Wolfenstein

دکترین کسینجر در عراق اشغالی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts



هنری کیسینجر استراتژیست و سیاستمدار کهنه کار آمریکایی مقالاتی پیرامون راهبردها وراهکارهای ایالات متحده در شرایط نوین بین المللی نگاشته و با توجه به حساسیت اوضاع در خاورمیانه و بویژه عراق، دیدگاه های خود را در این باره مطرح ساخته است.

کیسینجر معمولا در تحلیل پدیده های سیاسی وتحولات بین المللی واقع بین است، اما در عین حال طرفدار سیاست های افراطی نئومحافظه کاران کاخ سفید است و در انتخابات اخیر به جرج بوش رای داد، هر چند با توجه به تجارب و جایگاهی که دارد از انتقادات صریح نسبت به دولت بوش ابایی ندارد.

دغدغه کیسینجر در مورد عراق در بعد داخلی(آمریکا) آن است که که بحران این کشور موجب تشتت در ایالات متحده شده و بر ضرورت وفاق ملی و حزبی نسبت به سیاست های واشنگتن در عراق تاکید می کند. حتی از نظر او پیروزی قاطع جرج بوش در دور دوم انتخابات نباید موجب غفلت از واقعیت ها شود و بلکه این پیروزی باید وحدت ملی آمریکا را بیش از پیش تحکیم نماید.

محورهای مهم دیدگاه های کیسینجر نسبت به عراق و پیش بینی آینده این کشور که در واقع دکترین او را تشکیل می دهد در عناوین ذیل خلاصه می شود:البته باید دید در طول سالها حاکمیت جمهور خواهان به کدامیک عمل شده است؟



1- خروج از یک جانبه گرایی:

شاید مهم ترین نقطه افتراق کیسینجر با بوش در موضوع عراق مخالفت او با سیاست یک جانبه گرایی باشد. او می گوید: «بحث بر سر چندجانبه گرايي و يك جانبه گرايي بايد تغيير كند. يك جانبه گرايي به خودي خود محكوم به شكست است، اما چندجانبه گرايي انتزاعي هم همين سرنوشت را دارد. چالش پيش روي آمريكا برقراري آشتي ميان مشورت و قدرت است. »

کیسینجر قائل به بین الملی کردن بحران عراق است، زیرا مسئولیت صلح و ثبات و امنیت و بازسازی یک رسالت جهانی است، لذا همه نیروهای بین المللی و از جمله سازمان ملل باید وارد میدان شوند، هرچند در این میان بر نقش محوری و زعامت ایالات متحده اصرار می ورزد. کیسینجر می گوید: «در جريان مبارزات تبليغاتي درباره شروع اين روند از طريق متقاعد كردن متحدان اروپايي به افزايش مشاركت نظامياشان و پيوستن به تلاش هاي امنيتي، حرف هايي زده شد. با توجه به ضرورت هاي فوري كه وجود دارد، چنين روندي در كوتاه مدت به موفقيت نمي رسد. آلمان و فرانسه دو متحدي كه در موضوع عراق سرسختي نشان دادند موضع خود را در اعزام نيرو به عراق تغيير نمي دهند. كشورهايي هم كه نيرو به عراق فرستاده اند آنقدر در داخل مشكل دارند كه دورنمايي براي افزايش تعداد نيروهايشان در عراق نمي بينند. بين المللي كردن موضوع عراق نيازمند حوزه اي غيراز مسائل امنيتي و حضور نظامي كشورهاست.»

کیسینجر معتقد است در زمان حمله به عراق اجماع جهانی وجود نداشت، اما وضعیت کنونی عراق به گونه ای است که مشارکت همگان را می طلبد و اجلاس اخیر شرم الشیخ را می توان نخستین گام عملی برای خروج از یک جانبه گرایی قلمداد کرد.

البته برخی ناظران معتقدند این گونه فراخوانی و تعمیم بیشتر جنبه صوری و تبلیغاتی دارد و برای مثال فرانسه در نشست شرم الشیخ بر مواضع گذشته خود پافشاری می نمود، چرا که احساس می کند آمریکا همچنان قصد دارد از سفره عراق به تنهایی کام گیرد و غنایم این معرکه را بدون در نظر گرفتن سهمی برای شرکاء به یغما بـرد.



2- پرونده امنیتی:

کیسینجر به شدت از اوضاع امنیتی عراق نگران است و اعتقاد دارد این سرزمین بستر مناسبی برای استقرار و نشو و نمای تروریسم است و نیروهای آمریکایی در برخورد با تروریست ها موفق نبوده اند. هرچند فلوجه گامی جدی برای سرکوب تروریست ها محسوب می شود اما مناطق دیگر عراق همچنان ناامن بوده و تبدیل به پناهگاهی برای تروریست ها شده است.

