zed

مشكلات تامين نيازهاي صنعتي دفاع مقدس

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[align=justify]آن چه مي خوانيد متن سخنراني نماينده وزارت صنايع سنگين در ميان جمعي از فرماندهان ارشد دفاع مقدس ، به سال 1365 مي باشد .اين بيانات كه در پاسخ به گله گله مندي هاي فرماندهان سپاه مي باشد نشاندهنده گوشه هايي از محدوديت هاي آن روزها براي تداوم جنگ تا رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده آن است.

بسم الله الرحمن الرحيم. من [...] هستم از وزارت صنايع سنگين، براي برادراني كه مرا نمي‌شناسندخود را معرفي كردم.

*برادر علي شمخاني: اگر من مثالي زدم برادران آن را حمل بر وزارتخانه خود نگيرند.

*نماينده وزارت صنايع :نه، بنده اصلا نمي‌خواهم جواب شما را بدهم. قبل از اينكه شما بخواهيد فرمايش كنيد من اجازه صحبت گرفته بودم كه به بعد از صحبت شما موكول شد. به دليل اينكه من خودم از بدو تاسيس وزارت صنايع سنگين، كه در جنگ بوجود آمد، در اين وزارتخانه بودم مي‌شود گفت همواره اين دردهائي كه آقاي شمخاني گفتند كما بيش از آنجا مطرح بوده و ما مي‌دانستيم. منتهي هيچ وقت نمي‌دانستيم اين درد را در صنعت چگونه درمان كنيم. دليلش هم اين است كه ما در جنگ حضور نداريم. حضور ما در جنگ از طريق شماست و خواسته‌هاي شماست كه ما پياده مي‌كنيم. اين فرمايشاتي كه بيان نموديد و ساير برادران در مقاطع ديگر (بدان اشاره)‌كرده‌اند را ما خود به آن اعتقاد داريم و كرارا گفته‌ايم، خود ما هم همين حرف‌هايي را كه شما مي‌زنيد را مي‌گوييم كه آقا مردم هيچ فشاري روي ما ندارند كه مثلا فرض كنيد به ما تراكتور بدهيد يا واگن يا نمي‌دانم فلان وسيله را، بسته به نياز اين طرف است (جبهه و مسئولين جنگ).
يك موقع هست كه ما در كنار شما در جنگيم همان احساس شما را داريم و نياز شما را دقيقا مي‌دانيم لمس مي‌كنيم و مي‌شنويم مغر منفصل شما از نظر پشتيباني كه بتوانيم كار بكنيم و در كنار جنگ باشيم ولي در حال حاضر وزارتخانه‌هاي صنعتي و يا حداقل وزارت صنايع سنگين كه از آن اطلاع دارم. چون بصورت مستمر در كنار شما نيستند فقط از كانال شما و احتمالا ارتش گاهي اوقات سفارش خاصي مي‌آيد آن سفارش را انجام مي‌دهند. در رابطه با تشكيل اين كميته روز قبلش با برادرمان عليزاده كرارا تماس داشتيم و اعلام آمادگي كرده بوديم كه آقا ما آماده‌ايم هر خط توليدي را با توجه به نياز جنگ عوض كنيم، هر كار جديدي در جهت نياز جنگ شروع كنيم وليكن از اين طرف كه مغز خود جنگ بود به ما هيچگونه خط (مشي) مشخص داده نشد و من فكر مي‌كنم در كنار دردهايي كه شما و برادران ديگري كه درگير مستقيم جنگ هستيد مي‌فرمائيد بايد اجازه بدهيد كه اين وزارتخانه‌ها به عنوان ستادهاي پشتيباني در كنار شما به عنوان مغز منفصل شما باشند كه بتوانند از نظر پشيتباني خودشان فكر كنند و كارخانه‌هايشان را براي نيازهاي شما به هر صورتي كه هست بسيج كنند يا در غير اين صورت شما بايد خواسته‌تان را بگوييد. كراراً اين