Ernesto_Rommel

مقاومت اسلامی، اسرائیل ، از دفاع تا تهاجم

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

به نام خداوندگار جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد

مقاومت اسلامی، اسرائیل ، از دفاع تا تهاجم

درا ین مقاله به زبانی بسیار ساده و بدون اصطلاحات کمی تا قسمتی سخت نظامی میخواهیم در مورده نبردهای اسرائیل با دو جناح مقاومت اسلامی یکی در لبنان و دیگری در فلسطین اشغالی حرف بزنیم و البته گفته هایی که پیرامون ان در جریان است ، مثلا دلیل شکست اسرائیل و یا برد مقاومت....
یادم میاد یه زمانی وقتی میگفتی اسرائیل رو میشه شکست داد همه با چشم یه ادم ابله که انگار نمیدونه اسرائیل کیه بهت نگاه میکردند، یادم میاد یه زمانی وقتی میگفتی شکستهای اعراب پیش از اونکه از طرف اسرائیل باشه از طرف خود اعراب به خودشون تحمیل شد بهت میخندیدن! و یادمه زمانیکه در تمامی فوروم ها اعراب رو به دلیل شکستهاشون مسخره میکردند ، و حالا البته یه قسمت از همون اعراب توانایی مقاومت جالب توجهی در مقابل اسرائیل به حد شکست دادن این رژیم غاصب از خودشون نشون میدن
بحث ما این نیست ولی میخواستم بگم همیشه زمزمه این بود که میشه از راه درستش و در زمان مناسب اسرائیل رو شکست داد و میشه گفت به نوعی این اتفاق افتاده.
اما بازم بحث ما شکست اسرائیل نیست بلکه بحث ما استراتژی و تاکتیک نظامی هست که مقاومت اسلامی در پیش گرفته ، منظور از مقاومت تا پایان این نوشتار یعنی حزب الله و حماس و جهاد اسلامی و کلیه نیروهایی که زیر پرچم حماس در فلسطین اشغالی میجنگند.
میخواهم این مورد رو بررسی کنم که قدرت حماس در تدافع بیشتره یا تهاجم؟! چربش نظامی در کدوم قسمت بیشتره؟!

همونجور که اکثر بچه ها میدونند مقاومت اسلامی از شیوه ی جنگی که ایران مدتهاست در دستور کار خودش برای دفاع از کشور در مقابل هر تهاجمی قرار داده استفاده میکنه یعنی جنگ نامتقارن
بارها مسئولین ایرانی به این امر اشاره کردند که وقتی نمیتونی از نظر کلاسیک و جنگ منظم با حریفانی قدرتمند مثل امریکا و ... رو به رو بشی و یا نهایتا نتیجه دلخواهی کسب نمیکنی بهتره از جنگ نامتقارن استفاده کنی که یقینا نتایج به مراتب بهتری به بار میاره و امید پیروزی تا حدی هست به خصوص در مورده کشورهایی که از نظر سطح تکنولوژیکی در سطحی پائین تر از دشمن قرار دارند.
ایران برای تقویت هرچه بیشتر جنگ نامتقارن عنصر مذهب و احساسات معنوی و عرفانی و به قولی عاشورائی جنگیدن رو سرلوحه خودش و تمامی کسانی که زیر نظرش اموزش میبینند اضافه کرده که با توجه به جنگهای اخیر در مناطق مختلف ثابت شده که کارائی مناسب در دفاع رو داره .
شاید درست باشه شایدم درست نباشه بیانش اما همه مون میدونیم بسیاری از فرماندهان عالی رتبه حزب الله و حماس و جهاد اسلامی در مراکز نظامی ایران و سوریه(که به نوعی اونجام تحت کنترل ماست) اموزش دیدند و مراحل ستاد فرماندهی رو نزد سپاه و ارتش به صورت جنگ نامتقارن فراگیری کردند و مشخصا تاکتیک و از اون بالاتر استراتژی ایرانی رو پیاده سازی کردند .

حالا میخوام مقاومت اسلامی ور در فلسطین به صورت اشکار عنوان کنم.
حماس برای دفاع از خودش و حفاظت از سرزمین هاش از تاکتیکها و اموزشهای جنگ نامتقارن شامل تیم های ضدتانک، تک تیرانداز و نیز کمین استفاده میکنه، تاکتیکی که وزارت جنگ اسرائیل دقیقا دو ماه بعد جنگ 33 روزه به اون اذعان کرد و خطر این رو گوشزد کرد که بعد از پیروزی حزب الله و دستیابی به اهدافی که ایران و حزب الله از نبرد میخواستند ،به صورت گسترده در دستور کار گروه های مقاومت فلسطینی نیز قرار گرفته و شروع به اموزشهای گسترده نیروهای ضدتانک و تک تیرانداز کردند و.....
کاری به بزرگنمائی های به عمد اسرائیل برای بدست اوردن بهانه های حمله و ازار و اذیت فلسطینیان ندارم اما تا حدود زیادی اطلاعات اسرائیل درست بود چون حماس نیز پس از دریافت این موضوع که بهترین راه شکست اسرائیل که به صورت یک ارتش منظم و آن هم با پشتیبانی گسترده نیروی زرهی و نیروی هوائی میجنگه و از نقطه نظر تکنولوژیکی و تسلیحاتی در مقابل اون به مراتب در سطح پائین تری قرار داره تنها جنگ نامقتارن هست که یارای مقاومت در برابر نیروئی به مراتب بزرگتر و قدرتمندتر در اختیار دارد میباشد.

