super_comando

جنگ جهاني سوم

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

نقل قول:درود دوستان

من تازه با اين سايت آشنا شدم و به جمع شما پيوستم . سوالي داشتم اميدوارم كه بتوانم پاسخ درستي بگيرم.
در جايي از اين سايت در واكنش به سخنان مقامات كشور كويت ؛ مبني بر آمادگي آن كشور براي پذيرايي از آوارگان ايراني جنگ احتمالي با آمريكا ؛ بعضي از كابران به اين سخنان واكنش نشان داده و آنان را مشتي عرب نفهم و ملخ خور و ... خواندند .
در اين كه بيشتر ايرانيان با عربها ميانه خوبي ندارند شكي نيست ُ اما سوالي كه پيش مي آيد اين است كه پس چرا در بعضي از نوشته هاي همان كاربران ؛ آنها منتظر نشسته اند تا يك منجي عرب ظهور كند و مشكلات جهان را سر و سامان بدهد ؟!!! آيا فكر نمي كنيد در اينجا يك تناقض وجود داشته باشد ؟
و اصولاً چرا ما بجاي ايجاد صلح و دوستي و حل مشكلات ؛ عمداً مشكلات را بيشتر كنيم و جهان را به سوي جنگ و نابودي بكشانيم تا يك منجي ظهور كند و او مشكلات را حل كند ؟!

دمت گرم هاينز
واقعا كه نظر هر ايراني بايد همين باشه icon_frown :x :x

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
samedelavar , دوست عزیز و تازه وارد بد نیست که به پاسخ مدیر محترم سایت به این دوستمان نیز توجه کنی !!!! icon_frown

ورود شما را خوش آمد میگویم.
اما در پاسخ سوال شما باید گفت که ما قبل از چیز مسلمان هستیم و با اعراب سنی و وهابی که از دین اسلام خارج شده و امامان معصوم را به شهادت رساندند مشکل نداریم نه تمام اعراب. ظهور منجی هم وعده خداوند هست و به هیچ کسی مربوط نمیشود جز خودش و وظیفه ما به عنوان یک مسلمان شیعه هموار کردن راه برای ظهور آن هست. این نکته را هم هرگز فراموش نکنید که ائمه اطهار علیه السلام از نژاد عرب نبودند و نسل آنها به حضرت نوح (ع) و سپس ابراهیم (ع) و ... میرسد.
و اما درباره جنگ جهانی سوم باید گفت که اگر طالب قدرت هستی باید بهای آنرا هم پرداخت کنی که این بها نه با پول بلکه با خون است.

saeid , دستت درد نکنه ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با توجه به اينكه پيشگويي هاي قبلي نوسترآداموس به تحقق پيوسته و همينطور پيشگويي هاي امامان ما در مورد اوايل دوران آخرالزماني به تحقق پيوسته ما بايد به انها اطمينان داشته باشيم كه بقيه پيش بيني ها هم به تحقق خواهد پيوست.تنها بعد از يك بلاواي بزرگ جهاني و نابودي مستكبران ما به حكومت عدل واقعي خواهيم رسيد.احمدي نژاد دولت خود را دست نشانده امام زمان ميداند و ميگويد كه ما فقط براي زمينه سازي ظهور حضرت ولي عصر به قدرت رسيده ايم و بقيه كارهاي دولت فعلي و رييسش كه لازم به گفتن نيست.دولت امريكا راهبرد خود را بر مبناي پيشگويي هاي همين نوسترآداموس و كتب عهد عتيق و جديد تنظيم كرده است و سياستمداران صدرصد مذهبي بر مسند قدرت آمريكا نشسته اند.حكومتهاي مستكبر فعلي سعي دارند با سياستهاي خود جهان را به نقطه برخورد نهايي زودتر نزديك كنند تا به خيال خودشان نظم نوين جهاني مورد نظر خود را به طور كامل بر جهان مسلط كنند.من به طور قاطع معتقدم كه وضيعت فعلي جامعه جهاني هر روز در حال رفتن به داخل بحراني تو در تو است كه به يك سري اتفاقات از قبل پيشبيني شده منتهي خواهد شد و ما ميتوانيم به زودي تحقق پيشگويي هاي مورد نظر را به چشم ببينيم.سخنان تند و خشن خانم رايس در روزهاي گذشته بر ضد كوبا اسپانيا و روسيه دبيركل آژانس اتمي و مذاكرات هسته اي و اينكه جناب بوش از وقوع يك حمام خون وحشتناك در تابستان در عراق خبر داده اند و آقاي احمدي نژاد در جمع نمايندگان خارجي شركت كننده در مراسم ارتحال امام خميني از تحقق حكومت عدل جهاني در آينده اي نزديك خبر داده اند نشان از اهميت موضوع آخرالزمان و وقايع عظيم آن در ميان عامه مردم و حاكمان جهاني است.ما به قول آقاي رييس جمهور به زودي شاهد رخدادهاي عظيم و شگرفي در جهان خواهيم بود كه من صد در صد با آن موافقم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته با صلح هم ظهور امکان پذیر است چون بخش بزرگی از پیشگویی ها مربوط به حوادث غیر حتمی خلاصه می شود. icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خروج سفيانى

يكى از نشانه هاى قطعى ظهور است. سفيانى، عنصر بى بند وبار، آلوده وپرده در اموى نسب واموى نژاد است كه در سوريه انقلاب مى كند وانقلابش نيز، پس از غلبه بر دوگروه مخالف خويش، به ظاهر پيروز مى گردد و آن ده خط مخالف راكه رهبرى يكى را مردى سرخ رو و ديگرى را مردى "ابرص " به عهده دارد، در هم مى كوبد. فضاى سياسى و اجتماعى براى او آماده مى شود و او بر منطقه وسيعى كه شامل: دمشق، حمص، حلب، اردن، فلسطين و اسرائيل كنونى است، مسلط مى گردد ويهوديان و عناصر تبهكار و حق ستيز، كودكان پرورشگاهى وكنار خيابانى از او پيروى مى كنند و همه اين تحولات ظرف شش ماه صورت مى پذيرد .

پس از استقرار قدرت وسيطره سفيانى در سوريه ومنطقه وسيعى كه نام برده شد، سپاه گرانى مرکب از 142 هزار نفر سازماندهى مى كند وبخشى از آن را به منظور فتح عراق وبخشى ديگر را به سوى حجاز ومدينه منوره، گسيل مى دارد. سپاه 12 هزار نفرى او به سوى مدينه مى رود تا حضرت مهدى (ع) آن اصلاحگر بزرگ جهانى را كه خبر ظهورش پخش گرديده، دستگير نمايد. آنان سه روز در مدينه توقف مى كنند ودر آن جا دست به چپاول وجنايت مى زنند وپس از آن، بخش مهم آن 12 هزار نفر، مدينه را به منظور دستيابى به امام مهدى (ع) به قصد مکه ترك مى كنند، چرا كه اطلاع مى يابندكه آن اصلاحگر بزرگ، از مدينه به مکه رفته است.

اين سپاه تجاوزكار در راه مکه، به بيابانى مى رسند ودر آن جا، زمين به امر خدا همه آنان را مى بلعد و جز دو نفر باقى نمى ماند، يكى از آن دو به سوى حضرت مهدى (ع) مى رود تا بشارت نابودى دشمنان حق وعدالت را بدهد وديگرى به سوى سفيانى مى رود تا سرنوشت شوم ستونى از سپاه تجاوزكار او را گزارش كند. اما سپاه تجاوزكارى كه از سوى سفيانى به عراق گسيل مى گردد، در منطقه اى از اطراف نجف كه روحاء نام دارد پياده مى شود وده ها هزار نفر از آنان براى اشغال نجف وكوفه حركت مى كنند.

روز عيدى از اعياد اسلامى، تجاوز خويش را به اين دو شهر آغاز مى كنند وسر راه خود با ستونى از مدافعان كه از بغداد مى رسد درگير مى شوند و ميان اين ده ها هزار مدافع عراقى و سپاه سفيانى، جنگ وحشتناكى جريان مى يابد كه البته سپاه سفيانى پيروز مى شود وكوفه را به اشغال خود در مى آورد ودر آن جا سخت به كشتار وسيع غير نظاميان، جارى ساختن سيلاب خون از بيگناهان، برپا ساختن چوبه هاى بى شمار دار وبه اسارت بردن زنان ودختران، دست مى زند. مردى براى دفاع ازكوفه وحقوق مردم آن بپا مى خيزد وانقلابى به راه مى اندازد، امَا كشته مى شود.

سرانجام اين بخش از سپاه سفيانى به سوى شام برمى گردد، اما گروهى ازكوفه وگروهى به فرماندهى سيد هاشمى وگروهى به فرماندهى قهرمان پروا پيشه "يمنى " سپاه 100 هزار نفرى سفيانى را تعقيب مى كنند وطي جنگ خونين ميان راه عراق وشام همه را درهم مى كوبند و انبوهى اسير و غنايم جنگى، بدست مى آورند .

اما سرانجامِ شوم سفيانى و جنبش ارتجاعى او، بدين گونه پايان مى پذيرد كه: حضرت مهدى(ع) آن اصلاحگر زمين وزمان پس از ظهور خويش، از مکه به تدريج به كوفه مى رسد وپس از استقرار عدالت در حجاز و عراق ودمشق، قلمرو سيطره ظالمانه سفيانى را هدف قرار مى دهد. در حركت اصلاحى امام به سوى شام، انبوهى از حق طلبان به او مى پيوندند وسفيانى نيز در رمله ، شمال شرقى فلسطين و قدس براى شرارت آماده مى شود . لحظات رويارويى دو سپاه حق و باطل و عدل و بيداد، فرا مى رسد، گروه هايى از سپاه سفيانى، قرارگاه خويش را رها كرده وبه لشكر حق مى پيوندند وگروهى نيز به سپاه سفيانى ملحق مى شوند. شرايط براى يك پيكار بزرگ وسرنوشت ساز آماده مى شود.

