امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

Iran's Software Capability

Iran has the capacity to meet the large domestic demand for software and at the same time to become internationally competitive. The software sector itself, although strong in some areas, is not internationally competitive. The Iranian High Council of Informatics has categorized 543 informatics companies, and the software sector output is around $50 million although, once again, statistics are educated guesses rather than based on hard statistical evidence.

Iran's Asymmetric Capabilities

Iran has significant asymmetric warfare capabilities and poses an additional threat of proliferation. Iran's economic growth last year surpassed 7%. The expansion of their economy is funding research, development and acquisition of strategic military capabilities. They are intensely focused on developing their other means of military and asymmetrical weapons and tactics. Iran's military buildup poses direct threats to U.S. interests. It is believed that Iran has fairly advanced cyber-warfare weapons and offensive plans that include cyber attacks against a specific government web sites and infrastructure. Iran's cyber ambitions are ambitious and troubling. The following section represents and estimation of Iran's cyber warfare capabilities.

Estimated Cyber Capabilities

Iran Islamic Revolution Guards Corps (IRGC)

Military Budget: $11.5 Billion USD

Global Rating in Cyber Capabilities: Top 5

Cyber Warfare Budget: $76 Million USD

Offensive Cyber Capabilities: 4.0 (1 = Low, 3 = Moderate and 5 = Significant)

Cyber Weapons Arsenal (In Order of Threat)

Electromagnetic pulse weapons (non-nuclear)

Compromised counterfeit computer software

Wireless data communications jammers

Computer viruses and worms

Cyber data collection exploits

Computer and networks reconnaissance tools

Embedded Trojan time bombs (suspected)

Cyber Weapons Capabilities Rating Moderate to Advanced

Cyber Force Size 2,400

Reserves and Militia: Reserve with an estimated at 1,200

Broadband Connections: Less than 100,000

Hacker Community: Hackers have demonstrated their capabilities by successfully attacking numerous Israeli Web site and others. Cyber activists are common in Iran and very active.

Many world leaders as well as U.S. President Bush has publicly vowed that he would never "tolerate" a nuclear Iran. The question now is what about a cyber Iran?



امیدوارم که اعدام نشیم ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نه عزیزم پس دیدی که درست بود! icon_razz دیدی چی گفت آخرش؟! همینطوری که رئیس جمهورمون گفت اگر از غنی سازی دست ورداریم فردا می گن اینترنتم جمع کنید! :?

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قبول دارم و از خيلي توانايي هاي ايران هم خبر دارم كه اينجا آورده نشده ! اما منبع رسمي داخلي ميخواستم... icon_razz

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب آقای لیچ و وریور
ارسال متن به زبان انگلیسی ممنوع است.
در ضمن من منبعی هم برای نوشته ها ندیدم (امیدوارم منابع روابط عمومی موساد icon_razz نباشد)
از شما بعید بود قوانین سایت را رعایت نکنید
:?

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سينا جان واقعا شرمنده ! قصد خاصي نداشتم منبع اون نوشته هايي كه من قرار دادم ديفنس تچ بود كه سايتش بسته شده ! به همين خاطر ترجيح دادم لينكش رو قرار ندم...
براي متن انگليسي هم ميتونم ترجمه اش كنم اما هدفم اين بود كه بگم از خودم نگفتم اگر دوستان خواستند تا ترجمه شون رو بجاي متن انگليسي بنويسم البته متن خيلي جذابيه و يك تاپيك مجزا رو مي طلبه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عزیز دل برادر شرمنده! ولی مخصوصاً ترجمه نکردیم که معلوم بشه ما توش دست نبردیم!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

