ramtina

دلايل سپاه براي ورود به خاك عراق

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

به گزارش خبرگزاري فارس، نشريه پيام انقلاب، ارگان رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در شماره 65 مورخه 16 مرداد 1361 طي مقاله اي نوشت: *رزمندگان اسلام از ورود به خاك عراق چه انگيزه‌هايي دارند؟ از ابتداي جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران يك اصل براي ما ثابت شده است كه اگر ما متكي به قدرت و اراده خويش توطئه‌هاي دشمن جهاني را خنثي كنيم، حداقل در كوتاه مدت هيچكس نيست كه به كمك جمهوري اسلامي بشتابد. مردم ما از ابتداي شروع جنگ به عينه مشاهده كردند، تا زماني كه صدام قدرت پيشروي و حتي مقاومت خود را در برابر رزمندگان اسلام حفظ كرده بود، هيچ كشور و يا مرجع بين‌المللي تجاوز عراق عليه ايران را محكوم نكرد. فقط هنگامي كه رزمندگان ما با تكيه بر قدرت و اراده خويش و بسيج كليه امكانات مادي و معنوي‌شان در جبهه‌هاي جنگ سرنوشت، توانستند صدام را در عمليات، طريق‌القدس، بيت‌المقدس، محمد رسول‌الله، طلوع فجر، فتح المبين و خرمشهر به عقب‌نشيني مجبور سازند، ورود هيات‌هاي صلح به ايران تشديد مي‌شود. و آن هم نه براي برقراري صلح عادلانه بلكه براي تحميل صلح آمريكايي بر جمهوري اسلامي، با آزاد سازي خرمشهر جهاد تدافعي رزمندگان اسلام وارد مرحله جديدتري مي‌شود. مرحله‌اي كه دشمن احساس مي‌كند اگر بخواهد مقاومتي از خود نشان دهد بايد تمام نيروهاي خود را از دست بدهد. تا آنزمان ارتش عراق بيش از شش لشكر خويش را بكلي از دست داده بود، و اگر چهار لشكر ديگر ارتش صدام نابود مي‌شد تكيه گاه نظام رژيم بغداد درهم مي‌شكست و ديگر صدام و حزب بعث قادر به حفظ حاكميت فاسد خويش نبودند. در اين موقعيت صدام و پشتيبان امريكايي اسرائيلي او دست بكار توطئه‌اي گسترده و خطرناك مي‌شوند. اين توطئه داراي ابعاد گسترده‌اي بود كه بطور كلي دو بعد اساسي داشت. در بعد داخلي قرار بر اين مي‌شود. كه صدام به دستور آمريكا دست به يك عقب‌نشيني آبرومندانه بزند. و در بعد خارجي، آمريكا دستور حمله به جنوب لبنان را به نيروهاي اسرائيلي صادر مي‌كند. البته در هر دو وجه قضيه دشمن دست به يك تبليغات گسترده مي‌زند كه محورهاي آن براساس بررسي محتواي وسايل ارتباط جمعي دنياي غرب، داراي سه بعد اساسي است. 1 - تكيه شديد بر صلح طلبي صدام با استناد به عقب‌نشيني عراق از خاك ايران 2 - ايران متجاوز است، چرا كه قصد حمله به خاك عراق دارد 3 - پخش اخبار گسترده تجاوز اسرائيل به جنوب لبنان مجموعه توطئه‌هاي فوق، و حركت‌هاي بعدي امريكا در صدور قطعنامه شوراي امنيت، و مانور مشترك نيروهاي نظامي در خليج، بمنظور اهداف زير انجام شود: اولا: صدام احتياج داشت كه تجاوز خود به ايران را براي ملت عراق و ساير ملل عراق توجيه كند. ولي بدليل شروع از جانب عراق و شكست او در جنگ بهيچ وجه نمي‌توانست قادسيه صدام را توجيه كند مسلما مردم عراق و ساير ملل منطقه از او مي‌پرسيدند كه تو چرا به ايران حمله كرد؟ صدام براي تجاوز 22 ماهه خود هيچ توجيهي نداشت. بخصوص كه با ويراني شهرهاي ايران مي‌بايد جواب هيات‌هاي صلح، مبني بر پرداخت خسارت به ايران را بدهد. صدام در اين فضايي كه با كمك آمريكا برايش درست شده بود مي‌ـوانست بر مسائل فوق سرپوش منطقي بگذارد، چرا كه با مطرح كردن ضرورت جنگ با اسارئيل، مسئله را به انحراف ببرد. ثانيا: عقب‌نشيني آبرومندانه نيروهيا متجاوز بعصي از شهرها به نقاط استراتژيك غرب كشور، مي‌تواند صدام را در موضعي قرار دهد كه با سرپوش گذاشتن بر شكست مفتضحانه‌اش در ايران، بتواند مابقي نيروهاي خود را حفظ كند. صدا با اين حركت از يكطرف شكست خود را يك حركت صلح‌طلبانه و عقب‌نشيني از موضع قدرت توصيف كرده و در عين حال با ما بقي نيروهاي نظامي خويش مي‌تواند به تقويت پايه‌هاي قدرت خود بپردازد. برپايي هر نظام سياسي، متكي به چهار ركن اساسي است و رژيم صدام تكيه گاههاي تبليغاتي سياسي و اقتصادي خود را بدليل تجاوز به جمهوري اسلامي و مقاومت شديد رزمندگان اسلام و سرانجام عدم پشتوانه مردمي خود از دست داده بود و تكيه‌گاه نظاميش نيز مي‌رفت كه با فتح خرمشهر، بطور كامل تخريب شده و حاكميت منحوس حزب بعث درهم شكسته شود. در اين شرايط است كه صدام دست به اين حركت مزورانه مي‌زند. او مي‌دانست كه تا