hosseingmn

گربه های ایرانی قسمت دوم (خاطرات خلبانان F-14 های ایران)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

از سال ۱۹۸۲ نيروی هوائی عراق با تغيير تاکتيکها تلاش نمود تا عمليات خود را با طراحی بهتری به اجرا در آورد . همچنين با حملات هدفمند سعی در تغيير مسير کلی جنگ کرد .نمونه های معروف اين حملات عبارت بودند از جنگ نفتکشها و جنگ شهرها . در جنگ نفتکشها عراق تمام سعی خود را بر روی بمباران تأسيسات نفتی و پلايشگاهها متمرکز نمود. در دوره ای خاص عراق صرفأ پايانه های صدور نفت و تانکرهای نفتکش ايران را مورد حملات گسترده قرار داد. در جنگ موسوم به جنگ شهرها هيچ اتفاق خاصی که از نظر نظامی قابل ذکر باشد رخ نداد.تنها حاصل اين حملات ترور و کشتار بدون هدف شهروندان غيرنظامی بود . جنگهای هوائی در فاصله زمانی بين سپتامبر ۱۹۸۰ تا اکتبر ۱۹۸۰ بيشترين شدت را داشت. پس از آن از تاريخ ژانويه ۱۹۸۱ که ايران حمله بزرگ زمينی به مواضع عراقی را آغاز نمود چند مرحله مهم در تاريخ درگيريهای هوائی بين دو طرف درگير قابل ذکر ميباشد که عبارتند از : بهار ۱۹۸۲ زمستان ۱۹۸۴و ۱۹۸۶ وهمچنين در بهار ۱۹۸۸ که نيروهای عراقی مجددأ حمله بزرگی را به ايران انجام دادند . در تاريخ نبردهای هوائی نقش هواپيماهای اف ـ ۱۴ غير قابل انکار است هر چند که مطبوعات و کانونهای خبری غربی از اهميت آن به مقدار زيادی کاستند . سروان هاشمی در اين ارتباط چنين ميگويد : درطول سالهای جنگ بارها و بارها از خطاهای نيروی هوائی ايران در محافل خبری غربی سخن گفته شد . خبرهای زيادی مبنی بر عدم توانائی نيروی هوائی در دفاع از شهروندان غيرنظامی و نيروهای زمينی در غرب منتشر گشت . ادعاهای آنان مبنی برکارايی اندک نيروی هوايی و تعداد اندک هواپيماهای آماده پرواز همه در جهت تحقير شديد ايران صورت ميگرفت . اما واقعيت امر چيز ديگری بود .تامکتهای ما بطور دائم در حال عمليات بودندو گشتزنی های هوائی تا مرز ۱۲ ساعت (بوسيله سوختگيری هوائی ) امری استثنائی محسوب نميشد . خلبانانی که دوران جنگ را به سلامت پشت سر گذاشتند اکثرأ بيشتراز ۴۰۰۰ ساعت پرواز عملياتی در کارنامه خويش دارند . اف ـ ۱۴ های ما بعنوان هواپيماهای رهگير در مقابل هر نوع هواپيمای عراقی بکار برده شدند و قدرت بلامنازع خود را بارها به نمايش در آوردند .به خاطر مسائل حفاظتی هواپيماهای اف ـ ۱۴ حق پرواز بر فراز خاک عراق را نداشتند که اين امر اعتراض خلبانان هواپيماهای اف ـ۴ و اف ـ ۵ را که بطور متوالی پروازهای برون مرزی انجام ميدادند در پی داشت . بعدها با دخالت سرهنگ بابائی که پيشنهاد تغيير کاربری هواپيماهای تامکت و تبديل آنها به شکاری بمب افکن را داد اين اعتراض فروکش کرد . از همان روزهای آغازين جنگ هر دو طرف حملات خود را بر روی تأسيسات نفتی طرف مقابل متمرکز کردند . ضربات نيروی هوائی ايران در ابتدا چنان کوبنده بود که عراق مجبور گشت از تاريخ ۲۷ اکتبر ۱۹۸۰ صدور نفت خود را بطور موقت متوقف کند . نيروهای عراقی در مقابل انبارهای سوخت ايران را غالبأ مورد حمله قرار ميدادند بطوريکه ايران در اثر اين حملات مجبور به واردات بنزين هواپيما از شوروی شد . عراقيها همچنين حمله به پالايشگاهها و پايانه ها را در دستور کار خود قرار دادند . يکی از مهمترين اين مناطق جزيره خارک بود . نيروی هوائی ايران متوجه شد که پايانه نفتی خارک هدفی سهل و آسان برای دشمن محسوب ميگرددو به اين علت دست به اقدامات حفاظتی شديدی زد . علاوه بر استقرار واحدهای پدافند هوائی در اين جزيره , ۲ فروند هواپيمای تامکت از پايگاه هفتم شکاری شيراز بطور نوبتی و درهر نوبت به مدت ۱۲ ساعت به گشتزنی و مراقبت از خارک مشغول بودند. بعدها اين وظيفه را پايگاه هشتم شکاری اصفهان بر عهده گرفت . در جريان مراقبتهای هوائی تامکتها اکثرأ بوسيله هواپيماهای فانتوم که از پايگاه بوشهر به پرواز در می آمدند پشتيبانی ميشدند . از نظر تئوری اين قدرت بزرکی محسوب ميشد ولی در عمل ايرانيها مشکلات بزرگی داشتند . يکی از بزرگترين مشکلات عدم وجود شبکه راداری مناسب در اين منطقه بود . تنها ايستگاه رادار بوشهر در اين منطقه فعال بود و اکثرأ هم قادر به شناسائی جنگنده های عراق نبود زيرا هواپيماهای عراقی با پرواز در ارتفاع پست از ناحيه شمال وارد منطقه ميشدند . بارها کشتيهای جنگی نيروی دريائی در نقش خطرناک ايستگاههای رادار پيشقراول ظاهر ميشدند .