امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

منتظر ادامه اش هستيم كه إن شاء الله هر چه زودتر رو بشه و با توفيق روز افزون در جذب نظرات مواجه بشه...

حالا با اين اوصاف نيروى هوايى ايران كجاى قصه هست؟! گمونم [b][color=green]كميتِ كيفيت[/color][/b]باشه! چون [color=brown]خلبانامون[/color] كه الحمدلله كار كشته اند٬ (با توجّه به شرايطمون) هواپيماهاى نسبتاً خوبى مثل [color=olive]تامكت[/color] و [color=olive]فولكرام[/color] داريم؛ پس مى شويم همون [b][color=green]كميتِ كيفيت[/color][/b]ديگه!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ببخشيد اينو ميگم ولي الان چند سال از پايان جنگ ميگذره
بيشتر خلبانان ماهر اون موقع يا الان بازنشسته شدن يا ديگه مهارت پروازي اونها به كيفيت سابق نيست نسلي كه الان كادر پروازي ما رو تشكيل مي دهند هر چند كه زير نظر اساتيدي دوره ديدند كه اونها خود جنگ رو تجربه كردند
ولي
زليخا گفتن و يوسف شنيدن
شنيدن كي بود مانند ديدن
هواپيماهامون كه قديمي هستند
كيفيت پايين دارند
كميت پايين دارند
وضعيت خلبانهامون هم كه به اين ترتيب البته با كمال احترام خدمت تمام خلبانان غيور ميهن ولي واقعيت رو نميشه پنهان كرد
يه مثال بزنم
يا روشنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ببخشید که که می پرم وسط سرمقاله
من نبردهای هوایی ایران و عراق و اعراب و اسراییل رو که پیگیری می کردم به یه نکته ضعف مهم تو این تفکر رسیدم که خیلی در جنگها تاثیر گذاره
اونهم جایگزینی خلبانهای از دست رفته است
یکی از مواردی که به خصوص در درگیری های خاور میانه اهمیت داشت این بود که خلبانای مصری یا سوری قبل از اینکه به تجربه کافی برسند کشته می شدند در حالی که تجربه رزمی اسراییلی ها روزبه روز زیادتر می شد

ارزش یه همچین خلبانی چند برابر یک جنگنده است[/quote]

بله درسته تعدادي خلبان از دست مي رود ولي هزينه نيروي انساني در اينن طرح خيلي كمتر از نمونه هاي غربي است ضمن اينكه آنچه باعث شكست اعراب شد نابودي هواپيماهاي آنها روي زمين بود نه در هوا.
[quote]مثلا ستوان بصام ( درجه اش خوب یادم نیست ) تک خال سوری که 9 هواپیمای اسراییلی رو با Mig-21 شکار کرده بود آخر هواپیماش توسط یک F-15 سرنگون می شه[/quote]
پس خلبانهاي با تجربه هم ساقط ميشن.
ضمن اينكه در اين طرح خلبانهاي با تجربه به آموزش خلبانهاي كم تجربه مي پردازند و كمتر به پروازهاي رزمي مي روند.

[quote]برای مثال ایالات متحده حدود 4000 هزار جنگنده با کیفیت بالا داره یا اسرائیل حدود 1000 جنگنده با کیفیت بالا داره [/quote]
زيارت جان اون عددهايي كه شما گفتي تعداد كل هواگردهاي اون كشورها( اعم از ترابري تاكتيكي بالگرد جنگنده سوخت رسان آموزشي بمب افكن و. . . ) هست نه تعداد جنگنده ها.

[quote]از طرف دیگر با عوض شدن شیوه نبرد در نیروهای هوایی امکانش هست که یک هواپیمای با کیفیت بالای آمریکا یا اسرائیل بتونه براحتی از پس چند جنگده با کیفیت پایین ما در بیاد همینطور که اف 14 های ما اول جنگ همزمان چند جنگنده عراقی رو رهگیری می کردند[/quote]
بله اين امكان رد نميشه ولي در نبرد فامد نه داگ فايت.منتظر ادامه مقاله باش عزيز. . .
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
و اما ادامه مقاله که ببخشید به علت مشغله بنده تایپش کمی به درازا کشید. . .
به نظر بنده نیروی هوایی ما در حال حاضر از لحاظ تکنولوژیکی، الکترونیکی، مخابراتی و. . . پیشرفتهای قابل توجهی نموده ولی واضح است که ما هنوز فاصله زیادی با آمریکا و غربی ها داریم .از طرفی هم تنش های بین ما و غربی ها روز به روز در حال افزایش است و هیچ انسان عاقلی احتمال برخورد نظامی بین ما و اردوگاه غرب به سر کردگی آمریکایی ها را کاملا رد نمی کند.
دوستان بهتر از بنده می دانند که صف اول دفاع هوایی هر کشوری جنگنده های نیروی هوایی آن هستند و پس از آن موشکهای ضد هوایی قرار می گیرند. از طرفی باب خرید جنگنده های به روز غربی نیز بطور کامل به روی ما بسته می باشد و خرید جنگنده های روسی هم به دلایل مختلف مانند بد قولی روسها، عدم پشتیبانی فنی بطور کامل، عدم قبول از ناحیه روسها جهت فروش آخرین مدل جنگنده ها، قیمت گذاری بسیار بالا بر روی جنگنده های روسی( به نسبت ارزش) و. . . فعلاً مسدود است. لذا مساله ایکه ذهن دوستداران این مرز و بوم . خصوصاً علاقه مندان به نیروی هوایی را به خود مشغول کرده است این است که با توجه به فرسودگی سازه و بدنه اکثر هواپیماهای نیروی هوایی و اینکه این هواپیماها به سرعت به مرز خستگی سازه و بدنه خود نزدیک می شوند چه فکری باید به حال نیروی هوایی کرد؟ آیا کلا از آن صرف نظر کرده و مانند صدام هواپیماهای خود را در زیر خاک دفن کنیم یا اینکه فکر دیگری باید کرد؟
پیشنهاد من این است که با توجه به توان نوپای تولید هواپیماهای جنگنده(آذرخش و صاعقه) در کشور ما باید رو به تاکتیک «کمیت در برابر کیفیت» بیاوریم و با تولید جنگنده هایی کوچک، مانور پذیر، ارزان، و دارای توانایی متناسب در حمل جنگ افزار(یعنی همین دو جنگنده یا نوع بهینه آنها) خود را در برابر هواپیماهای دشمن مجهز نماییم. به قول دوست خوبمان آقا سعید وقتی یک اف 22 در برابر 10 یا 20 فروند میگ 21 قرار بگیرد به فرض حمل 8 موشک هوا به هوا( 6 عدد آمرام و 2 عدد سایدویندر) خواهد توانست احتمالاً 8 فروند از آنها را ساقط نماید و تکلیفش در برابر بقیه روشن است.
حقیقت این است که از قدیم الایام، عموماً هواپیماهای کوچک در داگ فایتها نتایج بهتری در برابر هواپیماهای بزرگتر بدست می آوردند. از اولین داگ فایتها در جنگ جهانی اول تا نبردهای جنگی و تمرینی عصر حاضر. یکی از دلایل این مساله به شعاع گردش کوچکتر این هواپیماها برمی گردد که عنصری حیاتی در مانورهای داگ فایتها به شمار می رود، عامل دیگر و مهمتر توانایی مانور در سرعتهای پایین و نزدیک به سرعت واماندگی و پایین تر بودن سرعت واماندگی آنها می باشد اهمیت این فاکتور از آنجا روشن می شود که وقتی دو جنگنده در حین مانورهای تند و شدید یک داگ فایت سرعت خود را شدیداً و در زمان کوتاهی از دست می دهند، هواپیمایی که زودتر به سرعت واماندگی خود برسد قافله را باخته و به راحتی طعمه توپ یا موشکهای گرمایاب هواپیمای دشمن خواهد شد یا مجبور می شود که برای پرهیز از افتادن به ورطه واماندگی از مانور خارج شود که باز هم تکلیفش روشن است.
حال چون جنگنده پیشنهادی ما در اصل بر اساس خانواده اف 5 ساخته شده در زیر گزیده ای از سوابق نبردهای تمرینی اف 5 در برابر جنگنده های آمریکایی را با هم بررسی می کنیم:
جالب است بدانید در نبردهای تمرینی نیروی هوایی آمریکا هواپیماهای اف 15 در برابر اف 5 ها یک بازنده حسابی در داگ فایت بودند! با اینکه اف 15 از لحاظ طراحی حداقل 10 سال از اف 5 مدرنتر بود و پیشرانه های بسیار قوی هم داشت و از طرح آیرودینامیکی مناسبی بهره می برد و توان تحمل فشار جی بیشتری هم نسبت به اف 5 داشت اما در داگ فایت بدجوری قافیه را به اف 5 ها باخته بودند تنها در نمونه های اخیر اف 15( نمونه E و نمونه های صادراتی آن مانند I,S,K و. . .) توانستند به مدد تغییرات در بدنه و آیرودینامیک و همچنین بهره گیری از کامپیوترهای پیشرفته ، پیروزی های بیشتری در برابر اف 5 ها بدست آورده و کفه ترازو رابه نفع خود سنگین نمایند. اما در صورتی که بهینه سازی هایی بر روی اف 5 ها هم صورت می گرفت ( مثلا در مسایل آیرودینامیک یا پیشرانه) قطعا آنها هم نتایج بسیار بهتری را کسب می کردند. اف 5 ها در برابر اف 16 ها نتایج بدتری کسب کردند و اف 16 ها در اکثر موارد برنده بودند( این را بگذارید به حساب جثه کوچک اف 16 که تقریبا هم اندازه اف 5 است و آیرودینامیک قوی آن به همراه سیستم پرواز با سیم، موتور مناسب و. . .) از نتایج نبرد اف 5 در برابر اف 18 هیچ اطلاعی ندارم ولی خب اف 18 هم هواپیمایی مدرن با ابعاد متوسط به پايين تجهیزات آویونیکی قوی و آیرودینامیک مناسب و موتورهای قوی و مورد اطمینان است.

اف 5 در برابر اف 22 ؟!

ادامه دارد . . . البته قول مي دم ادامه شو زودتر بذارم ان شا الله icon_cheesygrin
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از محمد همین طور که درباره برتری اف5 بر اف15 گفتید من هم فیلیمی دیدم که همین موضوع برای داگ فایت اف 5 و اف 14 امریکا هم افتاد ابتدا برتری اف5 بود و اف 14 به سختی توانست روی اف5 لاک کنه.
امریکا اف4، اف5 و اف14 ما را دارند و تجربه جنگ با تمام جنگنده های روسی و شرقی موجود در ایران را دارند و حتی تعدادی از انها را در اختیار دارد و در تمرینات RED FLAG با نمونه پیشرفته هواپیما های روسی که کشورهایی مثل هند دارا هستند با انها داگ فیت کرده اند. انها در این تمرینات که کشور هایی مختلفی در ان با انواع نمونه های شرقی و غربی جنگنده هاشون حضور دارند مسابقه می گذارند و توان خود را به رخ می کشند.
ایا ما اف22 یا اف15 داریم که بدانیم و با تمرین کنیم که بدانیم چگونه می توانیم با اف 5 بر انها برتری داشتیم باشیم؟
ایا خلبانان ما به مقدار لازم پرواز تمرینی پیشرفته دارند؟ ایا انهابه مقدار لازم تمرین شلیک موشک هوا به هوا دارند؟
با تمام احترامی که به خلبانان ایرانی دارم و می دانم که چیزی از نظر هوش از امرکایی ها کم ندارند اما متاسفانه شرایط باعث شده این خلبانان از سایر کشور ها عقب باشند. شرایطی که باعث شده ساعات پروازی شان در دست خودشان نباشد در حالی در کشور هایی مثل امریکا و کانادا این طوری نیست مناسب نبودن هواپیما ها و فرسودگی انها.

متاسفانه ما همین صاعقه هایمان به موشک هوا به هوا مجهز نیستند و مثل جنگنده های جنگ جهانی دوم هستند و فقط بمب می اندازند این جنگنده فقط برای دل خوش کردن مردمی است که سواد نظامی ندارند و با خبر دروغ تولید انبوه جنگنده صاعقه دل خوش باشند.

مقایسه همین اف5 ها با اف5 های امریکا کار درستی نیست چون اف5 های امریکا و اف4 های انها بسیار پیشرفته تر از ما هستند و دشمن زود تر از ما شروع به بازسازی انها کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تز محمد موافقم البته فقط به عنوان يك امكان تدافعي. اگر بخواهيم يه نيروي نظامي كارآمد داشته باشيم بايد توان عمليات تهاجمي رو هم داشته باشيم تا بتونيم حماسه هايي مثه حمله به اچ-3 رو دوباره با موفقيت تكرار كنيم. براي انجام تهاجم ضربتي در خاك دشمن اين تز محمد كارآمد نيست چون با اقدام الكترونيك يا شبكه ضدهوايي گسترده مي توان جلوي اين سيل هواپيماهاي ارزان قيمت رو گرفت.

