00Amin 2,396 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 طرز پاييدن يك منطقه را ديدباني گويند، افرادي كه در خط هستند بايد دايم مراقب سمتهاي خطر بدون اينكه خود را در معرض ديد دشمن قرار دهند، باشد. *فرد براي اينكه غافلگيرنشود هميشه دشمن را خواهد پاييد و براي اينكه عده اي از انها بتواند استراحت نمايند يك تعداد به مراقب از سمتهاي خطر گمارده خواهند شد. [color=blue]اصول و قواعد ديدباني[/color] [color=green]ديدباني در روز[/color] 1- اجراي يك كاوش سريع و كلي از نظر هدفهاي مشخص و تغيير حركات 2- تمام منطقه را بايستي بطور مداوم پاييد. پاييدن از نزديكترين زمين و از جلو به عقب خواهد بود. [color=green]ديدباني در شب[/color] به علت محدوديت ديد در شب بايستي از حواس شنوايي و بويايي و تا اندازهاي از بينايي استفاده شود. [color=blue]شرايط و محل ديدباني[/color] 1- دارا بودن حداكثر ميدان ديد. 2- داشتن پوشش و اختفا. *پوشش حايلي است كه فرد در برابر اتش حفظ كند،كه طبيعي يا مصنوعي است. *اختفا عبارت است از حفاظت در برابر ديد دشمن،كه طبيعي يا مصنوعي است. 3- دور بودن از نقاط مشخص. 4- داشتن زمينه تاريك. منبع:military.ir به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
armani 2,666 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 امين جان سلام اين تعريف كه شامل همه رزمندگان ميشد. پس اون ديده بان كه مرتبط با خمپاره اندازها و توپخانه بود رو چي ميگن؟ راستي يه رازي رو براي اولين بار ميگم. در جبهه شلمچه يكي از ديده بانهاي عراقي رو با سيمينوف زدم. بيچاره دوستانم كه تاوانش رو دادن انشاالله تو خاطراتم خواهم گفت. به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
00Amin 2,396 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 سلام اين قانون كلي ديدبان هست فرق نميكنه چه ماموريتي داشته باشد . جالبه. عجب ديدباني بود طرف يا شايد شما... تاحالا با چه اسلحه هاي سركار داشتي ؟ به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
armani 2,666 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 امين جان ميخواستم تو خاطرات بگم ولي چشم تعريف ميكنم. بخاطر تكي كه شده بود نيروهاي ايراني به خطوط اوليه عراقي رسيده بودن. و عراق قاعدتا خطوط جديدي رو احداث كرده بود. در خط دوم عراق يه برج ديده باني قديمي بود كه به علت داغون بودن همه فكر ميكردن استفاده اي نميشه. يه روز از نوك كمين احساس تحرك كردم . سيمينوف رو برداشتم و از سنگرهاي عقبتر كه امكان شليك هست چند گلوله سيمينوف به مركز برجك زدم. برجك چوبي بود. 10 دقيقه اي نگذشته بود كه عراق اتش سنگيني رو كمين ما ريخت و اين علامتي بود كه هميشه وقتي دچار تلفات ميشدند اتش رو ميريختند. يكساعتي گذشت و كم كم ساكت شدن. من دنبال قضيه بودم كه چي شده. با غروب افتاب با دوربين ديد در شب هر از چند گاهي به برجك نگاه ميكردم. حوالي ساعت 10 دو نفر از برجك بالا رفتند و جنازه اوردند پاپين ولي از اونجا نميشد شليك كرد و هوا هم تاريك بود و امكان لو رفتن كامل كمين بود. البته هم ما از وجود كمين عراق اطلاع داشتيم و هم اونها از ما. ولي يه جور احترام خاصي به هم ديگه ميزاشتيم مگر موقعي كه اون روي يكي بالا ميومد. فقط سنگرهاي جلو كمين هنوز لو نرفته بود و تماما استتار شده و فقط مقدار كمي از خاك بالا اومده بود. اگر منظورت از استفاده همون شليك كردن باشه هر چي كه در جبهه موجود بود و مهمات اون به وفور يافت ميشد استفاده ميكرديم. معمولا كلاش. ار پي جي 7 . تيربار گرينوف . دوشيكا. خمپاره 60 و 81 ميلي متري.نارنجك .... موردهايي بودن كه همه روزه ميشد استفاده كرد. ولي بعضي از تجربه ها خاص بود. ميرفتي سر به دوستت بزني دو تا 120 هم مينداختي تا تو دلت نباشه يا طناب توپ رو به افتخار و سلامتي ميكشيدي.اينها بستگي به اشناپيت تو با رسته هاي مختلف بود. به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
00Amin 2,396 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 ارماني عزيز ممنون از توضيحاتت اون دونفر رو هم ميزدي از كدومش بيشتر خوشت مياد به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
armani 2,666 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 اون ساعتي كه اون دو نفر اومده بودن شليك كردن ممنوع بود . اين ممنوعيت مساوي به خطر انداختن 30-40 نفر ادم بود و ارزشش رو نداشت. ( شبهاي واقعا دلهره اوري بود. يه سنگر توي اب داشتيم كه دور تا دورش اب بود. موشها كه توي اب كم عمق ميدويدند انگار كه گشتي عراقيه . هميشه خدا اسلحه ات پر و مسلح بود . كلي شبح سياه به چشمت ميومد. تنها چيزي كه ارومت ميكرد دعا خوندن بود. اون هم در دلت. ) كمين جذابيتهاي خودشو داشت. گاهي من 16 ساعت تو سنگر جلو بودم كه ميشد گاهي صداي نگهبانهاي عراقي رو در شب شنيد. و حتي تخريبچيهاي عراق رو با دوربين ديد در شب ديد. سيمينوف اگه لگدش رو حساب نكني واقعا خوش دست و سبك هست. شما بهش ميگين svd .اگر ميشد يه صدا خفه كن بهش اضافه ميكردن كه ديگه نور علي نور بود. به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
