشتر به معجزه شبیه بود سایت عملیاتی گردید که از آن جمله سوخت گیری موشک به صورت دستی و توسط سطل و قیف که با هیچ معیاری هم خوانی ندارد.

 

مرجع شماره 2 - فصلنامه نگین ایران ، شماره 30 

 

بازخوانی عملکرد نیروی هوایی سپاه در عملیات کربلای 4 و 5  

 

 

9-1-2019_6-48-56_PM.jpg

 

 

پی نوشت : دو تجربه تلخ از اعتماد به چینی ها یا هرکشور دیگر. همانطور که در بروزرسانی هم عرض شد ، هر معامله سلاح قانونی ( سفید ) دو سمت دارد ، فروشنده و خریدار ، فروشنده طبیعتا" قصد فروش سلاح را دارد و خریدار هم بنا بر نیازهای خودش ، خواهان سلاح . ولی در این میان ، هوشمندی خریدار در انعقاد قرارداد هست ماهیت قرار داد را مشخص می کند . نتیجه مشخص این پست ، در معاملات مربوط به ابزار کشتار ، مفهومی به نام اعتماد  وجود ندارد . 

 

 

 

چندی پیش هم در پست دیگری عرض کردم که گویا حداقل دو کاربر با اکانت حضرتعالی فعالیت می کنند. یکی آدم فرهیخته ای است که به قانونمندی و مدیریت سیستماتیک مبتنی بر دانش و تجربه مکتوب (واقعیات) باور داشته و دیگری از همین جوانان امروزی که معتاد به فضای مجازی و گفته های این و آن شده است و‌هدفی جز گذراندن زمان و‌رفع تکلیف ندارد. برادر من! یعنی شما پس از اینهمه سال هنوز این سیاست کثیف بیشتر مسوولان ما که برای بزرگ کردن خود از حربه کوچک کردن دیگران و گل آلود کردن آب در رسانه ها استفاده می کنند را فرا نگرفته اید؟ اگر‌هم‌‌ این داستان‌هایی که این بنده خدا جناب ابهری و دوستان ایشان در اینجا و آنجا مطرح می کنند درست باشد (که‌ ۱۰۰ درصد نیست) مقصر چه طرفی‌ است؟ خریدار یا فروشنده؟

۱- هر سیستم خریداری شده پیش‌ از تحویل به خریدار بایستی توسط کارشناسان طرف خریدار در مبدا بازرسی کیفی و کمی شود. اگر برای هپلی هپو کردن بخشی از قرارداد، چنین موضوعی در قرارداد ذکر نشده مقصر کیست؟ یا اگر دوستان بازرس در دوره بازرسی خارج از کشور زمان و‌ تنخواه مربوطه را صرف امور دیگری کرده اند به فروشنده چه ارتباطی دارد؟ از سیاست “حالا شما این را به ما بده، ما خودمان یک فکری‌ برای بعدش می کنیم” چه انتظاری دارید؟ 

۲- سیستم خریداری شده‌ پیش‌ امضای سند تحویل رسمی بایستی در حضور کارشناسان طرف خریدار آزمون واقعی را پاس‌ کند ( همانند پرفورمنس تست اس-۳۰۰ که همه دیدیم).  اگر برای هپلی هپو کردن بخشی از قرارداد، چنین موضوعی در قرارداد ذکر نشده مقصر کیست؟ از سیاست “حالا شما این را به ما بده، ما خودمان یک فکری‌ برای بعدش می کنیم” چه انتظاری دارید؟

۳- من که نمی فهمم چرا هر فروشنده ای به ایران که می رسد تبدیل می شود به یک کلاهبردار حرفه ای که گویا قصدی جز ضربه زدن به ایران را ندارد؟ گویا حضرتعالی هیچ تجربه ای از کارکردن برای شرکتی که محصولی‌ صنعتی‌ به کشورهای دیگر عرضه می کنند ندارید. کارشناسان این شرکت‌ها دقیقا” برخلاف آن چه شما می گویید نهایت تلاش خود را برای عرضه باکیفیت ترین محصول به مشتری خارجی انجام می دهند تا راه را برای فروش های بعدی هموار سازند.

۴- خوب پس از اینهمه تجربه تلخ، چرا این بندگان خدا یا همان دزدان و کلاهبرداران بین المللی را به حال خود رها نمی کنند؟ خوب چه از جان یک مشت شیاد و قلاب کن می خواهند؟ چرا دوباره از آنها خرید می کنند؟

ویرایش شده در توسط Brave_Heart
  • Upvote 6
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
18 minutes قبل , Brave_Heart گفت:

 

چندی پیش هم در پست دیگری عرض کردم که گویا حداقل دو کاربر با اکانت حضرتعالی فعالیت می کنند.

 

 عرض شده بود  ، هر کسی از ظن خود ، شد یار من ...  

