امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

6 hours قبل , Lord-Soldier گفت:

 

و در یک کلام تغییر فاز نیروی هوایی از دفاعی به تهاجمی است. 

 

بسم ا... 

 

بدون خرید و سرمایه گذاری گسترده ( شامل بکارگیری درست توان دیپلماسی ) عملا" تغییر فاز از پدافندی به آفندی ، غیر ممکن هست ، مگر اینکه قصد داشته باشیم ، صرفا"  افکار عمومی داخلی را قانع کنیم که  نیروی هوایی هم داریم !!!

 

111~8.jpg

  • Like 2
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 16 اسفند 1398 در 09:43 , MR9 گفت:

 

بسم ا... 

 

بدون خرید و سرمایه گذاری گسترده ( شامل بکارگیری درست توان دیپلماسی ) عملا" تغییر فاز از پدافندی به آفندی ، غیر ممکن هست ، مگر اینکه قصد داشته باشیم ، صرفا"  افکار عمومی داخلی را قانع کنیم که  نیروی هوایی هم داریم !!!

 

 

 

خیر اجازه بدهید با شما مخالف باشم. مرحله اول تغییر نگرش است. با هر داشته و سرمایه گذاری، میتوان پدافندی فکر کرد یا آفندی. وقتی تفکر قوای مسلح از دفاعی بودن نیروی هوایی به آفندی بودن آن تغییر کند، ارزش استراتژیک (در قالب دکترین دفاعی ج.ا.ا. که چیزی شبیه به «اطمینان از نابودی متقابل MAD» است ) و ارزش تاکتیکی آن بیشتر مشخص می شود. با مشخص شدن ارزش نیروی هوایی برای تصمیم گیران، می توان احتمال داد که سرمایه گذاری لازم انجام بگیرد. وگرنه برای چیزی که کم فایده دانسته شود کسی سرمایه گذاری نمی کند.

 

البته وضعیت فعلی نیروی هوایی  هردو مأموریت آفندی و پدافندی را تا حد زیادی محدود کرده است، اما در همین وضعیت هم می توان کارهایی انجام داد که امکان آفند را بیشتر کند.مثلا اگر فانتومها به مهمات حمله زمینی با برد 500 کیلومتر دسترسی داشتند امکان نقش آفرینی در مقابله با داعش در عراق را پیدا می کردند. یا مثلا در نقش حمله به سطح (دریا) می توانستند از عمق خاک کشور و دور از خط اول تهدید، کل خلیج فارس را تحت پوشش قرار دهند. 

 

به نظر من در کوتاه مدت ، یعنی در حقیقت تا قبل از اینکه خودمان «موتور» بسازیم، امکان خرید وجود ندارد. یعنی چین و روسیه به ما نمی فروشند. اروپا و آمریکا هم نمی فروشند. تولید کننده دیگری هم نمی شناسم که بخواهیم از او بخریم.

 

لذا یک سری اقدامات فورس ماژور و بحرانی - یعنی مثلا در حد بحرانهایی مثل سیل و کرونا و ... - باید انجام بگیرد تا در کوتاه مدت یک نیروی هوایی قابل قبول داشته باشیم. مواردی که نوشتم عمدتا مربوط به این قضیه است.

 

اما در بلند مدت و زمانی که توانسته باشیم موتور بسازیم حتما باید مذاکرات خرید رو انجام بدیم.چرا که پوشش همه نیازهای هوایی کشور زمان خیلی زیادی خواهد گرفت.

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
2 hours قبل , Lord-Soldier گفت:

 

خیر اجازه بدهید با شما مخالف باشم. مرحله اول تغییر نگرش است. با هر داشته و سرمایه گذاری، میتوان پدافندی فکر کرد یا آفندی.

 

در واقع پارادوکس اصلی اونجا ست که در مورد نیرو هوایی خطی وجود نداره که این ورش آفندی باشه اون ورش پدافندی، بعد شما معتقد باشی الان این ور خطیم باس بریم اون ور خط!

