amirhosin

تاپیک جامع صَدّام حُسین عبد المجید تِکریتی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

به نقل از : http://www.ayandenews.com/fa/pages/?cid=7062

رنا صدام، دختر صدام حسین جزئیات نامه وی که چند ساعت پیش از مرگش خطاب به دختر خود نوشته است را در اختیار روزنامه الشرق‌الآخر گذاشت.


به گزارش خبرنگار ما و به نقل از این روزنامه عربی زبان، صدام حسین در این نامه ضمن ابراز پشیمانی از برخی کارهای خود تاکید کرده است که شکنجه شده است. همچنین در این نامه‌ بسیار مهم و تاریخی فاش می‌شود که وی پیش از اعدام خفه شده و درگذشته است.

صدام حسین این نامه را با عبارت «دختر عزیزتر از جانم، رعنای عرب» آغاز کرده است و در شمایل یک پدر ظاهر شده است. او همچنین در این نامه به جنگ عراق علیه ایران نیز پرداخته است.

به گزارش سرویس بین‌الملل گافنیوز و به نقل از الشرق‌الآخر متن این نامه که اخیرا توسط پست جمهوری عراق به دست خانم رنا در اردن رسیده است چنین است:

« بنام خلق عرب و خالق خلق عرب
دختر عزیزتر از جانم، رعنای عرب

این نامه را در حالی می‌نویسم که شاید تا ساعاتی دیگر در این دنیا نباشم. این را حس ششم و همچنین حس بینایی‌ام به من می‌گوید که با آن دیدم یکی از طناب‌های دار مرغوبی که داداش‌ عدی‌ات برای به دار کشیدن شوهر خائنت سفارش داده بود را به زیرزمین زندان می‌برند؛ بُردنی!

رنای بابا؛ شاید این آخرین نامه‌ من به تو باشد و به همین خاطر می‌خواهم بعضی از نگفتنی‌ها را برایت بازگو کنم. می‌خواهم بدانی که همیشه در سینه‌ پدرت قلبی مهربان تپیده است. درست است که خلق کثیف بسیاری از امت واحده‌ عربی را به دیار درک فرستادم، با فارس‌های (...) جنگ کردم و با انواع سلاح‌های گرم و سرد و شیمیایی آن‌ها را مثل (...) به دیار دیگر سرازیر کردم و آن‌ها هم البته بسیاری سربازان ما و حزب مقدس بعث را کشتند، درست است که سران خائن حزب بعث، شیعه‌های ملحد و حتی شوهران کثیف تو و خواهرهایت را دار زدم یا تیرباران کردم، اما بدان که هیچ‌گاه قلب مهربان پدرت از او جدا نبود. اگر بود که می‌مردم؛ مردنی.

دخترم؛ اگر دیدی پدرت با تمام آن کارها هنوز محبوب خلق عرب است بی‌جهت نیست. اگر پس از مرگ من دیدی که در فلسطین برای من تشییع جنازه‌ باشکوه گرفتند، بدان که هیچ کدام بی‌جهت نیست. آن‌ها قدر مرا می‌دانند. هرچند که خودم قبول دارم که اشتباهات بسیاری هم در قبال آن‌ها داشته‌ام.

رنای پدر (بابا)؛ بگذار در این لحظات آخری که دیگر اندک اندک دارم مطمئن می‌شوم چیزی به مردن من باقی نمانده، از اشتباهات خودم برایت بگویم تا اندکی بار خاطرم کمتر شود. اعتراف می‌کنم که در جنگ با فارس‌ها اشتباه کردم و می‌باید از روز اول علیه این دشمنان خلق عرب سلاح شیمیایی به کار می‌بردم. اعتراف می‌کنم که در زنده گذاشتن جماعت شیعه در عراق اشتباه کردم. اعتراف می‌کنم که در قتل عام کردها اهمال کردم و هنوز گلوله به اندازه مغز تک تک آن‌ها در انبارها داشتیم.

آه چه اشتباهاتی... وجدانم به درد آمده است و چقدر دوست دارم زمان را به عقب برگردانم تا بتوانم اندکی از کارهای ناکرده یا کم کرده‌ام را جبران کنم. آه که این پدر امت واحده‌ عربی چه اشتباهاتی داشته است. حتی گمان می‌کنم که در گلوله باران شوهران شما هم اشتباه کردم. کاش به جای آن کار بی‌فایده می‌دادم قطعه‌قطعه‌شان کنند و چند قطعه‌ مفید هرکدامشان را هم می‌دادم به خودتان؛ دادنی.