به هر حال بايد روي اين تز كار بشه. من فكر كنم اگر با صبر و برنامه جلو بريم و از جنگنده هاي ساده تري شروع كنيم بهتره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين هم تتمه مقاله. . .
اف 5 در برابر اف 22 ؟!
اف 22 دارای طرح آیرودینامیکی منحصر به فرد ( که پنهانکاری را با خواص آیرودینامیکی بالا در هم آمیخته خصوصاً پیشگرایی لبه فرار بال آن) به همراه سیستم های آویونیکی فوق پیشرفته و موتورهای قوی مجهز به تغییر دهنده بردار رانش و توانایی سوپر کروز ، سیستم های کمک دهنده به خلبان در مانورها که جلوی اشتباهات انسانی را تا حد زیادی می گیرند و یکسری سیستم های پیشرفته دیگر می باشد. علی رغم جثه بزرگ اف 22 ، شعاع گردش آن از هواپیماهای هم اندازه و حتی کوچکتر از آن هم کمتر است و در سرعتهای پایین هم مانور پذیری بسیار خوبی را از خود نشان می دهد و در سرعتهای نزدیک به واماندگی همچنان در کنترل خلبان باقی می ماند که البته نباد از نقش پیشگرایی لبه فرار بال آن غافل شد که به این مساله کمک شایانی می نماید. (پیشگرایی لبه فرار بال باعث می شود تا سرعت واماندگی پایین تر بیاید و در نزدیکی سرعت واماندگی هم همچنان هواپیمای نسبت به هواپیماهای مشابه فاقد این خصوصیت هدایت پذیرتر باشد.) ضمن اینکه به مدد موتورهای بسیار نیرومند خود می تواند به سرعت مجدداً شتاب گیری نموده و خود را در موقعیت حمله یا فرار قرار دهد. یکی از فاکتورهای مهم و شاید مهمترین از دید بنده در مانورهای داگ فایت، این است که موتور جنگنده در حالت حداکثر توان(پس سوز) و در چرخش با حداکثر شتاب جی قابل تحمل برای هواپیما، قبل از رسیدن به مرز سرعت واماندگی، برای چند ثانیه می تواند نیروی مورد نیاز برای هواپیما را تامین نماید و به عبارت دیگر هواپیما چند ثانیه می تواند در یک مانور با حداکثر جی قابل تحمل در آن سرعت دوام بیاورد؟ (فرض کنید به این عدد بگوییم زمان T ) آنچه مسلم است مقامهای نیروی هوایی آمریکی به هیچ رو این عدد را برای اف 22 منتشر نکرده اند ( اگر بگن که دیگه خیلی براشون بد میشه!) اما اگر موتور بسیار قویی بر روی جنگنده ای نصب گردد که نسبت رانش به وزن آن از یک عدد خاص بیشتر باشد (این عدد برای هر هواپیما قابل مقایسه و با هواپیمای دیگر متفاوت است) آنگاه آن هواپیما از لحاظ تئوری خواهد توانست تا زمان T بی نهایت( البته تا زمان اتمام سوخت!) به گردش خود با حداکثر جی وارده در آن سرعت، ادامه دهد بدون اینکه به سرعت واماندگی برسد. و این یعنی یک خطر بسیار بالقوه برای هر هواپیمایی که حریف آن باشد چون هواپیمای حریف بالاخره یکجایی در پیچیدن اصطلاحاً «بریده» و کم می آورد. اما تاکنون هیچ هواپیمایی به این عدد نرسیده ولی در عین حال حدث می زنم که اف 22 نزدیکترین عدد(به عدد اسمی خودش) را کسب کرده باشد.
اف 22 در شرایط معمولی به راحتی به اف 5 باج نمی دهد( فاصله تکنولوژیک دو جنگنده بیش از 40 سال است! ) اما در صورت مورد حمله قرار گرفتن از ناحیه چند اف 5 بهسازی شده( مانند آذرخش یا صاعقه) آنگاه اوضاع کمی فرق خواهد کرد. خصوصاً در صورتی که این هواپیماها دارای موتورهای قوی تر ( نسبت به اسلاف خود) بوده و به سیستم های موشکی مدرن مجهز باشند. مثلا در صورت مجهز کردن آذرخش یا صاعقه به موشک R-73 یا R-74 با توانایی نشانه گیری از روی کلاه خلبان ، خلبان هواپیما می تواند با قرار دادن هواپیمای هدف در زاویه هدفیابی موشک( این زاویه برای R-73 برابر 60 درجه است و برای R-74 را نمی دانم ولی شنیدم بیشتر شده است) نسبت به قفل موشک بر روی هدف و شلیک اقدام نماید چون این موشکها می توانند به علت حساس بودن سنسورهایشان از همه جهات با هدف در گیر شوند و علت داشتن قدرت فیلتر، توسط شراره ها(فلیر) نیز به راحتی منحرف نمی شوند، می توانند اف 5 بهینه سازی شده را به حریف قدری در برابر کلیه هواگردها تبدیل نماید و رقم پیروزی در برابر اف 22 را به عدد احتمالی چهار در برابر یک( ساقط شدن چهار اف 5 در برابر ساقط شدن یک اف 22) و یا حتی شاید سه در برابر یک یا دو در برابر یک برسانند. البته تفاوت در تلفات به ویژگی های خاص اف 22 (همانطور که اشاره شد) بر می گردد و الا یک جنگنده با ویژگی های خوب اف 5 (سبکی، مانور پذیری، خرج کم، هزینه آموزش پایین و. . .) به علاوه یکسری ویژگی های تقویت شده( مانند موتور، آویونیک، پنهانکاری(بعداً راهش را توضیح خواهم داد)، ECM وECCM تقویت شده و. . .) در برابر جنگنده هایی چون F-15(A,C,D)، F-16(A,C,D)، F/A-18(C/D,E/F) طعمه آسان و ساده ای نخواهد بود ( و به علت انجام ماموریتهای پدافندی توسط این جنگنده ها که بر روی خاک خودمان یا نزدیک به آن است در بیشتر موارد از پشتیبانی موشکهای ضدهوایی و هواپیماهای خودی نیز برخوردار خواهد بود)
آنطور که شنیده ایم کار مجهز سازی هواپیماهای غربی نیروی هوایی به موشک آرچر(R-73) در حال اجراست و بعید نیست که تا به حال این کار بر روی اف 5 یا خانواده آن (آذرخش و صاعقه) به انجام رسیده باشد. R-73 موشک بسیار توانمندی است و قابلیتهای آیرودینامیکی بالایی هم دارد (این موشک می تواند اهدافی را که تا 12 جی مانور می دهند را مورد هدف قرار دهد) ضمن اینکه برد 30 کیلومتری موشک حاشیه امن مناسبی برای هواپیمای حامل آن بوجود می آورد و خصوصاً توانایی حمله به هدف از همه جهات به آن این توانایی را می دهد که حتی از زاویه مقابل نیز بتواند تهدیدی علیه هواپیماهای مهاجم باشد و خلبان می تواند با تکیه بر توانایی LOAL (Lock On After Launch) موشک به صرف اطلاع از وجود جنگنده دشمن (رویت بصری، رویت راداری، رادار زمینی، رویت الکترونیکی، و. . .) از حداکثر فاصله ممکن نسبت به شلیک موشک اقدام کرده و موشک توسط سیستم مناسب( مانند رادار هواپیما، حساسه های مختلف، کلاه خلبان، سیستم IR خود هواپیما و. . .) تا فاصله مناسب جهت قفل موشک بر روی هدف هدایت شده و در آن فاصله خود موشک بر روی هدف قفل می نماید در این حالت و با تکیه بر این قابلیت زحمت خلبان بسیار کمتر شده و در عوض خلبان دشمن به زحمت زیادی می افتد( احتمال سالم در رفتن خلبان دشمن به دلایل ذکر شده مانند مانور پذیری بالای موشک و سیستم تصویر برداری پیشرفته مادون قرمز بسیار کم خواهد بود) البته از قرار معلوم موشک AIM-9X زاویه جستجوی هدف وسیعتری نسبت به موشک آرچر دارد که این مساله کمک خوبی به خلبان اف 22 در نبرد داگ فایت می نماید و کار