وقتی نیروی هوایی ما توان آفند نداشته باشه قطعا توان پدافند هم نداره، و بالعکس

در واقع آفند و پدافند 2 جز کاملا در هم تنیده هستند، جدا از هم نیستن 

 

الان وضعیت چیه پس ؟ هیچی! ول معطل. نیروی هوایی ما در یک رزم تمام عیار هیچ توان عملیاتی قابل توجهی نداره . در واقع رزم تمام عیار که هیچی الان برا ساعت پروازی پر کردن خلبان هاش که اکسپایر نشن هم مشکل داره 

 

هرگونه برنامه ریزی برای تغییرات به هر نحو هم باید یه در قالب یه چارت 3*3 توصیف بشه:

 

- تجهیزات

- آموزش

- فرماندهی

 

+ وضعیت فعلی

+ وضعیت هدف

+ حالت گذار

 

باز هر کدوم از اینا کلی نمودار و زیر جدول و غیره جهت تعریف مساله، تحلیل، برنامه ریزی و بازخورد گیری و غیره باس داشته باشه

 

من توصیف اولیه شما از مساله رو اساسا از بیخ غلط می دونم، به بحث در مورد راه حل نمی رسیم ...

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نیروی هوایی ما ستون فقراتش بر مبنای جنگنده های نسل دوم و سوم شکل گرفته، تغییرات جزئی هر اندازه قابلیت کاربردی داشته باشند نمیتونن در توازن  کلی نقش داشته باشن. ما هم کمیت نیروی هوایی مون می لنگه هم کیفیتش. باید به سمتی بریم کمیتی قانل اعتنا رو خریداری و در گام بعدی تولید کنیم و خیلی بهتره این کمیت بر مبنای حداقل جنگنده های نسل 4 باشه تا بیارزه که اونها رو در طی سالهای آتی ارتقا بدیم. وضعیت نیروی هوایی ما مثل مریضی میمونه که عفونت کل بدنشو گرفته و با یک آمپول دگزامتازون خودشو گول می زنه که هیچیم نیست . دوست گرامی مون در پست بالا به دسترسی به الزامات اشاره کرد ما وقتی در حداقل ساعات پروازی کمیتمون می لنگه چطور میتونیم به دنبال کارایی بالا رزمی جنگنده ها و خلبان هامون باشیم. باید تجهیزات و تهسیلات فراهم باشه و برنامه ریزی و فرماندهی برای هدایت اون ( نه صرفا سخنوری در باب این موضوع ) رو فراهم کنیم تا بتونیم در طی چند سال حداقل توازن و توان دفاعی - تهاجمی رو در مقابل خطراتی که دور تا دور مارو گرفته ایجاد کنیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خب عزیز دل وقتی امکان خرید وجود نداره چکار کنیم؟

شما که میگی نسل 4، خب اصلا بگیم نسل 5 ! بهتره که؟ وقتی قراره کسی نفروشه بمون بذار بگیم نسل5.

موتور هم یک روز و دو روز نیست توسعه دادنش. معلوم نیست 3 سال دیگه به نتیجه برسه یا 7 سال دیگه.

تو این مدت چکار کنیم؟

 

@7mmt عزیز

چرا تفاوت آفند و دفاع هوایی در نیروی هوایی هم هست. فرض کن طرح بمب افکن کردن هواپیمای ترابری مثلا هرکولس ها - برای مناطق کم خطر از نظر پدافند هوایی مثل مبارزه با تروریست ها - انجام شده بود و در سوریه استفاده می شد. این می شد توان آفندی.

 

در مورد «برنامه ریزی» برای تغییرات حق با شماست

ولی ما الان در مورد چیزی قبل از برنامه ریزی داریم صحبت می کنیم : تغییر نگرش که باید منجر به برنامه ریزی برای تغییرات بشه که منجر به سرمایه گذاری برای تغییرات بشه.

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

امکان خرید همیشه وجود داشته و در زمان هایی هم که وجود داشته انتخاب و تدبیر طرف ایرانی در حد صفر بوده. اینکه چرا چین تونسته سوخو 35 بگیره از روسیه و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم حکایت مفصلیه. امکان خرید جنگنده نسل پنج یا تولیدش وجود نداره  راه حل بلند مدت تولید بومیه ولی نه با این  رویه و نه تکیه بر آفتابه خرج لحیم کردن بلکه بر مبنای روند توسعه و تمایز در ویژگی های یک جنگنده یعنی امری که اف 5 رو تبدیل به اف 18 کرد و ..... از بعد از شهید ستاری نیروی هوایی ما گرفتار چه کنم چه کنم بدی شده و چون هدف نداره لاجرم برنامه ریزی، فرماندهی، تدبیری در اون نمی بینیم. ما باید اول نیاز به یک نیروی هوایی قدرتمند و کارارو درک کنیم و در گام بعدی اشباح پیر و اف 7 رو به خدا بسپاریم بقیه موارد پیشکش

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
21 minutes قبل , Lord-Soldier گفت:

فرض کن طرح بمب افکن کردن هواپیمای ترابری مثلا هرکولس ها - برای مناطق کم خطر از نظر پدافند هوایی مثل مبارزه با تروریست ها - انجام شده بود و در سوریه استفاده می شد. این می شد توان آفندی.

