Recommended Posts

[quote]
یادمون نره همین هایی که امروز داریم مسخرشون می کنیم در جریان جنگ با یکی از همین طیاره های اف 15 شون ، تنها در یک نبرد هوایی دو فانتوم ما رو سرنگون کرده و سومی رو وادار به فرار کردند.

[size=9]خدا همه ما رو به راه راست هدایت کنه[/quote]

فکر کنم تو همین انجمن خوندم که اون f15 یی که با فانتوم های ما درگیر شد در حال تمرین بوده و مربی آمریکایی در کابین پشت سره خلبان بوده.
اینطور نقل شده بود که خلبان عرب با دیدن فانتوم های روی رادار وحشت برش میداره و قصد بازگشت سریع به آشیانه را داشته لیکن مربی آمریکایی با ترغیب خلبان جلو به اینکه این هواپیما قابلیت های خیلی بیشتری نسبت به فانتوم داره او را مجاب به درگیری میکنه. راست و دروغش با راوی داستان.

ضمنا ایران یک کشور چند قومیلی است و همه اینو میدونند. نمیدونم اونهایی که میگند فلان حرف نژاد پرستانه است و فلان منظورشون کدام نژاده؟ ترکها؟ لرها؟ کردها؟ لکها؟ ترکمن ها؟ بلوچ ها؟ فارسها؟
متوجه اید چی میگم؟
:mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام برادر میثم

[quote]موقعی که درگیری شروع بشه، وضعیت کاملا با حالت عادی فرق می کنه و در اون شرایط، دشمن از همه توانش در زمینه جنگال استفاده می کنه. کلا در جنگ با امریکا به هیچ وجه نمیشه روی بدون سرنشین، کنترل از راه دور و ... زیاد حساب باز کرد. (هرچند این عرایض بنده به معنای ناکارآمدی کامل این ابزار نیست. اما نمیشه به اون تکیه کرد.)[/quote]

اگر دقت کنید حقیر حرفی از کنترل رادیویی نزدم و فقط به انتحاری بی سرنشین اشاره کردم که بصورت هوشمند هدف رو پیدا و منهدم کنهو برای اجتناب از زدن قایقهای خودی از یک سیستم مشابه تشخیص دوست از دشمن مورد استفاده در هواپیماها بکار ببریم.

[quote]باتوجه به اینکه دشمن از هلی کوپتر هم به تعداد نسبتا زیاد در چنین وضعیتی بهره می بره، روی این روش هم خیلی نمیشه حساب باز کرد.[/quote]

خوب اون دو بخش نیروی دوم برای همین مقابله با هلی کوپتر هست برادر من که مسئولیت عملیات فریب رو برعهده داشت و باید با غیر از قایقهای تندروی دشمن درگیر بشوند.

[quote]اما اگه بخوایم واقعا به همین شیوه سناریو نویسی ادامه بدیم؛ اصل و اساس سناریو دارای شبهه است. چراکه ما زمانی از قایق تندرو علیه ناو استفاده می کنیم که فاصله اون ناو از سواحل ما بسیار کم باشه. (مثل تنگه هرمز یا آبهای ساحلی خودمون) و در چنین شرایطی، یا دشمن نمی تونه ناوهاش رو از برد موشکهای ساحل به دریا خارج کنه (تنگه هرمز) یا اگه محلی باز برای فراری دادن ناوها وجود داشته باشه (دریای عمان - جنوب خلیج فارس) دراینصورت در نزدیکی آبهای ما، برتری کمیت به صورت وحشتناکی به نفع ماست چون دشمن نمی تونه تعداد زیادی قایق تندرو از ناوهاش بفرسته (باتوجه به فاصله زیاد اونها از سواحل کشورهای عربی) یا اگه در نزدیکی سواحل عربی باشن، ما نمی تونیم با قایق به اونها حمله کنیم.[/quote]

در کل موافق این نظر هستم و درگیری در چنین سناریویی برای ما سخت خواهد بود چون مقابله با ان نیاز به فناوری و ابتکار عمل دارد و در صورت غافلگیری نمیتوان از پس جنگ چریکی دریایی برامد و اگر نظم قایقهای تندروی خودمان قبل از رسیدن به رنج اتش به هم خورد دیگه نمیتوان انتظار ضربه کوبنده به دشمن را داشت.

ولی یک نکته را فراموش نکنیم که تعداد قایقهای تندروی موشکی و راکتی و معمولی سپاه را بیش از هزار قایق تخمین زدن و امریکاییها نمیتوانند با چنین کمیتی مقابله کنند ان هم با قایق که امکان بکارگیری انبوه این استراتژی را ندارند بنابه دلایل ساختاری نیروی دریایی کلاسیک.