عمليات خرمشهر بيش از شش لشكر خويش را در مصاف با نيرو‌هاي مسلمان ما از دست داده است. و فقط يك حمله گسترده كافي است كه با انهدام چهار لشكر ديگر ارتش بعث مهمترين تكيه گاه برپايي نظام سياسي خود را از دست بدهد. اين بود كه با عقب‌نشيني آبرومندانه‌ حود، مي‌توانست ضمن سرپوش گذاشتن بر شكست مفتضحانه خود، مابقي نيروهاي خويش را حفظ كند. ثالثا: صدام و حزب كافري بعث با اتخاذ استراتژي باصطلاح صلح‌طلبانه، مي‌توانند ضمن سرپوش گذاشتن بر ماهيت تجاوزكارانه خويش، با تحميل صلح بر جمهوري اسلامي ايران، فرصت لازم را براي بازسازي و توسعه منابع قدرت خويش و تحكيم پايه‌هاي حاكميت فاسد خود بدست آورد. بخصوص كه هدف اين استراتژي با حركت شوراي امنيت و صدور قطعنامه‌اي براي تحميل صلح به ايران بسيار مشخص و روشنتر شد. رابعا: آمريكا با حفظ حاكميت حزب بعث عفلقي مي‌تواند اسرائيل را از ضربات اساسي و عملي جمهوري اسلامي كه در شرايط كنوني بصورت محور حركتهاي مردمي و اسلامي منطقه درآمده است دورتر نگهداشته و مركز ثقل سلطه خويش در خاورميانه را از ضربات اساسي جمهوري اسلامي نجات دهد. بعلاوه آمريكا با اين حركت مي‌تواند از گسترش حركت‌هاي اسلامي و مردمي در منطقه جلوگيري بعمل آورد. چرا كه ادامه جنگ تجاوزكارانه آمريكا برعليه جمهوري اسلامي نيروهاي ذخيره جمهوري اسلامي در كشورهاي منطقه را در حد وسيعتري درگير يك جنگ همه جانبه و گسترده برعليه منافع آمريكا در منطقه مي‌كند. خامسا: آمريكا مي‌توانست با اين حركت بر روي «رژيم صهيونيستي صدام» بعنوان يك اهرم عمل ديگر قدرت امريكا در منطقه به جاي رژيم شاه برعليه حركت‌هاي مردمي و اسلامي منطقه برنامه‌ريزي كرده و مجددا با تقويت نظامي صدام او را درگير يك جنگ همه جانبه‌تر برعليه جمهوري اسلامي و ساير حركتهاي مردمي منطقه كند. همانطور كه ما در كردستان شاهد عملكرد گروههاي آمريكايي صلح‌طلب بوديم. زماني كه اين گروههاي فاسد آمريكايي در برابر ضربات پاسداران انقلاب اسلامي بصورت نيمه‌جان درآمده بودند خواستار صلح شدند و هنگامي كه صلح برقرار شد خود را تا مي‌توانستند تقويت كرده و بصورت گسترده‌تري وارد صحنه شدند. سادساً: آمريكا با تحليل صلح بر جمهوري اسلامي و تثبيت پايه‌هاي سلطه جابرانه صدام مي‌توانست به حاكميت پليسي و خفقان‌اور صدام ادامه داده و حتي آنرا تشديد كند. و قدرت نيروهاي مردمي عراق را كه از ترس حاكميت پليسي شديد حاكمان بغداد؛ اجازه بروز و ظهور نمي‌يافت. براي هميشه سركوب كرده و بر شعله‌ مقدس خشم و نفرت مردم نسبت به صدام سرپوش گذاشته و يا احياناً با باز كردن دريچه‌هاي اطمينان فضاي سياسي كشور و اعطاي آزاديهايي بسبك آمريكايي حركت مردمي را با كنترل خويش به انحراف برده و براي مدت ديگر به سلطه غاصبانه خوش بر ملتي كه هفتصد سال زير سلطه جباراني نظير صدام بوده است تداوم بخشد. بعلاوه آمريكا با اين توطئه مي‌توانست؛ ملت عراق را از كمك مردم ايران مأيوس كرده و تعهد جمهوري اسلامي را به سرنوشت اسلامي و انساني مردم محروم و زير سلطه عراق زير علامت سؤال برده و يأس شديدي را بر ملت عراق حاكم مي‌كردند. تا با دامن زدن به يأس و ايجاد نااميدي در مردم عراق نيروهاي ذخيره و توانمند مردم عراق را براي مدت زيادتري زير پرده سياه حاكميت فاسد خويش ببرد. و زمينه لازم را براي تثبيت پايه‌هاي سلطه‌ جابرانه حزب بعث فراهم كند. سابعاً: دشمن جهاني انقلاب اسلامي با اين حركت مي‌توانست شرايط جمهوري اسلامي را؛ براي پايان دادن به جنگ ناديده گرفته و رسماً مواد چهارگانه آنرا زيرپا بگذارد. و بدين‌ترتيب قدرت خويش را به رخ مديريت انقلاب اسلامي و مردم قهرمان هميشه در صحنه آن نشان دهد. و سرانجام: آمريكا در نظر داشت كه با برقراري صلح به خواست‌هاي رفاهي مردم ما دامن زده و گروههاي مفسد و محارب آلت دست خويش را به شكلهاي ديگري در صحنه سياست كشور وارد كند. تا براي تحقق منافع خويش در سطح داخلي ضمن تعرض بر حاكميت خط امام با تكيه بر ضعفها و كمبودهاي طبيعي بعد از جنگ گروههاي سياسي وابسته را رشد داده و يا حداقل منابع اطلاعاتي و جاسوسي خويش را كه در دوران جنگ تا حدود زيادي از دست داده بود تكميل كند. هنگامي كه توطئه گسترده فوق با تجاوز به جنوب لبنان و عقب‌نشيني تدريجي نيروهاي كافر بعث از شهرهاي اشغال شده ايران آغاز شد و افكار عمومي مردم ايران متوجه جبهه‌‌هاي جنگ لبنان شد، امام امت توطئه‌ خطرناك فوق را درك كرده و همان موقع دستور تداوم حمله را به نيروهاي نظامي صادر كردند. انگيزه‌هاي اين حركت از جانب امام را مي‌توان به صورت زيرفهرست كرد. اول اينكه، امام در بررسي حركت‌هاي دشمن به تحليل مشخص و واقعي ازانگيزه‌هاي حركت دشمن مي‌پردازند و با صبر و تأمل خاص خويش مسائل را تبيين مي‌كنند. سپس با استفاده از برهان خلف، خلاف خواست دشمن، موضعگيري مي‌كنند. چرا كه حركت برخلاف خواستها و انگيزه‌هاي دشمن عين مصلحت انقلاب است. ثانياً: امام با هشدار به مردم و مسئولان كه فريب حركت دشمن را خورده‌اند اشاره مي‌كنند كه، اگر شما بخواهيد ملت لبنان را نيز بطور اساسي نجات دهيد بايد اين موجود نيمه‌جان را رها نكنيد كه مار زخم‌خورده خطرناك است. امام امت انگيزه حمله رژيم اشغالگر قدس به لبنان را نجات صدام از مهلكه و هدف آنرا مشغول كردن ايران به دو جبهه و در نتيجه فرسوده شدن قواي ايران و شكست ما در دو جبهه لبنان و عراق قلمداد نمودند. براين اساس امام در سخنراني خويش قضيه را بدين صورت تحليل كرده و نسبت به آن موضع‌گيري كردند: آمريكا مي‌دانست كه ما و ملت ما به لبنان حساسيت داريم. اين دام را آمريكا درست كرد. يعني آن نوكر خودش را فرستاد به اينكه حمله كند به لبنان و آن‌همه خسارات وارد كنند... آنها دنبال اين هستند كه صدام را در اين طرف سرجاي خودش نگه دارند و ايران كه از نظر آنها خيلي اهميتش بيشتر از لبنان و جاهاي ديگري است براي آنان محفوظ بماند. امام سپس اشاره به مردم و مسئولان كردند و گفتند: «بايد همه ملت‌ ما و همه دولتمردان ما توجه به اين معنا داشته باشند كه در عين حال كه ما لبنان را با ايران از حيث مصالح و مفاسد جدا نمي‌دانيم. لكن نبايد كاري بكنيم كه نتوانيم هم لبنان و هم ايران را نجات بدهيم. اگر امروز تمام نظرها متوجه به لبنان بشود و تمام قدرتها و گويندگان و تمام نويسندگان از لبنان بگويند اين توفيقي است براي آمريكا كه ايران جنگ خودش را فراموش كند و هم عراق را از دست مي‌دهيم و هم لبنان را.»امام امت براساس اين تحليل دقيق از انگيزه‌هاي اساسي توطئه‌‌ فوق اينگونه موضع‌گيري مي‌نمايند. همه گويندگان ما در سراسر كشور و همه ائمه جماعت ما در سرتاسر كشور اين مسئله را بگويند كه ما بايد از راهي كه شكست عراق به لبنان برويم.... ما مي‌خواهيم كه قدس رانجات بدهيم لكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس نمي‌توانيم. ما لبنان را از خودمان مي‌دانيم، لكن مقدمه اينكه لبنان را ما نجات بدهيم اينستكه عراق را نجات بدهيم.» امام در سخنان خويش انگيزه حمله اسرائيل به جنوب لبنان را حفظ صدام دانسته و بطوريكه كه نتيجه مي‌گيرند «اگر امروز تمام نظرها متوجه به لبنان بشود؛ اين توفيقي است براي آمريكا. كه ايران جنگ خودش را فراموش كند و هم عراق را از دست مي‌دهد و هم لبنان را». و درست بر اين اساس موضع‌گيري مي‌كنند كه «ما مي‌خواهيم كه قدس را نجات بدهيم لكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس نمي‌توانيم.» در همين رابطه فقيه عاليقدر حضرت آية‌الله العظمي منتظري مي‌فرمايند كه: «ملت مظلوم ايران براي راهيابي به جبهه قدس و جنگ با صهيونيسم غاصب اين دشمن اسلام و خلق عرب راهي جز عبور از خاك عراق ندارد. و بايد اين حقيقت را كه خطر رژيم بعثي عراق براي اسلام و مسلمين كمتر از خطر صهيونيسم نيست را براي مسلمين افشا كرد.» گذشته از اين مطالب كه معالجه اساسي غده سرطاني منطقه از طريق حضور فعال و گسترده نيروهاي مردمي كشورهاي اسلامي امكان‌پذير است و گذشته از اين مطلب كه انتقال لشكرهاي نظامي ما از طريق هوايي امكان‌پذير نبود و نيروهاي موجود در لبنان تنها با پشتگرمي نيروهاي مسلمان ايراني قادر به مقاومت بوده و مي‌توانند مقاومت نموده و نبرد قهرمانانه خود را ادامه دهند، نيمه‌جان رها كرده موجودي كه بلحاظ ماهيت تجاوزكارانه و صهيونيستي آن هيچ تفاوتي با مظهر نجاست منطقه (اسرائيل) ندارد خيانتي است به ملت مسلمان ما و ملل محروم عراق و منطقه. اينست كه براي جراحي اساسي غده سرطاني منطقه (اسرائيل) بايد حزب بعث عراق را شكست و از طريق شكست حاكميت فاسد و ضد انساني صدام و حز كافر او نيروهاي رزمنده ملل مسلمان منطقه در ايران بسيج و متشكل شده و از طريق كشور عراق راهي جبهه‌هاي رزمندگان فلسطيني در لبنان شوند. بنابراين يكي از