00Amin 2,396 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_svd.jpg[/img] [color=blue]مشخصات[/color] کالیبر: ۷.۶۲ گنجايش فشنگ:10عدد نواخت تير:30 تير دردقيقه طول: ۱۲۲۵ میلیمتر برد مفید با سایت مکانیکی: ۸۰۰ متر برد مفید با دوربین: ۱۳۰۰ متر وزن به همراه خشاب پر و دوربین : ۴.۸ کیلوگرم مکانیزم: فشار غیر مستقیم گاز باروت و گلنگدن چرخشی نیمه خودکار به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
armani 2,666 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 راستي ما براي سيمينوف از گلوله هاي گرينوف استفاده ميكرديم . كه همون سايز رو داشت. جات واقعا خالي بود. گلوله هاي ثاقب هم مشتري زياد داشت و تعدادش كم. ( ميشه تشبيه كرد به تن ماهي به كنسرو لوبيا. اخه كنسرو لوبيا و خاويار بادمجون زياد بود و تن ماهي كمتر. ولي خداپيش خيلي رسيدگي ميكردن. ) به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
00Amin 2,396 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 چه ميشه كرد يه خورده دير بدنيا امديم اما در كل كاش جنگي صورت نميگرفت يا شايد هم باعث خير شد باشه! جاي وريور خالي وگرنه در مورد صدا خفه كن يه طرحي ميداد به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
00Amin 2,396 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 ارماني عزيز اگه اشتباه نكنم سيمينوف به غير از گلوله هاي ثاقب گلوله هاي رسام ضد زره و مغزی فولادی رو هم شليك ميكنه به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
armani 2,666 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 اره.عزيز دلم گلوله هاي مختلفي داره. اگر در مورد گلوله هاي ثاقب گفتم منظور ثاقب كلاش بود. اسلحه خوب و قابل اطميناني هست. فقط تجربه زيادي براي هدف گيري دقيق نياز داره. چندين بار نزديك بود بخاطر قد بلندم هدف اين اسلحه قرار بگيرم. كه با عنايت الهي كه فقط ميشه گفت شبيه يك معجزه بود از نزديك صورت و سرم رد شد. ( البته بگم در حال حركت هم بودم ولي در ديد دشمن ) عيب بزرگ اين اسلحه دوتاست. يك : اگر شل بگيريش حتما به فكت اسيب ميزنه 2 : باز هم اگر درست در دست گرفتنش رو بلد نباشي دوربينش در موقع لگد زدن يه يادگاري دور چشمت ميزاره. چون جثه ما ها ضعيف بود اوايل اين مشكلات رو داشتيم. يكي از تفريحات جبهه توانايي گرفتن كلاش در يك دست و شليك به صورت رگبار بود. البته خطراتي هم داشت. در بخش خاطرات تفريحات جبهه ها رو خواهم گفت. نميدونم تاپيكهاي تو با اموزش شروع و به خاطرات من ميرسه. تاپيكهاي نستور هم همينطور. فكرش رو ميكنم در زماني بدنيا اومدم كه تونستم هرچند كوتاه در نبردي براي خاك مقدس ايران شركت كنم. دشمنان كه عوض نشدن ولي خطوط مقدم از مرزها بداخل شهرها كشيده شده. الان وظيفه همه ما جنگيدن در اين خطوط جديد هست. انشاالله به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
00Amin 2,396 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 ارماني جان خوبي خاطرات شما اين هست كه همراه با نكات اموزشي هست و بهتر موضع مورد نظر رو ياد ميگيريم به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
armani 2,666 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 نمیشه گفت اموزشی ولی سعی میکنم تا خطاهایی که بعضا منجر به صدمات میشه رو عنوان کنم. شاید یه روزی یه جایی بدردتون خورد و گفتین خدا رحمتش کنه یه موقعی ارمانی میگفتاااا به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
SAEID 2,833 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 [quote]نمیشه گفت اموزشی ولی سعی میکنم تا خطاهایی که بعضا منجر به صدمات میشه رو عنوان کنم. شاید یه روزی یه جایی بدردتون خورد و گفتین خدا رحمتش کنه یه موقعی ارمانی میگفتاااا [/quote] هنوز با شما برادران دوران دفاع مقدس کارها داریم و باید از وجود معنوی و علمی شما استفاده کرد. کجا رو خدا رحمتش کنه! به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
saman_777 66 گزارش پست ارسال شده در آذر 87 جالب بود!!فکر کنم دیدبان سایت واریور باشه!!(چون از شب تا صبح انلاینه!!) به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر