امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote]
دوستان کمی در مورد این عملیات حشم خدا توضیح میدن
[/quote]

دوست عزیز، وقتی داریم در مورد اسرائيل حرف میزنیم، برای مسائل اینچنینی میشه به سینما مراجعه کرد!! یه اثر سینمایی بسیار قدرتمند دارن حضرات در این خصوص که دیگه مثلا دنیل کریگ کبیر درش نقش مکمل رو داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فیلم مونیخ (Munich ) رو دانلود کنین و تماشا کنین که داستان کلی ماجرا رو از دید صهیونیست ها نشون میده...!!!

-------------------
یه عده‌ی فلسطینی یه سری ورزشکار اسرائيلی رو گروگان میگیرن تو جریان المپیک مونیخ المان، و بعد از عملیاتی کوماندویی نیروهای رهایی گروگان المان‌ها، هم خودشون کشته میشن هم اینکه همه ی گروگان ها رو به حق که هر صهیونیست باید بهش برسه رسوندن و سوراخ سوراخ و در نهایت منفجرشون کردن!!!!

این وسط موساد هم یه عده‌ای نیرو استخدام میکنه و میفرسته به اروپا که طرح ریز های این عملیات رو ترور بکنن....

این وسط، نیروهای اعزامی از حد خودشون خارج میشن و یه کشتار خفن!! رو توی لبنان به راه میندازن که باعث میشه تبدیل به یه هدف بزرگ برای همه! بشن!! از روس‌ها و امریکایی ها گرفته تا خود فلسطینی ها و سایر سرویس های امنیتی و در نهایت اعضای گروه یکی پس از دیگری ترور میشن و ظاهرا تنها 2 نفرشون جون سالم به در میبرن! :|

به نظرم این دست اقدامات رو ما هم باید انجام بدیم در خصوص ترور ناجوانمردانه‌ی دانشمندانمون!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جالب از همه اون صحنه ای بود که اسپیلبرگ دعوای میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها رو با نزدیکی زن و شوهر مقایسه کرده بود...!
کلا چند تا تیکه ی خفن اسپیلبرگ به صهیونیست ها و فلسطینی ها در طی فیلم انداخته بود...!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='death' timestamp='1374056562' post='322092']
دوستان کمی در مورد این عملیات حشم خدا توضیح میدن
[/quote]
انشاءا... اگر عمری بود ، جزئیات برخی از عملیات های برون مرزی موساد (از جمله مورد ذکر شده) عنوان خواهد شد.

[quote name='Haj_Rezvan' timestamp='1374082292' post='322207']
جالب از همه اون صحنه ای بود که اسپیلبرگ دعوای میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها رو با نزدیکی زن و شوهر مقایسه کرده بود...!
کلا چند تا تیکه ی خفن اسپیلبرگ به صهیونیست ها و فلسطینی ها در طی فیلم انداخته بود...!
[/quote]

[url="http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=265590"]انتقاد دیوید کمحی از مونیخ اسپیلبرگ ![/url]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='silence' timestamp='1374250304' post='322495']
لطفا در مورد میشا ( مارکوس ولف ) هم بنویسید .
[/quote]

انشاءا... بعد از سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی ، سرویس اطلاعاتی آلمان شرقی معرفی خواهد شد.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ريشه ها و پيامدهاي سفر رابرت مك فارلين

 