گرجستان: پنج روزی که قفقاز را تکان داد
نوشته Vicken CHETERIAN
آوريل ٢٠٠٩
لوموند دیپلماتیک
در چند صد متری مرکز شهر گوری،‌ جایی که هنوز مجسمه‌ی بزرگی از ژوزف استالین سرپاست، نانا برواَشویلی یک زن ۴۶ ساله و دو فرزند او، به همراه چهار خانواده‌ی آواره‌ی دیگر یکی از کلاس های سابق یک مدرسه‌ی ابتدایی را اشغال کرده‌اند. روستای سابق او اِرِدوی، تنها چند کیلومتر آنسوتر در داخل مرز اوستیای جنوبی قرار گرفته است. برواَشویلی ده خود را که در سه کیلومتری تسخینوالی پایتخت اوستیای جنوبی واقع است، دو روز پیش از آغاز جنگ ترک کرده بود. او در حال حاضر قادر به بازگشت به روستای خود نیست چون از یکسو خانه‌اش سوخته است و از سوی دیگر به او گفته می شود، «در صورتی می توانی برگردی که اول پاسپورت روسی بگیری.» او می گوید، «هیچکدام از ما قبول نمی کند. ما گُرجی هستیم!» با اینهمه برواَشویلی هیچگونه دشمنی‌یی با اوستیایی ها حس نمی کند و رابطه‌ی نزدیک او با روستاییان دیگر شاهدی بر این مدعاست. آخرین باری که او به تسخینوالی رفته بود روز پنجم اوت ۲۰۰۸ یعنی دو روز پیش از آغاز جنگ، و برای فروش محصولات کشاورزی خود نظیر خیار و گوجه و خرید مایحتاج روزانه خود بود. هرچند که روستای او زیر کنترل پلیس گرجستان و در وسط روستاهای اوستیایی بود اما از آرامش برخوردار بود تا روزی که جنگ آغاز شد. برواَشویلی به رغم رنج ها و مشکلات خود، تاکید می کند که اوستیایی ها مانند همروستایی های گرجی او آدم های خوبی هستند و به آینده‌یی توام با صلح و امنیت امید بسته است.
به دنبال جنگ گمان می رفت که احساسات ضد اوستیایی و از آن بدتر ضد روسی بروز نماید اما چنین نشد. در خیابان های تفلیس هنوز هم زبان روسی به گوش می رسد خصوصاً در محلات و میان اقلیت هایی که روسی همیشه زبان اصلی آنان بشمار می آمده است. برخلاف سالهای آخر حیات روسیه شوروی، و دوره‌یی که تحرکات و نزاع های میان قومی به جنگ های شدید در همه جا و از جمله اوستیا منجر شد، امروز در گرجستان هیچگونه تحرک قومی مشاهده نمی شود. مبارزات امروز ماهیت متفاوتی پیدا کرده و درگیری ها به فرمان رهبران سیاسی آغاز می شود. به این دلیل بحث «جنگ را کدام طرف آغاز کرد» از بار سیاسی سنگینی برخوردارست.
جنگ را کدام طرف آغاز کرد؟
هنوز که هنوز است اسرار جنگ پنج روزه‌یی که شب ۷ اوت ۲۰۰۸ آغاز شد عموماً مخفی باقی مانده است. چه عاملی باعث شد که گرجستان با وجودی که برایش ریسک درگیری با نیروهای روسی‌ِ مورد تایید سازمان ملل وجود داشت، نیرو های خود را به تسخینوالی گسیل دارد؟ چرا بیشتر پایتخت های غربی و خصوصاً آمریکا تلاش نکردند از نابودی بالقوه‌ی یکی از متحدین خود و از بروز یک سرشکستگی دیگر برای آمریکا، و آسیب به چهره‌ی جهانی آن جلوگیری کنند؟ در سال ۲۰۰۸ آرایش نیرو های روسیه و گرجستان در اطراف اوستیا، و از آن پیشتر در آبخازیا بقدر کافی چشمگیر بود که نسبت به درگیری های آتی هشدار داده باشد. در گذشته، حداقل در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۶ آمریکا با دخالت های خود مانع حمله‌ی گرجستان به اوستیای جنوبی شده بود تا جاییکه ایراکی اُکرواشویلی وزیر دفاع جنگ طلب گرجستان را که قول داده بود کریسمس سال ۲۰۰۷ را در مرکز اوستیای جنوبی جشن بگیرد، برکنار کرده بودند. این بار چه شده بود؟
از الکساندر لومایا، ریاست شورای امنیت گرجستان و مشاور میخائیل ساآکشویلی رئیس جمهور سئوال کردم کجای کار عیب کرده بود؟ او جواب داد تبلیغ رسانه های غربی و انداختن مسئولیت آغاز جنگ به گردن گرجستان نادرست بود: «جنگ روسیه بر خلاف ادعای آن کشور برای دفاع از اتباع خود نبود. هدف از آن نه اوستیای جنوبی بود و نه حتی خود گرجستان؛ هدف قدرت نمایی و ترسیم نقشه‌ی تازه‌ی اروپا بود.» لومایا می گفت گرجستان تا پیش از جنگ ماه اوت آماده‌ی مذاکره در خصوص تمام موارد مورد مناقشه‌ی دو کشور بود. «ما به همتایان روسی خود گفته بودیم که حاضریم درباره‌ی هرچیزی مذاکره کنیم بجز استقلال و تمامیت ارضی خود.» چه کسی جنگ را آغاز کرد؟ برخلاف آنچه رسانه های غربی منتشر می ساختند و اینکه گویا جنگ با حمله‌ی گرجستان به تسخینوالی آغاز شده و روسیه مجبور به نشان دادن عکس‌العمل شدید گشته، لومایا بر موضع رسمی گرجستان اصرار می ورزد: «روس ها تعداد زیادی از نیروهای خود را در روز ۷ اوت با بیش از ۱۵۰ کامیون از راه تونل رُکی و از سوی کوههای قفقاز روسیه به اوستیای جنوبی بسیج کرده بودند و همین گرجستان را به دفاع از مرزهای خود واداشت.»
با این وجود، این تئوری که گرجی ها با قصد دفاع از خود دست به حمله زده اند، با توالی اتفاقات و آنچه توسط رسانه ها گزارش شده همخوانی ندارد. من در اکتبر ۲۰۰۸ چند روز پس از عقب نشینی نیروهای روسی از «خط جداسازی»، از روستای اِرگنِتی بین راه گوری و تسخینوالی، در دو کیلومتری جنوب مرکز اوستیا دیدن کردم. بیشتر خانه های روستا نابود و از داخل-شاید پس از غارت شدن- به آتش کشیده شده بودند. تنها بر یکی از خانه ها آثار اصابت گلوله و انفجار یافت می شد. برداشت بیننده این بود که هیچگونه جنگی در این روستا صورت نگرفته است. اگر نیروهای گرجی میخواستند از خاک خود در مقابل نیروهای روسی دفاع کنند، از این روستا بهتر جایی پیدا نمی شد.
گرجستان در پایان جنگ از برخوردهای دوستانه‌ی رسانه های غربی برخوردار شد. با وجودی که به گزارش رسانه های غربی این گرجستان بود که جنگ را آغاز کرده بود، با اینحال سه روز بیشتر طول نکشید که ارتش آن بکلی از هم بپاشد و ارتش روسیه بسرعت بسوی مرکز گرجستان پیشروی نماید و با اشغال شهر گوری کشور را به دو قسمت کرده و علاوه بر آن شهر های غربی زوگدیدی و پوتی و سِناکی را نیز اشغال کند. ترس از این وجود داشت که یکان های ویژه‌ی ارتش روسیه وارد تفلیس شده و رهبران آن کشور را بازداشت کنند. در واقع اگر مسکو تصمیم به چنین عملیاتی می گرفت با هیچ مانع نظامی‌یی مواجه نمی شد. تحت همین شرایط بود که رسانه هایی که اوضاع روز را گزارش می کردند به گرجستان بعنوان قربانی بالقوه نگاه می کردند و نسبت به آن کشور لحن همدردانه‌یی داشتند.
اما به محض اینکه نیروهای روسیه مرزهای رسمی گرجستان را ترک کرده و به مرزهای کشورداری دوران شوروی در اوستیای جنوبی و آبخازیا عقب نشینی کردند خصلت گزارش ها تغیییر کرد و این سئوال که چرا گرجستان دست به حمله زد مطرح شد. دلایل ارائه شده از سوی گرجستان حس کنجکاوی رسانه ها را تسکین نبخشید و اخیراً بهمنی از انعکاسات منفی بر سر آن کشور فرود آمده است. نیویورک تایمز با رجوع به برداشت های دو نفر از ناظران نظامی OSCE ادعاهای گرجستان را زیر سئوال برده و بر مسئولیت گرجستان در حمله به مرکز اوستیای جنوبی مجددا تاکید کرده است: «نیروهای بی تجربه‌ی گرجی در روز ۷ اوت مرکز دور افتاده‌ی استان جدایی طلب را مورد حمله قرار داده و مردم غیر نظامی و نیروهای روسی حافظ صلح و ناظران غیر مسلح را زیر باران بی امان توپ و خمپاره گرفتند.» مقاما‌ت گرجی بارها و بارها اعلام کردند که هدف آنها از این عملیات دفاع از روستاهایی بوده که هدف آتش نیروهای روسی قرار گرفته بوده اند. با اینحال چنانچه گزارش نیویورک تایمز نشان داده است، ناظران نظامی OSCE که گزارش های محرمانه‌ ی خود را به دیپلومات های غربی در تفلیس رسانده‌اند تاکید کرده‌اند که خود شاهد چنین چیزی نبوده اند.
بدنبال جنگ اصلی، این سئوال که «چه کسی جنگ را اول بار آغاز کرد» باعث یک درگیری تازه شد. مجلس گرجستان زیر فشار رهبران جناح مخالف دست به تشکیل جلسات حقیقت یابی و روشن کردن عوامل آغازگر جنگ زد. حتی جامعه اروپا کمیسیونی به سرپرستی هایدی تاگلیاوینی دیپلومات ورزیده‌ی سویسی به منظور بررسی ریشه ها و شرایط رشد این نزاع تشکیل داده است. اما این یافته ها صرفنظر از نتیجه گیری های خود، از نظر سیاسی خارج از موضوع تلقی می شوند. گزارش این کمیسیون تا نوامبر ۲۰۰۹ منتشر خواهد شد، در حالیکه قدرت های بزرگ جهانی یعنی روسیه و آمریکا و جامعه اروپا مواضع خود را نسبت به جنگ و پیامد های آن مشخص کرده، و سازمان های جهانی مسئول، ناتوانی خود را در حل این نزاع کم و بیش آشکار ساخته‌اند: قدرت های بزرگ علیرغم حجم بالای هشدار های خود در طول سال ۲۰۰۸، زمینه‌ی مقابله با اوجگیری این اختلافات را فراهم نکردند. در کنفرانس کشور های امدادگر که در ۲۲ اکتبر ۲۰۰۸ در بروکسل تشکیل شد،‌ قول یک کمک ۳.۴۴ میلیارد یورویی به گرجستان داده شد که نشانه‌ی حمایت شدید اروپا و آمریکا از آن کشور محسوب می شد. هدف از این کمک ها یکی بازسازی کشور و بهبود بخشیدن به خدمات اجتماعی و دیگری ایجاد ثبات مالی و جلوگیری از سقوط اقتصادی‌ي ناشی از جنگ بود. چنین کمک هایی از آنجا ضروری بنظر می رسید که می توانست از سقوط بیشتر وضعیت اقتصادی و ریختن نیرو های مخالف به خیابان های تفلیس جلوگیری بعمل آورد.