[quote]نکته بسیار ریز و با اهمیتی هست که در این چند وقته دیدم. نمیدونم شاید سعید خان دستی بر آتش دارن و ما خبر نداریم....!![/quote]

اتفاقا اشباع راداری و سوناری یکی از قدیمترین روشهای جنگ الکترونیک هست و در مورد رادار شاید دشمن بتونه با افزایش ظرفیت سخت افزاری یا نویزگیر یا الگتوریتم مناسب هدفهای کاذب رو تشخیص بده یا اجازه ورود این امواج رو از گیرنده به واحد پردازشگر رادار نده ولی در مقابله با اشباع سوناری تقریبا کاری از دست دشمن برنمیاد جز اینکه منبع امواج ارسالی را کشف و منهدم کنند که مثلا میتونه یک قابل تندرو باشه که در زیر بدنه اون فرستنده نصب شده و موقعیت ثابت نداره و این مورد برای از کار انداختن هر دو نوع سونار فعال و غیرفعال مناسبه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قایق های پرنده که هنوز مصرف تهاجمیشون معلوم نشده رو هم باید در تحلیل هاتون جا بدین ..

متوسط سرعتی حدود 150 کیلومتر در ساعت دارند و اگر بتونند کوثر حمل کنند چیزی نیستند که بشه با استفاده انبوه از هلیکوپترها مقابلشون ایستاد .. و اگر بتونند از 20 کیلومتری ناوها موشک شلیک کنند و در برن کار دشمن بسیار سخت خواهد شد به نحوی که حتی جنگنده ها با استفاده از بمب ریزی خوشه ای هم کاری از دستشون بر نمیاد ؛ فقط میماند هورنت ها و سایدواندر ایکس ...


در فواصل دور مثلا 750 کیلومتر دور تر از سواحل امکان شناسایی دقیق بسیار سخت میشه و براحتی نمیشه موشک شلیک کرد یا تهاجمی انجام داد . مسلما اگر نیروهای ما به منطقه بصورت دقیق اعزام نشن ممکنه توی تله بیفتن ؛ یعنی نصفشون در مسیر رفت شکار بشه و باقی در حین برگشت ؛ بدون نتیجه ! . و اینکه معلوم نیست که این قایق ها بتونند به این بردها دست پیدا کنند ... البته شاید بلید رانر بتونه ولی از نظر تسلیحاتی چیزی برای گفتن نداره جز بازی کردن در نقش فریب ...

لذا شناسایی امر اساسی در این موضوع هست .

---

یه مسئله دیگه ؛ هیچ فکر کردین که آمریکا برای یک هفته درگیری با این حجم به چقدر سورتی
پرواز سنگین شناسایی و تهاجمی احتیاج داره ؟! و چقدر سوخت رسانی در هوا و دریا باید انجام بشه ؟ اگر مسیر ارسال سوخت به ناوهای هواپیمابر (که عمدتا همسایه های نا بابمون هست ) مسدود بشه آمریکا توی بد مشکلی گیر میکنه ...

---

نکته دیگه اگر هدف گذاری آمریکا فقط باز کردن تنگه باشه بااستفاده از نیروی هواییش کشتی ها و پایگاه های بزرگ نیروی دریایی مون رو تمام میکنه ؛ هر چند که توان دفاع ساحلی و قایق های تندروی ما رو هیچ خللی نمیتونه بهش وارد کنه اما قدرت برخورد ما در دور دست از بین خواهد رفت ...

---

نکته آخر ؛ حمله انبوه قایق های پرنده ؛ و تندروی معمولی رو با استفاده انبوه از دیکوی های پدافندی ؛ کرار و نیروی هوایی در نظر بگیرین .. حداقل اگر 50 تا کرار توی آسمون باشن و 30 تا جنگنده میشن 80 تا که از جنگنده های اصلی 10 تاش در بره یعنی شلیک حداقل 20 موشک کروز بصورت همزمان اون هم از چند جهت که ...

من پیشنهاد میدم 10 فروند سوخوی 24 مجهز به خ 58 و قادر - 10 فروند فانتوم مجهز به نور یا قادر - و 5 فروند سوخوی 25 مجهز به آر73 و خ 25 - دو گروه 4 فروندی میگ 29 و یک گروه 6 فروندی اف 14 مجهز به فونیکس در همراهی با 51 فروند کرار و پهباد های هدف دیکوی روی هم رفته 90 فروند حمله ای رو ترتیب بدن .

به این صورت که سوخو های 24 در ارتفاع پایین پرواز کنند و پشت سرشون قایق های پرنده و تندرو ؛ گروه تامکت ها جلوتر و در ارتفاع بالاتر به همراه دیکوی ها به منظور جلب نظر دشمن ؛ میگ های 29 برای اسکورت سوخوهای 24 و 25 ..
یادمون نره که سوخو های 24 قابلیت کروز سوپرسونیک در ارتفاع کم رو دارند !