را گفته‌ايم و الان هم مي‌گوييم كه آقا تمام سازنده‌هاي دنيا همانطور كه حاضرند به شما، قاچاقي اسلحه بفروشند، همانطور نيز حاضرند تكنولوژي آن را بدهند و به مراتب هم آمده‌اند و پيشنهاد داده‌اند. همين الان اين جزوه‌اي كه جلوي من هست پيشنهاد (فروش) توپهاي 170 است. يعني حاضرند به راحتي بيايند اين راه را در كشور ما پياده كنند منتهي از اين طرف هيچ خواسته مشخصي نيست؛ كه آقا مثلاً برو فلان خط توليد را در كارخانه‌ات عوض كن و اين را فعلاً به جايش انجام بده بعد اگر زمان صلح شد خودت يك فكري بكن كه براي زمان صلح هم يك كار ديگري توليد در مملكت بشود و اين شدني است. همانطور كه شما گفتيد كشورهاي محور و متفقين اين كار را كرده‌اند. اگر ما بخواهيم يك چنين كاري بكنيم، نمي‌گوييم نمي‌شود، مي‌گوييم به راحتي شدني است. تمام كارخانجات سازنده خودرو و كارخانه‌هاي ديگر را مي‌توان بسيج كرد حول ساخت خودروهاي جنگ، اعم از تانك، نفربر كوچك و بزرگ. به طور مثال براي شما عرض مي‌كنم كارخانه‌هاي سكه‌زني در اروپاي زمان جنگ جهاني دوم همه‌شان شدند كارخانه‌هاي توليدكننده پوكه فشنگ و هنوز هم قالبهايشان را حفظ كرده‌اند يعني من همين تابستان امسال يكي از همين كارخانه‌ها را بازديد كرديم، ديدم هنوز داشت فشنگ توليد مي‌كرد، گفتم براي كجا مي‌زنيد گفت يك كشور خاص سفارش به ما داده است لذا يكي از پرسه‌هايمان را براي اين كار گذاشته‌ايم.
پس اين مثال نشان مي‌دهد كه اين كار به راحتي شدني است، منتهي يا بايد بياييم در كنار شما عمل كنيم كه دقيقاً بدانيم نياز شما چيست؟ كه ما كراراً‌ گفته‌ايم الان هم در اينجا خدمت شما مي‌گوييم كه از سه سال پيش سازنده‌هاي هواپيما، نفربر، تانك و سلاحهاي سنگين و سبك در اروپا پيشنهاداتي دادند كه همينطور (راكد) مانده است.
ما هفته گذشته همراه آقاي نبوي (وزير صنايع سنگين) در آن طرف رودخانه اروند (فاو) پيش آقا رحيم بوديم. گفتند آقا ما لنگ يك‌سري ماشين‌آلات هستيم كه اگرامروز برسد بهتر از اين است كه مثلاً فردا برسد. ما سريعاً آن را تدارك كرديم ولي حالا مي‌بينيم مثل اينكه اصلاً تغييرات از آن طرف رودخانه به اين طرف رودخانه يكدفعه جور ديگري مي‌شود پس اين نشان مي‌دهد كه ما در جنگ نياز به يك سيستمي داريم كه بتواند اين امكانات را بسيج بكند. اگر قرار است اينطور باشد و چهار دفعه اينگونه عمل شود كه مثلاً ايشان به من بگويد كه آقا برو براي من فرض كن بيل و لودر آماده كن من مي‌روم سريعاً آماده مي‌كنم بعد از مدتي نيز بگويند كه آقا حالا باشد بعد ببينم چه مي‌شود. در اينجا من صراحتاً مي‌گويم نوار هم ضبط مي‌كند.

*برادر شمخاني صحبت وي را قطع كرده مي‌گويد: چه كسي گفته كه حالا باشد بعد؟

*نماينده وزارت صنايع :آن را بعداً اگر خواستيد به خودتان مي‌گويم.

*برادر شمخاني: آخر بدبختي ،كار جنگ، كار حاشيه‌اي است، آخر بايد آن را هم برويم توجيه كنيم كه اينطوري نيست. ديشب ما بود. اصلاً من علت اينكه از آنجا به قرارگاه خاتم آمدم به اين دليل بود.

