امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

نیروی هوایی شاهنشاهی ، نیرویی که قوی بود ولی برنامه هاش ناقص موند و به اوج قدرتی که قرار بود برسه نرسید !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حق با شماست ولی همین نیروی هوایی که از شاه فقید باقی موند تونست 8 سال از این آب و خاک دفاع کنه..
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من هم با Feredi موافقم.البته اون زمان آمريكا بهترين دوست ايران و ايران بهترين دوست آمريكا در منطقه بود. ضمنا آمريكا يكي از متعهد ترين فروشندگان اصلحست ؛ چه در مورد تامين قطعات وچه در مورد فروش اصلحه به منظور دفاع. آمريكا تا از هدف كشور متقاضي (براي دفاع) اطمينان نداشته باشه اصلحه نميفروشه. برعكس هركشوري كه قصد تجاوز به كشور ديگري رو داشته باشه به روسيه روي مياره؛ چون فقط براي سود جويي و بدون حساب وكتاب اصلحه ميفروشه. :wink:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آمریکا و روسیه هر دو به دنبال منافع ملی خود هستند و تنها راه ممکن برای ما استقلال سیاسی و اقتصادی و صنعتی و نظامی است که در این صورت میتوان با تنظیم منافع مشترک با تمام کشورهای دنیا روابط دوستان برقرار کرد. :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين روسها جديدا خيلي خيلي پر رو شدن. قيمت جنگ ابزارهاشون ده برابر شده 8O 8O 8O .معلوم نيست با اين سودجويي هاشون به كجا ميخوان برسن...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من هم با نظر اقا سعيد موافقم بهتربن كار استقلال در همه زمينه هاست كشوري كه مي خواهد پيشرفت كند بايد به هيچ كشوري متكي نباشد و روي پاي خود بايستد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در این بخش دوستان میتوانند خاطرات یکی از فرماندهان همافر رو در زمان قبل از انقلاب بخونند.بنده ایشون رو به این سایت و به بخش خودم دعوت کردم.که انشا الله میپذیرند. دوستان در این بخش از زبان یکی از فرماندهان ان زمان واقعیت هایی رو میفهمند بس اموزنده که تا این عزیزان در قید حیاتند باید فهمید .مگر نه تاریخ همان طور همه ما رو با خود مثل زمانه به این ور و ان ور میبرد این عزیزان هم با خود خواهد برد و ما میمانیم با دروغ هایی بزرگ که بر شانه های ما سنگینی میکنند. دوستان در همین بخش میتوانند از این مرد بزرگ سوال بکنند. از اونجای که ایشون از متخصصان وطن محسوب میشوند و مطالبشون تخصصی هست این تایپکس رو در این بخش گذاشتم. با تشکر محمد علی-ف

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام
قدرت هوايي الان بيشتره يا شاه فقيد
ممنون

مدیر بخش
دوست خوبم .این مطالب رو شما میتونید به صورت متخصصانه تری بیان کنید .مثلا قدرت تعمیر و نگهداری در زمان قبل از انقلاب بهتر بود یاحالا ؟.از اونجایی که این بخش.... بخش تخصصی هست دوستان از این جور سوالها جدا پرهیز کنند که بنده سوالهای غیر تخصصی رو پاک میکنم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
f117, لطفا برای بحث در این موضوع به تاپیک زیر رجوع شود: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=718#3512

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خاطرات زیر خاطراتی است از یکی از همافران عالی رتبه نیروی هوایی شاهنشاهی ایران به نام جناب پرویز رمضان پور .
دوستان بنده از ایشون دعوت به عمل اوردم که به این سایت بیان که همه با هم... هم از مطالب و خاطرات زیباشون استفاده ببریم و هم واقعیت هایی که با دروغ ها و بزرگ نمایی ها و بمب باران ها ی طبلیغاتی دارند از بین میروند رو بفهمیم.
ایشون مدرکی زنده هستند از زحمات و تلاش هزاران هزار ایرانی که برای ایجاد نه قویترین نیروی هوایی منطقه بلکه دومین نیروی هوایی جهان کوشش میکردند.تلاشهایی که با بی توجهی و عدم مدریت به لجن کشیده شد و زحمات هزاران هزار متخصص عاشق وطن طی 30 سال کاملا نابود.کسی بر این واقعیت شک ندارد که اگر به همان منوال پیش میرفتیم تا سال 1990 با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در حال حاظر دومین نیروی هوایی قدرتند و پیشرفته جهان با پرسنلی کارامد و اموزش دیده را دارا بودیم و چه بسا من و شما یکی از پرسنل این نیرو بودیم و به لباس خود افتخار میکردیم که ما عضوی از این سیستم هستیم.نه با درجه سرهنگ تمامی و نشان سر استاد خلبانی سه ستاره در خط لویزان-منی سیتی برای سیر کردن شکم خانواده مسافر کشی کنیم....

اینها واقعیت هستند.واقعیت را نمی شود پنهان کرد و ماه پشت ابر نمی ماند. به امید روزی که تمامی واقعیت ها روشن شود......

با تشکر محمد علی-ف

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هيچ كشور فروشنده سلاح به خصوص در بخش هاي Hi-Tech مانند هواپيما بدون شرط و شروط و توقعات سياسي به كشور ديگه چيزي نميفروشه و تا موقعي كه خود كفائي كامل نشه ( كه براي ما تا صد سال ديگه امكانپذير نيست) اين گرفتاري ادامه داره ، كشورهاي اروپائي با اين سوابق فني و توانائي هاي تكنولوژيكي بخاطر بسياري از مسائل كه بيشتر به يك توافق غير رسمي نظم جهاني مربوط ميشه هم هنوز كاملا آزاد نيستند ، بعنوان مثال اير باس بدون نظر آمريكا نميتونه هواپيما بفروشه ، ساب سوئد بدون موافقت آمريكا نميتونه هواپيما بفروشه و... و... مثال زياده ، اين به اين معني نيست كه اروپا نميتونه اير باس رو مستقلا و بدون شركت آمريكا بسازه ، خوب موتور آمريكائي رو بر ميداره و موتور MTU روش ميگذاره ، ولي اين يك نظم پنهانه كه اين اجازه رو نميده ، وبراي كشور ما ساختن يك هواپيماي صد در صد بومي اگر نگويم غير ممكنه ولي در چشم انداز نيست چون احتياج به تكنولوژي داريم كه براي دسترسي به اون سالهاي سال زمان و صد ها ميليارد دلار سرمايه گذاري لازمه ( از الكترونيك گرفته تا صنايع ماشين سازي و غيره ) منظورم از ماشين سازي اتوموبيل نيست ، بهر حال ما با آمريكائي ها مشكلات زيادي داشتيم ، همينطور كه با روسها داريم ( مثال بوشهر ) يا با چيني و ساير فروشندگان ، ما خودمون هم حاظر نيستيم يك گلوله بدون شرط به كسي بفروشيم ، چون گلوله رو هم ميشه باهاش تمرين تير اندازي كرد ، هم ميشه خرگوش زد و هم ميشه باهاش آدم كشت كه اينجا يعني كاريرد سياسي كه به ما هم مربوط ميشه ، بنا براين شرط و شروط داره ، بخصوص اگر خريدار مجبور به خريد باشه . بارها تاكيد كردم كه هر اتفاق و تحولي رو در ظرف زمان خودش بسنجيد و در موردش قضاوت كنيد ، كشور ما پنجاه سال پيش جزو كشورهاي بسيار فقير و عقب افتاده بود ، تا چند سال قبل از انقلاب