در اين مرحله خلبانان نيروی هوائی ايران با از کار انداختن رادارهای خود به دشمن نزديک ميشدند زيرا در غير اينصورت عراقيها قادر به کشف هواپيماهای ايرانی شده و از حضور در مناطق ياد شده خودداری ميکردند. نيروهای عراقی در ابتدای جنگ از يک اسکادران هواپيمای جنگی در منطقه خليج فارس استفاده ميکردند . اسکادران ۱۰۹ به هواپيماهای SU - 22 M مجهز بود و در پايگاه سابق نيروی هوائی انگلستان موسوم به شعيبه که درمنطقه الوحده در فاصله ۴۵ کيلومتری جنوب بصره مستقر بود . مأموريت اصلی اين اسکادران حمله به ترمينال نفتی خارک و تأسيسات بوشهر بود . اسکادران ۱۰۹ بعدها بوسيله هواپيماهای MIG - 23 MF که از اسکادران ۶۳ پايگاه علی ابن ابوطالب موسوم به طليل به آن منتقل شد تقويت گشت . اولين صحنه روياروئی خلبانان اسکادران ۱۰۹ با رهگيرهای ايرانی به تاريخ ۲۴ سپتامبر بازميگردد. در اين روز ۴ فروند SU - 22 M با ورود از شمال به جزيره خارک سعی در بمباران پايانه تفتی نمودند .اين حمله با شکست مواجه شد و عراقيها پا به فرار گزاشتند . در هنگام فرار ۲ فروند از سوخوها مورد تعقيب تامکتهای ايران قرار گرفتند . با مشاهده تامکتها هواپيماهای عراقی ضمن فاصله گرفتن از هم ( ۳ کيلومتر ) ارتفاع خود را تا حدود ۱۰ متر از سطح دريا کاهش دادند . تامکتها در طول مسير تعقيب که ۱۰۰ کيلومتر بود با انواع سلاحهای خود به طرف آنها شليک کردند . اما جنگنده های عراقی با حفظ ارتفاع کم و انجام مانورهای مختلف از حمله مصون ماندند و سالم به پايگاهای خود بازگشتند . با اين وجود روز بعد نيروی هوائی ايران خبر از سرنگونی ۳ فروند ميگ ـ ۲۳ بر فراز جزيره خارک داد. شايد اين خبر آغازی بر اعلام اخبار نادرست که طول جنگ بارها و بارها تکرار گشت بود . آمارهای هر ۲ طرف درگير جنگ با آمارهای واقعی تفاوت چشمگيری داشت . در طول ماههای اکتبر و نوامبر۱۹۸۰ ايرانيها خبر از سرنگونی تعداد زيادی هواپيمای عراقی در اين منطقه دادند . نقطه اوج اين اخبار حد فاصل ۲۸ نوامبر تا ۲ دسامبر ۱۹۸۰ بود زمانی که نيروی دريائی ايران طی عملياتی سکوهای نفتی البکر و الاميه را تسخير و نابود کرد . با شرکت ناوچه موشک انداز پيکان و ۳ فروند بالگرد در بعد از ظهر ۲۷ نوامبر تکاوران ايرانی موفق به اشغال هر دو سکوی نفتی شدند. در همان روز اولين درگيری بين يک فروند اف ـ ۱۴ و ۲فروند ميگ ۲۱ رخ داد که در طی آن يک فروند ميگ ـ ۲۱ سرنگون شد. سروان رستمی در باره اين عمليات چنين ميگويد : ما به تنهائی در حال پرواز در ۱۲۰ کيلومتری شمال غربی بوشهر بوديم و نيروهای عراقی را تحت نظر داشتيم که از مرکز به ما اعلام شد که چندين فروند هواپيمای عراقی به حريم هوائی ما وارد شده اند .برای اعزام نيروی کمکی به ما زمان زيادی وجود نداشت به همين خاطر پيامی کوتاه و مختصر از مرکز به ما رسيد « شما تنها هستيد .با اميد به خدا و با آرزوی پروازی موفق به شکار آنها برويد » . ما با چرخشی سريع به سمت اهداف مورد نظر پرواز کرديم . در اين هنگام من با محاسبه پارامترهای پروازی شروع به تخمين احتمال پيروزی در برابر تعدادی نامعلوم هواپيمای دشمن کردم . در فاصله ۳۵ کيلومتری هدف رادار ما قادر به شناسائی آنها شد و چند لحظه بعد افسر کابين دوم من در فاصله ۱۶ کيلومتری هدف اقدام به شليک يک فروند موشک فونيکس کرد . من دود موشک شليک شده را با چشم تعقيب کردم و بعد از لحظاتی انفجار ميگ ـ ۲۱ عراقی را که به گلوله ای آتشين تبديل شده بود ديدم .