nozheh

مناخيم بگين(نخست وزير رژيم صهيونيستي)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

مناخيم ولفوويچ بگين روز 16 اوت در سال 1913 در «برست ليتوفسک» در روسيه تزاري متولد شد. در جواني به عضويت جنبش «هاشوميرهاتسير» يا جنبش سرباز جوان درآمد. اين سازمان در سال 1905 براي به اصطلاح دفاع از يهوديان صهيونيست در سرزمين فلسطين تأسيس شد. پدر اوولف دووبگين و نام مادرش آسيه کورسوفسکي و از خانواده يک خاخام سرشناس بود. وي سومين فرزند خانواده بود و معني کلمه «مناخيم» به معناي «تسلي‌بخش» است. يک سال پس از تولد مناخيم جنگ جهاني اول آغاز شد. وي از سن هفت‌سالگي تحصيلات به زبان عبري را آغاز و در سن ده سالگي نخستين سخنراني سياسي خود را در حضور جمع ايراد کرد و سال بعد در 1925 رسماً به يک گروه صهيونيستي موسوم به «هاشومرهاتسير» پيوست. بگين براي اولين بار در سال 1929 موقعي که شانزده ساله بود با شنيدن مطالبي از ژابوتينسکي، مشتاق پيوستن به مسلک ابداعي او (صهيونيسم تجديدنظرطلب) شد. کار اتحاد- هاگانا، ارگون و اشترن که بعد از آن به تنوآت هامري يا جنبش مقاومت معروف شد در نوامبر 1945 با کوشش او به نتيجه رسيد. در ماه دسامبر 1947 مناخيم بگين به فلسطيني‌ها اخطار کرد «ما دست هر کس که خون يهوديان را بريزد با بيرحمي قطع مي‌کنيم» چندي بعد اعضاي ارگون عمليات خود عليه اعراب را آغاز کردند. سازمان هاگانا و ارگون بار ديگر در ماه مارس 1948 براي ادامه فعاليتهاي تروريستي در يکديگر ادغام شدند و طرحهايي را تهيه و اجرا کردند يکي از اين طرحها حمله به روستاي ديرياسين در حومه غربي بيت‌المقدس) بود که در شب 9 آوريل 1948 توسط اعضاي ارگون و اشترن به اجرا گذاشته شد. مناخيم بگين در اين زمان فرماندهي ارگون را عهده‌دار بود. پس از اين، طرح بعدي حمله به شهر يافا بود. حمله به يافا بزرگترين عمليات مستقل ارگون تا آن زمان محسوب مي‌شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مناخيم بگين اين صهيونيست متعصب لحظه ورود خود به فلسطين در اوايل ماه 1942 را چنين تشريح کرده است: موقعي که به سرزمين ماوراي اردن رسيدم و کاروان اتومبيلهاي نظامي توقف کرد از اتومبيل پياده شدم. چند قدمي روي علفها راه رفتم و نفسهاي عميق کشيدم تا از بوي مزارع وطنم سيراب شوم (کتاب شورش نوشته مناخيم بگين ص 124). بگين پس از ورود به فلسطين ابتدا در شهر حيفا و بعد در بيت‌المقدس به عنوان مترجم زبان انگليسي براي فرماندهان ارتش تبعيدي لهستان، مشغول کار شده تا اينکه در ماه سپتامبر 1942 مسئوليت امور مربوط به سازمان بتار در فلسطين را نيز عهده گرفت. انجام وظيفه در شغل مترجمي، پيشرفت اهداف سياسي بگين را کند مي‌کرد و نمي‌گذاشت آنطوري که مي‌خواهد در اقدامات مربوط به سازمان بتار فعاليت داشته باشد. اما باز ترجيح مي‌داد براي ارتش ضد يهودي لهستان فعاليت کند. در نوامبر 1942 موقعي که سران متفقين و مقامات سازمان جهاني صهيونيسم سرانجام اعتراف کردند که نازيهاي آلماني با روش حساب‌شده‌اي قصد ريشه‌کني (يا به تعبير صحيح‌تر کوچاندن) نسل يهوديان اروپا را در سر دارند، گروهي از اعضاي فعال ارگون در آمريکا شروع به اقدامات گسترده‌اي براي بسيج افکار عمومي آمريکا کردند تا از اين طريق بتوانند نيروي متحدي براي يهوديان به وجود بياورند. پس از مدتي مناخيم بگين تصميم گرفت تا با نيروهاي تروريستي ديگر متحد شود. در همان زمان بن‌گوريون و رهبران هاگانا نيز به اين واقعيت پي بردند که براي استقرار حکومت يهود چاره‌اي جز بيرون راندن انگليسي‌ها از فلسطين ندارند. پيشنهاد اتحاد در حالي مورد قبول طرفين واقع شد که بن‌گوريون و هاگانا تا چندي قبل همواره اعضاي ارگون و اشترن را مشتي ديوانه تروريست و فاشيست لقب مي‌دادند. او پس از 10 سال توانست از ادغام حزب حيروت و حزب آزادگان، حزب گاهال را بوجود بياورد. بگين در زمان جنگ شش روزه به عنوان وزير مشاور در دولت حزب ملي لوي اشکول منصوب شد و در سال 1950 از دولت گلداماير استعفا کرد. در سال 1970 حزب ليکود را با ائتلاف برخي احزاب و جنبش‌ها تأسيس کرد. رهبري اين حزب را تا کودتاي سياسي 1977 و تشکيل دولتي به رياست خود، رهبري کرد. وي در اولين دوره نخست‌وزيري خود با انتخاب موشه دايان به عنوان وزير امور خارجه آرزوهاي برخي از اعضاي حزبش را نقش بر آب کرد. پس از ديدار با انورسادات رئيس‌جمهور مصر در بيت‌المقدس، قرارداد صلحي را مبني بر خروج کامل نيروهاي اسرائيلي از صحراي سينا و نيز تشکيل حکومت خودگردان براي فلسطين‌ها در فلسطين اشغالي منعقد ساخت. در 10 دسامبر 1978 به همراه انورسادات جايزه صلح نوبل را دريافت کرد. پس از کناره‌گيري وزير جنگ از سمت خود، وي اين سمت را به عهده گرفت. در زمان انتخابات کنست در ژوئن 1981 موافقت هيأت دولت را براي انجام عمليات نظامي عليه اردوگاههاي آوارگان در خارج از فلسطين اشغالي کسب کرد. در دوره دوم دولت، وي دستور حمله به سلامه الجليل را صادر کرد. اما آريل شارون وزير جنگ آن موقع گزارش دقيقي از اين عمليات به او ارائه نکرد. بگين در 19 سپتامبر 1987 استعفا داد و تا پايان عمرش (1992) در انزوا بسر برد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اميدوارم به حق همين ماه عزيز عزيز رژيم صهيونيستي هرچه زودتر از هم بپاشد. :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.