با توجه به شرائط بسیار مناسبی که مناطقی چون جنوب لبنان و نیز نوار غزه دارند استفاده از جنگ نامتقارن به درستی به مانند یک حمله برق اسا که اینبار در نقش دفاع قدرتمند با امکاناتی به مراتب کمتر از یک حمله برق اسا نیاز دارد شباهت دارد(اسرائیل میخواست عملا حمله برق اسا رو انجام بده در صورتیکه نه نوار غزه شرائط یک حمله برق اسا رو داشت نه حماس میخواست وارد همچین جنگهایی بشه که حمله برق اسا جواب بده )

حال میتوان دریافت که چرا در علوم نظامی به دروسی چون جغرافیای نظامی و درک درست از قدرت نیروی خودی و دشمن اشاره و تاکید فراوان شه است، حماس (و همینطور حزب الله) با درک عمیق و درست از موقعیت مکانی خودشون دست به ساختن شیوه ای از جنگ نامتقارن زدند که بسته به شرائط اب و هوائی و منطقه ای تغییر میکرد مثلا حزب الله در جنگل از زیر زمین تونل حفر میکرد و از داخل یک درخت ناگهان نیروها بیرون میریختند و از طرف دیگر حماس با استفاده از تونل های زیرزمینی تسلیحات و... عبور میداد یا اینکه از خانه های نیم خرابه برای تله استفاده میکرد در صورتیکه در جنوب لبنان میشد از پوشش جنگلی برای ایجاد کمین استفاده کرد
منظور این است که بسته به شرائط میشود تاکتیکها در جنگ نامقتارن را عوض کرد در صورتیکه در ارتشی به مانند اسرائیل که به صورت منظم و زرهی میجنگد این امر بسیار سخت تر هست.
جالب اینکه اسرائیل یک ضعف اساسی و بزرگ دارد و ان هم به قولی روحیه ی ضعیف نیروهاست که تمایلی به جنگیدن ان هم برای مرگ و زندگی ندارند و اشکارا دلیلی برای مردن نمیبینند در صورتیکه نیروهای مقابل اسرائیل به شدت تمایلاتی مذهبی و با از جان گذشتگی بالا و نیز تمایل به جنگیدن برای یا مرگ یا زندگی دارد چراکه اگر در جنگ شکست بخورند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و نیز پشتوانه ای بزرگ به مانند دین و اسطورهه ای مذهبی را دارند(شاید درست نباشه بگم اما این امر در شیعه ها قوی تر هست)
البته این ضعف اسرائیل در نسلهای فعلیش بیشتر دیده میشه ولی در گذشته افرادی چون پرز و یا سازمانهایی چون هاگانا از اندیشه و اراده ای بسیار قوی بهره میبردند.....
به قولی سلاح ایمان و توکل به خدا برای پیروزی که باعث یقین به این که پیروز خواهند شد باعث چندبرابر شدن قوت نیروهایی که در جنگ نامتقارن شرکت دارند میگردد به خصوص اگر در حالت دفاعی قرار بگیرند که با استفاده از شرائط محیطی میتوانند حماسه ایی در جنگ را خلق کنند.

این توضیحات رو ابتدائی و ساده دادم تا به این برسم که نیروهای حماس برای دفاع از موطن خودشون که قسمت اعظمش رو از دست دادند و میخوان همین یک ذره ی باقیمانده را نیز بازپس بستانند میجنگند و با توجه به شرائط دفاعی که در یک جنگ نامتقارن ایجاد میکنند توانایی پیروزی و عمل به شعار پیروزی خون بر شمشیر رو دارند(هیچ کارشناس نظامی نمیتونه انکار کنه که مردم فلسطین با خون خودشون این مقاومت رو رقم زدند همونطور که مردم لبنان )

حالا میخوام اینو بگم که بعضا شنیده شده که میگفتند اگر حماس مثل اسرائیل تجهیز شده بود یا تانک و هواپیما میداشت میتونست کل فلسطین رو بازپس بگیره چرا؟! چون توی این جنگ تا حالا پیروز شده یا مثلا حزب الله(یه نکته: بعضی از کارشناسان میگن حزب الله در جنگ پیروز شد اما اسرائیل هم به یه سری از اهدافش رسید هرچند با توجه به وینوگراد مشخص شد که اسرائیل در ازای به دست اوردن چند هدف فرعی تقاص بسیار سنگینی داد چون ابهت نظامیش برای همیشه شکست )

متاسفانه دقیقا ذکر نمیشه که منظور از اینکه حماس تسلیحاتی چون اسرائیل رو میداشت یعنی چی؟ و به چه میزان تسلحیات میداشت و برابری میکرد یا نه؟!
اما اگر ما فرض را بر این بگیریم که هم اسرائیل هم حماس از توان نظامی برابری برخوردار بودند و در این حال جنگ میکردند ..... نتیجه چه میشد؟!
ایا حماس پیروز میشد؟! (مشخصا با نبردنامتقارن که واسه اون اموزش دیده)

توجه به این نکته لازم است که جنگی که حماس بر پایه ای آن میجنگد جنگ نامتقارن در شرائطی است که برتری مطلق هوائی و دریایی و تا حدودی زمینی در
جنگ منظم با اسرائیل است اما به دلیل نوع منحصر به فرد مقاومت مبارزان ، اسرائیل در رسیدن به خواسته های خود با مشکل مواجه شده است اما اگر حماس تسلیحاتی چون اسرائیل میداشت ایا میتوانست اصول اولیه جنگ نامتقارن را اجرا
کند!؟ در صورتیکه جنگ نامتقارن برای نیروئی است که از لحاظ سطح تسلیحاتی و تکنولوژیکی در رده پائین تر قرار دارد و نیز به صورت سریع عمل میکند ان هم در مقابل یک ارتش منظم که از نظر جنگ چریکی با مشکل مواجه است و اینگونه است که نتیجه حاصل میگردد اما اگر حماس به صورت منظم میجنگید باور اینکه بتواند در مقابل اسرائیل دوام بیاورد کمی سخت است! زیرا اسرائیل نشان داده که در مقابل نیروهای منظم از توان استراتژیک بالایی برخوردار است که نتیجه ی ان حکومت بر میدان جنگ خواهد بود .(یادمون باشه اسرائیل علاوه بر تسلیحات حمایت مداوم نظامی رو داره)