*نماينده وزارت صنايع:آقا شمخاني من از همان هفته‌اي كه آقا رحيم نيازها را گفتند، تهران كه رسيديم (بلافاصله به كارخانه‌ها دستور دادم) هيچيك اصلاً حق فروش لودر، بيل و كاميون را نداريد مال هر كسي است بگذاريد باشد چونكه فردا مي‌خواهيم اينها را بفرستيم جبهه؛ خب نشد امن وقتي نگاهي مي‌كنم مي‌بينم اگر يك مسئله به اين سادگي يك دفعه اين طرفي (منتفي يا معكوس) مي‌شود بنابراين فردا اگر خط توليد فلان كارخانه را تغيير دهيم ممكن است همين بلا سرش بيايد به هر حال ما هم به چنين وسايلي نياز داريم چون مال من كه نيست.
بدون رودربايستي به شما بگويم، شما يك مهندس هستي، آمده‌اي در سپاه، من هم يك مهندس هستم كه در صنعت كار مي‌كنم. جفت‌مان هم براي اين مملكت دلمان مي‌سوزد. اينجور نيست كه مثلاً بگوييم آقا ما آن طرف (پشت جبهه) نشسته‌ايم مثلاً «دلي دلي» مي‌خوانيم و مثلاً فقط شما در جنگ هستيد.

*برادر شمخاني: خب بله، همينطور است

*نماينده وزارت صنايع:آقا رحيم با بنده هم دانشكده بوده است. منتهي بنده چهار، پنج سال زودتر از ايشان فارغ‌التحصيل شدم. حالا ايشان آمده است در لباس در سپاه و جنگ ،مشغول خدمت است).ما آن طرف در محل ديگري هستيم در واقع همه ما مشغول انجام يك وظيفه هستيم. منتهي ما مي‌بينيم چون سازماندهي مشخصي وجود ندارد نمي‌توانيم اين امكانات را در خدمت جنگ بگذاريم. ما مي‌گوييم آقايان! تهيه اين امكانات به راحتي ميسر است؛ زيرا همين دو سال و نيم پيش بود كه در اروپا (شركت يا فرد به خصوصي) به من پيشنهاد داد و گفت ما حاضريم همه اين ابزارها و همه رينگ و پيستونهاي تانك «لئوپارد» را به كارخانه شما بياوريم و در آنجا پياده كنيم ما آمديم و در اينجا مطرح كرديم ولي گويا اصلاً هيچكس (از مسئولان جنگ به چنين مجموعه‌اي) نياز نداشت من قبول دارم كه شما (برادر علي شمخاني) مي‌گوييد آقا ما نبايد اين جنگ را تا رفع فتنه ادامه بدهيم بايد بايد يواش يواش دنبال كيفيت هم باشيم، ديگر نمي‌شود به كيفيت توجه نكرد اما ما سه سال پيش (تجربه ساختن) تانك را شروع كرده بوديم امروز حداقل يك ابوقراضه ساخته شده بود كه لااقل (امروز) گلوله مستقيم روي اكثر بچه‌ها (ي رزمنده) اثر نداشت. ما مي‌بينيم كه از اين (نوع اقدامات) احراز مي‌شود يعني شما يك دفعه از آن طرف پشت‌بام مي‌افتيد و يك دفعه هم از اين طرف پشت بام ببخشيد، شما كه مي‌گويم منظور شخص شما (برادر شمخاني) نيست؛ كل مجموعه را مي‌گويم از يك طرف برادري مي‌گويد كه: «آقا اگر نفربري براي من بسازيد كه مثل يك جيب اتافنري نيز داشته باشد تا فقط بچه‌هاي مرا با كاليبر پنجاه نزنند، مسئله من فعلاً حل است. از سوي ديگر همان موقع برادري مطرح مي‌كند كه خير آقا! ما نفربري مي‌خواهيم كه معادل ام - پي آمريكايي باشد در غير اينصورت به دردمان نمي‌خورد.