سپس دومين ميگ ـ ۲۱ را هم ديدم که با چرخشی سريع به سمت شمال در ارتفاع چند متری از سطح آب پا به فرار گزاشت . من قصد تعقيب او را داشتم ولی رادار تامکت در چنين ارتفاعی قادر به شناسائی مجدد او نشد و به همين علت ما او را گم کرديم . در شامگاه همان روز ناوچه پيکان تعداد بيشتری تکاور دريائی را در سکوی البکر تخليه نمود . در طی اين عمليات حداقل يک فروند ناوچه اوزا بوسيله ناوچه پيکان و ۱۰ فروند از انواع شناورها بوسيله موشکهای ماوريک که از شکاری بمب افکنهای اف ـ ۴ شليک شده بود غرق شدند. بعد از اشغال سکوهای نفتی و تخليه امکانات موجود در آن نيروهای ايرانی ضمن ترک آنها اقدام به تخريب آنها نمودندو اين ۲ سکو بطور کامل منهدم گشت . ناوچه پيکان در اين عمليات ( مرواريد ) مورد اصابت موشک SS - N - 2 Styx که از ناوچه اوزای عراقی شليک شده بود قرار گرفت و از بين رفت . در سالهای بعد نبردهای هوائی همچنان بر فراز خليج فارس ادامه يافت . در تاريخ ۲۹ ژانويه ۱۹۸۱ سروان رستمی در حالی که مشغول گشتزنی در شمال جزيره خارک بود با يک دسته هواپيمای عراقی که در ارتفاع ۳۰ متری از سطح آب پرواز ميکردند مواجه شد . او ضمن خاموش کردن رادار به عراقيها نزديک شده و از فاصله ۵۵ کيلومتری اقدام به شليک موشک فونيکس نمود . اين موشک فرمانده دسته عراقيها را مورد اصابت قرارداد و باقی هواپيماها با ناتمام گزاردن عمليات خود پا به فرار گزاشتند . تا به امروز عراقيها اين نوع تلفات خود را انکار ميکنند و آنها را نه به خاطر حملات ايرانيها که براثر نقص فنی هواپيماهای خود ميدانند با وجودی که اسناد غير قابل انکاری در اين زمينه موجود است . علت اصلی هم اينست که هواپيماهای ميگ و سوخو قادر به تشخيص امواج رادار AWG - 9 بعنوان دشمن نبودند . تعداد زيادی از خلبانان ايرانی به دفعات مکرر مهارت خود را در استفاده از سيستم APX - 81 M1E Clear horizont / Second View که نزديک شدن به هواپيماهای عراقی بدون امکان کشف شدن از طرف آنها باشند را اثبات کردند. سرلشگرخلبان حزين که بعدها جان خود را در اثر حادثه رانندگی از دست داد خاطرات خود را چنين نوشته است : در تاريخ ۲۶ اکتبر ۱۹۸۰ ما خود را به نزديکی چند فروند ميگ ـ ۲۱ عراقی رسانديم و آنها تا فاصله ۱۰۰۰ متری قادر به شناسائی ما نشدند .در اين فاصله ما اقدام به شليک يک فروند موشک سايدويندر نموديم . موشک به موتور يکی از ميگها اصابت نمود و انفجار شديدی را بدنبال داشت که من قادر به گريز از آن نبودم . قطعات متلاشی شده هواپيمای عراقی بال سمت چپ ما را مورد اصابت قرار داد و همچنين موتور هواپيما صدماتی متحمل شد . سيگنالهای سمعی و بصری اعلام کردند که در وضعيت بحرانی قرار داريم . قسمتهايی از بال به همراه موشکهای اسپارو و سايدويندر بطور کامل کنده شده بودند . ما از ميان دود حاصل از انفجار بطوريکه هواپيما کاملأ سياه شده بود خارج شديم و هواپيمای همراه ما ( Wingman يا به تعبير زيبای دوست خوبم کمک خلبان همبال ) تصور کرد که ما بطور کامل سوخته ايم. با اين وجود اين خلبان ماهر قادر به بازگشت و فرود موفقيت آميز در پايگاه هشتم شکاری گشت . با وجود اينکه عراق بارها خبر سرنگونی هواپيماهای اف ـ ۱۴ را منتشر کرد اما همه آنان به جز در يک مورد مشکوک و غير قابل اثبات است . در رسانه های غربی حداقل ۱۲ مورد از اين دست گزارشات در آرشيوهای خبری موجود است . در مجموع ۴ فروند تامکت بوسيله نيروهای عراقی سرنگون گشت که تنها يکی از آنها ( آنهم نه بطور کامل ) قابل اثبات بوسيله مدارک مستند می باشد . اولين موفقيت عراقيها در سرنگونی تامکت بر فراز آبادان ميسر گرديد . يک فروند ميگ ـ ۲۱ عراقی به خلبانی ستوانيکم خلبان منصور موفق شد يک فروند تامکت را بوسيله توپ ۲۳ ميليمتری خود مورد اصابت قرار دهد . اين موفقيت از چنان اهميتی برای عراق برخوردار بود که بعدها بعد از مرگ اين خلبان در سالهای پايانی جنگ تنديسی از او ساخته و نصب گرديد . منابع ايرانی مقيم آمريکا کزارشی از خسارت تقريبأ همزمان با اين رخداد منتشر کردند که در آن حکايت از بدام افتادن يک فروند اف ـ ۱۴ بوسيله ۴ فروند ميگ ميکرد . همچنين در اين گزارش به سرنگونی ۲ فروند ميگ عراقی اشاره شده است . اين گزارش اما هيچگاه از طرف منابع رسمی در ايران تأئيد نگرديد . خبری ديگر از سرنگونی يک فروند اف ـ ۱۴ نقاط ابهام زيادی دارد . طبق گزارش منابع غير رسمی ايرانی در تاريخ ۱۴ آوريل ۱۹۸۱ يک فروند هواپيمای اف ـ۱۴ به خلبانی سروان جعفر مردانی پس از سوختگيری هوائی از يک تانکر KC - 707 دچار نقص فنی گرديده و سقوط ميکند . بنابر اين گزارش تلاش خدمه پروازی تا آخرين لحظه جهت جلوگيری از سقوط تامکت ناکام مانده و آنان در واپسين لحظات با ترک هواپيما سعی در نجات جان خود ميکنند که بعدأ در آبهای خليج فارس جان خود را از دست ميدهند . اما گزارشات رسمی نيروی هوائی ايران سقوط تامکت مزبور را ناشی ازاشتباه پرسنل پدافندهوائی جزيره خارک قلمداد ميکند . بر طبق اين گزارش اف ـ ۱۴ خلبان مردانی هنگام گشتزنی بر فراز جزيره خارک اشتباهأ بوسيله يک فروند موشک هاوک مورد اصابت قرار گرفته و سرنگون گرديده است همچنين در همين ماه سومين مورد از خسارت به ناوگان تامکتهای ايرانی گزارش شده است . هرچند که جزئيات وقوع حادثه نامشخص است . بر طبق گزارش نيروی هوائی عراق در اواسط اين ماه ۲ فروند MIG - 23 MS متعلق به اسکادران ۳۹ از پايگاه علی ابن ابوطالب موفق به سرنگونی يک فروند اف ـ ۱۴ که در حال پرواز بين اهواز و دزفول بوده شده اند . اين عمليات به گفته آنان ميبايست با طراحی دقيق صورت گرفته باشد . ۲ فروند ميگ ياد شده با پرواز در ارتفاع پائين بدون اينکه اف ـ ۱۴ ايرانی که در ارتفاع ۷۰۰۰ متری در حال پرواز بوده متوجه شود به آن نزديک و تامکت ياد شده را با يک يا دو فروند موشک ( R- 3 S ( AA - 2 ATOLL مورد اصابت قرار داده اند . رادارهای عراقی موفق به کشف تامکت شده اند ولی سقوط آنرا ثبت نکرده اند . منابع ايرانی اما خبر ديگری را منتشر کردند. بر طبق گزارشات آنان يک فروند اف ـ ۱۴ در جريان جنگ هوائی بر فراز جزيره خارک با ۲ فروند ميگ ـ ۲۳ موفق به سرنگونی يکی از آنها شده و سپس خود مورد اصابت قرار گرفته است اما موفق به بازگشت و فرود موفقيت آميز در بوشهر گرديده است . توضيح دقيق هر ۲ حادثه ذکر شده تاکنون ميسر نگرديده است . تنها واقعيت موجود اينست که پيکر سروان شهيد جعفر مردانی در تاريخ ۲۰ آوريل ۱۹۸۱ به خاک سپرده شد . درگيريهای هوائی ميان طرفين متخاصم در فاصله ميان ماههای اکتبر و دسامبر۱۹۸۱ بر فراز خليج فارس به اوج خود رسيد . در اين دوره بارها هواپيماهای اف ـ ۱۴ ايرانی جهت مقابله با هواپيماهای Mirage F.1 EQ که به تازگی به عراق تحويل شده بود به پرواز در آمدند . اکثر اين درگيريها بر فراز جزيره کويتی بوبيان اتفاق افتاد . در تاريخ ۲۰ اکتبر ۱۹۸۱ دو فروند هواپيمای اف ـ ۴ ئی جمعی اسکادران ۶۳ توسط ۲ فروند ميراژ مورد رهگيری قرار گرفتند آنهم درست پس از اينکه اين دو هواپيما پست مرزی در ام القصر را مورد حمله قرار دادند . يکی از فانتومها مورد اصابت قرار گرفت و خساراتی را متحمل شد . تنها يک روز پس از اين واقعه مورد مشابهی رخ دادکه البته اينبار فانتومهای ايرانی به سلامت به پايگاههای خود بازگشتند . ۲ فروند فانتوم مذکور با شليک ۲ فروند موشک اسپارو به سمت ميراژهای عراقی که در تعقيب آنها بودند موفق به فرار گرديدند . پس از اين ۲ حادثه نيروی هوائی ايران تصميم گرفت با اجرای عملياتی مزاحمتهای عراق را کاهش دهد . در صبح روز ۲۳ اکتبر دو فروند هواپيمای اف ـ ۴ متعلق به اسکادران ۶۱ جهت نابودی ايستگاه راداری در کويت که بدست ايتاليا ساخته شده بود به پرواز در آمدند . جهت کشاندن نيروهای عراقی به منطقه فانتومها در ارتفاع ۷۰۰۰ متری به سمت شمال پرواز ميکردند . در همان زمان با فاصله ۷۰ کيلومتری از آنها ۲ فروند اف ـ ۱۴ به خلبانی سرگرد شهرام رستمی و سروان هداوند در ارتفاع ۱۰ متر از سطح آب مشغول گشتزنی و مراقبت بودند . هر کدام از تامکتها به ۲ فروند موشک فونيکس و ۲ فروند موشک اسپارو و۲ فروند موشک سايدويندر مجهز بودند. در فاصله ۵۵ کيلومتری هدف فانتومها خود را برای حمله آماده کردند . همزمان تامکتها با افزايش ارتفاع رادارهای خود را فعال نمودند . چند لحظه ای بيشترطول نکشيد که يک دسته چهار فروندی از هواپيماهای عراقی بر روی صفحه رادار آنان ظاهر گشت . بدون توجه به فاصله زياد ۱۱۵ کيلومتری تا آنها تامکتهای خلبان رستمی و هداوند هرکدام ۲ فروند موشک فونيکس به طرف آنها شليک کردند . تنها يک دقيقه بعد نيروهای ايرانی موفق به ثبت پيامهای راديوئی خلبان عراقی که از مورد اصابت قرار گرفتن ۳ فروند هواپيمای همراه خود بوسيله آتشبار ضد هوائی کويت خبرميداد شدند . يکروز پس از اين واقعه تلويزيون کويت لاشه يک اف ـ ۴ ايرانی را نشان داد که در حقيقت سکان عمودی يک فروند ميراژ اف ـ ۱ عراقی بود . اين خسارت را هم نيروی هوائی عراق هيچگاه تأئيد نکرد . شايد اين معما بدست يک خلبان هواپيمای آ ـ ۴ اسکای هاوک متعلق به نيروی تفتگداران دريائی آمريکا که در آنزمان در کويت مشغول به خدمت بود قابل حل باشد . او گزارش داده است که نيروی هوائی کويت در زمان وقوع حادثه خبر از يک سری حوادث هوائی داده که تعدادی تلفات جانی هم در بر داشته است . در تاريخ ۴ دسامبر مجددأ ۲ فروند فانتوم در نقش طعمه ظاهر گشتند . عراقيها اما اينبار سريع وارد عمل شده و ۲ فروند ميراژ اف ـ ۱ را به مقابله با آنها فرستادند . در کابين يکی از ميراژها سرگرد خلبان مخلد عبدالکريم جانشين فرمانده اسکادران ۷۹ ودر ديگری ستوانيکم خلبان حيثم عمر هدايت را به عهده داشتند . در ارتفاع ۸۰۰۰ متری بر فراز اهواز ميراژها به فانتومها حمله ور شدند . سرگرد عبدالکريم يک فروند موشک Super 530 بطرف فانتومی که در فاصله ۱۸ کيلومتری در حال پرواز بود شليک کرد . تنها ۱۰ ثانيه پس از آن صفحه رادار هواپيمای او نشان دادکه اف ـ ۴ ايرانی با چرخشی سريع از تيررس موشک خارج و مورد اصابت قرار نگرفته است . در همين هنگام ستوان عمر شاهد پرواز دومين فانتوم ايرانی که مستقيم به سمت او می آمده است بود . او با مانور به موقع از تيررس فانتوم خارج و در تلاشی موفق ميشود فانتوم را مورد اصابت قرار دهد . اما هنوز دير زمانی نگذشته بود که در افق دور خطر اصلی برای خلبانان عراقی ظاهر شد . ۱۰۰ کيلومتر دورتر از فانتومها ۲ فروند اف ـ ۱۴ مشغول تعقيب فانتومها بودند . هدايت اين هواپيماها بر عهده سروان خلبان آل آقا و سروان خلبان آزاد بود . پس از چند ثانيه تامکتها موشکهای فونيکس خود را شليک کردند . ميراژها با شيرجه به سمت پائين و دور زدن سريع سعی در فرار هر چه سريعتر داشتند و در نهايت موفق به اينکار شدند . هر ۲ طرف درگير خبر از پيروزی نيروهای خود را دادند ولی با اختلاف فاحش نسبت به يکديگر . تنها واقعيت به ثبت رسيده حاکی از فرود فانتوم مورد اصابت قرار گرفته درپايگاه ششم شکاری بوشهر است .پس از اين واقعه خلبانان ايرانی ديگر با دقت بيشتری به ميراژها توجه ميکردند و تا مدتها تامکتهای ايرانی از رهگيری ميراژها خودداری ميکردند . در کنار ميراژ اف ـ ۱ و ميگ ـ ۲۵ از سال ۱۹۸۳ هواپيماهای سوپر اتاندارد مورد توجه خلبانان تامکت قرار گرفتند . در تاريخ ۲۶ جولای ۱۹۸۴ ۲ فروند سوپر اتاندارد در راه حمله به تانکر نفتکش در نزديکی جزيره خارک بودند که RWR = Radar warning Receiver آنها خبر از نزديک شدن ۲ شيئی پرنده از طرف عربستان سعودی داد . اين موضوع به خودی خود مهم نبود زيرا عراقيها بطور دائم پرواز هواپيماهای اف ـ ۱۵ آنان را بر فراز سواحل توسط رادار ثبت ميکردند . اينباراما موضوع کمی تفاوت داشت . سر دسته سوپراتاندارد ها شاهد انفجار هواپيمای همراه خود بود ودر اين هنگام او به سرعت به پايگاه خود مراجعت کرد . عراقيها تا مدتها بر اين اعتقاد بودند که هواپيمای سوپر اتاندارد آنها توسط هواپيماهای اف ـ ۱۵ عربستان مورد اصابت قرار گرفته اما واقعيت به شکل ديگری بود . يک فروند تامکت ايرانی چنان دستگاههای هشدار دهنده سوپراتاندارد ها را مختل کرده بود که آنان متوجه نشدند که يک گربه ايرانی در کمين آنهاست و در حقيقت يک موشک فونيکس بود که هواپيمای سوپر اتاندارد را مورد اصابت قرار داد . تنها پس از گذشت ۲ هفته سوپر اتانداردها جرأت حضور دوباره بر فراز خليج فارس پيدا کردند .نيروی هوائی عراق پس از اين واقعه با طرحهای جديدی به مقابله با نيروی هوائی ايران آمد . در تاريخ ۹ آگوست ۱۹۸۴ قرار بر اين بود که يک کاروان از کشتيهای حامل سلاح و مهمات مورد نياز ايران از مبدأ سوريه با گذشت از تنگه هرمز به مقصد بوشهر و بندر امام خمينی حمل گردد . عراقيها که قصد حمله به اين کاروان را داشتند تصميم به استفاده از هواپيماهای سوپراتندارد خود را گرفتند ولی از اينکار خود منصرف شدندزيرا با وجود تامکتهای ايرانی و گشتزنی مداوم آنها بر فراز خليج فارس اين طرح غير ممکن بود . صبح روز ۱۱ آگوست ۲فروند MIG - 23 ML که مجهز به موشکهای هوا به هوای R 24 R و R – 60 MK بودند جهت حمله به چند فروند کشتی ايرانی در نزديکی جزيره خارک به پرواز در آمدند . اين دو هواپيما با پرواز در ارتفاع خيلی پائين به يکدسته اف ـ ۱۴ ايرانی نزديک شدند . در اين زمان مرکز کنترل زمينی عراق دستور افزايش ارتفاع پرواز تا سقف ۴۰۰۰ متر را صادر کرد . اما بعلت اينکه مدت زمانی معين طول ميکشيد تا امواج راديوئی از مرکز به ميگها برسد , خلبانان ميگها که فاصله ای ۱۵۰ کيلومتری با مرکز داشتند فرمان را دير دريافت کردند . در اين اثناء فرمانده دسته عراقی ناگهان خود را در مقابل تامکتهای ايرانی ديد و هواپيمای همراه او به خلبانی ستواندوم خلبان عامر به فاصله ۶۰۰ متر از او ودر پشت يک فروند اف ـ ۱۴ ايرانی پرواز می کرد . فاصله کم ميگ ـ ۲۳ عراقی تا تامکت ايرانی , امکان شليک موشک هوا به هوا را غيرممکن ميساخت و او به مسافت بيشتری نياز داشت . تنها کاری که از عهده فرمانده دسته عراقی برآمد اين بود که با مانور چرخش فاصله خود را افزايش دهد . همزمان هواپيمای ستواندوم عمار موفق شد تا با استفاده از اوضاع نامساعد جوی کماکان بطور ناشناخته به تعقيب تامکت ديگر بپردازد . در همين موقع خلبان عمار در صفحه رادار خود علامت مثبت جهت شليک موشکهای خود را دريافت کرده و در نتيجه يک فروند موشک R - 60 MK بطرف تامکت ايرانی پرتاب کرد . افسر کنترل رادار ( RIO ) هواپيمای اف ـ۱۴ به خلبانی هاشم آل آقا در اينروز ستواندوم خلبان محمد رستم پور بود . رستم پور صحنه درگيری آنروز را چنين ترسيم ميکند : هاشم از هواپيمای همراه ما ( Wingman ) درخواست کرد که با تغيير موقعيت خود اطراف ما را جستجو کرده و مطمئن شود که هواپيمايی در پشت ما نيست . سپس ما گردشی به سمت چپ انجام داديم . پس از اين گردش هاشم احساس عجيبی داشت و مجددأ از هواپيمای همراه درخواست کرد که دوباره از وضعيت پشت سر ما اطمينان حاصل کند . در اين لحظه تنها چيزی که هواپيمای همراه ما ديد , دود حاصل از موشک شليک شده عراقی بطرف ما بود . اين موشک به موتور سمت راست ما برخورد کرد ودر نتيجه اين برخورد و انفجار ناشی از آن من به حالت بيهوشی دچار شدم . زمانی که من بهوش آمدم آلات دقيق پروازی هنوز کار ميکرد اما هواپيما در آتش ميسوخت و با سرعت به سمت آب پيش ميرفت . من با استفاده از چتر نجات به بيرون پريدم و لحظاتی بعد خود را در آب يافتم . هوا مه آلود بود و چند دقيقه ای طول کشيد تامن قايق نجات خود را باز کردم . در اين موقع چندين بار صدای هاشم را شنيدم و من هم در جواب او فرياد کشيدم اما هيچگاه موفق به ديدار مجدد او نشدم . نبرد هوائی اما هنوز پايان نيافته بود . در زمانی که هواپيمای همراه خلبان آل آقا در جستجوی ميگ ـ ۲۳ فرمانده دسته بود مرکز عملياتی ايران ۲ فروند هواپيمای فانتوم اف ـ ۴ به منطقه عملياتی اعزام کرد . اين جنگنده ها با سرعت به سمت شمال به طرف محل درگيری با عراقيها پرواز کردند . هواپيماهای ميگ ـ ۲۳ عراقی که هنوز به مقدار کافی سوخت و مهمات داشتند با دور زدن به استقبال فانتومها آمدند . سروان هشام چنين ميگويد : موشکهای R 24 R من از برد بيشتری نسبت به اسپاروهای فانتومهای ايرانی برخوردار بودند در نتيجه من خود را در موقعيت برتر احساس می کردم . رادار هواپيمای من يکی از اف ـ ۴ ها را در فاصله ۳۰ کيلومتری شناسائی کرد ومن از فاصله ۲۵ کيلومتری يک فروند موشک R 24 R را بطرف آن شليک کردم . هواپيمای ايرانی گردشی تند انجام داد. تجزيه و تحليل فيلمهای پرتاب موشک نشان داد که موشک شليک شده توسط من در فاصله ۳ کيلومتری هدف منفجر شد . فانتوم همراه او ضمن تعقيب فرمانده دسته خود موفق شد که درست جلوی هواپيمای عامر ظاهر شود . عامر با شليک يک موشک R 24 R سعی در ساقط نمودن فانتوم کرد اما متاسفانه موشک او به خطا رفت . در اين هنگام جنگ برای ما خاتمه يافته تلقی شده و ما به سمت پايگاه برگشتيم . متاسفانه تنها چند لحظه پس از فرود ما خبرگزاری دولتی عراق به سرعت اعلام کرد که ۳ فروند اف ـ ۱۴ ايرانی توسط ما سرنگون گرديده است و اين