بزرگترين انگيزه‌هاي رزمندگان مسلمان ما اعم از نيروهاي ارتش، سپاه و بسيج از ورود به خاك عراق تحقق شعار «راه قدس از كربلا مي‌گذرد» مي‌باشد. كه اميدواريم در اين مقطع حساس و مرحله «گذار» كه سخـت‌ترين مراحل حركت است با امدادهاي الهي و تداوم سريع‌ حملات رزمندگان ما به شعار مقدس فوق تحقق عيني بخشيم. تعهد اسلام در برابر سرنوشت ملت عراق اسلام از مظلوم در تمام نقاط جهان دفاع مي‌كند. بطوريكه دفاع از مظلوم حتي از ملل غير مسلمان در حد رفع ظلم يكي از محورهاي سياست خارجي ما را تشكيل مي‌دهد. براين اساس جمهوري اسلامي مؤظف است كه به تعهد اسلامي خويش در برابر سرنوشت ملت مسلمان عراق عمل كرده و حمايت خود را از طريق حملات گسترده خويش برعليه نيروهاي كافر بعث در جبهه‌هاي جنگ تحميلي تداوم بخشد. ملت عراق از رزمندگان جمهوري اسلامي انتظار دارند كه با سرعت بخشيدن به حملات گسترده خويش فرصت تحكيم و تثبيت پايه‌هاي قدرت حاكميت فاسد حزب بعث كافر را از وي گرفته و در گرفتن حق تعيين سرنوشت براي ملت عراق نيروهاي مردمي عراق را ياري دهند. نيروهاي رزمنده ما بايد بدانند كه علت اصلي عدم حضور فعال و گسترده نيروهاي مردمي عراق در كمك به رزمندگان تاكنون وجود جو پليسي و خفقان‌آور حزب بعث بوده است. و اساساً سركوب شديد و؟ با تقويت نظامي صدام او را درگير يك جنگ همه جانبه‌تر برعليه جمهوري اسلامي و ساير حركتهاي مردمي منطقه كند. همانطور كه ما در كردستان شاهد عملكرد گروههاي آمريكايي صلح‌طلب بوديم. زماني كه اين گروههاي فاسد آمريكايي در برابر ضربات پاسداران انقلاب اسلامي بصورت نيمه‌جان درآمده بودند خواستار صلح شدند و هنگامي كه صلح برقرار شد خود را تا مي‌توانستند تقويت كرده و بصورت گسترده‌تري وارد صحنه شدند. سادساً: آمريكا با تحليل صلح بر جمهوري اسلامي و تثبيت پايه‌هاي سلطه جابرانه صدام مي‌توانست به حاكميت پليسي و خفقان‌اور صدام ادامه داده و حتي آنرا تشديد كند. و قدرت نيروهاي مردمي عراق را كه از ترس حاكميت پليسي شديد حاكمان بغداد؛ اجازه بروز و ظهور نمي‌يافت. براي هميشه سركوب كرده و بر شعله‌ مقدس خشم و نفرت مردم نسبت به صدام سرپوش گذاشته و يا احياناً با باز كردن دريچه‌هاي اطمينان فضاي سياسي كشور و اعطاي آزاديهايي بسبك آمريكايي حركت مردمي را با كنترل خويش به انحراف برده و براي مدت ديگر به سلطه غاصبانه خوش بر ملتي كه هفتصد سال زير سلطه جباراني نظير صدام بوده است تداوم بخشد. بعلاوه آمريكا با اين توطئه مي‌توانست؛ ملت عراق را از كمك مردم ايران مأيوس كرده و تعهد جمهوري اسلامي را به سرنوشت اسلامي و انساني مردم محروم و زير سلطه عراق زير علامت سؤال برده و يأس شديدي را بر ملت عراق حاكم مي‌كردند. تا با دامن زدن به يأس و ايجاد نااميدي در مردم عراق نيروهاي ذخيره و توانمند مردم عراق را براي مدت زيادتري زير پرده سياه حاكميت فاسد خويش ببرد. و زمينه لازم را براي تثبيت پايه‌هاي سلطه‌ جابرانه حزب بعث فراهم كند. سابعاً: دشمن جهاني انقلاب اسلامي با اين حركت مي‌توانست شرايط جمهوري اسلامي را؛ براي پايان دادن به جنگ ناديده گرفته و رسماً مواد چهارگانه آنرا زيرپا بگذارد. و بدين‌ترتيب قدرت خويش را به رخ مديريت انقلاب اسلامي و مردم قهرمان هميشه در صحنه آن نشان دهد. و سرانجام: آمريكا در نظر داشت كه با برقراري صلح به خواست‌هاي رفاهي مردم ما دامن زده و گروههاي مفسد و محارب آلت دست خويش را به شكلهاي ديگري در صحنه سياست كشور وارد كند. تا براي تحقق منافع خويش در سطح داخلي ضمن تعرض بر حاكميت خط امام با تكيه بر ضعفها و كمبودهاي طبيعي بعد از جنگ گروههاي سياسي وابسته را رشد داده و يا حداقل منابع اطلاعاتي و جاسوسي خويش را كه در دوران جنگ تا حدود زيادي از دست داده بود تكميل كند. هنگامي كه توطئه گسترده فوق با تجاوز به جنوب لبنان و عقب‌نشيني تدريجي نيروهاي كافر بعث از شهرهاي اشغال شده ايران آغاز شد و افكار عمومي مردم ايران متوجه جبهه‌‌هاي جنگ لبنان شد، امام امت توطئه‌ خطرناك فوق را درك كرده و همان موقع دستور تداوم حمله را به نيروهاي نظامي صادر كردند. انگيزه‌هاي اين حركت از جانب امام را مي‌توان به صورت زيرفهرست كرد. اول اينكه، امام در بررسي حركت‌هاي دشمن به تحليل مشخص و واقعي ازانگيزه‌هاي حركت دشمن مي‌پردازند و با صبر و تأمل خاص خويش مسائل را تبيين مي‌كنند. سپس با