به نظراین حقیر گفتن اینکه حماس اگر مانند اسرائیل میجنگید فلسطین را ازاد میکرد کمی رویاگرایانه هست چون حقیقتا اسرائیل از نقظه نظر جنگ کلاسیک در سطحی گسترده قدرتمند است که حمایت مستقیم چندین کشور را داراست برعکس حماس و باید این نکته را گفت که دلیل شکست های اخیر اسرائیل نیز همین تکیه بر توان جنگ منظم خودش است و علاوه بر ان اجرای مو به مو و دقیق حماس در مورده تاکتیکهای نبرد نامتقارن و میتوان نتیجه گرفت که بهترین راه در مکانیم انند غزه نبرد نامتقارن است نه نبرد منظم حتیا گر از شرائط یکسان نظامی برخوردار میبودند.

از طرف دیگر به شخصه خود من بعد جنگ 33 روزه این فکر به ذهنم خطور کرد که ای کاش حزب الله به اسرائیل حمله میکرد و شهرکها را یک به یک تسخیر و ویران میکرد اما کمی که فکر کردم به این نکته توجه کردم که توانایی جنگ نامتقارن بیش از انکه تهاجمی باشد در دفاع خفته است، در جنگ نامقارت غافلگیر کردن دشمن و کمین کردن از اهمیت خاصی برخوردار است در صورتیکه اگر وارد تهاجم گردی این خصیصه ها را از دست د اده و به دست دشمن میدهی چون شرائط میدان در منطقه دشمن انجا به نحوی است که میتواند کمین کند و.... دقیقا کاری که فلسطینیان علیه اسرائیل در بیت لاهیا و یا حزب الله در بنت جبیل انجام دادند....
اجازه دادن نیروهای چریکی اسرائیل(که به نوعی انان نیز اصول جنگ نامقتارن را فرا گرفته اند) وارد محیط کمین شوند و سپس این نیروها را به هلاکت برسانند....
میخواهم بگویم که شرائط جنگ نامتقارن برتری را در دفاع ایجابد میکند اما ابدا تضمینی برای حمله گسترده را به کسی نمی دهد و تضمین پیروزی وجود ندارد.
البته یک عنصر حیاتی دیگر که باز هم در منطقه فلسطین اشغالی کاربرد فراوان دارد نباید از یاد برد و ان هم موشک است که با توجه به قدرت و برد موشکها و فاصله شلیک به اسرائیل بیش از انکه از جنبه نظامی دیده شود از دید روانی به مساله مینگرند که میتواند نتیجه جنگ را تا حددی تعیین کند که البته تاکید میشود این خصیصه تنها در اسرائیل که از نظر ساختار جمعیتی با مشکل رو به رو است (خصیصه ای که سربازانش نیز دارایند) دیده میشود.....(البته در هر کشوری دیده میشه اما با توجه به جغرافیای انسانی و... اسرائیل اونها از اسیب پذیری بیشتری برخورداند، نقطه مقابل مردم فلسطین هستند که 24 ساعت فجیعانه بمباران میشن اما لام تا کام چیزی نمیگن به جز مرگ بر اسرائیل و رجز خوانی برای نابودی اسرائیل که نشان از اراده ای قوی دارد)
ولی با این حال نیز در یک جنگ نمیشود از نبرد نامقتارن انتظار پیشروی به صورت یک ارتش منظم را داشت.
در واقع میشود اینطور نتیجه گرفت که در دفاع از نبرد نامتقارن و در حمله تلفیقی از نبرد نامتقارن و حمله برق اسا استفاده کرد... تا شاید نتیجه مورده نظر حاصل شود یا استفاده مستقیم از نبرد منظم که البته بستگی به این دارد در مقابل چه کشوری هستی... اگر در مقابل حزب اله قرار بگیری یا کانادا تفاوت زیادی وجود دارد/.
هر تاکتیک و استراتژی مزیت ها و معایب خاص خود را داراست که با توجه به تعدد هریک میتواتن گفت روشی خوب است یا خیر.. با این وصف باید گفت نبرد نامتقارن در جنوب لبنان و فلسطین اشغالی برای عملکرد تدافعی (از دست ندادن زمین و..) بسیار ایده ال اما برای یک حمله گسترده تا حدودی نامناسب است.

البته کشوری مل ایران با دارا بودن نیروی هوائی و زرهی و دریایی تا حدودی
توانایی اجرای نبرد نامتقارن در حالت تهاجمی را دراست اما این نکته یادمان نباید برود که نیروهای ارتش در تهاجم بیش از نبرد نامتقارن از جنگ کلاسیک استفاده میکنند و نیروهای سپاه از جنگ نامتقارن (که با توجه به وفور موشک دریایی و هوائیی و... این امر درست مینماید)
البته در تبلیغات هم دقت کنید فرماندهین سپاه و ارتش هرکی عملیات جداگانه ای برای دفاع و تهاجم را برگزیده اند که مشخصا بستگی به نوع تسلحات و نوع منطقه یا ستقرارشان دارد.. در غرب کشور شرائط برای یک رزم نامتقارن و همزمان منظم وجود دارد که میتواند هر ارتشی را زیمینگیر کند ... یا در شرق به دلیل وجود صحرا و.... میشود از نیروی هوائی برای جلوگیری از پیشروی استفاده کرد....


به هر صورت حماس و حزب الله و نیروهای مقاومت در لبنان و فلسطین ثابت کردند که استراتژی دفاعی بر مبنای نبرد نامتقارن بسیار کاراست البته اگر درست و ایده ال اجرا گردد و امید میرود که امریکا و دیگر هم پیمانانش با دیدن چنین چیزهائی کمی درس عبرت اموخته و اینقدر با ایران کل کل نکنند!
چشمک!

در پایان ذکر دو نکته را واجب میدانم:
1.باید دقت داشت وقتی کنترل ارتش در اختیار سیاسیون به صورت مطلق قرار میگیرد نتیجه ای بهتر از شکست حاصل نمیشود!
اسرائیل و سیاستمدارانش با توجه به پیشنیان خود مثل شارون و شیمون پرز و حتی باراک که علاوه بر منصب نظامی دارای منصب بالای سیاسی هم بودند این قدرت را در اختیار گرفتند که بر ارتش حکم برانند در صورتیکه بین شخصی چون شارون که یکی از بانیان شسکت مصر در نبرد 1973 با کسی چون اولمرت! بسیار تفاوت وجود دارد، شارون سالها تربیت نظامی شد اما اولمرت...
درست است که گفته شده جنگ ابزاری است در اخیتار سیاست اما نه اینکه اداره ی ان از پس یک فرد صرفا سیاسی براید!
اولمرت با وجود شکست در لبنان باز هم و اینبار برای اهداف حزبی خود دست به جنگی دیگر با همان شیوه اینبار برعلیه حماس زد که خوب با توجه به اینکه وی فرمانده نظامی محسوب نمیشود! میتوان این طور نتیجه گرفت که تیشه به کمر بی کمر! اسرائیل زد اولمرت!
در صورتیکه کسی مثل شارون بود شاید اوضاع فرق میکرد(خدا رو شکر که وی تلف شد و شرش از سر جهان کم شد وگرنه معلوم نبود این فرد قصی القلب اما توانمند نظامی سیاسی در چنین جنگی چه تصمیمایتی میگرفت)

اسرائیل در یک جنگ نامتقارن اسیب پذیر بود و با وجود کسانی چون اولمرت اسیب پذیر تر شد(خوشبختانه) و نهایتا این افتخار که اسرائیل از استراتژی به عاریت گرفته شده از ایران باخت برای ما و مبارزان لبنانی و فلسطینی ماند
2. اسرائیل حتی در یک نبرد منظم نیز شکست پذیر است فقط کافی است که قبل از جنگ با او به جنگ با درون خود! و خیانت کاران برخواست زیرا در اکثر موراد پیش از نبرد شکست مهاجمین به اسرائیل به هزاران دلیل چون فساد و خیانت به کشور خویش فرا رسیده است...
چیزی که هم اکنون نیز قابل مشاهده هست.... حسنی مبارک یکی از چند شخصی بود که در جنگ 1973 که مصر یک پیروزی شیرین به دست اورده بود با حمایت از انور سادات پیروزی را با شکستی خفت بار عوض کرد! و هم اکنون نیز با اسرائیل همکاری میکند....


به امید ورزی که انتقام تمامی درد و رنجهای مردم لبنان و فلسطین و جهان از ظالمان گرفته شود

منتظر نظریات دوستان هستم و البته این نوشتار تنها به گوشه ای از سخنان پرداخته و اینکه این نوشتار وحی منزل است! نیز تکذیب میگردد!
فقط قسمتی از نظریاتی است که در این رابطه بیان شده و بعضی عقاید شخصی خودم در این مورد
یا حق



میخواستم توی استراتژی و تاکتیک بزارم که دسترسی ماله مدیران هست و اینجا گذاشتم چون گفته شده بود! بی زحمت بزارید اونجا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یه نکته: غلطهای املائی رو به منزله ضد کپی برداری بگیرید!(از بس تو ایرپابلیک گفتن جاسوسی میکنند ، غلط بنویسید نابود شدیم رفت!)

در ضمن چرا اجازه ویرایش متن داده نمیشه؟

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارنستوی عزیز سلام

موضوع بحثت جالب بود ولی گاها نکاتی درش بود که شاید نیاز به بازنگری داشته باشه. (جسارتا)

خدمت شما عرض کنم فلسطینیان برای سالیان دراز و حتی قبل از وقوع انقلاب اسلامی از مبتکرین جنگهای پارتیزانی بودند. اسلاف حماس و مقاومت اسلامی مردانی بودند که اموزشهای نظامی چریکی رو در اردوگاههای مستقر در سوریه و لبنان برگزار میکردند.

[quote]شاید درست باشه شایدم درست نباشه بیانش اما همه مون میدونیم بسیاری از فرماندهان عالی رتبه حزب الله و حماس و جهاد اسلامی در مراکز نظامی ایران و سوریه(که به نوعی اونجام تحت کنترل ماست) اموزش دیدند و مراحل ستاد فرماندهی رو نزد سپاه و ارتش به صورت جنگ نامتقارن فراگیری کردند و مشخصا تاکتیک و از اون بالاتر استراتژی ایرانی رو پیاده سازی کردند . [/quote]

شاید ما نتایج و ستاوردهای 8 سال دفاع مقدس همراه با نیروهای مردمی رو در اختیار حزب الله و ... قرار داده باشیم ولی اینکه دورهای اموزشی برگزار کرده باشیم و اردوگاههای خاصی به این منظور تهیه شده باشه تا به حال قویا رد شده. نمیدونم تصور شما از سوریه مثل این میمونه که یکی از استانهای ماست؟
اگر این قدرت رو در دستگاههای سوریه داشتیم مطمئن باش مانع مذاکرات صلح سوریه و اسرائیل میشدیم.( توی تاپیک سوریه جدید دوست یا دشمن توضیح داده شد)

تجربه خوبی که ایران در جنگ تحمیلی کسب کرد جمع دو استراتژیک بود. جنگ به صورت کلاسیک و غیر کلاسیک به طور همزمان. این تجربیات مورد علاقه بسیاری از کشورها شد.

با نظرتون که حزب الله فعلا توان جنگیدن به شکل کلاسیک رو نداره کاملا موافقم. بایستی توجه کرد حزب الله یک گروه مقاومت مردمی است و فاقد تجهیزات یک ارتش نوین است. و در تصور حزب الله هنوز ازاد سازی فلسطین راهی ندارد. دفاع از کیان لبنان و بلاخص شیعیان لبنان اوج امال حزب الله است.

حق همیشه همراهت تو باد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون ارمانی جان

اره در مورده جنگ چریکی و... میدونم اما به جان خودم همین سه روز پیش با یه دوستی داشتم بحث میکردم اینو گفت اما من جوابش رو اینطور دادم:

جنگ چریکی که اون زمان فلسطینی ها و لبنانی ها میکردند به گونه ای نبود که بتونه جلوی اسرائیل رو بگیره
نمونه بارز: لبنان سال 1982

یاسر عرفات که عمری این کاره بود و یواش یواش داشت متمایل میشد به سمت اسرائیل و در زمانیکه خودش وطن نداشت اما واسه مردم لبنان رئیس جمهور تعیین میکرد و وقتی امام موسی صدر عزیز رو داد دست لیبی.... یهو اسرائیل بهشون حمله کرد

فکر کنم نزدیک به 30 هزار چریک فلسطینی که همه مون میدونیم در اون زمان در جنگ چریکی از بس اموزش دیده بودند سرامد همه بودند دست به مقاومت زدند اما اگر لشکر ایران و.... نرسیده بود اسرائیل از اون طرف لبنان در میرفت!

نیروهای فلسطینی همگی عقب نشینی کردند! البته مقاومت کردند اما نه مقاومتی که یارای متوقف کردن ماشین جنگی اسرائیل رو داشته باشه

میخوام بگم سازمان رزم فلسطینی ها در جنگ چریکی صرفا تاکتیکی بود نه استراتژی و اصولا با نبرد نامتقارن حال حاضر توفیر زیادی داشت و نتایجشم مشخصا هست
از اون طرفم اگر یادت باشه شهید احمد کاظمی یه جمله خیلی باحال در موردشون گفت وقتی از پیش اونها برگشت....
بی رودربایستی میگم چریکهایا ون زمان فقط و فقط جنگ چریکی میکردند اما اصول درستی از اون رو نیمدونستند
مثل یه شخص میمونه که بلده خوب لگد بندازه اما در مقابل یه تکواندو کار که صاحب سبک هست هیچ کاری نمیتونه کبنه... چون تکواندو کارم بلده خوب لگد بزنه با این توفیر که روش خاصی برای شکست حریف به کار میبره...

فلسطینی ها در معدود مواردی تونستند از جنگ چریکی برای دفاع خوب استفاده کنند و معمولا دقت کنید از چریک واسه ی حمله در داخل کشور و.. اینا بیشتر استفاده میکردند
ولی اتفاقی که الان افتاده بسیار متفاوت تر از اون زمانه

در کل سطح کیفی جنگ چریکی به قول شما با تجاربی که ما به دست اوردیم بسیار رفت بالاتر و با توجه به استراتژی نبرد نامتقارن مقاومت اسلامی تونست جنگی چریکی اما به مراتب قوی تر رو بنیان بنهد...

در مورده اموزش من حرفی ندارم اما اگر قدم رو چشم من بزاری بیای کرمانشاه میریم یه جائی رو نشونت میدم.. اگر حرف من درست بود نهار مهمون شما اگر حرف شما درست بود من شام و نهار دوبلکس میدم بهتون! بعدم خواستی میریم تهران..... قرار نیست همه چی تائید بشه!
ایران وجود میراژ رو تکذیب کرد.. وجود شهاب رو هم همینطور... وجود خیلی چیزها که هنوز از طبقه بندی بیرون نیومده...



چشمک!

در مورده اینکه سوریه استان هست باید بگم نه ابدا قصد زدن همچین حرفی رو نداشتم اما بحث سوریه هم جداست.... انشالله به صورت خصوصی بحث کنیم ولی موافقم با حرفتون در مورده صلح و ایناش..... که البته سر و صدای اصلی به همین خاطر بلند شده....بگذریم


ممنون از نظرت

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
Ernesto_Rommel
ممنون از مقاله شيواي شما
ايران هميشه ردپايي در آموزش و تجهيز گروه هاي لبناني و فلسطيني داشته است نمونه اش حضور شهيد دكتر چمران در جنوب لبنان بود.
آقاي رومل هم به خوبي روش جنگ نامتقارن را در حمله و دفاع تشريح كردند و فكر نمي كنم نيازي به توضيح بيشتر باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارنستو جوان ( اگر فیلم موتور سیکلت ران که مربوط به جوانی ارنستو چه گوارا هست رو ببینی این جمله زیاد میشنوی)

تصور من اینه که فلسطین اون زمان هنوز تحت تاثیر هجمه روانی اسرائیل بود. کشتارهای مداوم و بی دلیل ترسی نهان در دلها ایجاد کرده بود. به همین خاطر با وجود تاکتیکهای خوب و اموزشهای عالی نتونستند اونطور که باید و شاید مقابله کنند

هنوز مونده تا اسرائیل بفهمه که چه بلایی جنگ 33 روزه بر سرش اورده. اون قدرت شکست و فرو ریخت و چنان جسارتی در منطقه تزریق کرد که حماس تونست در یک محیط محدود با اون مقابله کنه.

