ColonelShak

‌خيانت هاي اسراييل به امريكا !؟

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/d9bed8b1da86d985-d8a7d8b3d8b1d8a7d8a6db8cd984-234x300.jpg[/img]



شايد هر خواننده اي با ديدن تيتر فوق متعجب شده و اين مطلب را باور نكند كه اسراييلي ها براي رسيدن به مقاصد شوم خود از هر ( يا هيچ ؟؟ )كاري دريغ نمي كنند. حتي اگر اين كار ضربه زدن به بزرگترين حامي و پشتيبان خود يعني ايالات متحده باشد. اما واقعيت آن است كه صهيونيست ها به هيچ قاعده و قانوني جز رسيدن به اهداف خود آن هم به هر قيمت ممكن پايبند نيستند.

بحث خيانت هاي اسراييل به امريكا مقوله گسترده اي است كه اشراف كامل بر جوانب آن آگاهي از رمز و راز بسياري از عمليات هاي تروريستي است كه در بسياري از نقاط جهان بر عليه منافع امريكا صورت مي پذيرد. آنچه در پي مي آيد گوشه اي از واقعيت هايي است كه به دلايل مشخص و معلوم كه مجال پرداختن به آن‌ها نيست، از نظر دولتمردان و سياستمداران ايلات متحده به دور مانده است.

در سال 1333 ، دولت اسراييل طي يك اقدام سرّي ، طرح يك عمليات مخفي عليه ايالات متحده را بررسي مي كرد. اين عمليات بعدها به عمليات «سوزاناه» معروف شد. طبق محاسبات قبلي قرار بود مراكز امريكايي ساخته شده در مصر منفجر شده و امريكاييان در محل نابود شوند.

تلاش براين بود كه با به جاي گذاشتن رد پاهايي كه نشان دهنده مصري بودن عاملان حمله باشد، امريكا به نفع اسراييل با مصر وارد جنگ شود. منفجر كردن چندين محل از اماكن پيش بيني شده با موفقيت همراه بود، تا اينكه در حين ادامه عمليات يكي از بمب هاي مورد نظر پيش از كارگذاري به ناگاه منفجر شد. بدين ترتيب با دستگيري عوامل اطلاعات اسراييل جهان با اين اقدام تروريستي «دولت دوست» آمريكا آشنا شد ولي مقامات امريكايي چندان واكنشي از خود نشان نداده و به سادگي از كنار قضيه گذشتند.

13 سال از ماجراي عمليات «سوزاناه» كه پس از استعفاي وزير دفاع وقت اسراييل - «پين هاس لاون» به عمليات « لاون» معروف شد، مي گذشت كه در سال 1346 حمله به ناو (U.SS.LIBERTY) از ناوهاي نيروي دريايي امريكا در دستور كار مقامات اسراييلي قرار گرفت. در جريان اين حمله غافلگير كننده، نيروهاي اسراييلي به وسيله زير دريايي ، خود را به موقعيت ناو امريكايي رساندند و در يك حمله غافلگير كننده ، رادارهاي ناو مربوطه را از كار انداختند تا جلوي هرگونه ارسال پيام و مخابره اطلاعات گرفته شود.

پس از آن ساير قسمت هاي ناو را مورد حمله قرار داده و در پايان قايق هاي نجات ناو را منفجر كردند تا هيچ بازمانده اي براي افشاي وقايع پيش آمده وجود نداشته باشد.

با وجود اينكه اسراييلي ها تمام پيش بيني هاي لازم را براي عدم افشاي حمله خود و مقصر جلوه دادن نيروهاي اسلامي تندروي مصري به عمل آورده بودند ، ولي با تدبير كاپيتان ناو و پس از كشته و زخمي شدن 205 امريكايي، كشتي مربوز توانست وضعيت خود را اعلام كرده و خود را به خشكي برساند. در اينجا نيز هدف اسراييلي ها ايجاد جو مناسبي براي تحريك امريكا جهت حمله به مصر بود كه ناكام ماند.

اين‌بار نيز برخورد امريكايي ها بسيار عجيب و سوال برانگيز بود. زيرا طبق عرف امريكاييان از قهرمانان اين گونه حوادث در كاخ سفيد قدرداني به عمل مي آيد ولي با كمال حيرت اين‌بار، مراسم اهداي مدال به كاپيتان ناو « U.SS.LIBERTY » در يك مراسم بي‌سر و صدا و در مركز ناوگان ايالات متحده به عمل آمد و هيچگونه عكس العملي در قبال اين اقدام رژيم صهيونيستي از سوي مقامات كاخ سفيد نشان داده نشد.

از اينگونه موارد در طول تاريخ دوستي امريكا و اسراييل فراوان به چشم مي خورد. داستان يهودي امريكايي «جاناتان پولارد» كه مسئوليت انجام تجسس براي اسراييل در امريكا را به عهده داشت نيز از موارد ديگر خيانت اسراييل به اصلي ترين متحد و پشتيبان خويش است.

معمولا هر از چند گاهي چند يهودي امريكايي با اسراييلي به جرم جاسوسي براي سازمان اطلاعات اسراييل «موساد» در امريكا دستگير مي شوند.

يكي ديگر از مواردي كه اخيرا خشم افكار عمومي امريكا نسبت به اسراييل را برانگيخته، قضيه تعداد يهوديان كشته شده در انفجار مركز تجارت جهاني است. روزنامه اسراييلي «جروزالم پست» يك روز پس از حادثه يعني 12 سپتامبر به عنوان تيتر اصلي خود نوشت: «وزارت خارجه اسراييل اعتقاد دارد 4000 اسراييلي در زمان وقوع حمله در محل حادثه حضور داشته اند» . البته حضور يهوديان و اسراييليان در مراكز حساس اقتصادي و تجاري مساله تازه اي نيست كه نياز به اثبات داشته باشد و تمام جهانيان بدين مساله واقف اند.