سفيانى با دريافت گزارش رسيدن نيروى حق و آمدن اصلاحگر بزرگ امام مهدى(ع) از عراق به شام وفلسطين، خود را با همه قدرت و امكانات آماده رويا رويى وديدار مى كند و بنا به روايتى از امام باقر(ع) مى گويد: "اخرجوا الي ابن عمى "

يعنى: عموزاده ام را نزد من بياوريد. (1) پس از آنكه روياروى هم قرار مى گيرند وامام مهدى(ع) سفيانى را براى گفتگو به حضور مى پذيرد و آن گفتگو به بيعت سفيانى با حضرت مهدى وبا ايمان به او وحركت عظيم وعميق و آسمانى او مى انجامد، سفيانى از قرارگاه حضرت مهدى(ع) به سوى سپاه خويش باز مى گردد كه سران سپاهش مى پرسند: چه كردى؟ پاسخ مى دهد: من در برابر منطق پولادين وموضع بحق حضرت مهدى(ع) اسلام او را پذيرفتم وبه راه و رسم اوگردن نهادم و با او دست بيعت دادم وازگذشته سياه خويش، ندامت كردم سران سپاه او مى گويند: زشت باد رأى تو در شرايطى كه خليفه اى بلا مانع وپراقتدار به سوى امام مهدى(ع) رفتى، اينك بر خط اطاعت اوگردن نهاده، بازگشته اى؟ " سفيانى از پيمان خويش دست كشيده وبيعت خويش با حجت خدا وخليفه راستين او را مى شكند وبه تشويق سران سپاه تجاوزكار خود، براى پيكار با حق و عدالت آماده مى شود 0

سحرگاه يكى از روزها، پيكار نهايى حق وباطل آغاز مى گردد و خداوند پس از نبردى خونبار ميان دو سپاه عدل وظلم، حجت خدا وياران حق گراى او را پيروزى كامل مى بخشد و آنان، سپاه حق ستيز سفيانى را به طوركامل نابود مى سازند. (2)

طبق روايت ديگرى، سفيانى از سرنوشت شوم وتكان دهنده سپاه خويش كه در راه مکه به زمين فرو مى رود وزمين به فرمان خدا آن ها را مى بلعد درس عبرت گرفته و مى كوشد تا فرمان امام مهدى(ع) راگردن نهد . به همين جهت بيعت مى كند، اما پس ازاندك زمانى بيعت خويش را مى شكند و سركشى مى كند وپس از نبردى خونين به اسارت درمى آيد و نابود مى گردد. (3)

به روايت ديگرى، پس از دستگيرى به دستور حضرت مهدى(ع) در دروازه بيت المقدس كشته مى شود. (4)



ا. به اعتبار اينكه از نسل بنو اميه است و آنان خود را پسرعموهاى بنى هاشم مى پندارند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
<<ظهور منجی در ادیان دیگرو در کتب آسمانی آنها >>

1 قرآن کریم :

« و ما اراده کرده ایم بر انانکه در روی زمین به ضعف و زبونی کشیده شده اند ، منت نهاده ، آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دادیم »

( قصص – ٥ )



2 انجیل :

« کمرهای خود را بسته ، چراغهای خود را افروخته بدارید . و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند . تا هر وقت آید و در را بکوبد ، بی درنگ برای او باز کنند . خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ، ایشان را بیدار یابد ... پس شما نیز مستعّد باشید ، زیرا که در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید . »

( انجیل لوقا ، فصل 12 ، بندهای 35 و 36 . )



3 تورات :

« و نهالی از تنه یسّی بیرون آمده ، شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت ... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد ... گرگ با بره سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم . و طفل کوچک آنها را خواهد راند ... در تمامی کوه مقدس من ، ضرر و فسادی نخواهد کرد . زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد . »

( بنا به نوشته قاموس مقدّس صفحۀ 951 ، « یسّی » به معنی قوی ، نام پدر داوود است . ) و ( تورات ، اشیا نبّی ، فصل 11 بند های 1_10 )



4 زبور :

« زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند ، وارث زمین خواهند شد ، هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود . در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهد بود . و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد ... و میراث آنها خواهد بود تا ابدالآباد »

( عهد عتیق ، کتاب مزامیر ، مزمور 37 بند های 9 _ 12 و 17 _ 18 )



5 در منابع زرتشتیان :

سوشیانس « نجات دهندۀ بزرگ » دین را به جهان رواج دهد ، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد . ایزدان را از دست اهریمن نجات داده ، مردم جهان را همفکر و همگفتار و هم کردار گرداند . »

( جاماسب نامه ، صفحۀ 121 )



6 در منابع هندوها :

« این مظهر و یشنو « مظهر دهم » در انقضای کلی یا عصر آهن سوار بر اسب سفیدی در حالی که شمشیر برهنۀ درخشانی به صورت ستارۀ دنباله داردر دست دارد ظاهر میشود و شریران را تماما هلاک میسازد و خلقت را از نو تجدید ، و پاکی را رجعت خواهد داد ... این مظهر دهم در انقضای عالم ظهور خواهد کرد »

( اوپانیشاد ، صفحۀ 737 )




علائم اصلی (حتمی و غیر حتمی) ظهور :


1. خروج سفیانی

2. خسف در بیداء

3. خروج یمانی

4. قتل نفس زکیه

5. صیحه آسمانی

6. خروج دجال

7. درآمدن پرچم های سیاه از خراسان

8. خسوف و کسوف

9. فراگیر شدن جهان از ظلم و جور

10. زمینه سازان

11. باران های پیاپی

12. جنگ های خونین

13. طلوع خورشید از مغرب

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
روميان ( غربيها ) و نقش آنها در زمان ظهور : ( براساس روايات اسلامي )


منظور از روم در روايات مربوط به آخر الزمان و ظهور حضرت مهدي (عج)، ملل اروپايي و در قرنهاي اخير گسترش آنان در آمريكا مي باشد، كه فرزندان روم و وارثان امپراطوري تاريخي روميان هستند.

امروزه غربيها افرادي غير از رومياني كه در روايات آمده نيستند وادامه سياست و تمدن آنها به شمار آمده و بخشي از آنان محسوب مي شوند و ملتهايي مانند فرانسه و بريتانيا و آلمان و غير آن، از لحاظ فرهنگ و سياست و دين اركان حقيقي امپراطوري روم مي باشند.

بنابراين، روايات شريفه اي كه از آينده روميان يا به تعبير عربها « بني اَصفَر » ( = زرد پوستان ) خبر مي دهد، مرادشان فقط روميان ايتاليايي ، منهاي ملل و قبيله هاي فرنگي و ساير قبايل وابسته به آنها نيست. به همين دليل مسلمانان در كتابهاي تاريخي خود از آنها به روميان و گاهي به فرنگيها تعبير مي كنند اما در عين حال به همه آنها رومي گفته ، و آن را به صورت «اَروام » جمع مي بندند.

« قابل ذكر است كه برخي از تعابير باتوجه به مفاهيم و عبارات امروزي بيان شده است».

نام روم در بسياري از روايات زمان ظهور آمده، از جمله رواياتي درباره حركت ناوگانهاي جنگي آنها به سواحل سرزمين هاي عربي، اندكي پيش از ظهور حضرت مهدي (عج)، وجود دارد. از امام صادق (ع) نقل شده كه فرمودند: « وقتي كه در سرزمين شام بلوايي را مشاهده نمودي، پس مرگ است و مُردن ، تا آنكه غربيان به تحرك آمده و روانه سرزمينهاي عربي گردند. كه حوادثي بين آنها رخ خواهد داد». «الملاحم والفتن ص 107 »

فتنه و آشوب شام در روايات مربوط به زمان ظهور به مرحله كشمكشهايي كه در سرزمين شام بعد از آشوب واستيلاي اجانب بر امت اسلامي واقع مي شود اطلاق مي شود.... به اين معني كه غربيها خود را ناگريز از دخالت نظامي مي بينند و به واسطه ي پايداري مردم آن سامان و امواج سياسي موجود از تسلط بر منطقه ي پيرامون فلسطين ناتوان گشته و دخالت نظامي آنها در آينده با مقاومت مسلمانان كشورهاي عربي مواجه خواهد شد.

در روايتي ديگر از امير مومنان (ع) آمده كه فرمودند:

« در ماه رمضان به هنگام صبح از ناحيه مشرق ندا دهنده اي بانگ بر مي آورد كه : اي اهل ايمان گردهم آييد و از ناحيه مغرب پس از ناپديد شدنٍ شفق ، ندا دهنده اي ندا سر مي دهد: اي اهل باطل گردهم جمع شويد.... و روميان به ساحل دريا نزديك غار اصحاب كهف روي آورده و خداوند آن جوانان را با سگ شان از غارشان بر مي انگيزد، در بين آنان دو مرد بنام "مَليخا" و "خَملاها" بوده كه اين دو تسليم اوامر حضرت قائم (ع) خواهند بود ». « بحار ج 52 ص 275 »

و شايد اين جنبش نظامي ادامه يا همان حركتي باشد كه در روايت امام صادق (ع) ذكر شد، و روايت گوياي اين است كه آن جريان نزديك جريان ظهور حضرت مهدي (ع) خواهد بود.

در برخي روايات چنين استفاده مي شود كه نيروهاي غربي آهنگ سرزمين شام كرده و در"عكا" و "صور" ، و طبق اين روايت نزديك غار اصحاب كهف ، يعني در"انطاكيه "از ناحيه ساحل سوريه – تركيه ، فرود مي آيند.

در روايت ديگري به نقل از "جابرجعفي" از امام باقر (ع) نقل است كه فرمودند:

« شورشيان ِ روم بزودي روي آورده و در" رمله" فرود مي آيند، اي جابر: در آن سال سراسر زمين از ناحيه غرب اختلاف فراوان وجود دارد». «بشارة الاسلام ص 102»

البته ممكن است اين شورشگران ( مزدوران غربي ) داوطلبان نبرد با يهود باشند كه به همين منظور در رمله فلسطين فرود مي آيند، و ظاهراً مراد ازاختلاف مذكور در روايت از ناحيه مغرب زمين و يا غرب، همان غرب سرزمينهاي اسلامي باشد، چرا كه بعد از آن بيان مي كند كه اولين حادثه اي كه به شام مي رسد خراب شدن آن است و احتمالاً خرابي آنجا به سبب غربيها باشد.

از جمله روايات ديگر در اين زمينه روايت مربوط به فرود آمدن حضرت عيسي (ع) و دعوت نمودن مسيحيان توسط آن حضرت به اسلام و پيروي از حضرت مهدي (ع) است كه اين فرموده خداوند را روشن مي سازد:

«حضرت عيسي(ع) نشانه اي است ازعلامتهاي قيامت». « سوره زحزف آيه61 »

« همه اهل كتاب قبل از مردنش به او ايمان مي آورند، و او در روز رستاخيز گواه بر آنهاست ». « نساء 159»



چنان كه از آيات ذكر شده دريافت مي شود حضرت عيسي (ع) يكي از علائم رستاخيز بوده و هنگامي كه خداوند او را به دنيا فرود آورد، تمام نصاري و يهود به او ايمان آورده و خود و معجزه هايش را قبل از آنكه از دنيا رحلت كند ، مي بينند.

روايات ياد آور اين معناست كه نخستين سپاهي كه حضرت مهدي (ع) تشكيل مي دهد لشكري است كه به سوي تركها ( همان روسها كه بعد از جنگ جهاني با روميان «غربيها » ضعيف و ناتوان شده اند) گسيل داشته و آنها را شكست مي دهد.

امام (ع) بعد از تجهيز، سپاه بزرگ قومش را راهي قدس مي كند و بعد از رويارويي با سفياني، امام (ع) با سفياني وارد مذاكره شده و به گونه اي كه روايات نشان مي دهد سفياني مي خواهد قدرت را به امام واگذارد اما با سرزنش حاميان يهودي و رومي و دستيارانش از اين عمل منصرف مي شود. آنها با بسيج نيروهاي خود با امام (ع) وارد نبردي بزرگ مي شوند. در اين هنگام خشم الهي بر نيروهاي سفياني و يهودي و رومي فرود آمده و به دست مسلمانان كشته خواهند شد. از اين رو آتش خشم غربيها برافروخته شده و عليه امام (ع) اعلان جنگ مي كنند. ولي ناگاه حضرت مسيح (ع) از آسمان به قدس فرود آمده و با سخنان خويش جهانيان و مسيحيان را مورد خطاب قرارمي دهد.

طبق تفاسيري كه در مورد آيه 159 سوره نساء ذكر شده اند. حضرت عيسي (ع) در آخرالزمان از آسمان به زمين فرود خواهد آمد. چنانچه در تفسير اين آيه از امام باقر (ع) نقل است كه فرمود :

« پيش از قيامت ( عيسي ) به دنيا فرود مي آيد و هيچ كس از ملت يهود مسيحي نمي ماند مگر آنكه قبل از مرگ به اوايمان مي آورد و آن حضرت پشت سر مهدي (ع) نماز مي گذارد».