حریف وی را نیز سخت تر خواهد کرد اما در یک نبرد رو در رو با شرایط مساوی (یعنی رویت همزمان طرفین توسط یکدیگر) اولین موشک را اف5 شلیک می کند نه اف22 ( به علت برد بیشتر موشک آن). اما می خواهم بگویم که ما چندان هم دست و پا بسته نیستیم و اگر در برابر از دست دادن حتی20 آذرخش یا صاعقه حتی یک فروند اف 22 را ساقط نماییم به لحاظ مالی ارزش آن را دارد. ضمن اینکه در کنار این هواپیماها ما رهگیرهای قدرتمندتری نیز داریم و در صورتی که بتوانیم در نبرد الکترونیک خود را قوی تر نماییم قطعا آمار تلفات هواپیماهای ما پایینتر آمده و خصوصاً در برابر موشکهای راداری مصونیت بیشتری خواهیم داشت. کار بر روی جنبه های پنهانکاری جنگنده ها و استفاده از پوششهای جاذب راداری و استفاده از دستگاههای مولد پلاسما بر روی هواپیما به جهت پنهانکار نمودن موضعی هواپیما، نیز می تواند این مصونیت را بیشتر کند. البته در کنار این مساله نباید استفاده از شبکه اخطار زود هنگام موج بلند را که حضور و تعداد جنگنده های دشمن( حتی انواع پنهانکار) را به ما اطلاع می دهد از نظر دور داشت. البته این رادارها نمی توانند فاصله دقیقی از هدف را به ما بدهند ولی همین که می توانند حضور هواپیماهای پنهانکار را اعلام نمایند خود غنیمتی است چرا که با مشخص شدن حضور آنها در آسمان می توان جنگنده ها را به نبرد آنها فرستاد.
خلاصه مطالب:
الف) با داشتن تعداد زیادی هواپیمای مانور پذیر و دارای سلاح مناسب می توان تهدیدات هوایی دشمن خصوصاً تهدیدات پنهانکار را دفع نمود چون این هواپیماها برای اسکورت بمب افکن ها یا انجام ماموریت های مستقل بر فراز خاک کشور ما، مجبور به ورود به خاک کشورمان هستند و در این حالت است که می توان با تعداد زیادی جنگنده دفاع نقطه ای (همانند نقش میگ 21 و میگ 29 در دکترین هوایی روسها) و در گیر کردن دشمن در نبرد داگ فایت( که اصولا هواپیماهای گران قیمت و پنهانکار از آن گریزان هستند چون در داگ فایت دیگر بحث رادار گریزی مطرح نیست و در درجه اول مهارت های خلبانان و بعد قابلیتهای جنگنده ها و سلاخ های آنها حرف اول را می زند) به هواپیماهای تهاجمی آنها ضربه وارد کرد تا هزینه این گونه عملیات برای آنها افزایش یافته و نهایتاً غیر قابل تحمل شود.
ب) کمیت می تواند تا حد زیادی کمبود کیفیت را بپوشاند خصوصاً اینکه جنگنده هایِ [color=orange]کمی[/color] ارزان هستند و از دست دادن آنها بار مالی اندکی را بر گردن یک کشور اعمال می کند اما جنگنده هایِ [color=orange]کیفی[/color] گران هستند و از دست دادن هر فروند از آنها بار مالی سنگینی را به دارنده آنها منتقل می نماید به عنوان مثال هر فروند اف 22 مبلغ 375 میلیون دلار قیمت دارد که برابری می کند با قیمت 75 فروند هواپیمای 5 میلیون دلاری. تازه آن هم بدون در نظر گرفتن هزینه های سرسام آور نگهداری و تعمیرات.
ج) در جنگنده های ارزان قیمت هزینه های آموزش ، نگهداری و تعمیرات نیز ارزان هستند و با هزینه یک هواپیمای [color=orange]کیفی[/color] می توان چندین هواپیمای [color=orange]کمی[/color] خریداری و نگهداری کرد.همچنین هواپیماهای [color=orange]کیفی[/color] هزینه سنگيني را در بخش آموزش و نگهداری و تعمیرات(نت) می طلبند به عنوان مثال فقط آموزش هر خلبان اف 22 میلیونها دلار هزینه می برد که به این معنی است که از دست دادن هر خلبان اف 22 برابر چندین میلیون دلار خسارت است( بغیر از خود هواپیما). و یا هزینه های بازدیدهای دوره ای اف 22 بسیار سنگین و سرسام آور است در حالی که شاید با هزینه نت یک فروند اف 22 بتوان بیش از 20 یا 30 فرنودند هواپیمای ارزان قیمت را نت کرد.
د) بجای هزینه بر روی تولید هواپیماهای گران تر و پیشرفته تر( از لحاظ آویونیکی) اگر سرمایه گذاری بر روی تولید موشکهای پیشرفته تر جهت کاربردهای هوا به هوا (خصوصاً انواع کوتاهبرد) صورت پذیرد نتیجه بهتر با هزینه کمتر حاصل خواهد شد.
هـ) تغییرات و بهینه سازی های آیرودینامیکی (مانند آنچه در مورد صاعقه دیدیم) و یا بهبود و تعویض موتور می تواند با هزینه نسبتا کم، بهره وری و بازدهی هواپیماهای ارزان را بالا ببرد.
و) استفاده از پوششهای جاذب امواج رادار و کار و تحقیق بر روی تولید پلاسما بر روی بدنه یا در اطراف هواپیماهای ارزان قیمت جهت پنهانکار نمودن آنها (پلاسما امواج رادار را کاملا به خود جذب می کند) می تواند یک راهبرد اساسی و مهم در کشف ناپذیری آنها توسط هواپیماهای دشمن باشد.
ز) تکیه بر توان داخلی در توانمند سازی آویونیکی هواپیماهای ارزان قیمت می تواند حاشیه امنیت این هواپیماهای را بالا ببرد.
ح) و مساله بسیار مهم راه اندازی هر چه سریعتر شبکه رادارموج بلند جهت شناسایی پرنده های پنهانکار و اطلاع به هواپیماهای خودی می باشد.
کلام آخر
در صورت تجهیز نیروی هوایی به تعداد مناسبی از جنگنده های آذرخش و صاعقه و تجهیز این هواپیماها به موشکهـــای حرارتی R-73 و R-74 با برد به ترتیب 30 و 40 کیلومتر و یا SUPER 530D با برد 40 کیلومتر(احتمالا) و یا موشک داخلی فاطر (نمونه داخلی PL-5 با برد احتمالی 20 کیلومتر) با توجه به مانور پذیری ذاتی هواپیمای اف 5 که در این دو هواپیما تقویت هم شده است این هواپیماها به حریف های قدری در نبرد های داگ فایت در برابر هواپیماهای بزرگتر مانند اف 15 ، اف 16 ، اف 18 ، اف 22 و. . . بدل می گردند. در صورت تجهیز این هواپیماها به موتورهای ساخت داخل ( مانند نمونــه ای از موتور RD-33 ) و بشرط تهیه تجهیزات الکترونیک آنها از داخل ، این هواپیماها احتمالا دارای قیمت تمام شده ای کمتر از 5 میلیون دلار برای هر فروند خواهند شد که در صورت تخصیص بودجه مناسب به نیروی هوایی و در صورت تامین زیر ساختهای لازم در بخش تولید، نیروی هوایی خواهد توانست در مدت سه الی پنج سال ناوگان مناسبی از این هواپیماها را تهیه و تجهیز نماید. ان شا الله. البته این استراتژی به عنوان یک استراتژی دفاعی بوده و برای دفاع از آسمان هوایی کشورمان پیشنهاد شده است. برای استراتژی های هجومی باید هواپیماها و طرحهای دیگری در نظر گرفت که شاید به آن پرداختیم.
و السلام
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در مورد كميت با سوخوي 25 بروز شده به تعداد زياد موافقم !
ولي تعداد مشخصي هواپيماي با كيفيت فوق پيشرفته به منظور جنگ هوايي جهت مقابله رهگيري و پشتيباني اين هواپيماي هاي سطح پايين بايد داشته باشيم ديگه !

