دشمن دوم ما مسلمانان و شیعیان چه گروه یا کشوری است؟

[EMPEROR 497]

دوستان عزیز با توجه به برخی موارد موضوع تاپیک را تغییر داده ام و دلیل این تغییرات در پست اول آورده شده است ، منتظر نظر دوستان هستم ---------- موفق باشید

[hans 162]

خودمان.

[armani 2,666]

به نظر اينجانب وهابيون افراطي كه در نظر انان ما بدتر از كفار بوده و خونمان مباح :lol: پشتوانه چاههاي نفت برايشان گنج بي پايان اين جنگ ميباشد. اللهم لعن اول ظالم ظلم حق محمد (ص) و ال محمد

[EMPEROR 497]

خودمان.

دوست من درست است که دشمن اول هرکس نفس خودش و دشمن اول هر کشور و مذهبی ، خائنان همان کشور و مذهب هستند ولی بعد از این دشمنان کی دشمن اول مسلمان و شیعیان است؟ نمی دانم مطالبی که تاکنون دوستان در این تاپیک ارائه داده اند را مطالعه نموده اید یا خیر ( البته میدانم حجم آن زیاد شده و صبر ایوب برای خواندن میخواهد :lol: ) ولی فکر کنم همانطوری که ما ایرانیان به گفته پیامبرمان جویدنگان دانش در ثریا نامیده شده ایم. درک جامع تر در مورد دشمن اصلی مسلمانان مهم و مفید باشد.

موفق باشید.

[sina12152000 59]

دشمن اول مسلمانان اعم از شیعه و سنی جهالت و کج فهمی آنهاست. سالها است مسلمانان بخاطر همین جهالت که دلایل بسیاری دارد دچار انحطاط و عقب ماندگی شده اند . همین جهالت باعث شده که فرقه ای انحرافی نظیر وهابیت ظهور کند و کارهایی به نام اسلام انجام دهند که قلم از نوشتن و زبان از بیان کردن آن شرمگین است. ای کاش این اختلافات عقیدتی بین شیعیان و سنی ها از بین می رفت یا تعدیل می شد تا شاهد اتحاد جهان اسلام بودیم. برای درمان این درد بزرگ هم باید آگاهی و سطح سواد مسلمانان بالا رود باید مسلمانان خود را باور کنند و تحلیل درستی از شرایط موجود داشته باشند. باید بسیاری از احکام اسلامی به چالش کشیده شده و مطابق شرایط روز تفسیر شود. باید بسیاری از عالمان و مفسران دینی از پیله ای که دور خود کشیده اند بیرون بیایند و نگاهی نو به شرایط کنونی بکنند و و و .... مثل اینکه زیادی داغ کردم :lol: منتظر خواندن نظرات ارزشمند دوستان هستم. از شما امپراطور عزیز هم بخاطر عوض کردن نام تاپیک و ادامه این بحث مهم تشکر می کنم.

[hans 162]