اپوزیسیون گرجستان و جنگ
نینو بورجانادزه سخنگوی مجلس گرجستان می گوید، «جنگی که در اوستیای جنوبی در گرفت نقطه‌ی اوج توطئه‌یی بود که از مدتها پیش در روسیه نطفه بسته بود. مسئله در اینجاست که ما را دولت خودی به این دام کشاند.» او اضافه کرد که حل مسئله‌ی اوستیا و آبخازیا به آینده نگری و یک راه حل غیر نظامی نیاز دارد که از توان دولت فعلی خارج است. بورجانادزه در ۱۸ اوت خواستار تشکیل کمیسیون تحقیق درباره‌‌ی علل جنگ و روشن شدن مسائل مربوطه شد. او در آوریل ۲۰۰۸ اعلام کرد که به دلیل اختلاف نظر با حزب حاکم بر سر لیست اسامی شرکت کنندگان در انتخابات ماه مه، از شرکت در انتخابات خودداری خواهد کرد. از آن روز به بعد اختلاف میان او و ساآکشویلی شدت بیشتری یافت تا روزی که او در نوامبر ۲۰۰۸ تشکیل یک حزب مخالف تازه را اعلام کرد.
آیا این جدایی اپوزیسیون گرجستان را مصمم تر خواهد ساخت؟ آیا دولت ساآکشویلی روزهای آخر حیات خود را می گذراند؟ نمیتوان با قاطعیت گفت. مخالفین دیگر دولت در پیوستن به بورجانادزه تردید نشان داده و هنوز فراموش نکرده‌اند که او در روزهایی که مقامات دولتی و وزارت کشور به سرکوب اپوزیسیون و گرفتن ایستگاه تلویزیون ایمدی و شکستن وسایل آن در روز ۷ نوامبر ۲۰۰۷ دست زده بودند با آنها در یک صف قرار داشت. حقیقت اینست که با اینکه در پاییز سال ۲۰۰۷ احزاب مخالف دولت موفق به بسیج هزاران نفر از مردم ناراضی از سیر اصلاحات اجتماعی و اقتصادی شدند اما ضعف اپوزیسیون و تاکتیک های موفقیت آمیز ساآکشویلی جلوی این حرکت ها را گرفت. ساآکشویلی در پاسخ به تقاضای اپوزیسیون برای انتخابات تازه‌ی مجلس،‌ اول در ژانویه ۲۰۰۸ انتخابات ریاست جمهوری به راه انداخت که در آن ۵۲٪ آرا را بدست آورد. هرچند که اپوزیسیون به نتیجه‌ی انتخابات اعتراض کرد و خواستار برگزاری دور دوم آن شد اما دیگر کار از کار گذشته بود. این پیروزی در ماه مه ۲۰۰۸ با پیروزی مجدد حزب حاکم و بدست آوردن اکثریت برتر مجلس تکمیل شد. نیرو های اپوزیسیون قدرت سرنگونی دولت حاضر و یا حتی تاثیر گذاشتن بر روند های سیاسی را ندارند مگر آنکه غرب حمایت خود را از ساآکشیویلی متوقف ساخته و یا یک سقوط اقتصادی چشمگیر مردم را به خیابان ها بکشاند.

قدرت های بزرگ و نزاع های جزئی
در مارس ۲۰۰۷ یکی از مراکز دفاع از حقوق بشر تفلیس دست به یک فراخوان همگانی بنام «پوزش» زد که مخاطب آن مردم آبخازیا بخاطر حمله‌ی سال ۱۹۹۲ گرجستان به آن ناحیه بود. این از اولین ابتکارات از نوع خود بشمار می آمد که در آن یک سازمان غیر دولتی( اِن-جی-اُو ) گرجی در موقعیتی که زمینه یک خونریزی دیگر بخوبی آماده بود، نقش گرجستان را در شروع یک برخورد نظامی در ۱۵ سال پیش به بحث همگانی می گذاشت. این فراخوان از آنجا پر اهمیت بود که یادآور یک نکته مهم بود و آن اینکه سنگ بنای تفاهم میان دو ملت منوط به درک گرجستان از تهدید های خود نسبت به آبخازیا و هراس هایی است که در رابطه با امر حیات و مرگ و زندگی ملی، در مردم آن ایجاد کرده است. خبرگان سیاسی گرجستان نگرانی های منطقی اوستیایی ها و آبخازی ها را عموماً نادیده می گرفتند. آبخازی ها علیرغم پیروزی خود در سال ۱۹۹۳، به شدت آسیب پذیر بوده و جمعیت آنها در خاک آبخاز به بیش از ۹۴ هزار نفر نمی رسد. هراس آبخازی ها همیشه از این بوده است که طولانی شدن جنگ به نابودی کامل آنها بیانجامد.
هراس اوستیای جنوبی در مورد موجودیت خود آنی تر بود و در جنگ گذشته، برخلاف آبخازیا تصفیه نژادی و اخراج گرجی ها صورت نگرفته بود. این امر باعث امیدواری بود چرا که به دنبال امضای قرارداد صلح، رابطه‌ی اقوام مختلف با یکدیگر بسرعت رو به آرامی نهاد. زمانی که ساآکشویلی قدرت را بدست گرفت، علیرغم محاصره‌ی اقتصادی جمهوری جدایی طلب بطور علنی، و نبود مذاکرات جدی صلح بین آنها، یک رابطه‌ی عادی میان اوستیایی ها و گرجی ها برقرار بود. با از سر گرفته شدن فشارهای سیاسی و نظامی بر اوستیا در سال ۲۰۰۴، با هدف بازگرداندن آن به زیر کنترل گرجستان، حساسیت موضع اوستیا بیش از پیش روشن شد: تسخینوالی و ۳۰۰۰۰ نفر ساکنین آن از سوی شمال و جنوب و مشرق با روستاهای گرجی نشینی محاصره شده بود که در کنترل پلیس گرجستان بودند. تاسیس یک پادگان نظامی تازه در شهر گوری در نیم ساعتی شهر تسخینوالی تهدیدی دائمی برای ساکنین شهر اخیر محسوب می شد.
تفاوت های فاحشی میان اوستیای جنوبی و آبخازیا وجود دارد. اوستیای جنوبی یک منطقه‌ی فقیر کوهستانی است که فاقد ارزش استراتژیک بوده و برخلاف آبخازیا نه به سواحل دریای سیاه راه دارد و نه از زمینه‌ ای برای صنایع کشاورزی و توریستی برخوردار است. همین عوامل این منطقه را بشدت وابسته به کمک های روسیه ساخته و به همین دلیل بارها خواستار پیوستن به فدراسیون روسیه گشته است. حتی مقامات امنیتی و سیاسی اوستیای جنوبی نیز توسط کرملین تعیین می شوند که به عنوان نمونه می توان نخست وزیر اصلان بیک بولاتسف را نام برد که در گذشته مدیریت اداره‌ی مالیات اوستیای شمالی(عضو فدراسیون روسیه) را بر عهده داشت. آبخازیا از سوی مقابل همیشه استقلال خود را حفظ کرده و برخلاف رهبریت اوستیا هرگز مایل نبوده است به روسیه بپیوندد.
شناسایی رسمی استقلای اوستیای جنوبی و آبخازیا توسط روسیه، امنیت اوستیای جنوبی را در کوتاه مدت تضمین خواهد کرد اما مشکلات اساسی را نه تنها از میان نخواهد برد بلکه بارز تر نیز خواهد ساخت. جنگ اوت گذشته به نابودی اقلیت گرجی در اوستیای جنوبی انجامید؛ روستاهای آنان تخریب و به آتش کشیده شد و بیش از ۱۵ هزار نفر از آنان آواره‌ی گرجستان شدند. اوستیای جنوبی از نظر جغرافیایی در جنوب کوههای قفقاز واقع شده و خطوط ارتباطی آن از دره های گرجستان می گذرد. چنین است گستره‌ی طبیعی اوستیای جنوبی، و بریده شدن آن از بقیه‌ی گرجستان و مرتبط ساختن آن با روسیه خلاف وضعیت طبیعی سرزمین عمل کرده و حفظ و تداوم مصنوعی این وضعیت با بحران های شدید همراه خواهد بود.
این منطقه در مقابل درگیری های تازه مصونیت ندارد. از یکسو ارتش روسیه در نظر دارد پادگان های جدیدی در اوستیای جنوبی و آبخازیا بنا کند، و از سوی دیگر گرجستان با تجربه‌یی که از درگیری های اخیر بدست آورده است تصمیم به بازسازی ارتش خود و مجهز کردن آن به سلاح های ضد تانک و موشک های ضد هوایی گرفته است. این جنگ تهدیدات نظامی گرجستان را افزایش داده است. تا به امروز استان های جدایی طلب معضل گرجستان تلقی می شدند و این کشور تنها در سال ۲۰۰۸ بود که با کشوری مانند روسیه درگیر می شد. این جنگ باعث شد که روسیه نیرو ها و پایگاه های نظامی خود را تنها یکسال پس از عقب نشینی از پایگاه های باتومی و آخالکالاکی، به قلب گرجستان بازگرداند. رونالد ماگنوم سرهنگ بازنشسته‌ی آمریکایی، که در سه سال گذشته در تفلیس مستقر بوده است می گوید، «تا قبل از جنگ ماه اوت گرجستان قادر بود با بستن تونل روکی و سد کردن راه کازبکی، از نیمه‌ی شرقی خاک خود دفاع کند.» این سرهنگ که نظارت بر «برنامه‌ی اصلاح ارتش گرجستان» را به عهده دارد ادامه می دهد، «اما حالا یک بادکنک بزرگ(اوستیای جنوبی) و یک پادگان نظامی روسی افتاده است درست در قلب کشور.»
ماکسیم گونجیا، معاون وزیر خارجه‌ی گرجستان نگران ادامه‌ی درگیری های در مقیاس کوچک است. او می گوید نیروهای گرجی هم در گذشته و هم در حال حاضر به داخل خاک آبخازیا نفوذ کرده و سعی در برهم زدن ثبات آن دارند. علاوه بر این داتو شنگلیا اخیراً به منظور احیای مجدد سازمان خود، از زندان گرجستان آزاد شده است. شنگلیا رهبر یک گروه چریکی به نام «برادران جنگلی» بود که توسط وزارت کشور گرجستان حمایت می شد و در منطقه‌ی گالی در آبخازیای جنوبی دست به عملیات نظامی می زد. سازمان های شبه نظامی اینچنینی، در سال ۲۰۰۴ و با سر کار آمدن ساآکشویلی منحل شدند. اما گزارش هایی در دست است که نشان می دهد که برخی از چریک های سابق فعالیت های خود را از اوایل سال ۲۰۰۸ بار دیگر از سر گرفته‌اند.
جنگ اوت ۲۰۰۸ در گرجستان به هیچ رو باعث بروز «جنگ سرد تازه» ای نخواهد شد اما این کشور آشکارا به میدانی تبدیل شده است که برخی از قدرت های بزرگ حدود پیشروی ها و قابلیت های نظامی خود را به آزمایش می گذارند.
http://www.mil.blogsky.com