وی درباره ریشه های ناامنی می گوید: «چالش امنيتي معاصر از دو منبع بي سابقه نشأت مي گيرد: اقدامات تروريستي كه تا همين اواخر موضوعي داخلي و مربوط به نيروهاي پليس داخلي به حساب مي آمد و نه سياستي بين المللي؛ و پيشرفت هاي علمي و تسليحاتي كه بقاء و حيات كشورها را به خطر مي اندازد؛ خطري كه ناشي از تحولات كاملاً داخلي ديگر كشورهاست.»

وی همچنین با توجه به تجارب خود، تشکیل نیروهای امنیتی را در عراق اقدامی مهم و در عین حال دشوار می داند، خصوصا آن که ساختار جامعه عراق حالت موزاییکی دارد ونیروهای امنیتی از طوایف مختلف و عمدتا با انگیزه های مادی وارد کار می شوند لذا قابل اعتماد نیستند. او از تجارب خود چنین می گوید: «با توجه به چالش هايي كه در ايجاد نيروهاي امنيتي محلي در هند و چين وجود داشت، من نسبت به رويكردي مكانيكي به هرگونه اقدام امنيتي هشدار مي دهم. در ويتنام آماده كردن واحدها براي مبارزه، بسيار بيشتر از تامين نيازهاي آموزش فردي افراد طول كشيد. كارآمدي نيروهاي عراقي تنها به آموزش نظامي آنها بستگي ندارد بلكه به مشروعيت داخلي نهادهاي نوظهور عراقي نيز مرتبط است. واحدهاي ارتش بدون پشتوانه سياسي در مواقعي قابل اتكا نيستند . »

بنا بر این استنتاج کیسینجر در بعد امنیتی آن است که بحران عراق دراز مدت خواهد بود و اوضاع در این کشور نه تنها بهبود نمی یابد بلکه رو به وخامت می نهد. از این رو نیروهای آمریکایی برای مدت طولانی در عراق باقی خواند ماند.



3- دمکراسی و انتخابات:

انتخابات عراق در منظر کیسینجر گامی است به سوی خودگردانی، و در حال حاضر شرایط این کشور مهیای دمکراسی نیست، زیرا دمکراسی پروسه ای است دراز مدت که نیازمند مراحل زمانی و فراز و نشیب ها و حتی درگیری هاست. وی به سیر تحول دمکراسی در غرب اشاره دارد که از تفکیک حکومت از کلیسا آغاز شد و به عصر تکنولوؤی و در نهایت سرمایه داری منجر شد. با توجه به فقدان زمینه های دمکراسی در عراق، کیسینجر نسخه ترکیه را پیشنهاد می کند که عبارست از: «تحمیل دمکراسی توسط یک دیکتاتور» هر چند این دیکتاتور اشغالگران بیگانه باشند!

مانع دیگری که کیسینجر بر سر راه دمکراسی و انتخابات در عراق برمی شمرد تعدد طائفه ای و مذهبی در این کشور است. به این معنا که هر طایفه بیش از آن که دغدغه های ملی و دمکراتیک داشته باشد در اندیشه منافع قومی ومذهبی است، لذا انگاره جنگ داخلی در نگرش کیسینجر تشدید می شود و جالب آن که به زعم او مرحله اصلی درگیری های طائفه ای پس از انتخابات آغاز می گردد.(پیش تر گزارش های سازمان جاسوسی آمریکا نیز نسبت به وقوع پیکار داخلی هشدار داده بود).

وی تصریح می کند: «انتخابات ژانويه در عراق بايد شروع يك رويارويي ميان گروههاي مختلف تلقي شود كه خطر جنگ داخلي يا نبردي ملي عليه آمريكا يا هر دو را با هم دارد. همه گروهها، شبه نظاميان خود را براي اين روز حفظ كرده اند. لازم است روند انتخابات ملي با عامل فدراليسم تقويت شود و از آنها كه ممكن است، در موقعيت اقليت قرار گيرند، حمايت قانوني به عمل آيد.»

او ادامه می دهد: «موانع دمكراسي را بايد در جامعه اي چند قومي و چند مذهبي همچون جامعه عراق شناخت. دمكراسي در غرب در جوامعي يكدست تكامل يافت. اما شرايط در عراق متفاوت است. اين نكته ظريفي است. كشور عراق از گروه هاي مختلف تشكيل شده است، كردها، شيعيان و سني ها. شيعيان ۶۰ درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند و دو گروه ديگر هر يك ۲۰ درصد را. ۵۰۰ سال است كه سني ها با زور نظاميان و خشونت فوق العاده براين كشور حكومت كرده اند. به همين دليل انتخابات هاي سراسري كه مبتني بر حكومت اكثريت است، تغييراتي جدي در قدرت و جايگاه اين سه گروه ايجاد مي كند. ناآرامي در منطقه سني نشين فقط نبردي عليه آمريكا نيست بلكه ابزاري است براي احياي سلطه سياسي.»