emperooe گوشه ایی از جواب شما را سینای عزیز دادند. مشکل نفس و خائنین نیست. چون همه جا در همه ی کشورها و گروهها وجود دارند.اگر در مورد مسلمانان بحث هست. رک بگم ما فقط مدعی پویایی هستیم. در کتایهای دینیمان صحبتها گفته این پویاییم. ولی ایا پویاییم. نظر شخصی من این است که خیر نیستیم.هیچ کدام از مراجع هم پویا نیستند.دارای علم زیادی هستند ولی ناطق احکام 700 800 سال پیش هستند. از خود چیزی ارائه نکرده اند. همه ی احکام ما مربوط به همان دوران هست که جوابگوی نیاز امروز نیست. ولی مراجع ما همان احکام را برای امروز تجویز می کنند. بحث خیلی زیاده. نمی دانم چه جوری حرفم رو بزنم. مورد بعدی این که در 2 دوره ما بد رفتیم اسلام را.یکی دوره ی قبل از هجوم مغولها بود که اسلامی و تفکری فراگیر شد به نام صوفی گری. کسانی که فقط در حال عبادت و ریاضت بودندو به مسائل دیگر توجهی نداشتند و به دنبال علوم دیگر نرفتند.و فقط به عبادت با ریاضت مشغول بودند. که نتیجه ی ان هم همان بود که معلوم شد. امروزه هم همان تفکر هست ولی نه به ان قدرت. امروزه هم می گویند علوم طبیعی علوم مزخرفی است و علوم اصلی علوم دینی اسلامی هست و باید به ان پرداخت. البته این ضعیف هست ولی هست. چیزی که امروز هست و ما داریم به ان دچار می شویم خرافه گری هست. ترویج خرافه گری است. در مورد مسائل دینی.که در این چند سال اخیر به شدت فزونی یافته.متاسفانه مسولین ما هم به ان گرفتار شده اند. مورد بعدی کج فهمی دین هست.احترام به دیگر عقاید و فرقه ها هست. نمونه ای می زنم. ما خودمان را حق می دانیم و بقیه را خیر.(در فرقه های مسلمان) . زمانی که ما جشنی به نام عمر کشون می گیریم چه انتظاری از طرف مقابل دارید؟ زمانی که خود ما رفتارهای این گونه داریم انتظار داریم انها به مانند ما رفتار نکنند؟شما فرض کن در خانوادهایی سنی مذهب به دنیا امده باشید.مطمئن باشید سنی بودید و خود را به حق می دانستید به مانند الان.بعد نگاه می کنید می بینید در اینجا عده ای جشن کشته شدن امام شما را می گیرند. چه حالی دارید؟ شما هم متقابلا همین کارها را علیه انها انجام می دهید .تا زمانی که خود ما همچین رفتارهایی داریم همین گونه با ما رفتار خواهد شد. کجای دین امده زمانی که عقیده ایی را قبول ندارید به ان فحاشی کنید یا علیه ان کینه توزانه رفتار کنید؟ کدام سیره امام معصومی ان را نشان داده؟ این مشکل ما هست که خود را به حق می دانیم و بر همین اساس دیگران را ادم هم حساب نمی کنیم و علیه انها رفتارهای زشت و حتی جاهایی فحاشی هم می کنیم. یک چیزی که در موردخرافات جا انداختم هم بگویم. مثالی می زنم. در تهران مداحی هست که معروف هست و سنی دارد و در موقع اجرای برنامه هایش شده چند هزار نفر هم جمع می شوند. این اقا جدا از روضه و مداحی حرفهای سیاسی هم می زند. اسم نمی برم. همین اقا در زمان محرم. پا میشه میگه ((: نمی خواستم این و امشب بگم. ولی داریم از فلان کس که امام گفته شیعه در جهنم نمی رود.کسی که برای من گریه و عزاداری کرده باشد من شیرجه می زنم و او را از اعماق جهنم بیرون می اورم. پس اگر کسی نمار هم نخواند ولی برای حسین گریه کرد جهنم نمی رود.)) حالا حرفش واو به واو این نیست . ولی این بود. این یعنی چه ؟ به جای اینکه سیره امامان رو مورد توجه قرار بدهیم چه کار می کنیم؟ حرف خیلی زیاد هست. ولی مشکل اصلی از خود ماست.

[sina12152000 59]

حرف خیلی زیاد هست.
ولی مشکل اصلی از خود ماست.

کاملا صحیح می فرمایید. متاسفانه بسیاری از این حرفها را همین الان هم نمی شود بازگو کرد چون گفتن این حرفها باعث زدن انواع و اقسام مهرها و برچسب ها می شود و بلایی سر آدم می آورند که هرگز قابل فراموش کردن نیست.
همین موردی که هانس عزیز در مورد عزاداری ماه محرم گفتند یکی از این کج فهمی ها است و خوشحالم که می بینم جوانانی مثل ایشان و مثل خیلی از خوانندگان این سایت هستند که به مسایل سطحی نگاه نمی کنند.
متاسفانه این تنها موضوع نیست و ده ها مورد از این دست وجود دارد که باید بصورت جدی و چالشی به بحث گذاشته شود.

[FeldMarshall 5]

من هم با هانس تا حدی موافق هستم.بر اساس این اصل که «حرام محمد حرام الی القیامه و حلال محمد حلال الی القیامه» و این که فقها مشخص می کنند که جز این «ای شی حرام و ای شی حلال» باید فقها در استخراج احکام متتناسب با شرایط تلاش بیشتری کنند که در 5 سال گذشته نسبتاً بهتر شده،در مورد بعضی مداحان هم باید به مردم از طریق افراد مطلع اطلاع داد،مثلاً کاری که در ماه رمضان کردند و بعد از اذان یا ساعت های دیگه ای به صحبت های مراجع اختصاص دادند.

