RezaKiani

آیین نامه سلحشوران ژاپن

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

رضا جان از این پشتکاری که دارید خیلی خوشم میاد. :oops: :mrgreen: هر کسی دیگه بود ادامه نمیداد اما شما با تلاش بازدید این تاپیک رو از هزار رد کردید چون ابتکار ارسال بخش بش مطالب باعث فعال شدن تاپیک شد. :lol: جدا خسته نباشید. icon_eek

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر پیشرفت خواهی، بهترین راه کار آن است که نظر دیگران را بپرسی و انتقادشان را بجویی. بیشتر مردم فکر و رأی خود را رهنما و ارزیاب کار خویش می سازند؛ پس، هیچ گاه پیشرفت بزرگ نمی یابند.
وقتی دبیری از دستگاه دولت سندی را که نوشته بود به دبیر دیگر نشان دد تا رأی و ایراد او را بداند و کار خود را هرچه بهتر سازد. کسی که جویای نقد و نظر باشد، به همین فضیلت از بسیاری از همگنان برتر است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اندیشه را همزمان بر دو کار نهادن، درست نیست. سلحشور باید که همه ی نیرویش را در طریقت سامورایی نهد؛ مرد باید که جز این هیچ نجوید. همین اصل در "طریقت" آسمانی نیز صادق است. اما کسی که آیین کنفوسیوس یا بودا را خوانده است؛ باشد که طریقت سامورایی را "طریقت گمراهی" پندارد. اما پس از آنکه طریقتهای گونه گون را شناختی و بر رسیدی، آنگاه توانی دانست که طریقت حق کدام است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نخستین سخنی که سامورایی، در هر زمینه، بر زبان می آورد، بسیار مهم است؛ زیرا که او با این گفته جوهر و ارزش خود را نشان می دهد. در زمان صلح، بی باکی مرد از سخن او پیدامی آید. هنگام آشوب و آشفتگی نیز باشد که دلیری والای کسی از یک گفته ی او نمودار شود. پس، می توان گفت که سخن نخستین همانا شکوفه ی دل سامورایی است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در این دنیا هیچ چیز نشدنی نیست. گفته اند که با عزم راسخ می توان آسمان و زمین را تکان داد. کارها فراتر از توان ما می نمایند، چرا که از کوتاه همتی نمی توانیم دل بر کاری بزرگ نهیم. این که کسی بتواند "آسمان و زمین را نیز آسان تکان دهد" همه به نیروی عزم واندیشه ی مرد بسته است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سامورایی هنگام پراکنده گویی هم هرگز لب به شکوه نگشاید. مرد باید که همواره خود را بپاید تا مبادا سخنی که نشانه ی سستی است بر زبان آورد. از سخنی کوچک هم که ناخودآگاه گفته شود، می توان جوهر و سرشت گوینده راشناخت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کسی که برای چیره دستی در یک فن و هنر اعتبار و امتیاز یافته، نابخرد است؛ زیرا که او ،به نادانی، همه ی توان و اندیشه ی خود را در یک کار نهاده و به بهای فروگذاردن همه ی چیزهای دیگر، در آن یک فن استاد شده است. چنین کسی به هیچ کار نیاید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اندرزگویان بسیار باشند، و آنها که خواستار پند شنیدنند، اندک. آنانکه این پند را به کار بندند، باز اندکتر. چون که مرد از سی سالگی گذشت، کسی را یارای اندرز دادن او نیست؛ و چون او را پند دهند، خودکامه و خودپسند شود؛ پس، رفته رفته هر چه بیشتر به بیراهی گراید و از روی نادانی هر کار کند چندان که روزگارش اصلاح ناپذیر شود. از این رو، بایسته و ناگزیر آن است که آدمی دوست دانا و اهل شناخت داشته باشد و از رهنمودهایش بهره جوید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هر سامورایی که ثروت و عزت را چشم ندارد، بسا که سرانجامی شوم یابد، و آماج کینه و دشنام دیگران شود. چنین مردی بی هنر و ناکارآمد باشد و در پایان، از کسی که هوای نام و ثروت در سر دارد فروتر ماند. از او هیچ کار به تن و اندیشه ی خود ساخته نباشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رزمنده ای که هیچ چیز جز خدمت سلحشوری را دوست ندارد، ستایش انگیز است. سلحشوری که از کارهای بزرگ و سخت رویگردان و کناره جو باشد، کارگریز و بزدل است. اگر مرد در فرجام کار و خواسته ای ، با همه ی سختکوشی خود، ناکام بماند، این شکست او همانند مرگی پرافتخار در جنگی نابرابر است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مردم جامعه ای که با هم در اعتدال و سازش بگذرانند و قوانین طبیعی آسمان و زمین را پیروی کنند، زندگی آرام و آسوده خواهند داشت. سامورایی که با دیگران نرمش و سازش ندارد و مهر و دوستی ننماید، هر چه هم والاگهر باشد، باز دلبسته ی خدمت و وفادارش نتوان دانست.