بنده مسئول تصورات و حدسیات دوستان که نیستم 

ضمن اینکه همه 4975 پست از آغاز تا امروز متعلق به همین اکانت هست .پسورد ان را هم  کسی  خبر ندارد 

 

 

18 minutes قبل , Brave_Heart گفت:

اگر‌هم‌‌ این داستان‌هایی که این بنده خدا جناب ابهری و دوستان ایشان در اینجا و آنجا مطرح می کنند درست باشد (که‌ ۱۰۰ درصد نیست) مقصر چه طرفی‌ است؟ خریدار یا فروشنده؟

بنده روی مستندات ( ان چیزی که منتشر شده و موجود هست )  صحبت کردم ، حالا جنابعالی روی صحت مستندات ابهام دارید ، میشود روی ان صحبت کرد و نظر شما هم  محترم ... چون بدون مستندات ، ارزش تحلیل تا حد زیادی کاهش پیدا می کند 

ضمن اینکه اگر روند را در این چند سال پیگیر شده باشید سعی براینهست که تا حد امکان مرجع استنادات معرفی شود برای مراجعه کاربران 

 

18 minutes قبل , Brave_Heart گفت:

اگر‌هم‌‌ این داستان‌هایی که این بنده خدا جناب ابهری و دوستان ایشان در اینجا و آنجا مطرح می کنند درست باشد (که‌ ۱۰۰ درصد نیست) مقصر چه طرفی‌ است؟ خریدار یا فروشنده؟

 

 

تصور بنده این بود که حداقل شما پستهای بنده را با دقت بیشتری رصد می کنید icon_arrowd

1 hour قبل , MR9 گفت:

 

. ولی در این میان ، هوشمندی خریدار در انعقاد قرارداد هست ماهیت قرار داد را مشخص می کند . نتیجه مشخص این پست ، در معاملات مربوط به ابزار کشتار ، مفهومی به نام اعتماد  وجود ندارد . 

 

 

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یه چیزی رو هم که دوستان باید در نظر بگیرن ظرف زمانی حادثه نقل شده است:

در زمان جنگ تحمیلی نیاز شدیدی به سلاح های سبک و سنگین حس میشد و به خاطر نیاز و عجله دندون اسب پیشکشی ( و گاها خریداری شده) رو نمی شمردن. اگه در حال حاضر تقریبا اول ایمنی و بالا بودن کیفیت محصول خریداری شده مهمه  ولی در زمان جنگ اول راه افتادن ملزومات مورد نیاز جنگ مهم بود و نه لزوما ایمنی یا کارایی وسیله مورد استفاده. چنانچه ما خریدهایی رو داشتیم که چه زمان جنگ و چه بعد کارایی نداشتند ( نمونه های برعکس اون هم وجود داشت).

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تاکنون خرید اف-۵ از ویتنام و اتیوپی توسط ایران در زمان جنگ تایید شده است. چند سال پیش خبری مبتنی بر دریافت ۳۲ فروند فانتوم هم در اینترنت منتشر شد تا این که گویا بی بی سی منبع آن را اردن اعلام کرده که البته اردن هیچگاه فانتوم در خدمت نداشته است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بخش دوم

 

بر 14 آذر 1394 در 22:43 , MR9 گفت:

با سلام 

 

ضمن تشکر از همه دوستانی که  در این تاپیک شرکت کردند 

 

خوب ، برای اینکه بدانیم چه اتفاقی  افتاده یک مرور کوتاه بر ادبیات پدافند هوایی  داشته باشیم 

 

اصولاً پدافند هوایی را  به معنی دفاع در برابر هجوم یا تک هوایی تعریف می کنند که  شامل مجموعه اقداماتی می‌شود که به منظور انهدام٬خنثی‌سازی و یا تقلیل اثرات عملیات هواپیماها٬ موشک‌های بالستیکی و سایر انواع موشک‌های دشمن درهوا انجام می‌گردد. 

 

این مساله عمدتاً بصورت عامل و غیر عامل انجام می شود که دراینجا بحث دفاع عامل مورد توجه هست 

 

9-4-2015_12-54-51_PM.jpg

 

 

 

در حوزه پدافند هوایی زمین پایه ، دو اصل باید در نظر گرفته شود :

 

1- تجهیزات راداری ، شامل رادارهای OTH ، رادارهای ضد موشک بالستیک ، رادارهای اخطار اولیه ، رادارهای کشف برد متوسط و کوتاه و رادارهای غیرفعال 

 

2- تجهیزات موشکی و توپخانه ، شامل سامانه های توپخانه ای با مهمات هوشمند ، پدافند موشکی ارتفاع کم ، ارتفاع متوسط و بلند ( متحرک ) و سامانه های موشکی دوش پرتاب 

 

در حوزه پدافند هوایی ، هواپایه ، هم 3 عامل باید مورد توجه قرار گیرد :

 

1- منطقه درگیری پرنده های شکاری FLIGHT ENGAGEMENT ZONE

2- منطقه درگیری موشکهای زمین به هوا MISSILE ENGAGEMENT ZONE

3- منطقه درگیری توپخانه ضد هوایی WEAPON ENGAGEMENT ZONE

 

 

نکته مهم :

دو محدوده بالا ، باید همدیگر را پوشش دهند ، در غیر اینصورت ، شبکه پدافندی به مانند پنیر سویسی ، شکاف پیدا کرده و برای مهاجمان ، عبور از آن کار آسانی خواهد بود . ( دره بقاع ، سوریه ، 1982 ) 

 

Swiss-Cheese.jpg

 