راستی سایت خبرگزاری العربیه هم هک شد.

[EMPEROR 497]

با تشکر از نظرات دوستان خوبم سینا - فیلدمارشال و هانس عزیز

-------------

صحبت همگی شما عزیزان حق است و من با آنها کاملا موافق هستم. البته اگر به پستهای ارائه شده برگردیم شبیه همین صحبتها به نوعی دیگر آمده بودند. من هم با دوستمان سینای عزیز هم عقیده هستم که برخی موارد بررسی نگردند چرا که فردا ممکنه انواع برچسب ها و مهرها به ما زده شود.

همفر! تو در سفر آينده دو وظيفه بر عهده داري:

١ ) نقطه ضعف مسلمانها را که ما ميتوانيم از طريق آن به مسلمانها آسيب برسانيم، دريابي؛ و اين پايه پيروزي بر دشمن است.

٢ ) اگر اين نقطه ضعف را يافتي بر آن يورش ببر؛ اگر توانستي چنين کني بدان که موفّقترينِ مزدوراني، و شايستگي اخذ نشان افتخار وزارت را داري.

و یا در جای دیگر

چنين درگيريهايي در هر آييني (به ويژه در مسيحيّت) وجود دارد ولي من نميدانم توجيه ادامه اين درگيريها چيست؟ علي و عمر از دنيا رفته اند و اگر مسلمانان خردمند باشند بايد به امروز بينديشند نه به گذشته دور. يكبار موضوع اختلاف شيعه و سنّي را با برخي از مسئولان وزارت در ميان نهادم و گفتم: اگر آنان زندگي را درمي يافتند اختلافات را به يك سو مينهادند و يكپارچه ميشدند، آن مسئول بر من بانگ زد که تو بايد آتش اختلاف را شعله ور کني نه آنكه در بين آنها وحدت کلمه ايجاد نمايي.

می خواهم مثالی در این خصوص بزنم . فرض کنید که شما سرپرست یک خانواده هستید و این خانواده در بهترین شرایط زندگی قرار دارد.

اتحاد و احترام بین تمامی اعضای خانواده وجود داشته و در نهایت یک خانواده ایده ال را تصور کنید.

اما در خارج از این خانواده ایده ال افرادی هستند که به دلایل مختلف اعم از حسادت ، نفوذ در بین اعضای خانواده شما برای به هم ریختن اتحاد و رسیدن به اهداف خود ( اختلاف بیانداز - حکومت کن ) هم وجود دارند و شما از اهداف آنها بی خبر هستید.

زمانیکه به خودتان می آیید که کار از کار گذشته و از آن اتحاد خبری نیست.

مثلا شما برای هزینه های زندگی خود برنامه ریزی کرده اید اما همسر و فرزندان شما با تحریک این افراد برای شما خرج تراشی های زاید و بیمورد میکند. این بار بجای آنکه با دشمنان اصلی خودتان مقابله کنید باید به مبارزه با افکار و عقاید هم کیشان و نزدیکانتان بپردازید :lol: درنتیجه فکر شما و مال شما بجای مصرف شدن در پیشرفت خانواده ایده ال در جاهای دیگر مصرف می شود.

یعنی مصرف شدن توانایی شما در یک چرخه باطل و هدر رفتن همه چیز ( داستانی که هم اکنون داریم میبینیم )

اولین راهی که شما برای نرفتن به این راه باطل انجام می دهید چیست ؟

1- به آموزش افراد خانواده و بالا بردن دانش آنها در شناخت دوست و دشمن می پردازید.

یا

2- دشمن واقعی را شناخته و با او قطع رابطه می کنید .

یا

3- اول راه دوم را انجام می دهید و بعد راه اول را و اگر منافعی در رابطه مجدد با دشمن سابقمان عایدمان شود با دو دوباره طی شرط زیر ارتباط برقرار میکنیم

----- مطمئن باشیم که دیگر نمی تواند به ما آزار رساند --------

-----------------------------------------

فکر کنم 99% دوستان راه سوم را انتخاب کنند .