رناجان! بدان که پدر مظلومت را در زندان رژیم دست‌نشانده عراق شکنجه داده‌اند. ای کاش مرا کتک می‌زدند، برق به پاهایم وصل می‌کردند، از سقف آویزانم می‌کردند... ولی این‌قدر روح و روان مرا شکنجه نمی‌کردند. الان چند ماه است که نه کردی را کشته‌ام نه شیعه‌ای را در چرخ گوشت انداخته‌ام نه فارسی را جلوی سگ‌های گرسنه قصر انداخته‌ام؛ و این گرسنگی روانی و فشار روانی دارد مرا از پا در می‌آورد. حتی چند روز پیش که از فرط استیصال خواستم خودم را شکنجه کنم و اندکی تفریح کنم هم مانع شدند و مرا به تخت بستند؛ بستنی.

دخترکم. اکنون نیمه شب است و بر من مسجل شده است که این دلاور جهان عرب و سردار قادسیه تا ساعاتی دیگر خفه خواهد شد و خلق قهرمان عرب را تنها خواهد گذاشت. پاپیونی که راه را بر تنفس من هر لحظه تنگ‌تر می‌کند هر آن بر گلویم فشار بیشتری می‌آورد. آه من که نمی‌ترسم ولی نمی‌دانم چرا این پاپیون با هر صدای پایی بالاتر می‌آید و نفس... اوه... دارم خفه می‌شوم... آه؛ ... »

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]بنام خلق عرب و خالق خلق عرب
دختر عزیزتر از جانم، رعنای عرب
[/quote]
نژاد پرستي از اين جمله موج مي زند :x
بقيه نامه هم شبيه نوشته هاي يك ديكتاتور به آخر خط رسيده است. خدا لعنتش كنه :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

احتمال جعل اين نامه بسيار هست. چه بسا اگر دقت كرده باشيد هر نوع ارتباط صدام با بيرون قطع بوده و امكان اينكه اين نامه براحتي از جلوي چشمان محافظين رد شده باشد بعيد است.اگر به قسمت پيش بيني دقت كنيد متوجه خواهيد شد كه عين ماجرا رو ايشون با چشم دل ديده اند !!!!

[quote] اگر پس از مرگ من دیدی که در فلسطین برای من تشییع جنازه‌ باشکوه گرفتند، بدان که هیچ کدام بی‌جهت نیست.[/quote]



[quote]به گزارش سرویس بین‌الملل گافنیوز و به نقل از الشرق‌الآخر متن این نامه که اخیرا توسط پست جمهوری عراق به دست خانم رنا در اردن رسیده است چنین است:
[/quote]

در اين بخش بايد باور كنيم سلول اين ملعون داراي يك صندوق پستي بوده كه هر 4 ماه يكبار نامه هاي اون تخليه ميشده. اين بيشتر به يك شيطنت رسانه اي ميخوره تا نامه يك فرد در استانه اعدام . ( من تا حالا گاف نيوز و الشرق الاخر رو نشيده ام )

هيچگونه ارزش خبري نداره......

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این مطلب در قسمت طنز اون سایت بوده ، فکر کردم از متنش متوجه میشین و جدی نمیگیریدش :x
پیوست :
گاف = سوتی
گافنیوز = ؟
Gaf News

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شوخي يا جدي دخترانش را بايد به درك واصل كرد!!!!!كه در دامان آن كوتوله اردني كه عليه شيعه و ايرانيان با مبارك نامبارك هم آخور با اسراييل هم پيمان شده و اخيرا هم زيپي ليوني صهيونيست اعلام كرد كه مصر و اردن و عربستان و....نشانه هايي را به ما داده اند كه حاضرند عليه ايران يا اسراييل هم پيمان شوندو ....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان! متن يكم بيشتر از تابلو مشخص بود كه طنز و ساختگيه! نمونه :

[quote]شوهر خائنت سفارش داده بود را به زیرزمین زندان می‌برند؛ بُردنی!
اما بدان که هیچ‌گاه قلب مهربان پدرت از او جدا نبود. اگر بود که می‌مردم؛ مردنی.
کاش به جای آن کار بی‌فایده می‌دادم قطعه‌قطعه‌شان کنند و چند قطعه‌ مفید هرکدامشان را هم می‌دادم به خودتان؛ دادنی.
حتی چند روز پیش که از فرط استیصال خواستم خودم را شکنجه کنم و اندکی تفریح کنم هم مانع شدند و مرا به تخت بستند؛ بستنی. [/quote]