در اینجا یک مساله مهم مطرح می شود :

 

 

 

یکی از مهمترین ابعادی که یک کشور مستقل می بایست بدان توجه نماید ، مبحث طرح ریزی بومی  استراتژی ها و تاکتیک های دفاعی برای حفاظت از تمامیت ارضی آن کشور بشمار می آید . تجربه تلخ ارتش بعث عراق در جریان جنگ 1991 و حملات دقیق نیروی هوایی ایالات متحده و متحدین آن به زیرساختهای حیاتی ارتش عراق ، نمونه خوب و در عین حال تاسف آوری است  از اتکاء یک کشور به مشاورین و مستشارن نظامی خارجی  و در عین حال ، عدم توجه به توانایی های نیروهای متخصص بومی و اینکه چگونه یک سازمان نظامی با کمیت بالا ، بدلیل وابستگی بیش از حد به متخصصین غیر بومی ، دچار فروپاشی نظامی خواهد شد .

 

radar-91.gif

 

شبکه دفاع هوایی تارعنکبوتی عراق در جنگ 1991 ف اگر چه در برابر تهدیدات موج دوم جواب می داد ، اما موج سوم تهدیدات ، عملاً آن را از کار انداخت 

 

1-8-2015_2-16-00_PM.jpg

 

در یک نمای کلی ، هر شبکه پدافند هوایی از 4 عنصر اصلی تشکیل شده است :

 

1- مجموعه c&c یا بعبارت بهتر مرکز کنترل و فرماندهی مرکزی

2- مراکز فرعی کنترل و فرماندهی که بواسطه مخابرات بی سیم و یا برای امنیت بیشتر به خطوط ارتباط داده ای فیبر نوری مجهز بودند

3- رادارهای پیش اخطار زمین پایه ( در این جا بعنوان مثال رادارهای وستینگهاوس ADS-4) یا مشابه روسی ( احتمالا" P-14)

4- آتشبارهای پدافند هوایی موشکی یا توپخانه ای ( کوتاه برد ، برد متوسط و برد بلند )

پی نوشت :

 

اگر چه ورود این سامانه ، تحول عمده ای در سازمان رزم شبکه پدافند هوایی ما بشمار می رود ، اما مرور یک تجربه جالب توجه هست :

 

 با به پایان رسیدن جنگ سرد ، ایالات متحده برای بدست آوردن اطلاعات سخت افزارهای روسی  می توانست به راحتی به منبع اصلی این سلاح ها مراجعه نماید ، چنانکه قبل از آغاز جنگ در سال 1991 ، آژانس اطلاعات دفاعی ارتش ایالات متحده (DIA) ، با در دست داشتن لیستی از اطلاعات مورد نیاز خود در باره کمیت و کیفیت تسلیحات تهاجمی و تدافعی ارتش عراق که این کشور در جنگ با ایران ، آنها را تحویل گرفته بود ، بسراغ وزارت دفاع روسیه رفته و مقامات ارشد این وزارت نیز بدون هیچ معطلی ، موافقت کردند تا نمونه هایی از پیشرفته ترین سلاحهای خود را ( البته با قیمتی گران) در اختیار ایالات متحده بگذارند .

 

 

بر 7 آذر 1394 در 18:10 , MR9 گفت:

 

 6- همه اینها هم بدون تقویت هوانیروز و نیروی هوایی بعنوان مکمل واحدهای زرهی و پیاده نظام ، ممکن نخواهد بود .

پاسخ بنده به دلایل ایشان :

 

البته نظر شما محترم خواهد بود ،ولی این فرموده شما ، 24 ساعت پس از نبرد Somme به سال 1916 هم گفته شد ، اما پشتکار افرادی نظیر سوئینتون ، فولر(جنگ اول ) ، گودریان ، رومل ، پاتون (جنگ دوم ) ، کالاهانی ( جنگ 1967 و 73)  و..... خلاف گفته شما را ثابت کرده اند . حداقل بنده تا الان بیشتر از 15 بار از سال 1916 را شمارش کردم که در هر دوره ای به یک شکلی گفته شد که دوره تانک به اتمام رسیده ، ولی هر بار این منطق به شکل قاطعی رد شده است . نمونه کلاسیک آخر این مساله ، جنگ خلیج فارس (1991) بشمار می رود . آمریکایی ها برتری هوایی را بدست آوردند ، بیشتر از 85 درصد نیروی زمینی عراق را منهدم کردند ، ولی زمانی عراق مجبور به عقب نشینی از کویت شد که واحدهای  زمینی ، و در راس آن زرهی ، وارد عرصه نبرد شدند . هر زمان استراتژی ارتش مهاجم ، اشغال سرزمینی باشد ، یگان زرهی در راس قرار خواهد داشت ، بعد از آن واحدهای مکانیزه ، بعد واحدهای توپخانه و سرآخر پیاده نظام (حداقل در دکترین پیاده نظام غربی ) . این مساله بصورت هماهنگ با واحدهای هوا- فضایی صورت خواهد گرفت . یعنی اجرای عملیاتهای CAS ، ( پرنده های بال ثابت و بالگردها ) بعلاوه سامانه های جمع آوری اطلاعات . مجموع اینها بعلاوه وجود سلسله مراتب منعطف ، یادگیرنده و هوشمند ، کار را برای هر مدافعی سخت می کند.