مشاور امنيت ملي امريکا به تهران


نگاه ايراني به ماجــراي ايران گيت
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) روند جديدي در تاريخ معاصر ايران آغاز شد. پيروزي اين انقلاب مباني و موازين حاكم بر سياست و روابط خارجي ايران را در سطح منطقه اي و بين المللي دگرگون ساخت. نفي سلطه كه با شعار «نه شرقي و نه غربي» مردم در راهپيمايي ها مطرح ميشد در روابط خارجي نظام نوپا تبديل به يك سياست اصلي شد و در نتيجه برخي از همپيمانان ديرينه و قديمي دولت پهلوي در صف مخالفان و دشمنان نظام جمهوري اسلامي درآمدند و ملت هايي كه در سپهر سياست خارجي رژيم پيشين جايگاهي نداشتند، درسياست استراتژيك نظام نوپا واجد اهميت شدند. اما يكي از مهمترين چرخش هاي سياست خارجي ايران بي شك تغيير نوع روابط ايران و امريكا بود. امريكا پس از همراهي و دخالت در كودتاي 28 مرداد 1332 عليه دولت مصدق به قصد بازگرداندن شاه به قدرت به مهمترين حامي شاه مبدل شد. پس از اين كودتا، بيست و پنج سال، رابطه اي عميق و استراتژيك ميان شاه و مقامات كاخ سفيد برقرار شد. دوره اي كه با سركوب و خشونت در داخل كشور همراه بود و در سايه حمايت امريكا از رژيم شاه آزادي خواهان ايراني اعم از مذهبي و غير مذهبي سركوب مي شدند. انقلاب اسلامي ايران مهر پاياني بر اين رابطه استراتژيك نهاد و طبيعتا جمهوري اسلامي و مردم ايران به دليل حمايت هاي بي دريغ امريكا از شاه و تجربه تلخ دخالت امريكايي ها در كودتاي 28 مرداد نسبت به دولت امريكا بدبيني بسيار داشتند. آنان در اين سال ها سفارتخانه امريكا را به عنوان محل تعيين كننده سياست هاي رژيم شاه مي شناختند. در اين اوضاع و احوال، انقلابيون از يك طرف نگران تجربه كودتاي 28 مرداد بودند و از طرف ديگر جذابيت ايدئولوژيك و ضد امريكايي انقلاب ايران ديگر كشورهاي منطقه و دولت مردان امريكايي را بشدت نسبت به حكومت جديد ايران نگران ساخته بود. در 13 آبان 1358 سفارت امريكا در ايران به دست دانشجويان انقلابي تسخير و كارمندانش به گروگان گرفته شدند. در پي تسخير سفارت ايالات متحده، امريكا با بلوكه كردن تمامي اموال دولت ايران در آن كشور با تحريم تجاري و قطع روابط ديپلماتيك واكنش نشان داد؛ در اين ميان امريكا هرگونه فروش سلاح را به ايران ممنوع كرد و حتي از ارسال محموله هاي نظامي كه دولت پيشين ايران خريداري كرده و بهاي آن را هم پرداخت كرده بود ممانعت كرد. در دومين قدم دولت كارتر به ياري شوراي امنيت ملي امريكا نقشه اجراي عملياتي غافلگيرانه به نام پنجه عقاب را براي آزاد ساختن گروگان هاي امريكايي در ايران تدارك ديد. اين عمليات نظامي در پنجم ارديبهشت 1359 صورت گرفت اما توفان شن در صحراي طبس و برخورد يك بالگرد و هواپيماي نظامي امريكايي با هم عمليات را با شكست مواجه ساخت. از همين روي دولت وقت امريكا كه از طريق نظامي نتوانسته بود گروگان هاي خود را آزاد سازد ناچار به توافقي سياسي تن داد كه به بيانيه الجزاير معروف شد. در 29 دي ماه 1359 بسياري از محدوديتهاي ايجاد شده از سوي امريكا به عنوان بخشي از شروطدولت ايران كه منجر به رهايي گروگانهاي امريكايي شد منتفي گرديد اما اين امر شامل رفع تحريم ارسال تسليحات به ايران نميشد. حتي فراتر از آن برخي تحليلگران مخالف انقلاب اسلامي اعلام داشتند بهترين راه مقابله با انقلاب اسلامي ايران و ممانعت از گسترش موج آن به كشورهاي ديگر منطقه، درگير كردن دولت نوظهور با تهديد خارجي است. از اين رو، نه تنها جاي شگفتي نيست كه سران امريكا از وقوع جنگي ميان جمهوري اسلامي نوپاي ايران با يكي از همسايگانش از صميم قلب خرسند شوند بلكه طبق اسنادي كه بعداً فاش شد در تشويق صدام به تجاوز فعال بودند و در طول جنگ نيز از متجاوز به ايران حمايت كردند. اما پس از پيروزي هاي سلسله وار ايران در جنگ تحميلي كه از ابتداي سال 1361 و فتح خرمشهر آغاز شده بود و تا تصرف شهر بندري فاو (متعلق به عراق) در بهمن 1364 ادامه يافت دولتمردان امريكا دريافتند مهار انقلاب ايران در درون مرزهايش آن هم از سوي عراق در حال حاضر عملي بيهوده است. پس از تصرف فاو از سوي ايران شيوخ خليج فارس خطر را در نزديكي خود احساس كردند و پس از تهديد كويت از سوي ايران در مورد عواقب در اختيار قرار دادن جزيره بوبيان براي حمله عراق به نيروهاي ايراني كشورهاي خليج فارس توانمندي قدرت نظامي ايران را در كنار خود خطري بالفعل دريافتند. جورج بوش (پدر) معاون رئيس جمهور وقت امريكا، ريگان، درست سه ماه پس از تصرف فاو (ارديبهشت 1365) براي تبادل نظر با سران شيخ نشينهاي خليج فارس به منطقه سفر كرد و راه هاي مقابله با نفوذ نظامي و سياسي ايران در منطقه را با آنان بررسي نمود. گويا پس از تبادل نظرآنان به اين نتيجه رسيده بودند كه مقابله نظامي با ايران كاري بس دشوار و بي نتيجه است و بهتر آن خواهد بود كه با ايران احتمالااز سر آشتي بر آيند.در همين دوره سازمان هاي امنيتي امريكايي اعلام كردند ايران از گروه هاي به اصطلاح خودشان تروريستي منطقه به ويژه در لبنان حمايت ميكند. در پي اين امر در اول بهمن 1363 وزارت امور خارجه امريكا دولت ايران را يكي از حاميان تروريسم بين المللي معرفي كرد؛ پس از آن امريكا فعالانه كشورهاي اروپايي و بطور كلي متحدان خود را وادار ساخت به بهانه حمايت از تروريسم از فروش نيازهاي لجستيك و قطعات و تجهيزات نظامي سبك و سنگين كه مورد استفاده ايران در جنگ بود ممانعت به عمل آورند. در اين ميان سال 1364 سال سرنوشت سازي در حيات جمهوري اسلامي است. با وضعيتي كه در جبهه هاي جنگ به وجود آمده بود ضرورت داشت كه ايران يك تغيير عمده در جبهه ها و سرنوشت جنگ به وجود بياورد و با كسب امتياز وافي براي پايان دادن به جنگ از طريق سياسي بكوشد. و از آنجا كه كشورهاي غربي و اتحاد جماهير شوروي به عراق سلاح مي فروختند در آن زمان عراق اعلام كرد تجهيزاتش براي جنگ با ايران كارايي ندارد. به همين دليل غربي ها و اتحاد جماهير شوروي به تدريج در حمايت از دولت عراق تمام تجهيزات زميني عراق را مدرن كردند. رزمنده هاي ايراني قبل از اين مقطع براي از بين بردن تانكهاي تي 55 از آرپي جي 7 استفاده ميكردند اما حالا از اين سلاحها كار چنداني ساخته نبود عراقي ها تانكهاي تي 72 خريده بودند تانكهايي كه آرپي جي 7 روي آنها اثر نميكند. تنها گلوله هاي توپخانه سنگين و موشكهاي تاو ميتوانست وارد زره تي 72 شود. علاوه بر تسليحات زميني قسمت عمده اي از جنگ هوايي است عراق با حمايت كشورهاي فروشنده سلاح توانست نيروي هوايي خود را با تسليحات مدرن تجهيز كند يعني عملا ايراني ها بعد از چند سال جنگ، ديگر سلاح هاي عراقي ها را نمي شناختند و بايد از نو جزئيات مقابله با آنها را كشف ميكردند. سلاحهاي آن زمان ايران نيز ديگر به كار نمي آمد. بنابراين ايران احتياج داشت پدافندش را مدرن كند تا بتواند از كشور دفاع كند. با توجه به آنچه گفته شد سال 1364 براي ايران در جنگ يك نقطه عطفي محسوب ميشد زيرا ايران با انجام عمليات خيبر و بدر ثابت كرد كه ميتواند از مرزها بگذرد و با حضور در خاك عراق اين كشور را تحت فشار بگذارد. با توجه به آنچه گفته شد ايران در شرايط حساس جنگي و تحريم تسليحاتي ناجوانمردانه امريكا و غرب در بازارهاي بين المللي به دنبال تسليحات و به ويژه اقلامي مانند موشك هاي تاو، قطعات پرتاب كننده موشك هاك، موشك هارپون، موشك فونيكس،سايدوايندر و لامپها و قطعات حساس رادارها بود كه همگي آنها ساخت كارخانجات امريكايي بودند.
حمله به تأسيسات اقتصادي ايران
عراق كه از رويارويي با نيروهاي ايران در جبهه هاي جنگ ناتوان بود ناجوانمردانه حملات خود به كشتي ها،مراكز غيرنظامي و شهرهاي ايران را ادامه داد. در چهارم فروردين ماه 1364 عراق دو كشتي ايراني را مورد اصابت موشك قرار داد و مسئولان كشور را واداشت بر تلاش ها براي تهيه موشك بيفزايند. به تدريج با گسترش جنگ، سياست حمله به سكوهاي نفتي ايران از سوي عراق در پيش گرفته شد تا با مانع شدن از صدور نفت ايران از لحاظ اقتصادي به زانو درآيد. از حملات متعدد عراق به منابع نفتي ايران ميتوان به حمله 24 مرداد 64 به جزيره خارك اشاره كرد كه طي آن اسكله تي و يك كشتي در اسكله آذرپاد صدمه ديد. روز 28 شهريور ماه بار ديگر خبر رسيد عراق با حمله هوايي به اسكله آذرپاد خارك و دو نيروگاه دز و كارون خسارات سنگيني به تأسيسات اين مناطق وارد كرده است. هاشمي رفسنجاني در يادداشت پنجم مهر خود نوشت: «در اسكله هاي تي و آذرپاد به دو هدف با دقت توسط عراقيها بمب اصابت كرده است دليل بر دقت هدف گيري، اطلاع كامل قبلي و ضعف مفرط دفاع ماست و خسارات زياد است. مسئولان ترمينال هاي نفتي جزيره خارك گفتند اگر درست دفاع شود با وضع موجود مي توانيم روزانه تا چهار ميليون بشكه نفت صادر كنيم ولي اعتمادي به دفاع نيست».تمامي موارد نشان از حياتي بودن دستيابي به موشك هاي دفاعي و اقدام به عملياتي سرنوشت ساز عليه مواضع عراق داشت.
بحران گروگانگيري در لبنان
در آن شرايط بحراني تحريم تسليحاتي ايران، هفت مأمور امنيتي و سياسي غربي از جمله امريكايي طي هفت حادثه بين مارس 1984(1362) تا ژوئن 1985 (1364) در بيروت به گروگان گرفته شدند. يكي از ربوده شدگان ويليام باكلي، رئيس سيا در بيروت بود كه به عنوان كارمند ديپلماتيك انجام وظيفه ميكرد و توسط سه جوان شيعه ربوده شد. نهادهاي امنيتي امريكايي بر اين باور بودند كه اگر نه همه گروگان ها دست كم بيشتر آنان در اختيار اعضاي حزب الله لبنان هستند كه متأثر از آرمان هاي انقلاب اسلامي ايران بودند. تلاش هاي سيا براي يافتن باكلي كه اطلاعات بسيار ارزشمند و محرمانه اي از فعاليتهاي سازمان سيا داشت، بي نتيجه ماند. با شكست تيم نجات گروگان ها كه از سوي اف.بي.آي به بيروت اعزام شده بود، سازمان سيا دست كمك به سوي موساد (سازمان جاسوسي اسرائيل) دراز كرد.شيمون پرز، نخست وزير وقت اسرائيل به رئيس موساد دستور داد نهايت همكاري را با امريكايي ها در آزادسازي گروگانها به عملآورد. با اين حال براي موساد، تنها منافع و موجوديت خودش اهميت داشت؛ به همين دليل چندان تمايلي به همكاري همه جانبه با سيا نداشت. بي ميلي موساد به همكاري با سيا سبب شد پرز مشاور ضد تروريستي خود به نام «آميرام نير»را به عنوان رابط ويژه دو كشور منصوب كند. اين انتصاب به آشنايي و ارتباط نير با سرهنگ دوم «اليور نورث» امريكايي منجر شد. نورث همان كسي بود كه در سفر مك فارلين به ايران، انجيل امضا شده توسط ريگان را حمل ميكرد. او بعداً يكي از متهمان اصلي رسوايي ايران گيت شد.
اتفاق مهم ديگري كه در همين زمان رخ داد و قابل ذكر است اين بود كه در خردادماه 1364 دو لبناني هواپيماي پرواز شركت «تي.دبليو.اي» را با 145 مسافر و هشت خدمه در مسير آتن - رم ربوده و خلبان را مجبور كردند كه در فرودگاه بيروت بر زمين بنشيند. در اين جريان پس از شكست سوريه براي حل بحران، اقدامات دولت ايران در قبال حل مسئله گروگان گيري در لبنان امري بود كه نمي شد از آن چشم پوشيد به ويژه در سفر هاشمي رفسنجاني، رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي به سوريه و لبنان كمك مؤثري براي حل مشكل گروگان هاي هواپيماي«تي.دبليو.اي» صورت گرفت. در مقابل امريكا نيز وعده داد براي آزادي اسراي لبناني از زندان هاي اسرائيل كمك كند. وقايع فوق الذكر توجه دوباره برخي دولتمردان امريكايي را به ايران جلب كرد. دولت ريگان در پي يافتن راهكارهايي بود تا مسئله گروگان گيري و بحران ناشي از آن را حل كند و افكار عمومي ايالات متحده را كه در آستانه انتخابات كنگره نيز قرار گرفته بود آرام گرداند. لذا حزب جمهوري خواه و ريگان درصدد بودند كه از اين شرايط براي به دست آوردن اكثريت كرسي هاي كنگره كه در دست دموكرات ها بود بهره ببرند و به پيروزي سياسي جديدي نايل آيند.در اين راستا استفاده از نفوذ ايران روي گروگان گيرها نيز مطرح بود در همين راستا يعني مساعدت ايران براي آزادي گروگان ها نيز از طريق ژاپن و پاكستان اقداماتي شده بود اما چون امريكا سياست روشني در اين رابطه نداشت جواب درستي هم نگرفته بود. در همين زمان، اولين جرقه هاي شكل گيري درخواست امريكايي ها براي كمك به آزادي گروگان ها مطرح مي شود، هاشمي رفسنجاني در يادداشتهاي پنجم فروردين سال 64 مينويسد: «پيش از ظهر احمد آقا [خميني] آمد گفت كه بعضي از رسانه ها گفته اند امريكا به خاطر گروگانهايي كه در دست مردم لبنان دارند تحت فشار است و مايل است كه براي حل مشكل از ايران استمداد كند اگر چه ما گروگان گيرها را نميشناسيم اما گفتيم اگر چنين درخواستي شد درباره آن و راهكار ممكن مشورت كنيم.»