 

 

سلام علیکم 

در خصوص پاسخ به مواردی که در پست قبل فرمودید ، مقداری مطالعه بیشتری از سمت بنده نیاز هست ولی برای قضیه تبدیل هرکولس به بمب افکن ، به تقریب سال گذشته در همین موقع بود که یک صحبت کوچک داشتیم  

 

فرضیه استفاده از سی-130 بعنوان هرکولس

 

بر 24 دی 1397 در 00:02 , MR9 گفت:

 

 ولی با توجه به تصاویر ، دوستان ما دارند از مهمات آهنی سری مارک 82 یا مارک84 استفاده می کنند ، در نتیجه برای افزون تر کردن دقت ( حتی برای بمباران فرشی و باقصد اثر گذاری )  مجبورند ارتفاع پروازی را کاهش بدهند ( قطعا" ماجرای ساقط شدن میراژ نیروی هوایی را در شرق کشور توسط همین موشکها به یاد دارید ) و این یعنی قراردادن یک هواپیما و خدمه آن بصورت کاملا بی دفاع در برابرآتش دفاع هوایی 

 

  ضمن اینکه اصل ماجرا ، یعنی قانع کردن فرماندهان ارشد به این نکته که جنگهای قرن 21 نیازمند " نیروی هوایی " هست ، خودش ماجرایی دیگر دارد .

 

 

 

بر 24 دی 1397 در 00:35 , MR9 گفت:

بله ، درست هست ولی این هواگردها در حداقل شرایط خودش ، سیستم هایی مثل چف  و فلر و سامانه های جنگ الکترونیک و... را باید داشته باشند ، ضمن اینکه مباحث سازه ای ، عمر پیشرانه ، آموزش و نحوه بکارگیری هم اهمیت پیدا می کند 

بعنوان مثال ، تهدیدات ما در غرب کشور ( کومله و ... ) بیشتر در نواحی کوهستانی هست ، اگر فرض کنیم اینها ، مهماتی مثل سام-16 را نداشته باشند ( که قطعا باشرایط منطقه حتما تهیه میکنند )  باز هم اجرای بمباران فرشی ، راه حل نیست ، چون منطقه کوهستانی هست

 

 

ولی بعنوان یک پیش فرض ، هنوز نشانه ای دال بر تغییر نگاه دوستان دیده نشده و همچنان عزیزان ما بر خلاف تجربه های موفق موجود در همکاری مشترک ، که تحلیل این مساله  خودش داستان طولانی هست ، معتقدند می توانند تهدیدات موجود و آینده را پاسخ بدهند . البته این مساله روند خطرناکی هست ، چون هیچ تضمینی وجود ندارد که این فرض به حقیقت تبدیل شود 

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
10 hours قبل , 7mmt گفت:

 

تفاوت در عملیات آفندی و پدافندی وجود داره، ولی در عین حال خطی میانشون وجود نداره ...

 

 

 

آقا به حق خیلی دل پری داریا. 

ویرایش شده در توسط M-ATF

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

"راهکار فعلی"

نیروی هوایی  تا زمانی که تجهیزات جدید وارد سازمانش نشده و البته یگان هایش گسترش بیشتری پیدا نکرده اند. چاره ای ندارد جز تغییر تاکتیک و تغییر ماموریت! تا جایی که  از هوانیروز حداقل اطلاع دارم این عمل صورت گرفته.   ما نمی توانیم از اف۴ انتظار داگ فایت و یا حتی نبرد فرا دید انتظار داشته باشیم. همچنین از  اف۱۴ و میگ ۲۹ و ... (بعلت ارزشمند بودن و کمبود جنگنده)

با سپردن ماموریت های جدید و  آموزش تاکتیک های جدید میتوان از این جنگنده ها در برابر یک نیروی هوایی قدرتمند مثل آمریکا هم استفاده کرد. شما هیچ وقت نمیتوانید از جنگنده های فعلی برای مقابله با رهگیر های قدرتمند دشمن استفاده کنید. باید این وظیفه رو بصورت تخصصی به پدافند هوایی سپرد و  به جنگنده ای مثل اف۱۴ و... در این بخش باید نقش تکمیل کننده داد. یعنی نصب  زیر سامانه ها و رادار هایی برای پوشش خلا راداری در بعضی از اراضی جغرافیایی خاص استفاده کرد.