 

بنابراین در تحلیل یک سازمان نظامی ، می بایست ، بر روی دکترین عملیات مشترک (JOD) تمرکز نمود .

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

در کنار آن ، توجه به مفهوم دکترین رزم مشترک ( یعنی جدا ندانستن یگان زرهی از نیروی هوایی یا پیاده نظام و یا واحدهای اطلاعاتی یا یگان مخابرات و یا مفهوم تاثیر گذار لجستیک و از آن مهمتر ، وجود سلسله مراتب انعطاف پذیر و فرماندهی هوشمند و به روز که از آخرین فناوری هایی که دشمن مورد استفاده قرار می دهد آگاه باشد و آن را در تصمیم گیری ها ی خودش دخالت دهد ) نیز می بایست در ذیل توجهات قرار گیرد . .

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بعنوان مثال ، ژنرال راعد مجید حمدانی ، در یکی از مصاحبه هایش با نمایندگان ارتش آمریکا در مصر ، چنین اعتقاد داشت که صدام حسین ، فقط بعد از شکستهای ارتش عراق در سال 1982 بود که ناگهان به مبحث دکترین های نظامی علاقه مند شد و قبل از آن ، ارتش عراق فاقد دکترین رزمی ( بویژه در حوزه زرهی بود )

 

 

بر 7 آذر 1394 در 15:21 , MR9 گفت:

6- همه اینها هم بدون تقویت هوانیروز و نیروی هوایی بعنوان مکمل واحدهای زرهی و پیاده نظام ، ممکن نخواهد بود .

 

می بینید که صرفاً محدود کردن نوسازی ارتش به خرید تانک ، آن هم در تعداد پایین ، تاثیر گذاری لازم را نخواهد داشت و فقط ، اتلاف زمان ارزشمند و سرمایه ارزشمند تر است .

 

بر 2 آبان 1394 در 20:09 , MR9 گفت:

با سلام 

 

 اتحاد جماهیر شوروی با واگذاری هواپیماهای مدرن میگ 25 و سوخوی 22 و اطلاعات ماهواره‌ای و آمریکا با واگذاری بالگردهای ترابری و اعتبارات مالی و اطلاعات ماهواره‌ای و.

 

خوب ، در خصوص فیتر باید گفت با توجه به ماموریت پشتیبانی نزدیک این هواپیما ، شاید ارتباطی  با عملیات شناسایی هوایی نداشته باشد ، اما براساس اطلاعات منتشر شده  ، روسها از سال 1982 ، بتدریج 8 فروند پرنده شناسایی بلند پرواز MIG-25 R  FOXBAT .B را به نیروی هوایی این کشور تحویل دادند که به طور مسلم ، نقش پررنگی در افزایش توانایی های شناسایی عراق ایفا نمود . 

 

 

مواضع ایران با  2000 قبضه توپخانه سنگین ارتش بعثی زیر آتش قرار دارد ولی همچنان ایرانی‌ها منطقه تصرف شده را در دست دارند. 

 

در تاریخ مورد نظر ، 5 سپاه ارتش عراق ( یکم ، سوم ، چهارم ، ششم و هفتم )  و یک سپاه گارد در منطقه حضور داشتند که  در سپاه های عادی ، دو گردان توپخانه ( هر کدام 18 قبضه توپ ، جمعاً 36 قبضه ) و در سپاه گارد ( 3 گردان توپخانه شامل توپهای 130 م.م ، 155 م.م و راکت اندازهای BM-21) وجود داشت که با توجه به تعداد سپاه ها ( 4 سپاه ) ، جمعاً 144  قبضه توپ و راکت انداز ( با جمع قبضه های سپاه گارد چیزی در حدود 200 قبضه ) می بایست وجود داشته باشد که این مساله رقم 2000 توپ را یک مقدار غیر قابل می کند . 

 

در مورد استفاده عراق از تجربه والفجر8 برای مقابله با واحدهای ایرانی :

 

عراق وقتی دید که باید در زمین پدافند کند ، توان سازمانی خود را متمرکز نمود و قرارگاه ها و سپاه های خود را بر اساس این تمرکز ، در خطوط مقدم خود گسترش داد .عراق با استفاده از توان مهندسی فوق العاده خود ، یک پرده پوششی قوی در مرز ایجاد نمود . یک توان سازمانی دیگر هم داشت که هر کجا آن توان اطلاعاتی قرارگاهی اش خبر می داد که یک احتمال خطر وجود دارد ، با آن توان سازمانی عمل می نمود ( استقرار واحدهای جیش الشعبی و پیاده نظام عادی در خطوط مقدم و استقرار واحدهای نخبه گارد ریاست جمهوری در عقبه سپاه )

 

ابزارهای اطلاعاتی عراق برای افزایش توان اطلاعاتی خود عبارت بود از :

 

الف- دیده بانی : وجود دکل های 42 متری و 100 متری در منطقه این امکان را به دشمن می داد که همه جاده های منطقه بویژه جاده های حاشیه اروند و جاده های عمود بر آن را زیر نظر داشته و اقدامات مهندسی ایران را ثبت نماید

ب- اعزام واحدهای گشتی- شناسایی : وظیفه این نیروها بیشتر ثبت کمیت های نیروهای عراقی بشمار می آید .

