F35

جنگ اكتبر 1973(جنگ اعراب و اسراپيل)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[align=center][color=darkred]به نام خدا[/color][/align]

این مقاله از روی خاطرات سرلشکرسعدالدین شاذلی رئیس پیشین ستادارتش مصردرسال1973 نوشته شده است
وی از جمله کسانی بود که با داشتن پست بالا (سفیرمصردرپرتقال) درمقابل اقدامات سادات سکوت نکرد و سرانجام بعداز اینکه ازسوی سادات به مقام سفیری در لندن بر گزیده شد(سازمان اطلاعات اسرائیل واسرائیلی های تند رو که او رادشمن شماره یک خود می دانند،به راحتی می توانستند او را به را حتی بکشند)یک همچین بلایی رابر سرسرلشکرلیثی ناصف قبلا آوردند واعلام کردند وی خود کشی کرده است. از آنجایی که سادات برای خلاص شدن از دست وی اورا به لندن فرستاده بود وی مجبورشد با همسرخود با پاسپرت لیبی و با نامهای جعلی به لیبی فرار کندودرآن جا خاطرات خود را به پایان رسانده است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نام خدا

مقدمه:
مقالات بسیاری دربارۀ جنگ اُکتبر1973 جنگ اعراب و اسرائیل منتشر شده است،که تا کنون کسی به آن ها نپرداخته است ومضوعاتی که همچنان مبهم مانده اند،
پرسشهایی را برمی انگیزند، ازجمله:
[color=darkred]
1-چرا نیروهای مصری به دنبال عبور موفقیت آمیزخود از آبرها سوئز، تهاجم خود را به سوی شرق گسترش ندادند وتنگه های سینارا تصرف نکردند؟

2- آیا واقعا سرفرماندهی نیروهای مسلح مصررخنۀ دشمن به منطقۀ (دفرسوار)را پیش بینی و نقشۀ لازم جهت دفع آن تهیه کرده بودند؟دراین صورت،چرا مصری ها رخنه را به محض وقوع دفع نکردند؟

3- چگونه رخنۀ دشمن به منطقۀ(دفرسوار)روزبه روزگسترده تر می شد و نقشه هایی که فرماندهان برای مقابله با آن طراحی می کردند،ازسوی رئیس جمهور و وزیر جنگ رد می شد؟

4- مسئول به محاصره اُفتادن ارتش سوم کیست ، فرماندهان یا سیاستمداران؟

5- چگونه به محاصره اُفتادان ارتش سوم برنتایج سیاسی و نظامی جنگ ، نه تنها در مصر، بلکه در تمامی جهان عرب تأثیر گذاشت؟
[/color]
این مقدمه ای بود بر کل بخشهای مقاله این مقاله تا به پایان برسه یک چند ماهی طول می کشه امیدوارم خوشتون بیاد

F-35

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]لحظاتی از حمله به دشمن اشغالگر غافل نبودیم حتی در سخترین ساعات شکست ژوئن 1976 . در این زمینه فقط دو مسئله می باید مورد توجه قرار می گرفت:
1- تعیین زمان حمله.
2- ربط آن با امکانات نیروهای مسلح.
از آنجا که اسرائیل ازسال 1968 برتری همه جانبه ای بر ما داشت،
مانورهای استراتژیک برای امکان اجرای مانوری تهاجمی، بر اساس
شیوه ای که مغایر با فنون و علوم نظامی نیست، چنین فرض می کردند
نیروهایی در اختیار داریم که در واقعیت امر وجود خارجی نداشتند.
به عبارت دیگر: طراحان مذکورنقشه تهاجم رابراساس آنچه باید داشته باشیم طرح ریزی می کردند تا موفقیت آمیز شود.
زیرا چنین نقشه هایی،هرچند واقعی نیستند، کمیت نیروهای مسلح لازم
را برای امکان پذیرشدن موفقیت تهاجم به روشنی نشان می دهند.
درطی سال های پس از 1969، قدرت نیروهای مسلح مصر رو به افزایش گذاشت و نقشه های ما در مانورهای استراتژیک- در نتیجۀ متناسب شدن اهداف با امکانات واقعی- کمتر بلند پروازانه کی نمود.
به این ترتیب،فاصله میان امکانات تهاجم ونقشۀ آن اندک اندک تنگتر می شد تا آنکه دراکتبر 1973 کاملاً بسته شد.
از این رو، درسال 1973 نقشۀ تهاجم با امکانات واقعی نیروهای مسلح
ما هماهنگی داشت.