در کشاکش این نبرد اتفاقات نا مشخص و نا متعارفی روی خواهد داد ؛ که البته توی شبیه سازی های من توی فالکن 4 روی 3 ناو هواپیمابر حداقل دو ناو اونها منهدم شد ؛ با این تکنیک که وقتی هورنت های مهاجم برخواستند تامکت ها تونستند بواسطه موشک های فونیکس اونها رو وادار به مانور و دور شدن از منطقه بکنند ؛ سرگرم شدن هورنت ها به فونیکس زمان رسیدن فنسر ها رو به ناوها تامین کرد و هورنت های جدید با میگ های 29 روبرو شدن ؛ در این لحظه ناوها اسیر موشکهای کروزی شده بودند که از ورای 100 کیلومتری روی ناوها شلیک شده بود ! پس انفجارات اولیه و زد و خورد های هوایی نوبت سوخو های 25 رسید که بیان و کار ناوهای آسیب دیده رو از فواصل کمتر تموم کنند ؛ در این لحظه دیگه امکان پرواز جدیدهورنت هم بخاطر آسیب های قبلی نبود . حالا شما قایق های پرنده و تندرو رو هم اضافه کنین ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در جنگ به نظر اون کسانی که میگن عربها بلد نیستن کاری کنند و بی عرضه هستند ایا در جنگ برتری هوایی جنگ را رقم خواهد زد یا غیرت

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان توجه داشته باشند كه اگه قرار باشه با يه مجموعه 90 فروندي بخوان يه ناو رو نابود كنن مشكلي وجود نداره ولي بايد اميد بازگشت 10 ال 20 تاشون باشه چرا كه يه ناو و ناوگان اطراف اون و حتي خود هواپيماهاش برگ چغندر نيستن.خيلي معذرت ميخوام اين حرف رو ميزنم ولي نامعقولانه ترين كار اينه كه با يه ناوگان انبوه هوايي و دريايي بخواي به يه ناوگان دريايي حمله كني.مثل اينكه بعضي ها جنگ رو فقط با چند فروند كشتي و هواپيما فرض ميكنن.در جنگ اونقدر بد بختي زياده كه حتي اگه ناوگانها زميني و دريايي و هوايي رو با هم مديريت كني شاهكار كردي.اگه ميبينيد كه آمريكا در بسياري از جنگها موفق بوده دليلش مديرت درست نيروهاش بوده نه صرفا تعداد و جنگ افزار مدرن.
ما يه ناوگان 1000 فروندي عملياتي هم اگه داشته باشيم اين چنين كاري به قيمت نشكست هست از نظر اونا نابودي يك ناو با حتي 100 فروند از ناوگان 18000 فروندي ارزش نابودي حتي 20 فروند از ناوگان 300 فروندي ما رو داره.
نابودي يك يا حتي چهار ناو هواپيما بر كه شماها فكر ميكنين مظهر قدرت آمريكاست پيروزي جنگ نيست بلكه جنگيدن مديريت شده پيروزي بر دشمنه.
(بنده ژاپن رو در جنگ دوم جهاني رو واقعا تحسين ميكنم چون بلايي به سر نيروهاي آمريكايي آورد كه هيچ كشوري تا حالا نتونسته اين كارو كنه و واقعا هم پيروز بود و فقط اين نامردي آمريكايي ها بود كه بمب اتم رو سر مردم بيگناه انداختن.)
الان هم آمريكايي ها بيشتر ترس نبرد با ايران رو مثل نبرد با ژاپن ميدونن كه ديگه خبري از بمب اتم نيست.
آقا يه سوال؟
اگه به شما رو فرمانده جنگ قرار بدن براي جنگيدن به مدت 1 سال چيكار ميكنين.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]قایق های پرنده که هنوز مصرف تهاجمیشون معلوم نشده رو هم باید در تحلیل هاتون جا بدین ..

متوسط سرعتی حدود 150 کیلومتر در ساعت دارند و اگر بتونند کوثر حمل کنند چیزی نیستند که بشه با استفاده انبوه از هلیکوپترها مقابلشون ایستاد .. و اگر بتونند از 20 کیلومتری ناوها موشک شلیک کنند و در برن کار دشمن بسیار سخت خواهد شد به نحوی که حتی جنگنده ها با استفاده از بمب ریزی خوشه ای هم کاری از دستشون بر نمیاد ؛ فقط میماند هورنت ها و سایدواندر ایکس ...

در فواصل دور مثلا 750 کیلومتر دور تر از سواحل امکان شناسایی دقیق بسیار سخت میشه و براحتی نمیشه موشک شلیک کرد یا تهاجمی انجام داد . مسلما اگر نیروهای ما به منطقه بصورت دقیق اعزام نشن ممکنه توی تله بیفتن ؛ یعنی نصفشون در مسیر رفت شکار بشه و باقی در حین برگشت ؛ بدون نتیجه ! . و اینکه معلوم نیست که این قایق ها بتونند به این بردها دست پیدا کنند ... البته شاید بلید رانر بتونه ولی از نظر تسلیحاتی چیزی برای گفتن نداره جز بازی کردن در نقش فریب[/quote]

برادر ابراهیم این رو من در گزینه ها بیان نکردم چون هم از مشخصات این پرنده اطلاع دقیقی در دست نیست و هم گمان نکنم تعداد انبوه از اون ساخته شده باشه چون برتری هوایی با امریکا هست و اگر ما از قایق پرنده انبوه استفاده کنیم میشه گفت همشون شکار هورنتهای دشمن میشن ولی اگر بصورت محدود و غافلگیرانه استفاده کنیم طوری که دشمن انتظارش رو نداشته باشه در این حالت میتونن ضربه کاری به دشمن وارد کنن بدون اینکه طرف مقابل گشت سنگین هوایی با هورنتها در منطقه ایجاد کنه و همین نبود گشت هوایی سنگین شکافهای هوایی برای رخنه به قلب پدافندی دشمن رو بدستمون میده.

برای درگیری در فواصل دور هم اصلا نباید روی قایقهای تندرو حساب کرد و چنین عملیاتی جز تلفات و جنگ روانی گسترده علیه خودمان نتیجه دیگه نمیتونه داشته باشه و از قایقهای تندرو باید در محیطهای بسته مثل خلیج فارس و تنگه هرمز استفاده کنیم که امکان فرار به هر سمت رو داشته باشن مثلا نیروهای اعزامی از بوشهر در صورت لزوم به جزایر پناه ببرن ولی در اقیانوس ما این امکان رو نداریم و حتی قایقها اگر حمله رو با موفقیت تمام کنن در بازگشت همگی شکار خواهند شد و فراموش نکنیم که در جنگ اقیانوس دست برتر با نیروی دریایی کلاسیک هست و نزدیک شدن به یک ناوگروه هواپیمابر در اقیانوس حتی در جنگ جهانی دوم و در اوج نبردهای ناوگروه های هواپیمابر ژاپنی با امریکایی به ندرت اتفاق افتاد.

[quote]نکته آخر ؛ حمله انبوه قایق های پرنده ؛ و تندروی معمولی رو با استفاده انبوه از دیکوی های پدافندی ؛ کرار و نیروی هوایی در نظر بگیرین .. حداقل اگر 50 تا کرار توی آسمون باشن و 30 تا جنگنده میشن 80 تا که از جنگنده های اصلی 10 تاش در بره یعنی شلیک حداقل 20 موشک کروز بصورت همزمان اون هم از چند جهت که ...

من پیشنهاد میدم 10 فروند سوخوی 24 مجهز به خ 58 و قادر - 10 فروند فانتوم مجهز به نور یا قادر - و 5 فروند سوخوی 25 مجهز به آر73 و خ 25 - دو گروه 4 فروندی میگ 29 و یک گروه 6 فروندی اف 14 مجهز به فونیکس در همراهی با 51 فروند کرار و پهباد های هدف دیکوی روی هم رفته 90 فروند حمله ای رو ترتیب بدن .

به این صورت که سوخو های 24 در ارتفاع پایین پرواز کنند و پشت سرشون قایق های پرنده و تندرو ؛ گروه تامکت ها جلوتر و در ارتفاع بالاتر به همراه دیکوی ها به منظور جلب نظر دشمن ؛ میگ های 29 برای اسکورت سوخوهای 24 و 25 ..
یادمون نره که سوخو های 24 قابلیت کروز سوپرسونیک در ارتفاع کم رو دارند !

در کشاکش این نبرد اتفاقات نا مشخص و نا متعارفی روی خواهد داد ؛ که البته توی شبیه سازی های من توی فالکن 4 روی 3 ناو هواپیمابر حداقل دو ناو اونها منهدم شد ؛ با این تکنیک که وقتی هورنت های مهاجم برخواستند تامکت ها تونستند بواسطه موشک های فونیکس اونها رو وادار به مانور و دور شدن از منطقه بکنند ؛ سرگرم شدن هورنت ها به فونیکس زمان رسیدن فنسر ها رو به ناوها تامین کرد و هورنت های جدید با میگ های 29 روبرو شدن ؛ در این لحظه ناوها اسیر موشکهای کروزی شده بودند که از ورای 100 کیلومتری روی ناوها شلیک شده بود ! پس انفجارات اولیه و زد و خورد های هوایی نوبت سوخو های 25 رسید که بیان و کار ناوهای آسیب دیده رو از فواصل کمتر تموم کنند ؛ در این لحظه دیگه امکان پرواز جدیدهورنت هم بخاطر آسیب های قبلی نبود . حالا شما قایق های پرنده و تندرو رو هم اضافه کنین[/quote]

با عرض معذرت بنده مخالف کامل این سناریو هستم.

دشمن برتری هوایی تقریبا مطلق دارد و ما نباید هرگز از نیروی هوایی در خارج از رنج پدافندی استفاده کنیم. این که سوخو24 قابلیت پرواز کروز با 3000 کیلو مهمات رو بصورت lo-lo-lo در شعاع 615 کیلومتری داره دلیل نمیشه که بتوان از این ویژگی علیه یک ناوگروه هواپیمابر که قطعا در زمان جنگ گشت هوایی با استفاده از اواکسهای E-2 مستقر در ناوهای هواپیمابر و اواکسهای E-3 امریکایی و سعودی و زوم ماهواره های جاسوسی روی منطقه خلیج فارس دایر میکنه استفاده مناسب برد و در محیط دریایی که بدون عوارض طبیعی هست یک هواپیما به سرعت توسط اواکس کشف میشه و بهتر هست از سوخو24ها در نقش حملات به هدفهای زمینی که بتوانند با کمک از عوارض زمینی خود را مخفی کنند استفاده کنیم و مثلا حمله به رادار AN/TPY-2 که در منطقه وان ترکیه احداث کردن بکار برده بشن.

اینکه بتوانیم با کمک از اف14 و میگ29 برای سوخو24 تامین هوایی ایجاد کنیم باید به این نکته توجه کرد که نهایت یک بار میتوانیم چنین عملیاتی طراحی و اجرا کنیم و با تلفات سنگین روبرو میشیم و بدون در نظر گرفتن نتیجه برای عملیاتهای حتی پدافندی رهگیر کافی برامون باقی نخواهد بود.

پس بهتر هست درگیری با ناوگروه هواپیمابر دشمن را به قایقهای تندرو و پهپاد و موشک ضدکشتی واگذار کنیم.

در ضمن یک نکته مهم که دوستان توجه به ان ندارند. ما در جنگ احتمالی حداقل در مراحل ابتدایی نباید ناوهای هواپیمابر دشمن را مورد حمله قرار بدهیم. این عمل در صورت غرق شدن حتی یک ناو و تلفات چند هزار نفری که به امریکا تحمیل میکند باعث طرفداری مردم این کشور از جنگ برای انتقام گرفتن خواهد شد و تاریخ ثابت کرده مردم امریکا در چنین مواقعی احساسی رفتار کرده و جای شروع کننده و مدافع را در جنگ اشتباه میگیرند.

باید مانند کاری که حزب الله در 33 روز جنگ انجام داد جنگ را مدیریت کنیم و حزب الله با اینکه میتوانست تلاویو را بزند اما این کار را نکرد بنابه دلایل منطقی و ما هم باید بیشتر به زدن ناوشکنها و ناوهای محافظ امریکایی اقدام کنیم ان هم نه بصورت غرق کامل تا جنگ را به سوی یک جنگ نامتعارف سوق ندهیم و این مهم را بدانیم که هر ناوگروه هواپیمابر تعدادی کلاهک هسته ای همراه دارد که در صورت خطر نابودی میتواند از انها استفاده کند بدون کسب اجازه از مقامات کاخ سفید و این امر اگر اتفاق افتد باعث شعله ور شدن یک جنگ نامتعارف ویرانگر برای تمام منطقه شده و متاسفانه ما با محکومیت جامعه جهانی هم مواجه خواهیم شد.

کمی بیش از حد محافظه کارانه نوشتم ولی بدون برخورداری از بازدارندگی هسته ای نباید زیادی به دشمن هسته ای ضربه زد و ان شاء الله ما کشور دومی که بمباران هسته ای شده نباشیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقا سعید ما چاره ای جز زدن که نداریم.امریکا مثل جنگ تحمیلی باز هم حمله به سکوهای نفتی ما خواهد کرد. حتما اونها به خاطر جنگ چندین هزار توماهاوک انبار کردن. در اینجور عملیات زیردریاییها یکی از بهترین برگ برنده ما هستن. راستی با اون هواپیماهای زد زیردریایی چیکار کنیم :mrgreen:
شاید سفره ماهی بهترین چیزی برای استفاده بر زد هلیکوپترهای دشمن باشه :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهدی محمدی

علائمي وجود دارد كه نشان مي دهد منازعه راهبردي ايران و آمريكا كه در ماه هاي اخير تشديد شده، در حال ورود به فاز جديدي است.

در 3 ماه گذشته منازعه راهبردي ميان آمريكا و ايران به طرز بي سابقه اي اوج گرفته است. درست است كه آمريكايي ها تلاش كردند تشديد يكباره فشار بر ايران را به برنامه هسته اي ربط بدهند ولي از همان ابتدا براي تحليلگران در ايران روشن بود كه بر مبناي ارزيابي هاي اطلاعاتي فعلي غرب از وضعيت برنامه هسته اي ايران، بالا بردن سطح منازعه تا اين حد منطقي نيست. آخرين ارزيابي اطلاعاتي آمريكا درباره برنامه هسته اي ايران كه با ارزيابي هاي اسرائيلي و اروپايي هم منطبق است اين است كه اگرچه برنامه غني سازي ايران همچنان در حال پيشرفت است، اما در ايران تصميمي براي ساخت سلاح هسته اي گرفته نشده و اساسا معلوم هم نيست در آينده گرفته شود. بنابراين اگر هدف راهبردي غرب اين بوده كه ايران به وضعيت آستانه اي نرسد اكنون زمان براي محقق شدن اين هدف از دست رفته و اگر هدف اين است كه ايران سلاح هسته اي نسازد، هيچ ارزيابي نمي گويد كه ايران در پي ساخت سلاح هسته اي است.

بر مبناي اين ارزيابي، ورود به فاز تشديد بي سابقه فشار بر ايران به هيچ وجه منطقي نيست، آن هم به شكلي كه نتيجه آن تهي شدن سريع سبد گزينه هاي غرب در مقابل ايران باشد. ورود به فاز تحريم خريد نفت و تحريم معامله با بانك مركزي ايران در واقع به معناي گام نهادن در مرحله پاياني استراتژي فشار است. در حالي كه آن سوي تحريم ها هيچ گزينه ديگري براي تداوم راهبرد فشار وجود ندارد و گزينه حمله نظامي حتي از جانب اسرائيلي ها هم از روي ميز برداشته شده، آيا به لحاظ راهبردي عاقلانه است كه آخرين اپيزود سناريوي تحريم اينقدر زود روي پرده بيايد، آن هم در حالي كه آمريكايي ها خودبه خوبي مي دانند به دلايل متعدد كه بحران اقتصادي و شكننده بودن اوضاع در مناطق دلار و يورو اصلي ترين آنهاست، در واقع قادر به اجراي اين گزينه نخواهند بود؟

آمريكا به شش لول بندي مستاصل شبيه شده كه بي محابا در حال شليك آخرين گلوله هاي باقي مانده در خشاب اسلحه خود است. آيا غير منطقي است اگر فرض كنيم اين شش لول بند بيچاره از چيزي تا سر حد مرگ ترسيده و در حالي كه مي داند گلوله هايش در حال اتمام است، نمي تواند بر وسوسه شليك فله اي آنها غلبه كند؟!

دقيقا به همين دلايل، از همان ابتدا روشن بود كه هدف اين فشارها نمي تواند برنامه هسته اي ايران باشد و اين برنامه در واقع بهانه اي است كه آمريكايي ها در پوشش آن درصدد محقق كردن هدف هاي ديگر خود هستند.

از مجموعه اي از اطلاعات كه در اينجا مجالي براي بحث درباره آنها نيست مي توان نتيجه گرفت كه (علاوه بر مباحث قبلي) آمريكايي ها 3 هدف تاكتيكي مهم عليه ايران تعقيب مي كنند.

نخست، براي آمريكا بسيار مهم است كه در آستانه انتخابات مصر مدل جمهوري اسلامي ايران را بحراني و شكست خورده جلوه دهد. اين يك راهبرد دائمي نيست چرا كه آمريكايي ها مي دانند تا ابد نمي توانند به اين بازي ادامه بدهند اما براي آمريكايي ها بسيار مهم است كه در همان چند ماه اوضاع ايران به شدت بحراني جلوه كند. بنابراين يك دليل ترس بي سابقه آمريكا اين است كه تصور مي كند احتمال دارد مدل ايران به نحو غير قابل كنترلي تكثير شود.

دوم، آمريكايي ها به آغاز دور جديدي از ناآرامي سياسي و اجتماعي در داخل ايران عميقا دل بسته اند و تصور مي كنند انتخابات مجلس نهم فرصتي براي آنهاست تا مجددا مدلي از ناآرامي هاي سال 88 را با مشخصاتي جديد (كه در اينجا درباره آن بحث نمي كنيم) احيا كنند. بر همين مبنا بود كه به جريان فتنه دستور داده شد انتخابات مجلس نهم را تحريم كند.

و سوم، تصور تا حدود زيادي احمقانه آمريكا اين است كه مي تواند از طريق تشديد بي سابقه فشار بر ايران، ايران را ميان دو گزينه تداوم حيات نظام يا تجديد نظر در برنامه هاي راهبردي هسته اي، موشكي و منطقه اي اش مخير كند. آخرين ارزيابي هاي آمريكايي ها درباره الگوي رفتار ايران اين است كه ايران تنها زماني دست از مقاومت در محيط سياست خارجي خواهد كشيد كه احساس كند اين مقاومت ممكن است منجر به بروز بحراني در داخل براي آن شود. اكنون تصور آمريكايي ها اين است كه در حال گام برداشتن در مسيري هستند كه نهايتا باعث خواهد شد ايران ميان آينده نظام و تداوم برنامه راهبردي اش تضادي غير قابل حل ببيند و در نتيجه دومي را به نفع اولي رها كند.