مثلا 500 تا سوخوي 25 و 200 تا جنگنده مثل سوخوي 30 يا 35 و...
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]سلام
سلام امير جان دوباره مثل هميشه دست پر برگشتي
من يكي دو ماه پيش اين مطلبو تو يه تاپيك ديگه نوشتم همه گفتن بحثو منحرف كردي فكر كنم به موضوع اين تاپيك بخوره :
يك قسمت از گزارش خبري چاپ شده در «شماره ي چهارم دوماهنامه ي هواپيما»
متنی که در ادامه می خونید مربوط می شه به تمرینات «پرچم سرخ» که سال گذشته در پایگاه هوایی «نیلیز» آمریکا برگزار شد. مدتی پس از این تمرینات یکی از خلبانان نیروی هوایی امریکا در یک جلسه ی توجیهی برای افسران ارشد بازنشسته ی این نیرو ، ناگفته های این تمرین و برخی از مسائل عملیاتی و نقاط ضعف و قوت تعدادی از بهتری جنگنده های جهان را افشا می کند.
در طی این جلسه ی توجیهی ، خلبان امریکایی گفت نیروی هوایی ایالات متحده در این تمرین می خواست که نمایش ضعیف اجرا شده توسط خلبانان بی تجربه ی آمریکایی جنگنده های اف 15 در مقابل بهترین خلبانان سوخو 30 نیروی هوایی هند در جریان تکرینات مشترک سال 2004 میلادی را جبران کند. چهار سال بعد ، این کار انجام شد و خلبانان هندی از مهارت و تخصص خلبانان شرکت کننده در تمرینات پرچم سرخ متعجب شدند. این خلبان با افتخار اعلام کرد : «به طور اعجاب اوری ما پیروز شدیم»
به گفته ی این خلبان ، خلبانان اف 15 از جربیات رزمی در شبیه ساز های پروازی علیه جنگنده های اف 22 ، مجهز به سیستم تغییر بردار نیروی رانش موتور ، برای بهره برداری از نقطه ضعف اصلی سوخو 30 ها در مانور های پش از واماندگی استفاده کردند .او افزود : «وقتی ما خلبانان هندی را تحت فشار قرار می دادیم ، شما ناگهان ملاحظه می کردید که خلبان سوخو اقدام به استفاده از تغییر بردار نیروی را نش موتور و انجام مانور پس از واماندگی کردند . در طی انجام این مانور ، او ارتفاع و سرعت خود را از دست می داد در نتیجه ، شما باید فقط دسته ی فرمان را اندکی عقب کشیده و با توپ او را هدف می گرفتید. »
این خلبان اشاره کرد پیروزی اف 15 بر سوخو 30 در نبرد های هوایی چنان بود که نیروی هوایی ایالات متحوده نگران آن است که این پیروزی ها باعث کاستن از بودجه ی خرید جنگنده های جدید شود ! وی افزود : «اکنون فقط مسُله ی زمان مطرح است. به زودی خلبانان هندی خواهند آموخت که چگونه بر تاکتیک های جنگنده های اف 15 که چنین با موفقیت علیه شان به کار گرفتته شد ، غلبه کنند.وقتی ان ها واقعا شیوه های جنگیدن با هواپیماهایشان را فرا بگیرند ، همواره جنگنده های اف 15 و اف 16 را در نبرد های هوایی ، شکست خواهند داد»
وی در ضمن شرح داد که جنگنده های اف 15 و اف 16 دارای چند نقطه ضعف عملیاتی هستند. وی اشارات قبلی ، مبنی بر این که موشک های هدایت شونده ی راداری آمریکا در مقابل اخلال الکترونیک ، آسیب پذیر هستند را تایید کرد و گفت که این مسُله از برتری آن (آمریکایی ها) در رزم های فراتر از میدان دید ، می کاهد.
در این جلسه اشاره شد که جنگنده های پیشرفته ی سوخو 30 نیروی هوایی هند تنها نگرانی تنها نگرانی نیروی هوایی ایالات متحده نیست .این خلبا ن آمریکایی اشاره کرد که میگ های 21 نیروی هوایی هند که توسط اسرائیل ارتقا یافته و به رادار ، موشک های راداری و اخلال گر های الکترونیکی اسرائیلی مجهزند ، برای رادار های کاوش مکانیکی کنونی اف 15 و اف 16 های نیروی هوایی امریکا ، تقریبا نامرئی هستند .اینک ، خلبان های میگ 21 هند می توانند با استفاده از اخلال گر های الکترونیکی ، خود را از دید رادار های جنگنده های نیروی هوایی آمریکا مخفی کرده و با اف 15 ها و اف 16 ها در نبرد نزدیک تعاقبی درگیر شوند .چیزی که نتیجه ی پیش بینی آن دشوار است .
سخنان این خلبان در ضمن شامل اشاراتی به نقاط ضعف فناورانه ی هواپیما های خارجی نیز بود. به عنوان مثال ، وی گفت که حضور تاریخی سوخو 30 در تمرینات پرچم سرخ به دلیل قابلیت اطمینا کم موتور های روسی دچار مشکل شده بود. «چیزی که هندی ها را بسیار ناراضی کرده بود آن بود که وقتی یک موتور ساخت روسیه دچار مشکل می شود ، روس ها ان موتور را به روسیه فرستاده و در عوض ، یک موتور دیگر را تحویل می دهند. وضعیتی که برای آن ها ، در حین حضور در ایالات متحده ، مشکل ساز بود.»
این خلبان در پایان سخنان خود ، بر اهمیت اف 22 برای نیروی هوایی ایالت متحده تاکید کرد؛ وی در ضمن اشاره کرد که این هواپیما قادر به حمل موشک هوا به هوا به تعداد کافی نیست. وی افزود : «خدا را شکر که این هواپیما به توپ نیز مسلح است.»
سرانجام وقتی یکی از شنوندگان ، نظر وی را در مورد جنگنده ی اف 35 جویا شد ، وی درنگی کرد و سپس گفت «گفت و گو در این مورد را به وقت دیگری موکول میکنیم»[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون وريور جان ولي:
[quote]در مورد كميت با سوخوي 25 بروز شده به تعداد زياد موافقم ![/quote]
مطمئني؟ سوخو 25 كه جنگنده پشتيبانيه و سرعت خيلي پاييني هم داره تازه موتورهاش هم به درد يه نبرد نفس گير داگ فايت نمي خورن.
من هم نظر خودم روي 500 تا 700 جنگنده به روز شده از كلاس اف 5 هست البته در كنار ساير جنگنده هاي فعلي؛ مثلا من معتقدم هنوز اف 14 ها با اينكه تعداد پاييني دارن ولي مي تونن تاثير گذار باشن يا ميگهاي 29 كه هم تعداد شون نسبتا خوبه و هم رهگير نقطه اي قوي اي هست. البته اگه بتونيم تعداد بيشتري از اونها بخريم بهتره.