و در روايتي مشهور از حضرت پيامبر (ص) آمده است كه فرمود :

«‌چگونه خواهيد بود آنگاه كه عيسي بن مريم درميان شما فرود آيد و پيشواي شما از خود شما باشد ». « بحار ج 52 ص 383»

و يا در نسخه خطي "ابن حمار" صفحه ي 162 از پيامبر (ص) نقل شده كه فرمود:

« سوگند به آنكه جانم بدست اوست به طور يقين عيسي بن مريم به عنوان داوري عادل و پيشواي دادگر در ميان شما فرود خواهد آمد و صليب را شكسته و خوك را مي كشد و ماليات ( جزيه ) وضع مي كند و آن قدر مال مي بخشد كه ديگر كسي نمي پذيرد ».

بعد از حوادثي كه قبلاً ذكر شد فرود آمدن حضرت عيسي (ع) براي جهان علامت و نشانه اي است كه موجب شادي مسلمانان وملتهاي مسيحي خواهد گرديد. به نظر مي رسد كه حضرت مسيح (ع) ما بين حضرت مهدي (ع) و غربي ها وساطت نموده و قرارداد صلحي به مدت هفت سال بين دو طرف بسته مي شود.

در روايتي از حضرت پيامبر (ص) آمده كه فرمودند :

« بين شما و روميان چهار پيمان بسته مي شود، كه چهارمين آن به دست مردي از خاندان "هرقل" است كه چند سال دوام خواهد يافت، در اين هنگام مردي از "عبدالقيس" با نام" سؤدد بن غيلان" پرسيد: در آن روز پيشواي مردم كيست؟ حضرت فرمودند: مهدي از فرزندانم ».

آنگونه كه در برخي از روايات آمده غربيها پس از دو سال پيمان صلح را مي شكنند، لذا روميان در يك هجوم ناگهاني با نزديك به يك ميليون سرباز به سرزمين شام و فلسطين يورش مي آورند. درادامه روايت حضرت پيامبر آمده : « آنگاه با شما پيمان شكني نموده و با ارتشي متشكل از هشتاد لشكر و هر لشكر دوازده هزار سرباز به سوي شما گسيل مي شوند ».

نيروهاي اسلامي روياروي آنان قرار گرفته و حضرت مسيح موضع خود را هماهنگ با حضرت مهدي (ع) اعلام داشته و پشت سر وي در قدس نماز مي گذارد. نبرد با روميان ( غربيها ) در همان محورهاي نبرد آزادي قدس، از عكا تا انطاكيه، و از دمشق تا قدس و "مرج دابق" ( نام منطقه اي در فلسطين ) روي خواهد داد كه شكستي سخت متوجه روميان و پيروزي بزرگ نصيب مسلمانان مي گردد.

روايات مربوط به اين صلح فراوان است و به نظر مي رسد هدف امام (ع) از اين پيمان ، ايجاد زمينه و فرصت عمل براي حضرت مسيح (ع) است تا بتواند به روال طبيعي در هدايت ملل غربي گام بردارد و تحولي در عقايد و سياست آنها در اين فرصت به وجود آورد و انحرافات حكومت ها و تمدن ها ي غرب را بر ملا سازد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
super_comando , دوست عزیز از شما بخاطر قرار دادن پست های وزین در این تاپیک بسیار سپاس گذارم ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جنگ قرقيسا


سفياني بعد از خروج از استيلاي خود بر منطقه، عمليات مهم برون مرزي خود را آغاز مي كند: « سفياني تلاش و كوشش خود را صرفاً متوجه عراق مي كند و سپاه وي وارد قرقيسا مي شود و در آنجا به كارزار مي پردازد». « بحار ج 52 ص 227 »

در روايات مربوط به سفياني، جنگ قرقيسا كه در مرزهاي سوريه و عراق و تركيه به وقوع مي پيوندد حادثه اي خارج از روال طبيعي و حوادث زمان ظهور به نظر مي رسد؛ از اين رو هدف اصلي سفياني از جنگ عراق سلطه يافتن بر آن كشور و ايجاد مقاومت در برابر نيروهاي ايراني و زمينه سازان ظهور حضرت كه از مسير عراق به سوي سوريه و قدس پيش مي روند خواهد بود. ولي در راه عراق در اثر حادثه عجيبي جنگ قرقيسا رخ مي دهد و آن حادثه پيدا شدن گنجي در مجراي فرات و نزديك مجراي رود فرات است. بطوريكه عده اي از مردم براي دست يافتن به آن، دست به تلاش مي زنند و آتش جنگ بين آنها شعله ور مي شود و بيش از صد هزار تن از آنها كشته مي شوند و هيچيك به پيروزي قطعي نمي رسند و به آن گنج دست نمي يابند. بلكه همگي از آن منصرف شده و به مسائل ديگر مشغول مي شوند.

منطقه قرقيسا به طوري كه در"معجم البلدان" آمده، شهر كوچكي در نزديكي مدخل نهر خاوردر رود فرات و امروز خرابه هاي آن نزديك شهر" ديزرور" سوريه قرار دارد و نزديك مرزهاي سوريه و عراق است و به مرزهاي تركيه – سوريه نيز نسبتاً نزديك است.

با وجود پيچيدگي وابهام برخي از جوانب نبرد قرقيسا، همچون انگيزه هاي ايجاد آن و طرفهاي درگير آن غير از سفياني و پايان آن، روايات وقوع آن را به صراحت و قاطعيت بيان مي كند و با اوصافي، بزرگي آن را وصف مي كند. مانند روايت ذيل كه از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود:

« همانا ‌خداوند، در قرقيسا سفره پر از طعامي دارد كه سروش آسماني از آن خبر مي دهد و ندا مي كند اي پرندگان آسمان و اي درندگان زمين بشتابيد براي سير شدن از گوشت تن ستمگران ». « بحار ج 52 ص 246 »

اينكه صحنه ي نبرد قرقيسا به خوان و سفره الهي توصيف شده از اين جهت است كه درگيري ستمگران باهم و ضعيف كردن نيروهاي يكديگر از تقديرات خداوند متعال است كه به شكست آنها بدست حضرت مهدي (ع) كمك مي كند. از اين رو سفياني بعد از اين جنگ وارد عراق مي شود در حاليكه بخشي از نيروهاي خود را از دست داده است، ايرانيان زمينه ساز، او را شكست مي دهند؛ آنگاه حضرت مهدي(ع) با تركا ن كه پس از شكست سفيانيان در نبرد قرقيسا طرف درگير در آن كارزار بوده اند وارد نبرد مي شود.

چنانكه روايت اشاره مي كند، عرصه نبرد بيابان خشك و بي آب و علف است و آنها اجساد كشتگان خود را دفن نمي كنند و يا قادر به دفن آنها نيستند، از اين رو پرندگان آسمان و درندگان زميني از گوشت لاشه هاي آنها شكم خود را سير مي كنند. و اينكه سربازان كشته شده ستمگرند؛ زيرا كه سربازان ِ جباران وستم پيشگان مي باشند و درميان آنها شمار زيادي از افسران و فرماندهان ستمكار از دو طرف وجود دارد.

« پس سفياني با " أبقع" روبرو مي شود و با يكديگر كارزار مي كنند، سفياني او و همراهانش و"أصهب" را به قتل مي رساند آنگاه هيچ تصميمي جز حمله به عراق ندارد؛ سپاه خود را به قرقيسا رسانده و در آنجا وارد نبرد مي شود؛ در اين درگيري صد هزار ستمگر كشته مي شود و سفياني لشكري به تعداد هفتاد هزار نفر را به سوي كوفه گسيل مي دارد».

«بحار ج 52 ص237 »

اما گنج مورد نزاع؛ رواياتي چند در اين باره آمده است كه روشن ترين آنها در نسخه خطي ابن حماد از پيامبر (ص) است كه فرمود: « رود فرات ، از كوهي از طلاه ونقره پرده بر مي دارد و آن را آشكار مي سازد بر سر آن جنگ و درگيري بوجود مي آيد بگونه اي كه از هر نه تن هفت تن كشته مي شوند. پس هرگاه شما آن را درك كرديد به آن نزديك نشويد».

و نيز در همين نسخه آمده است:

« فتنه ي چهارم، هيجده سال بطول مي انجامد، سپس در آن هنگام كه بايد پايان مي پذيرد وتحقيقاً ، نهر فرات از كوهي از طلاه پرده بر مي دارد و مردم براي رسيدن به آن به جان يكديگر مي افتند وازهر نه تن هفت تن كشته مي شود».

اگر مراد از فتنه چهارم در اين روايت، سلطه و استيلاي غرب و ديگر ملتها بر مسلمانان باشد، چنانكه روايات به آن تصريح مي كنند، آن فتنه طولاني خواهد بود و بيش ا زيك قرن بر آن مي گذرد؛ و اگر منظور فتنه داخلي سرزمين شام باشد كه ناشي از فتنه ي چهارم ، يعني فتنه ي فلسطين است؛ كه در اين جهت ممكن است جنگ داخلي لبنان، آغاز اين هيجده سال باشد. و احتمال دارد آن گنج ياد شده ، معادن طلاو نقره اي باشد كه در آن جا كشف خواهد شد و مورد اختلاف بين سه دولت و حاميان آنها واقع مي گردد. يا اينكه آن گنج، نفت و يامعادن ديگر باشد. چنين گفته مي شود كه منطقه قرقيسا از لحاظ نفت و ديگر معادن حتي اورانيوم غني مي باشد و عمليات حفاري و تحقيقات، از نتايج مثبتي برخوردار بوده است.

اما طرف مقابل سفياني در نبرد قرقيسا از نظر اكثر روايات تركان هستند. ولي منظور از تركان در اينجا چيست؟

آنچه به نظر مي رسد و به طبيعت امور نزديك تر است ، آنها سپاهيان ترك زبان هستند؛ چرا كه درگيري و نزاع بر سر دارائي اي است كه نزديك مرزهاي سوريه و تركيه وجود دارد اما طرف سوم كه در عراق است درگير اوضاع داخلي خود وجود دو دستگي در آن مي باشد، دسته اي طرفداران يمني ها وايرانيان ِ زمينه ساز ظهور حضرت و گروهي هواداران سفياني مي باشند. اما قرينه هاي زيادي وجود دارد كه اين احتمال كه مراد از تركان، روسها باشد را تأييد مي كند. بويژه رواياتي كه خاطرنشان مي سازد آنها قبل از خروج سفياني در جزيره ي "ربيعه" يا ديار بكر نزديك قرقيسا فرود مي آيند. و رواياتي كه مي گويند سفياني با تركان به نبرد مي پردازد و سپس بدست حضرت مهدي (ع) ريشه كن مي شود و نخستين لشكري را كه حضرت براي جنگ با تركان گسيل مي دارند آنها را شكست مي دهد. ظاهراً منظور از جزيره كه در روايات متعدد ياد شده است و نيروهاي ترك زبان قبل از سفياني در آنجا فرود مي آيند، همان منطقه اي است كه به اين اسم ناميده شده است ( باتوجه به مطلق بودن و اضافه نشدن آن به اسم ديگرمانند جزيرة العرب و... ) و مراد از فرود آمدن نيروهاي روسي در" رمله" چنانكه از روايات استفاده مي شود، همان رمله فلسطين است. آري از روايات گذشته مربوط به گنج و اينكه پيامبر (ص) مسلمانان را از شركت در نزاع بر سر آن گنج نهي فرمود و از عبارت « مردم براي رسيدن به آن به جان يكديگر مي افتند» استفاده مي شود كه طرفهاي درگير بر سر گنج، مسلمانان مي باشند ولي اين مطلب مانع از آن نيست كه دولت تركيه طرف درگير نباشد و تركان روسي و يا هواداران تركان ، آن دولت را ياري نكنند، چنانكه اين تعبير درباره آنان، در روايات فرود آمدن نيروهاي آنان در جزيره وارد شده است. اما روميان و مغربي ها كه در برخي از روايات آمده است، از طرفهاي درگير در جنگ قرقيسا هستند اما نشانه هاي آن اندك و ضعيف است. و ممكن است ورود آنان براي كمك به سفياني يا ديگران باشد. اما نيروهاي اصلي و دشمنان سفياني و هواداران و ياوران حضرت مهدي (ع) ، يمني ها و ايرانيان هستند كه در نبرد قرقيسا دخالت نمي كنند چرا كه آن جنگ ميان دشمنان آن ها برقرار است ولي انگيزه مهمتر با توجه به ظواهر روايات، اشتغال آنان به حوادث ظهوردر حجاز و تلاش براي ارتباط و ايجاد وحدت نيروها با نيروهاي امام مهدي (ع) است كه آغاز نهضت ظهور آن حضرت در مكه مي باشد.البته ممكن است علت آن شعله ور شدن جنگ جهاني باشد كه احتمال بيشتر مي دهيم بخشي از آن در اين مرحله بوقوع بپيوندد.

ابن حماد از علي (ع) روايت مي كند كه حضرت فرمود:

« وقتي سواران سفياني به سوي كوفه به حركت در آيند او گروه را در پي اهل خراسان مي فرستد در حاليكه اهل خراسان به طلب حضرت مهدي(ع) بيرون مي آيند».

به گفته ي روايات ، اشغال عراق براي سفياني هدفي استراتژيك و فوري است. ولي ناگزير مي شود به جنگ قرقيسا بپردازد، آنگاه پس از آن نبرد اجراي نقشه خود را ادامه دهد. و در حمله به عراق، طرف مخالف جهاني و يا از دولتهاي منطقه در برابر وي وجود ندارد. حتي تركان كه سفياني در قرقيسا با آنها وارد نبرد مي شود هدفشان بدست آوردن ثروت و گنج قرقيسا است و كاري به مسائل عراق ندارند. تنها نيروي مخالف او يمني ها و خراسانيان يعني ياران حضرت مهدي (ع) مي باشند، اين امر روشنگر اين است كه جنگ سفياني در عراق اساساً حركتي است بر ضد حضرت مهدي (ع) و طرفداران وي.

در روايات نام متعددي از مكانها مانند" زوراء" ( بغداد )، "انبار"، "صدات"، "فاروق" و" روحا" ذكر شده كه ارتش سفياني در آنها تمركز پيدا مي كند. از امام صادق (ع) نقل شده است كه :

« او يكصد و سي هزار تن را به كوفه گسيل مي دارد و آنها در روحا و فاروق فرود مي آيند و شصت هزار تن از آنان از آنجا حركت مي كند تا در كوفه محل قبر هود (ع) در نخيله فرود مي آيند».

دركتاب « لوائح الانوار البهيه» اثر" سفارمين خبلي" درباره سفياني آمده است:

« او با تركان پيكار مي كند و بر آنها پيروز مي شود، آنگاه در زمين تبهكاري مي نمايد و وارد بغداد شده جمعي از آنان را از دم تيغ مي گذراند».

هجوم سفياني به عراق حمله اي آلوده و ويرانگر است و تا حد زيادي به هدف خود در كشتار شيعيان حضرت مهدي(ع) موفق مي شود. وي با نيروي مقاوم مهمي از سوي حكومت روبرو نمي گردد حتي مقاومتي از ناحيه شيعه نيز ذكر نشده است بجز آنكه درباره مردي از عجم ( غير عرب) آمده است كه او با گروه اندك و غير مسلح خود در برابر ارتش سفياني مي ايستند و آنها وي را به قتل مي رسانند.

« آنگاه مردي از عجم واز اهل كوفه با گروهي ضعيف خروج مي كند و فرمانده ارتش سفياني وي را بين "حيره" و "كوفه" به قتل مي رساند». « بحار ج 52 ص 238»

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در مركز همه اين جريانات پاستور جان هاجي قرار دارد. شخصيت‌ تلويزيوني انجيلي مشهوري كه 18000 عضو اصلي را در كليساي "سام آنتونيو" تگزاس رهبري مي‌كند. هاجي در حالي كه آخرالزمان را طولاني پيش‌گويي مي‌كند. با لفاظي‌هاي امسال خود در كتابش تحت عنوان "لحظات آخربيت‌المقدس" حالت آماده باش داده است. كتابي كه در آن استدلال مي‌كند كه مواجهه با ايران، يك پيش‌نياز ضروري براي آرماگدون و بازگشت دوباره مسيح است. جست‌وجوي زمينه‌هاي اعتقادي در مورد نفوذ گسترده صهيونيسم در دستگاه حاكمه امريكا مي‌تواند اين معما را كشف كند كه چرا ابرقدرتي مثل ايالات متحده تا اين اندازه در مقابل اسراييل و ايده‌هاي صهيونيستي مطيع و ذليل است. صهيونيسم مسيحي در آمريكا جرياني است كه از يك سو ريشه در كليساهاي انجيلي اين كشور دارد و از سوي ديگر دل نگران موجوديت اسراييل است و تمايل دارد همه سياست‌مداران و نهادها و هست و نيست آمريكا را براي حفظ اسراييل هزينه كند. هاجي كه در اين مطلب به طور مفصل از او صحبت مي‌شود يكي از همين روحانيون مسيحي و در همان حال صهيونيست است. وي براي آنكه بتواند عليه جمهوري اسلامي ايران جوسازي كند به هر دروغي متوسل مي‌شود و از تحريك سياستمداران كاخ سفيد به يك جنگ خانمان‌سوز هسته‌اي هم ابايي ندارد همه اينها بدين خاطر است كه وي ايران را خطري براي آينده اسراييل مي‌داند. در اين دنياي بزرگ ممكن است خبرنگاري طي كنفرانس مطبوعاتي آخر هفته با جرج بوش و توني بلر و در خصوص متحدان اصلي اروپايي بوش، از وي بپرسند كه آيا او معتقد است اتحاديه اروپا يك اتحاديه ضدمسيحي است. هر چند امكان دارد برخورد حمايت‌آميز افرادي مثل پت رابرتسون، امكان فرار را براي بوش فراهم كند ولي اين پرسشي است كه وي مجبور است بدان پاسخ گويد . بوش و ديگر جمهوري خواهان برجسته ، پشت سر يك جنبش در حال رشد (صهيونيسم مسيحي) صف كشيده‌اند و از نگاه آنها يك ضد مسيحي اروپايي، در سناريوي آخرالزمان ظاهر مي شود لذا آنها بايد مجبور شوند كه براي ما توضيح دهند چرا آراي اشخاصي را طلب مي‌كنند كه معتقدند متحدان ما تجسم شرارت هستند. آيا نياز مبرم آرماگدون پيش‌گويي شده مطلوب آنها مواجهه ايالات متحده با ايران اين است كه اين آرماگدون به خوبي با برنامه جنگ نومحافظه‌كارانه همراه شود؟ در مركز همه اين جريانات پاستور جان هاجي قرار دارد. شخصيت‌ تلويزيوني انجيلي مشهوري كه 18000 عضو اصلي را در كليساي "سام آنتونيو" تگزاس رهبري مي‌كند. هاجي در حالي كه آخرالزمان را طولاني پيش‌گويي مي‌كند. با لفاظي‌هاي امسال خود در كتابش تحت عنوان "لحظات آخربيت‌المقدس" حالت آماده باش داده است. كتابي كه در آن استدلال مي‌كند كه مواجهه با ايران، يك پيش‌نياز ضروري براي آرماگدون و بازگشت دوباره مسيح است . هاجي در كتاب پرفروش خود پافشاري مي كند كه ايالات متحده بايد در يك حمله نظامي پيش‌دستانه به ايران، به اسراييل بپيوندد تا طرح خداوند را هم براي اسراييل و هم غرب كامل نمايد. او مدت كوتاهي پس از انتشار كتاب مسيحيان را مامور كرد تا به خاطر اسراييل CUFI متحد شوند كه نتيجه‌اش به ادعاي وي، همانطور كه نسخه مسيحي كميته روابط عمومي قدرتمند امريكايي- اسراييلي مدعي است يك زلزله سياسي خواهد بود. جمهوري‌خواهان در شروع ضيافت واشنگتن هيلتون كه در آن بالغ بر 500 عضو حضور يافتند، هم از تلاش‌ هاجي و هم از صداي كوس طبل وي براي جنگ براي ايران، به طور كامل حمايت كردند. چيريكن مهلمان از كميته ملي جمهوري‌خواهان به اين گروه گفت: هيچ رژيمي به اندازه ايران داعيه جهاد در سطح جهاني ندارد. درست دو روز قبل از آن نيوت‌گنگريچ و جان مك‌كين در سخنراني‌هاي روز يكشنبه خود همين پيام را رساندند و بني الون عضو "كنست" (مجلس) اسراييل، براي جروزالم پست، توضيح داد اظهارات آن دو تن متاثر از هاجي بوده است. ريچارد سانتروم و سام‌برون بك نيز براي اين گروه سخنراني كردند و بوش هم پيام حمايت‌اميزي براي اين گردهمايي فرستاد. جمهوري‌خواهان و حتي برخي از دموكرات‌ها، براي نشان دادن از حمايت خود از اسراييل در CUFI سخن گفتند. اما در حالي كه توجه افكار عمومي و رسانه‌ها (در تابستان 1385) به جنگ ميان اسراييل و حزب‌الله سرگرم بود هاجي همچنان بر روي ايران تمركز داشت. در حالي كه بحران مرزي اسراييل - لبنان بسياري از توجهات رسانه‌هاي اصلي را به فعالان CUFI جلب نموده حاميان هاجي به خوبي مي‌دانستند كه جمهوري‌خواهان برجسته به آنها گوش مي‌دهند. هر چند جمهوري‌ خواهان هرگز به حمايتشان از صهيونيست‌هاي مسيحي اقرار نمي‌كنند- آنها ادعا مي‌كنند كه حمايتشان از صهيونيست‌هاي مسيحي همچون هاجي، ريشه در حمايتشان از اسراييل دارد ولي واضح است كه آنها مي‌دانند به آراي اين حوزه انتخابيه براي پيروزي خود در انتخابات نياز دارند. جمهوري‌خواهان با لفاظي‌هاي تبيليغاتي براي سال 2008، با راي دهندگاني كه به شنيدن درباره جنگ با ايران طي ماه‌هاي آتي- كليسا- عادت كرده‌اند بازي مي‌كنند. محارم واشنگتن احساس نگراني مي‌كنند از اينكه مي‌بينند، جمهوري‌خواهاني چون مهل من و مشتاقان رياست جمهوري همچون گنگريچ و مك‌كين انگشت خود را به سمت ايران نشانه مي‌روند و اين كشور را به عنوان بازيگر اصلي و حماسي‌ جنگ تمدن‌ها مي‌دانند. هاجي هم براي تهييج نظاميان، جهت حمايت از يك جنگ ديگر، ماه‌ها وقت صرف كرده است. درحاليكه ديپلمات‌ها ، خبرگان و متخصصان بر سر اين موضوع مشاجره مي‌كنند كه چند سال ديگر لازم است تا ايران به يك سلاح هسته‌اي ماندگار برسد هاجي مي‌گويد روحانيون ايراني داراي ابزارهايي هستند كه مي توانند با آنها اسراييل و امريكا را نابود كنند. هرچند بوش بر سر اين موضوع پافشاري مي‌كند كه گزينه‌هاي ديپلماتيك را همچنان بر سر ميز خود دارد، هاجي دزدانه راه دپيلماسي را كنار گذاشته است و پيروان خود را براي يك آتش‌سوزي بزرگ تحريك مي‌كند. ربي جيمز رودين عضو كميته يهوديان امريكا و كسي كه در مورد حقوق مسيحي به مدت 30 سال مطالعه كرده است گفت: هاجي يك بلندگوي بسيار بزرگ را كه مي‌تواند گروه بي‌شماري از مردم را جمع كند به خدمت گرفته است. اين پيشواي روحاني با حمايت CUFI بلندگوي خود را تا وراي مخاطبان تلويزيوني‌اش گسترانيده است . وي با بهره‌مندي از بازاريابي ويروس مانندي كه توسط صدها مسيحي انجيلي وابسته به سازمان جديدش شكل گرفته طي ماه‌ها توانسته است موجي از جنگ‌افروزي را در ميان كليساهاي بزرگ سراسر آمريكا ايجاد كند. هاجي پيشوايان روحاني را "ژنرال‌هاي روحاني امريكا"‌ مي‌نامد؛عبارت مناسبي كه تكيه وي را بر‌ آنها جهت جمع‌آوري سربازان، در پشت پيامش مي‌رساند. اعضاي هيات مديره CUFI ،شامل رو‌.جري‌فالول، كانديداي سابق جمهوري‌خواهان براي رياست جمهوري و گري‌بائر فعال حقوق مذهبي و جرج ماري سون پيشواي روحاني 8000 عضو مومنان انجيلي چاپل در آرواداي كلمبيا و رئيس هيات حافظان مي‌شود. راد‌پارس‌لي ، چهره تلويزيوني كليساي انجيلي كه به سرعت در حال تبديل شدن به يك بازيگر بزرگ سياسي در حوزه حقوق مسيحي است پذيرفته است كه مديريت منطقه را در دست بگيرد. در طرح جديد هاجي، نفوذ وي در واشنگتن احتمالا در مقايسه با نفوذش بر مخاطبان وي، اهميت كمتري دارد. او با وصل كردن مخاطبانش به يكديگر، مي‌تواند براي جنگ‌طلبان حمايت توده‌اي را براي حمله نظامي به ايران كسب كند. بيش از 700 هزار نفر، كتاب وي (لحظات آخر بيت‌المقدس) را خريدند و تعداد بي‌شماري نيز تبليغات وي را از طريق برنامه‌هاي راديويي و تلويزيوني مسيحي شنيده‌اند. غم‌انگيز است كه تبليغات در مورد روز رستاخيز از طريق رسانه‌هاي مسيحي و همچنين "سن‌هانيتي" و برنامه‌هاي راديويي "بيل‌اورلي"، توسط مخاطبان شنيده شده است. صفحات لحظات آخر بيت المقدس ، ملغمه عجيب و غريبي از نبوت انجيلي است و متضمن اطلاعات دروني مقامات دولتي اسراييلي و مطالب درهم و برهم و گلچين شده فيزيك هسته‌اي است. نويسنده بدون هيچ طعنه‌اي مي‌گويد: «من اين كتاب را در آوريل سال 2005 نوشتم، اما زماني كه مردم آن را بخوانند، فكر مي‌كنند كه كتاب را اواخر ديشب و پس از گزارش‌هاي فاكس نيوز نوشته‌ام. مطالب اين كتاب با مسايلي كه ما سر و كار داريم نزديك است.» هاجي درباره توانايي‌هاي هسته‌اي ايران، به طور همزمان براي دو مخاطب سخن مي‌گويد، نخست مخاطبي است كه از حملات تروريستي ايران مي‌ترسد و ديگري مخاطبي است كه غرق در مكاشفات انجيلي است. او براي اينكه اين ترس را جا بياندازد از حيله‌هاي بوش در مورد توانايي‌ عراق براي حمله به ايالات متحده با استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي و هشدارهاي كاندوليزا رايس درباره ابرهاي قارچي و بهانه‌هاي ديك‌چني در مورد اتحاد ميان صدام حسين و القاعده تقليد مي‌كند. هاجي با مقايسه ميان محمود احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور ايران و هيتلر استدلال مي‌كند كه توسعه ايران در عرصه سلاح‌هاي هسته‌ايي، بايد متوقف شود. او با طعمه ساختن نگراني‌هاي بجا در باره تروريسم و با توسل به حادثه 11سپتامبر طرح احتمالي تحت رهبري ايران براي انفجار بمب‌هاي هسته‌اي چمداني در هفت شهر آمريكا را آشكارا توصيف مي‌نمايد و يا در مورد اختراع پالس‌هاي الكترومغناطيسي ايران كه مي‌تواند «يك هيروشيماي امريكايي ايجاد كند حرف مي‌زند.» در هر حال، هاجي براي شنوندگاني صحبت مي‌كند كه پذيراي پيامبري مطابق متن كتاب مقدس هستند و از مواجهه با آينده استقبال مي‌كنند. او استدلال مي‌كند كه يك حمله به ايران، باعث مي‌شود كشورهاي عربي تحت رهبري روسيه متحد شوند. آن طور كه در فصول 38 و 39 كتاب ايزكيل آمده است اين امر منجر به دوزخي مي‌شود كه همه جاي خاورميانه را منفجر خواهد كرد و جهان را به درون آرماگدون غوطه‌ور خواهد ساخت. به گفته هاجي اسراييل انتخاب ديگري به جز حمله به تاسيسات