با استفاده از هواگرد هایی مثل بوئینگ۷۰۷ (که بازنشسته میشن)و ایران ۱۴۰ باید رادارهای پرنده بیشتری ایجاد کرد تا خلا  رادار های ثابتی چون رادار غدیر رفع شود. ما باید خود را برای شرایطی اماده کنیم که رادار هایی نظیر رادار قدیر را از دست داده ایم. با این تاکتیک و امکانات لاعقل در بحث پدافند زمین پایه کشنده تر عمل خواهیم کرد.  در غر این صورت و با از دست دادن رادار های فرا افق نگر پدافند ما از یک پدافند یک پارچه به یک پدافند جزیره ای تبدیل خواهد شد.

باید بطور گسترده تجهیزات حملات زمینی از راه دور را توسعه داد. که البته، هم در  نیروی هوایی و هم در هوانیروز این کار با شتاب روز افزونی در حال اجراست. نمونه این امکانات بمب های بالابان و باقی بمب هایی که فراتر از  دید رادار ها و پدافند برد کوتاه دشمن و البته منطقه خطر پرتاب میشوند و موشک های کروز برد بلند با قابلیت جستجوی خودکار هدف و با اجرای کار گروهی بینشان ! هماهنگی جنگنده های برد بلند ارتش با برخی از پهپاد های کشور برای استفاده در نقش حامل پد رله . برای اجرای بهتر حملات پهپادی در یک نبرد دریایی و یا حتی زمینی!

برای نیروی هوایی باید ماموریت متمرکز  و تعیین شده مشخص کرد.

۱- حمله به اهداف دور دست دریایی:

اهداف دور دست دریایی با توجه به ضعف نیروی دریایی ایران همیشه به عنوان یک نقطه عطف نظامی  برای ما باقی خواهد ماند و البته یک برگ برنده حتی برای دشمن منطقه ای مثل عربستان!

ما تنها سلاح هایی که برای زیر اتش گرفتن دهانه ی اقیانوس هند در اختیار داریم. موشک های سجیل  و خرمشهر و قدر و... و موشک کروز سومار بصورت علنی است. که خب  تهدید جدی برای نیروی دریایی محاصره کننده دشمن نیستند. با استفاده از جنگنده های اف ۴ و سوخو۲۴ و حتی اف۱۴ و میراژ در نقش حامل موشک های کروز برد بلند از انواع مختلف که در اختیار است و یا ترجیحا  با موتور رمجت( طراحی و ساخت این موتور اعلام شده و البته شایعات در مورد وجود نسخه های روسی است) تا به سرعت نزدیک به ۳ ماخ برسند و بردی نزدیک به هزار کیلومتر  و حتی ۲هزار کیلومتر میتوانند تهدیدی برای هر خط تدارکاتی و یا خطوط محاصره دریایی دشمنان ایران در اقیانوس آرام و دریای هند باشند. این همان تاکتیکی  است که شوروی در جنگ سرد با استفاده از بمب افکن هایش از آن بهره می جست. این قابلیت باید در نیروی دریایی ایجاد شود‌ چه با جنگنده های فعلی و چه با جنگنده های جدید که در پست قبلی توصیه کردم.

۲- نقش پشتیبانی نزدیک زمینی

به دلیل پر بودن  مسئولیت ماموریت های پیچیده حملات برد بلند و استراتژیک بوسیله نیروی هوافضا سپاه. و البته خطر حملات هوایی و توپخانه نوین( توپ های برد بلند ساخت امریکا) و موشک انداز های کوتاه برد  نیاز به یک  توان هوایی است که تا فاصله دست کم ۳۰۰ کیلومتر از نیروهای عمل کنند زمینی  ما  پشتیبانی نزدیک  موثر  کنند. به همین علت گسترش سلاح های دور پرتاب مشابه کاری که اسرائیلی ها و امریکایی ها میکنند ضروری است. البته ایران هم قدم هایی برداشته، از جمله بمب یاسین و بمب بالابان و بمب رعد و موشک بینا۲ و  بمب های قائم و باقی بمب ها و موشک های کروزی که در این برد فعالیت میکنند. نشان از قدم برداشتن ایران در این راه دارد. بخش بزرگی از این ماموریت ها بر عهده پهپادها  و یا در ترکیب با آن ها صورت خواهد گرفت. تا یک آتشباری حجیم و مناسب روی نیروی زمینی عمل کننده دشمن و توپخانه ی پشتیبانی کننده آن ها اجرا شود.

 باقی ماموریت های تهاجمی از قبیل حمله به پایگاه ها و فرودگاه و نیروگاه ها و مراکز اقتصادی و راداری و ...  با توجه ریسک بسیار بالا؛ باید برعهده یگان موشکی بالستیک و کروز و پهپاد ها باشد.

این تعریف مسئولیت ها باعث برداشته شد بار فعالیت از سر نیروی هوافضا سپاه خواهد شد و البته یک پشتیبانی موثر از نیروی دریایی و نیروی زمینی صورت خواهد گرفت آن هم با تلفات حداقلی و فقط با بهره جستن از دو فاکتور مهم، یعنی تغییر تاتکیک و تغییر آموزش.  این در حالیست که حتی جنگنده های ما با نیروی هوایی دشمن رو در رو نخواهند شد. و تاکتیک بزن در رو  و با احتمال مواجهه کم است.

پ ن: 

۱-با توجه به امن نبودن هیچ فرودگاهی در شرایط جنگی؛ چه برای نیرو های خودی و چه نیروهای دشمن، از هم اکنون باید فعالیتی صورت بگیرد. راهکار پیشنهادی :

 

الف) تعیین برخی از مقاطع آزادراه های کشور برای استفاده بعنوان فرودگاه موقت با امکانت کامل بارگیری و سوخت رسانی و... جهت اجرای ماموریت های محوله برای جنگنده ها از قبل جنگ( آزاد راه و بزرگ راه معنای متفاوتی دارند. آزاد راه خیابانی است دارای دست کم چهار باند که هیچ مسیر انحرافی اعم از زیر گذر و رو گذر و پل ندارد)

 

ب) تعیین پروتکل یک اصل پراکندگی موثر برای نیروی هوایی در صورت امواج حملات کروزی و پهپادی پی در پی دشمن تا کمترین خسارت محتمل وارد شود و پرنده ها با یک برنامه ریزی قبلی. و طرح ترافیک به فرودگاه موقت جابه جا شوند.(علاوه بر فعالیت پدافند برد کوتاه و پدافند غیر عامل)

 

ج) تاکید بر  ترابری  لجستیک بالگردی و هوانیروز در جنگ آتی:

در جنگ آینده تدارکات پیوسته تر و سریعتر عامل پیروزی و یا شکست خواهد بود.

 

۲- اجرای آموزش  این تاکتیک ها:

در هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران از حدود ۲۰ سال پیش تاکنون یگانی با نام تخصصی آموزش ایجاد شده است. که وظایف گوناگونی به آن محول شده است. وظیفه مهم این نیرو آموزش نیرو ها و اجرا تمرینات و تست ها و طراحی تاکتیک های جدید با همکاری یگان های عملیاتی است. و البته گسترش استاندارد های پروازی در بین خلبانان و نیروهای فنی در قالب یک sop مشخص است. وجود این یگان باعث ترقی اموزش و ثبت جدی تمرینات و البته پیدایش طرح های جدید عملیاتی شده است. 

 در نیروی هوایی هم همچین نیرویی نقش بسیار مهمی در  طراحی تاکتیک های جدید دارد.  تمرین تاکتیک های ذکر شده توسط خلبانان و کنار گذاشتن تاکتیک های منسوخ و غیر کاربردی بسیار مهم است.

 

۳-این یک تاکتیک بقا برای هر نیروی هوایی است که شرایط ما را دارد. ما در صورت خرید هم باید شرایط مشابه را در مقابل یک قدرت هوایی تمام عیار اجرا کنیم. البته با توجه به گسترش پدافند زمین پایه  چاره ای جز این نیست. همانطور که نیروی هوایی قدرتمندی مثل اسرائیل هم همین گونه عمل میکند!

۴-  در نهایت با عرض پوزش که مطلب طولانی شد و خودش شد یک تاپیک! دوست داشتم این مطلب به کمک دوستان با  عکس همراه میشد. بگذریم...

 

ویرایش شده در توسط Navard
  • Like 1
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

انچه که من فهمیدم  کلا نگاه کلی سیستم یک نگاه واحد است. موتور توربوفن سنگین. جت جنگنده سنگین. در این راستا پروژه هایی در حال انجام است ولی به صورت نصف و نیمه. نگاه این است که ببینند کار با روسیه به کجا میرسد فعلا به این پروژه ها تا حدی به عنوان شکل گیری یک ساختار علمی و صنعتی برای دریافت دانش از روسیه نگاه میشود.   قضیه تا 6-7 ماه دیگر روشن میشود که ایا روسیه به ما خط تولید سوخو 30 را میدهد یا نه. اگر نداد شاید نگاه به این پروژه ها جدی تر گردد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اگه بخوام مشکل گل درشت نیروی هوایی رو بگم باید به نداشتن قدرت حفظ برتری هوایی در آسمان یعنی واگذار کردن امکان تهاجم و دل بستن به پدافند اشاره کنم که مشکل بزرگیه. همیشه پدافند یک گام از آفند عقب تره شاهد حی و حاضر هم حملات پیچیده و دنباله دار اسرائیل به سوریه بود که ضربات بدی رو به سوریه وارد کرد. اف 15 جنگنده تمام عیاری بود که می تونست ای مشکل رو پوشش بده. این مهم ترین مشکله و اگه بتونیم جنگنده ای چند منظوره که هم در دفاع کارآمد باشه و هم در تهاجم گام اول رو برداشتیم ( و در طول بحث های گذشته به جنگنده های مناسب برای این نقش اشاره شد) و مورد بعدی وجود رادارهای پرنده است برای خنثی کردن امکان تهاجم از طرف دشمن و...

 

ویرایش شده در توسط aminf14
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
57 minutes قبل , aminf14 گفت:

همیشه پدافند یک گام از آفند عقب تره شاهد حی و حاضر هم حملات پیچیده و دنباله دار اسرائیل به سوریه بود که ضربات بدی رو به سوریه وارد کرد. 

 تشکر بابت تذکر 

حقیقت اینه که مثال ارتش سوریه مثال مناسبی نیست. 

نیروی هوایی سوریه در استفاده از پانتسیر و چه در استفاده از بوک هیچ وقت از آرایش کامل بهره نبرد. و یا گردانی با رادار های تکمیل کننده و مرکزی و یکپارچه استفاده نشده است. تمام این مطلب را بزارین کنار  نبود سامانه هایی با برد های مختلف در این نیرو از همه مهمتر نبود رادار های فرا افق نگر و امثالهم و البته  مجموعه ای از سامانه های الکترو اپتیک که در این ارتش جایگاهی ندارند. با وجود این خلا ما عملا با یک پدافند غیر یک پارچه  رو به رو هستیم . که پرتابه دشمن را تا لحظه ای که  به بالا سرش نرسیده نمی بیند! در واقع خود سامانه از امنیت نسبی برخوردار نیست. چه برسد به حفظ مرکز مهمی که مسئولیت حفاظت از آن را بر عهده دارد!

در ضمن نمیشود  نزاع بین دو کشور را معمول  و استاندار برای قیاس دانست. سوریه  صرفا در مقام دفاع است. و هیچ حمله متقابلی توسطش صورت نمیگیرد‌. شما این مطلب را متصور شوید. که در حملات اسرائیل؛ اگر توسط سوریه و متحدین همزمان حملات پهپادی و موشکی (چه کروز و چه بالستیک) به فرودگاه حمله کننده  صورت میگرفت چه میشد؟!

خب وقتی حمله یک طرفه است نمیشود انتظار زیادی داشت. حمله و دفاع مکمل هم هستند. 

 یک مثال خوب از کارکرد پدافند  البته با در نظر گرفتن ضعف هایش، نبرد یوم الکیپور است. نیروهای مصری در زیر پوشش چتر پدافندی خود به پیشروی ادامه میدادن. و البته این داستان تا جایی ادامه پیدا کرد که مصری ها از چتر پدافندی خارج نشدند!

مصری ها تا تصمیم به پیشروی بیشتر گرفتند توسط نیروی هوایی اسرائیل تارو مار شدند و این شد زمینه شکست در نبرد یوم الکیپور۱۹۷۳!

من تمام حرف های شما را قبول دارم. اما اگر تحت شرایطی یک کشور پدافند محور اگر بتواند یک سیستم یک پارچه بسازد.میشود در جنگ تمام عیار نه تنها مقاومت بلکه تک های جدی اجرا کرد. البته فقط تا زمانی که از چتر پدافندی خارج نشده است! این ارزش پدافند متحرکی مثل سوم خرداد و ۱۵ خرداد و باور ۳۷۳ را می رساند که چتر پدافندی را میتوانند گسترش دهند. چه بسا در یک نبرد فراگیر با حملات به پایگاه های هوایی قدرت هوایی دشمن هم دچار اخلال شوند. برای قیاس باید تمام این شرایط در نظر گرفت. 

گرچه  اگر جنگنده به این ترکیب اضافه شود بسیار بهتر است.

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 minutes قبل , Navard گفت:

 تشکر بابت تذکر 

حقیقت اینه که مثال ارتش سوریه مثال مناسبی نیست. 

