امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

 

 

سرلشگر خلبان شهید "سیدعلیرضا یاسینی"
رئیس ستاد و معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی

 


تصویر

 

 

آبادان شهری به بزرگی یک حماسه

آبادان شهری کوچک با مردمی بزرگ. آبادان جایی که می شد پیش بینی کرد که روزی مورد تهاجم عراق قرار می گیرد. آبادان مهد دلیران و شیرمردان.
بهار بود و سالی جدید آغاز شده بود و خانواده یاسینی منتظر تولد فرزندی بودند که خداوند او را در تاریخ 15 فروردین 1330 به آنها بخشید. نام او را "سید علیرضا" گذاشتند.
سال ها پشت سر هم سپری می شد و علیرضا روزبه روز بزرگ تر می شد و هر روز به روز موعود نزدیک می شدیم. بعد از طی شدن دوران طفولیت، علیرضا تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان مهرگان آبادان با موفقیت سپری کرد و درحالی که خانواده اش در فقر و تنگدستی بسر می بردند، تحصیلات متوسطه خود را با سختی در دبیرستان دکتر فلاح آبادن به پایان رسانید.
حالا او جوانی است 18 ساله که رویای پرواز را در سر می گذراند. پس باتوجه به علاقه شدیدی که به خلبانی داشت، در سال 1348 وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندان دوران مقدماتی پرواز با هواپیماهای "تی 33"، به منظور گذراندن دوره تکمیلی خلبانی و پرواز با هواپیماهای پیشرفته شکاری، به آمریکا اعزام شد. در مدت حضور در آمریکا دوره های آموزش پیشرفته خلبانی را ابتدا با پرواز با هواپیمای "تی 37" و سپس با پرواز با هواپیمای پیشرفته "اف 4" با موفقیت کامل به پایان رسانید و موفق به اخذ کارنامه خلبانی با هواپیمای فانتوم گردید.
پس از بازگشت به ایران، علیرضا با درجه ستواندومی در پایگاه ششم شکاری نیروی هوایی در بوشهر مشغول به خدمت شد. به محض بازگشت خلبانان از آمریکا ابتدا خلبانان در گردان های تاکتیکی تقسیم می شدند و اکثر خلبانان شکاری مشغول تمرینات هوایی بودند. این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. شهید یاسینی هم از این قاعده مستثنی نبود.

انقلاب و شهید

سال 1357 با اوج گیری حرکت انقلابی مردم، شهید یاسینی هم علیرغم فشارهای همه جانبه رژیم، با پخش اعلامیه در بین پرسنل متعهد دست به افشاگری زد و جزو خلبانانی بود که با انتقال هواپیماهای این پایگاه به پایگاه چابهار، مخالفت کرد. زیرا طبق اطلاعاتی که به پایگاه بوشهر رسیده بود، قرار بود اگر اوضاع کشور بدتر شد هواپیماها به روی ناوهای آمریکایی انتقال پیدا کنند که تعدادی از خلبانان شجاع این پایگاه از جمله شهید یاسینی و شهید "طالب مهر" با عنوان کردن این نکته که این هواپیماها اموال بیت المال است، از این کار سرپیچی کردند که در نهایت هم با مقاومت خلبانان این طرح منتفی شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و خروج مستشاران خارجی از کشور، که به قول خود شهید یاسینی "بعضی از آنها حتی فرصت بستن چمدان های شان را نیز پیدا نکردند" پرسنل متعهد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران توانایی های خود را بروز دادند و نشان دادند که از چه استعداد و نیروی علمی و عملی بالایی برخوردار هستند.

جنگی ناخواسته آغاز شد

سرانجام 31 شهریور سال 1359 ساعت 45/13 دقیقه بعدازظهر، نیروی هوایی عراق با حمله همه جانبه به پایگاه های هوایی ایران، جنگ را آغاز نمود و اکثر پایگاه های هوایی ایران را بمباران کرد که خوشبختانه خسارت وارده به آن شکل که عراق فکر می کرد، نبود.
در آن زمان شهید یاسینی در پایگاه هوایی بوشهر مشغول به خدمت بود. بلافاصله بعد از بمباران پایگاه ها در بوشهر، غوغایی به پا بود و هرکس شایعه ای را عنوان می کرد. یکی می گفت آمریکا حمله کرده است دیگری عنوان می کرد که کودتا شده و دیگری هم می گفت رادیو همه چیز را مشخص می کند.
شهید یاسینی بلافاصله بعد از این ماجرا، با مراجعه به گردان پرواز پایگاه به همراه تنی چند از خلبانان این پایگاه، مشغول طرح ریزی یک پاسخ مناسب می شوند و در بعداز ظهر همین روز شهید یاسینی به همراه تعدادی از خلبانان تیزپرواز پایگاه ششم شکاری، پاسخی دندان شکن به عراق می دهند تا آنها متوجه این نکته شوند که نیروی هوایی ایران همیشه یک نیروی قدرتمند است.
در روز اول جنگ (یکم مهرماه1359) با توجه به دستوری که از قبل برای انجام عملیاتی گسترده داده شده بود، تعداد زیادی جنگنده بمب افکن "اف 4" از پایگاه ششم شکاری به پرواز در می آیند. شهید یاسینی به همراه سرتیپ خلبان "مسعود اقدام" هدایت یکی از فانتوم ها شرکت کننده در این عملیات را برعهده می گیرد. آنها در این عملیات در آسمان شهر بغداد با مانورهایی زیبا، هواپیما را از لابه لای ساختمان ها عبور می دادند. روز بعد خبرنگاران خارجی گزارش دادند که خلبانان ایرانی با مهارت خاصی هواپیما را از بین ساختمان ها عبور می دادند.
در تاریخ هفتم آذر سال 1359 شهید یاسینی به همراه شهیدان بزرگوار سرلشکر خلبان شهید "عباس دوران"، سرلشکر خلبان شهید "حسین خلتعبری" و سرگرد خلبان شهید "حسن طالب مهر"، در عملیاتی مشترک با نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به نام "عملیات مروارید" توانستند نیروی دریایی عراق را نابود کنند. در این عملیات بزرگ، شهید یاسینی به تنهایی 8 سورتی پرواز داشت.
جنگ، بیشتر از آن چیزی که پیش بینی می شد ادامه پیدا کرد و در طول این مدت شهید یاسینی حتی در موقعی که به سمت فرماندهی پایگاه هم منسوب شد، در انجام عملیات برون مرزی پیش قدم بود. در طول مدت دفاع مقدس، وی بیش از 90 پرواز عمقی به خاک عراق داشت که این تعداد عملیات برون مرزی او بود، و ماموریت های بسیاری در جبهه ها جنوب و بر روی نیروهای دشمن نیز انجام داد به طوری که بعد از تیمسار "محققی" با 2759 ساعت پرواز با هواپیمای فانتوم بیشترین پرواز را با این هواپیما داشت.