هسته‌اي ايران ندارد، خواه اين حمله با كمك امريكا و يا بدون آن صورت گيرد. اين حمله به تحريك روسيه- كه نفت خليج فارس را مي‌خواهد - مي‌انجامد و اين كشور، ارتشي متشكل از كشورهاي عربي را عليه اسراييل رهبري مي‌كند. او مي‌گويد: در اين موقع، خداوند به جز يك ششم سپاه تحت رهبري روسيه، همه را نابود مي‌كند، به طوري كه جهان شاهد "شوك‌ و حيرت"‌خواهد شد و در اين زمان است كه يك كمك آسماني به دولت بوش خواهد رسيد و دولت بوش به قهر الهي تبديل خواهد شد. اما هاجي در اين جا متوقف نمي‌شود او مي‌افزايد كه ايزكيل آتش را "‌بر آنهايي كه در سواحل و در آرامش مي‌زيند"‌ پيش‌بيني مي‌كند او از اين جمله نتيجه مي‌گيرد كه همه كساني كه در زمان حمله نيروهاي تحت رهبري روسيه به اسراييل، بي‌طرف مانده‌اند مجازات خواهند شد و با اين جملات، هشدار شديدي به امريكا مي‌دهد كه مداخله كند:« آيا امريكا كه در دفاع از اسراييل در برابر يورش روسيه امتناع مي‌كند مي‌تواند همان كشوري باشد كه سواحل شرقي و غربي آن با جنگ‌افزارهاي هسته‌اي هدف قرار گيرند؟» او مي‌گويد، بله و در اين مورد بخش 12 :3 كتاب پيدايش را يادآوري مي‌كند كه در آن خدا به اسراييل مي‌گويد" من به كسي بركت مي‌دهم كه تو را بركت دهد و كسي را لعنت خواهم كرد كه تو را لعنت كند." مخالف مسيح، يعني رهبري اتحاديه اروپا- براي پر كردن خلاء قدرتي كه به خاطر تلفات ارتش روسيه از طرف خدا ايجاد شده به مدت سه سال و نيم در جهان حكومت خواهد كرد كه در همه جاي آن يك پول و يك دين رايج است. هاجي مي‌افزايد كه ضرورت دارد كه تنها يك نفر به طور اتفاقي حوادث جاري را بنگرد و ببيند كه هر سه اين موارد دارند تبديل به واقعيت مي‌شوند. در اين موقع رهبر شيطاني جهان، به وسيله پيامبري دروغين به مواجهه كشيده مي‌شود كه به تشخيص هاجي؛ اين رهبر شيطاني در آرماگدون از چين است كه در كوه "ميجيدو "ي اسراييل به وقوع مي‌پيوندد. در حالي كه آنها براي آخرين نبرد آماده مي‌شوند، عيسي سوار بر يك اسب سفيد باز مي‌گردد و هر دو شرور را و احتمالا هر كافري را در «درون درياچه‌اي از گوگرد سوزان مي‌اندازد». و بدين ترتيب مسيح سلطنت هزار ساله خود را آغاز مي‌نمايد. هاجي از يك آتش‌سوزي مدهش هسته‌اي واهمه‌اي ندارد بلكه بيشتر از خشم خداوند نسبت به افراد بي‌طرف در زماني واهمه دارد كه ايران بخواهد توطئه احتمالي خود را براي نابودي اسراييل به اجرا درآورد. يك مواجهه هسته‌اي ميان امريكا و ايران، كه به گفته او در كتاب ارمياي نبي پيشگويي شده است به پايان يافتن جهان منجر نخواهد شد، بلكه به تجديد حيات باغ الهي عدن خواهد انجاميد. اما در نهايت هاجي نسبت به سرنوشت اسراييل و يا يهوديان در مقايسه با طرح حقوق مسيحي حكومت خدايي، كمتر نگران است، او به مخاطبان تلويزيوني خود مي‌گويد، زماني كه عيسي براي سلطنت هزارساله‌اش باز مي‌گردد «نيكوكاران بر ملت‌هاي زمين حكومت مي‌كنند.وقتي كه عيسي مسيح بازمي‌گردد او از ACLU در باره دعا و نيايشش نمي‌پرسد و از كليساها درباره اين كه توانسته است از دستورات اسقف‌ها و كشيش‌ها اطاعت كنند نمي‌پرسد، او درباره فعاليت‌هاي مجالس ايالتي مطابق با ده فرمان نمي‌پرسد؛ او نمي‌آيد كه سقط جنين را تاييد كند؛ او مي‌آيد تا طبق كلام الهي بر جهان حكومت نمايد، جهاني كه هرگز پايان نمي‌يابد، جهان تبديل به يك باغ عدن مي‌شود و مسيح نيز بر آن حاكم مي‌گردد.» نويسنده:سارا پاسنر منبع:ماهنامه سياحت غرب ، شماره 45 سايت موعود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در مركز همه اين جريانات پاستور جان هاجي قرار دارد. شخصيت‌ تلويزيوني انجيلي مشهوري كه 18000 عضو اصلي را در كليساي "سام آنتونيو" تگزاس رهبري مي‌كند. هاجي در حالي كه آخرالزمان را طولاني پيش‌گويي مي‌كند. با لفاظي‌هاي امسال خود در كتابش تحت عنوان "لحظات آخربيت‌المقدس" حالت آماده باش داده است. كتابي كه در آن استدلال مي‌كند كه مواجهه با ايران، يك پيش‌نياز ضروري براي آرماگدون و بازگشت دوباره مسيح است. جست‌وجوي زمينه‌هاي اعتقادي در مورد نفوذ گسترده صهيونيسم در دستگاه حاكمه امريكا مي‌تواند اين معما را كشف كند كه چرا ابرقدرتي مثل ايالات متحده تا اين اندازه در مقابل اسراييل و ايده‌هاي صهيونيستي مطيع و ذليل است. صهيونيسم مسيحي در آمريكا جرياني است كه از يك سو ريشه در كليساهاي انجيلي اين كشور دارد و از سوي ديگر دل نگران موجوديت اسراييل است و تمايل دارد همه سياست‌مداران و نهادها و هست و نيست آمريكا را براي حفظ اسراييل هزينه كند. هاجي كه در اين مطلب به طور مفصل از او صحبت مي‌شود يكي از همين روحانيون مسيحي و در همان حال صهيونيست است. وي براي آنكه بتواند عليه جمهوري اسلامي ايران جوسازي كند به هر دروغي متوسل مي‌شود و از تحريك سياستمداران كاخ سفيد به يك جنگ خانمان‌سوز هسته‌اي هم ابايي ندارد همه اينها بدين خاطر است كه وي ايران را خطري براي آينده اسراييل مي‌داند. در اين دنياي بزرگ ممكن است خبرنگاري طي كنفرانس مطبوعاتي آخر هفته با جرج بوش و توني بلر و در خصوص متحدان اصلي اروپايي بوش، از وي بپرسند كه آيا او معتقد است اتحاديه اروپا يك اتحاديه ضدمسيحي است. هر چند امكان دارد برخورد حمايت‌آميز افرادي مثل پت رابرتسون، امكان فرار را براي بوش فراهم كند ولي اين پرسشي است كه وي مجبور است بدان پاسخ گويد . بوش و ديگر جمهوري خواهان برجسته ، پشت سر يك جنبش در حال رشد (صهيونيسم مسيحي) صف كشيده‌اند و از نگاه آنها يك ضد مسيحي اروپايي، در سناريوي آخرالزمان ظاهر مي شود لذا آنها بايد مجبور شوند كه براي ما توضيح دهند چرا آراي اشخاصي را طلب مي‌كنند كه معتقدند متحدان ما تجسم شرارت هستند. آيا نياز مبرم آرماگدون پيش‌گويي شده مطلوب آنها مواجهه ايالات متحده با ايران اين است كه اين آرماگدون به خوبي با برنامه جنگ نومحافظه‌كارانه همراه شود؟ در مركز همه اين جريانات پاستور جان هاجي قرار دارد. شخصيت‌ تلويزيوني انجيلي مشهوري كه 18000 عضو اصلي را در كليساي "سام آنتونيو" تگزاس رهبري مي‌كند. هاجي در حالي كه آخرالزمان را طولاني پيش‌گويي مي‌كند. با لفاظي‌هاي امسال خود در كتابش تحت عنوان "لحظات آخربيت‌المقدس" حالت آماده باش داده است. كتابي كه در آن استدلال مي‌كند كه مواجهه با ايران، يك پيش‌نياز ضروري براي آرماگدون و بازگشت دوباره مسيح است . هاجي در كتاب پرفروش خود پافشاري مي كند كه ايالات متحده بايد در يك حمله نظامي پيش‌دستانه به ايران، به اسراييل بپيوندد تا طرح خداوند را هم براي اسراييل و هم غرب كامل نمايد. او مدت كوتاهي پس از انتشار كتاب مسيحيان را مامور كرد تا به خاطر اسراييل CUFI متحد شوند كه نتيجه‌اش به ادعاي وي، همانطور كه نسخه مسيحي كميته روابط عمومي قدرتمند امريكايي- اسراييلي مدعي است يك زلزله سياسي خواهد بود. جمهوري‌خواهان در شروع ضيافت واشنگتن هيلتون كه در آن بالغ بر 500 عضو حضور يافتند، هم از تلاش‌ هاجي و هم از صداي كوس طبل وي براي جنگ براي ايران، به طور كامل حمايت كردند. چيريكن مهلمان از كميته ملي جمهوري‌خواهان به اين گروه گفت: هيچ رژيمي به اندازه ايران داعيه جهاد در سطح جهاني ندارد. درست دو روز قبل از آن نيوت‌گنگريچ و جان مك‌كين در سخنراني‌هاي روز يكشنبه خود همين پيام را رساندند و بني الون عضو "كنست" (مجلس) اسراييل، براي جروزالم پست، توضيح داد اظهارات آن دو تن متاثر از هاجي بوده است. ريچارد سانتروم و سام‌برون بك نيز براي اين گروه سخنراني كردند و بوش هم پيام حمايت‌اميزي براي اين گردهمايي فرستاد. جمهوري‌خواهان و حتي برخي از دموكرات‌ها، براي نشان دادن از حمايت خود از اسراييل در CUFI سخن گفتند. اما در حالي كه توجه افكار عمومي و رسانه‌ها (در تابستان 1385) به جنگ ميان اسراييل و حزب‌الله سرگرم بود هاجي همچنان بر روي ايران تمركز داشت. در حالي كه بحران مرزي اسراييل - لبنان بسياري از توجهات رسانه‌هاي اصلي را به فعالان CUFI جلب نموده حاميان هاجي به خوبي مي‌دانستند كه جمهوري‌خواهان برجسته به آنها گوش مي‌دهند. هر چند جمهوري‌ خواهان هرگز به حمايتشان از صهيونيست‌هاي مسيحي اقرار نمي‌كنند- آنها ادعا مي‌كنند كه حمايتشان از صهيونيست‌هاي مسيحي همچون هاجي، ريشه در حمايتشان از اسراييل دارد ولي واضح است كه آنها مي‌دانند به آراي اين حوزه انتخابيه براي پيروزي خود در انتخابات نياز دارند. جمهوري‌خواهان با لفاظي‌هاي تبيليغاتي براي سال 2008، با راي دهندگاني كه به شنيدن درباره جنگ با ايران طي ماه‌هاي آتي- كليسا- عادت كرده‌اند بازي مي‌كنند. محارم واشنگتن احساس نگراني مي‌كنند از اينكه مي‌بينند، جمهوري‌خواهاني چون مهل من و مشتاقان رياست جمهوري همچون گنگريچ و مك‌كين انگشت خود را به سمت ايران نشانه مي‌روند و اين كشور را به عنوان بازيگر اصلي و حماسي‌ جنگ تمدن‌ها مي‌دانند. هاجي هم براي تهييج نظاميان، جهت حمايت از يك جنگ ديگر، ماه‌ها وقت صرف كرده است. درحاليكه ديپلمات‌ها ، خبرگان و متخصصان بر سر اين موضوع مشاجره مي‌كنند كه چند سال ديگر لازم است تا ايران به يك سلاح هسته‌اي ماندگار برسد هاجي مي‌گويد روحانيون ايراني داراي ابزارهايي هستند كه مي توانند با آنها اسراييل و امريكا را نابود كنند. هرچند بوش بر سر اين موضوع پافشاري مي‌كند كه گزينه‌هاي ديپلماتيك را همچنان بر سر ميز خود دارد، هاجي دزدانه راه دپيلماسي را كنار گذاشته است و پيروان خود را براي يك آتش‌سوزي بزرگ تحريك مي‌كند. ربي جيمز رودين عضو كميته يهوديان امريكا و كسي كه در مورد حقوق مسيحي به مدت 30 سال مطالعه كرده است گفت: هاجي يك بلندگوي بسيار بزرگ را كه مي‌تواند گروه بي‌شماري از مردم را جمع كند به خدمت گرفته است. اين پيشواي روحاني با حمايت CUFI بلندگوي خود را تا وراي مخاطبان تلويزيوني‌اش گسترانيده است . وي با بهره‌مندي از بازاريابي ويروس مانندي كه توسط صدها مسيحي انجيلي وابسته به سازمان جديدش شكل گرفته طي ماه‌ها توانسته است موجي از جنگ‌افروزي را در ميان كليساهاي بزرگ سراسر آمريكا ايجاد كند. هاجي پيشوايان روحاني را "ژنرال‌هاي روحاني امريكا"‌ مي‌نامد؛عبارت مناسبي كه تكيه وي را بر‌ آنها جهت جمع‌آوري سربازان، در پشت پيامش مي‌رساند. اعضاي هيات مديره CUFI ،شامل رو‌.