سهم ما از هر بشكه نفت سه دلار بود و در زمان بچگي نسل من مردم پايتخت كشور آب آشاميدني سالم نداشتند و نيمي از مردم كشور در عمرشان اتوموبيل نديده بودند ، حال كاري به اين نداريم كه اكثريت بي سواد بودند وغيره ، ما بشدت از شمال وغرب تهديد ميشديم و براي حقظ كشور به كمك احتياج داشتيم و هيچ كس هم مفتي بما كمك نميكرد ، بگذريم كه تضاد شرق و غرب بدادمون رسيد و موقعيت ژئوپولتيك كشور امتيازي بود كه غرب رو وادار به پشتيباني از ما ميكرد ، نميخوام بحث رو كش بدم چون طولاني ميشه ، بهر حال بيكار هم نشستيم و حتي در آن شرايط هم تلاش براي ساختن ، ياد گرفتن و بي نياز شدن در حد امكانات زمان بشدت در جريان بود ولي بامشكلات فراوان ، فكر ميكنم پنج شش سالي قبل از انقلاب بود ، باقري فرمانده پايگاه يكم بود ، بمن ماموريت دادند كه پرسنل شعبه اسلحه هواپيماي اف-5 پايگاه يكم رو آموزش بدم و براي اولين بار يك تيم LSC-Loading Standadisation Crew آموزش بدم ، پرسنل نگهداري اف-5 در آن زمان از درجه دارهاي قديمي بودند كه بقول ما كارها رو گاراژي ياد گرفته بودند و تلاش ميشد كه پرسنل فني اين هواپيما رو مانند پرسنل هواپيماي اف-4 بروز كرده و سطح تخصصي و ايمني اين هواپيما رو در حد قابل قبول در بياورند ، بهر حال بعد از شروع كار و پايان كلاسهاي تئوري نوبت به كار روي هواپيما رسيد و من ميخواستم روش صحيح بارگيري مهمات روي هواپيما رو شروع كنم ، پس از نصب ( TER ( Triple Ejection Rack و ( MER( multipe Ejection Rack به زير هواپيما حال ميبايد يك Tester به هواپيما وصل ميشد تا ايستگاههاي پرتاب مهمات از نظر 28 ولت DC چك ميشد ، به اين ترتيب كه ميبايد خلبان مقر مهمات رو انتخاب كرده با فشار هر بار روي دكمه رها كننده بمب ( bomb button ) يكي از مقر هاي بمب عمل ميكرد ، ودر كمال تعجب متوجه شدم كه اين افراد از بودن چنين دستگاهي اظهار بي اطلاعي ميكنند و اصلا چنين چيزي رو نديده اند ، كار تعطيل شد ، ابتدا به تداركات پايگاه رجوع كرديم وهمينطور جستجو تا لجستيكي هوائي در قصر فيروزه ادامه پيدا كرد و عاقبت مشخص شد كه نيروي هوائي ايران چنين دستگاهي رو نخريده ، دستگاه ساده اي بود ، يك جعبه ، شش عدد لامپ و شش كليد رله و مقداري سيم وكابل وسر كابلي كه بمحل اتصال بسته ميشد ، خودم دست بكار شدم ودو روزه اين وسيله رو ساختم و كار رو ادامه داده و بهر صورت دوره آموزشي به پايان رسيد و قرار شد در روز معيني تيمسار باقري براي تماشاي نتيجه آموزش در خط پرواز حضور پيدا كنه ( قرار بود اين تيم آموزش ديده بعنوان تيم LSC هواپيماي اف-5 به ساير پايگاههاي اين هواپيما رفته و براي هر پايگاه يك تيم LSC آموزش بدهند كه اين تيم ها در هر پايگاه بقيه پرسنل رو آموزش بدهند ) بهر حال پس از خاتمه كار در حضور تيمسار باقري كه يك سرهنگ آمريكائي كه رئيس مستشاران در پايگاه يكم بود هم همراهش بود ، باقري خيلي نتيجه كار رو