*برادر شمخاني:خوب اين علت دارد. ‌آن نياز مربوط به سه سال پيش بود امسال، سال 65 است يعني سه سال از آن مي‌گذرد. برادري كه آن حرف را زد به اين دليل بود كه آن زمان ام _ 113 در دپوهاي ارتش خاك مي‌خورد، (همان برادر) پانصد تايش را گرفت و موتور اتومبيل ولوو روي آنها گذاشت و به كارشنان گرفت. ديگر اين عادت شد و وقتي ياد گرفت كه آن را چگونه به كار بگيرد ديگر نيازي به آن جيپ‌ها نداشت.
منظور من از كار كمي، عدم بكارگيري كارها و ابزارهاي كيفي نيست! منظورم اين است كه مثلا اگر قرار است تانك به كار بگيريم، صد دستگاه تانك هيچ اتفاقي و دگرگوني در جبهه‌هاي ما ايجاد نمي‌كند ما بايد يك مرتبه دو هزار تانك را وارد عمل كنيم. و يا اگر قرار است هواپيما بسازيم بايد به نحوي باشد كه ما يك مرتبه بتوانيم مثلا پنج هزار فروند هواپيما بالاي سر بغداد به پرواز در بياوريم، حتي اگر اين هواپيماها خيلي جزيي باشد. چون با سيستم موشكي عراق به هر حال صد تا، هزار تا از اينها (در وهله اول سقوط مي‌كند اما) چهار هزار تاي (باقيمانده خواهند توانست) اهداف خود را بزنند يعني اگر قرار است (در جبهه‌ها) وسيله كيفي بكار بگيريم بايد در سطح گسترده باشد كه بتواند عراق را مغشوش بكند.طبيعتا اگر شما مي‌خواستيد سه سال پيش متناسب با زمان، نيازمندي‌مان را به ما مي‌داديد، برايمان همين جيپ كافي بود ولي امروز، به ام _ 113 عادت كرده‌ايم سازمان گرفته‌ايم خوب هم به كار مي‌گيريم ديگر آن (جيپ زرهي) به دردمان نمي‌خورد بايد اين نفربر آمريكايي باشد چون مي‌توانيم بسازيم.

*نماينده وزارت صنايع:حالا شما ام _ 113 را مي‌خواهيد يا خير؟

*برادر شمخاني: ما كه، كتبا به شما اعلام كرده‌ايم، بله! مي‌خواهيم.

*نماينده وزارت صنايع: شما ام_ 113 را بخواهيد ما با هر مقدوراتي باشد تهيه مي‌كنيم.

* برادر شمخاني: اين درخواست در نامه‌اي كه به آقاي عليزاده (داده‌ايم قيد شده است)

برادر عليزاده:قرار‌داد آن را با آقاي مظلوم‌نيا بسته‌ايم

*نماينده وزارت صنايع: هنوز نبسته‌ايد.

* برادر عليزاده:بله بسته‌ايم، پيش‌نويس آن در دست ماست. (و نه سند قرارداد چون هنوز قرارداد بسته نشده است.)»

*برادر شمخاني:بنابراين طبيعي است كه خيلي از نيازمندي‌هايي كه امروز اعلام مي‌كنيم وقتي از جبهه فاو به جبهه ديگري رفتيم ( و جابجا شديم نوع نيازهاي ما فر مي‌كند و ديگر) نيازمندي‌ جبهه فاو براي ما اساسي نيست. (البته اين نيازها) امكانات محدودي است. ما امكانات گسترده از شما نخواسته‌ايم.