استفاده از برهان خلف، خلاف خواست دشمن، موضعگيري مي‌كنند. چرا كه حركت برخلاف خواستها و انگيزه‌هاي دشمن عين مصلحت انقلاب است. ثانياً: امام با هشدار به مردم و مسئولان كه فريب حركت دشمن را خورده‌اند اشاره مي‌كنند كه، اگر شما بخواهيد ملت لبنان را نيز بطور اساسي نجات دهيد بايد اين موجود نيمه‌جان را رها نكنيد كه مار زخم‌خورده خطرناك است. امام امت انگيزه حمله رژيم اشغالگر قدس به لبنان را نجات صدام از مهلكه و هدف آنرا مشغول كردن ايران به دو جبهه و در نتيجه فرسوده شدن قواي ايران و شكست ما در دو جبهه لبنان و عراق قلمداد نمودند. براين اساس امام در سخنراني خويش قضيه را بدين صورت تحليل كرده و نسبت به آن موضع‌گيري كردند: آمريكا مي‌دانست كه ما و ملت ما به لبنان حساسيت داريم. اين دام را آمريكا درست كرد. يعني آن نوكر خودش را فرستاد به اينكه حمله كند به لبنان و آن‌همه خسارات وارد كنند... آنها دنبال اين هستند كه صدام را در اين طرف سرجاي خودش نگه دارند و ايران كه از نظر آنها خيلي اهميتش بيشتر از لبنان و جاهاي ديگري است براي آنان محفوظ بماند. امام سپس اشاره به مردم و مسئولان كردند و گفتند: «بايد همه ملت‌ ما و همه دولتمردان ما توجه به اين معنا داشته باشند كه در عين حال كه ما لبنان را با ايران از حيث مصالح و مفاسد جدا نمي‌دانيم. لكن نبايد كاري بكنيم كه نتوانيم هم لبنان و هم ايران را نجات بدهيم. اگر امروز تمام نظرها متوجه به لبنان بشود و تمام قدرتها و گويندگان و تمام نويسندگان از لبنان بگويند اين توفيقي است براي آمريكا كه ايران جنگ خودش را فراموش كند و هم عراق را از دست مي‌دهيم و هم لبنان را.»امام امت براساس اين تحليل دقيق از انگيزه‌هاي اساسي توطئه‌‌ فوق اينگونه موضع‌گيري مي‌نمايند. همه گويندگان ما در سراسر كشور و همه ائمه جماعت ما در سرتاسر كشور اين مسئله را بگويند كه ما بايد از راهي كه شكست عراق به لبنان برويم.... ما مي‌خواهيم كه قدس رانجات بدهيم لكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس نمي‌توانيم. ما لبنان را از خودمان مي‌دانيم، لكن مقدمه اينكه لبنان را ما نجات بدهيم اينستكه عراق را نجات بدهيم.» امام در سخنان خويش انگيزه حمله اسرائيل به جنوب لبنان را حفظ صدام دانسته و بطوريكه كه نتيجه مي‌گيرند «اگر امروز تمام نظرها متوجه به لبنان بشود؛ اين توفيقي است براي آمريكا. كه ايران جنگ خودش را فراموش كند و هم عراق را از دست مي‌دهد و هم لبنان را». و درست بر اين اساس موضع‌گيري مي‌كنند كه «ما مي‌خواهيم كه قدس را نجات بدهيم لكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس نمي‌توانيم.» در همين رابطه فقيه عاليقدر حضرت آية‌الله العظمي منتظري مي‌فرمايند كه: «ملت مظلوم ايران براي راهيابي به جبهه قدس و جنگ با صهيونيسم غاصب اين دشمن اسلام و خلق عرب راهي جز عبور از خاك عراق ندارد. و بايد اين حقيقت را كه خطر رژيم بعثي عراق براي اسلام و مسلمين كمتر از خطر صهيونيسم نيست را براي مسلمين افشا كرد.» گذشته از اين مطالب كه معالجه اساسي غده سرطاني منطقه از طريق حضور فعال و گسترده نيروهاي مردمي كشورهاي اسلامي امكان‌پذير است و گذشته از اين مطلب كه انتقال لشكرهاي نظامي ما از طريق هوايي امكان‌پذير نبود و نيروهاي موجود در لبنان تنها با پشتگرمي نيروهاي مسلمان ايراني قادر به مقاومت بوده و مي‌توانند مقاومت نموده و نبرد قهرمانانه خود را ادامه دهند، نيمه‌جان رها كرده موجودي كه بلحاظ ماهيت تجاوزكارانه و صهيونيستي آن هيچ تفاوتي با مظهر نجاست منطقه (اسرائيل) ندارد خيانتي است به ملت مسلمان ما و ملل محروم عراق و منطقه. اينست كه براي جراحي اساسي غده سرطاني منطقه (اسرائيل) بايد حزب بعث عراق را شكست و از طريق شكست حاكميت فاسد و ضد انساني صدام و حز كافر او نيروهاي رزمنده ملل مسلمان منطقه در ايران بسيج و متشكل شده و از طريق كشور عراق راهي جبهه‌هاي رزمندگان فلسطيني در لبنان شوند. بنابراين يكي از بزرگترين انگيزه‌هاي رزمندگان مسلمان ما اعم از نيروهاي ارتش، سپاه و بسيج از ورود به خاك عراق تحقق شعار «راه قدس از كربلا مي‌گذرد» مي‌باشد. كه اميدواريم در اين مقطع حساس و مرحله «گذار» كه سخـت‌ترين مراحل حركت است با امدادهاي الهي و تداوم سريع‌ حملات رزمندگان ما به شعار مقدس فوق تحقق عيني بخشيم. *تعهد اسلام در برابر سرنوشت ملت عراق اسلام از مظلوم در تمام نقاط جهان دفاع مي‌كند. بطوريكه دفاع از مظلوم حتي از ملل غير مسلمان در حد رفع ظلم يكي از محورهاي سياست خارجي ما را تشكيل مي‌دهد. براين اساس جمهوري اسلامي مؤظف است كه به تعهد اسلامي خويش در برابر سرنوشت ملت مسلمان عراق عمل كرده و حمايت خود را از طريق حملات گسترده خويش برعليه نيروهاي كافر بعث در جبهه‌هاي جنگ تحميلي تداوم بخشد. ملت عراق از رزمندگان جمهوري اسلامي انتظار دارند كه با سرعت بخشيدن به حملات گسترده خويش فرصت تحكيم و تثبيت پايه‌هاي قدرت حاكميت فاسد حزب بعث كافر را از وي گرفته و در گرفتن حق تعيين سرنوشت براي ملت عراق نيروهاي مردمي عراق را ياري دهند. نيروهاي رزمنده ما بايد بدانند كه علت اصلي عدم حضور فعال و گسترده نيروهاي مردمي عراق در كمك به رزمندگان تاكنون وجود جو پليسي و خفقان‌آور حزب بعث بوده است. و اساساً سركوب شديد و گسترده حركت‌هاي مردمي در عراق از ابتدا تاكنون موجب شده است كه نيروهاي مردمي نتوانند مخالفت شديد خويش را در شكل تظاهرات يا اعتصابات گسترده نشان دهند. هرچند كه تظاهرات در برخي از شهرهاي عراق علي‌رغم كشتار مردم و وجود گسترده زندانيان سياسي ملمان در زندانهاي بغداد و نيروهاي سياسي و اسلامي مخالف عراق در ايران و سوريه و بالاخره تظاهرات نيروهاي معاود عراقي در ايران و تظاهرات دانشجويان عراقي در ايران، سوريه، لندن و آمريكا و حتي تظاهرات اسراي عراقي بر عليه صدام همگي بيانگر اين مطلب است كه اگر سلطه نظامي حزب بعث از بين برود زمينه بسيار مساعدي براي حضور فعال و گسترده نيروهاي مردمي عراق در صحنه سياست آن كشور براي به دست گرفتن حق تعيين سرنوشت خويش فراهم خواهد شد. به علاوه اين مطلب كه رفتن ما به داخل خاك عراق انگيزه مقاومت را در نيروهاي عراقي تشديد مي‌كندف يك حرف نادرست است. بطوريكه تجربه علميات رمضان نشان داد كه نه تنها انگيزه مقاومت در نيروهاي عراقي تقويت نشده بلكه گرايش به تسليم در برابر نيروهاي رزمنده مسلمان جمهوري اسلامي تشديد شده و حتي براي تسليم شدن به قواي اسلام لحظه‌شماري مي‌كنند. بطوريكه اين خواست قلبي خود را از طرق مختلف كرا را اعلام كرده‌اند. *موضع اعتقادي ما ورود رزمندگان اسلام به خاك عراق بر اساس موضع اعتقادي آنها يعني «جهاد آزاديبخش» مي‌باشد. در مكتب اسلام جهاد انواع گوناگوني دارد. اول: جهاد تدافعلي دوم: جهاد با اهل بني سوم: جهاد با كفار در زمان حضور امام و چهارم: جهاد آزاديبخش. رزمندگان اسلام از ابتداي جنگ تحميلي تاكنون براي دفاع تجاوز و متجاوز دست به يك جهاد تدافعي زده بودند. يعني نوع جهاد ما تا قبل از ورود به خاك عراق جهاد تدافعي بود. رزمندگان با تلاش و كوشش پيگير و مداوم و جهت‌دار خود را براي دفاع از مملكت اسلامي تا دفاع متجاوز ادامه دادند. ولي تلاش رزمندگان اسلام با ورود به خاك عراق به نيت نجات ملت عراق از سلطه ظالمانه رژيم فاسد صدام و نابودي پايه‌هاي قطعي حاكميت فاسد حزب بعث، وارد مرحله جديدي مي‌شود و آن جهاد آزاديبخش براي نجات دادن و ازاد كردن ملت مسلمان عراق از انواع قيد و بندهاي ظالمانه و رساندن آنها به استقلال و آزادي كامل مي‌باشد. چرا كه يكي از اهداف انقلاب اسلامي كمك به جهاد آزاديبخش ملتهاي ستمديده است. اين است كه بر اساس موضع اعتقادي خويش ما لزوما مي‌بايست دست به يك جهاد آزاديبخش مي‌زديم و عمليات رمضان طليعه اين حركت مي‌باشد. حركتي كه مِ‌رود با گرفتن خاك عراق و سپردن آن به نيروهاي رزمنده عراقي؛ عراق را با يك جهاد آزاديبخش از چنگال رژيم فاسد صهيونيستي نجات دهد. مسلما گرفتن منطقه استراتژيك بصره و سپردن آن به نيروهاي آزاديبخش عراقي و ترف تدريجي مناطق زير سلطه حزب بعث مقدمه و‌ آغازي بر حركت جبهه آزادي _ بخش نيروهاي مسلمان عراق مي‌باشد. * دور كردن دشمن از مرزها و ايجاد امنيت در شهرهاي جبهه و پشت جبهه يكي ديگر از انگيزه‌هاي به حق جمهوري اسلامي دور كردن آتش دشمن از مرزهاي خويش است. هيچ قدرتي در جهان نمي‌تواند اين حق طبيعي ما را نديده بگيرد. ملت ما چه در شهرهايي كه در جبهه قرار دارند و چه در شهرهايي كه در پشت جبهه قرار دارند بايد از آتش نيروهاي زميني و هوايي دشمن مصون باشند و اين حق طبيعي همه ملت ماست. بنابراين براي خاموش كردن آتش دشمن ضرورت دارد كه نيروهاي دشمن از مرزهاي ما دور بشوند. تا آتش آنها به شهرهاي مرزي ما نرسد و ضرورت دارد كه ستاد ارتش عراق نابود شود تا مردم بيگناه ما در شهرهاي همدان، آبادان، اهواز، باختران، ايلام و ساير شهرهاي ما از آتش بمب‌هاي هواپيماي دشمن مصون بمانند. بنابراين دور كردن دشمن از مرزها و ايجاد امنيت در شهرهاي در جبهه و پشت جبهه يكي ديگر از انگيزه‌هاي ما از ورود به خاك عراق است. بر اين اساس بايد نيروهاي متجاوز عراقي را حتي در خاكشان مورد حمله قرار داد و مسلما مبناي مكتبي جهاد آزاديبخش ما به هيچ وجه اجازه مقابله به مثل و بمباران شهرهاي عراقي را به ما نمي‌دهد. و درست بر همين اساس بود كه ما تاكنون حتي يك بمب به داخل شهرهاي عراق نريخته‌ايم. هرچند كه عراق با بمباران برخي از شهرهاي خود از يكطرف سعي در نابودي مقاومت مردمي داشته و از طرف ديگر مي‌خواسته است گناه آن را به گردن جمهوري اسلامي بگذارد و چهره مقدس رزمندگان اسلام ما را نزد ملت خود خدشه‌دار كند. *احقاق حقوق خود جمهوري اسلامي به دليل ماهيت تجاوز كارانه جنگ عراق بر عليه ايران داراي حقوقي است كه آن را در چهار اصل مهم و اصلي كرارا عنوان كرده است. صدام با عقب‌نشيني آبرومندانه خود با كمك قطعنامه سازمان دول! متحد مي‌خواست كه از پرداخت حقوق حقه ما طفره رود. مسلمان يكي ديگر از انگيزه‌هاي ما از تداوم حمله خود در خاك عراق گرفتن حقوق به حق خود در جنگ تجاوزكارانه عراق بر عليه ايران است. تجاوزي كه موجب نابودي امكانات مادي و معنوي ملت مسلمان ايران شده است. از آنجا كه كليه توطئه‌هاي آمريكا در جهت ناديده گرفتن حقوق ايران است مسلما گرفتن حقوق حقه ما از دشمن سلطه‌طلب احتياج به اسلحه داشته و راه‌هاي ديپلماسي فريبي بيش نيست. بنابراين حمله ما براي دفع تجاوز و توطئه‌هاي امپرياليزم و در عين حال تنبيه شديد متجاوز براي سايرين تداوم خواهد داشت. تا براي يك بار هم كه شده در طول تاريخ ملتي حق خود را با تكيه بر اراده استوار خويش از حلقوم متجاوز بيرون بكشد.اسلامي فوق بود كه به دستور انگليس طرح از پيش ساخته شده «نهضت مشروطيت» با تحصن و بست 9 نفر از بازرگانان و وابستگان غرب باور فراماسونري چون محمد‌تقي بنكدار در سفارت انگليس بود كه براي اولين بار كلمه «مشروطيت» و «مشروطيت خواهي» با همان بعاد فرنگي كه نسخه‌اي از شكل حكومت سلطنتي انگلستان بود در جامعه مطرح شد. بدين ترتيب كه قدرت دربار را تماما گرفته و در اختيار مجلس قرار بدهند، و با در دست گرفتن كرسيهاي آن خط خود را القاء و اعمال نمايد. اما بيم آن مي‌رفت كه روحانيوني چون آيت‌ا... سيد عبدا... بهبهاني و آيت‌ا... سيد‌محمد طباطبايي و ... در مقابل اين جريان انحرافي كه ريشه در سفارت انگليس داشت بايستند و اين جريان را در نطفه بخشكانند. بنابراين براي از ميان بردن اين خطر بايد كه فكري كرد و كردند و آن اين بود كه روشنفكران غرب باور فراماسونر حول و اطراف اين افراد را گرفته و خط سياسي انگليس را آنچنان القاء كردند كه توانستند از نيروي مردمي آيت‌ا... بهبهاني و طباطبايي برعليه استبداد وابسته به روسيه به نفت خود استفاده كنند و اين يكي از اولين تجربيات تلخ روحانيون بود كه از روشنفكران غربزده رودست خوردند. با ادغام نيروي مردمي روحانيت با نيروي قليل روشنفكران و تقويت اقتصادي و سياسي استعمار انگليس، جريان اصيل اولي در مظلوميت قرار گرفت و اكثريت مردم به پيروزي از روحانيون و روشنفكران خواستار برقراري حكومت مشروطه شدند. نگاه كوتاهي به سير حركت‌هاي ايندو پايگاه وجوديشان را كاملا مشخص مي‌نمايد. الف: پايگاه مشروعه‌طلبان سردمدار اين نهضت مظلوم، آيت‌الله شيخ فضل الله نوري بود كه بدون استثناء تمامي تحصن‌هايي كه به ابتكار وي برگزار مي‌شد در اماكن مذهبي به ويژه در حرم حضرت معصومه (ع) قم بود و علي‌رغم پيشنهادهاي مكرر دولتين انگليس و روس مبني بر پست نشستن در آ» سفارتها هرگز به چنين ذلتي تن در نداد چرا كه بدون شك وابستگي كامل اين نهضت را به دول فوق به همراه داشت و بالعكس تحصن‌ها و بستهاي «مشروطه _ خواهان» بدون استثناء در سفارت انگليس و يا تحت‌الحمايه او بود به طوريكه سفارت انگليس در روزهاي تحصن به وسيله غذاهاي متنوع پذيراي مي‌شد و به همين مناسبت شيخ فضل‌ا... نوري فرمود «مشروطه‌اي كه از ديگر پلوي انگليس سر در بياورد بدرد ما ايرانيها نمي‌خورد!» سه عامل مهم رشد تصاعدي «نهضت مشروطه‌خواهي» يعني روحانيت كمك‌هاي انگليس در ابعاد سياسي، اقتصادي، امنيتي و روشنفكران غربزده وابسته، و روحانيت كه به دلايل ضعف بينش سياسي و عدم شناخت دقيق از دشمن مورد استفاده قرار گرفته بودند؛ كار را به آنجا كشانيد كه بناچار ايندو جريان در مقابل يكديگر صف‌آرايي كردند و به طوريكه روحانيوني چون سيد محمد طباطبايي و سيد عبدا... بهبهاني در مقابل شهيد مظلوم شيخ فضل‌ا... نوري ايستادند و حتي آيت‌ا... آخوند ملا محمد خراساني حكم تكفير شيخ فضل‌ا... نوري را صادر كرد. و در اين ميان انگلستان و اياديش، آتش بيار معركه بودند و مبتني بر دكترين «تفرقه بيانداز و حكومت كن» از تفرقه ميان روحانيون ميوه حكومت استعماري خويش را مي‌چيد. به طوريكه كار به آنجا كشيد كه تمامي ياران شيخ فضل‌الله را از طرف او پراكنده ساختند و وي را در نهايت گستاخي بدار آويختند!. با بدار آويختن شيخ فضل‌ا... نوري حركت اصيل انقلاب اسلامي در نهضت مشروعيت بدار آويخته شد همانگونه كه با ميهماني دادن انگليس و ... نهضت مشروطيت متولد و رشد يافت و عاقبت كشور را به استعمار انگليس تقديم كرد. ب: سياست ترور و كشتار روحانيون اگر چه روحانيون مدتي فريب نيرنگهاي انگليس را خوردند اما طولي نكشيد كه چشم بگشودند و دستهاي پنهان استعمار انگليس را از پس پرده برون كشيدند و با عيان شدن حقايق مي‌رفتند كه حركت جديدي را به جبرانه اشتباهات گذشته ايجاد كنند، اما گويي كه زمان گذشته بود زيرا كه به موازات برقراري حكومت مشروطه پايه‌هاي نفوذي استعمار انگليس در مجلس و دربار و ساير نهادهاي اداري محكم و رشد كرده بود. و مردم نيز به تصور اينكه انقلاب پيروز شده و به اهداف خود رسيده است صحنه اجتماع را ترك گفته و هر يك به سوئي پراكنده شدند. علاوه بر آن عده‌اي از مردم حول و اطراف روشنفكران وابسته به اصطلاح آزاديخواه را پر كرده بودند چرا كه پس از برقراري حكومت مشروطه ديگر روشنفكران به عنوان مبارزيني در جامعه مطرح شده بودند كه همسنگر مراجع بزرگ بوده‌اند و باعث به ثمر رسيدن خواست مردم و خون شهدايي بودند و بدين ترتيب پايگاه توده‌اي پيدا كرده بودند و ديگر به مبارزه كردن با آنها براي كوتاهي دستشان از سرنوشت و مال و ناموس مردم به اين سادگي‌ها هم نبود. پراكندگي و عدم انسجام نيروهاي مردمي و پيرايش آنها آنچنان بود كه روحانيون قادر به جمع‌آوري و تشكل نيرو‌هاي مردمي را نبودند و يا مستلزم مدت زماني بود كه هرگز اين فرصت را انگليس به آنان نداد. استعمار انگليس قبل از آ»كه خطري از جانب روحانيون آنها را تهديد كند سياست ترور و خانه‌نشين كردن روحانيون را پيشه خود ساخت، به طوريكه آيت‌ا... سيد عبدالله بهبهاني و آيت‌ا... ملا آخوند خراساني و ... نيز توسط ايادي انگليس به قتل رسيدند و اين تجربه تلخي بود كه روحانيت به شكل‌هاي متفاوت از جانب استعمار و روشنفكران غربزده، به دست آورده بود. تجربيات تلخي كه روحانيون در صدر مشروطيت و زمان رضاخان و مصدق كسب كرده بودند اين شبهه را در اذهان بعضي از روحانيون و مذهبيون كه فاقد بينش سياسي، اسلامي بودند به وجود آورد كه اصولا روحانيون و مذهبيون همواره آلت دست روشنفكران و استعمار و اقع مِ‌شود و به استناد به دلايل فوق خواسته و ناخواسته به اشاعه دكترين انگليس مبني بر «دين از سياست جداست» پرداختند و يك قشر رفاه طلبي را به وجود آوردند كه هرگز در امور اجتماعي، سياسي و سرنوشت مردم كاري نداشت و صرفا به نمازي و روزه‌اي و ... مي‌پرداختند و بعضا با استعمار و استبداد همكاري مي‌كردند. در كنار حركت انحرافي فوق حركتي ديگر با پندگيري از تجربيات گذشته و با درك عميق از اسلام و بينش صحيح از دشمنان شروع شد و در بستر تاريخ رشد كرد و براي اولين بار پس از ساليان دراز در 15 خرداد 42 و نهايتا در پيروزي انقلاب اسلامي ايران و پس از آ» تبلور يافت كه اسوه اين خط اصيل اسلام فقاهتي در امام و خط امام خلاصه مي‌شد و اكنون كه به 14 مرداد سالگرد مشروطيت نزديك مي‌شويم جا داد كه ما با چشم باز از گذشته پند گيريم و از رشد سه عامل مهم در حركت انحرافي كه در مشروطيت مطرح بودند (استعمار، روشنفكران غربزده، روحانيون فاقد بينش سياسي، مذهبي) جلوگيري كرده و نگذاريم كه خداي ناكرده بر اثر رشد اين جناح‌ها در نهادها و پست‌هاي حساس مملكتي بر انقلاب ما آن آورند كه بر نهضت مشروعيت آوردند! والسلام

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.