در جست وجوي سلاح
با توجه به تحريم تسليحاتي گسترده ايران در اين زمان يكي از راه هاي تهيه سلاح، روي آوردن به واسطه ها و دلالان بين المللي اسلحه بود كه اين افراد در پيوند دادن مسئله گروگان هاي امريكايي با تهيه سلاح براي ايران نقش داشتند. هاشمي رفسنجاني در مصاحبه با كيهان ميگويد:«شايد ده يا بيست بار از مسئولان كشور شنيده ايد كه ما به هر حال از جيب همين غربي ها، دلال ها يا كمپاني هاي غربي سلاح تهيه ميكرديم، با واسطه، بي واسطه، گرانتر و گاهي ارزان تر.» از طرفي سلاح مدرن سلاحي نبود كه كشورهاي شرقي مانند بلغارستان آن را در اختيار داشته باشند تا پيش از ايران سلاح هاي معمولي اش را از اين كشور تأمين ميكرد. نياز به سلاح مدرن و به روز نيازي است كه براي تأمين آن حتما پاي كشورهاي غربي و سازمان هاي اطلاعاتي به ماجرا باز مي شود. از طرفي تمام دلال هاي اسلحه تحت نظر سازمان هاي اطلاعاتي در سايه عنايت آنها خريد و فروش مي كنند. ايران براي تهيه تسليحات مورد نياز با منوچهر قرباني فر دلال اصلي معاملات تسليحاتي ايران با غرب در ارتباط بود. هاشمي رفسنجاني نيز به عنوان فرمانده عالي جنگ در ارتباط مستقيم با جريانات مربوط به تهيه سلاح بود، چنان كه در مقدمه خاطراتش مي نويسد: «از اوايل سال زمزمه هايي به گوش مي رسيد كه در امريكا جرياني به وجود آمد كه سياست تأمين سلاح براي ايران را دنبال مي كند. با اين استدلال كه نگذارند ايران از اتكا به سلاح آنها بي نياز شود يا اينكه تداوم حمايت از عراق را بي آينده و طرفداري از طرف در حال شكست ارزيابي مي كردند.» در اين فرايند يكي از دلال هايي كه مطرح ميشود منوچهر قرباني فر بود كه از طريق تماس با محسن كنگرلو مشاور امنيتي مهندس موسوي، نخست وزير وقت وارد جريان ميشود. به گفته هاشمي :«مأموران ايراني تهيه سلاح در روابط خود با دلالان بين المللي فروش سلاح، با فردي به نام آقاي منوچهر قرباني فر برخورد مي كنند و با او معاملاتي هم انجام مي دهند. او از فراريان ايراني بود. آقاي قرباني فر مي گويد با امريكايي ها، براي تهيه سلاح ارتباط برقرار كرده و متوجه شده است كه آنها دچار مشكل جدي مسائل گروگان هاي خود در لبنان هستند و آنها مي دانند كه ايران در نيروهاي مقاومت لبنان نفوذ دارد و مايلند در مقابل تأمين نيازهاي دفاعي ايران، نجات گروگان ها را به دست آورند.» كنگرلو در سال 1362 در ارتباط با يك موضوع برون مرزي به واسطه يك ايراني مقيم پاريس با قرباني فر آشنا مي شود و چون كار با موفقيت انجام مي شود اطمينان كنگرلو را جلب مي كند لذا از وي مي خواهد كه در صورتي كه كانالهايي در اروپا در زمينه تأمين سلاح مورد نياز ايران از جمله موشك هاي تاو و تجهيزات و قطعات يدكي هاك و فونيكس، هارپون و... دارد در اين زمينه همكاري كند. قرباني فر نيز با برخي دلالان بين المللي سلاح از جمله يعقوب نيمرودي،عدنان خاشقچي، آدولف شويمر و... آشنا بود و با آنان در زمينه تجارت تسليحات همكاري مي كرد. در واقع قرباني فر در تلاش تهيه تسليحات و تجهيزات مورد نياز ايران موضوع را با ديگر دلالان در ميان گذاشت و آنان اين امر را با لحاظ شرايطي شدني دانستند و به قرباني فر پيشنهاد كردند از طريق اسرائيلي ها به امريكايي ها نزديك شود زيرا تنها راه دريافت چنين سلاح هايي از طريق خود امريكايي هاست و تسليحات مورد نياز را نمي توان در بازارهاي بين المللي يافت. خاشقچي كه يك سرمايه دار عربستاني بود و ارتباطات گسترده اي با رهبران منطقه خاورميانه داشت در پانزدهم جولاي 1985 ملاقاتي بين قرباني فر و رئيس سابق موساد ترتيب داد. وي نيز موضوع را با لدين (مشاور مك فارلين) در ميان مي گذارد و پيشنهاد مي كند گروهي از افراد خارج از دولت در دو كشور موضوع را بررسي كنند تا بتوان در قبال فروش تعدادي سلاح، آزادي گروگانها را ممكن ساخت. وي تأكيد ميكند كه تنها راه جلب اعتماد ايراني ها براي استفاده از نفوذشان در لبنان برطرف كردن بخشي از نيازهاي جنگي آنان است. از نظر اعضاي شوراي امنيت ملي امريكا قرباني فر مأمور ساواك در رژيم سابق بود و به عنوان يك دلال بين المللي و بطور كلي فردي كه كنترل او دشوار است شناخته مي شد. در هر حال مك فارلين موضوع را با جورج بوش (پدر) معاون رئيس جمهور و رئيس جمهور وقت امريكا رونالد ريگان مطرح كرد و ريگان شفاها دستور داد كه راهكاري براي نيل به نتيجه بررسي شود. بنابراين قرباني فر همراه با ديگر واسطه ها و لدين در يك فعاليت جمعي موضوع را از طريق اسرائيل به سمت شوراي امنيت ملي امريكا سوق مي دهد و سپس ازآن طريق رئيس جمهور امريكا ريگان هم در جريان قرار مي گيرد.كنگرلو به قرباني فر ميگويد شما يك واسطه هستيد و مجازيد به هر طريقي اين كالاها را تهيه كنيد و ما هم از خود شما مي خريم. بطور كلي كنگرلو در برابر پيشنهادهاي مبني بر تهيه تسليحات و تجهيزات مورد نياز ايران گوشزد مي كند كه تجهيزات و درخواست هاي نظامي را در برابر پرداخت پول مي خواهيم و به اين كاري نداريم كه شما از كجا تهيه مي كنيد اما تحت هيچ شرايطي از طريق رژيم صهيونيستي نباشد چرا كه با آرمان هاي انقلاب و سياست خارجي ما مخالف است و حساسيت ويژه اي در اين مورد وجود دارد. قرباني فر براي آنكه ثابت كند او و تيمسار هاشمي يكي از دلالان اسلحه داراي رابطه نفوذي در ايران هستند به امريكايي ها گفته بود كه ايران مايل است برخي از تجهيزات شوروي را كه از عراق به غنيمت گرفته است با موشكهاي تاو معامله كند. او همچنين از مواضع ايران چنان تصويري نزد امريكايي ها ارائه كرده بود كه باعث تشويق امريكا براي اعزام يك هيأت عالي رتبه به ايران شد.
تهيه سلاح و آزادي اولين گروگان
قرباني فر با توجه به مذاكرات صورت گرفته با كنگرلو درخواست طرف هاي ايراني را به شويمر ارائه كرد و وي نيز از طريق لدين اين درخواست را به اطلاع مك فارلين رساند. درخواست متضمن اين بود كه رابطين آنها در ايران مي توانند آزادي هفت گروگان امريكايي در بيروت را به دست آورند ولي در مقابل خواستار دريافت تسليحات هستند. مك فارلين اين پيشنهاد را با رئيس جمهور مطرح نموده و دولت ريگان به رغم سوگندي كه در هنگام در اختيار گرفتن كاخ سفيد ادا كرد و تعهد نمود كه واشنگتن «هرگز با تروريست ها معامله نخواهد كرد» سلاح هاي پيچيده ايالات متحده را در برابر وعده مساعد براي آزادسازي گروگان هاي امريكايي در لبنان در اختيار ايران قرار داد. در همان حالي كه رئيس جمهور ريگان به گونه اي علني از عدم سازش با گروگان گيرها دم ميزد، مقامات رسمي امريكا بطور پنهان در تلاش فروش سلاح بودند. در اوايل آگوست سال 1985 و پيش از ارسال نخستين محموله، جورج شولتز وزير امورخارجه به آگاهي رئيس جمهور و معاونش جورج بوش رساند كه ما در مسير معامله سلاح به ازاي آزادي گروگانها قرار گرفته ايم كه مصلحت ما نيست و نبايد از آن پيروي كنيم. اولين درخواست براي صد موشك تاو توسط دلالان از طريق مك فارلين به ريگان اعلام شد. ظاهراً درخواست يكصد موشك تاو اوليه تنها به منظور آزمايش جديت امريكا براي پيگيري اين موضوع بوده است. در بيستم اوت 1985 (8شهريور 1364) يكصد موشك تاو به ايران ارسال شد و پس از آن در 14 سپتامبر(23 شهريور) دومين محموله كه 408 موشك تاو ديگر بود به ايران ارسال شد. اين موشكها بر اساس تأكيد ريگان از انبارهاي اسرائيل تأمين شد و در 15 سپتامبر (24 شهريور) يكي از پنج گروگاني كه امريكايي ها مصراً به دنبال آزادي آن بودند به نام بنجامين ويير آزاد ميشود.به نوشته روزنامه كيهان در سال 65 اسرائيل انتظار داشت كه در پي اين اقدام، باكلي مسئول دفتر سيا در بيروت آزاد شود غافل از اينكه وي مرده بود و سيا خبر داشت ولي اسرائيل را در جريان قرار نداده بود.پس از آزادي اولين گروگان، امريكاييها علاقه بيشتري به موضوع نشان داده و با شدت بيشتري موضوع را پيگيري كردند.در 25 نوامبر1985 (4آذر 64) هواپيمايي از يك كشور اروپايي 18 قبضه موشك هاك به ايران ميآورد. در اين زمان با توجه به مارك اسرائيل، موشكهاي ارسالي با وجود نياز شديد ايران به اين سلاحها، هاشمي رفسنجاني اجازه نداد كه اين اقلام از فرودگاه ترخيص شوند و ماه ها اين موشك ها در فرودگاه باقي ماند تا اين كه عودت داده شد و پول آنها نيز پرداخت نشد. اين اقدام امريكايي ها موجب شد كه سوءظن ها تشديد شود و وقفه اي در كار ايجاد شود و در نتيجه تا مدتي نه تجهيزاتي ارسال و نه گروگاني آزاد شد. در اين شرايط با توجه به مشكلات پيش آمده و توقف در روند طرح،مديران عمليات در شوراي امنيت ملي امريكا پس از ارسال محموله هاي شهريور و آزادي يكي از گروگانها تصميم گرفتند تا مستقلا و با حذف واسطه ها كارها انجام شود از اين مرحله به بعد نقش اوليور نورث پررنگ تر مي شود. وي در اين مقطع به دليل مخالفت كنگره با كمك رسمي به كنتراهاي مخالف دولت ساندنيست نيكاراگوئه مسئول جمع آوري كمكهاي غير رسمي و ارسال آن براي كنتراها بود. در 30 نوامبر 1985 (9آذر64) «رابرت مك فارلين» از مقام خود استعفا كرد و دريادار «جان پويندكستر» جايگزين وي شد. در همان روز استعفاي مك فارلين، اوليور نورث پيشنهاد جديدي مبني بر تحويل 3300 موشك تاو و 50 فروند هاك در مقابل آزادي گروگان ها دريافت كرد. به رغم مخالفت وزير دفاع«كاسپر واينبرگر» وزير خارجه، با اين طرح ريگان به مك فارلين مأموريت داد تا براي دادن پيامي به واسطه ها و رابط هاي ايران به لندن برود. مك فارلين نتايج سفر خود به لندن را در ملاقاتي در 19 آذر 1364 به ريگان تسليم كرد. وي در اين گزارش تأكيد كرد پس از آن كه وي از بحث درباره ارسال اسلحه به ايران امتناع ورزيده گفت وگوها به بن بست كشيده شد.
سانحه هوايي پرواز 1285 «شرکت آرو اير»
پس از تحويل محموله موشك هاي هاوك و ملاقات بي نتيجه «مك فارلين» با منوچهر قرباني فر در لندن، پرواز1285 شركت آرو اير كه حامل 250 تكنسين امريكايي بود، در 12 دسامبر 1985 در منطقه نيوفوندلند سقوط كرد و در همان روز، سازمان جهاد اسلامي لبنان مسئوليت آن را پذيرفت.اين همان سازماني بود كه مسئول گروگان گيري هاي لبنان نيز شمرده مي شد.اين حادثه در چهارمين سالگرد انفجارهاي كويت روي داد. شش سال پيش از آن در كشور كويت شش عمليات انفجاري بطور همزمان روي داد كه سفارت خانه امريكا نيز در ميان اهداف آنها بود.البته با وجود دستگيري چند عضو «جهاد اسلامي » لبنان پس از اين حمله، اعضاي حزب الدعوه مسئول اصلي اين حمالت بودند.تحقيقات مراكز تحقيق هوانوردي در كانادا نشان داد كه به احتمال زياد، علت اين حادثه افت ناگهاني ارتفاع بوده است.
حضور مک فارلين در تهران