رشادت

شهید یاسینی مهارت خاصی در هدایت هواپیمای اف 4 داشت در یکی از ماموریت ها هواپیمای وی در هنگام بازگشت از عملیاتی برون مرزی مورد تعقیب یک فروند "میگ 23" عراقی قرار می گیرد که در اروندرود مورد اصابت موشک قرار می گیرد به محض برخورد، سیستم اجکت خلبان خود به خود فعال می شود و خلبان اجکت می کند ولی شهید سرلشکر یاسینی که به عنوان افسر کابین عقب در این پرواز بود، با مهارت خاصی هواپیما را درحالی که تقریبا سیستم هیدرولیک خود را از دست داده بود، در پایگاه ششم به زمین می نشاند.
[align=center]تصویر[/align]

عملیاتی دیگر

در یکی دیگر از عملیات، وی از پایگاه ششم شکاری برای زدن هدفی در عراق به پرواز درمی آید و بعد از عبور از اروندرود، در محدوده "خورموسی" با ارتفاع پایین و با سرعت بالا درحال پرواز بود که ناگهان هواپیما با یک دسته پرندگان برخورد می کند. در این هنگام به دلیل شکستن کانپه کابین جلو، شهید یاسینی بیهوش می شود. سرتیپ اقدام که به عنوان کمک در این پرواز بود، بعد از چند لحظه بیهوشی حالت عادی پیدا کرده و به تصور این که یاسینی اجکت کرده، سعی در بازگردادندن جنگنده می کند ولی به دلیل مشکلاتی که در سیستم ناوبری بوجود آمده بود، راه خود را گم می کنند. بعد از دقایقی که با ناامیدی درحال گشتن به دنبال راه بودند، ناگهان صدای دلنشینی را که اکثر خلبان های فانتوم با آن آشنا بودند،از طریق رادیوی هواپیما می شنوند و این صدای شهید سرهنگ خلبان "هاشم آل آقاگ بود که بعد از تماس رادیویی از طریق ایشان، اعلام می شود که یاسینی اجکت نکرده و فقط چترش باز شده و بر روی صندلی می باشد آل آقا جلو تر حرکت می کند و اقدام با کمک شهید آل آقا، راه پایگاه را پیش می گیرد در این هنگام شهید یاسینی به هوش می آید و درحالی که تمام صورت او آغشته به خون بود، به دلیل دید بهتر تصمیم می گیرد تا هدایت هواپیما را بعهده بگیرد و درحالی که مجروح بود، هواپیما را به سلامت در پایگاه بوشهر به زمین می نشاند.


جانباز بود ولی کسی نمی دانست

شهید یاسینی با این که چند بار به دلایل مختلف از هواپیما اجکت (خارج شدن اضطراری از هواپیما) داشت و از ناحیه کمر جانباز 55 درصد بود، ولی هیچ گاه درد کمر و مسئولیت های فراوانی که داشت مانع از پروازهای جنگی او نمی شد. به قدری متواضع بود که حتی برادرش خبر نداشت که او جانباز می باشد.
شهید یاسینی عاشق پرواز بود. او با انواع مختلف هواپیما از جمله اف 4 – اف 5 – میگ 29 – سوخو 24 و پی 3 اف پرواز کرد که از این حیث، از خود یک رکورد بجای گذاشت ولی هواپیمای محبوب شهید یاسینی، اف 4 (فانتوم ) بود.
یاسینی تا زمان شهادت با این که به عنوان یکی از فرماندهان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی بود و تمام فعالیت های ستادی را انجام می داد در کنار آن به عنوان یکی از استادان خلبان مشغول آموزش دانشجویان خلبانی بود.


مسئولیت های شهید

این شهید بزرگوار در طول دوران حیات خود بجز این که همواره به عنوان افسر خلبان کابین جلو اف 4 خدمت می کرد، مسئولیت های فروانی هم داشتند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد :

- فرمانده عملیات پایگاه سوم شکاری همدان
- فرمانده پایگاه های شکاری همدان و چابهار از سال های 1363 تا 1365
- افسر هماهنگ کننده آموزش خلبانان ایرانی در پاکستان در سال 1364
- فرمانده پایگاه ششم شکاری بوشهر در سال 1367
- فرمانده منطقه هوایی شیراز در سال 1371
- معاون هماهنگ کننده و رئیس ستاد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی از 10/12/1372 تا زمان شهادت


شهادت:

در تاریخ 15/12/73 در ساعت 30/6 صبح هواپیمای جت استار حامل فرماندهان ارشد نیروی هوایی، از تهران به سمت کیش پرواز کرد تا فرماندهان در جلسه شورای هماهنگی نیروی هوایی در کیش شرکت کنند. بعداز ظهر قرار می شود که هواپیما قبل از عظیمت به تهران، در پایگاه هوایی اصفهان توقفی کوتاه نماید. بعد از بازدیدی کوتاه از این پایگاه، هواپیما در ساعت 30/8 شب آماده پرواز به سمت تهران می شود و پس از دقایقی هواپیما به پرواز درمی آید. ناگهان در ساعت 42/8 شب از سوی خلبان اعلام می شود که به علت بازشدن پنجره کابین خلبان، هواپیما مجبور به فرود اضطراری می باشد. لحظاتی بعد هواپیما در حال گردش برای نشستن بر روی باند در 64 کیلومتری جنوب پایگاه اصفهان، سقوط می کند و چراغ زندگی سید علیرضا یاسینی برای همیشه خاموش می شود و او به درجه رفیع شهادت نائل می آید. ازوی سه فرزند پسر و یک دختر به یادگار مانده ولی یاد و خاطره دلاوری ها و رشادت هایش، هیچگاه از ذهن مردم ایران و به خصوص پرسنل نیروی هوایی ارتش، پاک نخواهد شد.


مقام معظم رهبری: شهید یاسینی مردی مومن بود پرتلاش بود صادق بود صمیمی بود

مقام معظم رهبری در مراسم این شهید بزرگوار، در وصف او فرمودند:
- فقدان بزرگی بود، نه فقط برای شما برای من هم این طور بود. ولی خب چاره ای نیست باید تحمل کرد. شهید یاسینی مردی مومن بود، پرتلاش بود، صادق بود، صمیمی بود و خود همین ها موجب شده بود که به ایشان امیدوار باشم. در این حوادث سخت است که جوهر ما آشکار می شود و نیروها و توانایی های درونی ما آشکار می شود.