[quote]به گفته ی این خلبان ، خلبانان اف 15 از جربیات رزمی در شبیه ساز های پروازی علیه جنگنده های اف 22 ، مجهز به سیستم تغییر بردار نیروی رانش موتور ، برای بهره برداری از نقطه ضعف اصلی سوخو 30 ها در مانور های پش از واماندگی استفاده کردند .او افزود : «وقتی ما خلبانان هندی را تحت فشار قرار می دادیم ، شما ناگهان ملاحظه می کردید که خلبان سوخو اقدام به استفاده از تغییر بردار نیروی را نش موتور و انجام مانور پس از واماندگی کردند . در طی انجام این مانور ، او ارتفاع و سرعت خود را از دست می داد در نتیجه ، شما باید فقط دسته ی فرمان را اندکی عقب کشیده و با توپ او را هدف می گرفتید. »[/quote]

دريا جان ممنون شما لطف داريد
مطلب شما ثابت مي كنه كه هميشه هم موارد پر خرجي مثل تغيير بردار رانش كارساز نيست و حتي ممكنه بر عليه خود هواپيما استفاده بشه.

[quote]در این جلسه اشاره شد که جنگنده های پیشرفته ی سوخو 30 نیروی هوایی هند تنها نگرانی تنها نگرانی نیروی هوایی ایالات متحده نیست .این خلبا ن آمریکایی اشاره کرد که میگ های 21 نیروی هوایی هند که توسط اسرائیل ارتقا یافته و به رادار ، موشک های راداری و اخلال گر های الکترونیکی اسرائیلی مجهزند ، برای رادار های کاوش مکانیکی کنونی اف 15 و اف 16 های نیروی هوایی امریکا ، تقریبا نامرئی هستند .اینک ، خلبان های میگ 21 هند می توانند با استفاده از اخلال گر های الکترونیکی ، خود را از دید رادار های جنگنده های نیروی هوایی آمریکا مخفی کرده و با اف 15 ها و اف 16 ها در نبرد نزدیک تعاقبی درگیر شوند .چیزی که نتیجه ی پیش بینی آن دشوار است . [/quote]

اين ثابت مي كنه كه جنگندههاي كوچك و قديمي در صورتي كه دستي به سر و گوششون كشيده بشه! به حريفهاي مهلكي براي جنگنده هاي بروز تبديل ميشن.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام بر عزیزان
برادر گرامی آقای امير خسته نباشید
بسیار مقاله ی جالبی بود و بنده با کمال میل این مقاله را خواندم و لذت بردم
موفق و شاد باشید
یاعلی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
محمد جان با اجازه چند مطلب رو ياد آوري ميكنم:
1_ اين استراتژي در زمان شوروي اجرا شد و در اون يك جنگنده نسل يك با توجه به كميتش تونست از يك جنگنده نسل دو پيشي بگيره اما هيچ كجاي اين استراتژي نگفته كه ميشه با يك جنكنده نسل 3 با توجه به كميتش با يك جنگنده نسل 5 در گير شد.
شما يك جا مثال در گيري 20 تا مثلا آذرخش رو با يك رپتور زديد اما به چند نكته توجه نكرديد اينكه اولا يك جنگنده اي مثل رپتور به چه هدفي وارد آسمان ما ميشه؟ يا شناساييه يا برتري هوايي يا اسكورت بمب افكن. حالت ديگه اي كه نداره!
اگه شناسايي باشه كه تا ما بخواهيم با جنگنده هاي نسل 3 مون بريم و پيداش كنيم و بگيريمش فيلماشو گرفته و در رفته با اون موتورهاش و آيونيكش!
اگر برتري هوايي باشه كه مسلما تنهايي كه نمياد با چند تا وينگ مياد كه ما اگه از دوتا پايگاه هم جنگنده Scramble بخواهيم بفرستيم بيشتر از 30 تا كه نميتونيم همزمان به پرواز در بياريم ميشه؟
اگر اسكادران دشمن رو 3 تا فرض كنيم هركدوم هم 8 تا موشك داشته باشند در نگاه بد بينانه 24 تا و خوشبينانه 15 تا از 30 تا جنگنده ما منهدم خواهند شد كه اگر حالت بد رخ بده اون 3 تا رپتور در داگ فايت قطعا حريف 6 تا آذرخش ما خواهند شد. در اين صورت اين استراتژي چه پيامدي براي ما دارد؟ 30 تا جنگنده به همراه 30 باك سوخت( ميليون ها ليتر!) و چند ده موشك از بين رفته و ميليون ها دلار خسارت به ما وارد شده درمقابل چي؟ هيچي!
اگر هم حالت خوب رخ بده اون 3 تا پس از زدن 15 تاي ما فلنگ رو ميبندن و در ميرن ما هم به گرد پاشون نميرسيم! بعدشم تو پايگاهشون ميشينن و به ريش ما ميخندند! كه بازم چيزي گير ما نمياد.

2_ شما فرموديد برد موشك آرچر 30 كيلومتره! بله شايد در تئوري اين طور باشه اما در عمل چيز ديگريه كه حاكي از برد مفيد 5 كيلومتري داره! مثل موشك آمرام آمريكايي كه اعلام شد 60 كيلومتر برد داره اما در نبرد بالكان ديديم كه برد مفيدش بيشتر از 18 كيلومتر نبود!!

3_ يك جايي شما به قيمت جنگنده ها و هزينه تعمير و نگهداري و قيمت چند ميليون دلاري جنگنده كيفي در مقابل قيمت پايين جنگنده كمي اشاره فرموديد و گفتيد كه با هزينه يك رپتور ميشه فرضا 75 تا جنگنده 5 ميليون دلاري مثلا آذرخش خريد و در مقابل تلفات هم به همين روش محاسبه كرديد اما برادر من مثل اينكه شما واحد هاي پولي رو فراموش كرديد! دلار واحد پول آمريكاست و واحد پول ايران رياله كه همين الان هر دلار تقريبا برابر با 11000 رياله! و مملكت ما با بشكه اي حدود 40 دلار داره اداره ميشه. حالا بايد چند بشكه نفت بفروشيم و خرج ملت نكنيم تا بشه 375 ميليون دلار؟ 9375000 بشكه! در طي چند وقت ميشه اين كار رو انجام داد؟ بعدم اينكه توليد اين ميزان جنگنده به چند سال زمان نياز داره؟ 5 سال يا 10 سال يا بيشتر؟ به اينهاشم توجه بفرماييد.
در عرصه زميني شايد اين طور باشه كه با وشك هاي ضد زره بشه كاري از پيش برد اما در عرصه هوا معادلات خيلي پيچيده تره!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]مطمئني؟ سوخو 25 كه جنگنده پشتيبانيه و سرعت خيلي پاييني هم داره تازه موتورهاش هم به درد يه نبرد نفس گير داگ فايت نمي خورن.
من هم نظر خودم روي 500 تا 700 جنگنده به روز شده از كلاس اف 5 هست البته در كنار ساير جنگنده هاي فعلي؛ مثلا من معتقدم هنوز اف 14 ها با اينكه تعداد پاييني دارن ولي مي تونن تاثير گذار باشن يا ميگهاي 29 كه هم تعداد شون نسبتا خوبه و هم رهگير نقطه اي قوي اي هست. البته اگه بتونيم تعداد بيشتري از اونها بخريم بهتره.

[/quote]
محمد جان ضمن تشكر ...

راستش اين نتيجه توي شبيه سازي جنگ با فالكن 4 گرفتم !
ميشه گفت موفق ترين حمله رو به ناوهاي هواپيما بر امريكا توسط اين جنگنده داشتم ! البته فالكن فقط اف 16 رو ميتوني پرواز اما ميتوني كلي جنگنده ديگه رو انتخاب كني و براي عمليات ازشون بهره ببري !

جنگنده ارزان قيمت سوخوي 25 طيف وسيع و گسترده اي از تسليحات هوا به زمين رو حمل ميكنه كه با توجه به نصب دو موشك آر73 پيشرفته (طبق اذعان آمريكااي ها سايدوايندر سالها بايد بوق بزنه تا بفهمه آرچر يعني چي) روي بالها و حمل انواع تسليحات ضد و موشكهاي موفق كي اچ 25 31 35 و... ميشه گفت بهترين گزينه براي انجام ماموريت هاي ويژه در صورت وجود پشتيباني هواپيماهاي دور پرواز و قدرتمند سوخوي 30 به همراهي آواكس خواهد بود ...