ارتباط منوچهر قرباني فر و عدنان خاشقچي با پنتاگون از طريق ژنرال اوليور نورث از مسئولان اطلاعاتي پنتاگون بود. مارس 1986 نورث و قرباني فر همديگر را در پاريس ديدند؛ قرباني فر در اين ديدار فهرستي از 240 نوع اسلحه و قطعات تسليحاتي را كه فكر ميكرد مورد نياز ايران است به نورث داد. نورث به عنوان خريدار واسط به جان پويندكستر مشاور امنيتي ريگان خبر داد كه زمان مناسب براي پرواز به تهران فرا رسيده است. قرار شد انجام اين كار به عهده رابرت مك فارلين، مشاور پيشين امنيتي باشد. روز 23 مه1986 ( 4خرداد 136) مك فارلين و اوليور نورث همراه با چهار امريكايي ديگر كه احتمالا مأمور سيا بودند و همچنين يك دلال اسرائيلي راهي ايران شدند .قرباني فر به نورث اطمينان داده بود كه ايراني ها منتظر تحويل سلاح هستند و حتي از آنان استقبال خواهند كرد. او خبر ورود هواپيما و هيأت امريكايي را خودش به مقامات ايران داده بود. مك فارلين و هيأت همراه با گذرنامه ايرلندي به نام شون دولين وارد تهران شدند. هواپيماي امريكايي به پايگاهي نظامي منتقل شد و مك فارلين مشاور سابق رئيس جمهور و چهار همراه سه ساعت و نيم در فرودگاه مهرآباد تحت نظر نيروهاي ويژه سپاه بودند. اين هيأت، مورد استقبال هيچ مقام عالي رتبه ايراني قرار نگرفت و پس از چند ساعت معطلي در هواپيما و فرودگاه به هتل آزادي منتقل شدند. همراهان مك فارلين، اوليور نورث، هوارد تيچر، امير ام نير، جورج كيو و فردي متخصص امور فني، مخابرات و پشتيباني معرفي شده بودند و اعضاي تيم مذاكره كننده ايراني فريدون وردينژاد، از مسئولان حفاظت اطلاعات سپاه، نجفي، مصطفوي، سميعي و كنگرلو بودند. مك فارلين خواستار ديدار با سران سه قوه بود ولي ايراني ها هيچ كدام علاقه اي به گفت وگو نداشتند. هيأت امريكايي سه قبضه كلت براي سران سه قوه و يك كيك كه به شكل كليد بود به همراه داشتند. قرار بود كيككليدي شكل در ضيافتي با مقامات ايراني خورده شود و كليد قفل روابط دو كشور ايران و امريكا باشد.
روايت هاشمي رفسنجاني از ماجراي مک فارلين
هاشمي رفسنجاني در يادداشت هاي چهارم خرداد خود مينويسد: «... آقايان محسن كنگرلو و احمد وحيدي مسئول اطلاعات سپاه آمدند گزارش وضع هيأت امريكايي را دادند. يك چهارم قطعات هاك درخواستي را آورده اند. آقاي مك فارلين مشاور ويژه ريگان و شخصيتهاي حساس ديگر امريكا در هيأتند.براي سران كشور ما كلت و شيريني هديه آورده اند و خواهان ملاقات با سران هستند. قرار شده هديه را نپذيريم و ملاقات ندهيم و مذاكره را در سطح دكتر هادي و دكتر روحاني و مهدي نژاد مخفي نگهداريم و مذاكرات محدود به مسئله گروگان هاي امريكايي در لبنان و دادن قطعات هاك و چند قلم ديگر اسلحه باشد. آنها بيشتر خواهان مذاكره در مسائل كلي و سياسي اند.
مي خواهند يك نفر دائما در هواپيماي خودشان براي تماس با خارج از طريق ماهواره بماند. اين را هم قبول نكرديم. سپس با اصرار آنها موافقت شد كه براي مشورت و تماس در موارد لزوم به هواپيما بروند،بنا بود در جايي غير از هتل اقامت كنند اما چون جاي مناسبي نبوده در هتل آزادي مانده اند.»وي همچنين در يادداشت هاي روز دوشنبه 5خرداد سال 65 مينويسد:«در منزل بودم دكتر هادي و دكتر روحاني آمدند و پس از توصيه آنها در مورد مسائل قابل بحث قرار شد دكتر هادي با هيأت امريكايي مذاكره كنند. عصر آمدند و گفتند مك فارلين ناراضي است و مدعي است به او توهين شده كه چرا مقامات با او حرف نمي زنند و چرا هديه اش را نمي پذيريم و ميگويد اگر من براي خريد پوست گربه به روسيه بروم گورباچف در روز دو بار با من ملاقات مي كند.»
در مذاکرات دو طرف چه گذشت؟
بر اساس گزارش نشريه داخلي اداره سياسي سپاه،در اولين دوره مذاكرات كه به مدت دو ساعت برگزار شد، مك فارلين حضور خود در ايران را به منظور ايجاد پل ارتباطي بين دو كشور و خطر شوروي اعلام كرده وگفت امريكا آمادگي دارد براي تأمين برخي اقلام مورد نياز به ايران كمك كند.
بنابراين گزارش، در دور دوم مذاكرات كه به مدت نيم ساعت برگزار شد، مك فارلين اعلام كرد كه من در سطح وزير هستم و انتظار دارم با مقامات تصميم گيرنده ملاقات نمايم در غير اين صورت مي توانيد با كارمندان من صحبت كنيد.
ملاقات بعدي يعني دور سوم مذاكرات بدون حضور مك فارلين با ديپلماتهاي ايراني انجام شد و شش ساعت طول كشيد. در اين جلسه بعد از بحث هاي طولاني جلسه بدون هيچ توافقي به پايان رسيد. در پايان جلسه هوارد تيچر براي جلب نظر طرف ايراني، بخشي از تهديدات شوروي سابق عليه ايران نظير استقرار 26 لشكر در همجواري مرزهاي ايران را يادآور شد و به نقل از مك فارلين اعلام كرد: با رئيس مجلس آقاي رفسنجاني، آقاي موسوي نخست وزير و رئيس جمهور
ملاقات خواهد كرد. آيا مي توانيم ترتيب يك ملاقات سري ميان مك فارلين و رهبران شما را بدهيم. سرانجام درخواست امريكايي ها به امام و مسئولان بلندپايه جمهوري اسلامي منتقل و ادامه مذاكرات تحت تأثير نظر امام (ره) قرار گرفت كه پس از شنيدن گزارش فرموده بودند:«هيچ يك از مسئولان با آنها مذاكره نكنند.» به عقيده كارشناسان، به نظر مي‌رسد اين حركت امريكايي‌ها در چارچوب ترسيم تصويري دوگانه از سياست جمهوري اسلامي صورت مي‌گرفت و امام (ره) با علم به اين نكته،مقامات جمهوري اسلامي را از مذاكره باهيأت امريكايي منع كردند. طي چهارمين و پنجمين دور گفتگوها پيرامون موضوعاتي همانند راهكارها و موانع آزادي گروگان‌هاي امريكايي در لبنان، فروش سلاحبه ايران، تهديدات احتمالي شوروي سابق عليه ايران و پشتيباني آن از عراق در جنگ و نحوه خاتمه جنگ و... تبادل نظر شد. در دور ششم مذاكرات به علت عدم دستيابي به نتيجه دلخواه براي هيأت امريكايي و ابراز تمايل آنها براي بازگشت، در حالي كه هيأت امريكايي پيشنويس پيشنهاد خود براي تكامل تدريجي روابط را تسليم كرده بودند، گذرنامه خود را دريافت نمودند. آخرين دور گفتگو كه در روز هفتم خرداد 1365 برگزار شد، مك فارلينبا اظهار تأسف به اينكه فرصت مهمي را از دست داده است، بر شكست تاكتيك فشار و ديپلماسي و حربه چماق و هويج واشنگتن در قبلا ايران در اين واقعه، مهر تأييد زد.
کانال دوم(علي هاشمي البرت حکيم )
پس از حدود يك سال كوشش قرباني‌فر و تيم عملياتي شوراي امنيت ملي امريكا براي آزادي گروگان‌ها و همچنين سفر ناموفق مك فارلين در اوايل خرداد 65 به تهران ظاهرا همه كاسه كوزه‌ها بر سر قرباني‌فر شكسته شد.سفر مك فارلين به تهران شكست بزرگي براي تيم عملياتي شوراي امنيت كاخ سفيد شمرده مي‌شد، زيرا هيأت امريكايي موفق نشده بود با هيچ كدام از مقامات بلند پايه جمهوري اسلامي ايران ملاقات كند، از سويي بجز يك گروگان (بنجامين ويير ) هيچ كدام از گروگانها آزاد نشده بودند. پس از گزارش مك فارلين به رئيس جمهور قرار شد عمليات و برنامه فعلا متوقف شود و هيچ گونه انتقال سلاحي نيز صورت نگيرد. اما در اوايل مرداد (26 جولاي 1986 )يكي از گروگانها به نام لورنس جنكو (پدر روحاني ) آزاد شد. بنابراين باقيمانده قطعات يدكي هاك در اواسط مردادماه به تهران ارسال شد. اما اتفاق ديگري كه مجدداً وضعيت قرباني فر را نزد امريكاييها خراب كرد؛ پس از آنكه سه تبعه امريكايي در لبنان به گروگان گرفته شدند امريكايي ها دريافتند به سبب شتاب زدگي و ذوق زدگي براي رهايي گروگانها بيهوده گرفتار وعده وعيدهاي يك دلال اسلحه شده بودند. بنابراين امريكايي ها گمان بردند اگر كانال خود را تغيير دهند تفاوتي در اوضاع رخ خواهد داد به اين ترتيب آنان بر جست و جوي كانلا نزديك تري به مقامات بلند پايه ايران بودند.اين كانال در تابستان 65 توسط فردي به نام درويش كه يك ايراني مقيم لندن بود به البرتحكيم معرفي شده بود و تسلط سيستم عملياتي شوراي امنيت امريكا مورد توجه قرار گرفت. اين كانال از بستگان نزديك يكي از مقامات علاي رتبه ايران بود؛ علي هاشمي بهرماني فرزند قاسم، برادرزاده هاشمي رفسنجاني، رئيس وقت مجلس ايران. بنا به اظهارات علي هاشمي او در سن 25 سالگي زماني كه دانشجوي رشته زمين شناسي دانشگاه شهيد بهشتي بود به بيماري چشم مبتلا شد و در مرداد ماه 65 به اتفاق همسرش براي معالجه عازم بلژيكميشود. در بحث هاي دوستانه اي كه جلال ساداتيان كاردار ايران در لندن با وي داشت ساداتيان ابراز ميكند برخي تماس ها با سفارت و او گرفته مي شود كه او با توجه به اينكه نماينده رسمي جمهوري اسلامي ايراناست نمي تواند پاسخگوي آنها باشد.ساداتيان برخي از اين تماسها را با علي هاشمي مطرح مي كند و از او مي خواهد به يكي از اين ملاقاتهاي درخواستي برود زيرا فرد متقاضي ابراز كرده بود مطالب خود را صرفا با كسي در ميان مي گذارد كه مستقيما با مقامات ايران در تماس باشد. علي هاشمي در مصاحبه با شهروند امروز در اين باره ميگويد:«من به آنها گفتم كه مسئوليتي ندارم و آنها گفتند كه ما صرفامي خواهيم شما پيام مان را به گوش آقاي هاشمي برسانيد و به دنبال چيز ديگري نيستيم. ملاقاتي در بلژيك داشتيم و وقتي ملاقات انجام شد، مشخص شد كه آن افراد مقام حكومتي نيستند اما كساني هستند كه با شوراي امنيت امريكا كار مي كنند. يكي از آنها فردي به نام آقاي حكيم بود كه ايراني الاصل بود و چند سال پيش در كره جنوبي فوت كرد. يكي ديگر از آنها هم فردي به نام ريچارد سيكورد بود كه قبلا معاون وزير دفاع امريكا بوده و مدت زيادي هم در ايران حضور داشته است. مترجمي هم همراه آنها بود كه گويا قبلا در سفارت امريكا در تهران كار ميكرده است. جلسه ما در هتلي در بلژيك برگزار شد. سيكورد از گروگانها، ارسال سلاح، روابط ايران و امريكا و شكست مذاكرات قبلي با كانال اول (قرباني فر - كنگرلو ) مي گويد.او همچنين ضمن اعلام آمادگي براي فروش موشك تاو به قيمت 6300 دلار براي هر دستگاه از قيمت چهارده هزار دلاري ارائه شده توسط تيم قبلي اظهار تعجب كرد».علي هاشمي در ادامه ميگويد: «من وقتي از سفر برگشتم شرح آن ديدار را در چندين صفحه نوشتم و وقتي از آقاي هاشمي رفسنجاني گرفتم و خدمت ايشان رسيدم و ماجرا را هم كاملا توضيح دادم. ايشان ماجراي مك فارلين را تكذيب كردند و گفتند كه به نظرم چنين چيزي درست نيست و واقعيت ندارد. اما بعد گفتند كه حالا شما گزارشت را بگذار اينجا باشد. بعد هم كه من يكي،دو بار پيگيري كردم هيچ نتيجه اي نگرفتم. من در آن زمان ارتباطي هم با دفتر امام داشتم. با يكي از دوستان كه در دفتر امام بود اجمالي مشورت كردم و ايشان پيشنهاد داد كه من با آقاي محسن رضايي كه ارتباط هم داشتيم،جلسه اي بگذارم. رفتم پيش آقاي محسن رضايي... به ديدار آقاي رضايي رفتم و موضوع را توضيح دادم. آقاي رضايي تكذيب نكرد و گفت آنچه گفتي اتفاق افتاده است. ما هم اگر بتوانيم از نظر استراتژيك از آنان كمك بگيريم، اين همه تلفات نخواهيم داشت و پيروزي بچه ها در جنگ بيشتر مي شود. ما از طريق واحدهاي سپاه به جريان كمك مي كرديم و حالا شما هم كاري به اين موضوع نداشته باش. فقط سرنخ هايت را به بچه هايي كه من معرفي ميكنم وصل كن تا كار ادامه پيدا كند. از اين مقطع به بعد من ديگر شخصا مداخله اي نداشتم و فقط سفري به خارج داشتم تا نيروهايي كه سپاه معرفي كرده بود را به نيروهاي امريكايي وصل كنم. علي هاشمي براي ملاقات بعدي عازم تركيه ميشود و از طريق تركيه پس از ساعت ها پرواز با هواپيمايي كوچك كه براي سوخت گيري توقفي هم داشته است به مكان ناشناخته مورد نظر مذاكره كننده ميرسد. عمدتا صحبت هايي كه در اين جلسه مطرح شدحول محورهاي ذيل بود:1- تروريسم، گروگانها و آزادي آنها...2- استراتژي ايران، روسيه و امنيت خليج فارس3- مصالح ايران و امريكا... علي هاشمي بر اساس رهنمودهاي محسن رضايي در مذاكرات تأكيد ميكند و ميگويد اسرائيل در ارتباط ميان دو طرف نبايد نقش و حضور داشته باشد. در اواسط سال 65 علي هاشمي به همراه سميعي براي ديدار مجدد حكيمبه المان ميرود. حكيم كه به استقبال آمده بود از حضور سميعي تعجب كند. علي هاشمي كه صرفا براي معرفي سميعي در مي سفر حضور داشت و در جلسه اول به عنوان معارفه طرف ايراني شركت كرده بود در پي بروز اختلاف بين سميعي و طرف‌هاي امريكايي در جلسه ديگري نيز حاضر مي‌شود. سرانجام در آخرين جلسه براي خداحافظي، نورث از علي هاشمي تشكر مي‌كند و يك انجيل كه ريگان پشت آن به دست خط خود مطالبي نوشته بود به او مي‌دهد تا به مقامات عاليرتبه ايران تسليم كند.آقاي هاشمي رفسنجاني نيز در اين باره مي‌گويد:«آقاي ريگان يك انجيلي را برداشته و يكي از آيات انجيل كه مضمون آن اين بود كه اديان خدا همه با هم هستند آن را برداشته بود با خط خودش امضا كرده بود و براي اعتقاد ما اين را فرستاده بود.» در تاريخ 8 بهمن 1365 (28ژانويه 1987)، دولت ايران انجيلهديه شده ريگان را با دستخط و امضاي وي كه براي مسئولان ايراني ارسال شده بود، به نمايش گذارد.
افشاي سفر مک فارلين توسط باند مهدي هاشمي