مقام معظم رهبری در جمع خانواده این عزیز نیز فرمودند:
- من به شهید یاسنی خیلی امیدوار بودم من همین حالا به ایشان (سرتیپ بقایی فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش) می گفتم خیلی به این جوان امید داشتم برای آینده، ولی حالا خداوند متعال این جوری مقدر کرده بود، چاره ای نیست باید تحمل کرد و این تقدیرات الهی است.
[align=center]تصویر[/align]
منبع

زندگی نامه و خاطرات خلبانان ارتش جمهوری اسلامی ایران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بازدیدهای سرلشکر خلبان شهید یاسینی از پایگاه بندرعباس

خاطره از : سرتیپ خلبان جعفر عمادی



در طول مدتی که شهید یاسینی معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی بودند چند مرتبه به تنهایی و یا در معیشت سرلشکر شهید ستاری از پایگاه نهم شکاری بازدید نمودند . ایشان هر وقت که می آمدند از قسمتهای مختلف پایگاه و پروژه های مختلف بازدید می نمودند .
در یک دوره که تشریف آورده بودند با توجه به حساسیت منطقه دو روز ماندند و بعد از باردید از قسمتهای مهم پایگاه رهنودهای لازم را به من کردند . تا شب که جلسه ای با معاونتهای پایگاه تشکیل دادیم و شام خوردیم همه خداحافظی کردند و رفتند و لحظاتی بعد شهید ستاری و همراهان ایشان نیز رفتند تا استراحت کنند . شهید یاسینی به من اشاره کرد و گفت که نرو و بمان .
وقتیکه همه رفتند ایشان گفتند با هم برویم و مناطق مسکونی و عملیاتی و نقاط حساس پایگاه را بازدید و سرکشی کنیم ایشان می گفت بعنوان معاون هماهنگ کننده باید یک دیدن و بازرسی از دیدگاه خودم داشته باشم تا بعد از مراجعت تجزیه و تحلیل نمایم و اطلاعات مربوطه را به مسئولین ذیربط برسانم و خودم شخصا پیگیری نمایم . از طرفی میخواهم ببینم تجهیزات آفندی و پدافندی و پرسنل در شب حضور دارند.
شهید بیشتر دوست داشت از تجهیزات دیدن نمایند مثلا سیستم آب - فاضلاب - برق - موتورخانه های سرد کننده و یخ سازی .
با توجه به اینکه همدوره بودیم و در یک پایگاه خلبان شده بودیم و سالها با هم هیچ تفاوتی نداشتیم ، مشکلات و معضلات پایگاه را به راحتی به من می گفت و سریعا به من منعکس می کرد .
بازدیدی دیگر
چندی بعد در یکی از بازدیدهای که بازهم به اتفاق شهید ستاری بودند به پایگاه بندعباس آمده بودند . طبق معمول در روز تمام وقت از قسمتهای عملیاتی و پروژه های در دست اقدام دیدن نمودند و رهنمودهای لازم را گفتند . تا شب که شام صرف شد و مسئولین رفتند برای استراحت با ایشان حرکت کردیم . ایشان دوباره خواستند از قسمتهای عملیاتی دیدن نمایند به محض حرکت ایشان گفتند بریم قرارگاه محل سکونت پرسنل و آسایشگاه سربازان . من فکر کردم که گزارشی دستش رسیده و یا مشکل خاصی در قرارگاه سربازان دیده است .
سوال کردم نظر خاصی است گفتند نه ولی در این یکی دوماهه اخیر خبر ناراحت کننده ای میشنوم و یا می خوان . گفتم چه خبری بوده . گفت در قسمتهای مختلف و ارگانهای مختلف خودزنی و خودکشی برادران سرباز زیاد شده و نمی دانم علت اصلی چیست ؟ با مسئولینی که تجزیه و تحلیل نمودیم دیده شد که پایگاه شما ( پایگاه نهم شکاری ) خودزنی و خودکشی اصلا نداشته اید ، می خواهم بدانم چرا و شما چکار کرده اید .
من به شوخی و خیلی با لحن جدی گفتم بعرض برسانم که اینجا منطقه محرومی است شاید بخاطر اینکه فشنگ نداشته ایم . چند لحظه ای صبر کرد و لبخندی زد و گفت نه باید علت اصلی را جویا شد ؟
در قرارگاه خواست که من او را تنها بگذارم و در دل شب رفت با سربازان که بیدار بودند و نگهبان بودند صحبت کرد و درد دل آنها را گوش داد . در مراجعت گفت سربازها راضی هستند درب اطاق شما ( فرمانده پایگاه ) به روی همه آنها بازاست و خیلی این روش را دوست دارند . خیلی خوب است که سرباز بتواند مائل و مشکلاتش را براحتی به رده بالا بازگو و منعکس نماید اگر هم درخواست داشته باشد درخواست نماید .
منبع : وبلاگ نیروی هوایی ایران(نویسنده :محمد)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]معاون فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران[/b]
سال 1330 در شهرستان آباده ديده به جهان گشود. دوران طفوليت و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش سپري و با اخذ ديپلم متوسطه در سال 1348 با انتخاب شغل خلباني به استخدام نيروي هوايي درآمد. آموزش‌هاي نظامي و آكادمي پرواز و پرواز مقدماتي را در ايران سپري نمود و جهت طي دوره تكميلي پرواز به آمريكا اعزام گرديد. در اين مدت دوره‌هاي آموزش خلباني هواپيماهاي آموزشي T-33، T-37 و همچنين هواپيماي پيشرفته شكاري «F-4» را با موفقيت به پايان رسانيد و در فروردين ماه سال 1351 با اخذ نشان خلباني به ايران بازگشت و با درجه ستوان‌دومي در پايگاه ششم شكاري آغاز به كار كرد. براي پرواز با هواپيماهاي «اف - 4» به پايگاه يكم شكاري اعزام و با خاتمه آموزش كابين عقب هواپيماي مذكور به پايگاه هفتم شكاري منتقل گرديد. آموزش كابين جلوي هواپيماي «اف - 4» را در سال 1353 در پايگاه يكم گذرانيد و به عنوان افسر خلبان شكاري كابين جلو در گردان 33 پايگاه سوم شكاري مشغول خدمت گرديد.
شهيد ياسيني با اوج‌گيري تظاهرات همه جانبه عليه رژيم شاه، علي‌رغم جو فشار و اختناق در ارتش، با پخش اعلاميه حضرت امام(ره) بين پرسنل متعهد دست به فعاليتهاي ضد رژيم طاغوتي زد. با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و خروج مستشاران خارجي از ايران، همچون ديگر پرسنل متعهد نيرو به حفظ و حراست از دستاوردهاي انقلاب پرداخت و با تشكيل گروههاي كار در امر بازسازي و راه اندازي سامانه‌ها و تجهيزات اهتمام ورزيد.
شهيد ياسيني با شروع جنگ تحميلي از جمله خلباناني بود كه در عمليات غرورآفرين 140 فروندي آغاز جنگ در حمله به خاك دشمن، نقش مهمي ايفا نمود. وي در طول جنگ نيز همواره خلباني پيشقراول و خط شكن بود. در يك مورد و در ابتداي جنگ كه دشمن متجاوز از طريق دريا و با چند فروند ناوچه پيشرفته «اوزا» قصد پياده كردن نيرو در جزيره نفت خيز خارك را داشت، اين شهيد بزرگوار با هواپيماي خود از پايگاه بوشهر به پرواز درآمد و ناوچه‌هاي مهاجم عراق را به قعر خليج‌فارس فرستاد. او در طول جنگ با پروازهاي مكرر خود ضربات كوبنده را به دشمن متجاوز وارد مي‌نمود. جنگ و شركت او در عمليات‌هاي جنگي در رأس برنامه‌هاي او قرار داشت و همواره يكي از افراد ثابت دسته‌هاي پروازي در عمليات حساس بود.
اين شهيد گرانقدر پس از طي مراحل مختلف خدمتي در سال 1371 مسئوليت معاونت هماهنگ كننده نيروي هوايي را بر عهده گرفت. شهيد سرلشكر ياسيني يكي از فرماندهان گره‌گشاي نيروي هوايي محسوب مي‌شود. مسئوليت‌هاي متعدد اين شهيد بزرگوار نشانگر اين است كه هر جا مشكلات غلبه يافته و اجراي امور را مختل مي‌نمود، شهيد ياسيني جهت سامان بخشي به آنجا اعزام مي‌گرديد. موفقيت‌هاي اين شهيد والامقام مرهون ويژگي‌هاي فردي و شخصيتي او مي‌باشد كه مي‌توان به شجاعت، بي‌باكي، اعتماد به نقس، قناعت، تعهد، رازداري و وظيفه‌شناسي او اشاره كرد.
شهيد ياسيني عاشق پرواز بود و علي‌رغم مسئوليت‌هاي مختلف فرماندهي كه داشت دست از پرواز نمي‌كشيد. وي با انواع مختلف هواپيماها از جمله F-6، F-5، P3F، «ميگ - 29» و «سوخو – 24» پرواز مي‌كرد، اما هواپيماي محبوبش «F-4» بود.
هرچند رفتار شهيد ياسيني در مقام فرماندهي بسيار جدي و سخت گير بود اما هنگامي كه با مشكلات شخصي كاركنان تحت امر خود مواجه مي‌شد، همچون پدري دلسوز در رفع مشكلات آنان كوشش و به انحاء مختلف تا رفع مشكلات با آنان همدلي مي‌كرد. او از نيروي جاذبه و دافعه قوي برخوردار بود و با بهره‌گيري از اين نيرو همواره طيف گسترده‌اي از نيروي انساني، مسئولان و مرئوسان را جذب خود كرده و به وسيله آنان به نقاط قوت و ضعف سامانه اداري احاطه يافته واين از رموز موفقيت او در سامانه فرماندهي‌اش بود.
شهيد سرلشكر ياسيني هرگز به دنبا بهايي قايل نبود و به مظاهر فريبنده دنيا پشت كرده بود.
همسر شهيد ياسيني مي‌گويد: «شب‌ها با وجود خستگي، ساعتي را به درد و دل كردن با اعضاي خانواده اختصاص مي‌داد و راهنمايي‌هاي لازم را به آنان ارائه مي‌كرد. در مورد خود من هميشه تأكيد مي‌كرد زينب‌وار زندگي كن و حساسيت بسيار زيادي روي مسئله حجاب داشت و هميشه مي‌گفت «خدا را شكر كنيد كه انقلاب اسلامي براي زنان ما امنيت را به ارمغان آورد.»
سرانجام، پس از سالها تلاش و شركت در جنگ تحميلي هشت ساله، در حالي كه در سمت معاونت نيروي هوايي بود، در تاريخ 15/10/1373 به هنگام بازگشت از مأموريتي كه به اصفهان داشت، به همراه شهيد ستاري (فرمانده نيروي هوايي) و جمعي از مسئولان و فرماندهان نيرو، در اثر سانحه هوايي سقوط هواپيما، به ملكوت پر كشيد و در پروازي جاودانه به معبود خويش پيوست. خاطره شهيد سرلشكر ياسيني، همچون ديگر شهداي نيروي هوايي، همواره در سينه‌ها خواهد ماند.