با این تفاصیل کیسینجر برآیند انتخابات عراق را حاکمیت قهرآمیز اکثریت می داند، نه همزیستی مسالمت آمیز طوائف و پذیرش سهم عادلانه از قدرت، لذا عراق جدید شاهد دور تازه ای ازبحران و تشنج و درگیری خواهد بود، خصوصا آن که اصولگرایی و تروریسم در این کشور ریشه دوانیده وگروه ها و طوائف مختلف هریک دارای میلیشیاهای مسلح هستند. به عبارت دیگر آمریکا در عراق وارد باتلاقی شده که برون رفت از آن به هیچ وجه کار ساده ای نیست.

البته تحلیگران نسبت به دیدگاه های بدبینانه کیسینجر دچار تردید هستند و این سوال مطرح است که پیش بینی های نگران کننده او از آینده عراق آیا جنبه تخویف دارد یا نشان گر واقعیت های این کشور است؟

نکته دیگری که در تحلیل آموزه های کیسینجر قابل توجه است ، نگرانی عمیق او و دولت آمریکا از ظهور یک نظام اسلامگرا و غیر سکولار است، و ترسیم دورنمایی یاس آلود از مرحله جدید، در واقع حمله غیر مستقیم به این رویکرد در ساختار سیاسی آینده عراق است و بی جهت نیست که کیسیجر همچنان بر نقش محوری و حضور آمریکا و در دست داشتن پرونده های حساسی چون امنیت و اقتصاد پای می فشرد. او صراحتا گوید: «دشمن اصلي، شاخه اي شبه نظامي، تندرو و بنيادگرا از اسلام است كه مي خواهد هم علماي ميانه روي اسلامي را سرنگون كند و هم همه آنهايي را كه به تصور آنها، در سر راه احياي حكومت خليفه گري اسلامي ايستاده اند.اگر يك دولت تندرو در بغداد روي كار بيايد كه اين در نتيجه ادامه ناآرامي هاي تروريستي در اين كشور ممكن مي شود، كل دنياي اسلام دچار مشكل خواهد شد. دولت هاي ميانه رو يا سرنگون مي شوند و يا براي بقاي خود به تقلا مي افتند. كشورهايي همچون هند، روسيه و فيليپين كه اقليت اسلامي دارند با چالش جدي روبرو مي شوند. تروريسم در سراسر اروپا گسترده مي شود و چالش هاي آمريكا نيز چند برابر خواهد شد.»



4- تعامل با گروه ها و طوائف:

کیسینجر واقعیت موزاییکی عراق را از نظر دور نداشته و بیشترین نگرانی را از شیعیان ابراز کرده است، زیرا این طائفه اولا در اکثریت هستند و ثانیا بالقوه و گاه بالفعل مخالف با آمریکا هستند و شاید تجربه جمهوری اسلامی ایران و لبنان نگرانی او را دو چندان کرده است.

کیسینجر سران کاخ سفید را در تعامل با شیعیان به احتیاط و حزم فرا می خواند، چون به تعبیر او شیعیان در قبال حضور آمریکا در عراق موضع دوگانه ای اتخاذ کرده اند و از آن رو که در اندیشه تغییر حاکمیت سنتی و دیرین اهل سنت هستند با اشغالگران مماشات می کنند اما زمانی که به قدرت دست یابند آمریکا را در نیمه راه رها می کنند.

از سوی کردها نیز نگرانی هایی متوجه آمریکا است و به تعبیر کیسینجر این طائفه در لفافه فدرالیسم خواسته هایی دارند که با چشم عادی قابل رویت نیست. حتی کیسینجر به همسایگان عراق و بویژه ترکیه نسبت به کردها هشدار می دهد.

اهل سنت اقلیتی هستند که به اعتقاد کیسینجر در مبارزات خود انگیزه های ملی ندارند، بلکه در صدد بازیابی قدرت و حاکمیت هستند. لذا کیسینجر پیش بینی می کند به دنبال حاکمیت اکثریت شیعه، این طائفه به مقابله با نظام جدید برخاسته و اقدامات نظامی خود را ادامه خواهد داد.

در مجموع می توان گفت کیسینجر با نوعی واقع نگری و در عین حال بدبینی به پرونده عراق نگریسته و علیرغم دعوت به تعمیم این پرونده در سطح بین الملل، همچنان قائل به حفظ رویکرد هژمونیک ایالات متحده در این کشور است. وی در حالی که چالش های مخاطره آمیز آمریکا را در آینده عراق بویژه در ابعاد امنیتی گوشزد می کند، معتقد است آمریکا باید دمکراسی مورد نظر خود را به عراق تحمیل کند و زمام امور این دیار را برای مدتی مدید در دست داشته باشد. آموزه ها و وصایای استراتزیست کهن سال آمریکا بی تردید همانند گذشته، حاکی از گرایش سلطه جویانه واشنگتن و نادیده انگاشتن حق ملت ها در تعییین سرنوشت خویش است.







منبع: باشگاه اندیشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.