داستان دشمنان دین ما هم همین قضیه را دارد اما بسیار بزرگتر و پیچیده تر- نگاه کنید. دشمنان به راحتی پس از صدها سال برنامه ریزی ضعف های ما را شناخته اند و داراند با آن ضعفها از ما در جهت منافع خودشان سواستفاده میکنند. آیا زمان آن فرا نرسیده که دشمن اول دینمان را درست تر بشناسیم ؟ آیا باز هم انتخاب شما گزینه اول است؟ یا بگفته برخی دوستان که هنوز دشمن اول مار ار وهابی ها خوارج یا بطور کلی تندروها و افراطی ها میشناسند؟

دوباره فرض کنید که این ها را نابود و ریشه کن کنیم آیا برای دشمن اول مسلمانان سخت خواهد بود که یک گروه یا داستان دیگر ( مثلا این بار بنام گروه اسلامی ... و یا پروژه سلمان رشدی و ... ) درست کرده و با این پروژه جدید به ریشه های اعتقادی مسلمان حمله کند ؟

ما همیشه در مسایل نظامی به این اعتقاد داریم که همیشه بهترین ایده آنست که باید از افکار دشمن شناخت کافی داشت و بعد به فکر عکس العمل و دفع اقدامات آنها بود. ما هنوز در شناخت این دشمن مان در تضاد هستیم چگونه میتوانیم به مقابله با اهداف آن برسیم ؟ و برای رفع آن راهکار ارائه دهیم.



منتظر نظر دوستان هستم

--------------------

امپراتور

[sina12152000 59]

ما همیشه در مسایل نظامی به این اعتقاد داریم که همیشه بهترین ایده آنست که باید از افکار دشمن شناخت کافی داشت و بعد به فکر عکس العمل و دفع اقدامات آنها بود. ما هنوز در شناخت این دشمن مان در تضاد هستیم چگونه میتوانیم به مقابله با اهداف آن برسیم ؟ و برای رفع آن راهکار ارائه دهیم.

حقیقتا ما در شناخت دشمن دچار سردرگمی و تضاد هستیم و کسی نیست که ذهن ما را نسبت به این قضیه روشن کند.

دوباره فرض کنید که این ها را نابود و ریشه کن کنیم آیا برای دشمن اول مسلمانان سخت خواهد بود که یک گروه یا داستان دیگر ( مثلا این بار بنام گروه اسلامی ... و یا پروژه سلمان رشدی و ... ) درست کرده و با این پروژه جدید به ریشه های اعتقادی مسلمان حمله کند ؟

نه !! برای دشمن اول سخت نیست که پروژه جدیدی را تعریف کند ولی در حقیقت این ما هستیم که زمین بازی را در اختیار آنها قرار می دهیم. این ما هستیم که با حماقت خودمان براحتی بازی می خوریم. شاید پروسه بیداری مسلمین راهی طولانی و سخت باشد ولی راهی گریز ناپذیر است باید این راه طی شود. من راه دوم را بعنوان مسکنی کوتاه مدت تعبیر می کنم که زیاد نمی شود روی آن حساب کرد. راه اول علاج نهایی کار است ولی بهترین کار در حال حاضر روش سوم است.

[ziarratt 3]

دشمن واقعی هر گروه یا صاحب عقیده ای در درجه اول جهالت خودشه این جهالت از اون دشمنهای پیشرفته و نسل پنجم! روزگاره که گیر هر راداری نمی افته و بقول معروف پنهان کاره! و از اون بدتر اینه که بعضا بصورت نیروهای خودی و بحق ظاهر میشه که بهش می گن جهل مرکب! پنهان کار و غیر قابل تشخیص بودنش هم بخاطر اینه که پشت نفس و ذات خود آدم پنهان شده و حب ذاتی که در هر آدمی هست زمینه مساعدی برای پرورشش بوجود آورده. غرض از بیان این مطلب اینه که اگر می بینید امروزه بر علیه عقاید شیعه منطق مخالف می تراشند در درجه اول بخاطر جهالت نسبی قاطبه مردمه که بعضا خرافات را با عقیده خلط کردند و این باعث شده کسانی که در قلبشون مرضه (بقول قرآن) بیایند سوء استفاده کنند و بواسطه رد این خرافات به اصل عقاید شیعه حمله کنند. نمونه این خرافاتها که بواسطه سوءاستفاده از اونها ما از طرف وهابیت متهم به شرک می شیم اینقدر زیاده که محل تشریحش در اینجا نیست .اگر به جایی برسیم که عامه به مذهب قربال شده از خرافات برگرده وهابیت خود به خود به انزوا و در نتیجه به زوال و نابودی کشیده میشه.

