RezaKiani

ناوهای هواپیمابر تجاری

Recommended Posts

لطفا توسط مدیران محترم سایت به بخش مربوطه منتقل شود:

پس از سقوط فرانسه در سال 1940، "فوکه ولف-200"های بلندپرواز آلمان با پرواز از فرودگاه های شمال فرانسه می توانستند کاروانهای دریایی متفقین را در اقیانوس اطلس تعقیب و بمباران کنند. وزارت دریاداری بریتانیا برای مقابله با تهدید این هواپیماها به فکر چاره افتاد. آنها تصمیم گرفتند تا تعدادی از کشتی های تجاری را به هواپیماهای جنگنده مجهز کنند تا این هواپیماها بتوانند پوشش هوایی لازم برای عبور کاروانهای دریایی را تأمین کنند. بدین منظور، وزارت دریاداری خرید 50 دستگاه منجنیق مخصوص ناوهای جنگی و 50 فروند جنگنده "هاریکن" را در فهرست خرید خود قرارداد. این کشتی ها به باند فرود یا جرثقیلهای مخصوص گرفتن هواپیما از آب مجهز نبودند و جنگنده های برخواسته از آنها مجبور بودند پس از اتمام سوخت به نزدیکترین خشکی برگردند یا در آب فرود بیایند تا کشتی های دیگر بتوانند خلبان آنها را از آب بگیرند.

در روز 5 می 1941 اولین اسکادارن جنگنده های ویژه کشتی های تجاری تشکیل شد. فرمانده هوایی "مولتن بارت" وظیفه یافت خلبانها و خدمه فنی داوطلب را برای این واحد جدید پیداکرده و آنها را آموزش دهد. هنگامی که آموزش گروه پایان یافت خلبانها و خدمه فنی به بنادر بریتانیا فرستاده شدند تا در سوارکردن جنگنده ها بر روی منجنیق ها کمک کنند. گروه اختصاص داده شده به هر کشتی عبارت بودند از یک خلبان برای مسیرهای اقیانوس اطلس (یا دو خلبان برای مسیرهای منتهی به روسیه و مدیترانه) ، کمک مکانیک، بارگذار، بیسیم چی، مسئول منجنیق و افسر هدایت زمینی.

این افراد باید به عنوان خدمه غیرنظامی در دفاتر کشتی و بنادر ثبت می شدند. مسئولیت منجنیق با سرمهندس کشتی بود و دستیار اول او آتش کردن آن را برعهده داشت. جنگنده یک کشتی تجاری تنها هنگامی به پرواز درمی آمد که هواپیمای دشمن به صورت چشمی دیده و شناسایی می شد چراکه این جنگنده در طول سفر تنها یکبار شانس پرواز داشت. زمانی که کشتی به مقصد خود می رسید خلبان با جنگنده خود پرواز می کرد و در یک فرودگاه زمینی می نشست تا مهارتهای پروازی خود را افزایش دهد.

کشتی "میکاییل ئی"اولین کشتی تجاری بود که به منجنیق مجهز شد. این کشتی در روز 28 می 1941 از بندر بلفاست حرکت کرد ولی 4 روز بعد توسط یک زیردریایی آلمانی غرق شد.

اما اولین جنگنده ای که از عرشه یک ناوهواپیمابر تجاری برخواست متعلق به کشتی "امپایر رین بو" بود. این جنگنده در روز 31 می 1941 از "ریورکلاید" برخواست و در "آبوتسنچ" بر زمین نشست. تا ماه ژوئن ، 6 فروند کشتی تجاری دیگر به این ناوگان پیوستند.

این هواپیماها تا ژوئن سال 1943 به پروازهایشان ادامه دادند و توانستند چندین بار هواپیماهای آلمانی را سرنگون کرده یا فراری دهند. پس از اینکه تعداد ناوهای هواپیمابر اسکورت نیروی دریایی سطلنتی به حد کفایت رسید، وزارت دریاداری برنامه پرواز از ناوهای تجاری را لغوکرد و آخرین واحد جنگنده در سپتامبر 1943 جمع شد. این طرح چندان موفق نبود و 12 فروند از مجموع 35 فروند کشتی تجاری که به جنگنده مجهز شدند در طول جنگ غرق شدند.