پسنديد و از من تشكر كرد در اين موقع يكي از افراد اف-5 وسيله ساخته شده رو به تيمسار باقري نشان داد و جريان جستجو وساختن اين دستگاه رو تعريف كرد ، تيمسار اين دستگاه رو كه بسيار باسليقه ساخته شده بود ورانداز كرد و به سرهنگ آمريكائي نشان داد و بي شوخي گفت خدا را شكر كه نخريديم ، مسلمان با ما ارزان حساب نميكرديد و بعد مجددا از من تشكر كرد ، دستور داد كه در مورد بررسي و ساخت تعداد بيشتر از اين وسيله براي ساير پايگاهها اقام بشي و بع از رئيس مستقيم من خواست كه ضمن تشويق من در دستور پايگاه براي تشويق بيشتر پيشنهاد بده ، دو روز بعد اتفاق جالبي افتاد نامه تشويقي پايگاه و نامه مستشاري مبني بر درخواست تنبيه براي من هم زمان رسيد ، جالبه نه ؟ استدلال مستشاري موتونست از نظر فني درست باشه ولي هدف چيز ديگري بود ، مستشاري نوشته بود كه اولا اگر به چنين دستگاهي نياز داره بايد اون رو بخره ، دوما دستگاه ساخت من ميتونه بدون محاسبه ساخته شده باشه ازجمله مقاومت سيم ها ، نوع لامپها ، نوع رله ها و غيره كه احتمالا نكات ايمني رعايت نشده ، خلاصه عاقبت عطاي تشويق رو به لقاي تنبيه بخشيديم ، اين يك نمونه از گرفتاريهاي ما بود ، از اين خاطرات و مثالها زياد دارم ولي اين باعث نميشد كه دست روي دست بگذاريم ، در همون زمان در صنايع نظامي مخفيانه مقدمات كپي ماوريك ، سام-7 ، توپ اورليكن و موشك تاو فراهم ميشد ، اين مطلب رو تا اينجا داشته باشيد تا در اولين فرصت باميد خدا بيشتر در اين مورد صحبت كنيم .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دليل اين محدوديتها را در ابتداي مطلب مختصر توضيح دادم ، اگر شما اين محدوديت را زبوني تعبير ميكنيد پس بايد بگويم ما آن زمان در برابر تنها ابر قدرت جهان زبون بوديم و امروز در برابر كره شمالي گرسنه و بدبخت ، چون كره شمالي هم به راحتي اجازه نميده كه با دستكاري و كپي برداري تجهيزاتش نانش آجر بشه ، دوم اينكه با بودن تمام اين محدوديت ها تلاش وكار ادامه داشت ، اگر معتقد هستيد كه پس از انقلاب در سايه تلاش براي خودكفائي باعث شكفتگي شده بايد بدونيد كه اين شكفتگي با پشتوانه كار وتلاش گذشته حاصل شده وگرنه در اثر انقلاب بهجت اثر يك شبه همه دانشمند وسازنده نشدند ، اگر اين تلاش وكار صادقانه گذشته نبود نيروي هوائي در عين زخمي و خونين بودن اون نتيجه افتخار آفرين را در جنگ برعليه عراق بدست نمياورد ، آن نيروي هوائي و آن ارتش دلاور و حرفه اي متعلق به همان دوره بقول شما زبوني بود ، در شروع جنگ و پس از پيشرفت سريع نيروهاي عراقي در خوزستان به محض تكان خوردن همان ارتش زخم خورده ورق برگشت و پيروزي هاي بزرگ و سريع ارتش موجب نگراني عميق متوليان انقلاب در آن زمان شد ، دكتر ابراهيم يزدي كه معرف حضورتان هست در خاطراتش در مصاحبه با خبرگزاري آفتاب به صراحت اعتراف ميكنه كه نظام نگران بود از اينكه ارتش ايران فاتح جنگ باشه چون مردم از ارتش پيروز حمايت ميكردند ( يكي از دلايل طول كشيدن جنگ براي هشت سال )