[ziarratt 3]

البته نا گفته نمونه اصل مذهب هنوز در منابع ما سالم مونده و دست نخورده است بخاطر همین هنوز منطق ما قوی ترین منطقه. حالا که تا بالای منبر رفتم یک مصداق هم ارائه بدم.
منطق مسیحیت معتقد است که اگر کسی انجیل را قبول نداشته باشه جهنمیه اما منطق اسلام معتقده که اگر یک نفر بحسب جهل (و نه جهالت) به مطلب مسلمان نباشه حجت بر گردنش نیست و بالاتر از آن اگر کسی مسلمان باشه و تحقیق کنه و بحسب عواملی کافر بشه بعبارت بهتر قاصر باشه در آخرت ماجوره و بازهم از اون بالاتر اگر کسی کافر مقصر باشه ولکن در دنیا نیکی هاش فروان باشه بحسب اثر وضعی کفر به جهنم می ره اما آتش جهنم او رو نمی سوزونه.
ببینید تفاوت منطق رو

[EMPEROR 497]

البته نا گفته نمونه اصل مذهب هنوز در منابع ما سالم مونده و دست نخورده است بخاطر همین هنوز منطق ما قوی ترین منطقه. حالا که تا بالای منبر رفتم یک مصداق هم ارائه بدم.
منطق مسیحیت معتقد است که اگر کسی انجیل را قبول نداشته باشه جهنمیه اما منطق اسلام معتقده که اگر یک نفر بحسب جهل (و نه جهالت) به مطلب مسلمان نباشه حجت بر گردنش نیست و بالاتر از آن اگر کسی مسلمان باشه و تحقیق کنه و بحسب عواملی کافر بشه بعبارت بهتر قاصر باشه در آخرت ماجوره و بازهم از اون بالاتر اگر کسی کافر مقصر باشه ولکن در دنیا نیکی هاش فروان باشه بحسب اثر وضعی کفر به جهنم می ره اما آتش جهنم او رو نمی سوزونه.
ببینید تفاوت منطق رو

دوست من، حقیقتا من کمی با نظر شما مخالف هستم چراکه وقتی ما مسلمانان میگوییم که انجیل دستکاری شده و تحریف شده است پس نمی توانیم از مطالب آن به عنوان سند استفاده کنیم :lol: ضمن آنکه تمامی دستورات در ادیان الهی از جانب خداوند وحی گردیده اند پس نمی شود گفت که یکی منطق ضعیف دارد و یکی دیگر منطق قوی .

------------------

دوستان یکی دیگر از این مشکلات را در زیر ببینید

تازه‌ترين اظهارات قرضاوي درباره ايران

با فرو كش كردن تب ناشي از اظهارات جنجالي قرضاوي، يكي از بزرگترين علماي اهل تسنن درباره ايران و تشيع، اظهارات دوباره وي جنجال‌هايي در پي داشته است.

به گزارش سرويس بين‌الملل عربي «تابناك» به نقل از «السياسه» چاپ كويت، القرضاوي كه از او به عنوان مبلغ اسلام در برخي كشورهاي عربي ياد مي‌شود، در نامه‌اي به احمد كمال ابوالمجد كه او را عامل تفرقه در جهان خوانده بود، نوشت: آيا مي‌داني در ايران نام كسي كه عمر يا عثمان باشد، كشته مي‌شود؟ آيا مي‌داني اقليت‌هاي ديني در ايران مورد هجوم دولت هستند؟
قرضاوي همچنين در اين نامه به شدت به علامه فضل‌الله حمله كرده و ناآرامي‌هاي عراق را نتيجه جنگ مذهبي و تبليغ شيعه در عراق دانسته است.
بنا بر اين گزارش، قرضاوي درگيري‌هاي فلسطين را هم نتيجه تبليغ شيعه در آنجا مي‌داند و مي‌افزايد: شيعيان ايران از برخي سران فلسطين در حمله به ديگر گروه‌ها حمايت مي‌كنند و اين گناهي نابخشودني است.

گفتني است، قرضاوي كه مدتي است بر ايران و تشيع شمشير بسته، به رغم چنين پيشينه و عقيده‌هايي، مورد توجه ويژه برخي سازمان‌هاي متولي امر وحدت شيعه و سني قرار داشته و همچنان مورد حمايت آنهاست.