شرمنده فقط در تحلیلت یک نظم خاص رو نمیشه دنبال کرد. اگر تقسیم بندی کرده بودی ( تاریخی یا نوع تاکیتک ) اونوقت درکش برای دوستان نوجوان بهتر بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سینا جان ممنون لطف داری و مثال جالبی زدی...

منم یه مثال از صدا وسیما میزنم واسه اطمینان خاطر عزیزان: سال 2000 به لطف خدا حزب اله عزیز تونست اسرائیل رو پس بزنه عقب، ساعت 13:30 از شبکه یک برنامه روایت فتح یهو پخش شد(جالبه برنامه سیما خانواده بود بعد یهو ...!)
اول یه اهنگ ملس که عشق منه! پخش کردند بعد در مورده شکست اسرائیل و عملیاتهای حزب الله گفتند و.... بعد یه قسمتیش دقیقا چندین شخص با لباس بسیجی و سر و ریش ایرانی رو نشون دادند و گوینده متن گفت: پس از حضور ایران در سال 1982 لبنانی ها خواستار حضور بهتر ایران شدند و از نها به عنوان یک کشور مسلمان تقاضای کمک کردند و این تقاضا قبول شد و نیروهای ایرانی دست به اموزش چریک در لبنان زدند و....

اینو من به همراه خانواده ام دیدیم... نمیدونم کسی دیگر دیده یا نه... اما اگر ادم گوش به زنگ باشه میتونه همچین چیزائی رو شکار کنه! بعضی مواقع از زیر دستشون در میره
یا اگر زندگینامه شهدای لشکر 27 محمد رسول الله رو بخونید (اسم فرمانده هه همیشه یادم میره اما یادمه شهید صیاد گفته بود توی امور توپخانه بهتر از این ندیدم!)
زمان اعزام و... یه سری چیزای دیگه رو میگه .... ای خدا اسم فرمانده هه یادم فرت و الانم شهید شده ام از نوابغ توپخانه ایران بوده و سپاهی بود.... اسم جالبی هم داشت...
[quote]
تصور من اینه که فلسطین اون زمان هنوز تحت تاثیر هجمه روانی اسرائیل بود. کشتارهای مداوم و بی دلیل ترسی نهان در دلها ایجاد کرده بود. به همین خاطر با وجود تاکتیکهای خوب و اموزشهای عالی نتونستند اونطور که باید و شاید مقابله کنند [/quote]

ارمانی جان اره حق داری، اینم هست و موافقم و به قولی عدم یقین به پیروزی چیزی که حماس و مقاومت بارها با یقین و صراحت گفتند بدون هیچ شکی....

اصلا ببین من یادمه تو سایت دانشجو وقتی داشتم بدون هیچگونه جانب گیری وقایع نبرد اعراب رو میگفتم یه عده یه چیزائی گفتن که..... اما اینقدر دلیل اوردم که ثابت کردم اسرائیل اون زمانم شکست پذیر بود و البته پیروزی هاش به دلیل قدرت نیروی هوائی و حمایت امریکا و نبود... بلکه زمانی تاثیر داشت که پیش زمینه های شکست رو خود اعراب یا حالا به دلیل خیانت یا حماقت اماده کردند .... ادم شاید باورش نشه ولی وقت گزارش لحظه به لحظه اتاق جنگ مصر در سال 1973 رو خبونه خیلی چیزا رو متوجه میشه..... یا عسکهای ماهواره ای که روسها در اختیار مصر قرار دادند و.... اونجاست که ادم مفهمه اینقدرام که میگن این شد و او ن شد نبوده.....

الان سران عرب چیکار میکنند؟! عین همین کار رو اون موقع میکدرند بعد میگفتند ما میجنگیم

یه مثال

اردن چند بار مدعی اسرائیل شد و به کمک ارتش عربی!!! رفت تا بجنگه باهاش، اما نمیدونست 20 سال بعد در یک کتاب با نام کشته شدگان سیا یهو افشا میشه بعله فلان مامور یه زمانی تو اردن بوده و البته تنها به عنوان گوشه ای از رزومه کاری طرف دارند میگن و فکرش رو نمیکنند که کسی پیگیر بشه و....!
این مهم نیست که طرف چیکاره بوده ، اما اینجاش مهمه که توی زمانیکه تو اردن بوده دقیقا مصادف بوده با نبردهای اعراب و وقتی برمیگرده از پادشاه اردن ساعت تمام طلا هدیه می گیره در ازای: 1. نجات کشورش از دست فلسطینی ها 2. کمک به رابطه با اسرائیل!

یعنی اینقدر دیگه ادمای... بودند

یا جنگ 1973 من به صورت مبسوط تحلیل کردم و توضیحاتی دادم از رو چیزائی که قابل انکار نیست.... حیف دانشجو در دسترس نیست فعلا....

در مورده نظم مطالب هم اره میدونم!

اخه اینو یه جورائی دلی نوشتم! و به صورت مقاله نخواستم جامعش بکنم!

یه کم سرم شلوغه! ویندوز عوض کردم و اینا! ولی بعدا سعی میکنم منظمشون کنم!