خبر تا به امروز در کليه مراجع درج و بعنوان مدرک واقعی ارائه ميگردد . با شهادت هاشم آل آقا که چندين نفر از بهترين خلبانان نيروی هوائی ايران را آموزش داده بود ايران يکی از بهترين خلبانان و متفکران نظامی خود را از دست داد . او شخصی بود که طنين صدای او جزو خوشايندترين صداها در گوش خلبان اف ـ ۴ و اف ـ ۵ که بر فراز عراق پرواز ميکردند بود . تحت فرماندهی او همه احساس آرامش و امنيت ميکردند . سروان رئيسی مسائل ذکر شده را عامل محبوبيت خلبانانی چون آل آقا ـ جلال زندی ـ عباس حذين و يا شهرام رستمی ميداندو ازآنان بعنوان قهرمانان هميشه جاويد نيروی هوائی ياد می کند .او اما در همين حال اضافه می کند که استفاده از موشکهای فونيکس احتياج به هماهنگی کامل ميان خلبان و افسر کنترل رادار( RIO ) او دارد ولی برخی از خلبانان با اين مسئله مشکل داشتندو اين امر موجب بحثهای زيادی در نيروی هوائی گشت زيرا ما تعداد قابل توجهی خلبان ماهر داشتيم ولی RIO خوب به تعداد کافی نداشتيم . RIO های ما اکثرأ افرادی تازه آموزش ديده و مبتدی بودند که هرگز راه به کابين جلو نيافتند . تنها زمانی اوضاع بهتر شد که خلبانانی همچون آل آقا آماده بودندکه در مأموريتهای جنگی در کابين دوم هم به خدمت بپردازند . شايد همين امر موجب شد که رفته رفته مدالهای افتخار برای سرنگونی هواپيماهای دشمن به هر دو خدمه پروازی اعطاء گردد . در ابتدای جنگ ايرانيان تلاش کردندکه ۶۰ فروند هواپيمای اف ـ ۱۴ را جهت عمليات آماده سازند . تعداد تامکتها در هر پايگاه از اين قرار بود : پايگاه يکم شکاری تهران ۲۴ فروند پايگاه هفتم شکاری شيراز ۱۶ فروند و پايگاه هشتم شکاری اصفهان ۲۰ فروند استفاده فشرده از اين هواپيماها و پروازهای عملياتی پی در پی در کنار کمبود پرسنل ماهر در امر سرويس و نگهداری از آنها , تعداد هواپيماهای عملياتی را تا سال ۱۹۸۴ به تعداد ۴۰ فروند کاهش داد. هر چند که بارها از کمبود قطعات يدکی و لوازم اضافی اف ـ ۱۴ ها سخن رانده شدو حتی مواردی مشخص از جمله کمبود لاستيک و سيستم ترمز بعنوان عوامل اصلی ياد شد اما اين موارد به هيچ عنوان صحيح نبود . با انتقال تدريجی اف ـ ۱۴ ها از شيراز به تهران کارشناسان در جهت حل مشکلات اقدام کردند . سروان جواد و ستوان رئيسی از اوضاع آن دوره چنين ميگويند : اکثر لوازم يدکی موجود در ايران برای پرواز عملياتی تامکتها تا دهه ۹۰ ميلادی کفايت ميکرداما در بعضی قسمتهای حساس کمبود ها بتدريج نمايان می گشت . برای حل مشکلات ما تمام امکانات خود را در پايگاه يکم شکاری مهرآباد متمرکز کرديم . اين امر بعدها بعنوان حرکتی غلط ارزيابی شد زيرا ما قادر نبوديم در هر ۳ پايگاه به تعميرات اساسی ( اورهال ) تامکتها بپردازيم . در نتيجه يک فراخوان عمومی از طرف نيروی هوائی صادر گشت . طی درخواستهايی از کليه مراکز صنعتی و دانشگاهی در سراسر کشور دعوت به همکاری وکمک در امر نگهداری و بازسازی شکاريهای اف ـ ۱۴ بعمل آمد . تعداد زيادی از اساتيد و متخصصين ما آمادگی خود را برای کمک به نيروی هوائی اعلام کردند وحتی تعداد زيادی از خلبانان و متخصصين نيروی هوائی که به علل مختلف در بازداشتگاهها بودند آزاد شدند. بزرگترين مشکل ما آماده کردن کامپيوترهای کنترل موشک ( AMCC = Airborne Missile Control Computer ) و کامپيوترهای محاسب پروازی ( ADC = Air Data Computer ) بود . کامپيترهای ADC مهمترين بخش الکترونيکی هواپيمای تامکت را تشکيل ميدهد . با تلاش پيگير و صرف زمان طولانی متخصصان ما موفق شدند به سختی تعدادی از اين وسايل حساس را آماده کنند البته آنهم بوسيله قطعات يدکی وارداتی . در اين ميان نقش دشمن بزرگ ما اسرائيل غير قابل انکار است . با اين وجود اسرائيليها قادر نبودند تمام قطعات مورد نياز ما را تأمين کنند زيرا آنان شناختی از هواپيمای اف ـ ۱۴ نداشتند . به همين علت ما تا سال ۱۹۸۳ تنها با ذکر دقيق مشخصات قطعه مورد نياز خود را از طريق يک افسر مأمور در روابط بين الملل ارتش اسرائيل بنام رابين دريافت ميکرديم . همچنين در جريان موسوم به « ايران ـ کنترا » قطعات هواپيماهای تامکت به ايران ارسال گشت . البته ناگفته نماند که