RezaKiani

فتح‌خرمشهر بهترين‌زمان براي پايان‌جنگ

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

من این تاپیک رو دیروز درست کردم نمی دونم چرا امروز دنبالش گشتم پیداش نکردم. اگر کسی از مدیران محترم سایت پیداش کرد پاکش کنه چون دوباره با اجازه بزرگترها بعلههههههه
سيد احمد از حضرت امام نقل كرد:

در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند كه بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولين جنگ گفتند كه ما بايد تا كنار شط‌العرب (اروند رود) برويم تا بتوانيم غرامت خودمان را از عراق بگيريم. امام اصلاً با اين كار موافق نبودند و مي‌گفتند اگر بناست كه شما جنگ را ادامه بدهيد بدانيد كه اگر اين جنگ با اين وضعي كه شما داريد، ادامه يابد و شما موفق نشويد ديگر اين جنگ تمام شدني نيست و ما بايد اين جنگ را تا نقطه‌اي خاص ادامه بدهيم و الان هم كه قضيه فتح خرمشهر پيش آمده بهترين موقع براي پايان جنگ است.

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100953648024

ببخشید اگرتکراری شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فقط خرمشهر دست صدام نبود؟ واقعن بعثی ها و صدام حاضر به اتمام جنگ بودند؟ دنیا چطور؟ امریکا و انگلیس و فرانسه و روسیه چطور؟ کشورهای عربی چی؟وهابیون چی؟ ایا همه اینها حاضر بودند از منافع تضعیف دو تا از کشور مهم شیعه بگذرند؟ یا شرق و غرب بازار تسلیحاتی و رونق صنایع نظامیشون رو کاهش بدهند؟ یا در این فرصت چند سالی آرامش خاطر اسرائیل رو ازش بگیرند؟ خاطرات ژنرال های صدام و الجزایری ها رو بخونید میگن اصلن صدام هیچ تمایلی به توقف جنگ نداشت و اصلن اهل صلح نبود! تنها چیزی که میخواست نابودی ملت و کشور ایران بود!
[b]
در اینکه ملت و رهبر کبیر انقلاب صلح طلب بوده و جنگ مسلمان با مسلمان را به ضرر اسلام و مسلمین می دانستند شکی نیست ، اما شروع کنندگان و گردانندگان این جنگ در طرف مقابل نه مسلمان بودند و نه صلح طلب![/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قطعا" مسلمه كه ما در اون زمان هيچ حامي و پشتيباني نداشتيم.
بنابراين بهترين كار صلح موقت نبود و بلكه يك صلح دايمي بود.
در اون دوران به گفته ولايتي كه وزير امور خارجه ايران بود فقط بحث آتش بس بود نه صلح...
اونها مي خواستن فرصت كافي براي صدام ايجاد كنن
فرصت براي تكميل نيروي هوايي با ميراژ و سوپراتاندارد و ....

در ايني كه سايستهاي اوندوران در ايران بسيار تندروانه بوده بحثي نيست و خسارت اون رو هم پرداختيم و خواهيم پرداخت ولي با اينكه اون صلح اون موقع پايدار بود موافق نيستم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]من این تاپیک رو دیروز درست کردم نمی دونم چرا امروز دنبالش گشتم پیداش نکردم. اگر کسی از مدیران محترم سایت پیداش کرد پاکش کنه چون دوباره با اجازه بزرگترها بعلههههههه
سيد احمد از حضرت امام نقل كرد:

در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند كه بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولين جنگ گفتند كه ما بايد تا كنار شط‌العرب (اروند رود) برويم تا بتوانيم غرامت خودمان را از عراق بگيريم. امام اصلاً با اين كار موافق نبودند و مي‌گفتند اگر بناست كه شما جنگ را ادامه بدهيد بدانيد كه اگر اين جنگ با اين وضعي كه شما داريد، ادامه يابد و شما موفق نشويد ديگر اين جنگ تمام شدني نيست و ما بايد اين جنگ را تا نقطه‌اي خاص ادامه بدهيم و الان هم كه قضيه فتح خرمشهر پيش آمده بهترين موقع براي پايان جنگ است.

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100953648024

ببخشید اگرتکراری شد.[/quote]

در سال های اخیر فعالیت برای توجیه مردم در مورد این مسئله بسیار بود و متعجبم شما چرا این مطالب تکراری را ادامه می دهید.

آیا ما جنگ را شروع کردیم که با فتح خرمشهر آن را تمام کنیم؟همان هایی که شروع کردند به ادامه ان نیز کمر بسته بودند.
برای بنده توضیح دهید چگونه جنگ را یک طرفه پایان می دادیم وقتی حتی سازمان ملل از متجاوز خواندن عراق صرفه نظر می کرد و رسانه های بیگانه در حمایت صدام و فریب مردم جهان نهایت کو شش را می کردند.
حتی وقتی بعد ها در اواخر جنگ قعطنامه سازمان ملل که عراق را متجاوز دانسته بود قبول کردیم این ها دست از شرارت بر نداشته و پایدار نبودن قول و قرارشان را به همه ثابت کردند.

در آخر دیگر حوصله ای برای تکرار مکررات نیست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]عمليات رمضان در نوع خود، عمليات فوق‌العاده‌اي بود.
هم به لحاظ تعداد تانك‌هاي حاضر در عمليات (كه به عمليات شكار تانك معروف شد)، هم حجم نيروهاي عراقي در منطقه؛ اون هم در حالي كه صدام آماده‌ي پذيرش آتش بس بود خير سرش!
قابل توجه دوستاني كه ساده لوحانه خيال مي‌كردن اگه ما سال 61 آتش بس رو قبول مي‌كرديم، جنگ ايران و عراق خاتمه پيدا مي‌كرد!
اگه اينطور بود، چطور عراق در طي يك ماه، چنين ارتشي رو فراهم كرد؟! به چه دليل بود؟ حتماً به خاطر پشتيباني از آتش بس Laughing Laughing !!

اما اگر اهداف اين عمليات، 100% محقق مي‌شد، شايد حقيقتاً مي‌شد اميدوار بود كه جنگ به پايان برسه! گويي كه با دكترين هنري كسينجر درمورد اين جنگ، اين نبرد نبايد برنده‌اي مي‌داشت! پس منطقاً جنگ در اون مقطع؛ به علت برتري كامل نيروهاي ايراني، خاتمه پيدا نمي‌كرد! [/quote]


این مطلبی است که مصطفی در مورد این مبحث نوشته و فکر کنم جواب شما به صورت کامل د راون موجود باشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متاسفانه مثله اینکه دوستان اصلا دقت نکردند. این حرفها اصلا حرفهای من نیست. این حرفها رو سید احمد خمینی به نقل از پدر بزرگوارشان نقل کرده اند. من نخواستم اصل داستان رو این جا کپی پیست کنم چون خارج از روش کاری من هست. این جور مواقع من آدرس اصل منبع رو می نویسم و به همین اکتفا می کنم ولی برای روشن شدن ذهن عزیزان اینبار زیر قراری که با خودم داشتم می زنم.
این هم کپی کامل مطالبی که روزنامه جام جم چاپ کرده. خود جام جم هم این مطالب رو از سایت ساجد که سایت رسمی دفاع مقدس هست نقل کرده. امیدوارم که این روزنامه و ساید ساجد رو دیگه به دشمن و معاندین و گروهکها و اینها وابسته ندونید:

سيد احمد از حضرت امام نقل كرد:
فتح‌خرمشهر بهترين‌زمان براي پايان‌جنگ
جام جم آنلاين: در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند كه بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولين جنگ گفتند كه ما بايد تا كنار شط‌العرب (اروند رود) برويم تا بتوانيم غرامت خودمان را از عراق بگيريم. امام اصلاً با اين كار موافق نبودند و مي‌گفتند اگر بناست كه شما جنگ را ادامه بدهيد بدانيد كه اگر اين جنگ با اين وضعي كه شما داريد، ادامه يابد و شما موفق نشويد ديگر اين جنگ تمام شدني نيست و ما بايد اين جنگ را تا نقطه‌اي خاص ادامه بدهيم و الان هم كه قضيه فتح خرمشهر پيش آمده بهترين موقع براي پايان جنگ است.