[quote]رناجان! بدان که پدر مظلومت را در زندان رژیم دست‌نشانده عراق شکنجه داده‌اند. ای کاش مرا کتک می‌زدند، برق به پاهایم وصل می‌کردند، از سقف آویزانم می‌کردند... ولی این‌قدر روح و روان مرا شکنجه نمی‌کردند. الان چند ماه است که نه کردی را کشته‌ام نه شیعه‌ای را در چرخ گوشت انداخته‌ام نه فارسی را جلوی سگ‌های گرسنه قصر انداخته‌ام؛ و این گرسنگی روانی و فشار روانی دارد مرا از پا در می‌آورد.[/quote]

[quote]این را حس ششم و همچنین حس بینایی‌ام به من می‌گوید که با آن دیدم یکی از طناب‌های دار مرغوبی که داداش‌ عدی‌ات برای به دار کشیدن شوهر خائنت سفارش داده بود را به زیرزمین زندان می‌برند[/quote]

[quote]پاپیونی که راه را بر تنفس من هر لحظه تنگ‌تر می‌کند هر آن بر گلویم فشار بیشتری می‌آورد. آه من که نمی‌ترسم ولی نمی‌دانم چرا این پاپیون با هر صدای پایی بالاتر می‌آید و نفس... اوه... دارم خفه می‌شوم... آه؛ ... »[/quote]

البته وحشي‌گري‌هاي صدام اونقدر زياد بود كه شايد بشه باور كرد كه همچين اراجيفي، در ذهن بيمار و پليد اين ملعون، حتي تا آخرين لحظاتي كه آويزان مي‌شد وجود داشته باشه! ولي اينكه بخواد اونا رو اينطور شاعرانه و هنرمندانه جمله‌بندي كنه، چيزي بيشتر از يه امر محاله!

در پاسخ به دوستي كه فرمودن : «گر چه هنوز شک دارم صدام مرده است.»، بايد عرض شود كه به قول دوستي : «حتي اگه خود صدام هم نمرده باشد، شخصيت صدام مرد!».

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت دوست بزرگوارم مصطفي عزيز

گذاشتن اين متن ظنز در بخش اخبار صحيح نبوده و حتي رسانه اي چون اينده نيوز هم نميبايست اين شوخي رو با خوانندگانش ميكرد.
بخش هر چه ميخواهد ..... براي همين موارد هست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]با سلام خدمت دوست بزرگوارم مصطفي عزيز

گذاشتن اين متن ظنز در بخش اخبار صحيح نبوده و حتي رسانه اي چون اينده نيوز هم نميبايست اين شوخي رو با خوانندگانش ميكرد.
بخش هر چه ميخواهد ..... براي همين موارد هست.[/quote]

[quote]متاسفانه فقط مديران ميتوانيد به اين انجمن نامه اي ارسال كند.[/quote]
آخه اینجا تنها قسمتی از سایت هست که امکان بازکردن تاپیک داره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]دقیقا سی سال پیش در عراق عصر زمامداری "صدام حسین" یکی از مخوف ترین دیکتاتورهای قرن بیستم آغاز شد. امروز هرآنچه که با میراث وی در عراق بستگی دارد، ممنوع اعلام شده است. اما همه عراقی ها آماده وداع با یادگارهای رییس جمهور قدیمی نیستند.

تاریخچه روی کار آمدن صدام حسین برای قرن بیستم یک روال معمولی بود. مبارزات انقلابی، ایده احیای سوسیالیسم عربی، زندان و بالاخره به روی کار آمدن وی بعد از کودتای 16 جولای 1979 از ابتدا بعنوان فرد دوم کشور و 11 سال بعد از استعفای "احمد حسن البکر" (گویا به خاطر وضعیت سلامتی) راه برای حکومت وی باز شد. ریاست جمهوری صدام با بازداشت و اعدام های گسترده هم قطارانش در حزب آغاز شد. بعد از آن جنگ با ایران و کویت، قتل عام کردها، و تعقیب و ارعاب شیعیان عراقی. سیاست جنون آمیز صدام به محاصره بین المللی عراق منجر شد. جنگ و تحریمات سازمان ملل متحد این کشور غنی و ثروتمند را به خانه اشباح مبدل کردند.

در عراق هنوز هم هیجانات پیرامون صدام و حزب بعث ادامه دارد. ائتلاف غربی با سرنگونی وی از کرسی قدرت و اعطای "آزادی و دموکراسی" به مردم عراق در واقع بشکه باروت را آتش زده است.