مهدي هاشمي فرزند آقاي سيدالحق شاهرودي در سال 1323 ه .ش در شهر اصفهان و در خانوادهاي روحاني به دنيا آمد. پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي در مدرسه جلالي بنا به اصرار پدرش راهي حوزه علميه «جده بزرگ» (اصفهان) شد و از محضر شيخ مهدي مازندراني و شيخ محمدعلي قمي كسب علم نمود. پس از شش سال تحصيل در حوزه علميه اصفهان رهسپار قم شد و تحصيلات حوزوي خود را در مدرسه حجتيه قم پي گرفت. ورود او به قم مقارن با آغاز نهضت روحانيت و اوجگيري آن در سال 1342 است. مهدي هاشمي در سال 1346 به اتهام تكثير و پخش اعلاميه توسط ساواك دستگير و پس از سپردن تعهد از زندان آزاد گرديد و به خدمت سربازي در منطقه جهرم اعزام شد. در دوره سربازي، ساواك وي را از طريق ضد اطلاعات ارتش به همكاري دعوت كرد و او سمت نويسندگي دادرسي كل ژاندارمري را درمركز به عهده گرفت. مهدي هاشمي پس از پايان سربازي با تأثيرپذيري از افكار گروههاي چپي، فعاليتهاي سياسي اجتماعي خود را در قهدريجان اصفهان متمركز ساخت و راهي اين شهر شد. عملكرد و سخنان انحرافي مهدي هاشمي، همچنين مشخص شدن تعارض بسياري از سخنان وي با مفاهيم اصيل ديني و اصول تشيع، علما و روحانيون منطقه را به مقابله با اين جريان فكري واداشت؛ تا جايي كه آيت‌الله شمس آبادي يكي از علماي اصفهان به دليل روشنگري و مقابله فكري با اين جريان منحرف قرباني توطئه آنها شد و در سال 1355 جان خود را در اين راه فدا كرد. پس از اين جريان نيروهاي امنيتي رژيم وي را دستگير كرده و تا سال 1357در زندان به سر برد. با پيروزي انقلاب اسلامي، مهدي هاشمي از زندان آزاد شد و به رغم اين كه به عنوان يك مجرم و يا لااقل متهم به قتل شناخته مي‌شد، با توجه به شرايط سالهاي اول پيروزي انقلاب در پناه حمايتهاي آيت اهلگ منتظري توانست به احراز مسئوليت واحد نهضت‌هاي سپاه پاسداران ارتقا يابد.مهدي هاشمي در اين مرحله نيز باتوجه به افكار و گرايش‌هاي خودبا جذب افراد واخورده شهرها و روستاهاي مختلف، گروهي را به نام گروه ضربت سازماندهي كرد و با استفاده از موقعيت بيت آقاي منتظري با مسئولان نظام به مقابله پرداخت. پايگاه وي در قهدريجان بود و با حفظ موقعيت خويش در اين مكان درگيري بين سپاه و كميته انقلاب اسلامي را در همان سالهاي اوليه پيروزي انقلاب بوجود آورد. مهدي هاشمي با توجه به همان پشتوانه‌اي كه داشت به سرمايه‌گذاري و برنامه‌ريزي وسيعي در حوزه علميه قم بين طلبه‌هاي جوان اقدام كرد. وي با انتشار شب‌نامه‌ها، نامه‌پراكني‌ها، ارائه تحليل‌هاي وارونه و جوسازي‌ها به ايجاد تفرقه و بدبين كردن مردم به انقلاب و دولت پرداخت. وي نه تنها به نصايح علما و هشدارهاي صريح خيرخواهانه حضرت امام گوش نداد، بلكه تلاش كرد حجيت اين موعظه‌ها را با شايعاتي چون كاناليزه شدن امام مخدوش سازد. تا اين كه امام (ره) با درايت و دورنگري خود عمق فاجعه را درك كردند و دستور پيگيري اين جريان را صادر نمودند و نهايتا پس از مدتي كه از بازداشت مهدي هاشمي گذشت، سرانجام وي در زندان درباره همه جرائم قبل و بعد از انقلاب لب به اعتراف گشود و در روزهاي 24 ،22و25 مرداد ماه سال 1366 به اتهام محاربه، افساد، ايجاد فتنه و رعب و وحشت در بين مردم محاكمه و به اعدام محكوم گرديد و در تاريخ 1366/7/6 به دار مجازات سپرده شد. يكي از اقدامات طرفداران مهدي هاشمي پس از دستگيري او، جوسازي در جهت مرتبط جلوه دادن دستگيري مهدي با ماجراي مك فارلين است و هادي هاشمي در اين باره متهم رديف اول است. اين باند سعي كرد با افشاي ماجراي سفر مك فارلين و طرح ادعاي سازش سران نظام با امريكا فضاي غبارآلودي را براي رهايي وي از اين اتهامات به وجود آورد. به دنبال درج گزارش مخلوطي از واقعيات و اكاذيب از سفر يك هيأت امريكايي به ايران هفته نامه لبناني «الشراع» مورخ 1365/8/12 فضايي متفاوت ايجاد كرد.الشراع در خبر خود نوشت:«رابرت مك فارلين يكي از فرستادگان امريكايي در ماه گذشته بطور محرمانه از تهران ديدار كرد و گفتوگوهاي بسيار مهمي با دكتر محمد لواساني به نمايندگي از وزارت امور خارجه و محمد علي هادي، نايب رئيس كميته روابط خارجي مجلس شوراي اسلامي و يكي از افسران عالي‌رتبه ارتش انجام داد» اين نشريه افزود: ايران از واشنگتن خواست تا كمك‌هاي نظامي، مادي و سياسي خود را به عراق متوقف كند و ضمنابه ايران لوازم يدكي سلاح هاي امريكايي بفروشد امريكا از تهران خواست تا پشتيباني و كمك‌هاي خود را به سازمانهاي آزادي بخش در جهان به بهانه اين كه اين سازمان‌ها تروريست هستند متوقف نمايد و امنيت خليج فارس را براي امريكا حفظ كند.« محافل نزديك به مهدي هاشمي براي انحراف افكار عمومي از اتهامات متعددي كه به وي وارد شده بود اين گزارش مخلوط از واقعيات و اكاذيب را در اختيار «الشراع» قرار داده بودند.محسن رضايي فرمانده سابق سپاه پاسداران در دوران جنگ تحميلي در خصوص ناگفته هايش از ماجراي مك فارلين ميگويد: «اصل جريان از شخص محسن كنگرلو كه مشاور آقاي ميرحسين موسوي در نخست‌وزيري بود شروع شده بود، اين فرد كارهاي خود را با آقاي هاشمي پيش مي‌برد و هنگامي كه ما متوجه شديم كه در تهران اتفاقاتي در جريان است وارد ماجرا شديم و محسن كنگرلو را به عنوان رابط دوم قرار داديم و آقاي وردي نژاد كه معاون اطلاعات سپاه بود و بعداً مسئول خبرگزاري جمهوري اسلامي شد را به عنوان رابط اصلي قرار داديم. درواقع ابتكار عمل را به دست گرفتيم تا ببينيم پشت صحنه چه مي‌گذرد. اما تشكيلات مهدي هاشمي در دفتر آقاي منتظري بودند كه آن را به مجله «الشراع» كشاندند چراكه در آن موقع آقاي منتظري قائم مقام رهبري بودند و نفوذ زيادي داشتند.» كليدي‌ترين اقدام باند مهدي هاشمي مربوط به بحث قائم مقامي منتظري مي‌شود. براي درك مسئله جانشيني كه ارتباط خاصي با جريان مك فارلين در ايران دارد به قسمتي از گزارش‌تاور كه پس از تحقيق يك هيأت از كنگره امريكا در رابطه با جريان موسوم به ايران - كنترا به مجلس اين كشور تسليم شد، اشاره ميشود:« در 17 ماه مه 1985(27 ارديبهشت 1364) آقاي فولر افسر امنيتي اطلاعات ملي امريكا در خاورميانه يك گزارش پنج صفحه‌اي به ويليام كيسي رئيس سيا تحت عنوان «به طرف يك خط مشي در ايران» تسليم نمود. فولر در گزارش خود آورده بود كه دستگاه‌هاي اطلاعاتي پي برده‌اند كه شوروي پيشرفت‌هايي در به دست گرفتن اهرم قدرت در تهران به دست آورده... از سوي ديگر... در اولين برآورد امنيت ملي و اطلاعات تكميلي سعي شده بود كه مسير آتي ايران در نيم تا يك سال آينده پيش‌بيني شود.» در اين طرح امريكايي - صهيونيستي سعي مي‌شود با توجه به اوضاع داخلي ايران طي يك صحنه‌سازي با چراغ سبز منوچهر قرباني‌فر از نزديكان به بيت آقاي منتظري ارتباط گيري جهت معادلات آينده ايران صورت گيرد. هفته نامه فرانسوي ژون آفريك در تاريخ 1987/2/4هدف اصلي تيم امريكايي مك فارلين به ايران را اين گونه بيان ميكند:«هدف اصلي نورث عبارت بود از سرنگوني حكومت ايران. در اين طرح كه تاكنون فقط خطوط اصلي آن فاش شده پيش‌بيني شده بود كه امريكا براي نشان دادن حسن نيت خود در زمينه تلاش‌هايش جهت آزادي گروگان‌ها در مرحله اول تعدادي سلاح تحويل دهد... مرحله نهايي عبارت بود از بركناري اجباري [امام ] خميني».قرباني فر در نامهاي كه بعدها در «الوطن العربي» آن را به چاپ رساند فاش ساخت كه قرار بود عايدات فروش اسلحه در اختيار جناح منتظري (باند مهدي هاشمي) قرار بگيرد تا براي تسلط بر اوضاع پس از امام خميني از قدرت لازم برخوردار باشند. به نوشته قرباني فر چندين ديدار سري ميان مقامات امريكايي و اعضاي اصلي اين جناح با اطلاع منتظري انجام شد، اين ديدارهايي بود كه 18 ماه بطور سري ادامه داشت.ولي وقتي اين افراد از حضور مستقيم مك فارلين در تهران با هواپيمايي حامل سلاح مطلع شدند با افشاي آن سعي كردند صحنه را به‌هم بزنند. با همه اينها، ارزيابي قرباني‌فر از مجموعه رفت و آمدها اين بود كه اين اقدام پس از امام‌خميني به حذف جناح مخالف از صحنه سياسي ايران به محوريت رئيس جمهور وقت (حضرت آيت الله خامنه اي) و برقراري رابطه با امريكا منتهي خواهد شد اين ارزيابي دقيقا مربوط به زماني است كه باند مهدي هاشمي بر شدت حملات شب نامه‌اي خود به رئيس جمهور وقت افزوده بودند. منتظري در خاطرات خوداز قرباني فر به عنوان فرد ثروتمندي ياد مي‌كند كه قبل از انقلاب با اميد نجف آبادي مربوط بوده و ماجراي سفر مك فارلين به ايران نيز از طريق اميد به اطلاع او(منتظري) رسانده شده است. به اين ترتيب اذعان آقاي منتظري به ارتباط اميد معدوم با قرباني‌فر از پيش از انقلاب سرنخ خوبي براي يافتن ريشه بسياري از عملكردهاي باند مهدي هاشمي مي‌توانست باشد. اطلاعات جمع‌آوري شده قرباني فر از ايران با اين نتيجه گيري همراه بود كه در ميان طيف بندي‌هاي موجود در ايران منتظري در كسوت قائم مقام رهبري محوريت جناح ميانه رو را برعهده دارد كه آماده برقراري رابطه با امريكا و داراي اطلاع دقيقي از مراحل برقراري اين روابط است.
واکنش ايران به افشاي سفر مک فارلين
پس از انتشار گزارش «الشراع» هاشمي رفسنجاني با توصيه امام خميني در مراسم 13 آبان در جمع دانشجويان به تشريح سفر مك فارلين و همراهانش به ايران - كه بحران بزرگ و طولاني اي را براي دولت امريكا ايجاد كرد - پرداخت. هاشمي رفسنجاني در اين مراسم گفت:« افتخار سلاطين دنيا اين است كه با يكي از سردمداران امريكا ملاقات كنند ولي جمهوري اسلامي ايران چون روي پاي خودش ايستاده و به خدا اتكا كرده آنقدر قدرت دارد كه آنهايي كه بي اجازه وارد ايران ميشوند التماس مي‌كنند، خواهش مي‌كنند كه شفقت ما را جلب كنند و ما را به عنوان ميهماني كه به مسلماني وارد شد تحت فشار معنوي بگذارند، ولي جمهوري اسلامي مي‌گويد نه، ما با كسي كه آثار خيانتش مشهود است نميتوانيم مذاكره كنيم.» در خصوص معامله اسلحه در برابر آزادي گروگان‌ها رئيس‌جمهور وقت حضرت آيت‌اهلن خامنه‌اي آن را نفي كردند و در مصاحبه‌اي كه پس از ايراد سخنراني در مجمع عمومي با خبرنگار شبكه تلويزيوني اي.بي.سي امريكا به عمل آوردند، اظهار داشتند:«من گزارش تاور را كه توسط هيأت انتصابي از طرف ريگان تهيه شده خواندم و متوجه شدم كه جريان اين معاملات تسليحاتي در ميان مردم امريكا با آنچه مورد نظر ماست بسيار فرق دارد تا آنجا كه ما اطلاع داشتيم معامله تسليحات در قبال گروگان‌ها نبود. براي سلاحهاي دريافتي پول پرداخت كرديم اما فروشندگان اين سلاحها همچنين از ما درخواست كردند كه از نفوذ خود براي آزادسازي گروگان‌ها استفاده كنيم و چون مخالف چنين اقدامي نبوديم و هيچ اشكالي در كمك به آزادي گروگانها نمي‌ديديم موافقت كرديم، بنابراين معامله ما در قبال گروگان‌ها نبود بلكه با پرداخت پول بود و طرف معامله‌هم دلالان بين‌المللي بودند» روز اول آذر، هشت نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي با طرح سؤالي از وزير خارجه خواستار توضيح وي درباره اين ماجرا شدند؛ اما بيانات امام در اين باره سبب شد كه آنها سؤال خود را پس بگيرند.امام خميني در اين باره فرمودند: «من اميدوارم شما توجه كنيد به دنيا، توجه كنيد به قدرت خودتان، نشكنيد اين قدرت را، دل ملت را نشكنيد، هي تندرو، كندرو درست نكنيد، دودستگي ايجاد نكنيد، اين خلاف اسلام است....رئيس‌جمهور امريكا در اين رسوايي بايد عزا بگيرد و كاخ سفيد تبديل به كاخ سياه شود گرچه هميشه بوده است.« واکنش امريکا به افشاي ماجراي مک فارلين اندكي پس از سخنراني هاشمي رفسنجاني تمام خبرگزاري‌هاي جهان با ولع تمام موضوع جديد را پيگيري كردند و روز به روز بر حجم تبليغات و سخن پراكني در اين خصوص افزوده ميشد و جزئيات جديدي از ارتباط بين مقامات ايراني و امريكايي در چند ماه گذشته فاش مي‌شد، به گونه‌اي كه اين مسئله به يك رسوايي بزرگ براي مقامات امريكايي تبديل شد چنان كه پس از «واتر گيت» كه رسوايي تقلب در انتخابات امريكا بود اين رسوايي دومين رسوايي بزرگ سياسي تاريخي امريكا لقب گرفت و عنوان ايران گيت يا رسوايي ارتباط با ايران لقب گرفت. در پي افشاگري‌هاي هاشمي رفسنجاني و به‌رغم اينكه مك فارلين به دنبلا گزارش الشراع سفر به ايران را تكذيب كرده بود شبكه تلويزيوني «اي.