اما این کشتی ها تنها کشتی های تجاری نبودند که در طی جنگ جهانی دوم به ناوهواپیمابر تبدیل شدند. گونه ای دیگر از کشتی ها بودند که برای تبدیل به یک ناوهواپیمابر مناسبتر بودند؛ کشتی های حمل غله و نفتکشها. این کشتی ها عرشه بزرگی داشتند که اغلب بدون موانع زیاد بود و جزیره کشتی در قسمت پاشنه آنها قرارداشت. قرارشد که بر روی عرشه این کشتی ها یک عرشه پروازی نصب شود و هر کدام از آنها به چند فروند هواپیمای اژدرافکن مجهز شوند. این کشتی ها با خدمه غیرنظامی و پرچم یک کشتی باری معمولی حرکت می کردند و به حمل بارهای معمول خود می پرداختند.

تغییراتی که در کشتی ها به عمل آمد اندک بود و به طور متوسط برای تبدیل هر کشتی به یک ناوهواپیمابر در حدود 5 ماه وقت صرف شد.
هواپیماهای "سواردفیش" که برای پرواز از عرشه این ناوها درنظر گرفته شده بود یک هواپیمای دوباله با طرحی قدیمی بود و وظیفه حفاظت کاروان از حمله زیردریایی ها یا کشتی های جنگی دشمن را برعهده داشت. هر هواپیمای سواردفیش دارای 3 خدمه بود؛ خلبان، دیده بان، بیسیم چی/ مسلسل چی. یک سواردفیش می توانست اژدری به وزن 760 کیلوگرم را در زیر بدنه خود حمل کند یا به 8 راکت انداز 60 پوندی مجهز شود.

تانکرهایی که برای این منظور در نظر گرفته شدند دارای آشیانه نبودند و می توانستند 3 فروند سواردفیش را بر روی عرشه خود حمل کنند. غله برها صاحب یک آشیانه کوچک شدند و 4 فروند هواپیما به آنها تعلق گرفت. طول باند پرواز هر کشتی در حدود 120-140 متر بود و عرض آن کمتر از 19 متر نمی شد. این باند به سواردفیش ها اجازه می داد تا بدون نیاز به منجنیق از عرشه پروازی ناو به هوا برخیزند. خدمه پروازی در نظر گرفته شده حداقل بودند و مهمات و سوخت ذخیره شده برای هواپیماها از دیگر فضاهای کشتی جدانشده بود.

اولین و دومین ناوی که برای این ناوگان درنظر گرفته شدند کشتی های "امپایر مک آلپیان" و "امپایر مک آندرو" بودند. برنامه تبدیل آنها در ژوئن 1942 آغازشد. در اکتبر همان سال 10 فروند کشتی دیگر برای این ناوگان درنظر گرفته شدند و در نهایت 19 فروند کشتی تجاری به ناوهواپیمابر تبدیل شدند. بیشتر این کشتی ها دارای پسوند مک شدند که خلاصه شده کلمه "ناوهواپیمابر تجاری" است. تعدادی از این کشتی ها متعلق به وزارت دریاداری بودند و در اجاره شرکتهای خصوصی قرارداشتند.

خدمه پروازی هر ناو عبارت بودند از یک افسر فرمانده، خلبانها، دکتر، افسر هدایت فرود، ده نفرمسلسل چی، 4 متصدی علائم، و 3 یا 4 نفر ملوان. خدمه پروازی کشتی ها قسمتی از سازمان اسکادران "836 هوادریا" بودند که مرکز آن در شمال ایرلند قرار داشت.

بر خلاف هواپیمابرهای دارای جنگنده، این کشتی ها موفق از کار درآمدند. هواپیمای قدیمی ،ولی قدرتمند، سواردفیش برای عملیات ضدسطحی و ضدزیرسطحی طراحی شده بود و در زمان گشت زنی به صورت مؤثری عمل می کرد. این هواپیماها بیش از 4000 نوبت پرواز کردند و هیچ کاروان دریایی که چنین هواپیمابری را در میان داشت کشتی هایش را از دست نداد.

منبع ماهنامه جنگ افزار
نویسنده:رضا کیانی موحد

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Hawker_Hurricane_W9182_On_CAM_Ship.jpg[/img]
جنگنده هاریکن نصب شده بر روی منجنیق کشتی تجاری

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/MacCabe.jpg[/img]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/MVAlexia.jpg[/img]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/MVEmpireMacKendrick.jpg[/img]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/MVMacoma.jpg[/img]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=brown]مطلب جالبي بود و راستش در اين مورد اصلاً چيزي نخونده بودم . آقا رضا ، ممنونم . :x

به بخش شناورهای سطحی انتقال يافت .[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطلب جالبی بود رضا کیانی گرامی خسته نباشی.