شهید یاسینی از نگاه رهبر معظم انقلاب
« خداوند ان شاءالله که شهید عزیزمان را با پیغمبر محشور کند ! و شما را ان شاءالله محفوظ بدارد! این آقایان و این خانم ها را ان شاءالله خداوند حفظشان کند!تائیدشان کند! بالاخره مصیبت سختی بود ، بدون تردید فقدان بزرگی بود ، نه فقط برای شما، برای ما هم این جور بود ولی خب چاره چیست ، باید تحمل کرد. در این حوادث سخت است که جوهر ما آشکار میشود ،نیروها و توانهای درونی آشکار می شود و بهانه ای برای رحمت خداوند بوجود میآید . وقتی که انسان صبر می کند خدای متعال رحمتش را می فرستد. وقتی انسان بی صبری بکند، ناشکری بکند از رحمت الهی محروم خواهد بود. شماها خُب الحمدلله صبر کردید . خدا را شکر کردید . صبر کردید و تحمل کردید ، پای خدا حساب کردید . اینها خیلی مهم است . الحمدلله ایشان هم ( شهید یاسینی) مردی مومن بود، پرتلاش بود ، صادق بود ، صمیمی بود . خود همین ها موجب شده بود که ما به ایشان امیدوار باشیم . من حالا به ایشان ( تیمسار بقایی ) می گفتم ، خیلی امید داشتم به این جوان برای آینده . خب حالا خدای متعال این جوری مقدر کرده بود چاره ای نیست ، باید تحمل کرد ، تقدیرات الهی را...»