به گزارش جام جم آنلاين، سايت «ساجد» مصاحبه‌ي منتشر نشده‌اي را از مرحوم حاج سيد احمد خميني فرزند حضرت امام (ره) منتشر كرده است كه در آن نكات جالب توجهي وجود دارد. متن كامل اين مصاحبه در پي مي‌آيد.

سوال:جناب حجت‌اسلام والمسلمين حاج سيداحمد خميني در آستانه يازدهمين سالگرد دفاع مقدس قرار گرفته‌ايم خواهشمند است بفرماييد كه جنابعالي چگونه از شروع تجاوز وحشيانه دشمن به ميهن عزيزمان باخبر شديد و در آن هنگام در مورد سرنوشت جنگ و پايان آن چه احساسي داشتيد؟

حضرت امام نسبت به حمله عراق دستپاچگي نشان ندادند

حاج احمد آقا:بسم‌الله الرحمن الرحيم ، به‌طور كلي وقتي جريانات انقلاب اسلامي ايران در پيش بود يعني همان زماني كه امام در پاريس تشريف داشتند يكي از مسائلي كه پيش‌بيني مي‌شد اين بود كه اگر انقلاب پيروز شود چه نوع خطراتي آن را تهديد مي‌كند. ما معتقد بوديم كه منافقين و چپي‌ها در داخل مسائلي بوجود مي‌آورند چون از اينجا (ايران) هم فردي كه نامش را دقيقاً به خاطر ندارم به آنجا (فرانسه) آمد. وي از ايادي شاه بود كه بعد هم معلوم شد كه عضو سازمان «سيا» مي‌باشد و مدتي هم رئيس دفتر شاهپور بختيار بود. وي يك شماره تلفن به ما داد و گفت اگر با من كاري داشتيد تماس بگيريد و آن شماره متعلق به تلفني بود كه در اطاقي پهلوي اطاق بختيار بود.

مسئله‌اي كه مطرح شد اين بود كه امام حاضر نشدند با فرد مذكور ملاقات كنند. وي اين مسئله را با يكسري از مسائل داخلي را به بنده گفت كه ما خودمان هم همان‌طور حدس مي‌زديم. ايشان مي‌گفت در تركمن صحرايي درگيري هست و در بلوچستان به نوعي ديگر و در قسمتهاي كردستان و حتي در جنوب جرياناتي با نام خلق عرب پديد آمده و ما علاوه بر اينكه اين مسائل را حدس مي‌زديم احتمال هم مي‌داديم كه جنگي عليه انقلاب راه بيفتد. درست در بحران قضاياي بعد از انقلاب بود كه جريان جنگ پيش آمد. البته گزارشاتي از مدتي پيش از شروع جنگ رسيده بود كه عراق نيروهايي را در حال جابجايي دارد.

بعد از اينكه عراق به ايران تجاوز كرد و چند فرودگاه را بمباران كرد يعني در همان ساعات اوليه شروع جنگ از ستاد مشترك به بنده خبر رسيد و من هم به خدمت حضرت امام رفتم و به ايشان خبر دادم. ايشان هيچ عكس‌العملي كه ناشي از دست‌پاچگي باشد نشان ندادند و به حرف من گوش كردند. آن موقع به قدري ما درگير بوديم كه فرصت زيادي نداشتيم چون نمي‌دانستيم كه جنگ، كوتاه است يا طولاني مي‌شود. بيشتر تحليلهاي روز اول ما اين بود كه يا اين جنگ ظرف چند روز تمام مي‌شود و يا يك جنگ طولاني و درازمدت مي‌شود و اين بستگي دارد و به وضع داخلي كشور ما. يعني اگر ما كنترلمان بر اوضاع بد باشد و آنها بيايند و جاهايي را بگيرند كه قهراًً جنگ تمام شده است اما اگر برعكس باشد ما براي يك جنگ تمام عيار آماده شويم. چون ما مي‌دانستيم كه آنها مجهز به چه سلاحهايي هستند و ما خودمان چه داريم و ما از محل نگهداري خيلي از سلاحها و مهمات خبر نداشتيم و شناخت زيادي نسبت به پادگانها نداشتيم چون كساني كه از اين اوضاع مطلع بودند غالباً از كشور فرار كرد بودند و آن عده‌اي هم كه مانده بودند دل‌خوشي از ما نداشتند كه بخواهند بدون مسائلي اين چيزها را به ما بگويند.

سوال : بدون ترديد شما در طول دوران دفاع مقدس از همه كس به امام نزديكتر بوديد و از موضع‌گيريهاي ايشان در مقاطع مختلف جنگ خاطرات بسياري داريد. لطفاً خاطره‌اي را از آن دوران تعريف كنيد؟

با فتح خرمشهر احساس خوبي به امام دست داد

حاج احمد: تلخترين خاطره‌اي كه به ياد دارم پذيرش قطعنامه، و شيرين‌ترين خاطره مربوط به فتح خرمشهر است.
فتح خرمشهر زماني اعلام شد كه ساعت حدوداً چهار بعدازظهر بود و امام در حال قدم زدن بودند. امام هر روز سه مرتبه و هر مرتبه حدوداً‌ نيم ساعت قدم مي‌زدند و راديو هم در دستشان بود چون ما از قبل مي‌دانستيم كه رزمندگان اسلام در حال انجام اين كار هستند و درگيري هم از شب قبل شروع شده بود كه خيلي هم شديد بود.

امام در حال قدم زدن بودند كه گوينده راديو خبر آزادسازي خرمشهر را اعلام كرد. با شنيدن صداي گوينده، من به امام نگاه كردم و متوجه شدم كه احساس خوبي به ايشان دست داد. البته در مجموع امام از مسائلي كه خيلي تلخ بود اوقاتشان زياد تلخ نمي‌شد و از مسائلي هم كه شيرين بود خيلي خوشحال نمي‌شد.

در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند كه بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولان جنگ گفتند كه ما بايد تا كنار شط‌العرب (اروند رود) برويم تا بتوانيم غرامت خودمان را از عراق بگيريم. امام اصلاً با اين كار موافق نبودند و مي‌گفتند اگر بناست كه شما جنگ را ادامه بدهيد بدانيد كه اگر اين جنگ با اين وضعي كه شما داريد ادامه يابد و شما موفق نشويد ديگر اين جنگ تمام شدني نيست و ما با اين جنگ را تا نقطه‌اي خاص ادامه بدهيم و الان هم كه قضيه فتح خرمشهر پيش آمده بهترين موقع براي پايان جنگ است.

سوال: به جرأت مي‌توان گفت از بزرگترين دستاوردهاي دفاع مقدس، ارزشها روحيات و فرهنگ ارزشمند و گرانقدري است كه رزمندگان اسلام در صحنه‌هاي نبرد و ميادين خون و شهادت به نمايش گذاشتند. از نگاه شما براي پاسداري از اين ارزشها و بهره‌گيري از آنها در مقابل با تهاجم فرهنگي استكبار بايد چه تدابيري اتخاذ شود؟

يكي از اثرات بزرگ جنگ تثبيت انقلاب بود

حاج احمد: مسئله‌اي كه به ذهن مي‌رسد اين است كه اگر جنگ نبود اين خطري را كه دو يا سه سال پس از پايان جنگ ما با آن مواجه بوديم ممكن بود زودتر دچار شويم. يكي از اثرات بزرگ جنگ، تثبيت انقلاب بود يعني در سايه جنگ بود كه انقلاب تثبيت شد و ضد انقلابها رانده شده و به دست نيروهاي انقلاب از نظام كنار گذاشته شدند و روي هم رفته آنچه كه مهم است همان تثبيت انقلاب است. من نمي‌گويم كه اگر جنگ نبود انقلاب شكست مي‌خورد اما اگر جنگ نبود بعد فرهنگي و مكتبي بودن انقلاب ما، در دنيا شناخته نمي‌شد و جنگ موجب شد كه اكثر خبرهاي دنيا در هشت سال جنگ در مورد ايران از رسانه‌هاي گروهي پخش مي‌شد. قدرت انقلاب، تفكر امام، برخورد انقلاب با ارزشهاي ترسيم شده از سوي غرب و.... در لابلاي جنگ به دنيا منتقل شد. وقتي اينطور شد، در تمام دنيا نيروهاي اسلامي و هسته‌‌هاي مقاومت كه نقاط بسيار قوي ادامه جنگ بودند پديد آمد.