بوش نيز در سخنراني خود كه يك روز پس از حادثه انفجارهاي 11 سپتامبر در برابر كنگره اعلام كرد:

« علاوه بر كشته شدن 4000 امريكايي، 130 اسراييلي نيز جان خود را از دست داده اند.»

اما بعدها معلوم شد كه تنها 3 اسراييلي در اين حوادث كشته شده اند كه 2 تن از آنان مسافران هواپيماهاي مورد استفاده در حمله بودند و ديگري براي يك قرار ملاقات در برج‌هاي مركز تجارت جهاني حضور داشته است. بنابراين با تمامي بزرگ نمايي هاي صورت گرفته تنها يك اسراييلي و آن هم شايد اشتباهي در اين ماجرا كشته شد. و اين در حالي است كه بسياري از تحليلگران و آگاهان سياسي و اطلاعاتي دنيا در انتساب حملات تروريستي فوق به اسراييل و يا حداقل آگاهي « موساد» از وقوع اين حملات ترديدي ندارند.

البته جنايات اسراييلي ها و خيانت آنها به دوستان خود تنها به امريكايي ها محدود نمي‌شود، ماجراي انفجار مركز يهوديان در آرژانتين و بعد انتساب آن به جمهوري اسلامي ايران و متعاقب آن كشف رشوه گيري قاضي پرونده «گاليانو» و برخي از مقامات سياسي و اطلاعاتي آرژانتين از رژيم صهيونيستي براي مقصر جلوه دادن ايران نيز از وقايعي است كه چهره كريه اين غده سرطاني را نشان مي دهد.

و با وجود همه اينها امريكا همچنان خونسرد و خويشتن دار، نه تنها اقدام و حتي اعتراضي به اين رژيم نمي كند بلكه سال به سال به ميزان كمك و پشتيباني هاي خود از اسراييل مي افزايد. دليل هرچه هست مجالي وسيع مي طلبد .

در اين مقال تنها به سخنان ژنرال «جورج براون» وزير اسبق دفاع امريكا در سال 1353 در پاسخ به روزنامه «لوس آنجلس تايم» و در خصوص خيانت هاي اسراييل به امريكا و متعاقبا حمايت اين كشور از رژيم صهيونيستي اشاره مي كنيم:«ما نمي توانيم شاهد اين باشيم كه كنگره از چنين برنامه هايي (حمايت از اسراييل) حمايت كند. آنها مي گويند نگران كنگره نباشيد، ما از كنگره مراقبت خواهيم كرد. اين نيروي مداخله كننده، يك نيروي خارجي است ولي آنها مي توانند اين كار را انجام دهند. آنها همان طور كه مي دانيد كنترل بانك هاي كشور را بر عهده دارند، روزنامه هاي كشور را در دست دارند. كافيست نگاه كنيد كه پول يهود در كجا سرمايه گذاري مي شود. »

از بررسي تاريخي اين اقدامات ناجوانمردانه رژيم صهيونيستي چنين برداشت مي شود كه نظام حاكم بر امريكا و سياست گذاران آن قبل از آنكه با ملت امريكا باشند صهيونيست‌هاي نفوذي بر هيات حاكمه اين كشور هستند كه در خيانت به ملت خود نيز دريغ ندارند .

اگر مردم امريكا براي يكبار هم كه شده چشم و گوش خود را باز كنند، خواهند ديد كه عناصري نامحرم و غير مطمئن به نمايندگي از آنها قدرت را در دست گرفته اند. در صورت تحقق اين بصيرت شروع قيام هاي مردم و وقوع يك انقلاب مردمي در امريكا دور از ذهن نخواهد بود.

منبع : http://www.aviny.com/News/84/02/19/09.aspx

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اسرائیل فاقد قانون اساسی كامل و تدوین شده ای است كه در آن مرزهای جغرافیایی، انسانی و سیاسی دولت، روابط قوای سه گانه با یكدیگر، وظایف و حقوق متقابل مردم و حكومت و غیره مشخص شده باشد.

نظام حكومتی
نظام حكومتی در اسرائیل در حقیقت ادامه سیستم خودمختاری است كه انگلیسی‌ها در زمان قیمومت بر فلسطین و به موجب قرارداد قیمومت به یهودیان ساكن در این سرزمین داده بودند. در قرارداد قیمومت، سازمان صهیونیسم به عنوان یك ارگان یهودی مناسب برای همكاری با دولت قیم جهت ایجاد وطن ملی یهود (با توجه به مفاد اعلامیه بالفور) شناخته شده است.

قانون اساسی
اسرائیل فاقد قانون اساسی كامل و تدوین شده ای است كه در آن مرزهای جغرافیایی، انسانی و سیاسی دولت، روابط قوای سه گانه با یكدیگر، وظایف و حقوق متقابل مردم و حكومت و غیره مشخص شده باشد. ولی پارلمان اسرائیل تعدادی «قانون مبنا» را از تصویب گذراند كه به لحاظ ماهیتی تفاوت چندانی با قانون اساسی به معنی متعارف آن ندارد. از مهمترین این قوانین، قانون پارلمان، قانون اراضی اسرائیل، قانون رئیس دولت، قانون هیات وزیران، قانون ارتش، قانون دارایی‌ها و درآمدهای دولت، قانون قوه قضائیه و قانون ناظر دولت است كه این قوانین درواقع فصول مختلف قانون اساسی است. همچنین به منظور تأكید ماهیت یهودی و صهیونیستی اسرائیل، قوانین دیگری مانند: قانون انتقال جسد تئودور هرتصل (1949)، قانون بازگشت (1950) و قوانین تعیین كننده مناسبات اسرائیل با سازمان جهانی صهیونیسم یا آژانس یهود(1952)، صندوق ملی یهود (1953) و صندوق مؤسسات (1956) از تصویب پارلمان گذشت. قبل از این موارد، قوانین مربوط به احوال شخصی و دادگاه‌های مذهبی و شورای عالی خاخام‌ها و نازیسم تدوین شده و به تصویب رسید. در ارتباط با نازیسم، پارلمان اسرائیل در سال 1986با تصویب قانون دیگری، افراد منكر وقوع فاجعه قتل عام یهودیان به دست هیتلر را به پنج سال زندان محكوم كرده است. این قانون اوج قوانین مربوط به نازیسم به شمار می‌رود.

در آستانه پایان قیمومت انگلستان و عزیمت نماینده عالی آن كشور و خروج كلیه نیروهای انگلیسی از خاك فلسطینی، دیوید بن گوریون در جلسه ویژه به اصطلاح شورای ملت كه ساعت 4 بعدازظهر روز جمعه مورخ 14 مه 1948 در تالار موزه شهر تل آویو، با حضور 37 نفر از نمایندگان یهود فلسطینی و سازمان جهانی صهیونیسم تشكیل شد، اعلامیه استقلال را قرائت نمود. این اعلامیه با مقدمه ای مشتمل بر ادعاهای واهی صهیونیست‌ها درخصوص مشروعیت تشكیل اسرائیل آغاز می‌شود. در ادامه اعلامیه استقلال آمده است كه به منظور وحدت خانواده‌های یهودی، درهای اسرائیل بر روی مهاجران یهودی باز خواهد بود. در این اعلامیه همچنین بر ترقی و پیشرفت كشور و بهبود شرایط زندگی تمامی افراد جامعه تأكید شده است و ضمن اعلام آمادگی برای همكاری با ارگان‌ها و نمایندگان سازمان ملل، برای اجرای مصوبه مجمع عمومی این سازمان درخصوص تقسیم فلسطین و انجام اقدامات مقتضی برای یكپارچگی اقتصادی سرزمین اسرائیل، از آن سازمان خواسته شده تا اسرائیل را به رسمیت بشناسد. همچنین شهروندان عرب هم «برای حفظ صلح و سهیم شدن در آباد كردن دولت، براساس برخورداری از حقوق كامل و یكسان شهروندی و مشاركت در كلیه نهادهای موقت و دایم» فرا خوانده شده اند و این در حالی است كه در همان زمان ده‌ها هزار فلسطینی از خانه و كاشانه خویش آواره شده بودند.

به هر حال اعلامیه استقلال مبنای قانونگذاری و تشكیل كابینه موقت قرار گرفت. در 30 نوامبر 1947 (فردای روز تصویب تقسیم فلسطین در سازمان ملل) آژانس یهود كمیته ای مركب از تعدادی حقوقدان را با هدف تهیه پیش نویس قانون اساسی تعیین كرد. كمیته مذكور كار خود را انجام داد و پیش نویس قانون اساسی را تقدیم كابینه موقت نمود. كابینه نیز پس از انجام برخی اصلاحات آن را در دسامبر 1948 منتشر كرد. هر چند پیش نویس مذكور تصویب نشد، ولی قوانین مبنا كه هم اكنون در اسرائیل مورد عمل قرار می‌گیرند، با استناد مكرر به اصولی كه در آن پیش نویس آمده است، تدوین و تصویب شدند.

كنست
كنست یا پارلمان اسرائیل، قوه مقننه در نظام حكومتی اسرائیل به شمار می‌رود و هیات وزیران مشروعیت خود را از آن می‌گیرد. بنابراین كنست هسته اصلی نظام سیاسی اسرائیل است. كنست نام خود را از عبارت «هكنیست هگدولا» به معنی «شورای عالی» كه به مثابه هیات قانونگذاری یهود در اوایل دوره هیكل دوم (اواخر قرن ششم قبل از میلاد) بوده، گرفته است.

در قانون مبنای ویژه كنست، كه آخرین اصلاحیه آن در تاریخ اول فوریه 1958 انجام گرفت، نظام نامه انتخابات سراسری كنست و وظایف و اختیارات آن مشخص گردیده است. مطابق این قانون، كنست (یا همان پارلمان اسرائیل) مجلسی است كه از 120 عضو تشكیل می‌گردد و همگی با رأی مخفی و براساس نسبت آرا انتخاب می‌شوند. تمامی شهروندان اسرائیل كه به سن 18 سالگی رسیده اند، حق شركت در انتخابات را دارند. همچنین هر اسرائیلی كه به سن 21 سالگی رسیده باشد می‌تواند نامزد عضویت در كنست شود. البته رئیس دولت، علمای دین كه از دولت حقوق دریافت می‌كنند، قضات، افسران ارتش و كارمندان عالی رتبه، حق نامزدی برای عضویت در كنست را ندارند. مدت دوره نمایندگی چهار سال است كه از تاریخ انتخاب شدن آغاز و با تشكیل نخستین جلسه كنست بعدی پایان می‌یابد. كنست می‌تواند پیش از اتمام دوره چهارساله اش خود را منحل كند. به منظور نظارت بر روند برگزاری انتخابات، كنست مبادرت به تشكیل «هیات مركزی انتخابات» می‌نماید و معمولاً رئیس دادگاه عالی عدلیه ریاست آن را بر عهده دارد. حد نصاب معینی جهت رسمیت یافتن جلسات كنست منظور نشده و كلیه تصمیمات براساس آرای اكثریت نسبی نمایندگان حاضر در جلسه و بدون احتساب آرای نمایندگان ممتنع اتخاذ می‌گردد. جلسات كنست جز در مواردی خاص علنی است. كنست هر سال در دو دوره زمستان و تابستان تشكیل جلسه می‌دهد، مشروط بر اینكه مجموع مدت زمان دو دوره كمتر از 8 ماه نباشد. در هنگام تعطیلات كنست در صورت درخواست كابینه یا حداقل 20 نماینده، می‌توان نمایندگان را برای تشكیل جلسه فوق العاده فراخواند. ساختمان و اطراف كنست مصونیت قانونی دارد و گارد كنست كه تابع دستورات رئیس كنست است مأموریت حفظم نظم و تأمین آن را برعهده دارد. كنست دستگاه قانونگذاری دولت به شمار رفته و دادگاه‌ها حق نقض مقررات آن را ندارند. كنست با آرای مخفی نمایندگان، رئیس دولت را انتخاب می‌كند و در شرایط معینی می‌تواند وی را بركنار نماید. دادن رأی اعتماد به كابینه و پس گرفتن آن، از حقوق منحصر به فرد كنست است. هر دوره جدید كنست یك هفته پس از برگزاری انتخابات و در روز دوشنبه طی مراسم خاصی با حضور رئیس دولت كار خود را آغاز می‌كند. كار اصلی كنست به وسیله كمیسیون‌های دائمی انجام می‌شود و موضوعات مطرح شده دردستور كار، با توجه به آئین نامه داخلی كنست، در جلسات عمومی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند. هر كمیسیون از 19 عضو تشكیل می‌شود و در حال حاضر ده كمیسیون در ساختار داخلی كنست وجود دارد.

در انتخابات كنست، رأی دهندگان نه به تك تك نامزدها، بلكه به نفع لیست‌های انتخاباتی احزاب رأی می‌دهند. نام برندگان در انتخابات به ترتیب لیست احزاب و با توجه به شمار كرسی‌های آنان اعلام می‌شود. این امر تعداد آرایی را كه هر لیست كسب كرده است، مشخص می‌سازد. چنانچه بعدها به طور مثال یكی از نمایندگان فوت كند، اولین نفری كه نامش در لیست انتخاباتی پس از افراد انتخاب شده آمده است جای وی را می‌گیرد.

لیست‌های انتخاباتی (به منظور شركت در انتخابات سراسری) به وسیله احزاب حاضر در كنست یا یك گروه 2500 نفره از واجدین شرایط برای رأی دادن، تسلیم هیات مركزی انتخابات می‌شود. نامزدها موافقت خود را كتباً به این هیات اعلام می‌دارند. احزاب عمده اسرائیل، لیستی شامل 120 نفر (به تعداد اعضای كنست) را ارائه می‌دهند. موفقیت هر یك ازنامزدها به ترتیب اسامی آنان در لیست و شمار كرسی‌هایی كه حزب مربوطه در انتخابات به دست می‌آورد بستگی دارد.

كابینه
كابینه اسرائیل برای مدتی وظایف و اختیارات خود را به استناد نظام نامه قانون و اداره (مصوب 1948) و قانون انتقال (مصوب 1949) اعمال می‌نمود. ولی پس از تصویب «قانون مبنای ویژه دولت» در 13 جولای ، 1968 این قانون مبنای كار كابینه قرار گرفته است. طبق این قانون، كابینه بازوی اجرایی دولت بوده و مقر دائمی آن در بیت المقدس است. كلیه وزرا در برابر كنست مسئول می‌باشند و كابینه تا زمانی كه از رأی اعتماد كنست برخوردار است می‌تواند به كار خود ادامه دهد. به این ترتیب كابینه اختیارات و جایگاه قانونی خود را از كنست می‌گیرد. نخست وزیر باید عضو كنست باشد ولی درخصوص وزیران چنین الزامی وجود ندارد. هر یك از وزرا می‌توانند با موافقت دولت، یكی از اعضای كنست را به عنوان معاون خود منصوب یا عزل نمایند و در صورت كناره گیری وزیر، معاون نیز كنار می‌رود. تعیین معاونان باید با اطلاع كنست باشد، اما نیازی به موافقت آن ندارد.
در صورت استعفای كابینه با برگزیدن كنست جدید، كابینه قبلی تا انتصاب كابینه بعدی به كار خود ادامه می‌دهد.

رئیس دولت
متعاقب تصویب پست ریاست دولت به عنوان بخشی از دستگاه حكومتی اسرائیل، حییم وایزمن نهم مارس پس از اعلام استقلال به عنوان نخستین رئیس دولت اسرائیل برگزیده شد. پست ریاست دولت در اسرائیل بیشتر حالت نمادین و تشریفاتی دارد تا یك مقام اداری و اجرایی. اختیارات رئیس دولت توسط قانون مشخص شده است كه از آن جمله می‌توان به حق انتخاب یك عضو كنست برای تشكیل كابینه جدید، عفو بعضی از زندانیان، امضای قوانین، مقررات، اسناد و مدارك در چارچوب قانون و... اشاره كرد.

رئیس دولت در اسرائیل براساس قانون مبنای ویژه ریاست دولت مصوب 16 ژوئن ، 1964 بالاترین مقام به شمار رفته و مقر او در شهر بیت المقدس است و كلیه شهروندان اسرائیلی می‌توانند خود را داوطلب احراز این مقام كنند. رئیس دولت در جلسه ویژه كنست و با رأی مخفی نمایندگان و براساس كسب اكثریت مطلق آرا (دست كم 61 رأی) برگزیده می‌شود و در صورتی كه این تعداد آرا توسط هیچیك از داوطلبان دور اول كسب نشود، رأی گیری آن قدر تكرار می‌شود تا یكی از داوطلبان موفق به كسب آرای لازم شود. هر 10 تن از اعضای كنست می‌توانند با ارائه پیشنهادی كتبی به همراه رضایت نامه شخص موردنظر، وی را به عنوان داوطلب احراز پست ریاست دولت معرفی كنند.رئیس دولت در اسرائیل از مصونیت قضایی بالایی برخوردار است و به هیچ وجه نمی‌توان او را به خاطر مسائل مربوط به حوزه وظایف و اختیارات ریاست محاكمه كرد. به طور كلی قانون او را از هر گونه مؤاخذه در برابر اقداماتی كه در محدوده اختیاراتش انجام می‌دهد، مصونیت می‌بخشد. رئیس دولت به پیشنهاد «كمیسیون احكام كنست» و موافقت حداقل سه چهارم نمایندگان عزل می‌شود و می‌تواند با حضور در كنست به دفاع از خود بپردازد.