*برادر عليزاده:چون حرف آقاي شمخاني خيلي جالب است، بد نيست اين نكته را اضافه كنم كه ببينيم ديد بچه‌ها فرماندهان و مسئولين جنگ د سپاه از آن زمان تاكنون چگونه تغيير كرده است.مثلا آقاي چمران مي‌گفتند كه ما يك گلوله مي‌خواهيم كه چيزي بيندازيم داخل آن و به سمت دشمن پرتاب شود همين كافي است كه اين «تقي» كند (صدايي حاصل از انفجار توليد نمايد) كه در واقع توليد خمپاره‌انداز 120 با اين ديد كارش شروع شد به طوري كه وقتي آخر سال قبل، اولين توليد صدتايي‌اش به جبهه رسيد ديديم كار به جايي رسيده است كه بچه‌ها اين را فقط با «تمپلو» (خمپاره‌انداز) اسرائيلي مقايسه مي‌كنند. نه سوئدي را قبول دارند و نه اتريشي را، كره‌اي كه اصلا رد است؛ فقط با خمپاره‌انداز اسرائيلي كه بهترين و بهترين 120 دنياست مقايسه مي‌كنند و حاضر نيستند يك قدم عقب بروند.
آقاي شمخاني! برادران از ما نفربري خواسته‌اند مثلا ام _ 113 آمريكايي (كه اگر اول نباشد جزو) چهار، پنج نفربر (عالي) دنياست يعني ردخور ندارد مي‌گويند نه اما فقط اين را مي‌خواهيم الان (رزمندگان ما از بين) چهار، پنج نوع نفربر چه غنيمي، چه نفربرهاي ارتش، از هر كدام (بهترين قطعات آن را براي ساخت نفربر جديد مي‌خواهند). مثلا مسئول زرهي سپاه آقاي جعفري (مشخصات يك نفربر را كه از ما خواسته چنين است): بدنه نفربر پي _ ام_ ا، شني نفربر بي _ تي_ آر_ 60 (خشايار)، توربين آبي بي _ تي_ آر_‌50، دب عقب نفربر چيني، نفربر غنيمتي كه امسال گرفته‌اند و درب عب آن در واقع درب مونتاژ شده تي _ 513 آمريكايي است. موتور و گيربكش ام _ 113 آمريايي بر جك ار_ پي _ جي 11 كه پي _ تي _ آر_ 60 روي آن نصب شده باشد، داخل نفربر هم مشابه نفربر غنيمي‌ چيني و ارتفاعش هم مطابق پي _ ام _ پي _ 1 باشد.

*برادر شمخاني:يعني هم شرقي باشد و هم غربي ( خنده حضار).