اگر شما مي‌بينيد كه در جريان سلمان رشدي، مسلمانان دنيا به خيابانها مي‌ريزند و فتواي امام چنان واكنشهايي بوجود مي‌آورد، اين آگاهي است كه در خلال هشت سال جنگ توسط دشمنان ما به آنها منتقل شده است. چون امام كه محور تمام اخبار بودند تفكرشان تفكر اسلامي بود. اسلام و ديدگاه‌هاي اسلامي امام به بهترين وجه در آن دوران براي تمام دنيا و مسلماناني كه در اقصي‌نقاط جهان هستند مخابره شد.

امروز شما مي‌بينيد كه انقلاب ما همان انقلاب است اما چون جنگ نيست و موضعگيريها، موضعگيريهاي جنگي نيست رسانه‌هاي غربي حرفهاي كم‌رنگ ما را پررنگ مي‌كنند و اگر خدايي نكرده اشتباهي در صحبتي باشد آن را پررنگ مي‌كنند و ما مورد خاصي نداريم كه خبرگزاريها بر سر آن رقابت كنند. مثل آسوشيتدپرس، رويتر و... لذا موضع ما در مقابل اسرائيل، ارتجاع منطقه و... نيز در ميان خبرها و گزارشات بيان مي‌شد. وقتي حرف امام منتقل مي‌شود كه «آمريكا هيچ غلطي نمي‌تواند بكند» و «ما دندانهاي آمريكا را در دهانش خرد مي‌كنيم» و.... توسط خبرگزاريها منتقل و به وسيله راديوها، تلويزيونها، مطبوعات و... بيان مي‌شد و باعث مي‌گرديد كه مسلمانها خويشتن را بازيابند. اين درست است كه حرف امام بود اما سيم ارتباطي حرف امام با تك‌تك مسلمانان دنيا، جنگ بود. وقتي ما يك موشك به عراق مي‌زديم در حقيقت اين خط رابط با حاملي مي‌شد براي انتقال افكار امام به جهان. وقتي بچه‌هاي ما با يك قايق به ناوهاي غول‌پيكر حمله مي‌كردند آنها مي‌گفتند جنگهاي امروز جنگ الكترونيك است و قايقي كه سه نفر در آن نشسته‌اند و يك «آر.پي.جي» بر دوش دارند به سمت يك ناو مي‌رود و به آن حمله كرده و ضربه مي‌زند هرچقدر هم كه اين ضربه كوچك باشد يك حال خاصي پس از شنيدن اين خبر در مسلمانان دنيا پديد مي‌آيد و اين فكر منتقل مي‌شود كه با دست خالي هم مي‌توان كارهايي كرد. اين چيزها باعث شد كه انقلاب ما شكل بگيرد و حرفهاي ما زده شود و آن چيزي كه امروز ما رويش حرف داريم اين است كه ما بسيجي به دست آورديم اين ارزشها نبايد خدشه‌دار شود. لذا بايد سعي كنيم كه آن‌چه نظر بنيانگذار اين انقلاب بوده در نظر داشته باشيم و به سمت اهداف امام برويم.

سوال: جنگ براي انقلاب و جمهوري اسلامي از يك سو و جبهه استكبار و ايادي منطقه‌اي آن از سوي ديگر چه نتايج و تبعات سويي را به همراه داشته است؟

جنگ از جهت معنوي ابهت غرب را شكست

حاج احمد: جنگ نه از نظر مادي بلكه از نظر معنوي ابهت غرب را شكست جنگ اگر نبود پيام امام به گورپاچف معنا نداشت و جنگ موجب شد كه اين برداشت كه با فرهنگ غرب و آن چيزي كه به عنوان اسوه و اساس حركتهاي مادي يعني ديدگاههاست و با آنها نمي‌توان جنگيد جنگ ما اين تصور را باطل كرد والا ما مي‌دانيم كه اگر آمريكا بخواهد ما را نابود كند او خيلي اسلحه دارد و ما نداريم اما اينكه ملتي به خاطر اينكه اسلحه ندارد چيزي نگويد را در دنيال باطل كرد.

سوال: در شرايط بمباران و موشكباران و...حضرت امام در ارتباط با خانواده در آن شرايط چه برخوردي داشتند؟

حاج احمد:وقتي جنگ شروع شد مدتي طول كشيد تا كار به بمباران شهرها كشيد. در ابتداي جنگ ستاد مشترك كسي آمد كه مربوط به تيم مهندسي بود و يك مكان ضد بمب و مستحكم براي امام درست كرد اما حضرت امام فرمودند من به اينجا نمي‌روم و هرچه هم كه من گفتم حداقل شما بياييد و اطاق مذكور را ببنيد ايشان فرمودند من از همين بيرون كه آنجا را ديده‌ام و به آنجا نخواهم آمد و تا وقتي كه تهران زير موشكباران دشمن قرار گرفت در اطاق معمولي خودشان بودند و خيلي معمولي برخورد مي‌كردند.

وقتي هم كه من خيلي اصرار كردم ايشان قسم خوردند كه من اين كار را نخواهم كرد و بين من و بقيه افراد هيچ تفاوتي نيست. ايشان مي‌گفت اگر بمبي به خانه من بخورد و پاسدارهاي اطراف منزل كشته شوند و من در اطاق ضد بمب‌ زنده بمانم ديگر من به درد رهبري نمي‌خورم. من زماني مي‌توانم مردم را رهبري كنم كه زندگي من مثل آنها باشد و همه در كنار همديگر باشيم. از نظر خانوادگي هم من به شما بگويم كه سالها پيش وقتي مأمورين ساواك به خانه م ريختند كه امام را بگيرند مادر من در حياط ايستاده بود كه من از خانه بيرون دويدم و ايشان به من گفت «پدرت را بردند اگر مي‌خواهد او را ببيني زودتر برو» كلاً مادرم و خواهرانم اهل اين حرفها نيستند و ترسو نيستند و فقط نگرانيشان در مورد حال امام بود. نكته ديگر اين است كه امام اصلاً مايل نبودند كه يك چنين صحبتهايي در آن زمان بشود.

يك نكته‌اي به خاطرم آمد كه برايتان نقل كنم. يك روز كه تهران شديداً زير بمباران و موشكباران بود مادرم وارد اطاق شدند و ديدند كه يك پتويي كج افتاده است با نهايت خونسردي مرا صدا زدند كه بيا و سرپتو را بگير تا آن را درست كنيم و امام از اين حرف خنده‌اش گرفت.

سؤال: كداميك از رفتارهاي ويژه حضرت امام مي‌تواند به عنوان يك الگوي خاص مورد استفاده جوانهاي مذهبي واقع شود؟

مهمترين خصلت امام صداقت و صميميت بود

حاج احمد: به نظر من مهمترين خصلت امام دو چيز بود يكي صداقت و ديگري صميميت، يعني امام هرگز اين گونه نبود كه يك جايي حرفي بزند و جاي ديگر همان حرفش را عوض كند. رفتار امام در بيرون از خانه و درون خانه يكي بود و فقط در خانه كمي رسميت ايشان كم رنگ مي‌شد. بارها شده بود كه من وقتي وارد خانه مي‌شدم مي‌ديدم كه ايشان مشغول بازي با كودكان هستند و با مردم هم خيلي صميمي و صادق بودند. حتي تا وقتي كه مادرم سر سفره نمي‌آمد امكان نداشت كه ايشان غذا بخورند.