عکسی از شهید(لطفا دوستان عکس رو در گالری قرار بدهند)
http://www.sajed.ir/pe/images/gallery/img_pictures/originals/20081110_1169415686_006.jpg

منبع :سایت ساجد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
روحش شاد و قرین رحمت خاص الهی .
دست شما هم درد نکنه اذرخش جان.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزيز ضمن تشكر از شما
موضوع مطرح شده تكراري است .
http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=6745

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[img]http://www.asr-entezar.ir/entezar/wp-content/uploads/13911013000187_PhotoL_V1.jpg[/img]


[size=5]قبل از حملۀ عراق به خاک کشورمان من با جناب یاسینی در پایگاه بوشهر در یک گردان بودیم . وی در آن زمان در زدن موشک « ماوریک » تبحر فوق العاده ای داشت ، به طوری که با درجۀ سروانی به عنوان معلم خلبان به ما آموزش می داد . با شروع جنگ درهر پرواز یکی از خلبانها به عنوان کابین عقب با خود می برد تا به صورت علمی روی اهداف طریقه زدن موشک را آموزش دهد. چند روز از آغاز جنگ گذشته بود و ما در گردان دور هم نشسته بودیم . علی رضا رو به من کرد و گفت : حسین چه آرزویی داری ؟ گفتم : بزرگترین آرزویم پرواز با شماست .
- من فکر می کردم الان می خواهی بگویی ، خرید خانه یا چیز دیگر …
- راستش وقتی با شما پرواز می کنم یک حالت خاصی به من دست می دهد .
چند روز از این ماجرا گذشته بود درست ساعت ۴ بعد از ظهر روز سوم مهرماه ۱۳۵۹ بود که
جناب یاسینی مرا صدا زد و گفت : حسین ! یک مأموریت پیش آمده می آیی با هم بریم ؟
- چرا که نیام ، از خدامه.
دونفری به طرف اتاق توجیه روانه شدیم . من در این فکر بودم که چه مأموریتی در پیش است . ولی تحت تأثیر حالت و رفتار جناب یاسینی قرار گرفته بودم و آرام و مطمئن همراه وی وارد اتاق شدم . وی بدون هیچگونه اضطرابی خلبانان را توجیه می کرد و این امر باعث می شد تا خلبانها با روحیۀ بالا و بدون دلهره به مأموریت اعزام بشوند . او جزئیات مأموریت را به طور دقیق توضیح می داد ومی گفت: حسین جان! مادراین مأموریت تک فروندی هستیم و مأموریتمان زدن ناوچۀ جنگی در بندرام القصر است . آماده که هستی ؟
بدون اینکه سخن بگویم سرم را به حالت تأیید تکان دادم . چون تا آن زمان مأموریت جنگی کمی انجام داده بودم و به منطقه آشنایی کامل نداشتم هر آنچه را جناب یاسینی می گفت با وسواس خاصی به ذهنم می سپردم . پس از انجام توجیه ، نزدیک غروب آفتاب به آشیانۀ هواپیما رفتیم و بعد از بازرسی های لازم هواپیما را روشن کرده و به سوی باند پروازی حرکت کردیم. علیرضا دستۀ گاز موتورها را به جلو داد ، هواپیما غرش کنان با سرعت تمام روی باند خزید و لحظه ای بعد در دل آسمان غوطه ور شدیم . بعد از مدتی پرواز به منطقه رسیده بودیم و ارتفاعمان ۸هزار پا بود. یک لحظه مشاهده کردم تکه های کوچک ابردور وبرمان زیاد شده اند ، گفتم : چه ابرهای قشنگی ! با خنده گفت : خیلی قشنگ هستندولی ابر نیستند . دوباره خندید و ادامه داد : اینها گلوله های ضد هوایی دشمن هستن که در هوا منفجر می شوند و دود سفید رنگ تولید می کنند . بالای هدف رسیده بودیم و ناوچه در برد موشک قرار گرفته بود که دو سه موشک به آن زدیم و در ارتفاع پایین گردش کردیم ولی من در دلم کمی دلهره داشتم که نکند به کابلهای فشار قوی و یا دکل برق آن برخورد کنیم – چون درارتفاع خیلی پایین پرواز می کردیم – ولی خیالم از این راحت بود که کنترل هواپیما در دست رضاست . در همین فکر بودم که موشکی از کنار هواپیما رد شد . گفتم : رضا دارند موشک می زنند ! با خونسردی گفت : ناراحت نشو ! گر نگهدار من آن است که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد .
بعد از زدن هدف سمت پایگاه را پیش گرفتیم و بدون کوچکترین آسیبی در پایگاه فرود آمدیم وقتی که از هواپیما پایین آمدیم رضا رو به من کرد و گفت : حسین اینجا که از ابر خبری نیست ؟! بدون اینکه سخنی بگویم نگاهمان به هم دوخته شد و زدیم زیر خنده .[/size]

[size=5]راوی: سرتیپ خلبان حسین نظری[/size]

[size=5]منبع: کتاب انتخابی دیگر[/size]

[size=5]تحقیق و تألیف : گروه پژوهش و نگارش انتشارات عقیدتی سیاسی نیروی هوایی ارتش[/size]
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزیز ممنون که این خاطرات را نقل می کنید ان شا الله که ادامه بدید :rose:

[quote]گفتم : چه ابرهای قشنگی ! با خنده گفت : خیلی قشنگ هستندولی ابر نیستند . دوباره خندید و ادامه داد : اینها گلوله های ضد هوایی دشمن هستن که در هوا منفجر می شوند و دود سفید رنگ تولید می کنند .[/quote]

با این تیکه خیلی حال کردم ! icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
لطفاً یکی از مدیران این مطالب رو به یک تاپیک منتقل کنند تا مطالب مربوط به شهید یاسینی یکجا جمع بشنود:
[center][url="http://www.military.ir/forums/topic/6255-4-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%B1%D9%84%D8%B4%DA%AF%D8%B1-%D8%AE%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6/"]زندگی نامه شهید سیدعلیرضا یاسینی[/url][/center]

[center][url="http://www.military.ir/forums/topic/25834-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C/"]خاطره ای از شهید یاسینی[/url][/center]

[center][url="http://www.military.ir/forums/topic/24298-%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%BA%D9%8A%D8%A8%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%8A%D8%AA-%D8%B4%D9%87%D9%8A%D8%AF-%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D9%8A%D9%86%D9%8A/"]امداد غیبی در مأموریت شهید یاسینی[/url][/center]

[center][url="http://www.military.ir/forums/topic/26344-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%AE%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D9%87%DB%8C%D8%AF/"]جایزه خلبانان ایرانی را بدهید[/url][/center]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='PersianKing' timestamp='1407663334' post='400718']
لطفاً یکی از مدیران این مطالب رو به یک تاپیک منتقل کنند تا مطالب مربوط به شهید یاسینی یکجا جمع بشنود:
[center][url="http://www.military.ir/forums/topic/6255-4-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%B1%D9%84%D8%B4%DA%AF%D8%B1-%D8%AE%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6/"]زندگی نامه شهید سیدعلیرضا یاسینی[/url][/center]