نیروی هوایی سوریه در استفاده از پانتسیر و چه در استفاده از بوک هیچ وقت از آرایش کامل بهره نبرد. و یا گردانی با رادار های تکمیل کننده و مرکزی و یکپارچه استفاده نشده است. تمام این مطلب را بزارین کنار  نبود سامانه هایی با برد های مختلف در این نیرو از همه مهمتر نبود رادار های فرا افق نگر و امثالهم و البته  مجموعه ای از سامانه های الکترو اپتیک که در این ارتش جایگاهی ندارند. با وجود این خلا ما عملا با یک پدافند غیر یک پارچه  رو به رو هستیم . که پرتابه دشمن را تا لحظه ای که  به بالا سرش نرسیده نمی بیند! در واقع خود سامانه از امنیت نسبی برخوردار نیست. چه برسد به حفظ مرکز مهمی که مسئولیت حفاظت از آن را بر عهده دارد!

در ضمن نمیشود  نزاع بین دو کشور را معمول  و استاندار برای قیاس دانست. سوریه  صرفا در مقام دفاع است. و هیچ حمله متقابلی توسطش صورت نمیگیرد‌. شما این مطلب را متصور شوید. که در حملات اسرائیل؛ اگر توسط سوریه و متحدین همزمان حملات پهپادی و موشکی (چه کروز و چه بالستیک) به فرودگاه حمله کننده  صورت میگرفت چه میشد؟!

خب وقتی حمله یک طرفه است نمیشود انتظار زیادی داشت. حمله و دفاع مکمل هم هستند. 

 یک مثال خوب از کارکرد پدافند  البته با در نظر گرفتن ضعف هایش، نبرد یوم الکیپور است. نیروهای مصری در زیر پوشش چتر پدافندی خود به پیشروی ادامه میدادن. و البته این داستان تا جایی ادامه پیدا کرد که مصری ها از چتر پدافندی خارج نشدند!

مصری ها تا تصمیم به پیشروی بیشتر گرفتند توسط نیروی هوایی اسرائیل تارو مار شدند و این شد زمینه شکست در نبرد یوم الکیپور۱۹۷۳!

من تمام حرف های شما را قبول دارم. اما اگر تحت شرایطی یک کشور پدافند محور اگر بتواند یک سیستم یک پارچه بسازد.میشود در جنگ تمام عیار نه تنها مقاومت بلکه تک های جدی اجرا کرد. البته فقط تا زمانی که از چتر پدافندی خارج نشده است! این ارزش پدافند متحرکی مثل سوم خرداد و ۱۵ خرداد و باور ۳۷۳ را می رساند که چتر پدافندی را میتوانند گسترش دهند. چه بسا در یک نبرد فراگیر با حملات به پایگاه های هوایی قدرت هوایی دشمن هم دچار اخلال شوند. برای قیاس باید تمام این شرایط در نظر گرفت. 

گرچه  اگر جنگنده به این ترکیب اضافه شود بسیار بهتر است.

خواهش میکنم

در مثال مناقشه نیست عزیز برادر و نکته ای که فرمایش کردید رو باهاش موافقم. سطح پایین مهارت در استفاده از امکانات رو عراق هم در نبرد با ایران در هشت سال دفاع مقدس داشت و اینو موافقم. چیزی که من روش تاکید دارم ناکارآمدی پدافند نیست بلکه عقب بودن پدافند از آفنده. نیروی هوایی تهاجمی میتونه از هزار یا دو هزار کیلومتر اونورتر به هدفش حمله کنه بدون  اینکه تحت خطر قرار بگیره. نیروی هوایی از زمان یوم کیپور در 1973 خیلی پیشرفت کرده و خیلی امکانات هواپایه به جنگنده های تهاجمی اضافه شده. پدافند گاها باید منتظر خوردن ضربه و بعد واکنش باشه و یک نیروی هوایی تهاجمی قدرتمند این امکان رو میده که از دریافت ضربه اول جلوگیری کرده و بجاش ضربه ای هم به دشمن وارد کرده و محاسبات اون رو به هم بزنه. پدافند میتونه با این سیستم تهاجمی مچ باشه و اون رو قویتر کنه. چیزی که ما تجربه شو خداروشکر نداریم خوردن ضربه از فاصله ای دوره و این ضربه میتونه محاسبات و تمرکز کشور دریافت کننده رو برهم بزنه. پدافند یکپارچه و قدرتمند میتونه مقاومت کنه و درصد زیادی از بار حمله رو بگیره ولی در ترکیب با این پدافند یکپارچه یک نیروی هوایی قدرتمند در ترکیب با رادارهای پرنده زود هشدار میتونه امکان حمله رو از بین ببره. موافقم که سیستم یکپارچه در ترکیب مثلا با قدرت موشکی میتونه حتی پایگاه هوایی دشمن رو به خطر بندازه ولی باز به نظرم یه نیروی هوایی توانایی و امکان بیشتری برای ضربه زدن در ترکیب با همین پدافند داره  نمونه های تاریخی شو هم داریم ( مانند حمله به اچ 3 یا کمان 99).