سوال: نظر امام در مورد نيروهاي مسلح چه بود؟

حاج احمد:امام در نيروهاي رزمنده از همه بيشتر به بسيجيها نظر داشت چون در ميان آنها از پيرمردهايي با موهاي سپيد گرفته تا نوجوانان پرشور حضور داشتند و سرباز واقعي امام بودند. اينها آدمهايي بودند كه از جان و مالشان گذشتند به دنبال دستور امام وارد مبارزه‌اي شديد شدند. از سپاهي‌ها هم به عنوان بچه‌هاي انقلاب نام مي‌برد و خيلي به آنها علاقه داشت. و در مورد ارتش هم همه مي‌دانيم كه ايشان از اول مدافع اين برادرها بودند. حتي زماني كه صحبتهايي در مورد انحلال ارتش بود ايشان شديداً مخالف بودند.

حالا بازهم اگر سوالی هست من در خدمت هستم. ولی ترجیح می دم که پاسخ سوالات دوستان از متن بالا استخراج بشه .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با اجازه اقا سعید اگر ما رو بن نمکینه یا اکانت تایپیک رو نمیبنده من فقط یه چند جمله میگم:

بسیاری از روزنامه نگاران هنگام ذکر گفته های سید احمد خمینی در مورده خرمشهر اظهار تاسف میکنند و.... بعدش میگن که بعد همین ماجرا سر و صدای زیادی بلند شد و بعدش سید احمد فوت کرد

خوب کاری ندارم چی بگین اما این واقعیتی که سید احمد بعد زدن همچین حرفایی وفات کرد


مصاحبه هم کاملا واقعیه اما یه جا دیگه هم گفتم و اون اینکه نظر امام گفته میشه موافق نبوده با ادامه جنگ اما چون سران نظام و فرماندهان نظامی موافق بودن ایشون بنا به خواست ایشون عمل میکنه

این موضوعی هست که شایع شده ولی از طرف دیگه اقای هاشمی توی انتخابات ریاست جمهوری از شبکه دو در مصاحبه با مرتضی حیدری اینو صراحتا رد کرد و گفت نه امام خودشم موافق ادامه جنگ بوده

حالا پسر امام راست میگه یا هاشمی مشخص نیست!

در مورده ادامه جنگ هم من نظرم اینه که نباید بعد خرمشهر جنگ متوقف میشد چون هنوز خطر صدام باقی بود اما میشد بهتر و بیشتر جنگ رو به نفع خودمون تموم کنیم

ما بعدها فهمیدیم و اعتراف کردیم که دشمنان ایران به هر قیمتی بود نمیخواستند ایران ببره


دوستان ما اگر صدام حامی نداشت ظرف تنها یک ماه قادر به تصرف بغداد بودیم در اون موقع اما خوب ما نکاتی مثل حمایت اعراب و غرب و.. فراموش کرده بودیم که خوب نتیجه اش هم مشخصه

جنگ 5 سال دیگه طول کشید وگرنه اگر حمایت دیگران نبود عراق ابدا قادر به ادامه جنگ نبود

شاید همین اینده بینی امام بود که میخواست....


(اقا سعید به جان خودم اینام حرف من نیست و همه اش مستند هست و وجود داره پس لطفا بن نکن)


یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اینکه می گی اگر فلانی از فلانی حمایت نمی کرد و اگر فلانی به بهمانی کمک نمی کرد (معذرت می خوام ولی) مسخره ترین حرف دنیاس. خوب معلومه که وقتی دعوا می شه دو نفر یه سری حامی دارند که ازشون حمایت می کنند. شما هم الان توی خیابون دعوات بشه بچه محلات از شما حمایت می کنند بچه محلای اون طرف هم از اون طرف.
اگر می بینی به قول شما (وبقیه دوستان) تقریبا تمام کشورهای دنیا از عراق حمایت می کردند مطمئنا یه علتهایی داره. برید و بگردید ببینید علتش چی بوده. علتش چی بوده که کویت خاکش رو و بحرین فرودگاه هاش رو و مصر آزمایشگاه های ساخت موشکش رو در اختیار عراق می ذاشتند ولی به ما پشت کرده بودند؟ این بی توجهی جامعه جهانی بی دلیل نیست. آهان دلیلش اومد:" واسه اینکه حتما ما حق بودیم و چون تمامی جهان بر اساس نظام باطل هست از صدام یعنی نماینده نظام باطل حمایت کردند."

خوب دلیلی هست ولی نه برای یه ذهن پژوهش گر.


بعدش هم عزیز دل برادر هی نگو "بن نکن بن نکن." توکل کن به خدا و حرفت رو اگر مطمئن هستی درسته بزن. اگر هم دلیل ازت خواستند مدرک و سند و دلیلت رو ارائه بده. اگر هم اشتباه کرده بودی معذرت خواهی کن. من خودم توی این سایت کم کم 5 بار معذرت خواهی کردم. نمردم که....
به قول عزییز: ای مردم اگر دین ندارید آزاده باشید.
شما که مشالله وضع دینتون خوبه ارنست جان. پس دیگه واسه چی.....
دوست کوچکترت
رضا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شرمنده ولی من خودم تو تلویزیون ایران دیدم که امام راحل به فرمودن که به انها فرصت ندهید می خواهند تجدید قوا کنند و باز گردند(نقل به مضمون)
ضمنا تو همون برنامه مستند که از تلویزیون پخش شد دیدم که یکی از فرماندهان سپاه می گفت وقتی خرمشهر رو گرفتیم رفتیم پیش امام ایشون فرمودن به صلاح هستش که جنگ رو ادامه بدید هر کس از اتمام جنگ صحبت کند با اون برخورد می کنم
اینا رو تو تلویزیون ایران تو همین برنامه مستند اخیر گفت


البته من 99 درصد مطمئنم که اینا رو دیدم کسی هست که اون برنامه رو که بنده دیدم دیده باشه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]شرمنده ولی من خودم تو تلویزیون ایران دیدم که امام راحل به فرمودن که به انها فرصت ندهید می خواهند تجدید قوا کنند و باز گردند(نقل به مضمون)
ضمنا تو همون برنامه مستند که از تلویزیون پخش شد دیدم که یکی از فرماندهان سپاه می گفت وقتی خرمشهر رو گرفتیم رفتیم پیش امام ایشون فرمودن به صلاح هستش که جنگ رو ادامه بدید هر کس از اتمام جنگ صحبت کند با اون برخورد می کنم
اینا رو تو تلویزیون ایران تو همین برنامه مستند اخیر گفت[/quote]


دوست من معذرت میخوام میگم اما ببین بحثی که جلو مردم هست با بحثی که مثلا تو شورای دفاع بوده فرق داره

به فرض که امام مخالف بوده باشه مگه میشه بیاد جلو این همه ادم فقط رای خودش رو هرچند هم درست بگه؟!

مگر میشه روحیه این همه رزمنده خراب بشه؟!

در ضمن دوست من ما هم اینا رو دیدیم و شنیدیم اما مساله ای که سید احمد بیان کرده حرفی بوده که تو مجمع خصوصی گفته شده و ایوشن بعدها گفتش (فکر کنم سال 72 یا 74 یادم نیست دقیق)

حرفی هم وقتی گفته شد و رد شد دیگه باید فراموش بشه تا وقتیکه بعضیا بخوان بعضی چیزا رو بندازند گردن امام و یا دیگران

امام تو خیلی از موارد نظر داده و خوب حتی بعضی عملیاتها که فرماندهان جرات انجامش رو نداشتند مثلا محسن رضایی رو با اف5 (کمک خلبان) فرستادن تهران تا سریع بره و بیاد تمصیم عملیات رو از امام بگیرند

تازه امام در اینصورت هم امر نکرده بلکه گفته به نظرم بهتره انجام بشه اما صلاح همونی باشه که شما میخواین و بعد مثلا فرماندهان یه حسی اومده تو قلبشون و گفتن بسم الله و حمله کردند

نباید ناگفته رو با چیزی که به ما میگن قاطی کرد و در کل هر سخن جائی و هر نکته مکانی

و اما جواب اقا رضا رو گذاشتم اخر!