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]تنها چند فروند از سوخو 25 ها سقوط کرد که منهدم کردن این جنگنده به مراتب سخت از زدن یک F-16I هستش icon_wink[/quote]







سرنگون كردنش فقط توسط اتش توپهاي ضد هوايي سخت تره نه موشكهاي سطح به هوا.
در ضمن به خاطر وزن زياد و قدرت مانوور كم و سرعت پايين همچنين سطح مقطع راداري بالا احتمال هدف قرار گرفتنش نسبت به F 16 خيلي بيشتره!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ديدم مطلب جالبي منم .....
اگر تكراري بود قفل نكنيد مطلب ويرايش مي كنم و يك چيز ديگه مي زارم


[size=18]بررسی جنگ سال 2008 بین گرجستان و روسیه[/size]

در هشتم اوت سال 2008 با تهاجم گرجستان به اوستیای جنوبی و سپس واکنش روسیه جنگی چند روزه بین طرفین آغاز شد. مسکو در این درگیری تفلیس را به نسل‌کشی در اوستیای جنوبی متهم می کرد، در حالی که ساآکاشویلی، رئیس‌جمهوری گرجستان، نیز روسیه را به اشغال گرجستان متهم می ساخت. از سوی دیگر، غرب روسیه را به راه‌انداختن جنگ سرد متهم و روسیه نیز به نوبه خود غرب را به دلیل حمایت از گرجستان، کشوری که جنگ را به راه انداخت، محکوم می‌کرد.
جنگ برعلیه گرجستان اولین تهاجم روسیه بعد از نبرد این کشور در افغانستان به شمار می رفت. در واقع این بزرگترین نبرد روسیه از زمان فروپاشی بود که برعلیه یک کشور خارجی در گرفت که در آن نیروهای نظامی روسیه اقدام به نبرد برعلیه یک ارتش خارجی کردند که اصولا اساس شرقی و روسی داشت.
برای مدت 5 روز نیروهای دو کشور روسیه و البته جدایی طلبان اوستیای جنوبی و ابخازستان از یک سو و گرجستان از سوی دیگر در زمین، دریا و هوا بر سر اوستیای جنوبی درگیر شدند. این درگیری برای مدت 5 روز دنیا را نگران کرد و اخبار دیگر را تحت الشعاع قرار داد. روسیه و گرجستان برای استیلا بر اوستیای جنوبی با هم می جنگیدند. مردمان این خطه در واقع از نقطه نظر علوم انسان شناسی شعبه ای از نژاد ایرانی هستند که به Iranic Speaking مشهور هستند که در زمان حمله مغولها در این منطقه و در حاشیه رود دن ساکن شدند. البته باید به یاد داشت که روسها هرگز رابطه خوبی با گرجیها نداشتند. شاید یکی از دلایل آن این است که بعد از انقلاب سرخ در شوروی این گرجیها بودند که منشویک باقی ماندند و به بلشویکها ملحق نشدند. اکثریت کمونیستها در زمان انقلاب سرخ، بلشویک نامیده میشدند و به مخالفانشان که در اقلیت بودند، منشویک می گفتند.
ولی حقیقت چیز دیگری است. نکته اینجاست که در قرن هیجدهم و در واقع بعد از جنگهای داخلی آمریکا این کشور براساس سیاست خارجی خود اقدام به ایجاد منطقه حیاط خلوت برای خود کرد: آمریکای جنوبی و حوزه دریای کارائیب. آمریکا تحت هیچ شرایطی حاضر نبود تا این منطقه را با هیچ قدرت قدیمی یا جدید دیگری تقسیم کند و همین، دلیل دخالتهای مستقیم این کشور در کشورهایی مانند کوبا، شیلی، نیکاراگوئه و پاناما بود. آمریکا در قرن نوزدهم و بیستم نفوذ خود را در آمریکای لاتین گسترش داد و عملاَ بعد از جنگ جهانی دوم این منطقه تبدیل به مستعمره واقعی آمریکا گردید و اکنون نیز علی رغم رجزخوانیهای گاه و بی گاه افرادی مانند چاوز این منطقه هنوز منطقه نفوذ آمریکاست.

شوروی نیز به ویژه پس از جنگ جهانی دوم همانند آمریکا جهت تامین منافعی که برای خود تعریف کرده بود، اقدام به ایجاد مناطق نفوذ پیرامونی در اطراف کشور خود کرد؛ ولی این عمل شوروی با تهاجم نظامی و جنگ و کشتار همراه بود؛ یعنی برخلاف سیاست آمریکا که عمدتاَ مبتنی بر اعمال نفوذ از طریق دیپلماسی و اقتصاد و فرهنگ است و مداخله نظامی معمولاَ گزینه آخر آنهاست، روسها با کمک ارتش سرخ و با توپ و تانک اقدام به مستعمره سازی در کشورهای اطراف خود کردند.

پس از فروپاشی شوروی سابق، پانزده جمهوری تازه استقلال یافته پا به عرصه سیاسی جهان گذاشتند. گرجستان نیز یکی از جمهوریهای قفقاز بود که بعد از فروپاشی شوروی سابق تحت ریاست و هدایت ادوارد شواردنادزه، آخرین وزیر امورخارجه شوروی، قرارگرفت.

روسیه به عنوان وارث اصلی اتحاد جماهیر شوروی کماکان جمهوریهای شوروی سابق را منطقه نفوذ حیاتی خود می داند و مراودات این جمهوریها را با کشورهای غربی، ورود کشورهای غربی به حیات خلوت خود و به چشم یک تهدید می نگرد و گرجستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این میان وجود دو ایالت خودمختار در گرجستان به نامهای ابخازی و اوستیای جنوبی که در مرز مشترک روسیه و گرجستان قرار دارند و مقامات ارشد آنها با روسیه پیوندهای بسیار نزدیکی دارند، دستاویز مناسبی برای روسها جهت دخالت و اعمال نفوذ در این منطقه فراهم ساخته است.

