arash_slayer

مانع اصلي دوستي ايران و مصر

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

ـ 28 سال پيش، امام خميني با نگارش نامه‌اي به دکتر ابراهيم يزدي، وزير خارجه دولت موقت، دستور قطع رابطه با دولت مصر را صادر کردند. در اين نامه، که يکي از افتخارات انقلاب اسلامي و رهبري آن در حوزه سياست خارجي است، امام چنين مرقوم فرموده بودند: بسم الله الرحمن الرحيم جناب آقاي دكتر يزدي، وزير امورخارجه با در نظر گرفتن پيمان خائنانه مصر و اسرائيل و اطاعت بي‌چون و چراي دولت مصر از آمريكا و صهيونيسم دولت موقت جمهوري اسلامي ايران، قطع روابط ديپلماتيك خود را با دولت مصر بنمايد. روح الله الموسوي الخميني 11/2/1358 به دنبال اين نامه، حضرت امام در پاسخ به پيام سرهنگ قذافي، رهبر ليبي، در پيامي به وي در 17/2/1358؛ يعني به فاصله يک هفته از نامه پيشين چنين مرقوم فرمودند: «دولت‌هاي اسلامي، بايد دولت مصر را در اين خيانت بزرگ که به اسلام و مسلمين نموده است، به جاي خود بنشانند و با آن قطع رابطه کنند. ملت مصر بايد دست اين خيانتکار را از کشور خود قطع کند و ننگ سر سپردگي به آمريکا و صهيونيسم را از ملت بزدايند». من به دولت دستور دادم که با مصر قطع رابطه نمايد. ما دست برادري به تمام ملت‌هاي اسلامي مي‌دهيم و از تمام آنان براي رسيدن به هدف هاي اسلامي استمداد مي‌کنيم. (صحيفه نور، چاپ مرکز مدارک انقلاب اسلامي، جلد ششم، صفحه 122) دلايلي که امام در اين دو نامه و پيام براي قطع رابطه با مصر اعلام کردند، کاملا روشن بود و به دور از هر گونه شايبه‌اي، امضاي «پيمان خائنانه کمپ ديويد» از سوي رژيم وقت مصر با رژيم صهيونيستي بود. امام در پيام به سرهنگ قذافي نيز ضمن تأکيد دوباره بر «قطع رابطه با مصر» از سوي دولت ايران، از دولت‌هاي اسلامي نيز مي‌خواهد با مصر قطع رابطه كنند. ايشان همچنين از ملت مصر خواسته است که دست اين خيانتکار؛ يعني سادات را از کشور خود قطع کنند و ننگ سر سپردگي به آمريکا و صهيونيسم را از ملت بزدايند. ۲ـ اين نخستين بار نبود که روابط دو کشور قطع مي‌شد. تابستان 1339 (1960ميلادي)، جمال عبدالناصر در يک سخنراني شديداللحن عليه حكومت شاه‌، او را به هم‌پيماني با اشغالگران صهيونيست متهم و دستور قطع رابطه سياسي با تهران را به همين دليل صادر كرد. جمال عبدالناصر در نطق خود، شاه را همدست صهيونيست‌ها ناميد و اين همدستي را مغاير با آرمان كشورهاي عربي و اسلامي اعلام كرد. در 5 مرداد همان سال (1339) شيخ شلتوت، رئيس دانشگاه الازهر نيز در تلگرامي به شاه، اقدام وي را در به رسميت شناختن سياسي رژيم صهيونيستي و ايجاد رابطه سياسي با اين رژيم، خيانت به مسلمين ناميد و از وي انتقاد كرد. روابط شاه با رژيم صهيونيستي در آن زمان از حساسيت فوق‌العاده‌اي در بين اعراب و مسلمانان برخوردار بود، زيرا بحران اعراب و اسرائيل در اوج خود قرار داشت و کشورهاي عربي با اشغال سرزمين‌هاي عربي و تأسيس کشوري به نام اسرائيل مخالفت مي‌کردند و جريان سازش وجه غالب بحران خاورميانه نشده بود. مضافا اينکه رژيم شاه پا را از برقراري روابط با رژيم صهيونيستي فراتر گذاشته بود، به گونه‌اي که گفته مي‌شود در جنگ شش روزه (اکتبر1967ـ مهر ماه 1346) به طور عملي از اسرائيل حمايت کرد. ناصر به رغم اقدامات خصمانه‌اي که عليه ‌ايران و در ضديت با مسلمانان کشورش انجام داد، يکي از چهره‌هاي ماندگار تاريخ جهان عرب است. او شناخت خوبي از ملت مسلمان