[quote]

اینکه می گی اگر فلانی از فلانی حمایت نمی کرد و اگر فلانی به بهمانی کمک نمی کرد (معذرت می خوام ولی) مسخره ترین حرف دنیاس. خوب معلومه که وقتی دعوا می شه دو نفر یه سری حامی دارند که ازشون حمایت می کنند. شما هم الان توی خیابون دعوات بشه بچه محلات از شما حمایت می کنند بچه محلای اون طرف هم از اون طرف. [/quote]

نه ببین دقیق منظور حرف منو نگرفتی داش رضا

این حرف شمام درسته که توی کوچه اگر جنگ بشه یکی طرف منه یکی طرف شما

اما باید اینجور ببینی اگر اوضاع تو خاورمیانه و اعراب مثل زمان شاه میموند ممطئن باش اکثریت کشورها حامی ایران بودن و یا حداقلش اینقدر دخالت نمیکردند تو ایران

بنده اتفاقا توی یه تایپیک در سایت دانشجو به نام هدف از جنگ ایران و عراق (http://www.daneshju.ir/forum/showthread.php?t=27152) دقیقا به این مساله حمایت ها و دلیلشون پرداختم
بنده هم در جریانم و میدونم

وقتی میگم بعضیا متوجه این نبودند که ادامه جنگ با عراق اینطوریام نیست و یا :

[quote]
ما بعدها فهمیدیم و اعتراف کردیم که دشمنان ایران به هر قیمتی بود نمیخواستند ایران ببره [/quote]

دارم از ضعف در فهم دینای بیرون از ..... ایران میگم

منظورم این بود که بعضیا نمیخواستند درک کنند که ما منزوی شدیم و همه میخوان بهمون حمله کنند

هرچند از طرف دیگه هم عقیده اینه که همین موضوع باعث شد ایران دوست و دشمن رو بشناسه و از همون موقع رو خودش بیش از دیگران تکیه کنه و ... به قولی مرد بشه!

در کل رضاجان مطمئنا حمایت اونها از عراق دلیل داشت و دلائلشونم برا خودشون قانع کننده بود.
در کل شاید به نظر شما مسخره بیاد اما خوب این واقعیته که اگر ما اوضاع دور و بر به نفعمون بود عراق سرپا نمیموند یا الصا جرات حمله پیدا نمیکرد و فقط منظورم از حمایتها همین بود وگرنه منم هم نظر شمام!
[quote]

بعدش هم عزیز دل برادر هی نگو "بن نکن بن نکن." توکل کن به خدا و حرفت رو اگر مطمئن هستی درسته بزن[/quote]

ممنون از توصیه تون و تا الانم اینجور بوده اما دیروز سر یه تایپیک الکی بن شدیم! امروزم نمیدونم چرا از بن شدن دراومدیم!

در کل بنده از بن شدن نمیترسم بلکه از بیخود و بی دلیل بن شدن متنفرم!

از ناعدالتی تو بن کردن! یکی دیگه یه حرف میزنه ....
تاییپکا و حرفای من هست و خوب تو عمرم حرف الکی درنکردم ... و همه شونم هم مستند دارم هم...

ولی خوب معمولا دوستان اقا سعید یه کم بیش از حد به بنده لطف دارند! و خوب اقا سعیدم که ماشالله! منو ریز میبینه هی از توشون! چشمک!
بدبتخی هم اینجاست که من تو اکثر موراد با اینا هم عقیده ام اما وتقی میام میگم از یه زاویه دیگه ببینیم.... اخرشم ما اکاتمون بسته میشه

من دو سال سایت میلیتاری رو خوندم و با شرائطش اشنام اما بعضی مواقع خارج از تحمله!


[quote]شما که مشالله وضع دینتون خوبه ارنست جان. [/quote]

ممنون نظر لطفته! هرچند دقیقا متوجه حرفتون نشدم

در کل من از اکانت بستن، عین وقتی دارم بحث میکنم یا پاک کردن تایپیک بدون انکه من حرفی خلاف زده باشم بدم میاد .... که متاسفانه تو مدت عضویتم بارها بهش برخورد کردم در صورتیکه تو دانشجو حتی یه بارم حرفی نزدم که باعث بشه پستم پاک بشه یا اکانتم بسته.... و حرف ضدنظام هم همینطور! اینجام به همین شکل ولی .....!(الان میگن لابد دانشجو قوانین رو شل میگیره! که پیشاپیش بگم خیر!)


یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خدمت برادران عزيز بايد عرض كنم كه در اين زمينه، قبلاً در [url=http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=1675&highlight=%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86+%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D9%8A%D9%8A]اين تاپيك[/url] به فراوان بحث شده! دوستان درصورت علاقه به آگاهي از موضوع، مي‌تونن بهش مراجعه بفرماين.
اما درمورد اينكه امام مخالف جنگ بوده، من كاري به صحبت احمد آقا ندارم. چرا كه بنده، خودم حرف امام رو شنيدم و فكر نكنم حضرت امام (ره)، مردي بوده كه در پنهان يك حرف و در آشكار يك حرف ديگه رو مي‌زده!!!

در تاپيك مذكور، مصاحبه‌ي آقاي رضايي (فرمانده سابق سپاه) رو قرار دادم.
در اين زمينه، به وضوح بحث شده و كاملاً و مشخصاً عنوان شده كه امام مخالف جنگ نبود!!!
بهتره با دقت مطالعه بفرمايين.
البته گلچينش رو گذاشتم. كاملش رو تو تاپيك مي‌تونين ملاحظه بفرمايين.


[quote] [color=darkblue]رضایی: امام با ادامه جنگ مخالف نبود. امام هیچ‌گاه نگفت كه سر مرزها بمانید و وارد خاك عراق نشوید. این مساله به عنوان یك پرسش برای ایشان مطرح بود. امام می‌گفتند با توجه با اینكه دلایلی وجود دارد چرا شما سر مرز نمی‌مانید؟ این بحث پیش آمد كه آیا بر سر مرزها بمانیم و بجنگیم یا وارد خاك عراق شویم و به نبرد ادامه دهیم؟ در جلسه مشتركی كه ما نظامی‌ها و سیاسیون با حضرت امام داشتیم نظراتمان را برای امام (ره) بیان كردیم. [/color] [/quote]
[quote] [color=darkblue] بعد از آن امام رو به نظامی‌ها كرد و فرمود نظر شما چیست؟ مرحوم ظهیرنژاد (رییس ستاد مشترك ارتش) پاسخ داد: ما اگر بر سر مرزها باقی بمانیم و آتش‌بس شود آن‌گاه باید نیروهای وسیعی را بر سر مرزها نگهداریم ولی اگر به خاك عراق پیش‌روی كنیم و خود را به پشت اروند برسانیم آنجا با یك نیروی كم ولی مطمئن می‌توانیم از حمله مجدد ارتش عراق جلوگیری و آنها را زمین‌گیر كنیم و به آسانی از مرزها دفاع كنیم. بعد از سخنان مرحوم ظهیرنژاد امام رو به من كرد و گفت: نظر شما چیست؟ من هم گفتم با نظرات مطرح شده موافقم. مرز جنوبی ایران قابل دفاع نیست. [/color] [/quote]

[quote] [color=red]* نظر شما درباره پذیرش قطعنامه در آن تاریخ چه بود؟ [/color]
[color=darkblue]رضایی: ما تابع نظر امام بودیم. چاره‌ای جز پذیرش قطعنامه در آن زمان نبود. عده‌ای می‌گفتند ایران باید بعد از فتح خرمشهر چنین كاری را می‌كرد؛ ولی این كار شدنی نبود، چون قطعنامه 598 پنج سال بعد از آزادی خرمشهر صادر شد. آمریكایی‌ها بعد از فتح خرمشهر برای ما خواب آتش‌بس دیده بودند و این یعنی یك حالت نه جنگ و نه صلح كه ممكن بود جنگ حتی تا 20 سال ادامه یابد، همان حالتی كه بین سوریه و اسراییل وجود دارد. اگر ما طرح آتش بس بعد از فتح خرمشهر را می‌پذیرفتیم حداقل چندین استان مرزی ما سالها در حالت ویرانی به سر می‌بردند كه امكان بازسازی آنها وجود نداشت و دو و نیم میلیون ساكنین مرزها نیز آواره و سرگردان می‌شدند. لذا حداقل دستاورد عدم پذیرش آتش‌بس پس از فتح خرمشهر و تصرف خرمشهر این بود كه فاو و شلمچه را در قطعنامه 598 از شورای امنیت گرفتیم و آنها نیز از ترس سقوط صدام امتیازات حداقلی را پذیرفتند. در یك كلام باید بگویم ما به مرگ (سقوط صدام) گرفتیم كه آنها به تب (قطعنامه 598 ) راضی شوند. [/color]
[/quote]