درباره این طرح انگلیسی قبلا یه چیزایی خونده بودم ولی شما کاملتر نوشتی و موضوع خوبیه جزو ابتکارات نظامی هست که عملکرد موفقی داشت.

نکته: چه عجب موضوعی پیدا شد این بابک ندونه! مطالب نظامی ازش فراری اند به غول مطلب خور شهرت یافته بود! :x

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام اقا رضای عزیز

دستت درد نکنه. موضوع جالبی بود. منتظر مطالب خوبت هستم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
خسته نباشيد.
آقاي كياني فوق العاده جالب بود.
دست شما درد نكند.
موفق و شاد باشيد.
ياعلي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=brown]يه سوال برام پيش اومده :mrgreen:

كشتيهاي تجاري به اين دليل به ناو هواپيمابر تبديل ميشدند كه با Fw-200 هاي آلمان مقابله كنند . پس چرا ناوهايي كه از جنگنده Hurricane استفاده كردند ، ناموفق بودند ولي ناوهاي مجهز به Swordfish ( هواپيماي ضد كشتي و ضد زيردريايي ) از عمل كرد خوبي برخوردار شدند حال آنكه نميتونستند با بمب افكن Fw-200 مقابله كنند .

نكته : :mrgreen: سعيد منو اينهمه خجالت نده 1-0 :x [/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در حقیقت اینها دو مدل ناوهواپیمابر برای دو کاربرد جداگانه بودند.

نمونه اول که منجنیق یا کاتاپولت داشتند برای مقابله با فوکه ولف 200 از شکاری استفاده می کردند ولی این شکاری های در حقیقت یه بار مصرف بودند و اگر دو تا بمب افکن با فاصله زمانی مثلا نیم ساعت حمله می کردند در برابر دومی کاری از دستشون بر نمی آمد.

نمونه دوم برای حفاظت کاروانهای دریایی در برابر حملات زیردریایی ها طراحی شده بودند. هواپیمای سواردفیش که در نمونه دوم از اونا بهره گیری می شد یه هواپیمای دوباله مجهز به اژدر هست که سابقه خوبی در غرق کشتی های دشمن از خودش بجا گذاشت. مهمترین سابقه شون غرق نبردناو معروف بیسمارک هست.

منتظر توضیح بقیه دوستان هم هستیم.

پی نوشت: ما همگی شما رو دوست داریم حالا چه خجالت بکشید، چه نکشید.
رضا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به به . دست شما درد نکنه اقای کیانی .مطالبتون یک نواوریه عجیبی داره واسم :x خیلی عالیه . دست اوله دسته اوله .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطلب جالبي بود.

گاهي اوقات قرار گرفتن در شرايط سخت جنگي باعث خلق ابتكارات مهم و در نوع خود جالبي ميشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حامد جان توی جنگ با عراق برو بچه های رزمنده این ابتکارات و بهترش رو انجام دادند ولی متاسفانه به دو دلیل اینها از چشم دور مانده

1- متاسفانه کم دقتی و بی توجهی مسئولین در معرفی اونها(البته شاید فکر کردند که بتونند از این ابتکارات بعدا هم استفاده کنند و واسه همین صداشون رو درنیاوردند.)

2- قضیه غاز بودن مرغ همسایه که سبب میشه جوونها کمتر به دنبال خواندن مطالب جنگ ایران-عراق بروند.

حالا من یکی اش رو که تازگی خوندم می نویسم که حال کنید.


زمانی که فاو سقوط کرد نقشه های لوله های نفتی عراق به دست بچه های سپاه افتاد. زمانی که انجام عملیات کربلای 3 (حمله به سکوی العمیه عراق در دهانه اروندرود) تصویب شد بچه های مهندسی سپاه یه طرح جالب برای به آتش کشیدن سکوی البکر (که در کنار العمیه قرار داشت) دادند. اونها چون مسیر لوله های نفتی رو داشتن از سر لوله ها که در خاک فاو قرار داشت به فشار خیلی زیاد نفت رو وارد لوله ها کردند. در نتیجه شیرهای نصب شده در انتهای سکو که بر روی اسکله البکر بود شکست. بعدش با پمپاژ نفت خام به روی سکو و استفاده از آتشبارهای 155 میلیمتری سکوی رو به آتش کشیدند و قسمت عمده اون در آتش سوخت و برای عراقی ها غیرقابل استفاده شد. عراق از این دو تا سکو برای گرادادن به هواپیماهای جنگی اش در زمان جنگ نفتکشها استفاده می کرد و با نصب رادار اونها رو به صورت یه پست هدایت خط مقدم بر علیه کشتی رانی ایران درآورده بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.