البته عراقی ها اولین شوک بعد از سقوط رژیم صدام حسین را پشت سر گذاشته اند. چندین بار این کشور در آستانه جنگ داخلی قرار گرفت و درگیری ها میان اقوام و مذاهب مختلف را طی کرده است.

اما حکومت مرکزی به رغم مناقشات بی پایان درون دولت و پارلمان پایدار ماند و حیات و به همراه آن سرمایه گذاری های خارجی به تدریج به عراق باز می گردند. اما نباید فراموش کرد که تا اندازه زیادی حضور آمریکا عامل بازدارنده برای عراقی ها بوده است. بارها تحت فشار آمریکا، عراقی ها پشت میز مذاکره باز گشته و وادار شدند تا سازش کنند. دولت فلج شده به حال طبیعی بازگشت و نمایندگان به مجلس.

حال آمریکایی ها به تدریج از دخالت در امور داخلی عراق کناره می گیرند. سخنان دریاسالار"مایکل مولن" رییس ستاد مشترک آمریکادر این زمینه قابل توجه است: آمریکا قصد ندارد که مسائل عراق را حل کند. این کار ملتی حاکم و مستقل است به همین خاطر لازم است که عراقی ها بهتر کار کند چرا که بر اساس برنامه خروج نیروهای ائتلاف بعد از 18 ماه اینجا نخواهند بود. این مسئله در جریان دیدار وی با نمایندگان مجامع مختلف عراقی در کرکوک ایراد شد. شهری که می تواند به یکی از جبهه های جنگ داخلی در عراق مبدل شود.

آمریکایی ها اگر چه کاملا دست نشسته اند اما بیش از این حاضر نیستند که به خاطر حاکمیت عراق جان بازی کنند. این وظیفه خود عراقی هاست و در وحله اول دولت این کشور. دقیقا دولت باید با عملکرد خود به مردم عراق نشان دهد که سرنگونی رژیم صدام بیهوده نبوده و در واقع به ابتدای فصلی درخشان در تاریخ این کشور مبدل شده است. در صورت موفقیت، یاد اعدام دیکتاتور عراق یادآور افول عصر وحشتناک حکومت صدام خواهد شد و به حسرت "دستان آهنین" نخواهد انجامید. در صورت شکست نیز مبارزه با بت رییس جمهور اسبق بی فایده خواهد بود
.

منبع : http://pe.rian.ru/articles/20090716/122364674.html[/color][size=18][/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بعثي ها در سال 1986 مدعي شدند كه صدام در بيش از 100 جلسه در يكي از مساجد بغداد حاضر مي شده و با اهداء بيش از 27 ليتر از خون خود به يك خطاط عراقي اين قران را نوشته است!...
سرویس بین الملل ـ اخيرا در يكي از مساجد بغداد قرآني ديده شده كه ادعا مي شود با خون صدام نوشته شده است.

به گزارش «تابناک»، بعثي ها در سال 1986 مدعي شدند كه صدام در بيش از 100 جلسه در يكي از مساجد بغداد حاضر مي شده و با اهداء بيش از 27 ليتر از خون خود به يك خطاط عراقي اين قرآن را نوشته است!

«سي.ان.ان» نیز که این خبر را منتشر کرده است در این باره نوشت:

اكنون مقامات عراقي نمي دانند كه تكليفشان با اين قرآن چيست ؟ زيرا حفظ آن مشكل زاست و هم از بين بردن آن مي تواند در ميان مسلمانان تنش زا باشد.

گفتنی است چند سال پيش نیز درج واژه «الله اكبر» روي پرچم عراق مورد بحث قرار گرفت که، سرانجام مقامات عراقي ناچار شدند بدون حذف آن تنها به تغيير رسم الخط آن اقدام كنند.
http://www.tabnak.ir/fa/news/137222/%DA%A9%D8%B4%D9%81-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AE%D9%88%D9%86-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%85!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام.
اين كه كاري نداره. برن آزمايش DNA بگيرن!
بر فرض كه با خون اون نوشته شده باشه! باعث تقدسش كه نمي شه! تا حالا كدوم جوهر به خاطر قرآن مقدس شده كه اين دوميش باشه!؟

دست زدن به قران بدون وضو خودش كلي كراهت داره!
بعد با خون كه از نجاساته برداشتن قرانو كتابت كردن؟ :mrgreen: icon_eek
كسي ميتونه از نظر شرعي بيشتر تحليل كنه اين مسئله رو؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]به گزارش «تابناک»، بعثي ها در سال 1986 مدعي شدند كه صدام در بيش از 100 جلسه در يكي از مساجد بغداد حاضر مي شده و با اهداء بيش از 27 ليتر از خون خود به يك خطاط عراقي اين قرآن را نوشته است! [/quote]


حفظ کردن و دور نگاه داشتن قرآن از نجاسات از اوجب واجبات است . حتی اگر کسی مشغول نماز باشد و در حین نماز متوجه شود که قرآنی نجس شده است ، در این صورت وظیفه وی شکستن نماز و برطرف کردن نجاست از کلام الله مجید است . نوشتن قرآن با خون که یکی از نجاسات به شمار می رود ، در واقع نجس کردن عمدی قران به شمار می رود و علی رغم اینکه جزء گناهان کبیره به شمار می رود ، می بایست هر چه سریعتر به هر وسیله ممکن ، مثل شستن با آب و یا تراشیدن با تیغ آنرا از بین برد و محو کرد .


[quote]اكنون مقامات عراقي نمي دانند كه تكليفشان با اين قرآن چيست ؟ زيرا حفظ آن مشكل زاست و [color=red]هم از بين بردن آن مي تواند در ميان مسلمانان تنش زا باشد.[/color] [/quote]


در جریان جنگ صفین ، افراد ساده لوح فریب کاغذ پاره های مکر عمر عاص را خوردند ، مردم کنونی عراق هم فریب این حیله خون صدام را می خورند . خاک بر سر این افراد ساده لوح و عامی .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]

به گزارش «تابناک»، بعثي ها در سال 1986 مدعي شدند كه صدام در بيش از 100 جلسه در يكي از مساجد بغداد حاضر مي شده و با اهداء بيش از 27 ليتر از خون خود به يك خطاط عراقي اين قرآن را نوشته است!
[/quote]
طبق اخبار معتبر ، برادر بزرگوار ، مرحوم مغفور ، حاج صدام حسین کافر ، قبل از هرجلسه خوندهی ، به میزارن دو لیتر خون می آشامیده که یه وقت کم نیاره ضایع بشه :mrgreen:

پیوست:
مرتیکه به درک واصل شده ، چیا میخوان با این چرندیات زنده کنند icon_eek

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]با سلام.
اين كه كاري نداره. برن آزمايش DNA بگيرن!
بر فرض كه با خون اون نوشته شده باشه! باعث تقدسش كه نمي شه! تا حالا كدوم جوهر به خاطر قرآن مقدس شده كه اين دوميش باشه!؟

دست زدن به قران بدون وضو خودش كلي كراهت داره!
بعد با خون كه از نجاساته برداشتن قرانو كتابت كردن؟ :mrgreen: icon_eek
كسي ميتونه از نظر شرعي بيشتر تحليل كنه اين مسئله رو؟[/quote]

بسمه تعالی

با سلام

embassador عزیز خون هر ملحد و بی صفتی که بوده تفاوتی در صورت مسئله که کاری قطعاً توهین آمیز به ساحت مقدس کلام الله مجید است ندارد چون هر خبیث شیطان صفتی که این غلط بزرگ رو کرده یقیناً رجس نجس خبیث المخبث بودن خود را با این عمل به اثبات رسانده و کافر و مهدور الدّم میباشد و ریختن خونش طبق حکم شارع مقدس نه تنها مباح بلکه واجب است.

خود خداوند سبحان در قرآن کریم سوره مبارکه واقعه به خوبی اشاره دارد که " لا یَمَسُّهُ الّا المُطَهَّرون" حال این ملعون معدوم منفور به فرض صحت خبر با عین نجاست اقدام به کتابت قرآن نموده !!! خود این عمل فی نفسه اهانتی سنگین به ساحت قدسی کلام خداست و بیانگر کفر و الحاد عامل ،لعنة الله علیه.

لذا تا آنجا که این حقیر از فقه میدانم ،طبق فقه اسلام بر مسلمین واجب است که جهت امحاء متون مکتوب این کتاب آن را در آب روان به قدر کفایت تا محو تمام نوشته های آن قرار دهند و باقی مانده کاغذ و یا خمیر کاغذ آن را (چنانچه باقی ماند)در جایی که مورد هتک و عبور و گذر به معنی هتک آن نباشد مستور و مدفون نمایند. والله اعلم بما صواب.

یا علی مدد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.