دستگاه قضایی
قانون دادگاهها و قضاوت، بر استقلال دستگاه قضایی از قوای مقننه و مجریه، تأكید و حق شهروندان را در شكایت كردن به دادگاهها در سطوح گوناگون ازجمله دادگاه عالی عدلیه (طبق یك روند اجرایی مشخص) تضمین می‌كند. دادگاه عالی عدلیه در حوزه مسائل قضایی نقش بزرگی را ایفا می‌كند. دادگاه مزبور حق اظهارنظر درخصوص نحوه عملكرد دستگاه حكومت به استثنای كنست و رئیس دولت را دارد. از آن طرف حكومت می‌كوشد با تصویب قوانین مختلف در كنست یا اجرای قوانین حالت‌های اضطراری، اختیارات این دادگاه را محدود كند. در اسرائیل هیچ دادگاهی (در هر سطحی كه باشد) حق نقض قوانین مصوب كنست را ندارد.

احزاب سیاسی
در اسرائیل 18 حزب سیاسی فعالیت دارند. از این تعداد چهارده حزب (به صورت منفرد یا در قالب ائتلاف‌های انتخاباتی- پارلمانی) در كنست حضور دارند، به غیر از این احزاب تعدادی تشكل دیگر در قالب جنبش و سازمان كه نمی‌توان آنها را به معنای واقعی كلمه حزب سیاسی نامید وجود دارند. تاریخ تشكیل احزاب عمده كنونی به دوره «ییشوف» برمی‌گردد (ییشوف نامی است كه به جامعه یهودیان فلسطین پیش از تأسیس اسرائیل اطلاق می‌شود.) اساساً احزاب نقش مهمی در شكل گیری جامعه یهود فلسطین در دوره قیمومت انگلستان ایفا كردند. همچنین آنان در به وجود آوردن دولت اسرائیل نیز به نوعی سهیم بوده اند. احزاب مذكور پس از تشكیل اسرائیل نیز تلاش كردند تا در عرصه گوناگون زندگی ازجمله سیاست، به شكل‌های مختلف تأثیرگذار باشند.

مشخصات كلی نظام حزبی در اسرائیل

نظام حزبی در اسرائیل دارای مشخصاتی است كه آشنایی با آنها به شناخت پدیده‌های حزبی و سیاسی اسرائیل كمك می‌كند. یكی از برجسته ترین مشخصات نظام حزبی اسرائیل، «كثرت احزاب» و پیدایش پی در پی آنها به خصوص در آستانه انتخابات سراسری است. بیشتر این احزاب بلافاصله پس از برگزاری انتخابات یا طی یك دوره تقنینیه (4ساله) یا حداكثر ظرف دو دوره منحل می‌شوند.
دومین خصلت بارز نظام حزبی اسرائیل، كثرت انشعاب‌ها و ائتلاف‌هاست. احزاب مختلف ضمن حفظ استقلال تشكیلاتی، با یكدیگر ائتلاف كرده و در انتخابات و سپس داخل كنست تشریك مساعی دارند.

سومین خصوصیت بارز نظام حزبی اسرائیل «نقش‌های متعدد» بعضی از احزاب است. احزاب اسرائیل فعالیت خود را به مسائل سیاسی محض محدود نكرده و متفاوت با نقش مرسوم احزاب در دموكراسی‌های غربی عمل می‌كنند. خصوصیت ذكر شده به دوران پیش از تأسیس اسرائیل برمی‌گردد. در آن دوران انتقال اعضا و هواداران احزاب از خارج كشور به سرزمین فلسطین، تأمین مسكن، كار، بهداشت و درمان و سایر نیازمندیهای زندگی اجتماعی و توجیه سیاسی و ادغام آنها در بخش‌هایی از جامعه كه پایگاه مردمی این احزاب به شمار می‌رفتند، برعهده احزاب سیاسی بود.

چهارمین خصلت احزاب در اسرائیل وجود «ملاحظات عقیدتی» در نظام حزبی این رژیم است. اختلاف دیدگاه در مورد سرنوشت سرزمین‌های اشغالی و رابطه بین مذهب و حكومت یكی از عوامل اصلی انشعاب و ادغام احزاب است. تفاوت آراء درخصوص نظام اقتصادی از دیگر عوامل انشعاب در احزاب به شمار می‌رود، هرچند این تفاوت رأی به نسبت سالهای نخست تشكیل اسرائیل بسیار كمتر شده است. ملاحظات عقیدتی در دسته بندی احزاب اسرائیل از اهمیت بالایی برخوردار است به طوری كه در حال حاضر احزاب به استناد موضع گیری در برابر سرزمین‌های اشغالی و رابطه مذهب با حكومت به سه اردوگاه زیر تقسیم شده اند:

الف) اردوگاه چپ گرایان
در این اردوگاه آن دسته از احزاب سیاسی قرار دارند كه خواهان صلح با فلسطینیان و كشورهای عربی در قبال عقب نشینی از تمام یا بخشی از سرزمین‌های اشغالی اند. البته این احزاب در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی با یكدیگر اختلاف نظر اساسی دارند. همچنین تمام احزاب سیاسی عربی (با تأكید بر تفاوت ماهوی آنان با احزاب یهودی) بخشی از این اردوگاه به شمار می‌روند. ازجمله احزاب مطرح اردوگاه چپ گرایان می‌توان به احزاب كارگر، میرتس، مبام، راتس و شینوی اشاره كرد.