ادامه دارد : [/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جالب بود فقط فكر كنم تا تكميل شدن بحث بايد كمى صبر كنيم.

نمى خواهم زود قضاوت كنم ولى بعد از شكست كاره بيهوده است كه بگيم تقصير كى بود .همه مقصر بودند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تاپيك به بخش دكترين و استرات‍‍ژيك منتقل شد.
اميدوارم كه جواب سوالات مطرح شده بطور مشروح بررسي شود.
در ضمن لطفا با فونت بزرگ متن را نگارش نكنيد و حدالامكان از پست متوالي هم استفاده نفرماييد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يه نفر نقشه منطقه رو با اسامي اي كه توي تاپيك اومده بزاره تا روش بحث كنيم !
icon_razz

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان می تونند این فیلم رو ببینند !!!
این فیلم در مورد جنگ 6 اکتبر است:

http://www.adrive.com/public/3ab7f5b56b87b38865257491560ba3faf68d6f1ed9515d024a6953cf4a50e947.html


آذرخش

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دريغ از يه مگ توان دانلود !!! icon_razz :? :? اينجاست كه نبايد از حقالناس گذشت!چرا من نميتونم از اي دي اس ال بهره مند باشم در حالي كه همسايه ما ميتونه و هر دوي ما يك پول به مخابرات داديم ...جالبتر اينكهچرا هزينه اين اينترنت زپرتي مخابرات از هزينه اي دي اس ال بسيار پرسرعت تر و با امكانات بيشتر زياد تره ... icon_biggrin :cry: حقم را حلال مخابراتنخواهم كرد مخابرات ايران را نخواهم بخشيد دنياي ديگري هست و مسولين اين امر بايد جوابگو باشند ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]تاپيك به بخش دكترين و استرات‍‍ژيك منتقل شد.
اميدوارم كه جواب سوالات مطرح شده بطور مشروح بررسي شود.
در ضمن لطفا با فونت بزرگ متن را نگارش نكنيد و حدالامكان از پست متوالي هم استفاده نفرماييد.[/quote]

دستت درد نكنه
يكم طول ميكشه تا به سر انجام برسه
بعضي از فصل ها يكم طولاني اگر با فنت بزرگ ننويسم چش بچه ها از كاسه بيرون مي ياد
از پست متواليم استفاده نكردم
دوستان زياد عجله نكن اين حكايت حالا حالاها ادامه دارد
با تشكر: F-35

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b][align=center]به نام خدا[/align]
هنگامی که در 16 مه 1971 به رئیس ستاد ارتش مصر تعیین
شدم،نقشه ای دفاعی تصویب شده بود که نقشه 200 نا میده می شد.
بابررسی امکانات عملی نیروهای مسلح ومقاسه آن با اطلاعاتی که از دشمن داشتیم،تلاش برای دستیابی به نقشۀ تهاجمی متناسب با امکانات واقعی خودی را آغاز کردم.
این بررسی نکات زیر را آشکار کرد:

1- نیروی هوایی مادر مقایسه با نیروی هوایی دشمن،بسیار ضعیف
بوددرصورتی که نیروی زمینی ما اقدام به حمله در صحرای باز سینا می کرد،نیروی هوایی توانایی تأمین هیچ گونه پوشش هوایی رابرای آن نداشت.این نیرو همچنین فاقد توانایی درهم کوبیدن هدفهای مهم درعمق مواضع دشمن بود. (پس بدرد چی می خورد F-35 )

2- پدافند هوایی به نسبت خوبی که برموشکهای زمین به هوای سام متکی بود،در اختیار داشتیم،اما از سویی این موشکها دفاعیی بودند نه
تهاجمی،واز سویی دیگر،بخشی از طرح پدافند هوایی کشور به شمار می رفتند و به علت حجم زیاد وسنگینی وزن امکان جابجایی آنها وجود
نداشت(در آن برهه مصر موشکهای سام- 6 را که می توانند به همراه
نیروهای تهاجمی حرکت کنند،در اختیار نداشت)به این دلایل،موشکهای
سام نمی توانستند پوشش هوایی لازم را برای نیروهای زمینی،به هنگام پیش روی در صحرای سینا، تأمین کنند.