قسمت اعظم تجهيزات ارسال شده به ايران شامل موشکهای زمين به هوا و موشکهای ضد تانک بود . هنوز ايرانيها موفق به حل کامل مشکلات تامکتهای خود نشده بودند که مشکل جديدی پيش روی آنان قرار گرفت . زمان استفاده موثر از موشکهای فونيکس به پايان ميرسيد . در اين مورد هم سروان جواد و ستوان رئيسی ميگويند : تا سپتامبر ۱۹۸۵ ما در حدود ۳۰ تا ۳۵ فروند تامکت آماده پرواز داشتيم تعداد تامکتهايی که رادار AWG - 9 آنان آماده عمليات بودند کمتر از نصف تعداد بالا بود . تعداد موشکهای فونيکس هم روزبروز کاهش می يافت . بخصوص ما از نظر باتری اين موشکها در مضيقه بوديم . به همين علت ما تلاش نموديم که از طريق بازار سياه به تأمين نيازهای خود بپردازيم . اما اين وسايل قيمت سرسام آور ی داشتند وتازه ما هراز گاهی قادر به دريافت آن بوديم . در نتيجه ما تصميم گرفتيم خود برای ساخت باتريهای موشک دست بکار شويم . برای اينکار يک فروند موشک فونيکس آماده عمليات را بطور کامل ازهم باز کرديم اما در زمان جنگ هيچ راه حلی پيدا نکرديم ادامه دارد.........

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام تو قسمت اول منبع رو ذکر کرده بودم فکر کردم دیکه نیازی نباشه به نقل از وبلاگ هوانوردی قرن 21 مترجم: فریبرز

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اف-14 ایرانی که توسط میگ-21 ساقط شد در شرایط ایده آل نبود و گویا خفه شدن موتور باعث تبدیل شدن آن به سیبل ثابت و شکار شده بود؟! :D:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا حسين مقاله خوبي بود و لذت بردم منتظر ادامه آن هستم. راستي اگر از دوستان كسي از وضعيت فعلي تامكت هاي ايراني اطلاعي دارد خوشحال مي شوم بدانم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام من متوجه نشدم! ((( سرلشگرخلبان حزين که بعدها جان خود را در اثر حادثه رانندگی از دست داد خاطرات خود را چنين نوشته است : در تاريخ ۲۶ اکتبر ۱۹۸۰ ما خود را به نزديکی چند فروند ميگ ـ ۲۱ عراقی رسانديم و آنها تا فاصله ۱۰۰۰ متری قادر به شناسائی ما نشدند .در اين فاصله ما اقدام به شليک يک فروند موشک سايدويندر نموديم . موشک به موتور يکی از ميگها اصابت نمود و انفجار شديدی را بدنبال داشت که من قادر به گريز از آن نبودم . قطعات متلاشی شده هواپيمای عراقی بال سمت چپ ما را مورد اصابت قرار داد و همچنين موتور هواپيما صدماتی متحمل شد .))) چرا در فاصله 1000 متري از موشك استفاده كرده و نه از توپ (تيربار)؟؟؟! اگر از تيربار استفاده ميكرد٬ خودش هم صدمه نميديد!!! در كل مقاله بسيار خوب و مفيدي بود. ممنون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خيلي كيف كردم عالي بود دستت درد نكنه . بي صبرانه منتظر قسمتهاي بعدي هستم . icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عكسي از موشك ابريشمكه ناو سرافراز پيكان رو مورد اصبت قرار داد + ناوچه ي اوزا در ضمن در فاصله ي 100 متري بهترين راه براي اصابت حتمي همون موشك سايدواندر هستش ممكنه كه گل.له هاي توپ به هدف نخوره و هدف هوشيار بشه http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/9c/HN-P-15-Termit-SS-N-2-Styx-1.jpg/800px-HN-P-15-Termit-SS-N-2-Styx-1.jpg http://knows.jongo.com/UserFiles/Image/military/m600/m623(1).jpg

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من ميگم نكنه اماري كه درباره جنگنده هاي عملياتي ايران وجود داره مثل زمان جنگ غير واقعي است و شايد جنگ رواني باشه مقاله عالي بود ممنون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
الان كه آدم اينا رو ميخونه ميبينه كه ما الان هيچي نداريم!! :!: اون زمان به لطف دارا بودن به سلاح هايي به روز..با اينكه حريفمون مشكلي در بروز رساني خودش نداشت ..ما با اتكا به برتري تكنولوژيك خودمون ميتونستيم از پسشون بر آييم. اما الان توي درگيري هاي صرفا هوايي.. جنگنده هامون اگر از روي باند بلند بشن..بيشتر به ضررمونه چون شانس سقوطش در مقابل جنگنده هاي 20 سال جديدتر از خودشون خيلي بيشتره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.