ب) اردوگاه راست گرایان
این اردوگاه شامل كلیه احزاب سیاسی اسرائیلی است كه با هر نوع عقب نشینی از مناطق اشغالی مخالف و خواهان الحاق زود یا دیرهنگام این مناطق به اسرائیل هستند. از احزاب مطرح این اردوگاه نیز می‌توان به احزاب لیكود، هتحیا، تسومت، یعود، مولیدت و كاخ اشاره كرد.

ج) اردوگاه مذهب گرایان
در اسرائیل مذهب گرایان به دو بخش عمده تقسیم می‌شوند: مذهب گرایان صهیونیستی و مذهب گرایان افراطی، هر دوی این گروه‌ها به جناح ارتدوكسی یهودیت وابسته اند. در صحنه سیاسی اسرائیل، حزب مفدال نماینده مذهب گرایان صهیونیستی و احزاب اعوادات اسرائیل، دیغل هتوراه و شاس نماینده مذهب گرایان افراطی اند. مذهب گرایان اصلاح طلب و محافظه كار كه گروه اندكی هستند فعالیت سازمان یافته ای در صحنه سیاسی ندارند.

علاوه بر احزاب صهیونیستی، شماری از احزاب، گروه‌های سیاسی و اتحادیه‌های محلی و كشوری در بخش‌های فلسطینی نشین نیز فعالیت می‌كنند. بیشتر این تشكیلات در چند دهه اخیر و در پی مجموعه تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی كه با گذشت زمان زندگی عرب‌های فلسطینی را دربرگرفته است، به وجود آمده اند. از میان گروه‌های سیاسی مختلف، تنها سه گروه، راكح، لیست پیشرو برای صلح و حزب دموكراتیك عرب دارای ویژگی‌های حزب سیاسی اند. علاوه بر این سه حزب، دو تشكل دیگر نیز وجود دارد كه نمی‌توان آنها را حزب سیاسی دانست و در انتخابات كنست نیز شركت نمی‌كنند. این دو تشكل عبارتند از جنبش فرزندان میحض و حركت اسلامی.

اقتصاد
زمانی كه جنبش صهیونیستی فعالیت سیاسی خود را برای تشكیل دولتی یهودی در سرزمین فلسطینی آغاز نمود، برای این دولت یك طرح اقتصادی مشابه با طرح‌های استعمارگرانه دولت‌های اروپایی در آمریكا، استرالیا و آفریقا ارائه كرد. می‌دانیم كه طرح‌های اروپائیان بر دو نكته مبتنی بود: نكته اول وجود اراضی وسیع و بی مالك و نكته دوم آمادگی كاشفان اروپایی برای بهره برداری و آبادی این اراضی بود. شعار معروف صهیونیست‌ها در آن دوران این بود: تشكیل دولت اسرائیل یعنی بازگشت ملتی بی سرزمین (یهود) به سرزمینی بی ملت (فلسطین)، پیداست كه این شعار با طرح‌های عنوان شده اروپاییان تفاوت ندارد. البته این شعار كاملاً برخلاف واقعیات موجود بود. زیرا از لحاظ زمین، در فلسطین زمین آزاد و بی مالك وجود نداشت و بهترین شاهد بر این مدعا، برابری ارزش اقتصادی زمین در فلسطین با ارزش آن در ایالات متحده در اوایل این قرن (قرن بیستم) بود. تلاش صهیونیست‌ها برای خرید زمین در فلسطین سبب افزایش زاید الوصف بهای آن شد، چنانكه بهای زمین تقریباً هر 4 سال دو برابر می‌شد.

از سوی دیگر توصیف یهود به عنوان ملتی بی سرزمین، توصیفی نادرست و غلط انداز است. زیرا یهودیان ساكن اروپای غربی، آمریكای شمالی و آمریكا جنوبی هنگامی خود را شهروند آن دیار می‌دانند كه از حقوق و وظایف یكسانی با سایر شهروندان برخوردار باشند، از این رو هیچگاه تمایلی به مهاجرت به سرزمین فلسطین ندارند. یهودیان روسیه و اروپای شرقی كه همواره در معرض سركوب نژادی قرار داشتند، آمریكا را به عنوان نخستین انتخاب خود برای مهاجرت به حساب آورده و می‌آورند. در سالهای مهاجرت بزرگ یهود (1905 تا 1914) بیش از یك میلیون یهودی از اروپا به آمریكا مهاجرت نمودند، در حالی كه در همین فاصله تنها 30 هزار یهودی راهی فلسطین شدند. مهمتر آنكه 80% كسانی كه به فلسطین رفتند، پس از چند ماه یا چند هفته، فلسطین را ابتدا به مقصد اروپا و از آنجا به قصد آمریكا ترك كردند.

تحولات اقتصادی

بین سالهای 1993-1948

محققان و پژوهشگران در امور اسرائیل معمولاً اقتصاد این دولت را از زمان تأسیس به 4دوره تقسیم می‌كنند:

الف) دوره سختی و پایه گذاری (1954-1948): در سالهای نخست تشكیل اسرائیل، بیشترین اهتمام رژیم صهیونیستی معطوف به سه موضوع بود: اول پایه ریزی ارتش مدرن، آماده نبرد و قادر به استفاده از سلاح‌های پیشرفته؛ دوم پذیرش مهاجرین جدید؛ سوم ایجاد نهادهای دولتی جدید شامل مؤسسات خدمات مدنی، بانك مركزی، بیمه ملی، رادیو و....

ب) دوره رشد سریع (1972-1954): در این دوره و در پی سرازیرشدن سرمایه‌های خارجی كه در قالب غرامت‌های پرداختی آلمان صورت می‌پذیرفت و نیز به دنبال افزایش نیروی كار فعالیت‌های اقتصادی به شدت رشد كرد. بدین جهت بود كه رشد تولید ناخالص ملی كه در دوره پیش كمتر از 2% بود، به 17% رسید و این امر به افزایش 9 درصدی مصرف سرانه نیز انجامید.