*برادر عليزاده: الان رزمندگان ما واقعا مي‌خواهند كه از بهترين سلاح ها برخوردار باشند. البته اين را هم اضافه بكنم كه خيلي از پروژه‌هايي كه عقب مانده براي ما (گران تمام شد) و خيلي به ما فشار آمد و توي سر ما هم خورد (بر فرض مثال) ما بنا به دستور فراندهي پروژه گاري يا بولدوزرها را خيلي جدي شروع كرديم پس از مدتي از همه جا، حتي در هيات دولت آنقدر به حاج محسن (رفيقدوست) فشار آوردند كه ايشان ما را توبيخ كردند. گفتيم آخر امر فرماندهي بوده است كه اين كار را كرديم (و از اين بابت) خوشحال هستيم و به همين دليل نيز ادامه خواهيم داد.
بالاخره از ده تا كار خوبي كه (انجام) مي‌شود، بخصوص در كارهاي مربوط به جنگ كه فشرده بايد باشد، ممكن است خب يك كار، دو كار با اشكال مواجه شود، اما چرا فقط آن اشكالات عنوان مي‌شود؟ (اين سبب مي‌شود كه) روحيه طراح، سازنده، مامور خريد و پيگيري، در صنايع سنگين يا سبك، صنايع وزارت سپاه و در همه جا كشته شود يعني اين جوسازي‌ها و اين تحريكات (در روحيه ما تاثير منفي مي‌گذارد، مسئولين هم ني‌ايستند تا دفاع كنند. به هر حال اين بچه‌ها، بچه‌هاي جنگ هستند اگر كردند خوب كردند بالاخره (در بين) هست تا كار خوب آنها كه به هر صورت انجام شده و تحويل داده‌اند (گيرم كه) محاسبه دو كار اشكال داشته، (و ممكن است كه) اصلا پروژه حذف شده باشد. من به عنوان جمعبندي اين را مي‌خواهم بگويم كه اين كارها را مي‌شود كرد. منتهي امروز، برادران رزمنده ما ايده‌آل (فكر مي‌كنند) در حاضر ما مي‌خواهيم هواپيمايي را بسازيم، به حساب كپي كنيم، براي اين كار رفتيم و گشتيم و با بچه‌هاي خودمان، با مديران هوايي و .. هماهنگ كرديم. برادران رزمنده مي‌گويند اين سوئدي يا سوييسي است خوب نيست، يك نوع فرانسوي (خوب است) كه اين كار را انجام مي‌دهد در دنيا بهترين نوع است. راست هم مي‌گويند خودم قبول دارم (اما اين برادران) اصلا حاضر نمي‌شوند مثلا از 100 درجه، 94 يا 96 (را بپذيرند) مي‌گويند فقط ما همان 100 را مي‌خواهيم و كپي همين بهترين نوع (را بايد) برايمان بسازيد.
اينكه برادران بهترين نوع را مي‌خواهند خودش درد و مشكل ما است، ضمنا ما نمي‌گوييم نمي‌شود منتهي بايد از بالا و مسئولين درجه اول كشور حمايت شود تا اين جو و اين محيط را آنها فراهم كنند. مثل (بسيج) نيروها (كه مسئولين در هر فرصتي تبليغ مي‌كنند) و به همه جا مي‌گويند، (همچنين بايد) به بچه‌ها (برادران مسئول در صنايع اجازه برخورد با مسايل، جرات و جسارت منطقي داد نه اينكه (اين روحيه را) از آنها سلب كنند. چون الان در مورد خيلي از بچه‌هاي انقلابي و فعال آنقدر حرف هست، و جوسازي مي‌شود كه آنها آرام، آرام در حال كناره‌گيري هستند به جاي اين برادران انقلابي افراد ديگري مي‌آيند كه به حساب منطقي‌تر و همچنين ترگل ورگل ترند (افرادي كه تا به آنها دستور انجام كاري بدهي) مي‌گويند: «7 سال ديگر، ما نمي‌توانيم، نمي‌شود» مي‌گوئيم آقا! فلان كار را بكن، مي‌گويند: «نه، چون ما شيريم، شيران علم (!)؛ خلاصه ما بايد تسليم آنها بشويم يعني اگر اين بچه‌هاي حزب‌اللهي بروند كنار، كساني مي‌آيند در راس كارها كه ممكن است مملكت را به تسليم بكشانند.
اينكه الان مي‌گويند مثلا در مجلس جنگ وجود ندارند، مسئله جنگ اصلي نيست، بدين خاطر است كه هر نماينده‌اي براي احداث و ساختن يك جاده دفاع مي‌كند ولي با اينكه مي‌بيند خيلي مردم به جنگ مي‌روند، با كمال تعجب ديده مي شود كه آنها هيچگونه برخورد دسته‌جمعي با مسئله جنگ ندارند يعني برخوردي كه مثلا بيايند جلو ،بنشينند فكر كنند، كميسيون، كميسيون بشوند و جنگ بشود اولي، الان همين مسئله تشكيل سه نيرو در سپاه مطرح است.مي‌بينيم كه بيشترين فشار روي خود سپاه است زيرا جا مي‌خواهد، مكان مي‌خواهد، زمين مي‌خواهد، محوطه مي‌خواهد، بودجه خاصي مي‌خواهد و حتي مسايل حقوقي دارد به نظر من بايد (مسئولين) بيايند برخورد كنند و تشويق كنند اين بچه‌هاي خسته را، كه انشاءا... اينان هرچه بيشتر جذب كار شوند به قول آقاي صفايي اگر كارخانه‌ها يا مسئولين‌شان كاري نكنند بالاخره وزراء كه حداقل قرص هستند مي‌آيند در كارخانه و به زور هم شده كار انجام مي‌گيرد.

منبع : خبرگزاري فارس [/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بهتر بود تمامي اين موضوعات رادر تاپيك قبلي ايجاد مي كرديد تا همگي در يك تاپيك باشدو جالب ترم مي شد icon_wink
باتشكر icon_question

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.