نكته مهم اما اين است كه ايران در تشخيص راهبرد آمريكا وتدوين يك راهبرد متقابل به هيچ وجه دچار كندي يا سوء محاسبه نشد. ايران مي دانست كه اولا بخش بزرگي از اين بازي عمليات رواني است و غربي ها بيش از آنكه قصد اقدام داشته باشند قصد ارعاب دارند. ثانيا از ابتدا روشن بود دست غرب بسته تر از آن است كه ادعا مي كند. بحران اقتصادي عميق به اضافه بحران هاي داخلي حاد در آستانه انتخابات هاي پر چالش ويژگي عمومي همه كشورهايي است كه اكنون وارد هماوردي استراتژيك با ايران شده اند. تجميع اين بحران ها خود به خود بسياري از گزينه ها را از روي ميز حذف و برخي گزينه هاي ديگر تا حد بي معنا شدن تعديل مي كند. ثالثا و مهم تر از همه اينها براي ايران روشن بود كه در مقطعي كاملا تاريخي قرار گرفته كه اگر بتواند براي مدت زماني محدود در مقابل فشارهاي دشمن مقاومت كند، آنگاه دوراني فرا خواهد رسيد كه اساسا در اثر 3 عامل تحولات ژئوپلتيكي عميق در منطقه، تضعيف بنيادين توان راهبردي غرب در اثر بحران هاي اقتصادي و اجتماعي و تقويت توان ملي ايران از طريق تلفيق پيشرفت هاي فني و حضور مردمي در صحنه انتخابات، پايه هاي راهبرد فشار-مذاكره را براي هميشه فرو خواهد ريخت و زمينه براي يك تغيير بنيادين در موقعيت بين المللي ايران و توان چانه زني آن با غرب فراهم مي شود. به عبارت ديگر، اين امر اكنون به طور كاملا شفاف ديده مي شود كه يك دوره محدود مقاومت، ايران را وارد يك دوره نامحدود مصونيت و امنيت خواهد كرد و بنابراين مقاومت توجيهي كاملا معقول دارد.

بر اساس اين تحليل بود كه ايران در مقابل بسته فشارهاي غرب نه فقط رفتار خود را تعديل نكرد بلكه وارد فاز پاسخگويي شد. پهپاد سازمان سيا در ايران به زمين نشست، سلسله اي از مانورهاي نظامي بزرگ در منطقه خليج فارس تدارك ديده شد، موجي از عمليات حقوق بين المللي عليه مقام هاي غربي به راه افتاد، تجديد نظر راهبردي در عراق و افغانستان در دستور كار قرار گرفت، درون ايران با برگزاري چند همايش و انبوهي از اقدامات ديگر ترمينالي براي تردد انقلابيون منطقه ايجاد شد، در حوزه هاي اطلاعاتي برخي از كليدي ترين پروژه هاي ضد امنيتي طراحي شده آمريكا ضربه خورد و نهايتا در زمينه برنامه هسته اي گام هايي اساسي براي افتتاح يك تاسيسات جديد غني سازي و توسعه نسل هاي بعدي ماشين هاي سانتريفيوژ برداشته شد.

به نظر مي رسد مجموعه اين اقدامات در زماني كوتاه اثر كرده و باعث تغيير جهت -و نه لزوما نزول- منحني فشار غرب شده است. در هفته گذشته علائمي پديدار شد كه نشان مي داد آمريكا، اسراييل و اروپا براي تشديد منازعه با ايران سقف قائل هستند و نمي خواهند شرايطي بوجود بيايد كه مجبور به عبور از آن شوند چرا كه مي دانند اين تهديدها از نوع مشت بسته است كه باز شدن آن نشانه خالي بودن آن است. ابتدا باراك اوباما در پيامي به مقام هاي ايران تصريح كرد كشورش قصد درگيري با ايران را ندارد، پس از آن رزمايش مشترك نظامي آمريكا و اسرائيل كه از مدت ها قبل براي آن برنامه ريزي شده بود لغو شد و نهايتا اسرائيلي ها سعي كردند با مصاحبه وزير جنگ اين كشور ادبيات حمله نظامي به ايران را كه پيش از اين به طور بي رويه مصرف شده بود تعديل كنند.