جري‌فالول، كانديداي سابق جمهوري‌خواهان براي رياست جمهوري و گري‌بائر فعال حقوق مذهبي و جرج ماري سون پيشواي روحاني 8000 عضو مومنان انجيلي چاپل در آرواداي كلمبيا و رئيس هيات حافظان مي‌شود. راد‌پارس‌لي ، چهره تلويزيوني كليساي انجيلي كه به سرعت در حال تبديل شدن به يك بازيگر بزرگ سياسي در حوزه حقوق مسيحي است پذيرفته است كه مديريت منطقه را در دست بگيرد. در طرح جديد هاجي، نفوذ وي در واشنگتن احتمالا در مقايسه با نفوذش بر مخاطبان وي، اهميت كمتري دارد. او با وصل كردن مخاطبانش به يكديگر، مي‌تواند براي جنگ‌طلبان حمايت توده‌اي را براي حمله نظامي به ايران كسب كند. بيش از 700 هزار نفر، كتاب وي (لحظات آخر بيت‌المقدس) را خريدند و تعداد بي‌شماري نيز تبليغات وي را از طريق برنامه‌هاي راديويي و تلويزيوني مسيحي شنيده‌اند. غم‌انگيز است كه تبليغات در مورد روز رستاخيز از طريق رسانه‌هاي مسيحي و همچنين "سن‌هانيتي" و برنامه‌هاي راديويي "بيل‌اورلي"، توسط مخاطبان شنيده شده است. صفحات لحظات آخر بيت المقدس ، ملغمه عجيب و غريبي از نبوت انجيلي است و متضمن اطلاعات دروني مقامات دولتي اسراييلي و مطالب درهم و برهم و گلچين شده فيزيك هسته‌اي است. نويسنده بدون هيچ طعنه‌اي مي‌گويد: «من اين كتاب را در آوريل سال 2005 نوشتم، اما زماني كه مردم آن را بخوانند، فكر مي‌كنند كه كتاب را اواخر ديشب و پس از گزارش‌هاي فاكس نيوز نوشته‌ام. مطالب اين كتاب با مسايلي كه ما سر و كار داريم نزديك است.» هاجي درباره توانايي‌هاي هسته‌اي ايران، به طور همزمان براي دو مخاطب سخن مي‌گويد، نخست مخاطبي است كه از حملات تروريستي ايران مي‌ترسد و ديگري مخاطبي است كه غرق در مكاشفات انجيلي است. او براي اينكه اين ترس را جا بياندازد از حيله‌هاي بوش در مورد توانايي‌ عراق براي حمله به ايالات متحده با استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي و هشدارهاي كاندوليزا رايس درباره ابرهاي قارچي و بهانه‌هاي ديك‌چني در مورد اتحاد ميان صدام حسين و القاعده تقليد مي‌كند. هاجي با مقايسه ميان محمود احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور ايران و هيتلر استدلال مي‌كند كه توسعه ايران در عرصه سلاح‌هاي هسته‌ايي، بايد متوقف شود. او با طعمه ساختن نگراني‌هاي بجا در باره تروريسم و با توسل به حادثه 11سپتامبر طرح احتمالي تحت رهبري ايران براي انفجار بمب‌هاي هسته‌اي چمداني در هفت شهر آمريكا را آشكارا توصيف مي‌نمايد و يا در مورد اختراع پالس‌هاي الكترومغناطيسي ايران كه مي‌تواند «يك هيروشيماي امريكايي ايجاد كند حرف مي‌زند.» در هر حال، هاجي براي شنوندگاني صحبت مي‌كند كه پذيراي پيامبري مطابق متن كتاب مقدس هستند و از مواجهه با آينده استقبال مي‌كنند. او استدلال مي‌كند كه يك حمله به ايران، باعث مي‌شود كشورهاي عربي تحت رهبري روسيه متحد شوند. آن طور كه در فصول 38 و 39 كتاب ايزكيل آمده است اين امر منجر به دوزخي مي‌شود كه همه جاي خاورميانه را منفجر خواهد كرد و جهان را به درون آرماگدون غوطه‌ور خواهد ساخت. به گفته هاجي اسراييل انتخاب ديگري به جز حمله به تاسيسات هسته‌اي ايران ندارد، خواه اين حمله با كمك امريكا و يا بدون آن صورت گيرد. اين حمله به تحريك روسيه- كه نفت خليج فارس را مي‌خواهد - مي‌انجامد و اين كشور، ارتشي متشكل از كشورهاي عربي را عليه اسراييل رهبري مي‌كند. او مي‌گويد: در اين موقع، خداوند به جز يك ششم سپاه تحت رهبري روسيه، همه را نابود مي‌كند، به طوري كه جهان شاهد "شوك‌ و حيرت"‌خواهد شد و در اين زمان است كه يك كمك آسماني به دولت بوش خواهد رسيد و دولت بوش به قهر الهي تبديل خواهد شد. اما هاجي در اين جا متوقف نمي‌شود او مي‌افزايد كه ايزكيل آتش را "‌بر آنهايي كه در سواحل و در آرامش مي‌زيند"‌ پيش‌بيني مي‌كند او از اين جمله نتيجه مي‌گيرد كه همه كساني كه در زمان حمله نيروهاي تحت رهبري روسيه به اسراييل، بي‌طرف مانده‌اند مجازات خواهند شد و با اين جملات، هشدار شديدي به امريكا مي‌دهد كه مداخله كند:« آيا امريكا كه در دفاع از اسراييل در برابر يورش روسيه امتناع مي‌كند مي‌تواند همان كشوري باشد كه سواحل شرقي و غربي آن با جنگ‌افزارهاي هسته‌اي هدف قرار گيرند؟» او مي‌گويد، بله و در اين مورد بخش 12 :3 كتاب پيدايش را يادآوري مي‌كند كه در آن خدا به اسراييل مي‌گويد" من به كسي بركت مي‌دهم كه تو را بركت دهد و كسي را لعنت خواهم كرد كه تو را لعنت كند." مخالف مسيح، يعني رهبري اتحاديه اروپا- براي پر كردن خلاء قدرتي كه به خاطر تلفات ارتش روسيه از طرف خدا ايجاد شده به مدت سه سال و نيم در جهان حكومت خواهد كرد كه در همه جاي آن يك پول و يك دين رايج است. هاجي مي‌افزايد كه ضرورت دارد كه تنها يك نفر به طور اتفاقي حوادث جاري را بنگرد و ببيند كه هر سه اين موارد دارند تبديل به واقعيت مي‌شوند. در اين موقع رهبر شيطاني جهان، به وسيله پيامبري دروغين به مواجهه كشيده مي‌شود كه به تشخيص هاجي؛ اين رهبر شيطاني در آرماگدون از چين است كه در كوه "ميجيدو "ي اسراييل به وقوع مي‌پيوندد. در حالي كه آنها براي آخرين نبرد آماده مي‌شوند، عيسي سوار بر يك اسب سفيد باز مي‌گردد و هر دو شرور را و احتمالا هر كافري را در «درون درياچه‌اي از گوگرد سوزان مي‌اندازد». و بدين ترتيب مسيح سلطنت هزار ساله خود را آغاز مي‌نمايد. هاجي از يك آتش‌سوزي مدهش هسته‌اي واهمه‌اي ندارد بلكه بيشتر از خشم خداوند نسبت به افراد بي‌طرف در زماني واهمه دارد كه ايران بخواهد توطئه احتمالي خود را براي نابودي اسراييل به اجرا درآورد. يك مواجهه هسته‌اي ميان امريكا و ايران، كه به گفته او در كتاب ارمياي نبي پيشگويي شده است به پايان يافتن جهان منجر نخواهد شد، بلكه به تجديد حيات باغ الهي عدن خواهد انجاميد. اما در نهايت هاجي نسبت به سرنوشت اسراييل و يا يهوديان در مقايسه با طرح حقوق مسيحي حكومت خدايي، كمتر نگران است، او به مخاطبان تلويزيوني خود مي‌گويد، زماني كه عيسي براي سلطنت هزارساله‌اش باز مي‌گردد «نيكوكاران بر ملت‌هاي زمين حكومت مي‌كنند.وقتي كه عيسي مسيح بازمي‌گردد او از ACLU در باره دعا و نيايشش نمي‌پرسد و از كليساها درباره اين كه توانسته است از دستورات اسقف‌ها و كشيش‌ها اطاعت كنند نمي‌پرسد، او درباره فعاليت‌هاي مجالس ايالتي مطابق با ده فرمان نمي‌پرسد؛ او نمي‌آيد كه سقط جنين را تاييد كند؛ او مي‌آيد تا طبق كلام الهي بر جهان حكومت نمايد، جهاني كه هرگز پايان نمي‌يابد، جهان تبديل به يك باغ عدن مي‌شود و مسيح نيز بر آن حاكم مي‌گردد.» نويسنده:سارا پاسنر منبع:ماهنامه سياحت غرب ، شماره 45 سايت موعود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1) هنگامی که ساختمان تجارت جهانی هدف قرار گرفت و در حالی که بحث ها راجع به عاملین این حمله ی احمقانه بالا گرفته بود ، ناگهان خبر جالب تری در سراسر کشور پیچید ؛ پیشگویی وقایع 11 سپتامبر در قرآن!. چند مدتی گذشت و هنگامی که واژگونه بودن این پیشگویی بر همگان آشکار شد ، کم کم این خاطره نیز از اذهان پاک شد. 2) در حال خواندن پست های حماسی برخی دوستان بودم که به یاد تفاسیر برخی گروه های زمان انقلاب از از دین و لنین افتادم !. تفاسیری که لنین را خدا می کرد و آدم و حوا را نماد! . قصدم بیان این است که جمله ی " بخشش لازم نیست اعدامش کنید " را می توان به دو شکل کاملا متضاد خواند. کافی است کلی گویی کنید. 3) ناپلوئون بناپارت هنگامی که مصر را تصرف کرد ، برای تحمیق هر چه بیشتر مردم اسم خود را به علی بناپارد پاشا تغییر داده و البته هر هفته در نماز جمعه ها شرکت می کرد. و هنگامی که شرایط تغییر کرد همان مردمی که پشت سرش نماز می خواندند را دسته دسته به آتش می سپارد! - امروز نیز اگر بوش یا هر کس دیگری خود را آسمانی خواند بخندید و رد شوید ، چون میخواهد شما را خر کند . هر چند ممکن است خود این گونه نیندیشد و به حرف هایش اعتقاد کامل داشته باشد ، با این حال این مسئله تاثیری در نتیجه نخواهد داشت! 4) در تصوف و روانشناسی (!) پدیده ای داریم به اسم هم زمانی: صبح از خانه بیرون می روید. سر کوچه یک ماشین ژیان می بینید. رد می شوید ، اما در طول روز تعدادی زیادی ماشین ژیان دیگر نیز خواهید دید. تصوف به دنبال دلایل متافیزیکی برای این گونه پدیده ها است و روانشناسی به دنبال دلایل زمینی!. روان شناسان می گویند تصویر ماشین اول در بخش نیمه آگاه ذهن شما باعث می شود وجود تمام خود رو های دیگر را در مقابل ژیان نادیده گرفته احساس کنید تعداد زیادی ژیان دیده اید؛ هر چند تعداد ژیان ها نسبت به روز قبل از ان ثابت بوده باشد. شما کدام استدلال را می پسندید؟. یک مثال دیگر : از رنگ سیاه بدتان می آید . کلاغی از جلو پنجره تان رد می شود و نیم ساعت بعد به شما خبر می رسد که هنگامی که شما مشغول تماشای کلاغ بوده اید پدرتان با یک عابر تصادف کرده. ممکن است شما این مسئله را به کلاغ نسبت دهید با این حال راهنمایی و رانندگی پدرتان را جریمه خواهد کرد!. هیتلر می گوید " دروغ خود را تا جایی که می توانید بزرگ بگویید ، در این صورت هیچ کس در حقانیت آن شک نخواهد کرد "!. روزانه تعداد زیادی از کودکان آفریقایی به خاطر سیاست های کشاورزی امریکا و اروپا جان خود را از دست می دهند. داستان ارباب حلقه ها یا هری پاتر پر فروش تر است یا داستان مرگ انسان ها؟. حرف های نوستر آداموس به خودی خود صحیح نیست ؛ این ماییم که به آن ها رنگ واقعیت داده یا شیطانی شان می شماریم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