از سوی دیگر، یک روزنامه اسراییلی، یکی از دلایل جنگ بین گرجستان و روسیه را ذی نفع نبودن روسیه در عبور خط لوله نفت و گاز آذربایجان- گرجستان- ترکیه توصیف می کند. به گزارش روزنامه آروتز شیوا چاپ اسراییل، روسیه و متحدانش قصد دارند بر خطوط لوله نفت و گاز دریای خزر و مدیترانه تسلط کامل پیدا کنند. خط انتقال انرژی مزبور از دریای خزر به دریای مدیترانه وصل می شود، از آذربایجان، گرجستان و ترکیه نیز عبور می کند و تنها خط لوله بین آسیا و اروپاست که روسیه و ایران در آن نقشی ندارند و اسراییل با خیالی آسوده منتظر دریافت نفت و گاز از آن است. روسیه با تکیه بر ساکنین روس تبار در اوستیای جنوبی، برنامه شکننده ساختن گرجستان را پیاده کرد تا بدین وسیله این خط لوله را نیز با مشکل مواجه کند.

البته سابقه درگیری دولت مرکزی گرجستان با جدایی طلبان ابخازی و اوستیای جنوبی به دهه نود میلادی برمی گردد. گرجستان مدتی بعد از کسب استقلال از شوروی، به پشت گرمی آمریکا شروع به تحریک گرجیهای ساکن اوستیای جنوبی که اقلیت بزرگی در این منطقه به شمار می روند، جهت کسب استقلال کرد که با برخورد مقامات متمایل به روسیه این ایالت خودمختار روبرو شد. از اواخر دهه نود میلادی برخورد دولت گرجستان با این ایالت شروع شد که در جریان درگیریهای مداوم چند هزار نفر کشته شدند و خسارتهای زیادی برجا ماند. با توجه به خسارات ناشی از جنگ، بسیاری از ساکنین منطقه اوستیای جنوبی به سمت ایالت اوستیای شمالی که جزیی از روسیه به شمار می رود، گریختند. سرانجام با میانجیگری دولت روسیه صلح در منطقه حاکم شد و نیروهای حافظ صلح متشکل از نیروهای دو کشور روسیه و گرجستان و البته نیروهای اوستیای جنوبی در منطقه مستقر شدند تا از صلح حفاظت کنند؛ اما گرجیها که تحت حمایت غرب بودند، در دیگر منطقه خودمختار یعنی ابخازستان جنگ را آغاز کردند. بهانه درگیری در این منطقه، فرار اعضای مافیای محلی امراز کوبتسانی بود که این گروه بخشی از مافیای گرجستان و فعال در زمینه فحشا و مواد مخدر بودند و دولت گرجستان ادعا می کرد در داخل ابخازستان مخفی شده اند. با هجوم نیروهای گرجی با این بهانه به ابخازستان، این کشور در ابخازستان یک دولت دست نشانده در منطقه شمالی این جمهوری به وجود آورد.
در سال 2008 بسیاری از کارشناسان منطقه ای وقوع جنگ را پیش بینی می کردند و در عمل نیز درگیریهای لفظی به یک درگیری تمام عیار منتهی شد. گرجیها هدف خود را تلاش برای حفظ یکپارچگی کشور دانستند و اعلام کردند قصد دارند یک منطقه پاک ایجاد نمایند و حتی اسم عملیات خود را تسیمداولی یا همان عملیات منطقه پاک به زیان گرجی نامیدند؛ ولی چیزی که گرجیها پیش بینی نکرده بودند، واکنش شدید روسها بود که دست آمریکا را در پشت این تحرکات می دیدند و اعتقاد داشتند تحریکات غربی عامل اصلی این عملیات گرجیهاست.


در بررسی توان نظامی نیروهای درگیر، ابتدا از گرجستان شروع می کنیم. از زمان استقلال و جدایی از شوروی، نیروی نظامی گرجستان نیز مانند سایر جمهوریهای استقلال یافته وارث بخشی از ارتش عظیم شوروی سابق محسوب می شد و تجهیزات روسی بخش عمده زرادخانه ارتش این کشور را تشکیل می داد.

در سال 2003 میخائیل ساکاشویلی به قدرت رسید و تمایلات غربی او باعث رویکرد به طرف غرب و اسرائیل گردید. در زمان شروع جنگ، این کشور دارای 22000 نیروی ثابت و البته یک نیروی ذخیره به استعداد حدود صد هزار نفر بود. همچنین این کشور در حدود 200 دستگاه تانک تی 72 در اختیار داشت که توسط اسرائیلیها ارتقا یافته و به زره های واکنشی سرامیکی مجهز گردید که این نوع زره در مقابل شلیک گلوله تانکهایی مانند آبرامز مقاوم است. تانکهای تی 72 گرجی همچنین به مسافت یاب و سیستمهای آشکار ساز رادیو اکتیو مجهز است. گرجستان دارای 200 دستگاه بی ام پی نیز بود که این نفربرها نیز توسط اسرائیلیها ارتقا یافته بود. پیشعلاوه بر این آمریکا به پاس کمک گرجستان به آمریکا در جنگ بر علیه عراق، سیصد میلیون دلار کمک نظامی در اختیار این کشور قرارداد که شامل حضور یک تیم از مستشاران نظامی برای آموزش سربازان گرجی بود. در زمینه نیروی هوایی، اصلیترین پرنده های این کشور عبارت بودند از12 فروند سوخوی 25 و دو فروند سوخوی 25 یو بی آموزشی و البته دوازده فروند بالگرد میل 24 و میل 8 و تعدادی هیویی اهدایی آمریکا. اسرائیل علاوه بر بهسازی و به روزسازی هواپیماهای گرجی، هشت فروند پهپاد (پرندهٔ هدایت پذیر از دور) هرمس 450 و همچنین چهار فروند پهپاد اسکای لارک به این کشور فروخت. ضمناً سوخوهای گرجی تحت برنامه های روزآمدسازی اسرائیلیها با کد اسکورپیون قرارگرفتند. این همکاریها از سال 2001 آغاز شد، زمانی که کارشناسان البیت سیستم اسرائیل در کارخانه های تولید سوخوی 25 در تفلیس اقدام به ارتقای این پرنده ها کردند. از جمله این روزآمدسازیها، فراهم سازی توانایی پرواز در شب و روز در این مدل سوخوی که با کد KB شناخته می شود، بود. همچنین سیستم کنترل دیجتالی تسلیحات از دیگر امکاناتی بود که توسط اسرائیلیها به امکانات این مدل افزوده شد. گرجیها همچنین به نفربرهای ساخت ترکیه، ده سامانه پرتاب موشک سطح به هوا و نزدیک به هفتاد آتشبار پدافند هوایی مجهز بودند. از آن، ساکاشویلی سه میلیارد دلار جهت نوسازی در اختیار ارتش این کشور گذاشته بود.

از آن سو روسیه در زمان آغاز جنگ هنوز حدود یک میلیون نفر نیروی نظامی در اختیار داشت. مشکلات مالی به جا مانده از دوران کمونیستها باعث شد تا روسیه به سرعت اقدام به کوچک کردن ارتش خود کند. ارتش این کشور به دلیل وسعت زیاد به نواحی مختلف تقسیم می شود و هر ناحیه مسئولیت حفاظت از یک بخش از کشور را برعهده دارد. حفاظت ناحیه قففاز شمالی و مرزهای این بخش به واحدهایی سپرده شده که ارتش پنجاه و هشتم مشهورترین آنهاست. این نیرو جهت حراست از این ناحیه در سال 1995 تاسیس شده و یکی از باتجربه ترین و جنگ دیده ترین ارتشهای روسیه است؛ زیرا تجربه جنگ چچن را دارد. توان رزمی این نیرو شامل 609 دستگاه تانک، 2000 دستگاه انواع نفربر و دویست قبضه هویتزر و خمپاره انداز بود. در کنار این ارتش، واحدهای هوانیروز چهارم روسیه با استعدادی در حدود 60 فروند سوخوی 24 و البته گونه شناسایی سوخوی 24 ام ار، 100 فروند میگ 29، 60 فروند سوخوی 27 و 100 فروند سوخوی 25 قرار داشت. این واحد البته در حدود 75 فروند بالگرد تهاجمی هایند را نیز در اختیار داشت. در این نبرد روسها از 15000 نفر از نیروهای رزمی خود از جمله 5000 نیروی مخصوص شامل چتربازها و نیروهای هوابرد و همچنین نیروهای مخصوص روسیه معروف به اشپدناز استفاده کردند.
هنوز کسی نمی داند با توجه به توان رزمی دو کشور، چگونه گرجیها تصمیم به تحریک روسیه برای ورود به جنگ گرفتند. برنامه ریزان گرجی تصمیم داشتند تا در مدت کوتاهی با تهاجم به اوستیای جنوبی این منطقه را تصرف کنند. آنها با این فکر وارد جنگ شدند تا در ظرف 24 ساعت منطقه را تصرف کنند و سپس تا زمان ورود روسها به جنگ، با ایجاد استحکامات در مقابل روسها دفاع کنند. همچنین گرجیها تصور می کردند که روسها برای ورود به جنگ با تردیدها یا مخالفتهایی از سوی سیاستمداران روبرو خواهند شد که این خود فرصت کافی در اختیار مدافعان گرجی خواهد گذاشت.
یکی از مهمترین کارها برای گرجیها این بود که بتوانند ارتباط بین روسیه و اوستیای جنوبی را قطع کنند. این دومنطقه از طریق تونل روکسکی با هم مرتبط می شد و انهدام این تونل باعث قطع ارتباط بین دو منطقه و ایجاد مشکلات زیادی در مسیر نیروی زمینی 58 روسیه برای ورود به جنگ ایجاد می کرد. بر این اساس در ابتدا نیروی هوایی و سپس نیروهای مخصوص گرجی اقدام به حمله به تونل کردند که با موفقیت توام بود.

نبرد از روز هفت اوت با تبادل آتش بین طرفین شروع شد. در این روز توپخانه گرجیها با همراهی آتش خمپاره و موشک اندازهای بی ام 21 آتش سنگینی را برروی شهر تسخینوالی (مرکز اوستیای جنوبی) و روستاهای اطراف ریخت. یکی از دلایل تلفات بالای غیرنظامیان اوستیای جنوبی، استفاده زیاد از آتش توپخانه و البته همین موشک اندازها بود. در مورد این موشک اندازهای 40 لول گفتنی است که توانایی پرتاب راکتهای 122 میلیمتری را دارد که در سر جنگی خود در حدود 7 کیلو مواد منفجره حمل می کند و البته برای شخم زدن منطقه هدف از آن استفاده می شود؛ زیرا از دقت بالایی برخوردار نیست.
در روز دوم نبرد، نیروهای گرجی با پشتیبانی آتش توپخانه، پیشروی خود را به طرف شهر تسخینوالی آغاز کردند و با آتشباران مداوم در این روز خود شهر را هدف قرار دادند. هدف از این کار، ایجاد رعب و وحشت در بین ساکنین غیرنظامی بود. سرفرماندهی نیروهای گرجستان دستور حرکت نیروهای گرجی را به سمت تسخینوالی از دومسیر داده بود و نیروهای زرهی گرجی به سرعت به طرف شهر نزدیک می شدند. در اینجا بود که نیروهای روسی به سرعت وارد عمل شدند و به سمت تونل روکسکی حرکت کردند. در همین زمان بخش دیگری از نیروهای روسی با احتمال وجود خرابکاری در مسیر تونل به سمت شهر دژاوا حرکت کردند و با رسیدن به این شهر به سمت رودخانه مشهور گوفتا تغییر مسیر دادند. یکی از دلایل حرکت سریع نیروهای روس این بود که نیروهای کلاه آبی روس که به عنوان حافظ صلح در منطقه مستقر بودند، به شدت زیر آتش نیروهای گرجی بخصوص بمبارانهای سوخوهای 25 گرجی قرار داشتند و هرلحظه آمار تلفات بالا می رفت. در اواسط روز نیروی حافظ صلح روس علی رغم مقاومت زیاد، تمامی خودروهای نظامی و نفربرها و تانکهایش را از دست داد و این تنها به دلیل حجم بالای آتش هویتزرها و موشک اندازها و حملات مداوم هایندهای گرجی بود که با راکت اندازها و بمبهای سقوط آزاد، منطقه را تبدیل به جهنمی از آتش کردند.

با اطلاع از حرکت نیروهای روسی به طرف شهر، این بار بمب افکنهای سوخوی 25 گرجی با حمله به نیروهای روسی که از مسیر رودخانه به طرف شهر می آمدند، تنها پل روی رودخانه را نابود کردند و این مساله باعث شد تا روسها از دورترین مسیر ممکن یعنی بزرگراه گری دمنیسی به طرف شهر حرکت کنند. در روز هشتم اوت سوخوی 25ها و هایندهای گرجی نقشی حیاتی داشتند و با سورتیهای زیاد پرواز، تلفات سنگینی به نیروهای کلاه آبی روسی وارد کردند. اما نیروی هوانیروز روسها هم بیکار ننشست. در صبح همین روز یک سکوی رادار در نزدیک بندر پوتی توسط روسها بمباران و نابود شد و این خود در بسیاری از برنامه های آتی نیروهای گرجی اختلال ایجاد کرد. این در واقع هدیه ای بود از طرف سوخوی 24های روسی که در ادامه روز بارها اقدام به بمباران شهرهای مهم گرجستان کردند. در این روز نیروهای گرجی اقدام به تصرف دو کمپ نیروهای روسی کردند و تعداد زیادی از نیروهای روس را به اسارت درآوردند؛ ولی در بعد از ظهر همین روز یکی از شاهکارهای نیروهای مخصوص دنیا رخ داد. اشپدنازهای روسی وارد عمل شدند و با نفوذ به خطوط نیروهای گرجی، اسیران روسی را نجات دادند.
با توجه به اهمیت درگیری، در روز بعد ولادیمیر بولدیرف فرمانده کل نیروهای زمینی روسیه شخصاً وارد منطقه شد و فرماندهی میدان را برعهده گرفت و در ادامه تحت فرماندهی این مرد روس و با هدایت او نیروهای روسی حلقه محاصره نیروهای گرجی در اطراف نیروهای کلاه آبی روس در منطقه را شکستند و اقدام به نجات نیروهای روسی گیر افتاده در محاصره کردند. حالا شرایط برای گرجیها بسیار سخت شده بود و در نتیجه گرجیها تصمیم به یک حرکت انتحاری گرفتند و نیروهای زرهی این کشور به طرف دژاوا حرکت کردند؛ ولی به دلیل عدم پشتیبانی هوایی مناسب و همچنین بمبارانهای سنگین نیروی هوایی روسیه عملا تلاشها با شکست روبرو شد. نیروهای گرجی به تدریج به داخل گرجستان رانده شدند و حالا تفلیس در معرض خطر قرار داشت.

در این میان نمی توان از کمکهای جمهوری ابخازستان به روسها به راحتی گذشت. در ادامه نیروی هوایی روسیه با بمباران سنگین، زیرساختهای گرجستان را نابود کرد. با بمباران فرودگاههای نظامی عملاً نیروی هوایی این کشور از گردونه خارج گردید. حالا آسمان در کنترل کامل روسها قرار داشت و در ادمه این پایگاه نیروهای پدافند در مالتاکوا بود که توسط بمبارانهای سوخوهای 24 روسی از بین رفت. در پایان جنگ روسها یک منطقه پرواز ممنوع در مرز روسیه و گرجستان به وجود آوردند که هواگردهای گرجی حق پرواز در منطقه را نداشتند.
به عقیده بعضی کارشناسان، این جنگ نشان دهنده عمق حماقت گرجیها بود. زیرا با هر برآوردی، 12 فروند سوخوی 25 یا دویست دستگاه تانک نمی تواند ابزار کافی برای پنجه در افکندن با خرس بزرگ باشد. در مورد تلفات نیروهای دوطرف آمار و ارقام بسیار متفاوت است. روسها اعلام می کنند که 74کشته، 19 مفقود و 174 مجروح، تلفات نهایی آنها بوده است؛ در حالی که ارقام ادعایی گرجیها تلفات روسها را در حدود 400 نفر می داند.