ج: اعزام نیروهای اطلاعات رزمی در عمق : واحدهای غواص عراقی ماموریت شناسایی عمیق در داخل مواضع ایرانی ها را بر عهده داشتند .

د: عکس هوایی : عراق به طور متوسط هفته ای یکبار توسط پرنده های شناسایی نظیر MIG-21 R و یا MIG-25 RB از مناطق مختلف تصویر تهیه می نمود . همچنین با استفاده از توان اطلاعاتی ماهواره ای غرب ، همه تغییرات در سطح زمین شامل جاده ها ، مواضع توپخانه ، زاغه های مهمات ، قرارگاه ها را ثبت می نمود .

ه - رادار رازیت : ارتش عراق با دراختیار داشتن تعداد زیادی از این نوع رادار ، که 40 کیلومتر برد داشت میتوانست در همه گونه شرایط آب و هوایی تمامی اهداف متحرک را تا ارتفاع 300 متری شناسایی نماید .

و- ستون پنجم - تردد افراد مختلف در مناطق عملیاتی عملا" این امکان را به دشمن می داد تا با استفاده از عناصر نفوذی ، دست به جمع آوری اطلاعات بزند .

ی- شنود : عراق با استفاده از تجهیزات پیشرفته ، امکان شنود شبکه مخابراتی  خودی را داشت .

 

علاوه بر این ، ژنرال وفیق السامرایی ، افسر مسئول و رابط میان این سازمان و نمایندگان سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده در کتاب خود با عنوان " ویرانه دروازه شرقی " می نویسد :

سرویس های اطلاعاتی آمریکا از اوایل سال 1982 در زمینه کمکهای اطلاعاتی از سایر کشورها جلوتر بودند . این سرویس های اطلاعاتی ، مجموعه اطلاعاتی را در اختیار ما می گذاشتند که بوسیله تجهیزات فنی یا انسانی تهیه شده بود . ما به راحتی می توانستیم تصویر سربازانی که در پادگانهای آموزشی در حال آموزش بودند را مشاهده کنیم تا جایی که اگر این نیروها در مراسم رژه ، دست و پای خود را اشتباه حرکت می دادند ، در این تصاویر بطور واضح مشخص می بود . در این تصاویر هنگامی که کارخانه های سیمان را بررسی می کردیم ، تعداد کیسه های سیمانی که که در یک مرحله بارگیری می گردید ، قابل شمارش می بود . ماهواره ها ، کلیه تحرکات نیروهای ایرانی را در جبهه ، زیز ذره بین گرفته و از حرکات واحدهای زرهی ، قبضه های توپخانه ، قایق ها در مناطق هور تا جابه جا شدن قرارگاه های تاکتیکی ، دپوهای تجهیزات پل سازی و حتی نتایج حملات هوایی و موشکی ما ، برای ما اطلاعات ارزشمندی را فراهم می نمودند .

 

کمک روسها به گفته وفیق السامرایی :

 

ما در مراحل مختلف جنگ ، از روسها نیز اطلاعات ارزشمندی از ایران دریافت می کردیم . این اطلاعات در جریان کنفرانسهای اطلاعاتی که هر شش ماه یکبار در بغداد یا مسکو منعقد می گردید ، در اختیار ما گذاشته می شد . من ( ژنرال السامرایی ) در یکی از این سفرها به مسکو رفته و با ژنرال کراخمالوف ، رییس بخش خاورمیانه اداره اطلاعات نظامی شوروی (GRU) ملاقات کرده و اطلاعات لازم را دریافت می کردم .

 

کمک آمریکایی به عراق : 

 

از سویی دیگر کمک های اطلاعاتی آمریکا به عراق و مشاوره های نظامی این کشور در صدر توافقات دوجانبه میان صدام و نماینده ایالات متحده در سال 1986(1365) قرار داشت . آمریکایی ها در مورد الگوی های فعالیت نیروی هوایی ایران اطلاعات ذیقیمتی در اختیار عراق قرار می دادند . این اطلاعات که توسط پرنده های پیش اخطار هوابرد E-3 آواکس مستقر در یک پایگاه هوایی در نزدیکی ریاض جمع آوری می گردید ، از طریق سامانه های ارتباطی ویژه بطور مستقیم دراختیار واحدهای پدافندی و اسکادرانهای تهاجمی عراق قرار می گرفت .