کسانی که با دیگران سازش ندارند، در دیدار روی خوش نمی نمایند یا سخن دورو و کنایه آمیز بر زبان می آورند، همه در بند کوتاه و کج اندیش خود باشند. اگر هم طرف دیدار را ناخوشایند یابی باز باید که، دست کم به ظاهر، با او گشاده رویی نمایی.

با این همه، در این دنیای گذرا و بی اعتبار، باشد که کسی با همه ی کوشش و سنجش در کار و رفتار، باز طرف بی مهری دیگران شود. این ناروایی را چاره نیست. آدمی نباید که از روی کوته بینی یا مانند مرد دینا دوست سبک اندیش با حساب سود و زیان و به امید جلب مهر و توجه دیگران رفتار کند. چنین کسی سراپا ننگ است چرا که هرگز جز به سود خود نیندیشد.

اگر دیگران را بر خود پیش نهیم و بی حسد و تنگ چشمی و به ادب با آنان رفتارکنیم، اگر به فروتنی و پاکدلی در مصلحت کار دیگران، به زیان خود هم باشد، بنگریم، هر دیدارمان با مردم مانند نخستین دیدار خواهد بود و پیوند و دوستیمان با دیگران همواره استوار خواهدماند.

این نکته در زندگی زناشویی هم درست است؛ تا آن هنگام که زن و شوی، هر یک، در رفتار با دیگری متانت و ملاحظه کاری دیدار نخستین را نگهدارد، تیرگی و ناسازگاری در میان نخواهد بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زن وفادار هرگز، پس از شوهر، ازدواج نمی کند. مرد را نیز جز یک عشق واقعی در همه ی زندگی نباید؛ و مرد هوسباز بهتر از زنی هرزه نباشد. رفتاری چنین برای سامورایی شرم آور است. "سایگوکو" چه خوب گفت:" مرد بی عشق و دلبستگی مانند دوشیزه ی بی نامزد است. دیگران این هر دو را آسان یاب انگارند."... در پیمان دوستی بستن با دیگری، آنجا که وفاداری و فداکاری تا پای جان در میان می آید، مرد باید که آن دیگری را خوب بشناسد. مهر و پیمان مرد سست عنصر بنیادی ندارد. چون که پیمان دوستی با کسی بستی اگر دیگری خواست تا جای او را نزدت بگیرد؛ نپذیر و بگو که خواسته اش نابجاست؛ و هرگاه از چند و چون آن پرسید، بگو که تا زنده ای در این باره سخن نگویی. اگر او بیشتر پای فشرد، باید که خشم آوری و درجا او را به تیغ از میان بدری.
چون که با کشی پیمان مهر بستی، دل در دیگری مبند، و اندیشه ی خود را همه بر رسم وراه سلحشوری بدار-که همان طریقت سامورایی باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلحشور نباید که تا چهل سالگی در بند اندیشه یا سنجش در ارها باشد، و همه وهمه باید که به نیروی تن و اراده ی خود تکیه کند. جوان هرچه زورمندتر، بهتر. هر چند که منش و رفتار مرد به شخصیت و وضع اجتماعی او بسته است، باز پس از چهل سالگی نیز سامورایی بی داشتن اراده ی قوی چندان نیرزد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فوروکاوا روکو زائه مون گفت:" امیری نیست که مردان کاری را در خدمت نخواهد. پس ، سلحشوری که اندیشه بر کارساز بودن دارد، راه خود را به مقصود که همان خدمت به امیر است، خواهد یافت. من تازه در کهنسالی دریافته ام که مردانی چشم بر این حقیقت بسته اند، عمر را بیهوده به سر آورند. جوانها باید که هشیار باشند. کسی که همت و اندیشه بر خدمت نهد، بیش از دانایان و هوشمندان کارساز تواند بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چون پرسیدم که سامورایی در خدمت امیر چه کار را هرگز نباید بکند، جوابم دادند:"سامورایی هرگز نباید زیاد باده نوشد، بیش از اندازه به خود مطمئن باشد، یا به زیاده خرجی افتد. در پریشان روزگاری مرد، این ضعف ها تأثیر و اهمیت نمی یابد، اما همان که کار و حال رو به بهبود نهاد و هنگام آسانی فراز آمد، این سه خوی ناساز خانه برانداز و کشنده می شود. به فراز و نشیب مردم پیرامون خود بنگر! آنان تا به راه پیروزی گام نهادند، بسا که به ناشایسته ترین راه، هرچه بیشتر خودبین شوند، به خود زیاده ببالند و به تجمل بیهوده گرایند. پس، هر آن کس که رنج نبرده و سختی نیازموده منش و اراده ی خود رامایه دار و استوارنساخته است. بهتر باشد که در جوانی سختی کشیم. سلحشوری که هنگام تیره روزی خسته و نومید شود، به یک جو نیرزند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.