درباره تلفات طرف گرجی، یک منبع آگاه در اداره اطلاعات نظامی روسیه در مصاحبه با خبرگزاری روسی «ریا نووستی» شمار تلفات نیروهای گرجی را در حدود 3 هزار نظامی ارتشی و دیگراعضای ارگانهای انتظامی و امنیتی اعلام کرده است. این مقام روس مدعی است که مقامات گرجستانی تلاش دارند که میزان تلفات خود را پنهان نموده و رسماً تلفات خود را فقط ده ها نفر (در حدود 70 نفر) اعلام کرده اند حال آنکه در حقیقت این رقم صدها برابر کمتر از ارقام واقعی است.

اما جالبترین نکته این نبرد، شکار یک فروند بمب افکن تی یو 22 روسها در هنگام یک عملیات شناسایی توسط یک سکوی پرتاب موشک پدافند سام 5 گرجی بود که این نوع سکوها توسط اوکراین در اختیار گرجستان قرار گرفته بود. البته به غیر از این پرنده، دو طرف تعدادی از سوخوی های 25 خود را با آتش طرف مقابل از دست دادند. همچنین سکوهای متحرک پرتاب موشکهای پدافند هوایی، بلای جان پرنده های دو طرف بود. گرجیها حداقل سه فروند از پهپادهای خود را نیز با شلیک ایگلا از دست دادند که این پهپادها توسط نیروهای اوستیای جنوبی شکار شدند.
به هرحال هنوز کسی دلیل این دیوانگی گرجیها را نمی داند. با توجه به توان نیروهای نظامی طرفین، این یک خودکشی آشکار برای گرجیها به شمار میرفت؛ زیرا توان نظامی آنهابه هیچ وجه قابل مقایسه با روسها نبود. در این میان، این نبرد عرصه درخشش دوباره سوخوی 24 بود که با استفاده از آن روسها زیرساختهای گرجستان را نابود کردند.
یکی از جالبترین نکات در این جنگ بمباران و نابودی یکی از کارخانه های تولید سوخوی 25 گرجستان توسط یک فروند سوخوی 25 روس بود. سوخوی 25ها در گرجستان و در کارخانه ای در حومه تفلیس تولید می شوند.

با پایان یافتن رویارویی نظامی روسیه و گرجستان، تحلیلها درباره ماهیت و جزئیات این رویارویی همچنان ادامه دارد. در کنار تحلیلها و نوشته‌هایی که موقعیت روسیه در دنیای جدید و در منطقه قفقاز را مورد بررسی قرار می‌دهد، در داخل روسیه بحث درباره قدرت یا ضعف نظامی این کشور در این عملیات چند روزه بالا گرفت.
بنا به عقیده کارشناسان مرکز علوم و فنون پیشرفته روسیه موسوم به CAST، این عملیات نظامی نشان می‌دهد که حتی بهترین یگانها و واحدهای ارتش روسیه هنوز به ابزارهای شناسایی، فرماندهی و ارتباطی قدیمی متکی هستند. این در حالی است که نیروهای هوایی روسیه نیز با وجود برتری بی‌چون و چرا، برخی از مأموریتهای خود را به سرانجام نرسانده‌اند.
با خاتمه درگیری، ارتش پنجاه و هشتم روسیه دوباره به کشور بازگشت و افسران و سربازان از سوی دولت لوحهای تقدیر و مدال دریافت کردند و جسد سربازانی که در جنگ روسیه با گرجستان کشته شده بودند به خاک سپرده شد و زمان درس گرفتن از نقاط ضعف ارتش روسیه در جنگ با گرجستان فرا رسید. در همان برهه، دیمیتری مدودف رئیس‌جمهوری روسیه از مقامات ارشد وزارت دفاع این کشور درخواست کرد تا ضعفهای موجود در ارتش را برطرف کنند. وی پس از لشکرکشی این کشور به گرجستان اعلام کرد که مدرن‌کردن ارتش، برنامه اصلی نظامی روسیه در سالهای آتی خواهد بود، زیرا جنگ قفقاز نقاط ضعف سپاهیان این کشور را بهتر نشان داد

سربازانی که در منطقه قفقاز جنوبی جنگیدند، می‌دانند که صلح‌بانان روسی در طول ساعات اولیه تهاجم گرجستان تلفات زیادی داشتند و این اتفاق به این دلیل افتاد که مسکو و ولادی قفقاز که نیروهای فرماندهی ارتش پنجاه و هشتم روس در آن مناطق مستقر بودند، نتوانستند بموقع به سربازان روسی دستور مقابله با حملات گرجستان را بدهند و تجهیزات را برای ارتش پنجاه و هشتم روسیه در اوستیای جنوبی بفرستند. از سوی دیگر، ارتش روسیه قادر به شناسایی مواضع سیستمهای موشک‌انداز گراد، تفنگهای گووزدیکا و تانک‌های تفلیس نبود.
همچنین، روسها سیستمهای شناسایی از قبیل UCAVs (پهپادهای رزمی) را در اختیار نداشتند. اگر چه نیروهای روسیه این نوع از سیستمها را در نمایشگاه بین‌المللی هوافضای MASK در ژوکوفسکی در نزدیک مسکو به نمایش گذاشتند؛ اما به‌دلیل اینکه خرید این تجهیزات در سال 2006 میلادی از سوی وزارت دفاع ملی روسیه متوقف شد، ارتش نتوانست از این تسلیحات برخوردار شود. بنابراین، روسها چاره‌ای نداشتند جز اینکه بمب افکنهای راهبردی Tu-22M3 را به ماموریتهای شناسایی بفرستند و از جتهای سوخوی Su-25 برای نابودی سیستمهای موشک‌انداز (MLRSl (Multiple Launch Rocket System گرجستان استفاده کنند.
درصورتی که روسیه از سیستم UCAVs استفاده می‌کرد، ارتش گرجستان قادر نبود 4 هواپیمای روسی را سرنگون کند. نابودی 3 هواپیمای جنگنده سوخوی 25 نشان داد که آنها از زمان جنگ روسیه در افغانستان (در سالهای 1989-1979) به بعد به روزرسانی نشدند.
گفتنی است هواپیماهای Su-25 هنوز فاقد سیستم راداری و رایانه‌هایی برای تخمین فاصله اهداف زمینی و موشک‌های دوربرد زمین به هوا هستند که بتواند از خارج از مناطق دفاع هوایی دشمن شلیک کند.
اینکه این تسلیحات چندین بار در نمایشگاه‌ها به معرض دید گذاشته شده بود و با این وجود روسیه سلاح پیشرفته‌ای برای نابود کردن توپخانه ارتش گرجستان و سیستمهای موشکی زمین به‌هوا (SAM) نداشت، مایه شگفتی بود.
وزارت دفاع روسیه ترجیح میدهد تا با کمپانیهای مورد علاقه خود قرارداد بسته و سخاوتمندانه به آنها پرداخت کند. شرکتهای روسی مذکور مسئول سرنگونی 4 جنگنده، اسارت 2 خلبان و کشته شدن آنها در نتیجه ضعف و بی کفایتی خود می باشند. ضعف فوق در سیستمهای جنگ الکترونیک روسیه نیز به چشم می خورد. سیستمهای ECM روسی نتوانستند موشکهای SAM و سیستمهای شناسائی، رادار، ارتباطات UHV و شبکه کنترل واحد های نظامی را از کار بیندازند. این موضوع وقتی حاد به نظر می رسد که بدانیم ارتش گرجستان فاقد سیستمهای مدرن است. در نتیجه ارتش 58 متحمل خساراتی بیش از میزان پیش بینی شده شد.