بي.سي» به نقل از منابع دولتي ايران اعلام كرد:«رابرت مك فارلين اخيراًبه منظور ارائه پيشنهاد قطعات يدكي تسليحات امريكايي به ايران يك مأموريت سري به تهران انجام داده است. مأموريت مشاور سابق رياست جمهوري امريكا در امور امنيت ملي در چارچوب تلاش‌هايي به منظور آزادسازي گروگان‌هاي امريكا انجام گرفته است.«اي.بي.سي» افزود: مأموريت مزبور توسط مسئولان شوراي امنيت ملي در كاخ سفيد سازماندهي شده و تعداد كمي از اعضاي دولت از آن آگاه بودند. بر اساس اين گزارش سرهنگ اوليور نورث كارشناس ضد تروريسم در شوراي امنيت ملي امريكا اين مأموريت را سازماندهي كرده است. از سوي ديگر كاخ سفيد تا به حال از هرگونه اظهار نظر درباره گزارش‌هاي مربوط به سفر مك فارلين به ايران خودداري كرد و شب هنگام تأكيد كرد تحريم فروش سلاح امريكايي به ايران كماكان پا برجاست. گرچه روز 17 آبان مك‌فارلين سفر مخفيانه خود به تهران را دروغ و خيال‌بافي خواند ولي با افشاي تدريجي رسوايي حاصل از اين سفر و اعتراض وزارت خارجه ايران، ناچار شد به‌تدريج به آن اعتراف كند. روز 18 آبان وي اصل سفر را تأييد كرد ولي مدعي بود اين سفر براي توافق با مقامات ايران جهت توقف تروريسم، مذاكره براي خاتمه جنگ و همكاري براي آزادسازي گروگان‌هاي امريكايي در لبنان به عنوان سه شرط براي برقراري روابط ميان واشنگتن و تهران انجام شده است! روز 19 آبان اخبار بيشتري در مطبوعات امريكا عليه دولت ريگان انتشار يافت. نيويورك تايمز نوشت: اعتبار امريكا خدشه دار شده است. «كريستين ساينس مانيتور» نوشت: امريكا با آبروي خود بازي مي‌كند. روز 22 آبان ريگان رئيس جمهور وقت امريكا در نطق تلويزيوني نكاتي را در ارتباط با سفر نافرجام مك‌فارلين به ايران فاش ساخت و همزمان مك‌فارلين در يك مصاحبه با شبكه تلويزيوني اي.بي.سي امريكا سفر خود به تهران را تأييد كرد و فقط افزود:«ماجراي كيك و انجيل كه ايراني‌ها ادعا مي‌كنند ما با خود به تهران برده و به مقامات ايران به عنوان كليد فتح الباب تقديم داشته‌ايم صحت ندارد.»مك فارلين همچنين در 24 آبان اعلام كرد برنامه مأموريت مخفي وي به تهران در اواخر سال گذشته مسيحي و از طريق يك ميانجي در لندن ترتيب داده شد. وي در اين اظهار نظر مسئوليت استفاده غير قانوني از گذرنامه ايرلندي را به گردن رابط انگليسي خود كه با دولت انگلستان در ارتباط بود، انداخت. سرانجام ريگان رئيس جمهوري امريكا پس از 10 روز از افشاي سفر يك هيأت امريكايي به ايران پنجشنبه شب 22آبان 1365 (13نوامبر 1986) در يك نطق تلويزيوني درباره ارتباط با ايران، ارسال سلاح به ايران، گروگان‌هاي امريكايي در لبنان، اهميت ژئوپلتيك ايران، جنگ عراق و ايران سخناني ايراد كرد و از اقدامات خود در اين زمينه دفاع كرد. ريگان در سخنراني خود گفت: در اين زمان من مي‌خواهم تا با شما درباره يك موضوع شديداً حساس و عميقا مهم سياست خارجي صحبت كنم. اكنون 18 ماه است كه ما يك ابتكار سياسي محرمانه در ارتباط با ايران در جريان داريم. اين ابتكار به خاطر ساده‌ترين و بهترين دلايل در جريان قرار گرفت. وي دلايل مذكور را تجديد روابط با كشور ايران، تحقق خاتمه شرافت‌مندانه جنگ شش ساله بين ايران و عراق، محو كردن تروريسم دولتي و خرابكاري و تأثير در امر بازگشت تمامي گروگان‌ها از لبنان دانست.وي گفت: بدون همكاري ايران ما قادر به خاتمه بخشيدن به جنگ خليج فارس نيستيم و بدون رضايت ايران امكان برقراري يك صلح بادوام در خاورميانه وجود ندارد. ريگان افزود: در جريان مذاكرات محرمانه‌اي كه ما داشتيم من اجازه انتقال مقدار كوچكي از تسليحات دفاعي و قطعات يدكي براي سيستم دفاعي ايران را دادم. هدف من متقاعد كردن تهران به اين بود كه مقامات مذاكره كننده امريكايي با اجازه من عمل مي‌كنند و هدف اين بود تا به ايران علامت دهيم كه امريكا آماده است تا خصومت بين ما جاي خود را به يك روابط و مناسبات جديد بدهد. اين تحويل اندك تسليحات در مجموع مي‌تواند در يك فروند هواپيماي باري جاي بگيرد و تمامي اين تسليحات در مجموع نمي‌تواند تأثيري بر نتيجه جنگ شش ساله بين ايران و عراق داشته باشد و همچنين نمي تواند به هيچ وجه در تعادل نظامي بين دو طرف تأثيري داشته باشد. در همان حال كه ما اين ابتكار را مدنظر قرار داديم روشن ساختيم كه ايران مي‌بايست با تمامي اشكال تروريسم بين‌المللي به عنوان شرطي در پيشرفت روابط ما مخالفت كند. ما اشاره كرديم كه مهم‌ترين قدمي كه ايران مي‌تواند بردارد استفاده از نفوذ خود در لبنان براي تأمين آزادي تمامي گروگان‌هايي است كه در آنجا نگهداري ميشوند . پيشرفت هايي قبلا به دست آمده بود. از زماني كه دولت امريكا با ايران در تماس قرار گرفته است هيچ گونه شواهدي دال بر اين كه دولت ايران در اقدامات تروريستي عليه امريكا همدستي كرده باشد وجود ندارد. گروگان‌ها به كشور بازگشته‌اند و ما از تلاش‌هايي كه دولت ايران در گذشته اتخاذ كرده و در حال حاضر مد نظر قرار مي‌دهد استقبال مي‌كنيم.
کميسيون تاور
در 25 نوامبر، رونالد ريگان دستور تشكيل كميته‌اي حقيقت‌ياب را به رياست «جان تاور»، وزير اسبق خارجه امريكا ابلاغ كرد.بررسي عملكرد اعضاي شوراي روابط خارجي در 50 سال گذشته نيز در رأس خواسته‌هاي ريگان بود. در 26 فوريه، گزارش نهايي كميسيون با توجه به اظهارات 80 شاهد، منتشر گرديد. با وجود اعلام اشتباهات مقامات عالي رتبه امريكايي در اين معاملات، گفته شد كه ريگان در جريان ابعاد ماجرا و ارسال كمك به ضدانقلابيون «كنترا» نبوده است.البته در اين گزارش از بي توجهي ريگان به عملكرد شوراي روابط خارجي، انتقادات زيادي شده بود. در 18 نوامبر سال بعد، نمايندگان كنگره كه عمدتا دموكرات بودند، گزارش ديگري را منتشر كردند كه در آن، انتقادات بسيار زيادي به ريگان شده بود.ريگان در مقابل تأسف عميق خود را از اين ارتباطات محرمانه با ايران اعلام كرد و تا سه ماه در برنامه‌هاي تلويزيوني حاضر نشد. در نهايت ريگان مسئوليت همه اين اتفاقات را پذيرفت و گفت كه اظهارات گذشته اش در مورد اينكه چنين معامله تسليحاتي اي در برابر آزادي گروگانها صورت نگرفته، نادرست بوده است. همزمان نظرسنجي‌ها نشان داد كه محبوبيت ريگان از 67 درصد به 46 درصد رسيده است. در آن دوره برچسب «رئيس جمهور تفلون» به وي نسبت داده شد. امريكايي‌هاي مرتبط با اين افتضاح با عفو بوش پدر روبه‌رو شدند و تنها «بيل بريدان» به علت سرقت 30ميليون دلار از پولهاي ارسال شده براي كنتراها، به زندان محكوم شد تا سرانجام پرونده اين رسوايي بسته شود. جميز بيل در كتاب عقاب و شير اين حادثه رادر تحقيقي نسبتا دقيق تحليل كرده است. وي ماجراي مك فارلين را در امتداد سياست امريكا در رابطه با ايران پس از چندين سال دشمني در جهت آزمايش نوعي تغيير در سياست ايران و از روي ناچاري مطرح مي‌كند. وي در اين زمينه مي‌نويسد:«اين برنامه براساس تصميم رياست جمهوري امريكا(ريگان) در 17 ژانويه ،1986(1364) با امضاي ريگان مورد تأييد رسمي رئيس جمهوري قرار گرفت. اين نزديكي سري و تا حدودي محدود ابتدا توسط رابرت مك فارلين با حمايت قاطع ويليام كيسي و سازمان سيا آغاز شد. مشاوريني نظير مايكل لدين، مشاور مك فارلين كه با اسرائيل رابطه‌اي شخصي داشتند مشوق اين اقدامات مك فارلين بودند. لدين در كنار اسرائيلي‌ها، شوراي امنيت ملي را به همكاري با منوچهر قرباني‌فر مترجم خصوصي ايراني كه گفته مي‌شود از كاركنان سابق ساواك بوده خواند. وي در مورد قرباني فر مي‌گويد:«معهذا هر چند وي شخصي عميقا غير قابل اعتماد بود اما مدتي نماينده خط امريكا با ايران بود. اين تا اندازه‌اي به دليل حمايت لدين و اسرائيل از وي بود كه او را مردي فوق العاده، خيلي خوب و بنابراين صادق و يكي از افراد نادري كه نه تنها نكات ظريف فرهنگ خود بلكه فرهنگ ما را نيز درك مي‌كند، توصيف كرده است. سرهنگ اوليور نورث، همكار مك فارلين و رئيس عمليات شوراي امنيت ملي امريكا، در جلسات كميته كنگره امريكا كه به جريان ايران - كنترا در ژوئيه 1987 رسيدگي مي‌كرد روي قرباني‌فر تأكيد مي‌كرد كه به وي اين ايده را داده بود كه از پول حاصل از فروش سلاح به ايران براي كمك به كنتراهاي نيكاراگوئه استفاده شود. نورث همچنين شهادت داد كه در ژانويه 1986 در هتلي در لندن، قرباني‌فر در حمام هتل با او مذاكره كرده و پيشنهاد يك ميليون دلار رشوه به وي داده است. قرباني‌فر در واكنش به اين ادعا، در 11 ژوئيه 1987 در روزنامه نيويورك تايمز گفته است: «اگر قرباني‌فر كه يك ايراني است، مهم‌ترين نماينده رئيس جمهور شما (امريكا) را در يك حمام تعيين كرده، من براي امريكا متأسفم. گفته مي‌شود من مردي را كه رئيس عمليات شوراي امنيت ملي است گرفته‌ام و گفته‌ام با من به حمام بيا، مرا مشت و مال بده، پول اضافي براي سلاحها بده، كار مرا در ايران تمام كن و بعد پولها را براي دوستان خودت، كنتراها، بفرست. به خدا اين بزرگترين طنزي است كه من در تمام زندگي‌ام شنيده‌ام، من هرگز با او تنها نبوده‌ام. « جيمز بيل در ادامه مي‌نويسد: با وجود اشتباهات تاكتيكي و ناآگاهي‌هاي فراوان، مي‌توان گفت: تلاش براي برقراري خط ارتباطي با ايران در جهت منافع استراتژيك امريكا بود. ريگان علت اين اقدام را آزاد كردن گروگان‌هاي امريكايي كه در لبنان توسط حزب اهلد گروگان گرفته شده بودند، ضرورت اين كار راعلام كرد و اين كه غير از توسل به ايران به هيچ جا دسترسي نداشتيم. بازگشت بنجامين وير، گروگان امريكايي در 15سپتامبر 1985 پس از تحويل دو محموله سلاح به تهران، اين طرح را زنده نگه داشت. از طرف ديگر گزارش مشهور به طرح ايران، در 1986 حاكي از اين بود كه ايران در حال به دست آوردن دست بالا در جنگ با عراق است و اگر ايران در جنگ برنده شود، امريكا در چه وضعي قرار خواهد گرفت؟ امريكا براي حفاظت از منافع خود يك سياست دو جانبه و متناقض را در قبال ايران دنبال كرد. دليل ديگر استراتژيك امريكا، اساسا اقتصادي بود. قيمت نفت در اثر افزايش توليد ايران و عربستان به كمتر از بشكه‌اي 10 دلار رسيد. اين جريان اقتصاد جنوب غربي امريكا را فلج كرد و صداي منابع مستقل نفت در واشنگتن را بلند و تهديد كننده كرد. سياستمداران با نفوذ در تگزاس جورج بوش معاون رئيس جمهور، جيمز بيكر وزير خزانه‌داري، جيم رايت سخنگوي كاخ سفيد و... درصدد دفاع از منافع انتخاباتي خود برآمدند. سفر غيرمنتظره سعود الفيصل وزير خارجه عربستان به ايران در 25 مهر 1985 در همين رابطه بود. در اين سفر ايران و عربستان بر سر توليد كمتر در اوت سپتامبر 1986 به توافق رسيدند و قيمتها تا 18 و 20 دلار براي هر بشكه نفت افزايش يافت. علت سفر جورج بوش در بهار 1986 به عربستان سعودي را در اين چارچوب بايد درك كرد. زماني كه از يك ديدگاه استراتژيك به نزديك شدن امريكا به ايران در آن مقطع بنگريم، دلايل اين اقدام را اجباري مي‌دانيم. معهذا روش اتخاذ شده به نحوي غير حرفه‌اي، ناشيانه و ضعيف تدوين شده بود. افراد نامناسب به توصيه متخصصين نامناسب، با حمايت هم پيمانان نامناسب، در زماني نامناسب، با طرح تاكتيكي نامناسب، در مكاني نامناسب (تهران) انجام شد. ماهيت غير حرفه‌اي و ناشيانه اين ماجرا، اعتبار و بقاي سياسي رهبر امريكا را به خطر انداخت و ضربه جدي ديگري به اعتبار و به نزول امريكا در صحنه بين‌المللي زد. سرهنگ اوليور نورث، در گواهي در گروه منتخب كنگره امريكا به صراحت به رفتار رياكارانه خود با ايراني‌ها اعتراف كرد و گفت: هر زمان با ايرانيها ملاقات مي‌كرديم به آنها دروغ مي‌گفتيم. بدين ترتيب بار ديگر نظام جمهوري اسلامي ايران در سياست خارجي خود بر اساس الگوي اسلامي روابط بين الملل عمل كرد و عزت و شرف و استقلال خود را فداي رابطه با دشمنان خود نكرد و دشمناني را كه با نگاه به نيازمندي‌هاي مادي ايران استقلال و ارزشهاي انقلابي را نشانه رفته بودند، مأيوس كرد

منبع:ویژه نامه میوه ممنوعه-هفته نامه نه دی

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

270x245xn00226622-b.jpg.jetiweb.ic.slOXe


به گزارش پارس، در ماه های اخیر، با ملموس تر شدن احتمال رفع تحریم ها، هیئت های اقتصادی و سیاسی کشورهای اروپایی عازم ایران شدند تا زمینه را برای از سرگیری مبادلات تجاری آماده سازند که یکی از این موارد هیئت یک صد نفره فرانسه بود که طی اقامت خود در تهران به بررسی نیازهای صنعتی ایران، به ویژه در زمینه صنایع خودروسازی پرداخت. در رابطه با این رفت وآمد های سیاسی – اقتصادی نام یک بانوی ایرانی به میان آمده است. بانویی که به نوشته نشریه " ابسسیون" مردان اهل سیاست و تجارت، حسرت دسترسی به دفتر تلفن و ارتباطات او را دارند، بانوی ایرانی ای که در ضیافت های مجلل اروپا هرجا که حاضراست چشم ها را متوجه خود می کند. نام این بانوی ایرانی « شاه پری زنگنه» است که به « الهه تجارت» شهره شده است…

شاه پری در سال های دهه دو هزار میلادی به « کریستوف دو مارژوری» مدیرعامل شرکت توتال در رسیدن به قرار دادهای کلان نفتی و گرفتن سهم عظیم در ذخایر نفت و گاز در پارس جنوبی کمک کرد. شاه پری همچنین به شرکت عظیم فرانسوی استفاده بهینه از آب « وی واندی» کمک کرد تا در تهران ضمن آشنایی با « رضا امرالهی» معاون وقت وزارت انرژی قرار داد عظیمی را با وی به امضا برساند که با آغاز و تشدید تحریم های بین المللی عملیات اجرایی این قرارداد همچنان عقیم مانده است…

نشریه فرانسوی اُبسسیون با نگاهی گذرا به رکود تجارت و اقتصاد بین المللی ایران و غرب در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد می نویسد: « در سال دو هزار و سیزده میلادی حسن روحانی جای احمد ی نژاد را گرفت و بار دیگر امید گشوده شدن درهای تجارت به روی صاحبان صنایع فرانسه به یک باره بالا گرفت، ولی مشکل این بود که ده سال دوری از بازار ایران، همه شبکهٔ تجاری فرانسه در این کشور را دچار اختلال کرده بود و اینجاست که بار دیگر در ماه های اخیر تلفن های شاه پری زنگنه یک لحظه هم خاموش نمی شود. »

پس تا اینجا مشخص است که شاه پری زنگنه از دوران خاتمی حداقل دربحث قرارداد شرکت هایی مانند توتال و… دخیل بوده است و ارتباطات تنگاتنگی با دولتمردان اصلاحات خصوصا از نوع کارگزارانی آن مانند بیژن زنگنه، رضا امراللهی و… داشته است.