و نظر هموطنانمان در این خصوص جالب و خواندنیست

▪ علت اصلي اين تغيير نظر ناگهاني اقاي قرضاوي در مورد شيعيان اين است كه پسر دوم ايشان به نام عبد الرحمن كه اميد قرضاوي در دنبال كردن راه پدر بود شيعه شده است .او در مصر مشغول تحصيل بود كه پس از تحقيقات فراوان به تشيع گرويد .اقاي قرضاوي از شيعه شدن او بسيار عصباني هستند

البته این خبر تکذیب شده و سندیتی ندارد

http://www.shia-news.com/ShowNews.asp?Code=87071716

▪ درایران اگر کسی اسمش معاویه ویزید هم باشد کشته نمی شود چه رسدبه کسانی که نامشان عمر وعثمان باشد که مورد احترام برادران سنی مذهب ما می باشنداگر ایشان سند برادعای خود دارند بیاورند درضمن ایران تنها کشور منطقه است که اقلیتها درآن آزادانه زندگی می کنند یک مقایسه با عربستان وکشورهای که شیعیان در اقلیتند بکنند ببینند چه خبره

▪ این بنده خدا خیلی از مر حله پرته کشته شدن بخاطر داشتن نام عمر وعثمان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

▪ فضیلةالشیخ,السلام علیکم
هذه الایام عند ما اسمع بعض اقوال منسوبة الی حضرتکم,اصبح آسفا".مو کنت اتوقع من سماحتکم حینما علمتمونا وتدعونا بالوحدة الاخویة و من جهة اخری نشوف بعض الاحزاب السیاسیة باسم المذاهب المختلفة توسوس امة النبی(ص) باختلاف,مذا نفعل یا سیدی؟!!.اکید,سمعتم او رایتم الایرانیین یقتلون کل من یحمل اسم عمر و ابی بکر؟!ماذا تقولون غدا" عندما یسألک الله(عز المولی) عن هذا الادعاء؟انا ایرانی و الحمدلله اتبع سنة النبی(ص) و اسمی عثمان و ما زلت حیا"بعون الله.یا مولانا آمل ان اسمع من سماحتکم تکذیب هذا.
ابو نبیل,عثمان.

▪ با سلام
جناب آقای شیخ امید است سری به سایت ثبت احوال ایران بزنید تا ببینید تعداد14196 اسم بنام عمر و همچنین تعداد20897 اسم بنام عثمان ،تاکنون توسط سازمان ثبت و احوال شناسنامه صادرشده است

▪ این که یک عالم بزرگ اهل سنت اینقدر کم اطلاع باشد و بر حسب گزارشهای کذب و یا خدای ناکرده برداشتهای ذهنی و هوای نفس اینقدر ساده لوح و زود باور باشد که قبول کند کسی در ایران به خاطر اسم کشته می شود یک مصیبت بزرگ برای اسلام است. آقای قرضاوی که امید وحدت شیعه و سنی است و مرجع اهل تسنن جهان است باید با مطالعه بیشتر و تحقیق میدانی و بازدید و صحبت با اهل سنت ایران و مستند صحبت کند که خدای ناکرده حرفهایش موجب درگیری و اختلاف بین مسلمانان نشود.!

▪ اسم من عثمان است نميدانستم كشته شده ام

▪ (ولا تقف ما لیس لک به ی علم )جناب قرضاوی اگر از کل قرآن مجیدحداقل به حکم این آیه عمل می کردید به دام شیطان رجیم و لبه پرتگاه تفرق امت اسلامی که عوامل آن در جهنم خواهند بود....!!!!

▪ باعث تاسفه کسی که خودش رو عالم دین میدونه اینقدر زود درباره همه چیز قضاوت میکنه

▪ این اقا بیسواد نیست حتما خواب و بیخبر است یک مسلمانی به فریادش برسد و بیدارش کند صواب دارد

http://tabnak.ir/pages/?cid=20947

------------------

وهابی ها کم بودند حال پروژه دیگر توسط مفتی سنی ها شروع شده , عرض کردم که باید اول عامل اصلی را بهتر بشناسیم - باز هم دوستان در جواب میگویند دشمن اصلی خودمان هستیمicon_wink

-----------------

موفق باشید

[EMPEROR 497]

و یا خبر زیر را مطالعه کنید و از خودتان سئوال کنید چه کشوری سعودیها را به قدرت رساند ( باز هم میگویید مشکل از خودمان است :lol: )

------------------------------

كارشناس ارشد مركز مطالعات خاورميانه واشنگتن در گفتگو با فارس:

عربستان بزرگترين حامي مالي و نظري افراطي‌هاي سني است

خبرگزاري فارس: يك كارشناس ارشد مركز مطالعات خاورميانه واشنگتن با اشاره به اينكه عناصري در عربستان مهمترين حاميان مالي و نظري شبه‌نظاميان افراطي هستند معتقد است كه ناآرامي‌هاي اخير در خاورميانه ناشي از قدرت‌طلبي گروه‌هاي مختلف است.