ايران به عنوان يک پتانسيل عظيم در منازعه اعراب با اسرائيل داشت و به خوبي به خطرات هم‌پيماني ايران با رژيم صهيونيستي پي برده بود و نيز به رغم منافعي که در ادامه روابط ديپلماتيک با ايران داشت، به خاطر مصالح بزرگ‌تري، علم مخالفت با شاه را برداشت. البته ناصر در حمله به شاه و قطع رابطه با آن، هدفهايي همچون به دست آوردن محبوبيت بيشتر براي خود و انزجار از شاه در افکار عمومي مسلمانان و اعراب را هم در سر داشت. اقدام ناصر در ملي کردن کانال سوئز، که منجر به جنگ آمريکا، فرانسه و اسرائيل با اين کشور شد، نيز ملهم از حرکت انقلابي ايران به رهبري دکتر محمد مصدق در ملي کردن نفت بود. ۳ـ فصل مشترک هر دو تحول ـ قطع رابطه ‌ايران و مصر ـ رژيم صهيونيستي است، با اين تفاوت که در رويداد نخست، مصر، مبتکر قطع رابطه با ايران به خاطر آنچه عبدالناصر «هم‌پيماني شاه با اشغالگران صهيونيست» ناميده بود، اما در رويداد دوم، رهبر کبير انقلاب اسلامي، مبتکر قطع رابطه با مصر به خاطر امضاي پيمان خائنانه مصر و اسرائيل و اطاعت بي‌چون و چراي دولت مصر از آمريكا و صهيونيست بودند. غرض مقايسه بين اين دو رويداد نيست، کما اينکه هيچ وجه تشابهي هم بين مبتکران و واضعان آن وجود ندارد، بلكه هدف، تبيين شرايط و گرفتن تصميمات درست در وضعيت سخت است. ناصر با اقدام خود، در پي آن بود که صفوف دوستان و دشمنان رژيم صهيونيستي را از يکديگر جدا كند. مصر در آن زمان، در کانون بحران قرار داشت و به دليل ويژگي‌هاي تاريخي، مسئوليت سنگيني در حمايت از آرمان اعراب بر دوش خود احساس مي‌کرد، اما با شکست اعراب در جنگ 1967 و فوت ناصر در سال 1970و به دنبال آن، امضاي موافقتنامه ننگين کمپ ديويد در سال 1978 توسط جانشين ناصر، جريان سازش، وجه غالب بحران اعراب و اسرائيل شد. امام در چنين شرايطي، با اعلام مخالفت با پيمان خائنانه مصر و اسرائيل و دستور قطع رابطه با مصر، با سازش به مقابله برخاست. رشد و نمو جريان‌هاي مقاومت در فلسطين (انتفاضه)و لبنان (حزب‌الله) که امروز، اسرائيل و آمريکا را کلافه کرده، محصول ابتکار امام در برافراشتن علم مخالفت با روند سازش است. ۴ـ از اواسط دهه گذشته، موضوع تجديد روابط ايران و مصر از موضوعات مطرح در صحنه سياسي ايران بود. ايران به پيروي از دستور حضرت امام و علت موجده قطع روابط، همواره بر «فاصله گرفتن مصر از کمپ ديويد» و اعلام علني آن به عنوان شرط اصلي در اعاده روابط پاي مي‌فشرد. دوکشور در زمان آقاي خاتمي تا مرحله اعلام از سرگيري روابط ديپلماتيک پيش رفتند و احمد ماهر، به گونه‌اي زيرکانه‌ که نظرات ايران را تأمين كند، مسأله کمپ ديويد را در يک مصاحبه مطبوعاتي اعلام کرد. آگاهان مي‌دانند که به‌رغم پذيرش برخي از شروط دولت مصر و تصميم شوراي شهر وقت در تغيير نام خيابان «خالد اسلامبولي، به عنوان مهم‌ترين شرط، دولت مصر در آخرين ساعات، بازي را ناتمام گذاشت و شروط جديدي را مطرح نمود. در ماراتن جديد اين پرونده قطور، آقاي رئيس‌جمهور در جريان ديدار از امارات متحده عربي در پاسخ به پرسش خبرنگار «الاهرام» درباره مصر گفت: «ما به شكل قاطع در پي تجديد رابطه با مصر هستيم و اگر دولت مصر اعلام آمادگي كند تا پايان وقت اداري، همين امروز، سفارت ايران در قاهره را برپا مي‌كنيم». احمد ابوالغيط، وزير امورخارجه مصر، در گفت‌وگو با شبكه «العربيه» در پاسخ به ‌اين اظهارات نيز خاطرنشان كرد: «اگر ايران هر دوي اين نشانه‌هاي خالد اسلامبولي، قاتل