 

eeeeeeeeeeeeeeeeeeee.jpg

 

الگوی جنگ متحرک که براساس آموزه های ژنرال دن استاری توسط عراق به کار گرفته شده 

 

( به میزان تحرک ارتش عراق پس از بکارگیری استراتژی دفاع متحرک دقت کنید )

 

پی نوشت :

 

1- استفاده از این مطالب با ذکر منبع ( MILITARY.IR) ، موجب امتنان است 

 

بر 30 مهر 1394 در 13:45 , MR9 گفت:

با سلام

 

استفاده  ۲۴/۷ و انبوه پهپاد ها ترجیحا مسلح  در عمق ۳-۴ کیلومتری خط اول نبرد به راحتی خطر تاو های موجود در فضای باز و پشت بام ها رو  خنثی میکنه
نقش پر رنگ نیروی هوایی آماده ، سرحال و قبراق ، اینجا خودش را به عینه نشان می دهد ( فرض کنید روسها تعداد بیشتری بالگرد در صحنه نبرد داشتند و تعداد سورتی های رزمی انجام شده بیشتر بود )

بر 26 مهر 1394 در 09:37 , MR9 گفت:

 

اگر بخواهیم منفی نگر باشیم! و نیمه خالی لیوان نگاه کنیم و احتمال نشت اب و ریختن اب بروی موشک ها فاکتور بگیریم شاید بر اساس اطلاعات و محاسبات تیم پروژه پایکاه توان مقاومت در برابر بانک باستر احتمالی داره ولی با توجه به رها شدن جداره ها و موج زلزله مانند حاصل از انفجار احتمال ریزش سنک از جداره و ریختن روی موشک های اماده شلیک وجود داره ؟! کی متونه این سوال پاسخ بده؟! مسلما من اون شخص نیستم! ولی با توجه به غیر معمول بودن این کار در برابر ایمنیش حداقل علامت سوال وجود داره...

 

با سلام

 

به هیچ عنوان فرموده شما منفی نگری نیست ، به همین دلیل هست که اعتقاد دارم icon_arrowd

 

 

به اعتقاد بنده ، این موقعیت ، حداقل در ظاهر ، سایت دپو نیست ، اگر این مکان ، به همین شکل ساخته شده باشد ، ( با توجه به تجهیزات و میزان کار انجام شده روی دیواره تونل ) بیشتر شبیه به یک سایت تاکتیکی برای زمانی هست که لانچرها از محل اصلی دپو به اینجا منتقل و پس از سوخت گیری به موقعیت اصلی شلیک روانه سازی خواهند شد . احتمالاً شبیه به کاری است که در فرودگاه ها با عنوان Dispatching ، شناخته می شود . ( حالا شاید قیاس درستی نباشد ولی نزدیکترین معنی را دارد ) 

 

 

به همین دلیل سه مرحله یا سه قسمت مجزا برای واکنش وجود دارد ،

 

1- محل ذخیره اصلی که تحت هیچ شرایطی نشان داده نمی شود (وضعیت سفید )

 

2- دپوی تاکتیکی برای زمانی که بطور مثال ، وضعیت در حالت زرد ( خطر یا پیش بینی حمله ) قرار داشته باشد .( ایجاد یک شرایط امن برای آماده سازی موشک ) (با توجه به زمان مورد نیاز برای آماده سازی این موشکها ، سوخت گیری ( شارژ افقی یا عمودی ) و ....

 

3- نقطه شلیک اصلی که موشکها پس از سوخت گیری و مسلح شدن کلاهک  ، برای اجرای عملیات به آن نقطه می روند .

 

این سه مرحله منطقی به نظر می رسد و علی الظاهر برای افزایش ضریب اطمینان بخشی برای جهت عدم کشف موقعیت استقرار لانچر و موشک قبل از پرتاب (با توجه به اینکه دشمن سیستمهای کشف را در هوا و فضا در اختیار دارد و یک برتری راهبردی را به آن می دهد )  طراحی شده است . ( شاید طراحی این مراحل ، در نتیجه درس گرفتن از تجربه عراق در سال 1990 و کم رنگ کردن توانایی حریف در حوزه نیروی هوایی باشد )

 

پی نوشت :

 

1- یگان های موشکی ارتش عراق در جنگ سال 1991 ، بلافاصله پس از شروع درگیری در صحرای غربی این کشور پراکنده شدند و تا آخر جنگ با موفقیت ( حداقل در شلیک و نه اصابت دقیق ) ماموریتهای خودشون را انجام دادند ( هرچند این موفقیت بیشتر تاکتیکی بود تا اینکه روی نتیجه جنگ تاثیری بگذارد  )  . اینکه گفته می شود موفقیت تاکتیکی ، بدین دلیل هست که فرماندهان ائتلاف علیرغم استفاده از سیستمهای مختلف کشف ( از پرنده های جی - استارز تا ماهواره های مجهز به حسگرهای مادون قرمز برای کشف حرارت ناشی از شلیک  ) همواره از اینمساله شکایت داشتند که پیدا کردن لانچرهای عراقی به مانند جستجو در انبار کاه برای یافتن سوزن هست .

 

2-  تجربه عراق و ائتلاف

 

fig2.gif

 

محدوده برد موشکهای اسکاد ، الحسین و العباس در جریان جنگ 1990

 

Untitled~25.jpg

 

نقشه پراکندگی لانچرهای عراقی در جنگ 1991و ماموریتهای هوایی ائتلاف برای شکار لانچرها

 

sfhfh.jpg

 

آمار رسمی از شلیک موشکهای عراقی  و تعداد سورتی های انجام شده ائتلاف برای شکار TEL های عراقی

 

17ژانویه  تا 28 فوریه 

 

 

3- فرمانده وقت یگان موشکی عراق ، ادعا می کرد ، تمامی لانچرهای عراقی ، در تمام دوره جنگ ، بطور مداوم در حرکت و جابه جایی بودند و طبیعی است ، این حرکت و جابه جایی مداوم ، شلیک و سپس ترک موقعیت پرتاب ، موجب گردید تا پرنده های شکارچی از زمان دریافت هشدار تا رسیدن به محل ، زمان کمی را در اختیار داشته باشند .