ممنون ازت

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]فکر کنم نزدیک به 30 هزار چریک فلسطینی که همه مون میدونیم در اون زمان در جنگ چریکی از بس اموزش دیده بودند سرامد همه بودند دست به مقاومت زدند اما اگر لشکر ایران و.... نرسیده بود اسرائیل از اون طرف لبنان در میرفت! [/quote]

[quote]ايران هميشه ردپايي در آموزش و تجهيز گروه هاي لبناني و فلسطيني داشته است نمونه اش حضور شهيد دكتر چمران در جنوب لبنان بود[/quote]

شهيد چمران عزيز از بنيانگذاران جنبش عمل در لبنان بود كه بعدها با حزب الله تركيب شد و حزب الله كنوني رو تشكيل ميدن .
اي كاش يكي از دوستان نقش ايشون در لبنان و زندگي نامه جهادي ايشون رو قرار ميداد.
اگر هم كسي پيش قدم نيست يا مطلبي نداره تا خودم سر فرصت اقدام كنم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]شهيد چمران عزيز از بنيانگذاران جنبش عمل در لبنان بود كه بعدها با حزب الله تركيب شد و حزب الله كنوني رو تشكيل ميدن . [/quote]

تأیید میشه شهید چمران و امام موسی صدر پایه گذار اصلی مقاومت لبنان و گروههایی مانند
امل(افواج المحرومین لبنان) و حزب الله بودند!!

راستی ارنست خان ماشالله هزار ماشالله این همه چیز تایپ می کنی خسته نمی شی؟؟ :oops:
من که اگر جای تو بودم دستان تاول زده بود!!

دوستان کسی از لیچ قهرمان خبری نداره؟؟ icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واریور جان درست ترش امل هست که اذرخش گفت!
در مورده زندگینامه اش باید بگم خوشحال میشم مطلب بزارید چون من خودم وقتش رو ندارم هرچند اینقدر در مورده ایشون مطلب هست که....

یه سایت یادمه که تمامی عسکهائی که از ایشون هست توش بود به اضافه زندگینامه اش چه از زبان خودش چه از زبان برادرش....

به نظر من با یه سرچ مقاله زندگینامه اش در بیاد بهتره البته بزاریدش تا بدعا مثلا من بیام یهو یه پست بزنم یه تیکه ملس در مورده ایشون بیام که تا حالا نشنیدید! ولی بهش افتخار میکنید!


راستی شهید چمران بینانگذار جنگ نامنظم و پارتیزانی هست در کشورهای اسلامی ضد امریکائی و اینا و البته در ایران پدر این کار محسوب میشه! و باید بگم به نوعی جنگ نامنظم همون چریکی است و تاکید میکنم جنگ چریکی جزئی از جنگ نامتقارن هست نه بیشتر....
تا اونجا که میدونم یاران ایشون بعد شهادتشون نظریه نبرد نامتقارن رو مطرح کردند و گسترش دادند... شاگردانش مثل شهید بزگوار و مخ نظامی درجه یک حسن باقری یکی از اونهاست که زیر نظر ایشون اموزش دیده ....


راستی نمیخواستم توضیح بدم چون میترسیدم مجدد سوتفاهم بشه اما:

[quote]


شهيد چمران عزيز از بنيانگذاران جنبش عمل در لبنان بود كه بعدها با حزب الله تركيب شد و حزب الله كنوني رو تشكيل ميدن . [/quote]

نه ببین امل هنوز سر جای خودش هست اما بیشتر اعضاش رفتن توی حزب الله، یکی مثل سید حسن نصرالله خودش از امل اومد توی جناحی که ایران باز کرد اونجا یعنی حزب الله
البته تکذیبم نمیشه این موضوع، بعد اینکه ایران تونست موج حمله سنگین اسرائیل رو پس بزنه از بیروت و ... مردم لبنان یه گروه جدید میخواستند تشکیل بدند که خوب با چراغ سبز ایران و اشارات ما حزب الله تشکیل شد(ابدا کاری ندارم که این سازمان مستقیما از ما پیروی میکنه یا تنها سرلوحه اش امام خمینی هست و مکتب عاشورائی ما ..... اینو بگم این بحث توسط عده ای مطرح شده که بعدا در موردش میپردازم اون هم نه از دیدگاه شخصی بلکه علمی و تاریخی!)

بعد تشکیل حزب الله خیلی از اونائی که چشمشون باز بود رفتن حزب الله ولی ..... ولی بعد یه مدت مجددا یه نبرد درون گروهی بین تمامی گروه های لبنانی از دروزی تا مسیحی مارونی و سنی و شعیه در گرفت

متاسفانه یه سری درگیری های شدید هم بین امل و حزب الله درگرفت که نمیخوام بازش کنم چون به قول اقا سید حسن نصرالله این موضوع تلخ هست و نیاز به باز کردن نداره و چیزی هست که گذشته....

در کل وقتی کار بالا گرفت مستقیما ایران دخالت سیاسی کرد و چشم هم امل هم حزب الله رو باز کرد که هر دوشون تو یه جناح هستند و نباید با هم بجنگند چون دشمنشون پیروز میشه(دشمن مستقیم اونها تو لبنان فالانژها و نیز بعضی سنی ها و... بودند که همه میدونیم چی به سر شیعه لبنانی اوردند..)

به هر صورت اوضاع اروم شد و امل تقریبا بعد اون شد زیرمجموعه حزب الله ، به نوعی زمان افول امل فرا رسید....

حالا این بعدا خودش مدخل بسیار بحث ها شد./... مثلا یکی:

اگر امام موسی صدر برگرده ایا همچین چیزی رو قبول میکنه؟! یا نه؟!
یا مثلا چرا تک تک اعضای عاشق امام موسی صدر ترور میشن؟! مثلا عماد مغنیه یکی از اونهاست و لازم به ذکره که دو ماه قبل شهادتش بیانیه حزب الله بیرون میاد از طرف ایشون که ما محل تقریبی امام رو پیدا کردیم و به زودی فلان میشه و بهمان بعد یهو ایشون ترور میشه...
که متاسفانه این شد زمینه ساز شایعات و دسیسه های زیادی علیه خیلی ها... از خود حزب الله که مصرا پیگیر پیدا کردن ایشونه تا..... (تذکر: نقل به قول کردم و لاغیر! )

تاکید میکنم این موضوعی است که مطرح شده و بنده عقیده شخصی درباره اش ندارم....