با توجه به اینکه ارتش گرجستان از جنگ‌افزارهای پیشرفته‌ای برخوردار نیست و ارتش پنجاه و هشتم روسیه تجهیزات جنگی زیادی را از دست داد، ضعف ارتش روسیه در جنگ با این کشور قابل تامل و بررسی است.
از سوی دیگر، تانکهای روسی مدت زیادی است که مشکلات فنی بسیاری دارند. برای مثال در منطقه نظامی قفقاز شمالی، هنوز هم تانکهای T-72در تردد هستند، بدون اینکه این تانکها به تجهیزات دید در شب مجهز باشند. حتی تانکهای T-80-U و T-90 نیز فاقد این تجهیزات هستند. علاوه بر این، زره این تانکها نمی‌تواند در مقابل تسلیحات ضد‌تانک موسوم به HEAT مقاومت کند


به‌دلیل اینکه وسعت دید کافی برای این تانکها در مناطق کوهستانی و شهری بسیار کم است، کاملاً مشخص است که آنها آسیب‌پذیر هستند و این باعث می‌شود دشمنانی را که با سلاحهای ضدزره قصد حمله دارند یا در غارها و مسیلهای کوهستانی و پشت صخره‌ها و بوته‌ها مخفی شده‌اند را به خوبی نبینند.
علی رغم پیشرفتهای صنایع تانک سازی روسیه، این تانکها توانایی برقراری ارتباطات رادیویی با بالگردها و بمب افکن‌های تاکتیکی را ندارند. همچنین، کارشناسان نظامی روس سالیان زیادی است که قصد ساخت سیستمهای یکپارچه جنگی را دارند؛ اما ساخت این سیستمها هنوز به مرحله اجرا در نیامده است.
وقوع درگیریها در گرجستان و اوستیای جنوبی امکان آزمایش قدرت و شناخت نقاط قوت و ضعف ارتش روسیه در مبارزه با دشمن را فراهم کرد. در نگاه اول، پیروزی سریع بر گرجستان دلایل قابل‌قبولی برای نگرانی ایجاد نمی‌کند؛ اما نتایج درگیریها بار دیگر نقصانها و ایرادهای تدارکات ارتش روسیه را به نمایش می‌گذارد. این در حالی است که نیروی هوایی روسیه نیز با وجود برتری بی‌چون و چرا، نتوانست برخی از مأموریتهای خود را به سرانجام رساند.
متخصصان مرکز علوم و فنون CAST بر این باورند که حمله هوایی روسیه نتوانست نیروی هوایی گرجستان را فلج کند و مواضع توپخانه‌ای دشمن را از بین ببرد. این متخصصان همچنین خاطرنشان ساختند که ارتش روسیه فاقد هواپیماهای مدرنی است که قادر به حمل موشکهای پیشرفته با حداقل احتمال خطا و در نتیجه کاستن از تلفات غیرنظامیان باشد.
برخلاف دیگر ارتشهای مدرن از جمله اسرائیل، تانکهای روسیه از پشتیبانی بالگردهای تهاجمی بی بهره بودند. هیچ ارتباط رادیویی منظمی بین تانکها، واحدهای موتوریزه، هلیکوپترها، هواپیماهای تهاجمی و بمب افکنهای تهاجمی برقرار نبود. اگرچه کارشناسان روسی مدتهاست که در باره ساخت سیستم کنترل- نبرد توسعه یافته بحث می کنند اما این طرح همچنان در حد یک طرح بر روی کاغذ باقی مانده است.

در جنگ روسیه و گرجستان، افسران و سربازان روسی می بایست فقدان سیستم کارآمد پشتیبانی و رزمی را با شجاعت و جانفشانی خود جبران می کردند و بدین سان روسیه بار دیگر بهای سنگینی را برای پیروزی پرداخت کرد.

منبع:

http://newcoy.persianblog.ir/post/450/

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون، جالب بود.
از نظر من 2 احتمال برای این ضعف های روسیه وجود داره:
1- کارآمد نبودن تجهیزات ( قدیمی بودن و یا عدم هماهنگی)
2- به خاطر زمان کوتاه جنگ، این احتمال از نظر من وجود داره که روس ها نتونستند از همه ی ظرفیت های خودشون استفاده کنند.
و برای این حماقت 1 دلیل به ذهن من میاد:
احتمالا ، یانکی ها به 1 چیزهایی داخل اوستیای جنوبی و یا اون حوالی به شدت مشکوک شده بودند ، پس پیش مرگاشون (گرجی ها) رو می فرستند ببینند واقعا اونجا چه خبره icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گرجستان به تحریک آمریکا وارد جنگ شد تا تو رقابت انتخاباتی که اون موقع بین مک کین و اوباما در جریان بود جمهوریخواها با مستمسک قراردادن واکنش روسها دست بالا رو تو انتخابات پیدا کنن. در عمل هم اینجوری شد و برای مدتی جمهوریخواها اوضاعشون بهتر از رقیب شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از لحاظ سياسي هم بسيار مقتدر عمل كرد روسيه. بعد از شروع جنگ استقلال اوستيا و ابخازيا رو روسيه به رسميت شناخت و باعث شد گرجستان رو متخاصم و مهاجم و شروع كننده اصلي جنگ جا بزنه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ارتش پنجاه و هشتمشون اندازه ایران جنگنده داره icon_wink[/quote]

البته ارتش 58ام روسیه جز واحدهای نیروی زمینی هست و آماری که مقاله از جنگنده ها داده برای ارتش هوابرد 4ام نیروهای مسلح فدراسیون روسیه است که در بازسازماندهی نیروهای مسلح روسیه با ادغام با ارتش هوابرد 5ام زیرمجموعه ی واحد فرماندهی هوابرد و ضدهوایی 4ام ارتش روسیه شدند .

طبق مقاله ی سال 2009 وبسایت Kavkazcenter به نقل از مقامات گرجستان ، تو 15 آوریل سال 2009 ارتش 58ام برای درگیری دوباره با گرجستان و این بار ، تسخیر کامل کشور آماده میشده ! بطوریکه نقشه ی راهبردی نبرد تهیه شده بود و هر واحد ارتش برای تصرف شهری خاص در نظر گرفته شده بود .

http://kavkazcenter.com/eng/content/2009/04/16/10656.shtml

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Big58.jpg[/img]

نماد ارتش 58ام نیروی زمینی فدراسیون روسیه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چیزی که برام جالبه این که چطور روسیه از دقایق و ساعات اولیه نتونسته برتری مطلق هوایی ایجاد کنه و یک دو سه روزی از طریق هوا در حال تلفات دادن بوده! icon_wink
به این قسمت توجه کنید:

[quote]با اطلاع از حرکت نیروهای روسی به طرف شهر، این بار بمب افکنهای سوخوی 25 گرجی با حمله به نیروهای روسی که از مسیر رودخانه به طرف شهر می آمدند، تنها پل روی رودخانه را نابود کردند و این مساله باعث شد تا روسها از دورترین مسیر ممکن یعنی بزرگراه گری دمنیسی به طرف شهر حرکت کنند. در روز هشتم اوت سوخوی 25ها و هایندهای گرجی نقشی حیاتی داشتند و با سورتیهای زیاد پرواز، تلفات سنگینی به نیروهای کلاه آبی روسی وارد کردند.[/quote]
و این تازه روز اول نبرد نیست اگر اشتباه متوجه نشده باشم.
چطور یگان ها بدون پشتیبانی هوایی راهی شدن؟
چطور بر فراز گرجستان روس ها نتونستن به سرعت سوخو 25 ها رو از رده خارج کنن؟
رهگیرهای روسیه چرا وارد عمل نشدن؟
پدافندهای زمینی و سیار روس ها کجا بودن؟

دقیقا اگر آمریکایی ها یا غربی ها بودن این کار در ساعات اولیه اتفاق می افتاد. مثل اون کاری که با نیروی هوایی قذافی کردن که به کلی پروازهاش مختل شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.