انور سادات،‌ رئيس‌جمهور مصر در سال 1981 را حذف كند، 90درصد مشكل حل خواهد شد.» وي افزود: «پس از اين مسئله، ما درباره شكل روابط آينده‌مان گفت‌وگو خواهيم كرد». روشن است که ابوالغيظ با اين شروط، در پي تثبيت درستي تصميمي است که سادات گرفت و موافقتنامه صلح با اسرائيل را امضا کرد. مشکل او خيابان و قبر سمبليک خالد اسلامبولي نيست. خالد اسلامبولي به عنوان سمبل مخالفت با کمپ ديويد، مد نظر حکومت مصر است و با پاک کردن نام او از خيابان‌هاي تهران، مي‌خواهد اين پيام را به تهران بدهد که قاهره از موضع خود عقب‌نشيني نکرده است. ۵ـ رهبر انقلاب در تبيين دکترين روابط خارجي «عزت، حکمت و مصلحت» را به عنوان اصول مرجع در تنظيم روابط خارجي اعلام کرده‌‌اند. آنچه در دوره جديد ابتکارات دپيلماتيک براي ازسرگيري روابط ايران و مصر مهم است، مغايرت آن با اصل اول اصول سه‌گانه رهبري است. در هر گونه اعلام موضعي درمورد مصر از سوي مقامات رسمي کشورمان، بايد اين موضوع به عنوان يک ملاحظه جدي مدنظر قرار گيرد. نکته بعد، توجه به سابق موضوع است، چرا كه نمي‌توان بدون توجه به آنچه در گذشته رخ داده، به اعلام نظر پرداخت. هزينه‌هاي در پيش گرفتن چنين مواضعي، از نظر کارشناسان پوشيده نيست. توجه به ديدگاه‌هاي کارشناسي و تحليل درست شرايط، نکته مهم ديگر در بيان مواضع است. امروز مصر پرچمدار جريان به اصطلاح صلح و مخالف سرسخت جريانات مقاومت در خاورميانه است. مواضع اين کشور در جنگ 33 روزه اسرائيل با حزب‌الله، مؤيد اين نظر است. يک دانشجوي سال اول علوم سياسي نيز مي‌داند که حتي تمايل به انجام کاري در حوزه ديپماتيک، نيازمند مقدمه يا مقدماتي است که در صورت تأمين نبودن آن، طرح با شکست روبه‌رو خواهد شد، ضمن اينکه فهم عامه از موضوع مصر و سابقه قطع روابط و دلايل آن به نکات زير وابسته است: * آيا مصر در قرارداد ننگين کمپ ديويد، تجديدنظري کرده است؟ روشن است که پاسخ منفي است. پرچم اسرائيل همچنان در قاهره در اهتزاز است و مقامات دو کشور، بدون هيچ گونه ملاحظه‌اي، نه تنها براي منافع مشترک، بلکه براي آينده فلسطين و خاورميانه به تبادل‌نظر پرداخته و نقشه مشترکي مي‌کشند. نامه امام در مخالفت با کمپ ديويد، از اسناد ارزشمند تاريخ خاورميانه است. پس به راحتي اين تصميم تاريخي را از ذاکره ملت‌هاي مسلمان خاورميانه پاک نکنيم. * تأکيد بر «ملت بزرگ مصر»، نمي‌تواند مبناي تصميم سياسي براي برقراري روابط باشد. هيچ کس نافي عظمت و بزرگي ملت مصر ـ كه شايد بتوان آنها را برجسته‌ترين و فرهنگي‌ترين ملت عرب ناميد ـ نيست. امام هم که آن روز دستور قطع رابطه با دولت مصر را دادند، بر اين مسأله آگاه بودند. در شرايط برقراري روابط با مصر، چه تأثيري بر اين ملت بزرگ مي‌گذاريم که در شرايط کنوني نمي‌توانيم؟ ملت مصر با کمپ ديويد و رابطه با اسرائيل مخالف است. اين سرمايه بزرگي براي ماست که سوداي بزرگي را براي آينده منطقه در سر داريم. در جهان سياست، دوستي و دشمني دايمي بين کشورها وجود ندارد و منافع، محور اصلي روابط کشورها و تعيين‌کننده ميزان دوستي‌ها و دشمني‌ها در ميان آنان است. اين مسأله در موضوع ما و مصر نيز مصداق دارد و در صورتي که منافع کشور ايجاب كند، نبايد در آن درنگ کرد، ولي نبايد به گونه‌اي عمل کرد که‌ اين شايبه در اذهان عمومي ايجاد شود که آنچه تغيير کرد، موضع ايران بود، نه پايبندي مصر به کمپ ديويد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.