3- نیروهای پیاده خودی تقریباٌ با نیورهای دشمن برابر بودند.در آنزمان اندک برتری در توپخانه داشتیمف اما دشمن پشت خط مستحکم بارلو که سنگرهای آن توانایی تحمل آتش توپخانۀ سنگین ماراداشت پناه می گرفت.

4- شاید می توانستیم نیروس دریایی خود را بر تر از نیروی دریایی اسرائیل بدانیم، اما ضعف نیروی هوایی خودی امکان انجام عملیات دریایی را از ما گرفته وبرتری رابه نا توانیی تبدیل ساخت.اسرائیلی ها
با برخورداری از پشتیبانی نیروی هوایی خود می توانستند با نا وچه هایی که فقط به تیربار مجهز بودند، درخلیج سوئز رفتو آمدند کنند و شناورهای دریایی ما که قدرتمندترومجهزتر بودند، توانیی مقابله با آنها
را نداشتند، زیرا هواپیماهای دشمن هر گونه شناور دریایی ما را غرق
می ساخت.این برتری فقط به مدیترانه خطم نمی شد بلکه دشمن توانسته بود در دریای سرخ نیز قدرت حرکت را از ما بگیرد وباعث نابودی تعدادی از شناورهای ما در دریای سرخ ودر بنادر شود.(همان بلایی که نیروی هوایی مابر سر نیروی در یای عراق آورد.نقش نیروی هوایی در کشورها حتی از نیروی زمینی و دریای حتی اگر قدرتمند هم باشد مهم است. F-35) در نتجۀ چنین شرایطی بود که دشمن باوجود برتری کمی و کیفی ما از نظر شناور های دریایی ، توانسته بود به کمک نیروی هوایی خود، کنترل دریای سوئزوبخش شمالی دریای سرخ را بدست گیرد.

نتایج این بررسی نشان داد انجام حملۀ گسترده به منظور نابودی نیروهای دشمن و مجبور ساختن وی به عقب نشینی از سینا ونوار غزه
غیر ممکن است زیرا نیروهای ما به سلا ح ها وشیوه های آموزشی متفاوتی نیاز داشتند. در طراحی این تهاجم محدود، عوامل زیرمورد توجه من بود:

1[color=red]- ضعف نیروی هوایی خودی: [/color]به علت ضعف نیروی هوایی خودی از درگیر کردن آن با نیروی هوایی برتر دشمن پرهیز داشتم ( همان کاری که صدام در جنگ باما کرد.F-35 )پیش از این نیروی هوایی ما دوبار بر روی زمین نابود شده بود اولین بار به هنگام تهاجم سه جانبه انگلیس و فرانسه واسرائیل در سال 1956، و دومین باربه هنگام حمله
غافلگیر کنندۀ اسرائیل در سال 1967 . در طی 4 سال پناه گاه های بتونی برای هواپیما های خودی ساختیم و دراطراف پایگاه های هوایی خود خود شبکه پدافند هوایی موشکی ایجاد کردیم.به این ترتیب مصونیت نیروی هوایی ما بر روی زمین در برابر مله غافلگیرانۀ دشمن
تضمین شد.
موضوع مهم دیگری که دربررسی وضعیت هر نیروی هوایی اهمیت دارد، این است که خلبان به هنگام در گیری هوایی به مهارت وکارایی هواپیمای خود متکی است در سال 1967 در درگیری های هوایی فروان برتری نیروی هوایی اسرائیلی برای ما آشکار شده بود.(آیا این ضعف به سبب کمود آموزش خلباان بود یا کارایی کمترهوا پیمای میگ 21به نسبت هواپیماهای دشمن )؟ (به نظرمن دربین اعراب ارثیه F-35).
با توجه به این مسائل ، شیوۀ تازه ای در استفاده از نیروی هوایی خودی در ذهنم شکل گرفت . این شیوه بر دو اصل متکی بود:
اول: پرهیزازدرگیری بادشمن در زمان ومکانی که او بر می گزید.
دوم: به هنگام جنگ، استفاده از نیروی هوایی برای وارد آوردن ضربات غافگیر کننده در زمان و مکانی که امکان هر گونه مداخلۀ
نیروی هوایی دشمن بعید به نظر می رسید.(یکی از تکنیک های نیروی هوایی حال حاظر کشور عزیز مونF-35 )