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رسته همافري ماجراي ديگري داشت ، اين را بر حسب شنيده ها وخوانده شده ها نميگم ، من خودم از همافران دوره دوم نيروي هوائي بودم بنا براين آنچه ميخوانيد تمام واقعيته . رسته همافري نه تنها براي آمريكائي ها مشكل ايجاد نكرد بلكه به پيشنهاد آمريكائي ها وبا كمك آنها درست شد . پس از ورود نيروي هوائي كشورمون به عصر جت و پيچيده شدن امور نگهداري هواپيما ، ايران براي دريافت هواپيماهاي مدرن تر از آمريكا دچار مشكلات زيادي شد ، در آن روزگار دركشور باندازه امروز دانشگاه و درس خوانده وجود نداشت ( هر چند كيفيت بمراتب بهتر از امروز بود و دانشجوي سال آخر استاد دانشگاه نميشد ! ) ، نيروي هوائي فارغ التحصيلان ابتدائي رو بعنوان درجه دار آجوداني ، دژباني ،موتوري استخدام ميكرد و دارندگان سيكل يعني كلاس نهم دبيرستان رو بعنوان درجه دار فني ، اين پرسنل فني تا هواپيماي اف-86 نيازهاي نيروي هوائي رو بر آورده ميكردند چون خود آمريكائي ها هم بودند وتعداد زيادي پاكستاني و فليپيني هم در نيروي هوائي كار ميكردند ، با ورود اف-5 به نيروي هوائي ايران مشكلات شروع شد چون بمرور زبان كاري در نيروي هوائي انگليسي شده بود و اصولا كارهاي فني پيچيده تر و براي آموختن اون نياز به سواد پايه بيشتري بود ، من بارها در بسياري از نوشته ها تاكيد كرده ام كه سلاح آمريكائي پرستيژ و شخصيت داره چون آمريكائي ها حد اقل در آن روزگار بصرف دوست بودن ومتحد بودن سلاح مدرن به كسي نميدادند وظرفيت و استحقاق كشور خريدار رو بدقت ارزيابي ميكردند ، روال از اين قرار بود كه وقتي ايران درخواست خريد مثلا اف-4 رو ميبكرد تيمي مركب از كارشناسان McDonnell Douglas ، پنتاگون ونيروي هوائي آمريكا به ايران ميامد وبدقت نحوه كار وظرفيت هاي نيروي هوائي ايران رو زير ذره بين قرار ميداد و در باز گشت گزارش اين تيم تعين كننده بود ، بهر حال پس از اينكه ايران بفكر خريد هواپيمائي پر قدرت تر از اف-5 افتاد تيم باز ديد كننده ظرفيت نيروي هوائي ايران رو براي اين درخواست كافي تشخيص نداد ، حال ايران دو راه داشت يا نيروي هوائيرو در بست تحويل آمريكائي ها بده ( مانند بسياري از كشورهاي ديگه ) ويا اينكه فكري براي اين كمبود بكنه ، نيروي هوائي راه دوم رو انتخاب كرد ، در آن زمان فرمانده نيروي هوائي شاد روان تيمسار محمد خاتمي ( فرمانده هميشه محبوب نيروي هوائي ايران ) بود ، براي رفع اين نقيصه نيروي هوائي شروع به استخدام ديپلمه ها كرد ، اين ديپلمه ها پس از يك دوره دوساله با درجه استوار دومي و با عنوان كمك مهندس شروع بكار ميكردند ، تا دوسال اين جريان پيش رفت ولي با توجه به اختلاف طبقاتي شديدي كه در ارتش بود پس از دوسال ديگر داوطلب پيدا نشد ، دليل واضح بود دو دوست كه باهم ديپلم گرفته بودند با هم در نيروي هوائي استخدام ميشدند اولي بعنوان افسر آجوداني ( اداري ) كه پس از يك دوره يك ساله ستوان سه ميشد و دومي براي كمك مهندسي كه پس از دوسال درس سخت استوار دوم ميشد و اين تضاد عجيبي رو هم بوجود مياورد ، استوار دو كمك مهندس سه برابر ستوان سه آجوداني حقوق ميگرفت ولي خوب درجه داربود . بهر حال بعد از دوسال كمتر ديپلمه اي حاظر ميشد درجه دار بشه ، فراموش نكنيد كه در آن دوران براي دانشگاه رفتن يا بايد خيلي پول داشت ويا خوش شانس و از نظر درسي ممتاز بود ، نه بسيجي در كار بود و نه ...و ديپلم داشتن خودش امتياز بود ، بهر حال نيروي هوائي بفكر چاره جوئي افتاد و آمدند شتر مرغي بنام همافري را پايه گذاري كردند ، همافري گرچه از سوئي سر آغاز درخشندگي و جهش ناگهاني كيفيت نيروي هوائي ايران شد ولي از سوئي درد سر هاي زيادي براي ارتش ايجاد كرد و شد نقطه آسيب پذير ارتش ايران و با استفاده از همين نقطه ظربه پذير بود كه آقايان انقلابي ارتش ايران رو متلاشي كردند ، وارد بحث سياسي نميشم و ادامه ميدم ، فكر ميكنم در سال 1347 بود كه اولين آكهي هاي استخدامي نيروي هوائي منتشر شد ، تيتر اين آگه رو تمام همافران قديمي از بر هستند چون پايه يك جدل پانزده ساله در نيروي هوائي شد ، عنوان تيتر از اين قرار بود ( آگهي اشتخدامي افسري همافري در نيروي هوائي شاهنشاهي ) ، دوره تحصيلي دوسال بود و فاغ التحصيل با درجه همافر سومي آغاز به كار ميكرد ، حقوق و مزاياي زيادي داشت ( كه موجب اعتراض افسران فني بود ) ولي تمام مسئوليت هاي فني نيروي هوائي بعهده همافران بود ، اكثرا دوره هاي فني رو در آمريكا ميگذراندند ، همافران بخاطر اختلاف طبقاتي در ارتش پرستيژ زيادي براي خودشان قائل بودند ، واقعا سعي ميكردند شاخص باشند حتي در زندگي خصوصي و چون اكثرا براي مدتي در محيط آمريكائي تربيت شده بودند و در محيط كار نيز از نزديك با آمريكائي ها كار ميكردند سعي ميكردند ، شيك ، تميز و مدرن زندگي كنند ، بعنوان مثال در پايگاه هفتم ( شيراز ) چند ساختمان ده طبقه براي همافران ساختند و پس از آماده شدن ما از خانه هاي ويلائي كه كوچك تر و قديمي بود به اين ساختمانها منتقل شديم ، بزودي اين ساختمانها موجب رشك بقيه پرسنل شده بود ، با پولي كه جمع كرديم راهروهاي تمام اين ساختمانها موكت شد ، در سالن بزرگ طبقه هم كف مبل ، ميز پينگ پنگ و فوتبال دستي براي اوقات فراقت گذاشته شد ، اينها رو خودمان خريديم و تمام راهروهاي ساختمان و اطاف از تميزي برق ميزد و در پاركينگ دور ساختمانها تا چشم كار ميكرد اتوموبيل آخرين مدل پارك شده بود ( لياقتش را نداشتيم ! ) ، و بايد بگويم انصافا چهره نيروي هوائي چه از نظر سازمان فني وچه از نظر محيط زيست دگرگون شد ، همافري يك موفقيت بزرگ براي نيروي هوائي بود و باعث شد كه يكي پس از ديگري پايگاه هاي تاكتيكي با هواپيماي اف-4 تاسيس بشود .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.