حرف های نوستر آداموس به خودی خود صحیح نیست ؛ این ماییم که به آن ها رنگ واقعیت داده یا شیطانی شان می شماریم.

صحیح یا ناصحیح این نظر شما و شاید نظر 99% مردم زمین باشد , ما این مطالب را برای اشخاص علاقه مند و معتقد به متافیزیک و اخرالزمان در این بخش قرارمی دهیم ,
هر کسی با توجه به فضای فکری خود به این پیشگویی ها و تفاسیر می نگرد و از انها نتیجه گیری می گیرد icon_frown .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ما این مطالب را برای اشخاص علاقه مند و معتقد به متافیزیک و اخرالزمان در این بخش قرارمی دهیم

با سپاس از تذکر شما

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تهيه كننده معروف استراليايى (Paul Turner)در طى برنامه‏اى ماهواره‏اى تحت عنوان: نوستر آداموس: مردى كه فردا را پيش‏بينى مى‏كند. خطر روزافزون ايران وانقلاب اسلامى ايران براى غرب و تمدن غربى مطرح كرد و در طى اين برنامه تمام آنچه را كه نوسترآداموس در بيش از 390 سال پيش از آن تاريخ «آگوست 1989م» پيشگوئى كرده بود منتسب به ايران كرد؛ هيچ سياستمدارى حرف وى را چندان جدى نگرفت؛ چرا كه موقعيت ايران در سال 1989، نه تنها به هيچ وجه مناسب نبود؛ بلكه به واسطه جنگ تحميلى و عواقب ناشى از آن و تحريمهاى شديد اقتصادى بسيار شكننده و حساس بود. ليكن پس از به واقعيت پيوستن واقعه يازدهم سپتامبر در آمريكا كه اتفاقاً در فيلم به صراحت به آن اشاره مى‏شود (وقوع دو انفجار مهيب و عظيم در New City) همگان شگفت‏زده و نگران شدند؛ به نحوى كه رئيس‏جمهور نه چندان باهوش آمريكا، پس از وقوع اين حادثه به تبعيت از نوسترآداموس، ايران را هم يكى از «محورهاى شرارت» در جهان معرفى كرد و از اين طريق بر وحشت و ترس عميق هيأت حاكمه آمريكا از ايران (پرشيا) صحّه گذاشت.
در اين مقاله سعى نگارنده بر آن نيست كه بر پيشگوئيهاى نوسترآداموس صحّه بگذارد يا از آن دفاع كند و يا به هر طريق ممكن آن را خزعبلاتى هذيان‏گونه جلوه دهد؛ بلكه حداكثر كوشش نگارنده بر آن است كه ديدگاه غرب و تمدن غربى نسبت به پيشگوئيهاى شگفت‏آور نوسترآداموس را مورد بررسى و مداقه قرار داده و اين پيشگوئيها را كه اغلب درباره ايران يا كشورهاى اسلامى بوده؛ مورد بررسى قرار دهد. البته بايستى در نظر گرفت كه بدون شناخت اين پيشگوى كبير نمى‏توان حساسيتهاى انسان غربى نسبت به انسان شرقى را شناخت؛ چرا كه اغلب سياستمداران و متفكران غربى عميقاً به ستاره‏شناسى، طالع‏بينى و آينده‏نگرى همراه با ادبيات رمزى (Occult) معتقدند و حتى نظريه‏پرداز معروف هاروارد؛ يعنى ساموئل هانتينگتون نيز تئورى برخورد تمدنها (The clash of civilizations) را از نوسترآداموس به عاريت گرفته است. پيشگويى نوسترآداموس درباره واقعه يازدهم سپتامبر و تأثير شگرفى كه بر نگرش و فرهنگ آمريكايى گذاشت مى‏تواند منجر به تحولى اساسى نسبت به ديدگاه غرب درباره انقلاب اسلامى ايران شود، همانكه نبايد به سادگى از كنار آن گذشت.
... آسمان، در چهل و پنج درجه (مختصات جغرافيايى نيويورك؟!) خواهد سوخت، آتش به شهر جديد (New City)، نزديك مى‏شود.1
جالب‏ترين نكته در مورد پيشگوئيهاى نوسترآداموس آن است كه وى به ندرت نام كشورى را به صراحت و آشكارا ذكر مى‏كند، حال آنكه در مورد ايران (Parsia) به صراحت عنوان مى‏كند كه ايران، جهان را تسخير خواهد كرد. ايران از طريق آناتولى، فرانسه و ايتاليا را فتح خواهد كرد و بالاخره ايران باعث وقوع جنگ جهانى سوم خواهد شد.2 بنابراين، در گام نخست بايستى نوسترآداموس را بيشتر و بهتر بشناسيم و راز و رمز تأثيرگذارى وى بر تمدن غربى را از اين طريق دريابيم.
ميشل دونوسترادام (Michel De Nostradame) كه بيشتر با نام لاتين خود؛ يعنى نوسترآداموس (Nostr Adamus) شناخته شده است؛ در روز چهاردهم دسامبر سال 1503 م. در ناحيه سن رمى فرانسه متولد شد.
خانواده وى از شجره پزشكى يهودى و ايتاليايى الاصل بود. پدر بزرگ وى در شكل‏گيرى و تربيت نوسترآداموس نقش اساسى داشته و آموزه‏هاى اشراقى مكتب كاباليست‏ها را مستقيماً به وى تعليم داده است. نوسترآداموس در سن 22 سالگى از دانشگاه بسيار معتبر آن روزگار فرانسه؛ يعنى مون‏پليه در رشته پزشكى فارغ‏التحصيل شد و براى نجات بيماران از بيمارى مرگ سياه يا طاعون، بلافاصله مشغول به كار شد. شاوينى، پيرو و مفسر معروف نوسترآداموس مى‏نويسد كه وى سه سال تمام بر روى نخستين اشعار وحى‏آميز خود كه از آينده و رويدادهاى آن خبر مى‏آورد كاركرد و در سال 1555م. دفترى را - كه در بر گيرنده بيش از سيصد پيشگويى شعرگونه بود - به پسرش سزار هديه كرد. سپس در سالهاى بعد مجموعه كاملى از شعرواره‏هاى نوسترآداموس در 1000 قطعه؛ يعنى 10 سانتورى كه هر سانتورى مشتمل بر 100 قطعه بود، را منتشر شد. نوسترآداموس بر خلاف شايعات واهى و عبثى كه پيرامون شيطان‏پرستى و خداستيزى به وى نسبت داده‏اند، فردى عميقاً مؤمن و پاى‏بند به مذهب كاتوليك به بود و در نامه‏اى به پسرش صريحاً متذكر مى‏شود كه:
... و از زمانى كه اراده ذات خداوند متعال بر اين قرار گرفته كه تو فقط در نور طبيعى و در اين نقطه زمين به دنيا بيايى... از آنجايى كه برايم ممكن نيست نوشته‏اى را به صورت رسمى و كامل برايت به ارث بگذارم؛ چون بر اثر بى‏عدالتى و گذشت زمان نابود خواهد شد...؛ چون كه همه چيز تحت اختيار و سلطه قادر متعال و خداوند يكتا قرار دارد.
در واقع او با اين عبارات، صريحاً اشاره به عدم اصالت ادبيات رمزى علم اخترشناسى و طالع‏بينى نموده است و همه اراده‏ها را موكول به خواست و اراده خداوند متعال مى‏نمايد.

بررسى پيشگوئيهاى نوسترآداموس درباره جهانى شدن انقلاب اسلامى ايران
شاهزاده عرب، مريخ، خورشيد، ناهيد، شير، حكومت كليسا را از طريق دريا از پاى در خواهد آورد، از جانب ايران (پرشيا) بيش از يك ميليون پرهيزگار به بيزانس و مصر، به سوى شمال هجوم خواهند آورد.3
از كشور عربى خوشبخت (در منطقه غنى و ثروتمند اعراب) شخصى قدرتمند و مسلط بر شريعت [حضرت] محمد(ص) زاده خواهد شد، اسپانيا را به دردسر انداخته و بر گرانادا (غرناطه) مستولى مى‏شود. از طريق دريا بر مردم نيكوزيا ظفر خواهد يافت.4
مرد مشرقى از محل استقرار خويش خارج خواهد شد، براى ديدار فرانسه از كوه آپونين خواهد گذشت، از فراز آسمان، از برف‏ها، درياها و كوهها گذر خواهد كرد و همگان را با عصايش مضروب خواهد كرد...5
ادبيات رمزآلود، واژه‏اى است كه به بهترين نحو مى‏تواند عمق معانى شعرواره‏هاى نوسترآداموس را بيان كند؛ چرا كه طبق نظر اغلب مفسران معروف نوسترآداموس؛ يعنى اريكاچيتهام، گى بوحك و ژان شارل دو فن برون، حداقل وقايع ذيل را مى‏توان بدون هيچ شك و ترديدى از ميان شعرواره‏هاى رمز آلود نوسترآداموس بر شمرد:
آتش‏سوزى بزرگ لندن در سال 1666م. اعدام چارلز اول، روى كارآمدن حكومت مذهبى كرامول در انگلستان، وقوع انقلاب فرانسه، انقلاب روسيه، رويارويى استالين و تروتسكى پس از مرگ لنين، اضمحلال رژيم شوروى، اعدام لويى شانزدهم و مارى آنتوانت، به قدرت رسيدن ناپلئون و انتخاب لقب امپراتور توسط وى، به قدرت رسيدن هيتلر و رژيم نازى، به قدرت رسيدن موسولينى در ايتاليا و ژنرال فرانكو در اسپانيا، ترور كندى، سقوط شاه ايران و وقوع انقلاب اسلامى در ايران، رهبرى امام خمينى(ره) از فرانسه - او دقيقاً عنوان مى‏كند كه رهبر ايران از فرانسه باعث سقوط شاه ايران مى‏شود - ، وقوع حادثه يازدهم سپتامبر و آتشى كه در برجهاى دوقلوى شهر جديد (نيويورك) ايجاد مى‏شود و بسيارى از حوادث تاريخى ديگر از سالهاى 1555 ميلادى به بعد كه حدوداً 450 سال را دربر مى‏گيرد.

منبع:www.mouood.org



از پيشگويي هاي نوسترآداموس ميتوان نتيجه گرفت با توجه به اينكه پيشگويي هاي گذشته او درست ازآب درآمده پس پيشگويي او در مورد پيرشيا كه ايران ما باشد و مرد شرقي كه به احتمال قوي امام زمان عج هستند ما به زودي شاهد يك نبرد جهاني ديگر با ابعاد وسيع كه ما شيعيان آن را وافعه قرقيسيا ميدانيم و مسيحيان و يهوديان آن را آرماگدون مينامند به طور حتم باشيم.در اين جنگ به طور حتم از تسليحات كشتار جمعي به طور گسترده استفاده خواهد شد و چند ميليارد نفر نابود خواهند شد كه البته بايد بلاياي طبيعي و بيماريهاي آخرالزمان را هم در نظر بگيريم و يك سوم جمعيت فعلي باقي خواهند ماند كه زير سايه حكومت عدل و برابري صالحان زمين به رهبري حضرت مهدي عج تا روز قيامت زندگي خواهند كرد.من احتمال ميدهم كه به زودي چين و روسيه با جناح غرب دچار اختلافات شديد شده و احتمالا يك بلوك جديد مقابل غرب ايجاد خواهند كرد و ايران هم يك از بلوكهاي قدرتمند جناح شرق خواهد بود و نظام دو قطبي مقابل هم صف آرايي خواهند كرد كه اين ميتواند سرآغاز آرماگدون و جنگ جهاني سوم باشد كه ايران در آن نبرد نقش حياتي و مهمي خواهد داشت كه نوسترآداموس هم روي آن تاكيد كرده است و با توجه به همين پيشگويي ها جورج بوش هم ايران را جزو مثلث شرارت بعد از وقايع يازده سپتامبر كه آن هم توسط نوسترآداموس پيش بيني شده قرار داده است.احتمالا رقابتهاي تسليحاتي بعد از دشمني روسيه و چين به طور علني با آمريكا به حد وحشتناك خواهد رسيد و پيمان ان پي تي و پيمانهاي منع ساخت تسليحات كشتارجمعي غير اتمي و حقوق بشر هم از بين خواهد رفت و سرانجام با چند جرقه كوچك انبار باروت جنگ جهاني منفجر خواهد شد و من اختلاف روسيه با آمريكا در مورد استقرار سپر موشكي در مرزهاي روسيه را مقدمه تيره شدن روابط روسيه و آمريكا و آغاز رقابت تسليحاتي ميدانم.مقامات آمركايي در مورد توان نظامي چين ابراز نگراني كرده اند و احتمالا با حمله چين به تايوان و دخالت نظامي آمريكا چين هم با غرب شديدا دشمن خواهد شد و اين ميتواند سرآغاز تشكيل نظام قطبي شرق و آغاز جنگ سرد تسليحاتي بشود.احتمالا جنگ جهاني آرماگدون بعد از يك جنگ بزرگ در كل خاورميانه و تغييرات گسترده سياسي در كشورها كه جرقه هاي آن را مشاهده ميكنيم طبق پيشگويي ها و خبرهاي اهل بيت ما شروع خواهد شد.

درود
مقاله خوبي بود من شخصا به عقيده هاي اين پيشگو خيلي اعتقاد دارم او حتي جنگ جهاني دوم را پيش بيني كرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.