به هر صورت امل و حزب الله رو یکی در نظر نگیرید ولی در یک جبهه هستند!

باقی حرفام نمیزنم چون لزومی نیست...

در پایان یه خاطره باحال: لازم به ذکره وقتی به سفارت ایران توسط طرفداران عراق در جنگ حمله میشه و فالانژها هم کمکشون میکنند و در اوج مظلومیت نزدیکه همه ایرانی ها رو بکشند یهو نیروهای امل با ارپی جی و ... می افتند جون اونا وووووووووووو حال هرچی دشمن ایران هست میگیرند و از اون به بعد هم چندین بار کمک میکنند به ما و ما رابطه مون با همه گروه های مقاومت خوبه ،راستی اموزش نظام سید احمد خمینی و.... اینا توسط گروه امل داده شده که زیر نظر شیهد چمران اموزش دیدند!ولی خوب متاسفانه تو لبنان یه کم .... کلا گروه هاش یه جوری اند..

بگذریم! به من چه؟!


چشمک!

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارنستوی عزیز در مورد توجهتون به پست من و ایجاد این تاپیک تشکر میکنم.
اما یک توصیه دارم کلا در مواردی که فقط احتمال یا شایعه میتونه باشه زیاد جدی نگیرید و در مورد صحبت نشه بهتره .
و در مورد این شهید بزرگوار یک کتاب دارم که باید پیداش کنم مال پدرم هست و خیلی هم قدیمیه تقریبا در اواخر جنگ نوشته شده . اگر تونستم پیداش کنم حتما کلی مطلب توش در مورد وقایع لبنان هست که میزارم /... اما خوی کتابخونه پدرم رو خراب کردم تا کمد جدید بخرم که الان تمامی کتابهای اون توی کارتون هست icon_biggrin

در مورد سید هم که ایشون و شهید عزیز مدتها همسفر و رفیق بودند ...


بحث جنگ داخلی لبنان هم قضیه ای بود که تنها برنده اون اسراییل بود و میشه گفت همه با هم درگیر بودند چرا معلوم هم نبود و نشد و در مورد درگیری امل و حزب الله هم هیچ وقت معلوم نمیشه و نخواهد شد . به احتمال زیاد هم فتنه عجیبی در کار بوده.خدا عالمه...

ولی بی ربط به بحث مقاومت در فلسطین هم نیست چرا که گروههای مقاومت در این کشور هم مدتها و حتی تا کنون با هم درگیری و کشمکش داخلی داشته اند که بد نیست بررسی بشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارنستو جان

حزب الله رو ایران پایه گزاری نکرد.
در اوايل دهه هشتاد ميلادي به همت سيد محمد حسين فضل الله با همكاري گروههاي ديگر از جمله حزب الدعوه ، جنبش امل ، جنبش فتح و تعدادي از احزاب ديگر تشكيل شد.

از حزب الدعوه و جنبش امل افرادي نظيرشهيد سيد عباس موسوي (اولين دبير كل حزب الله كه خوردوي وي توسط هليكوپترهاي رژيم صهيونيستي هدف قرار گرفت ) شيخ صبحي طفيلي و سيد حسن نصر الله وارد حزب گرديدند. از جنبش فتح نيز شهيد عماد مغنيه و شهيد ابو حسن سلامه ميتوان نام برد.

زمانی که نطفه حزب الله بسته میشد هنوز ما در اوج درگیریهای انقلاب بودیم. ولی بعد از ریزشهای این حزب و قطعی شدن اعضای اون ایران به حمایت اون برخواست.

جالب که حزب الله از گروهایی تشکیل شد که شاید در مواضع اعتقادی اختلاف داشتند ولی در یک چیز کاملا متحد بودند و اون چیزی نبود جز مبارزه با رژیم اشغالگر قدس.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واریور جان ممنون از توضیحاتت

اگر عمری باقی بود یه شرح کامل بر وقایع پراشوب لبنان تو اون زمان مینویسم....

ارمانی جان کاملا درست میگی اما قدرت گیری و اوج شکوه این گروه دوست داشتنی(که بنده شدیدا مریدشون هستم و سید حسن نصرالله رو بسی بسیار دوست دارم!) از بعد حضور ایران بود
(دشمنان ما میخوان یه چیزائی رو بهمون بچسبونند ولی اونا مهم نیست و حرف مفت میزنند و من قصدم از گفتن اینکه حزب الله با کمک ما شد حزب الله حرف اونا نیست)

این عیب نیست اتفاقا افتخاره

وقتی بنی بشری نمیتونست جلو اسرائیل رو بگیره ایران با کمک های معنوی و روحیش به حزب الله و مردم لبنان و کل جهان اسلام دست یاری داد و پیروز هم شد
وقتی ما تو اوج خیبر بودیم و کل جهان اسلام عینهو بوق نگاه میکردند اسرائیل چیکار میکنه و یهو همه ریختن ایران جون هرکی دوست دارین به ما کمک کنین این تنها لشکرهای ایران بودند که کاری به سر سرباز اسرائیلی اوردند که در طول تاریخ بعید میدونم دوباره تکرار بشه!

به نظر من این افتخاره و ننگ نیست که مخفی باشه و همیشه فرماندهان سپاه اینو میگن اون مسائلی که نباید گفته بشه چیزای دیگه است
در کل تشکیل حزب الله جریانات داره....!

به هرصورت ما کوچیکتیم داداش!

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.