بهرحال برای پیش برد بحث راهی بجز مثال نیست. جنگ سعودی -یمن رو مثال می زنم. چقدر ارتش ناپخته و فشل سعودی رو این نیروی هوایی مجهز تونسته نگه داره، اگه یمن در کنار سیستم پدافندی منسجم که نداره، هواگردهایی در حد اف 15 می داشت ( مثل سوخو 30 یا 35) الان نقشه جنگ به چه صورت بود؟ به نظرم تا عمق عربستان رو در بر می گرفت. در مورد یوم کیپور پدافند مصر بخصوص در شروع جنگ خوب عمل کرد ولی اگه از نظر تهاجمی مصر نیروی هوایی قدری می داشت میشد اسرائیل رو کاملا غافلگیر کنه که متاسفانه این امر میسر نشد.

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
36 minutes قبل , aminf14 گفت:

خواهش میکنم

در مثال مناقشه نیست عزیز برادر و نکته ای که فرمایش کردید رو باهاش موافقم ...

...

خب از اخر مطلبتون شروع کنم. حقیقت اینه که واقعا ارتش اسرائیل در نبرد یوم الکیپور غافل گیر شد. بر اساس گزارش های موساد و البته دولت وقت اسرائیل حتی وقتی که پادشاه اردن به اسرائیل هشدار داد باز هم قبول نکردند. و مصری ها وقتی سرپل های خود را در آنسوی سوئز برپا کرده بودند هنوز در اسرائیل تصمیم جامعی وجود نداشت.

مطلب مهمی که باید در نظیر بگیریم  این است که نیروی هوایی امریکا در زیر سایه ی پروژه ای مثل اف ۳۵ در حال یک تغییر مسیر بزرگ است. حتما کنار گذاشتن پروژه های  دریایی و هواپایه امریکا در ماه گذشته فقط بابت کسری بودجه نیست.  همزمان امریکا در حال تحقیق و عملی کردن پروژه ی توپ های دوربرد است. تا هزینه و تلفات پشتیبانی نزدیک را برای نیروی خود پایین بیاورد! امریکا بر روی موشک های تاکتیکی هزینه دوچندان میکند! تاکید بسیار بیشتر بر روی ارائه پهپاد های جدیدتر هم از نکات مهم این برنامه ریزی هاست. امریکا با سرعتی باور نکردنی در حال کم کردن وابستگی خود به نیروی هوایی  با شکل و شمایل فعلی است! که خوب این از نگاه خیلی از کارشناسا دور مونده. تاکید بسیار بر روی سلاح های جدید زمین پایه هوشمند و بی سرنشین رو میشه در برنامه ریزی های امریکا دید. از تسلیحات هایپر سونیک گرفته تا موشکهای تاکتیکی و پهپاد ها و ریز پهپاد و مهمات دور ایستا و حالا ارائه متناوب توپ های دوربرد. این ها همش  نشانه ی همین کم کردن وابستگی به نیروی هوایی است. البته باید این مطلب را هم در نظر گرفت که خود امریکا شدیدا در فکر ارتقاء سیستم پدافندی خود علیه همین تسلیحات است!!! 

منظور این نیست که نیروی هوایی برداشته میشود به کل. ولی خب امریکایی ها هم دست به تغییر بزرگ زده اند که میتونید ببینید. و البته بی علت نیست. قطعا آمریکایی ها هم ضعف هایی احساس میکنند.

خطرات یک حمله هوایی در این عصر  بدون کمک گرفتن از تسلیحات جانبی مثل پهپاد ها و ریز پهپاد ها بسیار سخت است. مثل اتفاقی که در  درگیری سال پیش هند و پاکستان دیدیم. 

اینده حملات هوایی در میدان نبرد و در فواصلی نبرد درجریان ( نه بعد استراتژیک)بنظر من به سمت پرتابه های دور ایستا و  پهپاد ها و ریز پهپاد های با هوش مصنوعی و البته موشک های زمین پایه و توپخانه برد بلند یا موشک های تاکتیکی  است. این سمت و سوی اجباری را میشود در درگیری های اخیر دید. 

ویرایش شده در توسط Navard
  • Like 1
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.