بر 9 شهریور 1394 در 13:07 , MR9 گفت:
پس بزرگترین اشتباه ما ورود به مسابقه در زمینه هزینه تسلیحاتی در یک وسیله یکسان است مثل هواپیما 

با سلام

البته با این فرموده شما موافق نیستم ، تجربه 99 سال استفاده رزمی از هواپیما ، بخوبی نشان می دهد که اصولاً نمی شود این سلاح را از معادلات میدان نبرد حذف کرد ، خوب یادمان باشد ، در بازه زمانی 28 شهریور 1359 تا اوایل سال 1360 ، این نیروی هوایی بود که جلوی یک تهدید کلاسیک مثل عراق را گرفت . دقیقاً به مانند عدم امکان حذف تانک از میدان نبرد ( تلفات شدید ما در کربلای 4 و5 بدلیل عدم وجود یک یگان توانمند زرهی ) ، و برعکس ، وضعیت تجهیزاتی نیروی هوایی در سال آخر جنگ و جولانی که نیروی هوایی عراق ، روی آسمان ما انجام می داد.

 

یکسونگری در برآورد تهدید ، در زمان بحرانی موجب ایجاد فاجعه در زمان تهدید دشمن خواهد شد . ما بطور مسلم بعد از 38 سال عدم خرید پرنده رزمی و با فرسودگی شدید پرنده های نیروی هوایی ، بشدت و بدون تعارف نیازمند نوسازی نیرو هستیم و اگر "درب" به مانند گذشته ، صرفاً بر پایه افزایش قدرت موشکی بچرخد ، باید منتظر عواقب فاجعه آمیز آن باشیم .

 

 

در حالی که با ابتکار و توزیع مناسب هزینه علاوه بر داشتن یک نیروی هوایی کاربردی و معتدل، میزان تفاوت استعداد دشمن با نیروی هوایی خود در میدان عمل نامحسوس می کنیم 

 

به نکته بسیار خوبی اشاره کردید ، توزیع مناسب بودجه که بنده آن را بصورت حذف موازی کاریهای غیر ضروری ، تغییر نگاه استراتژیک به نیروی هوایی ، پرهیز از تبلیغات نادرست ( چون تبلیغات اگر از حد متعارف خودش خارج شود بسرعت به ضد خودش تبدیل می شود ) و در نهایت توجه به  حجم انبوه نخبگان در سطوح مختلف واحدهای مسلح در جمهوری اسلامی ایران  ، تعبیرمی کنم.

بر 9 شهریور 1394 در 12:14 , MR9 گفت:

سلام
به نظرشمااين تعداد فراگفوت,براي اجراي ماموريت محوله كفايت ميكنه '
ايا ياك 130ميتونه درصورت ورود به كشور ماموريتهاي سوخو25 رو براي سپاه
انجام بده ونياز به تعدادبيشترسوخو25 برطرف كنه.
باتشكرازشما

 

با سلام

 

البته و به شکل مسلم ، این تعداد فراگفوت موجود ، کافی نیست . اما یک نکته بسیارمهم در این زمینه ، ماهیت نگاه مسئولین ذیربط به نیروی هوایی و ماموریتهای محوله بردوش آن هست .

 

بخوبی یادم هست که چند سال پیش ، بولتن رسمی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروی های مسلح ، در طی یک مقاله مبسوط ، با در نظر گرفتن تهدیدات زرهی محیط اطراف ایران ، و براساس فرمولهای ریاضی اثبات نمود که ما ( نیروی هوایی سپاه یا ارتش ) به .... فروند پرنده رزمی پشتیبانی نزدیک نیاز دارد .

 

حالا اینکه گزینه های ما برای خرید ( و نه ساخت ، چرا که تعریف چنین پروژه ای درحوزه پیشرانه ، رادار ، تسلیحات محمول و ....  به سالها زمان نیاز دارد ، در حالی که نیاز ما فوری است ) چه چیزهایی است ، باید بیشتر بررسی شود ، چون هر پرنده ای برای آب و هوای ایران مناسب نخواهد بود .

 

برای مثال ،  بالگرد 205 ،  بعنوان یکی از بالگردهای موجود در هوانیروز ، علیرغم داشتن یک پیشرانه ، از اطمینان پذیری و عملکرد بالایی در آب و هوای کوهستانی و کویری ایران برخوردار بود در حالی که دو پیشرانه  بالگرد هجومی کبری ، از همان ابتدا کارکرد مناسبی  نداشت .  حال سئوال این است که آیا پیشرانه توربوجت فراگفوت ( دو عدد سایوز/ گاوریلف R-129 ) عملکرد مناسبی در آب و هوای ایران داشت ؟؟ ( صرف نظر از فاکتورهایی نظیر حمل مهمات هدایت لیزری وتوانایی سوخت گیری هوایی و ....  )

 

به مانند نمونه بالا ، آیا پیشرانه یاک-130 ( دو عدد موتور توربوفن پروگرس AL-222 ) عملکرد مناسبی در آب و هوای ایران دارد و یا اصولاً این پرنده رزمی ، نیازهای ما را برآورده خواهد ساخت یا اینکه تنها یک خرید نظامی بدون در نظر گرفتن جنبه های مهم آن ( به مانند خرید ارگارد یا اس-200) و توجه به جنبه های سیاسی آن خواهد بود ؟؟ !!!!