[center][url="http://www.military.ir/forums/topic/25834-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C/"]خاطره ای از شهید یاسینی[/url][/center]

[center][url="http://www.military.ir/forums/topic/24298-%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%BA%D9%8A%D8%A8%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%8A%D8%AA-%D8%B4%D9%87%D9%8A%D8%AF-%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D9%8A%D9%86%D9%8A/"]امداد غیبی در مأموریت شهید یاسینی[/url][/center]

[center][url="http://www.military.ir/forums/topic/26344-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%AE%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D9%87%DB%8C%D8%AF/"]جایزه خلبانان ایرانی را بدهید[/url][/center]
[/quote]

من هم موافق اینطوری همه با هم یکدست میشه فقط لینک اون تایپیک رو به من هم بدین تا بقیه مطالب رو در اون قرار بدم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=#ff0000][b]راوی: سرتیپ خلبان روح الدین ابوطالبی[/b][/color]

زمانی که در بوشهر بودم با ایشان همکار شدم, بخش اعظم پروژه های جنگی اش را انجام داده بود هرچند اوصاف او را از زبان دوستان شنیده بودم و به عشق و علاقه وصف ناپذیرش نسبت به پرواز آشنا بودم ولی در مدتیکه تا پایان جنگ باقیمانده بود خود دیدم که چگونه عاشقانه پروازهای جنگی را انجام می داد.
خلبانی شجاع و نترس بود که از هیچ مأموریتی هراسی به دل راه نمی داد. هنگام عملیات چنان خونسرد بود که گویی پروازی معمولی انجام می دهد بهمین دلیل در دوستان این باور بوجود آمده بود که هیچگاه یاسینی مورد هدف قرار نخواهد گرفت. هرچند پروازهای زیادی انجام داده بود اما هرگز نشد که از زبان خودش درباره مأموریتهایش سخنی بشنوم و یا اینکه از تعداد و چگونگی مأموریتهایش صحبت کند.
اواخر جنگ بود که بعنوان معاون عملیات پایگاه بوشهر برنامه ریزی کرده بودم تا پروازهایی را در منطقه فاو انجام بدهیم عراق برای بازپسگیری فاو دست به عملیات گسترده ای زده بود. هدف از این پروازها زدن عقبه دشمن و نیروهای کمکی آنان بود تا بلکه بتوانیم در پناه بمبارانهای مکرر نیروهای خودی را سالم برگردانیم تا اسیر نشوند.
یکی از خلبانان را در برنامه پروازی قرار دادم و پس از آن به ترتیب خلبانان بعدی را تعیین کرده بودم. حدود 10 دقیقه مانده به شروع نخستین پرواز [color=#ff0000]شهید یاسینی[/color] که در آن موقع فرمانده پایگاه بود در حالیکه خود را به چتر و کلاه مجهز کرده بود وارد اتاق "آلرت" شد و رو به من کرد و گفت:
- [color=#a52a2a]کی نوبت ماست؟[/color]
گفتم: [color=#008000]برای پروازشما برنامه ریزی نشده مگر اینکه دستور بفرمایید[/color]
درحالیکه میخندید گفت:
- [color=#a52a2a]بریم استارت بزنیم هواپیما را ببینیم بلدیم یا یادمان رفته[/color]
اصرار ما برای جلوگیری از پرواز ایشان مؤثر نیفتاد و به طرف نخستین هواپیمای آماده رفت و در چشم برهم زدنی درون کابین قرار گرفت. این عمل ایشان باعث روحیه گرفتن سایر دوستان پروازی شد به گونه ای که برای رفتن به مأموریت از هم سبقت می گرفتند.
در آنروز هر 10 دقیقه یکبار تعدادی از هواپیماها را روانه منطقه میکردیم و [color=#ff0000]شهید یاسینی[/color] در آنروز دوبار مأموریت جنگی انجام داد.
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

باسلام

 

اردیبهشت ماه 1394 تندیس این شهید وفرمانده بزرگ  به همراه ماکتی از جنگنده اف 4 فانتوم در میدان (فلکه ) فرودگاه شهرستان آبادان نصب گردید.در گوشه دیگر میدان بقایایی از یک هواگرد عراقی ساقط شده  در جنگ تحمیلی زیر پای این بزرگمرد و جنگنده ا ش قرارداده شد.

 

 

 

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10346/IMG_20151104_143436.jpg]thumb_IMG_20151104_143436.jpg[/url]

 

 

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10346/IMG_20151104_143231.jpg]thumb_IMG_20151104_143231.jpg[/url]

 

 

 

IMG_20151104_143416~0.jpg

 

 

IMG_20151104_143506.jpg

ویرایش شده در توسط sadra91
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلامی دو باره به دوستان عزیز میلیتاریست.

 

 

عقابِ نجیب

(خاطراتی از سرلشکر شهید علیرضا یاسینی)

shhyd_60lyrD_ysyny.jpg

 

 

حسین اصلانی از یاران و همراهان شهید علیرضا یاسینی معاون هماهنگ کننده و خلبان تیزپرواز نیروی هوایی است. این پیشکسوت نیروی هوایی خاطره‌ای از شهید یاسینی دارد که در ادامه می‌خوانیم:

Hsyn_Slny.jpg
حسین اصلانی دوست و همراه شهید یاسینی
 
مدت مدیدی بود با تیمسار شهید، علیرضا یاسینی آشنا بودم. اوج روابط دوستانه ما به سال‌های ۶۷ و ۶۸ بر می‌گردد که ایشان با درجه سرهنگی عهده دار پست فرماندهی پایگاه بوشهر بود. همسر و فرزندانش را در تهران گذاشته بود تا با فراغ بال بیشتری بتواند در این منطقه محروم خدمت کند. از این جهت با تعدادی از دوستان، شب‌ها تا دیروقت کنار ایشان بوده و از نزدیک شاهد فعالیت‌های چشمگیرش در رسیدگی به امور پایگاه بودیم.
گویی خستگی در قاموس این دلاور وجود نداشت و گاهی ما از همراهی کردن او که تا پاسی از شب تلاش می کرد، عاجز می ماندیم.
 