موفقيت هاي گسترده اين جنگنده (25) در جنگ گرجستان با وجود سرعت كم و قدرت مانور پايين در برابر انواع پدافندهاي پيشرفته به حدي بود كه روسها بدنبال راه اندازي خطوط توليد مدلهاي اموزشي اون افتادند !
اين براي كشوري كه به دنبال جنگ هاي فرا منطقه اي نيست بهترين گزينه خواهد بود تا براي پوشش كامل زميني خود طي يك جنگ طولاني مدت زيادي تسليحات ارزان و جنگنده هاي با دوام كم قيمت داشته باشد !
همچنان كه وجود سوخوي هاي 30 يا جنگنده هاي مشابه براي عمليات فرامرزي و دوربرد كه براي ما كمتر انجام خواهد شد بسيار مناسبترند !اما حرف آخر را براي عمليات هاي دوربرد جنگنده هاي دورپرواز ارزان قيمتي كه تك موتوره و پرتوان باشند در اسكورت اين سوخو ها خواهد زد بعلاوه كه نياز شديدي به نسل پنجمي هاي گران قيمت ولي اساسا رادار گريز به تعداد كم براي عمليات نفوذي حس ميشود كه براي آنها بايد بجاي تعداد سرويس و تسليحات ويژه فراهم آورد...



در مورد ار 73 هم يه مطلب بگم كه اين موشك از تكنولوژه اينفرارد ايمجري استفاده ميكنه و تصاوير مادون قرمز رو بررسي و پردازش تصوير ميكنه ! بر خلاف گونه هاي سايدويندر كه از سنسور استفاده ميكنه ارچر ميتونه فليير يا شراره رو از موتور تشخيص بده !
در مورد برد هم بايد بگم كه 40 كيلومتره ولي موشكهاي داگ فايت نظير آر 73 شرايط پرتاب و مانور ويژه اي دارند ! چون در فاصله نزديك شليك ميشوند جنگنده حريف دور موتور رو در پايين ترين سطح قرار ميده و سعي ميكنه با مانوري رو به زمين موتور رو از ديد موشك خارج كنه تا تاثير زمين موشك رو منحرف كنه البته كه مانور بسيار بالا و شرايط پرتاب خاصي رو ميطلبه كه يك موشك حرارتي بتونه بدرستي به هدف برخورد كنه ...


در مورد شبيه سازي با فالكن هم اگر 50 تا سوخوي 25 فدا بشه و يك ناو هواپيمابر با بيست يا سي تا اف 18 نابود بشه اختلاف هزينه و قيمت فراواني خواهد داشت و دشمن بيشترين ضرر رو خواهد داد اما مشكل وجود فاصله زياد ناو يا سواحله كه ديگه كار رو از عهده 25 خارج ميكنه ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام محمد جان
به واقع مطلبی قابل توجه نوشتید که جای بحث و تامل بسیار دارد.
خدا رو شکر شما دوست عزیز جزو معدود نفراتی می باشید که مفهوم این استراتژی اساسی برای کشورهای درجه دو (از نظر صنعتی و اقتصادی) را متوجه شده و به همین جهت چنین مطلب مهمی را شاهد هستیم.
مدتها بود بحث مشابهی در ذهن داشتم که دنبال موضوعی برای شروع آن بودم که گاه فرصت نمیشد گاه هم موردی پیدا نمی کردم اما اکنون با مطلب خوب شما میتوان بحث را گسترش داد و ابعاد مختلف این استراتژی را برای کشورمان ایران عزیز مورد بررسی قرار دهیم.

البته همانطور که واضح است اصل این استراتژی بر وارد کردن انبوه نیرو در یک محیط محدود علیه نیروی محدود دشمن است تا با کمک از شرایط خاص (محیط محدود) و برتری عددی بر کیفیت بالای دشمن چیره گشته و بتوان آن را به عقب راند. اینکه این استراتژی در ایران جوابگو می باشد یا خیر پاسخی قطعی ندارد و به زعم هر فرد با توجه به نگرش اش متغیر است که مسلما عده ای موافق با آن بوده و همین افراد استراتژی مزبور را برای کشور خود گسترش میدهند. ایران کشوری پهناور با ابعاد جغرافیایی گسترده است که از نظر جغرافیایی به علت گستردگی سرزمینی امکان بهره گیری کامل از این استراتژی را ندارد به عللی چون اقتصاد و صنعت پائین به نسبت شوروی و چین. اما همین روش را میتوان در مناطق حساس و کلیدی بکار گرفت یا به عبارتی بجای پوشش کل کشور تنها به حفاظت از شاهرگ های آن اقدام کنیم که با حفظ این مهم امکان حفظ کل نیز میسر است.

درباره پیشنهاد جنگنده اف5 نیز به نظرم گزینه مناسبتر از این برای ایران فعلی وجود ندارد و هواپیمایی است که با یک سری تغییرات به یک جت رزمی سبک و پیشرفته بدل میگردد که با خاصیت ویژه هزینه تولید و نگهداری اندک میتوان آنرا در استراتژی مزبور گنجانید. این هواپیما به فرض تولید بومی و استفاده از تجهیزات پیشرفته چون رادار با برد بالای 120 کیلومتر و آیونیک مناسب و موشکهای هوا به هوای حرارت یاب دقیق هزینه تولید بیش از 3 میلیون دلار ندارد و به علت سهولت مونتاژ قطعات و پائین بودن هزینه راه اندازی خط تولید و ساخت قطعات توان اقتصادی لازم را نیز برای احداث خط تولیدی که قادر به تحویل سالانه بیش از 50 فروند باشد داریم. این مقدار در طول چند سال به میزان قابل توجهی تبدیل خواهد شد که با هزینه ای ناچیز پدید آمده است.

اما مشکل اینجاست که ما به تعداد کافی زیرساخت برای پذیرایی این حجم از هواپیما را نداریم از نظر تعداد پایگاهها و نیز ظرفیت آنها. پس اجبارا این طرح بیش از یک حد در صورت عدم گسترش زیرساختها نمی تواند ادامه یابد! اما همین ظرفیت فعلی امکان نگهداری حداقل 500 هواپیمای دیگر را به نیروی هوایی میدهد که با متمرکز ساختن این حجم در پایگاههای مهم و پوشش آنها با سامانه های راداری و پدافندی پیشرفته این توان را کسب خواهیم نمود تا با هرگونه تجاوز هوایی بیگانه با استراتژی برتری کمیت در محیط محدود با کیفیت بیشتر درگیر شویم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
  • مرور توسط کاربر    1 member