بر 17 شهریور 1394 در 10:37 , MR9 گفت:

با سلام

 

بطور مشخص ، میان نیروی هوایی ایران و نیروی هوایی سوریه ، (اگر شکاف فناورانه  به هر طریقی پر شود ) تفاوت وجود دارد و این تفاوت ، در سبک آموزش آنهاست .

 

یک افسر نیروی هوایی ارتش ایالات متحده در پایان نامه دوره فرماندهی و ستاد خود ، مطالعه جالبی در خصوص تفاوت روشهای  کنترل- فرماندهی میان دو نیروی هوایی ایران و عراق انجام داده بود . وی معتقد بود ، خلبانان  نیروی هوایی ایران بدلیل کیفیت آموزش های خود وابستگی کمتری به کنترلرشکاری زمینی (GCI) داشتند و در زمان داگفایت یا اجرای حملات هوا به زمین ، آزادی عمل و انعطاف پذیری تاکتیکی بیشتری برخوردار بودند . در حالی خلبانان عراقی ، برای هرگونه حرکت یا تغییر هدف می بایست از افسر مستقر در پایگاه ، کسب اجازه  می نموده و این خود باعث دقت کمتر آنها می شد . هرچند با ورود تجهیزات فرانسوی و  خلبانان آموزش دیده در فرانسه ، این مساله مقداری تغییر نمود .

بر 7 مرداد 1394 در 17:45 , MR9 گفت:

با اجازه خلاصه مطالب از نوشته های شما: البته تلاش دارم به زبان ساده باشد 

عوامل بازدارنده باید به روشنی عزم خود را نسبت به دفاع از منافعی معین نشان دهد.
متخاصمین بالقوه باید بر این باور باشند که عوامل بازدارنده توانایی اعمال تهدیدات خود را دارند.
در مجموع ، بازدارندگی ( متعارف یا نامتعارف ) در بازه زمانی پس از جنگ سرد ، یک  فرآیند روانی است و در نتیجه یک موازنه راهبردی نیست .

 

با سلام  

 

این سه جمله انتخابی شما ، به اصطلاح ، سه جمله طلایی هستند که دربرآوردها ، بدان توجه نمی شود ، اما در هدایت تحلیل ها بسمت یک نتیجه درست،  بسیار حیاتی هستند .

 

 

خرید جنگنده در شرایط فعلی همسایه ها تنها باعث بهبود قدرت دفاعی می شود ولی بازدارندگی آنچنانی ایجاد نمی کند 

 

 

در حقیقت ، با این فرموده شما یک مقدار موافق نیستم .  خرید پرنده رزمی ( نه فقط رهگیرها ، بلکه تعداد قابل توجهی بالگرد و پرنده های  بال ثابت پشتیبانی نزدیک زمینی ) نقش بسیار بسیار مهمی در افزایش بازدارندگی متعارف ایفا می کنند . بطور مسلم ، بهبود قدرت دفاعی ، رابطه مستقیمی در افزایش بازدارندگی متعارف دارد . 

 

 

همین چند سال پیش ، در مجله صنایع هوایی ، با ارائه فرمول های ریاضی ، اثبات کرده بودند که ایران به .... تعداد پرنده پشتیبانی نزدیک نیاز دارد . 

 

بعنوان مثال ، راهبرد  ارتش ایالات متحده در سرمایه گذاری بر روی افزایش قدرت نیروی هوایی ایران در دهه هفتاد میلادی ، بدون تعارف ،  استراتژی و تفکر درستی بوده . کشور ایران ، کشوری هست پهناور و حوزه های جغرافیایی متنوع از کویر و جنگل تا حوزه های کوهستانی و صعب العبور و جاده های محدود ، در چنین شرایطی ، سرمایه گذاری بر روی ایجاد یک قدرت هوایی ، عاقلانه ترین و منطقی ترین سرمایه گذاری محسوب می شود ( البته در کنار توجه به سایر بخش ها ) 

 

همین  مساله ، در کنار حمیّت دینی و ملی ایرانی ، ترمز صدام را کشید و اگر به مانند عراق ، دسترسی کافی به  منابع تجهیزاتی داشتیم ، بعید می دونم ، جنگ به سال سوم می کشید . آمریکایی ها بخوبی نقطه ضعف ما را دیده بودند . بخصوص در حوزه  نقاط کور راداری  و پیشنهادخرید حداقل 10 فروند آواکس که بعلت مخالفت کنگره به 6 تا 7 فروند کاهش پیدا کرد ( کتاب ماموریت در ایران نوشته ویلیام سولیوان

روی این مباحثی که مطرح شده باید تعمق بیشتری کرد .......

  • Like 2
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.