ج) دوره تورم و ركود (1985-1973): دوره تورم و ركود در اقتصاد اسرائیل پس از جنگ اكتبر سال 1973 آغاز شد، در طول این دوره نرخ رشد تولید ناخالص ملی از 3% فراتر نرفت و در بعضی از سالها نیز به صفر رسید و میزان پرداخت‌های تجاری و بودجه دولت با كسری زیادی روبرو گردید. این ركود دلایل متعددی داشت. در مطالعات سیاسی و گزارش‌های مطبوعاتی معمولاً هزینه سنگین جنگ 1973 و افزایش ناگهانی بهای نفت به عنوان دو عامل اصلی ركود اقتصادی اسرائیل قلمداد می‌شود.

د) دوره اصلاحات اقتصادی (از سال 1985 به بعد): با اجرای برنامه اصلاحات اقتصادی در اواخر دهه 80 دولت ضمن كاستن از هزینه‌های جاری خود، كاهش ارزش برابری شیكل (پول ملی) و جلوگیری از افزایش سطح دستمزدها موفق به مهار تورم شد. در فاصله سالهای 1978 تا 1988 اوضاع اقتصادی به طور كلی بهبود یافت. اما در سال 1989 و در پی سیاست‌های پولی جدید دولت كه به بالارفتن هزینه‌های سرمایه گذاری انجامید و نیز قیام مردم فلسطین (انتفاضه) و اثرات نامطلوبش بر اقتصاد، بار دیگر ركود بر فعالیت‌های اقتصادی سایه افكند. در اوایل دهه نود، روند اقتصادی اسرائیل مجدداً رو به رشد گذاشت. مهاجرت گسترده یهودیان شوروی سابق و به تبع آن فعال شدن بازارها و دریافت وام‌های كلان برای پذیرش مهاجران تازه وارد، دلیل این رشد بود.

منبع : http://www.aviny.com/News/84/03/18/05.aspx

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بي ترديد يك از برندگان جنگ عليه عراق، رژيم صهيونيستي بوده است و بي جهت نيست كه اسراييل بيشترين اصرار را براي حمله به عراق توسط آمريكا و متحدانش نشــان مي داد. اشغال عراق و سرنگوني رژيم بعث، از يك سو منبع تهديدي به نام صدام را از سر راه اسراييل در منطقه برداشت، و از ديگر سو راه را براي اجراي طرح هاي توسعه طلبانه صهيونيسم در منطقه هموار ساخت.

اين كه آيا صدام واقعا تهديدي عليه اسراييل محسوب مي شد يا نه بحث ديگري است، اما نكته مهم آن است كه امريكا و رژيم صهيونيستي در قالب پروژه هاي بلند مدتي همچون «خاورميانه بزرگ»، در صدد ترسيم نقشه سياسي جديدي براي منطقه هستند كه اسراييل در آن محوريت اصلي سياسي و اقتصادي را برعهده دارد و در عين حال امنيت اين رژيم كه همواره مهمترين دغدغه سران صهيونيستي بوده است، تحقق مي يابد.

از ابتدا معلوم بود كه ائتلاف استراتژيك آمريكا و اسراييل و روابط نزديك نئومحافظه كاران كاخ سفيد با صهيونيست ها، جنگ عليه عراق رقم را رقم خواهد زد و بستر حضور و نفوذ عوامل اسراييل را در اين كشور فراهم خواهد ساخت.

حضور اسراييل در مناطق مختلف عراق خصوصا مناطق كردنشين در شمال امري ملموس و قابل پيش بيني بود و حتي يكي از روزنامه نگاران آمريكا به نام سيمورهرش گزارش مفصلي از حضور و فعاليت هاي عناصر امنيتي اطلاعاتي اسراييل در شمال عراق منتشر ساخت. (سيمور هرش همان كسي است كه نخستين بار رسوايي شكنجه در زندان ابوغريب را در روزنامه نيويوركر افشا نمود).

هرش در گزارش خود تصريح كرد اسراييل حدود پنج هزار نيرو در عراق تحت عناوين و پوشش هاي گوناگون مستقر نموده و به دنبال اهداف خود در سرزمين رافدين مي باشد. يكي از مقامات اطلاعاتي سابق رژيم صهيونيستي نيز به فعاليت عناصر موساد در شمال عراق موسوم به طرح B اعتراف كرده است. البته دولت موقت عراق و همچنين سران احزاب كردي از اين حضور گسترده صهيونيست ها در عراق اظهار بي اطلاعي كرده اند كه اين امر بيش از هر چيز حاكي از همسويي آن ها با صهيونيست ها مي باشد.

اما اهداف و برنامه هاي اسراييل در عراق چيست و صهيونيست ها با حضور اطلاعاتي و امنيتي در اين كشور چه مي خواهند؟ در پاسخ به اين پرسش مي توان به محورهاي ذيل اشاره نمود:
1- رژيم صهيونيستي با توجه به ديدگاه هاي خاص ايدئولوژيك اهتمام خاصي به يهودياني كه در كانون هاي جغرافيايي مختلف پراكنده هستند نشان مي دهد و در صدد احقاق حقوق و جذب آن ها به فلسطين اشغالي مي باشد. در شمال عـــــراق يهوديــــاني زندگــي مي كرده اند كه به زعم اسراييل حقوق آنان پايمال شده است، لذا صهيونيست ها به جمع آوري اسناد و اطلاعاتي از اين يهوديان پرداخته و قصد دارند بر اساس آن اموال و املاكي را به دست آورند.