از سوی دیگر براساس نوشته اُبسسیون، از زمان به قدرت رسیدن اقای روحانی و بازگشت کارگزاران سازندگی دوباره ارتباط با شاه پری برقرار شده است. به نوشته اُبسسیون: « بار دیگر در ماه های اخیر تلفن های شاه پری زنگنه یک لحظه هم خاموش نمی شود. »

۲- شاه پری زنگنه همسرعدنان خاشقی می باشد. عدنان یکی از عناصر پشت پرده معاملات سیاسی وتسلیحاتی می باشد. اصالتا عربستانی است ودارای روابط ویژه ای با صاحب منصبان کلیدی اسرائیل ولابی انها در امریکا است. دارای شرکتهای متعدد حقیقی وپوششی ثبتی در کشورهای مختلف می باشد. عادت به استخدام زنان زیباروی نژادهای مختلف داشته وتبحر او در این زمینه نیز مشهور می باشد. (۱)

AdnanKhashoggi4.jpg

آشنایی ایرانیان با عدنان خاشقی به ماجرای مک فارلین بر می گردد. او عامل اصلی ورود اسرائیلی ها در قصه ارسال سلاح به ایران می باشد.

وی در گفتگو با هفته نامه آلمانی " اشترن" شماره ۱۴ اسفند ۱۳۶۵ ه. ش (۵ مارس ۱۹۸۷ م. ) می گوید: « … او (قربانی فر) از این موضوع سخن گفت که بعد از فوت « آیت الله خمینی» که چندان دور از انتظار نبود، سه گروه در ایران به خاطر دستیابی به قدرت، با هم مبارزه خواهند کرد. وی این گروه ها را خط های مختلف می نامید… مرا تحت تأثیر قرار داد. من اطمینان یافتم که « قربانی فر» یک مأمور امنیتی رده بالاست (! ) … من ابتدا گیج شده بودم. ولی بعداً فکر کردم که سازمان سیا، تاکنون در شناخت اشخاص چقدر اشتباه کرده است. [قربانی فر را جدی نگرفته است] سپس به نخست وزیر وقت اسرائیل تلفن زدم و لذا از او خواستم درباره قربانی فر اطلاعات بیشتر به من بدهد. هیچ کس مثل سازمان جاسوسی اسرائیل « موساد» از عوامل خوبی در تهران برخوردار نیست. »

« عدنان» یک سال قبل از ماجرای مک فارلین در هامبورگ آلمان با قربانی فر آشنا شد و او بود که وام های کلانی به قربانی فر می داد تا به معامله اسلحه با ایران بپردازد. او همچنین ترتیب جلسه ای را با حضور یعقوب نیمرودی ثروتمند اسرائیلی و مسئول دفتر موساد در تهران پیش از انقلاب با قربانی فر گذاشت و با این خط ارتباطی موساد وارد ماجرای مک فارلین شد. خاشقی همچنین در نامه ای به مک فارلین، « منوچهر قربانی فر» را مشاور « میرحسین موسوی» نخست وزیر وقت ایران، رئیس سرویس های مخفی تهران در اروپا و عامل ارتباطی مناسب میان ایران و امریکا معرفی کرده است. گفته می شود خاشقی رابط گروه تجاری بن لادن در امریکاست. خاشقی حدود ۳۰ سال است که ارتباطات گسترده ای با مقامات ارشد سیا و موساد دارد» . (۲)

نشریه عرب زبان « اخرساعه» مصر به قلم حسین جمال الدین درهمین زمینه می نویسد:
« … منوچهر با عدنان خاشقی میلیاردر سعودی، که روابط دوستانه ای با « رونالد فوریر» تاجر اسرائیلی داشت، دیدار کرد… خاشقی همچنین با « دیوید کیمخی» ، مدیرکل وزارت خارجه اسرائیل که قبل از اشتغال در وزارت خارجه، نماینده موساد در اروپا بود، روابط بسیار صمیمانه ای برقرار کرد. خاشقی درترتیب دادن جلساتی میان منوچهر، با مقامات اسرائیلی نقش موثری ایفامی کرد… در پی ان جلسات، منوچهر ویک تاجر سلاح دیگر ایرانی به نام سیروس هاشمی، به لندن رفته ودر انجا با باعدنان خاشقی و یقوب نیمرودی دیدار کردند.
total.jpg
در ۹اوریل ۱۹۸۵ (۲۰فروردین ۱۳۶۴) این دوتاجر وواسطه ایرانی به اسرائیل رفته وبا ژنرال احتیاط « مناخیم مارون» مدیرکل وزارت دفاع جنگ وهمتای او « شلوموگازیت» ون یز تعدادی از نظامیان عالیرتبه اسرائیلی، ملاقات کرده ونیازهای ایران به تسلیحات ومواد غذایی را که طبق براورد ان دو ایرانی دو میلیارد دلار بالغ می شد، مطرح کردند.

منوچهر قربانیفر از منزل یعقوب نیمرودی در اسرائیل با محسن کنگرلو معاون نخست وزیر وقت ایران وناظر بر سازمانهای اطلاعات تماس گرفت. شماره تلفن در تهران ۶۶۷۸۲۹ بوده ودرمکالمه گفت: « من در کشور مرکبات هستم وبا جدیت تمام موضوعات را دنبال می کنم… » (۳)

هفته نامه المانی اشپیگل هم به تاریخ ۱۹۸۶/۱۲/۱ نوشت: « خاشقی با دوتن از واسطه های اسرائیلی، تماس برقرار ساخت: یکی از آنها « ال شوئیمر» موسس صنایع هوایی اسرائیل ودوست پرز ودیگری یعقوب نیمرودی… » (۴)

۳- در زمستان گذشته برخی رسانه ها از وساطتت عدنان خاشقی برای برقراری ارتباط عربستان خبر دادند. فعال عربستانی که این خبر را مطرح نموده، اظهار نموده: « بندر بن سلطان (رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان سعودی) از عدنان خاشقی پیر و ماجراجو خواسته است تا به او در برقراری روابط با ایران کمک کند»

این فعال عربستانی ادعا کرد: « بندر به دنبال آن است که از تجارب قدیمی خاشقی در دوران ایران – کنترا استفاده کند. »
وی همچنین مدعی شد: « ایرانی ها به خاشقی اطمینان دارند، و او را میانجی خوبی برای شرکتهای غربی که پس از لغو تحریم ها به سوی ایران رهسپار شده اند، می دانند. » (۵)

خاشقی با چه کسانی چنین روابط صمیمانه ای در دولت دارد که می تواند وساطتت نماید؟ چه کسانی به این مهره صهیونیستی در ایران اطمینان دارند؟

۴- پرسشی که اینجا مطرح می شود آن است که چرا تکنوکرات ها در تمام دوران سالهای پس از انقلاب که حداقل از بحث مک فارلین شروع می شود، تا قراردادهای نفتی دوران اصلاحات واخیرا که در بالا ذکر شد، ارتباطات خود را با چنین افرادی حفظ کرده اند؟

صد البته نه تنها این رد پا وارتباطات در بخش های اقتصادی با مرتبطین رژیم صهیونیستی وجود دارد، بلکه تطهیر وردپای شاخه جاسوسی اسرائیل در ایران تحت نام زیتون در رسانه های نزدیک به تکنوکرات ها هم به چشم می خورد. (۶)

۵- امید می رود دولت درخصوص این اخبار وبازگشت وتاثیرگذاری افرادی چون عدنان خاشقی پاسخگو باشد.
پی نوشت:
(۱) شنوداشباح ص ۱۷۵
(۲) http: //farsnews. com/printable. php? nn=۸۹۰۳۰۵۰۲۶۶
(۳) شنود اشباح ص ۸۱۱ و۸۱۲
(۴) شنود اشباح ص ۸۱۵
(۵) http: //www. farsnews. com/newstext. php? nn=۱۳۹۲۱۰۲۵۰۰۱۱۸۹
(۶) http: //www. tasnimnews. com/Home/Single/۲۴۰۰۲۸

  • Upvote 6
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منبع این بحث کتاب شنود اشباهه نوشته ی رضا گلپور .
چک کردید منبع اصلی ادعاهای ایشون چی بوده ؟

آخه همین خبرگزاری فارس هم به وجود ادعاهای خلاف واقع در کتاب دیگری از ایشون اقرار میکنه .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 با سلام

 

کسی از دوستان ، ماجرای  تصویر نخست موشک هاگ را که سقوط کرده می دونند ؟؟؟ :winking: :winking:

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر میاد زمان سوارکردن افتاده یاشایدم پیاده کردن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شلیک نشده

چون چه به هدف بخوره و چه نخوره تو همون هوا منفجر میشه که رو زمین تو سر یه بدبختی نخوره

سر یه کاری افاتده زمین و کمرش شکسته  :blushing: :blushing: :blushing:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

متاسفانه هیچکدام از فرموده های عزیزان درست نیست . کار از جای دیگری خراب بود و هنوز هم تکذیب می شود ولی بخشی از ماجرا حقیقت داشت .

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام
متاسفانه هیچکدام از فرموده های عزیزان درست نیست . کار از جای دیگری خراب بود و هنوز هم تکذیب می شود ولی بخشی از ماجرا حقیقت داشت .

اگه میشه یکمی بیشتر توضیح بدیدممنون میشم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اگه میشه یکمی بیشتر توضیح بدیدممنون میش

 

با سلام

 

در حقیقت ، ماجرای موشکهای هاگ خریداری شده در طول دفاع مقدس ،( غیر از مهمات خریداری شده از کره جنوبی )  به ماجرای معروف مک فارلین بر می گردد . تعدادی از این موشکها از دپوهای تسلیحاتی ارتش آمریکا در سرزمین های اشغالی به مقصد تهران بار زده شده بود و بر اساس گفته های ویکتور استروفسکی ( اگر اشتباه نکرده باشم ) ، این موشکها فاقد کارایی لازم و در حقیت تاریخ گذشته بودند . به همین دلیل عکس فوق که  به احتمال زیاد مربوط به شلیک این موشک درعملیات والفجر 8 باید باشد ، فاقد کارایی لازم بوده و پس از شلیک ، بدون آسیب رساندن به هدف ساقط شده و بدین صورت در آمد . بخش عمده ای از مهمات به گفته فرزند آقای هاشمی در کتاب" مک فارلین" و در کتاب "روزشمار جنگ"  با عنوان " ماجرای مک فارلین" و چند منبع دیگر ، عودت داده شد ولی چند تیر موشک نیز برای آزمایش نگه داشته شد که این تصویر به احتمال زیاد مربوط به یکی از آن موشکهای تحویلی است .

  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.