[color=red]2- توانایی وبرد موشکهای زمین به هوای سام در جنگ تهاجمی:[/color]
موشک های ما کارایی خود را در طی جنگ فرسایشی سالهای 1970-1968 همچنین در در گیری با هواپیماهای دشمن – پس از برقراری آتش بس در 7 اوت 1970 تا شروع جنگ در 6 اکتبر 1973 – به اثبات رسانده بودند. بنا براین ، لازم بود هرگونه عملیات تهاجمی مادر شرق آبرا، محدود و متناسب با توانایی پدافند هوایی برای پشتیبانی از نیروی زمینی باشد. پدافند هوایی – با انجام برخی از اقدامات ویژه – می توانست تا فاصله 10 تا 12 کیلومتری شرق آبراه را پوشش هوایی موثر دهد، اما چنانچه حملۀ نیروی زمینی از این فاصله فراتر می رفت ، شاید پیامدهای نا گواری در بر می داشت.

[color=red]3- مجبور به ساختن دشمن به جنگیدن درشرایط نا مساعد:[/color]
اسرائیل باجمعیت 3میلیونی اش به هنگام جنگ حدود 20 % ازنیروی
انسانی خود را برای پیوستن به نیروهای مسلح و نیروهای دفاعی منطقه بسیج می کند.
این در صد رقم بسیار بالایی است که هیج کشوری نتوانسته به آن برسد
(البته تا قبل از جنگ ایران وعراق) خود اسرائیل هم نمی تواند برای مدت طولانی آن را تحمل کند،زیرا موجب فرسایش اقتصاد ملی و فلج شدن فعالیت های تولیدی و خدماتیش می شود.
بنا براین می توان گفت دو نقطه ضعف کشنده دارد:
پشتوانۀ جمعیتی اسرائیل محدود است، جبران تلفات انسانی برایش بسیار مشکل می باشد. طولانی شدن زمان جنگ نیز برای اسرائیل بسیار خطرناک و مانند زهر است که مقاومت او را روز به روز تحلیل می کند.
سرباز اسرائیلی که به خدمت احتیاط فرا خوانده می شود، کسی نیست مگر کارگر و مهندس کارخانه یا استاد ودانشجوی دانشگاه یا جزء آن.
اگر جنگ شش ماه یا بیشتر به درزا کشد ، چه برسر اسرائیل خواهد آمد؟
پس ما باید چنان شیوه جنگی بر او تحمیل کنیم که به سودش نباشد.
در صورتی که ما در فاصله 12- 10 کیلومتری شرق آب راه توقف می کردیم، موقعیت سختی را برای اسرائیل به وجود می آوردیم.
از آنجا که منطقه مزبور زیر چتر پدافند خودی قرار داشت، اگر اسرائیل
در پی حمله به مواضع ما در شرق آبراه بر می آمد ، فرصت بسیار خوبی برای وارد آوردن تلفات سنگین به نیروهای زمینی و هوایی وی فراهم می شد.در صورتی که اسرائیل از این حمله چشم پوشی می کرد ،
ناگزیر به بسیج نیروهای مسلح خویش ودر نتیجه، فرسایش اقتصاد می گردید.

[color=red]4- یاد گیری جنگ از راه تجربه:[/color]
هدف این بود که سربازان وافسران رااز طریق وارد کردن آنان در جنگی محدود که در آن می توانستند با توانایی های خود آشنا شوند و در پی کسب تجربه ومهارت بر آیند، برای جنگ بزرگ آموزش دهیم.
پیش بینی می کردم که موفقیت ما دراین جنگ محدود ، تأ ثیری به سزا
بر افزایش نیروهای مسلح که در 25 سال گذشته سه شکست را از اسرائیل متحمل شده بودند خواهد داشت. از این رو ، عقیده داشتم جنگ
که جنگ آتیباید یک مخاطرۀ حساب شده باشد ، نه یک قمار.

ادامه دارد: [/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقاجان واقعا دستت درد نکنه و خسته نباشی. یادمه یه روزی نقشه های این کتاب رو برام اسکن کردند. اگر دوست داری بگردم پیداشون کنم برات بفرستم تا در ادامه این تاپیک ازشون استفاده کنی.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مرسي متشكرم.
دستت درد نكنه واقا لازمشون داشتم فقط زحمت گزاشتنش واگر مي توني خودت بكش چون من هم دارم تايپ مي كنم هم به كر خودم مي رسم ديگه وقت مرتب كردنشونو ندارم اگر مي توني نقشه هرفصل و زير همان فصل بگزار دستت درد نكنه
اگر خواستي براي همكاري بيشتر بهم PM بده مرسي icon_razz

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.