این «دلاور میدان جنگ» و «عقاب تیز پرواز» که در جنگ تحمیلی امان از دشمن بعثی گرفته بود، حال در سنگر فرماندهی، کمر همت بسته بود تا دوران سازندگی پس از جنگ را در یگان تحت فرماندهی اش آغاز کند. چنان مقتدرانه و پر تلاش به امور سازندگی می پرداخت که حیرت همگان را برانگیخته بود.
به سبب اینکه دائم در کار و تلاش بود، علی رغم اینکه بیش‌تر ساعات شبانه روز را در کنارش بودیم، کم‌تر فرصت می کردیم تا به گفت‌وگوهای دوستانه بپردازیم. از این‌که خاطرات جنگی‌اش را برای هیچ کس بازگو نمی‌کرد، احساس می‌کردم که چیزی بر سینه‌ام سنگینی می‌کند.
 
shhyd_60lyrD_ysyny_dr_zmn_jng.jpg
 
همواره علاقه‌مند بودم تا چند خاطره از عملیات‌هایش برایم بازگو کند. مترصد فرصتی بودم تا این کنجکاوی دیرینه‌ام را که چون عقده‌ای بر دلم سنگینی می کرد، التیام بخشم.
با خود همواره می پنداشتم، او که قهرمان جنگ در پروازهای برون مرزی در بین خلبانان نیروی هوایی است، چرا هیچ‌گاه حاضر نمی شود که خاطرات جنگی‌اش را نه تنها با ما، که دوست و رفیق چندساله‌اش هستیم، حتی با خانواده‌اش در میان بگذارد.
اگر او را نمی شناختیم و نمی‌دانستیم که چه مأموریت‌های مهمی را انجام داده است، شاید شک می کردیم که نکند، اصلا مأموریت جنگی انجام نداده باشد.
 
 
تواضع در بازگو کردن خاطرات
dryft_nshn_z_rhbr_nqlb.jpg
دریافت نشان فتح از رهبر انقلاب ؛ بخاطر بیشترین پرواز برون مرزی در دوران جنگ (نفر اول)
 
شبی در منزل نشسته بودیم و شب داشت به نیمه نزدیک می شد. به نظرم رسید فرصتی که در پی آن بودم فرارسیده است.
قیافه ای حق به جانب گرفتم و به آرامی گفتم: راستی تیمسار! شما تصمیم نداری یکی از خاطرات جنگی‌ات را برای ما تعریف کنی؟! چند سال است که در خدمت شما هستیم، آیا حق نداریم یکی از این خاطرات شما را از زبان خودتان بشنویم؟
چشمان پر نفوذش را به من دوخت و گفت: حسین! چه چیزی را می خواهی برایت تعریف کنم؟ من کاری نکرده‌ام که بخواهم بازگو کنم. هرچه بوده وظیفه دوران خدمتم بوده و بس. فکر می‌کنم دِینی بوده که باید در برابر ملت عزیزم ادا می‌کردم.
 
من که آن شب عزمم را جزم کرده بودم، با خود گفتم: امشب هر طور شده باید او را به حرف وادارم و نباید عقب نشینی کنم. لذا ادامه دادم و گفتم: درست است که وظیفه‌ات را انجام داده‌ای، ولی بعضی وقت‌ها باید همین وظیفه‌ها را بازگو کرد تا دیگران بدانند که خلبانان ما در جنگ چه فداکاری‌هایی کرده‌اند.
خندید و گفت: شما خوب می‌دانی که ما از بودجه این مملکت و با پول این ملت آموزش دیده و خلبان شده‌ایم تا به این‌جا رسیده‌ایم؛ دولت و ملت هزینه‌های زیادی را برایمان خرج کرده؛ پس هر کاری در جنگ و یا بعد از آن کرده‌ایم، در واقع پاسخی به این خرج‌هاست.
- حرفت را قبول دارم، ولی آیا بهتر نیست. شما و امثال شما که با خرج این ملت خلبان شده اید، حداقل کمی از خدمات‌تان را بازگو کنید تا مردم بیشتر با عملکردتان آشنا شوند و بدانند که چه نقشی در جنگ داشته اید؟!
 
khlbn_shhyd_60lyrD_ysyny.jpg
 
کم کم از سؤال پیچ کردنم داشت حوصله‌اش سر می رفت، او که همیشه از پاسخ به این گونه سؤال‌ها که احساس می کرد ممکن است ناچار باشد تعریفی از خود و خدماتش بکند، طفره می رفت، کمی صدایش را بلند کرد و گفت: آقای اصلانی! معلوم هست امشب چه خبر است، چرا دست از سرم بر نمی داری، اگر دنبال خاطرات جنگی هستی که من گفتم، تنها وظیفه‌ام را انجام داده‌ام. اگر به دنبال خاطرات جنگی هستی، بهتر است بروید و با خانواده های کوچ کرده و آواره شهرهای مرزی مثل خرمشهر، آبادان، دهلران، قصر شیرین و ... گفت و گو کنی که با دست خالی و یا با سلاح‌های ابتدایی و چوب و سنگ با لشکریان کفر و مزدور بعثی که تا دندان مسلح بودند، جنگیدند و مقاومت کردند. من و امثال من که کار مهمی انجام نداده‌ایم.
 
کمی سکوت کردم و هیچ نگفتم.
پس از چند دقیقه که سکوت مطلق بین ما حاکم بود، دوباره شروع کردم: تمام حرف‌هایت را قبول دارم. ولی باید عرض کنم که شما پرسنل گروه پروازی هم دست کمی از آن‌ها نداشتید، چرا که با تعدادی هواپیما که مرتب قطعات یدکی لازم داشت و در حال تحریم اقتصادی بودیم، با دشمنی می‌جنگیدید که پیشرفته‌ترین سلاح‌های اهدایی شرق و غرب را در اختیار داشت؟ آیا این به منزله همان مشت خالی در مقابل آن همه تجهیزات جنگی و پیچیده دشمن نیست؟!
- بله هست، اما باید بدانی که در جنگ ما، این سلاح و تجهیزات جنگی نبود که پیروزی می آفرید، بلکه نیروی ایمان و عمل به وظیفه شرعی بود که رزمندگان ما را وا می‌داشت تا بی‌مهابا به قلب دشمن یورش ببرند. ما افراد جان برکف کم نداریم. ما در مملکت مثل شهید فهمیده در قشر بسیجی که نارنجک به خود بست و زیر تانک دشمن رفت، کم نداریم. در قشر خلبان هم کم نداریم مثل شهید عباس دوران که با هواپیمای خود به تأسیسات دشمن بعثی زد و به جهانیان فهماند که بغداد و سایر شهرهای عراق جهت اجلاس سران غیرمتعهدها امن نیست، و ...
 
shhyd_ysyny.jpg
 
وقتی صحبت به اینجا رسید، در دلم گفتم: دارم به هدفم نزدیک می‌شوم، سرانجام سخنانم باعث شد تا حدودی نطقش گل کند و ممکن است امشب بتوانم خاطره ای از خود او بشنوم.
وقتی اوضاع را چنین مساعد دیدم، زبانم را کمی ملایمتر کردم و ملتمسانه از او خواستم تا خاطره ای را بازگو کند.
دوباره شروع به مقدمه‌چینی کرد و گفت: خاطره و یادآوری دوران جنگ علاوه بر این‌که ممکن است خوب باشد، ولی باعث ناراحتی‌ام نسبت به از دست دادن دوستان شهیدم می شود. من که خدمت‌تان گفتم، قابل این حرف‌ها نیستم که بخواهم از خودم تعریف کنم. چون من به تنهایی باعث انهدام یا بمباران منطقه‌ای از خاک دشمن و با ادوات نظامی‌اش نبوده‌ام، بلکه اگر مأموریتی هم انجام داده‌ام تنها من، خلبان هواپیما بوده‌ام و در واقع پرسنل خط پروازی و نگهداری، برج مراقبت، پدافندی و... در این کار من سهیم بوده و نقشی داشته اند.
 