2- اسراييل با توجه به نگراني هايي كه از جانب ايران و سوريه دارد، پس از جنگ عراق وارد يك معركه اطلاعاتي و امنيتي گسترده عليه اين دو كشور شد و طبعا بهترين عرصه براي اقدام ميداني شمال عراق بود، بويژه آن كه كردها سابقه همكاري و روابط ديرينه با صهيونيست ها داشته و در حال حاضر نيز مي توانند در ابعاد مختلف به آن ها كمك كنند. در اين راستا آن گونه كه سيمور هرش در گزارش خود آورده، عوامل موساد با همكاري كردها حتي به داخل خاك جمهوري اسلامي ايران نفوذ كرده و هدف آن ها جاسوسي و كسب اطلاعات از تاسيسات هسته اي ايران بوده است.

3- صحنه داخلي عراق و تحولات فزاينده اين كشور باعث شد اسراييل از نزديك در اين عرصه حضور يافته و در راستاي منافع و اهداف خود دست به اقداماتي بزند. از جمله اين اقدامات آموزش يگان هاي كماندويي كردها بوده است كه طبق اظهار برخي مقامات امنيتي هدف ايجاد توازن در برابر شبه نظاميان شيعه در عراق مي باشد. از ديگر اقدامات ميداني استفاده از تجارب نيروهاي امنيتي و نظامي اسراييل توسط آمريكا بويژه در جنگ شهري بوده است و يك نمونه آن در درگيري هاي نجف اشرف در سال گذشته كاملا محسوس بود. توطئه خطرناك ديگري كه عوامل موساد در عراق دنبال مي كند ايجاد فتنه و درگيري هاي طائفه اي مي باشد تا طبق مثل معروف(فرق تسد) به پيشبرد اهداف خود و آمريكا در اين سرزمين كمك كنند. حمله به مراكز و مساجد شيعه و سني، هجوم به كليساها، ترور شخصيت هاي طوائف مختلف خصوصا شيعه از جمله اقدامات خبيثي است كه موساد با كمك سي آي اي و به كارگيري عناصر مزدوري چون وهابي هاي تندرو، آن را هدايت مي كنند.

4- يكي از اهداف منطقه اي رژيم صهيونيستي سلطه اقتصادي بر كشورهاي خاورميانه است. از اين رو پس از اشغال عراق شاهد سرازير شدن كالاهاي اسراييلي به بازار داخلي عراق بوديم. بسياري از اين كالاها اعم از وسايل برقي، پوشاك، مواد غذايي و غيره با مارك هاي پوششي وارد شده است تا حساسيت مردم مسلمان عراق را برنيانگيزد. شركت هاي تجاري و اقتصادي صهيونيستي نيز پاي خود را به عراق گشوده و در زمينه هاي مختلف بويژه پروژه هاي نفتي فعال شده اند. اسراييل كه نيازمند منابع انرژي است از ديرباز به نفت عراق نظر داشته است و حتي ادعاي احياي خط لوله موصل ـ حيفا را مطرح ساخته است. اين شبكه از زمان حاكميت انگليس بر فلسطين تا سال 1948 مورد بهره برداري بوده و حوزه نفتي شمال عراق را به فلسطين متصل مي كرد و پس از آن متوقف شد.

5- موضوع اسكان فلسطينيان در عراق نيز از ديگر طرح هايي است كه اسراييل در صدد تحقق آن مي باشد. رژيم صهيونيستي پس از اشغال عراق اين طرح را به آمريكا ارائه داده و جرج بوش رئيس جمهور آمريكا آن را به سال 2005 موكول كرده است. اين طرح خطرناك ناظر به بر هم زدن تركيب جمعيتي در اراضي اشغالي و كوچاندن تعداد زيادي از فلسطييان به عراق است و حتي شامل آوارگان فلسطيني ساكن در كشورهاي عربي نيز مي شود. به عبارت ديگر اسراييل با توجه به ايجاد عراقي جديد در انديشه تجديد طرح ترانسفر است تا از فشارهاي داخلي برخاسته از رشد جمعيتي فلسطينيان و نيز دغدغه هاي امنيتي خود بكاهد. حتي يهوديان اسراييلي اقدام به خريد برخي اراضي در شمال عراق نمودند تا طرح اوليه اسكان 150 هزار فلسطيني را آغاز كنند كه البته اين امر با هوشياري مردم وفتاواي مرجعيت متوقف شد.

با اين تفاصيل مي توان گفت اسراييل در ساختار جديد عراق اهداف دراز مدت و خطرناكي را در ابعاد مختلف سياسي، امنيتي، اقتصادي و حتي فرهنگي دنبال مي كند كه اين مهم مستلزم هوشياري عراقي ها وعكس العمل مناسب نظام سياسـي جديـــــد ايـن كشور مي باشد.

البته مردم عراق نسبت به رژيم صهيونيستي به هيچ وجه ديد مثبتي ندارند و طبق يكي از نظرسنجي هايي كه اخيرا در عراق انجام شد، اسراييل دشمن شماره يك عراقي ها معرفي شده است. دولت آينده عراق نيز اگر برخاسته از اراده و خواست مردم باشد، قطعا به دام توطئه هاي صهيونيستي نخواهد افتاد. از اين رو مي توان گفت اسراييل در عراق با چالش هاي زيادي مواجه خواهد شد، خصوصا آن كه كشور مقتدري مانند جمهوري اسلامي ايران ـ كه بيشترين خطوط مرزي را با عراق دارد ـ مانعي بر سر راه پروژه هاي توسعه طلبانه صهيونيست ها در عراق ومنطقه خواهد بود.

منبع : http://www.aviny.com/News/84/03/01/06.aspx

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطالب خوبي بود دستت درد نكنه به منبع مطلب سر نزدم ولي مطالبش مثله اينكه بر گرفته از كتاب [color=red]ساختار دولت رژيم صهيونيستي [/color]است كه كتاب جالبي است
يه كتاب ديگه هم هست با نام [color=red]لابي اسراييل و سياست خارجي امريكا [/color]كتاب جالي است اگر گير آوردين مطالعه كنين

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.