"الكس وطنكا"، كارشناس ارشد "مركز مطالعات خاورميانه واشنگتن" در مصاحبه‌اي با خبرنگار بين‌الملل خبرگزاري فارس گفت: فعلا رابطه‌اي بين همه بمبگذاري‌هاي مختلف در خاورميانه ديده نمي‌شود، هر چند كه بمبگذاري‌هاي سوريه و لبنان با توجه به روابط گسترده‌تر اين دو كشور مي‌توانند به هم مربوط باشند.

وي افزود: اين بمبگذاري‌ها يك نقطه مشترك دارند و آن ناآرامي‌هاي سياسي و قومي در حال جريان در آن مناطق است. لبنان و سوريه و پاكستان در صدر كشورهايي قرار دارند كه در آنها چالش‌هاي ميان سني‌ها و شيعه‌ها شديد است.

وطنكا ادامه داد: اما به نظر مي‌رسد كه مشكل اصلي در اين كشورها به مذهب ربطي ندارد بلكه به قدرت‌طلبي مربوط مي‌شود. در اين زمينه مذهب نيز در راستاي رسيدن به اهداف مورد نظر، مورد سوء استفاده قرار مي‌گيرد.

دبير مركز مطالعات امنيتي "جين سنتينل" آمريكا با اشاره به اين نكته كه شايد عاملاني از عربستان سعودي در پشت پرده برخي از اين انفجارها حضور داشته باشند، اظهار داشت: بدون شك عناصري در عربستان سعودي هستند كه بزرگترين حاميان مالي و نظري شبه‌نظاميان سني مخالف شيعيان يا قدرت‌هاي سياسي سكولار در پاكستان، لبنان، سوريه، افغانستان و حتي ايران به شمار مي‌روند. اينكه آيا عربستان از نزديك اين اقدامات افراطي را كنترل مي‌كند يا نه موضوعي قابل بحث است.

وي ادامه داد: من معتقدم كه در بيشتر موارد رياض اين قابليت را ندارد، گروه‌هايي را كه توسط دولت يا بخش‌هاي خصوصي در عربستان حمايت مالي مي‌شوند، مديريت جزئي كند.

كارشناس ارشد مركز مطالعات خاورميانه واشنگتن در بخشي از گفتگوي خود با فارس خود گفت: من همچنين معتقدم كه عربستاني‌ها بايد مراقب باشند كه به عنوان عاملان يا محركان ناآرامي‌هاي كنوني در منطقه ديده نشوند. آنها اكنون در زمينه محافظت فيزيكي از خود به شدت به آمريكا وابسته هستند و رئيس جمهور آتي آمريكا، خواه "باراك اوباما" بشد يا "جان مك‌كين"، ‌به اندازه "جورج بوش"،‌رئيس جمهور كنوني آمريكا به رياض نزديك نخواهد بود.

وطنكا در پايان گفت: بنا بر اين، عربستاني‌ها بايد خيلي مراقب باشند، چون در حال حاضر بسياري از مردم آمريكا به عربستان به عنوان جدي‌ترين مسئله در امر مبارزه با تروريسم اشاره مي‌كنند كه بايد جلوي آن را گرفته و با آن برخورد كرد.

---------------------

منتظر نظر دوستان هستم

موفق باشید

[FeldMarshall 5]

مطمئناً در تفرقه افکنی ها و دشمنی های بین مسلمان ها دست هایی در بین هست که از طرف غالباً صهیونیست ها پشتیبانی میشه،و وظیفه ما اینه که این تفرقه افکنی ها رو بشناسیم و در مقابل اون ها متحد بشیم.اگر ما با شناخت درست از معارف دینمون جلو بریم تاثیر این اقدامات خیلی کمتر میشه.