عملیات مروارید
srlshkhr_shhyd_60lyrD_ysyny.jpg
 
با ظرافتی خاص میان حرفش دویدم و برای این‌که از این مقدمه‌گویی دست بردارد و به اصل مطلب بپردازد، گفتم: همه این چیزهایی که فرمودید، می دانم. لطف کنید بروید سر اصل مطلب. نگاهی معنادار به چهره‌ام انداخت و گفت: مثل این‌که امشب از کمند تو نمی‌توانم نجات پیدا کنم. باشد حالا که اصرار داری می‌گویم. می ترسم اگر نگویم، امشب خواب را از چشمانم بگیری.
 
حتما عملیات عظیم «مروارید» را به خاطر داری. در این عملیات، متأسفانه «ناوچه پیکان» منهدم شد و پرسنل شجاع این ناوچه نیز به شهادت رسیدند. من به اتفاق هفت نفر دیگر از خلبانان پایگاه، مسئولیت حراست و بعضی مواقع عملیات انهدامی تجهیزات تدافعی و پشتیبانی دشمن را در اطراف سکوهای نفتی عراق به عهده داشتیم. ناگهان اطلاع دادند در اطراف اسکله بندر ام القسر، نزدیک مرز کویت در خور عبدالله چند فروند ناوچه اوزاهای عراق در کنار کشتی های تجاری مستقر شده اند و به پرسنل مستقر در اسکله کمک می رسانند.
 
من به اتفاق شهید خلعتبری و یکی دیگر از همکاران با سه فروند هواپیمای «اف - ۴» که مجهز به موشک «ماوریک» بود، آماده عملیات، برای انهدام ناوچه های مورد نظر شدیم. با هماهنگی که با شهید خلعتبری کرده بودم، قرار شد وی از طرف خاک کویت هجومش را آغاز کند و من نیز از دهانه فاو و خور جلو آنها را بگیرم تا خوب آنها را در محاصره داشته باشیم.
 
shhyd_Hsyn_khl60tbry.jpg
سرلشکر شهید حسین خلعتبری
 
در حالی که سرگرم گفت و گوی رادیویی با حسین خلعتبری بودم، خلبان کابین عقب هواپیمایم، مرا متوجه ناوچه اوزای عراق کرد که به آرامی از بغل کشتی تجاری جدا شده بود و به سمت دهانه خور در حال حرکت بود. وقتی به طرفش شیرجه کردم، از حضور ما در منطقه آگاه شد و بلافاصله خود را به کشتی بازرگانی که به گمانم متعلق به کشور ژاپن بود، نزدیک کرد و در پناه آن قرار گرفت
 
در این لحظه صدای حسین در رادیو طنین انداخت که فریاد می زد: رضا! ناوچه را در رادار دارم، آماده شلیک موشک به آن هستم.
در جوابش گفتم: ... خوبه حسین! دقت کن طوری بزنی که آسیبی به کشتی تجاری وارد نشود، زیرا ممکن است بهانه دست سایر کشورها بیفتد و بگویند که ایران کشتی های تجاری را در خلیج فارس هدف قرار میدهد. :
تا آن زمان، چون زدن کشتی های غیر نظامی از سوی دو کشور درگیر جنگ صورت نگرفته بود، اگر این اتفاق می افتاد و کشتی تجاری هدف قرار می گرفت مارا پیشقدم در این حمله ها قلمداد می کردند و با دشمنانی که ما داشتیم، بهانه خوبی برای آنها می شد تا دولتمردان ما را تحت فشار سیاسی قرار بدهند.
 
 
موفقیت چشمگیر
60mlyt_mrwryd.jpg
 
پس از این گفت و گو با شهید خلعتبری، ایشان اطمینان داد طوری ناوچه را بزند که کشتی تجاری صدمه ای نبیند. سپس با یک فروند موشک «ماوریک» چنان به دماغه ناوچه زد که چندین متر آن را از کشتی تجاری جدا کرد و به قعر آب فرستاد. در حالی که حسین را به خاطر این عملیات ماهرانه اش تشویق می کردم، به شوخی گفتم: حسین! طعمه آماده مرا گرفتی، حاضر باش تا برای هدف بعدی برویم!
 
هدف بعدی قطار باری بود که در ایستگاه راه آهن بندر ام القصر قرار داشت و در حال حرکت به سوی شهرهای عراق بود. قطار مزبور - چون باری بود به احتمال دادیم که محموله نظامی و تسلیحاتی همراه داشته باشد. دو فروند، به صورت همزمان به طرفش رفتیم و در چشم به هم زدنی آن را به تلی از آتش و دود مبدل کردیم.
البته این یکی از مأموریتهای من در عملیات «مروارید» بود. در آن روز ۸ سورتی (دفعه) پرواز داشتم که بقیه آنها بماند برای وقت دیگر، حالا دیر وقت است.»
 
shhyd_stry_shhyd_ysyny.jpg
 
شهیدعلیرضا یاسینی از یاران شهید منصور ستاری 15 دی ماه 1373 همراه با جمع دیگری از فرماندهان بلندپایه نیروی هوایی ارتش، در سانحه سقوط جت استار فرماندهان نهاجا به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

srlshkhr_khlbn_shhyd_60lyrD_ysyny.jpg

 

============================

 

فیلم سینمائی « نه و پنج دقیقه »

 

 

 

 

این فیلم تلویزیونی برشی است از زندگی سرلشگر خلبان شهید سیدعلیرضا یاسینی از 31 شهریور 59 تا 15 دی 73 است

مهم‌ترین بخش این فیلم 90 دقیقه‌ای بر محور حادثه‌ای حقیقی از اویل جنگ و سقوط هواپیمای شهید یاسینی در خاک عراق قرار دارد. در این حادثه وی توسط شیعیان و اهالی بومی منطقه نجات یافته و به کشور بازگردانده می‌شود .

 

 

============================

پ.ن : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.

  • Like 1
  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.