مجموعه اين اتفاقات داراي اين پيام براي ايران است كه ورود به فاز مقابله به مثل و استفاده از استراتژي تهديد در مقابل تهديد خيلي زود محدوديت هاي دشمن را آشكار كرده و آن را واقع گرا مي كند. اكنون معلوم شده به رغم همه سر وصدا ها گزينه هايي در اختيار ايران هست كه آمريكايي ها از آن مي ترسند و ابزاري هم براي غلبه بر اين ترس ندارند. تلاش براي كاهش سطح تنش با ايران يا درست تر بگوييم كنترل سقف تنش و جلوگيري از ورود آن به عرصه هايي كه آشكار كننده محدوديت هاي راهبردي آمريكاست، موفقيت بزرگ راهبرد تهديد در مقابل تهديد در مدت زماني كوتاه است. ماه هاي آينده و به طور كلي سال 2012 حاوي پيروزي هاي بسيار بزرگتر از اين هم خواهد بود.
[url=http://rajanews.com/detail.asp?id=114329]رجانيوز[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دست كم گرفتن دشمن و از اون غافل شدن به استقبال شكست رفتن است.
دوستان عنايت بفرمايند كه اينها همان عربهايي هستند كه زماني شاپور از كتفشان طناب رد ميكرد و زماني طومار قدرتمند ترين امپراتوري هاي وقت را در هم پيچيدند از جمله همين ايران خودمان.
زماني حتي يك كشور مستقل نداشتند و زماني تا آخرين گلوله با رزمندگان ما ميجنگيدند. توجه بفرماييد كه فقط ما نبوديم كه يك وجب از خاكمان را در جنگ از دست نداديم عراقيها هم براي هر وجب از كشورشان با ما جنگيدند و انصافا خوب هم جنگيدند.
دشمن رادست كم نگيريد...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نباید از دشمن غافل شد ولی خداوکیلی دست این عربستانی ها و ... بی 2 هم بدی گند کاری می کنند.
در کل ازاین خبر به شدت خوشحالم :mrgreen: !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام مجدد.


با تشکر از برادر سعید عزیز که به چند نکته مهم اشاره کردند.

با اینکه بنده در پست قبلی هم عرض کردم که این سناریو از ریشه مشکل داره، ولی علی الظاهر دوستان برداشتی غیر از نظر بنده از صحبتهام داشتن.


1) بقول برادر سعید، اولین موج حمله ما به ناوگان امریکا نخواهد بود.

2) اولین موج حمله ما به ناوگان امریکا، با قایق تندرو نخواهد بود.

3) قایق تندرو تنها در آبهای ساحلی کشور خودمون انجام ماموریت خواهند کرد؛ نه در فواصل زیاد از ساحل.
در این مناطق هم اصلا دشمن قایق تندروی زیادی [b]نمی تونه[/b] فراهم کنه. قایقهای دشمن از کجا میخوان حرکت کنن؟


بنابراین، اول باید خود سناریو اصلاح بشه و بعد به جنبه های دیگه اون پرداخته بشه.

درضمن؛ این فرمایش هم کاملا صحیح و قابل تامله:
[quote]اگه به شما رو فرمانده جنگ قرار بدن براي جنگيدن به مدت 1 سال چيكار ميكنين.[/quote]


یا حق.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]1) بقول برادر سعید، اولین موج حمله ما به ناوگان امریکا نخواهد بود.
[/quote]

چرا ؟

این صفحه یه خوبی داشت که غرور و انتظار فراتر از توان را از بچه ها دور می کند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سوریه حدود 200 تا میگ 21 ، 150 تا میگ 23 و 90 تا میگ 29 داره (به غیر از سوخو 24 ، 22 و ...).

اگه این هواپیماها رو به آخرین آپگریدها مثل Mig-21-93 با قابلیت BVR مجهز کنه که امکان شلیک R-77 ، R-27R و R-73 و ... رو به اون میده ، میشه گفت شرایط نسبتا مناسبی رو با هزینه کم پیدا می کنه.
در مورد میگ-23 ها اگه اشتباه نکنم آخرین آپگرید پیشنهادی Mig-23-98 باشه که اون هم قابلیت موشکهایی مثل R-77 و R-27 رو به جنگنده میده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Ahmad6644
      اندونزی به دنبال خرید 6 فروند جنگنده‌ی سوخو است
       
      مقامات اندونزی روز گذشته اعلام کردند که به دنبال خرید 6 فروند جنگنده‌ی روسی سوخوی SU-30 هستند. این قرارداد که در کنار نمایشگاه هوایی روسیه (MAKS-2007) و در روز اول آن منعقد شده است ارزشی در حدود 330 تا 350 میلیون دلار در برخواهد داشت. این جنگنده‌ها که تکنولوژی آنها به اواسط دهه‌ی 90 بازمی‌گردد، به صورت تدریجی و از سال آینده تحویل داده خواهند شد.

      منبع : AVIA.IR
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.