[quote] [color=red]* در خصوص نامه‌ای كه در اواخر جنگ به نخست‌ وزیر نوشتید توضیح دهید. آیا از اول این برآورد را نداشتید كه چقدر امكانات نیاز داریم كه در آخر جنگ این نیازها را اعلام كردید؟ [/color]
[color=darkblue]رضایی: آن نامه مجموع پیشنهادهایی بود كه بتوانیم جنگ را به عمق خاك عراق بكشانیم. من در آن نامه عنوان كرده بودم اگر بخواهیم جنگ با پیروزی قاطع ما خاتمه یابد، باید 5 میلیارد دلار بودجه در نظر گرفته شود كه طی آن در یك برنامه‌ریزی پنج ساله دقیق عملیاتی و پر قدرت شكست سنگینی را متوجه عراق سازیم و جنگ را به نفع خویش پایان دهیم و برای آنكه بعدها سوء استفاده‌ای به وجود نیاید در آخر نامه ذكر كرده بودم كه اگر تجهیزات تامین نشود ما در هر شرایطی مقاومت می‌كنیم و تا آخرین قطره خون ادامه می‌دهیم و می‌ایستیم.[/color]
[/quote]

در مستند سيره‌ي عملي روح الله، اين مطلب مستنداً نشان داده شده است.

در مستند روح الله (ساخته‌ي شبكه المنار لبنان) هم اين مسئله نشان داده شده است.

در مستند جنگ كه چند وقت پيش از شبكه يك پخش شد هم به همين ترتيب.

ضمن اينكه بدونين حضرت امام‌ (ره) هيچ‌وقت تصميمات تك‌نفره اتخاذ نمي‌كرد و همواره با مشورت جمع، تصميماتش رو مي‌گرفت!!!

فكر كنم همه چيز مشخص باشه!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا رضا كياني عزيز.
بذارين مسئله رو يكبار بطور كامل تشريح كنيم.

در جهان دوقطبي، معمولاً بايد به يكي از دو قطب بچسبي. اگه نچسبي، يا سرنوشت مارشال تيتو رو بايد پيدا كني (گويي كه تيتو غير مستقيم از اروپا و امريكا حمايت مي‌شد)، يا جمال عبدالناصر و كاسترو (كه از ترس يكي، پريدن تو دامان اونيكي)!!!

حالا اين چيز عجيبي نيست كه وقتي به دامان يكي از اين دو نپري، چه وضعيتي در انتظارت خواهد بود!! عجيب نيست كه شرق و غرب، در مقابلت بايستن!!! ارتباطي هم به استهزاء حق و باطل نداره!!!

شما باسوادتر و آگاه‌تر از بنده‌ي حقير هستين. پس مسلماً درمورد جنگ سرد، بسيار بيشتر از اين بي‌سواد نافهم، اطلاعات دارين.
فكر كنم خودتون بهتر بدونين كه شرايط جنگ در اين دوران به چه ترتيب بود و اصولاً جنگ‌ها بيشتر به چه ميداني تبديل مي‌شد!! هيچ جنگي در اين 45 سال اتفاق نيافتاد مگه اينكه يك طرف رو شوروي بگيره و طرف ديگه رو هم امريكا!

در جنگ ايران و عراق، اگه مثلاً در زمان شاه بود (همون‌طور كه اتفاق هم افتاد)، امريكا بايد طرف ما مي‌بود و شوروي طرف عراق. اما وقتي كه انقلاب كرديم و از شرق و غرب بريديم (هرچند به نظر شما احمقانه)، پس مسلماً نبايد هم انتظار مي‌داشتيم امريكا همچنان طرف ما باشه!! اين مسئله هم هيچ ربطي به حق و باطل نداره.

و اما مورد سوم، بحث ايدئولوژيكي انقلاب اسلامي بود كه شايد بهتر باشه در جايي مناسب‌تر درموردش بحث كنيم! مي‌دونم شما اين تفكر رو احمقانه مي‌دونين. ولي زبيگنيو برژينسكي، مشاور امنيت ملي احمق كارتر هم متأسفانه اين عقيده‌ي احمقانه رو داشت و عنوان كرد كه به هر ترتيب، بايد جلوي نفوذ انقلاب ايران به كشورهاي ديگه رو، به هر ترتيب كه شده گرفت!!! كشورهاي احمق منطقه هم فقط به خاطر رفتار ايران و نه انقلاب ايران، بهشون كمك كردن! چون اصلاً نمي‌ترسيدن كه اين انقلاب به كشورشون رخنه كنه. بلكه صرفاً به خاطر رفتار سياسي ايران، اين كار رو كردن!!!!

و اما مورد چهارم و آخرين مورد.
آقا رضاي بزرگوار بنده، ظاهراً يه مورد خيلي ساده رو در نظر گرفتن.

با طرح يه سري سوال (و البته ارائه‌ي پاسخ)، سعي مي‌كنم حافظه‌ي تاريخي شما رو فعال‌تر كنم.

سوال : لقب صدام چي بود؟
جواب : سردار قادسيه.

سوال : سردار قادسيه به چه معناست؟
جواب : خودتون چي فكر مي‌كنين؟ جنگ قادسيه چي بود؟

سوال : كشورهاي مذكور (بحرين، كويت، عربستان، مصر و ...) جزو كدام نژاد محسوب مي‌شوند؟

جواب به صورت چهار گزينه‌اي :
الف) آريايي ب) اروپايي ج) آفريقايي و بلكن امريكايي د) عرب
نكته ضروري : منظور از اروپايي و آفريقايي و امريكايي، نژادهاي موجود در اين قاره‌ها مي‌باشد (منهاي آلمان كه مي‌گن آريايي هستن)

سوال : بازآورنده‌ي شعارهاي پان عربسيتي جمال عبدالناصر چه كسي بود؟
جواب : چه عرض كنم؟ حضرت امام (ره) كه نبود.

سوال : ما با فرانسه چه دشمني ديرينه و زودينه و همينه و هيچينه‌اي داشتيم؟
جواب : فكر كنم در كتب ما، به درستي به ناپلوئون بناپارت و يا شايدم ژرارد دپارديو پرداخته نشده بود.

سوال : ما با برزيل چه مشكلي داشتيم؟
جواب : شايد سفارتش رو تسخير كرديم و خودمون خبر نداشتيم.

سوال : ما با هلند چه مشكلي داشتيم؟
جواب : حتماً در جام جهاني 1978، كم از اين تيم گل خورديم.

سوال : حال شما خوبه؟
جواب : خير.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
داداش مصطفی عزیزم سلام

خوشحال شدم که بعد مدتی برگشتید اما ایا اجازه هست من یه سری نظریه و حرف بیان کنم؟!

[quote]در اين زمينه، به وضوح بحث شده و كاملاً و مشخصاً عنوان شده كه امام مخالف جنگ نبود!!! [/quote]

ایا میشه با توجه به این موضوع فهمید که امام موافق جنگ بود؟! در ضمن فکر کنم منظورتون دفاع هست چون ما جنگ نمیکنیم!
ایا چون امام رد نرکده پس یعنی تائید؟! یا اینکه رد نکرده اما نظر دیگران رو هم خواسته بعد تصمیم جمع رو قبول کرده؟!
اما باید بگم که امام در خیلی از موارد قلبا نظری داشت اما اینو تحمیل نمیکرد که شمام درست گفتی:
[quote]
ضمن اينكه بدونين حضرت امام‌ (ره) هيچ‌وقت تصميمات تك‌نفره اتخاذ نمي‌كرد و همواره با مشورت جمع، تصميماتش رو مي‌گرفت!!! [/quote]

این درسته هرچند باید بگم از همین نتیجه میشه که امام رای دیگران براش مهمتر از تک رای خودش بوده و ایا در اینصورت شما مطمئن هستید که امام در محفل خصوصی نظر خودش رو صرفا به عنوان رهبر بیان نکرده و چون دیگر عزیزان نظری مخالف داشتند حرف جمع رو قبول کرده؟!(همونجور که میدونید ایشون یکی از معدود کسانی بود که وقتی میگفت من حکومت نمیکنم به نحوی که بیام به کسی دستور بدم و.... و یا اینکه از نزدیکان من کسی حق مسئولیت دولتی گرفتنن داره و.... یعنی واقعا همون انجام میشد)

[quote]
مردي بوده كه در پنهان يك حرف و در آشكار يك حرف ديگه رو مي‌زده!!! [/quote]

من نظرم با نظر شما یکی هست فقط این نکته یادمون نره که امام اونجوری که شما گفتید مشورت میکرده تنها نظر خودش رو در جمع گفته بعد وقتی دیده که همه یه چی دیگه میگن ایشونم نظرش رو پس گرفته هرچند میشه اینطوری هم گفت که در اون زمان اگر امام واقعا شخصا عقیده ای به ادامه جنگ نداشت به این دلیل که مردم بیش از اونکه به حرف اسلامیون گوش بدن بهح رف امام به عنوان مقتدا خودشون گوش میدادند و حاضر بودن به خاطر تنها ایشون جون بدن خوب مشخصه ایشون این قدرت رو داشته که نظر خودش رو غالب کنه و البته اینکه ممکنه که شخصا امام تنها به صورت ضمنی گفته ایا بهتر نیست جنگ متوقف بشه؟! و رای قطعی نداشته روش اما بعد که دیده میگن نه ایشونم گفتند حرف شما قبول باشه
یعنی اینکه امام فقط نظر شخصیش رو گفته و بعد که دیده نظر عمده چیزی دیگر است ....
این درسته اما ایا این دلیل میشه که تمام کاسه کوزه ها وقتی حلقه به دور هاشمی و رضایی و.. تنگ میشه سر امام بشکنند؟!

[quote]امام با ادامه جنگ مخالف نبود. امام هیچ‌گاه نگفت كه سر مرزها بمانید و وارد خاك عراق نشوید.[/quote]

در اکثر موارد این چنین جملاتی از امام نقل کردن اینجور برداشت میشه که وقتی امام مخالف نبوده پس موافقه و خوب تا حدودی میشه گفت نظر درستی هم هست چون امام اگر با فلان موضوع مخالف قطعی بود به راحتی میتونست جلوشون رو بگیره هرچند خیلی ها اون وقت طالب جان امام میشدن!
[quote]
رضایی: ما تابع نظر امام بودیم. چاره‌ای جز پذیرش قطعنامه در آن زمان نبود. عده‌ای می‌گفتند ایران باید بعد از فتح خرمشهر چنین كاری را می‌كرد؛ ولی این كار شدنی نبود، چون قطعنامه 598 پنج سال بعد از آزادی خرمشهر صادر شد. آمریكایی‌ها بعد از فتح خرمشهر برای ما خواب آتش‌بس دیده بودند و این یعنی یك حالت نه جنگ و نه صلح كه ممكن بود جنگ حتی تا 20 سال ادامه یابد، همان حالتی كه بین سوریه و اسراییل وجود دارد. اگر ما طرح آتش بس بعد از فتح خرمشهر را می‌پذیرفتیم حداقل چندین استان مرزی ما سالها در حالت ویرانی به سر می‌بردند كه امكان بازسازی آنها وجود نداشت و دو و نیم میلیون ساكنین مرزها نیز آواره و سرگردان می‌شدند. لذا حداقل دستاورد عدم پذیرش آتش‌بس پس از فتح خرمشهر و تصرف خرمشهر این بود كه فاو و شلمچه را در قطعنامه 598 از شورای امنیت گرفتیم و آنها نیز از ترس سقوط صدام امتیازات حداقلی را پذیرفتند. در یك كلام باید بگویم ما به مرگ (سقوط صدام) گرفتیم كه آنها به تب (قطعنامه 598 ) راضی شوند.
[/quote]

ببینید من خودمم تا حدودی با اقای رضایی موافقم که نمیشد جنگ رو تموم کرد تو اون برهه اما دلائلی که میارند واقعا تامل برانگیز و خنده داره!

همچین میگن که ما اتش بس کردیم و ... فلان و فلان گویا که تمامی اهداف ایران براورده شده در صورتیکه حقیقت اینطور نیست

همونطور که ما دلائل واقعی اتمام جنگ رو در مواردی پنهان میکنیم و تنها به ذکر جزئیات میپردازیم و فقط دو موضوع اصلی رو بیان میکنیم اینم همونجوره/

اقای رضایی خیلی ببخشید اما شما از خودتون پرسیدید اهداف ایران از ادامه جنگ چی بود؟! ما به چندتاش رسیدیم؟!

راستی تفاوت صلح و اتش بس رو مطمئنم که میدونید ولی میشه برای ما یه بار دیگه تکرار کنید؟!

میشه اهداف ایران از ادامه جنگ و شعارهای ایران رو بگید؟!
همچین میگید که گویا ما همه چیزمون بر وفق مراد بوده و جالبتر اینجاست که شما خودتم اصلا خوشت نیومد که جنگ تموم شد اما مجبوری که نگی هرچند امیدوارم کتاب شما زودتر بدون سانسور منتشر بشه تا ببینیم این حرفا رو بازم تکرار میکنی یا نه....
ایا این حرفا از سر اینه که گفتن نگو؟! واقعا خود شما اعتقاد داری اتش بس ما با عراق همه چیزا رو یا حداکثرش رو تامین کرده؟!

امام خمینی گفت فعلا وقتش نیست راجب به جنگ حرف بزنیم اما نگفت که هرگز نگین یا سانسور کنید!

[quote]

طی آن در یك برنامه‌ریزی پنج ساله دقیق عملیاتی و پر قدرت شكست سنگینی را متوجه عراق سازیم و جنگ را به نفع خویش پایان دهیم[/quote]

ممنوووووووونم

لابد مثل طرح های توسعه اقتصادی و .... یا برنامه توسعه 5 ساله؟!

مگه جنگ رو میشه اینطوری که شما میگی برنامه ریزی کرد؟! یعنی چی 5 ساااااااال؟!

هرچند نباید از حق بگذریم که تو این مورد بحثه! یعنی رضایی و ... میگه که ما از بودجه کشور فقط یه ذره برا جنگ استفاده میکردیم اما هاشمی و دوستانش میگن همه بودجه خرج جنگ میشد

توی دو سه کتاب امارای جالبی نوشته شده که خدائیش تامل برنگیز

در کل امکان نداشت ایران بتونه جنگ رو با اون وضعیت ادمه بده و برنامه ریزی اقای رضایی هم شااااااااید با شرائطی موفق در می اومد.... فقط شاید ولی ما 13 سال بجنگیم تا فقط صدام رو بندازیم؟! تازه اگر امریکا و شوروی میزاشتند!


به هر حال ممنون مصطفی جان

ولی یکی بیاد معنی حرف سید احمد رو بگه؟! ایا ایشون میگه امام قطعا نظر مخالف داشت یا اینکه ضمنی فقط یه عقیده ای رو بیان کرده؟!


یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام و دوصد سلام خدمت برادر اروين - چه‌گوارا :| !! ببخشيد ارنستو رومل عزيز icon_wink !!

منم خوشحالم كه در تاپيك، بار ديگه با شما دوست گرامي همكلام و هم‌صحبت مي‌شم.
ان شاء الله در كنار شما، باز هم بيشتر به اطلاعات بسيار اندكم اضافه كنم.
ضمناً اجازه‌ي ما هم دست شماست.

-----------------------------------

[quote] ایا میشه با توجه به این موضوع فهمید که امام موافق جنگ بود؟! در ضمن فکر کنم منظورتون دفاع هست چون ما جنگ نمیکنیم!
ایا چون امام رد نرکده پس یعنی تائید؟! یا اینکه رد نکرده اما نظر دیگران رو هم خواسته بعد تصمیم جمع رو قبول کرده؟![/quote]
دفاع، يه اصطلاح هست براي تبيين وضعيت جنگي. اصطلاح جنگ، يه اصطلاح كلي هست.
مسلماً در هر جنگي، يكي از طرفين مي‌جنگه و اونيكي دفاع مي‌كنه. ولي در تبيين مسائل، به اين امر جنگ گفته مي‌شه.
حضرت امام (ره) فرمودن كه ما به دنبال جنگ نيستيم. ما خواهان صلحيم. لكن صلح شرافتمندانه و عادلانه (اين قسمت دوم رو با شك گفتم. چون دقيقش يادم نبود).
مسلماً حضرت امام، به اين خاك و بوم تعصب داشتن؛ مثل تمامي ايرانيان عزيز (شاهد اين امر، جنگيدن ايشان با قواي روس در سنين نوجواني و در سال‌هاي جنگ جهاني اول بود). زماني كه خرمشهر فتح شد، هنوز كيلومترها خاك كشور عزيزمون، در اختيار قواي بعثي بود. پس نمي‌تونين بگين امام مخالف ادامه‌ي جنگ بود؛ چرا كه در اون صورت، بايد خاكمون رو دودستي تقديم صدام عزيز مي‌كرديم و بعد التماس مجامع بين‌المللي مي‌كرديم كه بيان خاكمون رو از دست صدام دربيارن! بعد هم لطف كنن و حداقل ما رو به عنوان متجاوز شناسايي نكنن!!!

حضرت امام، مخالف قطع جنگ بود. صرفاً بحثي كه بود، اين بود كه آيا ادامه‌ي جنگ، بايد سر مرزهاي ما باشه يا خارج از مرزهاي ما و در خاك عراق كه در ابتدا، حضرت امام (ره) فكر مي‌كردن كه اگه داخل باشيم، مي‌تونيم جنگ رو درست پيش ببريم. ولي با استدلال سياسيون و همچنين فرماندهان ارشد نظامي، اين مسئله رو پذيرفتن و اگه دقت كرده باشين، هركسي كه در اون جلسه حضور داشت (از آيت‌الله خامنه‌اي گرفته تا هاشمي و رضايي و حتي مرحوم ظهيرنژاد)، همه روي اين مسئله تأكيد داشتن (در خاطرات و يا نقل‌قول‌ها و يا سخنراني‌هاي ايشان، اين مسئله به وضوح بهش اشاره شده).

[quote] این درسته هرچند باید بگم از همین نتیجه میشه که امام رای دیگران براش مهمتر از تک رای خودش بوده و ایا در اینصورت شما مطمئن هستید که امام در محفل خصوصی نظر خودش رو صرفا به عنوان رهبر بیان نکرده و چون دیگر عزیزان نظری مخالف داشتند حرف جمع رو قبول کرده؟!(همونجور که میدونید ایشون یکی از معدود کسانی بود که وقتی میگفت من حکومت نمیکنم به نحوی که بیام به کسی دستور بدم و.... و یا اینکه از نزدیکان من کسی حق مسئولیت دولتی گرفتنن داره و.... یعنی واقعا همون انجام میشد)[/quote]
حرف شما درسته. در مواردي، اين مسائل پيش اومد (مثل نظر امام (ره) درمورد بني‌صدر كه اجازه ندادن اين حرف، از اتاق ايشون بيرون بره). ولي در اين زمينه، اوضاع به همون طريقي بود كه عرض شد.
نظر حضرت امام (ره)، اين بود كه ايران بايد تا جايي پيش بره كه اولاً خاكش رو از لوث وجود دشمنان بعثي پاك كنه، بعد هم حقانيت ايران اثبات بشه و ايران به صلحي پايدار و عادلانه برسه و متجاوز هم تنبيه بشه كه تمامي اين‌ها، جزو پيش‌شرط‌هاي پذيرش آتش‌بس از طرف ايران عنوان گرديد.

بالكل، يا منظور حاج احمد آقا بد انعكاس پيدا كرده، يا ايشان اشتباهي داشتن. والا اين مسئله از عقل به دور هست كه حضرت امام (ره)، بخصوص با شناختي كه از صدام حسين ملعون داشتن، مثل پادشاهان قاجار فقط با يه پيروزي، چنان سرمست شن كه جنگ رو به اتمام برسونن و بي‌خيال تمامي خاك‌هاي از دست رفته بشن و فكر كنن كه اگه ما تموم كنيم، طرف مقابل هم تموم مي‌كنه!
با بصيرتي كه بنده‌ي حقير و شماي بزرگوار و تمامي دوستان عزيز از حضرت امام (ره) دارن، اين مسئله كمي دور از ذهن و غيرعقلايي به نظر مي‌رسه. مگه اينكه حضرت امام (ره)، خرمشهر و فتح اون رو هدف واقعي اين جنگ مي‌ديدن!!!

اما در اين كه حضرت امام (ره)، دوست داشت اين جنگ هرچه سريع‌تر خاتمه پيدا كنه، شكي نيست. در همون اوايل جنگ هم حضرت امام (ره)، با بسياري از نمايندگان كشورها ديدار مي‌كرد و همواره هم بر اين مسئله تأكيد داشت كه راه خاتمه‌ي جنگ، بازگشت عراق به مرزهاي قديم، تعيين متجاوز و پرداخت غرامت اين نبرد دهشتناك هست و لاغير.

اميدوارم عرايضم رو به تفكيك و وضوح بيان كرده باشم.
خوشحال مي‌شم در اين زمينه، با هم تبادل نظر بهتري داشته باشيم.

راستي. بين خودمون باشه.
مگه من رئيس دفتر جناب رضايي بودم :? !

اما يه حقيقتي هست و اون اينكه ايران، پس از پذيرش آتش‌بس در سال 67، تقريباً به تمامي اهدافش (منهاي دريافت غرامت) رسيد. در مستند دفاع مقدس (كه بنده فقط چند قسمتش رو، اونهم ناقص ديدم؛ ولي فكر كنم قسمت آخرش بود)، اوضاع پس از آتش‌بس و چگونگي صلح رو توضيح داده بود و اينكه صدام بود كه نامه‌نگاري رو شروع كرد و ايران بود كه كلاس مي‌ذاشت (اين مسئله، ديگه چيزي نيست كه از خودمون درآورده باشيم! چون اسنادش موجود هست). نهايتاً هم صدام، اكثر شرايطي رو كه ايران مي‌خواست پذيرفت. به نحوي كه صداي همه‌ي غربي‌ها دراومد. بخش‌هايي از اين جيغ و فريادها رو هم در مستند دفاع مقدس، منعكس كردن.
اما اينكه چرا همه‌اش رو نگرفتيم رو ديگه فكر كنم بدونيم چه خبره! قبول بفرمايين كه زور ما، بيشتر از اين نمي‌رسيد. ولي نمي‌شد جلوي همچين اژدهايي هم كوتاه اومد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متاسفانه انداختن علت ادامه جنگ بر گردن امام (رضي) و اينكه بقيه راضي بودن به صلح يا خير مدتها پيش مطرح شد.
( اولين صحبتها پس چاپ كتاب خاطرات جناب ايت الله رفسنجاني بود ) كه بعدها با واكنش شديد محس رضايي همراه شد. اين كشمكش ها مدتي در روزنامه ها ادامه داشت.....

ولي حقيقت امر اينه كه تصميم به ادامه جنگ يه تصميم كلي بود و امام هيچ نظري رو تحميل نكردن.فقط از نظرباز پس گيري تا خطوط مرزي و ميزان تجهيزات و موقعيت عراق سولاتي از جميع فرماندهان پرسيده بودند. در اخر اين جمه بود كه تصميم گرفت و خبر اعلام شد.

جناب رضاي عزيز
تكرار اين موضوع كه چرا ما جنگ رو ادامه داديم و يا صد ها چراي ديگر جالب نخواهد بود. بهتر است از تجربيات اين 8 سال استفاده كرد نه از چرايي اون. منكر روشن شدن ذهن جوانان نيستم ولي تكرار مكررات ميباشد.
حق نگه دارت

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.